اموزش الکترونیکی- مجازی
مسعود جعفری؛ عباس حبیب زاده؛ زهرا تنها
چکیده
پیشینه و اهداف: آموزش معکوس یک راهبرد آموزشی یا یک الگو برای تدریس و یادگیری است که در آن ساختارهای سنتی و متداول فرایند یادگیری وارونه میشود؛ یعنی در یک کلام آنچه پیشتر بهصورت متداول در کلاس درس انجام میشد، به خانه محول شده و فرایندهایی که قبلاً دانشآموزان در خانه انجام میدادند به کلاس درس منتقل میشود. این روش به عنوان ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: آموزش معکوس یک راهبرد آموزشی یا یک الگو برای تدریس و یادگیری است که در آن ساختارهای سنتی و متداول فرایند یادگیری وارونه میشود؛ یعنی در یک کلام آنچه پیشتر بهصورت متداول در کلاس درس انجام میشد، به خانه محول شده و فرایندهایی که قبلاً دانشآموزان در خانه انجام میدادند به کلاس درس منتقل میشود. این روش به عنوان روشی نوین، میتواند بر متغیرهای روانشناختی دخیل در یادگیری مؤثر باشد که یکی از این متغیرها خودکارآمدی است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش معکوس و آموزش سنّتی بر خودکارآمدی زبان انگلیسی دانش آموزان پایه دهم انجام شده است.روشها: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان پسر پایه دهم شهر قم تشکیل میدادند. نمونه این مطالعه شامل 60 دانشآموز (30 نفر گروه آزمایش و 30 نفر گروه کنترل) بود که انتخاب آنها به روش نمونه گیری در دسترس انجام گرفت. گروه آزمایش 12 جلسه تحت آموزش معکوس قرار گرفتند؛ همچنین گروه کنترل به همین مدت با روش سنّتی آموزش دیدند. در گروه آموزش معکوس از فیلم ها و پادکست های تهیه شده بهصورت سیدی استفاده شد. همچنین جزواتی بهصورت چاپی نیز تهیه شد تا در صورت عدم دسترسی دانش آموزان به اینترنت از این روش به مطالب دسترسی پیدا کنند. محتوای مورد استفاده در این پژوهش دو عنوان درسی از کتاب زبان انگلیسی پایه دهم بود. برای گردآوری داده ها، پرسشنامه خودکارآمدی انگلیسی وانگ (2014) مورد استفاده قرار گرفت. این پرسشنامه دارای 32 گویه بود که مؤلفه های خودکارآمدی شنیداری، خودکارآمدی خوانداری، خودکارآمدی نوشتاری و خودکارآمدی در گفتن را اندازهگیری میکرد. جهت تحلیل داده ها روش تحلیل کواریانس چندمتغیره مورد استفاده قرار گرفت و از نرمافزار اس.پی. اس. اس( spss-21) استفاده شد.یافتهها: نتایج این تحقیق نشان داد آموزش معکوس به جز عامل خودکارآمدی شنیداری (692/0=f، 506/0=sig) بر سایر مؤلفههای خودکارآمدی، از جمله خودکارآمدی خوانداری (48/335=f، 001/0=sig)، خودکارآمدی گفتاری (69/91=f، 001/0=sig)و خودکارآمدی نوشتاری (63/125=f، 001/0=sig). اثر معناداری داشته است؛ بهگونه ای که میانگین نمرات گروه آزمایش از گروه کنترل بهطرز معناداری بیشتر بود.نتیجهگیری: یادگیری زبان انگلیسی حاصل عوامل به هم تنیدهای مانند محیط یادگیری، امکانات و تجهیزات لازم، شرایط یادگیری و روشهای مناسب آموزشی است. نتایج این تحقیق نشان داد اجرای کلاس به شیوه معکوس میتواند روش مؤثری برای افزایش خودکارآمدی زبان انگلیسی به عنوان یکی از مهارتهای شناختی مهم در یادگیری زبان انگلیسی باشد. در آموزش معکوس افزایش مدت یادگیری در هر زمان و مکانی غیر از کلاس درس و امکان انجام تمرین بیشتر سبب میشود تا دانش آموز بر مطالب تسلط پیدا کند و این زمینه کسب موفقیت را برای وی ایجاد میکند. همینطور کلاس معکوس با تکیه بر فناوری آموزشی، مطالب موجود در کتب درسی بهویژه زبان انگلیسی را برای دانشآموز جذابتر کرده و یادگیری زبان را به امری لذت بخشتبدیل میکند. یافتههای این پژوهش میتواند با برجستهساختن نقش آموزش معکوس بر خودکارآمدی زبان انگلیسی دانش آموزان، برنامه ریزان آموزشی را برآن دارد تا برای بهبود مهارت های شناختی و عملکرد تحصیلی زبان آموزان از رویکرد آموزش معکوس بهره بگیرند.
اموزش الکترونیکی- مجازی
نسترن زنجانی؛ زهره سادات میرمقتدایی؛ داوود رسولی
چکیده
پیشینه و اهداف: با توجه به ماهیت در حال تحول علوم پزشکی، لازم است دانشجویان پزشکی علاوه بر دانش حرفهای، مهارتهای یادگیری مادام العمر مانند خودراهبری را نیز کسب کنند تا بتوانند با پیشرفت روزافزون دانش در این حوزه همگام شوند. بهکارگیری رویکرد جیگسا، بهعنوان یک روش مشارکتی، فرصتی را برای غلبه بر محدودیتهای رویکردهای سنتی تدریس ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: با توجه به ماهیت در حال تحول علوم پزشکی، لازم است دانشجویان پزشکی علاوه بر دانش حرفهای، مهارتهای یادگیری مادام العمر مانند خودراهبری را نیز کسب کنند تا بتوانند با پیشرفت روزافزون دانش در این حوزه همگام شوند. بهکارگیری رویکرد جیگسا، بهعنوان یک روش مشارکتی، فرصتی را برای غلبه بر محدودیتهای رویکردهای سنتی تدریس فراهم میکند و میتواند مشارکت داوطلبانه دانشجویان در کلاس، یادگیری خودراهبر و کیفیت یادگیری را افزایش دهد. در روش جیگسا، هر گروه در مورد یک موضوع خاص مطالعه میکند و سپس، به گروه بزرگتری از همکلاسان خود در مورد آن آموزش میدهد. با وجود اینکه ابعاد مختلف رویکرد روش جیگسا، کلاس معکوس و یادگیری خودراهبر مورد مطالعه قرار گرفته است؛ اثربخشی روش جیگسا در یک کلاس معکوس مجازی بر مهارت یادگیری خودراهبر دانشجویان به خوبی مطالعه نشده است. ازاینرو، پژوهش حاضر تأثیر این روش تدریس را در کلاس معکوس مجازی بر مهارت یادگیری خودراهبر دانشجویان مورد بررسی قرار میدهد.روشها: پژوهش حاضر، یک پژوهش نیمه تجربی با پیشآزمون- پسآزمون، گروه مداخله (گروه جیگسا) و گروه کنترل است که هر دو در یک کلاس معکوس مجازی شرکت کردند. شرکتکنندگان 50 نفر (هر گروه 25 نفر) دانشجوی کارشناسی ارشد رشته آموزش پزشکی دانشکده مجازی دانشگاه علوم پزشکی تهران در درس روش تحقیق بودند. پرسشنامه ارزشیابی یادگیری خودراهبر در محیط آموزش الکترونیکی، در این پژوهش استفاده شده است. به این منظور، ابتدا محتوا آماده شد و تمامی منابع شامل متون، برنامه درسی و جدول زمانی توسط مدرس در یک سیستم مدیریت محتوای (LMS) سفارشی بارگذاری شد. دانشجویان موظف بودند مطالب آموزشی را مرور کنند، تکالیف را انجام دهند و در یک زمانبندی از قبل برنامهریزی شده، ارسال کنند. استاد از روش یادگیری مسألهمحور در جلسات مجازی استفاده میکرد که در آن، یک مشکل یا سناریو ارائه میشد و دانشجویان میبایست بهصورت انفرادی، براساس دانش خود و از طریق چت خصوصی مشکل را حل میکردند. در مرحله آخر، همه دانشجویان با یکدیگر گفتگو میکردند تا به درک مشترکی از مسأله برسند. در گروه مداخله، دانشجویان به 5 گروه 5 نفره، تقسیم و محتوای طرح درس، بین گروهها تقسیم شد. گروههای جیگسا، موضوعات را به گروههای خبره اختصاص دادند و بهصورت مشترک یادگرفتند و سپس در گروههای خانگی از روش آموزش معکوس مجازی برای آموزش سایر دانشجویان استفاده کردند. اعضای گروهها، در پایان هر جلسه آموزشی فرصت تبادل نظر و بحث در مورد مطالب آموخته شده را داشتند. در گروه کنترل، تمامی مراحل توسط استاد انجام شد. در مرحله ارزشیابی، هر یک از اعضای گروه براساس تمام مواد آموزشی مورد ارزیابی قرار گرفتند.یافتهها: نتایج، نشان داد که میزان یادگیری خودراهبر در هر دو کلاس معکوس مجازی که توسط استاد یا دانشجو اداره میشد، افزایش یافته است؛ اما تفاوت معنیداری در گروه مداخله (جیگسا) مشاهده شد.نتیجهگیری: با توجه به مزایای آموزش مجازی و قابلیتهای مؤثر آن در آموزش پزشکی، ادغام این رویکرد در برنامههای درسی فعلی دانشگاهها، مفید به نظر میرسد. این مطالعه، بیان میکند که چگونه رویکردهای آموزشی چهره به چهره میتواند به طور مؤثر در یک محیط مجازی، پیادهسازی شود. مدرسان، میتوانند روش بهکار رفته در این پژوهش را برای تقویت همکاری دانشجویان، بهرهبردای بیشتر از امکانات آموزش الکترونیکی و کاهش کاستیهای آموزش مجازی در جلب مشارکت دانشجویان، بهکار برند. اگر کلاس درس معکوس مجازی، به همراه رویکرد جیگسا اجرا شود، مهارتهای یادگیری خودراهبر دانشجویان بهبود مییابد.
اموزش الکترونیکی- مجازی
سهراب عظیم پور؛ حسین واحدی
چکیده
پیشینه و اهداف: در سالهای اخیر پژوهشهای بسیاری به استفاده از فناوری و رسانههای آموزشی در آموزش، توجه کردهاند. این رسانهها، هم دقت عمل را بهبود میبخشند و هم سرعت یادگیری و انتقال مفاهیم را افزایش میدهند. با توجه به ماهیت گرافیکی و فضایی محتوای درس هندسه و نیز مشکلات مربوط به ترسیم و تجسم دقیق و درست اشکال، استفاده از روشها ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در سالهای اخیر پژوهشهای بسیاری به استفاده از فناوری و رسانههای آموزشی در آموزش، توجه کردهاند. این رسانهها، هم دقت عمل را بهبود میبخشند و هم سرعت یادگیری و انتقال مفاهیم را افزایش میدهند. با توجه به ماهیت گرافیکی و فضایی محتوای درس هندسه و نیز مشکلات مربوط به ترسیم و تجسم دقیق و درست اشکال، استفاده از روشها و ابزارهای نوین در آموزش، ضروری به نظر میرسد. هدف این پژوهش، بررسی و مقایسه اثربخشی روشهای آموزش با رسانههای آموزشی الکترونیکی (تصاویر گرافیکی پویا و ایستا) و آموزش به شیوهیمعمول در درس هندسه بر پیشرفت تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی هندسه دانشآموزان بود.روشها: با توجه به ماهیت کار، روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی بود. برای انجام پژوهش، از طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری مورد مطالعه این پژوهش، شامل کلیه دانشآموزان پسر پایه دهم رشته ریاضی در آموزش و پرورش ناحیه یک شهر تبریز در سال تحصیلی1400-1399 بود. نمونه آماری شامل 79 دانشآموز پسر پایه دهم رشته ریاضی است که شامل 3 کلاس بودند و بهصورت نمونه در دسترس انتخاب شدند. این سه کلاس بهصورت تصادفی در سه گروه پژوهش جای گرفتند. در گروه کلاسی آموزش با رسانه الکترونیکی تصاویر گرافیکی پویا 26 نفر، گروه کلاسی آموزش با رسانه الکترونیکی تصاویر گرافیکی ایستا، 26 نفر و گروه کلاس آموزش معمول، 27 نفر حضور داشتند. کلاس اول، آموزش خود را با استفاده از رسانه الکترونیکی تصاویر گرافیکی پویا دریافت کرد. کلاس دوم، آموزش خود را با استفاده از رسانه الکترونیکی تصاویر گرافیکی ایستا دریافت کرد و گروه سوم به همان شیوه آموزش معمول پیش رفت. ابزار مداخله این پژوهش، شامل نرمافزار آموزش الکترونیکی تصاویر گرافیکی پویا (جئوجبرا) و مجموعه اسلایدهای آموزشی طراحی شده توسط محققان برای آموزش تصاویر گرافیکی ایستا بود. گروههای مورد مطالعه به مدت 6 هفته و در هر هفته، 1 جلسه و هر جلسه، 90 دقیقه با استفاده از یکی از روشها در مورد مفاهیم ترسیمهای هندسی و استدلال، آموزش دیدند. بهمنظور جمعآوری دادههای مربوط به پیشرفت تحصیلی، هر سه گروه قبل و بعد از مداخله، با استفاده از دو آزمون موازی معلم ساخته شامل 14 پرسش، بهصورت پرسشهای باز پاسخ (تشریحی) درباره مفاهیم ترسیم و استدلال هندسی از کتاب هندسه 1 سال دهم رشته ریاضی، ارزیابی شدند. آزمون اول، بهعنوان پیشآزمون و آزمون دوم بهعنوان پسآزمون مورد استفاده قرار گرفت. همچنین، آزمودنیها قبل و پس از آموزش به پرسشنامه خودکارآمدی ریاضی پاسخ دادند. دادههای بهدست آمده از مراحل اجرای پیشآزمون و پسآزمون، پس از بررسی پیشفرضها، با استفاده از تحلیل کوواریانس یکراهه تحلیل شد.یافتهها: نتایج نشان داد که روشهای آموزش مورد مطالعه بر پیشرفت تحصیلی، تأثیر متفاوتی دارند. در پیشرفت تحصیلی، تفاوت بین گروههای آموزش الکترونیکی با تصاویر گرافیکی پویا و ایستا (009/0P<)، بین گروههای آموزش با تصاویر گرافیکی پویا و آموزش معمول (001/0P<) و بین گروههای آموزش الکترونیکی با تصاویر گرافیکی ایستا و آموزش معمول (001/0P<)، معنیدار است. همچنین، نتایج نشان داد که روشهای آموزش مورد مطالعه بر خودکارآمدی تحصیلی هندسه، تأثیر متفاوتی دارند. در خودکارآمدی تحصیلی، تفاوت بین گروههای آموزش با تصاویر گرافیکی پویا و ایستا (02/0P<)، بین گروههای آموزش با تصاویر گرافیکی پویا و آموزش معمول (05/0P<) و بین گروههای آموزش با تصاویر گرافیکی ایستا و آموزش معمول (001/0P<)، معنیدار است. در بین گروههای مورد مطالعه این پژوهش، بهترین نتیجه پیشرفت تحصیلی مربوط به آموزش الکترونیکی با تصاویر گرافیکی پویا است.نتیجهگیری: نتایج این تحقیق، اثربخشی استفاده از رسانههای آموزش الکترونیکی در آموزش درس هندسه را در پیشرفت تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی دانشآموزان، مورد تأئید قرار میدهد. بهکارگیری رسانههای الکترونیکی بهویژه استفاده از آموزش الکترونیکی تصاویر گرافیکی پویا، میتواند در بهبود عملکرد تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی دانشآموزان بهعنوان تسهیلگر آموزشی نقش ایفا کند.
