یادگیری الکترونیکی
سمانه عبدلی؛ محمدرضا نیلی احمدآبادی؛ هاشم فردانش؛ محمد عسگری
چکیده
پیشینه و اهداف: سیستمهای مدیریت یادگیری یکی از مهمترین بسترهای آموزش مجازی هستند و قابلیت استفاده، مهمترین ویژگی تعیینکننده کیفیت آنهاست. در تحقیقات انجامشده، عوامل مختلفی بهعنوان عوامل مؤثر بر قابلیت استفاده سیستمهای مدیریت یادگیری مطرح شده است؛ اما وجود کاستیها در زمینه قابلیت استفاده این سیستمها و تعیین عوامل ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: سیستمهای مدیریت یادگیری یکی از مهمترین بسترهای آموزش مجازی هستند و قابلیت استفاده، مهمترین ویژگی تعیینکننده کیفیت آنهاست. در تحقیقات انجامشده، عوامل مختلفی بهعنوان عوامل مؤثر بر قابلیت استفاده سیستمهای مدیریت یادگیری مطرح شده است؛ اما وجود کاستیها در زمینه قابلیت استفاده این سیستمها و تعیین عوامل اثرگذار بر آن بهصورت یک نقشه راهنمای جامع و کاربردی که براساس آن بتوان قابلیت استفاده سیستم مدیریت یادگیری را ارزیابی کرده و بهبود بخشید، چالش مؤسسات آموزشی مختلف در آموزش مجازی است. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر، استخراج مهمترین عوامل اثرگذار بر قابلیت استفاده و سپس ارائه این عوامل در قالب یک چارچوب جامع و کاربردی است.روشها: در پژوهش حاضر از روش کیفی و رویکرد فراترکیب استفاده شد. براساس مراحل رویکرد فراترکیب، بعد از بیان سؤال و اهداف تحقیق، از روش مرور نظاممند تحقیقات برای جستجوی گزارشهای تحقیقاتی در حوزه قابلیت استفاده سیستمهای مدیریت یادگیری که جامعه آماری این پژوهش بودند، استفاده کردیم و نمونه یعنی اسناد موجود در پایگاههای اطلاعاتی Scopus و Web of Science، از طریق نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. سپس، کیفیت منابع تحقیقاتی از طریق ارزیابی منفرد و ارزیابی تطبیقی مورد بررسی قرار گرفت. یافتههای حاصل از تحقیقات طبقهبندی شدند؛ این یافتهها با رویکرد تحلیل طبقهبندی ترکیب شدند و در نهایت برای بررسی اعتبار یافتهها از روشهای مسیر حسابرسی، اعتبار توافقی و بررسی متخصصان همتا استفاده شد.یافتهها: یافتههای حاصل از این پژوهش، شامل عوامل قابلیت استفاده سیستمهای مدیریت یادگیری و ارائه این عوامل در قالب یک چارچوب است. در این چارچوب، عوامل براساس متولیان هر عامل، دستهبندی شد. عوامل شامل پیمایش، طراحی بصری، قابلیت یادگیری و قابلیت بهیادسپاری، کارایی، قابلیت دسترسی، رفع خطاها، حریم خصوصی و امنیت، سهولت استفاده، مسائل اخلاقی و انطباق در حوزه وظایف متخصصان فناوری اطلاعات و عوامل محتوا، دانش مدرس و جهتگیری یادگیری در حوزه وظایف مدرسان/طراحان آموزشی میشود. عواملی که هم متخصصان فناوری اطلاعات و هم مدرسان/طراحان آموزشی متولی آن هستند، عبارتند از تعامل، سنجش و بازخورد، کمک و مستندسازی، سودمندی و رضایت و لذت.نتیجهگیری: براساس نتایج این پژوهش، با در نظر گرفتن عوامل قابلیت استفاده در طراحی و ارزیابی سیستمهای مدیریت یادگیری، میتوان کارایی و اثربخشی این بسترها در آموزش مجازی و در نهایت میزان رضایت یادگیرندگان را افزایش داد. نتایج این پژوهش، ضمن غنی کردن ادبیات تحقیق در حوزه قابلیت استفاده سیستمهای مدیریت یادگیری، کمک میکند این سیستمها بهطور کارآمد، اثربخش و رضایتبخش مورد استفاده یادگیرندگان و مدرسان قرار گیرند. نتایج این پژوهش همچنین به توسعهدهندگان سیستم، طراحان آموزشی و ارزیابان کمک میکند که با طراحی و ارزیابی سیستمهای مدیریت یادگیری براساس چارچوب ارائه شده در این تحقیق، رویکرد مؤثرتری را برای بهبود قابلیت استفاده سیستم اتخاذ کنند. زمانبر بودن تست قابلیت استفاده سیستمهای مدیریت یادگیری مورد استفاده در دانشگاههای کشور ایران براساس چارچوب پیشنهادی، یکی از محدودیتهای پژوهش حاضر بود که محققان دیگر در پژوهشهای آینده میتوانند بر انجام این تست متمرکز شوند. همچنین پیشنهاد میشود تحقیقات آینده علاوه بر پایگاههای اطلاعاتی Scopus و Web of Science که در این تحقیق بهعنوان منابع گزارشهای تحقیقاتی انتخاب شده است، منابع موجود در پایگاههای اطلاعاتی دیگر مانند ERIC و Google Scholar را نیز در نظر بگیرند. افزایش تعداد بررسیکنندگان مقالات در بخش مرور نظاممند تحقیقات و افزایش تعداد ارزیابان منابع تحقیقاتی در مرحله ارزیابی کیفیت منابع و اعتباریابی یافتهها در تحقیقات آینده نیز تعمیم نتایج را قابلاعتمادتر میکند. در نهایت، استفاده از روشهای تحقیق کمّی و نیز ارزیابی اکتشافی عوامل قابلیت استفاده، میتواند مکمل این پژوهش کیفی باشد.
یادگیری الکترونیکی
توحید اشرف زاده؛ جواد مصرآبادی؛ بهبود یاری قلی؛ سیاوش شیخ علیزاده
چکیده
پیشینه و اهداف: طی چند دهۀ گذشته یادگیری الکترونیک مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته است و محققان زیادی به بررسی تأثیر یادگیری الکترونیک بر عملکرد تحصیلی پرداخته اند که منجر به نتایج متفاوتی شده است. وجود پژوهشهای متعدد در این حوزه لزوم انجام یک فراتحلیل، یا پژوهش ترکیبی در این حوزه را مورد تأکید قرار میدهد. پژوهش حاضر ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: طی چند دهۀ گذشته یادگیری الکترونیک مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته است و محققان زیادی به بررسی تأثیر یادگیری الکترونیک بر عملکرد تحصیلی پرداخته اند که منجر به نتایج متفاوتی شده است. وجود پژوهشهای متعدد در این حوزه لزوم انجام یک فراتحلیل، یا پژوهش ترکیبی در این حوزه را مورد تأکید قرار میدهد. پژوهش حاضر با هدف فراتحلیل تأثیر یادگیری الکترونیک بر عملکرد تحصیلی انجام شده است.روشها: پژوهش حاضر به روش فراتحلیل انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه تحقیقات معتبر منتشر شده در پایگاههای اطلاعاتی رایانهای بود که به بررسی اثربخشی یادگیری الکترونیکی بر عملکرد تحصیلی پرداخته بودند. جامعه آماری شامل مطالعات در دسترس بود که در بین سالهای 1375 تا 1400 منتشر شده بود. به منظور جمعآوری اطلاعات از چکلیست مشخصات طرحهای پژوهشی مصرآبادی (1389) استفاده شد. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و جستجوی گسترده براساس کلیدواژه های مشخص شده و با اعمال ملاکهای ورود و خروج، 243 پژوهش بهعنوان نمونه انتخاب و وارد فرآیند فراتحلیل شدند. بهمنظور تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل حساسیت، نمودار قیفی، مدلهای ثابت و تصادفی و تحلیل ناهمگنی با استفاده از CMA استفاده شد. از پژوهشهای منتخب بهعنوان نمونه، در مجموع 311 اندازه اثر استخراج شد که 17 اندازه اثر افراطی در تحلیل حساسیت حذف و تحلیلهای بعدی بر روی 294 اندازه اثر انجام شد. شاخص تعداد امن از تخریب مقدار 1911 بهدست آمد که نشان میدهد پس از ورود این تعداد اندازه اثر غیرمعنیدار، اندازه اثر ترکیبی محاسبه شده غیرمعنیدار خواهد شد.یافتهها: یافته ها نشان داد که میانگین اندازه اثر کلی پژوهش های مورد بررسی برای مدل اثرات ثابت 726/0 و برای مدل اثرات تصادفی 009/1 بود که هر دو از نظر آماری معنیدار بودند (p<0.001) که این امر بیانگر رابطه مثبت و معنیدار بین یادگیری الکترونیکی و عملکرد تحصیلی بود. با توجه به ناهمگونی اندازه های اثر، جنسیت، نوع نمونه، نوع یادگیری الکترونیک، نوع درس، سن آزمودنیها و نوع روش پژوهش بهعنوان متغیرهای تعدیلکننده بررسی شدند. نتایج نشان داد که اندازه اثر یادگیری الکترونیک با عملکرد تحصیلی در دختران بیش از پسران، در دانشآموزان پیش دبستانی بیش از دیگران، در یادگیری با موبایل بیش از سایر انواع یادگیری الکترونیک، در درس روشهای تدریس بیش از سایر دروس و در تحقیقات آزمایشی بیشتر از تحقیقات همبستگی است. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که سن آزمودنیها در تبیین ناهمگنی سهم بسیار اندکی دارد.نتیجهگیری: نتایج نشان داد که یادگیری الکترونیکی بر عملکرد تحصیلی تأثیر معناداری دارد و براساس معیار کوهن، اندازه اثر این رابطه بالا بود (009/1). ارائه برنامههایی در راستای آموزش تأثیر یادگیری الکترونیک بر عملکرد تحصیلی، ضرورتی است که باید بیشازپیش مورد ملاحظه قرار گیرد. با توجه به نتایج بهدست آمده و کمیّت و کیفیت پژوهشهای موجود، پیشنهاد میشود تحقیقات این دو حوزه در سطح بالاتری از لحاظ رعایت قواعد تدوین مقاله و اجرای پژوهش انجام شود. همچنین برای رسیدن به یک نتیجه قابل اعتماد در مرحله اول از آمار پارامتریک در طرح خود استفاده کنند و روشهای آماری قوی همراه با نمونه متناسب و روشهای نمونه گیری مناسب با جامعه استفاده شود.
یادگیری الکترونیکی
فاطمه شرزه ئی؛ نازیلا خطیب زنجانی؛ مرجان معصومی فرد؛ محمد رضا سرمدی؛ نصیبه پوراصغر
چکیده
پیشینه و اهداف: تغییرات و رویکردهای جدید ایجاد شده توسط کووید 19 و حرکت شتابان به دنیای دیجیتال در آموزش، موجب رشد مهارت های فناورانه و یادگیری خودراهبر در دانش آموزان و دانشجویان شد. این امر منجر به استفاده از مدل های یادگیری جدیدی با استفاده از فناوری هایی مانند موک (دوره های آنلاین باز انبوه) شده است. بهره برداری بهینه ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: تغییرات و رویکردهای جدید ایجاد شده توسط کووید 19 و حرکت شتابان به دنیای دیجیتال در آموزش، موجب رشد مهارت های فناورانه و یادگیری خودراهبر در دانش آموزان و دانشجویان شد. این امر منجر به استفاده از مدل های یادگیری جدیدی با استفاده از فناوری هایی مانند موک (دوره های آنلاین باز انبوه) شده است. بهره برداری بهینه از امکانات موک ها مستلزم بررسی تازه ترین پژوهش های انجام شده در داخل و خارج از کشور است. با توجه به پراکندگی این پژوهش ها، یکپارچهسازی و تجمیع آنها در یک چارچوب جامع و بررسی اولویت های پژوهشی هرگروه ضروری بهنظر می رسد. بررسی ادبیات پژوهش حاکی از آن است که تعداد فراتحلیل های انجام شده در حوزه موک محدود بوده و چندین سال قبل انجام شده است. با توجه به سرعت رشد این فناوری بهخصوص در سال های اخیر، این پژوهش سعی دارد از پژوهش های جدید این حوزه در ایران و جهان، اطلاعات مفیدی را جهت توسعه دیدگاه پژوهشگران، جمعآوری و ارائه نماید. لذا هدف این پژوهش ترسیم سیمای پژوهش های حوزه موک در ایران و جهان است.روشها: این تحقیق از نظر هدف کاربردی، به لحاظ روش جمعآوری داده ها، توصیفی و از نظر ماهیت داده ها کیفی/کمّی می باشد. روش گردآوری دادهها بررسی مطالعات اسنادی به وسیله جستجوی الکترونیکی مقالات موجود در اینترنت و فیشبرداری از آنان است. روش پژوهش فراتحلیل منطبق با الگوی راث و شل و جامعه آماری پژوهش، کلیه رساله های دکتری و مقالات علمی پژوهشی داخلی و خارجی در حوزه موک بودند که در سایتهای ایرانداک، گیگالیب، مگیران، اس آی دی، اسپرینگر و ساینس دایرکت نمایه شده بودند و یا از طریق موتور جستجوی گوگل اسکالر دسترسی به آنها فراهم شد. نمونه آماری شامل 6 رساله دکتری و 42 مقاله خارجی به زبان انگلیسی و 5 رساله دکتری و 18 مقاله داخلی، در مجموع 69 پژوهش داخلی و خارجی بودند که به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. معیار ورودی پژوهش ها مرتبط بودن با موضوع موک، انتشار الکترونیکی، انتشار در پنج سال اخیر و انتشار در بانک های اطلاعاتی و مجلات معتبر بود که از میان آنها پژوهش هایی که از دیدگاه فنی در حوزه موک انجام شده بودند و یا دارای اعتبار علمی نبودند و یا دسترسی به تمام متن آنها امکان پذیر نبود، از نمونه آماری کنار گذاشته شدند. پژوهش های منتخب جهت تحلیل محتوا به نرمافزار مکس. کیو. دی. ای (Max QDA) وارد و در دو گروه پژوهش های داخلی و خارجی و براساس سال انتشار دستهبندی شدند تا مقالات تکراری حذف و مقایسه و بررسی مقالات دقیق تر انجام شود. پس از آن محتوای هریک از مقالات با دقت لازم، بررسی و مطالب مهم هر مقاله از جمله عنوان، کلمات کلیدی، نوع موک بحث شده و مقطع آمورشی موک در این پژوهش ها کدگذاری باز و محوری شده و با استفاده از آمار توصیفی، مقایسه داده ها در دو دسته از پژوهش های داخلی و خارجی انجام پذیرفت.یافتهها: یافته های این پژوهش حاکی از آن است که بهطور کلی ادبیات موک در ایران و جهان حول محورهای اثربخشی موک ها؛ تدوین الگوی طراحی آموزشی موک ها؛ چالش ها و راهکارها در موک ها؛ عوامل تأثیرگذار بر موک ها و فراتحلیل پژوهش ها، متمرکز بوده است. علاوه بر آن، در پژوهش های ایرانی در قیاس با مطالعات جهانی به مباحث تعامل در موک ها، مبحث هیبرید موک ها و موک های دانش آموزی بسیار محدود و ناچیز پرداخته شده است.نتیجهگیری: کمبود آمادگی فنی و زیرساخت های اینترنتی و عدم کفایت سواد فناورانه در قشر دانشآموزان و عدم توجه به ضرورت تعامل می تواند از دلایل عدم توجه کافی به هیبرید موک ها و موک های دانش آموزی باشد که با محدودیت های کرونایی و مهاجرت اجباری آموزش به فضای مجازی به نسبت بهبود یافته و ضرورت آن آشکار شده است. بنابراین با عنایت به یافته های پژوهش حاضر، مبنی بر اهمیت تعامل، هیبرید موک ها و موک های دانش آموزی در پژوهش های خارجی، برای استفاده بیشتر از امکانات موک ها، عنایت به این مباحث در ایران نیز ضروری به نظر می رسد.
