مقاله پژوهشی
فناوری آموزش
مهدی ابولقاسمی؛ حسنعلی محمدی
چکیده
پیشینه و اهداف: یکی از مشکلات معلمان در دوره ابتدایی کمبود وقت به خصوص در درس ریاضی است. کمبود زمان برای آموزش دانش آموزان باعث ایجاد افت تحصیلی و ضعف پایه ریاضی دانش آموزان دوره ابتدایی شده است. به همین دلیل لازم است از روش های درسی استفاده شود که معلمان بتوانند بر این کمبود زمان در برنامه درسی هفتگی فایق آیند. یکی از این روش ها که در ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: یکی از مشکلات معلمان در دوره ابتدایی کمبود وقت به خصوص در درس ریاضی است. کمبود زمان برای آموزش دانش آموزان باعث ایجاد افت تحصیلی و ضعف پایه ریاضی دانش آموزان دوره ابتدایی شده است. به همین دلیل لازم است از روش های درسی استفاده شود که معلمان بتوانند بر این کمبود زمان در برنامه درسی هفتگی فایق آیند. یکی از این روش ها که در تحقیقات انجام شده تاکید زیادی بر اثربخشی آن به خصوص در درس ریاضی شده است، روش تدریس معکوس است. بنابراین هدف از این پژوهش بررسی تأثیر یادگیری معکوس بر نگرش و عملکرد در درس ریاضی دانشآموزان پسر پایه چهارم دوره ابتدایی شهرستان نجفآباد بود.روشها: این تحقیق از نوع تحقیقات شبه تجربی با دو گروه کنترل و آزمایش به همراه پیشآزمون و پسآزمون بهمنظور بررسی تغییرات حاصله پیش و پس از اعمال متغیر آزمایشی در گروه آزمایش و مقایسه آن با گروه کنترل میباشد. جامعه این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه چهارم دوره ابتدایی شهر نجفآباد در سال تحصیلی 2019-2018 بود. روش نمونهگیری نیز بهصورت خوشهای چندمرحلهای بود. لازم به ذکر است بهمنظور کاهش تفاوتهای اقتصادی و فرهنگی دانش آموزان در این مدارس نمونه از بخش مرکزی شهرستان انتخاب شد. در میان مدارس این منطقه 2 مدرسه پسرانه بهتصادف انتخاب شد و پس از آن یک کلاس چهارم این مدارس بهصورت تصادفی به گروه کنترل و یک کلاس دیگر به گروه آزمایش اختصاص داده شد. از پرسشنامه نگرش به ریاضی ایکن (1971) برای اندازهگیری نگرش به درس ریاضیات دانش آموزان استفاده شد. روایی این پرسشنامه بهوسیله روایی محتوایی و پایایی آن بهوسیله آلفای کرانباخ بررسی و تائید شد. عملکرد تحصیلی ریاضی نیز بهوسیله آزمون ریاضی معلم ساخته اندازهگیری شد. روایی آن بهوسیله معلمان و پایایی آن بهوسیله تصنیف بررسی و تائید شد. دادهها بهوسیله تحلیل کوواریانس یکطرفه تحلیل گردید. روش اجرا به این صورت بود که آموزگار میبایست مواد آموزشی را برای دانش آموزان تدارک دیده و از دانش آموزان بخواهد پس از دیدن کلیپها و استفاده از نرمافزارهای آموزشی فعالیتهای کتاب ریاضی، کار در کلاس و تمرینهای کتاب را در منزل انجام دهد و پس از آن اشکالات خود را در جلسات کلاسی با آموزگار در میان گذاشته و رفع کند. نرمافزار آموزشی، به همراه کلیپها و فیلمهای آموزشی در فواصل زمانی مشخص در اختیار دانش آموزان قرار گرفت و از آنها خواسته شد در منزل نخست فیلم آموزشی را به تعداد دفعات اختیاری دیده و پس از آن با استفاده از نرمافزار به تمرین مباحث بپردازند و پس از آن فعالیت، کار در کلاس و تمرینات را حل کنند. سپس در کلاس درس معلم فعالیتهای کتاب، بخش کار در کلاس و تمرینات را بررسی کرده و به دانش آموزان بهصورت انفرادی بازخورد توصیفی میدهد و ایرادات و مشکلات آنها را یادداشت کرده که در کلاس توضیح دهد. پس از ارائه توضیحات، از دانش آموزان خواسته می شد که اگر سؤالی دارند یا بخشی از درس را درست متوجه نشدهاند سؤال بپرسند. روند سؤال پرسیدن دانش آموزان تا جایی ادامه مییافت که دانش آموزان بیان میکردند تمام مطالب را آموختهاند و معلم نیز با مشاهده عملکرد دانش آموزان در حل تمرینات و مسائل از یادگیری دانش آموزان مطمئن میشد. این روند در مجموع دو جلسه 45 دقیقهای ریاضی را دربر میگرفت.یافتهها: نتایج بیانگر این بود که روش یادگیری معکوس برنگرش و بر عملکرد تحصیلی درس ریاضیات تأثیرگذار است.نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان پیشنهاد کرد که از روش تدریس معکوس می توان برای تدریس ریاضیات در مدارس ابتدایی استفاده کرد.
مقاله پژوهشی
رویکردهای نوین آموزشی
فردین سالمیان؛ حامد عباسی کسانی؛ محمد حسن امیر تیموری
چکیده
پیشینه و اهداف: آموزش از اساسیترین نیازهای بشر است. بدون آموزش، هیچ جامعهای نمیتواند به بقای خود ادامه دهد. اما آموزش مؤثر و سودمند نمیتواند با کوشش و خطا صورت گیرد؛ بلکه نیازمند طرح و برنامه است. بررسی پژوهشهای پیشین نشان میدهد که به مسأله بار شناختی بیرونی و یادگیریهای سطح بالاتر بهویژه حل مسأله در طراحیهای ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: آموزش از اساسیترین نیازهای بشر است. بدون آموزش، هیچ جامعهای نمیتواند به بقای خود ادامه دهد. اما آموزش مؤثر و سودمند نمیتواند با کوشش و خطا صورت گیرد؛ بلکه نیازمند طرح و برنامه است. بررسی پژوهشهای پیشین نشان میدهد که به مسأله بار شناختی بیرونی و یادگیریهای سطح بالاتر بهویژه حل مسأله در طراحیهای آموزشی در کشور توجه چندانی نمیشود. بنابراین، پژوهش حاضر با توجه به اهمیت و تأثیر الگوهای طراحی آموزشی به ویژه الگوی طراحی گانیه در حوزه فعالیتهای آموزشی انجام گرفت و هدف آن بررسی تأثیر بهکارگیری الگوی گانیه بر میزان بار شناختی بیرونی و توان حل مسأله بود.روشها: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روششناسی در زمره پژوهشهای نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه آزمایش و گروه کنترل میباشد. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر متوسطه اول شهر اسلامآبادغرب بود. برای اجرای پژوهش، با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای از بین دبیرستانهای شهر اسلامآباد غرب یک دبیرستان بهصورت تصادفی انتخاب شد و از بین کلاسهای این دبیرستان نیز دو کلاس انتخاب شدند که یک کلاس بهعنوان گروه آزمایش و یک کلاس بهعنوان گروه کنترل قرار گرفت. سپس از هر کلاس 15 نفر بر اساس نمرات امتحان میانترم، و بهصورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جایگزین شدند. گروه آزمایش در معرض متغیر مستقل قرار گرفت و گروه کنترل با روش رایج آموزش دید. ابزار جمعآوری دادهها، مقیاس پاس، ون مرینبور و آدام بود. ابزار دیگر، آزمون محققساخته مهارت حل مسأله بود که روایی آن توسط متخصصان مشخص شد و پایایی آن با استفاده از روش باز آزمایی 84/0 به دست آمد. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری تی مستقل و تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد.یافتهها: برای هر دو گروه مورد نظر در این پژوهش، ابتدا پیشآزمون و پسآزمون حل مسأله همسانی به عمل آمد. پس از کاربرد متغیر آزمایشی (الگوی طراحی آموزشی گانیه) با گروه آزمایش، نتایج نشان از برتری نسبی گروه آزمایش داشت؛ بهطوریکه میانگین بهدست آمده برای این گروه در مهارت حل مسأله (533/16) نسبت به گروه کنترل (000/13) بالاتر بود. همچنین، تفاوت معناداری بین میانگین بارشناختی بیرونی در گروه آزمایش (600/6) و گروه کنترل (333/3) بود. نتایج پژوهش نشان داد که در میزان بار شناختی بیرونی، بین دو گروه کنترل و آزمایش از لحاظ آماری تفاوت معنیداری وجود دارد (767/6t: ، 01/0P:). نتایج نشان داد که الگوی طراحی آموزشی گانیه بر کاهش میزان بار شناختی بیرونی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل تأثیر معنیداری دارد. همچنین یافتهها معنیداری افزایش میزان مهارت حل مسأله در گروه آزمایش را نسبت به گروه کنترل نشان داد (05/0P: و 1df: و 234/46F:).نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش میتوان اینگونه نتیجه گرفت که بهکارگیری الگوی طراحی آموزشی گانیه در نظام آموزشی میتواند تأثیر مثبتی در دستیابی به سطوح بالای یادگیری داشته باشد و توصیه میشود که معلمان و دستاندرکاران نظام آموزشی به این امر توجه کنند. معلمان میتوانند با توجه به اختیاراتی که در نحوه استفاده از شیوههای مختلف تدریس دارند، از نتایج این پژوهش استفاده کرده و از این روش طراحی در تهیه طرح درسهای خود بهره گرفته و آن را در مورد آموزش خود بهکار گیرند.
مقاله پژوهشی
آموزش فنی حرفه ای
حمیدرضا آراسته؛ محمد جواد حاجی قاسمی؛ عبدالرحیم نوه ابراهیم؛ حسین عباسیان
چکیده
پیشینه و اهداف:پذیرش و انتخاب معلم برای آموزش و پروش از اهمیت بالایی برخوردار است. ازاینرو، هدف از این پژوهش ارائه الگویی بومی برای پذیرش معلمان فنی و حرفهای در ایران است. با توجه به اینکه در این پژوهش محقق به دنبال طراحی الگوی بومی پذیرش دبیر فنی و حرفه ای در ایران است و نتایج این پژوهش بعد از اتمام کار میتواند بلافاصله در جامعه ...