اموزش الکترونیکی- مجازی
حمید رضا مقامی؛ فاطمه اسدی؛ اسماعیل زارعی زوارکی
چکیده
پیشینه و اهداف: روشهای سنتی تدریس، دانشآموزان را برای زیستن در قرن بیست و یکم آماده نمیکند. دانشآموزان در قرن بیست و یک باید فراتر از دانش اساسی در زمینه موضوعی حرکت کنند و دنبال موضوعات مهمتری مانند کسب مهارت باشند. درحال حاضر داشتن مهارت خودکارآمدی و ایجاد درگیری تحصیلی توسط دانشآموزان یکی از چالشهای نظام آموزشی است. ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: روشهای سنتی تدریس، دانشآموزان را برای زیستن در قرن بیست و یکم آماده نمیکند. دانشآموزان در قرن بیست و یک باید فراتر از دانش اساسی در زمینه موضوعی حرکت کنند و دنبال موضوعات مهمتری مانند کسب مهارت باشند. درحال حاضر داشتن مهارت خودکارآمدی و ایجاد درگیری تحصیلی توسط دانشآموزان یکی از چالشهای نظام آموزشی است. همچنین نظامهای آموزش ابتدایی در کشورهای پیشرفته نیز تربیت دانشآموزانی با چنین مهارتهایی را جهت پیشرفت تحصیلی مدنظر قرار میدهند. لذا ضرورت دارد روشهای تدریس مناسبی که موجب ارتقای این دو مهارت در یادگیرندگان میشود را مورد بررسی قرار داد و از تمام ظرفیتهای موجود در آموزش برخط برای بهبود مهارت خودکارآمدی و درگیری تحصیلی استفاده نمود؛ زیرا استراتژیهای تدریس با پیشرفت چشمگیر فناوری در حال پیشرفتند و آموزش و پرورش باید به تدریج تمرکز خود را از فضای فیزیکی کلاس درس به محیطهای مجازی منتقل کند. یادگیری مبتنی بر پروژه یک رویکرد یادگیری عمیق و جامع برای تدریس و یادگیری در کلاس است و میتوان آن را با یادگیری الکترونیکی تلفیق کرد و برای دستیابی به مهارتهای اساسی مانند خودکارآمدی و درگیری تحصیلی از آن استفاده کرد. هدف این پژوهش نیز بررسی تأثیر آموزش الکترونیکی مبتنی بر پروژهی بر خودکارآمدی و درگیری تحصیلی دانشآموزان پایهی ششم ابتدایی است.روشها: روش تحقیق نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان پایهی ششم ابتدایی سوادکوه در سال تحصیلی 1399-1400 بودهاند که 34 نفر از آنها (17 نفر در گروه آزمایش و 17 نفر در گروه کنترل) با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه درگیری تحصیلی آپلتون و همکاران (2006) و پرسشنامهی خودکارآمدی تحصیلی جینگ و مورگان (1999) بود.یافتهها: در یافتهها نشانه روشنی وجود داشت که یادگیری مبتنی بر پروژه میتواند دانشآموزان را به یادگیری ترغیب کند و خودکارآمدی و درگیری تحصیلی آنها را برای عملکرد بهتر در این زمینه تحریک کند. یافتههای تحقیق نشان داد آموزش مبتنی بر پروژه در محیط برخط بهطور کلی بر خودکارآمدی ( 05/0P< و46/4 F=) و درگیری تحصیلی دانشآموزان (05/0P< و 97/7 F=) تأثیر مثبت دارد.نتیجهگیری: با توجه به تأثیر مثبت آموزش مبتنی بر پروژه در محیط برخط برخودکارآمدی و درگیری تحصیلی دانشآموزان در این پژوهش و همچنین افزایش محبوبیت یادگیری مبتنی بر پروژه، باید برای بهبود آموزش و پرورش، معلمان رویکردهای تدریس خود را به سمت آموزش مبتنی بر پروژه سوق دهند. از الزامات این اقدام میتوان به توانمندسازی معلمان در حوزه نظام آموزش الکترونیک و طراحی کتابهای درسی متناسب برای یادگیری مهارتها و آموزش مبتنی بر پروژه اشاره نمود. همچنین پیشنهاد میشود معلمان به دانشآموزان مسئولیت یادگیری و نقش فعال ببخشند؛ زیرا آنها از طریق یادگیری مبتنی بر پروژه میتوانند یادگیری خود را درک کنند، محصولات خود را ارائه دهند که یادگیری و تلاش آنها را نشان میدهد.
اموزش الکترونیکی- مجازی
سوسن مهرزاد؛ زینب گلزاری؛ زهرا طالب
چکیده
چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر استفاده از کتاب تعاملی بر یادگیری و یادداری هنرجویان صورت گرفته است. جامعه آماری شامل هنرجویان هنرستان امام حسن مجتبی (ع) پایه دهم در سال تحصیلی 97-1396 می باشد که از این تعداد حجم نمونه 60 نفر ( 30 نفر در گروه آزمایش و 30 نفر در گروه گواه ) که به روش نمونه در دسترس انتخاب شدند. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح ...
بیشتر
چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر استفاده از کتاب تعاملی بر یادگیری و یادداری هنرجویان صورت گرفته است. جامعه آماری شامل هنرجویان هنرستان امام حسن مجتبی (ع) پایه دهم در سال تحصیلی 97-1396 می باشد که از این تعداد حجم نمونه 60 نفر ( 30 نفر در گروه آزمایش و 30 نفر در گروه گواه ) که به روش نمونه در دسترس انتخاب شدند. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون–پسآزمون با گروه گواه و آزمایش است. برای جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه محقق ساخته ( پیش آزمون و پس آزمون) با روایی مناسب و اعتبار 73/0 و 76/0 استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها در سطح توصیفی از شاخصهای گرایش مرکزی، و پراکندگی و در سطح استنباطی نیز با استفاده از آزمون کوواریانس، استفاده گردیده است. علاوه بر این از آزمون تی همبسته، نمرات پس آزمون دوم که با فاصله یک ماه از پیش آزمون اول اجرا شد، مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج یافته ها حاکی از آن است که استفاده از کتاب تعاملی بر یادگیری هنرجویان تأثیر مثبت دارد. استفاده از کتاب تعاملی بر یادداری هنرجویان تأثیر مثبت دارد.
اموزش الکترونیکی- مجازی
راضیه شاهوردی؛ مرتضی رضایی زاده؛ مجتبی وحیدی اصل
چکیده
پیشینه و اهداف: با تغییر کلاسهای حضوری به برخط، مشارکت دانشجویان بهطور قابل توجهی کاهش یافته و به یکی از چالشهای تدریس مجازی تبدیل شده است. به همین دلیل، برخورداری از مهارتهای اجتماعی و ارتباطی در کنار سایر مهارتها، از شایستگیهای مورد نیاز استادان برای آموزش دورههای برخط در آموزش عالی است. بنابراین، یکی از استراتژیهای ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: با تغییر کلاسهای حضوری به برخط، مشارکت دانشجویان بهطور قابل توجهی کاهش یافته و به یکی از چالشهای تدریس مجازی تبدیل شده است. به همین دلیل، برخورداری از مهارتهای اجتماعی و ارتباطی در کنار سایر مهارتها، از شایستگیهای مورد نیاز استادان برای آموزش دورههای برخط در آموزش عالی است. بنابراین، یکی از استراتژیهای تدریس برخط، تدوین راهبردهای تدریس برای ارتقای تعاملات کلاس برخط است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر شناسایی انواع روشها و ابزارهای ایجاد تعامل اثربخش میان استادان و دانشجویان در کلاسهای مجازی دانشگاه بود.روشها: این پژوهش براساس رویکرد کیفی قومنگاری دیجیتال انجام شده است. دادههای پژوهش با استفاده از مشاهده گردآوری شد و جامعه پژوهش، کلاسهای مجازی دانشگاه بود که با استفاده از نمونهگیری هدفمند ملاکمحور کلاسهای مجازی گروه علوم تربیتی انتخاب شد؛ بهطوریکه 16 واحد درسی مربوط به 12 استاد (89 جلسه و جمعاً 120 ساعت) مشاهده شد. در فرآیند گردآوری دادهها، نقش پژوهشگر بهصورت مشاهدهگر غیرمشارکتی بود. دادههای مشاهده یا همان یادداشتهای میدانی علاوه براینکه بهصورت توصیفی ثبت شدند، در مورد آنها تأمل (معنایی که مشاهدهگر از موقعیت، و افراد دارد) نیز صورت گرفت.یافتهها: یافتههای پژوهش در ارتباط با انواع روشها و ابزارهای ایجاد تعامل در چهار بخش شامل تعامل ابتدای کلاس، حین کلاس، پایان کلاس و خارج از کلاس دستهبندی شد. یخشکنی، پیگیری تکالیف، ارزیابی تشخیصی و مرور دانش، روشهای پرکاربرد تعامل ابتدای کلاس بودند. در مورد تعامل حین کلاس، پرسش و پاسخ و پرسشگری، یادگیری مبتنی بر ارائه، ارائه بازخورد، بهرهگیری از نظرات دانشجویان، استفاده از انگیزانندهها، مدیریت مشارکت، و ایفای نقش، پرکاربردترین روشها و تکنیکها بودند. جمعبندی و برنامهریزی، و ارزیابی و بازخورد در بخش تعامل پایان کلاس قرار گرفتند و در ارتباط با تعامل خارج از کلاس، ارائه آموزشهای تکمیلی، ارسال تکلیف، بحث و گفتگو، و همکاریهای علمی- پژوهشی، پرکاربردترین روشها بودند. روشها و تکنیکهایی که به آنها اشاره شد با استفاده از ابزارهای چت، میکروفون، وبکم، اشتراکگذاری صفحه نمایش، ابزار وضعیت یا status، اسلاید، فایل ورد، ویدئو، تصویر، نظرسنجی یا poll، واتساپ و مودل (شامل پلاگین آزمون، تکلیف، فروم، و فایل) انجام میشد.نتیجهگیری: براساس یافتههای پژوهش، با صرف ایجاد تعاملات نمیتوان انتظار ارتقای کمّی و کیفی یادگیری دانشجویان را داشته باشیم؛ بلکه اثربخش شدن تعاملات، نیازمند رعایت اصول و تکنیکهایی مانند استفاده از سؤالات تأملی در کنار سؤالات توصیفی، و آگاهی و غلبه بر موانع ایجاد تعاملات اثربخش است. همچنین، بهکارگیری ابزارها و فناوریهای متنوع لزوماً منجر به اثربخشی تعاملات نمیشود؛ بلکه نحوه استفاده از آنها در زمان مناسب اهمیت بیشتری دارد. نکته قابل توجه دیگر اینکه تعاملات خارج از کلاس (مانند ارسال تکلیف و بازخورد به آن) در کنار تعاملات داخل کلاس مجازی اهمیت بالایی دارد. علاوه براین، اشتراک تجربه و دانش میان استادان و شرکت در دورههای دانشافزایی و توانمندسازی میتواند به آشنایی استادان با روشها و ابزارهای ایجاد تعامل در کلاس مجازی کمک کند. همچنین، لازم است فرصتهایی برای استادان ایجاد شود تا روشهایی را که آموختهاند، بهصورت عملی تمرین کنند و با آزمون و خطا و دریافت بازخورد به اثربخشتر شدن تدریس و تعاملات کمک نمایند.
اموزش الکترونیکی- مجازی
لیلا السادات حمیدیان دیوکلائی؛ سیده مهسا باقری
چکیده
پیشینه و اهداف: آشنایی با تفاوت های فرآیند یادگیری در میان دانشجویان یکی از عوامل مهم در توسعه و بهبود امر آموزش است. بررسی سبکهای یادگیری در میان دانشجویان، از جمله مواردی است که می توان از آن به منظور ارتقاء کیفیت آموزش به خصوص در حوزۀ آموزشهای مجازی بهره برد. یکی از موضوعاتی که ممکن است در حوزۀ آموزش مجازی نادیده گرفته ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: آشنایی با تفاوت های فرآیند یادگیری در میان دانشجویان یکی از عوامل مهم در توسعه و بهبود امر آموزش است. بررسی سبکهای یادگیری در میان دانشجویان، از جمله مواردی است که می توان از آن به منظور ارتقاء کیفیت آموزش به خصوص در حوزۀ آموزشهای مجازی بهره برد. یکی از موضوعاتی که ممکن است در حوزۀ آموزش مجازی نادیده گرفته شود، تفاوتهای یادگیری در بین دانشجویان است. سبک یادگیری مشخصه ای است که تعیین میکند دانشجو چگونه یاد می گیرد و چگونه دوست دارد یاد بگیرد. عدم توجه به تفاوت سبکهای یادگیری دانشجویان به ویژه در آموزشهای مجازی که در آن مدرس ارتباط دیداری و حضوری چندانی با دانشجویان ندارد، گاه منجر به عدم انتقال کامل مفاهیم آموزشی میشود. با توجه به اهمیت چگونگی برگزاری دروس در یادگیری الکترونیکی، در این مقاله سعی بر آن است تا با استفاده از تقسیمبندیهای چهارگانۀ سبک یادگیری کلب، عملکرد دانشجویان در دروس مختلف رشتۀ معماری مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد. بررسی سبکهای مختلف یادگیری دانشآموزان، میتواند برای ارتقاء کیفیت آموزشی و یادگیری بهتر دانشآموزان به ویژه در آموزش مجازی مفید باشد. روشها: پژوهش حاضر به صورت توصیفی- تحلیلی بوده و در زمان برگزاری فرآیند یادگیری الکترونیکی انجام شده است. این پژوهش بر روی 48 نفر از دانشجویان ترم اول از مقاطع کاردانی رشتۀ معماری و معماری داخلی و کارشناسی رشتۀ معماری صورت گرفته است. شروع به تحصیل این دانشجویان به صورت مجازی بوده است. انتخاب دروس نیز به گونهای بوده است که توزیع مناسبی از دروس عملی، نظری و عملی-نظری صورت گیرد. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار spss23استفاده شد.یافتهها: نتایج نشان میدهد که دانشجویان رشتۀ معماری در مقاطع کاردانی و کارشناسی جامعۀ آماری مورد نظر، بیشتر دارای سبک یادگیری انطباقدهنده با حداکثر میزان 39.6% در مقطع کارشناسی می باشند. از طرفی دانشجویان رشتۀ معماری داخلی بیشتر دارای سبک یادگیری همگرا با حداکثر میزان 25% بودهاند. کمترین سبک یادگیری که دانشجویان از آن بهره می بردند سبک یادگیری جذب کننده با میزان 14.6% بوده است. همچنین مطالعات نشان می دهد که بین رشته و مقطع تحصیلی دانشجویان با عملکرد ایشان ارتباط معناداری وجود ندارد.نتیجهگیری: نتایج این پژوهش حاکی از آن است که رفتار غالب دانشجویان نمونۀ آماری مورد نظر در رشتۀ معماری از نوع انطباق یابنده بوده است. همچنین نتایج نشان می دهد، تفاوت معناداری بین سبکهای مختلف یادگیری و عملکرد دانشجویان در مقاطع (کاردانی و کارشناسی) و واحدهای مختلف درسی (شامل نظری، عملی و نظری-عملی) وجود ندارد. در سبک یادگیری انطباق یابنده، فراگیران تمایل بیشتری به انجام آزمایش و عملی نمودن آموخته های خود دارند. این نتیجه از آن جهت حائز اهمیت است که ماهیت رشتۀ معماری به خصوص در دانشگاه فنی و حرفه ای که رسالتی مهارت محور دارد، مستلزم کار عملی و نقش فعال دانشجویان در فرآیند آزمایش آموخته ها میباشد. پیشنهاد میشود مربیان در ابتدای هر دورۀ آموزشی از سبکهای مختلف یادگیری آگاه باشند تا برای هر گروه از افراد دارای سبک یادگیری مشترک، طبقه بندی خاصی در نظر بگیرند. فراگیران با یادگیری سبک یادگیری خود میتوانند از ساختار انعطاف پذیری در آموزش الکترونیکی استفاده کنند تا به یادگیری مطلوب دست یابند.
