مقاله پژوهشی
یادگیری سیار
نسیم سعید؛ اکبر جدیدی محمدآبادی
چکیده
پیشینه و اهداف: امروزه روشهای سنتی و قدیمیآموزش و یادگیری با ظهور فنآوریها و روشهای نوین، کارایی خود را از دست میدهند. فراگیران برای همگام شدن با محیط مداوم در حال تغییر اطراف خود باید به دنبال شیوهها و رویههای جدیدی برای انتقال دانش و افزایش یادگیری باشند. هدف از مطالعه حاضر تعیین تأثیر آموزش از طریق تلفن همراه بر یادگیری، ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: امروزه روشهای سنتی و قدیمیآموزش و یادگیری با ظهور فنآوریها و روشهای نوین، کارایی خود را از دست میدهند. فراگیران برای همگام شدن با محیط مداوم در حال تغییر اطراف خود باید به دنبال شیوهها و رویههای جدیدی برای انتقال دانش و افزایش یادگیری باشند. هدف از مطالعه حاضر تعیین تأثیر آموزش از طریق تلفن همراه بر یادگیری، تمرکز و رضایتمندی تحصیلی دانشجویان بود.روشها: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل انتخاب شد. جامعه آماری شامل56 نفر از دانشجویان پزشکی دانشگاه آزاد کرمان بود که ابتدا از طریق آزمونی در رابطه با مطالب درس مربوطه و تمرکز، مورد بررسی قرار گرفتند و کسانی که نمرات پایینتری داشتند به تعداد 44 نفر انتخاب شدند سپس بهطور تصادفی در دو گروه شاهد (22) و آزمایش (22) قرار گرفتند. همچنین این دو گروه از نظر ترم تحصیلی، سن و میزان یادگیری و تمرکز تا حد ممکن همگون شدند. مطالب درسی تهیه شده توسط متخصصان گروه از طریق واتساپ و سرویس پیام کوتاه بهصورت هفتگی در اختیار دانشجویان قرار گرفت. بدین صورت که یک فیلم آموزشی راجع به درس مذکور شامل موارد تئوری و عملی برای افراد در 8 جلسه از طریق فضای واتساپ ارسال و در جلسه 8 رفع اشکال و پرسش و پاسخ از طریق واتساپ و سرویس پیام کوتاه انجام شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه یادگیری که 35 سوال در رابطه با مطالب درسی توسط استاد مربوطه تهیه شد و روایی آن توسط اساتید مربوطه تأیید شد. پرسشنامه مهارت تمرکز سواری و اورکی (1394) که از ۱۳ ماده و دو عامل به نام تمرکز ارادی و تمرکز غیر ارادی تشکیل شده است، استفاده شد. خرده مقیاس تمرکز ارادی شامل 8 گویه و خرده مقیاس تمرکز غیر ارادی شامل 5 گویه است.بهمنظور تعیین پایایی پرسشنامه فوق الذکر از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که ضرایب حاصل برای کل پرسشنامه 74/0 همچنین روایی پرسشنامه یاد شده با کمک تحلیل عاملی تأییدی بررسی و تأیید شد و 72/0برای خرده مقیاس مهارت های تمرکز ارادی و 70/0برای مهارت های تمرکز غیر ارادی. و پرسشنامه رضایتمندی تحصیلی محقق ساخته که از 11 گویه تشکیل شده، با نظرخواهی از 10 نفر از اساتید از نظر روایی محتوایی و صوری تأیید شد و پایایی آن نیز از طریق آلفای کرونباخ 85/0 و از طریق بازآزمایی 82/0 بهدست آمد. گرد آوری دادهها در دو مرحله قبل و پس از پایان آموزش کل محتوای تعیین شده انجام شد. افراد گروه آزمایشی آموزش را در 8 جلسه 2 ساعته دریافت کردند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی در قالب جداول و شکلها و همچنین آزمون مانوا و تحلیل کواریانس آزمون لوین و آزمون کولموگروف اسمیرنوف استفاده شد.یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد، آموزش از طریق تلفن همراه بر یادگیری، مهارت تمرکز و رضایتمندی تحصیلی دانشجویان تأثیرگذار است. به این معنی که آموزش از طریق تلفن همراه میتواند باعث افزایش میزان یادگیری، مهارت تمرکز و رضایتمندی تحصیلی دانشجویان شود.نتیجهگیری: براساس نتایج تحقیق، آموزش از طریق تلفن همراه به دلیل دسترس بودن، قابل حمل بودن و کاربرد آسان و در همه وقت به مطالب و محتوا میتواند روش مناسبی برای آموزش مباحث مختلف آموزشی به دانشجویان باشد و همچنین یادگیری از طریق تلفن همراه این امکان را میدهد که افراد به محتوای یادگیری در هر زمان و مکان دست یابند، همین طور افراد میتوانند به مواد آموزشی با ارزشی دسترسی داشته باشند که کیفیت یادگیری و رضایتندی تحصیلی آنها را ارتقا دهد و با توجه به انعطافپذیری بالای این نوع آموزش دانشجویان میتوانند با توجه به شرایط و موقعیت خود و براساس آمادگی ذهنی به یادگیری بپردازند که این خود مانع حواس پرتی و کاهش عوامل مداخله گر در تمرکز میشود.
مقاله پژوهشی
فناوری آموزش
سونا حضرتی قاسم قشلاقی؛ یوسف مهدوی نسب؛ سید عبدالله قاسم تبار
چکیده
پیشینه و اهداف: ایجاد یک نظام آموزشی که توان تربیت دانشآموزان برای زندگی در جهانی که همواره در حال تغییر است، از اهداف بنیادین آموزش و پرورش در جوامع پیشرفته است. به همین جهت عجیب نیست که تعداد زیادی از نظامهای تربیتی تصمیم دارند تکنولوژیهای جدید آموزشی را در جهت رسیدن به اهداف آموزشی استفاده کنند. یکی از دلایل پویایی و کارایی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: ایجاد یک نظام آموزشی که توان تربیت دانشآموزان برای زندگی در جهانی که همواره در حال تغییر است، از اهداف بنیادین آموزش و پرورش در جوامع پیشرفته است. به همین جهت عجیب نیست که تعداد زیادی از نظامهای تربیتی تصمیم دارند تکنولوژیهای جدید آموزشی را در جهت رسیدن به اهداف آموزشی استفاده کنند. یکی از دلایل پویایی و کارایی نظامهای آموزشی پیشرفته در کشورهای توسعهیافته این است که در نظامهای یاد شده مدام روشهای یاددهی و یادگیری را مورد مطالعه قرار میدهند و همواره از بهترین روشها و اثربخشترین آنها استفاده مینمایند. از این رو پیش بینی میشود که بهکارگیری واقعیت افزوده به مثابه وسیلهای نوظهور در جهت ایجاد نوآوری در سیستمهای آموزشی معمول میتواند رسیدن به اهداف آموزشی را تسهیل کند. از دیگر سو بهکارگیری اصول طراحی چندرسانهای در برنامههای آموزشی دیجیتال از اهمیت بالایی برخوردار است و در ساخت برنامههای واقعیت افزوده که میتواند بهعنوان یک چندرسانهای شناخته شود باید مورد توجه قرار بگیرد. بنابراین هدف از اجرای این پژوهش، بررسی تأثیر استفاده از سبک آموزش محاورهای و سبک آموزش رسمی در واقعیت افزوده بر یادگیری درس علوم تجربی پایه هشتم متوسطه است.روشها: جامعه آماری پژوهش حاضر شامل، دانشآموزان پسر پایه هشتم ابتدایی استان البرز در سال تحصیلی 1400- 1399 بوده و نمونه به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شده است. دانشآموزان هر سه کلاس در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. روش این پژوهش، از نوع آزمایشی و با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه بوده است. به این صورت که یک گروه آزمایش با کمک نرمافزار واقعیت افزوده به سبک رسمی و یک گروه آزمایش با کمک نرمافزار واقعیت افزوده به سبک محاورهای و گروه گواه با روش معمول آموزش دیدند. ابزار اندازهگیری پژوهش شامل آزمون یادگیری محقق ساخته علوم تجربی بود که روایی صوری آنها توسط معلمان و متخصصان تکنولوژی آموزشی سنجیده شد.یافتهها: نتایج آزمون تحلیل کواریانس یک راهه ANCOVA نشان می دهد بین نمرات درس علوم تجربی در گروههای آموزش معمول، آموزش محاورهای و آموزش رسمی تفاوت معنیداری وجود دارد (۱۳/۱۳۳ F= ٫p<0/05) و استفاده از سبک آموزش محاورهای نسبت به روش آموزش معمول بر یادگیری تأثیر معناداری دارد. تفاوت بین میانگین نمرات گروه آموزش معمول با دو گروه آموزش محاورهای و آموزش رسمی معنیدار است (p<0/05). و استفاده از هر دو سبک آموزش رسمی و آموزش محاورهای در واقعیت افزوده، در مقایسه با روش آموزش معمول اثربخشتر است و موجب یادگیری بهتر درس علوم تجربی در دانشآموزان پایه هشتم متوسطه شده است. همچنین تفاوت میانگین نمرات گروه آموزش رسمی با گروه آموزش محاورهای معنیدار است (p<0/05) و استفاده از سبک آموزش محاورهای در واقعیت افزوده در مقایسه با روش آموزش رسمی اثربخشتر است و موجب یادگیری بهتر درس علوم تجربی میشود.نتیجهگیری: باتوجه به دادههای جمعآوری شده و نتایج حاصل از تحلیلها چنین استنباط میشود که نتایج حاصل از مقایسه دادههای گروهی که از برنامه واقعیت افزوده به سبک آموزش رسمی آموزش دیدند با دادههای گروهی که با روش معمول آموزش دیدند معنادار بوده است. از سوی دیگر نتایج حاصل از مقایسه دادههای گروهی که از برنامه واقعیت افزوده به سبک آموزش محاورهای آموزش دیدند با دادههای گروهی که با روش معمول آموزش دیدند معنادار بوده است. همچنین نتایج حاصل از مقایسه دادههای گروهی که با برنامه واقعیت افزوده به سبک آموزش محاورهای آموزش دیدند با دادههای گروهی که با برنامه واقعیت افزوده به سبک آموزش رسمی آموزش دیدند معنادار بوده است و در مجموع استفاده از سبک محاورهای با هدف یادگیری مؤثر بوده است.
