مقاله پژوهشی
رویکردهای نوین آموزشی
سعید حق جو؛ ابراهیم ریحانی
چکیده
پیشینه و اهداف: پژوهشهای اخیر ریورا وسینکلیر و دیگران، تأثیر تواناییهای فضایی در دستیابی به اهداف مختلف در زمینههای متفاوت درسی و زندگی واقعی را نشان میدهند و نیاز به گسترش یادگیری آن را در تمامی سطوح تحصیلی پیشنهاد میکنند. رویکردهای سنتی گذشته به آموزش هندسه بر پایه طبقهبندی اشکال و اشیاء و خواص آنها به طور شهودی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: پژوهشهای اخیر ریورا وسینکلیر و دیگران، تأثیر تواناییهای فضایی در دستیابی به اهداف مختلف در زمینههای متفاوت درسی و زندگی واقعی را نشان میدهند و نیاز به گسترش یادگیری آن را در تمامی سطوح تحصیلی پیشنهاد میکنند. رویکردهای سنتی گذشته به آموزش هندسه بر پایه طبقهبندی اشکال و اشیاء و خواص آنها به طور شهودی و در نهایت اثبات رسمی متمرکز شده است. در حال حاضر تأکید بیشتر بر تواناییهای فضایی مانند چرخش ذهنی، بازنمایی اشیاء سه بعدی، و هماهنگی حرکت و موقعیت میباشد. قراردادن چنین تواناییهایی در کتابهای درسی نقش بسزایی در درک دانشآموزان از مفاهیم هندسه دارد. طبقهبندی سولو (Structure of Observed Learning Outcome) یکی از کاربردیترین نظریهها میباشد که در زمرهی چارچوبهای عمومی و موضعی رشد شناختی قرار میگیرد. اهمیت این نظریه در این است که میتواند در همه مقاطع و سنین، درک و فهم دانشآموزان از یک موضوع را مورد ارزیابی قرار دهد. هدف از این پژوهش، بررسی توانایی مهارتهای فضایی دانشآموزان در حل یک تکلیف و تجزیه و تحلیل پاسخهای آنها بر اساس طبقهبندی سولو است. نظریه سولو یکی از نظریههای آموزش ریاضی است که کاربرد زیادی در شناخت ما از درک و فهم دانشآموزان و یادگیری ریاضی دارد.روش ها: روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی میباشد. سؤالی از آزمون استاندارد پردو (Purdue) در مورد تجسم فضایی انتخاب گردیده که روایی صوری و محتوایی آن توسط سه نفر از اساتید آموزش ریاضی و چهار نفر از دبیران هندسه تأیید شده است. به کمک معیار آلفای کرونباخ، ضریب پایایی تقریبی آن به دست آمد. شرکت کنندگان در این مطالعه، 498 نفر از دانشآموزان پایه دهم، یازدهم و دوازدهم هستند که به طور خوشهای تصادفی چند مرحلهای، از مدارس نظری و فنی و حرفهای شهرستان بوشهر انتخاب شدهاند.یافتهها: نتایج نشان میدهند که در زمینه تجسم فضایی، دانشآموزان مدارس معمولی در سطح تکساختاری قرار دارند. در این آزمون دانشآموزان هنرستانی هیچکدام به سطوح چندساختاری و رابطهای نرسیدند. در حین بررسی پاسخها، نوع تفکر، راهحلهای چندگانه، استراتژیها و اشتباهات مفهومی رایج نیز تحلیل شده است.نتیجهگیری: مدل سولو به معلمان در مورد ارزیابی از نتایج یادگیری و بررسی درک و فهم دانشآموزان کمک میکند. در جهت بهبود درک دانشآموزان از تجسم فضایی و افزایش مهارتهای فضایی پیشنهاد میشود ارائه مسائلی از این دست در برنامهها و کتابهای درسی نیز مورد استفاده قرار گیرد. استفاده از هندسه پویا و نرمافزارها در جهت درک بهتر تجسم فضایی همانطور که تحقیقات ازدمیر و ایلدیز نشان میدهد تأثیر گذار است. همچنین استفاده از مدل سولو به پژوهشگران و معلمان برای ارزیابی درک دانشآموزان از یک موضوع پیشنهاد میشود. نتایج مطالعه برای برنامهریزان، مؤلفان کتابهای درسی و محققان بسیار حائز اهمیت است.
مقاله پژوهشی
کاربرد بازی در آموزش
سید امیر حسین حسینی اناری؛ محمود نشاطی
چکیده
پیشینه و اهداف:در سالهای اخیر شاهد رشد چشمگیر رسانه بازیهای دیجیتال در سرگرمی و فرهنگ عامیانه مردم بودهایم. بازیها بهصورت پایدار و مستحکم در فرهنگ انسانی تثبیتشده و بهطور مداوم بر زندگی اجتماعی و اوقات فراغت آنها در مقیاس بیسابقهای تأثیر گذاشتهاند. ازجمله دستاوردهایی که رسانه بازیهای دیجیتال به دنبال دارد محرک ...
بیشتر
پیشینه و اهداف:در سالهای اخیر شاهد رشد چشمگیر رسانه بازیهای دیجیتال در سرگرمی و فرهنگ عامیانه مردم بودهایم. بازیها بهصورت پایدار و مستحکم در فرهنگ انسانی تثبیتشده و بهطور مداوم بر زندگی اجتماعی و اوقات فراغت آنها در مقیاس بیسابقهای تأثیر گذاشتهاند. ازجمله دستاوردهایی که رسانه بازیهای دیجیتال به دنبال دارد محرک بودن آن برای مسائلی فراتر از سرگرمی است. بهطورکلی میتوان بازی را فعالیت داوطلبانهای بیان کرد که بازیکن در آن آزادی عمل دارد و میتواند هر موقع خواست به بازی وارد یا از آن خارج شود. یک استراتژی در حال ظهور در حوزه بازی، بازیگونگی است، اما بازیگونگی کمی با بازی در حالت عادی تفاوت دارد. بازیگونگی را میتوان به معنی استفاده از بازی و تفکرات بازیگونه در زمینههایی که ماهیت بازی ندارند تعریف کرد که بهمنظور ایجاد تعامل و انگیزه در افراد، برای رسیدن به اهداف موردنظر به وجود آمده است. امروزه بازیگونگی به ابزار محرک قوی برای درگیرکردن و افزایش مشارکت کاربران سامانههای آموزشی تبدیلشده است. پژوهشهای پیشین، اهمیت و کارایی روشهای بازیگونگی در بهبود فرایندهای آموزشی را بهصورت کلی نشان دادهاند؛ در این پژوهش به بررسی ویژگیهای فردی مخاطبین از لحاظ جنسیت در میزان تأثیرپذیری آنها از بازیگونگی در دانشگاه شهید بهشتی پرداخته شده است.روش ها: بههمیندلیل سیستمی آموزشی مبتنی بر بازیگونگی به نام "النو" طراحی کرده و در اختیار تعدادی از (N=41) دانشجویان درس"شیوه ارائه مطالبعلمی و فنی" قرار گرفت. النو سیستمی مبتنی بر وب و قابلاجرا بر روی موبایل است. رفتار کاربران در طول فرایند آموزشی بازیگونه شده بهطور کامل ثبت میشود. علاوهبر دادههای جمعآوریشده توسط النو، در انتهایترم، پرسشنامهای در اختیار کاربران پژوهش قرار گرفت و از کاربران در مورد تأثیر فرایندهای بازیگونگی موجود در النو سؤال شد. همچنین، اطلاعات مربوط به پیشینهآموزشی دانشجویان، از سیستمهای آموزشی دانشگاه استخراج شد. قبل از پردازش، دادهها با هم تجمیع شدند تا دیدکلی نسبت به مخاطبان بدست آید. در این پژوهش از تکنولوژی هوشتجاری برای تجمیع و پردازش دادهها استفاده شده تا تأثیر ویژگیهای فردی افراد و میزان تأثیرپذیری آنها از بازیگونگی مورد بررسی قرار گیرد.یافتهها: مهمترین یافتههای این پژوهش بیانگر این امر هستند که ویژگیهای فردی مخاطبین، فاکتوری مؤثر بر میزان تأثیرپذیری آنها از بازیگونگی است؛ بنابراین نمیتوان برای شرکتکنندگان در فعالیت بازیگونه شده الگویی واحد در نظر گرفت.نتیجهگیری: مهمترین نتایج این پژوهش بهطور خلاصه عبارتند از؛ ازآنجاییکه مخاطبین سیستمهای آموزشی ویژگیهای فردی متفاوتی مانند جنسیت دارند، اثربخشی هر یک از عناصر بازیگونگی طراحی شده، بر آنها متفاوت است. همچنین میزان علاقهمندی و رضایت آنها از عناصر بازیگونگی، مانند؛ نشانها، امتیاز و... یکسان نیست؛ بنابراین، در طراحی مکانیزمهای بازیگونگی برای مقاصد آموزشی، نمیتوان یک نسخه واحد برای همه مخاطبان در نظر گرفت. به همین دلیل، مهم است که این ویژگیها در طراحیهای بازیگونگی در نظر گرفته شود. بهطور خاص، بعضی از نشانها موجب ترغیب دانشجویان زن و برخی دیگر در دانشجویان مرد میگردند. درحالیکه زنها بازخوردهای بهتری نسبت به نشانهای مرتبط با تکلیف دارند، مردها بیشتر علاقهمند هستند تا نشانهای مرتبط با مهارت را دریافت کنند
مقاله پژوهشی
تکنولوژی آموزشی
مهرک رحیمی؛ علی شهریاری
چکیده
پیشینه و اهداف: با گسترش زیرساختهای فناوری و افزایش ضریب نفوذ گوشیهای هوشمند، استفاده از فناوریهای نوین و برنامههای کاربردی در بین عموم مردم و خصوصاً نسل جوان بهسرعت رو به افزایش است. استفاده از این برنامههای کاربردی نهتنها ارتباطات اجتماعی در بستر فضای مجازی را افزایش میدهد، بلکه میتواند روند انجام تکالیف و پروژههای ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: با گسترش زیرساختهای فناوری و افزایش ضریب نفوذ گوشیهای هوشمند، استفاده از فناوریهای نوین و برنامههای کاربردی در بین عموم مردم و خصوصاً نسل جوان بهسرعت رو به افزایش است. استفاده از این برنامههای کاربردی نهتنها ارتباطات اجتماعی در بستر فضای مجازی را افزایش میدهد، بلکه میتواند روند انجام تکالیف و پروژههای دانشآموزی و دانشجویی را از ابتدا (جستجوی منابع) تا انتها (نگارش گزارش) تسریع و تسهیل نماید. بدیهی است که استفاده از فناوریهای نو نیازمند بهرهگیری از مهارتها و راهبردهای خاص برای تعامل موفق و سودمند با محیطهای مجازی و فناوری است. در پژوهشهای انجامشده در ارتباط باسواد اطلاعاتی فهرست بلندی از مهارتهای موردنیاز کاربران فناوری در قرن بیست و یکم جهت مدیریت چالشهای استفاده از ابزارهای جدید فناوری ارائه میشود. قطعاً یکی از مهارتهای پایه و مهم که هنگام کار با واژهپردازها موردنیاز است تایپ سریع و صحیح کلمات جهت ورود داده و دریافت بازخورد مناسب از سیستم یا کاربران دیگر میباشد. مهارت تایپ سریع و درج صحیح کلمات در بهرهگیری از فضای مجازی و استفاده مؤثر از بسیاری از برنامههای کاربردی لازم است و عدم تسلط به نحوهی ورود صحیح اطلاعات میتواند درروند نصب یا اجرای برنامهها اختلال ایجاد کند. هدف این پژوهش بررسی نقش استفاده از نرمافزار اصلاح خودکار در یادگیری زبان انگلیسی است.روش ها:203 دانشجوی درس زبان عمومی در این پژوهش شرکت نمودند. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. نحوه استفاده از نرمافزار اصلاح خودکار توسط شرکتکنندگان بهوسیلهی پرسشنامهی استفاده از نرمافزار اصلاح خودکار (ASUS) مورد ارزیابی قرار گرفت. این پرسشنامه نحوهی استفاده از نرمافزار اصلاح خودکار را با در نظر گرفتن پنج مؤلفه موردبررسی قرار میدهد: اهمیت مهارت هجی کلمات، آگاهی از نحوه کار با نرمافزار، ارزش آموزشی نرمافزار، عملکرد نرمافزار در تصحیح غلطها و نقش نرمافزار در اصلاح اشتباهات دیکتهای و نگارشی. یادگیری زبان بر اساس فعالیتهای کلاسی و آزمون نهایی درس زبان عمومی مورد ارزیابی قرار گرفت. دادهها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی و رگرسیون) مورد تحلیل قرار گرفت.یافتهها: نتیجه ضریب همبستگی نشان داد که رابطهی مثبت و معناداری بین یادگیری زبان و استفاده از نرمافزار اصلاح خودکار و 4 مؤلفهی آن وجود دارد؛ درحالیکه قویترین ضرایب همبستگی مربوط به مؤلفهی اول یعنی اهمیت مهارت هجی کردن در یادگیری زبان هنگام کار با نرمافزار (r=.215, p <.01) و مؤلفهی سوم یعنی ارزش آموزشی نرمافزار (r=.214, p <.01) است. نتیجهی رگرسیون نشان داد که این دو مؤلفه تسهیلکنندهی یادگیری زبان هستند و میتوانند بهطور معناداری بیش از 10% از واریانس آن را پیشبینی نمایند.نتیجهگیری: پژوهش حاضر نشان داد نگرش به استفاده از نرمافزار اصلاح خودکار کلمات ارتباط معناداری با یادگیری زبان انگلیسی بهعنوان زبان خارجه دارد. اهمیت مهارت هجی و آگاهی از ارزش آموزشی نرم افزار جز مؤلفههای تسهیلکنندهی یادگیری زبان بود، درحالیکه سرفصل درس زبان عمومی بر یادگیری لغات، خواندن و فنون یادگیری متمرکز است. پیشنهاد میشود پژوهشهایی بر نقش نرمافزار خودکار در کلاسهایی که بیشتر بر مهارتهای شفاهی تمرکز دارند نیز صورت بگیرد. همینطور نقش این نرمافزارها را در ارسال پیامک از طریق سرویس پیام کوتاه یا میکرو وبلاگها (نظیر تویتر) در یادگیری زبان موردبررسی قرار گیرد.
