مقاله پژوهشی
فناوری آموزش- واقعیت افزوده
سعید خزائی؛ رضا نجاتی؛ مجتبی کرباسی
چکیده
پیشینه و اهداف: برنامه ریزی برای ورود موفق دانش آموزان به جهان واقعی از جمله اولویت های آموزش زبان انگلیسی در دوره متوسطه در آسیا بهشمار میرود. ارتقای مهارت خواندن انگلیسی برای درک نیازهای واقعی که با عنوان زبان افزوده تعریف میشود با بازنمایی رخدادهای جهان پیرامون در پودمان های زبانآموزی مبتنی بر فناوری آموزشی در ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: برنامه ریزی برای ورود موفق دانش آموزان به جهان واقعی از جمله اولویت های آموزش زبان انگلیسی در دوره متوسطه در آسیا بهشمار میرود. ارتقای مهارت خواندن انگلیسی برای درک نیازهای واقعی که با عنوان زبان افزوده تعریف میشود با بازنمایی رخدادهای جهان پیرامون در پودمان های زبانآموزی مبتنی بر فناوری آموزشی در جریان است. اگرچه بسط حواس در صحنه های بازیهای جدی برای زبان آموزی آسان صورت میگیرد؛ اما ظرفیت حافظه های فعال دیداری و شنیداری-کلامی دانش آموزان به عنوان عامل مؤثر در یادگیری خواندن به حاشیه رفته است. این پژوهش با هدف بررسی تخصیص وزن حسی در واقعیت مجازی برای آموزش خواندن انگلیسی به دانشآموزان آسیایی با ظرفیت های متفاوت حافظه فعال انجام شد.روشها: این پژوهش نیمه-تجربی با انتخاب در دسترس 916 دانشآموز دختر و پسر از مقطع متوسطه دوم انجام شد. این دانشآموزان ایرانی (612N =) و غیرایرانی (پاکستانی 204N =، عراقی 40N = و کشمیری 64N =) در پایه دهم دوره دوم متوسطه مشغول به تحصیل بودند و در آموزشگاههای آزاد در نیمسال تحصیلی 1401-1402 برای یادگیری زبان انگلیسی ثبتنام کرده بودند. برای همگونسازی شرکتکنندگان بهلحاظ سطح بسندگی زبان انگلیسی، یک آزمون تافل نوجوانان برگزار شد و دانشآموزانی که نمره بسندگی انگلیسی آنها بین یک انحراف معیار بالاتر و یک انحراف معیار پایینتر از میانگین بود، برای شرکت در این پژوهش انتخاب شدند. با کاربرد طرح گروههای موازی، دانش آموزان در آزمون تعیین ظرفیت حافظه فعال شرکت کردند. نمرههای آزمون حافظه فعال شرکتکنندگان به نمرات معیار با میانگین صفر و انحراف معیار یک تبدیل شد. بر اساس ظرفیت حافظه فعال شرکتکنندگان در یکی از چارکهای حافظه فعال قرار گرفتند. سپس، شرکتکنندگان به شیوهی تصادفی بلوکی به دو گروه گواه و تجربی تقسیم شدند تا در 14 جلسه مهارت خواندن انگلیسی را به دو شکل برخط یا مبتنی بر واقعیت مجازی فراگیرند. در هر جلسه، نخست پژوهشگر اصلی محتوای خواندن انگلیسی را با استفاده نرمافزار آموزشی اسکایروم به شرکتکنندگان به مدت 30 دقیقه آموزش میداد. سپس، فعالیتهای برخط یا مبتنی بر واقعیت مجازی در اختیار دانشآموزان قرار داده میشد تا در مدت 20 دقیقه به تمرین مهارت خواندنی بپردازند. ارزیابی پیشرفت در یادگیری مهارت خواندن انگلیسی شرکتکنندگان، به شکل تکوینی هر جلسه انجام شد و برای هر دانش آموز نمرهای از 0-20 ثبت میشد. شرکتکنندگان تجربه خویش از حواس در جریان یادگیری خواندن در کلاسهای ترکیبی برخط یا واقعیت مجازی را در هر جلسه بهصورت شفاهی بیان یا بهشکل نوشتاری به زبان مادری، حین تمرین، حاشیهنویسی میکردند.یافتهها: نتایج آزمون تحلیل کواریانس با مقادیر تکراری نشان داد که بسط حواس در آموزش خواندن انگلیسی از طریق واقعیت مجازی به شکل معناداری یادگیری دانشآموزان را تسهیل کرد. تخصیص حس شنیداری به صحنههای واقعیت مجازی بهطور معناداری پیشرفت خواندن دانش آموزانی را که از ظرفیت حافظه فعال کلامی-شنیداری قویتری برخوردار بودند، ارتقا داد. یادداشتها یا حاشیهنویسی شرکتکنندگان به شیوه مضمون-محور تحلیل شد. مضمون ها بهصورت استقرایی و از جزء به کل تعریف شد. اگرچه دو مقوله روانشناختی و زندگی واقعی تأکید دانش آموزان در مصاحبه بود؛ دانشآموزان با ظرفیت حافظه های فعال قوی، بسط حواس را برای یادگیری خواندن انگلیسی در رابطه با جهان پیرامون، مفید ارزیابی کردند.نتیجهگیری: یافته های این پژوهش نشان داد بسط حواس در واقعیت مجازی برای آموزش خواندن انگلیسی زمانی مفید واقع میشود که هم راستا با ظرفیت حافظههای فعال دانش آموزان باشد. تخصیص درست حواس در صحنه های واقعیت مجازی به دانشآموزان غیرانگلیسی زبان کمک میکند تا با برخورداری از سطح مهارت خواندن مناسب به آسانی نیازهای خویش در جهان واقعی را رفع کنند. کاربرد درست خواندن انگلیسی در جهان واقعی یا همان زبان افزوده را نتیجه می دهد. نتایج بهتفضیل بحث میشود.
مقاله پژوهشی
آموزش الکترونیکی- مجازی
راضیه شاهوردی؛ مرتضی رضایی زاده؛ مجتبی وحیدی اصل
چکیده
پیشینه و اهداف: با تغییر کلاسهای حضوری به برخط، مشارکت دانشجویان بهطور قابل توجهی کاهش یافته و به یکی از چالشهای تدریس مجازی تبدیل شده است. به همین دلیل، برخورداری از مهارتهای اجتماعی و ارتباطی در کنار سایر مهارتها، از شایستگیهای مورد نیاز استادان برای آموزش دورههای برخط در آموزش عالی است. بنابراین، یکی از استراتژیهای ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: با تغییر کلاسهای حضوری به برخط، مشارکت دانشجویان بهطور قابل توجهی کاهش یافته و به یکی از چالشهای تدریس مجازی تبدیل شده است. به همین دلیل، برخورداری از مهارتهای اجتماعی و ارتباطی در کنار سایر مهارتها، از شایستگیهای مورد نیاز استادان برای آموزش دورههای برخط در آموزش عالی است. بنابراین، یکی از استراتژیهای تدریس برخط، تدوین راهبردهای تدریس برای ارتقای تعاملات کلاس برخط است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر شناسایی انواع روشها و ابزارهای ایجاد تعامل اثربخش میان استادان و دانشجویان در کلاسهای مجازی دانشگاه بود.روشها: این پژوهش براساس رویکرد کیفی قومنگاری دیجیتال انجام شده است. دادههای پژوهش با استفاده از مشاهده گردآوری شد و جامعه پژوهش، کلاسهای مجازی دانشگاه بود که با استفاده از نمونهگیری هدفمند ملاکمحور کلاسهای مجازی گروه علوم تربیتی انتخاب شد؛ بهطوریکه 16 واحد درسی مربوط به 12 استاد (89 جلسه و جمعاً 120 ساعت) مشاهده شد. در فرآیند گردآوری دادهها، نقش پژوهشگر بهصورت مشاهدهگر غیرمشارکتی بود. دادههای مشاهده یا همان یادداشتهای میدانی علاوه براینکه بهصورت توصیفی ثبت شدند، در مورد آنها تأمل (معنایی که مشاهدهگر از موقعیت، و افراد دارد) نیز صورت گرفت.یافتهها: یافتههای پژوهش در ارتباط با انواع روشها و ابزارهای ایجاد تعامل در چهار بخش شامل تعامل ابتدای کلاس، حین کلاس، پایان کلاس و خارج از کلاس دستهبندی شد. یخشکنی، پیگیری تکالیف، ارزیابی تشخیصی و مرور دانش، روشهای پرکاربرد تعامل ابتدای کلاس بودند. در مورد تعامل حین کلاس، پرسش و پاسخ و پرسشگری، یادگیری مبتنی بر ارائه، ارائه بازخورد، بهرهگیری از نظرات دانشجویان، استفاده از انگیزانندهها، مدیریت مشارکت، و ایفای نقش، پرکاربردترین روشها و تکنیکها بودند. جمعبندی و برنامهریزی، و ارزیابی و بازخورد در بخش تعامل پایان کلاس قرار گرفتند و در ارتباط با تعامل خارج از کلاس، ارائه آموزشهای تکمیلی، ارسال تکلیف، بحث و گفتگو، و همکاریهای علمی- پژوهشی، پرکاربردترین روشها بودند. روشها و تکنیکهایی که به آنها اشاره شد با استفاده از ابزارهای چت، میکروفون، وبکم، اشتراکگذاری صفحه نمایش، ابزار وضعیت یا status، اسلاید، فایل ورد، ویدئو، تصویر، نظرسنجی یا poll، واتساپ و مودل (شامل پلاگین آزمون، تکلیف، فروم، و فایل) انجام میشد.نتیجهگیری: براساس یافتههای پژوهش، با صرف ایجاد تعاملات نمیتوان انتظار ارتقای کمّی و کیفی یادگیری دانشجویان را داشته باشیم؛ بلکه اثربخش شدن تعاملات، نیازمند رعایت اصول و تکنیکهایی مانند استفاده از سؤالات تأملی در کنار سؤالات توصیفی، و آگاهی و غلبه بر موانع ایجاد تعاملات اثربخش است. همچنین، بهکارگیری ابزارها و فناوریهای متنوع لزوماً منجر به اثربخشی تعاملات نمیشود؛ بلکه نحوه استفاده از آنها در زمان مناسب اهمیت بیشتری دارد. نکته قابل توجه دیگر اینکه تعاملات خارج از کلاس (مانند ارسال تکلیف و بازخورد به آن) در کنار تعاملات داخل کلاس مجازی اهمیت بالایی دارد. علاوه براین، اشتراک تجربه و دانش میان استادان و شرکت در دورههای دانشافزایی و توانمندسازی میتواند به آشنایی استادان با روشها و ابزارهای ایجاد تعامل در کلاس مجازی کمک کند. همچنین، لازم است فرصتهایی برای استادان ایجاد شود تا روشهایی را که آموختهاند، بهصورت عملی تمرین کنند و با آزمون و خطا و دریافت بازخورد به اثربخشتر شدن تدریس و تعاملات کمک نمایند.