مقاله پژوهشی
محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
ثریا خزایی؛ محبوبه عارفی
چکیده
پیشینه و اهداف: با ظهور یادگیری الکترونیکی چشمانداز آموزشی تغییر یافت. به دنبال این تغییرات و جداسازی فراگیران در دورههای آموزش مجازی یک حس انزوا و بیگانگی پدید آمد و به تهدیدی برای یادگیری در این دورهها تبدیل شد. نرخ ترک تحصیل از دورههای آموزش الکترونیکی در حدود 40% در مقایسه با 10% در دورههای دانشگاهی مستند شده است؛ ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: با ظهور یادگیری الکترونیکی چشمانداز آموزشی تغییر یافت. به دنبال این تغییرات و جداسازی فراگیران در دورههای آموزش مجازی یک حس انزوا و بیگانگی پدید آمد و به تهدیدی برای یادگیری در این دورهها تبدیل شد. نرخ ترک تحصیل از دورههای آموزش الکترونیکی در حدود 40% در مقایسه با 10% در دورههای دانشگاهی مستند شده است؛ به عبارت دیگر در مراکز آموزشی آنلاین بیش از 50% از یادگیرندگان ترک تحصیل کردند. چالشهای مربوط به فرسایش و ترک تحصیل منجر شد تا حفظ دانشجو یک عامل تعیین کننده در رتبه بندی علمی قلمداد گردد و این رتبه بندی در نهایت از اعتبار، رتبه علمی و مهمترین معیارهای موفقیت برای مؤسسات آموزش عالی حمایت کند؛ بنابراین حس حضور بهعنوان عامل مهم مطرح شد؛ زیرا با اعمال مناسب حس حضور در محیط یادگیری الکترونیکی نه تنها نرخ ترک تحصیل کاهش یافت بلکه منجر به یادگیری بهتر فراگیران شد. بنابراین مطالعه حاضر به ترجمه و اعتبارسنجی پرسشنامه حضور نسخه 3 (PQ3) پرداخت تا برای اولین بار در ایران با بررسی ساختار عاملی، روایی و پایایی ابزار پرسشنامه حضور بتوان در بسترهای متنوع محیطهای یادگیری مجازی از آن استفاده کرد.روشها: جامعه پژوهش در این مطالعه توصیفی، کلیه دانشجویان شرکتکننده در دورههای یادگیری مجازی دانشگاههای تهران در سال تحصیلی 1400- 1399 بود که از این میان330 دانشجوی کارشناسی ارشد و دکتری به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند و با ابزار پیمایشی حضور ویتمر و سینگر (26) پاسخ دادند و از این میان 200 پرسشنامه قابلتحلیل بود.یافتهها: براساس نتایج تحلیل عاملی اکتشافی به روش مؤلفههای اصلی 4 عامل (درگیرکردن، کیفیتِ رابط کاربری، حمایت حسی و عامل انطباق- غوطهوری) با توجه به تعداد ارزشهای ویژه بالاتر از 1 استخراج و انتخاب شدند. این 4 عامل با توان 07/89 درصد، تغییرات کل حضور در محیطهای یادگیری مجازی را تبیین میکردند. نتایج آزمون آلفای کرونباخ برای بررسی پایایی آزمون نشان داد کل ابزار از همسانی مطلوبی (98/0) برخوردار است. نتایج آلفای کرونباخ برای خرده مقیاسها 94/0 الی 97/0 بود. نتایج تحلیل عاملی تأییدی برای بررسی روایی سازه نشان داد ساختار پرسشنامه برازش قابل قبولی با دادهها دارد و کلیه شاخصهای نیکویی برازش، مطلوب بودن مدل را تأیید کردند.نتیجهگیری: براساس نتایح تحلیل عاملی تأییدی، مرتبه دوم عاملهای درگیرکردن، حمایت حسی، عامل انطباق- غوطهوری و کیفیتِ رابط کاربری به ترتیب 69، 65، 89 و 71 درصد از واریانس حضور در محیط یادگیری مجازی را تبیین میکردند؛ بنابراین نتایج بهدست آمده حاکی از روایی و پایایی مطلوب و قابلقبول بودن عوامل ساختاری نسخه ترجمه شده پرسشنامه حضور برای استفاده در پژوهشهای مربوط به محیطهای مجازی در بین فراگیران ایرانی است.
مقاله پژوهشی
یادگیری الکترونیکی
مرتضی اکبری؛ نازنین جوادی؛ مژگان دانش
چکیده
پیشینه و اهداف: یادگیری الکترونیکی شیوهای برای طراحی، تدوین، ارائه و ارزشیابی آموزش است که از قابلیتها و امکانات الکترونیکی برای کمک به یادگیری بهره میگیرد که طی سه دهه گذشته مورد استقبال مؤسسات آموزشی و یادگیرندگان قرار گرفته است. اما به دلیل همهگیری COVID-19 یادگیری الکترونیکی در کانون توجه عمومی و سیاسی گستردهتر قرار گرفته ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: یادگیری الکترونیکی شیوهای برای طراحی، تدوین، ارائه و ارزشیابی آموزش است که از قابلیتها و امکانات الکترونیکی برای کمک به یادگیری بهره میگیرد که طی سه دهه گذشته مورد استقبال مؤسسات آموزشی و یادگیرندگان قرار گرفته است. اما به دلیل همهگیری COVID-19 یادگیری الکترونیکی در کانون توجه عمومی و سیاسی گستردهتر قرار گرفته است. این امر سبب شده تا بررسی رفتار یادگیرندگان در مواجهه با بستر آموزش الکترونیکی و ابعاد مختلف آن مورد توجه قرار گیرد. در این پژوهش نگارنده میکوشد تا با استفاده از مدل موفقیت سیستمهای اطلاعاتی و نظریه جریان، عوامل اثرگذار بر تداوم استفاده کاربر از یادگیری الکترونیکی را بررسی نماید.روشها: پژوهش حاضر از نظر شیوه گردآوری اطلاعات، توصیفی- همبستگی و از نظر هدف، یک پژوهش کاربردی بهشمار میرود. متغیرهای این پژوهش با استفاده از پرسشنامه استاندارد مورد مطالعه قرار گرفته است. همچنین در این پژوهش نمونهگیری با استفاده از پرسشنامههای طراحیشده که بهصورت اینترنتی و فیزیکی در میان دانشجویان مجازی ورودی سال ۱۳۹۸ و قبلتر در سه دانشگاه (دانشگاه تهران، علامه طباطبایی و الزهرا) در سطح تهران، توزیع و تکمیل شدهاند، به انجام رسیده است. در نهایت حدود ۴۵۰ پرسشنامه بهصورت حضوری و الکترونیکی در میان دانشجویان دورههای مجازی این سه دانشگاه توزیع شد که از این تعداد ۲۳ پرسشنامه بازگردانده نشد و یا بدون پاسخ تحویل داده شدند و حدود ۳۰ مورد نیز به دلیل ناقص بودن پرسشنامه حذف شدهاند. در مجموع دادههای مربوط به ۳۹۰ پرسشنامه در این مطالعه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. دادههای بهدست آمده با کمک نرمافزارهای SPSS و Smart PLS تحلیل شدند.یافتهها: نتایج این پژوهش حاکی از تأیید کامل چهار فرضیه و معناداری آنها (T-Value بیشتر از 1.96) و رد کامل چهار فرضیه (T-Value کمتر از 1.96) است. فرضیات مورد تأیید شامل تأیید تأثیر مثبت و معنادار کیفیت اطلاعات بر رضایت کاربر، کیفیت خدمات بر رضایت کاربر، لذت بردن بر رضایت کاربر، رضایت کاربر بر تمایل کاربر، کیفیت اطلاعات بر تمایل کاربر، کیفیت سیستم بر تمایل کاربر و لذت بردن بر تمایل کاربر به تداوم استفاده از آموزش الکترونیکی بوده است. براساس نتایج این تحلیل، تأثیرگذارترین عامل بر تمایل کاربر به تداوم استفاده از ابزارهای یادگیری الکترونیکی، لذت بردن کاربر از بهکارگیری سیستم یادگیری الکترونیکی است. علاوه بر این لذتبردن بیشترین تأثیر را بر رضایت کاربر دارد. فرضیاتی که مورد تأیید واقع نشده است شامل تأثیر کیفیت سیستم و رضایت کاربر، تأثیر تمرکز و رضایت کاربر، تأثیر کیفیت خدمات بر تمایل کاربر به تداوم استفاده از سیستم یادگیری الکترونیکی و تأثیر تمرکز بر تمایل کاربر به تداوم استفاده از سیستم یادگیری الکترونیکی بوده است.نتیجهگیری: محققان در این پژوهش با بررسی مؤلفههای اصلی تأثیرگذار بر موضوع مطالعه در بستر یادگیری الکترونیکی در ایران را بهطور خاص در میان دانشجویان دورههای مجازی سه دانشگاه شهر تهران مورد ارزیابی و مطالعه قرارداده است. غالب این پژوهشگران رضایت را عامل کلیدی مؤثر بر تمایل کاربر به تداوم استفاده از فناوری دانستهاند. به همین دلیل پژوهشگران با استناد به مطالعات پیشین، عوامل مؤثر بر رضایت کاربر در استفاده از فناوری را شناسایی و مطالعه نموده است. متغیر رضایت بهعنوان یک متغیر میانجی در نظر گرفته شده و تأثیر آن بر تمایل کاربر به تداوم استفاده از فناوری سنجیده شده است. از میان عوامل مؤثر بر رضایت کاربر، عوامل کیفیت اطلاعات، کیفیت خدمات، کیفیت سیستم، لذتبردن و تمرکز مطالعه شدهاند. همچنین تأثیر این متغیرها بر تمایل کاربر به تداوم استفاده از فناوری نیز دو سؤال دیگر این پژوهش را شکل داده است. طبق نتایج، کیفیت سیستم و تمرکز تأثیری بر رضایت کاربران نداشته است. همچنین کیفیت خدمات و تمرکز بر تمایل کاربر به تداوم استفاده از سیستم یادگیری الکترونیکی اثری نداشته است. در نتیجه این یافتهها متمایز با پژوهشهای پیشین بوده است.