اموزش الکترونیکی- مجازی
فریباالسادات میرزایی؛ مرضیه حیدری
چکیده
پیشینه و اهداف: پیشرفت تحصیلی دانشآموزان همواره تابع عوامل مختلفی است که در این مطالعه شاخصهای آموزشهای مجازی (حمایت معلمان از دانشآموزان، کیفیت ارائه دروس و همچنین استفاده از فناوریهای بهروز ) بهعنوان مفاهیم مرتبط با آن مطرح شده است. پیرو همین موضوع، این مطالعه با هدف بررسی رابطه بین شاخصهای آموزش مجازی معلمان با ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: پیشرفت تحصیلی دانشآموزان همواره تابع عوامل مختلفی است که در این مطالعه شاخصهای آموزشهای مجازی (حمایت معلمان از دانشآموزان، کیفیت ارائه دروس و همچنین استفاده از فناوریهای بهروز ) بهعنوان مفاهیم مرتبط با آن مطرح شده است. پیرو همین موضوع، این مطالعه با هدف بررسی رابطه بین شاخصهای آموزش مجازی معلمان با شاخصهای پیشرفت تحصیلی انجام شده است.روشها: روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری این مطالعه شامل کلیه دانشآموزان سال آخر مدارس پسرانه مقطع ابتدایی شهر آباده به تعداد 56 مدرسه بود. برای تعیین نمونه موردنظر با استفاده از روش نمونهگیری غیرتصادفی سهمیهبندی شده از بین 65 مدرسه، 10 مدرسه بهتصادف در نظر گرفته شد و از هر مدرسه نیز، یک کلاس با 15 نفر دانشآموز تعیین شدند و در مجموع تعداد 150 نفر بهعنوان سهمیههای 10 کلاس منتخب پسرانه برای پاسخ به پرسشهای طرحشده و در نهایت تحلیل یافتههای این مطالعه در نظر گرفته شدند. ابزار مورد استفاده جهت سنجش ارتباط بین متغیرها، دو پرسشنامه شاخصهای آموزش مجازی معلمان (دارای سه بعد) و پرسشنامه شاخصهای پیشرفت دانشآموزان (دارای دو بعد) بود. روایی محتوایی ابزار توسط متخصصان در حوزه علوم تربیتی و پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. جهت تحلیل یافتههای این مطالعه در بخش آمار توصیفی از جداول و خروجی گرافیکی فراوانی نرمافزار SPSS نسخه 27 و جهت بررسی آمار استنباطی از معیارهای مدلسازی معادلات ساختاری حاصل از نرمافزار Smart PLS نسخه 3 در راستای بررسی برازش مدل استفاده شد.یافتهها: نتایج نشان داد بین حمایت معلمان، کیفیت ارائه دروس و استفاده از فناوریهای بهروز با میزان یادگیری و حضور دانشآموزان رابطه معنادار وجود داشت (001/0P <).نتیجهگیری: به نظر میرسد افزایش آمادگی ذهنی معلمان و درک بهتر از شرایط آموزش مجازی بین معلمان، به شرط اصلاح زیرساختها، در طولانی مدت میتواند به افزایش کیفی آموزش دروس و همچنین استفاده حداکثری و مفید از ابزار فناوری در محیط مجازی بین دانشآموزان منجر شود.
اموزش الکترونیکی- مجازی
سعیده خجسته
چکیده
پیشینه و اهداف: نیاز به آموزش مجازی باتوجهبه مزایای آن در مقایسه با آموزش سنتی در هر زمان احساس میشد که در ایام شیوع کووید 19 و عدم حضور دانشجویان در دانشگاهها، ضرورت این نوع آموزش به اوج خود رسید. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مجازی بر اهمالکاری و میزان توجه دانشجویان دانشگاه پیامنور کرمان در دوره پاندمی کووید - 19 بود.روشها: ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: نیاز به آموزش مجازی باتوجهبه مزایای آن در مقایسه با آموزش سنتی در هر زمان احساس میشد که در ایام شیوع کووید 19 و عدم حضور دانشجویان در دانشگاهها، ضرورت این نوع آموزش به اوج خود رسید. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مجازی بر اهمالکاری و میزان توجه دانشجویان دانشگاه پیامنور کرمان در دوره پاندمی کووید - 19 بود.روشها: روش تحقیق حاضر نیمه تجربی با استفاده از گروه کنترل و آزمایش بود.جامعه آماری حدود 4000 نفر دانشجوی رشتههای مختلف دانشگاه پیام نور مرکز کرمان بودند. حجم نمونه شامل 40 دانشجو بود که از طریق پیش آزمون، اهمال کار تشخیص داده شدند و تا حدودی دچار نقص توجه و تمرکز بودند. نمونه به شیوه در دسترس انتخاب و آزمودنیها بهصورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جایگذاری شدند. همچنین این دو گروه از نظر ترم تحصیلی و سن تا حد ممکن همگون شدند. ابزار جمعآوری دادهها در این تحقیق دو پرسشنامه استاندارد اختلال کمبود توجه توسط سوانسون و نولان پلهام (1980) و مقیاس اهمالکاری تحصیلی سولومون و راثبلوم (1984) بود. در پژوهش حاضر ضریب آلفـای کرونبـاخ محاسبه شده، برای مقیاس اهمالکاری تحصیلی، برابر با 86/0 برآورد شده است که نشان میدهد در سطح مورد قبولی است. پیشآزمون و پسآزمون برای هرگروه قبل و بعد از آموزش انجام گرفت. آموزش مجازی در قالب کلاس روش تحقیق در محیط آموزشی مجازی توسط نرمافزار ادوبی کانکت با استفاده از پاورپوینت همراه با پخش صدا، تصاویر و جداول مرتبط، بهصورت آنلاین در 12 جلسه 2ساعته برای گروه آزمایش برگزار شد. البته لازم به ذکر است که مدرس در حین تدریس با استفاده از روش سخنرانی مطالب تکمیلی را ارائه میداد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی در قالب جداول و شکلها و همچنین تحلیل کواریانس و آزمون لوین و آزمون شاپیرو-ویلکز استفاده شد. افراد گروه آزمایش آموزش درس روش تحقیق را در 12 جلسه 2 ساعته بهصورت مجازی دریافت کردند؛ در حالیکه دانشجویان گروه کنترل به شیوه سنتی آموزش دیدند.یافتهها: نتایج تحلیل کوواریانس در متغیر اهمالکاری تحصیلی (sig=0.00،F=2.95) و میزان توجه (sig=0.00 F=9.5) معنادار است؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که در گروه آزمایش تغییر معناداری در اهمالکاری تحصیلی و میزان توجه نسبت به گروه کنترل تحتتأثیر مداخله بهوجود آمده است؛ به این معنی که آموزش مجازی بر اهمالکاری تحصیلی و میزان توجه دانشجویان دانشگاه پیامنور اثربخش است و ضرایب اتا اثربخشی روی متغیر اهمالکاری تحصیلی و میزان توجه را نشان داده است.نتیجهگیری: باتوجهبه انعطافپذیری بالای آموزش مجازی، دانشجویان میتوانند باتوجهبه شرایط و موقعیت خود و براساس آمادگی ذهنی به یادگیری بپردازند که این خود مانع حواسپرتی و کاهش عوامل مداخلهگر در تمرکز میشود.همچنین طراحی برنامههای آموزشی نظیر کارگاههایی بهمنظور ارتقای آگاهی و توانایی استفاده از آموزش مجازی بهعنوان ابزار آموزشی اثربخش و نیز ارتقای کیفیت سختافزاری پیشنهاد میشود. بنابراین علاوه بر فرهنگسازی در این زمینه، ضرورت تلاش در جهت بالابردن سطح دانش و ارتقای کیفیت امکانات و تجهیزات موردنیاز وجود دارد. ازاینرو پیشنهاد میشود باتوجهبه مباحث گسترده و پیچیده دروس دانشگاهی و در جهت کاهش اهمالکاری و افزایش میزان توجه دانشجویان، روش آموزش ترکیبی شامل آموزش مجازی در کنار آموزش حضوری (سنتی) در دانشگاههای کشور خصوصاً پس از پایان بیماری کووید 19 موردتوجه قرار گیرد.
اموزش الکترونیکی- مجازی
نرگس بردیا؛ رحیم مرادی؛ بهمن یاسبلاغی شراهی
چکیده
پیشینه و اهداف: امروزه امر آموزش در مدارس نیازمند بهکارگیری روشهایی است که یادگیری برای دانش آموزان را لذتبخش و مؤثر نماید. از سوی دیگر، کاربست پیشنهادها و توجه به نتایج این پژوهش میتواند سبب تغییر نگرش معلمان، برنامهریزان و سیاستگذاران آموزشی نسبت به کاربرد هرچه بیشتر و هدفمندتر رویکردهای جدید در آموزش شود. پژوهش حاضر ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: امروزه امر آموزش در مدارس نیازمند بهکارگیری روشهایی است که یادگیری برای دانش آموزان را لذتبخش و مؤثر نماید. از سوی دیگر، کاربست پیشنهادها و توجه به نتایج این پژوهش میتواند سبب تغییر نگرش معلمان، برنامهریزان و سیاستگذاران آموزشی نسبت به کاربرد هرچه بیشتر و هدفمندتر رویکردهای جدید در آموزش شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر یادگیری ریاضی به روش واک بر نگرش و عملکرد تحصیلی دانشموزان دوره ابتدایی در آموزش مجازی دوران کرونا انجام شده است.روشها روش پژوهش، شبه تجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان دختر پایه پنجم شهر اراک در سال تحصیلی 1401-1400 بود که از میان آن، 30 دانش آموز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی به دو گروه آزمایش (15) و کنترل (15) تقسیم شدند. گروه آزمایش ۱۲ جلسه بهصورت برخط، مفاهیم ریاضی را با کمک راهبرد واک در برنامه آموزش مجازی شبکه شاد آموزش دیدند. هر دو گروه در آغاز و اتمام آموزش، از طریق پرسشنامههای نگرش درس ریاضی آیکن (۱۹۷۸) و آزمون محقق ساخته درس ریاضی مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تحلیل دادهها از از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس برای آزمون فرضیهها) استفاده شد.یافتهها: یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که بین دو گروه کنترل و آزمایش، در نگرش و عملکرد تحصیلی تفاوت معنادار وجود دارد(P<0.05) و روش واک منجر به افزایش عملکرد، نگرش به ریاضی دانش آموزان شده است.نتیجهگیری: با توجه به یافته های پژوهش میتوان نتیجه گرفت که راهبرد واک به دلیل استفاده از محتواهای بصری، شنیداری، عملکردی و توجه به سبکهای یادگیری موجب افزایش نگرش و عملکرد ریاضی دانش آموزان شده است.
