آموزش الکترونیکی- مجازی
زیبا خورنگ؛ رضا اسفنجاری کناری؛ زهرا امیری
چکیده
پیشینه و اهداف: شکاف دیجیتالی، همانند دیگر شکافهای اجتماعی، نوعی از نابرابری اجتماعی را شکل میدهد و این فرم از شکاف اجتماعی، شکاف در دسترسی به ابزارهای دیجیتال و مهارت دیجیتالی است. نابرابریها، در دسترسی به ابزارها، دانش و مهارت دیجیتالی میتوانند نابرابریهای اجتماعی و آموزشی را با انتقال دانشآموز از مدرسه به بازار ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: شکاف دیجیتالی، همانند دیگر شکافهای اجتماعی، نوعی از نابرابری اجتماعی را شکل میدهد و این فرم از شکاف اجتماعی، شکاف در دسترسی به ابزارهای دیجیتال و مهارت دیجیتالی است. نابرابریها، در دسترسی به ابزارها، دانش و مهارت دیجیتالی میتوانند نابرابریهای اجتماعی و آموزشی را با انتقال دانشآموز از مدرسه به بازار کار بیشتر کنند و همچنین میزان مهاجرت از روستا به شهر را تحت تأثیر قرار دهند. با از سرگیری آموزش در مدارس و رفع محدودیتها، درک اینکه چگونه توسعه مهارتهای دیجیتالی در طول همهگیری کووید-19 برای برخی از دانشآموزان ممکن است نابرابریهای اجتماعی و آموزشی را تشدید کند، اهمیت بیشتری پیدا میکند؛ زیرا دانشآموزان در کلاسهای درسی مشابه هم ممکن است یادگیری متفاوت داشته باشند. در واقع، میزان بهرهمندی شهروندان از ابزارهای دیجیتالی و رسانهای سبب میشود که موقعیت آنها و جایگاهشان در جامعه و ساختار فضایی روستا و شهر مشخص شود. از اینرو، هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی شکاف دیجیتالی آموزش مجازی دانشآموزان استان البرز در طول همهگیری کووید-19 میباشد. روشها: تحقیق حاضر، از لحاظ هدف کاربردی و از حیث ماهیت و روش، از نوع تحقیقات توصیفی– تحلیلی و از لحاظ جمعآوری اطلاعات، یک مطالعه اسنادی– میدانی است. جامعه آماری مطالعه حاضر، شامل دانشآموزان بخش مرکزی شهرستان کرج در سال 1400 بود، برای جمعآوری اطلاعات لازم از ابزار پرسشنامه بهره گرفته شد و دادههای مورد نیاز با تکمیل 196 پرسشنامه و با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای بهدست آمد. در مطالعه حاضر، شکاف دیجیتالی با چهار سطح دسترسی فیزیکی، دسترسی مهارتی، طرز استفاده از کامپیوتر و اینترنت و سطح دسترسی انگیزشی سنجیده شده است. برای بررسی نرمال بودن توزیع دادهها از آزمونهای کولموگروف- اسمیرنوف و شاپیرو- ویلک استفاده شد و برای بررسی مقایسات میانگین از آزمونهای ناپارامتری کروسکال والیس و من- ویتنی استفاده شد. نمونه مورد مطالعه شامل مدارس دولتی، غیرانتفاعی، نمونه دولتی، استعداد درخشان و هیاًت امنایی بوده است. یافتهها: نتایج، نشان داد که تفاوت قابل توجهی در بین دانشآموزان از نظر دسترسی به فرصتهای یادگیری مجازی در طول همهگیری کووید- 19 وجود داشت. دانشآموزان روستایی، در مقایسه با دانشآموزان شهری دارای شکاف بالاتری در هر چهار سطح دسترسی فیزیکی، مهارتی، طرز استفاده و انگیزشی هستند. همچنین، طبق یافتهها ارتباط آماری معنیداری بین جغرافیای محل سکونت با چالشهای یادگیری آنلاین در چهار سطح دسترسی ذکر شده، مشاهده شد. همچنین، بهطور معنیداری دانشآموزانی که در مدارس دولتی درس میخوانند نسبت به دانش آموزانی که در مدارس غیردولتی درس میخوانند، دارای شکاف دیجیتالی بالاتری هستند. نتایج، نشان داد سطح تحصیلات والدین به لحاظ آماری بر شکاف دیجیتالی دانشآموزان، تأثیرگذار است و دانشآموزان دختر، شکاف دیجیتالی کمتری در مقایسه با دانشآموزان پسر دارند. نتیجهگیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر، پیشنهاد میشود تلاشهای سیاسی کنونی و آتی با هدف حمایت از دانشآموزان روستایی دارای زمینههای اجتماعی و اقتصادی محروم، انجام شود تا نه تنها بهصورت فیزیکی به اینترنت و سایر ابزارهای دیجیتالی دسترسی پیدا کنند، بلکه مهارتهای لازم برای یادگیری و استفاده از اینترنت را نیز بهدست آورند.
آموزش الکترونیکی- مجازی
الهه نوری؛ مهشید گلستانه؛ سیدمحسن موسوی
چکیده
پیشینه و اهداف: با شیوع کووید-19 و تعطیلی دانشگاهها، امکان برگزاری حضوری آزمایشگاههای شیمی از بین رفت و دانشگاهها به ناگزیر، راهحلهای جایگزین را برای ارائه دروس آزمایشگاهی بهکار گرفتند. دانشگاه فرهنگیان هم همانند سایر مراکز دانشگاهی به آموزش برخط روی آورد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی میزان تسلط به مهارتهای رایانهای و ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: با شیوع کووید-19 و تعطیلی دانشگاهها، امکان برگزاری حضوری آزمایشگاههای شیمی از بین رفت و دانشگاهها به ناگزیر، راهحلهای جایگزین را برای ارائه دروس آزمایشگاهی بهکار گرفتند. دانشگاه فرهنگیان هم همانند سایر مراکز دانشگاهی به آموزش برخط روی آورد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی میزان تسلط به مهارتهای رایانهای و سواد دیجیتالی و همچنین کیفیت آموزش و اثربخشی آموزش مجازی دروس آزمایشگاهی شیمی از دیدگاه دانشجومعلمان رشته آموزش شیمی دانشگاه فرهنگیان بوده است.روشها: پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ زمانی، مقطعی- عرضی بود. دادههای پژوهش با استفاده از روش توصیفی-پیمایشی، بهدست آمده است. جامعه آماری پژوهش، شامل دانشجومعلمان رشته آموزش شیمی در پردیسها و مراکز آموزش عالی دانشگاه فرهنگیان در سال تحصیلی 1401- 1400 بود که تجربه آموزش حضوری و مجازی دروس آزمایشگاهی شیمی را داشتند. ابزار مطالعه، شامل یک پرسشنامه محققساخته با 25 گویه در مقیاس 5 درجهای لیکرت بود. روایی پرسشنامه توسط 5 نفر عضو هیأتعلمی دانشگاه فرهنگیان تأیید شد و پایایی آن به روش آلفای کرونباخ، 97/0 محاسبه گردید. پرسشنامه در قالب گوگل فرم تهیه شد. پس از کسب مجوزهای قانونی، لینک پرسشنامه از طریق ایمیل برای گروه هدف ارسال و از آنها درخواست شد که در صورت رضایت، پرسشنامه را تکمیل کنند. 180 نفر از دانشجویان، پرسشنامه را تکمیل و باز ارسال کردند. دادههای حاصل با کمک نرمافزار SPSS20 و با روشهای آماری توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافتهها: در مجموع، نظر شرکتکنندگان نسبت به میزان برخورداری از مهارتهای رایانهای و سواد دیجیتالی، مطلوب گزارش شد (38/4 و 05/0<p). در مؤلفههای کیفیت آموزش (22/3 و 05/0<p) و میزان اثربخشی آموزش مجازی دروس آزمایشگاهی شیمی (15/3 و 05/0<p)، نتیجه نسبتاً مطلوب بهدست آمد. تفاوت میانگین نمره مؤلفههای پژوهش با توجه به سال ورود به دانشگاه، از نظر آماری معنیدار نبود؛ اما بین میانگین نمره مؤلفه کیفیت آموزش با توجه به جنسیت دانشجومعلمان از نظر آماری تفاوت معنیداری وجود داشت. آزمون تعقیبی توکی نشان داد که شرکتکنندگان پسر، میانگین نمره بیشتری در مؤلفه کیفیت آموزش نسبت به شرکتکنندگان دختر کسب کردند. نظر دانشجویان در دو گویه «من از برگزاری واحدهای آزمایشگاهی بهصورت مجازی راضی بودم» و «سطح یادگیری در کلاسهای برخط آزمایشگاه شیمی خوب بود»، نامطلوب گزارش شد.نتیجهگیری: نارضایتی پاسخدهندگان از برگزاری واحدهای آزمایشگاهی شیمی به شیوه مجازی و مطلوب نبودن سطح یادگیری آنان در کلاسهای برخط آزمایشگاههای شیمی، نشاندهنده این است که میزان رضایت از آموزش مجازی دروس آزمایشگاهی شیمی ارائهشده بهصورت مجازی، مطلوب نبوده است. ممکن است بین رضایت بیشتر از کیفیت آموزش در گروه پسران و احتمال اشتغال به کار و کسب درآمد آنها ارتباط مستقیمی وجود داشته باشد. میتوان نتیجهگیری کرد که بهترین روش برای بهبود کیفیت آموزش برخط، ترکیبی از سواد دیجیتالی، مهارتهای رایانهای، خلاقیت و استفاده از ابزارهای آموزشی مختلف و روشهای یاددهی- یادگیری فعال است. این نتایج، میتواند در اختیار مدیران و برنامهریزان دانشگاه فرهنگیان و وزارت آموزش و پرورش قرار گیرد و به آنها کمک کنند تا برای جبران کمبودهای احتمالی در شایستگی حرفهای دانشجومعلمان رشته شیمی در زمینه واحدهای آزمایشگاهی ارائهشده بهصورت مجازی، راهکارهای عملیاتی بهکار ببرند.
