محیط یادگیری
اسماعیل ضرغامی؛ سیدمحمد بهروز
چکیده
پیشینه و اهداف: چشماندازهای علمی میانرشتهای یادگیری را به مثابه بخشی از فرایند شکل دادن به فیزیولوژی، ریختشناسی و رفتار فرد در محدودهی مرزهای ذات زیستی ارگانیسم، برای تطبیق یافتن با محیط تعریف کردند. که برای کودکان جوامع پیشازمدرن به واسطۀ بازی، کاوش و مشارکت در زمینههای بامعنای اجتماعی، در طول دورۀ مدید پیش از بلوغ رخ ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: چشماندازهای علمی میانرشتهای یادگیری را به مثابه بخشی از فرایند شکل دادن به فیزیولوژی، ریختشناسی و رفتار فرد در محدودهی مرزهای ذات زیستی ارگانیسم، برای تطبیق یافتن با محیط تعریف کردند. که برای کودکان جوامع پیشازمدرن به واسطۀ بازی، کاوش و مشارکت در زمینههای بامعنای اجتماعی، در طول دورۀ مدید پیش از بلوغ رخ میدادهاست. این نوع یادگیری موقعیتمند در جوامع مدرن کمرنگ شده است و جای خود را به نظام رسمی آموزش داده است. در گذشته، کودکان اکثر اوقات فراغت خود را در فضای باز میگذراندند؛ که این زمان صرف فعالیتهایی در فضاهای غیررسمی، بدون مدیریت و به تعبیری بیساختار میشد. این فضاها در زندگی اجدادی (پیش از برآمدن کشاورزی و یکجانشینی) طبیعت اجدادی و پس از آن محیط محله بود، که جایگاه مهمی برای بازی کودکان در طول تاریخ و در اکناف جهان بوده است. با اینحال، کودکان امروز اغلب ساعات فراغت خود را در فضاهای بسته، و بیشتر زمان فضای باز خود را به فعالیتهای زمانبندیشده و ساختارمند میگذرانند. این روال به مشکلات جسمی و عاطفی از جمله بیتناسبی اندام، دیابت نوع 2، چاقی و حس تنهایی دامن زده است. رشد سیمکشی عصبی مغز در نخستین سالهای کودکی از طریق حرکت و تحریک رخ میدهد، که نشاندهندۀ اهمیت تجربیات، فعالیتها و تعاملات روزمرة کودکان برای رشد جسمی، شناختی، اجتماعی و هیجانی آنها است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی میزان فرصتهای یادگیری طبیعی کودکان در محیطهایی با درجات متفاوت شهریشدن استروشها: با استفاده از مفهوم فراهمسازی گیبسون و با استفاده از طبقهبندی فراهمسازیهای هِفت-کیتا بر مبنای پرسشنامههایی برای کودکان10 تا 12 سالهها در محیطهایی شامل مناطق کلانشهری، شهری، روستا-شهری و روستایی در دو شهرستان مشهد و شیروان در سال 1397 بررسی و تحلیل واریانس شد.یافتهها: تفاوتهای معناداری بین محلات موردبررسی به لحاظ دسترسی به فراهمسازیها و میزان به فعلیت رسیدن آنها، در توزیع درون مقولات طبقهبندی، و همچنین محل فراهمسازیها مشاهده شد.نتیجهگیری: یادگیری طبیعی و روزمرهی کودکان به واسطهی فراهمسازیهای محیطی رخ میدهد. در محیطهای تاریخ گذشتۀ بشر، کودکان آزادی زیادی برای استفاده از عناصر و عوارض طبیعی موجود داشتند، در حالیکه تنیده در روابط روزمرهی اجتماعی و کاری محلهی خود بودند؛ حال آنکه در محیطهای شهریشدهی امروز هم آزادی کودکان کاسته شده، و هم آن عناصر و عوارض طبیعی از دسترس دور شدهاند (یا به تعبیری با دقت از محیط زندگی روزمره حذف شدهاند)، و محیط تعاملات اجتماعی و کاری از محل سکونت آنها فاصله گرفته است. نتایج این مطالعه گواه شدت این سه اتفاق به خصوص در محیط های کلانشهری بود. این کاهش و فقدان به خصوص برای مواد ورز دادنی، اشیاء دستگرفتنی منفصل، سطوح و عوارض سرخوردنی، بالارفتنی، آویزان شدنی، و عوارض با تغییر ارتفاع مشهود بود. بر اساس یافتهها و تفسیر آنها، دسترسی به فضاهای «بههمریخته»، دسترسی به عوارض و عناصر متنوع ثابت فضایی، و عناصر و اشیاء منفصل میتواند باعث ارتقاء یادگیری طبیعی کودکان شود.
