فناوری آموزش- یادگیری تلفیقی
الهام اکبری؛ طاهره یزدی نژاد؛ رضوان نظری؛ مبین تاتاری
چکیده
پیشینه و اهداف: یادگیری ترکیبی، بهعنوان یک مفهوم کلیدی در حوزه آموزش، اهمیت ویژهای دارد. با ظهور ویروس کرونا و پدیده همهگیری، اهمیت این نوع آموزش بیش از پیش آشکار شد. بهعبارت دیگر، یادگیری ترکیبی میتواند نقشی حیاتی در حل مسائل و سهولت فرآیند آموزش داشته باشد. مطالعه حاضر، کوشیده است تا ادراک معلمان را نسبت به انواع مدلها ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: یادگیری ترکیبی، بهعنوان یک مفهوم کلیدی در حوزه آموزش، اهمیت ویژهای دارد. با ظهور ویروس کرونا و پدیده همهگیری، اهمیت این نوع آموزش بیش از پیش آشکار شد. بهعبارت دیگر، یادگیری ترکیبی میتواند نقشی حیاتی در حل مسائل و سهولت فرآیند آموزش داشته باشد. مطالعه حاضر، کوشیده است تا ادراک معلمان را نسبت به انواع مدلها و رویکردهای آموزشی بهویژه، یادگیری ترکیبی مورد بررسی قرار دهد، معلمانی که بهواسطه بحران کرونا در طول سالهای اخیر هم یادگیری الکترونیکی و هم یادگیری ترکیبی را تجربه کردهاند. این ادراک و فهم شامل دیدگاههای آنها درباره ترجیح و علاقه، اثربخشی و کارآیی، تعامل، مشارکت در فرایند آموزش و مزایا و ویژگیهای محیطهای یادگیری نسبت به انواع مختلف آموزش (حضوری، ترکیبی، مجازی) میباشد.روشها: جامعه آماری، تمام معلمان مقاطع مختلف تحصیلی که از یادگیری الکترونیکی/ شاد در دوران همهگیری کرونا استفاده میکردند، بود که 964 نفر از آنها با نمونهگیری دواطلبانه وارد مطالعه شدند و دادهها، از طریق پرسشنامه آنلاین طی ۳ماه، جمعآوری شد. برای تعیین پایایی پرسشنامه مزبور، از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که بزرگتر از 69/0 بود و برای تعیین روایی صوری، پرسشنامه در اختیار سه نفر از خبرگان دانشگاهی و سه نفر از کارشناسان وزارت آموزشوپرورش قرار گرفت و پس از اعمال نظر آنان و انجام اصلاحات لازم، فرم نهایی پرسشنامه ها، تدوین شد. سپس پرسشنامه مزبور از طریق گوگل فرم به یک فرم آنلاین تبدیل شد. این پرسشنامه، از مقیاس 5 درجهای لیکرت تشکیل شد. از پاسخدهندگان خواسته شد که پاسخی به هر عبارت از" کاملاً مخالفم تا کاملاً موافقم" را برای یادگیری حضوری، ترکیبی و مجازی انتخاب کنند. از شرکت کنندگان خواسته شد تا یادگیری حضوری خود را بر اساس تجربیات قبل از همهگیری و یادگیری آنلاین خود را بر اساس تجربه خود در طول همهگیری رتبهبندی کنند. در پایان پرسشنامه، از معلمان خواسته شد تا شیوه یادگیری ترجیحی خود را نشان دهند و بگویند کدام روش یادگیری ممکن است برای دانشآموزان پس از همهگیری مفیدتر باشد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS22 انجام شد. P <0.05 بهعنوان نقطه برش از نظر آماری معنیدار در نظر گرفته شد.یافتهها: معلمان، استفاده از یادگیری ترکیبی را تسهیلگر یادگیری میدانند، ویژگیهای محیط یادگیری ترکیبی را میپسندیدند و از یادگیری ترکیبی لذت میبردند، از نظر آنها میزان تعامل با دانشآموزان در یادگیری ترکیبی نسبتاً بالا است و در عین حال، معتقدند که یادگیری ترکیبی منجر به افزایش حجم کاری و نیز هزینه اقتصادی میگردد. بخش دیگری از نتایج در رابطه با ترجیح نوع آموزش نشان میدهد که آموزش حضوری با مقدار37/2 دارای بزرگترین مقدار میانگین رتبهای و در نتیجه بیشترین ارجحیت است. بعد از آن یادگیری ترکیبی با مقدار 22/2 و یادگیری الکترونیکی با مقدار 41/1 در اولویتهای بعدی قرار گرفتند. در اثربخشی یادگیری ترکیبی و مشارکت در فرآیند آموزش مقدار t کوچکتر از 96/1 و سطح معناداری برای تمامی این متغیرها کمتر از 05/0 میباشد.نتیجهگیری: با توجه به ادراک معلمان از ویژگیهای یادگیری ترکیبی که مهمترینشان پسندیدن ویژگیهای محیط یادگیری و نقش تسهیلکننده یادگیری ترکیبی است اما مواردی نظیر اثربخشی و مشارکت در فرآیندآموزش را از ویژگیهای یادگیری ترکیبی نمیدانند. به همین سبب باید در جهت بهبود ادراک معلمان از یادگیری ترکیبی اقدامات مربوطه صورت گیرد.
فناوری آموزش - هوش مصنوعی
محمدرضا رضائی؛ احسان پازوکی؛ رضا ابراهیم پور
چکیده
پیشینه و اهداف: در عصر حاضر، با توجه به گسترش روزافزون فناوری در سراسر جهان، سیستمهای آموزش الکترونیکی بهسرعت در حال گسترش هستند. با پیشرفت آموزش الکترونیکی حرکت از سمت آموزش سنتی (رویکرد ارائه یک آموزش برای همه) به سمت آموزش شخصیسازی شده آغاز شد. آموزش شخصیسازی شده یک رویکرد آموزشی است که هدف آن، سفارشی کردن یادگیری براساس ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در عصر حاضر، با توجه به گسترش روزافزون فناوری در سراسر جهان، سیستمهای آموزش الکترونیکی بهسرعت در حال گسترش هستند. با پیشرفت آموزش الکترونیکی حرکت از سمت آموزش سنتی (رویکرد ارائه یک آموزش برای همه) به سمت آموزش شخصیسازی شده آغاز شد. آموزش شخصیسازی شده یک رویکرد آموزشی است که هدف آن، سفارشی کردن یادگیری براساس نقاط قوت، مهارتها، علایق و نیازهای یادگیرنده است. این روش از آموزش مانند هر شیوه نوین دیگری دارای نقاط ضعف و قوت است. در واقع، میتوان افزایش انگیزه و کسب مهارت خودحمایتی را از مزایای مهم این نوع از آموزش دانست. در مقابل، بهعنوان نقاط ضعف این روش میتوان به زمانبر بودن آموزش، چالش در پیادهسازی و عدم وضوح در شیوه بهکارگیری اشاره کرد. با توجه به در دسترس بودن دادههای بسیار از یادگیرندگان، استفاده از هوش مصنوعی جهت شخصیسازی آموزش هم کیفیت را افزایش میدهد و هم باعث جذابیت آموزش خواهد شد. امروزه، یکی از شیوههای شخصیسازی آموزش، ارائه براساس ترجیحات یادگیرندگان است. ترجیحات یادگیرنده میتواند بهصورت خودانگارانه و بهطور صریح با درخواست مستقیم از یادگیرنده یا بهصورت ضمنی و جمعآوری و پایش دادهها شناسایی و استخراج شود. امروزه مدلسازی ترجیحات کاربر یکی از چالش برانگیزترین وظایف در سیستمهای آموزش الکترونیکی است که با حجم زیادی از اطلاعات سروکار دارد. هدف این پژوهش، استخراج ضمنی ترجیحات یادگیرنده با بهرهگیری از یک سامانه آموزشی هوشمند تعاملی برخط است که مدلسازی ترجیحات یادگیرنده با استفاده از مفهومسازی برای اشیای یادگیری از طریق گسترش پروفایل و بهرهگیری از الگوریتمهای هوش مصنوعی انجام میشود. مدل با دادههای تعاملی جمعآوری شده آموزش دیده و اشیای یادگیری جدید را براساس ترجیحات یادگیرنده در اختیار او قرار میدهد. این پژوهش، از نظر هدف کاربردی است.روشها: در این پژوهش، با توجه به جامعه در دسترس ما، 29 آقا و خانم دانشجوی کارشناسی رشته کامپیوتر، با میانگین سنی 5/21 سال که درس یادگیری ماشین را نگذرانده بودند، بهعنوان شرکتکننده همکاری داشتند. شرکتکنندگان پس از ثبتنام بهصورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. به گروه آزمایش محتوای شخصیسازی شده منطبق با ترجیحات و به گروه کنترل محتوای نامنطبق با ترجیحات ارائه شد. پس از طی آموزش، میزان یادگیری و بار شناختی شرکتکنندگان توسط آزمون عملکردی طراحی شده و پرسشنامه شاخص بار کاری ناسا مورد سنجش قرار گرفت. در پایان سطح معناداری نتایج بهدست آمده دو گروه با استفاده از آزمون آماری تی مستقل مورد ارزیابی قرار گرفت.یافتهها: براساس نتایج بهدست آمده، میانگین نمرات آزمون عملکردی گروه آزمایش که محتوای منطبق با ترجیحات دریافت کرده بودند نسبت به میانگین گروه کنترل با مقدار 7/0p= دارای اختلاف معنادار نبود (ضمن انجام یادگیری)؛ اما میانگین بار شناختی گروه آزمایش نسبت به میانگین بار شناختی گروه کنترل با مقدار 00/0p= بهصورت معنادار پایین تر گزارش شد.نتیجهگیری: براساس یافتههای پژوهش، ارائه محتوای آموزشی شخصیسازی شده براساس ترجیحات یادگیرندگان با استفاده از تکنیک گسترش پروفایل، در زمان یادگیری، بار شناختی را میزان قابل توجهی کاهش داد. بنابراین، ارائه محتوای آموزشی براساس ترجیحات یادگیرندگان، بهعنوان یکی از شیوههای آموزشی شخصیسازی شده در یادگیری الکترونیکی، نقش مهمیدر کاهش بار شناختی یادگیرندگان ایفا میکند.
یادگیری الکترونیکی
سمانه عبدلی؛ محمدرضا نیلی احمدآبادی؛ هاشم فردانش؛ محمد عسگری
چکیده
پیشینه و اهداف: سیستمهای مدیریت یادگیری یکی از مهمترین بسترهای آموزش مجازی هستند و قابلیت استفاده، مهمترین ویژگی تعیینکننده کیفیت آنهاست. در تحقیقات انجامشده، عوامل مختلفی بهعنوان عوامل مؤثر بر قابلیت استفاده سیستمهای مدیریت یادگیری مطرح شده است؛ اما وجود کاستیها در زمینه قابلیت استفاده این سیستمها و تعیین عوامل ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: سیستمهای مدیریت یادگیری یکی از مهمترین بسترهای آموزش مجازی هستند و قابلیت استفاده، مهمترین ویژگی تعیینکننده کیفیت آنهاست. در تحقیقات انجامشده، عوامل مختلفی بهعنوان عوامل مؤثر بر قابلیت استفاده سیستمهای مدیریت یادگیری مطرح شده است؛ اما وجود کاستیها در زمینه قابلیت استفاده این سیستمها و تعیین عوامل اثرگذار بر آن بهصورت یک نقشه راهنمای جامع و کاربردی که براساس آن بتوان قابلیت استفاده سیستم مدیریت یادگیری را ارزیابی کرده و بهبود بخشید، چالش مؤسسات آموزشی مختلف در آموزش مجازی است. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر، استخراج مهمترین عوامل اثرگذار بر قابلیت استفاده و سپس ارائه این عوامل در قالب یک چارچوب جامع و کاربردی است.روشها: در پژوهش حاضر از روش کیفی و رویکرد فراترکیب استفاده شد. براساس مراحل رویکرد فراترکیب، بعد از بیان سؤال و اهداف تحقیق، از روش مرور نظاممند تحقیقات برای جستجوی گزارشهای تحقیقاتی در حوزه قابلیت استفاده سیستمهای مدیریت یادگیری که جامعه آماری این پژوهش بودند، استفاده کردیم و نمونه یعنی اسناد موجود در پایگاههای اطلاعاتی Scopus و Web of Science، از طریق نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. سپس، کیفیت منابع تحقیقاتی از طریق ارزیابی منفرد و ارزیابی تطبیقی مورد بررسی قرار گرفت. یافتههای حاصل از تحقیقات طبقهبندی شدند؛ این یافتهها با رویکرد تحلیل طبقهبندی ترکیب شدند و در نهایت برای بررسی اعتبار یافتهها از روشهای مسیر حسابرسی، اعتبار توافقی و بررسی متخصصان همتا استفاده شد.یافتهها: یافتههای حاصل از این پژوهش، شامل عوامل قابلیت استفاده سیستمهای مدیریت یادگیری و ارائه این عوامل در قالب یک چارچوب است. در این چارچوب، عوامل براساس متولیان هر عامل، دستهبندی شد. عوامل شامل پیمایش، طراحی بصری، قابلیت یادگیری و قابلیت بهیادسپاری، کارایی، قابلیت دسترسی، رفع خطاها، حریم خصوصی و امنیت، سهولت استفاده، مسائل اخلاقی و انطباق در حوزه وظایف متخصصان فناوری اطلاعات و عوامل محتوا، دانش مدرس و جهتگیری یادگیری در حوزه وظایف مدرسان/طراحان آموزشی میشود. عواملی که هم متخصصان فناوری اطلاعات و هم مدرسان/طراحان آموزشی متولی آن هستند، عبارتند از تعامل، سنجش و بازخورد، کمک و مستندسازی، سودمندی و رضایت و لذت.نتیجهگیری: براساس نتایج این پژوهش، با در نظر گرفتن عوامل قابلیت استفاده در طراحی و ارزیابی سیستمهای مدیریت یادگیری، میتوان کارایی و اثربخشی این بسترها در آموزش مجازی و در نهایت میزان رضایت یادگیرندگان را افزایش داد. نتایج این پژوهش، ضمن غنی کردن ادبیات تحقیق در حوزه قابلیت استفاده سیستمهای مدیریت یادگیری، کمک میکند این سیستمها بهطور کارآمد، اثربخش و رضایتبخش مورد استفاده یادگیرندگان و مدرسان قرار گیرند. نتایج این پژوهش همچنین به توسعهدهندگان سیستم، طراحان آموزشی و ارزیابان کمک میکند که با طراحی و ارزیابی سیستمهای مدیریت یادگیری براساس چارچوب ارائه شده در این تحقیق، رویکرد مؤثرتری را برای بهبود قابلیت استفاده سیستم اتخاذ کنند. زمانبر بودن تست قابلیت استفاده سیستمهای مدیریت یادگیری مورد استفاده در دانشگاههای کشور ایران براساس چارچوب پیشنهادی، یکی از محدودیتهای پژوهش حاضر بود که محققان دیگر در پژوهشهای آینده میتوانند بر انجام این تست متمرکز شوند. همچنین پیشنهاد میشود تحقیقات آینده علاوه بر پایگاههای اطلاعاتی Scopus و Web of Science که در این تحقیق بهعنوان منابع گزارشهای تحقیقاتی انتخاب شده است، منابع موجود در پایگاههای اطلاعاتی دیگر مانند ERIC و Google Scholar را نیز در نظر بگیرند. افزایش تعداد بررسیکنندگان مقالات در بخش مرور نظاممند تحقیقات و افزایش تعداد ارزیابان منابع تحقیقاتی در مرحله ارزیابی کیفیت منابع و اعتباریابی یافتهها در تحقیقات آینده نیز تعمیم نتایج را قابلاعتمادتر میکند. در نهایت، استفاده از روشهای تحقیق کمّی و نیز ارزیابی اکتشافی عوامل قابلیت استفاده، میتواند مکمل این پژوهش کیفی باشد.
محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
فاطمه خالوندی؛ سیدرسول عمادی؛ محمد ادیب عمرانی
چکیده
پیشینه و اهداف: مدیریت محیط یادگیری الکترونیکی به معنای تأکید بر طراحی و اجرای آن دسته از راهبردهایی است که از یک طرف به تحقق رسالت و اهداف نظام تعلیم و تربیت کمک میکند و از طرف دیگر به یادگیری اثربخش میانجامد. این اصطلاح که در نوع خود به مجموعه جدیدی از دانش و مهارتها در زمینه استفاده مطلوب از مزایا و قابلیتهای محیط یادگیری ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: مدیریت محیط یادگیری الکترونیکی به معنای تأکید بر طراحی و اجرای آن دسته از راهبردهایی است که از یک طرف به تحقق رسالت و اهداف نظام تعلیم و تربیت کمک میکند و از طرف دیگر به یادگیری اثربخش میانجامد. این اصطلاح که در نوع خود به مجموعه جدیدی از دانش و مهارتها در زمینه استفاده مطلوب از مزایا و قابلیتهای محیط یادگیری الکترونیکی نیز دلالت میکند، با رویکردی آیندهنگرانه در صدد آماده ساختن ذهنیت و توان مهارت آموزی فراگیران برای تغییرات و تحولاتی است که در نتیجه ورود فناوری اطلاعات و ارتباطات به قلمروی آموزش به وقوع میپیوندد. از آنجا که طراحی و خلق الگوهای کاربردی و مفید در ارتباط با مدیریت محیط یادگیری الکترونیکی در دورههای مختلف تحصیلی نقش مهمی را در تحقق اهداف آموزشی و تربیتی ایفا میکند، پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی مفهومی مدیریت محیط یادگیری الکترونیکی برای معلمان در مدرسه انجام گرفته است.روشها: این مطالعه از لحاظ هدف کاربردی بوده و به روش آمیخته با طرح اکتشافی متوالی انجام شده است. بدین ترتیب که با استفاده از روش کیفی، نخست الگو یا چهارچوب مفهومی پژوهش بهدست آمد. سپس الگوی مورد نظر با استفاده از روش کمّی اعتباریابی شد. در بخش کیفی، جامعه آماری شامل خبرگان دانشگاهی شهر تهران در رشته تکنولوژی آموزشی و مدیریت آموزشی بود که با روش هدفمند گلوله برفی و رسیدن به اشباع نظری 17 نفر بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها در این مرحله، مصاحبه نیمهساختاریافته بود. برای سنجش روایی صوری و محتوایی ابزار در مرحله کیفی، از نظرات خبرگان شرکتکننده و برای اندازهگیری پایایی ابزار از ضریب هولستی استفاده شد که مقدار آن 92/0 محاسبه شد. در بخش کمّی، جامعه آماری شامل همه 114 نفر از معلمان خبره، کارشناسان و تکنولوژیستهای اداره آموزش و پرورش شهرستان شاهیندژ بود که با روش سرشماری بهعنوان نمونه آماری انتخاب شدند که از این تعداد 103 نفر پرسشنامه را تکمیل کردند. برای گردآوری دادههای کمی، از پرسشنامه محققساخته طبق مقیاس 5 درجهای لیکرت استفاده شد که دارای 56 گویه براساس شاخصهای شناسایی شده در مرحله کیفی بود. برای سنجش روایی پرسشنامه، علاوه بر روایی صوری و محتوا که براساس نظرات خبرگان انجام گرفت، از شاخص میانگین واریانس استخراج شده (AVE) استفاده شد که مقدار آن بیشتر از 6/0 محاسبه گردید. پایایی ابزار با دو معیار آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی (CR) اندازهگیری شد که در هر دو معیار، مقدار پایایی بالاتر از 8/0 بود. یافتهها: در بخش کیفی، براساس تحلیل دادههای حاصل از مصاحبهها که با استفاده از روش تحلیل مضمون و کدگذاری باز، محوری و انتخابی اشتراوس و کوربین انجام گرفت، 4 بعد، 15 مؤلفه و 56 شاخص شناسایی شد که سپس بر آن اساس الگوی اولیه و مفهومی مدیریت محیط یادگیری الکترونیکی پیشنهاد شد. 4 بعد این مدل به همراه مؤلفههای آنها عبارت بودند از «فرایند یاددهی-یادگیری» با مؤلفههای یادگیری فعال، نقش معلم، سبکهای یادگیری، انگیزش یادگیری، شیوههای ارزشیابی، «محتوای آموزش» با مؤلفههای تناسب محتوا، تولید محتوا، کیفیت محتوا، ارائه محتوا، «طراحی برنامه درسی» با مؤلفههای رویکرد سازندهگرایی، یادگیری مسأله محور، اجتماعی سازی فراگیران و «سطوح تعاملات» با مؤلفههای معلم-یادگیرنده، یادگیرنده-یادگیرند، معلم-والدین. اعتبارسنجی الگوی پیشنهادی با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری به کمک نرم افزار (Smart PLS) نشان داد که الگوی پیشنهادی از اعتبار لازم برخوردار است.نتیجهگیری: براساس نتایج پژوهش میتوان اظهار داشت که مدیریت محیط یادگیری الکترونیکی یک رویکرد کلگرایانه است که هدف آن شناسایی و طراحی راهبردهایی است که دستیابی به یادگیری فعال را برای فراگیران به ارمغان میآورد. ایجاد یک نظام مدیریتی یکپارچه و اثربخش در محیط یادگیری الکترونیکی میتواند به کارآمدتر کردن نظام آموزش الکترونیکی و شفاف ساختن فعالیتهای آن کمک کند. بهکارگیری سازوکارهای مناسب در مدیریت محیط یادگیری الکترونیکی از طریق مشخص کردن وضعیت موجود و مطلوب نظام آموزش الکترونیکی کمک میکند تا فرصتها و چالشهایی که این نظام با آن روبهرو است آشکار شده و زمینه برای اصلاح و بهبود روندهای موجود و ارتقا و تعالی وضعیتهای آتی نظام آموزش الکترونیکی فراهم شود.
فناوری های آموزشی نوظهور
رقیه نورالهی فیض؛ اباصلت خراسانی؛ داوود معصومی؛ زهرا فارسی
چکیده
پیشینه و اهداف: تحقیقات علمسنجی با توانایی ارزیابی تحقیقات علمی و با بهرهگیری از شاخصهای چندگانه در تبیین ظرفیتها و عملکرد علمی و فناوری در ابعاد مختلف، بر جذابیت آن در میان محققان افزوده است. این حوزه از دانش در مطالعات گوناگون انجام میگیرد که بررسی کمّی طیف گستردهای از اطلاعات علمی، هدف اصلی آن است. تحقیق حاضر، به مطالعه ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: تحقیقات علمسنجی با توانایی ارزیابی تحقیقات علمی و با بهرهگیری از شاخصهای چندگانه در تبیین ظرفیتها و عملکرد علمی و فناوری در ابعاد مختلف، بر جذابیت آن در میان محققان افزوده است. این حوزه از دانش در مطالعات گوناگون انجام میگیرد که بررسی کمّی طیف گستردهای از اطلاعات علمی، هدف اصلی آن است. تحقیق حاضر، به مطالعه علمسنجی در مجله کامپیوتر و آموزش پرداخته است که ترسیم نقشه موضوعات مقالات و ارائه مسیرهای تحقیقاتی پیشرو، هدف اصلی تحقیق است. هدف از انتخاب این مجله نیز پرداختن به جدیدترین تحقیقات در یکی از تخصصیترین مجلات حوزه فناوری آموزشی است.روشها: این تحقیق به لحاظ روش در کلیت شیوه فراتحلیل و در زمره مطالعات کاربردی است، که به روش تحقیقات علمسنجی و کتابشناختی انجام شده است. در این تحقیق از روش مطالعات کتابخانهای بهمنظور مطالعه ادبیات نظری و جمعآوری اطلاعات تحقیق استفاده شده است. واحد تحلیل شامل تمام مقالات منتشر شده در مجله «Computers & Education» در بین سالهای 2021- 2010 و منبع جمعآوری اطلاعات، دسترسی به پایگاه استنادی Scopus و جستجوی مقالات از طریق عنوان مجله بود. نتایج جستجوی این اطلاعات، شامل 2597 مقاله بوده است. برای تحلیل و تفسیر مناسب نتایج تحقیق نیز از مجموعهای از روشها و ابزارهای علمسنجی استفاده شده است.یافتهها: براساس یافتههای تحقیق، 2597 مقاله توسط 5928 نویسنده انجام شده که بیشترین تعداد این مقالات توسط یک نویسنده و متوسط شاخص همکاری برای نویسندگان 5/2 بوده است. کشورهای آمریکا، تایوان و اسپانیا بیشترین تولیدات علمی و نویسندگان هوانگ، چن و تاسی بیشترین تعداد مقالات علمی را داشتهاند. این موضوع مشخص کننده نقش مهم و تأثیرگذاری این نویسندگان در مجله بوده است. مرور سیستماتیک ادبیات شواهد تجربی در مورد بازیهای رایانهای و بازیهای جدی بهعنوان مهمترین مقاله شناسایی شد و موضوع تحقیقات مجله بیشتر در ارتباط با یادگیری قرار دارد.نتیجهگیری: بهطور کلی، آنچه که امروزه بیش از پیش در موضوع مقالات مجله کامپیوتر و آموزش مورد توجه قرار گرفته، استفاده از فناوریهای دیجیتال در حوزه یادگیری و آموزش از راه دور است. تحلیل یافتههای تحقیق نشان داد مقالات منتشر شده در مجله کامپیوتر و آموزش بهطور متنوعی در موضوعات علمی مختلف توزیع شدهاند و میتوان به علاقه گستردهای از دیدگاههای تحقیقاتی مختلف پی برد. همچنین، تجزیهوتحلیل کلمات کلیدی برای مقالات مورد مطالعه، چهار تحول موضوعی برای تحقیقات مجله در حیطههایی مانند یادگیری الکترونیکی، بهبود روشهای یادگیری یا تدریس، توسعه رویکردهای آموزشی و کاربرد فناوریهای دیجیتال در یادگیری را نشان داد. یافتههای مطالعه حاضر میتواند برخی از مسیرهای تحقیقات آتی در مورد یادگیری فناورانه را ارائه دهد. پیشنهاد میشود مطالعات آینده بررسی کنند که کدام مسائل پداگوژیکی از طریق روشهای فراتحلیل بیشتر مورد توجه جامعه پژوهشی است تا نحوه ادغام ابزارهای فناروانه خاص در کمک به فعالیتهای آموزشی و یادگیری را بیابند. علاوه بر این، چگونگی طراحی محیطهای یادگیری تعاملی برای مطابقت بهتر با نیازهای فراگیران میتواند با تحقیقات مبتنی بر طراحی بیشتر مورد بررسی قرار گیرد. بهطور خاص، اینکه چه نوع ابزارهای فناوری باعث عملکرد بهتر تحصیلی و یادگیری در محیطهای آموزشی یا یادگیری دانشآموز محور میشود، میتواند بیشتر مورد بررسی قرار گیرد.
محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
معصومه معطری؛ احسان پازوکی؛ رضا ابراهیم پور؛ محمد رضا رضایی
چکیده
پیشینه و اهداف: امروزه یادگیری الکترونیکی بهعنوان یک فنّاوری تحولآفرین و ابزاری مهم در فرایند آموزش و فعالیتهای آموزشی مطرح است. از طرفی نیاز به یادگیری زبان انگلیسی بهعنوان زبان اول دنیا بهمنظور مبادله اطلاعات و ارتباط برقرار کردن با سایر ملل با هدف بهکارگیری دانش روز غیرقابلانکار است، بنابراین استفاده از فناوری اطلاعات ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: امروزه یادگیری الکترونیکی بهعنوان یک فنّاوری تحولآفرین و ابزاری مهم در فرایند آموزش و فعالیتهای آموزشی مطرح است. از طرفی نیاز به یادگیری زبان انگلیسی بهعنوان زبان اول دنیا بهمنظور مبادله اطلاعات و ارتباط برقرار کردن با سایر ملل با هدف بهکارگیری دانش روز غیرقابلانکار است، بنابراین استفاده از فناوری اطلاعات بهمنظور تولید و ارائه خدمات آموزشی در راستای بهبود آموزش و یادگیری زبان انگلیسی مؤثر است. شناسایی عوامل مؤثر در یادگیری، یکی از مقولههای مهم و مورد پژوهش است. از آنجا که عوامل مؤثر بر یادگیری بسیار گسترده و وسیع هستند؛ شناسایی این عوامل در رفع مشکلات و نارساییهای سیستم آموزشی مهم است. یکی از این عوامل، سبکشناختی است. افراد به تناسب تفاوتهای فردی خود از سبکهای متفاوتی برای یادگیری بهره میجویند. سبک شناختی را میتوان بهعنوان روشی که افراد اطلاعات و تجربیات تازه را در ذهن خود پردازش میکنند، تعریف کرد؛ بنابراین ایجاد محیط شخصیسازی شده براساس سبک شناختی افراد، با هدف انطباق بیشتر راهبرد آموزشی با نیازها و توانایی کاربر و افزایش بازدهی روند یادگیری، امری ضروری است. در این پژوهش، از سبک شناختی رایدینگ که افراد را در دو بعد کلامی-تصویری و کلینگر-جزئینگر تقسیم میکند، بهعنوان عامل مؤثر در یادگیری استفاده میشود. این مطالعه با هدف پیشبینی سبکشناختی رایدینگ، براساس حرکت موس کاربران در یک نرمافزار آموزش زبان میباشد. در همین راستا، نرمافزار آموزش زبانی طراحی و پیادهسازی شد که در آن تمامی حرکات موس کاربر در مقیاس میلیثانیه هنگام مطالعه متن انگلیسی و استفاده از امکانات طراحی شده در نرمافزار، ثبت میشود. در ادامه با استفاده از روشهای یادگیری ماشین توسط دادههای تعاملی ذخیرهشده از کاربران هنگام کار با نرمافزار، مدل هوشمندی ارائه شد که افراد را در دو بعد مبتنی بر سبکشناختی رایدینگ دستهبندی میکند. این پژوهش از نظر هدف کاربردی است.روشها: در این پژوهش از آزمون سبکشناختی پترسن جهت استخراج سبکشناختی یادگیرندگان با هدف ساخت دادههای برچسبدار استفاده میشود. همچنین، دادههای موس افراد هنگام تعامل با نرمافزار ثبت شده و از الگوریتمها و مدلهای یادگیری ماشین مبتنی بر هوش مصنوعی جهت ساخت مدلهای هوشمند برای طبقهبندی و پیشبینی سبکشناختی افراد استفاده میشود. فرآیند آموزش و ساخت مدلهای هوشمند از طریق دادههای برچسبدار انجام میشود. در نهایت ارزیابی مدلهای استفاده شده، با مقایسه نتایج حاصل از آزمون سبک شناختی و خروجیهای مدلهای هوشمند انجام میشود. در آزمونهای انجام شده از دانشجویان خانم و آقا 22 تا 35 سال، دارای تحصیلات کارشناسی و کارشناسی ارشد آشنا به زبان انگلیسی کمک گرفتهایم.یافتهها: دادههای تعاملی ذخیرهشده کاربران بهعنوان ورودی پنج طبقهبند درخت تصمیم، شبکهعصبی، نزدیکترین همسایه، ماشین بردار پشتیبان و جنگل تصادفی، همچنین نتایج آزمون پترسون بهعنوان برچسب این مدلها استفاده شد؛ بنابراین افراد در دو بعد مبتنی بر سبکشناختی رایدینگ دستهبندی شدند. بهترین طبقهبندی، مربوط به درخت تصمیم با دقت 90% در بعد کلامی –تصویری و دقت 87% در بعد کلینگر- جزئینگر از نتایج این پژوهش بود.نتیجهگیری: با توجه به یافتههای این پژوهش، سامانه آموزش زبان طراحی شده میتواند بهصورت هوشمند سبک شناختی افراد را هنگام مطالعه متن انگلیسی با دقت مناسبی استخراج کند. بنابراین در آینده میتوان قابلیت ارائه محتوای شخصیسازی شده منطبق بر سبک شناختی افراد را به نرمافزار طراحی شده اضافه کرد.
یادگیری الکترونیکی
مرتضی اکبری؛ نازنین جوادی؛ مژگان دانش
چکیده
پیشینه و اهداف: یادگیری الکترونیکی شیوهای برای طراحی، تدوین، ارائه و ارزشیابی آموزش است که از قابلیتها و امکانات الکترونیکی برای کمک به یادگیری بهره میگیرد که طی سه دهه گذشته مورد استقبال مؤسسات آموزشی و یادگیرندگان قرار گرفته است. اما به دلیل همهگیری COVID-19 یادگیری الکترونیکی در کانون توجه عمومی و سیاسی گستردهتر قرار گرفته ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: یادگیری الکترونیکی شیوهای برای طراحی، تدوین، ارائه و ارزشیابی آموزش است که از قابلیتها و امکانات الکترونیکی برای کمک به یادگیری بهره میگیرد که طی سه دهه گذشته مورد استقبال مؤسسات آموزشی و یادگیرندگان قرار گرفته است. اما به دلیل همهگیری COVID-19 یادگیری الکترونیکی در کانون توجه عمومی و سیاسی گستردهتر قرار گرفته است. این امر سبب شده تا بررسی رفتار یادگیرندگان در مواجهه با بستر آموزش الکترونیکی و ابعاد مختلف آن مورد توجه قرار گیرد. در این پژوهش نگارنده میکوشد تا با استفاده از مدل موفقیت سیستمهای اطلاعاتی و نظریه جریان، عوامل اثرگذار بر تداوم استفاده کاربر از یادگیری الکترونیکی را بررسی نماید.روشها: پژوهش حاضر از نظر شیوه گردآوری اطلاعات، توصیفی- همبستگی و از نظر هدف، یک پژوهش کاربردی بهشمار میرود. متغیرهای این پژوهش با استفاده از پرسشنامه استاندارد مورد مطالعه قرار گرفته است. همچنین در این پژوهش نمونهگیری با استفاده از پرسشنامههای طراحیشده که بهصورت اینترنتی و فیزیکی در میان دانشجویان مجازی ورودی سال ۱۳۹۸ و قبلتر در سه دانشگاه (دانشگاه تهران، علامه طباطبایی و الزهرا) در سطح تهران، توزیع و تکمیل شدهاند، به انجام رسیده است. در نهایت حدود ۴۵۰ پرسشنامه بهصورت حضوری و الکترونیکی در میان دانشجویان دورههای مجازی این سه دانشگاه توزیع شد که از این تعداد ۲۳ پرسشنامه بازگردانده نشد و یا بدون پاسخ تحویل داده شدند و حدود ۳۰ مورد نیز به دلیل ناقص بودن پرسشنامه حذف شدهاند. در مجموع دادههای مربوط به ۳۹۰ پرسشنامه در این مطالعه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. دادههای بهدست آمده با کمک نرمافزارهای SPSS و Smart PLS تحلیل شدند.یافتهها: نتایج این پژوهش حاکی از تأیید کامل چهار فرضیه و معناداری آنها (T-Value بیشتر از 1.96) و رد کامل چهار فرضیه (T-Value کمتر از 1.96) است. فرضیات مورد تأیید شامل تأیید تأثیر مثبت و معنادار کیفیت اطلاعات بر رضایت کاربر، کیفیت خدمات بر رضایت کاربر، لذت بردن بر رضایت کاربر، رضایت کاربر بر تمایل کاربر، کیفیت اطلاعات بر تمایل کاربر، کیفیت سیستم بر تمایل کاربر و لذت بردن بر تمایل کاربر به تداوم استفاده از آموزش الکترونیکی بوده است. براساس نتایج این تحلیل، تأثیرگذارترین عامل بر تمایل کاربر به تداوم استفاده از ابزارهای یادگیری الکترونیکی، لذت بردن کاربر از بهکارگیری سیستم یادگیری الکترونیکی است. علاوه بر این لذتبردن بیشترین تأثیر را بر رضایت کاربر دارد. فرضیاتی که مورد تأیید واقع نشده است شامل تأثیر کیفیت سیستم و رضایت کاربر، تأثیر تمرکز و رضایت کاربر، تأثیر کیفیت خدمات بر تمایل کاربر به تداوم استفاده از سیستم یادگیری الکترونیکی و تأثیر تمرکز بر تمایل کاربر به تداوم استفاده از سیستم یادگیری الکترونیکی بوده است.نتیجهگیری: محققان در این پژوهش با بررسی مؤلفههای اصلی تأثیرگذار بر موضوع مطالعه در بستر یادگیری الکترونیکی در ایران را بهطور خاص در میان دانشجویان دورههای مجازی سه دانشگاه شهر تهران مورد ارزیابی و مطالعه قرارداده است. غالب این پژوهشگران رضایت را عامل کلیدی مؤثر بر تمایل کاربر به تداوم استفاده از فناوری دانستهاند. به همین دلیل پژوهشگران با استناد به مطالعات پیشین، عوامل مؤثر بر رضایت کاربر در استفاده از فناوری را شناسایی و مطالعه نموده است. متغیر رضایت بهعنوان یک متغیر میانجی در نظر گرفته شده و تأثیر آن بر تمایل کاربر به تداوم استفاده از فناوری سنجیده شده است. از میان عوامل مؤثر بر رضایت کاربر، عوامل کیفیت اطلاعات، کیفیت خدمات، کیفیت سیستم، لذتبردن و تمرکز مطالعه شدهاند. همچنین تأثیر این متغیرها بر تمایل کاربر به تداوم استفاده از فناوری نیز دو سؤال دیگر این پژوهش را شکل داده است. طبق نتایج، کیفیت سیستم و تمرکز تأثیری بر رضایت کاربران نداشته است. همچنین کیفیت خدمات و تمرکز بر تمایل کاربر به تداوم استفاده از سیستم یادگیری الکترونیکی اثری نداشته است. در نتیجه این یافتهها متمایز با پژوهشهای پیشین بوده است.
آموزش الکترونیکی
رضوان محمدرضایی؛ رضا روانمهر
چکیده
پیشینه و اهداف: بسیاری از سیستمهای یادگیری مرسوم مبتنی بر دادههای ایستا هستند و همه دانشآموزان را یکسان و مشابه در نظر میگیرند. بنابراین نمیتوانند پاسخگوی نیازها و سلایق متنوع آنها باشند. مشکل اصلی آنها، درنظر نگرفتن علاقهمندیها و تعاملات پیشین کاربران است. سیستمهای پیشنهاددهنده یادگیری الکترونیکی با هدف ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: بسیاری از سیستمهای یادگیری مرسوم مبتنی بر دادههای ایستا هستند و همه دانشآموزان را یکسان و مشابه در نظر میگیرند. بنابراین نمیتوانند پاسخگوی نیازها و سلایق متنوع آنها باشند. مشکل اصلی آنها، درنظر نگرفتن علاقهمندیها و تعاملات پیشین کاربران است. سیستمهای پیشنهاددهنده یادگیری الکترونیکی با هدف غلبه بر این مشکلات و پیشنهاد مناسبترین دورههای آموزشی شخصیسازیشده به هر کاربر مطرح شدهاند. هدف این مقاله،ارائه یک سیستم پیشنهاددهنده یادگیری الکترونیکی مبتنی بر اعتماد با استفاده از خوشهبندی فازی با در نظر گرفتن تعاملات پیشین کاربران و تمایلات آنها است. بدین منظور از کاوش قوانین انجمنی وزندار و پیشبینی رتبه برای تولید لیست کاندید دورههای آموزشی و رتبهبندی مجدد لیست کاندید برای تولید لیست نهایی استفاده شده است.روشها: در این مقاله یک روش جدید مبتنی بر ترکیب روابط اعتماد بین کاربران و شباهت علایق آنها برای محاسبه میزان تشابه کاربران در یک سیستم پیشنهاددهنده یادگیری الکترونیکی با هدف پیشنهاد دورههای آموزشی به کاربران ارائه شده است که از روش خوشهبندی فازی و قوانین انجمنی وزندار استفاده میکند. در روش پیشنهادی بعد از بررسی شباهت میان کاربران و ساخت ماتریس اعتماد، ادامه مراحل به دو فاز کلی تقسیم میشود: فاز خوشهبندی کاربران و فاز تولید پیشنهاد دورههای آموزشی مناسب برای کاربر. فاز خوشهبندی شامل دو مرحله است که در مرحله اول با استفاده از الگوریتم X-Means، تعداد بهینه خوشهها بهدست میآید و در مرحله دوم بر اساس تعداد خوشههای بهدستآمده، خوشهبندی C-Means فازی انجام میشود. در فاز ایجاد پیشنهاد برای کاربر، با استفاده از قوانین انجمنی وزندار و بر اساس خوشههای نهایی که برای کاربران حاصل شدهاند، رتبه موردنظر کاربر هدف، برای هر آیتم آموزشی با توجه به همسایههای خوشههای کاربر پیشبینی میشود. در نهایت بر اساس رتبههای پیشبینیشده، N آیتم آموزشی با رتبه بالاتر به عنوان آیتمهای مورد علاقه کاربر هدف به وی پیشنهاد میشوند.یافتهها: پیادهسازی و ارزیابی روش پیشنهادی بر روی مجموعه داده Moodle نشان میدهد که با کاهش دو معیار میانگین خطای مطلق و خطای جذر میانگین مربعات، دقت پیشنهادهای ارائه شده با استفاده از روابط اعتماد افزایش یافته و نرخ پوشش کاربران و رتبهها نیز با استفاده از خوشهبندی فازی و قوانین انجمنی وزندار نسبت به روشهای موجود بهبود یافته است. این نتایج حاصل استفاده از خوشهبندی فازی کاربران بر اساس علاقهمندیهای و روابط اعتماد میان آنها است که امکان عضویت هر کاربر را در چند خوشه با درجات عضویت مختلف، قرار میدهد. علاوه بر این، در استفاده از قوانین انجمنی وزندار، قوانین انجمنی که بیشترین مطابقت را با دوره های گذرانده شده توسط کاربر موردنظر دارند انتخاب میشوند. امتیازگذاری انتخاب قوانین، نه تنها بر اساس ضریب اطمینان، بلکه بر اساس ترکیبی از ضریب اطمینان و علاقه مندیهای کاربر به دورههای آموزشی، محاسبه شود.نتیجهگیری: بکارگیری معیار اعتماد میان کاربران باعث افزایش دقت در انتخاب همسایهها و محدود کردن اثرات مخرب کاربران و نظرات بیاعتبار میشود که منجر به ارائه پیشنهادهای دقیقتری خواهد شد. همچنین با توجه به خوشهبندی فازی کاربران، پیشبینی رتبه دورههای آموزشی مختلف فقط بر اساس همسایههای موجود در خوشههای کاربر هدف، انجام میشود و در نتیجه برای حجم انبوه اطلاعات موجود در یک سیستم یادگیری الکترونیکی، عملکرد کارآتری خواهد داشت و مشکل خلوت بودن دادهها را کاهش میدهد.