فناوری آموزش- دوره ابتدایی
سیروس منصوری؛ مژگان طالب بیگی
چکیده
پیشینه و اهداف: آموزشهای مجازی، بهعنوان بخش جداییناپذیر از آموزشهای امروزی، شناختهشدهاست؛ لذا، سنجش مستمر کیفیت این آموزشها بهعنوان یکی از رسالتهای اساسی نظام آموزشی، است و وجود یک ابزار معتبر برای سنجش این آموزشها، ضروری است. از طرف دیگر، در حوزه برنامهدرسی آموزش مجازی، ابزاری که بتواند تمام ابعاد عناصر ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: آموزشهای مجازی، بهعنوان بخش جداییناپذیر از آموزشهای امروزی، شناختهشدهاست؛ لذا، سنجش مستمر کیفیت این آموزشها بهعنوان یکی از رسالتهای اساسی نظام آموزشی، است و وجود یک ابزار معتبر برای سنجش این آموزشها، ضروری است. از طرف دیگر، در حوزه برنامهدرسی آموزش مجازی، ابزاری که بتواند تمام ابعاد عناصر برنامه درسی آموزش ابتدایی را مورد سنجش قرار دهد، ساخته نشده است. بههمین دلیل، ساخت یک ابزار معتبر ضروری به نظر میرسد. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر ساخت و اعتباریابی مقیاس سنجش کیفیت برنامه درسی آموزش مجازی دوره ابتدایی در نظام آموزشی ایران بود.روشها: طرح پژوهش، ترکیبی بهمنظور ساخت ابزار سنجش کیفیت برنامه درسی آموزش مجازی دوره ابتدایی بود. در بخش اول از روش تحلیل محتوا و در بخش دوم، روش پیمایش استفاده شد. مشارکتکنندگان در بخش روایی محتوایی، 12 صاحبنظر در حوزه آموزش مجازی و در بخش روایی سازه شامل 217 معلم ابتدایی استان مرکزی بودند که بخش اول با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و در بخش دوم، با روش نمونهگیری طبقهای تصادفی، گروهی انتخاب شدند. بهمنظور تحلیل دادهها، از شاخص روایی محتوایی لاوشه، تحلیل عاملی تأییدی و ضریب همبستگی گویهها استفاده شد. تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS و SMART PLS قرار گرفتند.یافتهها: با بررسی اسناد بالادستی شامل سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و سند برنامه درسی ملی، راهنمای تدریس معلمان در کتابهای درسی دوره ابتدایی منتشر شده در وزارت آموزش و پرورش و پژوهشهای حوزه آموزش مجازی 51 نشانگر (گویه) در قالب 4 مؤلفه اساسی در جهت سنجش برنامه درسی استخراج شد. سپس، با بررسی روایی محتوایی مقیاس با استفاده از شاخص روایی لاوشه، 48 گویه در قالب 4 مؤلفه هدف، محتوا، راهبردهای یاددهی-یادگیری و ارزشیابی به ترتیب با روایی 77/0، 95/0، 94/0 و 98/0 مشخص شدند. در مرحله بعد، به منظور بررسی روایی سازه مقیاس مورد نظر با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی بررسی شد که نتایج نشان داد که به جز یک گویه (گویه 42) بقیه گویهها از بار عاملی مطلوبی برخوردار بودند و پس از اصلاح مدل( حدف گویه 42) ضرایب t همه گویهها در همه مؤلفهها بالاتر از 96/1 بود که نشاندهنده مطلوب بودن مدل اندازهگیری است. همچنین، میزان پایایی ترکیبی برای تمامی مؤلفهها بیشتر از مقدار 70/0 است که نشان از تأیید پایایی این متغیرها یا مقیاسها دارد. میانگین واریانس استخراج شده که اعتبار همگرای هر مقیاس را میسنجد از 50/0 بالاتر است که نشاندهنده اعتبار همگراست. در مجموع، نتایج نشان از پایایی و اعتبارمؤلفههای مقیاس برنامهدرسی آموزش مجازی دارند و ابزار ساختهشده برای سنجش کیفیت آموزش مجازی شامل 47 گویه و در قالب چهار مؤلفه هدف، محتوا، راهبردهای یاددهی یادگیری و ارزشیابی طراحی شد.نتیجهگیری: با توجه به اینکه آموزشهای مجازی بهعنوان بخش جداییناپذیر آموزش رسمی نظام آموزشی ایران در آمده است، و سنجش عناصر برنامهدرسی بهمنظور بهبود مستمر آموزش مجازی ضروری است؛ لذا برای سنجش کیفیت آموزشهای مجازی میتوان از این ابزار استفاده کرد. علاوه بر این، این ابزار به متولیان و سیاستگذاران آموزش مجازی کمک میکند تا براساس برنامهدرسی قصد شده، بسترهای مورد نیاز آموزش مجازی را فراهم سازند.
محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
انسیه میرزایی؛ مهرانگیز علی نژاد؛ بدرالسادات دانشمند
چکیده
پیشینه و اهداف: یادگیری الکترونیکی، بهعنوان یکی از مشخصههای دورههای آموزشی در قرن حاضر است. در تمام دورههای آموزشی، بهویژه در محیطهای یادگیری مجازی، تعامل میتواند موجب کارایی و اثربخشی فرایند آموزش شود. همچنین، طراحی دقیق و اندیشمندانه تعاملات مختلف در محیط یادگیری مجازی سبب توسعه ظرفیتهای موجود در جهت تقویت برنامههای ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: یادگیری الکترونیکی، بهعنوان یکی از مشخصههای دورههای آموزشی در قرن حاضر است. در تمام دورههای آموزشی، بهویژه در محیطهای یادگیری مجازی، تعامل میتواند موجب کارایی و اثربخشی فرایند آموزش شود. همچنین، طراحی دقیق و اندیشمندانه تعاملات مختلف در محیط یادگیری مجازی سبب توسعه ظرفیتهای موجود در جهت تقویت برنامههای آموزش الکترونیکی شده و کیفیت یادگیری را افزایش میدهد. لذا، با توجه به اهمیت تعاملات در محیط یادگیری مجازی، پژوهش حاضر بر آن است با تبیین عناصر برنامه درسی آموزشعالی (اهداف، محتوا، فعالیتهای یاددهی- یادگیری و روشهای ارزشیابی) براساس انواع تعاملات آموزشی در محیط یادگیری مجازی و با ارائه راهکارهای مناسب مدرسان را جهت برگزارکردن دورههای آموزش الکترونیکی اثربخش، یاری رساند.روشها: این پژوهش، از نوع پژوهشهای توصیفی و کاربردی است. جامعهآماری پژوهش، اعضای هیأت علمی دانشگاههای شهید باهنر، فرهنگیان و علوم پزشکی کرمان بودند که طبق جدول مورگان، 297 نفر با روش نمونهگیری سهمیهای بهعنوان نمونه آماری، انتخاب شدند. جهت گردآوری دادههای پژوهش، از ابزار پرسشنامه محققساخته استفاده شد که روایی و پایایی آن، به ترتیب 86/0 و 92/0 تعیین شد. جهت تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش، از آزمون تی تکنمونهای، تحلیل عاملی تأییدی و معادلات ساختاری استفاده شد و از نرمافزارهای SPSS23، AMOS23 استفاده شد. الگوی اندازهگیری، با استفاده از الگویابی معادلات ساختاری برآورد شدند.یافتهها: نتایج، مشخص کرد برای ایجاد و افزایش انواع تعاملاتآموزشی در عناصر برنامه درسی آموزش عالی در محیط یادگیری مجازی، مقولههایی مؤثرند. در عنصر اهداف مقولههایی از قبیل توجه مدرس و برتامهریزان درسی در سطح وزارتخانه به تعاملاتآموزشی، واقعگرایی و فراگیر بودن در اهداف، در عنصر محتوا مقولههایی از قبیل مشارکت دانشجویان در تهیه محتوای الکترونیکی، سهولت دسترسی به محتوا، استفاده از محتوای تعاملی، نظرخواهی از دانشجویان، تدوین محتوای درسی متناسب با آخرین یافتههای علمی، تهیه محتوای تعاملی و تعامل اساتید با همکاران، در عنصر فعالیتهای یاددهی- یادگیری مقولههایی از قبیل روشهای تدریس مشارکتی، بهرهگیری از شبکههای اجتماعی، بهرهگیری از ابزارهایی مثل اتاقهای گفتگو، ارائه بازخورد، ترغیب دانشجویان به جستجوی اطلاعات از منابع گوناگون، ایجاد شبکه بین دانشجویان و منابع اطلاعاتی مختلف، در میان گذاشتن آخرین دستاوردهای علمی در حیطه درسی با استادان همکار، در عنصر روشهای ارزشیابی مقولههایی از قبیل ارزشیابی فرآیندمحور، اختصاص دادن بخشی از نمره برای کار عملی و مشارکت کلاسی، ارزیابی کار فردی هر دانشجو، توسط همکلاسیهایش و نقد نظرات سایر دانشجویان، مؤثر هستند. همچنین، نتایج مشخص کرد عناصر برنامه درسی آموزش عالی براساس انواع تعاملات آموزشی در محیط یادگیری مجازی، با هم رابطه دارند. نتایج حاصل از تحلیل برازش مدل، با توجه به شاخصهای برازندگی، نشان داد که مدل تحلیل عاملی جهت طراحی مدل مورد نظر دارای برازش مناسبی میباشد و میتوان از این مدل، در برنامه درسی آموزش عالی جهت ایجاد و افزایش انواع تعاملات آموزشی در محیط یادگیری مجازی، استفاده کرد. نتیجهگیری: به طور کلی، نتایج این پژوهش، بیانگر این است که ایجاد و افزایش انواع تعاملات آموزشی در آموزش الکترونیکی میتواند کیفیت آموزش را بهبود بخشد،. لذا، توصیه میشود طراحان، اعضای هیأت علمی، برنامهریزان، مدیران و به طورکلی متصدیان جهت برگزاری دورههای آموزش الکترونیکی از الگوی پیشنهادی در پژوهش حاضر استفاده نمایند.
آموزش الکترونیکی- مجازی
سمانه سلیمی
چکیده
پیشینه و اهداف: بهمنظور تداوم آموزش در دوران تعطیلی و قرنطینه، روشهای مختلفی مانند آموزش تلویزیونی از طریق شبکه آموزش و تولید محتوا توسط معلمان و ارائه آن در شبکههای اجتماعی ارائه شد. اما برای ساماندهی آموزش مجازی وزارت آموزش و پرورش، برنامه کاربردی شبکه آموزشی دانشآموزان (شاد) را طراحی و پیادهسازی نمود، که در آن همانند ساختار ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: بهمنظور تداوم آموزش در دوران تعطیلی و قرنطینه، روشهای مختلفی مانند آموزش تلویزیونی از طریق شبکه آموزش و تولید محتوا توسط معلمان و ارائه آن در شبکههای اجتماعی ارائه شد. اما برای ساماندهی آموزش مجازی وزارت آموزش و پرورش، برنامه کاربردی شبکه آموزشی دانشآموزان (شاد) را طراحی و پیادهسازی نمود، که در آن همانند ساختار واقعی مدرسه دانشآموز وارد کلاس شده و فرایند آموزش را دنبال میکند. در این سامانه نظارت بر کلاسهای مجازی و حضور و غیاب دانشآموزان بر عهده مدیر و کادر اداری مدرسه خواهد بود. معلم در کنار تدریس مواد درسی امکان استفاده از محتوای برخط موجود در این سامانه را که توسط گروههای آموزشی و دبیرخانههای دروس و ... ایجاد میشود داراست.روش ها: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اکتشافی متوالی ناهمزمان است. جامعه آماری در بخش کیفی شامل کلیه معلمان ابتدایی مشغول به تحصیل و دارای سابقه تدریس آموزش مجازی با برنامه شاد، میباشد. جامعه آماری در بخش کمّی شامل کلیه معلمان دوره ابتدایی استان سیستان و بلوچستان با تعداد 14230 نفر میباشد. در بخش کیفی براساس نمونهگیری هدفمند 40 نفر از معلمان ابتدایی باتجربه طبق اشباع نظری انتخاب شدند. حجم نمونه در بخش کمّی طبق جدول کرجسی مورگان برابر 374 نفر میباشد که با روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند و در مجموع تعداد 219 پرسشنامه جمعآوری شد. در بخش کیفی از مصاحبه نیمه ساختمند و در بخش کمّی از پرسشنامه آسیبهای آموزش مجازی شبکه شاد (برگرفته از تحلیل مصاحبهها) و پرسشنامه کیفیت آموزشی موسوی و همکاران (1396) جهت جمعآوری دادهها استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها در بخش کیفی از روش کدگذاری کوربین و اشتروس (1998) استفاده کردیم و در بخش کمّی، برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل توصیفی و آزمون فریدمن و ضریب همبستگی استفاده شد. محاسبات بهوسیله نرم افزار spss23 انجام شد.یافتهها: براساس مصاحبههای صورتگرفته 3 آسیب برای عامل ساختاری (شامل: عملکرد فنی، طراحی و زیبایی، قابلیت آموزشی) شناسایی گردید. از دید معلمان از بین عوامل عملکرد فنی با میانگین (45/2) و میانگین رتبه (30/3) در اولویت اول و عامل طراحی و ظاهر با میانگین (19/2) و میانگین رتبه (97/1) در اولویت آخر قرار داشت. 2 آسیب برای عامل رفتاری (شامل: فرا فردی و فردی) شناسایی شد. از دید معلمان از بین عوامل، عامل فرافردی با میانگین (69/2) و میانگین رتبه (64/3) در اولویت اول و عامل فردی با میانگین (55/2) و میانگین رتبه (43/3) در اولویت آخر قرار داشت و 2 آسیب برای عامل زمینهای (شامل: اقتصادی و اجتماعی) شناسایی گردید. از دید معلمان از بین عوامل، عامل اجتماعی با میانگین (42/2) و میانگین رتبه (80/3) در جایگاه اول و عامل اقتصادی با میانگین (12/2) و میانگین رتبه (33/3) در اولویت آخر قرار داشت. همچنین بین آسیبهای شناسایی شده با کیفیت آموزشی رابطه منفی معنیدار وجود داشته است.نتیجهگیری: با توجه به یافتههای بهدست آمده که نشان داد بیشترین آسیبها در بخش ساختاری شبکه شاد بوده است و بین این آسیبها با کیفیت آموزشی رابطه منفی وجود دارد به سازندگان این شبکه توصیه میشود جهت رفع اشکالات ساختاری اقداماتی چون افزایش حجم و سرعت دانلود محتوا، جذابتر کردن محیط کاربری و افزایش امنیت اطلاعات را انجام دهند. همچنین به مدیران آموزش و پرورش توصیه میشود امکانات آموزش الکترونیک را در تمامی مدارس فراهم نموده و اقدام به برگزاری کارگاههای آموزشی جهت توسعه و توانمندسازی معلمان در استفاده از شبکههای آموزش مجازی نمایند.
