مقاله پژوهشی
فناوری آموزش
زهره چناری؛ مرتضی رضایی زاده؛ بهار بندعلی
چکیده
پیشینه و اهداف: سرعت فزاینده تغییرات محیط و تشدید رقابت بین سازمانها سبب شده است که سازمانها به دنبال راهکاری جهت انعطافپذیری بیشتر در پاسخ به نیازها و تغییرات محیطی باشند. در واقع حرکت به سوی ایجاد سازمانهایی که از انعطافپذیری بالایی در انطباق با محیط متغیر برخوردارند راهحلی حیاتی و مؤثر است. یکی از عوامل مؤثر جهت همگام ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: سرعت فزاینده تغییرات محیط و تشدید رقابت بین سازمانها سبب شده است که سازمانها به دنبال راهکاری جهت انعطافپذیری بیشتر در پاسخ به نیازها و تغییرات محیطی باشند. در واقع حرکت به سوی ایجاد سازمانهایی که از انعطافپذیری بالایی در انطباق با محیط متغیر برخوردارند راهحلی حیاتی و مؤثر است. یکی از عوامل مؤثر جهت همگام شدن با تغییرات محیط بهبود عملکرد سازمانی است. در این راستا، اهمیت و توجه به پرورش، توسعه و بهسازی منابع انسانی سبب بهبود عملکرد سازمانی میشود. راهکارها و روشهای مختلفی برای توسعه و بهسازی منابع انسانی وجود دارد. یکی از راهکارهای توسعه و بهسازی منابع انسانی مربیگری است. در واقع مربیگری رویکردی نوین در یادگیری و توسعه کارکنان ایجاده کرده است. از آنجا که فناوری اطلاعات به عنوان پیوند دهنده تمامی علوم روز به کار میرود و خمیر مایه توسعه منابع انسانی را تعیین مینماید باعث ایجاد مفهوم جدیدی در مربیگری شده است. این پژوهش بر روی مربیگری و فناوری اطلاعات تمرکز دارد. در واقع هدف از پژوهش حاضر طراحی نمونه اولیه نرمافزار مربیگری به عنوان یکی از ابزارهای بهینهسازی عملکرد منابع انسانی میباشد. هدف از پژوهش حاضر طراحی نمونه اولیه نرمافزار مربیگری جهت توسعه منابع انسانی و نهایتاً بهبود عملکرد سازمان است.روشها: اطلاعات این پژوهش با استفاده از رویکرد آمیخته بدست آمد. رویکرد آمیخته از دو بخش کیفی و کمی برای رسیدن به نتیجه پژوهش کمک میگیرد. لذا، پژوهش حاضر در بخش کیفی روش پدیدارشناسی را مورد استفاده قرار داد و در بخش کمی نیز روش پیمایشی را استفاده کرد. ابزار پژوهشی بخش کیفی روش گروه کانونی بود. در بخش کمی پژوهش نیز از پرسشنامه محقق ساخته جهت گردآوری اطلاعات استفاده شد. جامعه آماری مورد پژوهش در بخش کیفی متخصصان حوزه تعلیم و تربیت و منابع انسانی بودند که با استفاده از روش نمونهگیری گلوله برفی 10 نفر معرفی شدند. جامعه آماری مورد پژوهش در بخش کمی نیز مدیران پایه شرکت توزیع نیروی برق شهرستان مشهد بودند که از این جامعه آماری، مدیران پایه بخش غرب شرکت مذکور که شامل 20 نفر میشدند، جهت انجام تست کاربردپذیری انتخاب شدند.یافتهها: دادههای حاصل از بخش کیفی پژوهش شامل 4 مؤلفه جهت طراحی نرمافزار مربیگری بود که بر مبنای مدل نمونه اولیه توسعه نرمافزار انجام پذیرفت. دادههای حاصل از پژوهش در بخش کمی نیز به وسیله نرمافزار spss تحلیل شد. دادههای کمی تحلیل شده به وسیله نرمافزار نشان داد که نرمافزار مذکور کاربردپذیری لازم جهت اجرا در سازمانها و استفاده توسط افراد را دارد.نتیجهگیری: پژوهش حاضر با تأکید بر کاهش فاصله شکاف نسلی بین مدیران و کارکنان کنونی و افرادی که وارد سازمان خواهند شد و همچنین، با تأکید بر طراحی فناوری توسط متخصصان رشته تعلیم و تربیت و منابع انسانی و بررسی نرمافزارهای موجود منابع انسانی، درصدد برآمد تا به طراحی نمونه اولیه نرمافزار مربیگری با ویژگیهایی چون ارتباط، شناخت، فرایند تسهیلگری مسئله و مواجههگری با مسئله، باور به توانستن در افراد و ابعاد انگیزشی، اجرای راهحل منتخب و ارزیابی 360 درجه بپردازد؛ که ویژگی های ذکر شده در نرمافزارهای ایرانی بررسی شده در پژوهش دیده نشد. علاوه بر ویژگی های گفته شده، وجه ممیزه نرمافزار مذکور، توجه به مدل مربیگری کوهن و برادفورد، فرایندمحور و بازخوردمحور بودن است.
مقاله پژوهشی
فناوری آموزش- دوره متوسطه
منیره مهری تکمه؛ محمد علی فریبرزی عراقی؛ ابراهیم ریحانی
چکیده
پیشینه و اهداف: هدف از این پژوهش، بررسی استفاده از مثال های ساخته پژوهشگر توسط نر مافزار جئوجبرا به عنوان یک ابزار آموزشی برای افزایش مهارت یادگیری و اثبات قضایای هندسی و سنجش نگرش دانشآموزان پایه یازدهم ریاضی نسبت به درس هندسه و ارائه مدلی کاربردی برای آموزش درس هندسه است.روشها: این تحقیق از نوع شبه آزمایشی با یک گروه ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: هدف از این پژوهش، بررسی استفاده از مثال های ساخته پژوهشگر توسط نر مافزار جئوجبرا به عنوان یک ابزار آموزشی برای افزایش مهارت یادگیری و اثبات قضایای هندسی و سنجش نگرش دانشآموزان پایه یازدهم ریاضی نسبت به درس هندسه و ارائه مدلی کاربردی برای آموزش درس هندسه است.روشها: این تحقیق از نوع شبه آزمایشی با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل و استفاده از پیش آزمون و پس آزمون بوده و از نظر هدف کاربردی است. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوم پایه یازدهم رشته ریاضی در ناحیه سه و چهار شهرستان اصفهان در سال تحصیلی 1400-1399 است. نمونه آماری شامل 120 دانش آموز، به صورت هدفمند و به روش نمونه در دسترس انتخاب شدند. در همه گروه ها پیش آزمونی از درس هندسه 1، همچنین آزمون هوش کتل مقیاس سه به طوریکسان برگزارشد. سپس برای سنجش نگرش دانش آموزان نسبت به درس هندسه، هم قبل و هم بعد از انجام پژوهش، پرسشنامه ساخته پژوهشگر با طیف پنج درجهای مقیاس لیکرت، در اختیار تمام گروهها قرار گرفت. جهت سنجش روایـی پرسشنامه، از نظرات مشاوران و دبیران مجرب آموزش و پرورش استفاده شد. مقدار ضریب آلفای کرونباخ برای سؤالات، 93/0 به دست آمد که نشان دهنده پایایی بسیار خوب پرسشنامه است. در ابتدا گروه آزمایش از طریق فضای مجازی، نحوه استفاده، ساخت اشکال ساده و اندازهگیری اجزای اشکال درجئوجبرا را دریافت کردند و اشکالاتشان در پنج جلسه یک ساعته، توسط نویسنده اول مقاله برطرف شد. پس از آن 9 مثال کاربردی ساخته پژوهشگر، مربوط به بخش های دایره و تبدیلات هندسه 2 در اختیار گروه آزمایش قرار گرفت که با بهره مندی از نظرات پنج تن از اساتید و معلمان با تجربه، اصلاح و جواب آنها با استفاده از نرم افزار جئوجبرا طراحی شده بود. دانش آموزان با استفاده از نرمافزار جئوجبرا به آنها پاسخ داده، رابطه بین اجزاء را حدس زده و در ادامه، درستی آن را تحقیق کردند. سپس با در اختیار داشتن جواب های درست، صورت اصلی قضایای مربوط را حدس زده و آنها را اثبات کردند. در این مدت، گروههای کنترل، مطالب همین قسمت ازکتاب را به روش معمول دریافت کردند در پایان این دوره از همه گروه ها پس آزمون، با سؤالات یکسان برگزار شد. جهت تجزیه و تحلیل دادههای به دست آمده از بخش استنباطی نرم افزار SPSS 25 که شامل تحلیل مانکوا، آزمون کلموگروف اسمیرنوف، آزمون لون و آزمون ام باکس بود، استفاده شد.یافتهها: نتایج حاصل از تحلیل مانکوا نشان میدهد که استفاده از مثال های ساخته شده توسط نرمافزار جئوجبرا نسبت به تدریس به روش سنتی، تأثیر معنی داری بر افزایش توانایی دانش آموزان در حدس و یادگیری قضایای هندسی دارد. علاوه بر این، پرسشنامهای که در اختیار دانش آموزان قرار گرفت بیانگر آن است که آنها برای استفاده از جئوجبرا برای حل این مثال ها و حدس و اثبات قضایای مربوط به آنها ارزش قائل بوده و انگیزه بیشتری برای شرکت درکلاس هندسه دارند.نتیجهگیری: با توجه به تحقیق انجام شده میتوان گفت که شیوه تدریس و اثبات یک قضیه هندسی با استفاده از مثال های ساخته شده توسط نرمافزار جئوجبرا، با ارتقاء میزان یادگیری، انگیزه دانش آموزان را افزایش داده و کلاس درس را برای آنها جذابتر میکند. این روش، خلاقیت دانش آموزان را افزایش داده و باعث درگیری بیشتر آنها در فرایند یادگیری و فعالتر شدن آنها درکلاس درس شده و این مهارت ها باعث توانمند سازی دانش آموزان و تسهیل یادگیری درکلاس درس هندسه میشود. مشکلاتی برای انجام پژوهش به وجود آمد. از جمله مدیران بعضی مدارس، اجازه تدریس هندسه به روش مذکور را ندادند. بعضی از دبیران هندسه نیز خود، طرز کار با نرم افزار جئوجبرا را نمی دانستند. بسیار بجاست که دوره های ضمن خدمت در این زمینه برای معلمان ریاضی تشکیل شود تا دانش آموزان با اشتیاق بیشتری مطالب هندسه را بهتر یاد گیرند.