مقاله پژوهشی
آموزش الکترونیکی- مجازی
لیلا السادات حمیدیان دیوکلائی؛ سیده مهسا باقری
چکیده
پیشینه و اهداف: آشنایی با تفاوت های فرآیند یادگیری در میان دانشجویان یکی از عوامل مهم در توسعه و بهبود امر آموزش است. بررسی سبکهای یادگیری در میان دانشجویان، از جمله مواردی است که می توان از آن به منظور ارتقاء کیفیت آموزش به خصوص در حوزۀ آموزشهای مجازی بهره برد. یکی از موضوعاتی که ممکن است در حوزۀ آموزش مجازی نادیده گرفته ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: آشنایی با تفاوت های فرآیند یادگیری در میان دانشجویان یکی از عوامل مهم در توسعه و بهبود امر آموزش است. بررسی سبکهای یادگیری در میان دانشجویان، از جمله مواردی است که می توان از آن به منظور ارتقاء کیفیت آموزش به خصوص در حوزۀ آموزشهای مجازی بهره برد. یکی از موضوعاتی که ممکن است در حوزۀ آموزش مجازی نادیده گرفته شود، تفاوتهای یادگیری در بین دانشجویان است. سبک یادگیری مشخصه ای است که تعیین میکند دانشجو چگونه یاد می گیرد و چگونه دوست دارد یاد بگیرد. عدم توجه به تفاوت سبکهای یادگیری دانشجویان به ویژه در آموزشهای مجازی که در آن مدرس ارتباط دیداری و حضوری چندانی با دانشجویان ندارد، گاه منجر به عدم انتقال کامل مفاهیم آموزشی میشود. با توجه به اهمیت چگونگی برگزاری دروس در یادگیری الکترونیکی، در این مقاله سعی بر آن است تا با استفاده از تقسیمبندیهای چهارگانۀ سبک یادگیری کلب، عملکرد دانشجویان در دروس مختلف رشتۀ معماری مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد. بررسی سبکهای مختلف یادگیری دانشآموزان، میتواند برای ارتقاء کیفیت آموزشی و یادگیری بهتر دانشآموزان به ویژه در آموزش مجازی مفید باشد. روشها: پژوهش حاضر به صورت توصیفی- تحلیلی بوده و در زمان برگزاری فرآیند یادگیری الکترونیکی انجام شده است. این پژوهش بر روی 48 نفر از دانشجویان ترم اول از مقاطع کاردانی رشتۀ معماری و معماری داخلی و کارشناسی رشتۀ معماری صورت گرفته است. شروع به تحصیل این دانشجویان به صورت مجازی بوده است. انتخاب دروس نیز به گونهای بوده است که توزیع مناسبی از دروس عملی، نظری و عملی-نظری صورت گیرد. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار spss23استفاده شد.یافتهها: نتایج نشان میدهد که دانشجویان رشتۀ معماری در مقاطع کاردانی و کارشناسی جامعۀ آماری مورد نظر، بیشتر دارای سبک یادگیری انطباقدهنده با حداکثر میزان 39.6% در مقطع کارشناسی می باشند. از طرفی دانشجویان رشتۀ معماری داخلی بیشتر دارای سبک یادگیری همگرا با حداکثر میزان 25% بودهاند. کمترین سبک یادگیری که دانشجویان از آن بهره می بردند سبک یادگیری جذب کننده با میزان 14.6% بوده است. همچنین مطالعات نشان می دهد که بین رشته و مقطع تحصیلی دانشجویان با عملکرد ایشان ارتباط معناداری وجود ندارد.نتیجهگیری: نتایج این پژوهش حاکی از آن است که رفتار غالب دانشجویان نمونۀ آماری مورد نظر در رشتۀ معماری از نوع انطباق یابنده بوده است. همچنین نتایج نشان می دهد، تفاوت معناداری بین سبکهای مختلف یادگیری و عملکرد دانشجویان در مقاطع (کاردانی و کارشناسی) و واحدهای مختلف درسی (شامل نظری، عملی و نظری-عملی) وجود ندارد. در سبک یادگیری انطباق یابنده، فراگیران تمایل بیشتری به انجام آزمایش و عملی نمودن آموخته های خود دارند. این نتیجه از آن جهت حائز اهمیت است که ماهیت رشتۀ معماری به خصوص در دانشگاه فنی و حرفه ای که رسالتی مهارت محور دارد، مستلزم کار عملی و نقش فعال دانشجویان در فرآیند آزمایش آموخته ها میباشد. پیشنهاد میشود مربیان در ابتدای هر دورۀ آموزشی از سبکهای مختلف یادگیری آگاه باشند تا برای هر گروه از افراد دارای سبک یادگیری مشترک، طبقه بندی خاصی در نظر بگیرند. فراگیران با یادگیری سبک یادگیری خود میتوانند از ساختار انعطاف پذیری در آموزش الکترونیکی استفاده کنند تا به یادگیری مطلوب دست یابند.
مقاله پژوهشی
یادگیری الکترونیکی
توحید اشرف زاده؛ جواد مصرآبادی؛ بهبود یاری قلی؛ سیاوش شیخ علیزاده
چکیده
پیشینه و اهداف: طی چند دهۀ گذشته یادگیری الکترونیک مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته است و محققان زیادی به بررسی تأثیر یادگیری الکترونیک بر عملکرد تحصیلی پرداخته اند که منجر به نتایج متفاوتی شده است. وجود پژوهشهای متعدد در این حوزه لزوم انجام یک فراتحلیل، یا پژوهش ترکیبی در این حوزه را مورد تأکید قرار میدهد. پژوهش حاضر ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: طی چند دهۀ گذشته یادگیری الکترونیک مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته است و محققان زیادی به بررسی تأثیر یادگیری الکترونیک بر عملکرد تحصیلی پرداخته اند که منجر به نتایج متفاوتی شده است. وجود پژوهشهای متعدد در این حوزه لزوم انجام یک فراتحلیل، یا پژوهش ترکیبی در این حوزه را مورد تأکید قرار میدهد. پژوهش حاضر با هدف فراتحلیل تأثیر یادگیری الکترونیک بر عملکرد تحصیلی انجام شده است.روشها: پژوهش حاضر به روش فراتحلیل انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه تحقیقات معتبر منتشر شده در پایگاههای اطلاعاتی رایانهای بود که به بررسی اثربخشی یادگیری الکترونیکی بر عملکرد تحصیلی پرداخته بودند. جامعه آماری شامل مطالعات در دسترس بود که در بین سالهای 1375 تا 1400 منتشر شده بود. به منظور جمعآوری اطلاعات از چکلیست مشخصات طرحهای پژوهشی مصرآبادی (1389) استفاده شد. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و جستجوی گسترده براساس کلیدواژه های مشخص شده و با اعمال ملاکهای ورود و خروج، 243 پژوهش بهعنوان نمونه انتخاب و وارد فرآیند فراتحلیل شدند. بهمنظور تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل حساسیت، نمودار قیفی، مدلهای ثابت و تصادفی و تحلیل ناهمگنی با استفاده از CMA استفاده شد. از پژوهشهای منتخب بهعنوان نمونه، در مجموع 311 اندازه اثر استخراج شد که 17 اندازه اثر افراطی در تحلیل حساسیت حذف و تحلیلهای بعدی بر روی 294 اندازه اثر انجام شد. شاخص تعداد امن از تخریب مقدار 1911 بهدست آمد که نشان میدهد پس از ورود این تعداد اندازه اثر غیرمعنیدار، اندازه اثر ترکیبی محاسبه شده غیرمعنیدار خواهد شد.یافتهها: یافته ها نشان داد که میانگین اندازه اثر کلی پژوهش های مورد بررسی برای مدل اثرات ثابت 726/0 و برای مدل اثرات تصادفی 009/1 بود که هر دو از نظر آماری معنیدار بودند (p<0.001) که این امر بیانگر رابطه مثبت و معنیدار بین یادگیری الکترونیکی و عملکرد تحصیلی بود. با توجه به ناهمگونی اندازه های اثر، جنسیت، نوع نمونه، نوع یادگیری الکترونیک، نوع درس، سن آزمودنیها و نوع روش پژوهش بهعنوان متغیرهای تعدیلکننده بررسی شدند. نتایج نشان داد که اندازه اثر یادگیری الکترونیک با عملکرد تحصیلی در دختران بیش از پسران، در دانشآموزان پیش دبستانی بیش از دیگران، در یادگیری با موبایل بیش از سایر انواع یادگیری الکترونیک، در درس روشهای تدریس بیش از سایر دروس و در تحقیقات آزمایشی بیشتر از تحقیقات همبستگی است. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که سن آزمودنیها در تبیین ناهمگنی سهم بسیار اندکی دارد.نتیجهگیری: نتایج نشان داد که یادگیری الکترونیکی بر عملکرد تحصیلی تأثیر معناداری دارد و براساس معیار کوهن، اندازه اثر این رابطه بالا بود (009/1). ارائه برنامههایی در راستای آموزش تأثیر یادگیری الکترونیک بر عملکرد تحصیلی، ضرورتی است که باید بیشازپیش مورد ملاحظه قرار گیرد. با توجه به نتایج بهدست آمده و کمیّت و کیفیت پژوهشهای موجود، پیشنهاد میشود تحقیقات این دو حوزه در سطح بالاتری از لحاظ رعایت قواعد تدوین مقاله و اجرای پژوهش انجام شود. همچنین برای رسیدن به یک نتیجه قابل اعتماد در مرحله اول از آمار پارامتریک در طرح خود استفاده کنند و روشهای آماری قوی همراه با نمونه متناسب و روشهای نمونه گیری مناسب با جامعه استفاده شود.