آموزش الکترونیکی
امیر فاضل؛ آزین هرندی
چکیده
پیشینه و اهداف: استفاده از فناوری دیجیتال برای آموزش و یادگیری، دهه ها مورد بحث قرار داشت، امّا اکنون و در دوره پسا کرونا، به دلیل مشکلات دوران همه گیری کوید19، در کانون توجه بسیاری از نهادهای آموزشی قرار گرفته است. تأثیر کوید 19، در کوتاه مدت، شیوه تحصیل و یادگیری را با تحول عظیمی روبروکرد و حتی برخی از فعالیت های آموزشی را کاملا مسدود ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: استفاده از فناوری دیجیتال برای آموزش و یادگیری، دهه ها مورد بحث قرار داشت، امّا اکنون و در دوره پسا کرونا، به دلیل مشکلات دوران همه گیری کوید19، در کانون توجه بسیاری از نهادهای آموزشی قرار گرفته است. تأثیر کوید 19، در کوتاه مدت، شیوه تحصیل و یادگیری را با تحول عظیمی روبروکرد و حتی برخی از فعالیت های آموزشی را کاملا مسدود کرد. در نتیجه متولیان امر آموزش، به جایگزین های دیگری برای یادگیری حضوری یا سنتی روی آوردند. از برنامه های بسیار مهم و جدی که از سمت نهادهای آموزشی و در آن دوران و در حال حاضر و دوره پسا کرونا مطرح و انجام می شود، استفاده از آموزش مجازی است. کیفیت طراحی و ارائه آموزش مجازی مانند آموزش حضوری به دروندادهای متعددی از قبیل مدرس، یادگیرنده، ابزارهای فناورانه و طراحی آموزش، نظام منابع مالی، سیاست های آموزشی و نظایر آن بستگی دارد. از میان عوامل برشمرده، مدرسان این دوره ها دارای اهمیت ویژه ای هستند. بنابراین با توجه به تغییرنقش مدرسان، مهارت های قبلی آنان دیگر نمی تواند پاسخگو باشد و مدرسان علاوه بر کسب مهارت های لازم در محیط یادگیری سنتی، نیازمند توانمندسازی در زمینه های مختلفی هستند که مهم ترین گام در دستیابی به این مهم شناسایی مهارت های مدرسان در زمینه آموزش مجازی است. امروزه کمتر دانشگاهی قادر است بدون ارائه دوره های آموزشی برای توانمندسازی اعضای هیئت علمی خود بهبود و توسعه یابد و این امر در دوره پسا کرونا که دانشگاه ها تاکید بسیاری بر آموزش مجازی دارند، از اهمیت دو چندانی برخوردار است. این بدان دلیل است که در دوره کرونا و پسا کرونا و تاکید بر آموزش مجازی در نظام آموزش عالی و افزایش کاربرد آن نیازمند دانش، مهارت و تواناییهای ویژه ای برای اساتید می باشد، که برای دستیابی به این مهم شناسایی مهارت های مدرسان در آموزش مجازی ضروری به نظر می رسد. توجه به این مهارت ها سبب بالندگی اساتید و در نتیجه بهبود کیفیت آموزش مجازی خواهد شد. به ویژه آن که مطالعه قابل ذکری برای دوره پسا کرونا و در زمنیه موضوع تحقیق مشاهده نشد و بارویکردهای تحلیل محتوا و دلفی فازی مطالعه ای در مورد شناسایی و تبیین مهارت های آموزشی مدرسان جهت آموزش مجازی وجود ندارد. بنابراین هدف مطالعه حاضر، شناسایی و تبیین مهارت های اعضای هیئت علمی در آموزش مجازی در دوره پساکرونا به صورت دقیق و با استفاده از رویکردهای تحلیل محتوا و دلفی فازی و ارائه یک الگوی مفهومی می باشد.روشها: این پژوهش کاربردی و توصیفی است و برای جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تحقیق ترکیبی مصاحبه، تحلیل محتوا و دلفی فازی استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق جهت مصاحبه، روش تحلیل محتوا و دلفی فازی 20 نفر از خبرگان و اساتید دانشگاه شهید باهنرکرمان می باشند. داده ها با مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته جمع آوری شد. سپس با روش تحلیل محتوای قراردادی کلیه مصاحبه ها بررسی گردید و مهارت های اعضای هیئت علمی جهت آموزش مجازی در دروه پسا کرونا استخراج و شناسایی شد. سپس در 4 مرحله نظرسنجی و با استفاده از روش دلفی فازی مهارتها پالایش و تبیین شدند.یافتهها: در مصاحبه با خبرگان با دو سوال اصلی مهارت ها و یا شایستگی های اعضای هیئت علمی جهت آموزش مجازی در پسا کرونا سنجیده شد. نتایج حاصل از بخش کیفی شامل 452 کد اولیه بود که بعد از کاهش داده ها و ادغام عبارات همپوشان به 31 کد اصلی و 5 طبقه اصلی کاهش یافت. این 5 طبقه اصلی شامل مهارت های اجتماعی- اخلاقی، فنی- فناوری، آموزشی- یادگیری، فردی- مدیریتی، ونظارتی- حمایتی می باشد. سپس با پرسشنامه 31 مهارت شناسایی شده جهت پالایش و تایید و در 4 مرحله مورد بررسی قرار گرفت. خبرگان با بررسی مهارت ها، همه آن ها را با رویکرد دلفی فازی مورد تایید قرار دادند.نتیجهگیری: در این مطالعه مشخص شد که 31 مهارت برای مدرسین آموزش مجازی مد نظر می باشد که دراین بین می توان گفت که 12 مهارت تسهیلگری اجتماعی و مشاوره مناسب، مدیریت تعارض، تعهدحرفه ای و اخلاقی، راهبردها و کاربردهای نظریه های یادگیری، مهارت دانشوری و پژوهشی، مهارت تسهیل فرایند آموزش، سخنرانی برخط، مهارت تشویقی و انگیزشی، مهارت سازمانی و عملیاتی، حفظ ارتباط با دانشجو پس از اتمام دوره، بازخورد، و نظارت بر فعالیتهای یادگیری، که در همان دور اول روش دلفی فازی تایید شدند، مهم ترین مهارت های آموزش مجازی می باشد و بنابراین باید براین مهارت ها در دوره های مجازی پسا کرونا تاکید بیشتری گردد.
آموزش الکترونیکی- مجازی
لیلا السادات حمیدیان دیوکلائی؛ سیده مهسا باقری
چکیده
پیشینه و اهداف: آشنایی با تفاوت های فرآیند یادگیری در میان دانشجویان یکی از عوامل مهم در توسعه و بهبود امر آموزش است. بررسی سبکهای یادگیری در میان دانشجویان، از جمله مواردی است که می توان از آن به منظور ارتقاء کیفیت آموزش به خصوص در حوزۀ آموزشهای مجازی بهره برد. یکی از موضوعاتی که ممکن است در حوزۀ آموزش مجازی نادیده گرفته ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: آشنایی با تفاوت های فرآیند یادگیری در میان دانشجویان یکی از عوامل مهم در توسعه و بهبود امر آموزش است. بررسی سبکهای یادگیری در میان دانشجویان، از جمله مواردی است که می توان از آن به منظور ارتقاء کیفیت آموزش به خصوص در حوزۀ آموزشهای مجازی بهره برد. یکی از موضوعاتی که ممکن است در حوزۀ آموزش مجازی نادیده گرفته شود، تفاوتهای یادگیری در بین دانشجویان است. سبک یادگیری مشخصه ای است که تعیین میکند دانشجو چگونه یاد می گیرد و چگونه دوست دارد یاد بگیرد. عدم توجه به تفاوت سبکهای یادگیری دانشجویان به ویژه در آموزشهای مجازی که در آن مدرس ارتباط دیداری و حضوری چندانی با دانشجویان ندارد، گاه منجر به عدم انتقال کامل مفاهیم آموزشی میشود. با توجه به اهمیت چگونگی برگزاری دروس در یادگیری الکترونیکی، در این مقاله سعی بر آن است تا با استفاده از تقسیمبندیهای چهارگانۀ سبک یادگیری کلب، عملکرد دانشجویان در دروس مختلف رشتۀ معماری مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد. بررسی سبکهای مختلف یادگیری دانشآموزان، میتواند برای ارتقاء کیفیت آموزشی و یادگیری بهتر دانشآموزان به ویژه در آموزش مجازی مفید باشد. روشها: پژوهش حاضر به صورت توصیفی- تحلیلی بوده و در زمان برگزاری فرآیند یادگیری الکترونیکی انجام شده است. این پژوهش بر روی 48 نفر از دانشجویان ترم اول از مقاطع کاردانی رشتۀ معماری و معماری داخلی و کارشناسی رشتۀ معماری صورت گرفته است. شروع به تحصیل این دانشجویان به صورت مجازی بوده است. انتخاب دروس نیز به گونهای بوده است که توزیع مناسبی از دروس عملی، نظری و عملی-نظری صورت گیرد. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار spss23استفاده شد.یافتهها: نتایج نشان میدهد که دانشجویان رشتۀ معماری در مقاطع کاردانی و کارشناسی جامعۀ آماری مورد نظر، بیشتر دارای سبک یادگیری انطباقدهنده با حداکثر میزان 39.6% در مقطع کارشناسی می باشند. از طرفی دانشجویان رشتۀ معماری داخلی بیشتر دارای سبک یادگیری همگرا با حداکثر میزان 25% بودهاند. کمترین سبک یادگیری که دانشجویان از آن بهره می بردند سبک یادگیری جذب کننده با میزان 14.6% بوده است. همچنین مطالعات نشان می دهد که بین رشته و مقطع تحصیلی دانشجویان با عملکرد ایشان ارتباط معناداری وجود ندارد.نتیجهگیری: نتایج این پژوهش حاکی از آن است که رفتار غالب دانشجویان نمونۀ آماری مورد نظر در رشتۀ معماری از نوع انطباق یابنده بوده است. همچنین نتایج نشان می دهد، تفاوت معناداری بین سبکهای مختلف یادگیری و عملکرد دانشجویان در مقاطع (کاردانی و کارشناسی) و واحدهای مختلف درسی (شامل نظری، عملی و نظری-عملی) وجود ندارد. در سبک یادگیری انطباق یابنده، فراگیران تمایل بیشتری به انجام آزمایش و عملی نمودن آموخته های خود دارند. این نتیجه از آن جهت حائز اهمیت است که ماهیت رشتۀ معماری به خصوص در دانشگاه فنی و حرفه ای که رسالتی مهارت محور دارد، مستلزم کار عملی و نقش فعال دانشجویان در فرآیند آزمایش آموخته ها میباشد. پیشنهاد میشود مربیان در ابتدای هر دورۀ آموزشی از سبکهای مختلف یادگیری آگاه باشند تا برای هر گروه از افراد دارای سبک یادگیری مشترک، طبقه بندی خاصی در نظر بگیرند. فراگیران با یادگیری سبک یادگیری خود میتوانند از ساختار انعطاف پذیری در آموزش الکترونیکی استفاده کنند تا به یادگیری مطلوب دست یابند.