محیط یادگیری
الهام کاظمی؛ حسن ستاری ساربانقلی؛ رحمت محمدزاده؛ افرا غریب پور
چکیده
پیشینه و اهداف: اهمیت فرایند آموزش دروس مقدمات طراحی معماری امری بدیهی است. بر همین اساس قبل از آموزش دروس طراحی معماری، گذراندن دروس مقدمات طراحی معماری پایه پیشنهاد شده است، تا دانشجویان قبل از ورود به دروس طراحی معماری با مؤلفههای مورد نیاز برای این دروس، آشنا شوند. در این میان درس مقدمات طراحی معماری2 بیشتر با آموزش مفاهیم معماری ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: اهمیت فرایند آموزش دروس مقدمات طراحی معماری امری بدیهی است. بر همین اساس قبل از آموزش دروس طراحی معماری، گذراندن دروس مقدمات طراحی معماری پایه پیشنهاد شده است، تا دانشجویان قبل از ورود به دروس طراحی معماری با مؤلفههای مورد نیاز برای این دروس، آشنا شوند. در این میان درس مقدمات طراحی معماری2 بیشتر با آموزش مفاهیم معماری ارتباط دارد؛ لذا در این پژوهش کیفیت فرایند آموزش درس مقدمات طراحی معماری2 براساس ابعاد آموزشی، روانشناسی محیط، کالبدی و تجهیزاتی یا تکنولوژی در دو آتلیه5 و آتلیه6 مورد بررسی قرار گرفت، تا تأثیر ابعاد مختلف بر فرایند آموزش روشن شده و تلاش بیشتر در جهت هرچه بهتر شدن کیفیت فرایند آموزش هویدا گردد.روشها: این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است و از نظر نتایج یک تحقیق کاربردی است که در آن از روش تحقیق ترکیبی استفاده شده است و بخش اول شامل پرسشنامه و نظرسنجی از دانشجویان است. جمع آوری دادهها به روش میدانی با بهرهگیری از منابع و نیز مصاحبه و پرسشنامه با بهکارگیری طیف لیکرت انجام شده است. جامعه آماری مورد مطالعه دانشجویان آتلیه5 و آتلیه6 نیمسال تحصیلی دوم 97-96، است که درس مقدمات طراحی معماری2 را گذراندهاند و با استفاده از فرمول کوکران و با ضریب خطای 5 درصد، برای اتلیه5، 30 نفر و اتلیه6، 28 نفر بوده است. برای مقایسه چهار بعد ذکر شده، در دو آتلیه5 و 6 از آزمون واریانس یکطرفه در برنامه spss استفاده شده است. بخش دوم تحلیل مربوط به تمرینهای دانشجویان است که براساس هفت مؤلفه (خلاقیت، مفهوم، ارتباط، عملکرد، ساختار، مصالح و مهارت) موردنظر سرفصل وزارت علوم برای تمرین های درس مقدمات طراحی معماری(2) بررسی شده است که هرکدام از اساتید هنگام شرح تمرین مفاهیم مرتبط با آن را نیز ذکر کردهاند.یافتهها: کیفیت بعد آموزشی در بازه 65-13 امتیاز، در آتلیه5 با میانگین40 کمتر از آتلیه6 با میانگین 52 است. کیفیت دو آتلیه5 و اتلیه6 از نظر بعد روانشناسی محیط، در بازه 26-5 امتیاز، به ترتیب دارای میانگین 16.7 و 22.1 است.. کیفیت فرایند آموزش دو آتلیه5 و آتلیه6 از لحاظ بعد کالبدی در بازه 26-5 به ترتیب دارای میانگین های 16.53و 20.85 است. دانشجویان آتلیه6 بیشتر از دانشجویان آتلیه5 به رعایت روابط فضایی آتلیه معتقد هستند و علت آن را انعطافپذیری بیشتر فضا می دانند. کیفیت فرایند آموزش دو آتلیه5 و آتلیه6 از لحاظ بعد تجهیزاتی در بازه 26-5 به ترتیب دارای میانگین های 16.53 و 20.85 است. بخش دوم تحلیل مربوط به تمرینهای دانشجویان است که براساس هفت مؤلفه (خلاقیت، مفهوم، ارتباط، عملکرد، ساختار، مصالح و مهارت) موردنظر سرفصل وزارت علوم برای تمرینهای درس مقدمات طراحی معماری2، بررسی شده است که هرکدام از اساتید هنگام شرح تمرین مفاهیم مرتبط با آن را نیز ذکر کردهاند. یافتهها نشان میدهد که در تمرینهای مربوط به آتلیه5 مفاهیم بهکار برده شده به ترتیب اهمیت خلاقیت و مهارت، مفهوم و عملکرد، ارتباط و مصالح و در نهایت سازه و در آتلیه6 مفهوم، خلاقیت و عملکرد و سازه، ارتباط و مهارت و در آخر مصالح است.