مقاله پژوهشی
آموزش الکترونیکی- مجازی
کاظم حسنی؛ مستوره شفیعیان؛ شهریار میرزایی
چکیده
پیشینه و اهداف: ابزارهای آموزشی جدید فرصتهایی را برای دانشآموزان فراهم میکنند تا آن چیزی را که مورد علاقه آنها است انتخاب کنند. تکنولوژی با ابزارهای یادگیری چند رسانهای باعث میشود تا دانشآموزان در یادگیری درگیر شوند و با علاقه یاد بگیرند. به همین منظور، پژوهش حاضر، با هدف مقایسه آموزش حضوری با آموزش الکترونیکی، برسطوح ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: ابزارهای آموزشی جدید فرصتهایی را برای دانشآموزان فراهم میکنند تا آن چیزی را که مورد علاقه آنها است انتخاب کنند. تکنولوژی با ابزارهای یادگیری چند رسانهای باعث میشود تا دانشآموزان در یادگیری درگیر شوند و با علاقه یاد بگیرند. به همین منظور، پژوهش حاضر، با هدف مقایسه آموزش حضوری با آموزش الکترونیکی، برسطوح یادگیری شناختی دانشآموزان در سه حیطة (دانش، فهم و کاربرد) بلوم، در درسهای ریاضی و علوم پایة ششم شهر روانسر انجام شده است.روشها: روش پژوهش شبه آزمایشی و نحوه نمونهگیری به این صورت بود که برای شرکت در این پژوهش به روش نمونهگیری در دسترس، 60 نفر از دانشآموزان پایة ششم دبستان نیایش انتخاب، سپس بهصورت تصادفی ساده، به دو کلاس 30 نفره تقسیم شدند. دانشآموزان هر دو کلاس بهطور همزمان بهمدت دو ماه، یکی تحت آموزش حضوری و دیگری آموزش الکترونیکی قرارگرفتند. برای جمعآوری دادهها از آزمون پیشرفت تحصیلی ریاضی با آلفای (87/0) و علوم با آلفای (91/0 ) محقق ساخته استفاده شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سطوح یادگیری بلوم بود، که بهمنظور سنجش سطح یادگیری دانشآموزان در سه حیطه (دانش، فهم و کاربرد) در درس ریاضی و علوم طراحی شد. در ابتدا با جلب مشارکت و همکاری آزمودنیها، در گروه آزمایشی1 (آموزش حضوری) و گروه آزمایشی2 (آموزش الکترونیکی)، پرسشنامه پیشرفت تحصیلی ریاضی و علوم که بهمنظور سنجش سطح یادگیری دانشآموزان در سطح دانش، فهم و کاربرد در درس ریاضی و علوم طراحی شده بود، بین آنها توزیع و اجرا گردید و دادههای مربوط به پیشآزمون جمعآوری شد. پس از برگزاری پیشآزمون، سه فصل درس علوم و دو فصل درس ریاضی به مدت دو ماه تدریس و سپس پسآزمون گرفته شد. بهمنظور تجزیه و تحلیل دادهها، در آمار توصیفی از میانگین و انحراف معیار و برای بررسی نرمال بودن دادهها از آزمون کولموگروف- اسمیرنف تک نمونهای و جهت آزمون فرضیهها از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیری و چند متغیره استفاده شد. یافتهها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش حضوری و آموزش الکترونیکی بر سطوح یادگیری شناختی دانشآموزان اثربخشی دارند (05/0 < P). آموزش الکترونیکی (درس ریاضی با میانگین 63/15 و درس علوم با میانگین 33/17) در مقایسه با آموزش حضوری (درس ریاضی با میانگین 73/14و درس علوم با میانگین 08/16)، نقش بیشتری در افزایش یادگیری دانشآموزان دارد و با افزایش آموزش الکترونیکی در فرآیند آموزش، افزایش بیشتری در سطوح شناختی یادگیری دانشآموزان به وجود میآید. بهعلاوه این اثربخشی در درس علوم (71.R) بیشتر از درس ریاضی (26.R) است.نتیجهگیری: نتیجه تحقیق نشان داد که آموزش به شیوه الکترونیکی و حضوری بر افزایش سطوح یادگیری شناختی دانشآموزان تأثیر دارد؛ بنابراین پیشنهاد میشود در فرایند تدریس و آموزش، معلمان از (آموزش ترکیبی) استفاده کنند تا از جنبههای سودمند، هر دو آموزش الکترونیکی (انعطافپذیری بیشتر) و حضوری (تعاملات اجتماعی بیشتر) استفاده شود. در شیوه ترکیبی، طراح آموزشی سعی دارد تا محتوای یادگیری را از طریق آموزشهای کلاسی چهره به چهره و کتابهای چاپی با آموزشهای تعاملی مبتنی بر وب و کلاسهای درس مجازی ترکیب کند تا با ایجاد فرصتهای یادگیری اثربخش، محیط غنیتری برای یادگیرنده شکل گیرد. همچنین با توجه به اثربخشی بیشتر آموزش الکترونیکی در این تحقیق، توسعه مهارتهای رایانهای و اینترنتی معلمان و استفاده بیشتر از این شیوه آموزش در فرایند یادگیری، بیشتر باید مورد توجه مدارس و معلمان باشد.
مقاله پژوهشی
آموزش الکترونیکی
میمنت عابدینی بلترک؛ ابراهیم صالحی عمران؛ نرجس کلبادی نژاد
چکیده
پیشینه و اهداف: دورههای برخط آزاد انبوه بهعنوان یکی از جدیدترین تکنولوژی آموزشی سبب تغییرات اساسی و کیفیت بخشی به فرایندهای آموزشی در سطح دانشگاههای مختلف شدهاند و به شدت در حال گسترش هستند. موکها یک محیط یادگیری آنلاینند که بهعنوان جدیدترین انقلاب در آموزش و یادگیری آنلاین در نظر گرفته میشوند. این دورههای یادگیری ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: دورههای برخط آزاد انبوه بهعنوان یکی از جدیدترین تکنولوژی آموزشی سبب تغییرات اساسی و کیفیت بخشی به فرایندهای آموزشی در سطح دانشگاههای مختلف شدهاند و به شدت در حال گسترش هستند. موکها یک محیط یادگیری آنلاینند که بهعنوان جدیدترین انقلاب در آموزش و یادگیری آنلاین در نظر گرفته میشوند. این دورههای یادگیری فراگیر، دسترسی به دانـش را کـه در گذشـته راحـت نبـود، بـرای افراد بسیاری فراهم نموده است. موک، دورهای است که هدف آن مشارکت تعاملی فراوان و دسترسی آزاد از طریق اینترنت است. با وجود اهمیت این مسأله، هنوز مقیاسی استاندارد برای سنجش برنامهدرسی مبتنی بر موک وجود ندارد؛ لذا پژوهش حاضر با هدف ساخت و اعتباریابی مقیاس برنامهدرسی مبنی بر موک در آموزش عالی انجام شده است.روشها: طرح پژوهش، ترکیبی و روش پژوهش در بخشی کیفی، مرور اسناد بوده است. در این راستا در ابتدا دادههای کیفی، گردآوری و تحلیل، سپس بر مبنای نتایج کیفی بهدست آمده به تحلیل و گردآوری دادههای کمّی پرداخته شد و در ادامه از نتایج بخش کمّی برای تبیین بهتر یافتههای کیفی استفاده گردید. جامعه آماری نیز شامل منابع داخلی و خارجی موجود در حوزه آموزش مجازی، الکترونیکی و موک بود. جهت دستیابی به متون و مقالات مرتبط با کلیدواژههای فارسی و انگلیسی برنامهدرسی، موک، آموزشمجازی، یادگیری الکترونیکی، دورههای برخط در منابع الکترونیکی متعدد داخلی نمایه شده و منابع الکترونیکی در خارج از کشور سعی شد جدیدترین منابع در ارتباط با پژوهش حاضر استخراج شود. براین اساس از سال 2000 تا 2019 منابع موجود و غنی در راستای پژوهش حاضر مطالعه و با استفاده از روش تحلیل مضمون، 62 مضمون پایه، 7 سازمان دهنده و یک مضمون فراگیر کشف گردید. روش پژوهش بخش کمّی، توصیفی- پیمایشی و جامعه آماری 386 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه مازندران بوده است که طبق جدول نمونهگیری مورگان و براساس نمونهگیری طبقهای نسبتی 181 نفر بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها، در بخش کمّی پرسشنامه محقق ساخته بوده که روایی محتوایی آن 83/0 و پایایی براساس ضریب آلفای کرونباخ بالای 92/0 بهدست آمد.یافتهها: نتیجه تحلیل عامل تأییدی نشان داد که برنامهدرسی مبنی بر موک، شامل مسائل مدیریتی، فناورانه، نیروی انسانی، هدف، محتوا، راهبردهای یاددهی یادگیری و ارزشیابی است. مقادیر شاخصهای TLI و CFI در سطح مطلوب و بیشتر از نقطه برش 90/0 هستند. بنابراین مدل دارای برازش مناسبی با داده ها است.نتیجهگیری: از آنجاکه موک، دورهای است که هدف آن مشارکت تعاملی فراوان و دسترسی آزاد از طریق اینترنت است و بهعنوان منبعی برای یادگیری و آموزش در نظر گرفته میشود؛ میتوان گفت این شیوه به نسـبت شـیوه سـنتی دارای جذابیتهای بسیار بیشتری است. از طرفی امروزه وجود اطلاعات بیش از حد و در دسترس بودن منبع اطلاعاتی نامعتبر در اینترنت برای افراد، به چالش بزرگی تبدیل شده که دسترسی به موکها، میتواند به آنهایی که به دنبال اطلاعات هستند، کمک کند؛ زیرا محتوای آن توسط مؤسسات معتبری تهیه شده است و به راحتی میتوان فهمید که آیا منبع معتبر و موثق است یا خیر؟.