مقاله پژوهشی
فناوری آموزش
محمد علی زاده جمال
چکیده
پیشینه و اهداف: دانشگاه فرهنگیان با تحول در نگرش دانشجومعلمان نسبت به مسأله آموزش و همچنین بالا بردن سطح دانش تخصصی و مهارتهای حرفهای دانشجومعلمان از جمله بهکارگیری فناوری در همه حوزه ها می تواند اصلاحات اساسی در رویکردهای آموزشی، برنامه های درسی و روشهای آموزش بهتر به دانش آموزان ایجاد نماید. در این میان با توجه ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: دانشگاه فرهنگیان با تحول در نگرش دانشجومعلمان نسبت به مسأله آموزش و همچنین بالا بردن سطح دانش تخصصی و مهارتهای حرفهای دانشجومعلمان از جمله بهکارگیری فناوری در همه حوزه ها می تواند اصلاحات اساسی در رویکردهای آموزشی، برنامه های درسی و روشهای آموزش بهتر به دانش آموزان ایجاد نماید. در این میان با توجه به این که درس ریاضی در تمام مقاطع تحصیلی از درسهای اصلی دانش آموزان است؛ لذا باید به معلمانی که مسئولیت آموزش این درس را چه در دوره ابتدایی و چه در دوره دبیرستان بر عهده دارند، توجه ویژهای نمود. از طرفی یکی از مهارتهای اساسی برای موفقیت یک معلم ریاضی در همه حوزههای آموزشی، تربیتی، اداری و رشد حرفه ای، مهارت آشنایی و بهکارگیری فناوری است. تلفیق فناوری اطلاعات و ارتباطات در برنامه درسی به ویژه درس ریاضی و ارزیابی اثربخش بودن آن همواره یکی از دغدغه های رایج دلسوزان نظام آموزشی بوده است؛ لذا هدف پژوهش حاضر ارزیابی عملکرد دانش آموختگان رشته آموزش ریاضی دانشگاه فرهنگیان از نظر بهکارگیری فناوری از دیدگاه مدیران براساس مدل جان وایلز و جوزف باندی است.روشها: روش پژوهش بر اساس هدف کاربردی و براساس روش گردآوری دادهها، توصیفی از نوع پیمایشی و جامعه آماری شامل 57 نفر از دانش آموختگان رشته آموزش ریاضی دانشگاه فرهنگیان است که در سال تحصیلی ۱۳۹۷ تا ۱۳۹۹ در مدارس استان خراسان شمالی شروع به تدریس نمودهاند، که با توجه به محدود بودن جامعه آماری همه این 57 نفر در این پژوهش مورد ارزیابی قرار گرفتهاند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته بوده که بر اساس محورهای ارزیابی مدل جان وایلز و جوزف باندی تدوین و توسط مدیران مدارس تکمیل و گردآوری شد که بعد از تأیید روایی، پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ 95/0 بهدست آمد. در بخش آمار استنباطی برای تجزیه و تحلیل دادهها و تعمیم نتایج از آزمون t تکنمونهای به کمک نرمافزارSPSS - V23 استفاده شد.یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که دانش آموختگان رشته آموزش ریاضی دانشگاه فرهنگیان از نظر به کارگیری فناوری از دیدگاه مدیران مدارس در پنج مؤلفه از شش مؤلفه مدل جان وایلز و جوزف باندی (بهسازی و آموزش، رشد حرفهای، روابط انسانی، امور اداری، برنامه ریزی درسی) دارای عملکرد مطلوبی بودهاند و امتیاز عملکرد آنها در این پنج مؤلفه از حد میانگین بالاتر است؛ ولی در یک مؤلفه دیگر(ارزشیابی) دارای عملکرد مطلوبی نیستند و امتیاز عملکرد آنها در این مؤلفه از حد میانگین پایینتر است.نتیجه گیری: بنابراین میتوان نتیجه گرفت کیفیت عملکرد دانش آموختگان رشته آموزش ریاضی دانشگاه فرهنگیان خراسان شمالی از نظر بهکارگیری فناوری از دیدگاه مدیران مدارس براساس الگوی جان وایلز و جوزف باندی در مجموع شش مؤلفه بهسازی و آموزش، رشد حرفه ای، روابط انسانی، ارزشیابی، امور اداری و برنامهریزی درسی بهطور میانگین مطلوب بوده است. از طرفی با توجه به امتیاز پایین بهدست آمده در مؤلفه ارزشیابی به نظر میرسد توجه بیشتر به ارائه درس «سنجش و ارزشیابی یادگیری ریاضی» براساس مهارت های به کارگیری فناوری های نوین و همچنین برگزاری کارگاههای آموزشی کاربست فناوری در حوزه ارزشیابی به آشنایی بیشتر و عملکرد بهتر دانش آموختگان رشته آموزش ریاضی در این بخش کمک خواهد کرد.
مقاله پژوهشی
آموزش الکترونیکی- مجازی
سعید نورالهی؛ محسن نظرزاده زارع؛ سید میثم موسوی
چکیده
پیشینه و اهداف: شیوع ویروس کرونا بهعنوان بحران جدی برای سازمانها و مؤسسات تجاری و آموزشی باعث تعطیلی آنها شد. در مواجهه با چنین بحرانی، انتقال از آموزش حضوری به آموزش مجازی در دستور کار مؤسسات آموزشی بهویژه مدارس قرار گرفت و باعث شد تا به معلمان به عنوان یکی از پیشگامان خط مقدم فرایند یاددهی-یادگیری، فشار کاری مضاعفی وارد ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: شیوع ویروس کرونا بهعنوان بحران جدی برای سازمانها و مؤسسات تجاری و آموزشی باعث تعطیلی آنها شد. در مواجهه با چنین بحرانی، انتقال از آموزش حضوری به آموزش مجازی در دستور کار مؤسسات آموزشی بهویژه مدارس قرار گرفت و باعث شد تا به معلمان به عنوان یکی از پیشگامان خط مقدم فرایند یاددهی-یادگیری، فشار کاری مضاعفی وارد شود. در چنین شرایطی، رهبری مدارس میتواند نقش بسیار مؤثری در افزایش کارایی افراد و کاهش فشارهای ناشی از تغییرات شتابان محیطی داشته باشد. یکی از سبکهای رهبری که میتواند به رهبران مدارس در نیل به این مقصود کمک کند، بهکارگیری سبک رهبری دوسو توان است. رهبری دوسوتوان نوع جدیدی از سبک رهبری است که از دو طیف متفاوت رفتارهای رهبری تشکیلشده و برای مقابله با تغییرات محیطی، رفتارهای رهبری باز و بسته را بهطور متعادل و مکمل یکدیگر بهکار میبرد. دوسوتوانی به افزایش چابکی و عملکرد سازمانی مربوط میشود، و به معنای واقعی کلمه توانایی استفاده از هر دودست با توان یکسان است. رهبری دوسو توان میتواند تأثیرات بسیاری بر خودکارآمدی، نگرش شغلی و... داشته باشد؛ لذا مطالعه اثر این سبک از رهبری در سالیان اخیر مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته است. با توجه به کمبود پژوهشهای انجام شده در مورد این سبک از رهبری به خصوص در بسترهای آموزشی در کشور ما، ضرورت انجام چنین مطالعهای احساس می شد. براین اساس، هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر رهبری دو سوتوان بر رضایت و استرس شغلی معلمان در آموزش مجازی با نقش میانجی توانمندسازی روانشناختی بود.روشها: برای نیل به این مقصود، از روش پژوهش همبستگی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی معلمان مقطع ابتدایی شهر تاکستان بودند، که با توجه به نامشخص بودن تعداد معلمان، حداکثر حجم نمونه به تعداد 335 نفر با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده درنظر گرفته شد. گردآوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه سبک رهبری دوسوتوان، توانمندسازی روانشناختی، رضایت شغلی و استرس شغلی انجام شد و برای تحلیل دادهها با روش آماری مدلیابی معادلات ساختاری (تحلیل مسیر تأییدی) و آزمون همبستگی پیرسون از نرم افزارهای آماری SPSS و AMOS استفاده شد.یافتهها: یافتهها حاکی از تأثیر معنادار و مثبت رهبری باز بر توانمندسازی (637/0)، تأثیر معنادار و مثبت رهبری بسته بر توانمندسازی (365/0)، تأثیر معنادار و منفی توانمندسازی بر استرس شغلی (313/0-)، تأثیر معنادار و منفی رهبری بسته بر استرس شغلی (314/0-)، تأثیر معنادار و منفی رهبری باز بر استرس شغلی (449/0-)، تأثیر معنادار و مثبت توانمندسازی بر رضایت شغلی (224/0)، تأثیر معنادار و مثبت رهبری بسته بر رضایت شغلی (350/0)، تأثیر معنادار و مثبت رهبری باز بر رضایت شغلی (235/0)، تأثیر معنادار و منفی استرس شغلی بر رضایت شغلی (327/0-) بود. همچنین یافتهها حاکی از تاثیر غیرمستقیم و معنادار رهبری بسته و رهبری باز بر استرس شغلی و رضایت شغلی از طریق توانمندسازی و تأثیر غیرمستقیم توانمندسازی بر رضایت شغلی از طریق استرس شغلی بود. علاوه بر این، شاخصهای اندازهگیری و برازش مدل نیز حکایت از مطلوب بودن مدل داشتند.نتیجهگیری: در مجموع یافته های پژوهش نشان داد که با بهره گیری از رهبری دوسوتوان و توانمندسازی میتوان علاوه بر کاهش استرس شغلی معلمان، رضایت شغلی آنها را نیز افزایش داد؛ بنابراین میتوان از این سبک از رهبری بهعنوان یک ابزار مفید برای رهبری اثربخش در مدارس استفاده کرد.
