فناوری آموزش
زهره کرمی
چکیده
پیشینه و اهداف: انسانها، در قرن 21 با چالشهای متعددی مواجه هستند که برای غلبه بر آنها باید مهارتهایی را کسب کنند. برخی از ابزارها مانند هنر و فناوری، قابلیتهای منحصر به فردی برای تربیت ایجاد میکنند که از آنها میتوان برای رویارویی با چالشهای قرن 21 استفاده کرد. هدف از این مقاله، تشریح رویکرد تربیت هنری فناورانه ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: انسانها، در قرن 21 با چالشهای متعددی مواجه هستند که برای غلبه بر آنها باید مهارتهایی را کسب کنند. برخی از ابزارها مانند هنر و فناوری، قابلیتهای منحصر به فردی برای تربیت ایجاد میکنند که از آنها میتوان برای رویارویی با چالشهای قرن 21 استفاده کرد. هدف از این مقاله، تشریح رویکرد تربیت هنری فناورانه برای پرورش مهارتهای قرن 21 در دانشآموزان است.روشها: این مطالعه، یک پژوهش کیفی است که به شیوه فراترکیب انجام شده است. در گام نخست، در بازه زمانی مشخص «از سال 1992 تا 2020»، پایگاههای معتبر علمی خارجی (ساینس دایرکت، اسپرینگر، گوگل اسکولار، اریک، تیلور اند فرانسیس، و ...) و پایگاههای داخلی بــا اسـتفاده از واژگان و اصطلاحات خاص مانند نظریه انعطافپذیری شناختی، محیطهای یادگیری الکترونیکی و مجازی، انعطافپذیری شناختی، اصول و معیارهای نظریه انعطافپذیری شناختی و ... جستجو و تمامی مقالات و متون مرتبط، جمعآوری شدند. در نهایت، 120 سند یافت شد کـه از این تعـداد، 60 سند، متناسب با سؤالات پژوهش بودند. بعد از مطالعه دقیق متون، با توجه به سؤالات پژوهش، اطلاعات لازم استخراج شد. بهمنظور تحلیل دادهها، از روش تحلیل مضمون و جهت سنجش پایایی، از روش توافق بین دو کدگذار استفاده شد.یافتهها: براساس یافتهها، الگوی مفهومی تربیت هنری فناورانه برای پرورش مهارتهای مورد نیاز افراد در قرن 21 ارائه شد. الگو، دارای 5 بخش اصلی (چالشهای قرن 21، مهارتهای مورد نیاز افراد برای رویارویی با چالشهای قرن 21، ابزارهای موردنیاز برای پرورش مهارتهای قرن21، روشهای پرورش مهارتهای قرن21، و فعالیتهای مبتنی بر هنر و فناوری برای پرورش مهارتهای قرن 21) است که هرکدام از این بخشهای اصلی، بخشهای فرعی دیگری نیز دارند. براساس این الگو، چالشهای قرن 21 عبارتند: از چالش فناوری، چالش ماهیت کار، چالش اقتصادی و چالش اجتماعی؛ مهارتهای مورد نیاز افراد برای رویارویی با چالشهای قرن 21 عبارتند از: مهارتهای عمومی و مهارتهای تخصصی؛ ابزارهای مورد نیاز برای پرورش مهارتهای قرن21 عبارتند: از ابزارهای تربیت هنری و ابزارهای تربیت فناورانه؛ روشهای پرورش مهارتهای قرن21 عبارتند از: تربیت هنری، تربیت فناورانه و تربیت هنری فناورانه؛ و فعالیتهای مبتنی بر هنر و فناوری برای پرورش مهارتهای قرن 21 نیز شامل: فعالیتهای هنری، فعالیتهای فناوری و فعالیتهای تلفیقی هنری و فناوری (هنری فناورانه) است. بهمنظور تسهیل اجرای الگوی تربیت هنری فناورانه، دو روش تلفیق هنر و فناوری در برنامه درسی رسمی و غیررسمی مدارس؛ و تلفیق چهار بخشی هنر و فناوری در برنامه درسی مدارس، پیشنهاد شد.نتیجهگیری: با بهره گیری از مزایای هنر و فناوری، میتوان افرادی را تربیت کرد که قادرند بر چالشهای قرن 21 غلبه کنند. تربیت هنری و تربیت فناورانه، به تنهایی این قابلیت را دارند که مهارتهای قرن21 را پرورش دهند؛ ولی با تلفیق این دو و اجرای تربیت هنری فناورانه میتوان به نتایج مطلوبتری دست یافت. آموزش و پروش، با تلفیق فناوری و هنر در برنامه درسی رسمی و غیررسمی مدارس، میتواند به یادگیرندگان کمک کند. بهمنظور غلبه بر بر چالشهای قرن21، تفکر خلاق، حل مسأله، تفکر انتقادی، مهارتهای فردی و بین فردی خود را بهبود بخشند. الگوی مفهومی تربیت هنری فناورانه با تلفیق هنر و فناوری در برنامه درسی رسمی و غیررسمی مدارس میتواند به یادگیرندگان کمک کند تا مهارتهای تفکر برتر خود را بهبود بخشند و با مجهز شدن به مهارتهای مورد نیاز در قرن 21، بر چالشهای این قرن، غلبه نمایند.
فناوری آموزش
سمیه دمساز؛ کیومرث تقی پور؛ فیروز محمودی
چکیده
پیشینه و اهداف: توسعه و استقرار فناوریهای آموزشی در محیطهای آموزشی برای برخورداری از مزایای آن کافی نیست؛ بلکه باید به وسیله کاربران پذیرفته شود. پذیرش فناوری، به علاقه مشهود در بین یک گروه برای استفاده از فنآوری اطلاعات و ارتباطات بهمنظور انجام وظایفی که این فناوریها برای پشتیبانی از آنها طراحی شدهاند، اشاره دارد. پذیرش ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: توسعه و استقرار فناوریهای آموزشی در محیطهای آموزشی برای برخورداری از مزایای آن کافی نیست؛ بلکه باید به وسیله کاربران پذیرفته شود. پذیرش فناوری، به علاقه مشهود در بین یک گروه برای استفاده از فنآوری اطلاعات و ارتباطات بهمنظور انجام وظایفی که این فناوریها برای پشتیبانی از آنها طراحی شدهاند، اشاره دارد. پذیرش فناوری توسط افرادی که از آن استفاده میکنند یکی از عوامل تأثیرگذار بر موفقیت آن، نتایج و آثار مثبت آن برای سازمانها است. اگر کاربران بالقوه فناوری در برابر استفاده از آن مقاومت کنند، اهداف مورد نظر نمیتواند حاصل شود. یکی از فناوریهای نوپدید که با توجه به شرایط کرونایی در آموزش و پرورش ایران بهوجود آمده است، سامانه شاد است که در راستای آموزش الکترونیکی برای آموزش ابتدایی ایجاد شده است. از آنجاکه معلمان نقش کلیدی در استفاده مؤثر از سامانه شاد در آموزشوپرورش دارند و ادراکات و نگرشهای آنان نسبت به فناوری بر استفاده مؤثر از آنها در فرآیند تدریس و یادگیری تأثیر میگذارد، ضرورت دارد که پذیرش سامانه شاد در میان معلمان دوره ابتدایی بهطور دقیق مورد ارزیابی قرار گیرد. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر پذیرش سامانه شاد در میان معلمان دوره ابتدایی شهر تبریز انجام شد.روشها: روش تحقیق به لحاظ هدف،کاربردی و از نظر گردآوری دادهها توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان دوره ابتدایی نواحی پنجگانه شهر تبریز در سال تحصیلی 1400-1401 بودند که براساس جدول کرجسی مورگان و با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای تعداد 343 نفر بهعنوان حجم نمونه انتخاب شد. جهت گردآوری داده از پرسشنامه پذیرش فناوری گاردنر و آموروسو استفاده شد. برای بررسی پایایی تشخیصی از بارهای عاملی گویههای پرسشنامه، آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی و میانگین واریانس استخراج شده، استفاده شده است. نتایج بارهای عاملی نشان میدهد تمام گویههای پرسشنامه در حد قابل قبول و خوب تعریف شده هستند و بین 66/0 و 95/0 در نوسان بودند. آلفای کرونباخ همه سازهها بیشتر از 70/0 است که نشانگر پایایی بسیار بالای ابزار اندازهگیری و خرده مؤلفهها است. برای بررسی پایایی ترکیبی هریک از سازهها از ضریب دیلون- گلداشتاین (ρc ) استفاده شد. مقادیر قابل پذیرش ρc باید 7/0 یا بیشتر باشند. مقادیر بهدست آمده نشان از تأیید پایایی ترکیبی دارند. برای بررسی روایی همگرا از میانگین واریانس استخراج شده (AVE) استفاده شد که مقادیر AVE بزرگتر از 5/0بودند. این امر به معنای آن است که سازه مورد نظر حدود 50 درصد و یا بیشتر واریانس نشانگرهای خود را تبیین میکند. در بررسی روایی واگرای سازهها، جذر AVE یک سازه باید بیشتر از همبستگی آن سازه با سازههای دیگر باشد. نتایج بهدست آمده نشان میدهد که شاخصها برای سازهها معتبر هستند. تمام سازهها روایی همگرای مناسبی را با مقادیر AVE بالای5/0 نشان دادند. همه سازهها روایی رضایت بخشی را با مقادیر CR و CA بالاتر از 7/0 نشان دادند. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از«الگویابی معادلات ساختاری» استفاده شد.یافتهها: نتایج، نشان داد که متغیرهای سودمندی درک شده، نگرش به استفاده، و استفاده داوطلبانه برخلاف متغیرهای سهولت استفاده درک شده و پیچیدگی درک شده با تمایل رفتاری برای استفاده از سامانه شاد (پذیرش سامانه شاد) رابطه معنیداری دارد و 69 درصد واریانس مربوط به تمایل رفتاری برای استفاده از سامانه شاد از طریق این متغیرها تبیین میشود.نتیجهگیری: برای افزایش میزان پذیرش سامانه شاد در بین معلمان ابتدایی توصیه میشود، چگونگی استفاده درست و مناسب از سامانه شاد توسط متخصصان تکنولوژی آموزشی برای معلمان آموزش داده شود تا برای استفاده و پذیرش این سامانه متقاعد شوند. رابط کاربری استفاده از سامانه بهگونهای تهیه شود که حتی معلمان با کمترین آگاهی از فناوری نیز بتوانند بهراحتی از این سامانه استفاده کنند. پشتیبانی 24 ساعته توسط کارشناسان مجرب در حیطه استفاده از سامانه شاد برای معلمان فراهم شود تا در صورت مواجهه با مشکل، معلمان بتوانند از راهنمایی آنها استفاده کنند.
فناوری آموزش
مجتبی جهانی فر؛ معصومه هرمزی نژاد
چکیده
پیشینه و اهداف: مدلسازی رایانهای به یادگیری مفاهیم فراگیر علمی از جمله ساز و کارهای علّی پدیدهها که برای بسیاری از نوآموزان چالشبرانگیز است، کمک فراوانی میکند. باوجود پژوهشهای فراوانی که برای نشان دادن اثربخشی استفاده از رایانه در کلاس منتشر شده است؛ کمتر پژوهشی به بررسی کاربرد مدلسازی رایانهای توسط معلم و اثرات آن ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: مدلسازی رایانهای به یادگیری مفاهیم فراگیر علمی از جمله ساز و کارهای علّی پدیدهها که برای بسیاری از نوآموزان چالشبرانگیز است، کمک فراوانی میکند. باوجود پژوهشهای فراوانی که برای نشان دادن اثربخشی استفاده از رایانه در کلاس منتشر شده است؛ کمتر پژوهشی به بررسی کاربرد مدلسازی رایانهای توسط معلم و اثرات آن بر تفکر و استدلال دانشآموزان در مقایسه با همان تعاملات بدون استفاده از ابزارهای رایانهای پرداخته است. ساختار علّی بسیاری از پدیدههای طبیعی و فیزیکی، تأکید استانداردهای روز آموزش علوم بر توسعه و بهبود تفکر سیستمی در دانشآموزان، نقش پررنگ استدلالهای علّی در درک بهتر علوم، کاربرد فزاینده فنآوریهای رایانهای در کلاس درس فیزیک، ظهور و توسعه سریع نرمافزارهای رایانهای و سامانههای اینترنتی برای مدلسازی و شبیهسازی دنیای واقعی به منظور کمک بیشتر به آموزش و یادگیری فیزیک، و رفع نارساییهای مدلسازی روی کاغذ به کمک رایانه، پژوهشگران را برآن داشت که به بررسی میزان اثربخشی استفاده از مدلسازی رایانهای در کلاس درس فیزیک بر بهبود تفکر سیستمی (با تأکید بر استدلال علّی) دانشآموزان دوره دوم متوسطه بپردازند. بررسی اثربخشی مدلسازی رایانهای بر درک دانشآموزان از پیوندها و استدلالهای علّی در پدیدههای فیزیکی، هدف اصلی این پژوهش است.روشها: . نمونه 80 نفری دانشآموزان پایه یازدهم رشته تجربی انتخاب و در یک طرح نیمه-آزمایشی، متشکل از دو کلاس 20 نفره (با بهرهگیری از مدلسازی رایانهای) و دو کلاس 20 نفره (با بهرهگیری از مدلسازی مفهومی روی کاغذ) شرکت کردند. نمرههای دانشآموزان در استدلال علّی بهصورت پیشآزمون و پسآزمون، جمعآوری شده اند، به کمک تحلیل کواریانس تقاوت بین میانگین پسآزمون استدلال علّی بین گروهها مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش تفاوت میانگین هم برای نوع مدلسازی (رایانهای و کاغذی) و هم برای جنسیت بررسی گردید. این طرح آزمایشی تحلیل واریانس دو عاملی نام دارد.یافتهها: مدلسازی رایانهای در مقایسه با مدلسازی روی کاغذ، در افزایش توانایی دانش آموزان برای ارائه عبارات منسجم علّی و تشریح بهتر شواهد و ایدههای علمی تأثیر داشته است، و موجب غنی شدن تفکر سیستمی دانشآموزان میگردد. شناخت عناصر استدلال، گرداوری شواهد و ابراز دلائل خود بهمنظور به ثمر رساندن استدلالها، و همچنین انسجام استدلال برای افرادی که با مدلسازی کاغذی آموزش دیدهاند دشوارتر از دانشآموزانی است که به کمک مدلسازی رایانه ای آموزش دیدهاند. یافتهها نشان میدهند ارتباط بین شواهد، از دشوارترین قسمتهای یک استدلال فیزیکی است، در واقع توانائی شاگردان در منسجم کردن، و یکپارچه سازی شواهد بهمنظور خاتمه استدلال و بیان نتیجه کمتر از سایر توانائیهای استدلالی آنها بوده است، البته مدلسازی رایانه ای توانسته به نسبت مدلسازی کاغذی این توانایی را بهبود ببخشد.نتیجهگیری: این طرح نیمه-آزمایشی به ما کمک کرد تا درباره تفاوتهای استدلالهای علّی بین دو گروه مختلف، به نتایج مهمی دست پیدا کنیم. بهکارگیری ابزارهای رایانهای میتواند از عهده یادگیری مهارتهای شناختی نسبتاً پیچیده مثل استدلال علّی به خوبی برآید. شبیهسازی رایانهای و مدلهای مفهومی که به کمک رایانهها تولید میشوند میتوانند به شرح و بسط بیشتر پیوندهای علّی و انسجام بیشتر استدلالها در درس فیزیک کمک کنند. از این رو طراحان برنامه درسی و معلمان فیزیک را به استفاده بیشتر از شبیهسازی و مدلسازی رایانهای بهمنظور تقویت تفکر سیستمی در درس فیزیک، و تبیینهای علمی به کمک استدلالهای علّی توصیه میکنیم.