یادگیری الکترونیکی
عباس تقی زاده
چکیده
پیشینه و اهداف: با افزایش بهکارگیری فناوریهای اطلاعاتی در حوزه آموزشی، اکنون خلق محیطهای یادگیری انعطافپذیر بدون موانع زمانی و مکانی در بستر اینترنت فراهم است. این محیطها فراگیران را قادر میسازد تا به مواد یادگیری مختلف دستیافته، ایدههایشان را به اشتراک بگذارند و با سایر مشارکتکنندگان برخط بحث کنند. باوجود افزایش ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: با افزایش بهکارگیری فناوریهای اطلاعاتی در حوزه آموزشی، اکنون خلق محیطهای یادگیری انعطافپذیر بدون موانع زمانی و مکانی در بستر اینترنت فراهم است. این محیطها فراگیران را قادر میسازد تا به مواد یادگیری مختلف دستیافته، ایدههایشان را به اشتراک بگذارند و با سایر مشارکتکنندگان برخط بحث کنند. باوجود افزایش چشمگیر دورههای مبتنی بر وب و فراگیرانی که در این دورهها ثبتنام میکنند، نشانههای زیادی مبنی بر اینکه دورههای فوق در برآوردهسازی نیازهای فراگیران ناموفق بوده و فراگیران تجارب ناخوشایندی را از چنین دورههایی به یاد دارند، به چشم میخورد. یکی از روشهای نسبتاً جدید در آموزش پارادایم آموزش معکوس یا همان کلاس درس معکوس است. ایده زیربنایی کلاس درس معکوس این است که آموزش اطلاعات و مفاهیم در زمان خارج از کلاس درس اتفاق میافتد و در مقابل از کلاس درس برای تعامل و تحول مفهومی بهرهگیری میشود. از سویی مطابق با چارچوب اجتماع کاوشگر، تجارب یادگیری از طریق تعامل حضور شناختی، حضور اجتماعی و حضور آموزشی شکل مییابند. گریسون و همکاران(2001) ادعا میکنند که ماهیت مشترک حضور شناختی، اجتماعی و آموزشی منجر به خلق یک اجتماع کاوشگر میشود که تجربه یادگیری همیارانه و اشتراکی غنی را برای فراگیران ایجاد میکند. لذا این مطالعه باهدف بررسی تأثیر استفاده بهکارگیری کلاس درس معکوس بر حضور ادراکشده آموزشی، اجتماعی و شناختی فراگیران دورههای آموزش برخط انجام شد.روشها: این پژوهش ازنظر روش تحقیق شبه آزمایشی با استفاده از طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروههای کنترل و آزمایش بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود که با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس 58 دانشجو در قالب دو کلاس انتخاب و به شیوه تصادفی یک کلاس به گروه آزمایش(30 دانشجو) و کلاس دیگر به گروه کنترل(28 دانشجو) اختصاص پیدا کرد. ابزارهای تحقیق شامل روبریک برای سنجش عناصر حضور(حضور اجتماعی: شاخصهای ابداعی توسط رورکه و همکاران(1999)، حضور آموزشی: شاخصهای ابداعی توسط آندرسون و همکاران(2001) و حضور شناختی: شاخصهای ابداعی توسط پارک(2009)) و نیز ابزار پیمایش چارچوب اجتماع کاوشگر آربا و همکاران(2008) بود. آزمونهای خیدو و تحلیل کوواریانس چند متغیره برای تحلیل دادههای پژوهش استفاده شد.یافتهها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل به لحاظ انواع مختلف سازه حضور(حضور آموزشی، حضور اجتماعی و حضور شناختی)، پیشرفت بهتری را در پسآزمون نشان دادند (p<0.05). همچنین نتایج آزمون خیدو نشان داد که فراوانی واحدهای معنایی تولیدشده در انواع مختلف سازه حضور(حضور شناختی، اجتماعی و آموزشی) در گروه آزمایش بیشتر از گروه کنترل است (p>0.05)نتیجهگیری: نتایج این تحقیق بیانگر پتانسیل پداگوژی کلاس درس معکوس در راستای رشد فراگیران در 3 سازه کلیدی چارچوب اجتماع کاوشگر یعنی حضور شناختی، اجتماعی و آموزشی بود. همچنین یافتههای این تحقیق میتواند منجر به بهبود کیفیت آموزشهای ارائهشده در دورههای مبتنی بر وب شده و برای مجریان حوزه آموزش مبتنی بر وب که بهطور مستقیم و یا غیرمستقیم درگیر فرآیندهای طراحی و اجرا دورههای آموزش مبتنی بر وب هستند، مؤثر واقع شود.
یادگیری الکترونیکی
روشن احمدی؛ بهاره محمدی
چکیده
پیشینه و اهداف: یونسکو در 29 مارس 2021 اجلاس مجازی وزیران آموزش را با شعار «یک سال در کرونا، اولویت، بهبود آموزش برای جلوگیری از فاجعه نسلی» برگزار نمود. هدف از این اجلاس، بررسی درس آموخته های این موقعیت جدید، مهمترین خطرات پیش رو و راهکارهای پیش گیری از عقب افتادگی تحصیلی بود. یکی از محورهای اساسی نشست مذکور، تحول دیجیتال و آینده ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: یونسکو در 29 مارس 2021 اجلاس مجازی وزیران آموزش را با شعار «یک سال در کرونا، اولویت، بهبود آموزش برای جلوگیری از فاجعه نسلی» برگزار نمود. هدف از این اجلاس، بررسی درس آموخته های این موقعیت جدید، مهمترین خطرات پیش رو و راهکارهای پیش گیری از عقب افتادگی تحصیلی بود. یکی از محورهای اساسی نشست مذکور، تحول دیجیتال و آینده آموزش بود. در پی شیوع بیماری کووید-19 در ایران و دیگر کشورهای جهان و افق گشوده شده در کاربست آموزشهای الکترونیکی، تدوین شاخصهایی برای ارزشیابی کیفیت این آموزشها، امری ضروری است. هدف از اجرای این پژوهش، ارزشیابی کیفیت سامانه مدیریت یادگیری مرکز آموزش های مجازی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجائی بر مبنای استاندارد ایزو 9126 است.روشها: در این پژوهش از روش تحقیق توصیفی-پیمایشی استفاده شد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته کیفیت سامانه مدیریت یادگیری الکترونیکی بود که بر اساس شاخصهای ایزو 9126 طراحی و برای بررسی روایی و اعتبارسنجی ابزار اندازه گیری، از تحلیل سوال، تعیین پایایی و تعیین اعتبار استفاده شد. برای تحلیل سئوالات از روش های محاسبه درجه دشواری، ضریب تمیز و روش لوپ و برای اعتباریابی پرسشنامه از روش های روایی صوری، روایی محتوی و روایی سازه استفاده شد. روایی پرسشنامه با استفاده از نظر متخصصین تایید شد و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ 907/0 به دست آمد. برای تحلیل دادهها از دو روش آمار توصیفی و استنباطی به وسیله نرم افزار SPSS استفاده شد. در بخش آمار توصیفی، از جداول فراوانی، میانگین، نمودارها و انحراف استاندارد، درصد فراوانی و در بخش آمار استنباطی از t تک گروهی برای آزمون تفاوت معناداری استفاده گردید.جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد و دکتری مرکز آموزش های الکترونیکی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجائی بوده که با روش نمونهگیری تصادفی به تعداد 161 نفر بر اساس دیدگاه کلاین انتخاب شدند.یافتهها: با توجه به نتایج آزمون های آماری، یافتهها حاکی از آن است که کیفیت سامانه مدیریت یادگیری مرکز آموزش الکترونیکی در مؤلفههای عملیاتی بودن و قابلیت اطمینان سامانه در سطح متوسط به پایین، در مؤلفه قابلیت استفاده در سطح متوسط به بالا و در مؤلفه کارایی در سطح متوسط است. نتایج آزمون t نشان می دهد که میانگین به دست آمده در درجه160، با 95 درصد اطمینان معنادار است ، بنابراین کیفیت سامانه مدیریت یادگیری الکترونیکی جامعه آماری مورد پژوهش بر مبنای ایزو 9126 ، با 95 درصد اطمینان درسطح متوسط به پایین قرار دارد.نتیجهگیری: در سیستم مدیریت یادگیری، استاندارد ایزو 9126 برای تعیین کیفیت نرمافزار، یکی از مباحث مهم آموزشهای الکترونیکی است که در تحقیقات مختلف بهعنوان یک عامل اثرگذار، موردتوجه قرار گرفته است. با توجه به ضرورت تغییر نظامهای آموزشی دنیا و گرایش به سمت استفاده از آموزشهای الکترونیکی، به مدیران نظام های آموزشی توصیه میشود با شناسایی نقاط ضعف سامانه نرمافزاری یادگیری الکترونیکی و زمینهسازی رفع آنها، از ارائه آموزشهای باکیفیت بالا اطمینان حاصل کنند. همچنین، متناسب با استانداردها، زیرساختهای لازم برای استفاده هدفمند از این سامانهها را فراهم نمایند. در بررسی علت پایین بودن کیفیت سامانه مدیریت یادگیری برمبنای استادارد ایزو 9126 میتوان وجود ضعف در زیرویژگیهای این مولفه ها مانند سازگاری، قابلیت تعامل، انطباق، امنیت، تحمل خطا، قابلیت بازیابی، زمان رفتار، منابع رفتار، ،نصب پذیری، تحلیل پذیری و پایداری را نام برد.
یادگیری الکترونیکی
مرتضی اکبری؛ نازنین جوادی؛ مژگان دانش
چکیده
پیشینه و اهداف: یادگیری الکترونیکی شیوهای برای طراحی، تدوین، ارائه و ارزشیابی آموزش است که از قابلیتها و امکانات الکترونیکی برای کمک به یادگیری بهره میگیرد که طی سه دهه گذشته مورد استقبال مؤسسات آموزشی و یادگیرندگان قرار گرفته است. اما به دلیل همهگیری COVID-19 یادگیری الکترونیکی در کانون توجه عمومی و سیاسی گستردهتر قرار گرفته ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: یادگیری الکترونیکی شیوهای برای طراحی، تدوین، ارائه و ارزشیابی آموزش است که از قابلیتها و امکانات الکترونیکی برای کمک به یادگیری بهره میگیرد که طی سه دهه گذشته مورد استقبال مؤسسات آموزشی و یادگیرندگان قرار گرفته است. اما به دلیل همهگیری COVID-19 یادگیری الکترونیکی در کانون توجه عمومی و سیاسی گستردهتر قرار گرفته است. این امر سبب شده تا بررسی رفتار یادگیرندگان در مواجهه با بستر آموزش الکترونیکی و ابعاد مختلف آن مورد توجه قرار گیرد. در این پژوهش نگارنده میکوشد تا با استفاده از مدل موفقیت سیستمهای اطلاعاتی و نظریه جریان، عوامل اثرگذار بر تداوم استفاده کاربر از یادگیری الکترونیکی را بررسی نماید.روشها: پژوهش حاضر از نظر شیوه گردآوری اطلاعات، توصیفی- همبستگی و از نظر هدف، یک پژوهش کاربردی بهشمار میرود. متغیرهای این پژوهش با استفاده از پرسشنامه استاندارد مورد مطالعه قرار گرفته است. همچنین در این پژوهش نمونهگیری با استفاده از پرسشنامههای طراحیشده که بهصورت اینترنتی و فیزیکی در میان دانشجویان مجازی ورودی سال ۱۳۹۸ و قبلتر در سه دانشگاه (دانشگاه تهران، علامه طباطبایی و الزهرا) در سطح تهران، توزیع و تکمیل شدهاند، به انجام رسیده است. در نهایت حدود ۴۵۰ پرسشنامه بهصورت حضوری و الکترونیکی در میان دانشجویان دورههای مجازی این سه دانشگاه توزیع شد که از این تعداد ۲۳ پرسشنامه بازگردانده نشد و یا بدون پاسخ تحویل داده شدند و حدود ۳۰ مورد نیز به دلیل ناقص بودن پرسشنامه حذف شدهاند. در مجموع دادههای مربوط به ۳۹۰ پرسشنامه در این مطالعه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. دادههای بهدست آمده با کمک نرمافزارهای SPSS و Smart PLS تحلیل شدند.یافتهها: نتایج این پژوهش حاکی از تأیید کامل چهار فرضیه و معناداری آنها (T-Value بیشتر از 1.96) و رد کامل چهار فرضیه (T-Value کمتر از 1.96) است. فرضیات مورد تأیید شامل تأیید تأثیر مثبت و معنادار کیفیت اطلاعات بر رضایت کاربر، کیفیت خدمات بر رضایت کاربر، لذت بردن بر رضایت کاربر، رضایت کاربر بر تمایل کاربر، کیفیت اطلاعات بر تمایل کاربر، کیفیت سیستم بر تمایل کاربر و لذت بردن بر تمایل کاربر به تداوم استفاده از آموزش الکترونیکی بوده است. براساس نتایج این تحلیل، تأثیرگذارترین عامل بر تمایل کاربر به تداوم استفاده از ابزارهای یادگیری الکترونیکی، لذت بردن کاربر از بهکارگیری سیستم یادگیری الکترونیکی است. علاوه بر این لذتبردن بیشترین تأثیر را بر رضایت کاربر دارد. فرضیاتی که مورد تأیید واقع نشده است شامل تأثیر کیفیت سیستم و رضایت کاربر، تأثیر تمرکز و رضایت کاربر، تأثیر کیفیت خدمات بر تمایل کاربر به تداوم استفاده از سیستم یادگیری الکترونیکی و تأثیر تمرکز بر تمایل کاربر به تداوم استفاده از سیستم یادگیری الکترونیکی بوده است.نتیجهگیری: محققان در این پژوهش با بررسی مؤلفههای اصلی تأثیرگذار بر موضوع مطالعه در بستر یادگیری الکترونیکی در ایران را بهطور خاص در میان دانشجویان دورههای مجازی سه دانشگاه شهر تهران مورد ارزیابی و مطالعه قرارداده است. غالب این پژوهشگران رضایت را عامل کلیدی مؤثر بر تمایل کاربر به تداوم استفاده از فناوری دانستهاند. به همین دلیل پژوهشگران با استناد به مطالعات پیشین، عوامل مؤثر بر رضایت کاربر در استفاده از فناوری را شناسایی و مطالعه نموده است. متغیر رضایت بهعنوان یک متغیر میانجی در نظر گرفته شده و تأثیر آن بر تمایل کاربر به تداوم استفاده از فناوری سنجیده شده است. از میان عوامل مؤثر بر رضایت کاربر، عوامل کیفیت اطلاعات، کیفیت خدمات، کیفیت سیستم، لذتبردن و تمرکز مطالعه شدهاند. همچنین تأثیر این متغیرها بر تمایل کاربر به تداوم استفاده از فناوری نیز دو سؤال دیگر این پژوهش را شکل داده است. طبق نتایج، کیفیت سیستم و تمرکز تأثیری بر رضایت کاربران نداشته است. همچنین کیفیت خدمات و تمرکز بر تمایل کاربر به تداوم استفاده از سیستم یادگیری الکترونیکی اثری نداشته است. در نتیجه این یافتهها متمایز با پژوهشهای پیشین بوده است.