مقاله پژوهشی
فناوری آموزش- آموزش عمومی
زهرا غلامزاده؛ عباس خمسه
چکیده
پیشینه و اهداف: با ظهور صنعت ۴.۰ در ابتدای قرن 21 و معرفی فناوریهای وابسته به آن، نظیر اینترنت اشیا، واقعیت مجازی، واقعیت افزوده، کلان داده، رباتهای خودکار و... تحولات بسیاری رخ داد که نتایج آن بر حوزه آموزش نیز اثرگذاشت و مفهومی تحت عنوان تعلیم و تربیت ۴.۰ را متولد کرد. دانشآموزان متأثر از این مفهوم در آینده نزدیک باید ظرفیت یادگیری ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: با ظهور صنعت ۴.۰ در ابتدای قرن 21 و معرفی فناوریهای وابسته به آن، نظیر اینترنت اشیا، واقعیت مجازی، واقعیت افزوده، کلان داده، رباتهای خودکار و... تحولات بسیاری رخ داد که نتایج آن بر حوزه آموزش نیز اثرگذاشت و مفهومی تحت عنوان تعلیم و تربیت ۴.۰ را متولد کرد. دانشآموزان متأثر از این مفهوم در آینده نزدیک باید ظرفیت یادگیری و توسعه مهارتها در دنیای واقعی و مجازی را کسب کنند. فناوریهایی چون واقعیت مجازی، واقعیت افزوده و فناوریهای مبتنی بر سایبرفیزیکال و تلفیق آنها با کلاس درس در این شرایط اهمیتی دو چندان مییابند؛ بهطوریکه امروزه مدارس بسیاری در دنیا برای نیل به اهداف تعلیم و تربیت ۴.۰ استفاده از این فناوریها را در برنامههای آموزشی خود ضروری میدانند. بنابرین شناخت، انتخاب فناوری مناسب و بهکارگیری آن در مدارس، میتواند مسیر تعلیم و تربیت دانشآموزان را در زمینه یادگیری تسهیل نماید. از آنجاکه بسیاری از فناوریهای صنعت ۴.۰ نوظهور بوده و در مرحله رشد فزاینده قرار دارند؛ لذا توجه به فرآیند انتقال فناوری و اولین مرحله آن یعنی فاز انتخاب و اکتساب مهم بهشمار میرود. لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی پیشینه پژوهشها و معرفی برخی از این فناوریها، تبیین برخی از کاربردها و شناسایی مؤلفههای اثرگذار بر انتخاب فناوری مناسب، برای اکتساب فناوری دارای اولویت در مدرسه مورد مطالعه است.روشها: روش این پژوهش آمیخته (کیفی-کمّی) است که در ابتدا با جستجوی اسناد، کتب و مقالات، به شیوه فراترکیب 13 مؤلفه اثرگذار بر انتخاب فناوریهای صنعت ۴.۰ برای بهکارگیری در مدرسه، استخراج شد. مورد مطالعه این پژوهش مجتمع آموزشی دخترانه واقع در شهر تهران است و زمان انجام پژوهش سال تحصیلی1400 میباشد. همچنین با توجه به نیازمندیهای پیش رو در دوره کوتاه مدت 5 ساله و نیز با بررسی مقالات و نظر خبرگان سیستم، 5 فناوری از صنعت ۴.۰( اینترنت اشیا، دوقلوی دیجیتال، واقعیت مجازی، واقعیت افزوده و رباتهای خودکار) انتخاب شد و سپس به روش تاپسیس فازی، نظر تخصصی هفت نفر از خبرگان، که به شیوه هدفمند برای این پژوهش انتخاب شدند، در مورد اولویت انتخاب فناوریهای منتخب، از طریق پرسشنامه ماتریس تصمیمگیری، دریافت شد.یافتهها: نتایج محاسبات تاپسیس فازی نشان داد که فناوری واقعیت افزوده با عدد 6.836 کمترین فاصله از ایدهآل مثبت را داراست، و با محاسبه شاخص شباهت و با امتیاز نهایی 0.522 در بین فناوریهای منتخب از اولویت بالاتری برخوردار است و فناوری واقعیت مجازی با عدد 7.654 دومین گزینه در فاصله از ایدهآل مثبت است و با امتیاز نهایی 0.473 رتبه دوم را دارد. همچنین فناوری اینترنت اشیا با امتیاز نهایی 0.459 در اولویت سوم قرار گرفت.نتیجهگیری: با توجه به یافتهها و براساس 13 مؤلفه اصلی اثرگذار بر انتخاب فناوری، استفاده از واقعیت افزوده در فضای کلاس درس و تلفیق آن با آموزش در مدرسه مورد مطالعه میتواند منجر به بهرهوری در استفاده از این فناوری شود و زمینه توسعه ظرفیتهای یادگیری در دانشآموزان را با توجه به الزامات تعلیم و تربیت ۴.۰ فراهم آورد.
مقاله پژوهشی
آموزش الکترونیکی- مجازی
فریباالسادات میرزایی؛ مرضیه حیدری
چکیده
پیشینه و اهداف: پیشرفت تحصیلی دانشآموزان همواره تابع عوامل مختلفی است که در این مطالعه شاخصهای آموزشهای مجازی (حمایت معلمان از دانشآموزان، کیفیت ارائه دروس و همچنین استفاده از فناوریهای بهروز ) بهعنوان مفاهیم مرتبط با آن مطرح شده است. پیرو همین موضوع، این مطالعه با هدف بررسی رابطه بین شاخصهای آموزش مجازی معلمان با ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: پیشرفت تحصیلی دانشآموزان همواره تابع عوامل مختلفی است که در این مطالعه شاخصهای آموزشهای مجازی (حمایت معلمان از دانشآموزان، کیفیت ارائه دروس و همچنین استفاده از فناوریهای بهروز ) بهعنوان مفاهیم مرتبط با آن مطرح شده است. پیرو همین موضوع، این مطالعه با هدف بررسی رابطه بین شاخصهای آموزش مجازی معلمان با شاخصهای پیشرفت تحصیلی انجام شده است.روشها: روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری این مطالعه شامل کلیه دانشآموزان سال آخر مدارس پسرانه مقطع ابتدایی شهر آباده به تعداد 56 مدرسه بود. برای تعیین نمونه موردنظر با استفاده از روش نمونهگیری غیرتصادفی سهمیهبندی شده از بین 65 مدرسه، 10 مدرسه بهتصادف در نظر گرفته شد و از هر مدرسه نیز، یک کلاس با 15 نفر دانشآموز تعیین شدند و در مجموع تعداد 150 نفر بهعنوان سهمیههای 10 کلاس منتخب پسرانه برای پاسخ به پرسشهای طرحشده و در نهایت تحلیل یافتههای این مطالعه در نظر گرفته شدند. ابزار مورد استفاده جهت سنجش ارتباط بین متغیرها، دو پرسشنامه شاخصهای آموزش مجازی معلمان (دارای سه بعد) و پرسشنامه شاخصهای پیشرفت دانشآموزان (دارای دو بعد) بود. روایی محتوایی ابزار توسط متخصصان در حوزه علوم تربیتی و پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. جهت تحلیل یافتههای این مطالعه در بخش آمار توصیفی از جداول و خروجی گرافیکی فراوانی نرمافزار SPSS نسخه 27 و جهت بررسی آمار استنباطی از معیارهای مدلسازی معادلات ساختاری حاصل از نرمافزار Smart PLS نسخه 3 در راستای بررسی برازش مدل استفاده شد.یافتهها: نتایج نشان داد بین حمایت معلمان، کیفیت ارائه دروس و استفاده از فناوریهای بهروز با میزان یادگیری و حضور دانشآموزان رابطه معنادار وجود داشت (001/0P <).نتیجهگیری: به نظر میرسد افزایش آمادگی ذهنی معلمان و درک بهتر از شرایط آموزش مجازی بین معلمان، به شرط اصلاح زیرساختها، در طولانی مدت میتواند به افزایش کیفی آموزش دروس و همچنین استفاده حداکثری و مفید از ابزار فناوری در محیط مجازی بین دانشآموزان منجر شود.
