محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
سعید خزائی؛ رضا نجاتی؛ مجتبی کرباسی
چکیده
پیشینه و اهداف: برنامه ریزی برای ورود موفق دانش آموزان به جهان واقعی از جمله اولویت های آموزش زبان انگلیسی در دوره متوسطه در آسیا بهشمار میرود. ارتقای مهارت خواندن انگلیسی برای درک نیازهای واقعی که با عنوان زبان افزوده تعریف میشود با بازنمایی رخدادهای جهان پیرامون در پودمان های زبانآموزی مبتنی بر فناوری آموزشی در ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: برنامه ریزی برای ورود موفق دانش آموزان به جهان واقعی از جمله اولویت های آموزش زبان انگلیسی در دوره متوسطه در آسیا بهشمار میرود. ارتقای مهارت خواندن انگلیسی برای درک نیازهای واقعی که با عنوان زبان افزوده تعریف میشود با بازنمایی رخدادهای جهان پیرامون در پودمان های زبانآموزی مبتنی بر فناوری آموزشی در جریان است. اگرچه بسط حواس در صحنه های بازیهای جدی برای زبان آموزی آسان صورت میگیرد؛ اما ظرفیت حافظه های فعال دیداری و شنیداری-کلامی دانش آموزان به عنوان عامل مؤثر در یادگیری خواندن به حاشیه رفته است. این پژوهش با هدف بررسی تخصیص وزن حسی در واقعیت مجازی برای آموزش خواندن انگلیسی به دانشآموزان آسیایی با ظرفیت های متفاوت حافظه فعال انجام شد.روشها: این پژوهش نیمه-تجربی با انتخاب در دسترس 916 دانشآموز دختر و پسر از مقطع متوسطه دوم انجام شد. این دانشآموزان ایرانی (612N =) و غیرایرانی (پاکستانی 204N =، عراقی 40N = و کشمیری 64N =) در پایه دهم دوره دوم متوسطه مشغول به تحصیل بودند و در آموزشگاههای آزاد در نیمسال تحصیلی 1401-1402 برای یادگیری زبان انگلیسی ثبتنام کرده بودند. برای همگونسازی شرکتکنندگان بهلحاظ سطح بسندگی زبان انگلیسی، یک آزمون تافل نوجوانان برگزار شد و دانشآموزانی که نمره بسندگی انگلیسی آنها بین یک انحراف معیار بالاتر و یک انحراف معیار پایینتر از میانگین بود، برای شرکت در این پژوهش انتخاب شدند. با کاربرد طرح گروههای موازی، دانش آموزان در آزمون تعیین ظرفیت حافظه فعال شرکت کردند. نمرههای آزمون حافظه فعال شرکتکنندگان به نمرات معیار با میانگین صفر و انحراف معیار یک تبدیل شد. بر اساس ظرفیت حافظه فعال شرکتکنندگان در یکی از چارکهای حافظه فعال قرار گرفتند. سپس، شرکتکنندگان به شیوهی تصادفی بلوکی به دو گروه گواه و تجربی تقسیم شدند تا در 14 جلسه مهارت خواندن انگلیسی را به دو شکل برخط یا مبتنی بر واقعیت مجازی فراگیرند. در هر جلسه، نخست پژوهشگر اصلی محتوای خواندن انگلیسی را با استفاده نرمافزار آموزشی اسکایروم به شرکتکنندگان به مدت 30 دقیقه آموزش میداد. سپس، فعالیتهای برخط یا مبتنی بر واقعیت مجازی در اختیار دانشآموزان قرار داده میشد تا در مدت 20 دقیقه به تمرین مهارت خواندنی بپردازند. ارزیابی پیشرفت در یادگیری مهارت خواندن انگلیسی شرکتکنندگان، به شکل تکوینی هر جلسه انجام شد و برای هر دانش آموز نمرهای از 0-20 ثبت میشد. شرکتکنندگان تجربه خویش از حواس در جریان یادگیری خواندن در کلاسهای ترکیبی برخط یا واقعیت مجازی را در هر جلسه بهصورت شفاهی بیان یا بهشکل نوشتاری به زبان مادری، حین تمرین، حاشیهنویسی میکردند.یافتهها: نتایج آزمون تحلیل کواریانس با مقادیر تکراری نشان داد که بسط حواس در آموزش خواندن انگلیسی از طریق واقعیت مجازی به شکل معناداری یادگیری دانشآموزان را تسهیل کرد. تخصیص حس شنیداری به صحنههای واقعیت مجازی بهطور معناداری پیشرفت خواندن دانش آموزانی را که از ظرفیت حافظه فعال کلامی-شنیداری قویتری برخوردار بودند، ارتقا داد. یادداشتها یا حاشیهنویسی شرکتکنندگان به شیوه مضمون-محور تحلیل شد. مضمون ها بهصورت استقرایی و از جزء به کل تعریف شد. اگرچه دو مقوله روانشناختی و زندگی واقعی تأکید دانش آموزان در مصاحبه بود؛ دانشآموزان با ظرفیت حافظه های فعال قوی، بسط حواس را برای یادگیری خواندن انگلیسی در رابطه با جهان پیرامون، مفید ارزیابی کردند.نتیجهگیری: یافته های این پژوهش نشان داد بسط حواس در واقعیت مجازی برای آموزش خواندن انگلیسی زمانی مفید واقع میشود که هم راستا با ظرفیت حافظههای فعال دانش آموزان باشد. تخصیص درست حواس در صحنه های واقعیت مجازی به دانشآموزان غیرانگلیسی زبان کمک میکند تا با برخورداری از سطح مهارت خواندن مناسب به آسانی نیازهای خویش در جهان واقعی را رفع کنند. کاربرد درست خواندن انگلیسی در جهان واقعی یا همان زبان افزوده را نتیجه می دهد. نتایج بهتفضیل بحث میشود.
محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
مریم حسینی؛ سیدباقر حسینی؛ فرهنگ مظفر
چکیده
پیشینه و اهداف: آموزش همراه با تأمل، در پژوهشهای گوناگونی مورد بررسی قرار گرفته است. تأمل در هنگام آموزش معماری همراه با طراحی، به دانشجو کمک میکند که ایده طراحی را ارزیابی و اصلاح نماید و این روند رفت و برگشتی مجدداَ تکرار میشود. کاربست آموزش تأملی در رشته معماری و در حین طراحی و میزان پایبندی مدرسان به این شیوه آموزشی در آتلیهها، ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: آموزش همراه با تأمل، در پژوهشهای گوناگونی مورد بررسی قرار گرفته است. تأمل در هنگام آموزش معماری همراه با طراحی، به دانشجو کمک میکند که ایده طراحی را ارزیابی و اصلاح نماید و این روند رفت و برگشتی مجدداَ تکرار میشود. کاربست آموزش تأملی در رشته معماری و در حین طراحی و میزان پایبندی مدرسان به این شیوه آموزشی در آتلیهها، نیاز به بررسی دقیقتر دارد. مطالعات نشان میدهد، ارزیابی (داوری) معماری بهعنوان ابزاری برای ایجاد تأمل، کاربرد دارد. در بررسی منابع گوناگون، چهار رویکرد پیمایش و پرسشنامه، مطالعات موردی تجربه محور، تحلیلهای بر پایه تجربه و پیشنهادات خبرگانی و نگاه کل نگر و معرفت شناسانه به موضوع داوری معماری تاکنون مورد برررسی قرار گرفتهاند. در این پژوهشها که در کشورهای گوناگون انجام شده، بررسی اثر داوری و رابطه آن با مقوله آموزش، ویژگیهای داوران مثل جنسیت و اثر آن بر نتایج داوری، نقد داوری موجود، ادراک ذهنی و اثر جلسات دانشجومحور بر داوری و نیز بررسی تاریخی شیوههای داوری و جهانبینی حاکم بر نگاه داوران مشاهده میشود. با توجه به گستردگی مطالعات انجام شده، بررسی و شناخت ویژگیهای داوری همراه با تأمل بهصورت تخصصی در آتلیه های معماری، موضوع این پژوهش استروشها: این پژوهش برای شناخت وضعیت داوری موجود در دانشکدههای معماری و بررسی رفتار مدرسان در این رشته و شناخت ترجیحات آنها در زمان داوری، انجام شد. از طریق پرسشنامه نیمه باز درباره میزان اهمیت به شاخصهای ارزیابی تأملی که شامل داوری منطقی همراه با ریزنمره، همراه با حضور دانشجویان، رفت و برگشتی و مبتنی بر فرآیند طراحی در کنار بررسی محصول نهایی میباشد، از یک نمونه پانزده نفره از جامعه مدرسان، سؤالاتی پرسیده شد. برای هر سؤال پاسخهای طیفی از یک(خیلی کم) تا پنج (خیلی زیاد) جمع آوری و بررسی شد. سپس از میزان ترجیحات آنها درباره انتخاب میان بیست و سه شاخص در داوری هر اثر بررسی به عمل آمد.یافتهها: بررسی شاخصهای ارزیابی تأملی در جامعه نمونه مورد بررسی این پژوهش نشان میدهد، 66 درصد از مدرسان، در عمل به ارزیابی تأملی پایبند هستند؛ بدین معنا که در زمان بررسی طرحها، به شیوه داوری منطقی همراه با ریزنمره، داوری در حضور دانشجویان و استفاده از الگوی همتایان مدرس، داوری رفت و برگشتی و مقایسه رشد هر دانشجو با خود او و داوری طرح همزمان با بررسی فرآیند طراحی عمل میکنند. همچنین بررسیها نشان میدهد، ارزیابی تأملی در معماری، در تمام انواع دانشگاههای کشور به یک اندازه کاربرد دارد. بررسی اثر جنسیت در داوری نشان میدهد، داوران زن، بیش از مردها به شاخصهای ارزیابی تأملی پایبند هستند. بررسی شاخص سن در داوری نشان میدهد، داوران مسنتر از داوری با ریزنمرات و رفت و برگشتی فاصله گرفته و به داوری تک مرحلهای و شهودی تمایل بیشتری نشان میدهند. کاربست ارزیابی تأملی در میان داوران نشان میدهد در میان داورانی که به ارزیابی تأملی پایبند هستند، بیش از هرچیز «کارایی و عملکرد طرح» اهمیت دارد و نوآوری در درجه بعدی قرار میگیرد؛ درحالیکه داوران دیگر، به «نوآوری»، «زیبایی طرح» ، «ارائه گرافیکی» و «کیفیت حجم پردازی و ترکیب بندی در طرح معماری» اهمیت بیشتری میدهند.نتیجهگیری: داوری همراه با تأمل، بهعنوان روشی جدید در پژوهش حاضر معرفی شده است. این شیوه با ارائه روشی منطقی، مرحله به مرحله، تعاملی و رفت و برگشتی، فرآیند داوری را از پایان ترم، به تمام طول ترم کشانده و از آن بهعنوان ابزاری برای آموزش استفاده کرده است. اثر این روش، که شاخصهای آن، مورد تأیید خبرگان جامعه آماری این پژوهش نیز قرارگرفت، نشان داد که تغییر شیوه آموزش، میتواند موجب ارتقای یادگیری مفاهیم پایه در دانشجویان معماری باشد. کارایی این روش، در زمانی است که مدرسان، فرآیند آموزش فعلی را بهصورت هدفمند، تغییر داده و با اولویتدهی به کارایی و عملکرد طرحهای دانشجویان، از داوری شهودی، تک مرحلهای، محصولمحور و فارغ از تعامل با دانشجویان، به سمت شاخصهای ارائه شده در این پژوهش حرکت کنند. یافتههای پژوهش نشان میدهد این مهم البته تاکنون در بیش از نیمی از آتلیههای آموزش معماری، محقق شده اما با توجه به نتایج مثبت آن در ارتقای یادگیری دانشجویان، نیاز به برنامهریزی دقیقتر و مدیریت منسجم در جهت تحقق این هدف دارد.
محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
فاطمه خالوندی؛ سیدرسول عمادی؛ محمد ادیب عمرانی
چکیده
پیشینه و اهداف: مدیریت محیط یادگیری الکترونیکی به معنای تأکید بر طراحی و اجرای آن دسته از راهبردهایی است که از یک طرف به تحقق رسالت و اهداف نظام تعلیم و تربیت کمک میکند و از طرف دیگر به یادگیری اثربخش میانجامد. این اصطلاح که در نوع خود به مجموعه جدیدی از دانش و مهارتها در زمینه استفاده مطلوب از مزایا و قابلیتهای محیط یادگیری ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: مدیریت محیط یادگیری الکترونیکی به معنای تأکید بر طراحی و اجرای آن دسته از راهبردهایی است که از یک طرف به تحقق رسالت و اهداف نظام تعلیم و تربیت کمک میکند و از طرف دیگر به یادگیری اثربخش میانجامد. این اصطلاح که در نوع خود به مجموعه جدیدی از دانش و مهارتها در زمینه استفاده مطلوب از مزایا و قابلیتهای محیط یادگیری الکترونیکی نیز دلالت میکند، با رویکردی آیندهنگرانه در صدد آماده ساختن ذهنیت و توان مهارت آموزی فراگیران برای تغییرات و تحولاتی است که در نتیجه ورود فناوری اطلاعات و ارتباطات به قلمروی آموزش به وقوع میپیوندد. از آنجا که طراحی و خلق الگوهای کاربردی و مفید در ارتباط با مدیریت محیط یادگیری الکترونیکی در دورههای مختلف تحصیلی نقش مهمی را در تحقق اهداف آموزشی و تربیتی ایفا میکند، پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی مفهومی مدیریت محیط یادگیری الکترونیکی برای معلمان در مدرسه انجام گرفته است.روشها: این مطالعه از لحاظ هدف کاربردی بوده و به روش آمیخته با طرح اکتشافی متوالی انجام شده است. بدین ترتیب که با استفاده از روش کیفی، نخست الگو یا چهارچوب مفهومی پژوهش بهدست آمد. سپس الگوی مورد نظر با استفاده از روش کمّی اعتباریابی شد. در بخش کیفی، جامعه آماری شامل خبرگان دانشگاهی شهر تهران در رشته تکنولوژی آموزشی و مدیریت آموزشی بود که با روش هدفمند گلوله برفی و رسیدن به اشباع نظری 17 نفر بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها در این مرحله، مصاحبه نیمهساختاریافته بود. برای سنجش روایی صوری و محتوایی ابزار در مرحله کیفی، از نظرات خبرگان شرکتکننده و برای اندازهگیری پایایی ابزار از ضریب هولستی استفاده شد که مقدار آن 92/0 محاسبه شد. در بخش کمّی، جامعه آماری شامل همه 114 نفر از معلمان خبره، کارشناسان و تکنولوژیستهای اداره آموزش و پرورش شهرستان شاهیندژ بود که با روش سرشماری بهعنوان نمونه آماری انتخاب شدند که از این تعداد 103 نفر پرسشنامه را تکمیل کردند. برای گردآوری دادههای کمی، از پرسشنامه محققساخته طبق مقیاس 5 درجهای لیکرت استفاده شد که دارای 56 گویه براساس شاخصهای شناسایی شده در مرحله کیفی بود. برای سنجش روایی پرسشنامه، علاوه بر روایی صوری و محتوا که براساس نظرات خبرگان انجام گرفت، از شاخص میانگین واریانس استخراج شده (AVE) استفاده شد که مقدار آن بیشتر از 6/0 محاسبه گردید. پایایی ابزار با دو معیار آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی (CR) اندازهگیری شد که در هر دو معیار، مقدار پایایی بالاتر از 8/0 بود. یافتهها: در بخش کیفی، براساس تحلیل دادههای حاصل از مصاحبهها که با استفاده از روش تحلیل مضمون و کدگذاری باز، محوری و انتخابی اشتراوس و کوربین انجام گرفت، 4 بعد، 15 مؤلفه و 56 شاخص شناسایی شد که سپس بر آن اساس الگوی اولیه و مفهومی مدیریت محیط یادگیری الکترونیکی پیشنهاد شد. 4 بعد این مدل به همراه مؤلفههای آنها عبارت بودند از «فرایند یاددهی-یادگیری» با مؤلفههای یادگیری فعال، نقش معلم، سبکهای یادگیری، انگیزش یادگیری، شیوههای ارزشیابی، «محتوای آموزش» با مؤلفههای تناسب محتوا، تولید محتوا، کیفیت محتوا، ارائه محتوا، «طراحی برنامه درسی» با مؤلفههای رویکرد سازندهگرایی، یادگیری مسأله محور، اجتماعی سازی فراگیران و «سطوح تعاملات» با مؤلفههای معلم-یادگیرنده، یادگیرنده-یادگیرند، معلم-والدین. اعتبارسنجی الگوی پیشنهادی با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری به کمک نرم افزار (Smart PLS) نشان داد که الگوی پیشنهادی از اعتبار لازم برخوردار است.نتیجهگیری: براساس نتایج پژوهش میتوان اظهار داشت که مدیریت محیط یادگیری الکترونیکی یک رویکرد کلگرایانه است که هدف آن شناسایی و طراحی راهبردهایی است که دستیابی به یادگیری فعال را برای فراگیران به ارمغان میآورد. ایجاد یک نظام مدیریتی یکپارچه و اثربخش در محیط یادگیری الکترونیکی میتواند به کارآمدتر کردن نظام آموزش الکترونیکی و شفاف ساختن فعالیتهای آن کمک کند. بهکارگیری سازوکارهای مناسب در مدیریت محیط یادگیری الکترونیکی از طریق مشخص کردن وضعیت موجود و مطلوب نظام آموزش الکترونیکی کمک میکند تا فرصتها و چالشهایی که این نظام با آن روبهرو است آشکار شده و زمینه برای اصلاح و بهبود روندهای موجود و ارتقا و تعالی وضعیتهای آتی نظام آموزش الکترونیکی فراهم شود.
محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
مصطفی ارغیانی؛ محی الدین صفار؛ محمد مهوش
چکیده
پیشینه و اهداف: امروزه یادگیری علوم مختلف به یکی از نیازهای اساسی انسانها تبدیلشده است و موانع متعددی وجود دارد که سرعت یادگیری را کاهش میدهد؛ ازجمله این موانع میتوان به استرس اشاره کرد. استرس نوعی پاسخ به تغییرات عاطفی یا فیزیکی ایجادشده در محیط و شرایط زندگی دانشآموزان است که میتواند با توجه به سن، موقعیت زندگی و شخصیت ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: امروزه یادگیری علوم مختلف به یکی از نیازهای اساسی انسانها تبدیلشده است و موانع متعددی وجود دارد که سرعت یادگیری را کاهش میدهد؛ ازجمله این موانع میتوان به استرس اشاره کرد. استرس نوعی پاسخ به تغییرات عاطفی یا فیزیکی ایجادشده در محیط و شرایط زندگی دانشآموزان است که میتواند با توجه به سن، موقعیت زندگی و شخصیت آنها به گونههای مختلف بروز پیدا کند. فضای یادگیری اگر بهطور مناسب طراحی شود، میتواند بخش زیادی از استرس را در دانشآموزان از بین ببرد. کاهش استرس در دانشآموزان میتواند به کشف استعدادهای نهفته آنها، افزایش اعتماد بهنفس و استفاده حداکثر از پتانسیل آنها منجر شود که یادگیری را افزایش خواهد داد. همچنین پژوهشهای مختلفی در کشورهای غربی و داخل در زمینه تأثیر معماری بر کاهش استرس کاربران صورت گرفته است که تعدادی محدودی از آنها به تأثیر معماری فضای آموزشی بر کاهش استرس با روشها و رویکردهای پژوهشی مختلف انجامگرفته است که هرکدام دارای مشکلات و ایرادات پژوهشی در دو حوزه دانش موضوعی و روششناختی و ... هستند. تحقیقات نشان داد پژوهشهای متنوعی در سه حوزه روانشناسی محیط، روانشناسی و معماری فضاهای آموزشی انجام پذیرفته است؛ اما در فصل مشترک این سه موضوع پژوهشهای کافی و دقیقی یافت نشد. این تحقیق قصد دارد با داشتن رویکردهای کمّی و کیفی به موضوع در دو حوزه دانشی روانشناسی (استرس، نظریات استرس) و معماری (روانشناسی محیط فضاهای آموزشی، معماری فضاهای آموزشی، سلامت و معماری و ...) بپردازد. این پژوهش برخی مزایا برای گروه دانشآموزان، معلمان و بهطورکلی کاربران فضاهای آموزشی در عمل خواهد داشت؛ بهگونهای که دانشآموزان و معلمان در محیطهای سلامتمحور قادر خواهند بود با تأمین نیازهای جسمی و روانی خود، استرس را در خود کاهش دهند. درنهایت این کاهش استرس منجر به تأمین نیاز روانی دانشآموزان و تقویت انگیزه تحصیلی در دانشآموز شده و افزایش یادگیری را در پی خواهد داشت. هدف پژوهش حاضر، شناخت عوامل کالبدی مؤثر بر کاهش استرس دانشآموزان در فضاهای آموزشی مدرسه است. تا شرایط افزایش بهرهوری در مدارس فراهم شده و بدین ترتیب مدارس نقش پررنگتری در پیشرفت و ارتقای علمی کشور داشته باشند. در واقع هدف از این پژوهش این است که تأثیر ابعاد کالبدی کاهنده استرس مورد ارزیابی واقع شود.روشها: به کمک روش دلفی از خبرگان رشته معماری خواسته شده است تا به دستهبندی عوامل مؤثر کالبدی بر کاهش استرس بپردازند؛ سپس به کمک تحلیل سلسه مراتبی(AHP) به تحلیل آزمون پرداخته شده است.یافتهها: پس از انجام کامل تحلیل سلسله مراتبی در ابتدا به رتبه دهی معیارهای اصلی با توجه به هدف و سپس رتبه بندی زیر معیارها بهطور دقیق پرداخته و درصد اهمیت هرکدام نیز مشخص شد. ازمیان معیارهای اصلی، تلفیق طبیعت و محیط با وزن 534/0 بیشترین وزن را کسب کرده است؛ بنابراین در میان معیارهای اصلی بالاترین اهمیت را دارد. معیارهای الگوبرداری از طبیعت و ویژگیهای فضایی محیط نیز در رتبه های بعدی قرار دارند. در ادامه به مقایسه زوجی زیرمعیارهای تلفیق طبیعت و محیط و ترتیب اهمیت آنها پرداخته شد که زیرمعیار نور با وزن 541/0 رتبه اول را به خود اختصاص داده است و زیرمعیارهای گیاهان و مناظر طبیعی و اکوسیستمها در رتبههای بعدی قرار دارند.نتیجهگیری: در طراحی هنرستانی با رویکرد کاهش استرس بهوسیله معماری زیست گرا، نور بهعنوان مهمترین عامل و پس ازآن به ترتیب گیاهان در داخل و خارج از محیط، مناظر طبیعی و اکوسیستمها باید در طراحی مورد توجه قرار گیرند.
محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
فرزانه تاری؛ محمد جوادی پور؛ رضوان حکیم زاده؛ مرضیه دهقانی
چکیده
پیشینه و اهداف: در پی شیوع بیماری کرونا، آموزش الکترونیکی فرصتی بینظیر برای مواجهه با محدودیتهای آموزش حضوری و تحقق آرمان آموزش برای همه را فراهم آورده است. از آنجا که معلمان به عنوان مهمترین عامل تأثیرگذار در فرایند یاددهی – یادگیری محسوب میشوند؛ لذا واکاوی تجارب موفق و ناموفق آموزشی ایشان میتواند به ما در درک ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در پی شیوع بیماری کرونا، آموزش الکترونیکی فرصتی بینظیر برای مواجهه با محدودیتهای آموزش حضوری و تحقق آرمان آموزش برای همه را فراهم آورده است. از آنجا که معلمان به عنوان مهمترین عامل تأثیرگذار در فرایند یاددهی – یادگیری محسوب میشوند؛ لذا واکاوی تجارب موفق و ناموفق آموزشی ایشان میتواند به ما در درک عمیقتر شناخت وضعیت موجود و ارائه راهکارهایی برای نیل به وضعیت مطلوب و تقویت آن یاری برساند. با عنایت به انبوه پژوهشهای انجام شده در زمینه چالشها و مشکلات آموزش معلمان در بستر الکترونیک، پژوهش حاضر بر آن است که بهطور خاص، بر روی نقاط قوت تجارب آموزشی معلمان در محیط جدید آموزش متمرکز شود. از اینرو، هدف پژوهش حاضر شناسایی و مدلسازی تجارب موفق آموزشی معلمان دوره ابتدایی در محیط یادگیری الکترونیکی است.روشها: این مطالعه به روش کیفی و از نوع پدیدارشناسی است. مشارکتکنندگان این پژوهش شامل کلیه معلمان شاغل دوره ابتدایی بودند که تجربه تدریس در بستر الکترونیک (برنامه شاد) در سال تحصیلی1400-1399 را داشتند، که 18 نفر از آنان از طریق نمونهگیری هدفمند ملاکمحور انتخاب شدند و با استفاده از مصاحبه نیمهساختارمند نسبت به جمعآوری اطلاعات تا دستیابی محقق به اشباع نظری اقدام شد. یافتهها با استفاده از راهبرد هفت مرحلهای کلایزی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. تحلیل عمیق مصاحبهها به شناسایی 7 مقوله اصلی و تعداد 25 مقوله فرعی مرتبط منتج شد. در گام بعد، مقولات اصلی شناسایی شده وارد نرمافزار مدلسازی ساختاری تفسیری (ISM) شدند. در این بخش، نخست ساختار ارتباطات فیمابینی مقولات در قالب یک شبکه تعاملی ترسیم و پس از آن میزان اهمیت هر یک از آنها تعیین شد.یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که تجارب موفق آموزشی معلمان دوره ابتدایی در محیط یادگیری الکترونیکی به ترتیب میزان اهمیت آنها شامل رشد صلاحیتهای فناورانه (61 امتیاز)، پیشرفت و نوسازی عناصر برنامه درسی (60 امتیاز)، توجه به نیازهای عاطفی – روانی (53 امتیاز)، ارتقای مهارتهای اجتماعی (51 امتیاز)، توسعه تربیت علمی (28 امتیاز)، توجه به جنبههای تربیت زیستی و بدنی (21 امتیاز) و تقویت ظرفیتهای زیباشناختی (17 امتیاز) است.نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر را بهصورت پیوستاری میتوان در نظر گرفت که در یک سوی آن، رشد صلاحیتهای فناورانه با بالاترین میزان اهمیت قرار گرفته و در سوی دیگر طیف، تقویت ظرفیتهای زیباشناختی است، که کمترین میزان اهمیت را داراست. براساس نتایج حاصله، بازنگری اساسی در شیوههای آموزش بدو خدمت و ضمن خدمت معلمان، جهت همسویی با تحولات در محیطهای غنی از فناوری لازم است. همچنین شایسته است معلمان در راستای ارتقای کیفیت فرایند یاددهی و یادگیری در بستر الکترونیک، به اقتضائات خاص این محیط جدید آموزشی و ظرفیتهای پیشروی آن توجه نموده و به جای کاربرد شیوههای سنتی آموزش، محدوده و اولویت توجه خود را تربیت تمام ساحتی دانشآموزان، تشویق به همکاری گروهی و مشارکت در کلاس مجازی، پرورش حس کنجکاوی و شکوفایی خلاقیتهای فردی دانشآموزان، تقویت انگیزه دانشآموزان و توجه به توانایی، علایق، استعدادها و تفاوتهای فردی دانشآموزان در زیست بوم جدید معطوف نمایند؛ تا به این ترتیب امید به حضور مؤثر و فعال دانشآموزان در کلاسهای مجازی خود را داشته باشند.
محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
معصومه معطری؛ احسان پازوکی؛ رضا ابراهیم پور؛ محمد رضا رضایی
چکیده
پیشینه و اهداف: امروزه یادگیری الکترونیکی بهعنوان یک فنّاوری تحولآفرین و ابزاری مهم در فرایند آموزش و فعالیتهای آموزشی مطرح است. از طرفی نیاز به یادگیری زبان انگلیسی بهعنوان زبان اول دنیا بهمنظور مبادله اطلاعات و ارتباط برقرار کردن با سایر ملل با هدف بهکارگیری دانش روز غیرقابلانکار است، بنابراین استفاده از فناوری اطلاعات ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: امروزه یادگیری الکترونیکی بهعنوان یک فنّاوری تحولآفرین و ابزاری مهم در فرایند آموزش و فعالیتهای آموزشی مطرح است. از طرفی نیاز به یادگیری زبان انگلیسی بهعنوان زبان اول دنیا بهمنظور مبادله اطلاعات و ارتباط برقرار کردن با سایر ملل با هدف بهکارگیری دانش روز غیرقابلانکار است، بنابراین استفاده از فناوری اطلاعات بهمنظور تولید و ارائه خدمات آموزشی در راستای بهبود آموزش و یادگیری زبان انگلیسی مؤثر است. شناسایی عوامل مؤثر در یادگیری، یکی از مقولههای مهم و مورد پژوهش است. از آنجا که عوامل مؤثر بر یادگیری بسیار گسترده و وسیع هستند؛ شناسایی این عوامل در رفع مشکلات و نارساییهای سیستم آموزشی مهم است. یکی از این عوامل، سبکشناختی است. افراد به تناسب تفاوتهای فردی خود از سبکهای متفاوتی برای یادگیری بهره میجویند. سبک شناختی را میتوان بهعنوان روشی که افراد اطلاعات و تجربیات تازه را در ذهن خود پردازش میکنند، تعریف کرد؛ بنابراین ایجاد محیط شخصیسازی شده براساس سبک شناختی افراد، با هدف انطباق بیشتر راهبرد آموزشی با نیازها و توانایی کاربر و افزایش بازدهی روند یادگیری، امری ضروری است. در این پژوهش، از سبک شناختی رایدینگ که افراد را در دو بعد کلامی-تصویری و کلینگر-جزئینگر تقسیم میکند، بهعنوان عامل مؤثر در یادگیری استفاده میشود. این مطالعه با هدف پیشبینی سبکشناختی رایدینگ، براساس حرکت موس کاربران در یک نرمافزار آموزش زبان میباشد. در همین راستا، نرمافزار آموزش زبانی طراحی و پیادهسازی شد که در آن تمامی حرکات موس کاربر در مقیاس میلیثانیه هنگام مطالعه متن انگلیسی و استفاده از امکانات طراحی شده در نرمافزار، ثبت میشود. در ادامه با استفاده از روشهای یادگیری ماشین توسط دادههای تعاملی ذخیرهشده از کاربران هنگام کار با نرمافزار، مدل هوشمندی ارائه شد که افراد را در دو بعد مبتنی بر سبکشناختی رایدینگ دستهبندی میکند. این پژوهش از نظر هدف کاربردی است.روشها: در این پژوهش از آزمون سبکشناختی پترسن جهت استخراج سبکشناختی یادگیرندگان با هدف ساخت دادههای برچسبدار استفاده میشود. همچنین، دادههای موس افراد هنگام تعامل با نرمافزار ثبت شده و از الگوریتمها و مدلهای یادگیری ماشین مبتنی بر هوش مصنوعی جهت ساخت مدلهای هوشمند برای طبقهبندی و پیشبینی سبکشناختی افراد استفاده میشود. فرآیند آموزش و ساخت مدلهای هوشمند از طریق دادههای برچسبدار انجام میشود. در نهایت ارزیابی مدلهای استفاده شده، با مقایسه نتایج حاصل از آزمون سبک شناختی و خروجیهای مدلهای هوشمند انجام میشود. در آزمونهای انجام شده از دانشجویان خانم و آقا 22 تا 35 سال، دارای تحصیلات کارشناسی و کارشناسی ارشد آشنا به زبان انگلیسی کمک گرفتهایم.یافتهها: دادههای تعاملی ذخیرهشده کاربران بهعنوان ورودی پنج طبقهبند درخت تصمیم، شبکهعصبی، نزدیکترین همسایه، ماشین بردار پشتیبان و جنگل تصادفی، همچنین نتایج آزمون پترسون بهعنوان برچسب این مدلها استفاده شد؛ بنابراین افراد در دو بعد مبتنی بر سبکشناختی رایدینگ دستهبندی شدند. بهترین طبقهبندی، مربوط به درخت تصمیم با دقت 90% در بعد کلامی –تصویری و دقت 87% در بعد کلینگر- جزئینگر از نتایج این پژوهش بود.نتیجهگیری: با توجه به یافتههای این پژوهش، سامانه آموزش زبان طراحی شده میتواند بهصورت هوشمند سبک شناختی افراد را هنگام مطالعه متن انگلیسی با دقت مناسبی استخراج کند. بنابراین در آینده میتوان قابلیت ارائه محتوای شخصیسازی شده منطبق بر سبک شناختی افراد را به نرمافزار طراحی شده اضافه کرد.
محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
سیدرسول عمادی؛ افسانه مختاری سمیع
چکیده
پیشینه و اهداف: عصر کنونی را عصر ارتباطات مینامند و بارزترین نماد آن رسانهها هستند. امروزه دستاندرکاران آموزشوپرورش و بهخصوص معلمان تلاش میکنند تا از رسانههای متنوع در جهت بهبود یاددهی و یادگیری استفاده کنند تا بتواند در کمترین زمان ممکن، بیشترین اطلاعات را به شکلی مؤثر به دانشآموزان ارائه کنند. در تحقیقات داخلی و خارجی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: عصر کنونی را عصر ارتباطات مینامند و بارزترین نماد آن رسانهها هستند. امروزه دستاندرکاران آموزشوپرورش و بهخصوص معلمان تلاش میکنند تا از رسانههای متنوع در جهت بهبود یاددهی و یادگیری استفاده کنند تا بتواند در کمترین زمان ممکن، بیشترین اطلاعات را به شکلی مؤثر به دانشآموزان ارائه کنند. در تحقیقات داخلی و خارجی بسیاری، اینفوگرافیکها بهعنوان یکی از رسانههای بسیار مؤثر در زمینه آموزش معرفی شده است و پژوهشگران در تحقیقات بسیاری به این نتیجه دستیافتهاند که اینفوگرافیکها میتوانند موجب پیشرفت درسی در دانشآموزان شوند و یادگیری دانشآموزان دارای معلولیت را تسهیل کنند. ما نیز در این پژوهش سعی داریم تا تأثیر کاربرد اینفوگرافیک در محیط یادگیری مبتنی بر الگوی گلاسرزفلد بر میزان انگیزش، یادگیری و یادداری درس مطالعات اجتماعی پایه پنجم ابتدایی را مورد بررسی قرار دهیم. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی است.روشها: این پژوهش از نظر روش تحقیق، نیمهتجربی با استفاده از طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروههای مجزای آزمایش و کنترل بود. گروه آزمایش با استفاده از اینفوگرافیکهای طراحی شده (براساس اصول چندرسانهای مایر و اصول پنجگانه طراحی گرافیکی) در محیط یادگیری مبتنی بر الگوی گلاسرزفلد و گروه کنترل با شیوههای رایج آموزش دیدند. جامعه پژوهش تمامی دانشآموزان پایه پنجم شهرستان همدان و نمونه مورد نظر30 نفر از دانشآموزان همان پایه بودند که بهصورت تصادفی به دو گروه 15نفری (گروه کنترل و گروه آزمایش) تقسیم شدند. بهمنظور گردآوری دادهها از آزمونهای محقق ساخته که روایی آنها با نظر متخصصین موضوع، استادان تکنولوژی آموزشی و استاد راهنما و پایایی آزمونهای تستی با ضریب آلفای کرونباخ و برای سؤالات تشریحی از روش تصحیح مصححان استفاده شد. همچنین برای تجزیهوتحلیل دادههای جمعآوریشدۀ پژوهش از روشهای آمار توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد، کجی و کشیدگی) و از روشهای آمار استنباطی (آزمون کالموگروف اسمیرنف، آزمون تی مستقل و تحلیل کوواریانس) به کمک نرمافزار spssاستفاده شد.یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که تفاوت معنیداری بین میزان یادگیری و یادداری دانشآموزانی که در درس مطالعات اجتماعی به کمک اینفوگرافیک در محیط یادگیری مبتنی بر الگوی گلاسرزفلد آموزشدیدهاند، با دانشآموزانی که از اینفوگرافیک استفاده نکردهاند، وجود دارد (05/0P<). اما در مورد انگیزش با توجه به اینکه 87/0P= و 02/0F= است، تفاوت معنیداری بین دو گروه دیده نشد و فرضیه مورد نظر تأیید نشد (05/0P>).نتیجهگیری: آموزشی مؤثر است که بتواند توجه دانشآموزان را جلب کند و آنها را در فرایند یادگیری درگیر و فعال نگه دارد. اینفوگرافیکها ابزاری هستند که اطلاعات را به دو صورت متن و تصویر ارائه میدهند و به یادگیرندگان امکان میدهند که از ظرفیت کامل شناخت خود استفاده کنند و این موجبات یاددهی-یادگیری بیشتر و بهتر را فراهم میآورد. اینفوگرافیک تجسم اطلاعات یا ایدهها است که اطلاعات پیچیده را به مخاطبان منتقل میکند؛ بهطوریکه بیش از حد سریع و بهراحتی قابلدرک و در نتیجه به راحتی قابل بازیابی باشد. ازآنجاکه اینفوگرافیک مطالب دشوار را آسانتر میکند؛ در یادگیری و یادداری دروس پیچیده و سخت بسیار کمککننده است. در روش آموزش با اینفوگرافیک در محیط یادگیری مبتنی بر الگوی گلاسرزفلد، شرایطی فراهم میشود تا فراگیر درگیر در آموزش شود و فعالانه به ساخت دانش بپردازد و بتواند مطالب پیچیده و دشوار را به شکلی ساده، مختصر و ساختارمند در ذهن خود تصویرسازی کند.
محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
ثریا خزایی؛ محبوبه عارفی
چکیده
پیشینه و اهداف: با ظهور یادگیری الکترونیکی چشمانداز آموزشی تغییر یافت. به دنبال این تغییرات و جداسازی فراگیران در دورههای آموزش مجازی یک حس انزوا و بیگانگی پدید آمد و به تهدیدی برای یادگیری در این دورهها تبدیل شد. نرخ ترک تحصیل از دورههای آموزش الکترونیکی در حدود 40% در مقایسه با 10% در دورههای دانشگاهی مستند شده است؛ ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: با ظهور یادگیری الکترونیکی چشمانداز آموزشی تغییر یافت. به دنبال این تغییرات و جداسازی فراگیران در دورههای آموزش مجازی یک حس انزوا و بیگانگی پدید آمد و به تهدیدی برای یادگیری در این دورهها تبدیل شد. نرخ ترک تحصیل از دورههای آموزش الکترونیکی در حدود 40% در مقایسه با 10% در دورههای دانشگاهی مستند شده است؛ به عبارت دیگر در مراکز آموزشی آنلاین بیش از 50% از یادگیرندگان ترک تحصیل کردند. چالشهای مربوط به فرسایش و ترک تحصیل منجر شد تا حفظ دانشجو یک عامل تعیین کننده در رتبه بندی علمی قلمداد گردد و این رتبه بندی در نهایت از اعتبار، رتبه علمی و مهمترین معیارهای موفقیت برای مؤسسات آموزش عالی حمایت کند؛ بنابراین حس حضور بهعنوان عامل مهم مطرح شد؛ زیرا با اعمال مناسب حس حضور در محیط یادگیری الکترونیکی نه تنها نرخ ترک تحصیل کاهش یافت بلکه منجر به یادگیری بهتر فراگیران شد. بنابراین مطالعه حاضر به ترجمه و اعتبارسنجی پرسشنامه حضور نسخه 3 (PQ3) پرداخت تا برای اولین بار در ایران با بررسی ساختار عاملی، روایی و پایایی ابزار پرسشنامه حضور بتوان در بسترهای متنوع محیطهای یادگیری مجازی از آن استفاده کرد.روشها: جامعه پژوهش در این مطالعه توصیفی، کلیه دانشجویان شرکتکننده در دورههای یادگیری مجازی دانشگاههای تهران در سال تحصیلی 1400- 1399 بود که از این میان330 دانشجوی کارشناسی ارشد و دکتری به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند و با ابزار پیمایشی حضور ویتمر و سینگر (26) پاسخ دادند و از این میان 200 پرسشنامه قابلتحلیل بود.یافتهها: براساس نتایج تحلیل عاملی اکتشافی به روش مؤلفههای اصلی 4 عامل (درگیرکردن، کیفیتِ رابط کاربری، حمایت حسی و عامل انطباق- غوطهوری) با توجه به تعداد ارزشهای ویژه بالاتر از 1 استخراج و انتخاب شدند. این 4 عامل با توان 07/89 درصد، تغییرات کل حضور در محیطهای یادگیری مجازی را تبیین میکردند. نتایج آزمون آلفای کرونباخ برای بررسی پایایی آزمون نشان داد کل ابزار از همسانی مطلوبی (98/0) برخوردار است. نتایج آلفای کرونباخ برای خرده مقیاسها 94/0 الی 97/0 بود. نتایج تحلیل عاملی تأییدی برای بررسی روایی سازه نشان داد ساختار پرسشنامه برازش قابل قبولی با دادهها دارد و کلیه شاخصهای نیکویی برازش، مطلوب بودن مدل را تأیید کردند.نتیجهگیری: براساس نتایح تحلیل عاملی تأییدی، مرتبه دوم عاملهای درگیرکردن، حمایت حسی، عامل انطباق- غوطهوری و کیفیتِ رابط کاربری به ترتیب 69، 65، 89 و 71 درصد از واریانس حضور در محیط یادگیری مجازی را تبیین میکردند؛ بنابراین نتایج بهدست آمده حاکی از روایی و پایایی مطلوب و قابلقبول بودن عوامل ساختاری نسخه ترجمه شده پرسشنامه حضور برای استفاده در پژوهشهای مربوط به محیطهای مجازی در بین فراگیران ایرانی است.
محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
مهسا صمدپور شهرک؛ منصوره طاهباز
چکیده
پیشینه و اهداف: تحقیقات نشان میدهد حضور دانشآموزان در طبیعت و فضای باز موجب کاهش استرس، افزایش جنبوجوش و تحرک، بالا رفتن تمرکز و ... میشود. لذا نباید کودکان را از نعمت حضور در این محیط محروم کرد. امروزه با توجه به افزایش ساختوساز در ایران و توسعه فرهنگ آپارتماننشینی حیاط خانهها کوچکتر و در بیشتر موارد غیرقابل استفاده شده ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: تحقیقات نشان میدهد حضور دانشآموزان در طبیعت و فضای باز موجب کاهش استرس، افزایش جنبوجوش و تحرک، بالا رفتن تمرکز و ... میشود. لذا نباید کودکان را از نعمت حضور در این محیط محروم کرد. امروزه با توجه به افزایش ساختوساز در ایران و توسعه فرهنگ آپارتماننشینی حیاط خانهها کوچکتر و در بیشتر موارد غیرقابل استفاده شده است و جای خود را به تراس در هر واحد آپارتمانی داده است. این موضوع باعث شده تا ارتباط کودک با طبیعت و محیطهای طبیعی محدودشودواز آنجاییکه بعد از محیط خانه، اکثر اوقات کودکان در مدرسه سپری میشود، حیاط مدرسه میتواند محل مناسبی برای حضور در طبیعت را برایشان فراهم کند. گذران وقت در حیاط مدرسه اعم از اینک هدر فرصتهای تفریحی باشد یا آموزشی میتواند کمبود ارتباط کودکان با فضای باز را تا حدودی جبران کند. حیاط مدرسه به عنوان بخشی از فضای فیزیکی مدرسه دارای ویژگیهایی است که میتواند تاثیرات قابل توجهی در افزایش میزان یادگیری، رشد و پرورش دانشآموزان داشته باشد. از آنجا که در چند دهۀ اخیر در اکثر مدارس ساخته شده در ایران توجه به حیاط مدارس مورد غفلت واقع شده است، ضرورت توجه به این موضوع را بیان میکند.لذا پژوهش حاضر در پی تاکید ر اهمیت فضای باز مدارس، جهت بهبود شرایط فعلی با توجه به نیازهای دانشآموزان به عنوان بهرهبرداران اصلی است. روشها: در راستای دستیابی به این اهداف، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانهای و میدانی، به بررسی 8 مدرسه ابتدایی دخترانه با روش انتخاب تصادفی در شهر تبریز پرداخته شد. در این مقاله سعی شده از روشهای مشارکتی مانند نقاشی و نگارش، مصاحبه با دانشآموزان در مورد خواستههایشان از حیاط مدرسه استفاده شود. در مجموع از 280 دانشآموز مصاحبه بعمل آمد و نقاشیهایشان مورد بررسی قرارگرفت. اطلاعات بدست آمده در نرمافزار 11MAXQDA کدگذاری شده و میزان اهمیت دادن دانشآموزان به هر کدام از دادهها مشخص گردید و درنهایت برای ارزیابی رضایتمندی آنان از آزمونtزوجی و ویلکاکسون (Wilcoxon) در نرم افزار SPSS استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان میدهد تفاوت معنیداری بین وضعیت حیاط مدرسه با وضعیت ایدهآلشان وجود دارد. در نهایت پیشنهادهایی در راستای ارتقای کیفیت حیاط مدارس ارائه گردید که برخی از آنها عبارتند از: افزایش ارتباط بین فضاهای باز و بسته، حوزهبندی عملکردها، استفاده از مصالح انعطافپذیر با رنگهای شاد در کف و جداره، استفاده از مبلمانهای متحرک و سبک. نتیجهگیری: با توجه به پژوهشهای صورت گرفته و یافتههای تحقیق میتوان نتیجه گرفت که محیط اطراف کودکان میتواند به صورت عامل بازدارنده و یا عامل تسهیلکننده در یادگیری، رشد و پرورش آنان عمل کند. میزان یادگیری و رشد کودک هنگام پیوند وی با محیط و ارتباط کودک با فضای باز و طبیعت بیشتر میشود. لذا باید با ایجاد محیطی مناسب و مطابق با نظر آنان تمایل کودکان به حضور در محیط را افزایش داد. عامل کلیدی در طراحی قادر بودن کودکان به خلق محیطهای یادگیری خودشان است، نه اینکه در محیطی قرار بگیرند که همه چیز از قبل برای آنها از پیش تعیین شده باشد. در پاسخ به سوال اول تحقیق میتوان به افزایش وسایل ورزشی و توجه به کیفیت و رعایت مقیاس با 97% و افزایش سبزینگی با 96% اشاره کرد که بیشترین سهم را در میان خواستههای دانشآموزان دارند. در پاسخ به دیگر سوالات تحقیق باید گفت که میان خواستههای آنان از حیاط مدرسه با شرایط فعلی تفاوت وجود دارد که با راهکارهای پیشنهاد شده در این تحقیق میتوان به خواستههای آنان جهت رسیدن به شرایط ایدهآل نزدیک شد.
محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
فاطمه ایمانی؛ خسرو موحد
چکیده
پیشینه و اهداف: یکی از عوامل موثر تربیتی در آموزش و پرورش جدید، نحوه معماری فضاهای آموزشی است. در تعلیم و تربیت جدید، فضای کالبدی مدرسه نه تنها یک محیط خشک و بی روح در فرآیند یادگیری محسوب نمیگردد، بلکه به عنوان یک عامل زنده و پویا درکیفیت فعالیت های آموزشی و تربیتی دانش آموزان نقش ایفا می کند. در محیط های یادگیری توجه به شاخصه های ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: یکی از عوامل موثر تربیتی در آموزش و پرورش جدید، نحوه معماری فضاهای آموزشی است. در تعلیم و تربیت جدید، فضای کالبدی مدرسه نه تنها یک محیط خشک و بی روح در فرآیند یادگیری محسوب نمیگردد، بلکه به عنوان یک عامل زنده و پویا درکیفیت فعالیت های آموزشی و تربیتی دانش آموزان نقش ایفا می کند. در محیط های یادگیری توجه به شاخصه های طراحی نه تنها در راستای ارتقای کیفی محیط بلکه به عنوان ابزاری برای بالا بردن تأثیر محیط بر ویژگی های رفتاری است. در برخی تحقیقات تازه از محیط کالبدی به عنوان «موضوع پنهان در برنامة آموزش» یاد می شود. در این تعبیر مقصود از «موضوع پنهان» هر آن چیزی است که علاوه بر مواد درسی رایج، به وسیلة سازماندهی هوشیارانه فضای آموزشی، نوجوان را تحت تأثیرات احساسی و روانی خود قرار می دهد. این موضوع ازآن جهت «پنهان» است که الزاماً واجد اثرات عینی و ملموس نیست و یا آنکه معمولا مورد غفلت همگان است. استرس های زندگی، نقش تعیین کننده ای در سالمت روانی و جسمانی دارند و به ویژه با آسیب های روانی و اجتماعی متعددی همراهند. شناسایی استرس های دانش آموزان، مبنای اساسی برای طراحی و تدوین برنامه های مختلف پیش گیرانه می باشد. در این میان مدرسه به عنوان مکانی که نوجوانان زمان زیادی را در آن می گذرانند از اهمیت خاصی برخوردار است و بایست با طراحی مناسب در جهت کاهش استرس دانش آموزان نقش ایفا کند. استرس، رابطه ای خاص بین فرد و محیط است که در این حالت، شخص محیط را فراتر از منابع خود یا تهدید کننده سلامت خود ارزیابی می کند. عوامل مختلفی در ایجاد استرس نقش دارد. یکی از این عوامل، عوامل محیطی است. روشها: پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر نور طبیعی بر کاهش استرس دانش آموزان در کلاس درس انجام شده است. تحقیق حاضر از نوع تحقیقات همبستگی است و به لحاظ هدف، تحقیقی کاربردی می باشد. روش تحقیق، روش پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه استاندارد سنجش استرس، اضطراب و افسردگی (DASS-21) است. روایی این پرسشنامه با توجه به آلفای کرونباخ معادل 897/0 مورد تایید قرار گرفت. پرسشنامه ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 تحلیل شد. یافتهها: روش آزمون و بررسی فرضیات تحقیق با استفاده از آماره استیودنت (t)، همبستگی پیرسون و رگرسیون صورت گرفت، هم چنین از آزمون لوین نیز جهت اثبات فرضیه تحقیق استفاده شد. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که بین استرس، اضطراب و افسردگی با وضعیت نور با ضریب همبستگی های به ترتیب 634/0، 742/0 و 698/0 در سطح معنی داری 01/0 رابطه وجود دارد. نتیجهگیری: نتایج این پژوهش حاکی از آن است که در محیط های با نور نامطلوب میزان افسردگی، اضطراب و استرس بیشتر از محیط های با نور مطلوب می باشد. به طور کلی می توان گفت که با توجه به تاثیر نور روز در کاهش استرس، اضطراب و افسردگی دانش آموزان و عملکرد بهتر آن ها، لذا اهمیت توجه به تاثیراتی که طراحی مدرسه بر روی استفاده کنندگان از ساختمان می گذارد بیش از پیش مشخص می گردد. معماران نقش اصلی را در طراحی فضاهای آموزشی بر عهده دارند و با طراحی صحیح و متناسب با نیازهای جسمی و روحی دانش آموزان می توانند سطح آموزش را در جامعه ارتقا بخشند. جهت بهره گیری مناسب از نور روز در فضاهای آموزشی موارد زیر بایست مدنظر قرار گیرد: ارتفاع پنجره ها (با افزایش ارتفاع پنجره عمق و مقدار نور روز زیاد می شود)، نوع سایبان (سایبان داخلی، خارجی و یا شیشه های کنترل کننده پرتو مستقیم خورشید) و خصوصیات شیشه از عوامل موثر در میزان نور روز است که بایستی به شکل صحیح طراحی شود. هم چنین علاوه بر مقدار مناسب نور و روشنایی طبیعی، باید تابش مستقیم آفتاب کنترل شود تا باعث خیرگی چشم و نیز برهم خوردن تعادل حرارتی فضاها نشود.
محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
حسین مرادی مخلص؛ جمشید حیدری؛ وحید صالحی؛ نسیبه پوطی
چکیده
عنصر تعامل یکی از عناصر تأثیرگذار بر یادگیری در محیطهای یادگیری الکترونیکی است. هدف پژوهش حاضر مقایسه تأثیر محیطهای یادگیری مبتنی بر رایانه و یادگیری غنیشدة مبتنی بر وب بر عناصر ششگانة تعامل (دانشجو– دانشجو، دانشجو–استاد، دانشجو– محتوا، استاد– استاد، استاد– محتوا و محتوا–محتوا) در فرایند آموزش درس بهداشت ...
بیشتر
عنصر تعامل یکی از عناصر تأثیرگذار بر یادگیری در محیطهای یادگیری الکترونیکی است. هدف پژوهش حاضر مقایسه تأثیر محیطهای یادگیری مبتنی بر رایانه و یادگیری غنیشدة مبتنی بر وب بر عناصر ششگانة تعامل (دانشجو– دانشجو، دانشجو–استاد، دانشجو– محتوا، استاد– استاد، استاد– محتوا و محتوا–محتوا) در فرایند آموزش درس بهداشت حرفهای بود. پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعة آماری پژوهش را کلیه دانشجویان رشته بهداشت عمومی دانشکدة علوم پزشکی شهرستان اسدآباد در سال تحصیلی 95-1394 تشکیل میدادند. از این تعداد 60 نفر با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش (هر گروه 30 نفر) گماشته شدند. گروه اول (کنترل) در محیط یادگیری مبتنی بر رایانه و گروه دوم (آزمایش) در محیط یادگیری غنیشدة مبتنی بر وب آموزش دیدند. ابزار و مواد پژوهش شامل چندرسانهای آموزشی و پرسشنامه سنجش سطوح ششگانه تعامل با 60 سؤال در طیف لیکرت بود. برای تحلیل دادهها از آزمون آماری تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان داد که بین آموزش در محیطهای یادگیری مبتنی بر رایانه و آموزش در محیطهای یادگیری غنیشدة مبتنی بر وب در شش بُعدِ تعامل، تفاوت معناداری وجود دارد(05/ p<.). بهعبارتدیگر، آموزش در محیط یادگیری غنیشدة مبتنی بر وب نسبت به آموزش در محیطهای یادگیری مبتنی بر رایانه، اثربخشی بیشتری بر سطوح تعامل دارد.
محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
سمانه صیدی؛ علیرضا بادله
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، تدوین استانداردهای هوشمندسازی مدارس و میزان رعایت این استانداردها در مدارس شهر تهران میباشد. روش پژوهش، روش آمیخته(کمی و کیفی) است. در بخش کمی، توصیفی از نوع پیمایشی و روش کیفی از روش اسنادی و کدگذاری استقرایی میباشد، بدینصورت که ابتدا تمامی اسناد و مدارک موجود، موردبررسی قرارگرفته و نسخ مربوط خط به خط خوانده ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، تدوین استانداردهای هوشمندسازی مدارس و میزان رعایت این استانداردها در مدارس شهر تهران میباشد. روش پژوهش، روش آمیخته(کمی و کیفی) است. در بخش کمی، توصیفی از نوع پیمایشی و روش کیفی از روش اسنادی و کدگذاری استقرایی میباشد، بدینصورت که ابتدا تمامی اسناد و مدارک موجود، موردبررسی قرارگرفته و نسخ مربوط خط به خط خوانده شده است (کد گردانی باز) و سپس با توجه به عبارات نوشتهشده در اسناد، مؤلفههای عمومی استخراج (کدگذاری محوری) و درنهایت در سند ارائهشده، شباهتها و تفاوتهای مؤلفههای عمومی و شاخصهای اصلی استخراج گردید (کدگذاری انتخابی). جامعة آماری، شامل کلیه مدارس هوشمند 22 گانه شهر تهران که 5 منطقه، یعنی مناطق(4،5،6،7،8) و از بین شان 20 دبیرستان هوشمند دخترانه به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزار پژوهش، یک فهرست استانداردشده محقق ساخته که درواقع ارزیابی وضعیت کنونی استانداردهای هوشمندسازی مدارس میباشد(مشاهده مستقیم و همکاری مدیران و مسئول فناوری اطلاعات مدارس). در این روش تحلیل دادهها از آمار توصیفی شامل جدول فراوانیها، درصد میانگین، انحراف استاندارد و آمار استنباطی از آزمونهای کلموگروف اسمیرنوف برای تعیین نرمال بودن توزیع دادهها و از آزمون t تک گروهی استفادهشده است. نتایج نشان داد که وضعیت کنونی مدارس هوشمند ازنظر محتوای یاددهی و یادگیری در سطح پایینی قرار دارند و همچنین زیرساختهای سختافزاری و دانش معلمان آموزشدیده در سطح بالا و زیرساختهای نرمافزاری و مدیریت در حد متوسط قرار دارند.
محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
محمدصادق طاهر طلوع دل؛ زینت امینی فر
چکیده
ویژگیهای کالبدی مدارس ازجمله مباحث مهم در ارتقای کیفیت آموزش و یادگیری است. شرایط نامناسب محیط مدارس و عدم هماهنگی بنا با محیط اطراف لزوم توجه به مسائل آسایش محیطی را دوچندان مینماید. پژوهش حاضر با هدف بازشناسانی معیارهای آسایش محیطی و ارائه راهکارهایی برای ارتقای کیفی کالبد مدارس مبتنی بر بهبود یادگیری دانشآموزان، انجام ...
بیشتر
ویژگیهای کالبدی مدارس ازجمله مباحث مهم در ارتقای کیفیت آموزش و یادگیری است. شرایط نامناسب محیط مدارس و عدم هماهنگی بنا با محیط اطراف لزوم توجه به مسائل آسایش محیطی را دوچندان مینماید. پژوهش حاضر با هدف بازشناسانی معیارهای آسایش محیطی و ارائه راهکارهایی برای ارتقای کیفی کالبد مدارس مبتنی بر بهبود یادگیری دانشآموزان، انجام شده است. روش تحقیق پیمایشی است و جامعة آماری مورد بررسی دو گروه میباشند. گروه اول متخصصان رشتههای معماری و روانشناسی دانشگاههای تهران و گروه دوم دبیران و هنرآموزان مشغول به فعالیت در سال تحصیلی 1394-1393 در شهرستان زاهدان هستند. گروه متخصصان مورد مصاحبه قرارگرفته، طبق روش دلفی1 12 نفر بودهاند و حجم نمونه گروه دوم 310 نفر به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای تعیینشده است. استخراج متغیرهای تأثیرگذار با استفاده از پیشینة تحقیق و مصاحبه با متخصصان صورت گرفته است. در مرحلة دوم پرسشنامهای بر پایة متغیرهای بهدستآمده تهیه شده و از آن برای سنجش دیدگاه دبیران استفاده گردید. آنچه از تحلیل دادههای حاصل از پرسشنامه به دست آمد بیانگر این مطلب است که از میان عوامل تأمینکنندة آسایش محیطی، به ترتیب اهمیت پنج عامل شامل: استفاده از نور طبیعی، تعبیة پنجرة مناسب، کنترل دما، توجه به کیفیت هوا و کاهش آلودگیهای صوتی از مهمترین عوامل مؤثر بر بهبود کیفیت یادگیری در فضاهای آموزشی هستند. در تحقیقات پیشین اغلب بهصورت کیفی به تأثیر نور، دما، تهویه و صوت پرداخته شده است. در برخی موارد نیز تأثیر یکی از عوامل بر یادگیری مورد بررسی قرار گرفته است و معیار سنجش نمرات دانشآموزان یا دیدگاه آنها بوده است؛ اما در این پژوهش تأثیر پنج عامل محیطی بر یادگیری بهصورت کمّی و در قالب متغیر کلی آسایش محیطی مدارس بررسی شده است. در پایان توجه به هرکدام از مؤلفههای مؤثر در قالب راهکارهای معماری فضاهای آموزشی در راستای ارتقای یادگیری کاربران ارائه شده است.
محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
بهروز نظری؛ جواد پورکریمی
چکیده
با توجه به توسعهی روزافزون فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی (فاوا) در جامعه و مدارس، پژوهش حاضر به منظور مقایسهی پیشرفت تحصیلی و بهرهگیری از این فناوریها (ICT) در دانشآموزان دختر و پسر مدارس هوشمند و عادی و تعیین رابطهی این دو متغیر انجام شده است. جامعهی آماری این پژوهش کلیهی دانشآموزان پایهی پنجم دوره ابتدایی ...
بیشتر
با توجه به توسعهی روزافزون فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی (فاوا) در جامعه و مدارس، پژوهش حاضر به منظور مقایسهی پیشرفت تحصیلی و بهرهگیری از این فناوریها (ICT) در دانشآموزان دختر و پسر مدارس هوشمند و عادی و تعیین رابطهی این دو متغیر انجام شده است. جامعهی آماری این پژوهش کلیهی دانشآموزان پایهی پنجم دوره ابتدایی شهر تهران بود که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای نمونهای تعداد 662 دانشآموز از مدارس هوشمند و عادی و به صورت تصادفی انتخاب شدند. روش تحقیق به جهت هدف کاربردی و به جهت نحوه گردآوری دادهها از نوع توصیفی بوده که به صورت پیمایش به گردآوری دادههای اقدام شده است. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامهی محققساخته با بهرهگیری از فاوا بود که روایی آن از نوع روایی محتوایی و پایایی آن توسط ضریب آلفای کرونباخ مورد بررسی قرار گرفت. ضریب آلفای محاسبه شده برای ابزار پژوهش 92/0 به دست آمد که نشاندهندهی پایایی بالای ابزار میباشد. یافتههای پژوهش نشان داد که رابطهای بین پیشرفت تحصیلی(سال قبل و ترم قبل) و استفاده از فاوا وجود ندارد(p=0.251؛ r =0.088؛r =0.048,p=0.534 )، همچنین میزان استفاده از فاوا در پسران بهطور معنیداری بالاتر از دختران است(p=0.003؛t=-2.98 ) و میزان استفاده از فاوا در مدارس هوشمند بهطور معنیداری بالاتر از مدارس عادی است(p=0.001؛t=3.68 ).
محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
رضا موحدی؛ ناصر جمشیدی؛ حشمتاله سعدی؛ احمد یعقوبی فرانی
چکیده
هدف مطالعه یا مقاله حاضر امکانسنجی طرح هوشمندسازی هنرستانهای کشاورزی دو استان لرستان و کرمانشاه میباشد که جهت تحقق این هدف، امکانات و شرایط حاکم بر هنرستانهای کشاورزی از نظر زیرساخت، میزان آگاهی افراد ذینفع و محیط یاددهی و یادگیری برای اجرایی شدن این طرح مورد بررسی قرار گرفت. روش تحقیق مورد استفاده روش کمی است که با شیوة ...
بیشتر
هدف مطالعه یا مقاله حاضر امکانسنجی طرح هوشمندسازی هنرستانهای کشاورزی دو استان لرستان و کرمانشاه میباشد که جهت تحقق این هدف، امکانات و شرایط حاکم بر هنرستانهای کشاورزی از نظر زیرساخت، میزان آگاهی افراد ذینفع و محیط یاددهی و یادگیری برای اجرایی شدن این طرح مورد بررسی قرار گرفت. روش تحقیق مورد استفاده روش کمی است که با شیوة پیمایشی انجام گرفته است. جامعة آماری این تحقیق را سه گروه 1-مدیران 2- هنرجویان 3- مربیان هنرستانهای کشاورزی تشکیل میدهند که تعداد کل آنها به ترتیب 7، 563 و 85 نفر بوده است. تعداد نمونهها در هفت هنرستان کشاورزی مورد مطالعه به ترتیب 7 نفر مدیر، 228 نفر هنرجو و 71 نفر مربی بوده است. اطلاعات مورد نیاز در این تحقیق از طریق پرسشنامههای محققساخته و چک لیستهای ارزیابی طرحهای هوشمندسازی گردآوری شده است. پرسشنامه از نظر روایی و پایایی مورد تأیید قرار گرفت. نتایج نشان داد که زیرساختها (سختافزارها، نرمافزارها و شرایط مالی)، همچنین میزان آگاهی مربیان و هنرجویان نسبت به الزامات طرح هوشمندسازی از نظر شاخصهای مورد بررسی در حد پایینی قرار داشته و محیط یاددهی-یادگیری برای اجرای این طرح در هنرستانهای کشاورزی دو استان مناسب نبود در صورتی که میزان گرایش مربیان و هنرجویان نسبت به اجرای این طرح بالاتر از میانگین ارزیابی شده است.
محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
محمد علی رستمی نژاد؛ عبدالله اخباری؛ محمد اکبری بورنگ
چکیده
امروزه مدارس هوشمند و هوشمندسازی مدارس در کانون توجه نظام آموزشی کشور قرار دارد؛ بر اساس دیدگاه اجتماعی– شناختی، نگرش دانشآموز به مدرسه در موفقیت تحصیلی و انگیزة یادگیرنده اثر میگذارد. با توجه به اهمیت شناسایی نگرش یادگیرندگان نسبت به فناوری و مدرسه، پژوهش پیشرو در صدد تهیة پرسشنامهای برای بررسی نگرش دانشآموزان نسبت ...