مقاله پژوهشی
کاربرد بازی در آموزش
مریم رجبیان ده زیره؛ فریبا درتاج؛ سعید پورورستایی اردکانی؛ صلاح اسمعیلی گوجار
چکیده
پیشینه و اهداف: نفوذ سریع فنّاوریهای هوشمند بسیاری از جنبههای زندگی اجتماعی را دستخوش تغییر کرده است و باعث ایجاد تغییر معناداری در چگونگی، زمان و مکان یادگیری شده است. بازیهای رایانهای آموزشی که بهنوبه خود یکی از مظاهر پیشرفت فناوری در عصر معاصر است، قسمت مهمی از آموزش در آینده را به خود اختصاص خواهند داد. برای این منظور ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: نفوذ سریع فنّاوریهای هوشمند بسیاری از جنبههای زندگی اجتماعی را دستخوش تغییر کرده است و باعث ایجاد تغییر معناداری در چگونگی، زمان و مکان یادگیری شده است. بازیهای رایانهای آموزشی که بهنوبه خود یکی از مظاهر پیشرفت فناوری در عصر معاصر است، قسمت مهمی از آموزش در آینده را به خود اختصاص خواهند داد. برای این منظور سیستمهای آموزشی بر این شدهاند روشهای آموزشی خود را تغییر دهند و به این فکر افتادند که با چه روشهای آموزش و یادگیری و چگونه یادگیرندگان نسل دیجیتال خود را برای زندگی در این فرهنگ آماده کنند. برای اصلاح و اثربخش کردن آموزش برای یادگیرندگان دیجیتال امروزی، با توجه به ویژگیها و قابلیتهای بازیهای رایانهای آموزشی به نظر میرسد یکی از این روشها، استفاده از بازیهای رایانهای آموزشی بهعنوان راهبرد آموزشی در سیستمهای آموزشی است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر استفاده از بازیهای رایانهای آموزشی بر تنظیم شناختی هیجان و ذهن آگاهی دانش آموزان است.روش ها: نوع پژوهش کمی و به روش نیمه آزمایشی طرح پیشآزمون– پسآزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان ابتدائی شهریار در سال 96-95 تشکیل داده است. نمونۀ پژوهش حاضر شامل 60 نفر ار دانش آموزان بود (30 نفر در گروه کنترل و 30 نفر در گروه آزمایش) که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامههای تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران و ذهن آگاهی بائر و همکاران می باشد.یافتهها: یافته های پژوهش نشان میدهد استفاده از بازیهای رایانهای آموزشی بر تنظیم شناختی هیجان و ذهن آگاهی دانش آموزان تأثیر دارد (0.01>P). در مؤلفههای تنظیم شناختی هیجان و ذهن آگاهی بین دو گروه (آزمایش و کنترل) اختلاف معنیداری وجود دارد (0.01>P). در راهبردهای شناختی تنظیم هیجان مثبت و ذهن آگاهی میانگین تعدیلشدۀ گروه آزمایش بیشتر از گروه کنترل است و در راهبردهای شناختی تنظیم هیجان منفی میانگین تعدیلشدۀ گروه آزمایش کمتر از گروه کنترل است که این نشان میدهد استفاده از بازیهای رایانهای آموزشی بر بهبود مؤلفههای تنظیم شناختی هیجان و ذهن آگاهی در دانش آموزان تأثیر دارد. (0.01>P).نتیجهگیری: ازآنجاکه در محیط بازی رایانهای آموزشی یادگیرندگان درگیر تعاملاتی میشوند که منابع شناختی حافظه فعال را برای یادگیری معنیدار مصرف میکند، آموزشها و رهنمودهای مستقیم میتوانند یک نقش اجرایی با فراهم نمودن جایگزینهای جزئی جهت جبران فقدان راهنماییهایی مبتنی بر دانش برای یادگیرنده با بازگویی دقیق نمونه مدیریت یک موقعیت و حل یک وظیفه ایفا کنند. البته بازیهای رایانهای آموزشی در کاربردهای خاصی چون وظایف ناوبری، بررسی و پردازش اشارات ضمنی و یا پردازش روایتهای پیچیده و اطلاعات زمینهای میتوانند ملزومات سنگینی را بر سیستم شناختی ما با توجه به منابع موردنیاز شخصی تحمیل کنند که در اینجا درگیری معنیدار بازیکن با بازی و یا خودکار شدن مهارتهای رایانهای بازیکن به خاطر تمرینهای فشرده میتواند به بازیکن جهت حل این مشکل کمک کند. دانش آموزان در خلال بازیها بهویژه بازیهای رایانهای آموزشی به مفاهیم ذهنی جدیدی دسترسی پیدا میکنند و مهارتهای بیشتر و بهتری را کسب مینمایند و از راهبردهای تنظیم هیجان مثبت در هنگام بازی استفاده میکنند.نتایج پژوهش نشان داد بازیهای رایانهای آموزشی باعث بهبود تنظیم شناختی هیجان و ذهن آگاهی در دانش آموزان می شود، پیشنهاد می شود از بازی های رایانه ای آموزشی در کلاس های درس استفاده کرد.
مقاله پژوهشی
معماری
جمال الدین مهدی نژاد؛ بهرام صالح صدق پور؛ رعنا نجاری
چکیده
پیشینه و اهداف در ریشهیابی بحرانهای اخیر معماری معاصر، یکی از ریشه های این بحران، عدم توجه و یادگیری از معماری سنتی در سیستم آموزشی می باشد. آموزش معماری در ایران به صورت برنامه های یکنواخت مدون گردیده ، که بر معماری سایه افکنده است. برنامههایی ثابت و یکسان در آموزش عالی معماری، در حوزه فعالیتی معماری توجه کمی بر معماری سنتی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف در ریشهیابی بحرانهای اخیر معماری معاصر، یکی از ریشه های این بحران، عدم توجه و یادگیری از معماری سنتی در سیستم آموزشی می باشد. آموزش معماری در ایران به صورت برنامه های یکنواخت مدون گردیده ، که بر معماری سایه افکنده است. برنامههایی ثابت و یکسان در آموزش عالی معماری، در حوزه فعالیتی معماری توجه کمی بر معماری سنتی داشته است که با گذری در شهر و نظارهی بناهای ساختهشده در چند سال اخیر میتوان به عمق مشکل پیبرد. جهت تدوین نظامی سازمانیافته برای آموزش معماری در مراکز آموزشی نیاز به شناخت اصول اساسی تاثیرگذار در آموزش معماری میباشد. در پروسههای آموزشی، ارتباط بین آموزش سنتی و جدید تعیین کننده میباشد هدف از این ارتباط، علاوه بر انتقال اطلاعات، کسب دانش عمیق میباشد که بیش از معنی دقیق پیام فرستاده شده ، اهمیت دارد. به منظور تعریف ویژگیهای خاص ارتباط علمی، مفاهیم مدرن در قالب دیدگاههای جدید در باب روشهای آموزشی باید مورد استفاده واقع گردد. این باعث ایجاد تئوریهای جدیدی از ارتباطات میگردد که متضمن روشهای مختلف شناخت، یادگیری و انتقال اطلاعات به منظور ارتباط غیر متقابل بین آموزش مدرن و سنتی میگردد. آموزش و یادگیری از پتانسیل های معماری سنتی به خصوص بازارهای سنتی راهگشای طراحی فضاهای تجاری- اجتماعی نوین در فضای شهری امروزی است. خلـق فضای شهری مؤثر، کارآمـد و پویـا کـه بـا نیازهـای اجتمــاعی، فرهنگــی، زیســت محیطــی، فیزیکــی، روانشناسانِ واقتصادی مردم جامعـه هماهنـگ باشـد، همواره مورد توجه برنامهریزان ، طراحـان شهری، معماران و شهرسازان بودهاست.روش ها: هدف از پژوهش حاضر، ساخت، اعتباریابی، پایاسازی و هنجاریابی مقیاس اجتماعپذیری در بازارهای سنتی (بازار تبریز) می باشد. ساخت گویههای مربوط به اجتماعپذیری ، از طریق مصاحبه باز و سپس کدگذاری باز و محوری صورت گرفت. پس از ارزیابی روایی و پایایی با حذف گویههای مشکلدار، 58 گویه در اختیار شرکتکنندگان قرار گرفت. حجم نمونه، 326 نفر می باشد که به روش نمونهگیری خوشهای تصادفی انتخاب شدهاند. جهت ارزیابی هماهنگی درونی سوالات از روش ضریب تمییز و به منظور اعتباریابی، تحلیلعاملیاکتشافی بهکار گرفته شد. در نهایت برای عوامل اصلی، جدول هنجار ارایه گردید.یافتهها: با در نظر گرفتن نتایج پژوهش، میتوان نتیجه گرفت که این پرسشنامه از اعتبار و روایی مناسبی برخوردار بوده و عوامل مستخرج از تحلیلعاملی می تواند در یادگیری از معماری سنتی به خصوص در بعد اجتماع پذیری بازار های سنتی را اندازه گیریکند.نتیجهگیری: یافته ها نشان از روایی و پایایی ابتدایی قابل قبول برای مقیاس اجتماعپذیری میباشد. برای برآورد اعتبار پرسشنامه از تحلیلعاملیاکتشافی استفاده شد که حاکی از استخراج 12 مولفه می باشد: فرهنگو اعتقاد، مراکزتجاریجدید، مولفهی فعالیتی- رفتاری، قابلیت عملکردی، مولفهی فرهنگی- اجتماعی بازار، عاملاجتماعی، تنوعوجذابیتبصری، اختلاطاجتماعی، مولفهی کالبدی، ارزشهای ساختاری مکان، تاثیر محیط بر مکان،کیفیت کالبدی،دسترسی و ارتباطات . که دارای بارعاملی کافی جهت پیشبینی ابزار اندازهگیری اعتبارسنجی، تضمین میزان اجتماعپذیری میباشد.