آموزش الکترونیکی- مجازی
فریباالسادات میرزایی؛ مرضیه حیدری
چکیده
پیشینه و اهداف: پیشرفت تحصیلی دانشآموزان همواره تابع عوامل مختلفی است که در این مطالعه شاخصهای آموزشهای مجازی (حمایت معلمان از دانشآموزان، کیفیت ارائه دروس و همچنین استفاده از فناوریهای بهروز ) بهعنوان مفاهیم مرتبط با آن مطرح شده است. پیرو همین موضوع، این مطالعه با هدف بررسی رابطه بین شاخصهای آموزش مجازی معلمان با ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: پیشرفت تحصیلی دانشآموزان همواره تابع عوامل مختلفی است که در این مطالعه شاخصهای آموزشهای مجازی (حمایت معلمان از دانشآموزان، کیفیت ارائه دروس و همچنین استفاده از فناوریهای بهروز ) بهعنوان مفاهیم مرتبط با آن مطرح شده است. پیرو همین موضوع، این مطالعه با هدف بررسی رابطه بین شاخصهای آموزش مجازی معلمان با شاخصهای پیشرفت تحصیلی انجام شده است.روشها: روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری این مطالعه شامل کلیه دانشآموزان سال آخر مدارس پسرانه مقطع ابتدایی شهر آباده به تعداد 56 مدرسه بود. برای تعیین نمونه موردنظر با استفاده از روش نمونهگیری غیرتصادفی سهمیهبندی شده از بین 65 مدرسه، 10 مدرسه بهتصادف در نظر گرفته شد و از هر مدرسه نیز، یک کلاس با 15 نفر دانشآموز تعیین شدند و در مجموع تعداد 150 نفر بهعنوان سهمیههای 10 کلاس منتخب پسرانه برای پاسخ به پرسشهای طرحشده و در نهایت تحلیل یافتههای این مطالعه در نظر گرفته شدند. ابزار مورد استفاده جهت سنجش ارتباط بین متغیرها، دو پرسشنامه شاخصهای آموزش مجازی معلمان (دارای سه بعد) و پرسشنامه شاخصهای پیشرفت دانشآموزان (دارای دو بعد) بود. روایی محتوایی ابزار توسط متخصصان در حوزه علوم تربیتی و پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. جهت تحلیل یافتههای این مطالعه در بخش آمار توصیفی از جداول و خروجی گرافیکی فراوانی نرمافزار SPSS نسخه 27 و جهت بررسی آمار استنباطی از معیارهای مدلسازی معادلات ساختاری حاصل از نرمافزار Smart PLS نسخه 3 در راستای بررسی برازش مدل استفاده شد.یافتهها: نتایج نشان داد بین حمایت معلمان، کیفیت ارائه دروس و استفاده از فناوریهای بهروز با میزان یادگیری و حضور دانشآموزان رابطه معنادار وجود داشت (001/0P <).نتیجهگیری: به نظر میرسد افزایش آمادگی ذهنی معلمان و درک بهتر از شرایط آموزش مجازی بین معلمان، به شرط اصلاح زیرساختها، در طولانی مدت میتواند به افزایش کیفی آموزش دروس و همچنین استفاده حداکثری و مفید از ابزار فناوری در محیط مجازی بین دانشآموزان منجر شود.
آموزش الکترونیکی- مجازی
سعیده خجسته
چکیده
پیشینه و اهداف: نیاز به آموزش مجازی باتوجهبه مزایای آن در مقایسه با آموزش سنتی در هر زمان احساس میشد که در ایام شیوع کووید 19 و عدم حضور دانشجویان در دانشگاهها، ضرورت این نوع آموزش به اوج خود رسید. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مجازی بر اهمالکاری و میزان توجه دانشجویان دانشگاه پیامنور کرمان در دوره پاندمی کووید - 19 بود.روشها: ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: نیاز به آموزش مجازی باتوجهبه مزایای آن در مقایسه با آموزش سنتی در هر زمان احساس میشد که در ایام شیوع کووید 19 و عدم حضور دانشجویان در دانشگاهها، ضرورت این نوع آموزش به اوج خود رسید. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مجازی بر اهمالکاری و میزان توجه دانشجویان دانشگاه پیامنور کرمان در دوره پاندمی کووید - 19 بود.روشها: روش تحقیق حاضر نیمه تجربی با استفاده از گروه کنترل و آزمایش بود.جامعه آماری حدود 4000 نفر دانشجوی رشتههای مختلف دانشگاه پیام نور مرکز کرمان بودند. حجم نمونه شامل 40 دانشجو بود که از طریق پیش آزمون، اهمال کار تشخیص داده شدند و تا حدودی دچار نقص توجه و تمرکز بودند. نمونه به شیوه در دسترس انتخاب و آزمودنیها بهصورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جایگذاری شدند. همچنین این دو گروه از نظر ترم تحصیلی و سن تا حد ممکن همگون شدند. ابزار جمعآوری دادهها در این تحقیق دو پرسشنامه استاندارد اختلال کمبود توجه توسط سوانسون و نولان پلهام (1980) و مقیاس اهمالکاری تحصیلی سولومون و راثبلوم (1984) بود. در پژوهش حاضر ضریب آلفـای کرونبـاخ محاسبه شده، برای مقیاس اهمالکاری تحصیلی، برابر با 86/0 برآورد شده است که نشان میدهد در سطح مورد قبولی است. پیشآزمون و پسآزمون برای هرگروه قبل و بعد از آموزش انجام گرفت. آموزش مجازی در قالب کلاس روش تحقیق در محیط آموزشی مجازی توسط نرمافزار ادوبی کانکت با استفاده از پاورپوینت همراه با پخش صدا، تصاویر و جداول مرتبط، بهصورت آنلاین در 12 جلسه 2ساعته برای گروه آزمایش برگزار شد. البته لازم به ذکر است که مدرس در حین تدریس با استفاده از روش سخنرانی مطالب تکمیلی را ارائه میداد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی در قالب جداول و شکلها و همچنین تحلیل کواریانس و آزمون لوین و آزمون شاپیرو-ویلکز استفاده شد. افراد گروه آزمایش آموزش درس روش تحقیق را در 12 جلسه 2 ساعته بهصورت مجازی دریافت کردند؛ در حالیکه دانشجویان گروه کنترل به شیوه سنتی آموزش دیدند.یافتهها: نتایج تحلیل کوواریانس در متغیر اهمالکاری تحصیلی (sig=0.00،F=2.95) و میزان توجه (sig=0.00 F=9.5) معنادار است؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که در گروه آزمایش تغییر معناداری در اهمالکاری تحصیلی و میزان توجه نسبت به گروه کنترل تحتتأثیر مداخله بهوجود آمده است؛ به این معنی که آموزش مجازی بر اهمالکاری تحصیلی و میزان توجه دانشجویان دانشگاه پیامنور اثربخش است و ضرایب اتا اثربخشی روی متغیر اهمالکاری تحصیلی و میزان توجه را نشان داده است.نتیجهگیری: باتوجهبه انعطافپذیری بالای آموزش مجازی، دانشجویان میتوانند باتوجهبه شرایط و موقعیت خود و براساس آمادگی ذهنی به یادگیری بپردازند که این خود مانع حواسپرتی و کاهش عوامل مداخلهگر در تمرکز میشود.همچنین طراحی برنامههای آموزشی نظیر کارگاههایی بهمنظور ارتقای آگاهی و توانایی استفاده از آموزش مجازی بهعنوان ابزار آموزشی اثربخش و نیز ارتقای کیفیت سختافزاری پیشنهاد میشود. بنابراین علاوه بر فرهنگسازی در این زمینه، ضرورت تلاش در جهت بالابردن سطح دانش و ارتقای کیفیت امکانات و تجهیزات موردنیاز وجود دارد. ازاینرو پیشنهاد میشود باتوجهبه مباحث گسترده و پیچیده دروس دانشگاهی و در جهت کاهش اهمالکاری و افزایش میزان توجه دانشجویان، روش آموزش ترکیبی شامل آموزش مجازی در کنار آموزش حضوری (سنتی) در دانشگاههای کشور خصوصاً پس از پایان بیماری کووید 19 موردتوجه قرار گیرد.
آموزش الکترونیکی- مجازی
نرگس بردیا؛ رحیم مرادی؛ بهمن یاسبلاغی شراهی
چکیده
پیشینه و اهداف: امروزه امر آموزش در مدارس نیازمند بهکارگیری روشهایی است که یادگیری برای دانش آموزان را لذتبخش و مؤثر نماید. از سوی دیگر، کاربست پیشنهادها و توجه به نتایج این پژوهش میتواند سبب تغییر نگرش معلمان، برنامهریزان و سیاستگذاران آموزشی نسبت به کاربرد هرچه بیشتر و هدفمندتر رویکردهای جدید در آموزش شود. پژوهش حاضر ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: امروزه امر آموزش در مدارس نیازمند بهکارگیری روشهایی است که یادگیری برای دانش آموزان را لذتبخش و مؤثر نماید. از سوی دیگر، کاربست پیشنهادها و توجه به نتایج این پژوهش میتواند سبب تغییر نگرش معلمان، برنامهریزان و سیاستگذاران آموزشی نسبت به کاربرد هرچه بیشتر و هدفمندتر رویکردهای جدید در آموزش شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر یادگیری ریاضی به روش واک بر نگرش و عملکرد تحصیلی دانشموزان دوره ابتدایی در آموزش مجازی دوران کرونا انجام شده است.روشها روش پژوهش، شبه تجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان دختر پایه پنجم شهر اراک در سال تحصیلی 1401-1400 بود که از میان آن، 30 دانش آموز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی به دو گروه آزمایش (15) و کنترل (15) تقسیم شدند. گروه آزمایش ۱۲ جلسه بهصورت برخط، مفاهیم ریاضی را با کمک راهبرد واک در برنامه آموزش مجازی شبکه شاد آموزش دیدند. هر دو گروه در آغاز و اتمام آموزش، از طریق پرسشنامههای نگرش درس ریاضی آیکن (۱۹۷۸) و آزمون محقق ساخته درس ریاضی مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تحلیل دادهها از از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس برای آزمون فرضیهها) استفاده شد.یافتهها: یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که بین دو گروه کنترل و آزمایش، در نگرش و عملکرد تحصیلی تفاوت معنادار وجود دارد(P<0.05) و روش واک منجر به افزایش عملکرد، نگرش به ریاضی دانش آموزان شده است.نتیجهگیری: با توجه به یافته های پژوهش میتوان نتیجه گرفت که راهبرد واک به دلیل استفاده از محتواهای بصری، شنیداری، عملکردی و توجه به سبکهای یادگیری موجب افزایش نگرش و عملکرد ریاضی دانش آموزان شده است.