مقاله پژوهشی
آموزش الکترونیکی- مجازی
مجتبی مقصودی؛ فاطمه صفایی؛ علی هاشمی
چکیده
پیشینه و اهداف: تأکید بر آموزش مجازی در آموزش عالی پدیدهای نوظهور نیست و همواره بهعنوان یک محیط آموزش کمکی در کنار آموزش مجازی مطرح بوده است؛ اما با وقوع ناگهانی همه گیری کرونا، نظام آموزش عالی غافلگیرانه به آن پناه برد. اگرچه پیش از این نیز کیفیت این محیط آموزشی پیوسته مورد سنجش قرار گرفته است ولی سؤال اصلی این است که ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: تأکید بر آموزش مجازی در آموزش عالی پدیدهای نوظهور نیست و همواره بهعنوان یک محیط آموزش کمکی در کنار آموزش مجازی مطرح بوده است؛ اما با وقوع ناگهانی همه گیری کرونا، نظام آموزش عالی غافلگیرانه به آن پناه برد. اگرچه پیش از این نیز کیفیت این محیط آموزشی پیوسته مورد سنجش قرار گرفته است ولی سؤال اصلی این است که آیا آنچه در پیش از دوران کرونا در خصوص کیفیت آموزش مجازی و قابلیتهای آن گفته شد در این دوران که تنها محیط آموزش و یادگیری بوده است نیز صادق است. از این رو، هدف از انجام این تحقیق بررسی کیفیت آموزش مجازی ارائهشده در دانشگاه فرهنگیان در دوران همه گیری کرونا با تأکید بر سنجش نگرش استادان و دانشجویان رشته های مختلف تحصیلی بود.روشها: در این تحقیق، از روش آمیخته کمّی-کیفی ترتیبی استفاده شد. به منظور گردآوری دادههای کمّی، دو پرسشنامه جداگانه برای استادان و دانشجویان استفاده شد که به ترتیب حاوی 15 و 19 سؤال بود که نگرش آنان را براساس یک مقیاس لیکرت پنج گزینهای اندازه می گرفت. نسخه اصلی پرسشنامه ویژه استادان توسط دیلون و مکلین [39] ساخته شده است و پرسشنامه وطنپرست و همکاران [40] نیز برای دانشجویان استفاده شد. در این تحقیق جامعه آماری مشتمل بر713 دانشجو و 89 استاد شاغل در دانشگاه فرهنگیان استان مرکزی بود. شرکتکنندگان این پژوهش با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. این پرسشنامه ها در میان 317 دانشجو و 36 استاد از گروه های آموزشی آموزش ابتدایی، مشاوره، آموزش کودکان استثنایی، تربیت بدنی، آموزش زبان انگلیسی و ادبیات فارسی، الهیات و فناوری اطلاعات توزیع شدند. پس از گردآوری داده ها از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه برای تحلیل دادهها استفاده شد. علاوه بر این، برای گردآوری داده های کیفی، پرسشهای مصاحبه بر مبنای نتایج تحلیل داده های کمّی طراحی شد و سپس مصاحبه با 22 تن (14 خانم و 8 آقا) از دانشجویان و 12 تن (6 آقا و 6 خانم) از استادان داوطلب در شرکت در مصاحبه از گروه های آموزشی فوقالذکر انجام شد. پس از ضبط جلسات مصاحبه و پیاده سازی آن، مرحله کدگذاری و دستهبندی آنها انجام شد.یافتهها: نتایج حاکی از این بود که استادان رشته های مختلف آموزشی از نگرش مثبت و رضایت بالایی از آموزش مجازی در این دوران برخوردار بودند و تفاوتی بین استادان گروه های آموزشی مختلف از این نظر وجود نداشت. درحالیکه، نتایج گویای این واقعیت بود که دانشجویان عموماً از نگرشی منفی و رضایت اندک نسبت به آموزش مجازی برخوردار بودند و تفاوت معناداری بین نگرش آنان با توجه به رشته تحصیلیشان وجود داشت. برای کشف علل تأثیرگذار بر بروز این نتایج، محققان تصمیم به انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته گرفتند. پس از تحلیل محتوای داده های کیفی حاصل از مصاحبه با استادان و دانشجویان با اتکا بر روش تحلیل محتوای کیفی هدایتشده، مشخص شد که عوامل مربوط به محیط آموزش مجازی و چندرسانهای و نیز یادگیری مشارکتی در شکل گیری نگرش استادان و دانشجویان مهم است. به همین ترتیب، علاوه بر این عوامل، عامل سوم که مربوط به یادگیری مستقل است در شکلگ یری نگرش و میزان رضایتمندی آنان از آموزش نقش ایفا می کرد.نتیجهگیری: این تحقیق نشان داد که استادان و دانشجویان تا چه اندازه می توانند نظرات متفاوتی داشته باشند. در حالیکه استادان شرکت کننده در این تحقیق نگرش مثبت نسبت به آموزش مجازی در دانشگاه فرهنگیان داشتند، دانشجویان در مجموع نگرشی منفی به آن در دوره همه گیری کرونا نشان دادند. بر اساس یافتههای این پژوهش از داده های کیفی، ابزارهای آموزش چندرسانهای و استفاده ناکافی از آموزش گروهی و مشارکتی از نقاط ضعف و علل اصلی نگرش منفی و نارضایتی نسبی دانشجویان بوده است و نیز طراحی محتوا و مطالب درسی و عدم تشویق دانشجویان بر یادگیری مستقل نیز از دیگر علل این نارضایتی بود. بنا بر نتایج این تحقیق پیشنهاد میشود که برای اجرای بهینه آموزش مجازی استادان علاوه بر دانش و مهارت، باید از نگرش مثبتی برخوردار باشند و با قاطعیت این نگرش را به دانشجویان منتقل کنند.