مقاله پژوهشی
فناوری آموزش - سازمان هوشمند
نسرین حیدری سورشجانی؛ فخرالسادات نصیری؛ سیروس قنبری
چکیده
پیشینه و اهداف: بدون تردید یکی از عوامل اصلی تحقق اهداف آموزش و پرورش، نیروی انسانی وفادار و متعهد است. در این راستا، یکی از عواملی که موجب میشود اعضای سازمان، خود را وقف سازمان کنند و وفادار بمانند، سبک رهبری مدیران است. از میان سبکهای رهبری، سبک رهبری هوشمند، تأثیر زیادی بر وفاداری سازمانی معلمان دارد. این سبک، زمینه همکاری، ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: بدون تردید یکی از عوامل اصلی تحقق اهداف آموزش و پرورش، نیروی انسانی وفادار و متعهد است. در این راستا، یکی از عواملی که موجب میشود اعضای سازمان، خود را وقف سازمان کنند و وفادار بمانند، سبک رهبری مدیران است. از میان سبکهای رهبری، سبک رهبری هوشمند، تأثیر زیادی بر وفاداری سازمانی معلمان دارد. این سبک، زمینه همکاری، همفکری و سرمشقگیری را در میان جامعه معلمان فراهم میکند و موجب پیوند محکمتر آنها با سازمان میشود. در این مطالعه نقش میانجی دانشآفرینی سازمانی در رابطه بین رهبری هوشمند با وفاداری سازمانی معلمان در استان چهارمحال و بختیاری تبیین شده است. روشها: روش مطالعه، توصیفی از نوع مطالعات همبستگی و بهویژه الگویابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان سال دوم مقطع متوسطه دوم استان چهارمحال و بختیاری به تعداد 2687 نفر بودند که با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای نسبتی متناسب و بر مبنای فرمول کوکران تعداد 337 نفر بهعنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامههای محققساختۀ رهبری هوشمند براساس الگوی سیدانمانلاکا (2008) شامل چهار بعد رهبری معنوی، هیجانی، عقلانی و جمعی در 22 گویه در طیف پنجدرجهای لیکرت استفاده شد. پرسشنامه محققساخته دانشآفرینی سازمانی براساس الگوی نونوکا و تاکوچی (2006)، در چهار بعد اجتماعیسازی درونیسازی و برونیسازی و ترکیبسازی در 15 گویه در طیف پنجدرجهای لیکرت، طراحی شد. پرسشنامه وفاداری سازمانی از ولز و همکاران (2011)، دارای دو بعد وفاداری نگرشی و وفاداری رفتاری در 7 گویه با طیف پنجدرجهای لیکرت استفاده شد. برای تعیین پایایی و روایی پرسشنامهها آزمونهای آلفای کرانباخ و تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی مرتبه دوم بهکار گرفته شد. آلفای کرونباخ رهبری هوشمند (%95)، دانشآفرینی سازمانی با آلفای (%90) و وفاداری سازمانی (%94) بهدست آمد و روشﻫﺎی آﻣﺎری بهکار رفته در اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺷﺎﻣﻞ آﻣﺎر ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ و آمار اﺳﺘﻨﺒﺎﻃﯽ و نیز الگویابی معادلاتساختاری به کمک نرمافزار AMOS v 26, SPSS v 21 بود.یافتهها: ضریب همبستگی بین رهبری هوشمند و وفاداری سازمانی (%45) و رهبری هوشمند و دانشآفرینی سازمانی (%48) و دانشآفرینی و وفاداری سازمانی (%86) بهدست آمد. بین رهبری هوشمند و وفاداری سازمانی و دانشآفرینی سازمانی در سطح (001/0) رابطه مثبت و معنادار بود. همچنین، رهبری هوشمند بر وفاداری سازمانی معلمان از طریق دانشآفرینی سازمانی با اثر کل و ضریب (45%) با اثر غیرمستقیم و ضریب (39%) در سطح (001/0 p=) معنادار بود.نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان داد، رهبری هوشمند افزایش پیداکند وفاداری سازمانی افزایش مییابد و همچنین، با اثر میانجی دانشآفرینی سازمانی، وفاداری سازمانی افزایش مییابد. با توجه به تأثیر رهبری هوشمند بر وفاداری سازمانی با میانجیگری دانشآفرینی سازمانی در معلمان، پیشنهاد میشود متولیان آموزش و پرورش استان چهارمحال و بختیاری برای مدیران سطوح مختلف به برگزاری کارگاههای آموزشـی برای معلمان برای آشنایی با هر چهار بعد، یعنی رهبری عقلانی، رهبری هیجانی، رهبری معنوی و رهبری جمعی اقدام کنند و با ایجاد تعامل و همکاری بین معلمان، فراهم و شرایط تصمیمگیری گروهی و مشارکتی را ایجاد کنند.
مقاله پژوهشی
فناوری های آموزشی نوظهور
زینب رشیدی؛ محمدرضا نیلی احمدآبادی؛ اسماعیل زارعی زوارکی؛ علی دلاور
چکیده
پیشینه و اهداف: معلمان یکی از مهمترین و حیاتیترین عناصر آموزش مجازی ضمن خدمت محسوب میشوند و پشتیبانی از آنها یکی از وظایف مدیریتی و یکی از عناصر اساسی در نظام آموزش مجازی است. پشتیبانی از معلمان در محیط یادگیری مجازی یکی از عوامل کلیدی موفقیت و توسعه نظام آموزش مجازی است که چنانچه بهطور مستمر فراهم نباشد؛ موجب هدر رفت سرمایه ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: معلمان یکی از مهمترین و حیاتیترین عناصر آموزش مجازی ضمن خدمت محسوب میشوند و پشتیبانی از آنها یکی از وظایف مدیریتی و یکی از عناصر اساسی در نظام آموزش مجازی است. پشتیبانی از معلمان در محیط یادگیری مجازی یکی از عوامل کلیدی موفقیت و توسعه نظام آموزش مجازی است که چنانچه بهطور مستمر فراهم نباشد؛ موجب هدر رفت سرمایه و سلب انگیزه برای ماندگاری در محیط یادگیری مجازی میشود. پشتیبانی از معلمان دارای حیطههای مختلفی است که از جمله آنها میتوان به پشتیبانی آموزشی اشاره کرد. در آموزش مجازی ضمن خدمت معلمان، پشتیبانی آموزشی بر دیگر حیطههای مختلف پشتیبانی اولویت دارد و دارای اهمیت بیشتری است. پشتیبانی آموزشی از مؤلفههای اصلی مؤثر بر اثربخشی آموزش مجازی ضمن خدمت بهشمار میرود. داربستسازی پویای رایانهای یکی از اشکال پشتیبانی آموزشی است که بهصورت شخصیسازی شده از یادگیرندگان پشتیبانی میکند. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر داربستسازی پویای رایانهای بر اثربخشی آموزش ضمن خدمت مجازی معلمان بود.روشها: این پژوهش به روش شبهآزمایشی و با استفاده از طرح پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را معلمان ابتدایی در سال تحصیلی 1401-1402 تشکیل میدادند که متقاضی شرکت در آموزش ضمن خدمت مجازی بودند. بهصورت در دسترس 30 معلم ابتدایی بهعنوان نمونه جهت شرکت در پژوهش انتخاب شدند که بهصورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته ارزشیابی آموزش ضمن خدمت مجازی معلمان براساس الگوی توسعه یافته رودریک سیمز بود. این الگو دارای 11 مؤلفه شامل اهداف آموزشی، محتوا، طراحی و واسط کاربری، تعامل، ارزشیابی، خدمات پشتیبانی، کیفیت پیامدها، سازماندهی، مدیریت، فناوری آموزشی و اخلاق فناوری اطلاعات و ارتباطات است. روایی پرسشنامه توسط متخصصان مورد تأیید قرار گرفت. همچنین پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ 82/0 بهدست آمد. گروه آزمایش داربستسازی پویای رایانهای را طی آموزش مجازی ضمن خدمت دریافت کرد؛ ولی آموزش ضمن خدمت مجازی به روش متداول به گروه کنترل ارائه شد. برای تحلیل دادهها از شاخصهای آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و در بخش آمار استنباطی از تحلیل کواریانس استفاده شد.یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش از طریق داربستسازی پویای رایانهای بر اثربخشی آموزش ضمن خدمت مجازی معلمان مؤثر است. همچنین داربستسازی پویای رایانهای در هریک از مؤلفههای اثربخشی آموزش مجازی ضمن خدمت معلمان شامل سازماندهی و مدیریت، فناوری آموزشی، اهداف آموزشی، محتوا، طراحی و واسط کاربری، اخلاق فناوری اطلاعات و ارتباطات، تعامل با واسط کاربری، ارزشیابی، خدمات پشتیبانی و کیفیت پیامدها تأثیر معناداری دارد.نتیجهگیری: در آموزش مجازی ضمن خدمت داربستسازی پویای رایانهای میتواند کمک و راهنمایی مورد نیاز معلمان را ارائه داده و منجر به تسلط در یادگیری شود و به معلمان کمک میکند نقش فعالی در آموزش داشته باشند. صرف نظر از این، استفاده از ابزارهای مبتنی بر وب و فناوریها تا زمانی که بتوانند عملکرد یادگیرندگان را در یادگیری تسهیل کنند، و بر اثربخشی آموزش مؤثر باشند، در مطالعات مورد تأکید است. از اینرو با توجه به مزایای داربستسازی پویای رایانهای پیشنهاد میشود دستاندرکاران آموزش ضمن خدمت مجازی معلمان طراحی و توسعه داربستسازی پویای رایانهای را در دستور کار خود قرار دهند.