فناوری آموزش
امیرمحمود موسوی هریس؛ رضا ابراهیم پور
چکیده
پیشینه و اهداف: از دیرباز، فن آموزش و پروش، یک عمل اجتماعی مبتنیبر تجربیات مستقیم از گذشته بوده است و بسیاری از روشهای تدریس، بهطور سنتی شکل گرفتهاست. این روشها توسط یک سیستم مبتنی بر نظریههای علمی، پشتیبانی نمیشد و نمیتوانست نیازهای اجتماعی را که به سرعت در حال تغییر است برآورده کند. آموزش عصبی، یک علم تجربی و یک موضوع ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: از دیرباز، فن آموزش و پروش، یک عمل اجتماعی مبتنیبر تجربیات مستقیم از گذشته بوده است و بسیاری از روشهای تدریس، بهطور سنتی شکل گرفتهاست. این روشها توسط یک سیستم مبتنی بر نظریههای علمی، پشتیبانی نمیشد و نمیتوانست نیازهای اجتماعی را که به سرعت در حال تغییر است برآورده کند. آموزش عصبی، یک علم تجربی و یک موضوع بین رشتهای است که آخرین پیشرفتهای نظری در مغز انسان و روانشناسی را در آموزش بهکار میبرد. با مطالعه دقیق نظریههای موجود در آموزش عصبی، میتوان نحوه ارائه محتوای بهینه برای یک دوره آموزشی، راهبرد تدریس و روشهای آموزش مطالب جدید و در عین حال بهبود توانایی تفکر محاسباتی دانشآموزان را بهبود بخشید. یکی از راههایی که میتوان این نظریهها را امتحان کرد، مطالعه نحوه شکلگیری تصمیم در مغز انسان است. تصمیم و رفتارهای مبتنیبر هدف، هم به سازوکارهای شواهدِ حسی که اطلاعاتِ ادراکی را از دنیای بیرون جمعآوری میکند و هم به سازوکارهای تصمیمگیری که رفتار مناسب را بر اساس آن اطلاعات حسی انتخاب میکنند، بستگی دارد. رفتارگرایی، یکی از پایههای اساسیِ نظریههای یادگیری و رفتار است. یکی از راههای مطالعه دقیق رفتار، استفاده از مدلهای محاسباتی مبتنیبر بیولوژی مغز است که متخصصان حوزه علوم اعصاب طی سالیان اخیر ارائه کردهاند. این مقاله سعی بر بررسی ارتباط بین آموزش عصبی و نحوه تدریس از طریق مطالعۀ دستاوردهای نظری تصمیمگیری در علوم اعصاب محاسباتی، عصب شناسی شناختی و روانشناسی، دارد.روشها: بهمنظور بررسی این مسأله، از یک مدل نورونی-محاسباتیِ تصمیمگیری مبتنیبر مغز استفاده شده است. این مدل، متشکل از دو نورون پویای بازگشتی است که میتواند نحوه شکلگیریِ تصمیمهای ادارکی را در فضاهای پیچیده رفتاری بررسی کند و پارامترهای کلیدی که باعث بهوجود آمدن تصمیم میشوند را نمایش دهد. در این پژوهش، سه آزمایش مختلف که شامل موازنه دقت-سرعت در هنگام پاسخ دادن، اثر توجه در تصمیمگیری و اثر قطعیت تصمیم بود، در مدل طراحی شده و سپس به تحلیل نحوه تغییر پارامترها و رفتار مدل و نگاشت آنها به کلاس درس و تغییرات تفکر دانشآموز پرداخته شده. است در نهایت با استفاده از مدل رگرسیون خطی، روابط و همبستگی بین پارامترهای رفتاری مدل مطالعه شد.یافتهها: نتایج نشان داد که با استفاده از این مدل تصمیمگیری محاسباتی، میتوان موازنه سرعت و دقت دانشآموزان در هنگام پاسخ به سؤالات امتحان را بهخوبی مطالعه کرد و با استفاده از مدل، به یک حد موازنه بهینه برای پاسخ به سؤالات رسید. همینطور تحلیل پارامترهای مدل نشان داد که میزان توجه دانشآموزان در کلاس درس توسط مدل قابل اندازهگیری است و تأثیر مهمی در تصمیمگیری و پاسخ به سؤالات دارد. در نهایت، مدل میتواند تأثیر میزان اعتماد بهنفس دانشآموزان بر روی عملکردشان را بهخوبی نمایش دهد و براساس دادههای برازششده مدل به دادههای رفتاری دانشآموزان، پیشنهادهای بهینهای را از منظر روانشناسی تربیتی ارائه کرد.نتیجهگیری: در این مطالعه، نشان داده شد که با استفاده از مدلهای نورونی-محاسباتی تصمیمگیری، میتوان رفتار دانشآموزان در کلاس درس و هنگام یادگیری را مدل کرد. کارشناسان علوم تربیتی و روانشناسان حوزه آموزش میتوانند از یافتههای مدل استفاده کنند تا طبق آن بهترین و بهینهترین روشهای آموزش را در جهت آموزش آسان و شکوفایی خلاقیت دانشآموزان ارائه کنند.
فناوری آموزش
مهدی خاک زند؛ فلورا فکوریان
چکیده
پیشینه و اهداف: در فرآیند آموزش رشته معماری، ادراک دیداری ابزار مهمی در جهت رسیدن به ایده های خلاق است و نقص های آن یکی از دلایل عمده ناتوانی یادگیری است. این امر موجب شده است تا در حوزه فناوری آموزش تحقیقات گسترده ای در خصوص نوع و روش مداخله در ادراک بصری به جهت ارتقا کیفیت آموزشی انجام پذیرد. بدین منظور هدف اصلی پژوهش تدوین ابزار شناسایی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در فرآیند آموزش رشته معماری، ادراک دیداری ابزار مهمی در جهت رسیدن به ایده های خلاق است و نقص های آن یکی از دلایل عمده ناتوانی یادگیری است. این امر موجب شده است تا در حوزه فناوری آموزش تحقیقات گسترده ای در خصوص نوع و روش مداخله در ادراک بصری به جهت ارتقا کیفیت آموزشی انجام پذیرد. بدین منظور هدف اصلی پژوهش تدوین ابزار شناسایی میزان ادراک بصری دانشجویان است که نقش بسیار مهمی در شناسایی قابلیتها و سطوح ادراکی آنان بازی مینماید. برای بررسی ادراک دیداری در سنین مختلف آزمونهای متنوعی موجود است که در این میان چهار آزمون ((TVPS-4)،(DTVP-A/DTVP-2)، (OT-APST)،( Frostig Test)) بیشتر از سایرین برای افراد سالم و رده های سنی جوان مورد استفاده قرار گرفته اند.روشها: در تحقیق حاضر از بسط آزمونهای مذکور در جهت ایجاد آزمون جدید به منظور تشخیص نقصها و قابلیتهای دیداری دانشجویان دوره کارشناسی رشته معماری استفاده شده است. در قدم اول نظرات خبرگان رشتههای معماری و روانشناسی شناختی در بخش تدوین سؤالات آزمون مورد استفاده قرار گرفت و سؤالات تدوین شد. ضمن تأیید بخشهای نهایی تجربیات متعددی در خصوص حذف و یا بسط برخی خرده آزمونها ارائه شد. آزمون مذکور تحت عنوان سنجش ادراک متشکل از 9 خرده آزمون و مبتنی بر مهارتهای (فضایی، دیداری و ذهنی) است. برای تعیین هنجار و محاسبه پایایی و روایی آزمون 90 نفر از دانشجویان سال دوم کارشناسی معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس به روش نمونهگیری قضاوتی انتخاب و آزمون بصورت گروهی در مورد آنها اجرا شد.یافتهها: یافتههای پژوهش عبارتند از نمرات هنجار برای نمره کل آزمون بصورت جداگانه برای هر 9 خرده آزمون به تفکیک جنسیت و ترم تحصیلی از طریق محاسبه آلفای کرونباخ که 0.631 شد. تعیین روایی با استفاده از روایی ملاکی از طریق ملاک قرار دادن نمرات درس مقدمات 3، بیان 3 و طرح معماری 1 و میانگین آنها محاسبه ضرایب همبستگی بین نمرات حاصل از اجرای آزمون و نمرات هریک از ملاکها برای نمره کل آزمون بوده است. نهایتا مشخص شد که در این آزمون رشد ادراک دیداری در بانوان بیشتر از آقایان بوده است.نتیجهگیری: نتایج حاصل از بررسی یافتههای تحقیق با نتایج بدست آمده از سایر محققان این زمینه همراستا است. بدین معنی که آزمون سنجش ادراک از روایی قابل قبولی برخوردار است. در محاسبه ضریب همبستگی هر چه گروه از نظر ویژگی مورد نظر از همگنی بیشتری برخوردار باشد، ضریب همبستگی کوچکتر خواهد بود. همانطور که گفته شد ملاک در این پژوهش نمرات دروس بیان 2، مقدمات 3 و طرح 1 و میانگین آنها بود که از همگنی بالایی برخوردار است. در نهایت روشهایی ارائه شده است که میتواند تداخل اثر بخشی بر نتایج آزمون ادراک بصری داشته باشد. نتایج حاصل میتواند علاوه بر بسط آزمون ادراک بصری پیشنهاداتی را در برنامهریزی آتی درسهای عملی معماری به همراه داشته باشد و زمینههایی را جهت پژوهشهای بعدی معرفی نماید. نتایج تحقیق حاضر میتواند برای سنجش ادراک بصری دانشجویان معماری در مقطع کارشناسی مفید باشد و نقش موثری در برنامهریزی درسی معماری و همچنین شاخههای بین رشتهای ایفا کند، لازم به ذکر است که در زمینه برنامهریزی تحصیلی در مورد ترم و نظری و در دورههای عملی، میتوان تحقیقات گستردهتری را برای تعمیم نتایج برنامهریزی و اجرا کرد.
فناوری آموزش
زهره چناری؛ مرتضی رضایی زاده؛ بهار بندعلی
چکیده
پیشینه و اهداف: سرعت فزاینده تغییرات محیط و تشدید رقابت بین سازمانها سبب شده است که سازمانها به دنبال راهکاری جهت انعطافپذیری بیشتر در پاسخ به نیازها و تغییرات محیطی باشند. در واقع حرکت به سوی ایجاد سازمانهایی که از انعطافپذیری بالایی در انطباق با محیط متغیر برخوردارند راهحلی حیاتی و مؤثر است. یکی از عوامل مؤثر جهت همگام ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: سرعت فزاینده تغییرات محیط و تشدید رقابت بین سازمانها سبب شده است که سازمانها به دنبال راهکاری جهت انعطافپذیری بیشتر در پاسخ به نیازها و تغییرات محیطی باشند. در واقع حرکت به سوی ایجاد سازمانهایی که از انعطافپذیری بالایی در انطباق با محیط متغیر برخوردارند راهحلی حیاتی و مؤثر است. یکی از عوامل مؤثر جهت همگام شدن با تغییرات محیط بهبود عملکرد سازمانی است. در این راستا، اهمیت و توجه به پرورش، توسعه و بهسازی منابع انسانی سبب بهبود عملکرد سازمانی میشود. راهکارها و روشهای مختلفی برای توسعه و بهسازی منابع انسانی وجود دارد. یکی از راهکارهای توسعه و بهسازی منابع انسانی مربیگری است. در واقع مربیگری رویکردی نوین در یادگیری و توسعه کارکنان ایجاده کرده است. از آنجا که فناوری اطلاعات به عنوان پیوند دهنده تمامی علوم روز به کار میرود و خمیر مایه توسعه منابع انسانی را تعیین مینماید باعث ایجاد مفهوم جدیدی در مربیگری شده است. این پژوهش بر روی مربیگری و فناوری اطلاعات تمرکز دارد. در واقع هدف از پژوهش حاضر طراحی نمونه اولیه نرمافزار مربیگری به عنوان یکی از ابزارهای بهینهسازی عملکرد منابع انسانی میباشد. هدف از پژوهش حاضر طراحی نمونه اولیه نرمافزار مربیگری جهت توسعه منابع انسانی و نهایتاً بهبود عملکرد سازمان است.روشها: اطلاعات این پژوهش با استفاده از رویکرد آمیخته بدست آمد. رویکرد آمیخته از دو بخش کیفی و کمی برای رسیدن به نتیجه پژوهش کمک میگیرد. لذا، پژوهش حاضر در بخش کیفی روش پدیدارشناسی را مورد استفاده قرار داد و در بخش کمی نیز روش پیمایشی را استفاده کرد. ابزار پژوهشی بخش کیفی روش گروه کانونی بود. در بخش کمی پژوهش نیز از پرسشنامه محقق ساخته جهت گردآوری اطلاعات استفاده شد. جامعه آماری مورد پژوهش در بخش کیفی متخصصان حوزه تعلیم و تربیت و منابع انسانی بودند که با استفاده از روش نمونهگیری گلوله برفی 10 نفر معرفی شدند. جامعه آماری مورد پژوهش در بخش کمی نیز مدیران پایه شرکت توزیع نیروی برق شهرستان مشهد بودند که از این جامعه آماری، مدیران پایه بخش غرب شرکت مذکور که شامل 20 نفر میشدند، جهت انجام تست کاربردپذیری انتخاب شدند.یافتهها: دادههای حاصل از بخش کیفی پژوهش شامل 4 مؤلفه جهت طراحی نرمافزار مربیگری بود که بر مبنای مدل نمونه اولیه توسعه نرمافزار انجام پذیرفت. دادههای حاصل از پژوهش در بخش کمی نیز به وسیله نرمافزار spss تحلیل شد. دادههای کمی تحلیل شده به وسیله نرمافزار نشان داد که نرمافزار مذکور کاربردپذیری لازم جهت اجرا در سازمانها و استفاده توسط افراد را دارد.نتیجهگیری: پژوهش حاضر با تأکید بر کاهش فاصله شکاف نسلی بین مدیران و کارکنان کنونی و افرادی که وارد سازمان خواهند شد و همچنین، با تأکید بر طراحی فناوری توسط متخصصان رشته تعلیم و تربیت و منابع انسانی و بررسی نرمافزارهای موجود منابع انسانی، درصدد برآمد تا به طراحی نمونه اولیه نرمافزار مربیگری با ویژگیهایی چون ارتباط، شناخت، فرایند تسهیلگری مسئله و مواجههگری با مسئله، باور به توانستن در افراد و ابعاد انگیزشی، اجرای راهحل منتخب و ارزیابی 360 درجه بپردازد؛ که ویژگی های ذکر شده در نرمافزارهای ایرانی بررسی شده در پژوهش دیده نشد. علاوه بر ویژگی های گفته شده، وجه ممیزه نرمافزار مذکور، توجه به مدل مربیگری کوهن و برادفورد، فرایندمحور و بازخوردمحور بودن است.