مقاله پژوهشی
رویکردهای نوین آموزشی
شیلا سلیمانی؛ خدیجه علیآبادی؛ اسماعیل زارعی زوارکی؛ علی دلاور
چکیده
پیشینه و اهداف: نیاز به عملکرد و استقلال سبکهای حل مسأله یادگیری دستور زبان انگلیسی دانشجویان در دنیای دانش مدار کنونی، امری ضروری است. لذا پژوهش حاضر با هدف بهبود آن تحت الگوی یادگیری معکوس به این موضوع پرداخته است.روشها: تحقیق حاضر از نوع کاربردی و نیمهآزمایشی است. جامعه آماری پژوهش از میان کلیه فراگیران ثبتنام شده ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: نیاز به عملکرد و استقلال سبکهای حل مسأله یادگیری دستور زبان انگلیسی دانشجویان در دنیای دانش مدار کنونی، امری ضروری است. لذا پژوهش حاضر با هدف بهبود آن تحت الگوی یادگیری معکوس به این موضوع پرداخته است.روشها: تحقیق حاضر از نوع کاربردی و نیمهآزمایشی است. جامعه آماری پژوهش از میان کلیه فراگیران ثبتنام شده در مرکز آموزشهای تخصصی کوتاه مدت زبان انگلیسی علاءالدین از سال تحصیلی 1397 تا 1399 (تعداد 380 نفر) بهصورت هدفمند و در دسترس تعیین شد. معیار انتخاب زبانآموزان با جایگزینی تصادفی بود. در پرسشنامههای پیش آزمون و پس آزمونی که فراگیران به سؤالات بهطور کامل پاسخ نداده بودند و یا مواردی که بدون جواب بودند از این مجموعه حذف شدند. در نهایت مشارکتکنندگان تعداد 220 نفر شدند که در دو گروه کنترل و آزمایش هر گروه 110 نفر قرار گرفتند. بهمنظور جمعآوری دادهها، از پرسشنامهی حلمسأله کسیدی و لانگ (Cassidy & Long, 1996) با 24 سؤال که روی یک مقیاس سه درجهای (بله، خیر و نمیدانم) تنظیم شده و شش عامل را میسنجد، استفاده شد. این پرسشنامه ابتدا بهعنوان پیشآزمون روی گروه کنترل و آزمایش اجرا شد. سپس در گروه کنترل از آموزش به شیوه معمول و متداول که تمام مراکز آموزش زبان از آن بهره میگیرند، استفاده شد. بدین معنی که ارائه مفاهیم بهصورت تدریس سخنرانی شفاهی یا کتبی از طرف مدرس صورت گرفت که شامل استفاده از روش حفظ و تکرار و پرسش و پاسخ توسط فراگیر است. در آن به علاقه، استعداد و تفاوتهای فردی فراگیران توجه نمیشود. شیوه تدریس معکوس در گروه آزمایش اجرا شد. به این معنی که مدرس معکوس تدریس نمود. در این روش، مدرس کتاب، اسلایدها، جزوه آموزشی و همچنین آزمونهای تعاملی (interactive tests) را تهیه کرد و سپس بستر شبکه اجتماعی مناسب با توجه به دسترسی آسان (تلگرام و واتس اپ) را در نظر گرفت. او این موارد را قبل از کلاس در اختیار فراگیران قرار داد. فراگیران و مدرس میتوانستند با به اشتراک گذاشتن مطالب آموزشی، ایدهها، سؤالات، تکالیف و نکات را از طریق این شبکههای اجتماعی تعاملی با یکدیگر به اشتراک گذاشته و در ارتباط باشند. این روش به مدت 16 ماه (بدون درنظر گرفتن جلسات لغو شده) در 10 دوره و برای هرکدام از گروههای آزمایش و کنترل 5 دوره آموزش داده شد. هر دوره شامل 39 جلسه 90 دقیقهای (58.5 ساعت) 2 جلسه در هفته و یا 20 جلسه 180 دقیقهای (60 ساعت) یک جلسه در هفته فقط جمعهها تحت آموزش یک مربی برگزار شد. در ابتدای جلسه بعد، از مطالب جلسه قبل پسآزمون و مصاحبه شده و در مورد محتوای همان جلسه پیشآزمون گرفته میشد. برای پاسخ به سؤالات تحقیق، از آزمون اندازهگیری مکرر (repeated measurement) و آزمونهای پارامتریک T یک نمونه استفاده شد.یافتهها: یافتهها حکایت از اثر این روش تدریس بر بهبود عملکرد و استقلال در حل مسأله یادگیری دستور زبان انگلیسی دانشجویان تحت الگوی یادگیری معکوس داشت.نتیجهگیری: نتایج نشان داد که ارزش و مقبولیت الگو در کنار روشهای تدریس سنتی بر عملکرد و استقلال در حل مسأله یادگیری دستور زبان انگلیسی دانشجویان تأثیر فراوان داشته و باعث افزایش اعتماد به نفس فراگیران میشود. اجرای پژوهشهای همانند در دروس مختلف رشتههای مختلف دانشگاهی و همچنین بررسی این شیوه تدریس بر روی نمونههای بیشتر از جمله پیشنهادها برای پژوهشهای آتی است.
مقاله پژوهشی
آموزش الکترونیکی
کیومرث تقی پور؛ فیروز محمودی؛ میکائیل عباسی؛ مهری محمدی
چکیده
پیشینه و اهداف: شکاف دیجیتالی (Digital Divide) به نابرابری در عرصه فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) اشاره دارد. نابرابری میان افرادی که دسترسی مؤثر به فناوری دیجیتال و اطلاعات دارند و کسانی که دسترسی بسیار محدود دارند و یا دسترسی ندارند. با توجه به اینکه آموزش و پرورش ایران بدون آمادگی و برنامه ریزی لازم وارد عرصه ارائه آموزش در ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: شکاف دیجیتالی (Digital Divide) به نابرابری در عرصه فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) اشاره دارد. نابرابری میان افرادی که دسترسی مؤثر به فناوری دیجیتال و اطلاعات دارند و کسانی که دسترسی بسیار محدود دارند و یا دسترسی ندارند. با توجه به اینکه آموزش و پرورش ایران بدون آمادگی و برنامه ریزی لازم وارد عرصه ارائه آموزش در شرایط کرونایی شده است، بررسی وضعیت شکاف دیجیتالی و اطلاع از چگونگی اجرای آموزش در این شرایط می تواند به بهبود کیفیت ارائه آموزش در مدارس بی انجامد. براین اساس، پژوهش حاضر با هدف ارزیابی میزان شکاف دیجیتالی در آموزش متوسطه دوم شهر تبریز در شرایط کرونایی، و شناسایی عوامل مؤثر بر آن انجام گرفت.روشها: روش پژوهش در زمره تحقیقات توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش کلیه معلمان و دانشآموزان مدارس پسرانه متوسطه دوم- پایه ۱۲ شهر تبریز در نیمسال دوم سال تحصیلی ۱۳۹۸- ۱۳۹۹ بودند که با روش نمونه گیری خوشهای- تصادفی و از هر پنج ناحیه آموزشی 3 مدرسه و از هر مدرسه یک کلاس پایه 12 بهصورت تصادفی انتخاب شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه های حسینی و همکاران (1392)، گریگ (2016)، و زارعی زوارکی و سالمیان (1394) گردآوری شد. روایی پرسشنامهها مورد تأیید متخصصان قرار گرفت. پایایی پرسشنامه ها با استفاده از آلفای کرونباخ برای پرسشنامه حسینی و همکاران (1392)، پرسشنامه گریگ (2016)، و پرسشنامه زارعی زوارکی و سالمیان (1394) به ترتیب 796/0، 86/0، و 92/0 محاسبه شد. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره، آزمون T مستقل، و آزمون فریدمن استفاده شد.یافتهها: نتایج مرتبط با وضعیت شکاف دیجیتالی نشان داد که بین معلمان نواحی آموزشی پنجگانه تبریز صرفاً در میزان دسترسی، و میزان استفاده از کامپیوتر در طول روز شکاف دیجیتالی وجود دارد؛ اما بین دانشآموزان در نواحی آموزشی پنجگانه تبریز در اکثر ابعاد شکاف دیجیتالی، دسترسی به فاوا، میزان استفاده از کامپیوتر در طول روز و سال، و میزان مهارت آنان در استفاده از فاوا تفاوت معنیداری وجود دارد. میزان دسترسی معلمان به فاوا در اکثر نواحی آموزشی تبریز نسبت به دانشآموزان بیشتر است؛ اما میزان نگرش، مهارت، و میزان استفاده دانشآموزان از فاوا بهتر از معلمان در اکثر نواحی تبریز است. طبق نتایج مرتبط با عوامل مؤثر بر شکاف دیجیتالی از دیدگاه معلمان، به ترتیب ضعف تجهیزات- فنی، ضعف مالی و اقتصادی، ضعف فرهنگی، ضعف انگیزشی- آموزشی و ضعف زیرساختهای مدیریتی و برنامهریزی به عنوان مهمترین عوامل مؤثر بر ایجاد شکاف دیجیتال در آموزش متوسطه دوم شهر تبریز شناسایی شدهاند.نتیجهگیری: با توجه به یافته بهدست آمده، شکاف دیجیتالی در آموزش دوره متوسطه دوم شهر تبریز مشهود است و ضرورت دارد که آموزش و پرورش در کنار تجهیز مدارس، مراکز فاوا در نواحی محروم جهت دسترسی بهتر معلمان و دانشآموزان راه اندازی کند و همچنین دوره های مهارت افزایی در ارتباط با فاوا برگزار کند.