یادگیری الکترونیکی
فاطمه نارنجی ثانی؛ محمدرضا کرامتی؛ مریم سادات حسینی سهی
چکیده
پیشینه و اهداف: یکی از مهمترین اهداف نظامهای آموزشی رفع نیازهای یادگیرندگان بهویژه در مواقع بحرانی است. همهگیری بیماری کووید 19 یکی از بزرگترین بحرانهای اخیر بوده و تأثیر قابلتوجهی بر نظامهای آموزشی داشته است؛ بهنحویکه بسیاری از کشورها به آموزشهای برخط روی آوردهاند که در هر زمان و مکان قابلدسترسی است؛ اما انتقاداتی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: یکی از مهمترین اهداف نظامهای آموزشی رفع نیازهای یادگیرندگان بهویژه در مواقع بحرانی است. همهگیری بیماری کووید 19 یکی از بزرگترین بحرانهای اخیر بوده و تأثیر قابلتوجهی بر نظامهای آموزشی داشته است؛ بهنحویکه بسیاری از کشورها به آموزشهای برخط روی آوردهاند که در هر زمان و مکان قابلدسترسی است؛ اما انتقاداتی هم به آن وارد است. ازجمله انتقادات میتوان به ضعف نظام ارزشیابی دانشجویان و تأثیر منفی بر ارتباطات بین فردی اشاره کرد. کیفیت یاددهی یادگیری در دانشگاهها اهمیت بسیاری دارد و ارزیابی اثربخشی آن یکی از مهمترین دغدغههای متصدیان امر است. بهمنظور ارزشیابی اثربخشی آموزش الکترونیکی لازم است ابتدا سازه مذکور تعریف و سپس عوامل اصلی و مؤثر در انجام موفقیتآمیز آن شناسایی شود. در دورانی زندگی میکنیم که با حجم انبوهی از اطلاعات سروکار داریم و پیشرفت روزمره فنّاوری نیز بر حجم آنها میافزاید، ازاینرو نظام آموزشی مدرسه دیگر قادر به رفع نیازها و مطالبات دانشجویان نیست و توجه و تقویت مهارتهای فردی یادگیرندگان نظیر خود نظارتی، خودارزیابی و یادگیری خود راهبر سبب میشود فرد به دنبال برطرف کردن نیازهایش باشد؛ بنابراین با توجه به مسأله مطرحشده و اهمیت آن، پژوهش حاضر باهدف نقش اثربخشی یادگیری الکترونیکی بر اساس یادگیری خود راهبر دانشجویان در بحران همهگیری کرونا انجامشده است.روشها: از منظر هدف، روش این پژوهش کاربردی و از منظر نحوة گردآوری اطلاعات، کمّی و از نوع توصیفی همبستگی است. جامعه پژوهش کلیه دانشجویان شاغل به تحصیلات تکمیلی دانشگاه تهران در سال تحصیلی 1399 ـ 1400 هستند. با استفاده از فرمول کوکران و با روش نمونهگیری طبقهای تصادفی، 377 نفر بهعنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری یافتههای پژوهش حاضر شامل پرسشنامه یادگیری خود راهبر شن و همکاران و همچنین پرسشنامه اثربخشی یادگیری الکترونیکی است که شین یان هانگ و همکاران آن را طراحی کردهاند. بهمنظور بررسی اعتبار پرسشنامه اثربخشی یادگیری الکترونیکی و یادگیری خود راهبر از روایی محتوا و روایی سازه استفادهشده است که هر دو نشان میدهد مدل از برازش مناسبی برخوردار است. درنهایت بهمنظور تحلیل دادهها از آزمون تی (بهمنظور تعیین وضعیت متغیرهای پژوهش)، ضریب همبستگی پیرسون (بهمنظور بررسی رابطه ساده بین متغیرهای پژوهش)، رگرسیون گامبهگام و نهایتاً تحلیل عاملی تأییدی (برای روایی سازه و تبیین نقش متغیرها) استفادهشده است.یافتهها: نتایج بهدستآمده از تحقیق بیانگر آن است که وضعیت یادگیری خود راهبر و اثربخشی یادگیری الکترونیکی ازنظر دانشجویان بالاتر از میانگین نظری قرار دارد و از بین مؤلفههای یادگیری خود راهبر، انگیزه یادگیری از بالاترین میانگین برخوردار است. بین یادگیری خود راهبر و مؤلفههای آن با اثربخشی یادگیری الکترونیکی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و از بین مؤلفههای یادگیری خود راهبر، انگیزه یادگیری، برنامهریزی و تواناییهای اجرایی بیشترین رابطه را با اثربخشی یادگیری الکترونیکی داشته است. درنهایت نتیجه رگرسیون گامبهگام بیانگر آن است که یادگیری خود راهبر و مؤلفههای آن قادر است حدود 30 درصد از اثربخشی یادگیری الکترونیکی دانشجویان را تبیین کند.نتیجهگیری: خود راهبری عامل مهمی در اثربخشی یادگیری دانشجویان در محیط یادگیری الکترونیکی محسوب میشود؛ لذا یادگیرندگانی که با راهبردهای خاص از قبیل هدفگذاری، نظارت و برنامهریزی، یادگیریشان را تنظیم میکنند، پیشرفت بهتری دارند و یادگیری آنها اثربخشتر است. البته به نظر میرسد این امر در محیط یادگیری الکترونیکی اهمیت بیشتری دارد.
یادگیری الکترونیکی
طلعت صباغ حسن زاده؛ حسن نخعی
چکیده
پیشینه و اهداف: یادگیری الکترونیکی بهعنوان پیامد مستقیم ادغام فناوری و آموزش، بهصورت یک رسانه قدرتمند یادگیری به ویژه با استفاده از فناوریهای اینترنت پدیدار شده است. یادگیری الکترونیکی استفاده از فنآوری ارتباط از راه دور برای ارائه اطلاعات بهمنظور آموزش و یادگیری است که با توسعه فنآوری اطلاعات و ارتباطات به الگویی جدید ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: یادگیری الکترونیکی بهعنوان پیامد مستقیم ادغام فناوری و آموزش، بهصورت یک رسانه قدرتمند یادگیری به ویژه با استفاده از فناوریهای اینترنت پدیدار شده است. یادگیری الکترونیکی استفاده از فنآوری ارتباط از راه دور برای ارائه اطلاعات بهمنظور آموزش و یادگیری است که با توسعه فنآوری اطلاعات و ارتباطات به الگویی جدید برای آموزش مدرن تبدیل شده است. کیفیت یادگیری الکترونیکی وابسته به اندازه یا میزانی است که فناوری، تعاملها، محتوا و خدمات به یادگیرنده و یاددهنده اجازه میدهد تا مطابق با انتظارات خود در محیط یادگیری فعالیت کنند و رضایت بهدست آورند. افزایش قابلیتهای یادگیری الکترونیکی و امکان تحقق هدفهای آموزشی از این طریق، در گروی درنظر گرفتن ابعاد و جوانب متعدد آن و توجه به عوامل تاثیرگذار در سیستم یادگیری الکترونیکی است. با استفاده از محتوای الکترونیکی طیف بیشتری از حواس دانشآموزان درفرآیند یاددهی- یادگیری درگیر شده و فرآیند یادگیری عمیقتر و اشتیاق دانشآموزان بیشتر میشود. این پژوهش با هدف بررسی رابطه کیفیت خدمات آموزشی مدرسه با موفقیت سیستمهای یادگیری الکترونیکی با نقش میانجیگری رضایت ادراک شده در میان دانشآموزان پسر ابتدایی ناحیه یک انجام گرفت.روشها: روش تحقیق تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش و ماهیت انجام تحقیق، جزء تحقیقات توصیفی از نوع همبستگی میباشد. جامعه آماری تحقیق را دانشآموزان پسر پایه پنجم و ششم ابتدایی ناحیه یک شهر مشهد به تعداد تقریبی 9000 نفر تشکیل دادند که با استفاده از فرمول نمونهگیری کوکران، 369 نفر به عنوان حجم نمونه آماری مورد مطالعه قرار گرفتند. روش نمونه گیری تصادفی در دسترس است. مهمترین ابزار تحقیق پرسشنامه است و پرسشنامه پژوهش برگرفته از تحقیق آل فرایهات و همکارانمیباشد. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه در تحقیق آل فرایهات و همکاران ارزیابی و مطلوب بودن آنها تایید گردید. در تحقیق آل فرایهات و همکاران ، میزان پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ %85 حاصل گردید. برای تجزیه و تحلیل دادههای توصیفی و استنباطی از نرمافزار AMOS و SPSS استفاده گردید.یافتهها: بر اساس یافته های حاصل از پژوهش میتوان گفت رضایت ادراک شده اثر غیر مستقیم و میانجی در رابطه ابعاد کیفیت خدمات آموزشی و سودمندی ادراک شده سیستم یادگیری الکترونیکی دانشآموزان دارد و همچنین اثر غیر مستقیم رضایت ادراک شده در رابطه ابعاد کیفیت خدمات آموزشی و کاربرد سیستم یادگیری الکترونیکی دانشآموزان تایید شد.نتیجهگیری: بررسیها نشان میدهد؛ در صورتیکه کیفیت خدمات آموزشی مدارس از ابعاد مختلف دارای کیفیت مطلوبی باشد و دانشآموزان بتوانند خودشان را با سیستم یادگیری الکترونیکی تطابق دهند، احساس سودمندی و ارزشمندی ادراک شده بیشتری خواهند داشت. هر چقدر دانشآموزان در خدمات آموزشی مختلفی (کیفیت فنی سیستم عالی، کیفیت معلم بروز و با دانش، کیفیت اطلاعات جامع و دقیق و پشتیبانی سیستم آموزشی) که دریافت میکنند احساس رضایت بیشتری داشته باشند، به احتمال بسیار زیاد از سیستم یادگیری الکترونیکی بهعنوان کاربر، استفاده بیشتری میکنند.
یادگیری الکترونیکی
رضا وهاب آهاری؛ اصغر زمانی؛ مهتاب پور آتشی
چکیده
پیشینه و اهداف: فرهنگ یادگیری سازمانی، اشتیاق شغلی و نیروی انسانی از مهمترین عوامل مؤثر در پیشرفت یک سازمان میباشند. فرهنگ بر کلیه رفتار و اعمال انسان در تمام امور تأثیرگذار است. یادگیری در بقا و پیشرفت سازمان مؤثر است. نیروی انسانی از داراییهای با ارزش و محوری برای سازمان محسوب میشود. با توجه به شرایط خاص عصر حاضر اهمیت ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: فرهنگ یادگیری سازمانی، اشتیاق شغلی و نیروی انسانی از مهمترین عوامل مؤثر در پیشرفت یک سازمان میباشند. فرهنگ بر کلیه رفتار و اعمال انسان در تمام امور تأثیرگذار است. یادگیری در بقا و پیشرفت سازمان مؤثر است. نیروی انسانی از داراییهای با ارزش و محوری برای سازمان محسوب میشود. با توجه به شرایط خاص عصر حاضر اهمیت یادگیری الکترونیکی بیش از گذشته احساس میشود. از طرفی اشتیاق کارکنان به شغل خود از عوامل مؤثر بر موفقیت و بقای سازمان محسوب میشود؛ برهمین اساس این پژوهش به سنجش ابعاد فرهنگ یادگیری الکترونیکی سازمانی و ارتباط آن با اشتیاق شغلی کارکنان دانشگاه تربیت دبیر شهید رجائی پرداخته است.روشها: این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی و از نظر هدف کابردی است. برای دستیابی به هدف تحقیق هفت فرضیه تدوین شده است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان دانشگاه به تعداد 300 نفر است که نمونه آماری با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شد. برای تعیین حجم نمونه از جدول مورگان استفاده گردید که بر این اساس 169 نفر تعیین شدند. ابزار اصلی جمع آوری دادهها برای پاسخ گویی به فرضیههای پژوهش دو پرسشنامه استاندارد انتخاب شد. پرسشنامه استاندارد فرهنگ یادگیری سازمانی بهمنظور ارزیابی فرهنگ یادگیری الکترونیکی سازمانی دارای 21 گویه از هفت مؤلفه در مقیاس 5 درجهای لیکرت و پرسشنامه استاندارد اشتیاق شغلی برای ارزیابی اشتیاق شغلی کارکنان دانشگاه دارای 17 گویه از سه مؤلفه با طیف 5 گزینهای لیکرت بوده است که روایی آنها از نظر متخصصان تأیید شده و ضریب آلفای کرونباخ این پرسشنامهها به ترتیب 96/0 و 93/0 بهدست آمد. از 169 پرسشنامه توزیع شده تعداد 154 پرسشنامه دارای اطلاعات کامل بود که مورد تجزیه و تحلیل نهایی قرار گرفتند. برای انتخاب آزمون آماری مناسب و بیان نرمال یا عدم نرمال بودن دادهها از آزمون کلموگروف - اسمیرنوف و برای تجزیه و تحلیل دادهها در آمار استنباطی به علت عدم توزیع نرمال دادهها از آزمونهای ناپارامتریک (ضریب همبستگی اسپیرمن) با کمک نرمافزار SPSS 24 استفاده شده است.یافتهها: فرضیههای پژوهش در بخش آمار استنباطی با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت؛ نتایج بهدست آمده ضریب همبستگی تمام مؤلفههای فرهنگ یادگیری الکترونیکی سازمانی با اشتیاق شغلی کارکنان دانشگاه را مثبت و معنا دار نشان داد که عبارتند از ایجاد یادگیری مداوم 467/0، ارتقای کاوش و مباحثه 476/0، یادگیری تیمی 438/0، سیستمهای تسهیمی 455/0، توانمندسازی افراد 536/0، سیستم ارتباطی 494/0 و تدارک رهبری 430/0. بیشترین ضریب همبستگی مربوط به مؤلفه توانمندسازی افراد است. همچنین ضریب همبستگی بین کلیه مؤلفههای فرهنگ یادگیری الکترونیکی سازمانی و اشتیاق شغلی 537/0 گزارش شده که نشان میدهد بین دو متغیر رابطه همبستگی مثبت، معنا دار و در حد متوسط وجود دارد. نتیجهگیری: یافته های پژوهش، نشان داد که فرهنگ یادگیری الکترونیکی سازمانی باعث افزایش اشتیاق شغلی میشود و رابطه فرهنگ یادگیری الکترونیکی سازمانی با اشتیاق شغلی مثبت و معنادار است. اشتیاق شغلی به پرورش یک فرهنگ یادگیری مثبت در سازمان کمک میکند و بدین طریق سازمانها علاوه بر حفظ و نگهداری سرمایه های انسانی، کارکنانی با انگیزه، مسئول و درگیر با کارشان در اختیار دارند. بنابراین بهبود و تقویت فرهنگ یادگیری الکترونیکی سازمانی میتواند موجبات بهبود اشتیاق شغلی کارکنان را فراهم سازد و باعث اثربخشی سازمانی شود.