فناوری آموزش
حسن خوش اخلاق؛ منصوره اسلامی
چکیده
پیشینه و اهداف: تربیت دانشآموزان موفق، جستجوگر و پژوهشگر در مرحله نخست مستلزم ایجاد علاقه و انگیزه در آنهاست. برانگیزاندن صحیح دانشآموزان تنها در سایه رویکرد درست آموزشی و تربیتی محقق میشود. این انگیزه در دوران ابتدایی اهمیت بیشتری دارد؛ چرا که در این دوران زیربنای آموزشی دانشآموزان شکل میگیرد و بر مقاطع تحصیلی بالاتر اثر ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: تربیت دانشآموزان موفق، جستجوگر و پژوهشگر در مرحله نخست مستلزم ایجاد علاقه و انگیزه در آنهاست. برانگیزاندن صحیح دانشآموزان تنها در سایه رویکرد درست آموزشی و تربیتی محقق میشود. این انگیزه در دوران ابتدایی اهمیت بیشتری دارد؛ چرا که در این دوران زیربنای آموزشی دانشآموزان شکل میگیرد و بر مقاطع تحصیلی بالاتر اثر زیادی میگذارد. هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل تقویت انگیزش تحصیلی دانشآموزان مقاطع ابتدایی با تأکید بر فناوریهای آموزشی بود.روشها: پژوهش حاضر از حیث هدف یک پژوهش کاربردی است و از جنبه ماهیت و روش پژوهش در دسته تحقیقات کیفی قرار دارد. جامعه آماری پژوهش را، اساتید دانشگاهی و خبرگان حوزه آموزش و پرورش تشکیل دادهاند که به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. افراد خبره نیز در این پژوهش افرادی بودند که حداقل سابقه 15 سال مطالعه و یا تدریس در زمینه ارائه مدلهای آموزشی را داشتهاند. نمونهگیری تا مرحله اشباع نظری ادامه پیدا کرد. در نهایت 20 نفر از اساتید دانشگاهی و خبرگان استان اصفهان به سؤالات پژوهش پاسخ دادند. برای بررسی روایی ابزار اندازهگیری، از روایی محتوا استفاده شد و سؤالات مصاحبه در اختیار اساتید و خبرگان قرار گرفت تا صحت سؤالات مورد تأیید قرار گیرد. همچنین برای تعیین پایایی ابزار اندازهگیری مقدار ضریب همبستگی بین کلاسی از لحاظ سازگاری و توافق مطلق مورد تأیید قرار گرفت. در این راستا، 70 درصد خبرگان پاسخگو را آقایان تشکیل دادهاند (14 نفر). از نظر سنی 30 درصد خبرگان پاسخگو (6 نفر) بیشتر از 50 سال سن داشتهاند. در کنار این گروه رده سنی 46 تا 50 سال نیز با 30% بیشترین پاسخگوها را تشکیل دادهاند. 40 درصد خبرگان پاسخگو (8 نفر) مدرک کارشناسی ارشد و 50 درصد دارای مدرک دکتری تخصصی بودهاند و با توجه به اینکه حداقل 15 سال سابقه کار داشتهاند از صلاحیت و دانش لازم برای پاسخگویی به سؤالات برخوردار بودهاند. مصاحبه با خبرگان در قالب چهار سؤال اصلی در رابطه با عوامل کلی مؤثر بر انگیزش دانشآموزان مقطع ابتدایی، عوامل مؤثر بر انگیزش دانشآموزان مقطع ابتدایی در ارتباط با فناوری اطلاعات و ارتباطات، عوامل مؤثر بر انگیزش دانشآموزان مقطع ابتدایی در ارتباط با معلم و عوامل مؤثر بر انگیزش دانشآموزان مقطع ابتدایی در ارتباط با خود دانشآموزان صورت گرفت. از رویکرد مدلسازی ساختاری تفسیری به کمک نرم افزار متلب جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده گردید.یافتهها: یافتههای حاصل از تحلیل میک مک نشان داد 8 عامل مرتبط با تقویت انگیزش تحصیلی دانشآموزان مقاطع ابتدایی با تاکید بر فناوری های آموزشی از بعد قدرت نفوذپذیری و وابستگی به دو دسته عوامل نفوذی و پیوندی تقسیم میشوند. عوامل نگرش دانشآموزان، دانش فناوری اطلاعات و ارتباطات، نگرش معلمان، کیفیت محتوا و نیاز به زیر ساخت های فنی و مخابراتی در ارتباط با موضوع دارای قدرت هدایت زیاد و وابستگی زیاد هستند. افزون براین، عوامل سهولت ادراک شده، سودمندی ادراک شده و کیفیت سیستم بیشترین تأثیرگذاری و کمترین تأثیرپذیری را در مدل حاضر از سایر مؤلفهها دارند.نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان داد عواملی نظیر نگرش دانشآموزان، دانش فناوری اطلاعات و ارتباطات، نگرش معلمان، کیفیت محتوا و نیاز به زیرساختهای فنی و مخابراتی نقش بسیار مهمی در انگیزش دانشآموزان دارند؛ به نحویکه میتوانند سیر انگیزشی آنها را پیشبینی کنند. افزون براین، سهولت ادراک شده، سودمندی ادراک شده و کیفیت سیستم آموزشی براساس مدلسازی ساختاری تفسیری هم زمینه یادگیری بیشتر دانشآموزان باانگیزه و هم زمینه افزایش انگیزه دانشآموزان را برای یادگیری مهیا میسازد. افزایش آشنایی معلمان با دانش به روز فناوری اطلاعات و تصحیح نگرش دانشآموزان در راستای انگیزش تحصیلی از پیشنهادات کاربردی این مقاله میباشند.
فناوری آموزش
سونا حضرتی قاسم قشلاقی؛ یوسف مهدوی نسب؛ سید عبدالله قاسم تبار
چکیده
پیشینه و اهداف: ایجاد یک نظام آموزشی که توان تربیت دانشآموزان برای زندگی در جهانی که همواره در حال تغییر است، از اهداف بنیادین آموزش و پرورش در جوامع پیشرفته است. به همین جهت عجیب نیست که تعداد زیادی از نظامهای تربیتی تصمیم دارند تکنولوژیهای جدید آموزشی را در جهت رسیدن به اهداف آموزشی استفاده کنند. یکی از دلایل پویایی و کارایی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: ایجاد یک نظام آموزشی که توان تربیت دانشآموزان برای زندگی در جهانی که همواره در حال تغییر است، از اهداف بنیادین آموزش و پرورش در جوامع پیشرفته است. به همین جهت عجیب نیست که تعداد زیادی از نظامهای تربیتی تصمیم دارند تکنولوژیهای جدید آموزشی را در جهت رسیدن به اهداف آموزشی استفاده کنند. یکی از دلایل پویایی و کارایی نظامهای آموزشی پیشرفته در کشورهای توسعهیافته این است که در نظامهای یاد شده مدام روشهای یاددهی و یادگیری را مورد مطالعه قرار میدهند و همواره از بهترین روشها و اثربخشترین آنها استفاده مینمایند. از این رو پیش بینی میشود که بهکارگیری واقعیت افزوده به مثابه وسیلهای نوظهور در جهت ایجاد نوآوری در سیستمهای آموزشی معمول میتواند رسیدن به اهداف آموزشی را تسهیل کند. از دیگر سو بهکارگیری اصول طراحی چندرسانهای در برنامههای آموزشی دیجیتال از اهمیت بالایی برخوردار است و در ساخت برنامههای واقعیت افزوده که میتواند بهعنوان یک چندرسانهای شناخته شود باید مورد توجه قرار بگیرد. بنابراین هدف از اجرای این پژوهش، بررسی تأثیر استفاده از سبک آموزش محاورهای و سبک آموزش رسمی در واقعیت افزوده بر یادگیری درس علوم تجربی پایه هشتم متوسطه است.روشها: جامعه آماری پژوهش حاضر شامل، دانشآموزان پسر پایه هشتم ابتدایی استان البرز در سال تحصیلی 1400- 1399 بوده و نمونه به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شده است. دانشآموزان هر سه کلاس در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. روش این پژوهش، از نوع آزمایشی و با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه بوده است. به این صورت که یک گروه آزمایش با کمک نرمافزار واقعیت افزوده به سبک رسمی و یک گروه آزمایش با کمک نرمافزار واقعیت افزوده به سبک محاورهای و گروه گواه با روش معمول آموزش دیدند. ابزار اندازهگیری پژوهش شامل آزمون یادگیری محقق ساخته علوم تجربی بود که روایی صوری آنها توسط معلمان و متخصصان تکنولوژی آموزشی سنجیده شد.یافتهها: نتایج آزمون تحلیل کواریانس یک راهه ANCOVA نشان می دهد بین نمرات درس علوم تجربی در گروههای آموزش معمول، آموزش محاورهای و آموزش رسمی تفاوت معنیداری وجود دارد (۱۳/۱۳۳ F= ٫p<0/05) و استفاده از سبک آموزش محاورهای نسبت به روش آموزش معمول بر یادگیری تأثیر معناداری دارد. تفاوت بین میانگین نمرات گروه آموزش معمول با دو گروه آموزش محاورهای و آموزش رسمی معنیدار است (p<0/05). و استفاده از هر دو سبک آموزش رسمی و آموزش محاورهای در واقعیت افزوده، در مقایسه با روش آموزش معمول اثربخشتر است و موجب یادگیری بهتر درس علوم تجربی در دانشآموزان پایه هشتم متوسطه شده است. همچنین تفاوت میانگین نمرات گروه آموزش رسمی با گروه آموزش محاورهای معنیدار است (p<0/05) و استفاده از سبک آموزش محاورهای در واقعیت افزوده در مقایسه با روش آموزش رسمی اثربخشتر است و موجب یادگیری بهتر درس علوم تجربی میشود.نتیجهگیری: باتوجه به دادههای جمعآوری شده و نتایج حاصل از تحلیلها چنین استنباط میشود که نتایج حاصل از مقایسه دادههای گروهی که از برنامه واقعیت افزوده به سبک آموزش رسمی آموزش دیدند با دادههای گروهی که با روش معمول آموزش دیدند معنادار بوده است. از سوی دیگر نتایج حاصل از مقایسه دادههای گروهی که از برنامه واقعیت افزوده به سبک آموزش محاورهای آموزش دیدند با دادههای گروهی که با روش معمول آموزش دیدند معنادار بوده است. همچنین نتایج حاصل از مقایسه دادههای گروهی که با برنامه واقعیت افزوده به سبک آموزش محاورهای آموزش دیدند با دادههای گروهی که با برنامه واقعیت افزوده به سبک آموزش رسمی آموزش دیدند معنادار بوده است و در مجموع استفاده از سبک محاورهای با هدف یادگیری مؤثر بوده است.
فناوری آموزش
محمد علی زاده جمال
چکیده
پیشینه و اهداف: دانشگاه فرهنگیان با تحول در نگرش دانشجومعلمان نسبت به مسأله آموزش و همچنین بالا بردن سطح دانش تخصصی و مهارتهای حرفهای دانشجومعلمان از جمله بهکارگیری فناوری در همه حوزه ها می تواند اصلاحات اساسی در رویکردهای آموزشی، برنامه های درسی و روشهای آموزش بهتر به دانش آموزان ایجاد نماید. در این میان با توجه ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: دانشگاه فرهنگیان با تحول در نگرش دانشجومعلمان نسبت به مسأله آموزش و همچنین بالا بردن سطح دانش تخصصی و مهارتهای حرفهای دانشجومعلمان از جمله بهکارگیری فناوری در همه حوزه ها می تواند اصلاحات اساسی در رویکردهای آموزشی، برنامه های درسی و روشهای آموزش بهتر به دانش آموزان ایجاد نماید. در این میان با توجه به این که درس ریاضی در تمام مقاطع تحصیلی از درسهای اصلی دانش آموزان است؛ لذا باید به معلمانی که مسئولیت آموزش این درس را چه در دوره ابتدایی و چه در دوره دبیرستان بر عهده دارند، توجه ویژهای نمود. از طرفی یکی از مهارتهای اساسی برای موفقیت یک معلم ریاضی در همه حوزههای آموزشی، تربیتی، اداری و رشد حرفه ای، مهارت آشنایی و بهکارگیری فناوری است. تلفیق فناوری اطلاعات و ارتباطات در برنامه درسی به ویژه درس ریاضی و ارزیابی اثربخش بودن آن همواره یکی از دغدغه های رایج دلسوزان نظام آموزشی بوده است؛ لذا هدف پژوهش حاضر ارزیابی عملکرد دانش آموختگان رشته آموزش ریاضی دانشگاه فرهنگیان از نظر بهکارگیری فناوری از دیدگاه مدیران براساس مدل جان وایلز و جوزف باندی است.روشها: روش پژوهش بر اساس هدف کاربردی و براساس روش گردآوری دادهها، توصیفی از نوع پیمایشی و جامعه آماری شامل 57 نفر از دانش آموختگان رشته آموزش ریاضی دانشگاه فرهنگیان است که در سال تحصیلی ۱۳۹۷ تا ۱۳۹۹ در مدارس استان خراسان شمالی شروع به تدریس نمودهاند، که با توجه به محدود بودن جامعه آماری همه این 57 نفر در این پژوهش مورد ارزیابی قرار گرفتهاند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته بوده که بر اساس محورهای ارزیابی مدل جان وایلز و جوزف باندی تدوین و توسط مدیران مدارس تکمیل و گردآوری شد که بعد از تأیید روایی، پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ 95/0 بهدست آمد. در بخش آمار استنباطی برای تجزیه و تحلیل دادهها و تعمیم نتایج از آزمون t تکنمونهای به کمک نرمافزارSPSS - V23 استفاده شد.یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که دانش آموختگان رشته آموزش ریاضی دانشگاه فرهنگیان از نظر به کارگیری فناوری از دیدگاه مدیران مدارس در پنج مؤلفه از شش مؤلفه مدل جان وایلز و جوزف باندی (بهسازی و آموزش، رشد حرفهای، روابط انسانی، امور اداری، برنامه ریزی درسی) دارای عملکرد مطلوبی بودهاند و امتیاز عملکرد آنها در این پنج مؤلفه از حد میانگین بالاتر است؛ ولی در یک مؤلفه دیگر(ارزشیابی) دارای عملکرد مطلوبی نیستند و امتیاز عملکرد آنها در این مؤلفه از حد میانگین پایینتر است.نتیجه گیری: بنابراین میتوان نتیجه گرفت کیفیت عملکرد دانش آموختگان رشته آموزش ریاضی دانشگاه فرهنگیان خراسان شمالی از نظر بهکارگیری فناوری از دیدگاه مدیران مدارس براساس الگوی جان وایلز و جوزف باندی در مجموع شش مؤلفه بهسازی و آموزش، رشد حرفه ای، روابط انسانی، ارزشیابی، امور اداری و برنامهریزی درسی بهطور میانگین مطلوب بوده است. از طرفی با توجه به امتیاز پایین بهدست آمده در مؤلفه ارزشیابی به نظر میرسد توجه بیشتر به ارائه درس «سنجش و ارزشیابی یادگیری ریاضی» براساس مهارت های به کارگیری فناوری های نوین و همچنین برگزاری کارگاههای آموزشی کاربست فناوری در حوزه ارزشیابی به آشنایی بیشتر و عملکرد بهتر دانش آموختگان رشته آموزش ریاضی در این بخش کمک خواهد کرد.
فناوری آموزش
برات سلیمی؛ یوسف نامور؛ اعظم راستگو؛ توران سلیمانی
چکیده
پیشینه و اهداف: تلاش جوامع امروزی برای همگامی با تغییرات روزافزون در عرصه فنآوری به حوزه آموزش و پرورش هم کشیده شده است؛ براین اساس تغییرات و تحولات ساختاری، سازمانی و اداری در شکل کنونی مدارس بهعنوان یک ضرورت در دیدگاه خبرگان و کارشناسان مطرح شده است. سرعت تغییرات و توسعه فنآوریها و تأثیر آن بر روندهای آموزشی، به همراه خود، ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: تلاش جوامع امروزی برای همگامی با تغییرات روزافزون در عرصه فنآوری به حوزه آموزش و پرورش هم کشیده شده است؛ براین اساس تغییرات و تحولات ساختاری، سازمانی و اداری در شکل کنونی مدارس بهعنوان یک ضرورت در دیدگاه خبرگان و کارشناسان مطرح شده است. سرعت تغییرات و توسعه فنآوریها و تأثیر آن بر روندهای آموزشی، به همراه خود، چالشها و فرصتهای استفاده از فنآوریهای نوین را پیش روی آموزش قرار داده است. هدف این پژوهش بررسی اثرات فنآوریهای نوین بر روندهای آموزشی آینده براساس مطالعات مروری روی منابع خارجی، منابع داخلی و مصاحبه با کارشناسان و خبرگان آموزشی است.روشها: این پژوهش با رویکرد کیفی و به روش تحلیل مضمون انجام شده است. جامعه آماری شامل اسناد، مقالات، رسالهها، ویدئوهای سخنرانی و کنفرانس های آموزشی، طرحها و گزارش های پژوهشی مرتبط با موضوع مورد پژوهش و قابل دسترسی در دو دهه اخیر و همچنین نتایج مصاحبه نیمهساختاری انجام یافته با 20 نفر از صاحب نظران در حوزه تعلیم و تربیت در استان اردبیل است. دادهها به روش کیفی سه گام « تحلیل مضمون» کدگذاری، تحلیل و مقولهبندی شدهاند.یافتهها: یافتههای این مطالعه، ذیل دو مضمون اصلی «تاثیر مثبت فن آوری در آموزش» و «چالش فنآوری و آموزش»، تدوین شد که مضمون اصلی اول با 40 مضمون فرعی و مضمون اصلی دوم 34 مضمون فرعی دستهبندی شد. ضرورت توجه به اثرات فنآوری برساختارها و فرصتهای فردی، کاهش هزینهها، راهحلهای خودکار و افزایش بازده، بهبود بخشی به فرایند تدریس و ... را میتوان بخشی از مضمونهای فرعی بهدست آمده ذیل مضمون اصلی «تأثیر مثبت فنآوری در آموزش» بهحساب آورد. همچنین در ذیل مضمون «چالش فنآوری و آموزش» مضمونهای فرعی عدم همخوانی استانداردهای موجود با استانداردهای در حال ظهور، نیاز به مسیرها و زیر ساختهای جدید انتقال جریان آموزش در مدارس آینده، فرامرزی بودن فنآوری، گسترش اینترنت، فرهنگ-استارتاپی، نحوه مدیریت پیچیدگی و عدم اطمینان، حالت چسبنگی و نفوذ فنآوری در فرهنگ جامعه و... بهدست آمد.نتیجهگیری: توجه و برنامهریزی برای تغییر در نظام آموزشی آینده را میتوان از یافته های بهدست آمده از این پژوهش استنباط کرد.