مقاله پژوهشی
رویکردهای نوین آموزشی
سهراب سردشتی؛ مینو شفائی؛ فرهنگ مظفر
چکیده
پیشینه و اهداف: ساخت محیط یادگیری غنی از روابط اجتماعی که در آن تعاملات همسالان و یادگیری جمعی بتواند گسترش پیدا کند، هسته مرکزی تعلیم و تربیت آتلیه محور برای آموزش طراحی معماری را تشکیل میدهد. ابعاد اجتماعی آتلیه و فرصت هایی که برای همکاری و اشتراک به دست میدهد، به عنوان محرکی برای یادگیری عمل می کند و این فرهنگ آتلیه است که معنی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: ساخت محیط یادگیری غنی از روابط اجتماعی که در آن تعاملات همسالان و یادگیری جمعی بتواند گسترش پیدا کند، هسته مرکزی تعلیم و تربیت آتلیه محور برای آموزش طراحی معماری را تشکیل میدهد. ابعاد اجتماعی آتلیه و فرصت هایی که برای همکاری و اشتراک به دست میدهد، به عنوان محرکی برای یادگیری عمل می کند و این فرهنگ آتلیه است که معنی ماندگاری برای دانشجویان می یابد. یکی از شیوه های آموزشی تعامل محور که با تکثر دنیای امروز و ماهیت متفاوت رشته معماری و سیستم آموزش کارگاهی هماهنگ به نظر میرسد، شیوه آموزش انتقادی ابداع اندیشمند برزیلی پائولو فریره است. فریره هدف اساسی تعلیم و تربیت را پرورش انسانهای خلاق و منتقد میداند که تمامی افکار، عقاید و ارزشهای موجود در جامعه و هم چنین عملکرد افراد و نحوه برخورد با حوادث و وقایع مختلف را با دیدی انتقادی مینگرند و در یافتن ریشههای آن میکوشند. الگوی فریره در آموزش انتقادی بیشتر گفتوگوی انتقادی را در بر میگیرد که در آن شاگردان (کل کلاس) به ارائه دیدگاههای خود پرداخته و ارزیابیها و نقدها را بررسی می کنند. در ارزیابی اندیشه دیگران با آنها مشارکت دارند و همراه آنها با در هم آمیزی دیدگاهها و بررسی استدلالها به نگرش دقیقتر و جامعتر نسبت به موضوع پرداخته و راه حل های موثر را کشف میکنند. لذا میتوان استنباط کرد که شیوه آموزش انتقادی با ویژگی های خاص خود، پتانسیل بالا بردن کیفیت کلاسهای طرح معماری را دارا باشد. پژوهش حاضر با هدف تبیین چگونگی بکارگیری آموزش انتقادی در زمینه آموزش عالی ایران -رشته معماری- و بررسی چالشها و ارائه راهکار برای بهینه سازی شیوه در محیط مورد آزمون شکل گرفته است.روش ها: روش تحقیق روش کیفی (تفسیرگرا) و تحلیل داده ها به روش تحلیل محتوا بوده است. پس از تبیین چگونگی اجرای روش انتقادی در کلاس طرح معماری کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد گرگان 24 دانشجو به عنوان نمونه در دسترس انتخاب شدند و با بکارگیری موضوعی دو بخشی، امکان مقایسه دو روش (معمول و انتقادی) فراهم شد. در انتهای ترم با کدگذاری و تحلیل پاسخنامه های بازپاسخ دانشجویان مدل تحقیق تبیین گردید. برای تایید و توسعه نتایج، آزمون در سال تحصیلی بعد با گروه دیگری متشکل از 22 دانشجو تکرار شد.یافتهها: نتایج نشان داد سازوکار اثرگذاری آموزش انتقادی در قالب هشت مقوله افزایش انگیزه، بالا رفتن مهارتهای اجتماعی، گفتاری و اعتماد به نفس، ارتقاء سرعت و کیفیت روند پرورش ایده های معماری، ایجاد تنوع و سرزندگی، کاهش استرس و اضطراب، اتلاف وقت و بحثهای بیهوده، حاشیه نشینی آموزشی و خودسانسوری توسط دانشجویان درک شده است، که پنج مقوله اول در دسته بازخوردهای مثبت و سه مقوله دوم در دسته بازخوردهای منفی قرار می گیرند که در واقع چالشهای بکارگیری این روش در نظام آموزش معماری محسوب می گردند.نتیجهگیری: در انتها راهکارهایی برای غلبه بر چالشها پیشنهاد شده است که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد: انتخاب موضوع دارای واقعیت خارجی توسط دانشجویان، فازبندی کرکسیونهای دسته جمعی، استمرار روش برای نهادینه شدن آن، تغییر نگاه دانشجویان به استاد به مثابه منبع اطلاعات یا استاد به عنوان شخص برتر و معجزه گر و تغییر نگاه و کاهش بیاعتمادی دانشجویان نسبت به خودشان. همچنین ویژگیهایی برای معلم انتقادی نیز برشمرده شده که می توان به فروتنی، شوخ طبعی، ظرفیت بالای معلم در برابر خنده و شوخی، حوصله بسیار زیاد معلم در برابر بحثهای بیهوده و آشنایی معلم انتقادی با نظریه های روان شناسی و روان کاوی اشاره کرد.
مقاله پژوهشی
برنامه ریزی درسی
مریم یوسفی؛ علیرضا عصاره؛ علی حسینیخواه
چکیده
پیشینه و اهداف: با تأمل در جوامع گوناگون و باوجود ادعای پیشرفت در زمینههای آموزشی، فنّاوری، اجتماعی و ...، بازهم مشکلات عدیدهای در ارتباطات انسانی، روابط مدنی و ناکارآمدی افراد به چشم میخورد. با این توضیح این سؤال مطرح میشود که آیا پیشرفتهای مختلف در عمل نتوانسته مورداستفاده قرار گیرد؟ توسعه آموزش و فنّاوری با منافع عمومی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: با تأمل در جوامع گوناگون و باوجود ادعای پیشرفت در زمینههای آموزشی، فنّاوری، اجتماعی و ...، بازهم مشکلات عدیدهای در ارتباطات انسانی، روابط مدنی و ناکارآمدی افراد به چشم میخورد. با این توضیح این سؤال مطرح میشود که آیا پیشرفتهای مختلف در عمل نتوانسته مورداستفاده قرار گیرد؟ توسعه آموزش و فنّاوری با منافع عمومی و واقعی انسانها همسو نبوده است؟ آموزش با نیازهای جامعه تطبیق داده نشده است؟ پیشرفتهای مختلف زمینه عملیاتی پیدا نکرده است؟ و شاید سؤالات بسیار دیگری که میتوان در این مورد مطرح کرد؛ اما باکمی دقت میتوان دریافت که هرکدام از این عوامل ریشه در یک علت عمده دارد و آنهم نوع آموزش و اهداف آموزشی است. اعتراض گسترده نظریهپردازان آموزشی این است که فراگیران در نظامهای سنتی با شیوه انتقال عناوین درسی، بهندرت فرصت مییابند که چیزی را بهطور عمیق بیاموزند. این در حالی است که در عصر کنونی باید تلاش شود که شالوده مهارتهای فکری کودکان را در همان سالهای اولیه کودکی پایهریزی کرد و شخصیت آنها را بهگونهای شکل داد تا بتوانند با نگرشی باز، مستقل و انتخابگر به آینده خود بنگرند. به این منظور باید از همه پتانسیلها و امکانات موجود نظیر معلم، دانشآموز، والدین، همسالان، محیط یادگیری و اجتماع که در پیرامون مدرسه هستند، بهره گرفته شود تا بتوان تا جای ممکن شاخصهای موردنظر را تأمین نمود. هدف مقاله، کندوکاو و تبیین منطق برنامه درسی مبتنی بر پروژه هست. در این نوشتار، منطق یادگیری مبتنی بر پروژه از جنبههای مختلف موردبررسی قرار گرفت.روش ها: با توجه به هدف اصلی پژوهش و عنایت به اینکه منطق بر اساس مبانی، اصول و رسالتهای آن تعریف میشود، پرسشهای پنجگانه پژوهش مبنی بر چگونگی مبانی فلسفی، روانشناختی و اجتماعی یادگیری مبتنی بر پروژه، رسالت و اصول این یادگیری موردبررسی قرار گرفت. برای دستیابی به تحلیل و تبیین فوق از روش سنتز پژوهی استفاده شد که در آن پژوهشهای مرتبط با یادگیری مبتنی بر پروژه با روشی نظاممند انتخاب، واکاوی محتوایی و دستهبندی شدند. در مرحله بعد 101 پژوهش که معیارهای موردنظر را داشتند انتخاب شدند، سپس ترکیبی از یافتههای آنان طبق اصول تلفیق، بازاندیشی و بازآرایی دادهها، ارائهشده است.یافتهها: محقق بهوسیله یافتههای این پژوهش و با مشخص نمودن مبانی فلسفی، روانشناختی و اجتماعی یادگیری مبتنی بر پروژه و ترسیم رسالت و اصول این نوع یادگیری تلاش کرد تا منطق برنامه درسی مبتنی بر پروژه را تحلیل و تبیین نماید.نتیجهگیری: مطالعه پژوهشهای پیشین مشخص کرده که مطالعه مستقیمی مرتبط با یادگیری مبتنی بر پروژه در قالب یک برنامه درسی انجام نشده است. بیشتر پژوهشهای مبتنی بر پروژه مربوط به شاخههای کشاورزی، دانشکدههای معماری و یا مدیریت پروژه بوده است. اگر هم در موارد معدودی در آموزش رسمی مورد توجه واقع شده، بیشتر به عنوان یک روش تدریس مورد مطالعه قرار گرفته است و تنها به یک عنصر پرداخته نه این که کل برنامه درسی را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد.
مقاله پژوهشی
آموزش الکترونیکی
اسماعیل جعفری؛ کورش فتحی واجارگاه؛ محبوبه عارفی؛ مرتضی رضایی زاده
چکیده
پیشینه و اهداف: موک نهتنها بهعنوان یک ابزار آموزشی آنلاین توانسته است به جایگاه ارزشمندی در دنیای آموزش و یادگیری برسد بلکه بهعنوان یک موج فکری نیز شناختهشده است که توجه بسیاری از نویسندگان و پژوهشگران را به خود جلب کرده است. هرچند این مسئله در ایران قابلتردید است چراکه نهتنها موک بهعنوان یک ابزار آموزشی غالب مورداستفاده ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: موک نهتنها بهعنوان یک ابزار آموزشی آنلاین توانسته است به جایگاه ارزشمندی در دنیای آموزش و یادگیری برسد بلکه بهعنوان یک موج فکری نیز شناختهشده است که توجه بسیاری از نویسندگان و پژوهشگران را به خود جلب کرده است. هرچند این مسئله در ایران قابلتردید است چراکه نهتنها موک بهعنوان یک ابزار آموزشی غالب مورداستفاده قرار نمیگیرد بلکه تاکنون هیچ پژوهشی در ارتباط باکم و کیف این مسئله انجامنشده است. اما برای استقرار اثربخشی این سیستم در دانشگاهها و مراکز آموزشی باید دیدگاه جامعی از وضعیت آن در سایر کشورها به دست آورد.با توجه به مزایا و نیز چالشها و تهدیداتی که موکها ممکن است برای آموزش عالی کشور داشته باشند، آیندهاندیشی و اتخاذ تدابیر و راهبردهایی درزمینه اعمال مدیریت صحیح در بهرهگیری از موک ها و نیز تولید بومی آنها بسیار اساسی است. همچنین با توجه بهضرورت سازگار شدن دانشگاهها و مؤسسات آموزشی کشور ایران با شیوههای مختلف یادگیری و طرحهای آموزشی آنلاین و جدید جهت تضمین کیفیت در ارائه خدمات به کاربران و سازگاری با فضاهای فناوریای که بهصورت آنلاین رشد و توسعه مییابند انجام پژوهشهای دانشگاهیای در خصوص تحولات موکها بر آموزش عالی بسیار حیاتی مینماید. هدف این پژوهش، تدوین الگوی مفهومی برنامه درسی مبتنی بر موکهادر آموزش عالی بود.روش ها: پژوهش حاضر کیفی بوده و با استفاده از نظریه داده بنیاد انجام گرفت . میدان پژوهش شامل متخصصان حوزه فنّاوری آموزشی و فناوریهای آموزش عالی بودند که با استفاده از رویکرد نمونهگیری هدفمند و با مصاحبه نیمه ساختاریافته با 14 نفر، اشباع نظری در دادهها حاصل گردید. برای به دست آوردن اعتبار و روایی دادهها از روش مرور خبرگان غیر شرکتکننده در پژوهش استفاده گردید.یافتهها: نتایج نشان داد مقوله محوری مطالعه حاضر الگوی برنامه درسی آموزش عالی است که در چهار بعد هدف، محتوا، روشهای یاددهی-یادگیری و ارزشیابی تحلیل شد. این عناصر برنامه درسی بر پایه شرایط علی شکلگرفتهاند و به راهبردهایی منجر میگردد. این شرایط و فرایند منجر به پیامدهایی در برنامه درسی آموزش عالی میشود. مجموعه این کنش و واکنشها در بستر و زمینهای صورت میپذیرد که قوتها، ضعفها، فرصتها و تهدیدات، زمینههای لازم را برای این امر فراهم میآورند. نتیجهگیری: تولید موکها در ایران باملاحظه شرایط زمینهای و مقتضیاتی که محیط ایجاب میکند، در نظر داشتن فلسفه این امر، و اتخاذ راهبردهایی بهمنظور تحقق الگوی برنامه درسی مبتنی بر موک انجام میپذیرد که در صورت درست انجام گرفتن این فرایند، شاهد پیامدهای اثربخش آن خواهیم بود. در پژوهش حاضر آشکار شد، باوجود ضعفها و چالشهایی که ملازم با موکها میباشد، اما دیدگاه خبرگان نسبت به وجود برنامه درسی مبتنی بر موکها مثبت است. این امر به معنای آن است که میتوان از الگوی برنامه درسی مبتنی بر موک در آموزش عالی بهره گرفت. آموزش عالی با اتخاذ تدابیر مناسب در راستای این چالشها، میتواند بسترسازی مناسب را برای این نوآوری در عرصه یاددهی- یادگیری فراهم سازد. همچنین با توجه به چند فرهنگی بودن جامعه ایران و نیز فضای گفتمانی و باز که در موکها وجود دارد، میتوان از آن برای ارتباط بین فرهنگها و خردهفرهنگها در ایران و در نظر گرفتن این خردهفرهنگها در عرصه تعلیم و تربیت بهره گرفت.