مقاله پژوهشی
محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
فرزانه تاری؛ محمد جوادی پور؛ رضوان حکیم زاده؛ مرضیه دهقانی
چکیده
پیشینه و اهداف: در پی شیوع بیماری کرونا، آموزش الکترونیکی فرصتی بینظیر برای مواجهه با محدودیتهای آموزش حضوری و تحقق آرمان آموزش برای همه را فراهم آورده است. از آنجا که معلمان به عنوان مهمترین عامل تأثیرگذار در فرایند یاددهی – یادگیری محسوب میشوند؛ لذا واکاوی تجارب موفق و ناموفق آموزشی ایشان میتواند به ما در درک ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در پی شیوع بیماری کرونا، آموزش الکترونیکی فرصتی بینظیر برای مواجهه با محدودیتهای آموزش حضوری و تحقق آرمان آموزش برای همه را فراهم آورده است. از آنجا که معلمان به عنوان مهمترین عامل تأثیرگذار در فرایند یاددهی – یادگیری محسوب میشوند؛ لذا واکاوی تجارب موفق و ناموفق آموزشی ایشان میتواند به ما در درک عمیقتر شناخت وضعیت موجود و ارائه راهکارهایی برای نیل به وضعیت مطلوب و تقویت آن یاری برساند. با عنایت به انبوه پژوهشهای انجام شده در زمینه چالشها و مشکلات آموزش معلمان در بستر الکترونیک، پژوهش حاضر بر آن است که بهطور خاص، بر روی نقاط قوت تجارب آموزشی معلمان در محیط جدید آموزش متمرکز شود. از اینرو، هدف پژوهش حاضر شناسایی و مدلسازی تجارب موفق آموزشی معلمان دوره ابتدایی در محیط یادگیری الکترونیکی است.روشها: این مطالعه به روش کیفی و از نوع پدیدارشناسی است. مشارکتکنندگان این پژوهش شامل کلیه معلمان شاغل دوره ابتدایی بودند که تجربه تدریس در بستر الکترونیک (برنامه شاد) در سال تحصیلی1400-1399 را داشتند، که 18 نفر از آنان از طریق نمونهگیری هدفمند ملاکمحور انتخاب شدند و با استفاده از مصاحبه نیمهساختارمند نسبت به جمعآوری اطلاعات تا دستیابی محقق به اشباع نظری اقدام شد. یافتهها با استفاده از راهبرد هفت مرحلهای کلایزی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. تحلیل عمیق مصاحبهها به شناسایی 7 مقوله اصلی و تعداد 25 مقوله فرعی مرتبط منتج شد. در گام بعد، مقولات اصلی شناسایی شده وارد نرمافزار مدلسازی ساختاری تفسیری (ISM) شدند. در این بخش، نخست ساختار ارتباطات فیمابینی مقولات در قالب یک شبکه تعاملی ترسیم و پس از آن میزان اهمیت هر یک از آنها تعیین شد.یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که تجارب موفق آموزشی معلمان دوره ابتدایی در محیط یادگیری الکترونیکی به ترتیب میزان اهمیت آنها شامل رشد صلاحیتهای فناورانه (61 امتیاز)، پیشرفت و نوسازی عناصر برنامه درسی (60 امتیاز)، توجه به نیازهای عاطفی – روانی (53 امتیاز)، ارتقای مهارتهای اجتماعی (51 امتیاز)، توسعه تربیت علمی (28 امتیاز)، توجه به جنبههای تربیت زیستی و بدنی (21 امتیاز) و تقویت ظرفیتهای زیباشناختی (17 امتیاز) است.نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر را بهصورت پیوستاری میتوان در نظر گرفت که در یک سوی آن، رشد صلاحیتهای فناورانه با بالاترین میزان اهمیت قرار گرفته و در سوی دیگر طیف، تقویت ظرفیتهای زیباشناختی است، که کمترین میزان اهمیت را داراست. براساس نتایج حاصله، بازنگری اساسی در شیوههای آموزش بدو خدمت و ضمن خدمت معلمان، جهت همسویی با تحولات در محیطهای غنی از فناوری لازم است. همچنین شایسته است معلمان در راستای ارتقای کیفیت فرایند یاددهی و یادگیری در بستر الکترونیک، به اقتضائات خاص این محیط جدید آموزشی و ظرفیتهای پیشروی آن توجه نموده و به جای کاربرد شیوههای سنتی آموزش، محدوده و اولویت توجه خود را تربیت تمام ساحتی دانشآموزان، تشویق به همکاری گروهی و مشارکت در کلاس مجازی، پرورش حس کنجکاوی و شکوفایی خلاقیتهای فردی دانشآموزان، تقویت انگیزه دانشآموزان و توجه به توانایی، علایق، استعدادها و تفاوتهای فردی دانشآموزان در زیست بوم جدید معطوف نمایند؛ تا به این ترتیب امید به حضور مؤثر و فعال دانشآموزان در کلاسهای مجازی خود را داشته باشند.
مقاله پژوهشی
فناوری آموزش- یادگیری مادام العمر
مرجان معیری
چکیده
پیشینه و اهداف: امروزه یکی از اساسیترین امور در امر آموزش و یادگیری، استفاده از فناوری در محیطهای آموزشی است. با استفاده از فناوری روز دنیا، میتوان تا حد چشمگیری سطح یادگیری را ارتقا داد و درنتیجه سطح آگاهی جامعه را بالا برد. واقعیت افزوده، بهعنوان یکی از راههای آموزش از راه دور، با شبیهسازی دنیای واقعی بهصورت پویانمایی، ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: امروزه یکی از اساسیترین امور در امر آموزش و یادگیری، استفاده از فناوری در محیطهای آموزشی است. با استفاده از فناوری روز دنیا، میتوان تا حد چشمگیری سطح یادگیری را ارتقا داد و درنتیجه سطح آگاهی جامعه را بالا برد. واقعیت افزوده، بهعنوان یکی از راههای آموزش از راه دور، با شبیهسازی دنیای واقعی بهصورت پویانمایی، اجسام مجازی، تصاویر سهبعدی، صدا و عناصر مشابه امکان تعامل کاربر را با مفاد درسی ممکن میسازد. هدف این پژوهش اثربخشی آموزش ریاضی مبتنی بر واقعیت افزوده در فضای مجازی بر یادگیری مادامالعمر و اشتیاق تحصیلی دانشجو معلمان و مقایسه آن با روش موجود (سنتی) است.روشها: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجو معلمان رشته آموزش ابتدایی پردیس شهید بهشتی هرمزگان بود که 40 نفر بهطور هدفمند انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 20 نفر) جایگزین شدند. گروه کنترل بهصورت سنتی مبتنی بر فضای مجازی (ادوبی کانکت) و گروه آزمایش به روش مبتنی بر واقعیت افزوده در فضای مجازی که با نصب برنامه حل مسائل ریاضی در موبایل خود در شش جلسه یکساعته تحت آموزش قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه یادگیری مادامالعمر وتزل همکاران (2010) و پرسشنامه اشتیاق تحصیلی شافلی و همکاران (2002) بود.یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که آموزش ریاضی مبتنی بر واقعیت افزوده در فضای مجازی بر یادگیری مادامالعمر و اشتیاق تحصیلی دانشجو معلمان تأثیر دارد و باعث افزایش یادگیری مادامالعمر و اشتیاق تحصیلی در دانشجو معلمان میشود.نتیجهگیری: با توجه به نتایج آزمایشها، عملکرد گروه آزمایش در استفاده از آموزش ریاضی مبتنی بر واقعیت افزوده در فضای مجازی و تأثیر آن بر یادگیری مادامالعمر و اشتیاق تحصیلی مفید و مؤثر گزارششده است که فناوری واقعیت افزوده میتواند بهعنوان یک روش آموزشی استفاده شود که نهتنها سبب جلبتوجه دانشجو معلمان به موضوع مورد آموزش میشود؛ بلکه با توجه به رویههای تعامل بصری مناسب و کاربرپسند آن میتواند ضمن تلفیق مجاز با واقعیت، یادگیری عمیقتر و مادامالعمری را برای افراد فراهم کند و بهعنوان رقیبی برای ابزارهای سنتی آموزش در نظر گرفته شود. همچنین، جذابیتی که در این نوع از تدریس است باعث افزایش علاقه به محیط میشود و اشتیاق و علاقه افراد که یکی از مؤلفههای مهم برای یادگیری است را به دنبال دارد. بهطورکلی روش آموزش مبتنی بر واقعیت افزوده سبب افزایش درک دانشجو معلمان از خود و افزایش سرعت یادگیری و درنتیجه شوق به آموختن میشود که تلاش آنان را دوچندان مینماید. درنهایت یافتههای این مطالعه نشاندهنده این است که واقعیت افزوده ابزاری است که توسط آن میتوان علاوه بر کارآمد بودن آموزش به برطرف کردن نیازهای معلمین آینده در کلاس درس ریاضی پرداخت. همچنین از طریق واقعیت افزوده درس ریاضی میتوان نیازهای دانشجو معلمان را بهخوبی پاسخ داد. افزایش اطلاعات دانشجو معلمان درزمینه آموزش واقعیت افزوده و برگزاری دورههای ضمن خدمت برای معلمان، فراهم کردن آموزش مبتنی بر واقعیت افزوده از پیشنهادهای کاربردی این مقاله است.