آموزش الکترونیکی- مجازی
نازیلا خطیب زنجانی؛ نادر محمدی؛ افشین پاآهو
چکیده
پیشینه و اهداف: همبستگی بنیادی با دو مجموعه متغیر که به هریک از آنها میتوان یک معنای نظری داد، سروکار دارد. هدف از این مطالعه همبستگی بنیادی مجموعه خودتنظیمی آنلاین (تعامل آنلاین) و مؤلفههای انعطافپذیری شناختی در دوران آموزش مجازی (زمان شیوع ویروس کرونا)، در دانشآموزان دوره دوم متوسطه بود.روشها: جامعه آماری این تحقیق، کلیه ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: همبستگی بنیادی با دو مجموعه متغیر که به هریک از آنها میتوان یک معنای نظری داد، سروکار دارد. هدف از این مطالعه همبستگی بنیادی مجموعه خودتنظیمی آنلاین (تعامل آنلاین) و مؤلفههای انعطافپذیری شناختی در دوران آموزش مجازی (زمان شیوع ویروس کرونا)، در دانشآموزان دوره دوم متوسطه بود.روشها: جامعه آماری این تحقیق، کلیه دانشآموزان دختر و پسر دوره دوم متوسطه استان اردبیل به تعداد 43098 نفر (19859 دختر و 23239 پسر) در سال تحصیلی 1400-1399 بود که 381 نفر دانشآموز (176 دختر و 205 پسر) بهصورت نمونهگیری طبقهای متناسب از میان کلیه دانشآموزان دختر و پسر دوره دوم متوسطه استان اردبیل (43098 نفر)، انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسش نامه خودتنظیمی آنلاین (OSRQ) و فهرست انعطافپذیری شناختی (CFI)، استفاده شد. دادههای بهدستآمده با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل همبستگی کانونی، در نرمافزار 26SPSS، تجزیهوتحلیل گردید.یافتهها: نتایج بهدستآمده از همبستگی پیرسون، به وجود رابطه معنیدار بین متغیرهای پیشبین و ملاک اشاره داشت (01/0p< ). همچنین تحلیل همبستگی کانونی نیز مشخص ساخت که مؤلفههای مجموعه خودتنظیمی آنلاین (تعامل بین دانشآموز و محتوا، تعامل بین دانشآموز و معلم و تعامل بین دانشآموز و دانشآموز) میتوانند تغییرات مؤلفههای مجموعه انعطافپذیری شناختی (راهکارهای متناوب در پردازش حل مسئله و ادراک کنترلپذیری) را در دانشآموزان دوره دوم متوسطه پیشبینی نمایند (01/0p< ).نتیجهگیری: نتایج این پژوهش مشخص میسازد که، هرقدر تعامل دانشآموزان در آموزش آنلاین و در فضای مجازی با محتوا، مربی و دانشآموزان دیگر بیشتر باشد، از قدرت انعطافپذیری شناختی بیشتری در یادگیری و حل مسائل پیش رو در امورات آموزشی و یادگیری برخوردار هستند. استفاده از راهبردهای شناختی میتواند دانشآموزان را در دستیابی به مفاهیم مبهم آموزش یاری رساند و دستیابی به سطوح بالاتر یادگیری را در آنان امکانپذیر سازد. آموزش مجازی در دوران کنونی اقتضا میکند که یادگیرنده در بعد انگیزشی، مهارتی و عملیاتی مراحل یادگیری در خود در راستای حصول به اهداف آموزشی تغییراتی را به وجود آورد. تعامل آنلاین دانشآموز با محتوا کانالی است که ساخت شناختی و محتوای ذهنی یادگیرنده را با ابعاد فراشناختی، انگیزشی و رفتاریاش آشتی میدهد. این تغییرات در شناخت میتواند یادگیرنده را در خودتنظیمی توانگر ساخته و او را از یک گیرنده منفعل و خشک به یک یادگیرنده فعال و منعطف تبدیل گرداند. و متعاقباً این ادراک از توانایی و قدرت درونی، یادگیرنده را یاری میرساند تا به باور ادراک کنترلپذیری خود در حل مسائل و مواجهه با موقعیتهای چالشبرانگیز برسد؛ نقطه عطفی که کل فرایند یادگیری را زیر سیطره اختیارات فراگیر آورده و یادگیرنده ساخت شناختی خود را شخصاً از روی فاکتورهای مطرح و موجود در موقعیت یادگیری و حل مسئله، از تعامل و تداوم گرفته تا تغییر و تحکیم را در بر دارد. دادههای این پژوهش در زمان شیوع بیماری کرونا و با استفاده از پاسخدهی دانشآموزان با کمک لینک پرسشنامه، در فضای کلاسهای مجازی در اپلیکیشن شاد گردآوری گردیده است. لذا پیشنهاد میگردد، در تحقیقات آتی، پرسشنامهها در حضور محققان و باراهنماییهای لازم ایشان تکمیل گردیده و نتایج مورد تجزیهوتحلیل قرار گیرد.
آموزش الکترونیکی- مجازی
زهره منصوری خسرویه؛ علیرضا عراقیه؛ نادر برزگر؛ امیرحسین مهدیزاده؛ حسینعلی جاهد
چکیده
پیشینه و اهداف: از جمله حوزه های مرتبط با فناوری اطلاعات و ارتباطات که میتواند نقش مؤثری در انتقال دانش بشری داشته باشد، آموزشمجازی مبتنی بر وب است. بر این اساس و بهویژه از اسفندماه 1398 و با توجه به گسترش پاندومی کووید 19؛ بهرهگیری از آموزش مجازی در ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: از جمله حوزه های مرتبط با فناوری اطلاعات و ارتباطات که میتواند نقش مؤثری در انتقال دانش بشری داشته باشد، آموزشمجازی مبتنی بر وب است. بر این اساس و بهویژه از اسفندماه 1398 و با توجه به گسترش پاندومی کووید 19؛ بهرهگیری از آموزش مجازی در کنار آموزش حضوری در نظام آموزش عالی، ضرورت کاملاً محسوسی پیدا کرده است. در نتیجه بسیاری از دانشگاهها به تبع آن وارد عرصه آموزشمجازی برای دانشجویان خود شده اند. اما درباره چالشهای احتمالی این محیطها، هنوز اطلاعاتی در دسترس نیست تا بتوان با شناخت موانع و چالشها و رفع آنها از مزایای آنها به نحو احسن استفاده کرد. در پژوهش حاضر، پژوهشگران در صدد برآمدند تا با استفاده از روش کیفی به تبیین تجارب و دیدگاههای ذینفعان جهت استخراج چالشهای آموزشمجازی در دانشگاه بپردازند. بنابراین، پژوهش حاضر به واکاوی چالشها و آسیبهای آموزشمجازی در آموزشعالی در دوره همهگیری کرونا از منظر استادان پرداخته است.روشها: روش پژوهش حاضر، از نظر اهداف کاربردی و از نظر ماهیت و نوع مطالعه کیفی از نوع تحلیل محتوا و با استفاده از مصاحبههای نیمه ساختار یافته است. مشارکتکنندگان این پژوهش شامل استادان دانشگاه علامه طباطبایی بودند که تجربه تدریس در دورههای مجازی را داشتند و روش نمونهگیری بهصورت هدفمند بوده و حجم نمونه تا رسیدن به حد اشباع نظری ادامه یافته و بر این اساس تعداد 18 نفر از استادان دانشگاه علامه طباطبایی انتخاب شدند. ابزار پژوهش فرم مصاحبه نیمه ساختاریافته بوده و برای تجزیه و تحلیل یافتهها از روش تحلیل محتوا استفاده شد. در این روش تحلیل، با توجه بهماهیت پرسش اصلی پژوهش آسیبهای برنامههایدرسی اجرا شده علتکاوی و تبیین شدند و در نهایت چالشها و آسیبهای آموزش مجازی در دانشگاهها در دوره همهگیری کرونا در قالب شش چالش اصلی ارائه شدند.یافتهها: بر اساس یافتههای پژوهش، چالشهای آموزشمجازی در قالب شش چالش اصلی طبقهبندی شدند و عبارتند از: 1) «مهارت ناکافی اعضای هیأتعلمی در انتخاب و استفاده از رسانههای مناسب»، 2) «ضعف دراستفاده نسبی اعضای هیأتعلمی از منابع مجازی، فناوریهای مبتنی بر وب، خدمات آنلاین مشاوره و پشتیبانیهای فنی»، 3) «ضعف در استفاده نسبی اعضای هیأتعلمی از بسترهای تولید محتوای آموزشی در فضایمجازی»، 4) «وضعیت نامناسب پهنای باند موجود در دانشگاهها»، 5) «سرعت ناکافی توسعه در زمینه بهروزکردن مطالب دیجیتال» و 6) «عدم انطباق ابعاد برنامهدرسی موجود با آموزشمجازی». نتیجهگیری: با توجه به شرایط کنونی جامعه (شیوع بیماری کرونا) و اهمیت یافتن کاربرد روشهای مجازی در آموزش دانشجویان، ضرورت دارد استادان در سیستم آموزش و یادگیری مجازی از انواع مهارتهای برنامه درسی اعم از اهداف، محتوا، روشهای تدریس، آموزش بهره مند باشند و آگاهی لازم را از چالشهای ابزار و وسایل آموزشی و ارزشیابی دارا باشند. همچنین در تبیین این یافتهها باید عنوان نمود با توجه به چالشهای جدی فرا روی استادان، پیشنهاد میشود یک واحد آشنایی با نرمافزارهای متنوع آموزش مجازی و ظرفیتهای آن برای آموزش مجازی در برنامه آموزشی ویژه استادان در نظر گرفته شود. توجه به زیرساختهایی نظیر پهنای باند، منابع الکترونیکی و محتوای دیجیتالی و همچنین مسأله به روز نگه داشتن ابزار و تجهیزات ارتباطی و بهرهگیری از فناوریهای نوین آموزش مجازی از جمله شبکههای اجتماعی مجازی در کنار سیستمهای آموزش مجازی در دانشگاهها از نکات مهم دیگر محسوب میشود.