فناوری آموزش
حمیدرضا قزلسفلو؛ سیدحسین علوی
چکیده
پیشینه و اهداف: بررسی روند رو به رشد بکارگیری فناوری درصنعت ورزش مبین آن است که استقرار فناوریهای مختلف ورزشی بهعنوان ابزاری چندجانبه توانسته است از طریق توسعه مهارت ادراکی و کاهش تصمیمات اشتباه و ناکارآمد، چالشهای موجود در سازماندهی مسابقات ورزشی را به حداقل برساند. استفاده از فناوری پرندههای بدون سرنشین، فناوری تشخیص ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: بررسی روند رو به رشد بکارگیری فناوری درصنعت ورزش مبین آن است که استقرار فناوریهای مختلف ورزشی بهعنوان ابزاری چندجانبه توانسته است از طریق توسعه مهارت ادراکی و کاهش تصمیمات اشتباه و ناکارآمد، چالشهای موجود در سازماندهی مسابقات ورزشی را به حداقل برساند. استفاده از فناوری پرندههای بدون سرنشین، فناوری تشخیص نقطه تماس توپ با زمین در ورزش گلف و راگبی و کمک داور ویدئویی در والیبال، تنیس و فوتبال جدیدترین فناوریهای کاربردی در حوزه داوری است. رشد این پدیده از یک سو ریشه در محدودیت تواناییهای انسانی داشته و از سوی دیگر بازتاب توانمندی در تعیین و پیشبینی نقطه توقف برای نقشآفرینی تکنولوژی در ایفای وظایف پیچیده و حساس است. لذا یکی از مهمترین حوزههای نفوذ فناوری مربوط به مقوله داوری در رویدادهای ورزشی است. مبهم بودن بسیاری از خطاها و نبود هیچ راهی برای تشخیص صحیح آن و سردرگمی داوران در اتخاذ تصمیم درست همیشه تیتر اول رسانههای ورزشی را به خود اختصاص است. علیرغم وجود مقاومتهای بیشمار، فناوریهای کنترل و تعقیب توپ و ورزشکاران در زمان اجرای حمله و دفاع از طریق بهکارگیری دوربینهای فوق پیشرفته و سیستم دوربین چشم شاهین بهطور گستردهای در مسابقات جهانی والیبال مورد استفاده قرار گرفته است. لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر فناوریهای ورزشی رویداد محور بر ابعاد آموزش و ارتقای شغلی داوران سوپر لیگ والیبال کشور بود.روشها: تحقیق حاضر از نوع تحقیقات توصیفی است که به روش آمیخته اکتشافی عملیاتی شد. در فاز کیفی تعداد 10 نفر از داوران بینالمللی به روش نمونهگیری قضاوتی در مصاحبات نیمهسازمان یافته حضور داشتند. با توجه به محدودیتهای ناشی از شیوع کرونا ویروس، این فاز از پژوهش بهصورت مصاحبه تلفنی و ایجاد یک گروه پژوهش در شبکه مجازی تا دستیابی به اشباع نظری انجام گرفت. در فاز کمی پژوهش تعداد 130 داور رسمی فدراسیون والیبال به روش نمونهگیری هدفمند بهعنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته مستخرج از فاز کیفی پژوهش مشتمل بر متغیرهای کیفیت قضاوت، فرصت رشد و ارتقا، آموزش و یادگیری، امنیت قضاوت و پوشش رسانهای بود که پایایی درونی آن به روش آلفای کرونباخ تأیید شد (78/0≤α). درنهایت بهمنظور تجزیه وتحلیل دادهها، پس از اطمینان از شاخص برازش الگوی پژوهش بر مبنای شاخصهای سهگانه (برازش ساختاری، برازش اندازهگیری و برازش کلی الگوی پژوهش) نرم افزار PLS و نرمافزار اسپیاساس استفاده شد(05/0 ≥P).یافتهها: بررسی شاخصهای سهگانه روایی همگرا، روایی واگرا و روایی کلی الگوی پژوهش، مقادیر شاخصها مؤید توان مطلوب سازههای آشکار در پیشبینی سازه نهایی پژوهش (کارایی شغلی) بود. نتایج پژوهش حاکی از تأثیر مستقیم و معنادار فناوری بر ابعاد پنجگانه کارایی شغلی داوران بود. همچنین نتایج تحلیل مسیر الگو نشان داد که سازه آموزش و یادگیری(05/0≥P، 59/11t= ،67/0Lf=) و سازه کیفیت قضاوت (05/0≥P، 47/8t= ،65/0Lf=) بیشترین تأثیر را از فناوری های ورزشی داشتند.نتیجهگیری: محدودیت حضور داوران در کلیه صحنهها و همچنین زاویه دید نامناسب منشأ بسیاری از تصمیمات اشتباه است. علیرغم اینکه ایجاد توقفهای متعدد و درخواست کنترل ویدئو توسط مربیان به عنوان استراتژیای جهت ایجاد وقفه و مرور اهداف تاکتیکی خود بهطور مکرر مورد استفاده قرار میگیرد اما به دلیل پیامدهای غیرقابل انکار فناورها در ابعاد آموزش و قضاوت عاری از اشتباه، 93 درصد داوران دارای رویکرد موافق با کاربرد فناوری در مسابقات بودند. بنابراین مدیران کمیته داوران فدراسیون والیبال میتوانند از طریق استقرار فناوریهای مرتبط با مسابقات علاوه بر کاهش اشتباهات داوران، شرایط رشد و حضور هرچه بیشتر داوران ایرانی را در تورنمنتهای بینالمللی فراهم نمایند.
فناوری آموزش
نسیم آل ابراهیم؛ رضا زارعی؛ نادر شهامت؛ مژگان امیریان زاده
چکیده
پیشینه و اهداف: جنبههای مختلف زندگی جوامع بشری با سرعت شگفتانگیزی در حال توسعه و تغییر است و این امر سبب پیدایش دانشهای جدیدی میشود که نیازهای جدیدی را نیز برای انسانها دربرمیگیرد؛ بنابراین آموزش باید با سرعت و کیفیت بیشتر انجام شود. هدف از پژوهش حاضر شناسایی مؤلفههای فناوری یادگیری در آموزش و پرورش است. روشها: پژوهش ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: جنبههای مختلف زندگی جوامع بشری با سرعت شگفتانگیزی در حال توسعه و تغییر است و این امر سبب پیدایش دانشهای جدیدی میشود که نیازهای جدیدی را نیز برای انسانها دربرمیگیرد؛ بنابراین آموزش باید با سرعت و کیفیت بیشتر انجام شود. هدف از پژوهش حاضر شناسایی مؤلفههای فناوری یادگیری در آموزش و پرورش است. روشها: پژوهش حاضر به روش کیفی انجام شد. جامعۀ آماری شامل سه گروه: الف) پژوهشهای انتشاریافته در ارتباط با فناوری یادگیری که در مجلات معتبر داخلی و خارجی منتشر شدهاند. ب) متخصصان حوزۀ فناوری یادگیری. ج) اسناد بالادستی آموزش و پرورش است. نمونۀ آماری این پژوهش را سه گروه تشکیل میداد: الف) 82 پژوهش خارجی دو سال گذشته و 210 پژوهش داخلی. ب) مصاحبه با مشارکتکنندگان با روش نمونهگیری هدفمند از 22 متخصص در فناوری یادگیری که ابزار جمعآوری دادهها، مصاحبه باز با مشارکتکنندگان بود. ج) اسناد بالادستی (سند تحول بنیادین، برنامۀ درسی ملی، چشم انداز 1404، نقشه جامع علمی کشور، سیاستگذاری عمومی مجلس) تجزیه و تحلیل دادهها براساس تحلیل مضمون انجام شد. بعد از استخراج کدها، مقولههای اصلی با استفاده از کدگذاری محوری استخراج شدند. سپس در ادامه، با کشف ارتباط بین مقولههای محوری و بعد با انجام کدگذاری گزینشی، شناسایی مقوله مرکزی صورت پذیرفت. برای اعتباریابی دادهها از روشهای بازخورد به مشارکتکنندگان، بازبینی و موضعگیری پژوهشگر و همسوسازی با منابع علمی و اسناد کلیدی آموزش و پرورش استفاده شد. اعتمادپذیری یافتهها نیز با استفاده از نظرات خبرگان انجام شد.یافتهها: بخش تحلیل مضمون حاکی از آن بود که در پیشینهها از137 مفهوم، 15مؤلفه از مهمترین مؤلفههای فناوری یادگیری بودند. از مصاحبهای که به عمل آمد 128 مفهوم16 مؤلفه از مهمترین عوامل بودند. از دیدگاه اسناد بالادستی که مورد بررسی قرار گرفت 156 مفهوم 26 مؤلفه مهمترین مولفۀ فناوری یادگیری بودند. همانطورکه یافتههای این پژوهش نشان داد، 7 معیار و 26 شاخص مرتبط به آنها، برای فناوری یادگیری آموزش و پرورش منظور شد.نتیجهگیری: نتایج این پژوهش بیانگر نکات مهمی است که میتواند اطلاعات ارزشمندی را برای مدیران آموزش و پرورش در حوزۀ فناوری یادگیری فراهم آورد تا با اتخاذ سیاستهای اصولی در اینخصوص در جهت بهبود و ارتقای کیفیت و اثربخشی فناوری یادگیری گامهای اساسی بردارند. با طبقهبندی زیرمؤلفهها، مؤلفههای اصلی استخراج شده و شبکۀ مضامین ترسیم شد. همانطورکه یافتههای این پژوهش نشان داد، 7 معیار و 26 شاخص مرتبط به آنها، برای فناوری یادگیری آموزش و پرورش منظور گردید. معیارها شامل توانایی سیستم، توانمندسازی فردی، تسهیم دانش، تعامل با محیط، تسهیم یادگیری، منابع مالی، تولید محتوا بود. مؤلفه توانایی سیستم، شامل قابلیت مجازی، قابلیت جدید، تأمین فضا و تجهیزات، اصول تأمین لوازم و تجهیزات است. توانمندسازی فردی هم شامل نگرش، توانمندسازی افراد به سوی چشمانداز جمعی، آمادگی برای تغییر و اصول استفاده از فناوری است. تسهیم دانش از بخشهای ترغیب همکاران و یادگیری گروهی، کسب دانش، مدل رهبران و حمایت، آینده پژوهی تشکیل شده است. تعامل با محیط شامل ارتقای جستارگری و تبادل نظر، اتصال سازمان با محیط، محیط یادگیری، حوزۀ تربیت و یادگیری کار و فناوری میباشد. تسهیم یادگیری نیز شامل فرصت یادگیری مستمر، تسهیم یادگیری و استقرار سیستم، دانایی محوری، یادگیری الکترونیکی، اهداف جامع، اعتبار نقش یادگیرنده، اعتبار نقش مرجعیت معلم (مربی) و یاددهی- یادگیری است. منابع مالی متشکل از اصول تأمین منابع مالی است. در نهایت مولفۀ تولید محتوا شناسایی شد که شامل سیاستهای تولید محتوا است.
فناوری آموزش
مینا رنجبرفرد؛ مهشید زندوکیلی
چکیده
پیشینه و اهداف: امروزه حضور رایانه ها در کلاسهای آموزشی گسترش یافته است. لذا تهیه نرم افزارها و بازی های مناسب و انجام پژوهش هایی برای بررسی تأثیر آنها در امر آموزش و مقایسه آنها با روش آموزش سنتی (حضوری و استفاده از پاورپوینت) ضروری است. بااینحال، ارزشیابی روش آموزش مبتنی بر بازی و روش آموزش از طریق ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: امروزه حضور رایانه ها در کلاسهای آموزشی گسترش یافته است. لذا تهیه نرم افزارها و بازی های مناسب و انجام پژوهش هایی برای بررسی تأثیر آنها در امر آموزش و مقایسه آنها با روش آموزش سنتی (حضوری و استفاده از پاورپوینت) ضروری است. بااینحال، ارزشیابی روش آموزش مبتنی بر بازی و روش آموزش از طریق کار با نرم افزار تخصصی در مقایسه با آموزش سنتی از جنبه های مختلف شامل انگیزه، رضایت، تعامل، لذت و یادگیری از منظر دانشجویان بررسی نشده است. این پژوهش به مقایسه ارزشیابی روش های آموزش سنتی (حضوری و پاورپوینت)، آموزش ازطریق کار با نرم افزار تخصصی و آموزش مبتنی بر بازی از منظر دانشجویان می پردازد. ارزشیابی آموزشی هریک از این سه روش در یکی از درس های رشته مدیریت مالی با استفاده از سنجه هایی نظیر لذت، تعامل و غیره از منظر دانشجویان سنجیده شده است.روشها: ابتدا با مطالعه ادبیات پژوهش در زمینه سه روش آموزشی شامل روش سنتی (حضوری و پاورپوینت)، روش آموزش از طریق کار با نرم افزار تخصصی و روش آموزش مبتنی بر بازی، چارچوب نظری و فرضیه پژوهش تشکیل شد. جامعه آماری، فراگیران درس تحلیل تکنیکال در مرکز مالی ایران و همچنین کانون کارگزاران بورس اوراق بهادار بودند که در مجموع 70 نفر را تشکیل می دادند و کل آنها مورد بررسی قرار گرفتند. انتخاب این کلاس درس به دلیل امکان اجرای هرسه روش آموزشی در قلمروی زمانی انجام تحقیق صورت گرفت. داده های مربوط به ارزشیابی آموزشی هریک از سه روش، از طریق سه پرسشنامه بسته با طیف 5 تایی لیکرت برای هریک از سه روش آموزشی جمع آوری شد. پرسشنامه روش های سنتی و نرمافزار پس از گذشت 3 جلسه از کلاس و پرسشنامه روش مبتنی بر بازی پس از 14 روز از اجرای بازی، که یکی از بازه های زمانی تعریف شده در بازی بود، توزیع شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی و به کمک نرم افزار اسپیاساس و اکسل مورد تحلیل قرارگرفت. برای تجزیه و تحلیل تفاوت در ارزشیابی روش های آموزشی مختلف از آزمون تی زوجی در سطح معناداری 005/0استفاده شد. قبل از انجام آزمون تی وابسته، نرمال بودن داده ها (با استفاده از آزمون کولموگروف_اسمیرنوف) بررسی و تأیید شد.یافتهها: در مقایسه روش آموزش سنتی و آموزش ازطریق کار با نرم افزار تخصصی، با توجه به سطح معناداری 000/0 و آماره t برابر 454/6-، می توان گفت آموزش از طریق نرم افزار بهتر بوده است. در مقایسه روش آموزش مبتنی بر بازی و آموزش از طریق کار با نرم افزار، با توجه به سطح معناداری 000/0 و آماره t برابر 097/6-، این نتیجه حاصل میشود که آموزش مبتنی بر بازی بهتر بوده است. در مقایسه روش آموزش از طریق کار با نرم افزار و آموزش مبتنی بر بازی، با توجه به سطح معناداری 000/0 و آماره t برابر 861/4-، این نتیجه حاصل میشود که آموزش مبتنی بر بازی بهتر بوده است. میانگین روش آموزش مبتنی بر بازی از هر دو روش دیگر بسیار بیشتر و قابل توجه است. این بدان معناست که آموزش گیرندگان با توجه به توانایی های خود از روش مبتنی بر بازی رضایت بیشتری داشته اند، آن را تعاملی تر میدانند، از آن لذت بیشتری برده اند، انگیزه آنها را بالا برده است و آن را در یادگیری خود موثرتر دانسته اند.نتیجهگیری: باتوجه به تفاوت چشمگیر ارزشیابی روش آموزش مبتنی بربازی در مقایسه با دو روش دیگر، جا دارد که مؤسسات آموزشی، مدرسان و توسعه دهندگان بازیهای کامپیوتری، توجه بیشتری به آموزش مبتنی بر بازی و بازیسازی با اهداف آموزشی داشته باشند. دستکم با توجه به موضوع و محتوای درس، علاوه بر روش سنتی (حضوری و پاورپوینت) که روش متداولی در آموزش است، بهکارگیری تلفیقی از روشهای آموزشی مختلف شامل آموزش از طریق کار با نرم افزارهای تخصصی و بهویژه آموزش مبتنی بر بازی در کنار روش آموزش سنتی مفید خواهد بود و باعث افزایش میزان رضایت، یادگیری، انگیزه، توانایی، تعامل و لذت دانشجویان خواهد شد.یکی از عمده ترین مشکلاتی که در این پژوهش وجود داشت، کمبود بازیهای آموزشی مرتبط با درس های آکادمیک بود. در نتیجه امکان بررسی تأثیر عناصر بازی (تابلوهای رهبر، امتیاز و مدالها و ...) در روش آموزش مبتنی بر بازی فراهم نشد. به دلیل عدم امکان اجرای بازی آموزشی مرتبط با درس های آکادمیک در قلمروی زمانی پژوهش، قلمرو مکانی پژوهش محدود به دو سازمان در استان تهران شد و جمع آوری اطلاعات از مؤسسات آموزشی دیگر و در کلاسهای درسی دیگر، امکانپذیر نشد.