مقاله پژوهشی
فناوری آموزش
مجتبی جهانی فر؛ معصومه هرمزی نژاد
چکیده
پیشینه و اهداف: مدلسازی رایانهای به یادگیری مفاهیم فراگیر علمی از جمله ساز و کارهای علّی پدیدهها که برای بسیاری از نوآموزان چالشبرانگیز است، کمک فراوانی میکند. باوجود پژوهشهای فراوانی که برای نشان دادن اثربخشی استفاده از رایانه در کلاس منتشر شده است؛ کمتر پژوهشی به بررسی کاربرد مدلسازی رایانهای توسط معلم و اثرات آن ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: مدلسازی رایانهای به یادگیری مفاهیم فراگیر علمی از جمله ساز و کارهای علّی پدیدهها که برای بسیاری از نوآموزان چالشبرانگیز است، کمک فراوانی میکند. باوجود پژوهشهای فراوانی که برای نشان دادن اثربخشی استفاده از رایانه در کلاس منتشر شده است؛ کمتر پژوهشی به بررسی کاربرد مدلسازی رایانهای توسط معلم و اثرات آن بر تفکر و استدلال دانشآموزان در مقایسه با همان تعاملات بدون استفاده از ابزارهای رایانهای پرداخته است. ساختار علّی بسیاری از پدیدههای طبیعی و فیزیکی، تأکید استانداردهای روز آموزش علوم بر توسعه و بهبود تفکر سیستمی در دانشآموزان، نقش پررنگ استدلالهای علّی در درک بهتر علوم، کاربرد فزاینده فنآوریهای رایانهای در کلاس درس فیزیک، ظهور و توسعه سریع نرمافزارهای رایانهای و سامانههای اینترنتی برای مدلسازی و شبیهسازی دنیای واقعی به منظور کمک بیشتر به آموزش و یادگیری فیزیک، و رفع نارساییهای مدلسازی روی کاغذ به کمک رایانه، پژوهشگران را برآن داشت که به بررسی میزان اثربخشی استفاده از مدلسازی رایانهای در کلاس درس فیزیک بر بهبود تفکر سیستمی (با تأکید بر استدلال علّی) دانشآموزان دوره دوم متوسطه بپردازند. بررسی اثربخشی مدلسازی رایانهای بر درک دانشآموزان از پیوندها و استدلالهای علّی در پدیدههای فیزیکی، هدف اصلی این پژوهش است.روشها: . نمونه 80 نفری دانشآموزان پایه یازدهم رشته تجربی انتخاب و در یک طرح نیمه-آزمایشی، متشکل از دو کلاس 20 نفره (با بهرهگیری از مدلسازی رایانهای) و دو کلاس 20 نفره (با بهرهگیری از مدلسازی مفهومی روی کاغذ) شرکت کردند. نمرههای دانشآموزان در استدلال علّی بهصورت پیشآزمون و پسآزمون، جمعآوری شده اند، به کمک تحلیل کواریانس تقاوت بین میانگین پسآزمون استدلال علّی بین گروهها مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش تفاوت میانگین هم برای نوع مدلسازی (رایانهای و کاغذی) و هم برای جنسیت بررسی گردید. این طرح آزمایشی تحلیل واریانس دو عاملی نام دارد.یافتهها: مدلسازی رایانهای در مقایسه با مدلسازی روی کاغذ، در افزایش توانایی دانش آموزان برای ارائه عبارات منسجم علّی و تشریح بهتر شواهد و ایدههای علمی تأثیر داشته است، و موجب غنی شدن تفکر سیستمی دانشآموزان میگردد. شناخت عناصر استدلال، گرداوری شواهد و ابراز دلائل خود بهمنظور به ثمر رساندن استدلالها، و همچنین انسجام استدلال برای افرادی که با مدلسازی کاغذی آموزش دیدهاند دشوارتر از دانشآموزانی است که به کمک مدلسازی رایانه ای آموزش دیدهاند. یافتهها نشان میدهند ارتباط بین شواهد، از دشوارترین قسمتهای یک استدلال فیزیکی است، در واقع توانائی شاگردان در منسجم کردن، و یکپارچه سازی شواهد بهمنظور خاتمه استدلال و بیان نتیجه کمتر از سایر توانائیهای استدلالی آنها بوده است، البته مدلسازی رایانه ای توانسته به نسبت مدلسازی کاغذی این توانایی را بهبود ببخشد.نتیجهگیری: این طرح نیمه-آزمایشی به ما کمک کرد تا درباره تفاوتهای استدلالهای علّی بین دو گروه مختلف، به نتایج مهمی دست پیدا کنیم. بهکارگیری ابزارهای رایانهای میتواند از عهده یادگیری مهارتهای شناختی نسبتاً پیچیده مثل استدلال علّی به خوبی برآید. شبیهسازی رایانهای و مدلهای مفهومی که به کمک رایانهها تولید میشوند میتوانند به شرح و بسط بیشتر پیوندهای علّی و انسجام بیشتر استدلالها در درس فیزیک کمک کنند. از این رو طراحان برنامه درسی و معلمان فیزیک را به استفاده بیشتر از شبیهسازی و مدلسازی رایانهای بهمنظور تقویت تفکر سیستمی در درس فیزیک، و تبیینهای علمی به کمک استدلالهای علّی توصیه میکنیم.
مقاله پژوهشی
سواد اطلاعاتی
فاطمه فضلی نژاد؛ سمانه سلیمی
چکیده
پیشینه و اهداف: در دوران پاندمیک کووید-19 تنها راه حل باقی مانده برای دانشآموزان و دانشجویان حرکت به سمت آموزش برخط است. برای انجام بهتر آموزش برخط، داشتن سواد فناوری اطلاعات و ارتباطات برای معلمان بسیار حیاتی است. فناوری اطلاعات و ارتباطات در جوامع مدرن بهعنوان ابزاری برای دگرگونی سیستمهای آموزشی و همچنین حمایت از توسعه اقتصادی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در دوران پاندمیک کووید-19 تنها راه حل باقی مانده برای دانشآموزان و دانشجویان حرکت به سمت آموزش برخط است. برای انجام بهتر آموزش برخط، داشتن سواد فناوری اطلاعات و ارتباطات برای معلمان بسیار حیاتی است. فناوری اطلاعات و ارتباطات در جوامع مدرن بهعنوان ابزاری برای دگرگونی سیستمهای آموزشی و همچنین حمایت از توسعه اقتصادی در کشاورزی، بهداشت و آموزش وایجاد ارتباط بین جوامع، معلمان و دانشآموزان فراگیر شده است. تحولات مختلف تکنولوژیکی و اجتماعی تقریباً تمام جنبههای زندگی بشر را تغییر داده است. برخی از دانشها، مهارتها، تواناییها، شایستگیها و ویژگیهای شخصی که در قرون گذشته برای زندگی ضروری بودند، اکنون بیربط و برخی دیگر حیاتی شدهاند. اکثراین تغییرات با گسترش فناوریهای جدید، به ویژه فناوریهای اطلاعات و ارتباطات مرتبط است. ظرفیت بهکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در حوزههای مختلف زندگی انسان کمک مهمی به رفاه انسان و شکوفایی جامعه شده است. ارتقای سواد فناوریهای اطلاعات و ارتباطات اولویت اصلی سیاستهای اجتماعی، اقتصادی و بخصوص در حوزه آموزشی بسیاری از کشورها است. با توجه به عصر حاضر داشتن سواد فناوری اطلاعات و ارتباطات میتواند در جهت افزایش توسعه حرفهای معلمان بسیار اثربخش باشد. لذا هدف از انجاماین پژوهش بررسی رابطه بین سواد فناوری اطلاعات و ارتباطات با توسعه حرفهای معلمان بود.روشها: روشاین پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کلیه معلمان ابتدایی شهر خرمشهر در سال تحصیلی 1400-1401 به حجم 615 نفر بودند که به شیوه نمونهگیری تصادفی طبقهای و براساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 235 نفر معلم مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامه سواد فناوری اطلاعات و ارتباطات کاتز و مکلین (2007) در قالب 63 گویه در 7 بّعد شرح دادن (4 گویه)، دستیابی (6 گویه) ارزشیابی (4 گویه) مدیریت (7 گویه)، ترکیب (9 گویه)، خلق کردن (17 گویه) ارتباط برقرار کردن (16 گویه) و پرسشنامه توسعه حرفهای نوا (2008) در شش بعد موارد آموزش(5 گویه)، کار تیمی (5 گویه)، مهارت سازمانی (6 گویه)، توسعه مسیر شغلی (6 گویه)، توسعه روابط بین فردی (4 گویه) و ارتباطات ( 4 گویه) بوده است. روایی محتوایی و پایایی هر دو پرسشنامه براساس آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار استنباطی (آزمون ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون گام به گام و آزمون t) با کمک نرمافزار spss 21 استفاده شده است.یافتهها: یافتهها نشان داد بین سواد فناوری اطلاعات و ارتباطات با توسعه حرفهای و ابعاد آن رابطه معنیداری وجود دارد و از بین ابعاد سواد فناوری اطلاعات و ارتباطات، ارتباط برقرار کردن، خلق کردن، ترکیب و ارزشیابی قادر به پیشبینی توسعه حرفهای معلمان است. همچنین، یافتهها نشان داد وضعیت سواد فناوری اطلاعات و ارتباطات معلمان و توسعه حرفهای مطلوب بوده است. نتیجهگیری: با توجه به یافتههایاین مطالعه به برنامهریزان و سیاستگذاران آموزش و پروش پیشنهاد میشود زمینههای بهبود سواد فناوری اطلاعات و ارتباطات معلمان را در رأس برنامهها و آموزشهای ضمن خدمت قرار دهند. طراحی و اجرای درس سواد فناوری اطلاعات و ارتباطات برای دورههای تربیت معلم توصیه میشود.