بیشتر
امروزه مدارس هوشمند و هوشمندسازی مدارس در کانون توجه نظام آموزشی کشور قرار دارد؛ بر اساس دیدگاه اجتماعی– شناختی، نگرش دانشآموز به مدرسه در موفقیت تحصیلی و انگیزة یادگیرنده اثر میگذارد. با توجه به اهمیت شناسایی نگرش یادگیرندگان نسبت به فناوری و مدرسه، پژوهش پیشرو در صدد تهیة پرسشنامهای برای بررسی نگرش دانشآموزان نسبت به مدارس هوشمند است. برای این منظور، نمونة 305 نفری از دانشآموزان پایة هفتم و هشتم متوسطة دورة اول استان خراسان جنوبی انتخاب شدند. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی ابزار ساخته شده 9 عامل را شناسایی کرد که شامل نگرش نسبت به تابلوی تعاملی، معلم، بیمیلی به کلاس، نگرش کلی به مدرسة هوشمند، آزمون و بازخورد، تنهایی در مدرسه، رضایت دانشآموز از تدریس، تصور از مدرسه و نگرش خانواده هستند. این عوامل در مجموع 62 درصد از واریانس سازة نگرش دانشآموز به مدرسه هوشمند را تبیین میکنند. پایایی ابزار 89/0 =ɑ به دست آمد. مدل رگرسیون 9 عاملی 5/22 درصد از تغییرات معدل دانشآموزان را تبیین میکند. این ابزار برای انجام پژوهشهای آتی و تصمیمگیریهای مدیریتی توصیه میشود.
محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
زهرا حسینی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر استفاده از الگوی سازندهگرایی بر دانش تلفیق تکنولوژی دانشجومعلمان انجام شد. دانش تکنولوژیکی پداگوژیکی محتوا (TPACK) به عنوان یک چارچوب مطالعه و اندازهگیری دانش تلفیق تکنولوژی انتخاب شد. نمونه پژوهشی شامل 22 معلم دانشجومعلم دورة کارشناسی تکنولوژی آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی بودند که از میان 174 دانشجویی ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر استفاده از الگوی سازندهگرایی بر دانش تلفیق تکنولوژی دانشجومعلمان انجام شد. دانش تکنولوژیکی پداگوژیکی محتوا (TPACK) به عنوان یک چارچوب مطالعه و اندازهگیری دانش تلفیق تکنولوژی انتخاب شد. نمونه پژوهشی شامل 22 معلم دانشجومعلم دورة کارشناسی تکنولوژی آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی بودند که از میان 174 دانشجویی که در سال تحصیلی 1393-1394 در این رشته مشغول به تحصیل بودند به روش نمونهگیری غیرتصادفی انتخاب شدند. به منظور پاسخگویی به سؤالات پژوهشی، از روش پژوهش کیفی- کمی استفاده شد و دادههای مورد نیاز برای پاسخگویی به سؤالات پژوهش از طریق پرسشنامه، مصاحبه، مشاهده و نسخههای پیشرفت پروژة درسی جمع آوری گردید. اطلاعات جمع آوری شده به دو شیوة کیفی و کمی تجزیه و تحلیل شد. تحلیل کمی نتایج حاصل از آزمون تی استیودنت حاکی از افزایش معنادار میزان TPACKدر گروه نمونه، پس از آموزش با لگوی سازندهگرایی بود. همچنین اطلاعات بهدستآمده از تحلیل کیفی دادهها، تأثیر مثبت فعالیتهای انجام شده در یک محیط سازندهگرا را به تفکیک بر روی هر یک از مؤلفههای TPACK آشکار نمود. تعاملهای درونگروهی و بینگروهی میان دانشجومعلمان و مدرس، همراه با دریافت بازخورد از مهمترین عوامل مؤثر برای افزایش دانش تلفیق تکنولوژی شناخته شد. همچنین یادگیری از راه انجام دادن به عنوان فعالیت مؤثر برای آماده کردن معلمان برای تلفیق تکنولوژی در تدریس پیشنهاد گردید.
محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
هاشم فردانش؛ اعظم جمشیدی توانا
چکیده
مقوله تکنولوژی مشتمل بر باورها و رویکردهای متفاوتی است. علی رغم وجود باورها و رویکردهای متعدد، برخی صاحبنظران، تکنولوژی و فلسفه تکنولوژی را به دو رویکرد "ابزارشناسانه" و "تمدن ساز" منحصر مینمایند. علاوه بر این، "پیشرفته بودن" یا "پیشرفته نبودن" رویکردها، بر اساس تقدم و تأخر زمانی را مطرح میکنند؛ به گونهای که رویکردی را صرفا ...
بیشتر
مقوله تکنولوژی مشتمل بر باورها و رویکردهای متفاوتی است. علی رغم وجود باورها و رویکردهای متعدد، برخی صاحبنظران، تکنولوژی و فلسفه تکنولوژی را به دو رویکرد "ابزارشناسانه" و "تمدن ساز" منحصر مینمایند. علاوه بر این، "پیشرفته بودن" یا "پیشرفته نبودن" رویکردها، بر اساس تقدم و تأخر زمانی را مطرح میکنند؛ به گونهای که رویکردی را صرفا به خاطر تقدم زمانی بر کرسی حقانیت نشانده و رویکردهای ماقبل آن را واپسگرا میدانند. در این مقاله، مقدمهای درباره تاریخچه سیر تکوین ماهیت تکنولوژی بیان میشود؛ سپس دیدگاهها و طبقهبندیهایی از فلسفه تکنولوژی مطرح میشود. نتیجه بررسیها نشان میدهد، رویکردها و باورهای متعددی درباره فلسفه تکنولوژی وجود دارد و این رویکردها و باورها در یک سطح و طراز همچنان در محافل فلسفی مطرح است و صرفا بر اساس معیار گذشت زمان نمیتوان یکی را بر دیگری ترجیح داد.
محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
محمودرضا ثقفی
چکیده
امروزه توجه روز افزونی به رویکرد ساختارگرا در یادگیری و یاددهی به منظور پاسخ گویی به تغییرات و چالشهای پیش روی آموزش عالی وجود دارد. رویکردی که به طور خاص متناسب با آموزش معماری و شیوه یاددهی1 کارگاه طراحی است. در حالیکه کارگاههای طراحی، محیط آموزشی ایدهالی برای رشتههای مبتنی بر حل مسأله2 هستند، تعداد کمی تحقیق کیفی ...
بیشتر
امروزه توجه روز افزونی به رویکرد ساختارگرا در یادگیری و یاددهی به منظور پاسخ گویی به تغییرات و چالشهای پیش روی آموزش عالی وجود دارد. رویکردی که به طور خاص متناسب با آموزش معماری و شیوه یاددهی1 کارگاه طراحی است. در حالیکه کارگاههای طراحی، محیط آموزشی ایدهالی برای رشتههای مبتنی بر حل مسأله2 هستند، تعداد کمی تحقیق کیفی جامع درباره آنها انجام شده است. این پژوهش با اتخاذ رویکردی جامع و کیفی و کاربرد روش نظریه زمینهگرا3 به این نیاز پاسخ میدهد. هدف پژوهش، کنکاش در یافتن مزایا و محدودیتهای هر یک از کارگاههای آموزش طراحی حضوری4 و مجازی5 است تا به ترکیب بهینه یک محیط مرکب6 به منظور ایجاد حداکثر زمینه یادگیری، دست یابد. نتیجه اصلی یک مدل مرکب چند بعدی جامع است، که انعطاف پذیری لازم را برای انطباق با محیطهای مختلف و تسهیل یادگیری ساختارگرا7 از طریق خود- تعیینی8، خود- تدبیری9، و شخصی سازی محیط یادگیری دارد. این مدل مرکب در ترم بهار ۱۳۹۲ در کارگاه طراحی معماری ۳ دانشگاه هنر اصفهان تست شد. نگارنده به عنوان مشاهدهگر فعال در کلیه جلسات حضور داشت و دانشجویان در انتهای ترم به بیان مزایا و محدودیتهای این مدل در قالب مباحثه گروهی پرداختند. دسترسی تمام وقت به کارگاه تحت وب و آرشیو فرآیند طراحی از مزایا، و مشکلات فنی اینترنتی و مشارکت مجازی محدود مهمترین محدودیتهای این تجربه بودند.
محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
مهرانگیز علی نژاد؛ نسیم سعید
چکیده
چند سالی است که نهضت هوشمندسازی مدارس در ایران آغاز شده است و با توجه به آمار و ارقام اعلام شده، این امر با سرعت و به طور وسیعی در سطح کشور در حال گسترش است. با توجه به اینکه فناوری به خودی خود توانایی یادگیری دانشآموزان را افزایش نمیدهد و برای ایجاد محیطی که یادگیری دانشآموزان را تقویت کند، شرایطی لازم است؛ بر این اساس هدف این ...
بیشتر
چند سالی است که نهضت هوشمندسازی مدارس در ایران آغاز شده است و با توجه به آمار و ارقام اعلام شده، این امر با سرعت و به طور وسیعی در سطح کشور در حال گسترش است. با توجه به اینکه فناوری به خودی خود توانایی یادگیری دانشآموزان را افزایش نمیدهد و برای ایجاد محیطی که یادگیری دانشآموزان را تقویت کند، شرایطی لازم است؛ بر این اساس هدف این پژوهش بررسی رابطه تعامل، یادگیری خودتنظیمی با رضایتمندی از تحصیل در مدارس هوشمند تهران با روش توصیفی - همبستگی و به وسیله پرسشنامه محقق ساخته است. جامعه آماری (2000) و نمونه (251 نفر) این پژوهش، شامل دانشآموزان مدارس تمام هوشمند شهر تهران است. سؤال اصلی این پژوهش عبارت است از: سهم هریک از متغیرهای یادگیرنده-یادگیرنده، یادگیرنده-یاددهنده، یادگیرنده- محتوا و یادگیری خودتنظیمی در پیش بینی نمره رضایتمندی دانش آموزان، چقدر است؟تحلیل دادههای پژوهش با استفاده از آزمون رگرسیون خطی چندگانه، مشخص کرد که: دو متغیرِ تعاملِ یادگیرنده-یاددهنده و یادگیری خودتنظیمی، به صورت مثبت و معناداری توانستند متغیر رضایتمندی از تحصیل را پیشبینی کنند و سهم متغیر تعاملِ یادگیرنده-یاددهنده در تبیین رضایتمندیِ از تحصیلیِ دانشآموزان بیشتر از یادگیری خودتنظیمی بوده است و از بین خرده مقیاسهای تعامل، خرده مقیاس یادگیرنده- محتوا با میانگین 44/2 دارای بیشترین میانگین نسبت به سایر خرده مقیاسهای تعامل است.
محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
حجت احمدی؛ محمد آتشک
چکیده
هدف تحقیق توصیفی- پیمایشی حاضر نیازسنجی آموزشهای فنی و حرفهای مبتنی بر نانو فناوری بود که جامعه آماری آن کارشناسان سازمان آموزش فنی و حرفهای و ادرات تابعه و کارشناسان بخش صنعت و نیز استادان دانشگاهها و مراکز علمی کشور بودهاند. اطلاعات مورد نظر در این پژوهش از طریق پرسشنامه و چک لیست محققساخته جمعآوری شده است ...