محیط یادگیری
سولماز حیدری؛ حامد مضطرزاده؛ حمید رضا عظمتی؛ ملیحه تقی پور
چکیده
پیشینه و اهداف: از آنجایی که تمرکز ذهنی دانشآموزان یکی از اصلی ترین شروط یادگیری و موفقیت تحصیلی آنان می باشد، بررسی عواملی که به بازسازی تمرکز ذهنی دانش آموزان کمک نماید بسیار قابل توجه به شمار می آید. در این راستا به نظر می رسد علاوه بر عوامل فردی، جسمی و روحی دانش آموزان و همچنین عوامل مرتبط با امور آموزشی، کیفیت تدریس و... ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: از آنجایی که تمرکز ذهنی دانشآموزان یکی از اصلی ترین شروط یادگیری و موفقیت تحصیلی آنان می باشد، بررسی عواملی که به بازسازی تمرکز ذهنی دانش آموزان کمک نماید بسیار قابل توجه به شمار می آید. در این راستا به نظر می رسد علاوه بر عوامل فردی، جسمی و روحی دانش آموزان و همچنین عوامل مرتبط با امور آموزشی، کیفیت تدریس و... متغیرهای فیزیکی و کالبدی موجود در کلاس درس می توانند بر این مهم تأثیرگذار باشند. به نظر میرسد ایجاد نفوذپذیری بصری و ارتباط دیداری مطلوب کلاس های درس با منظره بیرون از طریق پنجره موجود در کلاس درس به عنوان یکی از متغیرهای فیزیکی کلاس درس می تواند از طریق ایجاد فرصتی دیداری هرچند کوتاه به منظره ای خارج از محیط کلاس، به بازسازی تمرکز ذهنی دانش آموزان و رفع خستگی ذهنی آنان کمک شایانی نماید. این مقاله بر آن است تا از طریق بررسی برخی از متغیر های کالبدی پنجره کلاس درس که شامل طول و ارتفاع پنجره می باشد ؛ به حالتی بهینه در جهت بازسازی تمرکز ذهنی دانش آموزان دست یافته تا بدین طریق گامی مؤثر در کاهش خستگی های ذهنی و ترمیم تمرکز ذهنی دانش آموزان مقطع متوسطه که در شرایط سنی خاصی قرار داشته و هدف تحصیلی والاتری نسبت به دانش آموزان دیگر مقاطع آموزشی دارند، برداشته شود. از آنجا که منظره حاصل از دید به پنجره تأثیر زیادی در روند این امر دارد، لازم به ذکر می باشد که پنجره موردنظر در این تحقیق به عناصر طبیعی و فضای سبز محوطه حیاط مدرسه مشرف بوده است.روشها: جامعه آماری پژوهش، تمامی دانش آموزان دختر و پسر محصل در سال تحصیلی 98-97 در مقطع متوسطه دوم شهر شیراز با گروه سنی 16 تا 18 سال می باشد که با استفاده از روش خوشه ای تصادفی چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. آزمودنی ها ابتدا به وسیله آزمون روانشناسی که زیر نظر متخصصین حوزه روانشناسی تأیید شده بود ؛ مورد ارزیابی قرار گرفته و سپس به منظور عمومیت بخشیدن به موضوع، پرسش نامه محقق ساخته را تکمیل نمودند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه ANOVA به منظور یافتن ارتباط میان متغیرهای کالبدی طول و ارتفاع پنجره و بازسازی تمرکز ذهنی دانش آموزان استفاده گردید.یافتهها: نتایج نشان می دهد که ایجاد تغییرات در ابعاد پنجره کلاس درس، می تواند بر بازسازی تمرکز ذهنی دانش آموزان تأثیر بگذارد. بر اساس تحقیقات انجام شده در تحقیق حاضر کاهش طول پنجره از 5/3 به 5/2 و 5/1 تمرکز ذهنی دانش آموزان را از 149 به 9/148 و 1/148 کاهش و تغییر ارتفاع پنجره از 2 متر به 5/1 و 1 متر تمرکز ذهنی دانش آموزان را از149 به 8/148 و 3/147 تغییر می دهد.نتیجهگیری: میزان تمرکز ذهنی دانش آموزان صرفا" به شرایط دانش آموزان، امور تحصیلی و کیفیت و روش تدریس معلمین بستگی ندارد و محیط فیزیکی مدارس و طراحی داخلی کلاس های درس، می تواند در این مهم تأثیر بسزایی داشته باشد. وجود پنجره کلاس نیز به عنوان یکی از متغیرهای فیزیکی کلاس درس، نه تنها منجر به حواس پرتی دانش آموزان نمی گردد ؛ بلکه به وسیله ایجاد چشم انداز به عناصر طبیعی بیرون، جانمایی آگاهانه و ابعاد مناسب می تواند عامل مهمی در بازسازی تمرکز ذهنی دانش آموزان باشد.