اموزش الکترونیکی- مجازی
کاظم حسنی؛ مستوره شفیعیان؛ شهریار میرزایی
چکیده
پیشینه و اهداف: ابزارهای آموزشی جدید فرصتهایی را برای دانشآموزان فراهم میکنند تا آن چیزی را که مورد علاقه آنها است انتخاب کنند. تکنولوژی با ابزارهای یادگیری چند رسانهای باعث میشود تا دانشآموزان در یادگیری درگیر شوند و با علاقه یاد بگیرند. به همین منظور، پژوهش حاضر، با هدف مقایسه آموزش حضوری با آموزش الکترونیکی، برسطوح ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: ابزارهای آموزشی جدید فرصتهایی را برای دانشآموزان فراهم میکنند تا آن چیزی را که مورد علاقه آنها است انتخاب کنند. تکنولوژی با ابزارهای یادگیری چند رسانهای باعث میشود تا دانشآموزان در یادگیری درگیر شوند و با علاقه یاد بگیرند. به همین منظور، پژوهش حاضر، با هدف مقایسه آموزش حضوری با آموزش الکترونیکی، برسطوح یادگیری شناختی دانشآموزان در سه حیطة (دانش، فهم و کاربرد) بلوم، در درسهای ریاضی و علوم پایة ششم شهر روانسر انجام شده است.روشها: روش پژوهش شبه آزمایشی و نحوه نمونهگیری به این صورت بود که برای شرکت در این پژوهش به روش نمونهگیری در دسترس، 60 نفر از دانشآموزان پایة ششم دبستان نیایش انتخاب، سپس بهصورت تصادفی ساده، به دو کلاس 30 نفره تقسیم شدند. دانشآموزان هر دو کلاس بهطور همزمان بهمدت دو ماه، یکی تحت آموزش حضوری و دیگری آموزش الکترونیکی قرارگرفتند. برای جمعآوری دادهها از آزمون پیشرفت تحصیلی ریاضی با آلفای (87/0) و علوم با آلفای (91/0 ) محقق ساخته استفاده شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سطوح یادگیری بلوم بود، که بهمنظور سنجش سطح یادگیری دانشآموزان در سه حیطه (دانش، فهم و کاربرد) در درس ریاضی و علوم طراحی شد. در ابتدا با جلب مشارکت و همکاری آزمودنیها، در گروه آزمایشی1 (آموزش حضوری) و گروه آزمایشی2 (آموزش الکترونیکی)، پرسشنامه پیشرفت تحصیلی ریاضی و علوم که بهمنظور سنجش سطح یادگیری دانشآموزان در سطح دانش، فهم و کاربرد در درس ریاضی و علوم طراحی شده بود، بین آنها توزیع و اجرا گردید و دادههای مربوط به پیشآزمون جمعآوری شد. پس از برگزاری پیشآزمون، سه فصل درس علوم و دو فصل درس ریاضی به مدت دو ماه تدریس و سپس پسآزمون گرفته شد. بهمنظور تجزیه و تحلیل دادهها، در آمار توصیفی از میانگین و انحراف معیار و برای بررسی نرمال بودن دادهها از آزمون کولموگروف- اسمیرنف تک نمونهای و جهت آزمون فرضیهها از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیری و چند متغیره استفاده شد. یافتهها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش حضوری و آموزش الکترونیکی بر سطوح یادگیری شناختی دانشآموزان اثربخشی دارند (05/0 < P). آموزش الکترونیکی (درس ریاضی با میانگین 63/15 و درس علوم با میانگین 33/17) در مقایسه با آموزش حضوری (درس ریاضی با میانگین 73/14و درس علوم با میانگین 08/16)، نقش بیشتری در افزایش یادگیری دانشآموزان دارد و با افزایش آموزش الکترونیکی در فرآیند آموزش، افزایش بیشتری در سطوح شناختی یادگیری دانشآموزان به وجود میآید. بهعلاوه این اثربخشی در درس علوم (71.R) بیشتر از درس ریاضی (26.R) است.نتیجهگیری: نتیجه تحقیق نشان داد که آموزش به شیوه الکترونیکی و حضوری بر افزایش سطوح یادگیری شناختی دانشآموزان تأثیر دارد؛ بنابراین پیشنهاد میشود در فرایند تدریس و آموزش، معلمان از (آموزش ترکیبی) استفاده کنند تا از جنبههای سودمند، هر دو آموزش الکترونیکی (انعطافپذیری بیشتر) و حضوری (تعاملات اجتماعی بیشتر) استفاده شود. در شیوه ترکیبی، طراح آموزشی سعی دارد تا محتوای یادگیری را از طریق آموزشهای کلاسی چهره به چهره و کتابهای چاپی با آموزشهای تعاملی مبتنی بر وب و کلاسهای درس مجازی ترکیب کند تا با ایجاد فرصتهای یادگیری اثربخش، محیط غنیتری برای یادگیرنده شکل گیرد. همچنین با توجه به اثربخشی بیشتر آموزش الکترونیکی در این تحقیق، توسعه مهارتهای رایانهای و اینترنتی معلمان و استفاده بیشتر از این شیوه آموزش در فرایند یادگیری، بیشتر باید مورد توجه مدارس و معلمان باشد.
اموزش الکترونیکی- مجازی
سالار قاسمی مدانی؛ قدسی احقر؛ داود تقوایی
چکیده
پیشینه و اهداف: امروزه امر آموزش در مدارس نیازمند بهکارگیری روشهایی است که یادگیری را برای دانش آموزان لذتبخش و مؤثر سازد. از سوی دیگر، کاربست پیشنهادها و توجه به نتایج این پژوهش میتواند سبب تغییر نگرش معلمان، برنامه ریزان و سیاستگذاران آموزشی نسبت به کاربرد هرچه بیشتر و هدفمندتر رویکردهای جدید در آموزش شود. این پژوهش ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: امروزه امر آموزش در مدارس نیازمند بهکارگیری روشهایی است که یادگیری را برای دانش آموزان لذتبخش و مؤثر سازد. از سوی دیگر، کاربست پیشنهادها و توجه به نتایج این پژوهش میتواند سبب تغییر نگرش معلمان، برنامه ریزان و سیاستگذاران آموزشی نسبت به کاربرد هرچه بیشتر و هدفمندتر رویکردهای جدید در آموزش شود. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش معکوس و آموزش راهبردهای فراشناختی بر خودکارآمدی دانشآموزان در درس علوم انجام شد.روشها: روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش جمعآوری دادهها، نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه دانشآموزان دختر دوره اول متوسطه ناحیه 1 کرج در سال ۱۴۰۰ بودند که طبق ملاکهای ورود و خروج در پژوهش تعداد 45 نفر براساس فرمول کوکران و براساس روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و بهصورت تصادفی در سه گروه تقسیم بندی شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه خودکارآمدی شرر (1986) بود. ابتدا دانشآموزان منتخب به سه دسته مساوی تقسیم شده و براساس روش تصادفی، یک گروه بهعنوان گروه آزمایش اول، گروه دوم بهعنوان گروه آزمایش دوم و گروه سوم بهعنوان گروه کنترل مشخص شد. در مرحله پیشآزمون متغیرهای وابسته (،خودکارآمدی) روی هر سه گروه آزمایشی اول، گروه آزمایش دوم و گروه کنترل اجرا شد. متغیر مستقل (آموزش معکوس) بر روی گروه آزمایش اول و آموزش راهبردهای فراشناختی روی گروه آزمایش دوم اجرا شد و گروه کنترل هیچگونه آموزشی را دریافت نکرد. در مرحله پسآزمون متغیرهای وابسته (خودکارآمدی) روی هر سه گروه گروه آزمایش اول، دوم و گروه کنترل اجرا و در مرحله پیگیری یعنی یک ماه پس از مرحله پسآزمون متغیرهای وابسته (خودکارآمدی) روی هر دو گروه آزمایشی اجرا شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و جهت آزمون فرضیههای پژوهش از آمار استنباطی استفاده شد.یافتهها: بین میزان اثربخشی آموزش معکوس و آموزش راهبردهای فراشناختی در درس علوم بر خودکارآمدی دانشآموزان تفاوت وجود دارد. تأثیر آموزش معکوس در افزایش خودکارآمدی دانشآموزان در درس علوم در طول زمان از پایداری مناسبی برخوردار است. تأثیر آموزش راهبردهای فراشناختی در افزایش خودکارآمدی دانشآموزان در درس علوم در طول زمان از پایداری مناسبی برخوردار است.نتیجهگیری: با توجه به یافتههای تحقیق حاضر میتوان نتیجه گرفت یادگیری معکوس و آموزش راهبردهای فراشناختی بر بهبود خودکارآمدی اثربخش است و این اثربخشی در طول زمان پایداری مناسبی را بهدست داد. پیشنهاد میشود وزارت آموزش و پرورش برای کاهش عادت و هنجارشکنی معلمین نسبت به روشهای آموزش سنتی، کارگاههای آموزشی و کلاسهای ضمن خدمتی در جهت آشنایی با اثربخشی رویکرد یادگیری معکوس برگزار نمایند. همچنین باتوجه به زیرساخت فناورانه این رویکرد کارگاههای آموزشی تولید محتوا برای معلمان برگزار شود.
اموزش الکترونیکی- مجازی
محمد مینائی نژاد؛ یوسف مهدوی نسب؛ نسرین محمدحسنی
چکیده
پیشینه و اهداف: ورود فناوریهای نوین تغییر و تحولات فراوانی را در فرایند یادگیری دانشآموزان ایجاد کرده است، از جمله این فناوریها چندرسانهای آموزشی است که هدف آن کمک به یادگیری یادگیرندگان است. از جمله اصول و معیارهای تولید چندرسانهای استفاده از عامل آموزشی در طراحی آن است. عامل آموزشی یک شخصیت انیمیشنی است که حرف میزند و ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: ورود فناوریهای نوین تغییر و تحولات فراوانی را در فرایند یادگیری دانشآموزان ایجاد کرده است، از جمله این فناوریها چندرسانهای آموزشی است که هدف آن کمک به یادگیری یادگیرندگان است. از جمله اصول و معیارهای تولید چندرسانهای استفاده از عامل آموزشی در طراحی آن است. عامل آموزشی یک شخصیت انیمیشنی است که حرف میزند و در برنامههای رایانهای اموزشی تعبیه شده است و به ارائه محتوای چندرسانهای و یا مشارکت دانشآموزان در یادگیری کمک میکند. با اینکه پژوهشهای زیادی با هدف بررسی تأثیر عامل آموزشی در آموزش شده است؛ اما در خصوص بهکارگیری تأثیر چندین عامل آموزشی با نقشهای مختلف در چندرسانهایها آموزشی، پژوهشی صورت نگرفته است. در مطالعه حاضر با استفاده از چندرسانهای دارای یک عامل آموزشی و چندرسانهای دارای سه عامل آموزشی به بررسی تأثیر عاملهای آموزشی بر یادگیری، یادداری و درگیری تحصیلی دانشآموزان در درس علوم پرداخته شد.روشها: جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دانشآموزان پایه ششم شهرستان خرمآباد در سال تحصیلی 1400-1399 بود. با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی از بین کلاسهای پایه ششم مدارس شهر خرم آباد، سه کلاس 30 نفره انتخاب و بهصورت تصادفی در گروههای آزمایش قرار گرفتند. روش تحقیق، شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون بود. ابزار پژوهش شامل آزمون یادگیری محقق ساخته، آزمون یادداری و پرسشنامه درگیری تحصیلی ریو بود که ضریب پایایی با معیار آلفای کرونباخ برای پرسشنامه درگیری تحصیلی 821/0 محاسبه شد. محیط یادگیری گروههای آزمایش به صورت همزمان و جداگانه به مدت چهار جلسه با استفاده از ابزار چندرسانهای آموزشی محقق ساخته تحت تأثیر وجود عاملهای آموزشی قرار گرفتند.یافتهها: نتایج حاصل از آزمون شاپیرو-ویلکز نشان میدهد که برابری واریانسها برقرار بود و نرمال بودن توزیع دادهها تأیید شد. با توجه به یافتههای بدست آمده از آزمون همگنی واریانسها، مفروضه همگنی واریانسها مورد تأیید قرار گرفت. نتایج تحلیل کواریانس نشان میدهد بین نمرات درس علوم تجربی در گروههای ازمایش یک و دو با گروه کنترل تفاوت معنیداری وجود دارد(42/68F= ، 05/0P<) و استفاده از عاملهای آموزشی نسبت به عدم استفاده از عامل آموزشی بر یادگیری تأثیر معنادار دارد. تفاضل میانگین نمرات پسآزمون یادگیری دانشآموزانی که با یک عامل آموزشی آموزش دیدند(گروه آزمایش یک) با دانشآموزانی که با سه عامل آموزشی با نقشهای مختلف آموزش دیدند (گروه آزمایش دو) 35/9- بود و با اطمینان 95% استفاده از سه عامل آموزشی در مقایسه با استفاده از یک عامل آموزشی اثربخشتر است و موجب یادگیری بهتر درس علوم میشود. در متغیر یادداری، نتایج نشان میدهد که بین نمرات گروههای ازمایش (1 و2) و گروه کنترل تفاوت معنیداری وجود دارد(6/7 F=، 05/0 P<) و استفاده از عاملهای آموزشی نسبت به عدم استفاده از عاملهای آموزشی بر یادداری تأثیر معناداری دارد و وجود عاملهای آموزشی در فرایند آموزش موجب ماندگاری بهتر اطلاعات در حافظه درازمدت میشود. اختلاف میانگین نمرات آزمون یادداری دانشآموزان گروه آزمایش یک با دانشآموزان گروه آزمایش دو، 928/0- بود و بین استفاده از سه عامل آموزشی نسبت به استفاده از یک عامل آموزشی تفاوت معناداری وجود ندارد. در متغیر درگیری تحصیلی، بین نمرات گروه کنترل و گروههای آزمایش 1 و 2 تفاوت معناداری وجود دارد(24/7 F=، 05/0P<) و استفاده از عاملهای آموزشی نسبت به عدم استفاده از عامل آموزشی بر درگیری تحصیلی تأثیر معناداری دارد و دانشآموزان گروههای آزمایش 1 و 2 که با عاملهای آموزشی آموزش دیدند، درگیری بیشتری در تکالیف و وظایف تحصیلی دارند. تفاضل میانگین نمرات درگیری تحصیلی دانشآموزان گروه آزمایشی 1 با دانشآموزان گروه آزمایشی 2، 08/9- بود و با 95% اطمینان استفاده از سه عامل آموزشی با نقشهای مختلف نسبت به استفاده از یک عامل آموزشی اثربخشتر است و موجب درگیری فعالانهتر و بیشتر دانشآموزان گروه آزمایشی 2 در انجام تکالیف تحصیلی درس علوم میشود.نتیجهگیری: نتایج حاصل از این پژوهش نشانگر نقش اثرگذار چندرسانهایهای دارای عاملهای آموزشی و نقشهای متنوع عامل آموزشی در افزایش یادگیری، یادداری و درگیری تحصیلی دانشآموزان در درس علوم پایه ششم ابتدایی بود. از این رو بهتر است در طراحی و تولید چندرسانهایها به تنوع نقشهای عاملهای آموزشی توجه شود.