آموزش الکترونیکی
فاطمه نارنجی ثانی؛ جواد پورکریمی؛ سمانه حجازی
چکیده
پیشینه اهداف: یادگیری الکترونیکی ضرورت جامعه اطلاعاتی و یکی از شرایط اصلی برای تحقق هدف برنامه چهارم توسعه کشور (توسعه مبتنی بر دانایی) است. در برنامه ی مذکور به دانشگاه ها اجازه داده شده است که به منظور پاسخگویی مناسب به افزایش تقاضا برای ورود به نظام آموزش عالی از یک سو و دسترسی به فرصت های برابر آموزشی و ارتقای پوشش جمعیت دانشجویی ...
بیشتر
پیشینه اهداف: یادگیری الکترونیکی ضرورت جامعه اطلاعاتی و یکی از شرایط اصلی برای تحقق هدف برنامه چهارم توسعه کشور (توسعه مبتنی بر دانایی) است. در برنامه ی مذکور به دانشگاه ها اجازه داده شده است که به منظور پاسخگویی مناسب به افزایش تقاضا برای ورود به نظام آموزش عالی از یک سو و دسترسی به فرصت های برابر آموزشی و ارتقای پوشش جمعیت دانشجویی از سوی دیگر، توجه ویژهای به رویکرد یادگیری الکترونیکی در فرایند یاددهی-یادگیری مؤسسه های آموزش عالی و دانشگاه ها نمایند. همگام با توسعه یادگیری الکترونیکی در سطح دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی، موضوع ارزشیابی نظام یادگیری الکترونیکی و توجیه اجرای برنامهها و لزوم تأمین الزامات و استانداردهای مورد نظر برای طراحی، توسعه و پیادهسازی یادگیری الکترونیکی در آموزش عالی دارای اهمیت است. با توجه به اینکه ساختار یادگیری الکترونیکی پیچیده بوده و از مؤلفه های گوناگونی تشکیل شده، لازم است برای ارزیابی نظام یادگیری الکترونیکی تمام این مؤلفه ها بررسی شوند، بنابراین ضروری است با انجام مطالعه ای جامع، شاخص های اصلی و عملی ارزشیابی نظام یادگیری الکترونیکی شناسایی و معرفی گردند تا با استفاده از آنها به طراحی و تدوین چارچوب و ابزارهایی مناسب برای ارزشیابی این نظام پرداخته شود. ارزشیابی نظام یادگیری الکترونیکی به دست اندرکاران و مدیران مربوطه در مراکز آموزش عالی این فرصت را می دهد تا نقاط قوت و ضعف این نظام را شناخته و برای تقویت نقاط قوت و یا رفع کاستی ها و نقص های احتمالی اقدام نمایند.روشها: این پژوهش جستاری در تجربه زیسته اعضای هیات علمی دانشگاه تهران در سال 1398 از ارزشیابی نظام یادگیری الکترونیکی بوده است. در این مطالعه تلاش شد تا با بهرهگیری از روششناسی کیفی مؤلفههای ارزشیابی نظام یادگیری الکترونیکی در دانشگاه تهران شناسایی شوند. داده های این پژوهش از طریق رویکرد کیفی و با روشی پدیدارشناسانه توصیفی و با ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته استخراج شده است و داده ها از طریق روش کدگذاری و مقوله بندی تجزیه و تحلیل شده اند.نمونه گیری در این پژوهش از طریق هدفمند و از نوع معیاری بوده و در مجموع 17نفر از متخصصان در زمینه یادگیری الکترونیکی دانشگاه تهران شرکت نموده اند. روایی دادههای کیفی با استفاده از چهار معیار قضاوت لینکن و گوبا (1985) شامل؛ باورپذیری، قابلیت انتقال/انتقالپذیری، قابلیت تأیید یا بیطرفی و قابلیت اطمینان یا سازگاری و پایایی دادههای کیفی توسط کدگذاری مجدد توسط کدگذار دوم و خودِ کدگذار تأیید شده است.یافتهها: بر اساس یافته های پژوهش عوامل مرتبط با ارزشیابی نظام یادگیری الکترونیکی در سه بعد پداگوژی، سازمانی و فناوری دسته بندی شده که در مجموع دارای 17 مؤلفه و 95 مفهوم بوده است. این مؤلفهها در قالب استاد، دانشجو، دستیار آموزشی، فرایند یاددهی- یادگیری، محتوا، ارزشیابی، خدمات پشتیبانی، تعامل، نظام آموزش و توانمندسازی، نظام انگیزش، اهداف و استراتژیهای دانشگاه، نظام مدیریت دانش، فرهنگ، منابع کالبدی، نرمافزار، سختافزار و زیرساخت شناسایی شدهاند.نتیجهگیری: به طور کلی نتایج این پژوهش بیانگر نکات مهمی است که می تواند اطلاعات ارزشمندی را برای مدیران و مسوولان دانشگاه تهران در حوزه یادگیری الکترونیکی فراهم آورد تا با اتخاذ سیاست های اصولی در خصوص ارزشیابی این نظام در جهت بهبود و ارتقاء کیفیت و اثربخشی یادگیری الکترونیکی گام های اساسی بردارند. توصیه میشود دانشگاه به منظور ارزشیابی نظام یادگیری الکترونیکی دانشگاه تهران، از الگوی ارائه شده در پژوهش حاضر استفاده نماید.
یادگیری الکترونیکی
مهدیه فرازکیش؛ غلامعلی منتظر
چکیده
پیشینه و اهداف: نسلکنونی یادگیرندگان دانشگاهی به دلیل سهولت ظاهری کاربری و آشنایی با فنّاوریهای شبکهای، به عنوان «بومیان دیجیتال» قلمداد میشوند؛ با این حال ابهاماتی در خصوص میزان آمادگی دانشجویان برای تحصیل در محیط یادگیری الکترونیکی وجود دارد. به ویژه بیانگیزگی دانشجویان ایرانی نسبت به آموزشهای الکترونیکی به رغم ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: نسلکنونی یادگیرندگان دانشگاهی به دلیل سهولت ظاهری کاربری و آشنایی با فنّاوریهای شبکهای، به عنوان «بومیان دیجیتال» قلمداد میشوند؛ با این حال ابهاماتی در خصوص میزان آمادگی دانشجویان برای تحصیل در محیط یادگیری الکترونیکی وجود دارد. به ویژه بیانگیزگی دانشجویان ایرانی نسبت به آموزشهای الکترونیکی به رغم سرمایهگذاریهای زیرساختی بسیار طی دو دهة گذشته، چالش بزرگی است که اخیراً توجه برنامهریزان آموزش عالی کشور را نسبت به سطح آمادگی دانشجویان برای یادگیری الکترونیکی به خصوص از منظر ادراکی، جلب نموده است. هدف اصلی از این پژوهش بررسی سطح آمادگی ادراکی دانشجویان دانشگاههای کشور برای یادگیری الکترونیکی است. بنابراین در مطالعة حاضر بررسی وضعیت فعلی آمادگی ادراکی دانشجویان دانشگاههای ایران برای حضور در محیط یادگیری الکترونیکی فراتر از پیشفرض «وجود» یا «فقدان» این آمادگی، بهگونهای است که میزان آمادگی واقعی آنها در تعدادی از دانشگاههای مهم کشور تعیین شود.روشها: این پژوهش از منظر فلسفی در پارادایم اثباتگرایی قرار میگیرد و از منطق استدلال قیاسی استفاده میشود. هدفگذاری کلان آن کاربردی است و از استراتژی پژوهش پیمایش برای گردآوری دادههای دست اول با بهکارگیری ابزار پرسشنامه استفاده شده است. دادههای پژوهش در بازه زمانی آوریل 2018 تا فوریه 2019 گردآوری شده است. علاوه بر این، از دو رویکرد مکمل در تدوین و وزندهی شاخصها و سنجههای ارزیابی آمادگی یادگیری الکترونیکی دانشجویان استفاده شده است: نخست استفاده از شاخصها و سنجههایی که در تحقیقات پیشین ساخته شده است و دیگر استفاده از نظر خبرگان موضوع در کشور. استفاده از دادههای سایر پژوهشها سبب میشود امکان مقایسة نتایج با یافتههای محققان دیگر پدیدار گردد و استفاده از نظر خبرگان سبب بومیسازی شاخصها و سنجهها با مقتضیات و بافت آموزش عالی کشور میشود. سنجههای ارزیابی آمادگی ادراکی دانشجویان ذیل چهار شاخص: «نگرشی»، «درک سودمندی»، «گرایشی» و «درک خودکارآمدی» تعیین و وزن هر یک از سنجهها محاسبه شده است. سپس بر اساس مدل حاصل، میزان آمادگی دانشجویان در تعدادی از دانشگاههای جامع و دانشگاههای تخصصی برآورد شده است.یافتهها:میانگین آمادگی ادراکی دانشجویان برای یادگیری الکترونیکی در 15 دانشگاه منتخب کشور مقدار 9/4 از 10 بهدست آمده است که نشان دهندۀ وضعیت در سطح «متوسط» آمادگی ادراکی دانشجویان است. نتایج حاصل نشان میدهد که در حدود 35 درصد سنجههای ارزیابی، آمادگی ادراکی دانشجویان کمتر از حد «متوسط» و میانگین آمادگی در همة معیارها در حد «متوسط» است. همچنین یافتههای پژوهش بیانگر آن است که با توجه به آمادگی ادراکی نسبی دانشجویان برای یادگیری الکترونیکی به ویژه در شاخصهای درک خودکارآمدی و نگرشی، دانشگاهها میباید دو فعالیت اصلی «تقویت بیش از پیش زمینههای خودکارآمدی دانشجویان از طریق یادگیری الکترونیکی» و «فراهم آوردن محیط مناسب برای یادگیری الکترونیکی دانشجویان» را در دستور کار خود قرار دهند.نتیجهگیری: با توجه به کاهش تعداد دانشجویان دورههای آموزش الکترونیکی در ایران، نتایج این مطالعه نشان میدهد که یکی از دلایل مهم عدم موفقیت نظامهای یادگیری الکترونیکی در دانشگاههای کشور میتواند عدم آمادگی ادراکی دانشجویان به ویژه از منظر شاخصهای «درک سودمندی یادگیری الکترونیکی» و «آمادگی گرایشی» دانشجویان باشد. سطح پایینتر از حد «متوسط» دانشجویان در شاخصهای آمادگی «گرایشی» و «درک سودمندی»، لزوم تمرکز بر موضوع آگاهیبخشی و آموزش دانشجویان در این حوزه را میطلبد. علاوه بر این با تکیه بر آمادگی نسبی دانشجویان در شاخصهای درک خودکارآمدی و نگرشی، دانشگاهها میباید دو فعالیت اصلی را در دستور کار خود قرار دهند: 1) تقویت بیش از پیش زمینههای خودکارآمدی دانشجویان از طریق یادگیری الکترونیکی، و 2) فراهم آوردن محیط مناسب برای یادگیری الکترونیکی دانشجویان.