محیط یادگیری
سمیه بیطرف؛ محسن کاملی؛ بهرام صالح صدق پور
چکیده
پیشینه و اهداف: با توجه به گسترش مکانی- محتوایی حوزههای دانش، توجه به رویکردهای نو در آموزش، با تأکید بر فرصتها و محدودیتها، ضروری است. بنابراین، در این مقاله ارائۀ الگوی آموزشی مناسب با رویکرد قابلیت محیطی (شامل ویژگیهای محیطی و خصوصیات فیزیکی، فرهنگی، رفتاری و ادراکی کاربران) در سطوح مختلف، در آموزش طراحی مجموعههای ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: با توجه به گسترش مکانی- محتوایی حوزههای دانش، توجه به رویکردهای نو در آموزش، با تأکید بر فرصتها و محدودیتها، ضروری است. بنابراین، در این مقاله ارائۀ الگوی آموزشی مناسب با رویکرد قابلیت محیطی (شامل ویژگیهای محیطی و خصوصیات فیزیکی، فرهنگی، رفتاری و ادراکی کاربران) در سطوح مختلف، در آموزش طراحی مجموعههای مسکونی مورد نظر است. پژوهشهای انجام گرفته در اینباره در دو موضوع آموزش معماری مسکونی و قابلیتهای محیطی قابل بررسی هستند. در این راستا هدف مقاله، بررسی مبانی آموزش معماری با رویکرد قابلیت محیطی و حد مطلوب ارتباط محیط و انسان در فضای مسکونی و ارائۀ الگوی عملیاتی در برنامهریزی آموزشی درس طراحی معماری مسکونی است. در حقیقت واکاوی معیارهای بنیادین طراحی مجموعههای مسکونی در مقولۀ آموزش معماری با تمرکز بر ارتقاء کیفی این فضاها، معطوف به ابعاد پایداری در این تحقیق مورد نظر است.روشها: این تحقیق بر حسب هدف، کاربردی و بر حسب نحوۀ گردآوری دادهها، توصیفی، از نوع پس رویدادی (علی- مقایسهای) است. در مرحلۀ اول تحقیق، به روش کیفی و توصیفی به بررسی و جمع آوری مؤلفههای اثرگذار بر آموزش معماری در طراحی مجموعههای مسکونی به کمک منابع کتابخانهای و میدانی و مصاحبۀ ساختار نایافته با متخصصان پرداخته شد. ابزار تحقیق در این مرحله، پرسشنامه مستخرج از مدل اولیه است و مصاحبه با متخصصان به کمک مقیاس لیکرت انجام شد که شامل شش عامل 1- عوامل محیطی 2-عوامل فردی 3- برنامهریزی آموزشی 4- پیسیکی آموزش 5- پیسیکی مدرس 6- عوامل درونی و بیرونی است که در دو مرحله با هدف بالا بردن روایی صوری(تأیید پرسشنامه توسط متخصصان) و پایایی پژوهش صورت گرفت. جامعۀ آماری شامل خبرگان و متخصصان در دو حوزۀ مدرسان دانشگاه و دست اندرکاران طراحی معماری مسکونی بودند. روش نمونهگیری به دلیل حفظ اصل جامعیت و رعایت تنوع جامعه، بهصورت هدفمند انتخاب شده است. مرحلۀ دوم تحقیق در جهت انجام کار محاسباتی و آماری تحقیق، به لحاظ هدف تبیین و پیشبینی؛ به کشف متغیرها به کمک ابزار تحلیل عاملی پرداخته شد. سپس رتبهبندی عاملهای کشف شدۀ موثر بر آموزش معماری مسکونی انجام گرفت.یافتهها: نتایج بهدست آمدۀ آمار توصیفی پرسششوندگان از هر دو جنس خانم و آقا با تحصیلات کارشناسی ارشد و دکترا و شغل هیأت علمی، مدرسان دانشگاه و دستاندرکاران معماری مسکونی، در سه بازۀ سنی کمتر از 40 سال، 40 تا60 سال و 60 سال به بالا میباشد. یافتهها نشان داد هرشش عامل بر آموزش معماری اثرگذارند. از میان تمام این مؤلفهها پیسیکی آموزش و عوامل محیطی بیشترین تأثیر را داراست.نتیجهگیری: براساس مطالعات انجام شده و نتایج مطالعات آماری، الگویی جامع و عملیاتی برای برنامهریزی آموزش طراحی معماری مسکونی تدوین شد. در این الگو، تیپیسیکی و مؤلفههای محیطی (شامل طراحی نور، طراحی رنگ، رفتار قلمرو پایی، تهویه، تجهیزات محیطی، امنیت و احترام به محیط) بهعنوان موثرترین مؤلفههای عامل محیطی در آموزش معماری مسکونی مطرح شدند. همچنین با توجه به تأکید بر تعامل مدرس و دانشجو و نقش راهنما بودن مربی و تسهیلگری مدرس در نوع روش آموزش، ویژگی مهم این الگو، محوریت مؤلفههای یاد شده در سه حوزۀ یاد دهنده (مدرس)، یادگیرنده (دانشجو) و محیط است.
محیط یادگیری
حامد حیاتی؛ مهسا بهداروند
چکیده