اموزش الکترونیکی- مجازی
مهدی رجبی؛ سید عبدالله قاسم تبار؛ یوسف مهدوی نسب
چکیده
پیشینه و اهداف: وضعیت جدید ناشی از شیوع ویروس کرونا شرایط بیسابقهای بر سیستم آموزشی کشورها تحمیل کرد؛ در حالی که تا قبل از آن در بیشتر مواقع، معلمان در کلاس خود حاضر میشدند و با استفاده از روشهای کلاسیک و بهطور خاص با روش سخنرانی به امر تدریس میپرداختند؛ ولی در حال حاضر با وضعیتی جدید روبرو شدهاند بهطوری که ادامه تحصیل ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: وضعیت جدید ناشی از شیوع ویروس کرونا شرایط بیسابقهای بر سیستم آموزشی کشورها تحمیل کرد؛ در حالی که تا قبل از آن در بیشتر مواقع، معلمان در کلاس خود حاضر میشدند و با استفاده از روشهای کلاسیک و بهطور خاص با روش سخنرانی به امر تدریس میپرداختند؛ ولی در حال حاضر با وضعیتی جدید روبرو شدهاند بهطوری که ادامه تحصیل فقط با استفاده از ابزارهای ارتباطی از راه دور ممکن است و معلمان مجبور هستند به تدریس آنلاین رو بیاورند و سبکهای تدریس خود را متناسب با این فضا تغییر بدهند. لذا در این شرایط و باتوجه به اهمیت استفاده کارآمد معلمان از این فضا و با توجه به اطلاعات نامعتبر فراوان در فضای دیجیتال و لزوم داشتن نگاه نقادانه و ارزیابانه به این فضا، معلمان باید مهارت مورد نیاز متناسب با این شرایط را داشته باشند، که این مهارت را اصطلاحا سواد دیجیتال مینامیم. در ایران وزارت آموزش و پرورش تصمیماتی برای جبران اثرات ناشی از تعطیلی مدارس گرفته است که یکی از این تصمیمات راهاندازی «شبکه آموزشی دانشآموز» با نام اختصاری "شاد" است که از همان ابتدا بحثهای زیادی پیرامون کارایی آن از دیدگاه کاربران مطرح شده است. در این راستا هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه بین میزان سواد دیجیتال معلمان و دیدگاه آنان نسبت به میزان کاربردپذیری شبکه آموزشی دانشآموز (شاد) است.روشها: روش تحقیق حاضر از لحاظ هدف از نوع کاربردی و نیز از لحاظ گردآوری اطلاعات از نوع توصیفی-همبستگی بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معلمان ابتدایی شهر تربت حیدریه در سال تحصیلی 1399-1400 است که تعداد آنها 585 نفر است. نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران 232 نفر تعیین شد و همچنین از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. بهمنظور جمعآوری دادهها و اطلاعات در رابطه با سواد دیجیتال از پرسشنامه استاندارد سواد دیجیتال اینجی (2012) و در رابطه با کاربردپذیری از مقیاس کاربردپذیری سیستم بانگر و همکاران (2009) استفاده شد. این آزمون شامل 10گویه است. سؤالهای فرد آزمون سؤالهای مستقیم و سؤالهای زوج، سؤالهای غیرمستقیم هستند.یافتهها: پس از تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نتایج بهدست آمده در آمار توصیفی حاکی از آن بود که میانگین سواد دیجیتال و ابعاد آن (فنی، نگرشی، عاطفی-اجتماعی و شناختی) و همچنین کاربردپذیری همگی بالاتر از سطح متوسط بوده است. نتایج آزمون همبستگی نیز که رابطه دو به دو متغیرها را بررسی میکند نشان داد که رابطه سواد دیجیتال و ابعاد آن با کاربردپذیری معنادار است و بیشترین مقدار مربوط به رابطه سواد دیجیتال و کاربردپذیری است که مقدار آن 49/0 میباشد. نتایج آزمون رگرسیون با هدف پیشبینی کاربردپذیری براساس سواد دیجیتال نیز نشان داد که سواد دیجیتال 24% از تغییرات متغیر کاربردپذیری را پیشبینی میکند. همچنین نتایج آزمون رگرسیون با هدف پیشبینی کاربردپذیری براساس ابعاد سواد دیجیتال نیز نشان داد که تأثیر ابعاد فنی و نگرشی بر کاربردپذیری تأیید شده و 26% از تغییرات متغیر کاربردپذیری را پیشبینی میکنند و تأثیر ابعاد شناختی و عاطفی-اجتماعی رد شد.نتیجهگیری: نتایج بهدست آمده از پژوهش حاکی از آن است که بین سواد دیجیتال و ابعاد فنی و نگرشی آن با کاربردپذیری رابطه معناداری وجود دارد و رابطه دو بعد شناختی و عاطفی-اجتماعی با کاربردپذیری رد شد. مزایای استفاده از یادگیری الکترونیکی منجر به ایجاد نگرش مثبت در افراد می شود و از طرفی کسانی که از لحاظ فنی مهارت لازم کار با نرم افزار را دارند آن را کاربردی میدانند. با توجه به نتایج بهدست آمده در این پژوهش اهمیت سواد دیجیتال معلمان مشخص میشود؛ زیرا معلمانی که سواد دیجیتال بالاتری دارند، در تدریس در فضای دیجیتال و استفاده از نرمافزارهای آموزشی مشکل چندانی نخواهند داشت و این امر موجب بهبود عملکرد آنها در این زمینه خواهد بود.
اموزش الکترونیکی- مجازی
نازیلا خطیب زنجانی؛ نادر محمدی؛ افشین پاآهو
چکیده
پیشینه و اهداف: همبستگی بنیادی با دو مجموعه متغیر که به هریک از آنها میتوان یک معنای نظری داد، سروکار دارد. هدف از این مطالعه همبستگی بنیادی مجموعه خودتنظیمی آنلاین (تعامل آنلاین) و مؤلفههای انعطافپذیری شناختی در دوران آموزش مجازی (زمان شیوع ویروس کرونا)، در دانشآموزان دوره دوم متوسطه بود.روشها: جامعه آماری این تحقیق، کلیه ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: همبستگی بنیادی با دو مجموعه متغیر که به هریک از آنها میتوان یک معنای نظری داد، سروکار دارد. هدف از این مطالعه همبستگی بنیادی مجموعه خودتنظیمی آنلاین (تعامل آنلاین) و مؤلفههای انعطافپذیری شناختی در دوران آموزش مجازی (زمان شیوع ویروس کرونا)، در دانشآموزان دوره دوم متوسطه بود.روشها: جامعه آماری این تحقیق، کلیه دانشآموزان دختر و پسر دوره دوم متوسطه استان اردبیل به تعداد 43098 نفر (19859 دختر و 23239 پسر) در سال تحصیلی 1400-1399 بود که 381 نفر دانشآموز (176 دختر و 205 پسر) بهصورت نمونهگیری طبقهای متناسب از میان کلیه دانشآموزان دختر و پسر دوره دوم متوسطه استان اردبیل (43098 نفر)، انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسش نامه خودتنظیمی آنلاین (OSRQ) و فهرست انعطافپذیری شناختی (CFI)، استفاده شد. دادههای بهدستآمده با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل همبستگی کانونی، در نرمافزار 26SPSS، تجزیهوتحلیل گردید.یافتهها: نتایج بهدستآمده از همبستگی پیرسون، به وجود رابطه معنیدار بین متغیرهای پیشبین و ملاک اشاره داشت (01/0p< ). همچنین تحلیل همبستگی کانونی نیز مشخص ساخت که مؤلفههای مجموعه خودتنظیمی آنلاین (تعامل بین دانشآموز و محتوا، تعامل بین دانشآموز و معلم و تعامل بین دانشآموز و دانشآموز) میتوانند تغییرات مؤلفههای مجموعه انعطافپذیری شناختی (راهکارهای متناوب در پردازش حل مسئله و ادراک کنترلپذیری) را در دانشآموزان دوره دوم متوسطه پیشبینی نمایند (01/0p< ).نتیجهگیری: نتایج این پژوهش مشخص میسازد که، هرقدر تعامل دانشآموزان در آموزش آنلاین و در فضای مجازی با محتوا، مربی و دانشآموزان دیگر بیشتر باشد، از قدرت انعطافپذیری شناختی بیشتری در یادگیری و حل مسائل پیش رو در امورات آموزشی و یادگیری برخوردار هستند. استفاده از راهبردهای شناختی میتواند دانشآموزان را در دستیابی به مفاهیم مبهم آموزش یاری رساند و دستیابی به سطوح بالاتر یادگیری را در آنان امکانپذیر سازد. آموزش مجازی در دوران کنونی اقتضا میکند که یادگیرنده در بعد انگیزشی، مهارتی و عملیاتی مراحل یادگیری در خود در راستای حصول به اهداف آموزشی تغییراتی را به وجود آورد. تعامل آنلاین دانشآموز با محتوا کانالی است که ساخت شناختی و محتوای ذهنی یادگیرنده را با ابعاد فراشناختی، انگیزشی و رفتاریاش آشتی میدهد. این تغییرات در شناخت میتواند یادگیرنده را در خودتنظیمی توانگر ساخته و او را از یک گیرنده منفعل و خشک به یک یادگیرنده فعال و منعطف تبدیل گرداند. و متعاقباً این ادراک از توانایی و قدرت درونی، یادگیرنده را یاری میرساند تا به باور ادراک کنترلپذیری خود در حل مسائل و مواجهه با موقعیتهای چالشبرانگیز برسد؛ نقطه عطفی که کل فرایند یادگیری را زیر سیطره اختیارات فراگیر آورده و یادگیرنده ساخت شناختی خود را شخصاً از روی فاکتورهای مطرح و موجود در موقعیت یادگیری و حل مسئله، از تعامل و تداوم گرفته تا تغییر و تحکیم را در بر دارد. دادههای این پژوهش در زمان شیوع بیماری کرونا و با استفاده از پاسخدهی دانشآموزان با کمک لینک پرسشنامه، در فضای کلاسهای مجازی در اپلیکیشن شاد گردآوری گردیده است. لذا پیشنهاد میگردد، در تحقیقات آتی، پرسشنامهها در حضور محققان و باراهنماییهای لازم ایشان تکمیل گردیده و نتایج مورد تجزیهوتحلیل قرار گیرد.
اموزش الکترونیکی- مجازی
زهره منصوری خسرویه؛ علیرضا عراقیه؛ نادر برزگر؛ امیرحسین مهدیزاده؛ حسینعلی جاهد
چکیده
پیشینه و اهداف: از جمله حوزه های مرتبط با فناوری اطلاعات و ارتباطات که میتواند نقش مؤثری در انتقال دانش بشری داشته باشد، آموزشمجازی مبتنی بر وب است. بر این اساس و بهویژه از اسفندماه 1398 و با توجه به گسترش پاندومی کووید 19؛ بهرهگیری از آموزش مجازی در ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: از جمله حوزه های مرتبط با فناوری اطلاعات و ارتباطات که میتواند نقش مؤثری در انتقال دانش بشری داشته باشد، آموزشمجازی مبتنی بر وب است. بر این اساس و بهویژه از اسفندماه 1398 و با توجه به گسترش پاندومی کووید 19؛ بهرهگیری از آموزش مجازی در کنار آموزش حضوری در نظام آموزش عالی، ضرورت کاملاً محسوسی پیدا کرده است. در نتیجه بسیاری از دانشگاهها به تبع آن وارد عرصه آموزشمجازی برای دانشجویان خود شده اند. اما درباره چالشهای احتمالی این محیطها، هنوز اطلاعاتی در دسترس نیست تا بتوان با شناخت موانع و چالشها و رفع آنها از مزایای آنها به نحو احسن استفاده کرد. در پژوهش حاضر، پژوهشگران در صدد برآمدند تا با استفاده از روش کیفی به تبیین تجارب و دیدگاههای ذینفعان جهت استخراج چالشهای آموزشمجازی در دانشگاه بپردازند. بنابراین، پژوهش حاضر به واکاوی چالشها و آسیبهای آموزشمجازی در آموزشعالی در دوره همهگیری کرونا از منظر استادان پرداخته است.روشها: روش پژوهش حاضر، از نظر اهداف کاربردی و از نظر ماهیت و نوع مطالعه کیفی از نوع تحلیل محتوا و با استفاده از مصاحبههای نیمه ساختار یافته است. مشارکتکنندگان این پژوهش شامل استادان دانشگاه علامه طباطبایی بودند که تجربه تدریس در دورههای مجازی را داشتند و روش نمونهگیری بهصورت هدفمند بوده و حجم نمونه تا رسیدن به حد اشباع نظری ادامه یافته و بر این اساس تعداد 18 نفر از استادان دانشگاه علامه طباطبایی انتخاب شدند. ابزار پژوهش فرم مصاحبه نیمه ساختاریافته بوده و برای تجزیه و تحلیل یافتهها از روش تحلیل محتوا استفاده شد. در این روش تحلیل، با توجه بهماهیت پرسش اصلی پژوهش آسیبهای برنامههایدرسی اجرا شده علتکاوی و تبیین شدند و در نهایت چالشها و آسیبهای آموزش مجازی در دانشگاهها در دوره همهگیری کرونا در قالب شش چالش اصلی ارائه شدند.یافتهها: بر اساس یافتههای پژوهش، چالشهای آموزشمجازی در قالب شش چالش اصلی طبقهبندی شدند و عبارتند از: 1) «مهارت ناکافی اعضای هیأتعلمی در انتخاب و استفاده از رسانههای مناسب»، 2) «ضعف دراستفاده نسبی اعضای هیأتعلمی از منابع مجازی، فناوریهای مبتنی بر وب، خدمات آنلاین مشاوره و پشتیبانیهای فنی»، 3) «ضعف در استفاده نسبی اعضای هیأتعلمی از بسترهای تولید محتوای آموزشی در فضایمجازی»، 4) «وضعیت نامناسب پهنای باند موجود در دانشگاهها»، 5) «سرعت ناکافی توسعه در زمینه بهروزکردن مطالب دیجیتال» و 6) «عدم انطباق ابعاد برنامهدرسی موجود با آموزشمجازی». نتیجهگیری: با توجه به شرایط کنونی جامعه (شیوع بیماری کرونا) و اهمیت یافتن کاربرد روشهای مجازی در آموزش دانشجویان، ضرورت دارد استادان در سیستم آموزش و یادگیری مجازی از انواع مهارتهای برنامه درسی اعم از اهداف، محتوا، روشهای تدریس، آموزش بهره مند باشند و آگاهی لازم را از چالشهای ابزار و وسایل آموزشی و ارزشیابی دارا باشند. همچنین در تبیین این یافتهها باید عنوان نمود با توجه به چالشهای جدی فرا روی استادان، پیشنهاد میشود یک واحد آشنایی با نرمافزارهای متنوع آموزش مجازی و ظرفیتهای آن برای آموزش مجازی در برنامه آموزشی ویژه استادان در نظر گرفته شود. توجه به زیرساختهایی نظیر پهنای باند، منابع الکترونیکی و محتوای دیجیتالی و همچنین مسأله به روز نگه داشتن ابزار و تجهیزات ارتباطی و بهرهگیری از فناوریهای نوین آموزش مجازی از جمله شبکههای اجتماعی مجازی در کنار سیستمهای آموزش مجازی در دانشگاهها از نکات مهم دیگر محسوب میشود.