مقاله پژوهشی
فناوری آموزش- دوره ابتدایی
سعید انصاری؛ فرهاد سراجی؛ محمدرضا یوسف زاده
چکیده
پیشینه و اهداف: با توجه به اهمیت آموزش سواد رسانهای به کودکان در برنامههای آموزشی بسیاری از مدارس دنیا و خلأهای موجود در آموزش سواد رسانهای کشور ایران و همینطور تأکید پژوهشهای مختلف بر استفاده از روشهای یادگیرنده محور مبتنی بر الگوهای پردازش اطلاعات و یادگیری اجتماعی در آموزش سواد رسانهای، این مسأله مطرح میشود که ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: با توجه به اهمیت آموزش سواد رسانهای به کودکان در برنامههای آموزشی بسیاری از مدارس دنیا و خلأهای موجود در آموزش سواد رسانهای کشور ایران و همینطور تأکید پژوهشهای مختلف بر استفاده از روشهای یادگیرنده محور مبتنی بر الگوهای پردازش اطلاعات و یادگیری اجتماعی در آموزش سواد رسانهای، این مسأله مطرح میشود که با توجه به ویژگیهای آموزش سواد رسانهای در مطالعات پیشین، عناصر برنامه درسی آموزش سواد رسانهای چیست؟ هدف پژوهش حاضر، تعیین ویژگیهای عناصر برنامه درسی سواد رسانهای دوره دوم ابتدایی در جهت مصرف کارکردی، مصرف انتقادی، تولید-مصرف کارکردی و تولید-مصرف انتقادی رسانه بود.روشها: این پژوهش با روش ترکیبی (کیفی و کمّی) انجام گرفت. در مرحله اول جهت شناسایی ویژگیهای برنامه درسی آموزش سواد رسانهای دوره دوم ابتدایی از روش کیفی سنتز پژوهی (فراترکیب کیفی)، در مرحله بعد جهت بررسی نظر متخصصان از روش توصیفی- پیمایشی و در بررسی میزان تأثیر اجرای برنامه از طرح شبهتجربی پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه و آزمایش استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش از سه گروه تشکیل شده است. الف) پژوهشهای انتشار یافته در حوزه آموزش سواد رسانهای در پایگاههای علمی معتبر داخلی و خارجی که از تعداد4309، 18 سند مرتبط در حوزه سواد رسانهای بهصورت هدفمند، بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ب) در بخش اعتبار سنجی اولیه طرح نیز، 15 نفر از متخصصان بهصورت هدفمند (با معیار تخصص و تجربه در حوزه آموزش سواد رسانهای) از جامعه آماری مدرسان و متخصصان برنامهریزی درسی حوزههای سواد رسانهای بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ج) در بخش کمّی جامعه آماری شامل دانشآموزان دوره دوم ابتدایی شهر همدان در سال تحصیلی 99-1398 بود که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای تصادفی چندمرحلهای 2 کلاس و درمجموع 63 دانشآموز دختر پایه ششم بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. جهت تجزیهوتحلیل دادهها برای استخراج اطلاعات از پژوهشها و تحلیل و ترکیب یافتهها در تعیین ویژگیهای برنامه درسی، از روش تحلیل محتوا به شیوه کدگذاری استفاده شد. در این مرحله علاوه بر استفاده از ابزار CASP در انتخاب واحدهای مناسب مطالعاتی، برای اطمینان از نحوه کدگذاریها، علاوه بر استفاده از تکنیک خود بازبینی محقق، از دو نفر از متخصصین حوزه ارتباطات و برنامه درسی جهت کدگذاری مجدد یافتهها استفاده شد. در مرحله دوم با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته، ارزیابی دادههای حاصل از نظرخواهی جهت اعتبار سنجی برنامه درسی، با ضریب CVR انجام گرفت. در مرحله سوم برای تجزیهوتحلیل دادههای حاصل از آزمونهای محقق ساخته(عملکردی، والد سنجی و خود سنجی) در چهار سطح مصرف کارکردی، مصرف انتقادی، تولید-مصرف کارکردی و تولید-مصرف انتقادی، با توجه به عدم برخورداری دادهها از توزیع نرمال در پیشآزمون و پسآزمون از آزمون یومان-ویتنی استفاده شد.یافتهها: یافتههای پژوهش در بخش فراتحلیل حاکی از آن بود که ویژگیهایی چون توجه به رویکرد انتقادی، سواد رسانهای انتقادی، سواد رسانهای شناختی و سواد رسانهای جدید و مبانی برنامه فلسفه برای کودکان در عنصر مبانی؛ کسب و ارتقای شاخصهای مصرف رسانهای (پرورش تفکر مراقبتی)، سواد رسانهای انتقادی (پرورش تفکر انتقادی) و تولید پیامهای رسانهای (پرورش تفکر خلاقانه) در عنصر هدف؛ توجه به ابعاد شناختی، احساسی، زیباییشناختی و اخلاقی، تجارب زیسته دانشآموزان در مواجهه با رسانههای مختلف، مؤلفههای مورد تأکید در نظریههای سواد رسانهای و در تلفیق با سایر دروس در عنصر محتوا؛ توجه به بحث و مشارکت در حلقههای کندوکاو کلاسی، پژوهشمحوری، مبتنی بودن بر الگوهای شخصی (فردی) و همچنین بهرهگیری از روشهای تلفیقی در عنصر روش؛ تأکید بر بحثوگفتوگو، توجه به ابعاد مختلف شناختی، عاطفی و رفتاری، استفاده از ابزارهای مختلف ارزشیابی و همچنین خودارزیابی فراشناختی، در عنصر ارزشیابی برنامه درسی سواد رسانهای در دوره دوم ابتدایی بودند. در بخش اعتبارسنجی از نظر متخصصان، با توجه به بالاتر بودن ضریب CVR بهدستآمده در تمامی گویهها از حداقل ضریب قابلقبول برای 15 نفر (49/0)، ویژگیهای ذکر شده در برنامه درسی دوره دوم ابتدایی تأیید شد. در بخش بررسی تأثیر برنامه درسی اجرا شده بر شایستگیهای سواد رسانهای دانشآموزان دوره دوم ابتدایی، نتایج پسآزمون مان-ویتنی نشان داد که اثر گروه آزمایش در سطح اطمینان 95/0 معنیدار است (000/0=P، 939/5-=Z).نتیجهگیری: تجمیع مطالعات کتابخانهای، طرحهای تجربی و مصاحبههای انجامشده با متخصصان و صاحبنظران در پژوهشهای پیشین و همچنین تأیید اعتبار ویژگیهای استخراجشده از نظر متخصصان حوزه آموزش سواد رسانهای و اثربخشی الگو در اجرا، برنامه درسی را پیشنهاد میدهد که در جریان آن دانشآموزان با تشکیل اجتماع پژوهشی، در جهت یافتن، ساختن و پرداختن پیامهای رسانهای به تبادلنظر و مشارکت مثبت (بهجای فضای رقابتی) در محتواهای چالشانگیز مرتبط با شاخصهای سواد رسانهای مشغول خواهند شد و نتیجه آن پرورش افکار براساس تأمل و تعمق غیرخصمانه، تقویت التذاذ حاصل از توانایی مطالعه و درک عمیق پیامهای رسانهای براساس گفتوگو، رشد خلاقیت در ضمن ایجاد شناختهای مشترک، پایبندی به اصول اخلاقی چون تحمل و مدارا، سعهصدر و پذیرش ابهامات و بهطورکلی زمینهسازی و ارتقای سواد رسانهای و خود رهبری فرد از طریق پرورش انواع تفکر مراقبتی، انتقادی و خلاقانه است.