فناوری آموزش
سید علی فارغ؛ یاسمن صفاری؛ میلاد جعفری سیسی
چکیده
پیشینه و اهداف: آموزش از اجزای جدانشدنی زندگی بشر است. در حال حاضر، کتابها و رسانههای آموزشی تک بعدی موجود در آنها همچون تصاویر، نمودارها، تابلوها و موارد مشابه در این حوزه نقشی محوری دارند. بازیوارسازی به عنوان پدیدهای نوین و بالقوه فرصت جدیدی را به محدوده فنآوریهای آموزشی اضافه میکند که در آن مفاهیم آموزشی بهوسیله ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: آموزش از اجزای جدانشدنی زندگی بشر است. در حال حاضر، کتابها و رسانههای آموزشی تک بعدی موجود در آنها همچون تصاویر، نمودارها، تابلوها و موارد مشابه در این حوزه نقشی محوری دارند. بازیوارسازی به عنوان پدیدهای نوین و بالقوه فرصت جدیدی را به محدوده فنآوریهای آموزشی اضافه میکند که در آن مفاهیم آموزشی بهوسیله یک سناریوی بازیوار به کاربر آموزش داده میشوند. امروزه تلفیق فنآوریهای نوین با شیوههای آموزش و یادگیری موجود در راستای بهبود فرآیند یادگیری از اهم موضوعاتی است که مستلزم مطالعه همه جانبه است. در این میان، تعارض مسألهای است که در زندگی فردی و گروهی هر جامعهای رخ میدهد و مدیریت صحیح آن مستلزم آموزش و یادگیری است. پژوهش پیشرو در راستای استفاده از بازیهای دیجیتال بهمثابه ابزاری برای بازیوارسازی، قصد دارد تأثیر این شیوه را در فرآیند آموزش و یادگیری مدیریت تعارض را مورد بررسی قرار دهد و آن را با روش موجود (سنتی) مقایسه کند.روشها: پس از مطالعه یافتهها و روشهای پژوهشهای پیشین، یک تحقیق تجربی در چارچوب شبه آزمایشی پیشآزمون-پسآزمون روی دو بازی دیجیتال مدیریت تعارض انجام گرفت. برای این منظور 60 شرکت کننده بهطور تصادفی از جامعه بانوان 18 تا 55 ساله تهران و تبریز انتخاب شدند. شرکت کنندگان به سه دسته 20 نفری تقسیم شدند و هر دسته تحت آزمایش با یک بازی جداگانه قرار گرفتند که به شیوه میان گروهی به سه گروه مساوی (2 گروه آزمایش و یک گروه کنترل) تقسیم شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش، پرسشنامه هنجار شده توماس – کیلمن بود. روند آزمایش به این شکل است که دو بازی تحت وب هنجار شده به نام های «افزایش حقوق» و «پشتیبانی فروش» بهعنوان مداخله آزمایش استفاده شدند. گروه کنترل از طریق آموزش سنتی (مبتنی بر اسناد نوشتاری) و گروه آزمایش بهصورت آموزش به وسیله بازی رایانهای مورد تعلیم قرار گرفتند.یافتهها: تحلیل کواریانس نتایج در نرم افزار SPSS با آلفای 05/0 حاکی از آن است که بازی های رایانه ای با بهبود سطح مدیریت تعارض در افراد رابطه معناداری دارد. از طرفی با بررسی نمودارهای رشد سطح مدیریت تعارض افراد که براساس نتایج حاصل از پرسشنامه پیش آزمون و پس آزمون توماس-کیلمن استخراج شده بودند نیز تأثیرگذاری بیشتر بازیهای رایانه ای در آموزش مدیریت تعارض نسبت به آموزش آکادمیک و سنتی را نشان میدهند.نتیجهگیری: نتایج حاصل از تحلیل های انجام شده بر نتایج آزمایش ها در این پژوهش نشان داد ماهیت تعاملی چندرسانهای بازیهای دیجیتال، موجب افزایش جذابیت مباحث آموزشی میگردد؛ بهگونهای که آموزش مدیریت تعارض چه از طریق بازی افزایش حقوق و چه از طریق بازی خدمات مشتری نسبت به آموزش سنتی توانست بر سطح «همکاری»، «رقابت»، «تطبیقپذیری» و «اجتناب» افراد تأثیر بگذارد و در آموزش سبکهای مدیریت تعارض، مؤثرتر عمل کند. بررسی این مسائل بهصورت اکتشافی بین شرکتکنندگان نیز حاکی از آن است که مطالب آموزشی مبتنی بر آموزش سنتی و مبتنی بر نوشتار جذابیت کافی به منظور درگیری آنها را نداشته و بار شناختی بالایی برای آزموندهندگان بهمنظور درک مطلب تحمیل مینماید. این در حالی است که بازیهای رایانهای در گروههای آزمایش توانستند توجه بیشتری را معطوف یادگیری کرده و درک بهتری از مسائل را مهیا سازند. در نهایت، میتوان نتیجه گرفت بازیوارسازی در فرآیند آموزش و یادگیری مدیریت تعارض، تأثیر مثبتی دارد.
فناوری آموزش
محمد امین قشمی؛ فخرالسادات نصیری
چکیده
پیشینه و اهداف: ترقی و توسعه یک کشور، بیش از هر چیز وابسته به منابع انسانی آن است. نیروی انسانی است که با قدرت اندیشه و بهره گیری بهینه از منابع مادی، موجبات ترقی جامعه میشود. این موارد موجب شده که سیاستگذاران و اندیشمندان مفهوم کارآفرینی را بیش از پیش مورد توجه قرار دهند تا آنجا که آخرین الگوی توسعه، توسعه برخاسته از کارآفرینی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: ترقی و توسعه یک کشور، بیش از هر چیز وابسته به منابع انسانی آن است. نیروی انسانی است که با قدرت اندیشه و بهره گیری بهینه از منابع مادی، موجبات ترقی جامعه میشود. این موارد موجب شده که سیاستگذاران و اندیشمندان مفهوم کارآفرینی را بیش از پیش مورد توجه قرار دهند تا آنجا که آخرین الگوی توسعه، توسعه برخاسته از کارآفرینی قلمداد می شود. از همین رو نیاز به دانش آموختگان و دانشجویان کارآفرین افزایش یافته و هدف بسیاری از دانشگاه های معتبر جهان، پرورش دانشجویان و در نتیجه دانش آموختگان کارآفرین است. در شکل گیری رفتار کارآفرینانه عوامل گوناگونی تاثیرگذارند که خودکارآمدی یکی از مهمترین عوامل موثر بر آن است. خودکارآمدی یکی از موارد استعداد شناختی کارآفرینی محسوب میشود. بنابراین شناخت عوامل مرتبط با رفتارکارآفرینانه دانشجویان همچون مهارتهای ارتباطی و سواد اطلاعاتی، میتواند بستر مناسبی برای رشد نگرش و رفتار کارآفرینی فراهم نماید و در نهایت با پرورش این استعدادها میتوان از زمینههای موجود کارآفرینی بهره برداری کرده و به پیامدهای مثبت در آموزش عالی دست یافت. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین مهارتهای ارتباطی با خودکارآمدی کارآفرینانه دانشجویان با نقش میانجی سواد اطلاعاتی بود.روشها: روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل 6701 نفر از دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه بوعلی سینا بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقهای و بر اساس جدول کرجسی و مورگان 364 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه های استاندارد خودکارآمدی کارآفرینانه، مهارت های ارتباطی و سواد اطلاعاتی استفاده شد. روایی پرسشنامه ها با استفاده از روایی محتوایی و صوری، و پایایی آن نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و به ترتیب 95/0، 85/0 و 95/0 برآورد گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد.یافتهها: نشان داد کلیه روابط بین متغیرها معنیدار بوده و مدل نظری پژوهش تأیید و به عنوان مدل نهایی پذیرفته میشود. نقش میانجیگری سواداطلاعاتی نیز آشکار شد و رابطه بین مهارتهای ارتباطی با سواد اطلاعاتی و مؤلفه های آن مثبت و معنیدار بوده و مهارت های ارتباطی و مؤلفه های آن پیش بینی کننده سواد اطلاعاتی بود. همچنین بین مهارتهای ارتباطی با خودکارآمدی کارآفرینانه و مؤلفه های آن رابطه مثبت و معنادار وجود دارد.نتیجهگیری: بین مهارتهای ارتباطی با خودکارآمدی کارآفرینانه دانشجویان با نقش میانجی سواد اطلاعاتی رابطه وجود دارد. پژوهش حاضر مانند هر پژوهش دیگر با محدودیتهایی همانند محدود بودن ابزار گردآوری داده ها به پرسشنامه و عدم استفاده از سایر ابزارها و محدویت های جغرافیایی و دوره تحصیلی مواجه بود. بنابراین پیشنهاد می شود پژوهش حاضر در سایر مناطق جغرافیایی و دورههای تحصیلی انجام شود تا قدرت تعمیم یافته ها افزایش یابد. در راستای نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد میشود با برگزاری کارگاه ها و کلاسهای آموزشی، دانشجویان را با شیوههای شایسته برقراری ارتباط و مهارت های آن آشنا نموده و در این زمینه توانمند سازند. توصیه میشود مسئولین و اساتید گرامی با عنایت به تاثیرات مهم مهارتهای ارتباطی و سواد اطلاعاتی، خود در درجه اول بیش از بیش به این امر مهم توجه کرده و آنها را بیشتر رعایت نمایند تا الگوی مناسبی برای دانشجویان باشند. پیشنهاد بعدی این است که دانشگاه باید نسبت به دسترسی مناسب تر و بهره گیری بهینه از اطلاعات اقدام کند.
فناوری آموزش
امیر دانا؛ سعید قربانی؛ اعظم فتحی زادان
چکیده
پیشینه و اهداف: رشد فناوری و بهره مندی از این دانش، در آموزش تربیت بدنی در بین محققین علم ورزش در حال افزایش می باشد. اگرچه استفاده از شیوه های نوشتاری اولین گام در نفوذ فناوری در آموزش تربیت بدنی می باشد، با پیدایش رایانه و ظهور فناوری های جدید، نحوه آموزش رسانهای کاملا پیشرفت کرده و سبب ایجاد تعامل بین یادگیری ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: رشد فناوری و بهره مندی از این دانش، در آموزش تربیت بدنی در بین محققین علم ورزش در حال افزایش می باشد. اگرچه استفاده از شیوه های نوشتاری اولین گام در نفوذ فناوری در آموزش تربیت بدنی می باشد، با پیدایش رایانه و ظهور فناوری های جدید، نحوه آموزش رسانهای کاملا پیشرفت کرده و سبب ایجاد تعامل بین یادگیری و برداشتن فاصله بین آموزش شنیداری و آموزش ترکیب دیداری و شنیداری شده است. تربیت بدنی یکی از دروس مهم و مورد اعتنا در حوزه آموزش در جهت اجتماعی بار آوردن دانش آموزان و به تبع آن مسئولیت پذیری دانش آموزان است. با توجه به اینکه استفاده از تکنولوژی آموزشی میتواند مشارکت دانش آموزان را فعالانه تر و درگیر در این درس کند، لذا هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیرات ذکر شده و استفاده از تکنولوژی در یادگیری و آموزش درس تربیت بدنی در مدارس است. روشها: مطالعه حاضر از نوع کیفی مشاهدهای و مطالعه موردی میباشد که از طریق مصاحبه و مشاهده فعالیت صورت گرفت. جامعه آماری تمامی دانش آموزان و معلمان شهر گرگان میباشد که به صورت تصادفی سه مدرسه از میان مدارس مورد مطالعه انتخاب شدند و از میان کلاسهای هر مدرسه 8 دانشآموز به صورت کاملا تصادفی انتخاب شدند. برای مصاحبه با معلمین هم 6 نفر از میان معلمین هر مدرسه به صورت تصادفی انتخاب شدند. سه روش برای جمعآوری دادهها برای این تحقیق استفاده شده است: (1) مصاحبه با معلم، (2) مصاحبه با شاگردان، (3) مشاهده کلاس در حین عمل. برای رسیدن به اهداف تحقیق، طبقه بندیهای خاصی انجام گرفت تا بر اساس آنها تحقیق انجام شود. این طبقه بندی به صورت زیر آمده است: 1- مشاهده کیفیت تربیت بدنی (سرگرمی، فعال بودن، پیشرفت). 2- مشاهده عملکرد خود و دیگران (خودکارآیی، انگیزش و پویایی گروه). در این تحقیق از دوربینهای فیلمبرداری برای ثبت عملکرد دانش آموزان استفاده شد تا سبب افزایش انگیزش و یادگیری تربیت بدنی در بین آنها شود. برای جمعآوری داده ها در طی دو دوره مشاهده مدارس و مصاحبه تلفنی با معلم چند روز بعد از مشاهده دوم صورت گرفت.یافتهها: نتایج نشان داد که دانش آموزان برای یادگیری مهارت های جدید در درس تربیت بدنی مانند مبارزه طلبی (5 نفر موافق) و سرگرمی (5 نفر موافق) ارزش قائل هستند و آنرا مؤلفه کلیدی برای تربیت بدنی با کیفیت قلمداد میکنند. جالبتر اینکه دانش آموزان معتقد بودند که استفاده از فیلمبرداری و فیلم گرفتن از عملکرد آنها باعث افزایش موفقیت در درس شده است. همچنین دانش آموزان استفاده از تکنولوژی در آموزش تربیت بدنی را یکی از راههای کسب موفقیت در تربیت بدنی میدانند. در این راستا معلمین استفاده از تکنولوژی در آموزش تربیت بدنی در مدارس را بیش از بیش مفید میدانند و معتقدند که رشد عاطفی و اجتماعی دانش آموزان را تحت تأثیر قرار می دهد. از یافته های تحقیق حاضر چنین به نظر می رسد که که دانش آموزان فعال بودن، در گروه بودن، سالم ماندن و سرگرمی را از مؤلفه های اصلی کیفیت تربیت بدنی دانسته اند. معلمان معتقدند که مربی مجازی راه خوبی برای انگیزه دادن به دانش آموزان میباشد.نتیجهگیری: تکنولوژی باید در جهت آگاهی و بهبود کیفیت تربیت بدنی و یادگیری باشد و استفاده توام این دو با هم سبب رشد و بهبود آموزش معلمین و یادگیری دانش آموزان میشود. این تحقیق میتواند استفاده از تکنولوژی در درس تربیتبدنی مدارس ابتدایی را توجیه و توصیه کند، که بیشتر تمرکز در افزایش کیفیت تجربه تربیت بدنی باشد، بنابراین هدف اصلی بر روی رشد مهارت های حرکتی باشد. استفاده از تکنولوژی در آموزش می تواند به معلمان کمک کند تا همه ابعاد یادگیری (جسمانی، عاطفی، اجتماعی و شناختی) در دانش آموزان را با استفاده از این امکان تقویت کنند.