مقاله پژوهشی
یادگیری الکترونیکی
فاطمه نارنجی ثانی؛ محمدرضا کرامتی؛ مریم سادات حسینی سهی
چکیده
پیشینه و اهداف: یکی از مهمترین اهداف نظامهای آموزشی رفع نیازهای یادگیرندگان بهویژه در مواقع بحرانی است. همهگیری بیماری کووید 19 یکی از بزرگترین بحرانهای اخیر بوده و تأثیر قابلتوجهی بر نظامهای آموزشی داشته است؛ بهنحویکه بسیاری از کشورها به آموزشهای برخط روی آوردهاند که در هر زمان و مکان قابلدسترسی است؛ اما انتقاداتی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: یکی از مهمترین اهداف نظامهای آموزشی رفع نیازهای یادگیرندگان بهویژه در مواقع بحرانی است. همهگیری بیماری کووید 19 یکی از بزرگترین بحرانهای اخیر بوده و تأثیر قابلتوجهی بر نظامهای آموزشی داشته است؛ بهنحویکه بسیاری از کشورها به آموزشهای برخط روی آوردهاند که در هر زمان و مکان قابلدسترسی است؛ اما انتقاداتی هم به آن وارد است. ازجمله انتقادات میتوان به ضعف نظام ارزشیابی دانشجویان و تأثیر منفی بر ارتباطات بین فردی اشاره کرد. کیفیت یاددهی یادگیری در دانشگاهها اهمیت بسیاری دارد و ارزیابی اثربخشی آن یکی از مهمترین دغدغههای متصدیان امر است. بهمنظور ارزشیابی اثربخشی آموزش الکترونیکی لازم است ابتدا سازه مذکور تعریف و سپس عوامل اصلی و مؤثر در انجام موفقیتآمیز آن شناسایی شود. در دورانی زندگی میکنیم که با حجم انبوهی از اطلاعات سروکار داریم و پیشرفت روزمره فنّاوری نیز بر حجم آنها میافزاید، ازاینرو نظام آموزشی مدرسه دیگر قادر به رفع نیازها و مطالبات دانشجویان نیست و توجه و تقویت مهارتهای فردی یادگیرندگان نظیر خود نظارتی، خودارزیابی و یادگیری خود راهبر سبب میشود فرد به دنبال برطرف کردن نیازهایش باشد؛ بنابراین با توجه به مسأله مطرحشده و اهمیت آن، پژوهش حاضر باهدف نقش اثربخشی یادگیری الکترونیکی بر اساس یادگیری خود راهبر دانشجویان در بحران همهگیری کرونا انجامشده است.روشها: از منظر هدف، روش این پژوهش کاربردی و از منظر نحوة گردآوری اطلاعات، کمّی و از نوع توصیفی همبستگی است. جامعه پژوهش کلیه دانشجویان شاغل به تحصیلات تکمیلی دانشگاه تهران در سال تحصیلی 1399 ـ 1400 هستند. با استفاده از فرمول کوکران و با روش نمونهگیری طبقهای تصادفی، 377 نفر بهعنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری یافتههای پژوهش حاضر شامل پرسشنامه یادگیری خود راهبر شن و همکاران و همچنین پرسشنامه اثربخشی یادگیری الکترونیکی است که شین یان هانگ و همکاران آن را طراحی کردهاند. بهمنظور بررسی اعتبار پرسشنامه اثربخشی یادگیری الکترونیکی و یادگیری خود راهبر از روایی محتوا و روایی سازه استفادهشده است که هر دو نشان میدهد مدل از برازش مناسبی برخوردار است. درنهایت بهمنظور تحلیل دادهها از آزمون تی (بهمنظور تعیین وضعیت متغیرهای پژوهش)، ضریب همبستگی پیرسون (بهمنظور بررسی رابطه ساده بین متغیرهای پژوهش)، رگرسیون گامبهگام و نهایتاً تحلیل عاملی تأییدی (برای روایی سازه و تبیین نقش متغیرها) استفادهشده است.یافتهها: نتایج بهدستآمده از تحقیق بیانگر آن است که وضعیت یادگیری خود راهبر و اثربخشی یادگیری الکترونیکی ازنظر دانشجویان بالاتر از میانگین نظری قرار دارد و از بین مؤلفههای یادگیری خود راهبر، انگیزه یادگیری از بالاترین میانگین برخوردار است. بین یادگیری خود راهبر و مؤلفههای آن با اثربخشی یادگیری الکترونیکی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و از بین مؤلفههای یادگیری خود راهبر، انگیزه یادگیری، برنامهریزی و تواناییهای اجرایی بیشترین رابطه را با اثربخشی یادگیری الکترونیکی داشته است. درنهایت نتیجه رگرسیون گامبهگام بیانگر آن است که یادگیری خود راهبر و مؤلفههای آن قادر است حدود 30 درصد از اثربخشی یادگیری الکترونیکی دانشجویان را تبیین کند.نتیجهگیری: خود راهبری عامل مهمی در اثربخشی یادگیری دانشجویان در محیط یادگیری الکترونیکی محسوب میشود؛ لذا یادگیرندگانی که با راهبردهای خاص از قبیل هدفگذاری، نظارت و برنامهریزی، یادگیریشان را تنظیم میکنند، پیشرفت بهتری دارند و یادگیری آنها اثربخشتر است. البته به نظر میرسد این امر در محیط یادگیری الکترونیکی اهمیت بیشتری دارد.
مقاله پژوهشی
یادگیری الکترونیکی
طلعت صباغ حسن زاده؛ حسن نخعی
چکیده
پیشینه و اهداف: یادگیری الکترونیکی بهعنوان پیامد مستقیم ادغام فناوری و آموزش، بهصورت یک رسانه قدرتمند یادگیری به ویژه با استفاده از فناوریهای اینترنت پدیدار شده است. یادگیری الکترونیکی استفاده از فنآوری ارتباط از راه دور برای ارائه اطلاعات بهمنظور آموزش و یادگیری است که با توسعه فنآوری اطلاعات و ارتباطات به الگویی جدید ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: یادگیری الکترونیکی بهعنوان پیامد مستقیم ادغام فناوری و آموزش، بهصورت یک رسانه قدرتمند یادگیری به ویژه با استفاده از فناوریهای اینترنت پدیدار شده است. یادگیری الکترونیکی استفاده از فنآوری ارتباط از راه دور برای ارائه اطلاعات بهمنظور آموزش و یادگیری است که با توسعه فنآوری اطلاعات و ارتباطات به الگویی جدید برای آموزش مدرن تبدیل شده است. کیفیت یادگیری الکترونیکی وابسته به اندازه یا میزانی است که فناوری، تعاملها، محتوا و خدمات به یادگیرنده و یاددهنده اجازه میدهد تا مطابق با انتظارات خود در محیط یادگیری فعالیت کنند و رضایت بهدست آورند. افزایش قابلیتهای یادگیری الکترونیکی و امکان تحقق هدفهای آموزشی از این طریق، در گروی درنظر گرفتن ابعاد و جوانب متعدد آن و توجه به عوامل تاثیرگذار در سیستم یادگیری الکترونیکی است. با استفاده از محتوای الکترونیکی طیف بیشتری از حواس دانشآموزان درفرآیند یاددهی- یادگیری درگیر شده و فرآیند یادگیری عمیقتر و اشتیاق دانشآموزان بیشتر میشود. این پژوهش با هدف بررسی رابطه کیفیت خدمات آموزشی مدرسه با موفقیت سیستمهای یادگیری الکترونیکی با نقش میانجیگری رضایت ادراک شده در میان دانشآموزان پسر ابتدایی ناحیه یک انجام گرفت.روشها: روش تحقیق تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش و ماهیت انجام تحقیق، جزء تحقیقات توصیفی از نوع همبستگی میباشد. جامعه آماری تحقیق را دانشآموزان پسر پایه پنجم و ششم ابتدایی ناحیه یک شهر مشهد به تعداد تقریبی 9000 نفر تشکیل دادند که با استفاده از فرمول نمونهگیری کوکران، 369 نفر به عنوان حجم نمونه آماری مورد مطالعه قرار گرفتند. روش نمونه گیری تصادفی در دسترس است. مهمترین ابزار تحقیق پرسشنامه است و پرسشنامه پژوهش برگرفته از تحقیق آل فرایهات و همکارانمیباشد. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه در تحقیق آل فرایهات و همکاران ارزیابی و مطلوب بودن آنها تایید گردید. در تحقیق آل فرایهات و همکاران ، میزان پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ %85 حاصل گردید. برای تجزیه و تحلیل دادههای توصیفی و استنباطی از نرمافزار AMOS و SPSS استفاده گردید.یافتهها: بر اساس یافته های حاصل از پژوهش میتوان گفت رضایت ادراک شده اثر غیر مستقیم و میانجی در رابطه ابعاد کیفیت خدمات آموزشی و سودمندی ادراک شده سیستم یادگیری الکترونیکی دانشآموزان دارد و همچنین اثر غیر مستقیم رضایت ادراک شده در رابطه ابعاد کیفیت خدمات آموزشی و کاربرد سیستم یادگیری الکترونیکی دانشآموزان تایید شد.نتیجهگیری: بررسیها نشان میدهد؛ در صورتیکه کیفیت خدمات آموزشی مدارس از ابعاد مختلف دارای کیفیت مطلوبی باشد و دانشآموزان بتوانند خودشان را با سیستم یادگیری الکترونیکی تطابق دهند، احساس سودمندی و ارزشمندی ادراک شده بیشتری خواهند داشت. هر چقدر دانشآموزان در خدمات آموزشی مختلفی (کیفیت فنی سیستم عالی، کیفیت معلم بروز و با دانش، کیفیت اطلاعات جامع و دقیق و پشتیبانی سیستم آموزشی) که دریافت میکنند احساس رضایت بیشتری داشته باشند، به احتمال بسیار زیاد از سیستم یادگیری الکترونیکی بهعنوان کاربر، استفاده بیشتری میکنند.