بیشتر
پیشینه و اهداف:پذیرش و انتخاب معلم برای آموزش و پروش از اهمیت بالایی برخوردار است. ازاینرو، هدف از این پژوهش ارائه الگویی بومی برای پذیرش معلمان فنی و حرفهای در ایران است. با توجه به اینکه در این پژوهش محقق به دنبال طراحی الگوی بومی پذیرش دبیر فنی و حرفه ای در ایران است و نتایج این پژوهش بعد از اتمام کار میتواند بلافاصله در جامعه موردنظر، بهکار گرفته شود و موجب بهبود وضعیت آن گردد، لذا این پژوهش ازلحاظ هدف، جزء پژوهشهای کاربردی است. الگوی طراحی شده در این پژوهش، ناظر بر تربیت معلم، برآورنده نیاز داخلی برای سیاستگذاری و همسو با شرایط و ملاحظات نظری و عملی پذیرش معلم در ایران بوده و وزارت آموزش و پرورش می تواند با استفاده از این الگو برنامه ریزی مناسب برای پذیرش دبیران متعهد و متخصص مورد نیاز هنرستان ها داشته و در نهایت موجب ارتقاء سطح فنی و مهارتی نظام آموزشی شود.روشها: برای شناسایی شاخصها از مطالعه تطبیقی کشورهای پیشرو به روش جرج بردی(روش مطالعه مقایسه ای دارای چهار مرحله: توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه ای) استفاده شد. برای ارزیابی و تدوین مدل اولیه و مفهومی پژوهش از جامعه خبرگان و استادان دانشگاهی صاحب نظر در زمینه فنی و حرفهای با استفاده از تکنیک دلفی (روشی ارزان، چندکاره، عینی، بدون تهدید و آسان برای شناسایی و فهمیدن با انعطاف پذیری زیاد، امکان استفاده در سطح جغرافیایی وسیع، عدم نیاز به آموزش مصاحبه گران، گمنامی، ارائه بحث های باز، شناسایی و فهم زیربنایی موضوع، کسب اجماع در گرو ه های مخالف ، اعتبار محتوی و طراحی برنامه ها با حمایت نسبی شرکت کنندگان، عدم نفوذ عقاید و شخصیت افراد خاص در نظرات گروه و ارائه دید بی طرفانه همراه با صداقت در بیان ایده ها و گزینه ها) و روش نمونهگیری هدفمند به تعداد 10 نفر در دو مرحله استفاده گردید.روش گردآوری دادهها در بخش کیفی برای روش دلفی بدین صورت بود که پرسشنامه ای نیمه ساختار یافته شامل نظرسنجی در مورد ابعاد و مولفه های الگوی پیشنهادی با 46 گویه (شاخص) برای افراد نمونه (صاحب نظران و خبرگان دانشگاهی) ارسال گردید.یافتهها: این پژوهش در زمره پژوهشهای کیفی و با تکنیک دلفی است. با محاسبه ضریب توافق، مراحل دلفی در مرحله دوم به همگرایی رسید. نتیجه انجام دو مرحله دلفی این بود که ابعاد الگوی پیشنهادی( بدوی، میانی و پایانی)؛ مولفه های الگوی پیشنهادی( مهارت های جسمی، روحی و اجتماعی؛ دارا بودن سطح عمی و دانشی مورد نیاز؛ گذراندن دوره های آموزشی پیش از خدمت؛ گذراندن دوره های کارآموزی؛ کسب امتیاز در آزمون و مصاحبه نهایی و علاقه، تعهد و انگیزه در معلمان) و همچنین تعداد 40 شاخص تعیین و مشخص گردید و تعداد 6 شاخص به دلیل همپوشانی از گردونه شاخصها حذف گردید.نتیجهگیری: الگوی بومی پذیرش معلمان فنی و حرفهای در سه بعد (پذیرش بدوی، میانی و پایانی)؛ شش محور (مهارتهای جسمی، روحی و اجتماعی؛ دارا بودن سطح علمی و دانشی موردنیاز؛ گذراندن دورههای آموزشی پیش از خدمت؛ گذراندن دورههای کارآموزی؛کسب امتیاز در آزمون نهایی و مصاحبه؛ علاقه، تعهد و ایجاد انگیزه در معلمان) و 40 شاخص پیشنهاد گردید.
مقاله پژوهشی
یادگیری الکترونیکی
کیهان لطیف زاده؛ سید حمید امیری؛ علیرضا بساقزاده؛ مهرک رحیمی؛ رضا ابراهیم پور
چکیده
پیشینه و اهداف: امروزه استفاده از چندرسانهای در آموزش زبان خارجی متداول است. برای طراحی چندرسانهای اصولی وجود دارد که بهکارگیری آنها موجب کاهش بار شناختی میشود. این اصول بر آمده از نظریه بار شناختی هستند. روشهای اندازهگیری بار شناختی به دو دسته خودانگارانه و واقعگرایانه تقسیم میشوند. روشهایی مانند پرسشنامه شاخص ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: امروزه استفاده از چندرسانهای در آموزش زبان خارجی متداول است. برای طراحی چندرسانهای اصولی وجود دارد که بهکارگیری آنها موجب کاهش بار شناختی میشود. این اصول بر آمده از نظریه بار شناختی هستند. روشهای اندازهگیری بار شناختی به دو دسته خودانگارانه و واقعگرایانه تقسیم میشوند. روشهایی مانند پرسشنامه شاخص بار کاری ناسا در دسته اندازهگیریهای خودانگارانه جای میگیرند و روشهایی مانند تحلیل سیگنالهای مغزی یا تحلیل رفتارهای حرکتی چشم در دسته واقعگرایانه قرار دارند. امروزه به دلیل مزیتهایی که در استفاده از روشهای واقعگرایانه وجود دارد، استفاده از این نوع اندازهگیریها در مطالعات شناختی متداول شده است. فناوری ردیابی حرکت چشم میتواند رفتارهای مختلف چشم مانند قطر مردمک، ساکاد، تثبیت، پلکزدن و میکروساکاد را با نرخ نمونهبرداری بالا ثبت کند. از این اندازهگیریها به صورت گسترده در مطالعات شناختی و بار ذهنی استفاده میشود. در این پژوهش بار شناختی در یادگیری چندرسانهای زبان با استفاده از تحلیل دادههای ردیاب چشمی مورد ارزیابی قرار گرفت.روشها: دو نسخه چندرسانهای آموزش زبان انگلیسی با روایت یکسان به طول 342 ثانیه ساخته شد. در یکی اصول طراحی چندرسانهای رعایت و در دیگری نقض شده است تا بار شناختی بیشتری نسبت به حالت با اصول اعمال شود. 10 فرد که توانایی شنیداری زبان انگلیسی آنها با شبیهسازی آزمون آیلتس ارزیابی شدند، در آزمایش شرکت کردند و به صورت تصادفی به دو گروه 5 نفره تقسیم شدند. یک گروه، چندرسانهای بدون اصول و گروه دیگر، چندرسانهای با اصول را مشاهده کردند. توانایی شنیداری همه افراد در بازه یکسان قرار داشت. هر گروه یک نسخه از چندرسانهایها را مشاهده کردند و سپس هر فرد به 12 سؤال چهارگزینهای در رابطه با مفاهیم مطرح شده در چندرسانهای بهعنوان آزمون عملکرد پاسخ داد. در طول فرآیند مشاهده چندرسانهای و آزمون، داده حرکت چشم از هر فرد شرکتکننده اخذ شد. سپس هر فرد به پرسشنامه شاخص بار کاری ناسا پاسخ داد. در تحلیل با استفاده از نتایج آزمون عملکرد و شاخص بار کاری ناسا، میزان دشواری چندرسانهای بدون اصول نسبت به حالت با اصول اعتبارسنجی شد. دادههای اخذ شده به بلوکهای 30 ثانیهای تقسیم شدند.یافتهها: بر پایه نمرات پرسشنامه شاخص بار کاری ناسا، بار شناختی اعمالشده بر روی گروه چندرسانهای بدون اصول بیشتر از بار شناختی اعمالشده بر روی گروه چندرسانهای با اصول است که تاییدکننده فرض ما در رابطه با بار شناختی بیشتر توسط چندرسانهای بدون اصول هست. اما در مورد نتایج عملکرد تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش یافت نشد. بر اساس آزمونهای آماری، معیارهای قطر مردمک، طول ساکاد، سرعت ساکاد، تأخیر پلک زدن، و بزرگی میکروساکاد در بلوکهای چندرسانهایهای دو گروه، دارای تفاوت معنادار بودند. برای معیارهای مدتزمان تثبیت، نرخ تثبیت و نرخ میکروساکاد، تفاوت معناداری یافت نشد.نتیجهگیری: براساس یافتههای این پژوهش معیارهای قطر مردمک چشم، طول ساکاد، سرعت ساکاد، تأخیر پلکزدن و بزرگی میکروساکاد دارای ارتباط معنادار با بار شناختی اعمالشده توسط چندرسانهای آموزش زبان هستند که با ادبیات پژوهش نیز مطابقت دارند. بر پایه نتایج این پژوهش، داده حرکت چشم میتواند به عنوان معیار مناسبی، در کنار روشهای خودانگارانه، برای ارزیابی بار شناختی یادگیری چندرسانهای و کیفیتسنجی محتوای آموزشی در قالب چندرسانهای، مورد استفاده قرار گیرد. نرخ پلکزدن نیز دارای تفاوت معناداری بین دو گروه مورد مطالعه است. در رابطه با سایر معیارهای حرکت چشم که در این پژوهش مطرح شدند، یعنی مدت زمان تثبیت، نرخ تثبیت و نرخ میکروساکاد نیاز به پژوهش بیشتر و طراحی آزمایشهای مختلف است تا بتوان اظهارنظر قطعی در مورد ارتباط معنادار این پارامترها با بار شناختی اعمالشده توسط چندرسانهای آموزش زبان مطرح کرد.