یادگیری الکترونیکی
اسما پورتوکلی؛ مهرانگیز علی نژاد؛ بدرالسادات دانشمند
چکیده
پیشینه و اهداف: با وجود پتانسیلهای عظیم یادگیری الکترونیکی، یادگیرندگان گاهی اوقات تصمیم میگیرند که تحصیل را رهاکنند و تمایلی به ادامهی آن ندارند؛ بنابراین، پیدا کردن متغیرهایی برای پذیرش آن بسیار مهم است. در بین این متغیرها، رضایت یک عامل کلیدی است که یکی از شاخصهای مهم در کیفیت آموزش می باشد. صاحبنظران عوامل متعددی را ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: با وجود پتانسیلهای عظیم یادگیری الکترونیکی، یادگیرندگان گاهی اوقات تصمیم میگیرند که تحصیل را رهاکنند و تمایلی به ادامهی آن ندارند؛ بنابراین، پیدا کردن متغیرهایی برای پذیرش آن بسیار مهم است. در بین این متغیرها، رضایت یک عامل کلیدی است که یکی از شاخصهای مهم در کیفیت آموزش می باشد. صاحبنظران عوامل متعددی را در جلب رضایتمندی از یادگیری الکترونیکی مؤثر میدانند از جمله کیفیت محتوای الکترونیکی. نقش محتوا در برنامه درسی یادگیری الکترونیکی خیلی برجستهتر و تأثیرگذارتر از نقش محتوا در برنامه درسی آموزشهای مرسوم است. زیرا در یادگیری الکترونیکی، محتوا دربردارندهی نقش سایر عناصر برنامه درسی نیز میباشد، از جمله؛ نقش یاددهنده، فعالیتهای یاددهی- یادگیری، زمان، مکان، ارزشیابی و بازخوردها. لذا در تدوین محتوای الکترونیکی که یک محتوای فرایندی است باید توجه و دقت ویژه به مبانی علوم تعلیم و تربیت داشت. با توجه به مطالب ذکرشده، این مسئله مطرح میشود که آیا میتوان با توجه به عوامل مؤثر بر رضایتمندی یادگیرنده الکترونیکی، محتوای الکترونیکی تدوین کرد؟ این عاملها کداماند؟ و چگونه میتوان الگویی مناسب برای تدوین محتوای الکترونیکی، طراحی کرد که باعث رضایتمندی یادگیرنده الکترونیکی شود؟. هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی تدوین محتوای الکترونیکی بر اساس عوامل مؤثر بر رضایتمندی از یادگیری الکترونیکی بود. اهداف جزئی پژوهش شامل موارد زیر بودند: 1) شناسایی عوامل مؤثر بر رضایتمندی یادگیرنده الکترونیکی از یادگیری الکترونیکی با توجه به پیشنه پژوهش 2) تعیین ویژگی های محتوای الکترونیکی بر اساس رضایتمندی یادگیرنده از دیدگاه متخصصان 3) تعیین میزان نقش ویژگیهای محتوای الکترونیکی بر رضایتمندی یادگیرنده الکترونیکی.روشها: این پژوهش با روش ترکیبی از نوع اکتشافی در سه مرحله انجام گرفت. در مرحله اول جهت شناسایی عوامل مؤثر بر رضایتمندی از روش فراتحلیل و در دو مرحله بعد جهت بررسی نظر متخصصان از روش توصیفی- پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل دو گروه بود: الف) پژوهشهای انتشار یافته در ارتباط با عوامل مؤثر بر رضایتمندی از یادگیری الکترونیکی که در مجلات معتبر داخلی و خارجی منتشر شدهاند. ب) متخصصان حوزه یادگیری الکترونیکی در سطح کشور. نمونه های آماری این پژوهش را سه گروه تشکیل دادند: الف) در بخش فراتحلیل، پژوهشهایی که ارتباط بیشتری با موضوع تحقیق داشتند بهصورت هدفمند انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند (29 پژوهش خارجی و 19 پژوهش داخلی، درمجموع 48 پژوهش). ب) در بخش کیفی (مصاحبه)، با روش نمونهگیری هدفمند، 30 متخصص حوزه ی یادگیری الکترونیکی و در بخش کمی (پرسشنامه)، تعداد 117 متخصص، در سطح کشور شناسایی شدند. در بخش کمی (پرسشنامه)، تعداد 117 متخصص، شناسایی شدند. در این پژوهش از سه ابزار زیر برای جمعآوری دادهها استفاده شد: 1- چک لیست (در بخش فراتحلیل)، 2- مصاحبه بدون ساخت (دربخش کیفی)، پرسش نامه محقق ساخته (در بخش کمی). جهت انجام تجزیه و تحلیل دادهها نخست در مرحله اول در بخش فراتحلیل، 48 پژوهش مورد مطالعه قرار گرفتند و 209 عامل مرتبط با رضایتمندی شناسایی شد که تعدادی از آنها تکراری یعنی دقیقاً از یک واژه استفاده شده بود و تعدادی نیز از واژههای متفاوت اما مترادف و با یک معنا و منظور بودند. پژوهشگر در بخش تحلیل، عوامل یکسان و مترادف را در یک طبقه قرار داد که در نهایت 41 طبقه ایجاد شد و میزان فراوانی و درصد فراوانی آنها محاسبه شد. سپس در مرحله دوم پس از انجام مصاحبهها و مکتوب شدن آنها، پژوهشگر با درج کد برای هریک از مصاحبهها به بررسی و تحلیل آنها، پرداخت. به این صورت که محتوای مکتوب مصاحبهها خوانده میشد و هر واحد معناداری که نشانگر یک ویژگی محتوای الکترونیکی (واحد تحلیل) بود در ستون زیر مقوله نوشته میشد. پس از مطالعه تمام محتوای مصاحبهها و شناسایی واحدهای تحلیل، نوبت به مطالعه مجدد و دستهبندی آنها رسید که ستون مقولهها حاصل شد و پس از مطالعه و دستهبندی مقولهها، مؤلفههای اصلی مشخص شدند. در مرحله سوم تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از پرسشنامه در سطوح آمار توصیفی و استنباطی انجام شد.یافتهها:نتایج پژوهش در بخش فراتحلیل حاکی از آن بود که عواملی چون محتوا، تعامل، فناوری، یاددهنده، کیفیت خدمات، طراحی، سهولت استفاده ادراکشده، شخصیسازی، سودمندی ادراکشده، یادگیرنده، ارزش ادراکشده و خودکارآمدی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر رضایتمندی یادگیرنده الکترونیکی بودند. در بخش مصاحبه، اصول طراحی محتوا، یادگیرنده، پیامدهای ضمنی، توجه به رویکردهای مرتبط با یادگیری و نقش یاددهنده به ترتیب بیشترین نقش را بر رضایتمندی یادگیرنده الکترونیکی داشتند.نتیجهگیری: تمام این مؤلفهها قادر به سنجش سازه ویژگیهای محتوای الکترونیکی بودند؛ بهطوریکه مؤلفه توجه به رویکردهای مرتبط با یادگیری و توجه به نقش یاددهنده با ضریب مسیر (99/0)، توجه به پیامدهای ضمنی با ضریب مسیر (89/0)، رعایت اصول طراحی محتوا با ضریب مسیر (85/0) و توجه به ویژگیهای یادگیرنده با ضریب مسیر (82/0) توسط متخصصان مورد تأیید قرار گرفتند و تبیینکننده مدل بودند. الگویی که براساس یافته های این پژوهش طراحی شد بیانگر این امر است که باید «توجه به رویکردهای مرتبط با یادگیری در قاعده چند ضلعی قرارگیرد یعنی این مؤلفه، مبنا و اساس تدوین محتوا است. دو مؤلفهی «یادگیرنده» و «نقش یاددهنده» در دو طرف الگو قرار گیرند که مشخصهی دو رکن اصلی فرایند محتوای الکترونیکی است که چنانچه به ویژگیها و نقش آنها توجه شود در سمت «یادگیرنده» منجر به «پیامدهای ضمنی» و در سمت «یاددهنده» منجر به «رعایت اصول طراحی محتوا» میشود. در مجموع، توجه به این پنج مؤلفه منجر به تدوین محتوای الکترونیکی اثربخش خواهد شد.
فناوری آموزش
الهه بدیعی؛ محمدرضا نیلی؛ یاسمین عابدینی؛ بی بی عشرت زمانی
چکیده
پیشینه و اهداف: رشد سریع علم و فناوری و به دنبال آن ظهور یادگیری الکترونیکی آموزش را متحول ساخته است. همچنین در این دوران آگاهی از چگونگی عملکرد مغز در حین یادگیری، تأثیرات مهمی در آموزش و پرورش به دنبال داشته است. آموزشگران به دنبال یافتن روشهایی برای بهرهگیری هرچه بیشتر از امکانات مبتنی بر فناوری و یافتههای جدید علوم اعصاب ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: رشد سریع علم و فناوری و به دنبال آن ظهور یادگیری الکترونیکی آموزش را متحول ساخته است. همچنین در این دوران آگاهی از چگونگی عملکرد مغز در حین یادگیری، تأثیرات مهمی در آموزش و پرورش به دنبال داشته است. آموزشگران به دنبال یافتن روشهایی برای بهرهگیری هرچه بیشتر از امکانات مبتنی بر فناوری و یافتههای جدید علوم اعصاب تربیتی در جهت یادگیری بهینه به ویژه در دروس دشواری چون برنامهنویسیکامپیوتر هستند که با فرایند حل مسأله همراه است. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر درسافزار الکترونیکی طراحی شده بر اساس اصول یادگیری مبتنی بر مغز بر عملکرد حل مسأله و انگیزش دانشآموزان در درس برنامهنویسی کامپیوتر انجام گرفت.روشها: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بوده و با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل انجام شد. در این پژوهش نمونهگیری به روش خوشهای انجام شد و به این ترتیب 60 نفر از دانشآموزان دختر پایه یازدهم رشتههای کامپیوتر هنرستانهای کاردانش شهر اصفهان برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. شرکت کنندگان به طور تصادفی در 3 گروه 20 نفره آزمایش ، کنترل1 و کنترل2 قرار گرفتند. یک مطالعه کتابخانهای به منظور گردآوری راهبردهای یادگیری مبتنی بر مغز صورت گرفت. بر اساس اهداف درس و راهبردهای حاصل از اصول یادگیری مبتنی بر مغز یک درس افزار الکترونیکی توسط محقق و تیم متخصص طراحی و ساخته شد. روایی این درسافزار توسط متخصصان مورد تأیید قرار گرفت. از خرده مقیاسهای انگیزش درونی و بیرونی پرسشنامه پینتریچ و همکاران و همچنین یک آزمون حل مسأله برنامهنویسی معلم ساخته به عنوان ابزار گردآوری دادهها استفاده شد. این ابزارها قبل و بعد از آموزش در هر سه گروه به عنوان پیشآزمون و پسآزمون مورد استفاده قرار گرفتند. محتوای یکسان از درس برنامه نویسی کامپیوتر در هر سه گروه آموزش داده شد. در گروه آزمایشی علاوه بر روش مرسوم، از درسافزار الکترونیکی ساخته شده بر اساس راهبردهای یادگیری مبتنی بر مغز استفاده گردید. در گروه کنترل اول در کنار آموزش مرسوم، یک درسافزار الکترونیکی غیر مبتنی بر مغز به کار رفت. گروه کنترل دوم هم فقط به روش مرسوم آموزش دیدند.یافته ها: دادههای تحقیق با استفاده از تحلیل کوواریانس یک متغیری بر روی نمرات آزمون عملکرد حل مسأله و تحلیل کوواریانس چند متغیری برروی نمرات انگیزش درونی و بیرونی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که عملکرد دانشآموزان گروه آزمایش درحل مسائل برنامهنویسی کامپیوتر نسبت به گروه کنترل1 و گروه کنترل2 به طور معنا داری (05/0>P) بهتر بوده است. همچنین انگیزش بیرونی گروه آزمایش به طور معنا داری (05/0>P) نسبت به گروه کنترل اول بیشتر بوده است. بر اساس این یافتهها استفاده از درسافزار غیر مبتنی بر مغز به طور معنا داری (05/0>P) باعث کاهش انگیزش بیرونی دانش آموزان گروه کنترل2، نسبت به گروه کنترل1 شده است.نتیجه گیری: استفاده از درسافزار الکترونیکی طراحی شده بر اساس اصول یادگیری مبتنی بر مغز، تأثیر قابل توجهی در افزایش توانایی دانشآموزان در حل مسأله برنامهنویسی کامپیوتر دارد. همچنین بهکارگیری اصول یادگیری مبتنی بر مغز در طراحی درسافزارهای الکترونیکی باعث میشود در حین یادگیری، کاربران این درسافزارها، انگیزش بیرونی بیشتری نسبت به کاربران درسافزارهای معمولی داشته باشند.
آموزش الکترونیکی
نصیبه تاری؛ سعید ضرغامی همراه؛ علیرضا محمودنیا؛ یحیی قائدی
چکیده
پیشینه و اهداف: هدف پژوهش حاضر، بررسی ماهیت ارتباط بین معلم و فراگیر در فرایند یادگیری الکترونیکی با تاکید بر آراء دلوز است. با گسترش یادگیری الکترونیکی یکی از وجوه تغییر در تعلیم و تربیت در زمینه یاددهی –یادگیری است؛ و از جمله آن، ارتباط بین معلم و فراگیر است. در تحلیل و ارزیابی ماهیت ارتباط و نقش آن در شناخت انسانی، یکی از پارادایمهای ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: هدف پژوهش حاضر، بررسی ماهیت ارتباط بین معلم و فراگیر در فرایند یادگیری الکترونیکی با تاکید بر آراء دلوز است. با گسترش یادگیری الکترونیکی یکی از وجوه تغییر در تعلیم و تربیت در زمینه یاددهی –یادگیری است؛ و از جمله آن، ارتباط بین معلم و فراگیر است. در تحلیل و ارزیابی ماهیت ارتباط و نقش آن در شناخت انسانی، یکی از پارادایمهای نوظهور پساساختارگرایانه، معرفتشناسی ریزومی دلوز میباشد. در زمینه آراء دلوز و یادگیری الکترونیکی براساس نظریه ارتباطگرایی، به طور جداگانه پژوهشهایی صورت گرفت. اما آنچه این پژوهش را از سایر پژوهشها متمایز میکند بررسی این مهم است که، آیا قلمرو جدیدی که دلوز از آن با نام ریزوماتیک یاد میکند و به توسط آن مناسبات سنتی بین معلم و فراگیر را در نظام درختی به چالش میکشد و قلمروزدایی میکند، میتواند فضای جدید یادگیری الکترونیکی را مورد حمایت قرار دهد؟ آیا این دو همدیگر را همراهی می کنند؟روشها: روش این مطالعه، از نوع تحلیل فلسفی و استنتاجی است که جهت پاسخ به سوال پژوهش (ماهیت ارتباط بین معلم و فراگیر درفرایند یادگیری الکترونیکی چیست؟) مورداستفاده قرار گرفت. روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای–اسنادی است. بر اساس تحلیل مفهوم، فهم معتبر از مفهوم و تبیین روشن از معنای یک مفهوم به واسطه توضیح دقیق ارتباط آن با سایر مفاهیم بدست آمد؛ همچنین براساس رویکرد استنتاجی، به دلالتهای ماهیت ارتباط بین معلم و فراگیر مبتنی بر آراء دلوز در فرایند یاددهی-یادگیری در یادگیری الکترونیکی پرداخته و سپس به تحلیل فلسفی آنها اقدام گردید؛ به عبارت دیگر، مفاهیم معرفتشناسی ریزوماتیک دلوز و مولفههای مرتبط با آن از یک سو و مفاهیم یادگیری الکترونیکی مبتنی بر نظریه ارتباطگرایی از سوی دیگر مورد تحلیل، تفسیر و وضوح بخشی قرار گرفت؛ سپس نسبت ارتباط در یادگیری الکترونیکی با ارتباط ریزوماتیک دلوز مورد بررسی قرار گرفت.یافتهها: نخست، مولفههای اساسی در معرفتشناسی ریزومی دلوز تحلیل شد بر اساس یافتههای پژوهش، ماهیت ارتباط بین معلم و فراگیر مبتنی بر آراء دلوز، ریزوماتیکی است؛ یعنی ویژگیهایی چون پیوند و ناهمگونی، کثرت و چندگانگی، کوچ گرایی، نقشه نگاری و گسست نادلالتگر ریزم را داراست و حکایت از روابطی غیرخطی، افقی و غیر سلسله مراتبی، سیال و شکننده، تمرکززدا، خودجوش و مولکولی، انبوه و متکثر، منعطف و نفوذپذیر دارد. سپس، ماهیت ارتباط در فرایند آموزش مجازی تبیین گردید. بنا بر نظریه ارتباط گرایی، ارتباط در یادگیری الکترونیکی، ارتباطی است سیستمی و شبکهای که روابط غیرخطی بین اجزای سیستم و شبکه برقرار است. طبق این نظریه، یادگیری الکترونیکی همان، فرایند برقراری ارتباطات اجزای شبکه با یکدیگر است؛ در پایان به ارزیابی ماهیت ارتباط در یادگیری الکترونیکی در نسبت با ماهیت ارتباط مطرح شده در معرفت شناسی ریزوماتیک دلوز پرداخته شد. برهمین اساس تبیین شده است که، جهتگیری ارتباط در یادگیری الکترونیکی همسو با ارتباط ریزوماتیکی دلوز است.نتیجهگیری: براساس نظریه ارتباط گرایی، آموزش مجازی همان، فرایند برقراری ارتباطات اجزای شبکه با یکدیگر است؛ لذا جهتگیری ارتباط الکترونیکی همسو با ارتباط ریزوماتیکی دلوز میباشد. از اینرو روابط ریزوماتیکی دلوز با توجه به قابلیتهایی که بر آن مترتب است، نویدبخش ارتباط مطلوب بین معلم و فراگیر در عصر یادگیری الکترونیکی است و میتواند به عنوان مدلی در جهت رفع برخی از چالشهای نظام آموزشی سنتی برآید.