فناوری آموزش
محمد قاسمی ارگنه؛ سعید پورروستایی اردکانی؛ علیرضا محسنی؛ روح الله فتح آبادی
چکیده
پیشینه و اهداف: ستونهای تمدن هر جامعه بر نظام و ساختار آموزش و پرورش آن استوار است. بدون تردید سلامت، جامعیت و کارآمدی نظام آموزش و پرورش آن جامعه نیز در گرو وسعت، گستردگی، تنوع و کیفیت برنامههای جامع آموزشی و خدمات آموزشی مؤثری است که در مدارس عادی یا کلاسهای ویژه به دانشآموزان ارائه میشود. بارها دانشآموزانی را دیدهایم ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: ستونهای تمدن هر جامعه بر نظام و ساختار آموزش و پرورش آن استوار است. بدون تردید سلامت، جامعیت و کارآمدی نظام آموزش و پرورش آن جامعه نیز در گرو وسعت، گستردگی، تنوع و کیفیت برنامههای جامع آموزشی و خدمات آموزشی مؤثری است که در مدارس عادی یا کلاسهای ویژه به دانشآموزان ارائه میشود. بارها دانشآموزانی را دیدهایم که از لحاظ توانایی و استعداد یادگیری بسیار شبیه به هم هستند؛ اما در پیشرفت تحصیلی تفاوتهای زیادی با یکدیگر دارند. این تفاوتها نه تنها در یادگیری درسهای آموزشگاهی بلکه در سایر فعالیتهای غیرتحصیلی نیز به چشم میخورد. این جنبه از رفتار آدمی به حوزه انگیزش مربوط میشود. در واقع ﻓﺮاﮔﯿﺮاﻧﯽ ﮐﻪ از اﻧﮕﯿﺰش ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﺑﺎﻻﯾﯽ ﺑﺮﺧﻮردارﻧﺪ، ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﻮاد درﺳﯽ ﺧﻮد را ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ میکنند و ﺑﻪ اﻫﺪاف آﻣﻮزﺷﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮی دﺳﺖ مییابند روانشناسان معمولاً انگیزش را فرآیندی میدانند که در برانگیختن، جهت دادن و پایایی رفتار دخیل است. انگیزش زیربنای رفتار انسانی و مهمترین عامل رفتارهای گوناگون و در حقیقت نیروی محرک فعالیتهای انسان و عامل جهت دهنده آنها است. در حال حاضر گیمیفیکیشن یکی از تکنیکهایی است که میتواند انگیزه را افزایش دهد. گیمیفیکیشن شیوه نوینی است که در بعضی منابع نیز «بازیگونه سازی» ترجمهشده و به معنای استفاده از المانها و تفکرات بازیگونه، در زمینههایی که ماهیت بازی ندارند گفته میشود. گیمیفیکیشن از جمله موضوعات مورد بحث در سالهای اخیر بوده است، که میتوان آن را برای افزایش کارایی و تعامل کاربران مورد استفاده قرارداد. در صورت اعمال مناسب، گیمیفیکیشن در محیطهای آموزشی به یادگیری بهتر کاربران منجر خواهد شد. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش مبتنی بر گیمیفیکیشن بر انگیزش تحصیلی دانشآموزان با نارسایی ذهنی انجام شده است.روشها: روش پژوهش از نوع تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود که به این منظور از جامعه آماری دانشآموزان استثنایی با نارسایی ذهنی استان کرمانشاه، تعداد 32 نفر به صورت در دسترس انتخاب و به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 20 جلسه به روش گیمیفیکیشن مورد آموزش قرار گرفت. ابزار پژوهش، ﻣﻘﯿﺎس اﻧﮕﯿﺰش ﺗﺤﺼﯿﻠﯽﻫﺎرﺗﺮ بود که به منظور جمعآوری اطلاعات در دو مرحله پیش آزمون- پس آزمون روی آزمودنیها اجرا شد. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد.یافتهها: در بخش آمار توصیفی متغیرهای مورد مطالعه با استفاده از جداول شاخص های آماری، میانگین و انحراف معیار و در بخش آمار استنباطی فرضیه های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که شیوههای آموزش مبتنی برگیمیفیکیشن بر انگیزش تحصیلی درونی و بیرونی تأثیر مثبت معناداری دارد (01/ نتیجهگیری: با توجه معناداری نتایج تحلیل کوواریانس شیوههای آموزش مبتنی برگیمیفیکیشن بر انگیزش تحصیلی درونی و بیرونی تأثیر مثبت دارد. همانگونه که ذکر شد آموزش های مبتنی بر گیمیفیکیشن، یادگیری و مطالب آموزشی گیمیفاید شده، بیشتر و بیشتر به عنوان روشی برای ایجاد مشارکت و جریان در یادگیرندگان، به کار گرفته خواهند شد و این که انگیزش نیروی محرک فعالیتهای انسان به شمار میآید. استفاده از گیمیفیکیشن
فناوری آموزش
بی بی عشرت زمانی؛ سیدامین عظیمی؛ نسیم سلیمانی؛ فریدون پریش
چکیده
پیشینه و اهداف:هدف از پژوهش حاضر بررسی و مقایسه میزان استفاده از فناوریهای آموزشی برای پرورش تفکر انتقادی دانشآموزان در کتابهای درسی علوم تجربی پایه اول ابتدایی کشورهای روسیه و ایران میباشد.روشها: روش پژوهش توصیفی – تحلیلی است و نمونه آماری آن کتابهای درسی علوم تجربی پایه اول ابتدایی کشورهای ایران و روسیه میباشد. ...
بیشتر
پیشینه و اهداف:هدف از پژوهش حاضر بررسی و مقایسه میزان استفاده از فناوریهای آموزشی برای پرورش تفکر انتقادی دانشآموزان در کتابهای درسی علوم تجربی پایه اول ابتدایی کشورهای روسیه و ایران میباشد.روشها: روش پژوهش توصیفی – تحلیلی است و نمونه آماری آن کتابهای درسی علوم تجربی پایه اول ابتدایی کشورهای ایران و روسیه میباشد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش چکلیست محقق ساخته تفکر انتقادی و فناوری نرم و سخت است. روایی این چکلیست توسط آموزگاران مجرب و 4 نفر از اساتید حوزه علوم تربیتی (تکنولوژی آموزشی و آموزش ابتدایی) مورد تأیید قرار گرفت. تعیین پایایی ابزار و اطمینان از آن از طریق فرمول ویلیام رومی محاسبه شده است.یافتهها:نتایج تحلیل محتوای کتب علوم تجربی نشان داد که در کتابهای اول هر دو کشور از فناوریهای سخت و نرم برای آموزش تفکر انتقادی استفاده شده است. درصد فراوانی استفاده از فناوری نرم برای پرورش روحیه تفکر انتقادی در کتاب علوم تجربی پایه اول کشور ایران 65/75 و برای فناوری سخت 35/24درصد بوده است. به علاوه، درصد فراوانی استفاده از فناوری نرم برای پرورش روحیه تفکر انتقادی در کتاب علوم تجربی سال اول روسیه 64/51 درصد و استفاده از فناوری سخت 35/48 درصد روسیه بوده است. همچنین در بین مؤلفههای تفکر انتقادی بیشترین درصد فراوانی در کشور ایران مربوط به مؤلفه درگیرکردن با درصد فراوانی 49/25 و در روسیه مربوط به مؤلفه درگیر کردن با درصد فراوانی02/32درصد بوده است. کمترین درصد فراوانی در بین مؤلفههای تفکر انتقادی در ایران مربوط به مؤلفه قضاوت و ارزشیابی با درصد فراوانی 87/2 و در روسیه مربوط به مؤلفه قضاوت و ارزشیابی با درصد فراوانی 84/3 درصد بوده است. ترکیب فناوری های نرم و سخت در محتوای کتاب های علوم تجربی امکان یادگیری موثرتر فراهم می کند و فرایند یادگیری را برای دانش آموزان جذاب تر می کند. در مؤلفههای دیگر تفکر انتقادی درصد فراوانی در کشورهای روسیه و ایران بدین ترتیب بوده است: پرسش مناسب در روسیه 33/18 و ایران 60/11 درصد، در مؤلفه جمعی بودن در ایران 01/10 درصد و در روسیه 04/10، در مؤلفه تجزیه و تحلیل روسیه 30/7 درصد و در ایران 15/5، در مؤلفه استدلال روسیه 63/7 و ایران 15/5، در مؤلفه ترکیب درصد فراوانی روسیه 95/7 و در ایران درصد فراوانی این حیطه 6/5 درصد بوده است.نتیجهگیری: ترکیب فناوریهای نرم و سخت در محتوای کتب امکان یادگیری مؤثرتر و جذابتر را برای دانشآموزان فراهم میآورد. در واقع، فناوریهای نرم، فناوریهای سخت را تکمیل کرده و به آنها قوام میدهند که باعث جانبخشی به فناوریهای سخت شده و امکان رشد و توسعه تفکر انتقادی و حیطههای مربوط به آن را فراهم میآورد. فناوریهای سخت به عنوان ابزارهای قابل دسترس و ملموس و فناوریهای نرم به عنوان مجموعهای از ایدهها، طرحها، ابداعات و ابتکاراتی که در طراحی آموزشی، تعیین و تدبیر رویکردها و الگوهای آموزشی تبلور مییابد در افزایش اثر تدریس و بهبود یادگیری دانشآموزان نقش بسزایی دارند. فناوری سخت بهتنهایی دارای ارزش نیست؛ بلکه این فناوریهای نرم هستند که به فناوریهای سخت، اعتبار و ارزش میبخشند. باید درنظر داشت که دربازنگری برنامه درسی تغییرات صوری و سطحی جوابگو نخواهد بود و به تحولات بنیادین منطقی در کلیه فرایندهای برنامه درسی نیاز است. به همین دلیل پژوهشگران درهم تنیدگی منسجم و یکپارچه تفکر انتقادی در کتاب های درسی را توصیه میکنند. در این راستا روش استفاده از فناوریهای سخت و نرم و چگونگی پیادهسازی آنها در قالب مؤلفههای تفکر انتقادی در کتاب درسی علوم سال اول کشور ایران و روسیه مورد بررسی و تأکید قرار گرفته است.
فناوری آموزش
ناصر بصیری؛ فاطمه احمدی؛ مهدی نیک عمل
چکیده
پیشینه و اهداف: نگاه تک بعدی به علم اعتبار اعتبار کافی ندارد زیرا علم ماهیت بین رشته ای و چندین بعدی دارد. علم به عنوان تلاش انسانی برای توضیح پدیدههای طبیعی است که نیاز به دانش بین رشته ای دارد. تلاش افراد از تمامی فرهنگها و شاخه های علوم دانش و معرفت علمی را به وجود می آورد این دانش مبتنی بر شواهد تجربی، استدلال عقلانی و شکگرایی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: نگاه تک بعدی به علم اعتبار اعتبار کافی ندارد زیرا علم ماهیت بین رشته ای و چندین بعدی دارد. علم به عنوان تلاش انسانی برای توضیح پدیدههای طبیعی است که نیاز به دانش بین رشته ای دارد. تلاش افراد از تمامی فرهنگها و شاخه های علوم دانش و معرفت علمی را به وجود می آورد این دانش مبتنی بر شواهد تجربی، استدلال عقلانی و شکگرایی است و در عین بادوام بودن، گذرا و موقتی بودن علم را نیز داراست. امروزه بحث و گفتگو پیرامون علم و چگونگی عملکرد آن باعث ظهور مباحثی چون «ماهیت علم» شده است. ماهیت علم فصل مشترک فلسفه، تاریخ، جامعهشناسی و روانشناسی علم است که به پرسشهایی از قبیل علم چیست و چگونه کار میکند؟ دانشمندان به عنوان یک گروه اجتماعی چگونه فعالیت میکنند و چگونه جامعه و علم تأثیر متقابل دارند، پاسخ میدهد. در این حوزه مؤلفههای مختلفی مانند مشاهده و استنباط، گذرا و موقتی بودن، تخیل و خلاقیت، جامعه و فرهنگ، قوانین و نظریهها در علم و روشهای علمی چندگانه مورد بررسی قرار میگیرند که از آنها با عنوان «مؤلفههای ماهیت علم» یاد میشود. در این پژوهش، در یک طرح توصیفی- پیمایشی و با رویکرد کمّی، درک دانشجویان فیزیک از علم و کاوشگری علمی مورد سنجش قرار گرفت.روش ها: جامعهی متشکل از دانشجویان سال دوم و سوم کارشناسی فیزیک دانشگاههای شهر تهران و اصفهان در نظر گرفته شد. نمونهی آماری شامل 4 کلاس از دو دانشگاه در دسترس بود. پرسشنامه بین الملی " درک دانشجویان از علم و کاوشگری علمی" در اختیار دانشجویان قرار گرفت. داده ها با آزمون تی-تک نمونه ای و ضریب همبستگی بررسی گردید.یافته ها:نتایج نشان دادکه دانشجویان مورد سنجش، درک ناقصی از مؤلفههای ماهیت علم دارند. بین درک دانشجویان از مفاهیم فیزیک و دیدگاه آنها نسبت به ماهیت علم همبستگی معنادار مثبت وجود دارد. در راستای ارایه راهکارهای به روز برای بالابردن سطح آشنایی دانشجویان از ماهیت علم، ارکانی از ابر فناوری قرن بیست و یکم -اینترنت- برای علم آموزی و شناخت ماهیت علم معرفی و مورد بررسی قرار گرفت و نشان داده شد که مشاهده و استنباط، خیال پردازی و خلاقیت، جامعه و فرهنگ، قوانین و نظریهها، و علاوه بر اینها گذرا و موقتی بودن علم و روشهای علمی همگی نیاز به آموزش با روشهای نوین اینترنتی دارند. نتیجهگیری: در این مقاله 1- با یک آمار معمولی این موضوع را که شناخت دانشجویان و عموم از علم و مولفه های اساسی آن ناقص است به اثبات رساندیم. 2- به پتانسیلهای فضای وب برای شناساندن علم و ماهیت متحول گونه و پر از خلاقیت آن پرداختیم. 3- پیشنهاداتی جهت ایجاد بستری مناسب برای آموزش و شناخت علم ارایه شد.