مقاله پژوهشی
آموزش الکترونیکی- مجازی
زهرا عباسی
چکیده
پیشینه و اهداف: بهطورکلی، هدف از آموزش الکترونیکی، فراهم نمودن امکان دسترسی یکسان، رایگان و جستجو پذیر در دورههای درسی و ایجاد فضای آموزشی یکنواخت برای افراد مختلف در هر جا و بهینهسازی شیوههای ارائه مطالب درسی بهمنظور یادگیری عمیقتر است. در چنین فضای آموزشی برخلاف روشهای آموزشی سنتی (استاد محور)، افراد بهاندازه ظرفیت ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: بهطورکلی، هدف از آموزش الکترونیکی، فراهم نمودن امکان دسترسی یکسان، رایگان و جستجو پذیر در دورههای درسی و ایجاد فضای آموزشی یکنواخت برای افراد مختلف در هر جا و بهینهسازی شیوههای ارائه مطالب درسی بهمنظور یادگیری عمیقتر است. در چنین فضای آموزشی برخلاف روشهای آموزشی سنتی (استاد محور)، افراد بهاندازه ظرفیت و توانایی خود از موضوعات بهرهمند میگردند. در آموزش الکترونیکی میتوان از ترکیب شیوههای مختلف ارائه محتوای آموزشی از قبیل متن، صوت و تصویر و غیره به حداکثر بهرهوری در آموزش دستیافت. آموزش مجازی از ظرفیت شبکههای کامپیوتری، فنآوریهای اینترنت، شبکههای ماهوارهای و علوم جدید دیجیتالی بهره میبرد و درواقع هنر استفاده از فنآوریهای شبکهها بهمنظور طراحی، انتخاب، تحول و اداره فرایند آموزش است. هدف این پژوهش بررسی، شناسایی و رتبهبندی مهمترین عوامل کلیدی موفقیت در دوره آموزش الکترونیکی زبان فارسی در دانشگاههای (جامعه المصطفی و دانشگاه بینالمللی امام خمینی قزوین) است.روشها: پژوهش حاضر ازلحاظ هدف تحقیق، کاربردی و ازلحاظ نحوه جمعآوری دادهها، توصیفی از نوع پیمایشی مقطعی است جامعه آماری این پژوهش، 60 مدرس زبان فارسی به خارجیان بود که حداقل یکترم آموزشی کامل زبان فارسی را با استفاده از سامانه یادگیری الکترونیکی تدریس کردهاند. ابزار اصلی گردآوری دادههای پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بر اساس طیف لیکرت 5 مقیاسی است. یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که عامل محتوایی دارای اولویت اول، عامل فنآوری دارای اولویت دوم، عامل دانشجو اولویت سوم و پسازآن عامل سازمانی و درنهایت عامل عمومی دارای اولویت پنجم میباشد. در بررسی مجموعه عوامل سازمانی، عامل «استراتژیهای آموزشی- مدیریتی سازمانی» با بیشترین مقدار ویژه 12.32 و بیشترین درصد واریانس تبیین شده 32.08 و بیشترین ضریب پایایی 0.875 بهعنوان مهمترین زیر عامل از عوامل سازمانی در نظر گرفته میشود. در میان عوامل دانشجو عامل «اعتماد، انطباق و پاسخگویی به نیازها» با مقدار ویژه 8.094 و واریانس 27.93 مهمترین عامل است. همچنین در بررسی عوامل محتوایی عامل «عوامل مؤثر بر ایجاد محتوا» با مقدار ویژه 5.314 بیشترین درصد یعنی از کل واریانس مربوط به عامل محتوایی 42.151 را تبیین میکند. عامل «کاربردی بودن فنآوری» با مقدار ویژه 6.07، و 36.54 درصد از کل واریانس مهمترین عوامل فنآوری محسوب میشود. «عوامل راهبری و راهبردی» با مقدار ویژه 10.404 و 26.035 درصد از کل واریانس مهمترین عامل عمومی بهحساب میآید.نتیجهگیری: بر پایه مجموعه نگرشهای عوامل موفقیت در بهکارگیری آموزش الکترونیکی در مراکز آموزش عالی، این پژوهش اولویتبندی این عوامل را در آموزش زبان فارسی به خارجیان هدف خود قرار داده است. در این تحقیق به این دو پرسش پاسخدادهشده است: عوامل کلیدی موفقیت در بهکارگیری سیستم آموزش مجازی زبان فارسی بهعنوان زبان دوم/ خارجی از منظر مدرسان این دورها کدام است؟ و اولویت و اهمیت این عوامل کلیدی موفقیت شناساییشده در سیستم آموزش دانشگاههای کشور چگونه است؟ در پاسخ به پرسش اول پژوهش یافتهها نشان میدهد که از منظر مدرسان دورههای آموزش الکترونیکی زبان فارسی به خارجیان عامل محتوایی رتبه اول، عامل فنآوری رتبه دوم، عامل دانشجو رتبه سوم و عامل عمومی رتبه آخر پس از عامل سازمانی در عوامل کلیدی موفقیت را کسب نموده است. همچنین در پاسخ به پرسش دوم هر یک از این عوامل دارای زیر عوامل متعددی هستند.
مقاله پژوهشی
آموزش الکترونیکی
اقبال زارعی؛ محمد جواهری دانشمند؛ علی اکبر شیخی
چکیده
پیشینه و اهداف: در نگاه اول به علم فناوری آموزشی، آنچه معمولاً در ذهن افراد تداعی میشود، عبارت است از کاربرد تکنولوژیهای جدید در آموزش فراگیران، چنین اعتقادی مبین رویکردی مکانیکی نسبت به گسترهی فناوری و تعلیم و تربیت است. ولی صاحبنظران، فناوری آموزشی را فراتر از کاربرد ابزار آموزشی میدانند. آنان معتقدند که فناوری آموزشی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در نگاه اول به علم فناوری آموزشی، آنچه معمولاً در ذهن افراد تداعی میشود، عبارت است از کاربرد تکنولوژیهای جدید در آموزش فراگیران، چنین اعتقادی مبین رویکردی مکانیکی نسبت به گسترهی فناوری و تعلیم و تربیت است. ولی صاحبنظران، فناوری آموزشی را فراتر از کاربرد ابزار آموزشی میدانند. آنان معتقدند که فناوری آموزشی شامل رویکردی نظاممند، طراحی، اجرا، ارزشیابی و حل مشکل برنامههای آموزشی و بهکارگیری توأمان منابع انسانی و غیرانسانی است و هدف غایی آن یادگیری عمیق، پایدار و مؤثر است. یادگیری الکترونیکی حاصل استفاده از فناوریهای نوین در آموزش است و جز روشهای استقرایی یاددهی یادگیری میباشد که در آن موضوع از ارائه یک مشاهده خاص یا یک موضوع شروع میشود و مخاطبان به فرضیهسازی، جمعآوری اطلاعات، ترکیب اطلاعات و کشف مسئله میپردازند. یادگیری الکترونیکی بهعنوان فرایندی برخط معرفی میشود که بهوسیله آن میتوان با استفاده از اینترنت و صفحات وب به یادگیری پرداخت. معلم میتواند در ارتباط با هر یک از موضوعات درسی، فضای الکترونیک جدید طراحی و یا از محیطهای یادگیری الکترونیکی موجود در اینترنت استفاده کند.این پژوهش باهدف شناسایی عوامل و موانع مؤثر بر کاربرد یادگیری الکترونیکی در آموزش دانش آموزان مدارس ابتدایی شهرستان کرج انجامشده است.روش ها: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و به روش گروههای کانونی انجام شد. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. با بهرهگیری از روش گروههای کانونی، دادههای حاصل از مصاحبههای انجامشده با 29 نفر از کارشناسان و معلمان متخصص در حوزه یادگیری الکترونیکی، طی سه مرحله کدگذاری باز (اولیه)، محوری و گزینشی (انتخابی) مصاحبه شد.یافتهها: کدهای باز شامل 75 مفهوم و کدهای محوری شامل نه مقوله مشتمل بر عوامل سازمانی، سواد اطلاعاتی، فناوری، طراحی آموزشی، ذینفعان، منابع آموزشی، عوامل محیطی، محدودیتها و عوامل نگرشی است. درزمینه موانع و مشکلات استفاده از یادگیری الکترونیک نیز 48 مفهوم و کدهای محوری شامل نه مقوله شامل موانع ساختاری و سازمانی، نبود آموزشهای لازم برای معلمان، ضعف دانشآموزان، عدم انطباق برنامه درسی موجود با فناوری اطلاعات و ارتباطات، ضعف مدیریتی، مشخص نبودن اهداف و رسالت، شرایط و موانع فرهنگی، نبود نظام انگیزشی مناسب، فضا و تجهیزات بهعنوان کد محوری پژوهش حاضر، شناسایی گردید.نتیجهگیری: بررسیها نشان میدهد؛ یادگیری الکترونیکی بهعنوان یک شیوه آموزشی یادگیرنده محور، مهارتهای شناختی در سطوح بالا ازجمله تجزیه، ترکیب، ارزشیابی و قضاوت، تفکر انتقادی، روحیه جستجوگری و حل مسئله را تسهیل نموده و ارتقاء میبخشند. بنابراین پیشنهاد میگردد بهتمامی سطوح یادگیری توجه گردد. در صورتی که آموزشوپرورش نتواند زیرساختهای لازم را برای توسعه یادگیری الکترونیک مهیا کنند، قطعاً با چالشهای مختلفی روبرو خواهند شد، توصیه میگردد زیرساختهای لازم برای تمام مدارس کشور در تمام استانها فراهم گردد.