یادگیری الکترونیکی
پرستو آریانژاد؛ فرهنگ مظفر؛ محمد علی خانمحمدی؛ بهرام صالح صدق پور
چکیده
پیشینه و اهداف: امروزه استفاده از فناوری در بسیاری از حوزهها امری ضروری است و نتایج قابلتوجهی برای کاربران آن به همراه دارد. یکی از حوزههایی که استفاده از فناوری، اثربخشی آن را افزایش میدهد، تعلیم و تربیت است. ازجمله قابلیتهایی که فناوری آموزش در اختیار این حوزه قرار داده است، شبیهسازهای آموزشی هستند. شبیهسازها فرصتها ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: امروزه استفاده از فناوری در بسیاری از حوزهها امری ضروری است و نتایج قابلتوجهی برای کاربران آن به همراه دارد. یکی از حوزههایی که استفاده از فناوری، اثربخشی آن را افزایش میدهد، تعلیم و تربیت است. ازجمله قابلیتهایی که فناوری آموزش در اختیار این حوزه قرار داده است، شبیهسازهای آموزشی هستند. شبیهسازها فرصتها و تجربههای یادگیری متنوعی را فراهم کرده و اثرات مثبتی بر بهبود کیفیت یادگیری دارند. در آموزشهای فنی و حرفهای که اغلب فعالیتهای هنرجویان در کارگاهها و بهصورت عملی صورت میگیرد، شبیهسازهای آموزشی میتوانند با کاهش خطرات احتمالی و همچنین با هزینه کمتر بهعنوان مکمل فعالیتهای واقعی در کارگاه استفاده شوند. از یک سو، در برنامه درسی رشته معماری داخلی، بخش عمدهای از فعالیتهای هنرجویان مربوط به اجرای تزیینات داخلی در فضاهای داخلی است که نیازمند تهیه مواد و مصالح، ابزار و تجهیزات لازم است. هنرجویان برای کسب مهارت لازم و کارآمدی در بازار کار باید بهدفعات فعالیتهای کارگاهی را تمرین کنند. از سوی دیگر به دلیل جدید بودن این رشته در نظام آموزشهای فنیوحرفهای برخی از هنرآموزان از مهارت کافی در تعدادی از فعالیتهای کارگاهی برخوردار نیستند و امکان دارد از شیوههای نامناسب فعالیتهای کارگاهی مانند سخنرانی استفاده کنند؛ ازاینرو تعیین ویژگیهای شبیهسازی که مطابق رویکرد برنامه درسی مربوطه باشد، میتواند زمینهساز ساخت شبیهسازی متناسب با برنامه شده و چالشهای ذکرشده را کاهش دهد. رویکردی که برنامه درسی رشته معماری داخلی براساس آن تدوین شده است، رویکرد شایستگی است. این رویکرد بر ویژگیهای شغلی فراگیران و نتایج یادگیری تأکید دارد. سه مؤلفه دانش، مهارت و نگرش، اجزای شایستگی بوده و بهصورت درهمتنیده عملکرد موردنظر برای فرد را به همراه دارند. ازآنجاکه رویکرد شایستگی معطوف به مهارتهای موردنیاز بازار کار است؛ یادگیری هدفمند بوده و سرعت یادگیری مطابق ویژگیهای یادگیرنده تنظیم میشود. شبیهسازهای آموزشی رایانهای در صورت طراحی منطبق بر رویکرد شایستگی میتوانند اهداف آموزشی موردنظر در رشته معماری داخلی را محقق کرده و بهعنوان ابزار مکمل و کارآمد در خدمت آموزش دروس کارگاهی باشند. این ابزار مکمل در کنار فعالیتهای کارگاهی زمینهساز ورود هنرجویان رشته معماری داخلی به بازار کار خواهد بود. هدف پژوهش حاضر ارائه ویژگیهای شبیهساز رایانهای در آموزش معماری داخلی با رویکرد شایستگی از دیدگاه متخصصان است.روشها: روش این پژوهش ترکیبی(کیفی-کمّی) و بر استفاده از روش پیمایش دلفی استوار است. مرحله اول پژوهش از طریق مصاحبه نیمهساختاریافته با متخصصان حوزه معماری و فناوری آموزشی انجامشده است، سپس با تکنیک کدگذاری باز و محوری و تشکیل جدول هدف- محتوا، پرسشنامه محققساخت شکل گرفت. پسازآن پرسشنامه طی دو مرحله (اکتشافی، تأییدی) توسط متخصصان تکمیل شده است. نمونهگیری با استفاده از شیوه شبکهای (گلوله برفی) و حجم نمونه تا اشباع نظری که در مرحله مصاحبه 10 نفر و در مرحله تکمیل پرسشنامه شامل 26 نفر میشوند، صورت گرفته است.یافتهها: پس از تحلیل دادهها، نتایج براساس تحلیل عامل نوعQ استخراج شده است. ویژگیهای شبیهساز رایانهای در آموزش معماری داخلی با رویکرد شایستگی از دیدگاه متخصصان عبارتند از: واقعنمایی مبتنی بر استانداردهای محتوایی و پداگوژی، قابلیت تمرین و تکرار و کاربرپسندی محیط، دیداریسازی محتوا، فرصتهای متنوع یادگیری و سنجش، تعاملی بودن محیط و مدیریت یادگیری، تطبیق محتوا با اهداف تربیتی و ارزشهای اخلاق حرفهای.نتیجهگیری: با رعایت استانداردهای محتوایی و پداگوژی در محیط شبیهسازی که همانندی زیادی به فضای کارگاهی دارد، میتوان شایستگیهای هنرجویان معماری داخلی را ارتقا داد. تکرارپذیری فعالیتها با فراهم شدن جذابیت لازم، اثربخشی تمرین و تکرار و تمایل هنرجویان را برای انجام تمرین بالا میبرد. دیداریسازی مفاهیم بهویژه در مواردی که پیچیدگیهایی در فرایند انجام وجود دارد، درک هنرجویان را نسبت به محتوا افزایش میدهد. فرصتهای مختلف یادگیری با افزایش قابلیتهای شبیهساز امکانات بیشتری را در اختیار هنرجویان قرار میدهد. پیشبینی فرصتهای سنجش نیز علاوه بر ایجاد شرایط پایش از آموختههای هنرجویان، امکان خودارزیابی را نیز برای آنها فراهم میکند. همچنین تعاملی بودن شبیهساز و مدیریت فرایند یادگیری توسط هنرجو از ویژگیهای محیطی است که در آن یادگیری فعال رویداده و سبب هماهنگی یادگیری با سرعت پیشرفت هنرجو میشود. تأکید بر ارزشهای اخلاقی و تلفیق آن با مؤلفههای شایستگی، اهداف تربیتی را در طراحی فعالیتها تقویت میکند.
یادگیری الکترونیکی
کیهان لطیف زاده؛ سید حمید امیری؛ علیرضا بساقزاده؛ مهرک رحیمی؛ رضا ابراهیم پور
چکیده
پیشینه و اهداف: امروزه استفاده از چندرسانهای در آموزش زبان خارجی متداول است. برای طراحی چندرسانهای اصولی وجود دارد که بهکارگیری آنها موجب کاهش بار شناختی میشود. این اصول بر آمده از نظریه بار شناختی هستند. روشهای اندازهگیری بار شناختی به دو دسته خودانگارانه و واقعگرایانه تقسیم میشوند. روشهایی مانند پرسشنامه شاخص ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: امروزه استفاده از چندرسانهای در آموزش زبان خارجی متداول است. برای طراحی چندرسانهای اصولی وجود دارد که بهکارگیری آنها موجب کاهش بار شناختی میشود. این اصول بر آمده از نظریه بار شناختی هستند. روشهای اندازهگیری بار شناختی به دو دسته خودانگارانه و واقعگرایانه تقسیم میشوند. روشهایی مانند پرسشنامه شاخص بار کاری ناسا در دسته اندازهگیریهای خودانگارانه جای میگیرند و روشهایی مانند تحلیل سیگنالهای مغزی یا تحلیل رفتارهای حرکتی چشم در دسته واقعگرایانه قرار دارند. امروزه به دلیل مزیتهایی که در استفاده از روشهای واقعگرایانه وجود دارد، استفاده از این نوع اندازهگیریها در مطالعات شناختی متداول شده است. فناوری ردیابی حرکت چشم میتواند رفتارهای مختلف چشم مانند قطر مردمک، ساکاد، تثبیت، پلکزدن و میکروساکاد را با نرخ نمونهبرداری بالا ثبت کند. از این اندازهگیریها به صورت گسترده در مطالعات شناختی و بار ذهنی استفاده میشود. در این پژوهش بار شناختی در یادگیری چندرسانهای زبان با استفاده از تحلیل دادههای ردیاب چشمی مورد ارزیابی قرار گرفت.روشها: دو نسخه چندرسانهای آموزش زبان انگلیسی با روایت یکسان به طول 342 ثانیه ساخته شد. در یکی اصول طراحی چندرسانهای رعایت و در دیگری نقض شده است تا بار شناختی بیشتری نسبت به حالت با اصول اعمال شود. 10 فرد که توانایی شنیداری زبان انگلیسی آنها با شبیهسازی آزمون آیلتس ارزیابی شدند، در آزمایش شرکت کردند و به صورت تصادفی به دو گروه 5 نفره تقسیم شدند. یک گروه، چندرسانهای بدون اصول و گروه دیگر، چندرسانهای با اصول را مشاهده کردند. توانایی شنیداری همه افراد در بازه یکسان قرار داشت. هر گروه یک نسخه از چندرسانهایها را مشاهده کردند و سپس هر فرد به 12 سؤال چهارگزینهای در رابطه با مفاهیم مطرح شده در چندرسانهای بهعنوان آزمون عملکرد پاسخ داد. در طول فرآیند مشاهده چندرسانهای و آزمون، داده حرکت چشم از هر فرد شرکتکننده اخذ شد. سپس هر فرد به پرسشنامه شاخص بار کاری ناسا پاسخ داد. در تحلیل با استفاده از نتایج آزمون عملکرد و شاخص بار کاری ناسا، میزان دشواری چندرسانهای بدون اصول نسبت به حالت با اصول اعتبارسنجی شد. دادههای اخذ شده به بلوکهای 30 ثانیهای تقسیم شدند.یافتهها: بر پایه نمرات پرسشنامه شاخص بار کاری ناسا، بار شناختی اعمالشده بر روی گروه چندرسانهای بدون اصول بیشتر از بار شناختی اعمالشده بر روی گروه چندرسانهای با اصول است که تاییدکننده فرض ما در رابطه با بار شناختی بیشتر توسط چندرسانهای بدون اصول هست. اما در مورد نتایج عملکرد تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش یافت نشد. بر اساس آزمونهای آماری، معیارهای قطر مردمک، طول ساکاد، سرعت ساکاد، تأخیر پلک زدن، و بزرگی میکروساکاد در بلوکهای چندرسانهایهای دو گروه، دارای تفاوت معنادار بودند. برای معیارهای مدتزمان تثبیت، نرخ تثبیت و نرخ میکروساکاد، تفاوت معناداری یافت نشد.نتیجهگیری: براساس یافتههای این پژوهش معیارهای قطر مردمک چشم، طول ساکاد، سرعت ساکاد، تأخیر پلکزدن و بزرگی میکروساکاد دارای ارتباط معنادار با بار شناختی اعمالشده توسط چندرسانهای آموزش زبان هستند که با ادبیات پژوهش نیز مطابقت دارند. بر پایه نتایج این پژوهش، داده حرکت چشم میتواند به عنوان معیار مناسبی، در کنار روشهای خودانگارانه، برای ارزیابی بار شناختی یادگیری چندرسانهای و کیفیتسنجی محتوای آموزشی در قالب چندرسانهای، مورد استفاده قرار گیرد. نرخ پلکزدن نیز دارای تفاوت معناداری بین دو گروه مورد مطالعه است. در رابطه با سایر معیارهای حرکت چشم که در این پژوهش مطرح شدند، یعنی مدت زمان تثبیت، نرخ تثبیت و نرخ میکروساکاد نیاز به پژوهش بیشتر و طراحی آزمایشهای مختلف است تا بتوان اظهارنظر قطعی در مورد ارتباط معنادار این پارامترها با بار شناختی اعمالشده توسط چندرسانهای آموزش زبان مطرح کرد.
یادگیری الکترونیکی
فتانه حسنی جعفری؛ ابوالفضل عباسی
چکیده
پیشینه و اهداف: فناوری اطلاعات و ارتباطات، تحولات شگرفی را در تمام زوایای زندگی فردی و جمعی ایجاد کرده است، به طوری که در تعلیم و تربیت باعث تولد ورشد یادگیری الکترونیکی، مدرسه مجازی و هوشمند شده است یکی از اصول فرایندهای یادگیری الکترونیکی، یادگیری مستقل است که لازمهی آن تربیت یادگیرنده مستقل است. ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: فناوری اطلاعات و ارتباطات، تحولات شگرفی را در تمام زوایای زندگی فردی و جمعی ایجاد کرده است، به طوری که در تعلیم و تربیت باعث تولد ورشد یادگیری الکترونیکی، مدرسه مجازی و هوشمند شده است یکی از اصول فرایندهای یادگیری الکترونیکی، یادگیری مستقل است که لازمهی آن تربیت یادگیرنده مستقل است. یعنی مدارس با فراهم کردن فرصتهای لازم برای انجام تعاملات مفید و بیشتر و ایجاد مهارتهای یادگیری خود تنظیمی در دانشآموزان، امکان یادگیری مستقل و اثر بخش را فراهم کنند. پژوهش حاضر به مقایسه مهارت خودتنظیمی و انگیزش تحصیلی دانشآموزان در مدارس الکترونیکی و عادی در رشتهی علوم تجربی در سال تحصیلی 2018-2017 پرداخته است و از نظر هدف این تحقیق ، کاربردی می باشد.روشها: روش تحقیق پسرویدادی میباشد. پژوهش حاضر شامل کلیه دانشآموزان پسر پایه دوازدهم رشتهی علوم تجربی در ناحیه 4 شهرقم، تعداد1600 نفر میباشد که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. تعداد نمونه دانشآموزان براساس جدول مورگان307 نفر تعیین شد و 165 نفر در مدارس الکترونیک و142 نفر در مدارس عادی انتخاب گردیدند. ابزارهای این پژوهش از دو پرسشنامه مهارتهای خودتنظیمی (پنتریچ و دیگروت) که در دو بخش باورهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، تنظیم شده است. راهبردهای شناختی شامل تکرارومرور، راهبردبسط و گسترش، راهبرد سازماندهی و درک مطلب است. راهبردهای فراشناختی شامل راهبردهای برنامهریزی، کنترل ، نظارت و نظمدهی میباشد و در بخش دیگر، باورهای انگیزشی شامل خودکارآمدی، جهت گیری هدف، ارزشگذاری درونی و اضطراب امتحان است. پرسشنامه انگیزش پیشرفت (هرمنس) که افراد دارای نیاز به پیشرفت بالا را از افراد با نیاز به پیشرفت پایین متمایز میکند، نیز استفاده شده است. دادههای حاصل پژوهش، از روش واریانس عاملی و آزمون T مستقل تحلیلگردید .یافتهها: در فرضیه اول با توجه به اینکه مقدار t برابر 289/. و سطح معناداری حاصل 003/0 بود لذا نتیجه گرفته می شود که میانگین نمرات انگیزه پیشرفت تحصیلی در مدارس الکترونیک بیشتر از مدارس عادی میباشد. فرضیه دوم نیز با توجه اینکه مقدار t برابر 161/0 و سطح معناداری حاصل 002/0 بود میانگین نمرات استفاده از راهبردهای شناختی مدارس هوشمند بیشتر از مدارس عادی میباشد. فرضیه سوم نیز چون مقدار t برابر 247/1و سطح معناداری حاصل000/0گزارش گردید نشان می دهد که میانگین نمرات استفاده از راهبردهای فراشناختی مدارس الکترونیک بیشتر از مدارس عادی میباشد.نتیجهگیری: بهرهگیری از ابزارهای آموزش الکترونیکی در مدارس منجر به ارتقا مهارتهای خودتنظیمی و انگیزش در دانشآموزان میگردد. مدارس با رویکرد آموزش الکترونیکی موجبات درگیری فعال یادگیرنده را در فرآیند یادگیریخود انگیخته و فعال به خوبی مهیا میسازند. نتایج این پژوهش همسو با نتایج پژوهشگران دیگر نشان داد که استفاده از آموزش مبتنی بر یادگیری الکترونیکی در مدارس بر مهارت های فراشناختی (برنامه ریزی، نظارت، کنترل و نظمدهی) و شناختی (تکرار، مرور، بسط و درک مطلب) در دانشآموزان تاثیر به سزایی دارد و در انگیزه تحصیلی و موفقیت علمی نقش فراوانی را بر عهده دارد. مدارس الکترونیکی با در اختیار داشتن ابزارهای نوین فناوری آموزشی و قرار دادن امکانات رایانهای به دانشآموزان در زمان معین و آشنایی دانشآموزان با نحوهی استفاده صحیح آن در فضای آموزشی و ضرورت استفاده آنها در تعمیق و درک یادگیری منجر به بهبود فرآیند پردازش اطلاعات، امکان تکرار و مرور محتوای یادگیری تدریس داده شده، بسط و گسترش و ایجاد ارتباط دادهها بین یکدیگر و کاربردی بودن آن در فضای محیط واقعی، گسترش فرایندهای ادراکی و حل مسئله , استفاده از راهبردهای متنوع و مدیرت زمان و کنترل آن و به نظمدهی و برنامهریزی فعالیتهای یادگیری و آموزشی در دانشآموزان میگردد. مدارس الکترونیکی با در اختیار داشتن ابزارهای نوین فنآوری آموزشی در تعمیق و درک یادگیری منجر به بهبود فرآیند پردازش اطلاعات , امکان تکرار و مرور محتوای یادگیری تدریس دادهشده , گسترش فرایندهای ادراکی و حل مساله استفاده از راهبردهای متنوع و مدیرت زمان و کنترل آن و به نظمدهی و برنامهریزی فعالیتهای یادگیری و آموزشی در دانشآموزان میگردد.