یادگیری الکترونیکی
مهدی عرب پشتکوهی؛ افسانه زمانی مقدم؛ علی رجب زاده قطری
چکیده
پیشینه و اهداف: در طی سالیان گذشته با توجه به رشد فناوری اطلاعات و ارتباطات، شاهد تغییرات بنیادی و فزایندهای در آموزش عالی بودهایم. امروزه فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان بخش جداییناپذیر و تلفیق شده محیط کار و کلاس درآمده و شیوههای کسب و کار، برقراری ارتباط و یادگیری را تغییر داده است. هنر و علم تعلیم و تربیت با رشد فناوری ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در طی سالیان گذشته با توجه به رشد فناوری اطلاعات و ارتباطات، شاهد تغییرات بنیادی و فزایندهای در آموزش عالی بودهایم. امروزه فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان بخش جداییناپذیر و تلفیق شده محیط کار و کلاس درآمده و شیوههای کسب و کار، برقراری ارتباط و یادگیری را تغییر داده است. هنر و علم تعلیم و تربیت با رشد فناوری اطلاعات و ارتباطات تلفیق شده و رویکرد جدیدی در یادگیری را به نام یادگیری الکترونیکی به وجود آورده است. یادگیری الکترونیکی به عنوان پاردایم جدید آموزش مدرن مطرح میگردد و بسیاری از آرمانهای آموزشی را از جمله یادگیری در مکان و زمان، یادگیری مشارکتی، خودارزیابی و خودراهبردی تحقق بخشیده است. به همین دلیل در طیف گستردهای از فعالیتهای آموزشی به کار برده میشود و بسیاری از مدارس، دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی در حال تدارک دیدن و آماده کردن برنامههای آموزش الکترونیکی هستند.هدف پژوهش حاضر،شناسایی معیارهای اثربخشی برنامههای آموزش الکترونیکی درس کار و فناوری از دیدگاه صاحبنظران میباشد. رویکرد پژوهش کیفی و از روش نظریه زمینهای اشتراوس و کوربین استفاده شده است.روش ها: جامعه پژوهش صاحبنظران حوزه آموزش، برنامهریزی فناوریهای نوین و درس کار و فناوری میباشند که به صورت هدفمند تعداد 18نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش مقولهبندی باز، محوری و گزینشی استفاده شد.یافتهها: براساس نتایج بهدست آمده یک چارچوب اثربخشی ماتریسی از عوامل زمینهای، علی، بازدارنده، راهبردها و پیامدها شکل گرفت. بدین صورت که تدوین چارچوب اثربخشی برنامههای آموزش الکترونیکی به عنوان مضمون فراگیر شامل عوامل مذکور بودند. هر یک از این دستهها خود دارای ابعاد گوناگونی در مضامین پایه میباشند. بدیهی است که یافتههای این پژوهش امکان ارزشیابی اثربخشی برنامههای آموزش الکترونیکی درس کار و فناوری در نظام جمهوری اسلامی ایران را فراهم آورده است.نتیجهگیری: هدف این مطالعه شناسایی معیارهای اثربخشی برنامههای آموزش الکترونیکی درس کاروفناوری از دیدگاه صاحبنظران بود. براساس نظر مصاحبهشوندگان زمانیکه این عوامل به صورت مطلوب پدیدار شوند و زمینههای مطلوب بودن آنها فراهم گردد، کسب فرصتهای جدیدیادگیری، همگام شدن باتکنولوژیهای روزجهانی، صرفهجویی دروقت،انرژی وهزینه، رشدودگرگونی جامعه کاروفناوری، رسیدن به یادگیری مادامالعمر، رسیدن به اهداف برنامههای آموزش الکترونیکی درس کاروفناوری، صرفهجویی درهزینههای اضافی ومازاد، رسیدن به اهداف بالادستی، تعامل باسایرجوامع بشری، بهرهوری کاردرمحیط کسب وکار، بهبودمهارتهای کاربردی، بالابردن مهارتهای فردی فراگیران و امکان یادگیری درحین کاربیش ازپیش خواهد شد. همچنین افزایش متقاضیان ورودبه دوره، افزایش رضایتمندی مخاطبان، افزایش سرعت یادگیری، ارتقاءدانش فناوری اطلاعات مدرسان وفراگیران اتفاق میافتد.
بازی های رایانه ای آموزشی
زهرا بتولی؛ فاطمه فهیم نیا؛ نادر نقشینه؛ فخرالسادات میرحسینی
چکیده
پیشینه و اهداف: باوجود ظهور و پیشرفت فناوریهای نوین و به دنبال آن تغییر روش زندگی در دهههای اخیر، سیستمهای آموزش همان روش آموزش سنتی خود را حفظ کرده و خود را مطابق با ویژگیهای نسل دیجیتال تغییر ندادهاند. این در حالی است که ویژگیهای اهالی دیجیتال بر روشهای یاددهی-یادگیری آنها نیز مؤثر بوده است. یکی از جدیدترین تحولات ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: باوجود ظهور و پیشرفت فناوریهای نوین و به دنبال آن تغییر روش زندگی در دهههای اخیر، سیستمهای آموزش همان روش آموزش سنتی خود را حفظ کرده و خود را مطابق با ویژگیهای نسل دیجیتال تغییر ندادهاند. این در حالی است که ویژگیهای اهالی دیجیتال بر روشهای یاددهی-یادگیری آنها نیز مؤثر بوده است. یکی از جدیدترین تحولات رخداده در حیطه فناوریهای نوین، بازیوارکردن محیط های آموزشی است. یکی از مهمترین و جدیدترین تحولات رخداده در حیطه فناوریهای نوین که به جذابتر شدن فضاهای جدی منجر شده، استفاده از بازیوارسازی یا به عبارتی استفاده از عناصر بازی در محیطهای غیربازی است. بازیوارسازی، استفاده از مکانیکهای بازی، زیباییشناسی و تفکر بازی جهت درگیرکردن افراد، انگیزهبخشی به اعمال، ارتقاء یادگیری، مشارکت و حل مسئله است.این پژوهش با هدف مرور مقالههای قلمرو «بازیوارسازی در آموزش الکترونیکی»، ارائه طرحی کلی از موضوعهای مورد پژوهش و بررسی اثربخشی آن در آموزش، با روش مرور سیستماتیک انجام شده است.روش ها: بعد از جستجو در پایگاههای اطلاعاتی معتبر با واژگان کلیدی مرتبط و بر اساس معیارهای ورودی، 60 مقاله مناسب بررسی در این مطالعه انتخاب شد. در ادامه مقالههای منتخب به لحاظ جامعه پژوهش، تعداد عناصر بازی مورداستفاده، عناصر بازی مورد استفاده، دورههای آموزشی بازیوارشده و موضوع مقالات بررسی شد. اثربخشی بازیوارسازی بر مشارکت، یادگیری، انگیزه، اضطراب، ارزیابی همتایان، همکاری متقابل، بهینهسازی وبسایت آموزشی، کاهش هزینه و بارکاری اساتید از جمله حوزههای موضوعی این مقالات بود. زبانهای برنامهنویسی و زبان انگلیسی از جمله بیشترین دورههای آموزشی بازیوار شده بود. عنصر بازی امتیاز، تابلو امتیاز، نشان، سطوح، چالش و بازخورد بیشتر از سایر عناصر مورد استفاده قرار گرفته بودند.یافتهها: نتایج حاکی از اثربخشی محیطهای آموزشی بازیوارشده بر افزایش یادگیری، مشارکت و انگیزه فراگیران است.نتیجهگیری: پژوهش حاضر سعی دارد مروری جامع بر مطالعات حوزه بازیوارسازی در آموزش الکترونیکی داشته باشد، هر چند با محدودیتهایی منجمله عدم بررسی مقالات به زبان غیر انگلیسی و عدم بررسی مطالعات منتشر شده در قالبی به جز مقاله مجله و همایش همراه بود.بدون شک بهمنظور موفقیت در پروژههای مرتبط با بازیوارسازی در آموزش الکترونیکی، نگاه به ابعاد متفاوت آن و برنامهریزی در آن زمینهها بسیار مثمر ثمر خواهد بود و پژوهشهایی نظیر پژوهش حاضر میتوانند دیدی همهجانبه بهمنظور برنامهریزی بلندمدت برای طراحی محیطهای آموزشی بازیوارشده ارائه نماید. موضوعهای بهدستآمده از تحلیل مطالعات قلمرو بازیوارسازی در آموزش الکترونیکی میتواند در ایران انجام شود، اگرچه انجام پژوهشهای تکمیلی و جزئیتر و با روشهای متنوع به غنیتر شدن آن کمک میکند.
یادگیری الکترونیکی
فاطمه رحمانی؛ حامد احمدی؛ الهام قنبری؛ سیدمحمود خراسانی کیاسری
چکیده
پیشینه و اهداف: یادگیری الکترونیکی شیوهای در آموزش است که مجموعه قابلیتهای فناوری اطلاعات و ارتباطات را برای تسهیل و بهبود یادگیری بکار میگیرد. مجموعه این امکانات، فرصتهایی را برای یادگیرنده فراهم میآورد تا او بتواند در هر زمان، متناسب با تعهدات شغلی و خانوادگی خود به دوره آموزشی و برنامه درسی دسترسی پیدا کند. امکان دسترسی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: یادگیری الکترونیکی شیوهای در آموزش است که مجموعه قابلیتهای فناوری اطلاعات و ارتباطات را برای تسهیل و بهبود یادگیری بکار میگیرد. مجموعه این امکانات، فرصتهایی را برای یادگیرنده فراهم میآورد تا او بتواند در هر زمان، متناسب با تعهدات شغلی و خانوادگی خود به دوره آموزشی و برنامه درسی دسترسی پیدا کند. امکان دسترسی به ابزارها، امکان انتخاب زمان و مکان آموزش و وجود قالبهای مختلف محتوایی در این محیط، یادگیرنده را در موقعیت انتخابهای گوناگون قرار میدهد. در این محیط یادگیرنده با استفاده از ابزارهای مختلف میتواند به صورت همزمان و غیر همزمان با همکلاسان، معلم و افراد دیگر ارتباط برقرار کند. اجرا و پیادهسازی برنامههای کیفی و بادوام در یادگیری الکترونیکی نیازمند شناخت الزامات استقرار و توسعه نظامهای یادگیری الکترونیکی است. طراحی، راهاندازی و نگهداری محیطهای آموزش الکترونیکی به دانش و مهارتهای گوناگونی در زمینههای فنی، تربیتی و مدیریتی نیازمند است. هدف از این پژوهش امکان سنجش و رتبه بندی عوامل مؤثر بر توسعه یادگیری الکترونیکی در آموزش عالی استروش ها: در تحقیق حاضر براساس تحقیقات پیشین و نظر خبرگان عوامل مؤثر بر توسعه یادگیری الکترونیکی در آموزش عالی از نظر فاکتورهای سنجش توسعه یادگیری الکترونیکی شامل فاکتورهای انسانی، فنی، اجتماعی،سازمانی شناسایی شدند. برای آزمون و تایید فرضیه های تحقیق از روش های آماری و برای رتبه بندی شاخص ها، از رتبه بندی AHPفازی استفاده شده است. به این منظور دو پرسشنامه تنظیم گردید؛ پرسشنامه شماره یک به منظور صحت فرضیه های تحقیق و پرسشنامه دوم که پرسشنامه زوجیست برای رتبه بندی شاخص ها می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل دانشجویان و اساتید دانشگاه واحد الکترونیکی دانشگاه آزاد در سال تحصیلی 96-95 می باشد. حجم نمونه آماری مطابق فرمول کوکران، معادل384 نفر در نظر گرفته شد که با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. پرسشنامه ها بین 384 نفر توزیع گردید که از این تعداد 84 عدد از هر پرسشنامه به دلایل مختلف از جمله پاسخگویی اشتباه به سؤالات و نبودن زمان کافی حذف و تعداد 300 عدد از هر پرسشنامه مورد قبول واقع شد.یافته ها: فهرستی از 8 شاخص (ویژگی دانشجو، ویژگی مربی، کیفیت محتوا، مدیریت ساختار، فرآیند آموزش، زیرساخت نرمافزار، زیرساخت سختافزار، تصویر دانشگاه) براساس فاکتورهای فنی، انسانی، اجتماعی، سازمانی برای ارزیابی اثربخشی یادگیری الکترونیکی استخراج و بر اساس آن مقیاسی معتبر ساخته شد. نتایج نشان داد که مقیاس معرفی شده، ابزاری روا و پایا برای ارزیابی اثربخشی یادگیری الکترونیکی است.نتیجه گیری: نتایج نشان میدهند که ویژگیهای دانشجو اهمیت بیشتری داشته و زیرساخت نرم افزار به عنوان دومین عامل تأثیرگذار در این جهت ارزیابی شده است. همچنین ویژگی های مربی، کیفیت محتوا، مدیریت ساختار، زیرساخت سخت افزار، فرآیند آموزش و تصویر دانشگاه به ترتیب رتبه های سوم تا هشتم را بدست آوردند.