مقاله پژوهشی
فناوری آموزش- تربیت معلم
علی راهبر؛ سیدمحمدرضا امام جمعه؛ افضل السادات حسینی دهشیری؛ علیرضا عصاره
چکیده
پیشینه و اهداف: تربیتمعلم بهعنوان مهمترین رکن تعلیم و تربیت، وظیفه آموزش و تربیت دانشجومعلمان برای ورود به شغل خطیر معلمی را بر عهده دارد. خلاقیت یکی از مسائل مهم در میان محققان خصوصاً متخصصان آموزشی بوده که همواره باید مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد. بهبود خلاقیت بهعنوان یک دغدغه همواره از سوی محققان موردتوجه بوده است. دنیای ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: تربیتمعلم بهعنوان مهمترین رکن تعلیم و تربیت، وظیفه آموزش و تربیت دانشجومعلمان برای ورود به شغل خطیر معلمی را بر عهده دارد. خلاقیت یکی از مسائل مهم در میان محققان خصوصاً متخصصان آموزشی بوده که همواره باید مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد. بهبود خلاقیت بهعنوان یک دغدغه همواره از سوی محققان موردتوجه بوده است. دنیای معاصر مربیان و برنامهریزان آموزشی را بر آن داشته تا به دنبال روشهایی باشند که فراگیران را برای آینده آماده سازد. واضح است در دورهای که فراگیران با استفاده از اینترنت در چند ثانیه میتوانند به هر اطلاعاتی دسترسی داشته باشند تأکید بر حفظ و به خاطر آوردن محتوای کتابهای درسی کفایت لازم را ندارد. تمرکز اصلی باید بر رشد مفهومی، تفکر انتقادی، همکاری و از همه مهمتر خلاقیت باشد؛ زیرا که در جهان امروز احتمال مواجهشدن با مشکلاتی که در مورد آن راهحل از پیش تعیینشدهای وجود ندارد؛ افزایش پیداکرده است. ازاینجهت حل مشکلات جدید، نیازمند خلاقیت است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی برنامه درسی مبتنی بر خلاقیت برای دانشجومعلمان است.روشها: این پژوهش ازنظر روش کیفی و از نوع داده بنیاد و رویکرد تحلیل ابعاد است. شرکتکنندگان در پژوهش کلیه متخصصان برنامه درسی و اساتید دانشگاه فرهنگیان بودند. با نمونهگیری معیاری برای مصاحبه نیمه ساختاریافته و اکتشافی 18 نفر انتخاب شدند. مصاحبهها تا رسیدن دادهها به اشباع نظری ادامه یافت. برای تجزیهوتحلیل دادهها از کدگذاری باز، محوری و گزینشی با استفاده از نرمافزار MAXQDA استفاده شد. اعتبار دادهها با روشهای تطبیق توسط اعضا، بررسی همکار و مصاحبههای آزمایشی تأیید شد.یافتهها: براساس عناصر برنامه درسی اکر (Akker) یافتهها نشان داد که منطق برنامه درسی خلاقیت محور مبتنی بر تلفیق فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش و یادگیری خلاقیت، بومیسازی خلاقیت، آموزش و بهبود مهارتهای خلاق دانشجومعلمان جهت پرورش دانشآموزان خلاق در مدارس پس از فراغت از دوره تربیت معلم و وارد شدن به مدارس است. محتوا باید متنوع و متکثر، برانگیزاننده، استفاده از فناوریهای نوین آموزشی و ابزارهای چندرسانهای و جذاب در تولید محتوا، سازماندهی این محتوا باید مبتنی بر مارپیچی و تلفیقی باشد. معلم نقش تسهیلگری و محرک خلاقیت را دارد. فعالیتهای یادگیری باید مبتنی بر روشهای ترکیبی، کارگاهی، پرسشگری و مبتنی بر یادگیری مشارکتی باشد. از فناوری اطلاعات و ارتباطات در تدریس، بهمنظور غنیسازی فرآیند تدریس استفاده شود. همچنین محیط خلاق باید ویژگیهایی مثل محرک خلاقیت، مشارکت، مبتنی بر معماری خلاق و با گرافیک رنگارنگ جذاب رایانهای داشته باشد. ارزشیابی برنامه درسی باید بهصورت کیفی و توصیفی در طی زمان و بهطور مستمر ادامه داشته باشد. قرار گرفتن فراگیران در موقعیتهایی متفاوت از امتحان همچون نمایش خلاق یا بازیهای گروهی، ارزشیابیهایی خلاقانه با استفاده از مفاهیم درسی ولی متفاوت با سؤالات کلیشهای داخل کتاب، برگزاری آزمونهای گروهی و یا انفرادی پس از ایجاد فرصتهای مشاورهای در گروه، خودارزیابی، ارزشیابی هدف آزاد، سنجش مهارتهای خلاق، فرآیندی و عملکردی نیز از دیگر ویژگیهای محیط خلاق است.نتیجهگیری: با توجه به اینکه برنامه درسی خلاقیت محور در دوره تربیتمعلم نیازمند یک فضای تعاملی، باز و آزاد است؛ لذا در کنار برنامه تجویزی نیازمند فضای غیردستوری و انعطافپذیر منطبق با اقتضائات و ویژگیهایی اجرایی است. استفاده از فناوریهای نوین آموزشی و همچنین تلفیق تکنولوژیهای فناوری اطلاعات و ارتباطات در همه عناصر برنامه درسی توصیه میشود. همچنین پیشنهاد میشود تغییر و تحول در برنامههای درسی مراکز تربیتمعلم بهقصد ایجاد برنامه درسی آموزش خلاقیت یا تلفیق خلاقیت در محتوای دروس دیگر مثل درس اصول و روشهای تدریس یا درس نظریههای یادگیری و آموزش که مناسبتر برای این کارند، جهت تربیت دانشجومعلمان خلاق صورت پذیرد تا از این طریق گامی مثبت در جهت کیفیت بخشی به برنامههای درسی دانشگاه فرهنگیان در جهت رشد و توسعه خلاقیت دانشجومعلمان برداشته شود.
مقاله مروری
فناوری های آموزشی نوظهور
رقیه نورالهی فیض؛ اباصلت خراسانی؛ داوود معصومی؛ زهرا فارسی
چکیده
پیشینه و اهداف: تحقیقات علمسنجی با توانایی ارزیابی تحقیقات علمی و با بهرهگیری از شاخصهای چندگانه در تبیین ظرفیتها و عملکرد علمی و فناوری در ابعاد مختلف، بر جذابیت آن در میان محققان افزوده است. این حوزه از دانش در مطالعات گوناگون انجام میگیرد که بررسی کمّی طیف گستردهای از اطلاعات علمی، هدف اصلی آن است. تحقیق حاضر، به مطالعه ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: تحقیقات علمسنجی با توانایی ارزیابی تحقیقات علمی و با بهرهگیری از شاخصهای چندگانه در تبیین ظرفیتها و عملکرد علمی و فناوری در ابعاد مختلف، بر جذابیت آن در میان محققان افزوده است. این حوزه از دانش در مطالعات گوناگون انجام میگیرد که بررسی کمّی طیف گستردهای از اطلاعات علمی، هدف اصلی آن است. تحقیق حاضر، به مطالعه علمسنجی در مجله کامپیوتر و آموزش پرداخته است که ترسیم نقشه موضوعات مقالات و ارائه مسیرهای تحقیقاتی پیشرو، هدف اصلی تحقیق است. هدف از انتخاب این مجله نیز پرداختن به جدیدترین تحقیقات در یکی از تخصصیترین مجلات حوزه فناوری آموزشی است.روشها: این تحقیق به لحاظ روش در کلیت شیوه فراتحلیل و در زمره مطالعات کاربردی است، که به روش تحقیقات علمسنجی و کتابشناختی انجام شده است. در این تحقیق از روش مطالعات کتابخانهای بهمنظور مطالعه ادبیات نظری و جمعآوری اطلاعات تحقیق استفاده شده است. واحد تحلیل شامل تمام مقالات منتشر شده در مجله «Computers & Education» در بین سالهای 2021- 2010 و منبع جمعآوری اطلاعات، دسترسی به پایگاه استنادی Scopus و جستجوی مقالات از طریق عنوان مجله بود. نتایج جستجوی این اطلاعات، شامل 2597 مقاله بوده است. برای تحلیل و تفسیر مناسب نتایج تحقیق نیز از مجموعهای از روشها و ابزارهای علمسنجی استفاده شده است.یافتهها: براساس یافتههای تحقیق، 2597 مقاله توسط 5928 نویسنده انجام شده که بیشترین تعداد این مقالات توسط یک نویسنده و متوسط شاخص همکاری برای نویسندگان 5/2 بوده است. کشورهای آمریکا، تایوان و اسپانیا بیشترین تولیدات علمی و نویسندگان هوانگ، چن و تاسی بیشترین تعداد مقالات علمی را داشتهاند. این موضوع مشخص کننده نقش مهم و تأثیرگذاری این نویسندگان در مجله بوده است. مرور سیستماتیک ادبیات شواهد تجربی در مورد بازیهای رایانهای و بازیهای جدی بهعنوان مهمترین مقاله شناسایی شد و موضوع تحقیقات مجله بیشتر در ارتباط با یادگیری قرار دارد.نتیجهگیری: بهطور کلی، آنچه که امروزه بیش از پیش در موضوع مقالات مجله کامپیوتر و آموزش مورد توجه قرار گرفته، استفاده از فناوریهای دیجیتال در حوزه یادگیری و آموزش از راه دور است. تحلیل یافتههای تحقیق نشان داد مقالات منتشر شده در مجله کامپیوتر و آموزش بهطور متنوعی در موضوعات علمی مختلف توزیع شدهاند و میتوان به علاقه گستردهای از دیدگاههای تحقیقاتی مختلف پی برد. همچنین، تجزیهوتحلیل کلمات کلیدی برای مقالات مورد مطالعه، چهار تحول موضوعی برای تحقیقات مجله در حیطههایی مانند یادگیری الکترونیکی، بهبود روشهای یادگیری یا تدریس، توسعه رویکردهای آموزشی و کاربرد فناوریهای دیجیتال در یادگیری را نشان داد. یافتههای مطالعه حاضر میتواند برخی از مسیرهای تحقیقات آتی در مورد یادگیری فناورانه را ارائه دهد. پیشنهاد میشود مطالعات آینده بررسی کنند که کدام مسائل پداگوژیکی از طریق روشهای فراتحلیل بیشتر مورد توجه جامعه پژوهشی است تا نحوه ادغام ابزارهای فناروانه خاص در کمک به فعالیتهای آموزشی و یادگیری را بیابند. علاوه بر این، چگونگی طراحی محیطهای یادگیری تعاملی برای مطابقت بهتر با نیازهای فراگیران میتواند با تحقیقات مبتنی بر طراحی بیشتر مورد بررسی قرار گیرد. بهطور خاص، اینکه چه نوع ابزارهای فناوری باعث عملکرد بهتر تحصیلی و یادگیری در محیطهای آموزشی یا یادگیری دانشآموز محور میشود، میتواند بیشتر مورد بررسی قرار گیرد.