بیشتر
هدف تحقیق توصیفی- پیمایشی حاضر نیازسنجی آموزشهای فنی و حرفهای مبتنی بر نانو فناوری بود که جامعه آماری آن کارشناسان سازمان آموزش فنی و حرفهای و ادرات تابعه و کارشناسان بخش صنعت و نیز استادان دانشگاهها و مراکز علمی کشور بودهاند. اطلاعات مورد نظر در این پژوهش از طریق پرسشنامه و چک لیست محققساخته جمعآوری شده است و بهترین دوره و مهارت از منظر چهار دیدگاه نیاز بازار کار و صنعت، توجه به توسعه کارآفرینی، توجه به اشتغالزایی فارغ التحصیلان و برابری اولویتها با استفاده از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی ارائه شد.
محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
حسن رستگارپور؛ مهکامه حسینی
چکیده
هدف از این پژوهش آزمایش تأثیر بسته آموزشی حسابیار در یادگیری و یادسپاری جدول ضرب بوده است. این بسته آموزشی محقق ساخته، شامل پوستر، کتاب آموزشی، صفحه تمرین، نرمافزار بازیهای ضرب و آزمونهای ارزشیابی است که بین دانشآموزان دختر پایه سوم دبستان از یک کلاس 30 نفره (گروه آزمایش) در منطقه 5 آموزش و پرورش تهران توزیع گردید. ...
بیشتر
هدف از این پژوهش آزمایش تأثیر بسته آموزشی حسابیار در یادگیری و یادسپاری جدول ضرب بوده است. این بسته آموزشی محقق ساخته، شامل پوستر، کتاب آموزشی، صفحه تمرین، نرمافزار بازیهای ضرب و آزمونهای ارزشیابی است که بین دانشآموزان دختر پایه سوم دبستان از یک کلاس 30 نفره (گروه آزمایش) در منطقه 5 آموزش و پرورش تهران توزیع گردید. برای نمونهگیری از روش تصادفی ساده استفاده شده است. در هنگام آموزش مرحلهای (مستمر) و در پایان آموزش کل جدول ضرب (پایانی)، آزمونهای گوناگونی برای سنجش یادگیری و یادسپاری دانشآموزان به عمل آمد. همزمان با این آزمونها از گروه گواه که متشکل از30 نفر دانشآموز همین پایه از کلاس دیگری که از این بسته آموزشی برخوردار نبودند، صورت گرفت. برای تحلیل آماری تأثیرحسابیار در یادگیری و یادسپاری جدول ضرب در دو گروه آزمایش و گواه از آزمون t مستقل بهره گرفته شد.کل فرآیند تحقیق از اوایل آبان ماه تا اواخر اسفندماه به طول انجامید. نتایج تحلیل دادههای این پژوهش حاکی از آن است که بین میانگین نمرات دانشآموزان گروه آزمایش و گروه گواه، هم در یادگیری و هم در یادسپاری تفاوت معناداری وجود داشته است و به کارگیری بسته آموزشی طراحی شده در یادگیری و یادسپاری جدول ضرب تأثیرمثبت دارد
محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
مهکامه حسینی؛ محمد آتشک
چکیده
چکیده: شواهد حاکی از آن است که همه ساله در جهان حوادث ناگواری برای کارگران صنایع رخ میدهد که این امر خسارتهای فراوانی به همراه دارد. از آن جایی که اهداف آموزشی مشخص و مدونی برای ایمنی و بهداشت کار در صنایع وجود ندارد، هدف تحقیق توصیفی (پیمایشی) حاضر، شناسایی و رتبهبندی اهداف آموزش ایمنی و بهداشت کار در صنایع است. ابزار جمعآوری ...
بیشتر
چکیده: شواهد حاکی از آن است که همه ساله در جهان حوادث ناگواری برای کارگران صنایع رخ میدهد که این امر خسارتهای فراوانی به همراه دارد. از آن جایی که اهداف آموزشی مشخص و مدونی برای ایمنی و بهداشت کار در صنایع وجود ندارد، هدف تحقیق توصیفی (پیمایشی) حاضر، شناسایی و رتبهبندی اهداف آموزش ایمنی و بهداشت کار در صنایع است. ابزار جمعآوری دادههای تحقیق پرسشنامه محقق ساخته دارای طیف 5 درجهای لیکرت بود که روایی محتوایی آن به تأیید متخصصان امر رسید و دارای پایایی قابل قبولی است. پرسشنامه مذکور میان 50 نفر از متخصصان و مطلعین کلیدی که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند، توزیع گردید و نتایج با استفاده از آزمون t تک نمونهای و آزمون فریدمن تحلیل شد. نتایج حاکی از آن است که اهدافی چون رعایت بهداشت و نظافت محیط کار، بهدست آوردن شناخت عمومی در زمینه مفاهیم ایمنی و بهداشت و تعاریف آسیبها در محیط کار، ایجاد و افزایش دقت و هوشیاری افراد در فرایند تولید به منظور تشخیص عوامل مخاطرهآمیز و سپس توقف یا جلوگیری از بروز خطرات، افزایش دانش و آگاهی، مهارتها، توانایی فردی و شناخت روشها در جهت کاهش و یا جلوگیری از وقوع حوادث ناشی از کار، ایجاد مسئولیت پذیری و افزایش انگیزه در افراد جهت پیشگیری از خسارات مالی و جانی، ایجاد محیطی سالم، آرام و بدون استرس برای انجام کار جهت تسریع فرایند رشد و توسعه اقتصادی، پذیرش نظم در کار و تبعیت از قوانین، ارتقای سطح سلامت کارکنان و تأمین عالیترین درجه ممکن وضع جسمی، روانی و اجتماعی آنها در محیط کار، آشنایی با وسایل حفاظت فردی و اهمیت کاربرد آن در صنعت دارای بالاترین اولویت بود. همچنین اهداف شناخت و کاربرد مصارف مختلف آب در صنایع، آشنایی با وسایل، تجهیزات و سازههای استاندارد و به کارگیری صحیح آنها دارای کمترین اولویت از نظر مطلعین بود. همچنین نتایج تحلیلها نشان داد که تمامی موضوعات مورد نظر معنادار بوده است و موضوعات حوادث کار و مواد خطرناک و نظم و مسئولیتپذیری دارای بیشترین توافق و وسایل و تجهیزات آتشنشانی دارای کمترین توافق است.
محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
احد نویدی؛ فاطمه تویسرکانی راوری
چکیده
چکیده:برای بررسی الگوی روابط ساختاری میان متغیرهای ادراک از محیط کلاس، اهداف پیشرفت، تفکر تأملی و عملکرد دانشآموزان در درس ریاضی، تعداد 500 نفر از دانشآموزان دختر دوره متوسطه شهر کرمان در رشتههای ریاضی- فیزیک و علوم تجربی با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند و مورد مطالعه قرار گرفتند. برای اندازهگیری متغیرها ...
بیشتر
چکیده:برای بررسی الگوی روابط ساختاری میان متغیرهای ادراک از محیط کلاس، اهداف پیشرفت، تفکر تأملی و عملکرد دانشآموزان در درس ریاضی، تعداد 500 نفر از دانشآموزان دختر دوره متوسطه شهر کرمان در رشتههای ریاضی- فیزیک و علوم تجربی با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند و مورد مطالعه قرار گرفتند. برای اندازهگیری متغیرها از پرسشنامه اداراک از محیط کلاس (فراسر و همکاران،1996) پرسشنامه اهداف پیشرفت (میگلی و همکاران،2000) پرسشنامه تفکر تأملی (کمبر و همکاران2000) و نمره آزمون پایانی درس ریاضی استفاده شد. برای تحلیل دادهها از روش مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتیجه تحلیل آماری نشان داد که دادهها با مدل پیشنهادی فان (2008) برازش نداشت. با کنترل مفروضه ثابت ماندن واریانس ماندهها، الگوی جدیدی بهدست آمد که برازش دادهها با آن الگو درحد مطلوب بود. یافتههای پژوهش حاضر نشان میدهد اثر درگیری دانشآموزان با تکالیف (میزان شرکت، علاقه و توجه به فعالیتهای کلاسی و بررسی درستی مطالب جدید) بر گرایش به عملکرد مستقیم و معنادار است. درگیری با تکالیف و فعالیتهای کلاسی تنها مؤلفهای است که بر عملکرد ریاضی دانشآموزان اثر مستقیم دارد. اثرات اهداف گرایش به تسلط بر فهمیدن و تفکر انتقادی وگرایش به عملکرد بر عمل عادی (خودکار و بدون تأمل) مستقیم و معنادار است. همچنین، اثرات جهتگیری وظیفهمدار بر تأمل و عمل عادی مستقیم و معنادار است. در حالیکه انسجام گروهی (همبستگی دانشآموزان) بر اجتناب از عملکرد بهطور مستقیم اثر میگذارد. بهطور خلاصه میتوان نتیجه گرفت که مؤلفههای ادراک از محیط کلاس، بهطور مستقیم و غیر مستقیم بر اهداف پیشرفت، تفکر تأملی و عملکرد دانشآموزان در درس ریاضی اثر میگذارد. با وجود این برای قضاوت دقیقتر درباره نقش میانجی اهداف پیشرفت و تفکر تأملی در تعیین رابطه میان محیط کلاس و عملکرد تحصیلی، به مطالعات بیشتری نیاز داریم.
محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
اسماعیل زارعی زوارکی؛ علی ملازادگان
چکیده
چکیده:هدف از مطالعه حاضر مقایسه میزان انگیزه دانشآموزان پسر پایه پنجم ابتدایی مدارس هوشمند با مدارس عادی است. طرح این پژوهش از نوع علی- مقایسهای و جامعه آماری این تحقیق شامل تمام دانشآموزان پسر پایه پنجم ابتدایی مدارس شهر تهران است که سازمان آموزش و پرورش تهران تعداد این دانشآموزان را 2225 نفر اعلام کرد. از جامعه مذکور ...
بیشتر
چکیده:هدف از مطالعه حاضر مقایسه میزان انگیزه دانشآموزان پسر پایه پنجم ابتدایی مدارس هوشمند با مدارس عادی است. طرح این پژوهش از نوع علی- مقایسهای و جامعه آماری این تحقیق شامل تمام دانشآموزان پسر پایه پنجم ابتدایی مدارس شهر تهران است که سازمان آموزش و پرورش تهران تعداد این دانشآموزان را 2225 نفر اعلام کرد. از جامعه مذکور 62 دانشآموز از مدارس هوشمند و 62 دانشآموز از مدارس عادی انتخاب شد و مورد مقایسه قرار گرفت. روش نمونهگیری مورد استفاده در این تحقیق، نمونهگیری هدفمند است زیرا نمونههای انتخاب شده باید بیشترین نزدیکی را به استانداردهای مدنظر داشته باشد. از پرسشنامه انگیزه پیشرفت هرمنس برای تعیین میزان انگیزه دانشآموزان دو گروه مدارس هوشمند و مدارس عادی استفاده شده است که تحقیقات قبلی برای این ابزار روایی و پایایی مناسبی ذکر کردند. در نهایت دادههای به دست آمده با آمارهای توصیفی مانند فراوانی، میانه و میانگین و آزمون t دو نمونهای مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که این آزمون آماری نشان داد که هیچ تفاوت معناداری میان میزان انگیزه دانشآموزان مدارس هوشمند با مدارس عادی وجود ندارد و امکانات فاوا تأثیری بر میزان انگیزه دانشآموزان نداشته است.