آموزش الکترونیکی- مجازی
حامد عباسی کسانی؛ غلامرضا شمس
چکیده
پیشینه و اهداف: کاربرد تکنولوژیهای آموزشی در فرایندهای یاددهی – یادگیری به یک موضوع مهم در حوزه آموزش در سراسر جهان تبدیل شده است. با توجه به آمار و ارقام اعلام شده، این امر با سرعت و به طور وسیعی در حال گسترش است. یادگیری الکترونیکی به عنوان بارزترین کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات، وجهی جدید به منشور آموزش در سطح پایه و عالی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: کاربرد تکنولوژیهای آموزشی در فرایندهای یاددهی – یادگیری به یک موضوع مهم در حوزه آموزش در سراسر جهان تبدیل شده است. با توجه به آمار و ارقام اعلام شده، این امر با سرعت و به طور وسیعی در حال گسترش است. یادگیری الکترونیکی به عنوان بارزترین کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات، وجهی جدید به منشور آموزش در سطح پایه و عالی افزوده است و جهت تسهیل فعالیتهای یاددهی – یادگیری، استفاده از منابع آنلاین به طور موفقیتآمیزی با آموزش ترکیب شده است. از همین روست که در سالهای اخیر سازمانها، دانشگاهها و شرکتهای متعددی به ارائه دورههای یادگیری الکترونیکی روی آوردهاند. یادگیری الکترونیکی عبارت است از مجموعه وسیعی از نرمافزارهای کاربردی و روشهای آموزشی شامل آموزش مبتنی بر رایانه، آموزش مبتنی بر وب، کلاسهای درسی مجازی و ... استهدف پژوهش حاضر، بررسی و شناسایی جامع عوامل کلیدی موفقیت یادگیری الکترونیکی جهت ارائه یگ الگوی جامع برای موفقیت یادگیری الکترونیکی میباشد.روش ها: رویکرد پژوهش کیفی و روش آن، سنتزپژوهی است. جامعه پژوهش، کلیه مقالاتی هستند (85 مقاله) که از سال 2007 تا 2017 در مورد عوامل کلیدی موفقیت یادگیری الکترونیکی در مجلات معتبر و با کلمات کلیدی مشخص، یافت شدهاند. نمونه پژوهش شامل 41 مقاله است که این تعداد براساس اشباع نظری دادهها و به صورت هدفمند انتخاب شدند. دادههای پژوهش از تحلیل کیفی اسناد مورد مطالعه، گردآوری شدند.یافتهها: با تجزیه و تحلیل دادهها، عوامل کلیدی موفقیت یادگیری االکترونیکی در 3 بُعد، 8 عامل و 52 مقوله شامل بُعد ساختاری (عوامل سازمانی، پشتیبانی، کیفیت سیستم، محتوایی، و آموزشی)؛ بُعد رفتاری (یادگیرنده، یاددهنده)؛ و محیطی (فناوری) طبقهبندی شدند. نتایج تحلیل دادهها منجر به شناسایی عوامل کلیدی موفقیت یادگیری الکترونیکی به صورت یک الگو گردید.نتیجهگیری: در این پژوهش تلاش شد تا ضمن تحلیل اسناد و مطالعات صورت گرفته در زمینه عوامل کلیدی موفقیت یادگیری الکترونیکی و شناسایی عوامل کلیدی موفقیت در یادگیری الکترونیکی، یک الگو برای موفقیت یادگیری الکترونیکی ارائه شود. همچنان که نتایج تحلیلها نشان میدهد، عوامل موفقیت یادگیری الکترونیکی شامل سه بُعد ساختاری (مشتمل بر عوامل: سازمانی، آموزشی، محتوایی، پشتیبانی، و کیفیت سیستم)؛ بُعد محتوایی یا رفتاری (مشتمل بر عوامل: یادگیرنده و یاددهنده)؛ و بُعد زمینهای یا محیطی (مشتمل بر عامل: فناوری) میباشد. با نگاهی کلنگر میتوان گفت که بررسی و ملاحظه کلیه عوامل موفقیت یادگیری الکترونیکی، جهت رشد و پیشرفت آن ضروری است. همچنین بیشتر پژوهشهای مطالعه شده بر اهمیت بُعد ساختاری در موفقیت یادگیری الکترونیکی تأکید داشتهاند، هر چند بُعد رفتاری و زمینهای نیز از ملزومات موفقیت یادگیری الکترونیکی هستند. بنابراین، مراکز یادگیری الکترونیکی نیز باید سعی کنند تا عواملی که ممکن است بر موفقیت آنها تأثیر میگذارند را شناسایی کنند و با توجه به این عوامل، موفقیت در یادگیری الکترونیکی را تضمین کنند، که یافتههای این پژوهش تا حدودی میتواند مراکز یادگیری الکترونیکی را از این عوامل آگاه سازد.
آموزش الکترونیکی- مجازی
فاطمه ورداسبی؛ مرتضی رضایی زاده؛ اباصلت خراسانی؛ پرستو علیخانی
چکیده
پیشینه و اهداف: دانشگاهها نقش مهمی در جامعه ایفا میکنند. آنها مراکز نوآوری هستند، استعدادها را جذب کرده و پرورش میدهند، دانش جدید را ایجاد کرده و به اشتراک میگذارند و ارزش زیادی در اقتصاد کشوری و منطقهای دارند. بنابراین، کاهش بودجههای دولتی و افزایش رقابت جهانی برای جذب کارکنان و دانشجویان شایسته، دانشگاهها ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: دانشگاهها نقش مهمی در جامعه ایفا میکنند. آنها مراکز نوآوری هستند، استعدادها را جذب کرده و پرورش میدهند، دانش جدید را ایجاد کرده و به اشتراک میگذارند و ارزش زیادی در اقتصاد کشوری و منطقهای دارند. بنابراین، کاهش بودجههای دولتی و افزایش رقابت جهانی برای جذب کارکنان و دانشجویان شایسته، دانشگاهها را بر آن داشته تا شرایط بهتری را برای ارائه آموزش به شیوههای متنوع فراهم آورند. از طرفی، فناوریهای ارتباطی نیز با ارائه شیوههای نوینی برای آموزش، راه را برای آموزش از راه دور هموار کردهاند. بنابراین، با توسعه اینترنت و فناوریهای چندرسانهای و استفاده از آنها در برنامههای آموزشی، نوعی مدل آموزشی به نام یادگیری الکترونیکی ایجاد شده است. در یادگیری الکترونیکی، به علت وجود شبکه جهانی وب، تمامی مراحل آموزش، از آنچه که اینترنت فراهم کرده است، بهرهمند شدهاند. در فضای وب، امکانات متنوعی از جمله قرار دادن یادداشتهای کلاسی و مواد سخنرانی بهصورت برخط، سیستمهای پرسش و پاسخ برخط پویا، آمادهسازی کلاس برای امتحانات، بازیها و شبیهسازی مشابه زندگی واقعی برای مربیان و فراگیران فراهم است. به منظور ارائه و مدیریت فعالیت ها در محیط یادگیری الکترونیکی، از نرمافزاری به نام سیستم مدیریت یادگیری (LMS) استفاده میشود که تسهیلاتی را برای به اشتراک گذاشتن مواد آموزشی، ارسال اطلاعیههای مربوط به هر درس، ارائه و انجام تکالیف، ارتباطات برخط کاربران با یکدیگر، انجام ارزیابی و نتایج ارزیابیها، فراهم میکند. در دسترس بودن یکی از شاخصهای مهم برای اقبال و علاقهمندی دانشجویان و استادان نسبت به یک درسافزار میباشد. از این رو، هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل اثرگذار بر قابلیت دسترسی درسافزار دانشگاه شهید بهشتی است. روشها: متناسب با این هدف، طرح پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی اتخاذ شد. جامعه آماری این پژوهش، دانشجویان مقطع کارشناسی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی تهران هستند که تجربه فعالیت در درسافزار را داشتهاند. 15 نفرمشارکتکننده با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند ملاک محور،نفر انتخاب شدند و از طریق مصاحبه نیمهساختاریافته نسبت به جمعآوری اطلاعات تا دستیابی محقق به اشباع نظری اقدام شد. یافتهها با استفاده از روش کدگذاری اشتراس (Strauss) و کوربین (Corbin)، در دو سطح کدگذاری باز و محوری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها: بر طبق یافتههای حاصل از پانزده مورد مصاحبه، شش مقوله «ضعف درسافزار در دسترسی سریع به محتوای بحثها»، «فراهم نبودن امکان دسترسی برون خط به بحثهای ثبت شده»، «فراهم نبودن بسترهای چندگانه برای فعالیت در درسافزار»، «فاقد قابلیت نمایش کاربران برخط و فعالیتهای در لحظه آنها»، «ضعف درسافزار در دسترسی به بحثهای گروه قبلی» و «فاقد امکانی برای دسترسی دانشجویان به نتیجه ارزیابی عملکردشان» بدست آمدند. نتیجهگیری: نتیجه اصلی این تحقیق، برجسته سازی اهمیت شاخص «در دسترس بودن» برای درسافزارها و سیستمهای مدیریت یادگیری و نیز تعیین عوامل اثرگذار بر روی این شاخص مهم میباشد. چنانچه طراحان و دست اندرکاران اجرای سیستمهای مدیریت یادگیری در مدارس و دانشگاهها علاقهمند به ارتقای کارکرد مدیریتی درسافزارشان میباشند، لازم است بر روی این عوامل ششگانه توجه و تأکید درست داشته باشند. فرایندها و اجزای موجود در درسافزارها باید به گونهای تغییر یابند که بتوانند با رعایت عوامل ششگانه فوق، خود را برای ذینفعانشان «در دسترستر» بنمایند. بنابراین، یافتههای بدست آمده نشان میدهند که از دیدگاه دانشجویان، این عوامل در قابلیت دسترسی درسافزار دانشگاه اثر منفی دارند. لذا پیشنهاد میشود که زیر ساخت سخت افزاری و نرم افزاری مناسب برای درسافزار فراهم شود تا سرور بطور کامل پاسخگوی نیاز کاربران باشد.
یادگیری سیار
مرضیه دهقانی؛ سمیه رحیمی؛ امید امرالله
چکیده
در یادگیری سیار، یادگیری در محیطهای طبیعی اتفاق افتاده و پیامهای آموزشی بهصورت الکترونیکی منتقل میشوند. لذا پژوهش حاضر با هدف شناخت میزان آشنایی، کاربرد و سودمندی یادگیری سیار (ابزار و برنامههای کاربردی) در بین دانشجویان انجامشده است. تحقیق کمی از نوع توصیفی است. جامعة آماری شامل دانشجویان مقطع ارشد چهار دانشکدة ...
بیشتر
در یادگیری سیار، یادگیری در محیطهای طبیعی اتفاق افتاده و پیامهای آموزشی بهصورت الکترونیکی منتقل میشوند. لذا پژوهش حاضر با هدف شناخت میزان آشنایی، کاربرد و سودمندی یادگیری سیار (ابزار و برنامههای کاربردی) در بین دانشجویان انجامشده است. تحقیق کمی از نوع توصیفی است. جامعة آماری شامل دانشجویان مقطع ارشد چهار دانشکدة علوم تربیتی رشتههای علوم تربیتی، دانشکدة فنی رشتة مکانیک، دانشکدة هنر رشتة معماری دانشگاه تهران و رشتة بهداشت دانشگاه ایران میباشد که از بین آنها 268 نفر به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند. گردآوری دادهها توسط پرسشنامه روا و پایای محقق ساخته 21 گویه بوده، دادهها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون تی تک نمونهای و آزمون آنوا و آزمون تعقیبی شفه تحلیل شدند. یافتهها نشان دادند میزان آشنایی و کاربری و سودمندی ابزارها و برنامههای کاربردی یادگیری سیار در بین دانشجویان اندکی کمتر از میانگین است. بین نظرات دانشجویان در رشتههای مذکور در میزان آشنایی و کاربری یادگیری سیار تفاوت معنادار مشاهده میشود که بیشترین اختلاف عقیده بین دو رشتة علوم تربیتی و معماری است. بین دانشجویان رشتههای مذکور در میزان سودمندی یادگیری سیار تفاوت معنادار مشاهده نمیشود. درنتیجه دانشجویان بهتناسب و نوع رشته، کاربردهای متفاوتی از یادگیری سیار (ابزارها و برنامههای کاربردی) در نظر دارند.
آموزش الکترونیکی- مجازی
حسین بنادکوکی؛ کریم عباسی؛ امین راحتی
چکیده
یادگیری الکترونیکی با از بین بردن محدودیت زمان و مکان کلاس حضوری، کاربرد گستردهای در ارتباط بین دانشجو و آموزگار پیدا کرده است. از سوی دیگر مؤلفههای هوشمندی مانند فراهم ساختن بازخورد و راهنمایی برای دانشجو کیفیت آموزش را افزایش میدهد، اما روشهای کنونی هوشمندسازی هزینه پیادهسازی بالایی دارند. این پژوهش روشی جدید برای ...