پیشینه و اهداف: مسجد- مدرسهها از مراکز اجتماعی، سیاسی و مذهبی مردم مسلمان بوده است که در سرزمینهای اسلامی بهعنوان پناهگاهی برای زندگی پرآشوب شهری بهشمار میآید. حکومتهای مذهبی در ایران بهمنظور آموزش امور دینی در فضایی مذهبی، به کمک زمینه فراهم شده به وسیله مسجد-آرامگاهها و مسجدخانقاهها، دست به ساخت کالبدی جدید ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: مسجد- مدرسهها از مراکز اجتماعی، سیاسی و مذهبی مردم مسلمان بوده است که در سرزمینهای اسلامی بهعنوان پناهگاهی برای زندگی پرآشوب شهری بهشمار میآید. حکومتهای مذهبی در ایران بهمنظور آموزش امور دینی در فضایی مذهبی، به کمک زمینه فراهم شده به وسیله مسجد-آرامگاهها و مسجدخانقاهها، دست به ساخت کالبدی جدید به نام مسجد-مدرسه زدند که با وجود مطالعات موجود در مورد کالبد و خصوصیات کالبدی آنها، به نظر میرسد ظاهر مسجد- مدرسهها هنوز برای معماری معاصر ایران آموزههای بسیاری دارد. اینکه دو فضای آموزشی (مدرسه) و نیایشی (مسجد) در دو دوره تیموری و صفوی چگونه با یکدیگر ارتباط داشتهاند و مسجد- مدرسه چه ویژگیهایی دارد که از دیگر گونههای ترکیبی متمایز میشود، بهطور مشخص شناخته شده نیست. این تحقیق به شناخت چگونگی پیوند مراکز آموزشی نیایشی که همان مسجد- مدرسهها هستند میپردازد. چگونگی ارتباط میان دو فضای آموزشی و نیایشی در دورههای تیموری و صفوی، و ویژگیهای متمایز مسجد- مدرسهها در مقایسه با دیگر گونههای ترکیبی، هدف این مقاله است.روشها: روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش تفسیری- تاریخی و پژوهش نمونه موردی است و تحلیلهای مربوط به بناها با روش استدلال منطقی صورت گرفته است که در این راستا ابتدا به بحث فضاهای آموزشی و نیایشی در هر دوره به صورت جداگانه پرداخته شد و بعد تأثیر این فضاها در فرم کلی مسجد مدرسههای مورد بحث و همچنین چگونگی ارتباط بخشهای مختلف آنها با یکدیگر تحلیل و بررسی شدند.یافتهها: بهمنظور بررسی تطبیقی رابطه میان مسجد مدرسههای دو دوره صفوی و تیموری، هفت مورد از مسجد- مدرسههای این دو دوره به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. در رابطه با چگونگی ارتباط فضاهای آموزشی و نیایشی، دو دسته بندی کلی جهت گونهشناسی معرفی گردید. در این گونه بندیها، مسجد- مدرسهها از نظر سلسله مراتب و جایگیری و ترکیب فضاهای آموزشی و نیایشی تفکیک شدند و معیارهایی جهت نحوه رشد آموزش و پرورش به صورت همزمان، تمرکز بر آموزش، ارتقاء تعاملات اجتماعی طلاب و ... معرفی و در نهایت بهصورت اصول طراحی مراکز آموزشی-مذهبی تدوین و تبیین شد. اصولی همچون، رشد همه جانبه در ابعاد مختلف، اهمیت مباحثه، ارتقاء تعاملات اجتماعی، تذکردهی به معنویات و دیگر سیاستها، اهمیت توجه به این مسائل در مسجد مدرسهها را مشخص میکند.نتیجهگیری: عمدهترین دگرگونیها در مدارس دوره صفوی، پاسخ به تأمین فضاهای اقامتی، آموزشی و نیایشی مطلوبتر برای طلاب بوده است. گاهی مدارس دارای دو ورودی جداگانه جهت دسترسی به فضاهای آموزشی و عبادتی هستند. در دوره تیموری این دو بخش کاملاً در همجواری یکدیگر میباشند. مدارس غیاثیه و دودر مشهد از دوره تیموری و مدارس چهارباغ و حکیم اصفهان از دوره صفوی گواهی بر این مسأله هستند. در مورد اصول حاکم بر مسجد- مدرسهها نیز بهعنوان مثال میتوان به معیار رعایت حریم شخصی طلاب که باعث ایجاد سلسله مراتب فضایی و رعایت نظم در مسجد مدرسه میشود، اشاره داشت. همچنین اهمیت مباحثه و توجه به حیاط مرکزی همچنین باعث در نظر گرفتن فضای باز و نیمهخصوصی مانند ایوانچه، و همچنین توجه به حضور عناصر طبیعی جهت تمرکز ذهن برای تفکر و رشد آموزشی میشود. این اصول باعث نظمدهی و کمک به تمرکز به امر آموزش در جوار نیایش درمسجد مدرسهها میشود.
محیط یادگیری
حمیدرضا عظمتی؛ بهرام صالح صدق پور؛ محمدصادق طاهرطلوع دل؛ زهرا صدوقی
چکیده
پیشینه و اهداف: هدف غایی در تعلیم و تربیت، رشد و بالندگی متعلمین است. توجه به معماری محیط آموزشی که متناسب با اهداف عالیه نظام آموزشی باشد دغدغه معماران این حوزه است. در این پژوهش با اتکاء به نظر اندیشمندان اسلامی در حوزه علوم قرآنی، آموزه های برگرفته شده از قرآن کریم و مؤلفهها یا متغیرهای بسترساز عامل کمال آفرینی استخراج گردید. این ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: هدف غایی در تعلیم و تربیت، رشد و بالندگی متعلمین است. توجه به معماری محیط آموزشی که متناسب با اهداف عالیه نظام آموزشی باشد دغدغه معماران این حوزه است. در این پژوهش با اتکاء به نظر اندیشمندان اسلامی در حوزه علوم قرآنی، آموزه های برگرفته شده از قرآن کریم و مؤلفهها یا متغیرهای بسترساز عامل کمال آفرینی استخراج گردید. این مؤلفه ها درونمایه اصلی معیارهای طراحی و کیفیت بخشی مدارس و مکانهای آموزشی برای تحقق بهره مندی معماران در طراحی کارامد در سه حوزه معنا، عملکرد و کالبد پیشنهاد گردید.