مقاله پژوهشی
کاربرد فناوری های نوظهور در آموزش
عبدالحسین فرج پهلو؛ آزاده نامداری
چکیده
پیشینه و اهداف: مدیریت اطلاعات شخصی یکی از مهمترین موضوعات در برآورد بازیابی اطلاعات در یک سازمان و در میان اشخاص میباشد. هدف این پژوهش تعیین میزان بهکارگیری مدیریت اطلاعات شخصی و فعالیتهای 7 گانه آن است.در این پژوهش با فعالیتهای مدیریت اطلاعات شخصی میزان دانش و مهارت وضعیت مدیریت اطلاعات شخصی شناسایی شد و تغییرات آن به لحاظ ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: مدیریت اطلاعات شخصی یکی از مهمترین موضوعات در برآورد بازیابی اطلاعات در یک سازمان و در میان اشخاص میباشد. هدف این پژوهش تعیین میزان بهکارگیری مدیریت اطلاعات شخصی و فعالیتهای 7 گانه آن است.در این پژوهش با فعالیتهای مدیریت اطلاعات شخصی میزان دانش و مهارت وضعیت مدیریت اطلاعات شخصی شناسایی شد و تغییرات آن به لحاظ سن و مقطع تحصیلی و دانشکده محل تحصیل مورد بررسی قرار گرفت. هدف از انجام این پژوهش بررسی فعالیتهای مدیریت اطلاعات شخصی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی و بررسی سنجش میزان دانش و مهارت دانشجویان است.روشها: بررسی این پژوهش بر فعالیتهای مدیریت اطلاعات شخصی (7 فعالیت مدل جونز joens) انجامشده است و در مطالعه حاضر یک بررسی و مقایسه بین هفت فعالیت مدیریت اطلاعات شخصی و دو سنجه دانش و مهارت ارائهشده است. پژوهش به روش پیمایشی انجام شد. براساس هدف در زمره تحقیقات کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری دادهها و ماهیت از نوع توصیفی و تحلیلی محسوب میشود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز در سال تحصیلی 98- 1397 است. برای تعیین جامعه آماری از روش نمونهگیری استفاده شد. با تعیین تعداد کل دانشجویان ( 1300 نفر) و با استفاده از جدول کرجسی– مورگان (korjse morgana)، تعداد تقریبی نمونه 297 نفر تعیین شد. گردآوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه مجاور(1392) انجام شد و بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها از آزمونهای همبستگی پیرسون و اسپیرمن (spearman& person)و نرمافزار آماری اس پی اس اس 22 (spss) استفاده شد.یافتهها: یافتههای توصیفی حاصل از پژوهش نشان داد میانگینهای دانش، مهارت و مجموع هفت فعالیت دانشجویان به ترتیب برابر با 22/1، 05/2 ، 50/2 و در سطح نامطلوب و نسبتاً نامطلوب است. از میان این عوامل «مدیریت اطلاعات شخصی» در بین دانشکدههای مختلف و مقطع تحصیلی با توجه به سطح معناداری 05/0رابطه معناداری وجود دارد و میان دانشجویان با بازههای سنی مختلف رابطه معناداری وجود دارد. در این پژوهش بررسی شد که 7 فعالیت درنهایت موجب ارتقای عملکرد اشخاص در مدیریت صحیح منابع اطلاعات و گزینش اطلاعات موردنیازشان میشود. میانگین مدیریت اطلاعات شخصی در کل50/2 نشانگر حد نسبتاً نامطلوب 7 فعالیت است و مقایسه 7 فعالیت مدیریت اطلاعات شخصی بادانش و مهارت آنان نشان میدهد باوجوداینکه دانشجویان دانش و مهارت بالایی نسبت به مدیریت اطلاعات شخصی بیان کردند سطح فعالیتهای آنها در حد رو به پایینی است. فعالیت تدبیر و مفهومسازی اطلاعات در سطح نسبتاً مطلوب ارزشیابی و ارزشگذاری با 43/2 و امنیت و مدیریت جریان اطلاعات با 36/2 در سطح نسبتاً نامطلوب است. همچنین فعالیت نگهداشت 40/2 و فعالیت سازماندهی اطلاعات با 75/2 در حد نسبتاً نامطلوب صورت میگیرد. ذخیرهسازی با میانگین3 نیز در حد نسبتاً مطلوب است.نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان میدهند که وضعیت مدیریت اطلاعات شخصی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز براساس دانش و مهارت دانشجویان تأثیر مثبت و معنادار دارد. با توجه به تغییرات ایجادشده در مدیریت فعالیتهای اطلاعات شخصی میتوان گفت تفاوت مقدار و میزان ایجادشده در متغیرهای مدیریت اطلاعات شخصی را میتوان مشاهده کرد. از طرفی در این پژوهش بررسی شد که با تغییر مدیریت اطلاعات شخصی میزان رضایتمندی و عدم رضایتمندی دانشجویان و متغیرهایPIM و گویههای آن تغییر کرده و همچنین با کاربرد مدیریت اطلاعات شخصی (personal information management)، هدر رفت اطلاعات، سرریز حجم اطلاعات و وجود اطلاعات نامناسب، کاهش مییابد که دلیل این امر این است که با تغییر مدیریت اطلاعات شخصی میزان سرعت در اجرای امور اطلاعاتی دانشجویان تغییر کرده و ارتقای سطح علمی و اطلاعاتی و درنهایت دانش مفید سودمندتری را موجب میشود. در نتیجه فرصتی جهت برنامهریزی هدفمند جهت قشر در حال تحصیل دانشجو فراهم کرد. رابطه اطلاعاتی بین دانشجویان در میان جامعه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز دچار مشکل است و نشاندهنده نقاط ضعف و چالشهایی است که عمدتاً میتواند نشانگر وجود ارتباطات ضعیف میان دانشجویان باشد. میزان بهکارگیری مدیریت اطلاعات شخصی توسط دانشجویان با وضعیت مطلوب فاصله دارد. دلایل اصلی این امر میتواند شامل نداشتن وقت کافی، فشارهای کاری و نبود آشنایی کافی با فعالیتهای موردنیاز برای مدیریت اطلاعات شخصی باشد.
مقاله پژوهشی
تهیه و تدوین محتوای الکترونیکی
مهدیه خسروی چهکندک؛ محمد علی رستمی نژاد؛ محمد اکبری بورنگ
چکیده
پیشینه و اهداف: در دنیای امروز و در محیط های کسب وکار رقابتی ظرفیت ها، شایستگی ها و قابلیت های نیروی انسانی و شناسایی، پرورش و روزآمدسازی آنها نقش بسیار تعیین کنندهای در بقا و ادامه حیات سازمان دارد و سازمان ها بدون برنامه نظاممند به هیچ عنوان نم یتوانند از کنار آنها بگذرند. نیروی انسانی به عنوان ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در دنیای امروز و در محیط های کسب وکار رقابتی ظرفیت ها، شایستگی ها و قابلیت های نیروی انسانی و شناسایی، پرورش و روزآمدسازی آنها نقش بسیار تعیین کنندهای در بقا و ادامه حیات سازمان دارد و سازمان ها بدون برنامه نظاممند به هیچ عنوان نم یتوانند از کنار آنها بگذرند. نیروی انسانی به عنوان منابع استراتژیک و سرمایه های دانشی سازمان ها شناخته میشوند و قطعاً هرگونه بی توجهی به توانایی ها و شایستگی های آنها سازمانها را خلع امتیاز رقابتی کرده و آنها را قربانی تغییرات و رقابت های شدید میکند. پیشرفت تکنولوژی و دیجیتالی شدن زندگی انسان در چند سال اخیر باعث ایجاد نیازهای جدیدی در بازار کار و حتی زندگی مردم شده است که در نتیجه بازار مشاغل روز به روز تغییر کرده و انواع و اقسام شغلهای مختلف بهوجود آمده است. حضور گسترده کسب وکارها در وب و شبکه های اجتماعی و استفاده از سایت و وبلاگ برای معرفی و فروش محصولات باعث شده که نیاز به تولید محتوا و درنتیجه نیاز به متخصص تولید محتوای الکترونیکی هم بیش از هر زمان دیگری احساس شود. در این راستا هدف پژوهش حاضر شناسایی شایستگی های حرفه ای متحصصان تولید محتوای الکترونیکی است.روشها: پژوهش با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوای کیفی انجام شد. داده های موردنیاز برای دستیابی به هدف پژوهش از طریق بررسی اسناد و متون داخلی و خارجی و مصاحبه با خبرگان، اساتید و دانشجویان مقطع ارشد و دکتری تکنولوژی آموزشی، فناوری اطلاعات، رایانه و برنامه ریزی درسی صاحب تجربه در زمینه آموزش الکترونیکی که تجربه تولید محتوای الکترونیکی را دارند، گردآوری شد. ابتدا در گام اول برای شناسایی شایستگی های متخصص تولید محتوای الکترونیکی، با روش مرور مطالعاتی نقلی مقالات، کتب، نشریات و سایت های معتبر علمی داخلی و خارجی مرتبط با برنامه درسی تولید محتوای الکترونیکی مورد بررسی قرار گرفتند. جهت انتخاب منابع علمی از سایتهای معتبر همچون ScienceDirect SAGE, Elsevier, Scopus, Eric)) استفاده شد. ملاک شمول در مورد مقالات و منابع این سایت ها این بود که مقالات موردنظر در بازه سالهای 2000 تا 2021 باشند و همچنین در ارتباط با تولید محتوای الکترونیکی و معیارهای شایستگی در برنامه درسی باشند. در گام دوم بعد از شناسایی عناصر و شاخصها با خبرگان، اساتید و دانشجویان مقطع ارشد و دکتری تکنولوژی آموزشی، فناوری اطلاعات، رایانه و برنامهریزی درسی صاحب تجربه در زمینه آموزش الکترونیکی که تجربه تولید محتوای الکترونیکی را دارند، در مورد این شاخص ها و میزان اهمیت و کفایت هر یک مصاحبهای به صورت مصاحبه نیمه ساختار یافته صورت گرفت. هدف از مصاحبه ها شناسایی ابعاد و مؤلفههای پنهان یا شاخص هایی بود که در مبانی نظری و پژوهش های پیشین ممکن بود به آنها اشارهای نشده باشد. قلمروی پژوهش کلیه اساتید و دانشجویان مقطع ارشد و دکتری تکنولوژی آموزشی، فناوری اطلاعات، رایانه و برنامهریزی درسی صاحب تجربه در زمینه آموزش الکترونیکی و تولید محتوای الکترونیکی بودند. نمونه پژوهش به صورت هدفمند و بر مبنای اصل کفایت دادهها تعیین شد.یافتهها: یافتههای پژوهش شایستگی های حرفهای متخصصان تولید محتوای الکترونیکی را در سه درونمایه شناختی (با دو طبقه دانش تخصصی رشته تولید محتوای الکترونیکی و دانش عمومی)، شایستگی های مهارتی (با چهار طبقه مهارتهای آموزشی، مهارتهای طراحی، مهارتهای تولید و مهارتهای نرم) و شایستگی های نگرشی (با سه طبقه اصول نگرشی مربوط به رشته تولید محتوای الکترونیکی، اصول اخلاقی و اصول فرهنگی و اجتماعی) شناسایی کرد.نتیجهگیری: یافته های این پژوهش میتواند در مراحل مختلف طراحی برنامه درسی تولید محتوای الکترونیکی مبتنی بر شایستگی مورد استفاده قرار گیرد.