اموزش الکترونیکی- مجازی
سعید نورالهی؛ محسن نظرزاده زارع؛ سید میثم موسوی
چکیده
پیشینه و اهداف: شیوع ویروس کرونا بهعنوان بحران جدی برای سازمانها و مؤسسات تجاری و آموزشی باعث تعطیلی آنها شد. در مواجهه با چنین بحرانی، انتقال از آموزش حضوری به آموزش مجازی در دستور کار مؤسسات آموزشی بهویژه مدارس قرار گرفت و باعث شد تا به معلمان به عنوان یکی از پیشگامان خط مقدم فرایند یاددهی-یادگیری، فشار کاری مضاعفی وارد ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: شیوع ویروس کرونا بهعنوان بحران جدی برای سازمانها و مؤسسات تجاری و آموزشی باعث تعطیلی آنها شد. در مواجهه با چنین بحرانی، انتقال از آموزش حضوری به آموزش مجازی در دستور کار مؤسسات آموزشی بهویژه مدارس قرار گرفت و باعث شد تا به معلمان به عنوان یکی از پیشگامان خط مقدم فرایند یاددهی-یادگیری، فشار کاری مضاعفی وارد شود. در چنین شرایطی، رهبری مدارس میتواند نقش بسیار مؤثری در افزایش کارایی افراد و کاهش فشارهای ناشی از تغییرات شتابان محیطی داشته باشد. یکی از سبکهای رهبری که میتواند به رهبران مدارس در نیل به این مقصود کمک کند، بهکارگیری سبک رهبری دوسو توان است. رهبری دوسوتوان نوع جدیدی از سبک رهبری است که از دو طیف متفاوت رفتارهای رهبری تشکیلشده و برای مقابله با تغییرات محیطی، رفتارهای رهبری باز و بسته را بهطور متعادل و مکمل یکدیگر بهکار میبرد. دوسوتوانی به افزایش چابکی و عملکرد سازمانی مربوط میشود، و به معنای واقعی کلمه توانایی استفاده از هر دودست با توان یکسان است. رهبری دوسو توان میتواند تأثیرات بسیاری بر خودکارآمدی، نگرش شغلی و... داشته باشد؛ لذا مطالعه اثر این سبک از رهبری در سالیان اخیر مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته است. با توجه به کمبود پژوهشهای انجام شده در مورد این سبک از رهبری به خصوص در بسترهای آموزشی در کشور ما، ضرورت انجام چنین مطالعهای احساس می شد. براین اساس، هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر رهبری دو سوتوان بر رضایت و استرس شغلی معلمان در آموزش مجازی با نقش میانجی توانمندسازی روانشناختی بود.روشها: برای نیل به این مقصود، از روش پژوهش همبستگی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی معلمان مقطع ابتدایی شهر تاکستان بودند، که با توجه به نامشخص بودن تعداد معلمان، حداکثر حجم نمونه به تعداد 335 نفر با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده درنظر گرفته شد. گردآوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه سبک رهبری دوسوتوان، توانمندسازی روانشناختی، رضایت شغلی و استرس شغلی انجام شد و برای تحلیل دادهها با روش آماری مدلیابی معادلات ساختاری (تحلیل مسیر تأییدی) و آزمون همبستگی پیرسون از نرم افزارهای آماری SPSS و AMOS استفاده شد.یافتهها: یافتهها حاکی از تأثیر معنادار و مثبت رهبری باز بر توانمندسازی (637/0)، تأثیر معنادار و مثبت رهبری بسته بر توانمندسازی (365/0)، تأثیر معنادار و منفی توانمندسازی بر استرس شغلی (313/0-)، تأثیر معنادار و منفی رهبری بسته بر استرس شغلی (314/0-)، تأثیر معنادار و منفی رهبری باز بر استرس شغلی (449/0-)، تأثیر معنادار و مثبت توانمندسازی بر رضایت شغلی (224/0)، تأثیر معنادار و مثبت رهبری بسته بر رضایت شغلی (350/0)، تأثیر معنادار و مثبت رهبری باز بر رضایت شغلی (235/0)، تأثیر معنادار و منفی استرس شغلی بر رضایت شغلی (327/0-) بود. همچنین یافتهها حاکی از تاثیر غیرمستقیم و معنادار رهبری بسته و رهبری باز بر استرس شغلی و رضایت شغلی از طریق توانمندسازی و تأثیر غیرمستقیم توانمندسازی بر رضایت شغلی از طریق استرس شغلی بود. علاوه بر این، شاخصهای اندازهگیری و برازش مدل نیز حکایت از مطلوب بودن مدل داشتند.نتیجهگیری: در مجموع یافته های پژوهش نشان داد که با بهره گیری از رهبری دوسوتوان و توانمندسازی میتوان علاوه بر کاهش استرس شغلی معلمان، رضایت شغلی آنها را نیز افزایش داد؛ بنابراین میتوان از این سبک از رهبری بهعنوان یک ابزار مفید برای رهبری اثربخش در مدارس استفاده کرد.
اموزش الکترونیکی- مجازی
مجتبی مقصودی؛ فاطمه صفایی؛ علی هاشمی
چکیده
پیشینه و اهداف: تأکید بر آموزش مجازی در آموزش عالی پدیدهای نوظهور نیست و همواره بهعنوان یک محیط آموزش کمکی در کنار آموزش مجازی مطرح بوده است؛ اما با وقوع ناگهانی همه گیری کرونا، نظام آموزش عالی غافلگیرانه به آن پناه برد. اگرچه پیش از این نیز کیفیت این محیط آموزشی پیوسته مورد سنجش قرار گرفته است ولی سؤال اصلی این است که ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: تأکید بر آموزش مجازی در آموزش عالی پدیدهای نوظهور نیست و همواره بهعنوان یک محیط آموزش کمکی در کنار آموزش مجازی مطرح بوده است؛ اما با وقوع ناگهانی همه گیری کرونا، نظام آموزش عالی غافلگیرانه به آن پناه برد. اگرچه پیش از این نیز کیفیت این محیط آموزشی پیوسته مورد سنجش قرار گرفته است ولی سؤال اصلی این است که آیا آنچه در پیش از دوران کرونا در خصوص کیفیت آموزش مجازی و قابلیتهای آن گفته شد در این دوران که تنها محیط آموزش و یادگیری بوده است نیز صادق است. از این رو، هدف از انجام این تحقیق بررسی کیفیت آموزش مجازی ارائهشده در دانشگاه فرهنگیان در دوران همه گیری کرونا با تأکید بر سنجش نگرش استادان و دانشجویان رشته های مختلف تحصیلی بود.روشها: در این تحقیق، از روش آمیخته کمّی-کیفی ترتیبی استفاده شد. به منظور گردآوری دادههای کمّی، دو پرسشنامه جداگانه برای استادان و دانشجویان استفاده شد که به ترتیب حاوی 15 و 19 سؤال بود که نگرش آنان را براساس یک مقیاس لیکرت پنج گزینهای اندازه می گرفت. نسخه اصلی پرسشنامه ویژه استادان توسط دیلون و مکلین [39] ساخته شده است و پرسشنامه وطنپرست و همکاران [40] نیز برای دانشجویان استفاده شد. در این تحقیق جامعه آماری مشتمل بر713 دانشجو و 89 استاد شاغل در دانشگاه فرهنگیان استان مرکزی بود. شرکتکنندگان این پژوهش با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. این پرسشنامه ها در میان 317 دانشجو و 36 استاد از گروه های آموزشی آموزش ابتدایی، مشاوره، آموزش کودکان استثنایی، تربیت بدنی، آموزش زبان انگلیسی و ادبیات فارسی، الهیات و فناوری اطلاعات توزیع شدند. پس از گردآوری داده ها از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه برای تحلیل دادهها استفاده شد. علاوه بر این، برای گردآوری داده های کیفی، پرسشهای مصاحبه بر مبنای نتایج تحلیل داده های کمّی طراحی شد و سپس مصاحبه با 22 تن (14 خانم و 8 آقا) از دانشجویان و 12 تن (6 آقا و 6 خانم) از استادان داوطلب در شرکت در مصاحبه از گروه های آموزشی فوقالذکر انجام شد. پس از ضبط جلسات مصاحبه و پیاده سازی آن، مرحله کدگذاری و دستهبندی آنها انجام شد.یافتهها: نتایج حاکی از این بود که استادان رشته های مختلف آموزشی از نگرش مثبت و رضایت بالایی از آموزش مجازی در این دوران برخوردار بودند و تفاوتی بین استادان گروه های آموزشی مختلف از این نظر وجود نداشت. درحالیکه، نتایج گویای این واقعیت بود که دانشجویان عموماً از نگرشی منفی و رضایت اندک نسبت به آموزش مجازی برخوردار بودند و تفاوت معناداری بین نگرش آنان با توجه به رشته تحصیلیشان وجود داشت. برای کشف علل تأثیرگذار بر بروز این نتایج، محققان تصمیم به انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته گرفتند. پس از تحلیل محتوای داده های کیفی حاصل از مصاحبه با استادان و دانشجویان با اتکا بر روش تحلیل محتوای کیفی هدایتشده، مشخص شد که عوامل مربوط به محیط آموزش مجازی و چندرسانهای و نیز یادگیری مشارکتی در شکل گیری نگرش استادان و دانشجویان مهم است. به همین ترتیب، علاوه بر این عوامل، عامل سوم که مربوط به یادگیری مستقل است در شکلگ یری نگرش و میزان رضایتمندی آنان از آموزش نقش ایفا می کرد.نتیجهگیری: این تحقیق نشان داد که استادان و دانشجویان تا چه اندازه می توانند نظرات متفاوتی داشته باشند. در حالیکه استادان شرکت کننده در این تحقیق نگرش مثبت نسبت به آموزش مجازی در دانشگاه فرهنگیان داشتند، دانشجویان در مجموع نگرشی منفی به آن در دوره همه گیری کرونا نشان دادند. بر اساس یافتههای این پژوهش از داده های کیفی، ابزارهای آموزش چندرسانهای و استفاده ناکافی از آموزش گروهی و مشارکتی از نقاط ضعف و علل اصلی نگرش منفی و نارضایتی نسبی دانشجویان بوده است و نیز طراحی محتوا و مطالب درسی و عدم تشویق دانشجویان بر یادگیری مستقل نیز از دیگر علل این نارضایتی بود. بنا بر نتایج این تحقیق پیشنهاد میشود که برای اجرای بهینه آموزش مجازی استادان علاوه بر دانش و مهارت، باید از نگرش مثبتی برخوردار باشند و با قاطعیت این نگرش را به دانشجویان منتقل کنند.
اموزش الکترونیکی- مجازی
شهرام ملانیا جلودار؛ محمد امیری
چکیده
پیشینه و اهداف: دانشجویان بهعنوان رکن و محور اصلی نظام آموزشی و دانشگاه هستند که توجه به شرایط آنها و شناسایی موانع دستیابیشان به اهداف نظام آموزشی از اهمیت ویژهای برخوردار است. با توجه به شیوع ویروس کرونا از سال 2019 استفاده از ابزارهای یادگیری الکترونیک توسط استادان و دانشجویان مورد توجه قرار گرفت و با اینکه مزایای ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: دانشجویان بهعنوان رکن و محور اصلی نظام آموزشی و دانشگاه هستند که توجه به شرایط آنها و شناسایی موانع دستیابیشان به اهداف نظام آموزشی از اهمیت ویژهای برخوردار است. با توجه به شیوع ویروس کرونا از سال 2019 استفاده از ابزارهای یادگیری الکترونیک توسط استادان و دانشجویان مورد توجه قرار گرفت و با اینکه مزایای زیادی این نوع از آموزشها میتوانند داشته باشند، در سوی دیگر میتوانند مخاطراتی را هم برای دانشجویان و جوانان ایجاد کنند. از مزایای استفاده از آن میتوان به دسترسی دانشجویان به منابع مطالعاتی بیشتر و امکان گوش کردن به تدریس برای دفعات زیاد و همچنین صرفه جویی در وقت و هزینه به دلیل عدم نیاز به حضور فیزیکی اشاره کرد. یکی از مهمترین مضرات آن استفاده بیش از حد و غیرضروری از اینترنت به بهانه مطالعه و شرکت در کلاسهای آموزش مجازی است که امکان کنترل میزان استفاده از آن توسط والدین را مشکلتر میکند. پدیده استفاده بیش از اندازه و غیرضروری از اینترنت و فضای مجازی میتواند منجر به اختلال عملکرد روانی و آموزشی دانشجویان شود که بهعنوان استفاده اینترنتی شناخته میشود. هدف از این پژوهش بررسی رابطه استفاده نادرست از اینترنت با برنامه مطالعه دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه فنی و حرفهای استان مازندران در زمان شیوع پاندمی کوید19 است.روشها: تحقیق از نوع پیمایشی بود. از میان حدود13500 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه فنی و حرفهای مازندران در سال تحصیلی 1400-1399، تعداد 550 دانشجو براساس انتخاب تصادفی برگزیده شده و مورد آزمون قرار گرفتند. ابزار گردآوری دادهها، در قسمت متغیر مستقل پرسشنامه استاندارد یانگ (1998) و قسمت متغیر وابسته پرسشنامه محققساخته است که دارای اعتبار صوری بوده که در آن پایایی متغیر اعتیاد به اینترنت 0.88 و متغیر برنامه مطالعه دانشجویان برابر 0.91 محاسبه شد. در این مطالعه برای بررسی رابطه میان متغیرهای پیشبین و ملاک علاوه بر آزمونهای پیرسون، رگرسیون چندمتغیره و تحلیل مسیر از روش اندازهگیری اشتراک اطلاعاتی (Mutual Information) نیز استفاده شده است. این روش نه تنها میزان وابستگی خطی بین دو متغیر تصادفی را بررسی میکند؛ بلکه وابستگی غیر خطی را هم اندازهگیری میکند. این روش کاربرد بسیار زیادی در نظریه اطلاعات دارد.یافتهها: نتایج نشان داد که متغیر کل استفاده از اینترنت رابطه معکوس و معنیداری در حد متوسط با متغیر برنامه مطالعه دانشجویان دارد (0.35- = ضریب پیرسون). و اینکه هر 5 مؤلفۀ متغیر استفاده از اینترنت) تأثیر اینترنت بر تأخیر کارها، ترجیح بودن در اینترنت نسبت به کارها، میزان وابستگی به اینترنت ، اعتراض دیگران در استفاده افراطی از اینترنت و پناه آوردن به اینترنت به دلیل شرایط) رابطه معکوس و معنیداری با متغیر برنامه مطالعه دانشجویان دارند. این 4 مؤلفۀ اول توانستند 0.17 درصد از واریانس متغیر برنامه مطالعه دانشجویان را تبیین نمایند. در اندازهگیری وابستگی بین متغیرهای استفاده از اینترنت و برنامه مطالعه دانشجویان با دو روش اندازهگیری اشتراک اطلاعاتی و سایر روشها با وجود تفاوتهای جزئی به هم نزدیک بودند.نتیجهگیری: به نظر میرسد وابستگی و استفاده نادرست از اینترنت به دو حالت متفاوت ناخودآگاه و خودآگاه با نتیجه برنامه مطالعه دانشجویان ارتباط دارد. نتیجه نشان میدهد که در بین مؤلفههای استفاده از اینترنت، تأثیر اینترنت بر تاخیر کارها بیشترین رابطه را با متغیر برنامه مطالعه دانشجویان دارد. مؤلفه اعتراض دیگران در استفاده افراطی از اینترنت به دلیل تأثیرپذیری از اعتراض خانواده و اطرافیان روی برنامه مطالعه دانشجویان رابطه مستقیم و مثبتی را نشان میدهد؛ اما با تأثیرپذیری غیرمستقیم از ابعاد دیگر استفاده اینترنتی، اثر مستقیم و مثبت بر روی متغیر برنامه مطالعه دانشجویان کمرنگ شده است.