مقاله پژوهشی
یادگیری الکترونیکی
فتانه حسنی جعفری؛ ابوالفضل عباسی
چکیده
پیشینه و اهداف: فناوری اطلاعات و ارتباطات، تحولات شگرفی را در تمام زوایای زندگی فردی و جمعی ایجاد کرده است، به طوری که در تعلیم و تربیت باعث تولد ورشد یادگیری الکترونیکی، مدرسه مجازی و هوشمند شده است یکی از اصول فرایندهای یادگیری الکترونیکی، یادگیری مستقل است که لازمهی آن تربیت یادگیرنده مستقل است. ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: فناوری اطلاعات و ارتباطات، تحولات شگرفی را در تمام زوایای زندگی فردی و جمعی ایجاد کرده است، به طوری که در تعلیم و تربیت باعث تولد ورشد یادگیری الکترونیکی، مدرسه مجازی و هوشمند شده است یکی از اصول فرایندهای یادگیری الکترونیکی، یادگیری مستقل است که لازمهی آن تربیت یادگیرنده مستقل است. یعنی مدارس با فراهم کردن فرصتهای لازم برای انجام تعاملات مفید و بیشتر و ایجاد مهارتهای یادگیری خود تنظیمی در دانشآموزان، امکان یادگیری مستقل و اثر بخش را فراهم کنند. پژوهش حاضر به مقایسه مهارت خودتنظیمی و انگیزش تحصیلی دانشآموزان در مدارس الکترونیکی و عادی در رشتهی علوم تجربی در سال تحصیلی 2018-2017 پرداخته است و از نظر هدف این تحقیق ، کاربردی می باشد.روشها: روش تحقیق پسرویدادی میباشد. پژوهش حاضر شامل کلیه دانشآموزان پسر پایه دوازدهم رشتهی علوم تجربی در ناحیه 4 شهرقم، تعداد1600 نفر میباشد که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. تعداد نمونه دانشآموزان براساس جدول مورگان307 نفر تعیین شد و 165 نفر در مدارس الکترونیک و142 نفر در مدارس عادی انتخاب گردیدند. ابزارهای این پژوهش از دو پرسشنامه مهارتهای خودتنظیمی (پنتریچ و دیگروت) که در دو بخش باورهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، تنظیم شده است. راهبردهای شناختی شامل تکرارومرور، راهبردبسط و گسترش، راهبرد سازماندهی و درک مطلب است. راهبردهای فراشناختی شامل راهبردهای برنامهریزی، کنترل ، نظارت و نظمدهی میباشد و در بخش دیگر، باورهای انگیزشی شامل خودکارآمدی، جهت گیری هدف، ارزشگذاری درونی و اضطراب امتحان است. پرسشنامه انگیزش پیشرفت (هرمنس) که افراد دارای نیاز به پیشرفت بالا را از افراد با نیاز به پیشرفت پایین متمایز میکند، نیز استفاده شده است. دادههای حاصل پژوهش، از روش واریانس عاملی و آزمون T مستقل تحلیلگردید .یافتهها: در فرضیه اول با توجه به اینکه مقدار t برابر 289/. و سطح معناداری حاصل 003/0 بود لذا نتیجه گرفته می شود که میانگین نمرات انگیزه پیشرفت تحصیلی در مدارس الکترونیک بیشتر از مدارس عادی میباشد. فرضیه دوم نیز با توجه اینکه مقدار t برابر 161/0 و سطح معناداری حاصل 002/0 بود میانگین نمرات استفاده از راهبردهای شناختی مدارس هوشمند بیشتر از مدارس عادی میباشد. فرضیه سوم نیز چون مقدار t برابر 247/1و سطح معناداری حاصل000/0گزارش گردید نشان می دهد که میانگین نمرات استفاده از راهبردهای فراشناختی مدارس الکترونیک بیشتر از مدارس عادی میباشد.نتیجهگیری: بهرهگیری از ابزارهای آموزش الکترونیکی در مدارس منجر به ارتقا مهارتهای خودتنظیمی و انگیزش در دانشآموزان میگردد. مدارس با رویکرد آموزش الکترونیکی موجبات درگیری فعال یادگیرنده را در فرآیند یادگیریخود انگیخته و فعال به خوبی مهیا میسازند. نتایج این پژوهش همسو با نتایج پژوهشگران دیگر نشان داد که استفاده از آموزش مبتنی بر یادگیری الکترونیکی در مدارس بر مهارت های فراشناختی (برنامه ریزی، نظارت، کنترل و نظمدهی) و شناختی (تکرار، مرور، بسط و درک مطلب) در دانشآموزان تاثیر به سزایی دارد و در انگیزه تحصیلی و موفقیت علمی نقش فراوانی را بر عهده دارد. مدارس الکترونیکی با در اختیار داشتن ابزارهای نوین فناوری آموزشی و قرار دادن امکانات رایانهای به دانشآموزان در زمان معین و آشنایی دانشآموزان با نحوهی استفاده صحیح آن در فضای آموزشی و ضرورت استفاده آنها در تعمیق و درک یادگیری منجر به بهبود فرآیند پردازش اطلاعات، امکان تکرار و مرور محتوای یادگیری تدریس داده شده، بسط و گسترش و ایجاد ارتباط دادهها بین یکدیگر و کاربردی بودن آن در فضای محیط واقعی، گسترش فرایندهای ادراکی و حل مسئله , استفاده از راهبردهای متنوع و مدیرت زمان و کنترل آن و به نظمدهی و برنامهریزی فعالیتهای یادگیری و آموزشی در دانشآموزان میگردد. مدارس الکترونیکی با در اختیار داشتن ابزارهای نوین فنآوری آموزشی در تعمیق و درک یادگیری منجر به بهبود فرآیند پردازش اطلاعات , امکان تکرار و مرور محتوای یادگیری تدریس دادهشده , گسترش فرایندهای ادراکی و حل مساله استفاده از راهبردهای متنوع و مدیرت زمان و کنترل آن و به نظمدهی و برنامهریزی فعالیتهای یادگیری و آموزشی در دانشآموزان میگردد.
مقاله پژوهشی
یادگیری الکترونیکی
غلامحسین رحیمی دوست؛ فریبا موسوی؛ امیر مثنوی
چکیده
پیشینه و اهداف: امروزه اینترنت نقش پررنگی در تمام ابعاد زندگی بشر پیدا کرده است و همه جنبه های فردی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار داده است. بر اساس مطالعات صورت گرفته بیش از 82 درصد از جمعیت ایران تا سال 1398 از اینترنت استفاده می کنند. اینترنت به عنوان یک رسانه جذاب و فراگیر بر بخش های اقتصادی و مالی، اداری، ارتباطات اجتماعی، فرهنگی و علمی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: امروزه اینترنت نقش پررنگی در تمام ابعاد زندگی بشر پیدا کرده است و همه جنبه های فردی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار داده است. بر اساس مطالعات صورت گرفته بیش از 82 درصد از جمعیت ایران تا سال 1398 از اینترنت استفاده می کنند. اینترنت به عنوان یک رسانه جذاب و فراگیر بر بخش های اقتصادی و مالی، اداری، ارتباطات اجتماعی، فرهنگی و علمی تأثیرات عمیقی داشته و به نوعی سبک زندگی افراد را تغییر داده است. این تاثیر به گونه ای بوده که امروزه از مفهومی با نام شهروندی دیجیتال و به جای مفهوم رایج شهروندی نام برده می شود. از آنجا که یکی از حوزه های مهم زندگی بشر آموزش و یادگیری است، کاهش هزینه های روزافزون آموزش و بهبود کیفیت یادگیری دانش آموزان و تدریس معلمان از دیرباز چالش اصلی مسئولان و مدیران نظام های آموزشی جهان بوده است و همیشه به دنبال راه کار و شیوه ای برای حل این چالش بوده اند. غالباً فنآوری افق های نوید بخشی برای حل این مشکلات پیش روی مدیران نظام های آموزشی قرار داده است. از زمان ظهور و گسترش فنآوری اینترنت توجه مدیران به این رسانه به عنوان یک ابزار قوی و تعاملی بوده است. ماهیت منحصر به فرد اینترنت و تفاوت های بنیادین با رسانه های قبلی توجه خیلی از معلمان و استادان را نیز به خود جلب کرده است. اینترنت با فراهم کردن ابزارها و امکانات متعدد می تواند بستری مطلوب برای بر طرف کردن این چالش ها باشد. از این ابزارها می توان در مراحل و بخش های مختلف آموزش استفاده کرد. برخی از این ابزارها مناسب ارایه مطلب، برخی مناسب جلب و هدایت توجه دانش آموزان و دانشجویان، برخی برای انجام اشکال متفاوت تمرین، ارایه بازخورد، ایجاد انگیزه و حتی انجام کارهای مشارکتی و گروهی توسط یادگیرندگان مناسب هستند. برای همین منظور در سال های اخیر پژوهشگران مطالعات زیادی در خصوص نحوه استفاده از ابزارهای اینترنت در تدریس و یادگیری انجام داده اند. یکی از سؤالات اصلی پژوهشگران بررسی توانمندی و قابلیت معلمان و آموزش دهندگان در استفاده از اینترنت برای اهداف مختلف آموزش و یادگیری بوده است، برای همین منظور هدف پژوهش حاضر بررسی مهارتهای تلفیق ابزارهای اینترنت در آموزش توسط دبیران ریاضی مقطع متوسطه اول ناحیه یک شهر اهواز بود.روشها: روش تحقیق حاضر توصیفی از نوع پیمایش بود. برای این منظور ابتدا پرسشنامه محقق ساخته ای طراحی گردید. پرسشنامه تدوین شده شامل 41 سؤال به شکل لیکرتی بود که به 5 دسته تقسیم می شدند. 10 سؤال مربوط به ارایه مطالب درسی، 9 سؤال مربوط به جلب توجه و ایجاد انگیزش در یادگیرندگان، 13 سؤال مربوط به طراحی و تدوین تمرین، 4 سؤال مربوط به ارایه بازخورد مطلوب به یادگیرندگان و در نهایت 5 سؤال مربوط به تسهیل یادگیری مشارکتی می شدند. برآورد پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ به میزان 87/0 به دست آمد. روایی ابزار نیز توسط متخصصان مورد تایید قرار گرفت. جامعه آماری شامل دبیران ریاضی شهر اهواز بود و با توجه به محدودیت جامعه همه دبیران مقطع متوسطه اول شهر اهواز 67 نفر(37 نفر مرد و 30 نفر زن ) به عنوان نمونه انتخاب گردید و سپس با استفاده از پرسشنامه، داده های مورد نیاز گردآوری شد. یافتهها:نتایج تحقیق نشان داد به طور کلی مهارتهای تلفیق ابزارهای اینترنت در آموزش توسط دبیران مطلوب نیست. به عبارت بهتر مهارتهای دبیران در استفاده از ابزارهای اینترنت به منظور ارائه محتوای درسی(62/1)، برای جلب توجه و ایجاد انگیزه در یادگیرندگان(55/1)، تدوین تمرین(79/1)، ارائهی بازخورد مطلوب به یادگیرندگان (72/1) و فراهم کردن شرایط یادگیری مشارکتی(23/1) پایین تر از میانگین مفروض تحقیق بودندنتیجهگیری: نتایج تحقیق نشان می دهد مهارت های دبیران برای تلفیق ابزارهای اینترنت در آموزش شامل ارایه محتوا، جلب توجه و ایجاد انگیزه، تدوین تمرین، ارایه بازخورد مطلوب با یادگیرندگان و فراهم کردن شرایط یادگیری مشارکتی، ضعیف است و باید بهبود یابد.