یادگیری الکترونیکی
غلامحسین رحیمی دوست؛ فریبا موسوی؛ امیر مثنوی
چکیده
پیشینه و اهداف: امروزه اینترنت نقش پررنگی در تمام ابعاد زندگی بشر پیدا کرده است و همه جنبه های فردی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار داده است. بر اساس مطالعات صورت گرفته بیش از 82 درصد از جمعیت ایران تا سال 1398 از اینترنت استفاده می کنند. اینترنت به عنوان یک رسانه جذاب و فراگیر بر بخش های اقتصادی و مالی، اداری، ارتباطات اجتماعی، فرهنگی و علمی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: امروزه اینترنت نقش پررنگی در تمام ابعاد زندگی بشر پیدا کرده است و همه جنبه های فردی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار داده است. بر اساس مطالعات صورت گرفته بیش از 82 درصد از جمعیت ایران تا سال 1398 از اینترنت استفاده می کنند. اینترنت به عنوان یک رسانه جذاب و فراگیر بر بخش های اقتصادی و مالی، اداری، ارتباطات اجتماعی، فرهنگی و علمی تأثیرات عمیقی داشته و به نوعی سبک زندگی افراد را تغییر داده است. این تاثیر به گونه ای بوده که امروزه از مفهومی با نام شهروندی دیجیتال و به جای مفهوم رایج شهروندی نام برده می شود. از آنجا که یکی از حوزه های مهم زندگی بشر آموزش و یادگیری است، کاهش هزینه های روزافزون آموزش و بهبود کیفیت یادگیری دانش آموزان و تدریس معلمان از دیرباز چالش اصلی مسئولان و مدیران نظام های آموزشی جهان بوده است و همیشه به دنبال راه کار و شیوه ای برای حل این چالش بوده اند. غالباً فنآوری افق های نوید بخشی برای حل این مشکلات پیش روی مدیران نظام های آموزشی قرار داده است. از زمان ظهور و گسترش فنآوری اینترنت توجه مدیران به این رسانه به عنوان یک ابزار قوی و تعاملی بوده است. ماهیت منحصر به فرد اینترنت و تفاوت های بنیادین با رسانه های قبلی توجه خیلی از معلمان و استادان را نیز به خود جلب کرده است. اینترنت با فراهم کردن ابزارها و امکانات متعدد می تواند بستری مطلوب برای بر طرف کردن این چالش ها باشد. از این ابزارها می توان در مراحل و بخش های مختلف آموزش استفاده کرد. برخی از این ابزارها مناسب ارایه مطلب، برخی مناسب جلب و هدایت توجه دانش آموزان و دانشجویان، برخی برای انجام اشکال متفاوت تمرین، ارایه بازخورد، ایجاد انگیزه و حتی انجام کارهای مشارکتی و گروهی توسط یادگیرندگان مناسب هستند. برای همین منظور در سال های اخیر پژوهشگران مطالعات زیادی در خصوص نحوه استفاده از ابزارهای اینترنت در تدریس و یادگیری انجام داده اند. یکی از سؤالات اصلی پژوهشگران بررسی توانمندی و قابلیت معلمان و آموزش دهندگان در استفاده از اینترنت برای اهداف مختلف آموزش و یادگیری بوده است، برای همین منظور هدف پژوهش حاضر بررسی مهارتهای تلفیق ابزارهای اینترنت در آموزش توسط دبیران ریاضی مقطع متوسطه اول ناحیه یک شهر اهواز بود.روشها: روش تحقیق حاضر توصیفی از نوع پیمایش بود. برای این منظور ابتدا پرسشنامه محقق ساخته ای طراحی گردید. پرسشنامه تدوین شده شامل 41 سؤال به شکل لیکرتی بود که به 5 دسته تقسیم می شدند. 10 سؤال مربوط به ارایه مطالب درسی، 9 سؤال مربوط به جلب توجه و ایجاد انگیزش در یادگیرندگان، 13 سؤال مربوط به طراحی و تدوین تمرین، 4 سؤال مربوط به ارایه بازخورد مطلوب به یادگیرندگان و در نهایت 5 سؤال مربوط به تسهیل یادگیری مشارکتی می شدند. برآورد پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ به میزان 87/0 به دست آمد. روایی ابزار نیز توسط متخصصان مورد تایید قرار گرفت. جامعه آماری شامل دبیران ریاضی شهر اهواز بود و با توجه به محدودیت جامعه همه دبیران مقطع متوسطه اول شهر اهواز 67 نفر(37 نفر مرد و 30 نفر زن ) به عنوان نمونه انتخاب گردید و سپس با استفاده از پرسشنامه، داده های مورد نیاز گردآوری شد. یافتهها:نتایج تحقیق نشان داد به طور کلی مهارتهای تلفیق ابزارهای اینترنت در آموزش توسط دبیران مطلوب نیست. به عبارت بهتر مهارتهای دبیران در استفاده از ابزارهای اینترنت به منظور ارائه محتوای درسی(62/1)، برای جلب توجه و ایجاد انگیزه در یادگیرندگان(55/1)، تدوین تمرین(79/1)، ارائهی بازخورد مطلوب به یادگیرندگان (72/1) و فراهم کردن شرایط یادگیری مشارکتی(23/1) پایین تر از میانگین مفروض تحقیق بودندنتیجهگیری: نتایج تحقیق نشان می دهد مهارت های دبیران برای تلفیق ابزارهای اینترنت در آموزش شامل ارایه محتوا، جلب توجه و ایجاد انگیزه، تدوین تمرین، ارایه بازخورد مطلوب با یادگیرندگان و فراهم کردن شرایط یادگیری مشارکتی، ضعیف است و باید بهبود یابد.
یادگیری الکترونیکی
خدیجه علی آبادی؛ حامد عباسی
چکیده
پیشینه و اهداف:پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر محتوای الکترونیکی تولید شده مبتنی بر الگوی چندرسانهای نئو و نئو با الگوی چند رسانهای محقق ساخته بر یادگیری دانشجو معلمان در آموزش برد هوشمند صورت گرفته است. برای تولید محتوای الکترونیکی چندرسانهای، الگوهای مختلفی ارائه شده است که الگوی چرخه حیات توسعه نرمافزار و الگوی طراحی و تولید ...
بیشتر
پیشینه و اهداف:پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر محتوای الکترونیکی تولید شده مبتنی بر الگوی چندرسانهای نئو و نئو با الگوی چند رسانهای محقق ساخته بر یادگیری دانشجو معلمان در آموزش برد هوشمند صورت گرفته است. برای تولید محتوای الکترونیکی چندرسانهای، الگوهای مختلفی ارائه شده است که الگوی چرخه حیات توسعه نرمافزار و الگوی طراحی و تولید چندرسانهای آموزشی نئو و نئو با رویکرد سازندهگرایی میباشد.روشها: جامعه آماری 310 نفر دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان پردیس الزهراء زنجان بود که به روش نمونهگیری هدفمند تعداد 110 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. به صورت تصادفی تعداد 55 نفر در قالب 2 کلاس در گروه آزمایشی الگوی نئو و نئو و 55 نفر در قالب 2 کلاس در گروه آزمایشی الگوی چندرسانهای طراحی شده قرار گرفتند. نوع تحقیق بر اساس هدف کاربردی و بر اساس روش شبه آزمایشی با طرح پس آزمون میباشد. ابزار پژوهش، آزمون محقق ساخته بود و جهت روایی از دیدگاه متخصصان فناوری و برای تعیین پایایی از روش دو نیمه کردن استفاده گردید که ضریب پایایی آن 82% به دست آمد. آموزش در دو گروه آزمایشی 4 جلسه 90 دقیقهای اجرا و بعد از آن پس آزمون به عمل آمد. در آمار توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در آمار استنباطی از آزمون T مستقل برای بررسی فرضیه استفاده شد. برای تعیین نرمال بودن توزیع دادهها از آزمون کولموگروف اسمیرنف استفاده گردید، همچنین جهت تجزیه و تحلیل نتایج از نرمافزار 22SPSS استفاده شد.یافتهها:برای بررسی آمار توصیفی از شاخصهای پراکندگی و مرکزی استفاده گردید. میانگین و انحراف معیار یادگیری دانشجو معلمانی که با استفاده از محتوای الکترونیکی با الگوی تولید چندرسانهای نئو و نئو آموزش دیدهاند برابر 26/2±05/8 و میانگین و انحراف معیار یادگیری دانشجو معلمانی که بر اساس الگوی تولید چندرسانهای محقق ساخته آموزش دیدهاند برابر 91/1±14/11 بدست آمد. بر اساس نتایج بدست آمده از آزمون کولموگروف اسمیرنف برابری واریانس ها برقرار بود و نرمال بودن توزیع دادهها تأیید گردید. ضریب اطمینان 95/0 و سطح معناداری آزمون مقایسه میانگینها (000/0) شد که از مقدار پیش فرض (05/0) کمتر بود، لذا فرض صفر (برابری میانگین میزان یادگیری دانشجو معلمانی که با استفاده از محتوای الکترونیکی براساس الگوی تولید چندرسانهای نئو و نئو آموزش دیدهاند با دانشجو معلمانی که بر اساس الگوی تولید چندرسانهای محقق ساخته آموزش دیده اند)، رد و فرض مقابل (عدم برابری میانگین میزان یادگیری دانشجو معلمانی که با استفاده از محتوای الکترونیکی براساس الگوی تولید چندرسانهای نئو و نئو آموزش دیدهاند با دانشجو معلمانی که بر اساس الگوی تولید چندرسانهای محقق ساخته آموزش دیدهاند،) پذیرفته شد. همچنین مقدار73/7=t بدست آمد.نتیجهگیری: نتایج نشان داد بین میزان یادگیری دانشجو معلمانی که براساس الگوی تولید چندرسانهای نئو و نئو آموزش دیدهاند با دانشجومعلمانی که بر اساس الگوی تولید چندرسانهای محقق ساخته آموزش دیدهاند، تفاوت معناداری وجود دارد و میزان یادگیری دانشجو معلمانی که از محتوای الکترونیکی تولید شده بر اساس الگوی چندرسانهای محقق ساخته آموزش دیدهاند، بیشتر است. بنابراین الگوی محقق ساخته میتواند کاستیها و محدودیتهای موجود را بکاهد. پیشنهاد میشود در آموزش محتواهای ناآشنا، آموزشهای مستقیم و آموزش به مخاطبان تازه کار، الگوی چند رسانهای محقق ساخته استفاده شود.
یادگیری الکترونیکی
مهدیه فرازکیش؛ غلامعلی منتظر
چکیده
پیشینه و اهداف: نسلکنونی یادگیرندگان دانشگاهی به دلیل سهولت ظاهری کاربری و آشنایی با فنّاوریهای شبکهای، به عنوان «بومیان دیجیتال» قلمداد میشوند؛ با این حال ابهاماتی در خصوص میزان آمادگی دانشجویان برای تحصیل در محیط یادگیری الکترونیکی وجود دارد. به ویژه بیانگیزگی دانشجویان ایرانی نسبت به آموزشهای الکترونیکی به رغم ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: نسلکنونی یادگیرندگان دانشگاهی به دلیل سهولت ظاهری کاربری و آشنایی با فنّاوریهای شبکهای، به عنوان «بومیان دیجیتال» قلمداد میشوند؛ با این حال ابهاماتی در خصوص میزان آمادگی دانشجویان برای تحصیل در محیط یادگیری الکترونیکی وجود دارد. به ویژه بیانگیزگی دانشجویان ایرانی نسبت به آموزشهای الکترونیکی به رغم سرمایهگذاریهای زیرساختی بسیار طی دو دهة گذشته، چالش بزرگی است که اخیراً توجه برنامهریزان آموزش عالی کشور را نسبت به سطح آمادگی دانشجویان برای یادگیری الکترونیکی به خصوص از منظر ادراکی، جلب نموده است. هدف اصلی از این پژوهش بررسی سطح آمادگی ادراکی دانشجویان دانشگاههای کشور برای یادگیری الکترونیکی است. بنابراین در مطالعة حاضر بررسی وضعیت فعلی آمادگی ادراکی دانشجویان دانشگاههای ایران برای حضور در محیط یادگیری الکترونیکی فراتر از پیشفرض «وجود» یا «فقدان» این آمادگی، بهگونهای است که میزان آمادگی واقعی آنها در تعدادی از دانشگاههای مهم کشور تعیین شود.روشها: این پژوهش از منظر فلسفی در پارادایم اثباتگرایی قرار میگیرد و از منطق استدلال قیاسی استفاده میشود. هدفگذاری کلان آن کاربردی است و از استراتژی پژوهش پیمایش برای گردآوری دادههای دست اول با بهکارگیری ابزار پرسشنامه استفاده شده است. دادههای پژوهش در بازه زمانی آوریل 2018 تا فوریه 2019 گردآوری شده است. علاوه بر این، از دو رویکرد مکمل در تدوین و وزندهی شاخصها و سنجههای ارزیابی آمادگی یادگیری الکترونیکی دانشجویان استفاده شده است: نخست استفاده از شاخصها و سنجههایی که در تحقیقات پیشین ساخته شده است و دیگر استفاده از نظر خبرگان موضوع در کشور. استفاده از دادههای سایر پژوهشها سبب میشود امکان مقایسة نتایج با یافتههای محققان دیگر پدیدار گردد و استفاده از نظر خبرگان سبب بومیسازی شاخصها و سنجهها با مقتضیات و بافت آموزش عالی کشور میشود. سنجههای ارزیابی آمادگی ادراکی دانشجویان ذیل چهار شاخص: «نگرشی»، «درک سودمندی»، «گرایشی» و «درک خودکارآمدی» تعیین و وزن هر یک از سنجهها محاسبه شده است. سپس بر اساس مدل حاصل، میزان آمادگی دانشجویان در تعدادی از دانشگاههای جامع و دانشگاههای تخصصی برآورد شده است.یافتهها:میانگین آمادگی ادراکی دانشجویان برای یادگیری الکترونیکی در 15 دانشگاه منتخب کشور مقدار 9/4 از 10 بهدست آمده است که نشان دهندۀ وضعیت در سطح «متوسط» آمادگی ادراکی دانشجویان است. نتایج حاصل نشان میدهد که در حدود 35 درصد سنجههای ارزیابی، آمادگی ادراکی دانشجویان کمتر از حد «متوسط» و میانگین آمادگی در همة معیارها در حد «متوسط» است. همچنین یافتههای پژوهش بیانگر آن است که با توجه به آمادگی ادراکی نسبی دانشجویان برای یادگیری الکترونیکی به ویژه در شاخصهای درک خودکارآمدی و نگرشی، دانشگاهها میباید دو فعالیت اصلی «تقویت بیش از پیش زمینههای خودکارآمدی دانشجویان از طریق یادگیری الکترونیکی» و «فراهم آوردن محیط مناسب برای یادگیری الکترونیکی دانشجویان» را در دستور کار خود قرار دهند.نتیجهگیری: با توجه به کاهش تعداد دانشجویان دورههای آموزش الکترونیکی در ایران، نتایج این مطالعه نشان میدهد که یکی از دلایل مهم عدم موفقیت نظامهای یادگیری الکترونیکی در دانشگاههای کشور میتواند عدم آمادگی ادراکی دانشجویان به ویژه از منظر شاخصهای «درک سودمندی یادگیری الکترونیکی» و «آمادگی گرایشی» دانشجویان باشد. سطح پایینتر از حد «متوسط» دانشجویان در شاخصهای آمادگی «گرایشی» و «درک سودمندی»، لزوم تمرکز بر موضوع آگاهیبخشی و آموزش دانشجویان در این حوزه را میطلبد. علاوه بر این با تکیه بر آمادگی نسبی دانشجویان در شاخصهای درک خودکارآمدی و نگرشی، دانشگاهها میباید دو فعالیت اصلی را در دستور کار خود قرار دهند: 1) تقویت بیش از پیش زمینههای خودکارآمدی دانشجویان از طریق یادگیری الکترونیکی، و 2) فراهم آوردن محیط مناسب برای یادگیری الکترونیکی دانشجویان.