اموزش الکترونیکی- مجازی
نرجس امینی؛ احمدرضا نصراصفهانی؛ بی بی عشرت زمانی؛ بهروز ترک لادانی
چکیده
پیشینه و اهداف: ماهیت آموزش عالی به علت پیشرفت فاوا در حال تحول بوده و این فناوریها بر روی رسالت دانشگاهها در ابعاد آموزش و پژوهش تاثیر بهسزایی گذاشته است. فاوا واسطهایست که امکان بیان طیف گستردهای از اطلاعات، اندیشهها، مفاهیم و پیامها را فراهم میکند. این پدیده با تمام ویژگیها و کاربردهایی که دارد، ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: ماهیت آموزش عالی به علت پیشرفت فاوا در حال تحول بوده و این فناوریها بر روی رسالت دانشگاهها در ابعاد آموزش و پژوهش تاثیر بهسزایی گذاشته است. فاوا واسطهایست که امکان بیان طیف گستردهای از اطلاعات، اندیشهها، مفاهیم و پیامها را فراهم میکند. این پدیده با تمام ویژگیها و کاربردهایی که دارد، عبارت است از گردآوری، سازماندهی، ذخیره و نشر اطلاعات اعم از صوت، تصویر، متن یا عدد که با استفاده از ابزارهای رایانهای و مخابراتی صورت پذیرد. فاوا به عنوان رویکردی نوین، مکمل آموزش است نه جایگزین آن، هدف از توسعه آن، بهبود و کارآمدتر ساختن منابع آموزش و پرورش، به ویژه منابع انسانی است. مطالعات متعددی در گذشته اثرات مثبت فاوا را در تدریس نشان دادهاند. گسترش فناوری اطلاعات و استفاده از ابزارها و مفاهیم نوین، زمینه بسط اطلاعات و دسترسی آسان و کم هزینه را برای فراگیران اعم از دانشآموزان، دانشجویان و معلمان به روش برخط فراهم کرده و تبادل سریع اطلاعات و تعاملات فرهنگی را میسر میسازد. مؤسسات آموزش عالی نیز به طور فزایندهای نسبت به استفاده از فاوابه عنوان ابزاری برای یاددهی یادگیری، همکاریهای علمی، ارتباطات علمی، توسعه و توانمندی اعضای هیئت علمی برنامهریزی کرده و در عمل، سعی بر آن دارند که فاوا را برای تحقق اهداف به کار ببرند. در مواجه با نیاز جهانی کاربرد فاوا به استادان در جایگزین نمودن روشهای آموزش سنتی با ابزار و امکانات آموزش و یادگیری مبتنی بر فناوری کمک خواهند کرد. اما امروزه این امر برای آموزش خیلی مهمتر از گذشته است، زیرا ابزارهای جدید و استفاده از فاوا در روشهای آموزشی مؤثرند. به نظر میرسد فاوا تاثیر شگرفی بر فرایند یادگیری در آموزش عالی از طریق ارائه فرصتهای جدید و جالبی برای اساتید و دانشجویان داشته باشد. هدف پژوهش حاضر فراتحلیل پژوهشهای انجام شده در زمینه تأثیر استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات بر عملکرد آموزشی و پژوهشی استادان، جهت برآورد اندازه اثر واقعی فاوا بر عملکرد آموزشی و پژوهشی استادان بود.روشها: کلیه پژوهشهای انجام شده، تا پایان سال 1396 در زمینه رابطهی میزان استفاده از فناوری اطلاعات با عملکرد آموزشی و پژوهشی اعضای هیأت علمی در ایران جامعه پژوهشی میباشد. با بررسی همه پژوهشهای انجام شده تعداد 6 پژوهش درباره اثر فناوری اطلاعات و ارتباطات با عملکرد آموزشی استادان و همچنین تعداد 5 پژوهش درباره اثر فناوری اطلاعات و ارتباطات با عملکرد پژوهشی استادان که دارای ویژگیهای مناسب برای ورود به فراتحلیل بودند، انتخاب شدند. ابزار پژوهش، چک لیست گزینش پژوهشها از نظر فنی و روششناختی بود . مدل فراتحلیل ترجیحی در این پژوهش رویکرد ترکیب نتایج هانتر و اشمیت بود. برای تفسیر نتایج نیز از رویکرد کوهن استفاده شد.یافتهها: اندازه اثر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر عملکرد آموزشی استادان نیز 413/0 میباشد که برمبنای شاخصهای تفسیری، بالاتر از متوسط است. همچنین اندازه اثر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر عملکرد پژوهشی استادان نیز 315/0 میباشد که برمبنای شاخصهای تفسیری، متوسط است.نتیجهگیری: کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات بر عملکرد آموزشی و پژوهشی استادان به طور معناداری تأثیر دارد. با توجه به نتایج به دست آمده و کمیت و کیفیت پژوهشهای موجود، پیشنهاد میشود تحقیقات این دو حوزه در سطح بالاتری از لحاظ کیفی و رعایت قواعد تدوین مقاله و اجرای پژوهش انجام شود. همچنین برای رسیدن به یک نتیجه قابل اعتماد در مرحله اول از آمار پارامتریک درطرح خود استفاده کنند و روشهای آماری قوی همراه با نمونه متناسب و روش های نمونهگیری مناسب با جامعه استفاده گردد.
اموزش الکترونیکی- مجازی
سید محمدباقر جعفری؛ جبار باباشاهی؛ ندا اسکندری؛ مصطفی زندی نسب
چکیده
پیشینه و اهداف: امروزه با پیشرفت ابزارهای ارتباط جمعی و رایانهها، نفوذ و گسترش شبکه اینترنت در عرصههای مختلف زندگی انکارناپذیر است. یکی از پدیدههای بسیار فراگیری که در چند سال اخیر بر روی شبکه اینترنت به وجود آمده، پیدایش رسانههای اجتماعی است. رسانههای اجتماعی، زندگی اجتماعی و اقتصادی را تحت تاثیر قرار دادهاند. گسترش رسانههای ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: امروزه با پیشرفت ابزارهای ارتباط جمعی و رایانهها، نفوذ و گسترش شبکه اینترنت در عرصههای مختلف زندگی انکارناپذیر است. یکی از پدیدههای بسیار فراگیری که در چند سال اخیر بر روی شبکه اینترنت به وجود آمده، پیدایش رسانههای اجتماعی است. رسانههای اجتماعی، زندگی اجتماعی و اقتصادی را تحت تاثیر قرار دادهاند. گسترش رسانههای اجتماعی مورد توجه اقشار مختلف جامعه از جمله مدیران آموزشی قرار گرفته است؛ از دیدگاه مدیران آموزشی، رسانههای اجتماعی فرصتهای بی بدیلی برای آموزش و یادگیری فراهم میآورد. رسانههای اجتماعی عبارتاند از گروهی از برنامههای کاربردی مبتنی بر اینترنت که با اتکا به بنیانهای فناوری وب، امکان ایجاد و تبادل محتوای تولید شده توسط کاربران را فراهم مینمایند. رسانههای اجتماعی در کنار جنبه سرگرمی، برای دسترسی و انتشار اطلاعات مربوط به یادگیری مورد استفاده قرار میگیرند و استفاده از آنها در جهت تحقق اهداف آموزشی به طور مفصل مطالعه شده است. یکی از کاربردهای رسانههای اجتماعی، یادگیری میباشد که فرآیند یادگیری در آن از طریق به اشتراکگذاری دانش اتفاق میافتد. با گسترش رسانههای اجتماعی، استفاده مناسب و کارآمد از آن اهمیت ویژه پیدا کرده است. رسانههای اجتماعی ابزاری مناسب جهت یادگیری هستند و برای داشتن جامعهای بهتر و پیشرفتهتر باید به نقش یادگیری از طریق رسانههای اجتماعی توجه ویژه نمود. یکی از مواردی که باعث توسعه یادگیری از طریق رسانههای اجتماعی میگردد، وفاداری کاربران به یادگیری از طریق رسانههای اجتماعی میباشد؛ لذا در پژوهش حاضر پیشایندهای موثر بر وفاداری به یادگیری از طریق رسانههای اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت.روشها: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیت، یک پژوهش توصیفی است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه و جامعه آماری این پژوهش کاربران گروه تلگرامی کانون فناوری اطلاعات قم بودهاند. در این پژوهش از نمونهگیری در دسترس استفاده شد و تعداد 364 پرسشنامه جمعآوری گردید. تجزیه و تحلیل یافتهها با نرم افزارهایSPSS و LISREL انجام شده است.یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که بیش از 95 درصد جامعه آماری مورد بررسی دارای تحصیلات دانشگاهی بودهاند و تمام فرضیههای پژوهش مورد تایید واقع شد.نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان میدهد که دو شاخص سنجش وفاداری به یادگیری از طریق رسانههای اجتماعی (تمایل رفتاری به ادامه استفاده از آن و تمایل به توصیه به دیگران) تحت تاثیر رضایت از آن قرار دارند و رضایت نیز تحت تاثیر خودکارآمدی یادگیری و علاقه به یادگیری از طریق رسانه های اجتماعی قرار دارد. همچنین نتایج نشان داد، ناتوانی شناختی اینترنت معایبی دارد و باعث میگردد که خودکارآمدی و علاقه به یادگیری از طریق رسانههای اجتماعی کاهش پیدا کند. زمانی که فردی احساس خودکارآمدی یادگیری از طریق رسانههای اجتماعی داشته باشد، در خود علاقه و رضایت در یادگیری از طریق آن مییابد. همچنین، علاقه به یادگیری از طریق رسانههای اجتماعی باعث رضایت به یادگیری از طریق آن میگردد و در نهایت، در صورتی که فرد رضایت از یادگیری را در خود دریابد، تمایل رفتاری به ادامه استفاده از رسانههای اجتماعی و تمایل به توصیه به دیگران دارد.از طریق موارد ذکر شده، گسترش رسانههای اجتماعی به عنوان یک ابزار یادگیری امکانپذیر است و این موضوع سبب مزایای زیادی از جمله کاهش هزینههای یادگیری، کاهش زمان صرف یادگیری، گسترش یادگیری به صورت عادلانه و بهبود یادگیری میگردد.
اموزش الکترونیکی- مجازی
علیرضا بادله؛ نوش آفرین نصرت؛ وحیده سلیمانی راد
چکیده
پیشینه و اهداف: پیشرفت روزافزون تکنولوژی سبب پیدایش ماشین هایی به نام ربات شده، به طوری که امروزه رباتیک ابعاد مختلف زندگی بشر را تحت تأثیر قرار داده است. رباتیک یکی از جدیدترین فناوریهای جهان امروز است که امروزه نقش آن در صنعت بسیار زیاد بوده و به تدریج در حال گسترش در تمام زندگی بشری است. رباتیک ابزار نوینی است که میتواند بسیاری ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: پیشرفت روزافزون تکنولوژی سبب پیدایش ماشین هایی به نام ربات شده، به طوری که امروزه رباتیک ابعاد مختلف زندگی بشر را تحت تأثیر قرار داده است. رباتیک یکی از جدیدترین فناوریهای جهان امروز است که امروزه نقش آن در صنعت بسیار زیاد بوده و به تدریج در حال گسترش در تمام زندگی بشری است. رباتیک ابزار نوینی است که میتواند بسیاری از نیازهای انسان را برطرف نماید و بر نگرشها و تفکرات آدمی به خصوص نوجوانان، تأثیر بگذارد و رفتار آنها را تحت تأثیر خود قرار دهد، زیرا نوجوانان علاقه دارند که تجربههای جدیدی را بدست آورند و تکنولوژی، به دلیل اختراعات جدید مانند رباتیک، این نیاز آنان را رفع می کند. دانشآموزان با تکنولوژی و رباتیک احساس راحتی بیشتری میکنند، چون این فناوری، حس کنجکاوی آنها را برطرف میکند. دنیای رباتیک، تلفیقی از الکترونیک، مکانیک، نرم افزار و سخت افزار میباشد که همواره در حال پیشرفت است. به عبارت دیگر، رباتیک یک دستگاه الکترومکانیکی یا یک نرمافزار هوشمند برای جایگزینی با انسان، با هدف انجام وظایف گوناگون است. یک ماشین که میتواند برای عمل به دستورات گوناگون برنامهریزی گردد یا یک سری کارهای ویژه را انجام دهد، به خصوص آن دسته از امور که فراتر از تواناییهای طبیعی و سرشتی بشر باشند. رباتیک، به علت داشتن ماهیت بین رشتهای، دارای رویکرد جذابی در آموزش است، زیرا نیازمند تخصص در رشتههای ریاضیات و زیباشناسی است که ریاضیات سبب تقویت تفکر حل مسئله و زیباشناسی سبب تقویت تفکر خلاق میگردد. بنابراین میتوان بیان کرد که رباتیک بر تفکرات حل مسئله و خلاق دانشآموزان مؤثر است. هدف پژوهش حاضر تأثیر آموزش رباتیک بر مهارتهای حل مسئله در درس فیزیک دانشآموزان دوره ی متوسطه اول میباشد.روشها: این پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع علی-مقایسهای است و جامعهی آماری آن شامل تمامی مدارس عضو طرح آموزشی رباتیک شهر تهران می باشد. به روش نمونهگیری خوشهای، از بین 5 منطقه ی تهران، یک منطقه و سپس به طور تصادفی از بین مدارس آن، 6 مدرسه با 173 دانش آموز انتخاب و به صورت هدفمند تعداد 120 دانشآموز از بین آن ها انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ی محقق ساختهی سنجش مهارتهای حل مسئله و بسته ی آموزش سازههای رباتیک در درس فیزیک بوده است که روایی آن با روش روایی محتوایی توسط متخصصین رباتیک و اساتید آزمونساز تأیید و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ، 95/0 بدست آمد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها ازSPSS در دو سطح آمار توصیفی (شاخص های مرکزی و پراکندگی) و آمار استنباطی (آزمون تی (t) مستقل، تحلیل واریانس و تحلیل کواریانس) استفاده شد.یافته ها: پژوهش نشان داد که بین آموزش رباتیک و مهارتهای حل مسئله ی دانشآموزان رابطهی معنادار و مثبتی وجود دارد. همچنین رابطه ی معناداری بین تأثیر آموزش رباتیک و مهارتهای حل مسئله در بین دانشآموزان دختر و پسر وجود نداشته و تفاوتی بین آن ها مشاهده نمی شود.نتیجهگیری: آموزش رباتیک بر مهارتهای حل مسأله دانشآموزان تأثیر مثبت و معناداری دارد. پژوهش حاضر همانند هر پژوهش دیگر با محدودیتهایی همانند استفاده ی تنها از یکی از ابزارهای تحقیق، یعنی پرسشنامه و عدم استفاده از سایر ابزارها و محدودیتهایی جغرافیایی و دوره ی تحصیلی و هزینههای آموزشی و ساخت ربات، نیازمندی به تجهیزات کارگاهی پیشرفته، در دسترس نبودن نرم افزارهای اصل و استاندارد مواجه بود. بنابراین پیشنهاد میشود که پژوهش حاضر در سایر مناطق جغرافیایی و در دوره های تحصیلی مختلف و در مکانهای با امکانات پیشرفته ی مهندسی عملیاتی گردد تا قدرت تعمیم یافتهها افزایش یابد. براساس یافتههای حاصل از این پژوهش، پیشنهاد میشود ترتیبی داده شود تا در زمینه ی تأثیر رباتیک بر انگیزه و یادگیری دانشآموزان، تحقیقات بیشتری صورت گرفته و بتوان با کسب اطلاعات دقیق راهکارهایی در جهت استفاده ی صحیح از آموزش رباتیک ارائه داد. علاوه بر این پیشنهاد می گردد، شیوههای آموزش رباتیک در کشورهای دیگر جهت ارتقای تأثیرگذاری آموزش رباتیک بر دانشآموزان مورد توجه قرار گیرد.