مقاله پژوهشی
یادگیری الکترونیکی
خدیجه علی آبادی؛ حامد عباسی
چکیده
پیشینه و اهداف:پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر محتوای الکترونیکی تولید شده مبتنی بر الگوی چندرسانهای نئو و نئو با الگوی چند رسانهای محقق ساخته بر یادگیری دانشجو معلمان در آموزش برد هوشمند صورت گرفته است. برای تولید محتوای الکترونیکی چندرسانهای، الگوهای مختلفی ارائه شده است که الگوی چرخه حیات توسعه نرمافزار و الگوی طراحی و تولید ...
بیشتر
پیشینه و اهداف:پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر محتوای الکترونیکی تولید شده مبتنی بر الگوی چندرسانهای نئو و نئو با الگوی چند رسانهای محقق ساخته بر یادگیری دانشجو معلمان در آموزش برد هوشمند صورت گرفته است. برای تولید محتوای الکترونیکی چندرسانهای، الگوهای مختلفی ارائه شده است که الگوی چرخه حیات توسعه نرمافزار و الگوی طراحی و تولید چندرسانهای آموزشی نئو و نئو با رویکرد سازندهگرایی میباشد.روشها: جامعه آماری 310 نفر دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان پردیس الزهراء زنجان بود که به روش نمونهگیری هدفمند تعداد 110 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. به صورت تصادفی تعداد 55 نفر در قالب 2 کلاس در گروه آزمایشی الگوی نئو و نئو و 55 نفر در قالب 2 کلاس در گروه آزمایشی الگوی چندرسانهای طراحی شده قرار گرفتند. نوع تحقیق بر اساس هدف کاربردی و بر اساس روش شبه آزمایشی با طرح پس آزمون میباشد. ابزار پژوهش، آزمون محقق ساخته بود و جهت روایی از دیدگاه متخصصان فناوری و برای تعیین پایایی از روش دو نیمه کردن استفاده گردید که ضریب پایایی آن 82% به دست آمد. آموزش در دو گروه آزمایشی 4 جلسه 90 دقیقهای اجرا و بعد از آن پس آزمون به عمل آمد. در آمار توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در آمار استنباطی از آزمون T مستقل برای بررسی فرضیه استفاده شد. برای تعیین نرمال بودن توزیع دادهها از آزمون کولموگروف اسمیرنف استفاده گردید، همچنین جهت تجزیه و تحلیل نتایج از نرمافزار 22SPSS استفاده شد.یافتهها:برای بررسی آمار توصیفی از شاخصهای پراکندگی و مرکزی استفاده گردید. میانگین و انحراف معیار یادگیری دانشجو معلمانی که با استفاده از محتوای الکترونیکی با الگوی تولید چندرسانهای نئو و نئو آموزش دیدهاند برابر 26/2±05/8 و میانگین و انحراف معیار یادگیری دانشجو معلمانی که بر اساس الگوی تولید چندرسانهای محقق ساخته آموزش دیدهاند برابر 91/1±14/11 بدست آمد. بر اساس نتایج بدست آمده از آزمون کولموگروف اسمیرنف برابری واریانس ها برقرار بود و نرمال بودن توزیع دادهها تأیید گردید. ضریب اطمینان 95/0 و سطح معناداری آزمون مقایسه میانگینها (000/0) شد که از مقدار پیش فرض (05/0) کمتر بود، لذا فرض صفر (برابری میانگین میزان یادگیری دانشجو معلمانی که با استفاده از محتوای الکترونیکی براساس الگوی تولید چندرسانهای نئو و نئو آموزش دیدهاند با دانشجو معلمانی که بر اساس الگوی تولید چندرسانهای محقق ساخته آموزش دیده اند)، رد و فرض مقابل (عدم برابری میانگین میزان یادگیری دانشجو معلمانی که با استفاده از محتوای الکترونیکی براساس الگوی تولید چندرسانهای نئو و نئو آموزش دیدهاند با دانشجو معلمانی که بر اساس الگوی تولید چندرسانهای محقق ساخته آموزش دیدهاند،) پذیرفته شد. همچنین مقدار73/7=t بدست آمد.نتیجهگیری: نتایج نشان داد بین میزان یادگیری دانشجو معلمانی که براساس الگوی تولید چندرسانهای نئو و نئو آموزش دیدهاند با دانشجومعلمانی که بر اساس الگوی تولید چندرسانهای محقق ساخته آموزش دیدهاند، تفاوت معناداری وجود دارد و میزان یادگیری دانشجو معلمانی که از محتوای الکترونیکی تولید شده بر اساس الگوی چندرسانهای محقق ساخته آموزش دیدهاند، بیشتر است. بنابراین الگوی محقق ساخته میتواند کاستیها و محدودیتهای موجود را بکاهد. پیشنهاد میشود در آموزش محتواهای ناآشنا، آموزشهای مستقیم و آموزش به مخاطبان تازه کار، الگوی چند رسانهای محقق ساخته استفاده شود.
مقاله پژوهشی
فناوری آموزش
شهرناز بخشعلیزاده؛ کورش فتحی واجارگاه؛ محبوبه عارفی؛ علیرضا کیامنش
چکیده
پیشینه و اهداف: جهان هزاره سوم، جهانی است که با تغییرات در زمینههای مختلف علمی، فرهنگی و فناوری روبهرو است. دسترسی روزافزون افراد به خدمات آموزشی در سطوح آموزشعالی باعث شده تا دانشجویان با تفاوتهای فردی وارد مؤسسات آموزشعالی شوند. تغییر بافت آموزشعالی با تغییر نقش و مسئولیتهای اعضای هیأتعلمی همراه است؛ لذا لازم است ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: جهان هزاره سوم، جهانی است که با تغییرات در زمینههای مختلف علمی، فرهنگی و فناوری روبهرو است. دسترسی روزافزون افراد به خدمات آموزشی در سطوح آموزشعالی باعث شده تا دانشجویان با تفاوتهای فردی وارد مؤسسات آموزشعالی شوند. تغییر بافت آموزشعالی با تغییر نقش و مسئولیتهای اعضای هیأتعلمی همراه است؛ لذا لازم است اعضای هیأتعلمی برای انجام وظایف و ایفای نقشهایشان، درک، دانش و مهارتهای خود در حوزههای مختلف را بهکار گرفته و مطابق با تغییرات جامعه آنها را رشد دهند و از راهبردهایی در یاددهی استفاده کنند که این تفاوتها را در نظر بگیرند. این مقاله شایستگیهای لازم برای همکاری بهعنوان عضو هیأتعلمی در مؤسسات آموزشعالی را با توجه به نقشها و وظایف آنها تبیین میکند.روشها: پژوهش انجام شده، پژوهشی کیفیاز نوع کیفی پایهبا رویکردی عملگرا و از نگاه معرفتشناسانه، ساختارگرا است. ابتدا اسناد مرتبط با شایستگیهای تدریس در آموزشعالی جمعآوری شد. سپس با هدف درک دیدگاههای اعضای هیأتعلمی مشغول به تدریس در دانشگاههای ایران، با 14 عضو هیأتعلمی مصاحبه عمیق نیمهساختاریافته انجام شد. اسناد، به شیوه فرا ترکیب کیفی، در قالب مفاهیم و مضامین به صورت قیاسی، در بافت پژوهشی و با توجه به چارچوب نظری توصیف شدند و سپس با مفاهیم و مضامینِ شناسایی شده در مصاحبهها به صورت تفسیری (قیاسی و استقرایی) تلفیق، تجزیه و تحلیل شده و در مرحله آخر به صورت استقرایی تلفیق و تفسیر شدند. برای تحلیل اسناد و مصاحبهها، از کدگذاری خط به خط در MAXQDA10 استفاده شد.یافتهها: در این پژوهش، 349 واحد معنایی (کد باز)، 32 مقوله و 9 مضمون (شایستگی) استخراج شدند که عبارتند از: آیندهپژوهی (آیندهنگری، ریسکپذیری، کارآفرینی)، اخلاقحرفهای (عدم سوءاستفاده، حفظ حریمها در ارتباط با دانشجو، حضور با آمادگی، مسئولیت تربیت جامعه و رعایت حرفهایبودن)، شایستگیهای فردی (هویت فردی، اخلاق و رفتار فردی، بهروز بودن، توانایی حلمسأله و مهارتهای تفکر)، شایستگیهای بینفردی ـ اجتماعی (هویت فرهنگی، برقراری ارتباط مؤثر، الگویی برای دیگران، مشارکت و همکاری)، شایستگیهای سازمانی (هویت سازمانی، اهداف و مأموریتهای سازمان، نقشهای سازمانی شامل شایستگیهای ارائه خدمات، شایستگیهای پژوهشی و شایستگیهای تعلیم و تربیتی)، شایستگیهای مدیریتی (مدیریت خود، رهبری، مدیریت شغلی، مدیریت منابع، مدیریت فرایند یاددهی و یادگیری، آماده سازی و مدیریت محیط یادگیری، مدیریت پژوهش، هدایت آموزشی ـ پژوهشی، برنامهریزی و سازماندهی)، شایستگیهای عملی (توانایی ایجاد پیوند بین علم و عمل، اثربخشی)، شایستگیهای نگارشی (دانش زبانی و نگارش علمی) و شایستگیهای مرتبط با مقبولیت در جوامع عمل (تأیید جامعه علمی).نتیجهگیری: تحلیل یافتهها تفاوتهایی را بین شایستگیها در ایران و خارج از ایران نشان داد. 10 نفر از 14 مصاحبهشونده به عدم سوءاستفاده از توان علمی دیگران و موقعیت حرفهای خود اشاره داشتند که شاید حکایت از نیاز به تأکید بر این اصل در جامعه آموزشعالی ایران باشد. در مقابل، اسناد خارجی، بر بهکارگیری فناوری در آموزش تأکید بسیاری داشتند. شاید عدم اشاره به این موضوع در مصاحبهها توسط غالب استادان (در مصاحبهها) به این امر اشاره داشته باشد که برخی از اعضای هیأتعلمی در ایران هنوز با این مفهوم مأنوس نیستند. از شایستگیهای شناسایی شده در این پژوهش میتوان در تعیین محتوای مورد نیاز دورههای رشد و توسعه حرفهای متقاضیان همکاری با مؤسسات آموزشعالی بهعنوان عضو هیأتعلمی استفاده کرد.