فناوری آموزش
مریم حسین زاده نباتی؛ فیروز محمودی؛ یوسف ادیب
چکیده
پیشینه و اهداف: توسعه نگرش مثبت نسبت به موضوع مورد مطالعه، یکی از اهداف آموزشی شایع امروز است. معلمان و همچنین والدین معتقدند که نگرش دانش آموز نسبت به موضوع درسی بر موفقیت دانش آموز در مدرسه تأثیر می گذارد. ادراکات دانشآموزان متوسطه در مورد یادگیری فناوری ممکن است تصمیم آنها را برای تحصیل در رشته دانشگاهی و کار در زمینه علم، ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: توسعه نگرش مثبت نسبت به موضوع مورد مطالعه، یکی از اهداف آموزشی شایع امروز است. معلمان و همچنین والدین معتقدند که نگرش دانش آموز نسبت به موضوع درسی بر موفقیت دانش آموز در مدرسه تأثیر می گذارد. ادراکات دانشآموزان متوسطه در مورد یادگیری فناوری ممکن است تصمیم آنها را برای تحصیل در رشته دانشگاهی و کار در زمینه علم، فناوری، مهندسی و ریاضی، که بهعنوان پایه توسعه اقتصادی کشورهای پیشرفته در نظر گرفتهشده، تحت تأثیر قراردهد. طی دهه های گذشته، بین مهارتهای علمی و فنی ارائه شده از سوی مدارس و تقاضای اقتصادی در این زمینه، شکاف رو بهرشدی دیده شدهاست، تعداد فراگیران و افراد آموزش دیده در زمینه فناوری و علم، در بعضی موارد کاهش یافته است. از آنجاکه اهداف اصلی حوزة تربیت و یادگیری برنامه درسی کار و فناوری در سند تحول بنیادین آموزش پرورش برای دورة اول متوسطه، کســب شایستگیها و نگرش مثبت به فناوری و کارآفرینی است، هدف این مطالعه بررسی رابطه نگرش به درس کار و فناوری با نگرش فناورانه و کارآفرینی دانشآموزان متوسطه منطقه یک تبریز در سال تحصیلی 1398-1397 است.روشها: این مطالعه از نوع همبستگی با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری است. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روش حداقل مربعات انجام میشود. این روش الگو را در دو مرحله آزمایش میکند که شامل آزمون اندازهگیری و الگوی ساختاری است. مدل اندازهگیری، اعتبار و روایی ابزارهای اندازهگیری و ساختارهای تحقیق را بررسی کرده و الگوی ساختاری فرضیهها و روابط متغیرهای نهفته را آزمایش میکند. جامعه آماری این پژوهش را 15386 دختر و پسر دبیرستانی منطقه یک تبریز تشکیل میدادند که در سال تحصیلی 1398-1397 مشغول به تحصیل بودند. نمونه به روش نمونه گیری تصادفی متناسب (کلاس هفتم ، هشتم ، نهم) انتخاب شد و از آنجا که پرسشنامه اصلی دارای 40 مؤلفه بود، 10 نفر برای هر مؤلفه و 402 نفر در کل انتخاب شدند. دادهها با استفاده از پرسشنامه نگرش به فناوری لی آ و کوآ (Liou & Kuo) 2014، پرسشنامه نگرش کارآفرینانه آتاید (Athayde) 2009 و پرسشنامه محقق ساخته نگرش به کار و فناوری جمع آوری شد. برای آزمون فرضیهها از تحلیل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Smart PLS 3 استفاده گردید.یافتهها: یافتهها نشان داد بین برنامه درسی کار و فناوری، نگرش به فناوری و نگرش به کارآفرینی، رابطه تنگاتنگی وجود دارد. فرضیهها در سطح معنیداری 001/0 و بالاتر بودن آماره t از 96/1، معنیدار هستند. نگرش به درس کار و فناوری، 44/0 خودکارآمدی یادگیری فناوری، 56/0 ارزش یادگیری فناوری، 56/0 راهبردهای یادگیری فناوری، 63 /0 جهتگیری هدف یادگیری فناوری، 64/0 محرک محیط یادگیری فناوری، 54/0 ایجاد خود تنظیمی یادگیری فناوری، 68/0 پیاده سازی خودتنظیمی یادگیری فناوری، 40/0 رهبری دیگران ، 56/0 دستاورد، 30/0 کنترل شخصی، 42/0 خلاقیت، 38/0 ابتکار دانشآموزان را تبیین میکند.نتیجهگیری: نگرش به درس کار و فناوری مؤلفه های نگرش فناورانه و مؤلفه های نگرش به کارآفرینی را تبیین میکند. اهمیت بالای نگرش مثبت به درس کار و فناوری در داشتن رابطه مثبت با مؤلفه های ارزشمند، خودکارآمدی، ارزش یادگیری، راهبردهای یادگیری، جهت گیری هدف، محرک محیط، ایجاد خودتنظیمی، پیادهسازی خودتنظیمی، رهبری دیگران، دستاورد، کنترل شخصی، خلاقیت و ابتکار است؛ لذا در اولویت قرارگرفتن این درس پیشنهاد میشود. دانستن عوامل نگرشی و ارتباط آنها با موضوعات درسی میتواند به معلمان در اصلاح برنامهدرسی و اثربخشی شیوه های تدریس کمککند تا دانش آموزان در یادگیری دروس، عملکرد تحصیلی و شغلی موفقتر باشند.
فناوری آموزش
وحیده سادات واحدی
چکیده
پیشینه و اهداف: گنجاندن مجموعه متنوعی از برنامه های یادگیری زبان از طریق کامپیوتر در کلاس های آموزش زبان در طی پنج دهه اخیر سبب گردیده است تا اهمیت یافتن پاسخ روشن به سوالاتی نظیر اینکه تا چه میزان و تحت تاثیر کدام متغیرهای تعدیل کننده برنامه های یادگیری زبان از طریق کامپیوتر می توانند نتایج موثرتری در مقایسه با آموزش های سنتی زبان ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: گنجاندن مجموعه متنوعی از برنامه های یادگیری زبان از طریق کامپیوتر در کلاس های آموزش زبان در طی پنج دهه اخیر سبب گردیده است تا اهمیت یافتن پاسخ روشن به سوالاتی نظیر اینکه تا چه میزان و تحت تاثیر کدام متغیرهای تعدیل کننده برنامه های یادگیری زبان از طریق کامپیوتر می توانند نتایج موثرتری در مقایسه با آموزش های سنتی زبان داشته باشند، دو چندان شود. درمطالعه حاضر تلاش شده است تا با استفاده از الگوی پژوهشی فراتحلیل در قالب یک بررسی جامع، میزان اثربخشی لغتنامه الکترونیکیبر سطح یادگیری واژگان زبان آموزان، مورد ارزیابی قرار گیرد. بعلاوه شناسایی متغیرهای تعدیل کننده تاثیر گذار بر ناهمگونی اندازه اثر مطالعات مختلف نیز مورد بررسی قرار گرفت.روشها:جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه مطالعات انجام شده در گذشته در زمینه رابطه لغتنامه الکترونیکی و میزان فراگیری واژگان زبانآموزان میباشد. لذا جستجوی جامعی از پایگاههای اطلاعاتی معتبر بهمنظور شناسایی مطالعات مرتبط با بررسی اثربخشی لغتنامه الکترونیکی بر فراگیری واژگان انجام گرفت. معیار اصلی انتخاب مطالعات جهت تحلیل در مطالعه حاضر انتشار در مجلات و یا مجموعه مقالات کنفرانسها در فاصله سالهای بین 1950 تا 2014 بود. بهعلاوه همزمان با متخصصان موضوع نیز جهت شناسایی مقالاتی که در جستجوی اولیه یافت نشده بودند مشورت گردید. این فرایند نهایتاً منجر به شناسایی 132 مقاله گردید. در مرحلۀ بعد، همۀ پژوهشهای بهدست آمده مورد بررسی دقیق تر قرار گرفتند و با چک لیست معیار انتخاب نهایی مطالعات ارزیابی گردیدند. در این مرحله و طبق معیارهای ورود تعداد 36 مقاله واجد شرایط تشخیص داده شده و برای ورود به تحلیل نهایی برگزیده شدند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نسخه دوم نرم افزار جامع فراتحلیل انجام گرفت.یافتهها:در رابطه با برآورد اندازه اثر کلی لغتنامه الکترونیکی بر فراگیری واژگان زبانآموزان، نتیجه تحلیل 36 مطالعه در فراتحلیل حاضر نشان داد که لغتنامه الکترونیکی اثر بزرگ و مثبت (40/1+) بر یادگیری واژگان زبانآموزان دارد. علاوه براین، ناهمگونی قابل توجهی بین اندازه اثر مطالعات در مجموعه مورد بررسی مشاهده گردید. به منظور شناسایی دقیقتر منابع ناهمگونیبین اندازه اثر مطالعات، تحلیل متغیرهای تعدیل کننده در قالب شش متغیر ( طرح پژوهش، حجم نمونه، سطح مهارت، سن، طول مدت برنامه، سال انتشار مقاله) اجرا گردید. نتایج نشان داد که متغیر حجم نمونه اثر معناداری بر ناهمگونی اندازه اثرها بین مطالعات جمع آوری شده داشته است تا حدی که مطالعات با حجم نمونه بیشتر از 60 نفر اندازه اثر بزرگ داشته اند، درحالی که مطالعات با حجم نمونه کمتر از 60 منجر به تولید اندازه اثر متوسط شده اند. یافته مهم دیگر این بود که میانگین اندازه اثر از نظر آماری در سطوح مختلف طول مدت زمان برنامه آموزش متفاوت است. بدین معنی که مطالعات با مدت زمان برنامه آموزش طولانی تر میانگین اثر بزرگتری نسبت به مطالعاتی داشته اند که مدت زمان آموزش پایین تری دارند. این یافته نشان می دهد که با افزایش طول مدت زمان آموزش ، پیشرفت واژگان فراگیران به میزان قابل توجهی افزایش می یابد. همچنین نتایج حاکی از تاثیر گذاری سال انتشار مطالعات به عنوان یک متغیر تعدیل کننده مهم بود، به طوری که مطالعات سال های اخیر اندازه اثر بزرگ تری در مقایسه با مطالعات سال های قبل داشته اند. یافته های بیشتر نشان دادند که عدم تجانس بین اندازه اثرها در فراتحلیل حاضر متاثر از تفاوت بین طرح پژوهش، سطح مهارت و سن زبان آموزان نمی باشد.نتیجهگیری: طبق نتایج بهدست آمده در فراتحلیل حاضر ادغام و کاربرد بیشتر برنامه آموزش زبان مبتنی بر کامپیوتر در کلاسهای درس سنتی برای دستیابی به نتایج بهتر ضروری بهنظر میرسد. برای تحقیقات آینده پیشنهاد می گردد محققان جزییات بیشتری از مطالعه را ارائه نمایند تا بتوان عواملی که بر تاثیرگذاری کامپیوتر بر یادگیری زبان دوم موثر هستند را تایید یا رد نمود.
فناوری آموزش
مهدی ابولقاسمی؛ حسنعلی محمدی
چکیده
پیشینه و اهداف: یکی از مشکلات معلمان در دوره ابتدایی کمبود وقت به خصوص در درس ریاضی است. کمبود زمان برای آموزش دانش آموزان باعث ایجاد افت تحصیلی و ضعف پایه ریاضی دانش آموزان دوره ابتدایی شده است. به همین دلیل لازم است از روش های درسی استفاده شود که معلمان بتوانند بر این کمبود زمان در برنامه درسی هفتگی فایق آیند. یکی از این روش ها که در ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: یکی از مشکلات معلمان در دوره ابتدایی کمبود وقت به خصوص در درس ریاضی است. کمبود زمان برای آموزش دانش آموزان باعث ایجاد افت تحصیلی و ضعف پایه ریاضی دانش آموزان دوره ابتدایی شده است. به همین دلیل لازم است از روش های درسی استفاده شود که معلمان بتوانند بر این کمبود زمان در برنامه درسی هفتگی فایق آیند. یکی از این روش ها که در تحقیقات انجام شده تاکید زیادی بر اثربخشی آن به خصوص در درس ریاضی شده است، روش تدریس معکوس است. بنابراین هدف از این پژوهش بررسی تأثیر یادگیری معکوس بر نگرش و عملکرد در درس ریاضی دانشآموزان پسر پایه چهارم دوره ابتدایی شهرستان نجفآباد بود.روشها: این تحقیق از نوع تحقیقات شبه تجربی با دو گروه کنترل و آزمایش به همراه پیشآزمون و پسآزمون بهمنظور بررسی تغییرات حاصله پیش و پس از اعمال متغیر آزمایشی در گروه آزمایش و مقایسه آن با گروه کنترل میباشد. جامعه این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه چهارم دوره ابتدایی شهر نجفآباد در سال تحصیلی 2019-2018 بود. روش نمونهگیری نیز بهصورت خوشهای چندمرحلهای بود. لازم به ذکر است بهمنظور کاهش تفاوتهای اقتصادی و فرهنگی دانش آموزان در این مدارس نمونه از بخش مرکزی شهرستان انتخاب شد. در میان مدارس این منطقه 2 مدرسه پسرانه بهتصادف انتخاب شد و پس از آن یک کلاس چهارم این مدارس بهصورت تصادفی به گروه کنترل و یک کلاس دیگر به گروه آزمایش اختصاص داده شد. از پرسشنامه نگرش به ریاضی ایکن (1971) برای اندازهگیری نگرش به درس ریاضیات دانش آموزان استفاده شد. روایی این پرسشنامه بهوسیله روایی محتوایی و پایایی آن بهوسیله آلفای کرانباخ بررسی و تائید شد. عملکرد تحصیلی ریاضی نیز بهوسیله آزمون ریاضی معلم ساخته اندازهگیری شد. روایی آن بهوسیله معلمان و پایایی آن بهوسیله تصنیف بررسی و تائید شد. دادهها بهوسیله تحلیل کوواریانس یکطرفه تحلیل گردید. روش اجرا به این صورت بود که آموزگار میبایست مواد آموزشی را برای دانش آموزان تدارک دیده و از دانش آموزان بخواهد پس از دیدن کلیپها و استفاده از نرمافزارهای آموزشی فعالیتهای کتاب ریاضی، کار در کلاس و تمرینهای کتاب را در منزل انجام دهد و پس از آن اشکالات خود را در جلسات کلاسی با آموزگار در میان گذاشته و رفع کند. نرمافزار آموزشی، به همراه کلیپها و فیلمهای آموزشی در فواصل زمانی مشخص در اختیار دانش آموزان قرار گرفت و از آنها خواسته شد در منزل نخست فیلم آموزشی را به تعداد دفعات اختیاری دیده و پس از آن با استفاده از نرمافزار به تمرین مباحث بپردازند و پس از آن فعالیت، کار در کلاس و تمرینات را حل کنند. سپس در کلاس درس معلم فعالیتهای کتاب، بخش کار در کلاس و تمرینات را بررسی کرده و به دانش آموزان بهصورت انفرادی بازخورد توصیفی میدهد و ایرادات و مشکلات آنها را یادداشت کرده که در کلاس توضیح دهد. پس از ارائه توضیحات، از دانش آموزان خواسته می شد که اگر سؤالی دارند یا بخشی از درس را درست متوجه نشدهاند سؤال بپرسند. روند سؤال پرسیدن دانش آموزان تا جایی ادامه مییافت که دانش آموزان بیان میکردند تمام مطالب را آموختهاند و معلم نیز با مشاهده عملکرد دانش آموزان در حل تمرینات و مسائل از یادگیری دانش آموزان مطمئن میشد. این روند در مجموع دو جلسه 45 دقیقهای ریاضی را دربر میگرفت.یافتهها: نتایج بیانگر این بود که روش یادگیری معکوس برنگرش و بر عملکرد تحصیلی درس ریاضیات تأثیرگذار است.نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان پیشنهاد کرد که از روش تدریس معکوس می توان برای تدریس ریاضیات در مدارس ابتدایی استفاده کرد.