مقاله پژوهشی
فناوری آموزش- واقعیت افزوده
مریم یوسفی؛ حسین زنگنه
چکیده
پیشینه و اهداف: نگرشها در ابعاد مختلف زندگی انسان تأثیر عمیقی دارند و رفتار انسان را تشکیل میدهند. یکی از این ابعاد مهم زندگی، نگرش به یادگیری است و نگرش یادگیری، رفتار یادگیری را تحت تأثیر قرار میدهد. نگرش منفی یادگیرندگان از دغدغههای هر سیستم آموزشی است. اما امروزه با تغییر روشهای آموزشی میتوان نگرش یادگیرندگان را نیز بهبود ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: نگرشها در ابعاد مختلف زندگی انسان تأثیر عمیقی دارند و رفتار انسان را تشکیل میدهند. یکی از این ابعاد مهم زندگی، نگرش به یادگیری است و نگرش یادگیری، رفتار یادگیری را تحت تأثیر قرار میدهد. نگرش منفی یادگیرندگان از دغدغههای هر سیستم آموزشی است. اما امروزه با تغییر روشهای آموزشی میتوان نگرش یادگیرندگان را نیز بهبود بخشید. واقعیت مجازی یکی از فناوریهایی است که به تغییر نگرش دانشآموزان کمک کرده و باعث غنیتر و پویاتر شدن محیطهای کلاسی شده است. واقعیت مجازی را میتوان شبیه سازی یک موقعیت تعریف کرد. با این اوصاف چگونگی طراحی واقعیت مجازی بهمنظور بهبود نگرش، موضوع مهمی است که باید به آن توجه شود. نگرش را میتوان متشکل از باورها، احساسات و رفتار فرد دانست و در دوران ابتدایی است که اولین نگرشها در فرد حاصلشده و این نگرش نقش مهمی در انگیزه و رفتار آدمی ایفا میکند. از طرفی فنّاوریها، امروزه نقش اساسی در زندگی انسان دارند و لازم است با برنامهریزیهای درست و هدفمند از آنها در حیطههای مختلف زندگی استفاده کرد. یکی از این حیطههای مهم تعلیم و تربیت است. در امر آموزش، انتخاب رسانه یک موضوع اساسی است. انتخاب رسانه باید با توجه به عواملی ازجمله ویژگیهای موضوع درسی و یادگیرنده انجام پذیرد تا منجربه اثرگذاری شود. اگر رسانهها بهدرستی انتخاب و طراحی نشوند باعث ضررهای مالی و اتلاف وقت خواهند شد. پس چگونگی طراحی رسانه که در این پژوهش واقعیت مجازی است در جهت تأثیر بر نگرش، حائز اهمیت است. از طرفی با توجه به نظریه یادگیری پیام هاولند، 3 عامل منبع، پیام و ویژگیهای مخاطب ازجمله عواملی است که بهمنظور تغییر نگرش باید به آنها توجه شود به همین جهت هدف پژوهش حاضر مرور مطالعات انجامشده درزمینهی استفاده از واقعیت مجازی در مقطع ابتدایی از لحاظ نگرش در راستای پاسخ به این سؤالات بود: الف) طی مطالعات انجام شده، در کدام عوامل کلاسی (موضوع درسی و پایه تحصیلی) استفاده از واقعیت مجازی بهمنظور بهبود نگرش مورد توجه است؟ ب) طی مطالعات انجام شده، طراحی محتوای واقعیت مجازی جهت بهبود نگرش دانشآموزان ابتدایی چگونه است؟ و ج) طی مطالعات انجام شده، فعالیتهای آموزشی در کلاسهای مبتنی بر واقعیت مجازی جهت بهبود نگرش دانشآموزان ابتدایی چگونه است؟روشها: این پژوهش به شیوه مرور نظاممند، از مرداد تا آخر آبان ماه 1401 انجام گرفت (آگوست تا نوامبر 2022). جستوجو در پایگاههای اطلاعاتیWiley, Scopus, Springer link, Web of Science با واژگان کلیدی Virtual reality, Attitude, Primary students به همراه گروه کلمات مربوطه انجام شد. معیار ورود و پذیرش پژوهشها شامل این موارد بود: مرتبط با واقعیت مجازی و استفاده از این فناوری در آموزش و یادگیری، در ارتباط با دانشآموزان ابتدایی، در ارتباط با نگرش، پژوهشهایی به زبان انگلیسی یا فارسی و مقالات مجالات. درنهایت با توجه به معیارهای ورود از 233 پژوهش دادههای 12 مورد استخراج، توصیف، تحلیل و استنتاج شد.یافتهها: با توجه به سؤالات پژوهش، دادههایی همچون موضوعات درسی، پایه تحصیلی، توضیحات محتوای واقعیت مجازی و فعالیتهای انجام شده در کلاسهای مبتنی بر واقعیت مجازی در پژوهشها استخراج شد. پس از تحلیل و ترکیب، یافتهها حاکی از آن است که بیشتر موضوعات درسی کارشده در دروس علوم تجربی، مطالعات اجتماعی، زبان انگلیسی و تربیت بدنی بود. درواقع باتوجه به این یافتهها استفاده از واقعیت مجازی در پایه پنجم و ششم ابتدایی و در دروسی مانند علوم مورد توجه بوده و میتوان گفت بیشترین تأثیر را بر نگرش یا بهبود آن داشتهاند. همچنین پس از ترکیب و قرار دادن دادههای مربوط به محتواهای واقعیت مجازی در کنار هم، ویژگیهایی مانند حس حضور، تعامل، تکرار محتوا، تمرین و حل مسأله، حالت پویانمایی، استفاده از تصاویر واقعی و عامل آموزشی استخراج شد. این یافتهها نشان دادند که وجود این عناصر در محتوای واقعیت مجازی ممکن است بر بهبود نگرش دانشآموزان نقش داشته باشند. فعالیتهای انجام شده در کلاسها شامل مشاهده محتوا، بررسی و کاوش محتوا، انجام تکالیف، کارگروهی، گوش دادن به آموزشهای معلم و پرسش و پاسخ بود. این ویژگیها و عناصر از کنارهم قراردادن اطلاعات پژوهشهای انجام شده است نه به معنای وجود همه این عوامل در همه مطالعات.نتیجهگیری: از تبیین و استنتاج یافتهها میتوان اینگونه استدلال کرد که استفاده از واقعیت مجازی جهت تغییر و بهبود نگرش در پایه پنجم و در درس علوم بیشتر مورد توجه بوده است. زمانی که یادگیرنده در مرحله انتزاعی (از لحاظ رشد شناختی پیاژه) قرار دارد، این فناوری میتواند موجب بهبود یادگیری و نگرش شود، درواقع از یافتهها و تحلیل آنها اینگونه استنتاج شد که سن عامل مهمی در توجه به نگرش است و زمانی که یادگیرندگان در مرحله انتزاعی یا عملیات صوری قرار دارند، استفاده از واقعیت مجازی میتواند موجب اثربخشی آن از لحاظ نگرش شود. همچنین استفاده از این فناوری در دروسی مانند علوم که دارای ویژگیهایی ازجمله محدودیتهای مکانی، زمانی و دارای مطالب انتزاعی است، میتواند مؤثر باشد. طراحان محتوای واقعیت مجازی میتوانند آن را بهگونهای طراحی کنند که امکان بررسی و کاوش محتوا، امکان تعامل، تکرار محتوا و تمرین و حل مسأله وجود داشته باشد. از استنباط فعالیتهای کلاسی میتوان نتیجه گرفت که معلمان قبل از مشاهده واقعیت مجازی توسط یادگیرندگان به گروهبندی آنها پرداخته و بعد از مشاهده واقعیت مجازی توضیحات تکمیلی خود را اضافه کنند. همچنین به ارائه وظایف و تکالیف مطابق با اهداف کلاس و محتوا بپردازند و فرصت پرسش و پاسخ را فراهم آورند. درنهایت با توجه به این عوامل، میتوان از فناوری واقعیت مجازی جهت ایجاد، تغییر و یا بهبود نگرش دانشآموزان ابتدایی استفاده کرد.