مقاله پژوهشی
یادگیری الکترونیکی
مهدیه فرازکیش؛ غلامعلی منتظر
چکیده
پیشینه و اهداف: نسلکنونی یادگیرندگان دانشگاهی به دلیل سهولت ظاهری کاربری و آشنایی با فنّاوریهای شبکهای، به عنوان «بومیان دیجیتال» قلمداد میشوند؛ با این حال ابهاماتی در خصوص میزان آمادگی دانشجویان برای تحصیل در محیط یادگیری الکترونیکی وجود دارد. به ویژه بیانگیزگی دانشجویان ایرانی نسبت به آموزشهای الکترونیکی به رغم ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: نسلکنونی یادگیرندگان دانشگاهی به دلیل سهولت ظاهری کاربری و آشنایی با فنّاوریهای شبکهای، به عنوان «بومیان دیجیتال» قلمداد میشوند؛ با این حال ابهاماتی در خصوص میزان آمادگی دانشجویان برای تحصیل در محیط یادگیری الکترونیکی وجود دارد. به ویژه بیانگیزگی دانشجویان ایرانی نسبت به آموزشهای الکترونیکی به رغم سرمایهگذاریهای زیرساختی بسیار طی دو دهة گذشته، چالش بزرگی است که اخیراً توجه برنامهریزان آموزش عالی کشور را نسبت به سطح آمادگی دانشجویان برای یادگیری الکترونیکی به خصوص از منظر ادراکی، جلب نموده است. هدف اصلی از این پژوهش بررسی سطح آمادگی ادراکی دانشجویان دانشگاههای کشور برای یادگیری الکترونیکی است. بنابراین در مطالعة حاضر بررسی وضعیت فعلی آمادگی ادراکی دانشجویان دانشگاههای ایران برای حضور در محیط یادگیری الکترونیکی فراتر از پیشفرض «وجود» یا «فقدان» این آمادگی، بهگونهای است که میزان آمادگی واقعی آنها در تعدادی از دانشگاههای مهم کشور تعیین شود.روشها: این پژوهش از منظر فلسفی در پارادایم اثباتگرایی قرار میگیرد و از منطق استدلال قیاسی استفاده میشود. هدفگذاری کلان آن کاربردی است و از استراتژی پژوهش پیمایش برای گردآوری دادههای دست اول با بهکارگیری ابزار پرسشنامه استفاده شده است. دادههای پژوهش در بازه زمانی آوریل 2018 تا فوریه 2019 گردآوری شده است. علاوه بر این، از دو رویکرد مکمل در تدوین و وزندهی شاخصها و سنجههای ارزیابی آمادگی یادگیری الکترونیکی دانشجویان استفاده شده است: نخست استفاده از شاخصها و سنجههایی که در تحقیقات پیشین ساخته شده است و دیگر استفاده از نظر خبرگان موضوع در کشور. استفاده از دادههای سایر پژوهشها سبب میشود امکان مقایسة نتایج با یافتههای محققان دیگر پدیدار گردد و استفاده از نظر خبرگان سبب بومیسازی شاخصها و سنجهها با مقتضیات و بافت آموزش عالی کشور میشود. سنجههای ارزیابی آمادگی ادراکی دانشجویان ذیل چهار شاخص: «نگرشی»، «درک سودمندی»، «گرایشی» و «درک خودکارآمدی» تعیین و وزن هر یک از سنجهها محاسبه شده است. سپس بر اساس مدل حاصل، میزان آمادگی دانشجویان در تعدادی از دانشگاههای جامع و دانشگاههای تخصصی برآورد شده است.یافتهها:میانگین آمادگی ادراکی دانشجویان برای یادگیری الکترونیکی در 15 دانشگاه منتخب کشور مقدار 9/4 از 10 بهدست آمده است که نشان دهندۀ وضعیت در سطح «متوسط» آمادگی ادراکی دانشجویان است. نتایج حاصل نشان میدهد که در حدود 35 درصد سنجههای ارزیابی، آمادگی ادراکی دانشجویان کمتر از حد «متوسط» و میانگین آمادگی در همة معیارها در حد «متوسط» است. همچنین یافتههای پژوهش بیانگر آن است که با توجه به آمادگی ادراکی نسبی دانشجویان برای یادگیری الکترونیکی به ویژه در شاخصهای درک خودکارآمدی و نگرشی، دانشگاهها میباید دو فعالیت اصلی «تقویت بیش از پیش زمینههای خودکارآمدی دانشجویان از طریق یادگیری الکترونیکی» و «فراهم آوردن محیط مناسب برای یادگیری الکترونیکی دانشجویان» را در دستور کار خود قرار دهند.نتیجهگیری: با توجه به کاهش تعداد دانشجویان دورههای آموزش الکترونیکی در ایران، نتایج این مطالعه نشان میدهد که یکی از دلایل مهم عدم موفقیت نظامهای یادگیری الکترونیکی در دانشگاههای کشور میتواند عدم آمادگی ادراکی دانشجویان به ویژه از منظر شاخصهای «درک سودمندی یادگیری الکترونیکی» و «آمادگی گرایشی» دانشجویان باشد. سطح پایینتر از حد «متوسط» دانشجویان در شاخصهای آمادگی «گرایشی» و «درک سودمندی»، لزوم تمرکز بر موضوع آگاهیبخشی و آموزش دانشجویان در این حوزه را میطلبد. علاوه بر این با تکیه بر آمادگی نسبی دانشجویان در شاخصهای درک خودکارآمدی و نگرشی، دانشگاهها میباید دو فعالیت اصلی را در دستور کار خود قرار دهند: 1) تقویت بیش از پیش زمینههای خودکارآمدی دانشجویان از طریق یادگیری الکترونیکی، و 2) فراهم آوردن محیط مناسب برای یادگیری الکترونیکی دانشجویان.