مقاله پژوهشی
آموزش الکترونیکی
ناهید اوجاقی؛ زهره اسمعیلی؛ محمد رضا سرمدی؛ بهمن سعیدی پور
چکیده
پیشینه و اهداف: یادگیری الکترونیکی، شیوه ای جدید در آموزش است که به ارائه و اداره فرصت های یادگیری برای انتقال دانش و مهارت از طریق اینترنت و شبکه های کامپیوتری می پردازد. در حال حاضر، روش های سنتی آموزش دیگر قادر به پاسخگویی به نیازهای رشد و گسترش مداوم مهارت های آموزشی نیستند. فناوری های جدید فرصت های بیشتر،جدیدتر و جذاب تری برای ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: یادگیری الکترونیکی، شیوه ای جدید در آموزش است که به ارائه و اداره فرصت های یادگیری برای انتقال دانش و مهارت از طریق اینترنت و شبکه های کامپیوتری می پردازد. در حال حاضر، روش های سنتی آموزش دیگر قادر به پاسخگویی به نیازهای رشد و گسترش مداوم مهارت های آموزشی نیستند. فناوری های جدید فرصت های بیشتر،جدیدتر و جذاب تری برای یادگیری ارائه می کنند مانند فرصت کسب تجربه یادگیری، متناسب با توانایی و شیوه یادگیری هر دانشجو. یادگیری الکترونیکی از طریق کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات مرزهای دسترسی و مرزهای زمانی را در هم شکسته و ابزارهای جدید را برای یادگیری به فراگیران ارائه می دهند. از طرفی چون در کشور ایران امکان بهره مندی از آموزش عالی به شکل کلاس های حضوری برای تمامی متقاضیان وجود ندارد، گسترش آموزش الکترونیکی فرصتی طلایی برای نسل جوان، پویا و دانشجو فراهم می آورد. طراحی خدمات یادگیری الکترونیکی مطلوب وظیفه ای پیچیده بوده و به مهارت های میان رشته ای نیاز دارد. این پژوهش با هدف بررسی رابطه ویژگی های روانشناختی، تجارب قبلی، پیشینه تحصیلی، مهارت های مدیریتی و کامپیوتری با ابقاء دانشجو در محیط یادگیری الکترونیکی انجام شده است.روش ها: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی- کمی و از نظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری شامل دانشجویان الکترونیکی فعال دانشگاه پیام نور است. با استفاده از 41 گویه محقق ساخته از دانشجویان خواسته شد تا نظراتشان را در ارتباط با هر یک از سوالات در یک طیف لیکرت 5 درجه ای از کاملا موافقم تا کاملا مخالفم، مشخص نمایند. اعتبار محتوایی ابزار پژوهش توسط 5 نفر از اساتید راهنما، مشاور و خبرگان مورد تایید قرار گرفت. به منظور تعیین روایی سازه ابزار اندازه گیری، از روش تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. پایایی ابزار پژوهش نیز با استفاده از روش آلفای کرونباخ0.83 برآورد شد. داده های جمع آوری شده در قالب دو دسته تحلیل های آمار توصیفی و استنباطی(رگرسیون) تجزیه و تحلیل شد.یافتهها: نتایج آزمون همبستگی پیرسون وجود رابطه معنادار بین پیشینه تحصیلی و ابقاء دانشجو(0.17)، تجارب قبلی و ابقاء دانشجو(0.14)، مهارت های مدیریت کامپیوتری و ابقاء دانشجو (0.47)، و ویژگی های روانشناختی و ابقاء دانشجو (0.52) را نشان داد.نتیجهگیری: نتایج رگرسیون همزمان نشان دادمتغیرهای پیش بین حدود 76 درصد از تغییرات ابقاء دانشجو را تبیین می کنند.
مقاله پژوهشی
تربیت معلم
مهسا بهرامی؛ شهاب مرادخانی
چکیده
پیشینه و اهداف: فشار شغلی یکی از مهمترین دلایلی است که موجب کاهش بازدهی و کیفیت آموزش می شود. استرس یا فشار شغلی خود نیز میتواند نتیجه عوامل مختلفی مانند کمبود منابع مورد نیاز، متزلزل بودن موقعیت شغلی و... باشد که متعاقباً و به تدریج موجب بروز پیامدهای منفی کوتاه یا بلند مدت همراه با شاخصههای فیزیولوژیک خواهد شد. فرسودگی شغلی نیز ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: فشار شغلی یکی از مهمترین دلایلی است که موجب کاهش بازدهی و کیفیت آموزش می شود. استرس یا فشار شغلی خود نیز میتواند نتیجه عوامل مختلفی مانند کمبود منابع مورد نیاز، متزلزل بودن موقعیت شغلی و... باشد که متعاقباً و به تدریج موجب بروز پیامدهای منفی کوتاه یا بلند مدت همراه با شاخصههای فیزیولوژیک خواهد شد. فرسودگی شغلی نیز یکی از پیامدهای استرس شغلی است که نخست در ایالات متحده در دهه 1970 و سپس بتدریج در بسیاری از کشورهای دیگر و شغلهای مختلف ظهور کرد. هدف این پژوهش بررسی رابطه میان عوامل گوناگون فرسودگی شغلی دبیران زبان انگلیسی مدارس دولتی و مدرسان زبان آموزشگاههای خصوصی در ایران بود.روش ها: برای بررسی این موضوع، از هر دو روش کمّی و کیفی برای جمعآوری و تحلیل دادهها استفاده شد. دادههای کمی از طریق توزیع پرسشنامه مسلش در بین 180 معلم انگلیسی از هر دو بافت مدارس و آموزشگاهها جمعآوری شد. همچنین، دادههای کیفی از طریق برگزاری 10 مصاحبه انفرادی نیمه ساختار یافته با 5 دبیر از مدارس دولتی و 5 مدرس زبان از آموزشگاههای خصوصی گردآوری شد.یافتهها: نتایج آزمون تی مستقل نشان داد که مدرسان زبان در آموزشگاهها به صورت معناداری بیشتر از دبیران در مدارس دولتی احساس فرسودگی شغلی داشتند. از سوی دیگر، نتایج حاصل از تحلیل محتوای مصاحبهها نشان داد شرایط اقتصادی، امنیت شغلی، جایگاه اجتماعی، عدم انگیزه و نبود آرامش از دلایل مهم فرسودگی شغلی مدرسان زبان انگلیسی در آموزشگاهها هستند. همچنین، نبود انگیزه و گوناگونی در روند آموزش تنها دلایل فرسودگی شغلی دبیران مدارس دولتی تلقی شدند.نتیجهگیری: نتایج نشان داد که عوامل محیطی مانند تقاضا و منابع شغلی در کاهش یا افزایش فرسودگی شغلی بسیار تأثیرگذار است. با توجه به عوامل مثبت مؤثر بر کاهش فرسودگی شغلی بدست آمده در مدارس دولتی، سیاستگزاران در آموزشگاههای زبان نیز قادر خواهند بود برنامههای اصلاحی در راستای کاهش فرسودگی شغلی مدرسان آموزشگاههای خصوصی طراحی و اجرا کنند. در نتیجه، این کار موجب میشود اختلاف میان دو محیط آموزشی تا حد زیادی کاهش یافته و نیز کیفیت تدریس تا حد قابل قبولی افزایش یابد. علاوه بر این، نتایج نشان داد معلمانی که در تعاملات احساسی و روابط خود با دیگران در محیط کاری موفقترند، بیشتر میتوانند استرس و فشار کاری خود را مدیریت کنند. همچنین دستاندرکاران در وزارت آموزش و پرورش در عین تأکید بیشتر بر عواملی که سبب کاهش احتمال ابتلا به تحلیل رفتگی شغلی میشود، باید سعی کنند عوامل اندکی که در مدارس باعث بروز این مشکل در میان دبیران زبان انگلیسی میشود را تا حد امکان از میان بردارند.
مقاله پژوهشی
سمانه یارمحمدی؛ فریده اشرف گنجویی؛ علی زارعی
چکیده
پیشینه و اهداف: امروزه بکارگیری فناوری اطلاعات بخشی لاینفک مشاغل علی الخصوص مدیریتی است . مدیران ورزشی باید بتوانند کارشناسان فنی را به شکلی وا دارند تا از نوآوری های فناوری اطلاعات در تغییر ماهیت مشاغل و امور سازمان در جهت بهره وری و اثر بخشی بیشتر استفاده کنند. در صورت وجود مانع در بکارگیری فناوری اطلاعات سازمان دیگر اثربخش و رقابتی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: امروزه بکارگیری فناوری اطلاعات بخشی لاینفک مشاغل علی الخصوص مدیریتی است . مدیران ورزشی باید بتوانند کارشناسان فنی را به شکلی وا دارند تا از نوآوری های فناوری اطلاعات در تغییر ماهیت مشاغل و امور سازمان در جهت بهره وری و اثر بخشی بیشتر استفاده کنند. در صورت وجود مانع در بکارگیری فناوری اطلاعات سازمان دیگر اثربخش و رقابتی عمل نمی نماید. فناوری اطلاعات به مدیران می آموزد که چگونه به تعمیر سازمان پرداخته و فعالیت کاری جدیدی آغاز کنند و اینکه چگونه در ارتباط با محیط و سایر سازمان ها اثربخش باشند. لذا در صورت بروز مشکل در پیاده سازی فناوری اطلاعات و وجود موانع در سر راه کاربرد آن در سازمان، سازمان به ویرانه ای غیر قابل استفاده و رقابت با دیگر سازمانها تبدیل خواهد شد. هدف از این پژوهش تحلیل شناختی عوامل موثر برکاربرد فناوری اطلاعات بر اساس مدیریت تغییر در وزارت ورزش و جوانان جمهوری اسلامی ایران است.روش ها: روششناسی این تحقیق از نوع توصیفی- پیمایشی و از حیث هدف از نوع کاربردی است. جامعه آماری، 812 نفر از کارمندان کلیه بخشهای وزارت ورزش و جوانان در سال 1395 است. حجم نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران 261نفر محاسبه شد که به صورت تصادفی طبقهای انتخاب شدهاند. جهت جمعآوری اطلاعات از دو پرسشنامه استاندارد و بینالمللی تم برای فناوری اطلاعات و ادکار برای مدیریت تغییر استفادهگردیده است.یافتهها: دادههای پژوهش از طریق آمار توصیفی و استنباطی شامل آزمون کالموگروف- اسمیرنف، آزمون t تک نمونهای، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون چندگانه مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد در تحلیل شناختی موانع کاربرد فناوری اطلاعات از نگاه مدیریت تغییر به ترتیب سودمندی درک شده، تمایل به استفاده، نگرش نسبت به کاربرد و در نهایت، سهولت درک شده در وضعیت کاربرد اولویت اول تا چهارم را دارند که نشاندهنده میزان کاربرد و تاثیرگذاری این مولفه ها در بکارگیری های فناوری در وزارت ورزش و جوانان میباشد.نتیجهگیری: وقتی که استفاده از یک فناوری جدید خصوصا فناوری اطلاعات توسط مدیران بخش ورزشی با توجه به ارزشهای موجود و نیازهای حرفهای حمایت گردد، منابع انسانی آن سازمان نه تنها اعتماد به نفس بیشتری در استفاده از فناوری اطلاعات را خواهند داشت، بلکه درجه بالاتری از ادراک و مزایای سیستم را نشان میدهند. و به احتمال زیاد از این فناوری استفاده بهینهتری خواهند کرد. لذا پیشنهادهایی در ادامه ارایه میشود.مدیران ارشد و دست اندرکاران ورزش و به جنبههای فردی افراد مشغول در سازمان توجه بیشتری کرده، آموزشهای لازم قبل پیاده سازی سیستمهای اطلاعاتی را به خوبی در اختیار افراد قرار دهند و آنها را با مزایا و قابلیتهای فناوریهای جدید همچنین سودمندی و سهولت کاربری مولفه های فناوری اطلاعات آشنا کنند. همچنین، آنها را در تصمیماتی که برای استفاده از این گونه فناوری ها گرفته میشود دخیل کنند تا انجام امور در زمان کمتری یا تسهیل روند کاری صورت پذیرد.