آموزش الکترونیکی
نسرین محمدحسنی
چکیده
پیشینه و اهداف: بزرگترین چالشی که شیوع ویروس کووید-19 برای نهادهای آموزشی به همراه آورد، اجبار در یک انتقال غیرمنتظره از آموزش رو در رو به آموزش و یادگیری بر بستر شبکه بود. تعطیلی ناگهانی آموزش حضوری، دانشگاهیان را به دلیل نیاز به سازگاری سریع با محیطهای یادگیری الکترونیکی به سمت «منطقهای ناآشنا» سوق داده است. زمانی، منافع ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: بزرگترین چالشی که شیوع ویروس کووید-19 برای نهادهای آموزشی به همراه آورد، اجبار در یک انتقال غیرمنتظره از آموزش رو در رو به آموزش و یادگیری بر بستر شبکه بود. تعطیلی ناگهانی آموزش حضوری، دانشگاهیان را به دلیل نیاز به سازگاری سریع با محیطهای یادگیری الکترونیکی به سمت «منطقهای ناآشنا» سوق داده است. زمانی، منافع محیطهای مزبور سبب افزایش تقاضا برای بهکارگیری آن در آموزش عالی بود؛ اما امروزه به سبب شرایط خاص شیوع ویروس کرونا، الزامی را به میان آورده که بیشک این تغییر به یکباره، چالشهایی را به جهت آشنایی با گستره وسیعی از فناآوریها برای نهادهای آموزشی به پیش کشیده است. چالشهایی که در یک نگاه عمیق به تأثیرات همبسته آنها، ادبیات پژوهش مبتنی بر مزیتهای این محیط را به چالش میکشد. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف واکاوی چالشهای اعضای هیأتعلمی در تدریس و مدیریت یادگیری در فضای برخط انجام شده است. روشها: پژوهش حاضر با روش کیفی با رویکرد پدیدارشناسی انجام شد. جامعه هدف پژوهش، دانشگاه خوارزمی بود. در یک فراخوان سراسری از سوی معاونت پژوهشی، شرایط دسترسی به نمونه با حداکثر تنوع بهعنوان راهبردی در نمونهگیری هدفمند برای پژوهشگر فراهم شده و فرایند جمعآوری دادهها آغاز شد. برای جمعآوری دادهها از مصاحبه عمیق نیمهساختارمند استفاده شد و فرایند جمعآوری دادهها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت که بر این اساس، تعداد 19 مصاحبه انجام شد. دادهها با روش کدگذاری تحلیل شد. برای تأیید و برقراری روایی و قابلیت اعتماد دادهها از معیار قابلیت اطمینان و اعتبار نهایی استفاده شد.یافتهها: نتایج پژوهش منجر به شناسایی مقولههای ارتباط و تعامل، حضور و درگیرسازی، فنی، کیفیت، مهارت، ارزشیابی، اقتصادی، زمان و سازمانی شد. بهعنوان یک نتیجه مهم، تحلیل دادهها بر همافزایی و ارتباط متقابل مقولهها با یکدیگر و تأثراتی اشاره دارد که مجموع آنها بر کیفیت یادگیری برخط اثر میگذارد. پرتکرارترین کدها مربوط به مقولههای ارتباط و تعامل و حضور و درگیرسازی بود که خود وابسته به مقوله مهارت و تأثیرگذار بر سایر مقولات بود. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که مقولههای بسیاری در شکل دادن به یک تجربه چالشبرانگیز از یادگیری برخط دخیل هستند. همچنین همافزایی و ارتباط متقابل مقولهها با یکدیگر متضمن این مفهوم مهم است که میشود با اولویتبندی این چالشها و توجه به مؤلفههای کلیدی به تبدیل چالشها به یک تجربه یادگیری مثبت کمک کرد. برآیند این واکاوی بر لزوم توجه به بحث تغییر یکباره که در مقوله زمان جای میگیرد، بروز چالشهای مرتبط با آن، تقسیم چالشهایی که به حوزه عمل اعضای هیأتعلمی بهصورت فردی یا در ارتباط با چالشهای سازمانی رخ میدهد که مهارت و کیفیت جزو آنها محسوب میگردد، تأکید دارد.نتیجهگیری: حال که همه گیری ویروس کرونا، عصر تحول فناوری را با دیجیتالی شدن سریع آموزش عالی در جهان همراه ساخته است، شناسایی چالشهای ورود یا انطباق با محیطهای برخط برای کیفیت بخشی به آینده نظام آموزش عالی ضروری است. در همین راستا پیشنهاد پژوهش حاضر بررسی چالشهای اعضای هیأت علمی در مدیریت یادگیری برخط طی یک مطالعه طولی و همچنین تطابق آنها با چالشهایی است که از سوی یادگیرندگان جمعآوری میشود.
آموزش الکترونیکی- مجازی
مجتبی مقصودی؛ فاطمه صفایی؛ علی هاشمی
چکیده
پیشینه و اهداف: تأکید بر آموزش مجازی در آموزش عالی پدیدهای نوظهور نیست و همواره بهعنوان یک محیط آموزش کمکی در کنار آموزش مجازی مطرح بوده است؛ اما با وقوع ناگهانی همه گیری کرونا، نظام آموزش عالی غافلگیرانه به آن پناه برد. اگرچه پیش از این نیز کیفیت این محیط آموزشی پیوسته مورد سنجش قرار گرفته است ولی سؤال اصلی این است که ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: تأکید بر آموزش مجازی در آموزش عالی پدیدهای نوظهور نیست و همواره بهعنوان یک محیط آموزش کمکی در کنار آموزش مجازی مطرح بوده است؛ اما با وقوع ناگهانی همه گیری کرونا، نظام آموزش عالی غافلگیرانه به آن پناه برد. اگرچه پیش از این نیز کیفیت این محیط آموزشی پیوسته مورد سنجش قرار گرفته است ولی سؤال اصلی این است که آیا آنچه در پیش از دوران کرونا در خصوص کیفیت آموزش مجازی و قابلیتهای آن گفته شد در این دوران که تنها محیط آموزش و یادگیری بوده است نیز صادق است. از این رو، هدف از انجام این تحقیق بررسی کیفیت آموزش مجازی ارائهشده در دانشگاه فرهنگیان در دوران همه گیری کرونا با تأکید بر سنجش نگرش استادان و دانشجویان رشته های مختلف تحصیلی بود.روشها: در این تحقیق، از روش آمیخته کمّی-کیفی ترتیبی استفاده شد. به منظور گردآوری دادههای کمّی، دو پرسشنامه جداگانه برای استادان و دانشجویان استفاده شد که به ترتیب حاوی 15 و 19 سؤال بود که نگرش آنان را براساس یک مقیاس لیکرت پنج گزینهای اندازه می گرفت. نسخه اصلی پرسشنامه ویژه استادان توسط دیلون و مکلین [39] ساخته شده است و پرسشنامه وطنپرست و همکاران [40] نیز برای دانشجویان استفاده شد. در این تحقیق جامعه آماری مشتمل بر713 دانشجو و 89 استاد شاغل در دانشگاه فرهنگیان استان مرکزی بود. شرکتکنندگان این پژوهش با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. این پرسشنامه ها در میان 317 دانشجو و 36 استاد از گروه های آموزشی آموزش ابتدایی، مشاوره، آموزش کودکان استثنایی، تربیت بدنی، آموزش زبان انگلیسی و ادبیات فارسی، الهیات و فناوری اطلاعات توزیع شدند. پس از گردآوری داده ها از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه برای تحلیل دادهها استفاده شد. علاوه بر این، برای گردآوری داده های کیفی، پرسشهای مصاحبه بر مبنای نتایج تحلیل داده های کمّی طراحی شد و سپس مصاحبه با 22 تن (14 خانم و 8 آقا) از دانشجویان و 12 تن (6 آقا و 6 خانم) از استادان داوطلب در شرکت در مصاحبه از گروه های آموزشی فوقالذکر انجام شد. پس از ضبط جلسات مصاحبه و پیاده سازی آن، مرحله کدگذاری و دستهبندی آنها انجام شد.یافتهها: نتایج حاکی از این بود که استادان رشته های مختلف آموزشی از نگرش مثبت و رضایت بالایی از آموزش مجازی در این دوران برخوردار بودند و تفاوتی بین استادان گروه های آموزشی مختلف از این نظر وجود نداشت. درحالیکه، نتایج گویای این واقعیت بود که دانشجویان عموماً از نگرشی منفی و رضایت اندک نسبت به آموزش مجازی برخوردار بودند و تفاوت معناداری بین نگرش آنان با توجه به رشته تحصیلیشان وجود داشت. برای کشف علل تأثیرگذار بر بروز این نتایج، محققان تصمیم به انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته گرفتند. پس از تحلیل محتوای داده های کیفی حاصل از مصاحبه با استادان و دانشجویان با اتکا بر روش تحلیل محتوای کیفی هدایتشده، مشخص شد که عوامل مربوط به محیط آموزش مجازی و چندرسانهای و نیز یادگیری مشارکتی در شکل گیری نگرش استادان و دانشجویان مهم است. به همین ترتیب، علاوه بر این عوامل، عامل سوم که مربوط به یادگیری مستقل است در شکلگ یری نگرش و میزان رضایتمندی آنان از آموزش نقش ایفا می کرد.نتیجهگیری: این تحقیق نشان داد که استادان و دانشجویان تا چه اندازه می توانند نظرات متفاوتی داشته باشند. در حالیکه استادان شرکت کننده در این تحقیق نگرش مثبت نسبت به آموزش مجازی در دانشگاه فرهنگیان داشتند، دانشجویان در مجموع نگرشی منفی به آن در دوره همه گیری کرونا نشان دادند. بر اساس یافتههای این پژوهش از داده های کیفی، ابزارهای آموزش چندرسانهای و استفاده ناکافی از آموزش گروهی و مشارکتی از نقاط ضعف و علل اصلی نگرش منفی و نارضایتی نسبی دانشجویان بوده است و نیز طراحی محتوا و مطالب درسی و عدم تشویق دانشجویان بر یادگیری مستقل نیز از دیگر علل این نارضایتی بود. بنا بر نتایج این تحقیق پیشنهاد میشود که برای اجرای بهینه آموزش مجازی استادان علاوه بر دانش و مهارت، باید از نگرش مثبتی برخوردار باشند و با قاطعیت این نگرش را به دانشجویان منتقل کنند.
آموزش الکترونیکی
پدرام حصاری؛ فرهاد چگنی
چکیده
پیشینه و اهداف: آموزش الکترونیک جدیدترین شکل آموزش از راه دور است و به رویکردی در برنامهریزی درسی گفته میشود که در آن علاوه بر استفاده از روشهای فراگیر محور، از ابزارهای رایانهای و اینترنت استفاده میشود. امروزه توجه روزافزونی به رویکرد آموزش مجازی در یادگیری و یاددهی به منظور پاسخگویی به تغییرات و چالشهای پیشروی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: آموزش الکترونیک جدیدترین شکل آموزش از راه دور است و به رویکردی در برنامهریزی درسی گفته میشود که در آن علاوه بر استفاده از روشهای فراگیر محور، از ابزارهای رایانهای و اینترنت استفاده میشود. امروزه توجه روزافزونی به رویکرد آموزش مجازی در یادگیری و یاددهی به منظور پاسخگویی به تغییرات و چالشهای پیشروی آموزشعالی وجود دارد. رویکردی که بهطور خاص متناسب با آموزش جدید میباشد و سبب بهبود آموزش در فضای آموزشعالی میشود. مؤلفههای متعددی در یادگیری و یاددهی در شیوه آموزش مجازی مؤثر میباشند و همچنین تأثیر آموزش و یادگیری مجازی در دروس با ماهیت مختلف متفاوت هست. این موضوعات پژوهشگران را بر آن داشت تا در مورد ماهیت آموزش مجازی در دروس مختلف تحقیق بهعمل آورند. این پژوهش در پی شناخت اثرگذاری آموزش مجازی در رشته معماری است. آموزش معماری در سطوح مختلف وجهی از آموزشعالی است که به دلیل نقش و جایگاه حرفهای این رشته در کشور از روش و فرآیند ویژهای برخوردار است. ماهیت این رشته به دلیل برگرفته بودن از دروس عملی و نظری از سایر رشتهها متفاوت است. بنابراین هدف از انجام این پژوهش، تبیین جایگاه آموزش مجازی در رشته معماری و بهطور خاص در دروس عملی و نظری این رشته است که برگرفته از ماهیت عملی و نظری است. همین موضوع ضرورت شناخت تأثیر آموزش مجازی در این رشته را آشکار میکند.روشها: این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی و از نوع پیمایشی است. ابزار جمعآوری اطلاعات در این پژوهش از نوع کمّی و کیفی است. جامعه آماری این پژوهش 78 نفر از دانشجویان رشته معماری دانشگاه تربتحیدریه و ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش شامل موارد کیفی و کمّی است. به این صورت که مؤلفههای مؤثر در آموزش مجازی از مقالات معتبر در این زمینه استخراج شدهاند. همچنین برای سنجش تأثیر آموزش مجازی در دروس عملی و نظری معماری از نرمافزار Statistica و پرسشنامه استفاده شدهاست. پرسشنامه بهکار رفته در پژوهش بهصورت پنج گزینهای طیف لیکرت طراحی شده و از ضریب آلفای کرونباخ جهت بررسی اعتبار و پایایی پرسشنامه استفاده شده است. جهت تحلیل اطلاعات در این پژوهش اطلاعات جمعآوری شده وارد نرمافزار SPSS شده و پس از آن تجزیه و تحلیل اطلاعات در دو سطح توصیفی و استنباطی صورت میگیرد. یافتهها: یافتههای این پژوهش نشان میدهد که شش شاخص تعاملپذیری، تفسیر، حمایت همتا، فهمیدن تمام جوانب موضوع، ارتباط و پشتیبانی مدرس در آموزش مجازی در رشته معماری و دروس عملی و نظری آن مؤثرند.نتیجهگیری: پژوهش حاضر با تمرکز بر تأثیر آموزش مجازی در دروس عملی و نظری معماری در دانشگاه انجام شده است که نتایج بهدست آمده در این پژوهش میتواند برای محیطهای یادگیری و همچنین دیگر دروس بهطور عام سودمند باشد. این پژوهش بیان میکند که آموزش مجازی تأثیرات فراوانی در یادگیری معماری و تعامل بیشتر در این رشته و در دروس عملی و نظری دارد؛ ولی میزان اثرگذاری مؤلفههای مرتبط با آموزش مجازی در هر دو درس عملی و نظری با یکدیگر متفاوت بوده، همچنین در دروس نظری اثرگذاری آموزش مجازی به مراتب بیشتر از دروس عملی است.