بیشتر
یادگیری الکترونیکی با از بین بردن محدودیت زمان و مکان کلاس حضوری، کاربرد گستردهای در ارتباط بین دانشجو و آموزگار پیدا کرده است. از سوی دیگر مؤلفههای هوشمندی مانند فراهم ساختن بازخورد و راهنمایی برای دانشجو کیفیت آموزش را افزایش میدهد، اما روشهای کنونی هوشمندسازی هزینه پیادهسازی بالایی دارند. این پژوهش روشی جدید برای هوشمندی یادگیری الکترونیکی با هزینه پایین معرفی مینماید. هوشمندی در دو مؤلفه ارزیابی دانش و انتخاب راهنمایی مناسب حین حل مسأله نمود مییابد. در این روش از شبکه بیزی برای ارزیابی دانش دانشجو و از شبکه عصبی مصنوعی برای انتخاب راهنمایی مناسب استفاده میشود. ساختار هر دو شبکه تنها توسط داده آموزشی تعیین میشود. روش پیشنهادی بر روی یک سیستم یادگیری الکترونیکی پیاده سازی شده و ارزیابی میشود. دقت بالای 90 درصدی هر دو شبکه و هزینه پیادهسازی پایین از مهمترین مزایای روش پیشنهادی است. همچنین ساختار مبتنی بر داده آموزشی دو شبکه امکان استفاده از آن را در سیستمهای متنوع یادگیری الکترونیکی در حال استفاده با دامنههای گوناگون دانش فراهم میآورد.
آموزش الکترونیکی- مجازی
فاطمه ذوالفقاری؛ امین راحتی
چکیده
طراحی یک سیستم آموزشی، کار وقتگیر و پر هزینهای است. از این رو ایجاد یک درس الکترونیکی مطابق با ویژگیهای هر فراگیر به منظور کاهش زمان یادگیری و افزایش بهرهوری آموزشی از اهمیت بسیاری برخوردار است. هدف از این پژوهش، تولید درس الکترونیکی مطابق با ویژگیهای یادگیری هر دانشآموز، با استفاده از برخی استانداردهای آموزش الکترونیک، ...
بیشتر
طراحی یک سیستم آموزشی، کار وقتگیر و پر هزینهای است. از این رو ایجاد یک درس الکترونیکی مطابق با ویژگیهای هر فراگیر به منظور کاهش زمان یادگیری و افزایش بهرهوری آموزشی از اهمیت بسیاری برخوردار است. هدف از این پژوهش، تولید درس الکترونیکی مطابق با ویژگیهای یادگیری هر دانشآموز، با استفاده از برخی استانداردهای آموزش الکترونیک، تئوریهای آموزشی و الگوریتم ممتیک و همچنین ارزیابی نتایج آموزشی این روش است. در مرحله تألیف درس، برای آموزش هر مفهوم، یک دسته از حداکثر فعالیتهای یادگیری ممکن، با منابع آموزشی مختلف از قبیل اسلاید، سخنرانی و غیره ایجاد میشود. تناسب بین فعالیتها و ویژگیهای یادگیری دانشآموز با استفاده از تئوری فلدر در سبکهای یادگیری و تئوری بلوم در طبقهبندی سطوح دانش به دست میآید. سبک یادگیری دانشآموز با پرسشنامه فلدر و سطح دانش او با آزمونهای طراحی شده بر طبق تئوری بلوم استخراج شد. الگوریتم ممتیک، مسیر یادگیری را که شامل چینش مناسبی از همین فعالیتهاست، در اختیار دانشآموز قرار میدهد. جامعه آماری این پژوهش، دانشآموزان دختر سال سوم رشته رایانه شهر زاهدان بودند. از این جامعه تعداد 40 نفر به طور تصادفی انتخاب شدند. 20 نفر با سیستم پیشنهادی آموزش دیدند و 20 نفر دیگر این درس را به طور سنتی آموختند. مقایسهای از لحاظ بررسی کیفیت آموزش بین دو گروه انجام شد که نتایج حاکی از کیفیت مطلوب روش پیشنهادی بود.
تهیه و تدوین محتوای الکترونیکی
کامران فیضی؛ عبداله بهزادی
چکیده
چکیده: در دنیای کنونی نیاز به داشتن اطلاعات و برقراری ارتباط برای کسب اطلاعات، تغییرات بنیادی در نظامهای آموزشی ایجادکرده و موجب ظهور یادگیری الکترونیکی در عرصه آموزش کارکنان سازمانها شده است. این در حالی است که تحقق نظام یادگیری الکترونیکی در سازمانها مستلزم فراهم آمدن شرایطی از جنبههای مختلف است که از دید ...
بیشتر
چکیده: در دنیای کنونی نیاز به داشتن اطلاعات و برقراری ارتباط برای کسب اطلاعات، تغییرات بنیادی در نظامهای آموزشی ایجادکرده و موجب ظهور یادگیری الکترونیکی در عرصه آموزش کارکنان سازمانها شده است. این در حالی است که تحقق نظام یادگیری الکترونیکی در سازمانها مستلزم فراهم آمدن شرایطی از جنبههای مختلف است که از دید سیستمی به آن آمادگی یادگیری الکترونیکی میگویند. هدف اصلی این تحقیق ارائه مدلی بومی جهت ارزیابی آمادگی استقرار سیستمهای یادگیری الکترونیکی در سازمانها و مؤسسات مالی است و لذا جهت دستیابی به هدف تحقیق با ارزیابی مدلهای مختلف و با اتکا بر مطالعات تطبیقی و تحلیل اطلاعات حاصل از مطالعات ملی و نیز نتایج نظرسنجی از خبرگان، یک چهارچوب بومی شدهای متشکل از هفت بعد اصلی انتخاب شد. سپس براساس نظر خبرگان میزان اهمیت و ضریب تأثیرگذاری این ابعاد و همچنین مناسب بودن ساختار مدل، جهت سنجش هدف مورد نظر، با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری مشخص شد. در ادامه، این مدل با کمک کاربرگهایی که حاوی شاخصهای مدل است، جهت سنجش میزان آمادگی بانک ملی مورد استفاده قرار گرفت که در کل، بیانگر عدم آمادگی این سازمان برای ورود به این عرصه است. مدل پیشنهادی ابزار مناسبی برای شناسایی نقاط قوت و ضعف سازمانها در دسترسی به فناوری اطلاعات و ارتباطات و استفاده از آن برای اثر بخشی بیشتر در زمینه آموزشهای مجازی و همچنین، تجزیه و تحلیل شکاف دیجیتالی بین آنهاست.
آموزش الکترونیکی- مجازی
علی صنایعی؛ حمیده سلیمیان
چکیده
اینترنت به طرز چشمگیری بر استقرار آموزش مجازی تاثیر گذاشته است. آموزش مجازی اصطلاحی است که آموزش آنلاین را با استفاده از یادگیری الکترونیکی در بر می گیرد. این پژوهش به تحلیل عوامل موثر بر پذیرش آموزش مجازی؛ با تاکید بر عوامل درونی می پردازد و جامعه آماری آن دانشجویان دانشکده مجازی دانشگاه اصفهان می باشند که پرسشنامه ها را از دو طریق ...
بیشتر
اینترنت به طرز چشمگیری بر استقرار آموزش مجازی تاثیر گذاشته است. آموزش مجازی اصطلاحی است که آموزش آنلاین را با استفاده از یادگیری الکترونیکی در بر می گیرد. این پژوهش به تحلیل عوامل موثر بر پذیرش آموزش مجازی؛ با تاکید بر عوامل درونی می پردازد و جامعه آماری آن دانشجویان دانشکده مجازی دانشگاه اصفهان می باشند که پرسشنامه ها را از دو طریق حضوری یا الکترونیکی توسط پست الکترونیک تکمیل نمودند. با توجه به اینکه در دیگر پژوهش ها شناخت کمتری نسبت به عوامل درونی موثر بر یادگیرندگان وجود دارد، در این پژوهش با تاکید خاصی بر این عوامل، انگیزش و خودکارآمدی به عنوان عوامل درونی درنظر گرفته شد و سپس با مبنا قرار دادان مدل پذیرش فناوری، اثر مستقیم متغیرهای انگیزش، سهولت استفاده ادراکی، مزایای ادراک شده، اثر غیر مستقیم متغیرهای تاثیر اجتماعی، کیفیت سیستم، شرایط تسهیلاتی و خودکارآمدی بر تمایل رفتاری و سپس پذیرش دانشجویان نسبت به آموزش مجازی بررسی شد. نرم افزار spss19 و amos18برای تحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفت. یافته های حاصل از تحلیل 121 پرسشنامه تکمیل شده، نشان دادند، تاثیرات اجتماعی و کیفیت سیستم، بر مزایای درک شده تاثیر دارند و اثر شرایط تسهیلاتی و خودکارآمدی بر سهولت استفاده ادراکی و تاثیر درک سهولت استفاده بر فواید درک شده نشان داده شد. همچنین اثر انگیزش، سهولت استفاده ادراکی و مزایای درک شده به طور مستقیم، بر تمایل دانشجویان و تمایل رفتاری بر استفاده از یادگیری الکترونیکی پذیرفته شد.
آموزش الکترونیکی- مجازی
نفیسه صابری؛ غلامعلی منتظر
چکیده
سامانههای آموزشیار هوشمند به عنوان محیطی شخصی شده و مبتنی بر توانمندی و ویژگیهای یادگیری در نظام آموزش الکترونیکی، محیطی پیچیده، پویا و همراه با عدم قطعیت است. پایش این محیط برای استخراج ویژگیها و مدلسازی دقیق یادگیرنده کاری زمانبر و سخت است. هدف از این مقاله، ارائه چارچوبی انعطافپذیر با بهرهگیری از قابلیتهای ...
بیشتر
سامانههای آموزشیار هوشمند به عنوان محیطی شخصی شده و مبتنی بر توانمندی و ویژگیهای یادگیری در نظام آموزش الکترونیکی، محیطی پیچیده، پویا و همراه با عدم قطعیت است. پایش این محیط برای استخراج ویژگیها و مدلسازی دقیق یادگیرنده کاری زمانبر و سخت است. هدف از این مقاله، ارائه چارچوبی انعطافپذیر با بهرهگیری از قابلیتهای کارگزار در پایش مستمر یادگیرنده و ارائه تعاملات زیر سیستمهای سامانه آموزشیار هوشمند به طور بهینه و به نمایندگی از آموزشگر است. در این تحقیق در مرحله اول از نظریه سبک یادگیری برای شناخت رویکردهای یادگیری یادگیرنده و از شبکه بیز برای کاهش عدم قطعیت این شناخت استفاده شده است. در مرحله بعد با تلفیق نتایج مرحله اول با توانمندیهای یادگیرنده (که از طریق نظریه پرسش- پاسخ حاصل شده است)، توصیههایی در سه دسته به یادگیرنده، یاددهنده و نیز طراح محیط آموزشی ارائه میشود. به همین دلیل معماری سامانه پیشنهادی در سه لایه ارائه شده که در لایه میانی آن چهار کارگزار وظیفه ایجاد مدل یادگیرنده و ارائه توصیههای شخصیشده مبتنی بر درس و ویژگیهای شخصی یادگیرنده را بر اساس پایش و به روز رسانی مدل یادگیرنده بر عهده دارند. پیاده سازی این سامانه در درس« زبان برنامهنویسی C++» از مجموعه دروس رشته مهندسی کامپیوتر روی 30 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی، نتایج رضایت بخشی را به همراه داشته؛ به طوری که میزان رضایت و موفقیت تحصیلی به دو برابر نسبت به قبل از بهکارگیری سامانه، بهبود یافته است.
فناوری آموزش- ارزشیابی و آزمون سازی
غلامعلی منتظر؛ بهناز داراب
چکیده
فنّاوری اطلاعات، به تعاملات علمی شکل دیگری بخشیده و بر چگونگی کسب و انتقال دانش در جامعه تأثیر زیادی داشته است. دانشگاهها و مراکز علمی به عنوان مراکز اصلی خلق و انتقال علم، به تدریج شکل دیگری را به خود خواهند گرفت. در این میان یکی از موضوعاتی که مدیران و مسئولان آموزش عالی باید به طور جدی به آن بیندیشند، ایجاد دانشگاه مجازی و تحقق ...
بیشتر
فنّاوری اطلاعات، به تعاملات علمی شکل دیگری بخشیده و بر چگونگی کسب و انتقال دانش در جامعه تأثیر زیادی داشته است. دانشگاهها و مراکز علمی به عنوان مراکز اصلی خلق و انتقال علم، به تدریج شکل دیگری را به خود خواهند گرفت. در این میان یکی از موضوعاتی که مدیران و مسئولان آموزش عالی باید به طور جدی به آن بیندیشند، ایجاد دانشگاه مجازی و تحقق یادگیری الکترونیکی در آن است. تحقق این امر مستلزم فراهم آمدن شرایطی از جنبههای مختلف است که از دید سیستمی، آمادگی الکترونیکی نامیده میشود. دانشگاه تربیت مدرس از جمله دانشگاههایی است که در طی چند سال گذشته تلاش کردهاست با تمهید امکانات سختافزاری و نرمافزاری چند رشته تحصیلی را در مقطع کارشناسی ارشد به روش آموزش الکترونیکی ارائه کند. در این مقاله تلاش شدهاست با اتکا بر مطالعات تطبیقی و نظر خبرگان ملّی مدل مناسبی برای ارزیابی آمادگی یادگیری الکترونیکی ارائه شود. این مدل شامل وجوه مختلفی شامل آمادگی سیاست آموزشی، آمادگی مدیریت، آمادگی استاندارد، آمادگی محتوا، آمادگی قوانین، آمادگی مالی، آمادگی منابع انسانی، آمادگی فرهنگ، آمادگی امنیت، آمادگی سخت افزار، آمادگی شبکه و آمادگی پشتیبانی است. با بهکارگیری این مدل تحلیل کاملی از آمادگی یادگیری الکترونیکی دانشگاه تربیت مدرس ارائه خواهد شد. شایان ذکر این که مدل کاربردی در این تحقیق براساس ویژگیها و مقتضیات بومی کشور و به طور کلّی و عمومی تدوین شده است و قابلیت کاربرد در ارزیابی آمادگی یادگیری الکترونیکی در سایر دانشگاهها را نیز داراست.