مقاله پژوهشی
یادگیری الکترونیکی
اسما پورتوکلی؛ مهرانگیز علی نژاد؛ بدرالسادات دانشمند
چکیده
پیشینه و اهداف: با وجود پتانسیلهای عظیم یادگیری الکترونیکی، یادگیرندگان گاهی اوقات تصمیم میگیرند که تحصیل را رهاکنند و تمایلی به ادامهی آن ندارند؛ بنابراین، پیدا کردن متغیرهایی برای پذیرش آن بسیار مهم است. در بین این متغیرها، رضایت یک عامل کلیدی است که یکی از شاخصهای مهم در کیفیت آموزش می باشد. صاحبنظران عوامل متعددی را ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: با وجود پتانسیلهای عظیم یادگیری الکترونیکی، یادگیرندگان گاهی اوقات تصمیم میگیرند که تحصیل را رهاکنند و تمایلی به ادامهی آن ندارند؛ بنابراین، پیدا کردن متغیرهایی برای پذیرش آن بسیار مهم است. در بین این متغیرها، رضایت یک عامل کلیدی است که یکی از شاخصهای مهم در کیفیت آموزش می باشد. صاحبنظران عوامل متعددی را در جلب رضایتمندی از یادگیری الکترونیکی مؤثر میدانند از جمله کیفیت محتوای الکترونیکی. نقش محتوا در برنامه درسی یادگیری الکترونیکی خیلی برجستهتر و تأثیرگذارتر از نقش محتوا در برنامه درسی آموزشهای مرسوم است. زیرا در یادگیری الکترونیکی، محتوا دربردارندهی نقش سایر عناصر برنامه درسی نیز میباشد، از جمله؛ نقش یاددهنده، فعالیتهای یاددهی- یادگیری، زمان، مکان، ارزشیابی و بازخوردها. لذا در تدوین محتوای الکترونیکی که یک محتوای فرایندی است باید توجه و دقت ویژه به مبانی علوم تعلیم و تربیت داشت. با توجه به مطالب ذکرشده، این مسئله مطرح میشود که آیا میتوان با توجه به عوامل مؤثر بر رضایتمندی یادگیرنده الکترونیکی، محتوای الکترونیکی تدوین کرد؟ این عاملها کداماند؟ و چگونه میتوان الگویی مناسب برای تدوین محتوای الکترونیکی، طراحی کرد که باعث رضایتمندی یادگیرنده الکترونیکی شود؟. هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی تدوین محتوای الکترونیکی بر اساس عوامل مؤثر بر رضایتمندی از یادگیری الکترونیکی بود. اهداف جزئی پژوهش شامل موارد زیر بودند: 1) شناسایی عوامل مؤثر بر رضایتمندی یادگیرنده الکترونیکی از یادگیری الکترونیکی با توجه به پیشنه پژوهش 2) تعیین ویژگی های محتوای الکترونیکی بر اساس رضایتمندی یادگیرنده از دیدگاه متخصصان 3) تعیین میزان نقش ویژگیهای محتوای الکترونیکی بر رضایتمندی یادگیرنده الکترونیکی.روشها: این پژوهش با روش ترکیبی از نوع اکتشافی در سه مرحله انجام گرفت. در مرحله اول جهت شناسایی عوامل مؤثر بر رضایتمندی از روش فراتحلیل و در دو مرحله بعد جهت بررسی نظر متخصصان از روش توصیفی- پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل دو گروه بود: الف) پژوهشهای انتشار یافته در ارتباط با عوامل مؤثر بر رضایتمندی از یادگیری الکترونیکی که در مجلات معتبر داخلی و خارجی منتشر شدهاند. ب) متخصصان حوزه یادگیری الکترونیکی در سطح کشور. نمونه های آماری این پژوهش را سه گروه تشکیل دادند: الف) در بخش فراتحلیل، پژوهشهایی که ارتباط بیشتری با موضوع تحقیق داشتند بهصورت هدفمند انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند (29 پژوهش خارجی و 19 پژوهش داخلی، درمجموع 48 پژوهش). ب) در بخش کیفی (مصاحبه)، با روش نمونهگیری هدفمند، 30 متخصص حوزه ی یادگیری الکترونیکی و در بخش کمی (پرسشنامه)، تعداد 117 متخصص، در سطح کشور شناسایی شدند. در بخش کمی (پرسشنامه)، تعداد 117 متخصص، شناسایی شدند. در این پژوهش از سه ابزار زیر برای جمعآوری دادهها استفاده شد: 1- چک لیست (در بخش فراتحلیل)، 2- مصاحبه بدون ساخت (دربخش کیفی)، پرسش نامه محقق ساخته (در بخش کمی). جهت انجام تجزیه و تحلیل دادهها نخست در مرحله اول در بخش فراتحلیل، 48 پژوهش مورد مطالعه قرار گرفتند و 209 عامل مرتبط با رضایتمندی شناسایی شد که تعدادی از آنها تکراری یعنی دقیقاً از یک واژه استفاده شده بود و تعدادی نیز از واژههای متفاوت اما مترادف و با یک معنا و منظور بودند. پژوهشگر در بخش تحلیل، عوامل یکسان و مترادف را در یک طبقه قرار داد که در نهایت 41 طبقه ایجاد شد و میزان فراوانی و درصد فراوانی آنها محاسبه شد. سپس در مرحله دوم پس از انجام مصاحبهها و مکتوب شدن آنها، پژوهشگر با درج کد برای هریک از مصاحبهها به بررسی و تحلیل آنها، پرداخت. به این صورت که محتوای مکتوب مصاحبهها خوانده میشد و هر واحد معناداری که نشانگر یک ویژگی محتوای الکترونیکی (واحد تحلیل) بود در ستون زیر مقوله نوشته میشد. پس از مطالعه تمام محتوای مصاحبهها و شناسایی واحدهای تحلیل، نوبت به مطالعه مجدد و دستهبندی آنها رسید که ستون مقولهها حاصل شد و پس از مطالعه و دستهبندی مقولهها، مؤلفههای اصلی مشخص شدند. در مرحله سوم تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از پرسشنامه در سطوح آمار توصیفی و استنباطی انجام شد.یافتهها:نتایج پژوهش در بخش فراتحلیل حاکی از آن بود که عواملی چون محتوا، تعامل، فناوری، یاددهنده، کیفیت خدمات، طراحی، سهولت استفاده ادراکشده، شخصیسازی، سودمندی ادراکشده، یادگیرنده، ارزش ادراکشده و خودکارآمدی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر رضایتمندی یادگیرنده الکترونیکی بودند. در بخش مصاحبه، اصول طراحی محتوا، یادگیرنده، پیامدهای ضمنی، توجه به رویکردهای مرتبط با یادگیری و نقش یاددهنده به ترتیب بیشترین نقش را بر رضایتمندی یادگیرنده الکترونیکی داشتند.نتیجهگیری: تمام این مؤلفهها قادر به سنجش سازه ویژگیهای محتوای الکترونیکی بودند؛ بهطوریکه مؤلفه توجه به رویکردهای مرتبط با یادگیری و توجه به نقش یاددهنده با ضریب مسیر (99/0)، توجه به پیامدهای ضمنی با ضریب مسیر (89/0)، رعایت اصول طراحی محتوا با ضریب مسیر (85/0) و توجه به ویژگیهای یادگیرنده با ضریب مسیر (82/0) توسط متخصصان مورد تأیید قرار گرفتند و تبیینکننده مدل بودند. الگویی که براساس یافته های این پژوهش طراحی شد بیانگر این امر است که باید «توجه به رویکردهای مرتبط با یادگیری در قاعده چند ضلعی قرارگیرد یعنی این مؤلفه، مبنا و اساس تدوین محتوا است. دو مؤلفهی «یادگیرنده» و «نقش یاددهنده» در دو طرف الگو قرار گیرند که مشخصهی دو رکن اصلی فرایند محتوای الکترونیکی است که چنانچه به ویژگیها و نقش آنها توجه شود در سمت «یادگیرنده» منجر به «پیامدهای ضمنی» و در سمت «یاددهنده» منجر به «رعایت اصول طراحی محتوا» میشود. در مجموع، توجه به این پنج مؤلفه منجر به تدوین محتوای الکترونیکی اثربخش خواهد شد.
مقاله پژوهشی
محیط یادگیری
حمیدرضا عظمتی؛ بهرام صالح صدق پور؛ محمدصادق طاهرطلوع دل؛ زهرا صدوقی
چکیده
پیشینه و اهداف: هدف غایی در تعلیم و تربیت، رشد و بالندگی متعلمین است. توجه به معماری محیط آموزشی که متناسب با اهداف عالیه نظام آموزشی باشد دغدغه معماران این حوزه است. در این پژوهش با اتکاء به نظر اندیشمندان اسلامی در حوزه علوم قرآنی، آموزه های برگرفته شده از قرآن کریم و مؤلفهها یا متغیرهای بسترساز عامل کمال آفرینی استخراج گردید. این ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: هدف غایی در تعلیم و تربیت، رشد و بالندگی متعلمین است. توجه به معماری محیط آموزشی که متناسب با اهداف عالیه نظام آموزشی باشد دغدغه معماران این حوزه است. در این پژوهش با اتکاء به نظر اندیشمندان اسلامی در حوزه علوم قرآنی، آموزه های برگرفته شده از قرآن کریم و مؤلفهها یا متغیرهای بسترساز عامل کمال آفرینی استخراج گردید. این مؤلفه ها درونمایه اصلی معیارهای طراحی و کیفیت بخشی مدارس و مکانهای آموزشی برای تحقق بهره مندی معماران در طراحی کارامد در سه حوزه معنا، عملکرد و کالبد پیشنهاد گردید.روشها: این پژوهش از جمله تحقیقات بنیادی اثرگذار محسوب میگردد، از نظر ماهیت در مجموعه پژوهش های کمی- کیفی قرار می گیرد. روش تحقیق ابتدا پیمایشی (زمینه یابی) می باشد، سپس روایی پرسشنامه های محقق ساخت ارزیابی و پایایی متغیرها از طریق آزمون آلفای کرونباخ با ضریب 0.764محاسبه و تایید گشته است. همچنین به کمک نرم افزار spss19 تحلیل عامل Q (استخراج دیدگاه های متخصصین) و تحلیل عاملR (استخراج علایق کاربران) صورت گرفت. جامعه آماری متخصصین شامل 25 نفر از اساتید متخصص و خبره در رشته های علمی معارف اسلامی، علوم تربیتی و معماری می باشند. 40 نفر از دختران دانش آموز سال سوم هنرستان های شهر تهران به عنوان حجم نمونه غیر تصادفی از کاربران محیط، در مرحله دوم انتخاب و پرسش نامه های مصور حاصل از دیدگاه های متخصصین تنظیم و تحلیل گردید.یافتهها: پس از 990 دقیقه مصاحبه حضوری با اساتید خبره از دانشگاه های شهید رجایی، تهران، علم وصنعت و دانشگاه امام خمینی قزوین، کد گذاری دو مرحله ای و استخراج مقولات مؤثر در تحقیق، با هدف تنظیم پرسش نامه محقق ساخته با تبیین 40 گویه متناسب با آن گزارهها تنظیم گردید. نتایج تحلیل عاملی پرسشنامه، شامل بر سه عامل: 1- ویژگیهای کالبدی بناهای آموزشی بهعنوان عامل تعالی معنوی انسانی، 2- درونگرایی یا عامل تأمین فضای خودشناسی و خودسازی انسان، 3- برونگرایی، به عنوان عوامل تنظیم شرایط محیطی و عرصه بندی طبیعی بسترهای تحقق کمال انسانی از نظر متخصصین میباشند. همچنین پرسشنامه مصور کاربران در 9 حوزه مختلف فضای آموزشی با 3 درجه کیفی پیشنهادی، در بین کاربران توزیع شد.نتیجهگیری: در حوزه معنا و باهدف رشد معنوی دانش آموزان، نیازهای مطرحشده آنها شامل: "ایجاد آرامش و امنیت، حس رضایتمندی، افزایش قدرت تفکر، پرورش خلاقیت و افزایش مسئولیتپذیری" است. در حوزه عملکرد "مکان های فردی شده، رعایت سلسله مراتب، انعطاف پذیری، تعاملات اجتماعی، فضاهای چند عملکردی و پرورش قوای حسی" مورد انتظار است. در حوزه کالبد "رعایت تنوع، توجه به جزئیات، مقیاس پذیری، زیبایی و ارتباط با طبیعت" می بایست در طراحی مدرسه و محوطه در اولویت قرار گیرند. لذا بر اساس متغیرهای کشف شده در این پژوهش، مدل همبستگی عوامل بسترساز تعالی معنوی دانش آموزان در طراحی مدرسه، از طریق موارد زیر مشخص میگردد: 1- طراحی کالبد با ویژگی های عامل رشد، 2- حیطههای خودشناسی و خودسازی انسان، 3- طبیعت و محیط. بنابراین، با توجه به نقش و اهمیت کالبد و بهویژه خصوصیات محیط مدرسه در رشد و پرورش استعدادهای دانش آموزان، طراحی مطلوب محیطهای آموزشی با هدف ایجاد بستری مناسب جهت رشد معنوی آنان مؤثر است.