یادگیری الکترونیکی
مژگان اسمعیل نیا؛ حسینعلی کوهستانی؛ علی معقول
چکیده
پیشینه و اهداف: مدیران آموزش عالی به دنبال راههای افزایش تعداد دورهها و رشتهها هستند. این در حالی است که بودجه دانشگاهها پیوسته کاهش مییابد، لذا ناچارند دورههای آموزش از راه دور را افزایش دهند تا پاسخگوی نیاز روزافزون یادگیرندگان در دوران محدودیت بودجه و رکودهای اقتصادی باشند. زیرا این نوع آموزش نیاز به کلاس درس نداشته ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: مدیران آموزش عالی به دنبال راههای افزایش تعداد دورهها و رشتهها هستند. این در حالی است که بودجه دانشگاهها پیوسته کاهش مییابد، لذا ناچارند دورههای آموزش از راه دور را افزایش دهند تا پاسخگوی نیاز روزافزون یادگیرندگان در دوران محدودیت بودجه و رکودهای اقتصادی باشند. زیرا این نوع آموزش نیاز به کلاس درس نداشته و استاد تماموقت کمتری را میطلبد. در طول دو دهه گذشته، موضوع کیفیت و تعالی در دانشگاهها و موسسات آموزش عالی به یکی از موضوعات مهم در حوزه آموزشعالی و علیالخصوص دانشگاه نوپایفرهنگیان تبدیل شده است؛ نظامهای ارزشیابی ملی جهت ارزیابی برنامههای تدریس و یادگیری در دانشگاهها طراحی شدهاند و در سطح بینالمللی در تحقیقات آموزش عالی مورد توجه قرارگرفته اند و علاقه به بهبود آموزش، به صورت ملی و بینالمللی افزایش یافته است. تعداد فزایندهای از دانشگاهها در ایران دورههای آموزش مجازی را آغاز کردهاند. دانشگاه فرهنگیان نیز بسترسازی مناسب جهت این آموزشها را فراهم کرده است ولی تا به حال نتوانسته آموزش صحیح و با کیفیت جامع را نهادینهکند. لذا با توجه به این مساله که رشد کمی آموزشهای مجازی در حال پیشرفت بوده، ولی بهبودی درکیفیت آموزشها صورت نگرفته، پژوهشگر را بر آن داشت تا گامی در جهت پاسخ به این چالشها و پرکردن شکاف ادبیات تحقیق در این زمینه بردارد. هدف پژوهش حاضر طراحی و اعتباریابی الگوی بهبود کیفی آموزشهای مجازی به روش آمیخته است.روش ها: در بخش کمی 608 نفر دانشجو و استاد به شیوة تصادفی طبقهای انتخاب شدند. در بخش کیفی با 18 استاد مصاحبه شد. به منظور تجزیه و تحلیل دادههای کمی از روشهای آمار توصیفی و در بخش کیفی از راهبرد مبتنی بر تئوری داده بنیاد استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از کدگذاری باز و محوری استفاده شد. در نهایت 14 مقوله اصلی شامل بهبود کیفی آموزش مجازی دانشگاه فرهنگیان به صورت موجبات علّی، راهبردها، شرایط زمینهای، شرایط مداخلهگر و پیامدها بررسی شد.یافته ها: نتایج نشان داد که فعالیت یاددهی، یادگیری و کنشگران انسانی تاثیر مثبت و معناداری روی بهبود کیفیت و راهبردهای استقرار دارند؛ همچنین راهبردهای استقرار بر روی بهبود کیفیت تاثیر مثبت و معناداری دارد؛ ویژگیهای زمینهای تاثیر مثبت و معناداری روی راهبردهای استقرار و بهبود کیفیت دارد؛ همچنین راهبردهای استقرار و بهبود کیفیت بر پیامدهای فردی، سازمانی و فراسازمانی تاثیر مثبت و معناداری دارد.نتیجه گیری: با توجه به موقعیت دانشگاه فرهنگیان در الگوهای حاضر در بخش پیامدها به توزیع منصفانه علم و نادیده گرفتن منش معلم و اثر مثبت بر جذب اساتید برجسته تاکید شدهاست و در بخش موجبات علّی در بحث مدیریت به تصمیمگیریهای متمرکز و در بحث راهبردها به تدوین راهبرد اعتمادسازی و فرهنگسازی آموزشهای مجازی و استفاده از تجارب سایر کشورها و در بخش شرایط مداخلهگر استفاده از وب 2و وب3، دانشقبلی یادگیرندگان و ترکیب آموزشهای حضوری و مجازی در دانشگاه فرهنگیان اشاره شده است.
آموزش الکترونیکی- مجازی
مهدی قربانخانی؛ کیوان صالحی
چکیده
استادان و مربیان از ارکان اصلی فرآیند یاددهی ـ یادگیری هستند که نقش انکارناپذیری در کیفیتزایی یا کیفیتزدایی نظام آموزشی ایفا میکنند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی ویژگیهای استادان موفق در نظام آموزش مجازی انجامشده است. بدینمنظور از روش پدیدارشناسی برای شناسایی و بازنمایی عمق پدیده موردبررسی، استفاده شد. دادهها با استفاده ...
بیشتر
استادان و مربیان از ارکان اصلی فرآیند یاددهی ـ یادگیری هستند که نقش انکارناپذیری در کیفیتزایی یا کیفیتزدایی نظام آموزشی ایفا میکنند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی ویژگیهای استادان موفق در نظام آموزش مجازی انجامشده است. بدینمنظور از روش پدیدارشناسی برای شناسایی و بازنمایی عمق پدیده موردبررسی، استفاده شد. دادهها با استفاده از 14مصاحبه عمیق نیمهساختاریافته با دانشجویان و استادان دورههای مجازی دانشگاه تهران گردآوری شد. تحلیل دادهها مبتنی بر راهبرد هفت مرحلهای کُلایزی انجام شد. تحلیل مصاحبهها، منجر به شناسایی و دستهبندی 4 مقولة اصلی شامل مهارتهای الکترونیکی، ویژگیهای آموزشی، ویژگیهای پژوهشی و ویژگیهای اخلاقی و رفتاری گردید. یافتهها نشانداد تدریس اثربخش در آموزش مجازی، مستلزم توانمندیهای بیشتری نسبت به تدریس در دورههای حضوری است که به نظر میرسد این مهم، با ذهنیت موجود در استادان دانشگاهی و بهویژه متولیان نظام آموزش مجازی در دانشگاهها، ناهمخوان است. بررسی وضعیت فعلی، وجود شکاف عمیق بین کیفیت مدرسان مورداستفاده در این دورهها، با وضعیت موردنیاز، را آشکار ساخت.
شایستگی حرفه ای معلمان
زهره جعفری فر؛ اباصلت خراسانی؛ مرتضی رضایی زاده
چکیده
آموزش مجازی یکی از مهمترین مؤلفههای آموزش مستمر است و به اعتقاد سازمانها نقش و مزایای قابلملاحظهای در آموزش و بهسازی منابع انسانی دارد. اما باید خاطرنشان کرد که، تحقق این مزایا و استفادة بهینه از ظرفیتهای آموزش مجازی مستلزم شناسایی و رفع موانع پیش روی آن است. ازاینرو، پژوهش حاضر با هدف شناسایی و رتبهبندی چالشهای ...
بیشتر
آموزش مجازی یکی از مهمترین مؤلفههای آموزش مستمر است و به اعتقاد سازمانها نقش و مزایای قابلملاحظهای در آموزش و بهسازی منابع انسانی دارد. اما باید خاطرنشان کرد که، تحقق این مزایا و استفادة بهینه از ظرفیتهای آموزش مجازی مستلزم شناسایی و رفع موانع پیش روی آن است. ازاینرو، پژوهش حاضر با هدف شناسایی و رتبهبندی چالشهای یادگیرندگان در آموزش و بهسازی مجازی منابع انسانی دانشگاه شهید بهشتی و به شیوة توصیفی- پیمایشی انجامشده است. جامعة آماری پژوهش کلیة کارکنان دانشگاه شهید بهشتی (166 نفر) بود که حداقل در یک دورة آموزش بهصورت مجازی شرکت کرده بودند و تعداد 115 نفر از آنان بهعنوان نمونه، بر اساس نمونهگیری تصادفی خوشهای و با استفاده از جدول کرجسی- مورگان انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامهای محققساخته بود که گویههای آن بر اساس مرور پیشینة پژوهش و مراجعه به مقالات و پایاننامههای مرتبط و مشابه طراحی و تدوین شد. روایی پرسشنامه مذکور توسط 5 نفر از صاحبنظران آموزش مجازی و منابع انسانی؛ و پایایی آن با محاسبة آلفای کرونباخ 95/0تأیید شد. دادههای حاصل با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی (t تک نمونهای و آزمون رتبهبندی فریدمن) تجزیهوتحلیل شدند. نتایج نشان دادند که مهمترین چالشهای بهکارگیری آموزش مجازی در آموزش و بهسازی منابع انسانی به ترتیب مربوط به چالشهای آموزشی با میانگین رتبهای (99/2)، و زیرساختی- فنی با میانگین رتبهای (74/2) است. نتایج تحقیق همچنین نشان داد که، چالشهای فرهنگی-اجتماعی و اخلاقی برای بهکارگیری آموزش مجازی در آموزش و بهسازی منابع انسانی، از کمترین میزان اهمیت برخوردار هستند. کاربردهای یافتههای این تحقیق برای ارتقای استفاده از آموزش مجازی در راستای بهبود آموزش و توسعه منابع انسانی نیز مورد بحث قرار گرفته است.
آموزش الکترونیکی- مجازی
فریدون یزدانی
چکیده
: امروزه با توجه به گسترش روزافزون نظامهای آموزش مجازی، ایجاد ابزاری برای سنجش اثربخشی آنها مفید و ضروری است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف ارائه رویکردی برای سنجش اثربخشی نظام آموزش ضمنخدمت مجازی فرهنگیان به انجام رسید. روش تحقیق پیمایشی بود و جامعه آماری آن را تمامی معلمهای شهرستان ملایر تشکیل میدادند که حداقل یکبار در یکی ...