مقاله مروری
رویکردهای نوین آموزشی
عترت لعل بخش؛ وحید قبادیان؛ شادی عزیزی
چکیده
پیشینه و اهداف: فاصله زیاد میان آموزههای آکادمیک در دانشکدههای معماری و کار حرفهای در جامعه موجب شده تافارغالتحصیلان دانشکدههای معماری اغلب با روند اشتغال و حل معضلات معماری جامعه بیگانه باشند و اینمی تواند یکی از دلایل ناکارامدی آموزش طراحی معماری در ایران باشد. یکی از شاخصههای مهم که از دیرباز هم در فرهنگ تعلیم ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: فاصله زیاد میان آموزههای آکادمیک در دانشکدههای معماری و کار حرفهای در جامعه موجب شده تافارغالتحصیلان دانشکدههای معماری اغلب با روند اشتغال و حل معضلات معماری جامعه بیگانه باشند و اینمی تواند یکی از دلایل ناکارامدی آموزش طراحی معماری در ایران باشد. یکی از شاخصههای مهم که از دیرباز هم در فرهنگ تعلیم و تربیت ایرانی حضور داشته و هم در دیدگاههای نوین تعلیم و تربیت در دنیا مطرح است آموزش مشارکتی و تعاملیست. در این شیوه یادگیرندگان با دغدغه منافع جمعی و حل مسئله بهصورت گروهی خو میگیرند. بنابراین پس از فارغالتحصیلی توانایی بالاتری در شناسایی معضلات اجتماع و حل مسائل با همکاری و تعامل سایرین کسب می کنند. این پژوهش با هدف ارائه مدلی برای آموزش طراحی معماری مشارکتی و تعاملی در راستای کاستن از فاصله میان آموزش آکادمیک و حرفه صورت گرفتهاست.روش ها: روش این پژوهش کیفی، علی معلولی و پسا اثبات گرایانه است که بهطور استقرایی و با گرداوری منظم و طبقه بندیشده دادههای درجه اول صورت گرفتهاست و بهدنبال اکتشاف مسائل پیرامونی آموزش طراحی معماری به شیوه مشارکتیاست.یافتهها: نتایج بهدستآمده از این پژوهش نشان میدهد که این مدل ضمن همافزایی در آموزش موجب کارامدی آموزش طراحی در میان دانشجویان شده ، میتواند فاصله میان آموزش آکادمیک و بازار کار را تا حدود زیادی کاهش دهد.نتیجهگیری: نتایج بررسیهای نظری و میدانی در خصوص مدل ارائه شده نشان میدهد که طراحی معماری به شیوه مشارکتی و تعاملی ضمن هم افزایی در آموزش موجب کارامدی آموزش طراحی در میان دانشجویان میشود. چرا که در این مدل از فاصله میان آموزش آکادمیک و زندگی روزمره دانشجویان کاسته میشود. در عین حال دانشجویان موفق به کسب منافع گروهی از طریق بالا بردن احساس همبستگی میگردند. در این مدل دانشجویان نسبت به محیط اطراف خود احساس مسئولیت نموده و شناخت بیشتری نسبت به محیط مصنوع پیرامون خویش کسب مینمایند. بنابراین با شناسایی معضلات معماری محیط اطراف خویش به صورت گروهی بهدنبال حل مسئله میگردند. دانشجویان در آتلیه طراحی معماری ضمن برقراری ارتباط و ایجاد فضای گفتگویی نه تنها در ارتقا توانمندی طراحی یکدیگر موثر واقع میگردند، بلکه با تبیین اهداف روشن و تعریف معضلات معماری پیرامونشان ، با شناسایی هدف مشترک به دنبال حل مسئله خواهند بود. بنابراین آموزش طراحی معماری مشارکتی موجب کم کردن فاصله میان آموزش و جامعه میشود. موجب ارتقا کارامدی آموزش آکادمیک طراحی معماری میگردد. یادگیرنده را برای زندگی شغلی و اجتماعی آماده میسازد. حس مسئولیت پذیری و تعهد در دانشجو نسبت محیط اطراف خویش را تقویت مینماید. موجب عینیت گرایی در آموزش میشود و آغازآموزش با توصیف مسائل زندگی روزمره و رسیدن به فهم دقیق از واقعیات جامعه را امکان پذیر میسازد. همچنین از طریق روابط اجتماعی، ساماندهی تجربه ، نوآوری و خلاقیت از طریق تکثر بی توافقی ، قابلیتهای یادگیری را افزایش میدهد. در شیوه آموزش طراحی معماری مشارکتی امکان انتقال تجارب میان مراتب مختلف دانشجویان ایجاد میشود. به این ترتیب و براساس این مدل از آموزش طراحی معماری، یکی ازمهمترین کمبودهای آموزش معماری که فاصله زیاد میان بازار کار و دانشگاه است از میان برداشته خواهد شد.
مقاله پژوهشی
آموزش ریاضی
فاطمه زهرا حیدری؛ نسیم اصغری
چکیده
پیشینه و اهداف: تحقیقات بین المللی بسیاری به منظور رد یابی مسیر فکری دانشآموزان در دست ورزی با مفهوم متغیر و عبارتهای جبری و همچنین بررسی و تصریح مشکلات عملکردی آنان انجام شده است. اما علیرغم اهمیت این دو مفهوم، پژوهش جامعی در پایههای هفتم، هشتم و نهم در ایران صورت نگرفته است و پژوهش های انجام شده اغلب بر نحوه دستکاری و نوشتن عبارتهای ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: تحقیقات بین المللی بسیاری به منظور رد یابی مسیر فکری دانشآموزان در دست ورزی با مفهوم متغیر و عبارتهای جبری و همچنین بررسی و تصریح مشکلات عملکردی آنان انجام شده است. اما علیرغم اهمیت این دو مفهوم، پژوهش جامعی در پایههای هفتم، هشتم و نهم در ایران صورت نگرفته است و پژوهش های انجام شده اغلب بر نحوه دستکاری و نوشتن عبارتهای جبری متمرکز شده اند. با توجه به تغییر برنامه درسی ریاضی ایران در سال 2009 و به تبع آن تغییر کتب درسی ریاضی، لزوم داشتن تصویری روشن از درک دانشآموزان از این دو مفهوم دوچندان می شود. عبارتهای جبری بخش مهمی از جبر است و درک عمیق این مفهوم و کسب مهارت دست ورزی با عبارتهای جبری بستر لازم برای حل مسائل جبری را ایجاد میکند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی درک دانشآموزان پایههای تحصیلی هفتم، هشتم و نهم در عبارتهای جبری است.روش ها: تعداد 400 نفر از دانشآموزان پایههای هفتم، هشتم و نهم شهر تهران به روش نمونهگیری خوشه ای چند مرحلهای انتخاب شدند. آزمونی محقق ساخته طراحی و اجرا گردید. پس از تجزیه و تحلیل دادهها، به منظور تصریح و تفسیر درک دانشآموزان با تعداد 15 نفر از آنها مصاحبه نیمه ساختاری انجام گرفت.یافتهها: نتایج حاصل از این آزمون و مصاحبه نشان داد که اکثر دانشآموزان درک ساختاری ضعیفی از عبارتهای جبری دارند و آن ها را صرفا به صورت رویهای درک کردهاند. افزایش پایههای تحصیلی، تقریبا در ارتقای درک ساختاری تاثیری نداشته است، اما درک رویهای با افزایش پایهها ارتقا می یابد.تیجهگیری: نتایج این تحقیق نشان داد که اکثر دانشآموزان در عبارتهای جبری (ساده و پیچیده) درک صرفا رویهای دارند به این معنی که عبارتهای جبری را به صورت مجموعهای از الگوریتمها و فرایندها درک کرده اند. همانطور که از مصاحبهها مشخص شد، این افراد در مواقعی که احتیاج است عملیاتی روی عبارت جبری انجام شود و عبارت جبری را به عنوان یک کل در نظر بگیرند، صرفا مراحل کار را طوطی وار حفظ میکنند چرا که هیچ نوع درکی از ساختارکل عبارت جبری ندارند و فقط به مراحل درون یک عبارت جبری تمرکز دارند. در عبارتهای جبری پیچیده نسبت به عبارتهای جبری ساده، درصد فراوانی دانشآموزانی که درک صرفا رویهای داشتند، کاهش پیدا کرده بود. نتایج مصاحبهها با تعدادی از دانشآموزان نشان داد که این کاهش، به خاطر افزایش درک ساختاری در دانشآموزان نبود بلکه به دلایلی چون نادیده گرفتن عمل توزیع پذیری، درک نکردن عبارتهای جبری، درک نکردن فرایند در عبارت جبری پیچیده بود.
مقاله پژوهشی
رویکردهای نوین آموزشی
پریسا هاشم پور؛ معصومه احمدی؛ حمید ندیمی
چکیده
پیشینه و اهداف: بسیاری از روانشناسان شناختگرا بر یکپارچهسازی وجوه شناختی و عاطفی آدمی تأکید میکنند. از میان نظریات مطرحشده در این راستا بهویژه در عرصه آموزش و یادگیری، نظریه معطوف به مفهوم"هوش عاطفی"شایان توجه است. این مفهوم تفاوتهای افراد را در درک، پردازش و استفاده از اطلاعات عاطفی در فرایند شناخت و تفکر تبیین میکند. ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: بسیاری از روانشناسان شناختگرا بر یکپارچهسازی وجوه شناختی و عاطفی آدمی تأکید میکنند. از میان نظریات مطرحشده در این راستا بهویژه در عرصه آموزش و یادگیری، نظریه معطوف به مفهوم"هوش عاطفی"شایان توجه است. این مفهوم تفاوتهای افراد را در درک، پردازش و استفاده از اطلاعات عاطفی در فرایند شناخت و تفکر تبیین میکند. بررسیها نشان میدهند که این تفاوتها پیشبینی کنندهای قوی از موفقیت افراد در تحصیل، حرفه و حتی زندگی آنها به شمار میرود. پژوهشهای بسیاری از تأثیر قابلتوجه هوش عاطفی بر دستآوردهای مهم زندگی، ازجمله سلامت روانی و جسمی، عملکرد کاری، پیشرفت تحصیلی و روابط اجتماعی خبردادهاند. این در حالی است که بسیاری از مهارتهای هوش عاطفی آموختنی هستند و با آموزش و تمرین میتوان سطح این توانایی را در افراد ارتقا داد. اما مسئله اینجاست که با توجه به تاکید سنتی مدارس و دانشگاهها به آموزشهای علمی صرف، دروس عمومی و اختصاصی گذراندهشده در دورههای آموزشی رسمی در رشتههای گوناگون از جمله معماری، معمولاٌ این نوع توانایی را مورد توجه قرار نمیدهندروش ها: این پژوهش با رویکردی توصیفی-تحلیلی و با روش استدلال منطقی، با هدف درک نقش هوش عاطفی در اثربخشی آموزش معماری و بهطور خاص آموزش طراحی معماری در کارگاه طراحی انجامشده است. در این راستا نقش هوش عاطفی شاگردان و اساتید معماری در مسائل مربوط به یادگیری ازجمله سازگاری، مشارکت و انگیزش و نیز در تفکر طراحی شاگردان معماری موردبررسی قرارگرفته است.یافتهها: نتایج نشان میدهد سطح هوش عاطفی شاگردان و حتی اساتید معماری میتواند بهعنوان عاملی تعیینکننده در موفقیت شاگردان معماری بهحساب آید. از سوی دیگر، ازآنجاکه پژوهشها از قابلیت ارتقاء هوش عاطفی خبر میدهند؛ میتوان سازوکارهایی را برای ارتقاء هوش عاطفی شاگردان معماری پیشنهاد کرد تا بهعنوان راهکاری مؤثر برای یکپارچهسازی وجوه شناختی و عاطفی در برنامه کارگاههای طراحی معماری گنجانده شود.نتیجهگیری: با پیشرو قرار دادن نقش مهم هوش عاطفی در اثربخشی آموزش طراحی، میتوان بر ورود چنین برنامههایی در این عرصه تأکید کرد. به نظر میرسد اگر چنانچه برنامه مداخلهای بر اساس بنیانهای نظری قوی تهیه و توسط اساتیدی که خود ازنظر عاطفی در سطح بالایی قرار دارند اجرا گردد؛ ارتقاء هوش عاطفی شاگردان معماری و بهتبع آن یادگیری و موفقیت بیشتر آنها را در حرفه میتوان انتظار داشت. روشن است تدوین برنامه مداخله پاسخگو به الزامات عاطفی عرصه آموزش طراحی معماری، تدوین تمرینات آن بر اساس بنیانهای نظری و یافتههای تجربی معتبر و همچنین فراهم آوردن موقعیتهایی برای تمرین مهارتهای عاطفی در جریان فعالیتهای کارگاه، به پژوهش گستردهای نیاز دارد. اما در این مجال، بر اساس آنچه در مقاله حاضر عنوان شد، میتوان ادعا کرد که رویکرد مبتنی بر توانایی هوش عاطفی، قابلیت مناسبی برای تنظیم چارچوب این برنامه فراهم میآورد. در جهت اجراییکردن و مطابقت هرچه بیشتر برنامه با نیازهای عاطفی کارگاه طراحی نیز میتوان تدوین برنامه و تمرینات آن را بر احساسات عمده تجربهشده در کارگاه، که شناسایی آنها نیز نیازمند پژوهشهای آتی است، مبتنی کرد و برنامه را در کارگاههای دورههای پایه اجرا نمود.