مقاله پژوهشی
محیط یادگیری
مصطفی ارغیانی
چکیده
پیشینه و اهداف: ایجاد احساس جمعی، شرایط مناسبی را برای رشد و تحول اخلاقی، اجتماعی و جسمانی دانشآموزان فراهم میکند. فهم حس جمعی در حوزه های مختلفی مورد توجه محققان است. در علم جامعهشناسی تاکید بر آن است که چگونه افراد به یک مکان تعلق دارند و بیشتر به پیوندهای اجتماعی و عاطفی بین افراد در یک مکان اشاره دارد که به ادراک ذهنی و احساس ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: ایجاد احساس جمعی، شرایط مناسبی را برای رشد و تحول اخلاقی، اجتماعی و جسمانی دانشآموزان فراهم میکند. فهم حس جمعی در حوزه های مختلفی مورد توجه محققان است. در علم جامعهشناسی تاکید بر آن است که چگونه افراد به یک مکان تعلق دارند و بیشتر به پیوندهای اجتماعی و عاطفی بین افراد در یک مکان اشاره دارد که به ادراک ذهنی و احساس افراد در یک مکان می پردازد. از دیدگاه محققین انسانشناسی به موضوعاتی از قبیل ادراک شخصی از مکان، معنای مکان و بیشتر به موضوعات زیبایی شناسانه و عاطفی میپردازد و توان بیشتر به پیوندهای عاطفی بین مردم و مکان اشاره دارد. این موضوع توسط مردمشناسان به عنوان تعلق به مکان یا رابطه نمادین با مکان که بهوسیله مردم از طریق الصاق معنای نمادین به یک مکان ویژه طرح می گردد که در ادامه فهم گروهی، فردی و رابطه با محیط را فراهم می کند. معماران منظر هم حس جمعی را به عنوان یک مفهوم نزدیک به تعلق به مکان میدانند و آن را بیشتر تجربه شناختی و عاطفی میدانند، یعنی این مفهوم برای افراد از طریق اعتقادات، تجارب و عادات فرهنگی، رویدادهای مختلف مشترک تبیین میگردد. درهمینراستاپژوهشحاضرباهدفشناساییعواملمؤثربراحساسجمعیدانشآموزانصورتگرفتهاست. اینپژوهشازحیثهدف،جزءپژوهشهایکاربردیاست.روشها: در این پژوهش تلاش شده است برای سنجش شاخصهای مورد بررسی از روش پیمایشی جهت پاسخ دادن به فرضیات پژوهش استفاده شود. در این راستا با مطالعة منابع موجود، 16 مؤلفه مؤثر بر احساس جمعی استخراج گردید. با طرح، توزیع و جمعآوری پرسشنامه، آرا و عقاید جامعة پژوهش مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور، 40 پرسشنامه در میان جمعی از اساتید دانشگاه توزیع گردید و میزان تاثیر و اولویت مؤلفههای روانی، کالبدی و رفتاری به دست آمده، سنجیده شد. با حذف پرسش نامههای ناقص، در نهایت 19 پرسشنامه مورد تحلیل قرار گرفت و از تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی استفاده شد. یافتهها: در میان مؤلفههای روانی، مؤلفههای امنیت و شناخت افراد و مکانها، در میان مؤلفههای کالبدی، مؤلفه کیفیت فضایی و در میان مولفههای رفتاری، فعالیت جمعی به عنوان مهمترین مؤلفههای مؤثر بر ارتقای احساس جمعی فضای آموزشی شناسایی گردیدند.نتیجهگیری: برای ارتقای سطح احساس جمعی در فضاهای آموزشی، میتوان موضوعات زیر را مدنظر قرار داد: توجه به مکانهای فعالیت : ترغیب دانشآموز به انجام فعالیتهای مختلف آموزشی و پرورشی از قبیل گفتگو با سایرین، شرکت در بحثهای کلاسی، گفتگو با معلم و فراهم آوردن فضایی که قابلیت گردهمایی (آمفی تئاتری که در موقعیت مناسب باشد و دسترسی راحت داشته باشد، توجه به امنیت در فضا : خطر موجود در یک مکان بیرونی یا تهدیدهای مشترک می تواند مانع احساس جمعی در محیط درونی یا وحدت افراد باشد. به منظور اینکه افراد بتوانند بر مشکلات و مسائل پیشآمده از خطر فائق آیند، هنجارهای اجتماعی زمانی قوت کامل دارند که به افراد گروه امنیت بدهند، شناخت افراد و مکانها : شناخت دانشآموزان نسبت به هم، ویژگی اجتماعی را رقم می زند که در نهایت به احساس جمعی منجر می گردد و کیفیت فضایی : مکانهای مطلوب و خوشایند که قادر به تحریک بصری هستند سبب میگردد افراد دارای آگاهی و شناخت محیطی بیشتری گردد. در واقع هر چه مکانی از غنای بیشتری برخوردار باشد افراد به بودن با همدیگر ترغیب میگردند.
مقاله پژوهشی
آموزش فنی حرفه ای
ملیحه اصغری؛ تورج هاشمی
چکیده
پیشینه و اهداف: آموزشهای فنیوحرفهای نقش مهمی درتشکیلسرمایهانسانی، ازطریقتربیت نیروهای ماهر مورد نیاز بازار کار در کشورهای مختلف جهان ایفامیکنند. این آموزشها در کشورهای در حال توسعه نهتنها عهدهدار تربیت نیروی کار مورد نیاز بخشهای مختلف اقتصاد این ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: آموزشهای فنیوحرفهای نقش مهمی درتشکیلسرمایهانسانی، ازطریقتربیت نیروهای ماهر مورد نیاز بازار کار در کشورهای مختلف جهان ایفامیکنند. این آموزشها در کشورهای در حال توسعه نهتنها عهدهدار تربیت نیروی کار مورد نیاز بخشهای مختلف اقتصاد این کشورها میباشند، بلکه ازطریق بسترسازی خوداشتغالی، بهحل مشکل بیکاری نیز کمک مینمایند. اینآموزشها همچنین از مزیت بازدهی درکوتاهمدت و یا میانمدت برخوردار میباشند، بههمین دلیل کشورهای جهان توجه روزافزونی را به آموزشهای فنیوحرفهای مبذول داشتهاند. با توجه به نقش گسترش شاخههای فنیوحرفهای و کاردانش در رونق تولید، اشتغالزایی و کاهش بیکاری، بررسی عوامل موثر در این حوزه اهمیت فراوان دارد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی آسیبهای گسترش شاخههای –فنیوحرفهای و کاردانش در آموزشوپرور شهر تبریز بوده است، تا با شناسایی آسیبهای موجود، در تصمیم سازیهای آینده در خصوص شاخههای فوق بهصورت علمی و کارشناسی شده اقدامگردد.روشها: تحقیق با روش تلفیقی انجام شد. هنرآموزان شاغل در آموزشوپرورش تبریز که تعداد آنها 1028 نفر بود، جامعه تحقیق کیفی و هنرجویان هنرستانهای تبریز، بهعنوان جامعه پژوهش کمی انتخاب شدند که تعداد آنها 14464 نفر بودند. با20 نفر از خبرگان که از طریق نمونهگیری گلوله برفی معرفی میشدند، در بخش کیفی، مصاحبه شد. نمونه هنرجویان براساس فرمول کوکران370 نفر بودند که با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای هدفمند سهمیهای انتخاب شدند که هر هنرستان فنیوحرفهای و کاردانش، با توجه به تعداد و متناسب با آن در نمونهگیری نقش داشت. دادههای کمی با روش آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار، درصد) و آمار استنباطی (آزمون ضریب همبستگی پیرسون) و با استفاده از نرمافزار spssتجزیهوتحلیل شدند. ابزار پژوهش، یک پرسشنامه 17 سوالی محقق ساخته بود که روایی محتوایی آن از طریق نظرسنجی از اساتید مرتبط، تایید شد و پایایی آن با آلفای کرونباخ 82/0محاسبه گردید.یافتهها: پس از بررسی مصاحبههای گروه خبره، شش مؤلفه اصلی بهعنوان محل بررسی آسیبهای کلی شاخهها در نظر گرفته شد. که عبارت بودند از 1- حوزه برنامهریزی درسی و محتوا شامل (روشهای تدریس، اهداف آموزشی، سیستم ارزشیابی، کتب درسی) 2- حوزه مدیریت شامل (احتمال جذب در بازار کار، ایجاد انگیزش و علاقمندی نسبت به تحصیل در شاخههای مذکور، ارزیابی نیروها، ارتباط با صنعت، وجود اسناد بالا دستی موثر، عدم تمرکزگرایی) 3- حوزه نگرشی و فرهنگی شامل (دیدگاه رسانهها، گروه دوستان و خانوادها)، 4- تجهیزات و منابع شامل (وجود امکانات کارگاهی، ایمنی و ورزشی)، بودجه مالی شامل (پاسخگویی به نیازهای مخاطبان و میزان به روز رسانی تجهیزات)، تربیت معلم و نیروی انسانی شامل (ارتباط آموزشها با زندگی واقعی، تناسب آموزشها و کفایت آزمونها).نتیجهگیری:در بخش تجهیزات کارگاهی، آسیب اساسی از نظر مخاطبان، مربوط به کمبود تجهیزات ایمنی با ضریب همبستگی پیرسون (683/0%) بوده است. از لحاظ برنامهدرسی و محتوا، بهدلیل عدم استفاده از پتانسیل بومی در کتابهای درسی در شاخههای فنیوحرفهای و کاردانش، پاسخگویی به نیاز مخاطبان، مطلوبنبوده (7/23%)، در حوزه آموزش و بهسازی نیروی انسانی، عدم ارتباط آموزشها با زندگی واقعی (1/3%) و در بعد فرهنگی، نگرش نامناسب گروه دوستان (1/21%) و در درجه بعد، نگرش منفی والدین و عدم تولید و پخش برنامههای ویژه تلویزیونی بهعنوان آسیب شناخته شدند. از نظر امکانات مالی و تجهیزات، بنا به اظهار مخاطبان، میزان، پاسخگویی بودجه تخصیصی برای تأمین نیازهای کارگاههای فنیوحرفهای بسیار پایین بوده است (25%). همچنین، نتایج ضریب همبستگی پیرسون در جامعه هنرجویان نشان داد، حدود 90% از آسیبهای این شاخهها به روشهای مدیریتی مربوط بوده است، که براین اساس میبایست طراحی سازوکارهای مناسب در گزینش مدیران هنرستانها با توجه به تخصص کارآمد در این حوزه و آموزش و بهسازی این قشر از اولویتهای آموزشوپرورش باشد.