مقاله پژوهشی
یادگیری الکترونیکی
روشن احمدی؛ بهاره محمدی
چکیده
پیشینه و اهداف: یونسکو در 29 مارس 2021 اجلاس مجازی وزیران آموزش را با شعار «یک سال در کرونا، اولویت، بهبود آموزش برای جلوگیری از فاجعه نسلی» برگزار نمود. هدف از این اجلاس، بررسی درس آموخته های این موقعیت جدید، مهمترین خطرات پیش رو و راهکارهای پیش گیری از عقب افتادگی تحصیلی بود. یکی از محورهای اساسی نشست مذکور، تحول دیجیتال و آینده ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: یونسکو در 29 مارس 2021 اجلاس مجازی وزیران آموزش را با شعار «یک سال در کرونا، اولویت، بهبود آموزش برای جلوگیری از فاجعه نسلی» برگزار نمود. هدف از این اجلاس، بررسی درس آموخته های این موقعیت جدید، مهمترین خطرات پیش رو و راهکارهای پیش گیری از عقب افتادگی تحصیلی بود. یکی از محورهای اساسی نشست مذکور، تحول دیجیتال و آینده آموزش بود. در پی شیوع بیماری کووید-19 در ایران و دیگر کشورهای جهان و افق گشوده شده در کاربست آموزشهای الکترونیکی، تدوین شاخصهایی برای ارزشیابی کیفیت این آموزشها، امری ضروری است. هدف از اجرای این پژوهش، ارزشیابی کیفیت سامانه مدیریت یادگیری مرکز آموزش های مجازی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجائی بر مبنای استاندارد ایزو 9126 است.روشها: در این پژوهش از روش تحقیق توصیفی-پیمایشی استفاده شد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته کیفیت سامانه مدیریت یادگیری الکترونیکی بود که بر اساس شاخصهای ایزو 9126 طراحی و برای بررسی روایی و اعتبارسنجی ابزار اندازه گیری، از تحلیل سوال، تعیین پایایی و تعیین اعتبار استفاده شد. برای تحلیل سئوالات از روش های محاسبه درجه دشواری، ضریب تمیز و روش لوپ و برای اعتباریابی پرسشنامه از روش های روایی صوری، روایی محتوی و روایی سازه استفاده شد. روایی پرسشنامه با استفاده از نظر متخصصین تایید شد و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ 907/0 به دست آمد. برای تحلیل دادهها از دو روش آمار توصیفی و استنباطی به وسیله نرم افزار SPSS استفاده شد. در بخش آمار توصیفی، از جداول فراوانی، میانگین، نمودارها و انحراف استاندارد، درصد فراوانی و در بخش آمار استنباطی از t تک گروهی برای آزمون تفاوت معناداری استفاده گردید.جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد و دکتری مرکز آموزش های الکترونیکی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجائی بوده که با روش نمونهگیری تصادفی به تعداد 161 نفر بر اساس دیدگاه کلاین انتخاب شدند.یافتهها: با توجه به نتایج آزمون های آماری، یافتهها حاکی از آن است که کیفیت سامانه مدیریت یادگیری مرکز آموزش الکترونیکی در مؤلفههای عملیاتی بودن و قابلیت اطمینان سامانه در سطح متوسط به پایین، در مؤلفه قابلیت استفاده در سطح متوسط به بالا و در مؤلفه کارایی در سطح متوسط است. نتایج آزمون t نشان می دهد که میانگین به دست آمده در درجه160، با 95 درصد اطمینان معنادار است ، بنابراین کیفیت سامانه مدیریت یادگیری الکترونیکی جامعه آماری مورد پژوهش بر مبنای ایزو 9126 ، با 95 درصد اطمینان درسطح متوسط به پایین قرار دارد.نتیجهگیری: در سیستم مدیریت یادگیری، استاندارد ایزو 9126 برای تعیین کیفیت نرمافزار، یکی از مباحث مهم آموزشهای الکترونیکی است که در تحقیقات مختلف بهعنوان یک عامل اثرگذار، موردتوجه قرار گرفته است. با توجه به ضرورت تغییر نظامهای آموزشی دنیا و گرایش به سمت استفاده از آموزشهای الکترونیکی، به مدیران نظام های آموزشی توصیه میشود با شناسایی نقاط ضعف سامانه نرمافزاری یادگیری الکترونیکی و زمینهسازی رفع آنها، از ارائه آموزشهای باکیفیت بالا اطمینان حاصل کنند. همچنین، متناسب با استانداردها، زیرساختهای لازم برای استفاده هدفمند از این سامانهها را فراهم نمایند. در بررسی علت پایین بودن کیفیت سامانه مدیریت یادگیری برمبنای استادارد ایزو 9126 میتوان وجود ضعف در زیرویژگیهای این مولفه ها مانند سازگاری، قابلیت تعامل، انطباق، امنیت، تحمل خطا، قابلیت بازیابی، زمان رفتار، منابع رفتار، ،نصب پذیری، تحلیل پذیری و پایداری را نام برد.
مقاله پژوهشی
آموزش الکترونیکی- مجازی
سالار قاسمی مدانی؛ قدسی احقر؛ داود تقوایی
چکیده
پیشینه و اهداف: امروزه امر آموزش در مدارس نیازمند بهکارگیری روشهایی است که یادگیری را برای دانش آموزان لذتبخش و مؤثر سازد. از سوی دیگر، کاربست پیشنهادها و توجه به نتایج این پژوهش میتواند سبب تغییر نگرش معلمان، برنامه ریزان و سیاستگذاران آموزشی نسبت به کاربرد هرچه بیشتر و هدفمندتر رویکردهای جدید در آموزش شود. این پژوهش ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: امروزه امر آموزش در مدارس نیازمند بهکارگیری روشهایی است که یادگیری را برای دانش آموزان لذتبخش و مؤثر سازد. از سوی دیگر، کاربست پیشنهادها و توجه به نتایج این پژوهش میتواند سبب تغییر نگرش معلمان، برنامه ریزان و سیاستگذاران آموزشی نسبت به کاربرد هرچه بیشتر و هدفمندتر رویکردهای جدید در آموزش شود. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش معکوس و آموزش راهبردهای فراشناختی بر خودکارآمدی دانشآموزان در درس علوم انجام شد.روشها: روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش جمعآوری دادهها، نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه دانشآموزان دختر دوره اول متوسطه ناحیه 1 کرج در سال ۱۴۰۰ بودند که طبق ملاکهای ورود و خروج در پژوهش تعداد 45 نفر براساس فرمول کوکران و براساس روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و بهصورت تصادفی در سه گروه تقسیم بندی شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه خودکارآمدی شرر (1986) بود. ابتدا دانشآموزان منتخب به سه دسته مساوی تقسیم شده و براساس روش تصادفی، یک گروه بهعنوان گروه آزمایش اول، گروه دوم بهعنوان گروه آزمایش دوم و گروه سوم بهعنوان گروه کنترل مشخص شد. در مرحله پیشآزمون متغیرهای وابسته (،خودکارآمدی) روی هر سه گروه آزمایشی اول، گروه آزمایش دوم و گروه کنترل اجرا شد. متغیر مستقل (آموزش معکوس) بر روی گروه آزمایش اول و آموزش راهبردهای فراشناختی روی گروه آزمایش دوم اجرا شد و گروه کنترل هیچگونه آموزشی را دریافت نکرد. در مرحله پسآزمون متغیرهای وابسته (خودکارآمدی) روی هر سه گروه گروه آزمایش اول، دوم و گروه کنترل اجرا و در مرحله پیگیری یعنی یک ماه پس از مرحله پسآزمون متغیرهای وابسته (خودکارآمدی) روی هر دو گروه آزمایشی اجرا شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و جهت آزمون فرضیههای پژوهش از آمار استنباطی استفاده شد.یافتهها: بین میزان اثربخشی آموزش معکوس و آموزش راهبردهای فراشناختی در درس علوم بر خودکارآمدی دانشآموزان تفاوت وجود دارد. تأثیر آموزش معکوس در افزایش خودکارآمدی دانشآموزان در درس علوم در طول زمان از پایداری مناسبی برخوردار است. تأثیر آموزش راهبردهای فراشناختی در افزایش خودکارآمدی دانشآموزان در درس علوم در طول زمان از پایداری مناسبی برخوردار است.نتیجهگیری: با توجه به یافتههای تحقیق حاضر میتوان نتیجه گرفت یادگیری معکوس و آموزش راهبردهای فراشناختی بر بهبود خودکارآمدی اثربخش است و این اثربخشی در طول زمان پایداری مناسبی را بهدست داد. پیشنهاد میشود وزارت آموزش و پرورش برای کاهش عادت و هنجارشکنی معلمین نسبت به روشهای آموزش سنتی، کارگاههای آموزشی و کلاسهای ضمن خدمتی در جهت آشنایی با اثربخشی رویکرد یادگیری معکوس برگزار نمایند. همچنین باتوجه به زیرساخت فناورانه این رویکرد کارگاههای آموزشی تولید محتوا برای معلمان برگزار شود.