مقاله مروری
فناوری آموزش
مهدی معینی کیا؛ عادل زاهدبابلان؛ ابراهیم آریانی قیزقاپان؛ زهرا بیگدلی
چکیده
پیشینه و اهداف: در عصر حاضر قدرت ابداع و نبوغ بشر فناوری دیگری به نام فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) را به ارمغان آورده است. این فناوری، ظرفیت اثرگذاری بسیار گستردهتری، در مقایسه با فناوریهای گذشته داراست و در عرصهی تعلیم و تربیت میتوان با اثرپذیری از این ظرفیت جدید، تحولات سودمندی را در ارکان اجزاء مربوط رقم زد که لازمهی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در عصر حاضر قدرت ابداع و نبوغ بشر فناوری دیگری به نام فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) را به ارمغان آورده است. این فناوری، ظرفیت اثرگذاری بسیار گستردهتری، در مقایسه با فناوریهای گذشته داراست و در عرصهی تعلیم و تربیت میتوان با اثرپذیری از این ظرفیت جدید، تحولات سودمندی را در ارکان اجزاء مربوط رقم زد که لازمهی این امر تأمل و تدبر بیشتر در شناخت وجوه گوناگون، اعم از فرصتها یا تهدیدهای ناشی از کاربرد این فناوری است. به بیان دیگر امروزه جهانی با ویژگیهایی که ارتباطات رایانهای و اینترنتی آن را رقم زده است، پدید آمده است تا جایی که جامعهی شبکهای باعث شده تا جامعیت، پیچیدگی و شبکهسازی فناورانه به حوزههای متنوع زندگی و آموزشی نفوذ کند و جنبشهای آموزشی، اقتصادی و فرهنگی در اثر انقلاب فاوا پدیدار شود. هدف پژوهش حاضر توصیف، تحلیل و ترکیب تحلیلهای ارائه شده در زمینهی نقش کاربست فاوا در جریان آموزش و یادگیری بر بازده یادگیری فراگیران بود،روش ها: روش این پژوهش فراتحلیل است. جامعهی آماری پژوهش حاضر را آثار مکتوب اعم از پایاننامهها و مقالات مندرج در سایتهای علمی ایران داک، مگ ایران، اس.آی.دی، نورمگز و برخی از مقالات نمایه شده در مجلات در بین سالهای 94-87 تشکیل دادند، که از بین آثار انجام شده 36 پژوهش برای بررسی برگزیده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با کمک سه نرم افزار SPSS 22 ، CMA2 و Excel صورت گرفته است. در سطح آمار توصیفی از فراوانی و درصد فراوانی و در سطح آمار استنباطی برای محاسبه اندازه اثر از g هجز و مدل اثرات ثابت و اثرات تصادفی، برای بررسی معنیداری فراوانی پژوهشها از روش شمارش مربع خی و جهت ترکیب اندازه اثرها از روش ترکیب احتمالات t واینر استفاده گردید.یافتهها:به منظور بررسی وجود سوگیری انتشار در مطالعات اولیه از نمودار فونل استفاده شد که سوگیری انتشار را در مطالعات اولیه در متغیر بازده تحصیلی نشان داد. برای رفع این مشکل از آزمون برازش دووال و توییدی برای هر دو مدل اثرات ثابت و تصادفی استفاده گردید. به منظور بررسی همگنی مطالعات از آزمونI2 وQ استفاده شد که نشان داد مطالعات اولیه همگن نیستند. اندازه اثر محاسبه شده برای مطالعات تحت هر دو مدل ثابت و تصادفی از نظر آماری برای متغیر مورد بررسی معنادار بود. همچنین نتایج ترکیب احتمالاتt واینر نشان داد بین اندازهی اثرهای ترکیب شده تفاوت معناداری وجود دارد. در نهایت نقش کاربست فاوا در جریان آموزش و یادگیری بر بازده یادگیری فراگیران تأیید میگردد.تیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده از تحقیق مبنی بر معنیدار بودن تأثیر استفاده از فاوا در بازده یادگیری فراگیران، پیشنهاد میگردد دستاندرکاران (برنامهریزان آموزش و پرورش)، استفاده از نرمافزارهای کمک آموزشی و بهره گیری از فناوریهای نوین را در اولویت قرار دهند. بدیهی است که توسعه زیرساختهای گسترش فاوا در کشور و به ویژه در مراکز آموزشی و فراهم کردن زمینههای ورود فناوریهای اطلاعاتی به مدارس و دانشگاههای فاقد فاوا که سبب خلق زمینههای جدید اجتماعی برای یادگیری دانشآموزان و دانشجویان میشود، گامی اساسی در این راستا میباشد. در نهایت، مسلما این معلمان هستند که کلید کاربرد اثربخش فناوری در جهت بهبود یادگیری را در دست دارند، اما اگر معلمان کاملا درک نکنند که چگونه به طور مؤثری فاوا را برای پیشبرد یادگیری دانشآموزان به کار برند، سرمایه گذاریهای کلانی که در نوآوریهای فاوا صورت گرفته به آسانی به هدر خواهد رفت. با توجه به نتایج به دست آمده از تحقیق، پیشنهاد میگردد تا جهت به کارگیری هر چه بیشتر و بهتر معلمان از فناوریهای نوین در فرآیند یاددهی و یادگیری، آنها را مورد تشویق قرار داده و برای بالا بردن سطح دانش علمی آنها در زمینه فوق، دورههای آموزشی متناسب برگزار گردد. مطمئناً، برای موفقیت در این راه، سرمایه گذاری مناسب جهت تجهیز نمودن مدارس به ابزارهای نوین تکنولوژی، امری مهم و حیاتی میباشد که لازم است مورد توجه بیشتر مسئولین امر قرار گیرد.
مقاله مروری
بازی های رایانه ای آموزشی
زهرا بتولی؛ فاطمه فهیم نیا؛ نادر نقشینه؛ فخرالسادات میرحسینی
چکیده
پیشینه و اهداف: باوجود ظهور و پیشرفت فناوریهای نوین و به دنبال آن تغییر روش زندگی در دهههای اخیر، سیستمهای آموزش همان روش آموزش سنتی خود را حفظ کرده و خود را مطابق با ویژگیهای نسل دیجیتال تغییر ندادهاند. این در حالی است که ویژگیهای اهالی دیجیتال بر روشهای یاددهی-یادگیری آنها نیز مؤثر بوده است. یکی از جدیدترین تحولات ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: باوجود ظهور و پیشرفت فناوریهای نوین و به دنبال آن تغییر روش زندگی در دهههای اخیر، سیستمهای آموزش همان روش آموزش سنتی خود را حفظ کرده و خود را مطابق با ویژگیهای نسل دیجیتال تغییر ندادهاند. این در حالی است که ویژگیهای اهالی دیجیتال بر روشهای یاددهی-یادگیری آنها نیز مؤثر بوده است. یکی از جدیدترین تحولات رخداده در حیطه فناوریهای نوین، بازیوارکردن محیط های آموزشی است. یکی از مهمترین و جدیدترین تحولات رخداده در حیطه فناوریهای نوین که به جذابتر شدن فضاهای جدی منجر شده، استفاده از بازیوارسازی یا به عبارتی استفاده از عناصر بازی در محیطهای غیربازی است. بازیوارسازی، استفاده از مکانیکهای بازی، زیباییشناسی و تفکر بازی جهت درگیرکردن افراد، انگیزهبخشی به اعمال، ارتقاء یادگیری، مشارکت و حل مسئله است.این پژوهش با هدف مرور مقالههای قلمرو «بازیوارسازی در آموزش الکترونیکی»، ارائه طرحی کلی از موضوعهای مورد پژوهش و بررسی اثربخشی آن در آموزش، با روش مرور سیستماتیک انجام شده است.روش ها: بعد از جستجو در پایگاههای اطلاعاتی معتبر با واژگان کلیدی مرتبط و بر اساس معیارهای ورودی، 60 مقاله مناسب بررسی در این مطالعه انتخاب شد. در ادامه مقالههای منتخب به لحاظ جامعه پژوهش، تعداد عناصر بازی مورداستفاده، عناصر بازی مورد استفاده، دورههای آموزشی بازیوارشده و موضوع مقالات بررسی شد. اثربخشی بازیوارسازی بر مشارکت، یادگیری، انگیزه، اضطراب، ارزیابی همتایان، همکاری متقابل، بهینهسازی وبسایت آموزشی، کاهش هزینه و بارکاری اساتید از جمله حوزههای موضوعی این مقالات بود. زبانهای برنامهنویسی و زبان انگلیسی از جمله بیشترین دورههای آموزشی بازیوار شده بود. عنصر بازی امتیاز، تابلو امتیاز، نشان، سطوح، چالش و بازخورد بیشتر از سایر عناصر مورد استفاده قرار گرفته بودند.یافتهها: نتایج حاکی از اثربخشی محیطهای آموزشی بازیوارشده بر افزایش یادگیری، مشارکت و انگیزه فراگیران است.نتیجهگیری: پژوهش حاضر سعی دارد مروری جامع بر مطالعات حوزه بازیوارسازی در آموزش الکترونیکی داشته باشد، هر چند با محدودیتهایی منجمله عدم بررسی مقالات به زبان غیر انگلیسی و عدم بررسی مطالعات منتشر شده در قالبی به جز مقاله مجله و همایش همراه بود.بدون شک بهمنظور موفقیت در پروژههای مرتبط با بازیوارسازی در آموزش الکترونیکی، نگاه به ابعاد متفاوت آن و برنامهریزی در آن زمینهها بسیار مثمر ثمر خواهد بود و پژوهشهایی نظیر پژوهش حاضر میتوانند دیدی همهجانبه بهمنظور برنامهریزی بلندمدت برای طراحی محیطهای آموزشی بازیوارشده ارائه نماید. موضوعهای بهدستآمده از تحلیل مطالعات قلمرو بازیوارسازی در آموزش الکترونیکی میتواند در ایران انجام شود، اگرچه انجام پژوهشهای تکمیلی و جزئیتر و با روشهای متنوع به غنیتر شدن آن کمک میکند.