یادگیری الکترونیکی
اسما پورتوکلی؛ مهرانگیز علی نژاد؛ بدرالسادات دانشمند
چکیده
پیشینه و اهداف: با وجود پتانسیلهای عظیم یادگیری الکترونیکی، یادگیرندگان گاهی اوقات تصمیم میگیرند که تحصیل را رهاکنند و تمایلی به ادامهی آن ندارند؛ بنابراین، پیدا کردن متغیرهایی برای پذیرش آن بسیار مهم است. در بین این متغیرها، رضایت یک عامل کلیدی است که یکی از شاخصهای مهم در کیفیت آموزش می باشد. صاحبنظران عوامل متعددی را ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: با وجود پتانسیلهای عظیم یادگیری الکترونیکی، یادگیرندگان گاهی اوقات تصمیم میگیرند که تحصیل را رهاکنند و تمایلی به ادامهی آن ندارند؛ بنابراین، پیدا کردن متغیرهایی برای پذیرش آن بسیار مهم است. در بین این متغیرها، رضایت یک عامل کلیدی است که یکی از شاخصهای مهم در کیفیت آموزش می باشد. صاحبنظران عوامل متعددی را در جلب رضایتمندی از یادگیری الکترونیکی مؤثر میدانند از جمله کیفیت محتوای الکترونیکی. نقش محتوا در برنامه درسی یادگیری الکترونیکی خیلی برجستهتر و تأثیرگذارتر از نقش محتوا در برنامه درسی آموزشهای مرسوم است. زیرا در یادگیری الکترونیکی، محتوا دربردارندهی نقش سایر عناصر برنامه درسی نیز میباشد، از جمله؛ نقش یاددهنده، فعالیتهای یاددهی- یادگیری، زمان، مکان، ارزشیابی و بازخوردها. لذا در تدوین محتوای الکترونیکی که یک محتوای فرایندی است باید توجه و دقت ویژه به مبانی علوم تعلیم و تربیت داشت. با توجه به مطالب ذکرشده، این مسئله مطرح میشود که آیا میتوان با توجه به عوامل مؤثر بر رضایتمندی یادگیرنده الکترونیکی، محتوای الکترونیکی تدوین کرد؟ این عاملها کداماند؟ و چگونه میتوان الگویی مناسب برای تدوین محتوای الکترونیکی، طراحی کرد که باعث رضایتمندی یادگیرنده الکترونیکی شود؟. هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی تدوین محتوای الکترونیکی بر اساس عوامل مؤثر بر رضایتمندی از یادگیری الکترونیکی بود. اهداف جزئی پژوهش شامل موارد زیر بودند: 1) شناسایی عوامل مؤثر بر رضایتمندی یادگیرنده الکترونیکی از یادگیری الکترونیکی با توجه به پیشنه پژوهش 2) تعیین ویژگی های محتوای الکترونیکی بر اساس رضایتمندی یادگیرنده از دیدگاه متخصصان 3) تعیین میزان نقش ویژگیهای محتوای الکترونیکی بر رضایتمندی یادگیرنده الکترونیکی.روشها: این پژوهش با روش ترکیبی از نوع اکتشافی در سه مرحله انجام گرفت. در مرحله اول جهت شناسایی عوامل مؤثر بر رضایتمندی از روش فراتحلیل و در دو مرحله بعد جهت بررسی نظر متخصصان از روش توصیفی- پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل دو گروه بود: الف) پژوهشهای انتشار یافته در ارتباط با عوامل مؤثر بر رضایتمندی از یادگیری الکترونیکی که در مجلات معتبر داخلی و خارجی منتشر شدهاند. ب) متخصصان حوزه یادگیری الکترونیکی در سطح کشور. نمونه های آماری این پژوهش را سه گروه تشکیل دادند: الف) در بخش فراتحلیل، پژوهشهایی که ارتباط بیشتری با موضوع تحقیق داشتند بهصورت هدفمند انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند (29 پژوهش خارجی و 19 پژوهش داخلی، درمجموع 48 پژوهش). ب) در بخش کیفی (مصاحبه)، با روش نمونهگیری هدفمند، 30 متخصص حوزه ی یادگیری الکترونیکی و در بخش کمی (پرسشنامه)، تعداد 117 متخصص، در سطح کشور شناسایی شدند. در بخش کمی (پرسشنامه)، تعداد 117 متخصص، شناسایی شدند. در این پژوهش از سه ابزار زیر برای جمعآوری دادهها استفاده شد: 1- چک لیست (در بخش فراتحلیل)، 2- مصاحبه بدون ساخت (دربخش کیفی)، پرسش نامه محقق ساخته (در بخش کمی). جهت انجام تجزیه و تحلیل دادهها نخست در مرحله اول در بخش فراتحلیل، 48 پژوهش مورد مطالعه قرار گرفتند و 209 عامل مرتبط با رضایتمندی شناسایی شد که تعدادی از آنها تکراری یعنی دقیقاً از یک واژه استفاده شده بود و تعدادی نیز از واژههای متفاوت اما مترادف و با یک معنا و منظور بودند. پژوهشگر در بخش تحلیل، عوامل یکسان و مترادف را در یک طبقه قرار داد که در نهایت 41 طبقه ایجاد شد و میزان فراوانی و درصد فراوانی آنها محاسبه شد. سپس در مرحله دوم پس از انجام مصاحبهها و مکتوب شدن آنها، پژوهشگر با درج کد برای هریک از مصاحبهها به بررسی و تحلیل آنها، پرداخت. به این صورت که محتوای مکتوب مصاحبهها خوانده میشد و هر واحد معناداری که نشانگر یک ویژگی محتوای الکترونیکی (واحد تحلیل) بود در ستون زیر مقوله نوشته میشد. پس از مطالعه تمام محتوای مصاحبهها و شناسایی واحدهای تحلیل، نوبت به مطالعه مجدد و دستهبندی آنها رسید که ستون مقولهها حاصل شد و پس از مطالعه و دستهبندی مقولهها، مؤلفههای اصلی مشخص شدند. در مرحله سوم تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از پرسشنامه در سطوح آمار توصیفی و استنباطی انجام شد.یافتهها:نتایج پژوهش در بخش فراتحلیل حاکی از آن بود که عواملی چون محتوا، تعامل، فناوری، یاددهنده، کیفیت خدمات، طراحی، سهولت استفاده ادراکشده، شخصیسازی، سودمندی ادراکشده، یادگیرنده، ارزش ادراکشده و خودکارآمدی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر رضایتمندی یادگیرنده الکترونیکی بودند. در بخش مصاحبه، اصول طراحی محتوا، یادگیرنده، پیامدهای ضمنی، توجه به رویکردهای مرتبط با یادگیری و نقش یاددهنده به ترتیب بیشترین نقش را بر رضایتمندی یادگیرنده الکترونیکی داشتند.نتیجهگیری: تمام این مؤلفهها قادر به سنجش سازه ویژگیهای محتوای الکترونیکی بودند؛ بهطوریکه مؤلفه توجه به رویکردهای مرتبط با یادگیری و توجه به نقش یاددهنده با ضریب مسیر (99/0)، توجه به پیامدهای ضمنی با ضریب مسیر (89/0)، رعایت اصول طراحی محتوا با ضریب مسیر (85/0) و توجه به ویژگیهای یادگیرنده با ضریب مسیر (82/0) توسط متخصصان مورد تأیید قرار گرفتند و تبیینکننده مدل بودند. الگویی که براساس یافته های این پژوهش طراحی شد بیانگر این امر است که باید «توجه به رویکردهای مرتبط با یادگیری در قاعده چند ضلعی قرارگیرد یعنی این مؤلفه، مبنا و اساس تدوین محتوا است. دو مؤلفهی «یادگیرنده» و «نقش یاددهنده» در دو طرف الگو قرار گیرند که مشخصهی دو رکن اصلی فرایند محتوای الکترونیکی است که چنانچه به ویژگیها و نقش آنها توجه شود در سمت «یادگیرنده» منجر به «پیامدهای ضمنی» و در سمت «یاددهنده» منجر به «رعایت اصول طراحی محتوا» میشود. در مجموع، توجه به این پنج مؤلفه منجر به تدوین محتوای الکترونیکی اثربخش خواهد شد.
یادگیری الکترونیکی
بهناز مهاجران؛ مهدی رضوان
چکیده
پیشینه و اهداف: جهانیشدن به عنوان رویکردی غالب و متأثر از تغییرات فناوری در جایگاه تسریعکننده، در رویکردی همگرا، رفتارهای بشری و دستسازهای جامعة بشری را دچار تحول نموده است. آموزش عالی و سایر نظامهای اقتصادی اجتماعی وابسته به آن در تعامل با این تغییرات با چالشهایی روبهرو شدهاند که راهحلهای سنتی با آنها سازگاری نداشته ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: جهانیشدن به عنوان رویکردی غالب و متأثر از تغییرات فناوری در جایگاه تسریعکننده، در رویکردی همگرا، رفتارهای بشری و دستسازهای جامعة بشری را دچار تحول نموده است. آموزش عالی و سایر نظامهای اقتصادی اجتماعی وابسته به آن در تعامل با این تغییرات با چالشهایی روبهرو شدهاند که راهحلهای سنتی با آنها سازگاری نداشته و این نهاد بهگونهای ژرف در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﻛﻨﻮﻧﻲ ﺟﻬﺎﻧﻲﺷﺪن درﮔﻴﺮ ﺷﺪه اﺳـﺖ. در حوزة آموزش عالی، برآمد جریان جهانیشدن و توسعة فناوریهای نوپدید عواملی همچون تحرک دانشجو در عرصة جغرافیایی، رشتههای جدید، فناوریهای نوین آموزشی و ساختارهای مالی جدید را در کنار چالشهایی عمومی مانند کمبود منابع مالی در نظام آمورش عالی، دغدغة حفظ و تضمین کیفیت، کیفیت و کمیت اعضای هیئت علمی و نیز محدودیتهایی مبتنی بر شرایط خاص هر کشور چون شاخصهای توسعة انسانی ناکافی، فقدان زیرساختهای لازم، زیرساختها و شکاف دیجیتالِ منجر به الزام بهرهگیری از راهکارهای جدید و کارا در ارائه خدمات آموزشی، تدوین استانداردها و ساختارهای جدید و سیاستگذاریهای پویا و آیندهنگر منطبق بر واقعیتهای اقتصادی جهانی را ظاهر ساخته است .هدف از این پژوهش اکتشافی طراحی مدل بهینه استقرار آموزشهای موکمحور در دانشگاه تهران برپایة تحلیل راهبردی است.روش ها: برای رسیدن به این هدف، طی یک روش تحقیق پنجمرحلهای، ابتدا با «مرور سیستماتیک» مطالعات و تحقیقات انجامشده، گروههای ذینفع و نیز ابعاد مؤلفهها و فرایندهای موک شناسایی و توسط گروهی از خبرگان برگزیدة آموزشهای مجازی و سیاستگذاران آموزش عالی پایش شدند. در مرحلة بعد، وضعیت موجود دانشگاه تهران بر اساس ابعاد، مؤلفهها و فرایندهای شناساییشده مورد ارزیابی قرار گرفت و سپس بر اساس نتایج بهدستآمده، مدل استقرار آموزشهای موک در دانشگاه تهران تدوین شد و در مرحلة آخر، درجة تناسب مدل طراحیشده توسط گروه خبرگان مورد اعتبارسنجی قرار گرفت.یافتهها: نتایج این تحقیق نشان میدهد امکان استقرار موک در دانشگاه تهران از نظر زیرساختهای فناوری در حد بالا، از نظر زیرساختهای منابع انسانی در حد متوسط و از نظر زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی کمتر از حد متوسط است. بر این اساس، مدل استقرار موک بر اساس 5 بعد و 34 مؤلفه طراحی شد و درجة تناسب این مدل طراحیشده با اهداف استقرار موک مورد اعتبارسنجی و تأیید گروه خبرگان قرار گرفت.نتیجهگیری: استقرار موک به عنوان نهادی جدید در فناوری آموزشی در موج جهانگیر خود بسیاری از عرصههای توسعة منابع انسانی را تحت تأثیر قرار داده است. ارتقای کارایی در کنار کاهش هزینههای آموزش به معنای کیفیت بالاتر و ارزانتر برای عموم افراد علاقهمند محسوب میشود. این نهاد در کشور باید با بسترسازی لازم مورد استفاده قرار گیرد. تکیه بر وجود پلتفرم مناسب و ملی در کنار شناخت و مدیریت ذینفعان واقعی و مشارکت آنها در شکلگیری و توسعة موک هدف اصلی این پژوهش بود. در این تحقیق، با بهرهگیری از مطالعات جهانی، ضمن غربالگری ذینفعان شناختهشده در این عرصه، با اتکا به نظر خبرگان، ذینفعان بومی استقرار موک در مهمترین و جامعترین دانشگاه ایران شناخته شدند و بر اساس نیازها و شناخت آنها، مدل پیشنهادی استقرار موک و پلتفرم ملی با تأیید نخبگان آموزش الکترونیکی ارائه شد.
یادگیری الکترونیکی
فاطمه زرّین؛ غلامعلی منتظر
چکیده
پیشینه و اهداف: یکی از ویژگیهایی که برای شخصیسازی محیط یادگیری الکترونیکی مورد استفاده قرار میگیرد، خودکارامدی است. این ویژگی به باور افراد نسبت به تواناییهای خود برای انجام تکالیف اشاره دارد. متخصصان براین باورند که خودکارامدی تحصیلی، یکی از عوامل مهمی است که تأثیر بهسزایی بر یادگیری مؤثر و پیشرفت تحصیلی یادگیرندگان ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: یکی از ویژگیهایی که برای شخصیسازی محیط یادگیری الکترونیکی مورد استفاده قرار میگیرد، خودکارامدی است. این ویژگی به باور افراد نسبت به تواناییهای خود برای انجام تکالیف اشاره دارد. متخصصان براین باورند که خودکارامدی تحصیلی، یکی از عوامل مهمی است که تأثیر بهسزایی بر یادگیری مؤثر و پیشرفت تحصیلی یادگیرندگان دارد. تبیین مفهوم خودکارآمدی، با فعالیتهای آلبرت بندورا آغاز شد. براساس تعریف بندورا خودکارآمدی، باورها یا قضاوتهای فرد نسبت به تواناییهای خود در انجام وظایف و مسؤولیتهاست. این مفهوم به داشتن مهارت یا توانایی مربوط نمیشود، بلکه داشتن باور به توانایی انجام کار در موقعیتهای مختلف را بیان میکند. هدف از پژوهش حاضر طراحی و پیادهسازی سامانة آموزشیاری هوشمندی است که مدل یادگیرندة آن شامل ویژگیهای خودکارامدی تحصیلی و سبک یادگیری، دو ویژگی مؤثر در یادگیری است.روش ها: خودکارامدی تحصیلی بهصورت خودکار و با طراحی سامانة فازی براساس رفتارهای یادگیرنده و سبک یادگیری از طریق پرسشنامة فلدرـ سیلورمن که شامل 44 گویه است، شناسایی شدهاند. پس از شناسایی این ویژگیها، راهبردهای آموزشی متناسب با آنها ارائه و در سامانهای هوشمندی بهنام «پِرلِس» در محیطی واقعی پیادهسازی شده و اثرگذاری آن در بهبود عملکرد یادگیرندگان و رضایت آنان از سامانه مورد ارزیابی قرار گرفته است. جامعه مورد بررسی شامل 23 نفر با میانگین سنی 24.56 سال بوده است.یافتهها: ارزیابی محیط شخصیشده نشان میدهد که درنظرگرفتن ویژگیهای کاربردی در مدل یادگیرنده و ارائۀ درسپارها و توصیههای متناسب با این ویژگیها، به پیشرفت تحصیلی 75% از یادگیرندگان منجر شده و رضایت تحصیلی آنان را به دنبال داشته است. ضمن اینکه بررسیِ مدت زمان حضور یادگیرندگان در محیط شبکه قبل از استفاده از پِرلس و پس از آن تفاوت معناداری (سطح معنیداری=0/05) را نشان نمیدهد. نتایج بهدستآمده بیانگر آن است که سامانۀ جدید آموزشیاری، علاوهبر موفقیت تحصیلی یادگیرنده، افزایش تمایل یادگیرندگان را برای استفاده از سامانه بهدنبال داشته است.نتیجهگیری: هدف این پژوهش، شخصیسازی محیط یادگیری الکترونیکی بوده است. بدین منظور ویژگیهای خودکارامدی تحصیلی و سبک یادگیری که دو ویژگی مؤثر در یادگیری هستند، برای مدل کردن یادگیرندگان در محیط شبکهای انتخاب شدند. سبک یادگیری از طریق پرسشنامه بدست آمد و تلاش شد خودکارامدی تحصیلی بهطور غیرمستقیم و بااستفاده از رفتارهای یادگیرنده در محیط یادگیری الکترونیکی شناسایی شود. برای اینکار سامانة شناسندة خودکارآمدی (سامانة افسی) به کمک نظریۀ مجموعههای فازی طراحی شده و مورد ارزیابی قرار گرفت. مقایسة نتایج خروجی سامانۀ شناسنده با پرسشنامة خودکارامدی تحصیلی نشان میدهدکه دقت سامانه برابر با %88.2 است. این امر بیانگر آن است که رفتارهای یادگیرنده در محیط یادگیری الکترونیکی به میزان قابل قبولی میتواند نشاندهندۀ خودکارامدی تحصیلی وی باشد و میتوان این رفتارها را به عنوان مبنایی برای شناسایی خودکارامدی تحصیلی وی در نظرگرفت. پیشنهاد میشود درپژوهشهای آتی ویژگیهای دیگرِ مؤثر در آموزش همچون سبک شناختی، احساس، شخصیت بهمنظور ارائة محیط شخصیشده برای یادگیرندگان مورد توجه قرار گیرد.