روشها: این پژوهش از جمله تحقیقات بنیادی اثرگذار محسوب میگردد، از نظر ماهیت در مجموعه پژوهش های کمی- کیفی قرار می گیرد. روش تحقیق ابتدا پیمایشی (زمینه یابی) می باشد، سپس روایی پرسشنامه های محقق ساخت ارزیابی و پایایی متغیرها از طریق آزمون آلفای کرونباخ با ضریب 0.764محاسبه و تایید گشته است. همچنین به کمک نرم افزار spss19 تحلیل عامل Q (استخراج دیدگاه های متخصصین) و تحلیل عاملR (استخراج علایق کاربران) صورت گرفت. جامعه آماری متخصصین شامل 25 نفر از اساتید متخصص و خبره در رشته های علمی معارف اسلامی، علوم تربیتی و معماری می باشند. 40 نفر از دختران دانش آموز سال سوم هنرستان های شهر تهران به عنوان حجم نمونه غیر تصادفی از کاربران محیط، در مرحله دوم انتخاب و پرسش نامه های مصور حاصل از دیدگاه های متخصصین تنظیم و تحلیل گردید.یافتهها: پس از 990 دقیقه مصاحبه حضوری با اساتید خبره از دانشگاه های شهید رجایی، تهران، علم وصنعت و دانشگاه امام خمینی قزوین، کد گذاری دو مرحله ای و استخراج مقولات مؤثر در تحقیق، با هدف تنظیم پرسش نامه محقق ساخته با تبیین 40 گویه متناسب با آن گزارهها تنظیم گردید. نتایج تحلیل عاملی پرسشنامه، شامل بر سه عامل: 1- ویژگیهای کالبدی بناهای آموزشی بهعنوان عامل تعالی معنوی انسانی، 2- درونگرایی یا عامل تأمین فضای خودشناسی و خودسازی انسان، 3- برونگرایی، به عنوان عوامل تنظیم شرایط محیطی و عرصه بندی طبیعی بسترهای تحقق کمال انسانی از نظر متخصصین میباشند. همچنین پرسشنامه مصور کاربران در 9 حوزه مختلف فضای آموزشی با 3 درجه کیفی پیشنهادی، در بین کاربران توزیع شد.نتیجهگیری: در حوزه معنا و باهدف رشد معنوی دانش آموزان، نیازهای مطرحشده آنها شامل: "ایجاد آرامش و امنیت، حس رضایتمندی، افزایش قدرت تفکر، پرورش خلاقیت و افزایش مسئولیتپذیری" است. در حوزه عملکرد "مکان های فردی شده، رعایت سلسله مراتب، انعطاف پذیری، تعاملات اجتماعی، فضاهای چند عملکردی و پرورش قوای حسی" مورد انتظار است. در حوزه کالبد "رعایت تنوع، توجه به جزئیات، مقیاس پذیری، زیبایی و ارتباط با طبیعت" می بایست در طراحی مدرسه و محوطه در اولویت قرار گیرند. لذا بر اساس متغیرهای کشف شده در این پژوهش، مدل همبستگی عوامل بسترساز تعالی معنوی دانش آموزان در طراحی مدرسه، از طریق موارد زیر مشخص میگردد: 1- طراحی کالبد با ویژگی های عامل رشد، 2- حیطههای خودشناسی و خودسازی انسان، 3- طبیعت و محیط. بنابراین، با توجه به نقش و اهمیت کالبد و بهویژه خصوصیات محیط مدرسه در رشد و پرورش استعدادهای دانش آموزان، طراحی مطلوب محیطهای آموزشی با هدف ایجاد بستری مناسب جهت رشد معنوی آنان مؤثر است.
محیط یادگیری
مصطفی ارغیانی
چکیده
پیشینه و اهداف: ایجاد احساس جمعی، شرایط مناسبی را برای رشد و تحول اخلاقی، اجتماعی و جسمانی دانشآموزان فراهم میکند. فهم حس جمعی در حوزه های مختلفی مورد توجه محققان است. در علم جامعهشناسی تاکید بر آن است که چگونه افراد به یک مکان تعلق دارند و بیشتر به پیوندهای اجتماعی و عاطفی بین افراد در یک مکان اشاره دارد که به ادراک ذهنی و احساس ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: ایجاد احساس جمعی، شرایط مناسبی را برای رشد و تحول اخلاقی، اجتماعی و جسمانی دانشآموزان فراهم میکند. فهم حس جمعی در حوزه های مختلفی مورد توجه محققان است. در علم جامعهشناسی تاکید بر آن است که چگونه افراد به یک مکان تعلق دارند و بیشتر به پیوندهای اجتماعی و عاطفی بین افراد در یک مکان اشاره دارد که به ادراک ذهنی و احساس افراد در یک مکان می پردازد. از دیدگاه محققین انسانشناسی به موضوعاتی از قبیل ادراک شخصی از مکان، معنای مکان و بیشتر به موضوعات زیبایی شناسانه و عاطفی میپردازد و توان بیشتر به پیوندهای عاطفی بین مردم و مکان اشاره دارد. این موضوع توسط مردمشناسان به عنوان تعلق به مکان یا رابطه نمادین با مکان که بهوسیله مردم از طریق الصاق معنای نمادین به یک مکان ویژه طرح می گردد که در ادامه فهم گروهی، فردی و رابطه با محیط را فراهم می کند. معماران منظر هم حس جمعی را به عنوان یک مفهوم نزدیک به تعلق به مکان میدانند و آن را بیشتر تجربه شناختی و عاطفی میدانند، یعنی این مفهوم برای افراد از طریق اعتقادات، تجارب و عادات فرهنگی، رویدادهای مختلف مشترک تبیین میگردد. درهمینراستاپژوهشحاضرباهدفشناساییعواملمؤثربراحساسجمعیدانشآموزانصورتگرفتهاست. اینپژوهشازحیثهدف،جزءپژوهشهایکاربردیاست.