مقاله پژوهشی
فناوری آموزش- یادگیری تلفیقی
عباس حسینی؛ محمدرضا یوسف زاده چوسری؛ فرهاد سراجی
چکیده
پیشینه و اهداف: مأموریت نظام آموزش وپرورش تبدیل دانش آموزان بهعنوان شهروندان جامعه اطلاعاتی، متناسب با تحولات فناورانه است که بتوانند در آموزش، از امکانات و بسترهای بهوجود آمده برای راهبری و هدایت فعالیتهای روزمره و حل مسائل گوناگون به نحو مقتضی بهره گیرند. نظام آموزشی ایران با تدوین«سند تحول بنیادین آموزش و پرورش» ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: مأموریت نظام آموزش وپرورش تبدیل دانش آموزان بهعنوان شهروندان جامعه اطلاعاتی، متناسب با تحولات فناورانه است که بتوانند در آموزش، از امکانات و بسترهای بهوجود آمده برای راهبری و هدایت فعالیتهای روزمره و حل مسائل گوناگون به نحو مقتضی بهره گیرند. نظام آموزشی ایران با تدوین«سند تحول بنیادین آموزش و پرورش» بر بهکارگیری فناوریهای نوین، شبکه ملی اطلاعات وارتباطات در آموزش و پرورش تأکید کرده است. با توجه به حساسیت دوره ابتدایی، ﺁﺷﻨﺎﯾﯽ و استفاده ﺩﺍﻧﺶﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﺍﯾﻦ ﻣﻘﻄﻊ از فناوریهای ﺟﺪﯾﺪ سبب میشود فرهنگ تلفیق فناوری را از همان ابتدا در درون خود نهادینه کرده و همیشه علم را با عمل همراه کنند. همگام باگسترش تلفیق فاوا در مدارس، موضوع ارزشیابی تلفیق فاوا در مدارس ابتدایی از جهت تضمین و بهبود کیفیت یاددهی و یادگیری، تعیین بسترها و استلزامات تلفیق در برنامهدرسی جهت پیاده سازی و اجرا اهمیت مییابد. معیارهای ارزﺷﯿﺎﺑﯽ کلیه کارشناسان، مدیران و معلمان را یاری میکند که پیوسته از نتایج کار خویش آگاهی پیدا کنند و بدانند تا چه اندازه اهداف آموزشی و اهداف سازمان تحقق یافته است. این آگاهی سبب میشود تا تلفیق فاوا در برنامه درسی به شکل مطلوب صورت گیرد. هدف پژوهش حاضر تعیین چارچوب ارزشیابی تلفیق فاوا در برنامهدرسی دوره ابتدایی است.روشها: این تحقیق به روش ترکیبی از نوع اکتشافی در دو مرحله انجام شد. مرحله اول با روش مطالعه کیفی که از نوع پدیدارشناسانه بود جهت تعیین معیارهای ارزشیابی با استفاده از روش مصاحبه نیمه ساختارمند، به روش نمونهگیری هدفمند از نوع ملاکی و در مرحله بعد برای تأیید معیارهای ارزشیابی از پرسشنامه به روش نمونهگیری در دسترس استفاده شد. مشارکتکنندگان در بخش کیفی شامل معلمان و مدیران مدارس هوشمند و در بخش کمّی متخصصان حوزه یادگیری الکترونیکی بود. مشارکت کنندگان در بخش کیفی براساس روش نمونه گیری ملاک محور و قاعده رسیدن به اشباع نظری، شامل 6 مدیر و 9 آموزگار و جامعه آماری در بخش کمّی شامل 10 متخصص حوزه یادگیری الکترونیکی بود. بهمنظور تحلیل دادههای جمعآوریشده در بخش کیفی از روش کولایزری (کدگذاری باز، محوری وانتخابی) و در بخش کمّی از CVR استفاده شد.یافتهها: یافتههای پژوهش در بخش کیفی حاکی از آن بود که چارچوب ارزشیابی تلفیق فاوا شامل 13 ملاک در بخشهای مختلف پشتیبانی (3 ملاک)، محتوای الکترونیکی (2 ملاک)، فعالیتهای یاددهی معلم (2 ملاک)، مواد و منابع یادگیری (2 ملاک)، فعالیتهای یادگیری (2ملاک و فعالیتهای گروهی دانشآموزان (2 ملاک) است. در بخش کمّی درصد CVR همه شش مؤلفه ارزشیابی از عدد جدول (62/0) بالاتر بود. مؤلفههای محتوای الکترونیکی و پشتیبانی با بیشترین درصد و صلاحیت دانشآموزان کمترین درصد توافق در بین معیارهای ارزشیابی تأیید شدند.نتیجهگیری: برای افزایش کیفیت تلفیق در ارزشیابی باید به تعامل و تراکنش کلیه مؤلفه های ارزشیابی توجه ویژه شود. تأکید بر ارزشیابی مجزای ابعاد تلفیق، اجرای ناقص ارزشیابی تلفیق در برنامه درسی است. پیشنهاد میشود ارزیابان حوزه ستادی و صفی در ارزشیابی تلفیق فاوا در برنامهدرسی نگاه جامع و کلنگر به کلیه معیارهای ارزشیابی داشته باشند.
مقاله پژوهشی
فناوری آموزش- آموزش عالی
فاطمه بهرامی؛ محسن نظرزاده زارع
چکیده
پیشینه و اهداف: نهادها معمولاً فناوریهای موردنیاز خود را از محیط پیرامونی خود وارد سازمان میکنند. بر این اساس، دانشگاه نیز بهعنوان یکی از نهادهای اجتماعی مهم، تحت تأثیر انقلاب الکترونیک و ظهور فناوریهای جدید در محیط پیرامونی خود، به سمتوسوی بهکارگیری نظامهای چندرسانهای و آموزش الکترونیکی سوق پیدا کرد؛ اما بهکارگیری ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: نهادها معمولاً فناوریهای موردنیاز خود را از محیط پیرامونی خود وارد سازمان میکنند. بر این اساس، دانشگاه نیز بهعنوان یکی از نهادهای اجتماعی مهم، تحت تأثیر انقلاب الکترونیک و ظهور فناوریهای جدید در محیط پیرامونی خود، به سمتوسوی بهکارگیری نظامهای چندرسانهای و آموزش الکترونیکی سوق پیدا کرد؛ اما بهکارگیری آموزش الکترونیکی باوجود فرصتهایی بیشمار، مشکلات و چالشهای عمدهای را نیز به همراه داشته است که در مطالعات گذشته به برخی از آنها ازجمله عدم ارتباط و تعامل حضوری بین یاددهنده و یادگیرنده اشاره شده است؛ بنابراین، راهحلی که در آموزش الکترونیکی برای مواجهه با این مشکل ارائهشده است، رویکرد یادگیری ترکیبی است. تحقیقات نشان داده که در بهکارگیری یادگیری ترکیبی عوامل مختلفی از قبیل آموزشی، محیطی، نهادی و سازمانی، تأثیرگذار هستند و عدم توجه به هریک از آنها میتواند موجب شکست این نوع از آموزش و یادگیری شود. ازاینرو، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر عوامل نهادی در بهکارگیری یادگیری ترکیبی توسط اعضای هیأتعلمی دانشگاه ملایر بود.روشها: پژوهش حاضر ازنظر هدف، پژوهشی کاربردی، ازنظر زمانی مقطعی- عرضی، ازلحاظ مکانی میدانی و از نظر نحوه گردآوری دادههای مورد نیاز، از نوع توصیفی همبستگی با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل تمامی اعضای هیأتعلمی دانشگاه ملایر با تعداد ۱۵۳ نفر بود. با توجه به حجم محدود جامعه پژوهش، همگی اعضای هیأتعلمی مورد آزمون قرار گرفتند که با نرخ بازگشتپذیری ۹۲ درصد، درنهایت، تعداد ۱۴۰ نفر در پژوهش مشارکت کردند. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامههای عوامل نهادی و یادگیری ترکیبی بودند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای آمار توصیفی( فراوانی، درصد، میانگین) و استنباطی( آزمون همبستگی و تحلیل مسیر) در دو نرمافزار آماری اس پی اس اس نسخه ۲۲ و اسمارت پی ال اس نسخه ۶ استفاده شد.یافتهها: یافتههای بهدست آمده از تحلیل آماری دادهها، بیانگر تأثیر مثبت و معنادار عامل هنجاری با ضریب مسیر (151/0) در بهکارگیری یادگیری ترکیبی توسط اعضای هیأتعلمی، عامل تقلیدی با ضریب مسیر (413/0) در بهکارگیری یادگیری ترکیبی توسط اعضای هیأتعلمی و عامل اجباری با ضریب مسیر (362/0) در بهکارگیری یادگیری ترکیبی توسط اعضای هیأتعلمی داشت. همچنین، شاخصهای اندازهگیری و برازش مدل نیز حاکی از مطلوب بودن آن داشت.نتیجهگیری: درمجموع این پژوهش نشان داد عوامل نهادی (عوامل هنجاری، عوامل اجباری و عوامل تقلیدی) در بهکارگیری یادگیری ترکیبی توسط اعضای هیأتعلمی تأثیر زیادی دارد؛ بر این اساس از طریق تدوین آییننامهها و قوانین داخلی مبنی بر بهکارگیری یادگیری ترکیبی در فرایند یاددهی- یادگیری در دانشگاهها، فرهنگسازی بیشتر در استفاده از یادگیری ترکیبی در فرایند یاددهی- یادگیری توسط اعضای هیأتعلمی، الگوبرداری و تقلید از دانشگاهها و مؤسسات موفق در عرصه اجرای یادگیری ترکیبی، آموزش اساتید در نحوه بهکارگیری یادگیری ترکیبی در تدریس، تشویق بیشتر اعضای هیأتعلمی به استفاده از یادگیری ترکیبی و در نظر گرفتن امتیازهای آموزشی بیشتر برای اعضای هیأتعلمی در راستای استفاده از یادگیری ترکیبی در تدریس، میتوان به نهادینهتر شدن هرچه بیشتر بهکارگیری یادگیری ترکیبی در بستر دانشگاهی کمک کرد.