مقاله پژوهشی
محیط یادگیری
مهدی زندیه؛ پدرام حصاری؛ عطیه زندیه
چکیده
پیشینه و اهداف: با جهانیشدن و قرارگیری در مسیر جریانهای فکری گوناگون، طراحی معماری به عنوان عاملی تأثیرگذار و تأثیرپذیر دچار تغییر در فرآیند شده است. معماری مدارس با توجه به تحولات نظام آموزشی و نیازهای فزاینده دانشآموزان با توجه به ارتباطات و یکسوشدن جریانهای فکری در دنیا، نیازمند تغییر اجباری است، در حقیقت فراگیر ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: با جهانیشدن و قرارگیری در مسیر جریانهای فکری گوناگون، طراحی معماری به عنوان عاملی تأثیرگذار و تأثیرپذیر دچار تغییر در فرآیند شده است. معماری مدارس با توجه به تحولات نظام آموزشی و نیازهای فزاینده دانشآموزان با توجه به ارتباطات و یکسوشدن جریانهای فکری در دنیا، نیازمند تغییر اجباری است، در حقیقت فراگیر بودن فناوری اطلاعات و ارتباطات، نظام آموزشی را تحتتأثیر خود قرار داده و محیط آموزشی باید بهطور مداوم خود را با پیشرفتها و تغییرات دنیای امروز هماهنگ سازد. در این صورت است که میتواند افرادی توانا و دارای شایستگیهای کافی برای نیازمندیهای جهان پیشرو و آینده تربیت نماید. در واقع سیاست آموزشی بهطور مداوم در واکنش به تحقیقات جدید در مورد چگونگی آمادهسازی دانشآموزان برای یک دنیای به سرعت در حال تغییر، در حال برنامهریزی است. انعطافپذیری به عنوان یک نتیجه جهانیسازی در معماری شناخته میشود. لزوم به تغییرات با توجه به گوناگونی نیازها و خواستهها، در معماری مدارس به دلیل تنوع استفادهکنندگان دارای اهمیت است. فضاهای انعطافپذیر دارای قابلیتهای پذیرش بیشتری از سمت عموم مخاطبین به دلیل نوع کاربری آن میباشند. در این پژوهش، روند تحول افکار در بین افراد در بحث جهانیسازی با هدف مشخص شدن لزوم تحولات سیستم آموزشی، تحلیل چگونگی تغییر سیستم آموزشی و نیاز به مدارس انعطافپذیر، بیان ویژگیهای انعطافپذیر مدارس و همچنین قابلیتهای آن، در حقیقت، هدف درک لازمه تغییر مدارس کشور به شیوهای عملی با بهروزسانی رویکردهایهای آموزشی توسط طراحی معماری مدارس است.روشها: این پژوهش با روشی تحلیلی- کاربردی با فرض این موضوع که انعطافپذیری میتواند رویکردهای آموزشی را بهروزرسانی کند و بالعکس، سعی دارد رابطه میان معماری و رویکردهای آموزشی را با انعطافپذیری دریابد. برای این کار از مطالعات کتابخانهای کتب و مقالات استفاده میکند.یافتهها: در این راستا ضابطه سیستم پلان آزاد، فضاهای یادگیری انعطافپذیر، مبلمان منعطف، تطابقپذیری از طریق دیوارهای متحرک و فضاهای عمومی انعطافپذیر، راهکار عملی شدن انعطافپذیری است که میتوانند باعث این به روزرسانی در رویکردهای آموزشی مدارس باشند.نتیجه گیری: معماری به مثابه یک هدایتگر در امر طراحی میتواند فرآیند طراحی را از بستن نطفه طرح تا زایش، برنامهریزی کند. پس باید نگرش به معماری همزمان به صورت رفت و برگشتی در کل و جزء باشد. معماری مدرسه یکی از پارامترهای مؤثر تربیتی و آموزشی در امر تعلیم و تربیت نوین بهشمار میرود و همانگونه که صاحبان اندیشه در بررسی مسائل آموزشی همواره عوامل گوناگون همچون خانواده، معلم، مدیریت آموزشی و ... را بهعنوان عوامل مؤثر در فرآیند یادگیری مورد تأکید قرار میدهند؛ معماری یا فضای فیزیکی مدرسه نیز در این میان به عنوان یک عامل زنده و پویا در کیفیت فعالیتهای آموزشی و تربیتی دانشآموزان ایفای نقش میکند.در دنیایی با چنین تغییرات سریع و در روزگاری که دانش به عنوان ابزاری قوی در جهت توسعه و حتی بقای اجتماعی میباشد؛ انعطافپذیری حلقه مشترک بین معماری و رویکردهای آموزشی است، که معماری میتواند به کمک انعطافپذیری رویکردهای مورد نیاز آموزشی در دنیای جدید را بهروز کند. انعطافذیری به عنوان راهکار در دو صورت در آموزش تأثیرگذار است: بهروزنمودن رویکرد آموزشی به کمک معماری و ابداع در طرح معماری توسط رویکردهای آموزشی جدید. فضای آموزش بر خلاقیت دانشآموزان مؤثر است. هرچه طراحی خلاقانهتر باشد، ذهن دانشآموز بارورتر گشته و نیاز به بالابردن سطوح آموزشی بیشتر حس میگردد و این روند به سمت بینهایت قابلیت تکرار دارد.
مقاله پژوهشی
محیط یادگیری
فاطمه ابراهیم زاده؛ فاطمه مهدیزاده سراج؛ سعید نوروزیان ملکی؛ سعید پیری
چکیده
پیشینه و اهداف: تغییرات ایجاد شده در نوع زندگی موجب قطع تدریجی ارتباط کودکان با طبیعت و فضاهای باز شده است و مدارس یکی از مهمترین فضاها برای برقراری دوباره این ارتباط میباشند؛ چرا که دومین مکانی است که کودکان پس از خانه زمان زیادی را در آن سپری میکنند و اکثر فعالیتهای حرکتی روزانه کودکان در طول روز در آن انجام میشود. در تحقیق ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: تغییرات ایجاد شده در نوع زندگی موجب قطع تدریجی ارتباط کودکان با طبیعت و فضاهای باز شده است و مدارس یکی از مهمترین فضاها برای برقراری دوباره این ارتباط میباشند؛ چرا که دومین مکانی است که کودکان پس از خانه زمان زیادی را در آن سپری میکنند و اکثر فعالیتهای حرکتی روزانه کودکان در طول روز در آن انجام میشود. در تحقیق حاضر با هدف تبیین ویژگیهای فضاهای باز مدارس در جهت افزایش آرامش و یادگیری کودکان، با تحلیل اطلاعات بهدستآمده از مطالعات پیشین، معیارهای مؤثر در افزایش حس دلبستگی کودکان به فضاهای باز مدارس تدوین شد. بررسی پیشینه پژوهش و تدوین مبانی نظری در دو بخش انجام شد؛ در ابتدا با تجمیع پژوهشهای مختلف پیرامون دلبستگی، ابعاد دلبستگی و عوامل مؤثر بر آن سعی شده است به رابطه بین این عوامل با یکدیگر و نیز با مقوله معماری پرداخته شود تا بتوان به عوامل مؤثر در ایجاد دلبستگی در حوزه معماری دست یافت. پس از آن پیشینه تحقیق در حوزه کودک و فضای باز بررسی و متغیرهای مؤثر در ایجاد دلبستگی شناسایی شده است. سپس این معیارها، بر اساس نظرات متخصصان معماری تدقیق گردید.روشها: به منظور دستیابی به هدف پژوهش و یافتن ارتباط میان عوامل مؤثر در دلبستگی با متغیرهای استخراج شده، از سامانه کیفی-کمّی، روش تحلیل محتوا و تکنیک دلفی بهرهگیری شد. از اینرو جهت دستیابی به برآیندی جامعتر و ترکیبی از محتوای کمّی و کیفی، پس از جستجوی منابع و جمعآوری اطلاعات، از روش تحلیل محتوا بهره گرفته شد تا بتوان دادههای خام و مؤلفههای موجود را به صورتی منظم دستهبندی کرد. پس از آن، جهت تأیید چارچوب و متغیرهای استخراج شده توسط گروهی از متخصصان و صاحبنظران در حوزه معماری، از پرسشنامهای بر پایهی ارزشگذاری طیف لیکرت استفاده شد. دادههای بهدستآمده از پرسشنامهها، توسط تحلیل عاملی در نرمافزار Spss تحلیل شد. پایایی پرسشنامه توسط ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. کفایت حجم نمونهها توسط آزمون KMO و سطح معناداری بارتلت تحلیل و ارزیابی شده است.یافتهها: یافتههای حاصل نشان داد که از دیدگاه متخصصان، متغیرهای مستقل مطرح شده بر اساس پاسخهای پرسششوندگان را میتوان در پنج گروه عوامل تأثیرگذار دستهبندی نمود. با توجه به تعاریف عوامل دلبستگی در پیشینه تحقیق و یافتههای حاصل از آزمون آماری، متغیرهای بهدست آمده نامگذاری شدند. از اینرو متغیرهای تحرکپذیری محیط، انعطافپذیری فضا و گوشههای دنج تحت (عوامل تعاملی)، محیط آشنا، طول مدت تحصیل، جنسیت کودک و طبقه فرهنگی- اقتصادی وی (عوامل فردی)، ابعاد فضای باز، آسایش کالبدی محیط، تنوع فضایی و ادراک فضایی (عوامل کالبدی)، مشارکت کودک، عناصر طبیعی محیط و ایمنی و احساس امنیت (عوامل اجتماعی-گروهی) و بازیسازی، تحریککنندگی محیط و رنگ و بافت آن زیرمجموعه (عوامل فعالیتی) طبقهبندی شدند.