روشها: در این پژوهش تلاش شده است برای سنجش شاخصهای مورد بررسی از روش پیمایشی جهت پاسخ دادن به فرضیات پژوهش استفاده شود. در این راستا با مطالعة منابع موجود، 16 مؤلفه مؤثر بر احساس جمعی استخراج گردید. با طرح، توزیع و جمعآوری پرسشنامه، آرا و عقاید جامعة پژوهش مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور، 40 پرسشنامه در میان جمعی از اساتید دانشگاه توزیع گردید و میزان تاثیر و اولویت مؤلفههای روانی، کالبدی و رفتاری به دست آمده، سنجیده شد. با حذف پرسش نامههای ناقص، در نهایت 19 پرسشنامه مورد تحلیل قرار گرفت و از تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی استفاده شد. یافتهها: در میان مؤلفههای روانی، مؤلفههای امنیت و شناخت افراد و مکانها، در میان مؤلفههای کالبدی، مؤلفه کیفیت فضایی و در میان مولفههای رفتاری، فعالیت جمعی به عنوان مهمترین مؤلفههای مؤثر بر ارتقای احساس جمعی فضای آموزشی شناسایی گردیدند.نتیجهگیری: برای ارتقای سطح احساس جمعی در فضاهای آموزشی، میتوان موضوعات زیر را مدنظر قرار داد: توجه به مکانهای فعالیت : ترغیب دانشآموز به انجام فعالیتهای مختلف آموزشی و پرورشی از قبیل گفتگو با سایرین، شرکت در بحثهای کلاسی، گفتگو با معلم و فراهم آوردن فضایی که قابلیت گردهمایی (آمفی تئاتری که در موقعیت مناسب باشد و دسترسی راحت داشته باشد، توجه به امنیت در فضا : خطر موجود در یک مکان بیرونی یا تهدیدهای مشترک می تواند مانع احساس جمعی در محیط درونی یا وحدت افراد باشد. به منظور اینکه افراد بتوانند بر مشکلات و مسائل پیشآمده از خطر فائق آیند، هنجارهای اجتماعی زمانی قوت کامل دارند که به افراد گروه امنیت بدهند، شناخت افراد و مکانها : شناخت دانشآموزان نسبت به هم، ویژگی اجتماعی را رقم می زند که در نهایت به احساس جمعی منجر می گردد و کیفیت فضایی : مکانهای مطلوب و خوشایند که قادر به تحریک بصری هستند سبب میگردد افراد دارای آگاهی و شناخت محیطی بیشتری گردد. در واقع هر چه مکانی از غنای بیشتری برخوردار باشد افراد به بودن با همدیگر ترغیب میگردند.
محیط یادگیری
مهدی زندیه؛ پدرام حصاری؛ عطیه زندیه
چکیده
پیشینه و اهداف: با جهانیشدن و قرارگیری در مسیر جریانهای فکری گوناگون، طراحی معماری به عنوان عاملی تأثیرگذار و تأثیرپذیر دچار تغییر در فرآیند شده است. معماری مدارس با توجه به تحولات نظام آموزشی و نیازهای فزاینده دانشآموزان با توجه به ارتباطات و یکسوشدن جریانهای فکری در دنیا، نیازمند تغییر اجباری است، در حقیقت فراگیر ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: با جهانیشدن و قرارگیری در مسیر جریانهای فکری گوناگون، طراحی معماری به عنوان عاملی تأثیرگذار و تأثیرپذیر دچار تغییر در فرآیند شده است. معماری مدارس با توجه به تحولات نظام آموزشی و نیازهای فزاینده دانشآموزان با توجه به ارتباطات و یکسوشدن جریانهای فکری در دنیا، نیازمند تغییر اجباری است، در حقیقت فراگیر بودن فناوری اطلاعات و ارتباطات، نظام آموزشی را تحتتأثیر خود قرار داده و محیط آموزشی باید بهطور مداوم خود را با پیشرفتها و تغییرات دنیای امروز هماهنگ سازد. در این صورت است که میتواند افرادی توانا و دارای شایستگیهای کافی برای نیازمندیهای جهان پیشرو و آینده تربیت نماید. در واقع سیاست آموزشی بهطور مداوم در واکنش به تحقیقات جدید در مورد چگونگی آمادهسازی دانشآموزان برای یک دنیای به سرعت در حال تغییر، در حال برنامهریزی است. انعطافپذیری به عنوان یک نتیجه جهانیسازی در معماری شناخته میشود. لزوم به تغییرات با توجه به گوناگونی نیازها و خواستهها، در معماری مدارس به دلیل تنوع استفادهکنندگان دارای اهمیت است. فضاهای انعطافپذیر دارای قابلیتهای پذیرش بیشتری از سمت عموم مخاطبین به دلیل نوع کاربری آن میباشند. در این پژوهش، روند تحول افکار در بین افراد در بحث جهانیسازی با هدف مشخص شدن لزوم تحولات سیستم آموزشی، تحلیل چگونگی تغییر سیستم آموزشی و نیاز به مدارس انعطافپذیر، بیان ویژگیهای انعطافپذیر مدارس و همچنین قابلیتهای آن، در حقیقت، هدف درک لازمه تغییر مدارس کشور به شیوهای عملی با بهروزسانی رویکردهایهای آموزشی توسط طراحی معماری مدارس است.