فناوری آموزش
شهرناز بخشعلیزاده؛ کورش فتحی واجارگاه؛ محبوبه عارفی؛ علیرضا کیامنش
چکیده
پیشینه و اهداف: جهان هزاره سوم، جهانی است که با تغییرات در زمینههای مختلف علمی، فرهنگی و فناوری روبهرو است. دسترسی روزافزون افراد به خدمات آموزشی در سطوح آموزشعالی باعث شده تا دانشجویان با تفاوتهای فردی وارد مؤسسات آموزشعالی شوند. تغییر بافت آموزشعالی با تغییر نقش و مسئولیتهای اعضای هیأتعلمی همراه است؛ لذا لازم است ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: جهان هزاره سوم، جهانی است که با تغییرات در زمینههای مختلف علمی، فرهنگی و فناوری روبهرو است. دسترسی روزافزون افراد به خدمات آموزشی در سطوح آموزشعالی باعث شده تا دانشجویان با تفاوتهای فردی وارد مؤسسات آموزشعالی شوند. تغییر بافت آموزشعالی با تغییر نقش و مسئولیتهای اعضای هیأتعلمی همراه است؛ لذا لازم است اعضای هیأتعلمی برای انجام وظایف و ایفای نقشهایشان، درک، دانش و مهارتهای خود در حوزههای مختلف را بهکار گرفته و مطابق با تغییرات جامعه آنها را رشد دهند و از راهبردهایی در یاددهی استفاده کنند که این تفاوتها را در نظر بگیرند. این مقاله شایستگیهای لازم برای همکاری بهعنوان عضو هیأتعلمی در مؤسسات آموزشعالی را با توجه به نقشها و وظایف آنها تبیین میکند.روشها: پژوهش انجام شده، پژوهشی کیفیاز نوع کیفی پایهبا رویکردی عملگرا و از نگاه معرفتشناسانه، ساختارگرا است. ابتدا اسناد مرتبط با شایستگیهای تدریس در آموزشعالی جمعآوری شد. سپس با هدف درک دیدگاههای اعضای هیأتعلمی مشغول به تدریس در دانشگاههای ایران، با 14 عضو هیأتعلمی مصاحبه عمیق نیمهساختاریافته انجام شد. اسناد، به شیوه فرا ترکیب کیفی، در قالب مفاهیم و مضامین به صورت قیاسی، در بافت پژوهشی و با توجه به چارچوب نظری توصیف شدند و سپس با مفاهیم و مضامینِ شناسایی شده در مصاحبهها به صورت تفسیری (قیاسی و استقرایی) تلفیق، تجزیه و تحلیل شده و در مرحله آخر به صورت استقرایی تلفیق و تفسیر شدند. برای تحلیل اسناد و مصاحبهها، از کدگذاری خط به خط در MAXQDA10 استفاده شد.یافتهها: در این پژوهش، 349 واحد معنایی (کد باز)، 32 مقوله و 9 مضمون (شایستگی) استخراج شدند که عبارتند از: آیندهپژوهی (آیندهنگری، ریسکپذیری، کارآفرینی)، اخلاقحرفهای (عدم سوءاستفاده، حفظ حریمها در ارتباط با دانشجو، حضور با آمادگی، مسئولیت تربیت جامعه و رعایت حرفهایبودن)، شایستگیهای فردی (هویت فردی، اخلاق و رفتار فردی، بهروز بودن، توانایی حلمسأله و مهارتهای تفکر)، شایستگیهای بینفردی ـ اجتماعی (هویت فرهنگی، برقراری ارتباط مؤثر، الگویی برای دیگران، مشارکت و همکاری)، شایستگیهای سازمانی (هویت سازمانی، اهداف و مأموریتهای سازمان، نقشهای سازمانی شامل شایستگیهای ارائه خدمات، شایستگیهای پژوهشی و شایستگیهای تعلیم و تربیتی)، شایستگیهای مدیریتی (مدیریت خود، رهبری، مدیریت شغلی، مدیریت منابع، مدیریت فرایند یاددهی و یادگیری، آماده سازی و مدیریت محیط یادگیری، مدیریت پژوهش، هدایت آموزشی ـ پژوهشی، برنامهریزی و سازماندهی)، شایستگیهای عملی (توانایی ایجاد پیوند بین علم و عمل، اثربخشی)، شایستگیهای نگارشی (دانش زبانی و نگارش علمی) و شایستگیهای مرتبط با مقبولیت در جوامع عمل (تأیید جامعه علمی).نتیجهگیری: تحلیل یافتهها تفاوتهایی را بین شایستگیها در ایران و خارج از ایران نشان داد. 10 نفر از 14 مصاحبهشونده به عدم سوءاستفاده از توان علمی دیگران و موقعیت حرفهای خود اشاره داشتند که شاید حکایت از نیاز به تأکید بر این اصل در جامعه آموزشعالی ایران باشد. در مقابل، اسناد خارجی، بر بهکارگیری فناوری در آموزش تأکید بسیاری داشتند. شاید عدم اشاره به این موضوع در مصاحبهها توسط غالب استادان (در مصاحبهها) به این امر اشاره داشته باشد که برخی از اعضای هیأتعلمی در ایران هنوز با این مفهوم مأنوس نیستند. از شایستگیهای شناسایی شده در این پژوهش میتوان در تعیین محتوای مورد نیاز دورههای رشد و توسعه حرفهای متقاضیان همکاری با مؤسسات آموزشعالی بهعنوان عضو هیأتعلمی استفاده کرد.
فناوری آموزش
فرزاد رادمهر؛ حوریه رحیمیان
چکیده
پیشینه و اهداف: پژوهشهای گذشته در ایران به تأثیر استفاده از فناوری بر ارتقای یادگیری ریاضی دانشآموزان پرداخته است. در حالیکه پژوهشی در ارتباط با تاثیر استفاده از فناوری بر بدفهمیهای ریاضی دانشآموزان صورت نپذیرفته است. این پژوهش به بررسی نقش استفاده از نرمافزار در ایجاد بدفهمی های ریاضی پرداخته است. بدین منظور تأثیر استفاده ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: پژوهشهای گذشته در ایران به تأثیر استفاده از فناوری بر ارتقای یادگیری ریاضی دانشآموزان پرداخته است. در حالیکه پژوهشی در ارتباط با تاثیر استفاده از فناوری بر بدفهمیهای ریاضی دانشآموزان صورت نپذیرفته است. این پژوهش به بررسی نقش استفاده از نرمافزار در ایجاد بدفهمی های ریاضی پرداخته است. بدین منظور تأثیر استفاده از نرمافزار جئوجبرا بر بدفهمیهای مربوط به مقیاس زاویه، مفهوم زاویه مثلثاتی، مفهوم تناوب و مفاهیم حداقلی و حداکثری در مبحث توابع مثلثاتی در میان دانشآموزان پایه دوم دوره متوسطه دوم از طریق آزمون تشخیصی دولایه مورد پژوهش قرار گرفت. یکی از نوآوریهای این پژوهش استفاده از آزمون تشخیصی دولایه برای کشف بدفهمیهای حاصل از استفاده از نرمافزار است.روشها: جامعهی آماری این تحقیق کلیهی دانشآموزان پایه دوم دوره متوسطه دوم شهرستانهای گلبهار و گلمکان در سال تحصیلی 2015-2016 بوده است. سه کلاس از کلاسهای دوم دبیرستان از دو مدرسه مختلف این شهرستانها انتخاب و یکی از آنها بهعنوان گروه کنترل (40 دانشآموز) و دو کلاس دیگر بهعنوان گروه آزمایش (26 دانشآموز) در نظر گرفته شد. ابزار اندازهگیری، پیشآزمون و پسآزمون (آزمون تشخیصی دولایه) بوده است. با مطالعه پیشینه تحقیق و استفاده از پاسخهای دانشآموزان در پیشآزمون، چهار دسته از بدفهمیها شناسایی گردید که در نهایت، این بدفهمیها با آزمون کایدو تحلیل گردید.یافتهها: نتایج آزمون تشخیصی دولایه نشان داد که نرمافزار جئوجبرا در درک مفاهیمی چون تناوب و تشخیص مقدار اکسترممهای توابع مثلثاتی به دانشآموزان گروه آزمایش بسیار کمک کرده و مانع از بدفهمیهای مرتبط با آن شده است. بررسی پاسخهای دانشآموزان گروه کنترل که تدریس به روش سنتی برای آنها صورت گرفت، نشان داد برخی از دانشآموزان نتوانستند دورهی تناوب توابع مثلثاتی را محاسبه نمایند. این مشکل هم در محاسبه دورهی تناوب توابع مثلثاتی به کمک نمودار و همه محاسبه آن به کمک ضابطه توابع مثلثاتی مشاهده شد. از جمله نقاط قوت استفاده از نرمافزار می توان به مواردی همچون مشاهدههای پرتکرار نمودارهای توابع مثلثاتی در محیط نرمافزار، امکان قرار دادن توابع مثلثاتی با مقادیر مختلف از متغیرهای ورودی برروی یک محور مختصات و مقایسه آنها و دستکاریهایی که توسط خود دانشآموزان بر روی نمودارهای توابع مثلثانی انجام شد، اشاره کرد. نقاط قوت ذکر شده، باعث شدند از بهوجودآمدن بدفهمیهای دانشآموزان درمفاهیم تناوب و مقادیر حداقلی و حداکثری جلوگیری شود. در خصوص مفهوم زاویهی مثلثاتی، بالعکس این نرمافزار تا حدی باعث ایجاد بدفهمیهای بیشتر در گروه آزمایش شد، اما در جلوگیری از بروز بدفهمیهای مربوط به مفهوم مقیاس زاویه، اثر معناداری از کاربرد نرمافزار مشاهده نگردید. به نظر می رسد به دلیل ماهیت مقیاس زاویه، که در آن تبدیل از رادیان به درجه (و یا بالعکس) به وسیله یک سری عملیات ریاضی انجام میشود، استفاده از جئوجبرا نتوانست بر بدفهمیهای دانشآموزان در این قسمت تاثیری بگذارد.نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که معلمان باید نهایت دقت را در انتخاب و استفاده از ابزار کمک آموزشی در کلاسهای درس به کار برده تا از بهوجود آمدن بدفهمیهای ریاضی به علت استفاده از ابزار کمک آموزشی حد الامکان جلوگیری شود. لذا توصیه میگردد پژوهشگران حوزه آموزش ریاضی و برنامه ریزان درسی حوزه ریاضی با انجام پژوهش های متعدد بر روی نرمافزارهای رایج مورد استفاده در کلاسهای ریاضی، به شناسایی نقاط قوت و ضعف این ابزارها بیشتر پرداخته و نتایج آنها را در اختیار معلمان ریاضی قرار دهند. به اشتراک گذاری این نتایج به معلمان ریاضی کمک مینماید تا محتوای آموزشی خود را با توجه به نقاط قوت و ضعف این ابزارها، تطبیق دهند.
فناوری آموزش
مریم راشکی؛ محبوبه عرب عنانی
چکیده
پیشینه و اهداف:یاددهی- یادگیری برای توسعه خلاقیت و پایداری از ضرورتهای شهرهای امروزی است و محیط یادگیری هوشمند برای پاسخ به نیازهای جامعه دانشمحوری جدید در طراحی شهر هوشمند ایجاد شده است. کیفیت جامعه چالشی برای توسعه شهر هوشمند است؛ زیرا در زمینه اجتماعی، کیفیت جامعه با رویکرد حرفهای، به طور جامع و سیستماتیک مورد استفاده قرار ...
بیشتر
پیشینه و اهداف:یاددهی- یادگیری برای توسعه خلاقیت و پایداری از ضرورتهای شهرهای امروزی است و محیط یادگیری هوشمند برای پاسخ به نیازهای جامعه دانشمحوری جدید در طراحی شهر هوشمند ایجاد شده است. کیفیت جامعه چالشی برای توسعه شهر هوشمند است؛ زیرا در زمینه اجتماعی، کیفیت جامعه با رویکرد حرفهای، به طور جامع و سیستماتیک مورد استفاده قرار نمیگیرد. کیفیت جامعه بر کیفیت سازمانها، مؤسسات دانشگاهی، آموزشی و یادگیری مشارکتی استوار است. هدف از انجام این پژوهش شناسایی و رتبهبندی عوامل مؤثر بر طراحی شهر هوشمند با رویکرد آموزشی میباشد.روشها: در این پژوهش برای گردآوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دبیران، مدیران دبیرستانها و کارکنان آموزش و پرورش شهرستان زاهدان میباشد. روش نمونهگیری پژوهش احتمالی و از نوع تصادفی ساده بود. در گام اول، با مطالعه منابع معتبر علمی و قابل استناد، ضمن آشنایی کافی با مفاهیم و تعاریف شهر هوشمند، توسعه شهر هوشمند و عوامل مؤثر بر آن، فهرست اولیهای از عوامل مؤثر بر شهر هوشمند با رویکرد آموزشی شناسایی شد. در این مطالعه شاخصها از لحاظ ساختاری و رویههای کاربردی در یادگیری شهر هوشمند مشخص گردید و بدبن ترتیب پرسشنامه پژوهش طراحی و تدوین شد و در اختیار استاد راهنما و مشاور قرار گرفت که پس از اصلاحات مد نظر برای گردآوری داده مورد استفاده قرار گرفت و سپس با استفاده از روش آلفای کرونباخ، پایایی پرسشنامههای مذکور محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل دادههای جمعآوری شده از نرمافزارspss استفاده شده است. ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه 84/0 میباشد. تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش با آزمون رگرسیون لجستیک صورت گرفته است.یافتهها: صنعت آموزش و پرورش باعث تغییر و ارتقای خدمات شهری میشود و این صنعت با ارزش افزوده و نیروی محرکه میتواند به عنوان صنعت پیشرفته در شهر هوشمند شناسایی شود. نتایج حاصل نشان داد که حکومت هوشمند (526/9)، تعامل و یکپارچگی هوشمند (926/9)، مردم هوشمند (875/8)، زیرساخت (872/8)، نیروی انسانی (757/7)، پذیرش فناوری (567/5)، اقتصاد هوشمند (236/7) و بستر تعامل الکترونیکی مبتنیبر محتوای چندرسانهای (756/5) بهترتیب بیشترین اهمیت را در استقرار شهر هوشمند دارند.نتیجهگیری: به منظور ایجاد یک سیستم آموزش هوشمند شهری، روند تشویق مشارکت شهروندان و ایجاد کانالهای مختلف ارتباطی بسیار مهم است. برچسب «شهر هوشمند» محدود به شهرهایی نمیشود که به سادگی فناوری بالایی را اتخاذ میکنند. هدف نهایی از توسعه شهرستانهای هوشمند؛ افزایش کیفیت زندگی افراد، خانوادهها و مردم محلی از طریق فناوری اطلاعات و ارتباطات پیشرفته و سیستم آموزش و پرورش با ایجاد کانال ارتباطی بین شهروندان است؛ که میتواند سامانههایی را ایجاد نماید که یکپارچگی هوشمند را افزایش دهد. ساختار یادگیری در روند توسعه مهارتهای هوشمند در مدارس هوشمند باید مورد بازسازی قرار گیرد. جوهر شهر هوشمند، ارتقای همکاری اجتماعی، شبکه اجتماعی و مشارکت اجتماعی است و اعضای جامعه را به استفاده از یادگیری هوشمند به عنوان ابزاری برای رعایت بهتر هنجارهای رفتاری اجتماعی تبدیل میکند. همکاری و توسعه فناوری اطلاعات موانع به اشتراکگذاری اطلاعات و دانش و همچنین مرز یادگیری را در مدارس هوشمند از بین میبرد و سه تغییر را ایجاد میکند. اول تغییر روشهای آموزشی است؛ دومین مورد، بازسازی سیستم دانش و سومین بخش نفوذ در شکلگیری نسل جدیدی از روش یادگیری در بین دانشآموزان است.