یادگیری الکترونیکی
مهدی عرب پشتکوهی؛ افسانه زمانی مقدم؛ علی رجب زاده قطری
چکیده
پیشینه و اهداف: در طی سالیان گذشته با توجه به رشد فناوری اطلاعات و ارتباطات، شاهد تغییرات بنیادی و فزایندهای در آموزش عالی بودهایم. امروزه فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان بخش جداییناپذیر و تلفیق شده محیط کار و کلاس درآمده و شیوههای کسب و کار، برقراری ارتباط و یادگیری را تغییر داده است. هنر و علم تعلیم و تربیت با رشد فناوری ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در طی سالیان گذشته با توجه به رشد فناوری اطلاعات و ارتباطات، شاهد تغییرات بنیادی و فزایندهای در آموزش عالی بودهایم. امروزه فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان بخش جداییناپذیر و تلفیق شده محیط کار و کلاس درآمده و شیوههای کسب و کار، برقراری ارتباط و یادگیری را تغییر داده است. هنر و علم تعلیم و تربیت با رشد فناوری اطلاعات و ارتباطات تلفیق شده و رویکرد جدیدی در یادگیری را به نام یادگیری الکترونیکی به وجود آورده است. یادگیری الکترونیکی به عنوان پاردایم جدید آموزش مدرن مطرح میگردد و بسیاری از آرمانهای آموزشی را از جمله یادگیری در مکان و زمان، یادگیری مشارکتی، خودارزیابی و خودراهبردی تحقق بخشیده است. به همین دلیل در طیف گستردهای از فعالیتهای آموزشی به کار برده میشود و بسیاری از مدارس، دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی در حال تدارک دیدن و آماده کردن برنامههای آموزش الکترونیکی هستند.هدف پژوهش حاضر،شناسایی معیارهای اثربخشی برنامههای آموزش الکترونیکی درس کار و فناوری از دیدگاه صاحبنظران میباشد. رویکرد پژوهش کیفی و از روش نظریه زمینهای اشتراوس و کوربین استفاده شده است.روش ها: جامعه پژوهش صاحبنظران حوزه آموزش، برنامهریزی فناوریهای نوین و درس کار و فناوری میباشند که به صورت هدفمند تعداد 18نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش مقولهبندی باز، محوری و گزینشی استفاده شد.یافتهها: براساس نتایج بهدست آمده یک چارچوب اثربخشی ماتریسی از عوامل زمینهای، علی، بازدارنده، راهبردها و پیامدها شکل گرفت. بدین صورت که تدوین چارچوب اثربخشی برنامههای آموزش الکترونیکی به عنوان مضمون فراگیر شامل عوامل مذکور بودند. هر یک از این دستهها خود دارای ابعاد گوناگونی در مضامین پایه میباشند. بدیهی است که یافتههای این پژوهش امکان ارزشیابی اثربخشی برنامههای آموزش الکترونیکی درس کار و فناوری در نظام جمهوری اسلامی ایران را فراهم آورده است.نتیجهگیری: هدف این مطالعه شناسایی معیارهای اثربخشی برنامههای آموزش الکترونیکی درس کاروفناوری از دیدگاه صاحبنظران بود. براساس نظر مصاحبهشوندگان زمانیکه این عوامل به صورت مطلوب پدیدار شوند و زمینههای مطلوب بودن آنها فراهم گردد، کسب فرصتهای جدیدیادگیری، همگام شدن باتکنولوژیهای روزجهانی، صرفهجویی دروقت،انرژی وهزینه، رشدودگرگونی جامعه کاروفناوری، رسیدن به یادگیری مادامالعمر، رسیدن به اهداف برنامههای آموزش الکترونیکی درس کاروفناوری، صرفهجویی درهزینههای اضافی ومازاد، رسیدن به اهداف بالادستی، تعامل باسایرجوامع بشری، بهرهوری کاردرمحیط کسب وکار، بهبودمهارتهای کاربردی، بالابردن مهارتهای فردی فراگیران و امکان یادگیری درحین کاربیش ازپیش خواهد شد. همچنین افزایش متقاضیان ورودبه دوره، افزایش رضایتمندی مخاطبان، افزایش سرعت یادگیری، ارتقاءدانش فناوری اطلاعات مدرسان وفراگیران اتفاق میافتد.
یادگیری الکترونیکی
پرستو مصباحی جمشید؛ محمدرضا سرمدی؛ مهران فرج اللهی؛ محمد میردامادی؛ زهره اسماعیلی
چکیده
پیشینه و اهداف: فناوری دیجیتال پدیدهای حیاتی در عصر حاضر است و همواره با دگرگونی ساختارهای اجتماعی همراه بوده است. از آنجا که ذات فناوری امری خنثی نیست، میان فناوری و تولید اندیشه رابطهای دو سویه وجود دارد و فناوری دارای دانش خاص خود است؛ لذا مرتبط با زیرساختهای فلسفی زمان تغییر میکند. یکی از رویدادهای فناورانه، تحقق فضای ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: فناوری دیجیتال پدیدهای حیاتی در عصر حاضر است و همواره با دگرگونی ساختارهای اجتماعی همراه بوده است. از آنجا که ذات فناوری امری خنثی نیست، میان فناوری و تولید اندیشه رابطهای دو سویه وجود دارد و فناوری دارای دانش خاص خود است؛ لذا مرتبط با زیرساختهای فلسفی زمان تغییر میکند. یکی از رویدادهای فناورانه، تحقق فضای سایبرنتیک است که با بیشترین نزدیکی ماهیت فناوری را آشکار میکند. هدف این پژوهش تحلیل فلسفی فناوری و یافتن نقش آن در شکلگیری فضای مجازی است که از خلال تکنولوژیکی بودن فضای مجازی، سکونت جدید انسانی در قالب فرا انسانگرایی و میل وافر به گردش اطلاعات از نوع ریزومی، چندوجهی و غیرمتمرکز به دست میآید. نگرش گشتالتی به فناوری، تبعات بسیاری برای رابطۀ انسان با فناوری دارد. این رابطه را دانش خاص فناوری با اتکای مفهومی خود به دانش پستمدرنی تبیین میکند. همین دانش در فضای مجازی به صورت وانمودگی، دولایهگی و توسعه شبکهای حضور دارد.روش ها: نوع این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی است و روش انجام آن اسنادی- تحلیلی است.یافتهها: یافتههای پژوهش نشان میدهد آن چیزی که یک شیء را به سطح تکنولوژیک میرساند، ساختار بندی و عقلانیت موجود در آن است که هم با ضرورتهای زیستی مواجه میشود و هم نیازهای جدید برای انسان تولید میکند و در یک فرآیند دیالکتیکی، برای یافتن نسبت خود با تولید اندیشه پیشروی میکند. همچنین بررسی رابطه فکر با فناوری نشان میدهد نگرش گشتالتی به فناوری با نسبت میان انسان و فناوری رابطه دارد؛ این نسبت را دانش خاص فناوری با اتکای مفهومی خود به دانش پستمدرنی تبیین میکند. دانشی که انعطاف پذیر، نسبی و شکننده است و مناسبتی با روشهای عقلانی مدرنیسمی ندارد؛ همین دانش در فضای مجازی که فراگیرترین شکل رویدادهای فناورانه است و بیش از هر چیز بیانگر ماهیت تکنولوژی است، به صورت وانمودگی، دولایهگی و توسعه شبکهای حضور دارد. در بخش مربوط به رابطه انسان با فناوری به این موضوع پرداخته شد که انسان به عنوان صانع و کاربر فناوری زمانی که از موضع غیر تکنولوژیکی با آن مواجه میشود با چالشهایی در حوزۀ اخلاق، معنایابی، تعالیجویی، نوع و میزان مسئولیتپذیری و درک نسبت حقیقی با بدن خود روبرو میشود و برای پاسخ به آنها تمام امکانات مادی و معنوی خود را به کار میگیرد. نهایتا در یک زمینه ایدئولوژیکی که رویارویی انسان با فناوری را ترسیم میکند، فضای مجازی به عنوان شکل گویا و گستردهای از فناوری ظهور میکند؛ فضایی که ماهیت تکنولوژی را به خوبی نمایان میکند و بستری است برای تلاقی امر تکنولوژیک و امر اجتماعی. یافتههای پژوهش نشان میدهد در هم تنیدگی وافر انسان با فناوری نشان دهندۀ سیطره شیء تکنیکی است؛ این سیطره به اندازهای است که در خدمت ایدۀ بههم پیوستگی مطلق جهان قرار میگیرد تا حیات کارکردی انسان پست مدرن را به گونۀ دقیقتری توصیف کند؛ انسانی که برخوردار از ساختارهای تخیلی سایبرنتیک شده و در اثر فنزدگی، زیست افراطی در فضای مجازی و انعزال از تجسد فیزیکی دچار توهم نارسیسی شده است.نتیجهگیری: نتیجه پژوهش حاکی از این است که سیطرۀ شیء تکنولوژیکی و جلوههای آن در فضای مجازی به کاهش مسئولیتپذیری، درگیری با مقولۀ معنا، تعالیجویی و مواجهات اخلاقی منجر شده است.
یادگیری الکترونیکی
صابر عبدالملکی؛ محبوبه خسروی؛ مهشید ترکمان اسدی
چکیده
پیشینه و اهداف: ورود فاوا در آموزش، سبکهای سنتی را کاملاً متحول کرده و نظریات یادگیری را به چالش کشیده است. دستاوردهای چنین حضوری به کلاسهای مجازی، دانشگاه هوشمند، دانشگاه مجازی و بطورکلی یادگیری الکترونیکی منجر شده است. در حقیقت ارتباطات در دنیای آموزش، مبنایی برای تمامی تعاملات میان اساتید/معلمان و فراگیران و میان مؤسسات آموزشی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: ورود فاوا در آموزش، سبکهای سنتی را کاملاً متحول کرده و نظریات یادگیری را به چالش کشیده است. دستاوردهای چنین حضوری به کلاسهای مجازی، دانشگاه هوشمند، دانشگاه مجازی و بطورکلی یادگیری الکترونیکی منجر شده است. در حقیقت ارتباطات در دنیای آموزش، مبنایی برای تمامی تعاملات میان اساتید/معلمان و فراگیران و میان مؤسسات آموزشی و دولتی و در میان سایر دستگاهها مبدل گردیده است. استفاده از فاوا در جهان امروز منجر به تغییرات اساسی و عمدهای در آموزش و یادگیری شده است: ارائه فراوان اطلاعات، تصور دانشجویان از جهان را دگرگون میسازد؛ توزیع وسیع و دسترسی آسان به اطلاعات، رابطه بین استادان و دانشجویان را تغییر داده است؛ انعطافپذیری، ابعاد فضا و زمان حیات آموزشی بشر را دگرگون میسازد. تمام این تغییرات گواه این امر هستند که فاوابه تدریج به عنصر ضروری برای اصلاحات آموزشی و نوآوریهای جامعه کنونی بدل شده است و نظام آموزش ما را به عصر آموزش الکترونیکی نزدیک میکند. فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) بر تدریس، یادگیری و پژوهشهای مربوطه تاثیرگذار بودهاست. هدف پژوهش حاضر، مطالعه نظاممند و ارائه ترکیبی از پژوهشهای صورت گرفته در زمینه نقش فاوا در فرآیند یاددهی– یادگیری بود. روش پژوهش، کیفی و به شیوه سنتزپژوهی انجام شد.روش ها: منابع پژوهشی مرتبط از سال 2000 تا 2016 با روشی نظاممند انتخاب، واکاوی محتوایی و دستهبندی شدند؛ در غربالگری ریز 29 پژوهش مرتبط انتخاب، سپس سنتزی از یافتههای آنان ارائه شد.یافتهها: یافتهها نشان داد که میتوان از دو روند در رابطه فاوا و یاددهی و یادگیری سخن گفت: الف) روند تسهیلکنندگی؛ ب) روند جریانسازی. در عین حال که این دو روند در مواردی با یکدیگر همپوشانی دارند و کشیدن مرز مشخصی میان آنها مشکل مینماید اما میتوان این دو روند را از هم جدا نموده و به بررسی ابعاد، خصوصیات و تأثیرات آنها بر فرآیند یاددهی-یادگیری پرداخت. بر این اساس، تأثیرات روند تسهیلکنندگی فاوا بر یاددهی-یادگیری در کوتاه مدت مشخص میشود؛ اغلب بصورت سختافزاری، ظاهر مؤلفههای یاددهی-یادگیری را تغییر میدهد. روند جریانسازی، دربرگیرنده تغییراتی است که در سطحی عمیقتر و با پیچیدگی بیشتر، کیفیت و چگونگی یاددهی-یادگیری را تغییر میدهد. این تغییرات را میتوان به نوعی نتایج بلندمدت روند تسهیلکننده دانست که به صورت نرمافزاری نمود پیدا میکند. در حقیقت کاربرد ابزارهای فناوری در کوتاه مدت شکل آموزش را تغییر داده اما پیامدهای آن در بلندمدت و در ارتباط با دیگر عوامل تأثیرگذار، منجر به بوجود آمدن رویکردها و جریانهای جدیدی در آموزش شده و روند کلی آموزش را دچار تحولات اساسی نموده است.نتیجهگیری: نتیجه به دست آمده در این پژوهش حاکی از آن است که روند جریانساز فاوا با ده مؤلفهی 1) سازندهگرا بودن ماهیت فاوا؛ 2) ارتباط فاوا با شخصیسازی فرآیند یاددهی و یادگیری؛ 3) فاوا در خدمت پرورش هوشهای چندگانه؛ 4) ارتباط فاوا و اثر انگیزشی یادگیری؛ 5) ارتباط فاوا با یادگیری شاگردمحور؛ 6) بهبود و ارتقای مهارتهای تفکر؛ 7) ارتباط فاوا با ارزشیابی از یادگیری؛ 8) تأکید بر خودآموزی؛ 9) شکلدهی یادگیری عمیق، سریع و پایدار؛ و 10) تغییر نقش معلم؛ قابل تعریف است.
یادگیری الکترونیکی
فاطمه رحمانی؛ حامد احمدی؛ الهام قنبری؛ سیدمحمود خراسانی کیاسری
چکیده
پیشینه و اهداف: یادگیری الکترونیکی شیوهای در آموزش است که مجموعه قابلیتهای فناوری اطلاعات و ارتباطات را برای تسهیل و بهبود یادگیری بکار میگیرد. مجموعه این امکانات، فرصتهایی را برای یادگیرنده فراهم میآورد تا او بتواند در هر زمان، متناسب با تعهدات شغلی و خانوادگی خود به دوره آموزشی و برنامه درسی دسترسی پیدا کند. امکان دسترسی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: یادگیری الکترونیکی شیوهای در آموزش است که مجموعه قابلیتهای فناوری اطلاعات و ارتباطات را برای تسهیل و بهبود یادگیری بکار میگیرد. مجموعه این امکانات، فرصتهایی را برای یادگیرنده فراهم میآورد تا او بتواند در هر زمان، متناسب با تعهدات شغلی و خانوادگی خود به دوره آموزشی و برنامه درسی دسترسی پیدا کند. امکان دسترسی به ابزارها، امکان انتخاب زمان و مکان آموزش و وجود قالبهای مختلف محتوایی در این محیط، یادگیرنده را در موقعیت انتخابهای گوناگون قرار میدهد. در این محیط یادگیرنده با استفاده از ابزارهای مختلف میتواند به صورت همزمان و غیر همزمان با همکلاسان، معلم و افراد دیگر ارتباط برقرار کند. اجرا و پیادهسازی برنامههای کیفی و بادوام در یادگیری الکترونیکی نیازمند شناخت الزامات استقرار و توسعه نظامهای یادگیری الکترونیکی است. طراحی، راهاندازی و نگهداری محیطهای آموزش الکترونیکی به دانش و مهارتهای گوناگونی در زمینههای فنی، تربیتی و مدیریتی نیازمند است. هدف از این پژوهش امکان سنجش و رتبه بندی عوامل مؤثر بر توسعه یادگیری الکترونیکی در آموزش عالی استروش ها: در تحقیق حاضر براساس تحقیقات پیشین و نظر خبرگان عوامل مؤثر بر توسعه یادگیری الکترونیکی در آموزش عالی از نظر فاکتورهای سنجش توسعه یادگیری الکترونیکی شامل فاکتورهای انسانی، فنی، اجتماعی،سازمانی شناسایی شدند. برای آزمون و تایید فرضیه های تحقیق از روش های آماری و برای رتبه بندی شاخص ها، از رتبه بندی AHPفازی استفاده شده است. به این منظور دو پرسشنامه تنظیم گردید؛ پرسشنامه شماره یک به منظور صحت فرضیه های تحقیق و پرسشنامه دوم که پرسشنامه زوجیست برای رتبه بندی شاخص ها می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل دانشجویان و اساتید دانشگاه واحد الکترونیکی دانشگاه آزاد در سال تحصیلی 96-95 می باشد. حجم نمونه آماری مطابق فرمول کوکران، معادل384 نفر در نظر گرفته شد که با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. پرسشنامه ها بین 384 نفر توزیع گردید که از این تعداد 84 عدد از هر پرسشنامه به دلایل مختلف از جمله پاسخگویی اشتباه به سؤالات و نبودن زمان کافی حذف و تعداد 300 عدد از هر پرسشنامه مورد قبول واقع شد.یافته ها: فهرستی از 8 شاخص (ویژگی دانشجو، ویژگی مربی، کیفیت محتوا، مدیریت ساختار، فرآیند آموزش، زیرساخت نرمافزار، زیرساخت سختافزار، تصویر دانشگاه) براساس فاکتورهای فنی، انسانی، اجتماعی، سازمانی برای ارزیابی اثربخشی یادگیری الکترونیکی استخراج و بر اساس آن مقیاسی معتبر ساخته شد. نتایج نشان داد که مقیاس معرفی شده، ابزاری روا و پایا برای ارزیابی اثربخشی یادگیری الکترونیکی است.نتیجه گیری: نتایج نشان میدهند که ویژگیهای دانشجو اهمیت بیشتری داشته و زیرساخت نرم افزار به عنوان دومین عامل تأثیرگذار در این جهت ارزیابی شده است. همچنین ویژگی های مربی، کیفیت محتوا، مدیریت ساختار، زیرساخت سخت افزار، فرآیند آموزش و تصویر دانشگاه به ترتیب رتبه های سوم تا هشتم را بدست آوردند.