مقاله پژوهشی
کاربرد بازی در آموزش
منیژه احمدی؛ سیده فاطمه نورانی؛ سپیده حسینی
چکیده
پیشینه و اهداف: بحران های زیست محیطی تهدیداتی برای تمامی موجودات و تعادل طبیعت می باشند که ریشه آنها فعالیت انسانی است. بنابراین تغییر فعلی رفتار انسان از طریق آموزش، قادر به برطرف نمودن مشکلات زیست محیطی خواهد بود. هدف از آموزش محیط زیست؛ افزایش حساسیت افراد نسبت به رویدادها و تغییرات محیط فیزیکی، زیستی، اجتماعی، اقتصادی، اجتماعی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: بحران های زیست محیطی تهدیداتی برای تمامی موجودات و تعادل طبیعت می باشند که ریشه آنها فعالیت انسانی است. بنابراین تغییر فعلی رفتار انسان از طریق آموزش، قادر به برطرف نمودن مشکلات زیست محیطی خواهد بود. هدف از آموزش محیط زیست؛ افزایش حساسیت افراد نسبت به رویدادها و تغییرات محیط فیزیکی، زیستی، اجتماعی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و تأثیرات آنها بر محیط زیست است تا توانایی تشخیص مسائل محیط زیستی بتوانند مهارت های لازم را در ابداع روش ها و وسایل حفظ محیط زیست و حل معضلات آن کسب کنند. در حال حاضر گیمیفیکیشن یکی از تکنیک هایی است که کاربرد خوبی در افزایش سواد زیست محیطی دانش آموزان کاربرد دارد. گیمیفیکیشن که در برخی منابع «بازی وارسازی» ترجمه شده است، به معنای استفاده از نمادها و تفکرات بازیگونه در زمینه هایی که ماهیت بازی ندارند، است. گیمیفیکیشن از جمله موضوعات مورد بحث در سال های اخیر است که می توان آن را برای افزایش کارایی و تعامل کاربران مورد استفاده قرار داد. در صورت استفاده صحیح از گیمیفیکیشن در محیط های آموزشی، یادگیری بهتر دانش آموزان منتج خواهد شد. پژوهش حاضر با هدف تأثیر گیمیفیکیشن (بازی وارسازی) بر ارتقاء سواد زیست محیطی دانش آموزان دوره اول ابتدایی شهر تهران انجام شده است.روشها: پژوهش به صورت شبه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه آزمایش انجام گردید. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر (6-7) ساله مشغول به تحصیل در آموزش و پرورش منطقه 15 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 هستند. با روش نمونه گیری تصادفی خوش های چندمرحله ای؛ تعداد 60 نفر (دوکلاس) به عنوان حجم نمونه انتخاب گردیدند و به صورت تصادفی30 نفر در گروه آزمایش قرار گرفتند. این جامعه به مدت 12 جلسه بخشی از مفاهیم سواد زیست محیطی را از طریق آموزش مبتنی بر گیمیفیکیشن دریافت نمودند. ابزار جمع آوری داده ها؛ پرسشنامه محقق ساخته است که روایی صوری و محتوایی آن توسط اساتید مورد تأیید قرار گرفته است. همچنین پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مقدار 86/0 گزارش شده که بیانگر پایایی قابل قبول است. داده های حاصل با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی به کمک نرم افزار 24 SPSS مورد بررسی قرار گرفت.یافتهها: نتایج داده ها بر روی فرضیات نشان داد که گیمیفیکیشن در ارتقاء سواد زیست محیطی دارای تأثیر معنی دار و مثبت است (6/70F1,57 = و 001/0P=). همچنین گیمیفیکیشن در ارتقاء سواد زیست محیطی(مدیریت مصرف آب (58/66F1,57 = و 001/0P=)، مدیریت مصرف برق (04/58F1,57 = و 001/0P=)، مدیریت مصرف گاز (04/58F1,57 = و 001/0P=)، مدیریت پسماند (8/40F1,57 = و 001/0P=)، حفظ جنگل (63/337F1,57 = و 001/0P=)، حفظ حیوانات (06/51F1,57 = و 001/0P=) بر روی دانش آموزان دوره اول ابتدایی تاثیرگذار است.نتیجهگیری: بنابراین با توجه به یافته ها و نتایج پژوهش حاضر، و تایید تأثیر مثبت گیمیفیکیشن در ارتقاء سواد زیست محیطی (مدیریت مصرف آب، مدیریت مصرف برق، مدیریت مصرف گاز، مدیریت پسماند، حفظ جنگل و حفظ حیوانات)، می توان نتیجه گرفت که استفاده از گیمیفیکیشن در آموزش، رویکرد جدیدی است که باعث تحول گستردهای در نظام تعلیم و تربیت شده و امید اثربخشی یادگیری مفاهیم زیست محیطی و سواد مرتبط با آن را در دانش آموزان افزایش می دهد.
مقاله پژوهشی
فناوری آموزش - هوش مصنوعی
ویدا گوهری؛ مرضیه کرامتی نوجه ده سادات؛ فریبا رمضانی ویشکی
چکیده
پیشینه و اهداف: آموزش و پرورش یکی از ارکان اصلی تولید دانش و علم در نیل به پیشرفت علمی و فرهنگی هر کشور توسط معلمان است و هرگونه ناکارآمدی در آن میتواند به چالشها و مشکلات گستردهای از منظر اجتماعی، فرهنگی، علمی، سیاسی، مذهبی و ... در جامعه بینجامد. ازاینرو تعیین ارزیابی شایستگی دانشجومعلمان به ویژه قبل از ورود به عرصه حرفه معلمی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: آموزش و پرورش یکی از ارکان اصلی تولید دانش و علم در نیل به پیشرفت علمی و فرهنگی هر کشور توسط معلمان است و هرگونه ناکارآمدی در آن میتواند به چالشها و مشکلات گستردهای از منظر اجتماعی، فرهنگی، علمی، سیاسی، مذهبی و ... در جامعه بینجامد. ازاینرو تعیین ارزیابی شایستگی دانشجومعلمان به ویژه قبل از ورود به عرصه حرفه معلمی از منظر دانش، مهارت و نگرش ضروری به نظر میآید. در این پژوهش، شایستگی نو معلمان قبل از ورود به آموزش و پرورش، با استفاده از شبکه عصبی هوش مصنوعی بهعنوان یک ابزار محاسباتی دقیق ارزیابی شد.روشها: در پژوهش حاضر، روش تحقیق از نوع کاربردی و بهصورت کمّی است. جامعه آماری، دانشجویان دانشگاه فرهنگیان و نمونه آماری بهصورت خوشهای، تعداد 91 دانشجو معلم ورودی 1395-13۹4 رشته آموزش زیستشناسی مرکز آموزش عالی شهید بهشتی دانشگاه فرهنگیان مورد ارزیابی قرار گرفتند. نمونه آماری با حجم500 داده (80% آموزش و 20% تست) بهعنوان شرکتکننده انتخاب و دادهها، براساس ریز نمرات فارغالتحصیلان در دروس عمومی، تربیتی، تخصصی تربیتی، تخصصی تئوری، کارنما، کارورزی و معدل کل جمعآوری و سپس با بهرهگیری از تکنیکهای استخراج ویژگی از ریزنمرات دانشجو معلمان مذکور، در فایل اکسل به دادههای مناسب جهت تعیین شایستگی و عدم شایستگی آنها برچسبزنی شد و براساس یافتهها، به روش شبکه عصبی پیشخور مورد آموزش قرار گرفت. با توجه به بررسیهای انجام شده بر روی لایهها و تعداد نورونها بر دادگان الگوریتم، شبکه عصبی سه لایه با دو لایه پنهان با تعداد نورونهای 300 و یک لایه خروجی با تعداد 1 نورون طراحی شد.یافتهها: نتایج حاصل از بررسی شایستگی حرفهای براساس ریزنمرات دانشجومعلمان و استخراج دادگان جدید در هفت بعد تخصصی تئوری، تخصصی تربیتی، عملی تربیتی، عمومی، کارورزی، کارنما و معدل کل نشاندهندۀ بالاترین میانگین با عدد 8/19 در دروس تربیتی و کمترین میانگین با عدد 67/16 در دروس تخصصی تئوری بود. آنالیز یافتهها با توجه به دادگان آموزشی موجود از فارغ التحصیلان و برچسبزنی افراد خبره، میزان شایستگی را به میزان 77/17 نشان داد.نتیجهگیری: ارزیابی شایستگی دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان، براساس شبکه عصبی پیشخور هوش مصنوعی بهعنوان یک رویکرد جدید در کشور انجام شد. طراحی شبکه عصبی مورد نظر براساس معیارهای موجود در روش ماتریس درهمریختگی صورت گرفت. بر این اساس معیارهای صحت و دقت برای شبکه عصبی پیشخور با دو لایه پنهان به ترتیب 94% و 95% بود و میزان شایستگی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان در دروس مختلف، نمرات بالای 17 بهعنوان شاخص مطلوب و نمرات پایینتر از 17 بهعنوان شاخص نامطلوب در نظر گرفته شد. میزان شایستگی دانشجویان در دروس تربیتی با میانگین عددی 8/19 در حد مطلوب و در دروس تخصصی تئوری با میانگین عددی 67/16 در حد نامطلوب برآورد شد. این نتایج، لزوم توجه بیشتر به دروس تخصصی تئوری را خاطر نشان کرد؛ چرا که هر معلمی، در کنار تمام شاخصههای تربیتی، بایستی دانش و سطح علمی مناسب و کافی جهت ارائه درست و اصولی مطالب علمی به دانشآموزان را داشته باشد. علاوه براین، پیشنهاد میشود در پژوهشهای دیگر با بهکارگیری پرسشنامههای خاص مبتنی بر نگرش دانشجویان از حرفه معلمی، ضریب شایستگی ارزیابی میشود. از طرفی، دستخط دانشجو میتواند بهعنوان یک شاخص دیگر در کنار سایر دادگان، مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد. همچنین از الگوی شبکه عصبی هوش مصنوعی، جهت تعیین شایستگی دانشجو معلمان در سایر رشتههای علوم پایه و علوم انسانی استفاده شود.