مقاله پژوهشی
رویکردهای نوین آموزشی
سهیلا گوهررخی؛ علیرضا صابری کاخکی؛ مهدی سهرابی؛ مهدی جباری نوقابی
چکیده
پیشینه و اهداف: متخصصان تعلیم و تربیت روش های تدریس را به دو دسته اصلی روش سنتی و روش های فعال تدریس تقسیم میکنند. در روشهای سنتی معلم همه کاره است و دانشآموزان حالتی منفعل و پذیرنده دارند و یادگیری یک طرفه و یک سویه از جانب معلم صورت می گیرد. روش فعال تدریس به روشهایی اطلاق می گردد که در آنها شاگردان در جریان آموزش نقش فعالی بر ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: متخصصان تعلیم و تربیت روش های تدریس را به دو دسته اصلی روش سنتی و روش های فعال تدریس تقسیم میکنند. در روشهای سنتی معلم همه کاره است و دانشآموزان حالتی منفعل و پذیرنده دارند و یادگیری یک طرفه و یک سویه از جانب معلم صورت می گیرد. روش فعال تدریس به روشهایی اطلاق می گردد که در آنها شاگردان در جریان آموزش نقش فعالی بر عهده دارند و با استفاده از راهنمایی معلم به کسب تجربه می پردازند و یادگیری جریانی دوسویه دارد. چنین بنظر می رسد که روشهای تدریس بر روی یک طیف قرار دارند و از حالت معلم محور تا حالت شاگرد محور امتداد می یابد. روش دستوری یا فرماندهی یک شیوه معلم محور است. در این روش انتظارات و اهداف برای شاگردان روشن است و در کلاس های بزرگ کاربرد مناسب تری دارد. روشهای تدریس متفاوتی برای فراگیران مورد استفاده قرار میگیرد، اما توافق نظری در این خصوص که کدام روش بهره وری بیشتری دارد، صورت نگرفته است. لذا هدف از مطالعه حاضرمقایسه اثر روشهای تدریس دستوری و دوسویه بر عملکرد و یادگیری شوت ثابت بسکتبال با تکیه بر مدل جنتایل می باشد.روش ها: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی بود که به صورتپیش آزمون و پس آزمون انجام شد. شرکت کنندگان شامل 43 دختر نوجوان داوطلب بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. افراد به صورت تصادفی به سه گروه روش تدریس دستوری، دوسویه و کنترل تقسیم شدند. شرکت کنندگان تکلیف پرتاب آزاد بسکتبال را مطابق با مدل جنتایل تمرین کردند و عملکرد آنها طی چهار مرحله پیش آزمون، یادداری فوری و یادداری های با تاخیر اندازهگیری شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش تحلیل واریانس مرکب با اندازه های تکراری و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده گردید.یافتهها: هردو روش دستوری و دو سویه بر عملکرد شرکت کنندگان تاثیر معنی داری داشت(0.05≥P)، اما تفاوت معنا داری بین دو شیوه دستوری و دوسویه دیده نشد(0.05≥P.). نتایج کلی تحقیق بیانگر این است که در فرایند یادگیری این مهارت، هر دو روش می تواند اثرات مثبتی بر آموزش مهارت داشته و موجب پیشرفت مهارت گردد.نتیجهگیری:. نتایج کلی تحقیق حاضر بیانگر این نکته می باشد که در آموزش و یادگیری شوت ثابت بسکتبال بین دو روش تدریس تفاوت معنی داری وجود نداشته است، بدین معنا که هر دو روش دستوری و دو سویه می تواند اثرات مثبتی بر روند آموزش داشته باشند. اگرچه امروزه برخی محققین روشهای فعال تدریس را مورد توجه قرار داده اند و تاکید بیشتری بر آن دارند ولی نتایج پژوهش حاضر نشان داد که روش تدریس دستوری نیز به همان میزان موجب پیشرفت در یادگیرنده می شود که احتمالا دانشآموزان در هر دو روش تدریس از مزایای مربوط به این روش ها که به برخی از آنها در بحث اشاره شد استفاده کرده اند و تفاوت معنی داری در دو روش تدریس مشاهده نشد. بنابراین پیشنهاد می شود محققین در پژوهش های خود سایر قیود را نیز دستکاری نمایند تا زوایای پنهان اثربخشی روشهای تدریس روشن تر گردد.
مقاله پژوهشی
رویکردهای نوین آموزشی
نیلوفر فرج پور؛ سید عبدالوهاب سماوی؛ موسی جاودان
چکیده
پیشینه و اهداف: در مطالعات مختلف، عوامل موثر بر پیشرفت و عملکرد تحصیلی به دو دسته تقسیم شده اند: دسته اول متغیرها و عواملی هستند که در بیرون از شخص یادگیرنده قرار دارند و شامل عواملی مثل روش تدریس معلم و وضعیت اجتماعی – اقتصادی دانش آموزان می شوند و دسته دوم متغیرهایی هستند که مربوط به شخص یادگیرنده می باشند و به عوامل شخصی معروفند ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در مطالعات مختلف، عوامل موثر بر پیشرفت و عملکرد تحصیلی به دو دسته تقسیم شده اند: دسته اول متغیرها و عواملی هستند که در بیرون از شخص یادگیرنده قرار دارند و شامل عواملی مثل روش تدریس معلم و وضعیت اجتماعی – اقتصادی دانش آموزان می شوند و دسته دوم متغیرهایی هستند که مربوط به شخص یادگیرنده می باشند و به عوامل شخصی معروفند که در برگیرنده انگیزش، نگرش، خودکارآمدی و عوامل شناختی هستند. از دید روانشناسان تربیتی و همچنین معلمان، انگیزش یکی از مفاهیم کلیدی است و جهت توضیح سطوح مختلف عملکرد دانش آموزان بکار می رود. هدف از انجام پژوهش حاضر آزمایش رابطه علی متغیرهای انگیزشی با عملکرد تحصیلی درس علوم تجربی با میانجی گری درک مفهومی دانش آموزان پسر و دختر پایه هشتم شهر داراب بود.روش ها: روش پژوهش همبستگی بوده است. به روش نمونه گیری تصادفی 390 نفر (194 دختر و 196 پسر) انتخاب شدند. در پژوهش حاضر از سه پرسشنامه انگیزش تحصیلی هارتر، نگرش سنج تحصیلی و آزمون محقق ساخته درک مفهومی علوم تجربی، استفاده شد. در بخش توصیفی، از میانگین، انحراف استاندارد و ضریب همبستگی و در بخش استباطی از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد.یافتهها: نتایج نشان داد که تمامی ضرایب مسیر بین متغیرها، به جز مسیر انگیزش بیرونی به درک مفهومی از لحاظ آماری معنی دار بودند. در این مدل، رابطه انگیزش درونی، نگرش نسبت به علوم و انگیزش بیرونی با عملکرد تحصیلی درس علوم تجربی مثبت و معنی دار بود. همچنین رابطه انگیزش درونی و نگرش نسبت به علوم با درک مفهومی نیز مثبت و معنی دار بود. رابطه متغیر میانجی درک مفهومی با عملکرد تحصیلی درس علوم تجربی مثبت و معنی دار بود، اما رابطه انگیزش بیرونی با درک مفهومی معنی دار نبود. در مورد فرضیه های غیر مستقیم نتایج نشان داد همه فرضیه های غیر مستقیم به جز رابطه غیر مستقیم انگیزش بیرونی با عملکرد تحصیلی درس علوم تجربی از طریق درک مفهومی، مورد تأیید واقع شدند.نتیجهگیری: در تبیین یافته پژوهش حاضر مبنی بر عدم وجود رابطه معنی دار بین انگیزش بیرونی و درک مفهومی می توان به این نکته اشاره کرد که دانش آموزانی که به صورت بیرونی بر انگیخته می شوند، فعالیت های درسی را صرفاً به دلیل دستیابی به پیامدهای مطلوب مانند تأیید یا پاداش و جلوگیری از رخ داد پیامدهای نامطلوب مانند تنبیه، انجام می دهند. به بیان دیگر عامل بیرونی رفتار آنها را کنترل کرده و آن ها را به انجام فعالیتی خاص ترغیب می کند. طبق دیدگاه رفتارگرایان، یادگیری، تغییر در رفتار آشکار فرد است و تحقق آن مستلزم بکارگیری تقویت کننده های مثبت و منفی است. و این محرک های محیطی که برای تقویت یا بازداشت رفتارهای قابل مشاهده بکار می روند، تغییر در رفتار را منجر می شوند. از آن جا که رفتارگرایان به رفتارهای قابل مشاهده و اندازه پذیر توجه دارند نه به فرایندهای ذهنی غیر قابل دسترس و با توجه به این که درک مفهومی فرایندی ذهنی و مرتبط با ادراکات فرد است، دور از انتظار نیست که عدم رابطه معنی دار بین انگیزش بیرونی و درک مفهومی مشاهده شود.
مقاله پژوهشی
محیط آموزشی
سمیرا کوثری؛ عباس ترکاشوند
چکیده
پیشینه و اهداف: افراد در توانایی خود برای درک مفاهیم پیچیده، سازگاری مؤثر با محیط، یادگیری از تجربه، نحوهی استدلال و غلبه بر موانع با استفاده از تفکر، با یکدیگر متفاوت هستند. متخصصان حوزه یادگیری بر این باورند که یادگیری در افراد به شیوههای مختلفی رخ میدهد و در اغلب موقعیتهای یادگیری، افراد از سبک یادگیری مطلوب خود استفاده ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: افراد در توانایی خود برای درک مفاهیم پیچیده، سازگاری مؤثر با محیط، یادگیری از تجربه، نحوهی استدلال و غلبه بر موانع با استفاده از تفکر، با یکدیگر متفاوت هستند. متخصصان حوزه یادگیری بر این باورند که یادگیری در افراد به شیوههای مختلفی رخ میدهد و در اغلب موقعیتهای یادگیری، افراد از سبک یادگیری مطلوب خود استفاده میکنند. همسان شمردن کاربران و یکسان انگاشتن روشهای یادگیری در افراد مختلف، موجب ناسازگاریِ کالبد مدارس با ویژگیهای فردی دانشآموزان و شیوههای گوناگون یادگیری در آنها است. ویژگیهای فردی دانشآموزان و شیوههای یادگیری آنها، به میزان زیادی وابسته به هوش آنهاست. با توجه به نظریهی هوشهای چندگانه، هوش در افراد، دارای وجوه و انواع متفاوتی است. تقویت هر یک از این هوشها از طریق کسب مهارت در انجام فعالیتهایی امکانپذیر است. پژوهش حاضر، به دنبال دستیابی به کیفیات فضایی است که موجب افزایش تمایل دانشآموزان به انجام فعالیتهای یادشده در هر فضا میگردد. شناخت این کیفیات و به کار بستن آنها در طراحی فضاهای مدرسه میتواند موجب افزایش امکان وقوع فعالیتهای مرتبط با هر هوش شود و احتمال پرورش این هوشها را در دانشآموزان افزایش دهد. بنابراین، در این پژوهش، مطالعاتی میدانی باهدف شناسایی شاخصههای کالبدی لازم برای تناسب بیشتر فضا با فعالیتهای تقویتکننده هر هوش انجامشده است.روش ها: جامعهی آماری این مطالعات، دانشآموزان مقطع ابتدایی در مشهد میباشد. 172 نفر از این دانشآموزان بهعنوان جامعهی نمونه، با استفاده از روش نمونهگیریِ تصادفیِ طبقهبندیشده، انتخابشدهاند و از آنها خواستهشده تا برای انجام فعالیتهای مذکور از میان 6 تصویر ارائهشده تصاویر مطلوب را مشخص نمایند و به توصیف دلایل آن بپردازند.یافتهها: کیفیتهای مورداشاره، شناسایی، کدگذاری و بر اساس اهمیت و دفعاتِ تکرار در نرمافزار SPSS طبقهبندیشده است. این کیفیتها که با استفاده از راهبرد تحقیق کیفی و فن مصاحبهی عمیق استخراجشده، پس از ارزیابی و تحلیل، به رهنمودهایی در طراحی مدارس ابتدایی تبدیلشده است. هدف از این رهنمودها افزایش مطلوبیت فضاهای مدرسه در انجام فعالیتهای تقویتکننده هر یک از هوشهای چندگانه و ارتقاء این هوشها در دانشآموزان است.نتیجهگیری: برخی از کیفیات صرفاً برای بهتر شدن شرایطِ وقوع یک دستهی فعالیتیِ مشخص، در یک فضای خاص، مطرحشده و در سایر فضاها و دستههای فعالیتی تکرار نشدهاند. لذا، این کیفیات، ازنظر دانشآموزان، صرفاً، وقوع آن دستهی فعالیتی را در فضای مربوطه تسهیل میکنند. از طرفی دیگر، بعضی کیفیات برای یک فضای واحد، در دستههای فعالیتی مختلف تکرار شدهاند. این بدان معنی است که فعالیتهایِ متناسب با آن فضا، همگی برای تحقق یافتن به شکل مطلوب، نیازمند وجود آن کیفیاتاند. بهعبارتدیگر، فضای مذکور ماهیتاً نیازمند برخورداری از آن کیفیتهاست. بهعنوانمثال، سایهاندازی در تراس یادگیری، برای وقوع تمامی فعالیتهای مربوطه، مورد تمایل واقعشده است. بخش دیگری از کیفیات، همچون وسعت و دلبازی فضا، در اغلب فضاها و دستههای فعالیتی تکرار شدهاند. توجه مکرر دانشآموزان به این کیفیات، در فضاهای مختلف و نیز در دستههای فعالیتی متفاوت، میتواند دلایل متعددی را در برداشته باشد.