مقاله پژوهشی
یادگیری الکترونیکی
رضا وهاب آهاری؛ اصغر زمانی؛ مهتاب پور آتشی
چکیده
پیشینه و اهداف: فرهنگ یادگیری سازمانی، اشتیاق شغلی و نیروی انسانی از مهمترین عوامل مؤثر در پیشرفت یک سازمان میباشند. فرهنگ بر کلیه رفتار و اعمال انسان در تمام امور تأثیرگذار است. یادگیری در بقا و پیشرفت سازمان مؤثر است. نیروی انسانی از داراییهای با ارزش و محوری برای سازمان محسوب میشود. با توجه به شرایط خاص عصر حاضر اهمیت ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: فرهنگ یادگیری سازمانی، اشتیاق شغلی و نیروی انسانی از مهمترین عوامل مؤثر در پیشرفت یک سازمان میباشند. فرهنگ بر کلیه رفتار و اعمال انسان در تمام امور تأثیرگذار است. یادگیری در بقا و پیشرفت سازمان مؤثر است. نیروی انسانی از داراییهای با ارزش و محوری برای سازمان محسوب میشود. با توجه به شرایط خاص عصر حاضر اهمیت یادگیری الکترونیکی بیش از گذشته احساس میشود. از طرفی اشتیاق کارکنان به شغل خود از عوامل مؤثر بر موفقیت و بقای سازمان محسوب میشود؛ برهمین اساس این پژوهش به سنجش ابعاد فرهنگ یادگیری الکترونیکی سازمانی و ارتباط آن با اشتیاق شغلی کارکنان دانشگاه تربیت دبیر شهید رجائی پرداخته است.روشها: این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی و از نظر هدف کابردی است. برای دستیابی به هدف تحقیق هفت فرضیه تدوین شده است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان دانشگاه به تعداد 300 نفر است که نمونه آماری با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شد. برای تعیین حجم نمونه از جدول مورگان استفاده گردید که بر این اساس 169 نفر تعیین شدند. ابزار اصلی جمع آوری دادهها برای پاسخ گویی به فرضیههای پژوهش دو پرسشنامه استاندارد انتخاب شد. پرسشنامه استاندارد فرهنگ یادگیری سازمانی بهمنظور ارزیابی فرهنگ یادگیری الکترونیکی سازمانی دارای 21 گویه از هفت مؤلفه در مقیاس 5 درجهای لیکرت و پرسشنامه استاندارد اشتیاق شغلی برای ارزیابی اشتیاق شغلی کارکنان دانشگاه دارای 17 گویه از سه مؤلفه با طیف 5 گزینهای لیکرت بوده است که روایی آنها از نظر متخصصان تأیید شده و ضریب آلفای کرونباخ این پرسشنامهها به ترتیب 96/0 و 93/0 بهدست آمد. از 169 پرسشنامه توزیع شده تعداد 154 پرسشنامه دارای اطلاعات کامل بود که مورد تجزیه و تحلیل نهایی قرار گرفتند. برای انتخاب آزمون آماری مناسب و بیان نرمال یا عدم نرمال بودن دادهها از آزمون کلموگروف - اسمیرنوف و برای تجزیه و تحلیل دادهها در آمار استنباطی به علت عدم توزیع نرمال دادهها از آزمونهای ناپارامتریک (ضریب همبستگی اسپیرمن) با کمک نرمافزار SPSS 24 استفاده شده است.یافتهها: فرضیههای پژوهش در بخش آمار استنباطی با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت؛ نتایج بهدست آمده ضریب همبستگی تمام مؤلفههای فرهنگ یادگیری الکترونیکی سازمانی با اشتیاق شغلی کارکنان دانشگاه را مثبت و معنا دار نشان داد که عبارتند از ایجاد یادگیری مداوم 467/0، ارتقای کاوش و مباحثه 476/0، یادگیری تیمی 438/0، سیستمهای تسهیمی 455/0، توانمندسازی افراد 536/0، سیستم ارتباطی 494/0 و تدارک رهبری 430/0. بیشترین ضریب همبستگی مربوط به مؤلفه توانمندسازی افراد است. همچنین ضریب همبستگی بین کلیه مؤلفههای فرهنگ یادگیری الکترونیکی سازمانی و اشتیاق شغلی 537/0 گزارش شده که نشان میدهد بین دو متغیر رابطه همبستگی مثبت، معنا دار و در حد متوسط وجود دارد. نتیجهگیری: یافته های پژوهش، نشان داد که فرهنگ یادگیری الکترونیکی سازمانی باعث افزایش اشتیاق شغلی میشود و رابطه فرهنگ یادگیری الکترونیکی سازمانی با اشتیاق شغلی مثبت و معنادار است. اشتیاق شغلی به پرورش یک فرهنگ یادگیری مثبت در سازمان کمک میکند و بدین طریق سازمانها علاوه بر حفظ و نگهداری سرمایه های انسانی، کارکنانی با انگیزه، مسئول و درگیر با کارشان در اختیار دارند. بنابراین بهبود و تقویت فرهنگ یادگیری الکترونیکی سازمانی میتواند موجبات بهبود اشتیاق شغلی کارکنان را فراهم سازد و باعث اثربخشی سازمانی شود.
مقاله پژوهشی
کارآقرینی
محمدصادق موحدی فر؛ مریم تقوایی یزدی؛ محمد صالحی
چکیده
پیشینه و اهداف: امروزه خلق مشترک ارزش فیمابین نهادها، سازمانها و کسبوکارها از عوامل مهم رشد اقتصادی و همافزایی حوزه کسبوکار و بهبود روابط ذینفعان است. ازاینرو این پژوهش به طراحی و اعتباریابی ابزار سنجش خلق مشترک ارزش در کسبوکارهای فناورانه باهدف کاربردی پرداخته است. هدف اصلی محقق در پژوهش حاضر پاسخ به این سؤال است که ابعاد ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: امروزه خلق مشترک ارزش فیمابین نهادها، سازمانها و کسبوکارها از عوامل مهم رشد اقتصادی و همافزایی حوزه کسبوکار و بهبود روابط ذینفعان است. ازاینرو این پژوهش به طراحی و اعتباریابی ابزار سنجش خلق مشترک ارزش در کسبوکارهای فناورانه باهدف کاربردی پرداخته است. هدف اصلی محقق در پژوهش حاضر پاسخ به این سؤال است که ابعاد ابزار ارزیابی خلق مشترک ارزش برای کسبوکارهای فناورانه چیست؟ و درصدد است به طراحی و روانسنجی ابزار ارزیابی خلق مشترک ارزش برای کسبوکارهای فناورانه بپردازد.روشها: پژوهش از نوع آمیخته بوده و جامعه آماری کیفی متشکل از مدیران عامل و اعضای هیئتمدیره در حوزه فناوری اطلاعات و کسبوکارهای فناورانه و کسبوکارهای نوین فناور محور روش نمونهگیری هدفمند با رعایت قانون اشباع نظرات، تعداد 14 نفر انتخاب شدهاند. جامعه آماری در بخش کمّی با در نظر گرفتن بیش از 2773 شرکتِ فعال در صنعت فناوری اطلاعات که در سایت ای سی تی کِی (www.ictkey.ir) ثبت شده است و طبعاً، وجود همین میزان مدیران عالی و ارشد؛ همچنین عدم شفافیت دقیق اطلاعات در خصوص جامعه آماری، با در نظر گرفتن فرمول حجم نمونه بدون جامعه آماری برحسب نسبت شامل 408 نفر مدیران لایه اول، دوم و سوم مشغول در حوزههای کسبوکارهای فناورانه علیالخصوص با موضوع فناوری اطلاعات و ارتباطات و حوزههای نوین فناور محور در شرکتها، مؤسسات دولتی و خصوصی در شهر تهران بزرگ با روش نمونهگیری ساده تصادفی اتخاذ شدهاند. ابزار اولیه از طریق مطالعه گسترده مبانی نظری، تحقیقات پیشین، مقالات مرتبط و مصاحبه با خبرگان است که درنهایت منجر به طراحی پرسشنامه اولیه شد. سپس روایی صوری و محتوایی کمّی و کیفی بررسی و پایایی آن به روش آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی با مقدار بالای 7/0 تعیین شد. سپس از تحلیل عاملی تأییدی ابزار مذکور با استفاده از نرمافزارهای SPSS21 و Samartpls3 مورد تأیید قرار گرفت.یافتهها: یافتهها حاکی از آن است که در روایی صوری و محتوایی کمّی و کیفی؛ امتیاز تأثیر گویههای پایینتر از 5/1 و نسبت روایی محتوای کمتر از 62/0 و شاخص روایی محتوای پایینتر از 79/0 حذف شد که شامل مقولاتی چون ذینفعان داخلی و خارجی، یکپارچگی ذهنی و توافقات، روانشناختی اجتماعی، منابع و منافع، آیندهنگری و آیندهنگاری، خصیصه فرهنگی برد برد، تحلیل و آنالیز، آغازنگری و پیشگام نگری است. نتایج حاصل از آزمون تحلیل عاملی تأییدی نشان داد، ابعاد خلق مشترک ارزش شامل 12 بعد به شرح فرآیندهای تعاملی، عملکرد/کارکرد فناوری، مشتری محوری، ارزش پایدار، ملزومات هم آفرینی، خلق ارزش، فرهنگ، تصمیم سازی، اقتصادی، ارزش آموزی، سیاست و قوانین و مقررات، فرصت و شاخصهای آن شامل 28 مؤلفه است که به شرح زیر میباشد: نیازسنجی/ نیازسازی، مشارکت و تولید ارزش مشترک، میزان رضایت و شاخص پذیر، بهرهبرداری از ابزار هوشمند/ ابزارسازی، پارادایم/ نگاه فناورانه، مشتری، مبتنی بر سرویس، مبتنی بر فرآیندهای مستمر، مبتنی بر مدل و استراتژی، حوزههای اجتماعی و قانونی، زیرساخت، جذب و اشتراک اطلاعات، سیاستگذاری/حاکمیتی، تولید و جذب ارزش، محرک، اشتراک منافع، متغیر فرهنگی، سامانه پیشنهاد ساز برخط و بهروز، مالی، بهینه مصرفی، سرمایهگذاران، تعریف و آموزش کاربردی مفهوم ارزش، دانشگاه و آموزش عالی، پرورش نیروی انسانی خلاق، حمایت از مالکیت فکری، سیاستهای حمایتی دولت، برانگیختگی و ایدهآفرینی ذهنی افراد و فرصتسازی.نتیجهگیری: در بررسی روایی سازه، مقدار بار عاملی تمام گویهها، مقادیر مناسبی بالاتر از 4/0است. پایایی هر دو ملاک (آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی) تمام ابعاد بالای 7/0، میانگین واریانس استخراجشده (AVE) و همه ابعاد بیشتر از 5/0 را نشان داد که مورد تأیید است. درنهایت یافتههای این مطالعه حاکی از آن است که ابزار طراحیشده شامل 12 بعد و 28 مؤلفه است که از اعتبار و پایایی قوی و مناسبی برخوردار بوده و میتوان از آن، جهت ارزیابی خلق مشترک ارزش در کسبوکارهای فناورانه در راستای تعالی و توسعه کسبوکار و ایجاد فضای تجاری و اقتصادی جدید، بهره جست.