یادگیری الکترونیکی
مژگان اسمعیل نیا؛ حسینعلی کوهستانی؛ علی معقول
چکیده
پیشینه و اهداف: مدیران آموزش عالی به دنبال راههای افزایش تعداد دورهها و رشتهها هستند. این در حالی است که بودجه دانشگاهها پیوسته کاهش مییابد، لذا ناچارند دورههای آموزش از راه دور را افزایش دهند تا پاسخگوی نیاز روزافزون یادگیرندگان در دوران محدودیت بودجه و رکودهای اقتصادی باشند. زیرا این نوع آموزش نیاز به کلاس درس نداشته ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: مدیران آموزش عالی به دنبال راههای افزایش تعداد دورهها و رشتهها هستند. این در حالی است که بودجه دانشگاهها پیوسته کاهش مییابد، لذا ناچارند دورههای آموزش از راه دور را افزایش دهند تا پاسخگوی نیاز روزافزون یادگیرندگان در دوران محدودیت بودجه و رکودهای اقتصادی باشند. زیرا این نوع آموزش نیاز به کلاس درس نداشته و استاد تماموقت کمتری را میطلبد. در طول دو دهه گذشته، موضوع کیفیت و تعالی در دانشگاهها و موسسات آموزش عالی به یکی از موضوعات مهم در حوزه آموزشعالی و علیالخصوص دانشگاه نوپایفرهنگیان تبدیل شده است؛ نظامهای ارزشیابی ملی جهت ارزیابی برنامههای تدریس و یادگیری در دانشگاهها طراحی شدهاند و در سطح بینالمللی در تحقیقات آموزش عالی مورد توجه قرارگرفته اند و علاقه به بهبود آموزش، به صورت ملی و بینالمللی افزایش یافته است. تعداد فزایندهای از دانشگاهها در ایران دورههای آموزش مجازی را آغاز کردهاند. دانشگاه فرهنگیان نیز بسترسازی مناسب جهت این آموزشها را فراهم کرده است ولی تا به حال نتوانسته آموزش صحیح و با کیفیت جامع را نهادینهکند. لذا با توجه به این مساله که رشد کمی آموزشهای مجازی در حال پیشرفت بوده، ولی بهبودی درکیفیت آموزشها صورت نگرفته، پژوهشگر را بر آن داشت تا گامی در جهت پاسخ به این چالشها و پرکردن شکاف ادبیات تحقیق در این زمینه بردارد. هدف پژوهش حاضر طراحی و اعتباریابی الگوی بهبود کیفی آموزشهای مجازی به روش آمیخته است.روش ها: در بخش کمی 608 نفر دانشجو و استاد به شیوة تصادفی طبقهای انتخاب شدند. در بخش کیفی با 18 استاد مصاحبه شد. به منظور تجزیه و تحلیل دادههای کمی از روشهای آمار توصیفی و در بخش کیفی از راهبرد مبتنی بر تئوری داده بنیاد استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از کدگذاری باز و محوری استفاده شد. در نهایت 14 مقوله اصلی شامل بهبود کیفی آموزش مجازی دانشگاه فرهنگیان به صورت موجبات علّی، راهبردها، شرایط زمینهای، شرایط مداخلهگر و پیامدها بررسی شد.یافته ها: نتایج نشان داد که فعالیت یاددهی، یادگیری و کنشگران انسانی تاثیر مثبت و معناداری روی بهبود کیفیت و راهبردهای استقرار دارند؛ همچنین راهبردهای استقرار بر روی بهبود کیفیت تاثیر مثبت و معناداری دارد؛ ویژگیهای زمینهای تاثیر مثبت و معناداری روی راهبردهای استقرار و بهبود کیفیت دارد؛ همچنین راهبردهای استقرار و بهبود کیفیت بر پیامدهای فردی، سازمانی و فراسازمانی تاثیر مثبت و معناداری دارد.نتیجه گیری: با توجه به موقعیت دانشگاه فرهنگیان در الگوهای حاضر در بخش پیامدها به توزیع منصفانه علم و نادیده گرفتن منش معلم و اثر مثبت بر جذب اساتید برجسته تاکید شدهاست و در بخش موجبات علّی در بحث مدیریت به تصمیمگیریهای متمرکز و در بحث راهبردها به تدوین راهبرد اعتمادسازی و فرهنگسازی آموزشهای مجازی و استفاده از تجارب سایر کشورها و در بخش شرایط مداخلهگر استفاده از وب 2و وب3، دانشقبلی یادگیرندگان و ترکیب آموزشهای حضوری و مجازی در دانشگاه فرهنگیان اشاره شده است.
یادگیری الکترونیکی
خیراله سربلند
چکیده
پیشینه و اهداف اجرای آموزش و بهسازی نیروی انسانی سبب میشود افراد بتوانند متناسب با تغییرات سازمانی و محیطی، بهطور مؤثر فعالیتهایشان را ادامه داده، بر کار آیی خود بیفزایند. امروزه درنتیجه افزایش درجه پیچیدگیها و توسعه روزافزون تخصصها در قرن اخیر و با توجه به اینکه آموزشهای سنتی به سبب هزینهبر، زمانبر و تجویزی بودن، کم ...
بیشتر
پیشینه و اهداف اجرای آموزش و بهسازی نیروی انسانی سبب میشود افراد بتوانند متناسب با تغییرات سازمانی و محیطی، بهطور مؤثر فعالیتهایشان را ادامه داده، بر کار آیی خود بیفزایند. امروزه درنتیجه افزایش درجه پیچیدگیها و توسعه روزافزون تخصصها در قرن اخیر و با توجه به اینکه آموزشهای سنتی به سبب هزینهبر، زمانبر و تجویزی بودن، کم کردن خلاقیت و تمرکز غلط بر آموزش بهجای نتایج کسبوکار، موردانتقاد قرارگرفتهاند. این نوع آموزشها برای رفع نیازهای کارکنان و اداره امور پیچیده در سازمانها کافی نیست. در این راستا، سازمانها به بهرهگیری از شیوهها و نظام یادگیری و آموزش الکترونیکی اقدام کردند تا بتوانند همگام با توسعه فناوری، کارمندان خود را ازنظر دانش و مهارت موردنیاز کارشان بهروز و فعال نگهدارند. هدف پژوهش حاضر ارائه مدل یادگیری الکترونیک بر رضایتمندی اساتید از یادگیری در واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی استان اردبیل است.روش ها: تحقیق حاضر در دو مرحله پیمایشی و دلفی انجام شد. جامعۀ آماری تحقیق را در مرحلۀ اول، اساتید حقالتدریس و اعضای هیئتعلمی و در مرحلۀ دوم، اعضای هیئتعلمی رشتۀ مدیریت واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی استان اردبیل تشکیل میدادند تعداد نمونه در مرحلۀ اول 136 نفر و در مرحلۀ دوم 20 نفر بودند. روش نمونهگیری در مرحلۀ اول، تصادفی طبقهای و در مرحلۀ دوم، مبتنی بر هدف بود. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامۀ محقق ساخته یادگیری الکترونیکی بود. تجزیهوتحلیل دادهها از روش مدل اندازهگیری ساختاری (تحلیل عاملی تأییدی) و برای تعیین یادگیری الکترونیکی از روش سه دورهای دلفی استفاده شد.یافته ها: یافتههای تحقیق شامل 77 متغیّر آشکار و 8 مفهوم اساسی (زیرساختهای فناوری اطلاعات، کیفیت سیستم آموزشی، خود یادگیری، حمایت از یادگیرندگان، شناسایی و ثبت نیازهای آموزشی، مدیریت ارزشها، مواد آموزشی، آموزش مبتنی بر جامعه) بود در مرحلۀ اول، برازش مدل تائید شد و نشان داد که سازهها در سطح رضایتبخش روایی قرار دارند. در مرحلۀ دوم؛ کیفیت سیستم آموزشی، زیرساختهای فناوری اطلاعات، خود یادگیری و حمایت از یادگیرندگان، بهعنوان ابعاد یادگیری الکترونیکی شناسایی شدند.نتیجه گیری: با توجه به یافتههای پژوهش پیشنهاد میشود که مسئولان واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی استان اردبیل با رویکردی همسو در راهبرد سازمان و رضایتمندی اساتید از یادگیری الکترونیکی زمینه را برای اجرای هر چهبهتر یادگیری الکترونیکی اساتید ایجاد کنند. در همین راستا واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی استان اردبیل میتوانند با شکلدهی یک دپارتمان تخصصی منابع انسانی در رابطه با یادگیری الکترونیکی اساتید و اعضای هیئتعلمی دانشگاه علاوه بر شناسایی استعدادها، ساخت فرایندهای یادگیری الکترونیکی، نظامها و سامانهها، ساختار و نظام پاداش، برای ارتقا و بهبود یادگیری الکترونیکی خود اقدام کنند. درنهایت همه نظامها بدون ارزیابی قادر به فعالیت نخواهند بود. یادگیری الکترونیکی در یک محیط ایستا فعالیت نمیکند و بایستی بهصورت پویا و یا ساماندهی شده شکل داده شود. بنابراین واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی نیازمند آن هستند که یادگیری الکترونیکی اساتید خویش را بر اساس ویژگیهایش تنظیم نموده و نظامهای بازخورد و ارزیابی (نظام ارزیابی بعد داخلی و نظام ارزیابی بعد خارجی) برای آن تأسیس نمایند.
یادگیری الکترونیکی
خلیل میرزائی؛ حشمت اله سعدی؛ مرجان سپه پناه
چکیده
پیشینه و اهداف مسأله ارتقاء کیفیت آموزش همواره مورد توجه بوده است و روزبهروز اهمیت بیشتری پیدا میکند. پیشرفتهای اخیر در صنعت رایانه و اطلاعرسانی، ورود و ظهور شبکههای اطلاعرسانی و فناوریهای ارتباطی، شیوهها و روشهای جدیدی را پیشروی طراحان، برنامهریزان، مدیران و مجریان برنامههای آموزشی قرار داده ...
بیشتر
پیشینه و اهداف مسأله ارتقاء کیفیت آموزش همواره مورد توجه بوده است و روزبهروز اهمیت بیشتری پیدا میکند. پیشرفتهای اخیر در صنعت رایانه و اطلاعرسانی، ورود و ظهور شبکههای اطلاعرسانی و فناوریهای ارتباطی، شیوهها و روشهای جدیدی را پیشروی طراحان، برنامهریزان، مدیران و مجریان برنامههای آموزشی قرار داده است. نفوذ فناوریهای جدید اطلاعاتی به مراکز آموزشی، روابط ساده یاددهی- یادگیری را بهطور کلی دگرگون ساخته است. به این ترتیب، با توسعه و نفوذ فناوری ارتباطات و اطلاعات در دانشگاه انتظار میرود الگوهای یادگیری متحول شده و بازنگری برنامههای درسی بیشتر مورد توجه قرار گیرد. استفاده از فناوریهای نوین در آموزش کشاورزی نیز بنابه به دلایل زیر بسیار با اهمیت است، زیرا از یک سو، فناوریهای مربوط به کشاورزی، غذا و منابع طبیعی مدام و به صورت پرشتاب در حال توسعه هستند و از سوی دیگر، کیفیت پایین آموزش متخصصان کشاورزی، متخصصان و تولیدکنندگان مواد غذایی به عنوان بخشی از مشکل امنیت غذایی در جهان شناخته شده است. متأسفانه در بیشتر کشورها، آموزش منابع انسانی در کشاورزی جزء اولویتهای مهم در طرحهای توسعه است و در نتیجه، برنامههای آموزشی و تدریس نیز متناسب با نیازهای تولید و تقاضاهای بازار کار بخش کشاورزی نبوده است. هدف تحقیق، مقایسه نظرات اعضاء هیأت علمی و دانشجویان دوره تحصیلات تکمیلی (کارشناسیارشد و دکتری) در خصوص موانع و راهکارهای توسعه آموزش الکترونیکی در دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلیسینا است.روش ها: اطلاعات مورد نیاز این پژوهش که با استفاده از روش پیمایشی انجام شده است، با بهرهگیری از پرسشنامه جمعآوری شده است. به منظور تعیین پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده که میزان آن برای 46 گویه پرسشنامه اعضاء هیأت علمی 0.84 و برای 46 گویه پرسشنامه دانشجویان 0.85 میباشد. جامعه نمونه تحقیق، شامل 63 نفر از اعضاء هیأت علمی دانشکده که بهصورت تمامشماری و 280 نفر از دانشجویان که بهشیوه نمونهگیری تصادفی با انتساب متناسب انتخاب شدهاند. جهت مشخص شدن موانع توسعه آموزش الکترونیکی در دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلیسینا از روش تحلیل عاملی استفاده شد. بهمنظور توافقسنجی، مقایسه نتایج حاصله و اظهار نظرات دو گروه اعضای هیأت علمی و دانشجویان، از آزمون آماری ویلکاکسون استفاده شد.یافته ها: نتایج مقایسه نشان میدهد که پاسخ اعضاء هیأت علمی و دانشجویان مورد مطالعه در، 37 گویه از 46 گویه موجود در دو پرسشنامه، با یکدیگر منطبق بوده و 9 گویه با یکدیگر مغایرت دارند. به بیانی دیگر، (80.43 درصد) پاسخگویان در مورد سؤالات، نظرات تقریباً مشابهی داشته و (19.57 درصد)، دارای نظراتی متفاوتی میباشند.نتیجه گیری: به منظور توسعه آموزش الکترونیکی در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور پیشنهاد میشود، سرمایهگذاری در بخش آموزش نیروی انسانی و تربیت نیروی انسانی ماهر، صورت پذیرد. زیرا توسعهی یادگیری الکترونیکی بدون وجود نیروی انسانی متخصص و توانمند، شکست خواهد خورد و مقاومت نظام سنتی آموزش را افزایش خواهد داد و راه ورود فناوری اطلاعات به آموزش عالی را دشوارتر خواهد ساخت. افزون بر این، توجه به ماهیت رشتههای مختلف آموزشی در برنامهریزی برای استفاده از یادگیری الکترونیکی بسیار بااهمیت است. یادگیری الکترونیکی نمیتواند جایگزین آموزش سنتی گردد و باید برروی دروس و رشتههایی متمرکز شود که نظام آموزش سنتی قادر به پاسخگویی مشکلات آنها نیست یا با استفاده از فناوریهای مدرن، امکان رفع مشکلات آموزشی و موفقیت در آنها بیشتر است. در نهایت میتوان گفت که دانشگاهها و مؤسسههای آموزشی نمیتوانند بدون اتخاذ یک رویکرد کلنگر و منسجم، بر موانع توسعهی یادگیری الکترونیکی غلبه نمایند و خط مشی آنها برای جهتدهی و تهیهی منابع لازم، به منظور تسهیل فرآیند طولانی توسعهی یادگیری الکترونیکی باید مشخص گردد