مقاله پژوهشی
محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
معصومه معطری؛ احسان پازوکی؛ رضا ابراهیم پور؛ محمد رضا رضایی
چکیده
پیشینه و اهداف: امروزه یادگیری الکترونیکی بهعنوان یک فنّاوری تحولآفرین و ابزاری مهم در فرایند آموزش و فعالیتهای آموزشی مطرح است. از طرفی نیاز به یادگیری زبان انگلیسی بهعنوان زبان اول دنیا بهمنظور مبادله اطلاعات و ارتباط برقرار کردن با سایر ملل با هدف بهکارگیری دانش روز غیرقابلانکار است، بنابراین استفاده از فناوری اطلاعات ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: امروزه یادگیری الکترونیکی بهعنوان یک فنّاوری تحولآفرین و ابزاری مهم در فرایند آموزش و فعالیتهای آموزشی مطرح است. از طرفی نیاز به یادگیری زبان انگلیسی بهعنوان زبان اول دنیا بهمنظور مبادله اطلاعات و ارتباط برقرار کردن با سایر ملل با هدف بهکارگیری دانش روز غیرقابلانکار است، بنابراین استفاده از فناوری اطلاعات بهمنظور تولید و ارائه خدمات آموزشی در راستای بهبود آموزش و یادگیری زبان انگلیسی مؤثر است. شناسایی عوامل مؤثر در یادگیری، یکی از مقولههای مهم و مورد پژوهش است. از آنجا که عوامل مؤثر بر یادگیری بسیار گسترده و وسیع هستند؛ شناسایی این عوامل در رفع مشکلات و نارساییهای سیستم آموزشی مهم است. یکی از این عوامل، سبکشناختی است. افراد به تناسب تفاوتهای فردی خود از سبکهای متفاوتی برای یادگیری بهره میجویند. سبک شناختی را میتوان بهعنوان روشی که افراد اطلاعات و تجربیات تازه را در ذهن خود پردازش میکنند، تعریف کرد؛ بنابراین ایجاد محیط شخصیسازی شده براساس سبک شناختی افراد، با هدف انطباق بیشتر راهبرد آموزشی با نیازها و توانایی کاربر و افزایش بازدهی روند یادگیری، امری ضروری است. در این پژوهش، از سبک شناختی رایدینگ که افراد را در دو بعد کلامی-تصویری و کلینگر-جزئینگر تقسیم میکند، بهعنوان عامل مؤثر در یادگیری استفاده میشود. این مطالعه با هدف پیشبینی سبکشناختی رایدینگ، براساس حرکت موس کاربران در یک نرمافزار آموزش زبان میباشد. در همین راستا، نرمافزار آموزش زبانی طراحی و پیادهسازی شد که در آن تمامی حرکات موس کاربر در مقیاس میلیثانیه هنگام مطالعه متن انگلیسی و استفاده از امکانات طراحی شده در نرمافزار، ثبت میشود. در ادامه با استفاده از روشهای یادگیری ماشین توسط دادههای تعاملی ذخیرهشده از کاربران هنگام کار با نرمافزار، مدل هوشمندی ارائه شد که افراد را در دو بعد مبتنی بر سبکشناختی رایدینگ دستهبندی میکند. این پژوهش از نظر هدف کاربردی است.روشها: در این پژوهش از آزمون سبکشناختی پترسن جهت استخراج سبکشناختی یادگیرندگان با هدف ساخت دادههای برچسبدار استفاده میشود. همچنین، دادههای موس افراد هنگام تعامل با نرمافزار ثبت شده و از الگوریتمها و مدلهای یادگیری ماشین مبتنی بر هوش مصنوعی جهت ساخت مدلهای هوشمند برای طبقهبندی و پیشبینی سبکشناختی افراد استفاده میشود. فرآیند آموزش و ساخت مدلهای هوشمند از طریق دادههای برچسبدار انجام میشود. در نهایت ارزیابی مدلهای استفاده شده، با مقایسه نتایج حاصل از آزمون سبک شناختی و خروجیهای مدلهای هوشمند انجام میشود. در آزمونهای انجام شده از دانشجویان خانم و آقا 22 تا 35 سال، دارای تحصیلات کارشناسی و کارشناسی ارشد آشنا به زبان انگلیسی کمک گرفتهایم.یافتهها: دادههای تعاملی ذخیرهشده کاربران بهعنوان ورودی پنج طبقهبند درخت تصمیم، شبکهعصبی، نزدیکترین همسایه، ماشین بردار پشتیبان و جنگل تصادفی، همچنین نتایج آزمون پترسون بهعنوان برچسب این مدلها استفاده شد؛ بنابراین افراد در دو بعد مبتنی بر سبکشناختی رایدینگ دستهبندی شدند. بهترین طبقهبندی، مربوط به درخت تصمیم با دقت 90% در بعد کلامی –تصویری و دقت 87% در بعد کلینگر- جزئینگر از نتایج این پژوهش بود.نتیجهگیری: با توجه به یافتههای این پژوهش، سامانه آموزش زبان طراحی شده میتواند بهصورت هوشمند سبک شناختی افراد را هنگام مطالعه متن انگلیسی با دقت مناسبی استخراج کند. بنابراین در آینده میتوان قابلیت ارائه محتوای شخصیسازی شده منطبق بر سبک شناختی افراد را به نرمافزار طراحی شده اضافه کرد.
مقاله پژوهشی
آموزش الکترونیکی- مجازی
محمد مینائی نژاد؛ یوسف مهدوی نسب؛ نسرین محمدحسنی
چکیده
پیشینه و اهداف: ورود فناوریهای نوین تغییر و تحولات فراوانی را در فرایند یادگیری دانشآموزان ایجاد کرده است، از جمله این فناوریها چندرسانهای آموزشی است که هدف آن کمک به یادگیری یادگیرندگان است. از جمله اصول و معیارهای تولید چندرسانهای استفاده از عامل آموزشی در طراحی آن است. عامل آموزشی یک شخصیت انیمیشنی است که حرف میزند و ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: ورود فناوریهای نوین تغییر و تحولات فراوانی را در فرایند یادگیری دانشآموزان ایجاد کرده است، از جمله این فناوریها چندرسانهای آموزشی است که هدف آن کمک به یادگیری یادگیرندگان است. از جمله اصول و معیارهای تولید چندرسانهای استفاده از عامل آموزشی در طراحی آن است. عامل آموزشی یک شخصیت انیمیشنی است که حرف میزند و در برنامههای رایانهای اموزشی تعبیه شده است و به ارائه محتوای چندرسانهای و یا مشارکت دانشآموزان در یادگیری کمک میکند. با اینکه پژوهشهای زیادی با هدف بررسی تأثیر عامل آموزشی در آموزش شده است؛ اما در خصوص بهکارگیری تأثیر چندین عامل آموزشی با نقشهای مختلف در چندرسانهایها آموزشی، پژوهشی صورت نگرفته است. در مطالعه حاضر با استفاده از چندرسانهای دارای یک عامل آموزشی و چندرسانهای دارای سه عامل آموزشی به بررسی تأثیر عاملهای آموزشی بر یادگیری، یادداری و درگیری تحصیلی دانشآموزان در درس علوم پرداخته شد.روشها: جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دانشآموزان پایه ششم شهرستان خرمآباد در سال تحصیلی 1400-1399 بود. با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی از بین کلاسهای پایه ششم مدارس شهر خرم آباد، سه کلاس 30 نفره انتخاب و بهصورت تصادفی در گروههای آزمایش قرار گرفتند. روش تحقیق، شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون بود. ابزار پژوهش شامل آزمون یادگیری محقق ساخته، آزمون یادداری و پرسشنامه درگیری تحصیلی ریو بود که ضریب پایایی با معیار آلفای کرونباخ برای پرسشنامه درگیری تحصیلی 821/0 محاسبه شد. محیط یادگیری گروههای آزمایش به صورت همزمان و جداگانه به مدت چهار جلسه با استفاده از ابزار چندرسانهای آموزشی محقق ساخته تحت تأثیر وجود عاملهای آموزشی قرار گرفتند.یافتهها: نتایج حاصل از آزمون شاپیرو-ویلکز نشان میدهد که برابری واریانسها برقرار بود و نرمال بودن توزیع دادهها تأیید شد. با توجه به یافتههای بدست آمده از آزمون همگنی واریانسها، مفروضه همگنی واریانسها مورد تأیید قرار گرفت. نتایج تحلیل کواریانس نشان میدهد بین نمرات درس علوم تجربی در گروههای ازمایش یک و دو با گروه کنترل تفاوت معنیداری وجود دارد(42/68F= ، 05/0P<) و استفاده از عاملهای آموزشی نسبت به عدم استفاده از عامل آموزشی بر یادگیری تأثیر معنادار دارد. تفاضل میانگین نمرات پسآزمون یادگیری دانشآموزانی که با یک عامل آموزشی آموزش دیدند(گروه آزمایش یک) با دانشآموزانی که با سه عامل آموزشی با نقشهای مختلف آموزش دیدند (گروه آزمایش دو) 35/9- بود و با اطمینان 95% استفاده از سه عامل آموزشی در مقایسه با استفاده از یک عامل آموزشی اثربخشتر است و موجب یادگیری بهتر درس علوم میشود. در متغیر یادداری، نتایج نشان میدهد که بین نمرات گروههای ازمایش (1 و2) و گروه کنترل تفاوت معنیداری وجود دارد(6/7 F=، 05/0 P<) و استفاده از عاملهای آموزشی نسبت به عدم استفاده از عاملهای آموزشی بر یادداری تأثیر معناداری دارد و وجود عاملهای آموزشی در فرایند آموزش موجب ماندگاری بهتر اطلاعات در حافظه درازمدت میشود. اختلاف میانگین نمرات آزمون یادداری دانشآموزان گروه آزمایش یک با دانشآموزان گروه آزمایش دو، 928/0- بود و بین استفاده از سه عامل آموزشی نسبت به استفاده از یک عامل آموزشی تفاوت معناداری وجود ندارد. در متغیر درگیری تحصیلی، بین نمرات گروه کنترل و گروههای آزمایش 1 و 2 تفاوت معناداری وجود دارد(24/7 F=، 05/0P<) و استفاده از عاملهای آموزشی نسبت به عدم استفاده از عامل آموزشی بر درگیری تحصیلی تأثیر معناداری دارد و دانشآموزان گروههای آزمایش 1 و 2 که با عاملهای آموزشی آموزش دیدند، درگیری بیشتری در تکالیف و وظایف تحصیلی دارند. تفاضل میانگین نمرات درگیری تحصیلی دانشآموزان گروه آزمایشی 1 با دانشآموزان گروه آزمایشی 2، 08/9- بود و با 95% اطمینان استفاده از سه عامل آموزشی با نقشهای مختلف نسبت به استفاده از یک عامل آموزشی اثربخشتر است و موجب درگیری فعالانهتر و بیشتر دانشآموزان گروه آزمایشی 2 در انجام تکالیف تحصیلی درس علوم میشود.نتیجهگیری: نتایج حاصل از این پژوهش نشانگر نقش اثرگذار چندرسانهایهای دارای عاملهای آموزشی و نقشهای متنوع عامل آموزشی در افزایش یادگیری، یادداری و درگیری تحصیلی دانشآموزان در درس علوم پایه ششم ابتدایی بود. از این رو بهتر است در طراحی و تولید چندرسانهایها به تنوع نقشهای عاملهای آموزشی توجه شود.