مقاله پژوهشی
رویکردهای نوین آموزشی
وحیده سادات واحدی
چکیده
پیشینه و اهداف: راهبرد کلاس معکوس یکی از روشهای نوین آموزش-یادگیری است که در سالیان اخیر توانسته است نظر بسیاری از محققان و صاحب نظران را به خود جلب نماید و بهعنوان راه حلی برای برون رفت از مشکلات مطرح شده و چالشهای فرارو ارائه شود. افزون بر این در زمینه آموزش زبان انگلیسی، اخیراً توجه بسیاری از متخصصان معطوف به آموزش راهبردهای ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: راهبرد کلاس معکوس یکی از روشهای نوین آموزش-یادگیری است که در سالیان اخیر توانسته است نظر بسیاری از محققان و صاحب نظران را به خود جلب نماید و بهعنوان راه حلی برای برون رفت از مشکلات مطرح شده و چالشهای فرارو ارائه شود. افزون بر این در زمینه آموزش زبان انگلیسی، اخیراً توجه بسیاری از متخصصان معطوف به آموزش راهبردهای یادگیری بهعنوان عاملی مؤثر بر فراگیری زبان شده است. امروزه بسیاری بر این باورند که فراگیری دانش زبانی به تنهایی موفقیت زبانآموزان را تضمین نمیکند؛ بلکه پرورش زبانآموزانی خودراهبر از اهمیت زیادی برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش معکوس راهبردهای یادگیری (شناختی-فراشناختی) بر بهبود مهارت گفتاری و خودتنظیمی فراگیران صورت گرفت.روشها: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروههای آزمایشی و کنترل است. شرکتکنندگان این پژوهش 120 نفر از زبانآموزان سطح متوسط بودند که به سه گروه آزمایشی و یک گروه کنترل تقسیمبندی شدند. گروه آزمایشی اول همزمان با تدریس کتاب آموزشی معمول در مؤسسه تحت آموزش راهبردهای یادگیری (شناختی و فراشناختی) از طریق کلاس معکوس قرار گرفتند. به گروه آزمایشی دوم کتاب آموزشی مؤسسه از طریق شیوه کلاس معکوس بدون تلفیق آموزش راهبردهای یادگیری آموزش داده شد. گروه آزمایشی سوم همزمان با تدریس کتاب آموزشی، تحت آموزش راهبردهای یادگیری (شناختی و فراشناختی) از طریق کلاس درس سنتی قرار گرفتند. به زبانآموزان گروه کنترل کتاب آموزشی به روش معمول سنتی آموزش داده شد و سعی شد تحت آموزش هیچیک از راهبردهای یادگیری قرار نگیرند. جهت سنجش میزان مهارت گفتاری شرکتکنندگان در ابتدا و انتهای پژوهش از آزمونهای رایج در مؤسسه که بر اساس محتوای کتاب تدریس شده طراحی شدهاند استفاده گردید. روایی ابزار توسط چندین نفر از مدرسان زبان باتجربه مؤسسه مورد بررسی وتأیید قرار گرفت. پایایی ابزار نیز توسط آلفای کرونباخ سنجیده و برابر 88/0 گزارش شد. میزان خودتنظیمی فراگیران نیز باپرسشنامه خودتنظیمی بوفارد و همکاران (1995) ارزیابی شد. دادهها با استفاده از آزمونهای کوواریانس چندمتغیره و تحلیل واریانس دوراهه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافتهها: یافتهها نشان داد که آموزش معکوس راهبردهای یادگیری بر بهبود مهارت گفتاری زبانآموزان تأثیر مثبت و معنی داری دارد. همچنین نتایج نشان داد که اثرات مستقل دو متغیر آموزش معکوس و آموزش راهبردهای یادگیری بر میزان خودتنظیمی فراگیران معنادار بوده، درحالیکه تعامل این دو متغیر مستقل معنادار نیست. درادامه با توجه به نتایج آزمون تعقیبی توکی برای اثر آموزش معکوس و همچنین آموزش راهبردهای یادگیری چنین مشخص شد که تفاوت بین میانگین نمرات خودتنظیمی تمامی گروهها در رابطه با روش آموزش معکوس و همچنین آموزش راهبردهای یادگیری معنیدار است.نتیجهگیری: براساس نتایج بهدست آمده می توان نتیجه گرفت آموزش معکوس بهعنوان رویکردی نوین در قالب تلفیق با آموزش سنتی میتواند به افزایش کارایی کلاسهای درس سنتی آموزش زبان منتهی شود. بهعلاوه فراگیران زبان انگلیسی عمدتاً از کمبود تعامل در محیط خارج از کلاس درس شکایت دارند و کلاسهای معکوس با فراهم کردن محیطهای ارتباطی تعاملی خارج از کلاس درس میتواند این نیاز را مرتفع سازد.
مقاله پژوهشی
فناوری آموزش
برات سلیمی؛ یوسف نامور؛ اعظم راستگو؛ توران سلیمانی
چکیده
پیشینه و اهداف: تلاش جوامع امروزی برای همگامی با تغییرات روزافزون در عرصه فنآوری به حوزه آموزش و پرورش هم کشیده شده است؛ براین اساس تغییرات و تحولات ساختاری، سازمانی و اداری در شکل کنونی مدارس بهعنوان یک ضرورت در دیدگاه خبرگان و کارشناسان مطرح شده است. سرعت تغییرات و توسعه فنآوریها و تأثیر آن بر روندهای آموزشی، به همراه خود، ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: تلاش جوامع امروزی برای همگامی با تغییرات روزافزون در عرصه فنآوری به حوزه آموزش و پرورش هم کشیده شده است؛ براین اساس تغییرات و تحولات ساختاری، سازمانی و اداری در شکل کنونی مدارس بهعنوان یک ضرورت در دیدگاه خبرگان و کارشناسان مطرح شده است. سرعت تغییرات و توسعه فنآوریها و تأثیر آن بر روندهای آموزشی، به همراه خود، چالشها و فرصتهای استفاده از فنآوریهای نوین را پیش روی آموزش قرار داده است. هدف این پژوهش بررسی اثرات فنآوریهای نوین بر روندهای آموزشی آینده براساس مطالعات مروری روی منابع خارجی، منابع داخلی و مصاحبه با کارشناسان و خبرگان آموزشی است.روشها: این پژوهش با رویکرد کیفی و به روش تحلیل مضمون انجام شده است. جامعه آماری شامل اسناد، مقالات، رسالهها، ویدئوهای سخنرانی و کنفرانس های آموزشی، طرحها و گزارش های پژوهشی مرتبط با موضوع مورد پژوهش و قابل دسترسی در دو دهه اخیر و همچنین نتایج مصاحبه نیمهساختاری انجام یافته با 20 نفر از صاحب نظران در حوزه تعلیم و تربیت در استان اردبیل است. دادهها به روش کیفی سه گام « تحلیل مضمون» کدگذاری، تحلیل و مقولهبندی شدهاند.یافتهها: یافتههای این مطالعه، ذیل دو مضمون اصلی «تاثیر مثبت فن آوری در آموزش» و «چالش فنآوری و آموزش»، تدوین شد که مضمون اصلی اول با 40 مضمون فرعی و مضمون اصلی دوم 34 مضمون فرعی دستهبندی شد. ضرورت توجه به اثرات فنآوری برساختارها و فرصتهای فردی، کاهش هزینهها، راهحلهای خودکار و افزایش بازده، بهبود بخشی به فرایند تدریس و ... را میتوان بخشی از مضمونهای فرعی بهدست آمده ذیل مضمون اصلی «تأثیر مثبت فنآوری در آموزش» بهحساب آورد. همچنین در ذیل مضمون «چالش فنآوری و آموزش» مضمونهای فرعی عدم همخوانی استانداردهای موجود با استانداردهای در حال ظهور، نیاز به مسیرها و زیر ساختهای جدید انتقال جریان آموزش در مدارس آینده، فرامرزی بودن فنآوری، گسترش اینترنت، فرهنگ-استارتاپی، نحوه مدیریت پیچیدگی و عدم اطمینان، حالت چسبنگی و نفوذ فنآوری در فرهنگ جامعه و... بهدست آمد.نتیجهگیری: توجه و برنامهریزی برای تغییر در نظام آموزشی آینده را میتوان از یافته های بهدست آمده از این پژوهش استنباط کرد.