اموزش الکترونیکی- مجازی
سیدامین عظیمی؛ گالیا کریلوا ایلدوسونا؛ نسیم سلیمانی
چکیده
پیشینه و اهداف: رویکرد گسترده جهان در بهکارگیری فناوری آموزش از راه دور برای تعلیم و تربیت خود گواه این است که استفاده از این ابزار فوائد و مزایای منحصر به فردی را برای آموزش و یادگیری به همراه دارد. با این حال، استفاده از فناوری باید با دقت مورد نظارت قرار گیرد. فناوریهای آموزشی ابزارهای کارآمدی محسوب میشوند، اما به تنهایی و ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: رویکرد گسترده جهان در بهکارگیری فناوری آموزش از راه دور برای تعلیم و تربیت خود گواه این است که استفاده از این ابزار فوائد و مزایای منحصر به فردی را برای آموزش و یادگیری به همراه دارد. با این حال، استفاده از فناوری باید با دقت مورد نظارت قرار گیرد. فناوریهای آموزشی ابزارهای کارآمدی محسوب میشوند، اما به تنهایی و به خودیِ خود کار خارقالعادهای انجام نمیدهند. در واقع این نحوه استفاده و بهکارگیری صحیح آنها توسط دستاندرکاران از جمله اساتید و دانشجویان است که به این ابزارها ارزش، کارایی و اثربخشی میدهد. از جمله شاخصههای اصلی ورود فناوری به آموزش خودآموزی بوده است؛ اما در جریان خودآموزی مهارتهای اساسیتری در فرد باید پایهگذاری و تقویت شود، از جمله مهارتهای خودشناسی، خودسازماندهی، خودانگیزی برای مطالعه که در نهایت به خودتوسعهای منجر میگردد. استفاده مناسب از فناوریهای آموزشی مانند استفاده از سیستم مدیریت محتوا و امکانات آنها میتواند به طور بالقوه پشتیبان توسعه مراحل مختلف خودتوسعهای میباشد. استفاده از فناوریهای آموزشی برای رسیدن به خودتوسعهای با تلاشهای قابل توجهی از سوی معلمان و هزینههای زمانی همراه است. علاوه بر این، اساتید باید در این زمینه از دانش، مهارتهای فنی، استعداد و تجربه کافی برخوردار باشند. این تلاشها با بررسی اهداف، محتوا و همچنین انتخاب روشهای آموزشی مناسب تکمیل میشود. در نتیجه، در صورتی که اساتید قادر به انتخاب منابع اطلاعاتی مناسب، تجزیه و تحلیل و ترکیب دانشهای مختلف باشند، امکان دستیابی به یک نتیجه کیفی متفاوت وجود دارد. با وجود این، همواره هماهنگی میان عناصر مختلف فراهم نشده و در نتیجه کاستیهایی در این زمینه دیده میشود.هدف این مقاله بررسی تاثیر خودتوسعهای دانشجویان بر میزان پیشرفت تحصیلی آنها با بهکارگیری فناوری آموزش از راه دور توسط اساتید میباشد.روشها: این پژوهش به شیوه شـبهآزمایشـی (پیشآزمون- پسآزمون) در درس آمار انجام شد. جامعه آمـاری این پژوهش شامل 664 نفر از دانشجویان رشتههای علوم اجتماعی (اقتصاد و مدیریت) دانشگاههای مجازی ایران و روسیه در سال تحصیلی 2015-2017 بودند که از بین آنها تعداد 242 دانشجو( 112 نفر از روسیه و 136 نفر از ایران) بر اساس جدول مورگان انتخاب شدند.یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد بین میانگین نمرات پیشآزمون و پسآزمون در هر دو متغیر سطح خودتوسعهای و پیشرفت تحصیلی دانشجویان در هر دو کشور ایران و روسیه تفاوت معناداری وجود داشت.نتیجهگیری: بهکارگیری فناوریهای آموزشی توسط اساتید بر ارتقای پیشرفت تحصیلی و خودتوسعهای دانشجویان تاثیر محسوس دارد. استفاده هدفمند از فناوریها میتواند سودمندی آنها را بیش از پیش آشکار سازد. نتایج این پژوهش یادآور این مساله است که نگاهی جدید و متفاوت به فناوری و کاربردهای آن در ایجاد تحول و تجارب جدید در آموزش موثر است. در واقع، هدف از بهکارگیری فناوری در عصر امروز باید گسترش مهارتهای فردی و خودتوسعهای باشد، تا بتوان به غایت اصلی آموزش که تربیت فراگیرانی فعال و جستجوگر و آماده برای تحول است، نائل شد و بدینوسیله بتوانند راهحلهای خلاق، متفکرانه و اندیشمندانهای را برای مواجهه با مسائل زندگی در قرن حاضر، همچنین افزایش عملکرد تحصیلی خود، بیابند.
اموزش الکترونیکی- مجازی
وحیدرضا میرزائیان
چکیده
پیشینه و اهداف: ترجمه ماشینی در حال حاضر به طور گسترده در همه جا مورد استفاده قرار میگیرد؛ با این حال، نقش آن به عنوان ابزار یادگیری زبان تأیید نشده است، زیرا نگرانیهایی در مورد کیفیت آن وجود دارد. با این حال، اگر خروجی ترجمه ماشینی را با خروجی تولید شده ده سال پیش مقایسه کنیم، شاهد پیشرفت چشمگیری در کیفیت آن بخصوص در بعد واژگانی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: ترجمه ماشینی در حال حاضر به طور گسترده در همه جا مورد استفاده قرار میگیرد؛ با این حال، نقش آن به عنوان ابزار یادگیری زبان تأیید نشده است، زیرا نگرانیهایی در مورد کیفیت آن وجود دارد. با این حال، اگر خروجی ترجمه ماشینی را با خروجی تولید شده ده سال پیش مقایسه کنیم، شاهد پیشرفت چشمگیری در کیفیت آن بخصوص در بعد واژگانی و دستوری هستیم. ترجمه ماشینی را میتوان بدین شکل تعریف کرد: فرایندی که از طریق آن و با استفاده از دستگاههای الکترونیکی میتوان ورودی را از زبانی ارایه نمود و خروجی را به زبان دیگر تحویل گرفت. هنگامیکه ترجمه ماشینی روی گوشیهای هوشمند در دسترس همگان قرار گرفت به دلیل مزایایی همچون رایگان بودن و سهولت دسترسی، مقبولیتی همگانی کسب نمود.در حوزه تعلیم و تعلم، هر روزه یادگیرندگان زیادی از این فناوری برای اهداف مختلف شخصی و همچنین علمی استفاده میکنند. این اهداف به طور عمده عبارتند از درک متنی که به زبان مادری نوشته نشده است و یا ترجمه متون مختلف از زبانهای مختلف به زبانهای دیگر و تحویل آن بعنوان تکالیف درسی به مدرسان. ترجمه ماشینی با تولید نسخهای نه چندان کامل میتواند به یادگیرندگان کمک کند درک مختصری از متنی که از زبان دیگری به غیر از زبان مادری نگاشته شده است پیدا کنندهدف از این پژوهش بررسی تاثیر ترجمه ماشینی روی درک مطلب دانشجویان است.روشها: برای رسیدن به این هدف، سه نوع متن با سطوح مختلف دشواری انتخاب شد. این متون یک بار توسط مترجم انسانی و یک بار با ترجمه ماشینی (مترجم گوگل) ترجمه شد. در نهایت شش متن بدست آمد. خروجی ترجمه ماشینی مورد ارزیابی قرار گرفته و تجزیه و تحلیل شد.یافتهها: سپس دانشجویان کارشناسی ارشد که بیشتر از ترجمه ماشینی برای درک مطالب درسی خود استفاده میکنند به صورت تصادفی به شش گروه تقسیم شدند و هر گروه یکی از این متون را خوانده و به سوالات چهار جوابی درک مطلب در انتهای متن پاسخ دادند. آزمون تی روی دادهها انجام شد و مشخص گردید که از سه نوع متن، دو نوع متن علیرغم داشتن برخی مشکلات واژگانی و دستوری توانست با ترجمه انسانی رقابت کند.نتیجهگیری: دادهها نشان داد کیفیت ترجمه ماشینی در حال بهبود است و هم اکنون به آن درجه از کیفیت رسیده است که از آن بتوان بعنوان ابزاری در محیطهای آموزشی استفاده نمود. راهکارهایی نیز در خصوص استفاده بهینه از این فناوری در کلاس درس ارایه گردیده است. با توجه به اینکه نوع متن تاثیر بسیار زیادی در کیفیت ترجمه ماشینی دارد و متون علمی بسیار خوب و متون ادبی بسیار بد ترجمه ماشینی میشوند این نکته نیز بایستی در تعمیم دادن نتایج این پژوهش مد نظر قرار گیرد. هر سه متن ترجمه شده توسط گوکل توانست با متن ترجمه شده انسانی از دیدگاه درک مطلب برابری نماید لیکن تعداد جملات مجهول در این متن از دو متن دیگر بیشتر بود که انتظار میرفت در درک مطلب دانشجویان تاثیر منفی بگذارد که چنین چیزی مشاهده نشد. مسئله جنسیت نیز می تواند مورد بررسی قرار گیرد تا بدانیم آیا ارتباطی بین جنسیت و نوع واکنش به ترجمه ماشینی وجود دارد یا خیر
اموزش الکترونیکی- مجازی
مهدی عرب پشتکوهی؛ افسانه زمانی مقدم؛ علی رجب زاده قطری
چکیده
پیشینه و اهداف: در قرن اخیر که دوره گذر از عصر صنعتی به عصر اطلاعات و ارتباطات است، تعلیم و تربیت نسبت به دوران گذشته هم از لحاظ کمیت و هم از لحاظ کیفیت بهطور چشمگیری دچار تحول شده است. ورود فناوری اطلاعات تمامی شئون زندگی بشری را دست خوش تغییر و تحول کرده است؛ در این میان نظامهای آموزشی به دلیل ماهیت معرفتیشان بیش از دیگر ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در قرن اخیر که دوره گذر از عصر صنعتی به عصر اطلاعات و ارتباطات است، تعلیم و تربیت نسبت به دوران گذشته هم از لحاظ کمیت و هم از لحاظ کیفیت بهطور چشمگیری دچار تحول شده است. ورود فناوری اطلاعات تمامی شئون زندگی بشری را دست خوش تغییر و تحول کرده است؛ در این میان نظامهای آموزشی به دلیل ماهیت معرفتیشان بیش از دیگر نظامها از فناوریهای اطلاعاتی متأثر شدهاند. تا چندین سال پیش افراد برای آموزش و یادگیری نیاز به زمان و مکان مشخصی داشتند ولی امروزه با پیشرفت فناوریهای رایانه و شبکه اینترنت تا حدودی این نیاز از بین رفته است و هر کس بهزودی قادر خواهد بود هر چیزی را در هر زمانی و هر مکانی یاد بگیرد. روشهای سنتی آموزش دیگر قادر به پاسخگویی به نیازهای رشد و گسترش مداوم مهارتهای آموزشی نیستند. کاربرد فناوری در آموزش، نظامهای آموزش الکترونیکی را بهوجود آورده و باعث تغییراتی در نقش عناصر آموزش و طراحی آموزشی شده است. هدف پژوهش حاضر، تعیین اهمیت اجزای تشکیلدهنده آموزش الکترونیکی درس کار و فناوری از دیدگاه صاحبنظران است. رویکرد پژوهش کمی و از روش تحلیل سلسله مراتبی استفاده شده است.روشها: رویکرد پژوهش کمی و از روش تحلیل سلسله مراتبی استفاده شده است. این روش در هنگامی که عمل تصمیمگیری با چند گزینه رقیب و معیار تصمیمگیری روبروست قابل استفاده است. معیارهای مطرح شده میتوانند کمی و کیفی باشند. سپس یک سری مقایسههای زوجی انجام میگیرد. این مقایسات وزن هریک از فاکتورها را در راستای گزینههای رقیب مشخص میسازد. در نهایت منطق تحلیل سلسله مراتبی به گونهای ماتریسهای حاصل از مقایسات زوجی را با همدیگر تلفیق میسازد که تصمیم بهینه حاصل آید.جامعه پژوهش صاحبنظران حوزه آموزش، برنامهریزی فناوریهای نوین و درس کار و فناوری هستند که به صورت هدفمند تعداد 18نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه میباشد و شاخصهای تشکیل دهندۀ آن اجزای تشکیل دهنده آموزش الکترونیکی کرسلی بود که در مجموع در 10 شاخص دستهبندی شدند. در این مطالعه به بررسی ضرایب اهمیت شاخصها پرداخته است. سپس این شاخصها در یک پرسشنامه در اختیار نمونه تحقیق قرار داده شد و شاخصهای مذکور به وسیله نرمافزار اکسپرت چویس (expert choice 11) و بر مبنای روش تحلیل سلسله مراتبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تکنیک مقایسه زوجی شاخصها استفاده شد. یافتهها: براساس نتایج بهدست آمده مهمترین اجزای تشکیل دهنده آموزش الکترونیکی از دیدگاه صاحبنظران به ترتیب محتوا (با وزن 116/0)، طراحی صفحات (با وزن 128/0)، سازماندهی (با وزن 124/0)، انگیزش (با وزن 099/0)، انعطافپذیری (با وزن 093/0)، ارزشیابی (با وزن 092/0)، بازخورد (با وزن 098/0)، حجم کاری متعادل (با وزن 090/0)، کمکرسانی (با وزن 081/0) و فعالیت یاددهی- یادگیری (با وزن 079/0) است.نتیجه گیری: یافتههای این پژوهش به تصمیمگیرندگان در اتخاذ راهبردهای اثربخش برای دورههای آموزش کمک میکند چراکه مهمترین اجزای تشکیلدهنده آموزش الکترونیکی مشخص است و تصمیمگیرندگان میتوانند به موجب آن میزان تخصیص منابع را کنترل نمایند.