بیشتر
: امروزه با توجه به گسترش روزافزون نظامهای آموزش مجازی، ایجاد ابزاری برای سنجش اثربخشی آنها مفید و ضروری است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف ارائه رویکردی برای سنجش اثربخشی نظام آموزش ضمنخدمت مجازی فرهنگیان به انجام رسید. روش تحقیق پیمایشی بود و جامعه آماری آن را تمامی معلمهای شهرستان ملایر تشکیل میدادند که حداقل یکبار در یکی از دورههای مجازی یادشده شرکت داشتند. کل معلمهای جامعه، 2040 نفر میشدند. بر این اساس، 325 نفر آزمودنی در پژوهش شرکت داده شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامهای محقق- ساخته، به نام پرسشنامه سنجش ارزشمندی- رضایتمندی از خصوصیات نظام آموزش مجازی بود. این ابزار اقتباسی از پرسشنامه لوی بود. برای تعیین روایی ابزار، از روایی محتوایی و صوری استفاده شد. لذا، میزان روایی محتوایی آن بر اساس شاخص لاش، 63/0 بود. برای تعیین پایایی آن نیز از آلفای کرونباخ استفاده گردید. از این روی، میزان پایایی ابزار در سازه ارزشمندی و رضایتمندی به ترتیب 92/0 و 90/0 بود. نتایج نشان داد که رابطۀ معناداری میان سازههای ارزشمندی و رضایتمندی وجود ندارد و این دو، سازههای مستقلی هستند. همچنین نتیجۀ تحلیل عاملی نشان داد که ابزار در هر دو بُعد ارزشمندی و رضایتمندی از روایی سازه برخوردار است. نیز مشخص شد که پیشفرض استفاده از 4 مؤلفه در سنجش اثربخشی نظام آموزش مجازی فرهنگیان و نیز استفاده از 2 سازه در سنجش این اثربخشی، کار درستی است. همچنین، تحلیل عاملی تأییدی در هر دو سازه نشان داد که دستهبندی و نامگذاری عاملها، به نامهای کیفیت پشتیبانی، کیفیت محتوا، دسترسیپذیری، و فنآوری نیز درست است.
محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
محمودرضا ثقفی
چکیده
امروزه توجه روز افزونی به رویکرد ساختارگرا در یادگیری و یاددهی به منظور پاسخ گویی به تغییرات و چالشهای پیش روی آموزش عالی وجود دارد. رویکردی که به طور خاص متناسب با آموزش معماری و شیوه یاددهی1 کارگاه طراحی است. در حالیکه کارگاههای طراحی، محیط آموزشی ایدهالی برای رشتههای مبتنی بر حل مسأله2 هستند، تعداد کمی تحقیق کیفی ...
بیشتر
امروزه توجه روز افزونی به رویکرد ساختارگرا در یادگیری و یاددهی به منظور پاسخ گویی به تغییرات و چالشهای پیش روی آموزش عالی وجود دارد. رویکردی که به طور خاص متناسب با آموزش معماری و شیوه یاددهی1 کارگاه طراحی است. در حالیکه کارگاههای طراحی، محیط آموزشی ایدهالی برای رشتههای مبتنی بر حل مسأله2 هستند، تعداد کمی تحقیق کیفی جامع درباره آنها انجام شده است. این پژوهش با اتخاذ رویکردی جامع و کیفی و کاربرد روش نظریه زمینهگرا3 به این نیاز پاسخ میدهد. هدف پژوهش، کنکاش در یافتن مزایا و محدودیتهای هر یک از کارگاههای آموزش طراحی حضوری4 و مجازی5 است تا به ترکیب بهینه یک محیط مرکب6 به منظور ایجاد حداکثر زمینه یادگیری، دست یابد. نتیجه اصلی یک مدل مرکب چند بعدی جامع است، که انعطاف پذیری لازم را برای انطباق با محیطهای مختلف و تسهیل یادگیری ساختارگرا7 از طریق خود- تعیینی8، خود- تدبیری9، و شخصی سازی محیط یادگیری دارد. این مدل مرکب در ترم بهار ۱۳۹۲ در کارگاه طراحی معماری ۳ دانشگاه هنر اصفهان تست شد. نگارنده به عنوان مشاهدهگر فعال در کلیه جلسات حضور داشت و دانشجویان در انتهای ترم به بیان مزایا و محدودیتهای این مدل در قالب مباحثه گروهی پرداختند. دسترسی تمام وقت به کارگاه تحت وب و آرشیو فرآیند طراحی از مزایا، و مشکلات فنی اینترنتی و مشارکت مجازی محدود مهمترین محدودیتهای این تجربه بودند.
فناوری آموزش- ارزشیابی و آزمون سازی
بی بی عشرت زمانی؛ رقیه پرهیزی؛ حسن کاویانی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف شناسایی چالشهای ارزشیابی از دیدگاه دانشجویان دورههای الکترونیکی دانشکده مجازی اصفهان انجام شد. جامعه آماری شامل همه دانشجویان مجازی دانشگاه اصفهان بود که برای نمونه تعداد 140 نفر از دانشجویان با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته روا و پایا بود. دادههای ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف شناسایی چالشهای ارزشیابی از دیدگاه دانشجویان دورههای الکترونیکی دانشکده مجازی اصفهان انجام شد. جامعه آماری شامل همه دانشجویان مجازی دانشگاه اصفهان بود که برای نمونه تعداد 140 نفر از دانشجویان با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته روا و پایا بود. دادههای حاصل نیز با استفاده از میانگین، انحراف معیار،آزمون تحلیل واریانس دو راهه و آزمونهای tهتلینگ t زوجی تحلیل شد. نتایج نشان داد بیشترین چالش مربوط به ارزشیابی از دیدگاه دانشجویان در دورههای الکترونیکی به ترتیب مربوط به مسائل فنی با میانگین71/3، مسائل پداگوژیکی با میانگین20/3 و مسائل روانی با میانگین 3 است. همچنین بین دیدگاه دانشجویان در ترمهای مختلف و رشتههای گوناگون در خصوص چالشهای ارزشیابی تفاوت وجود داشت. اما با این حال از دیدگاه دانشجویان رشتههای مورد نظر و در ترمهای مختلف تحصیلی، مسائل فنی به عنوان مهمترین چالش در سنجش و ارزشیابی عملکرد تحصیلی دانشجویان معرفی شد.
آموزش الکترونیکی- مجازی
علی صنایعی؛ حمیده سلیمیان
چکیده
اینترنت به طرز چشمگیری بر استقرار آموزش مجازی تاثیر گذاشته است. آموزش مجازی اصطلاحی است که آموزش آنلاین را با استفاده از یادگیری الکترونیکی در بر می گیرد. این پژوهش به تحلیل عوامل موثر بر پذیرش آموزش مجازی؛ با تاکید بر عوامل درونی می پردازد و جامعه آماری آن دانشجویان دانشکده مجازی دانشگاه اصفهان می باشند که پرسشنامه ها را از دو طریق ...
بیشتر
اینترنت به طرز چشمگیری بر استقرار آموزش مجازی تاثیر گذاشته است. آموزش مجازی اصطلاحی است که آموزش آنلاین را با استفاده از یادگیری الکترونیکی در بر می گیرد. این پژوهش به تحلیل عوامل موثر بر پذیرش آموزش مجازی؛ با تاکید بر عوامل درونی می پردازد و جامعه آماری آن دانشجویان دانشکده مجازی دانشگاه اصفهان می باشند که پرسشنامه ها را از دو طریق حضوری یا الکترونیکی توسط پست الکترونیک تکمیل نمودند. با توجه به اینکه در دیگر پژوهش ها شناخت کمتری نسبت به عوامل درونی موثر بر یادگیرندگان وجود دارد، در این پژوهش با تاکید خاصی بر این عوامل، انگیزش و خودکارآمدی به عنوان عوامل درونی درنظر گرفته شد و سپس با مبنا قرار دادان مدل پذیرش فناوری، اثر مستقیم متغیرهای انگیزش، سهولت استفاده ادراکی، مزایای ادراک شده، اثر غیر مستقیم متغیرهای تاثیر اجتماعی، کیفیت سیستم، شرایط تسهیلاتی و خودکارآمدی بر تمایل رفتاری و سپس پذیرش دانشجویان نسبت به آموزش مجازی بررسی شد. نرم افزار spss19 و amos18برای تحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفت. یافته های حاصل از تحلیل 121 پرسشنامه تکمیل شده، نشان دادند، تاثیرات اجتماعی و کیفیت سیستم، بر مزایای درک شده تاثیر دارند و اثر شرایط تسهیلاتی و خودکارآمدی بر سهولت استفاده ادراکی و تاثیر درک سهولت استفاده بر فواید درک شده نشان داده شد. همچنین اثر انگیزش، سهولت استفاده ادراکی و مزایای درک شده به طور مستقیم، بر تمایل دانشجویان و تمایل رفتاری بر استفاده از یادگیری الکترونیکی پذیرفته شد.
آموزش الکترونیکی- مجازی
سید مجید عبداللهی؛ بی بی عشرت زمانی؛ عیسی ابراهیم زاده؛ بهمن زندی؛ حسین زارع
چکیده
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تطبیقی دیدگاه اساتید و مدیران مسئول برگزاری دورههای آموزش مجازی در دانشگاه اصفهان، در رابطه با موانع مشارکت استادان در این دورهها میباشد. هدف دیگر پژوهش، بررسی روابط احتمالی موجود بین موانع با یکدیگر است. نوع پژوهش کمی- کیفی است. برای حصول منظور، ابتدا با بررسی ادبیات تحقیق، الگویی مفهومی برای ...
بیشتر
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تطبیقی دیدگاه اساتید و مدیران مسئول برگزاری دورههای آموزش مجازی در دانشگاه اصفهان، در رابطه با موانع مشارکت استادان در این دورهها میباشد. هدف دیگر پژوهش، بررسی روابط احتمالی موجود بین موانع با یکدیگر است. نوع پژوهش کمی- کیفی است. برای حصول منظور، ابتدا با بررسی ادبیات تحقیق، الگویی مفهومی برای دستهبندی موانع مشارکت اساتید پیشنهاد شد و موانع در سه گروه موانع شخصی، نگرشی و زمینهای طبقهبندی گردید. سپس براساس این الگو، پرسشنامهای محقق ساخته تهیه شده و در بین یک نمونه 50 نفری از اساتید گروههای آموزشی ارائهدهنده آموزش برخط در دانشگاه اصفهان که به روش تمامشماری انتخاب شده بودند توزیع گردید. رتبهبندی موانع بر اساس آزمون فریدمن نشان داد از دیدگاه استادان، بازدارندههای زمینهای بیشترین میزان بازدارندگی را در رابطه با مشارکت اساتید در آموزش مجازی دارند. همچنین آزمون همبستگی بیانگر وجود رابطه معنیدار مستقیم موانع با یکدیگر بود. در قسمت کیفی تحقیق نیز، محققان با 5 نفر از مسئولان برگزاری دورهها در دانشگاه اصفهان مصاحبههای نیمه ساختاریافتهای را بر اساس الگوی پیشنهادی انجام دادند. پس از جمعآوری اطلاعات، تحلیل یافتهها با استفاده از کدبندی و مقولهسازی صحبتهای مصاحبهشوندگان انجام شد. مقایسهی تطبیقی یافتهها بیانگر آن بود که وجود بازدارندههای زمینهای سبب تشدید تأثیر بازدارندههای نگرشی و شخصی بر کاهش مشارکت استادان میشود.