روشها: این پژوهش با روشی تحلیلی- کاربردی با فرض این موضوع که انعطافپذیری میتواند رویکردهای آموزشی را بهروزرسانی کند و بالعکس، سعی دارد رابطه میان معماری و رویکردهای آموزشی را با انعطافپذیری دریابد. برای این کار از مطالعات کتابخانهای کتب و مقالات استفاده میکند.یافتهها: در این راستا ضابطه سیستم پلان آزاد، فضاهای یادگیری انعطافپذیر، مبلمان منعطف، تطابقپذیری از طریق دیوارهای متحرک و فضاهای عمومی انعطافپذیر، راهکار عملی شدن انعطافپذیری است که میتوانند باعث این به روزرسانی در رویکردهای آموزشی مدارس باشند.نتیجه گیری: معماری به مثابه یک هدایتگر در امر طراحی میتواند فرآیند طراحی را از بستن نطفه طرح تا زایش، برنامهریزی کند. پس باید نگرش به معماری همزمان به صورت رفت و برگشتی در کل و جزء باشد. معماری مدرسه یکی از پارامترهای مؤثر تربیتی و آموزشی در امر تعلیم و تربیت نوین بهشمار میرود و همانگونه که صاحبان اندیشه در بررسی مسائل آموزشی همواره عوامل گوناگون همچون خانواده، معلم، مدیریت آموزشی و ... را بهعنوان عوامل مؤثر در فرآیند یادگیری مورد تأکید قرار میدهند؛ معماری یا فضای فیزیکی مدرسه نیز در این میان به عنوان یک عامل زنده و پویا در کیفیت فعالیتهای آموزشی و تربیتی دانشآموزان ایفای نقش میکند.در دنیایی با چنین تغییرات سریع و در روزگاری که دانش به عنوان ابزاری قوی در جهت توسعه و حتی بقای اجتماعی میباشد؛ انعطافپذیری حلقه مشترک بین معماری و رویکردهای آموزشی است، که معماری میتواند به کمک انعطافپذیری رویکردهای مورد نیاز آموزشی در دنیای جدید را بهروز کند. انعطافذیری به عنوان راهکار در دو صورت در آموزش تأثیرگذار است: بهروزنمودن رویکرد آموزشی به کمک معماری و ابداع در طرح معماری توسط رویکردهای آموزشی جدید. فضای آموزش بر خلاقیت دانشآموزان مؤثر است. هرچه طراحی خلاقانهتر باشد، ذهن دانشآموز بارورتر گشته و نیاز به بالابردن سطوح آموزشی بیشتر حس میگردد و این روند به سمت بینهایت قابلیت تکرار دارد.
محیط یادگیری
فاطمه ابراهیم زاده؛ فاطمه مهدیزاده سراج؛ سعید نوروزیان ملکی؛ سعید پیری
چکیده
پیشینه و اهداف: تغییرات ایجاد شده در نوع زندگی موجب قطع تدریجی ارتباط کودکان با طبیعت و فضاهای باز شده است و مدارس یکی از مهمترین فضاها برای برقراری دوباره این ارتباط میباشند؛ چرا که دومین مکانی است که کودکان پس از خانه زمان زیادی را در آن سپری میکنند و اکثر فعالیتهای حرکتی روزانه کودکان در طول روز در آن انجام میشود. در تحقیق ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: تغییرات ایجاد شده در نوع زندگی موجب قطع تدریجی ارتباط کودکان با طبیعت و فضاهای باز شده است و مدارس یکی از مهمترین فضاها برای برقراری دوباره این ارتباط میباشند؛ چرا که دومین مکانی است که کودکان پس از خانه زمان زیادی را در آن سپری میکنند و اکثر فعالیتهای حرکتی روزانه کودکان در طول روز در آن انجام میشود. در تحقیق حاضر با هدف تبیین ویژگیهای فضاهای باز مدارس در جهت افزایش آرامش و یادگیری کودکان، با تحلیل اطلاعات بهدستآمده از مطالعات پیشین، معیارهای مؤثر در افزایش حس دلبستگی کودکان به فضاهای باز مدارس تدوین شد. بررسی پیشینه پژوهش و تدوین مبانی نظری در دو بخش انجام شد؛ در ابتدا با تجمیع پژوهشهای مختلف پیرامون دلبستگی، ابعاد دلبستگی و عوامل مؤثر بر آن سعی شده است به رابطه بین این عوامل با یکدیگر و نیز با مقوله معماری پرداخته شود تا بتوان به عوامل مؤثر در ایجاد دلبستگی در حوزه معماری دست یافت. پس از آن پیشینه تحقیق در حوزه کودک و فضای باز بررسی و متغیرهای مؤثر در ایجاد دلبستگی شناسایی شده است. سپس این معیارها، بر اساس نظرات متخصصان معماری تدقیق گردید.روشها: به منظور دستیابی به هدف پژوهش و یافتن ارتباط میان عوامل مؤثر در دلبستگی با متغیرهای استخراج شده، از سامانه کیفی-کمّی، روش تحلیل محتوا و تکنیک دلفی بهرهگیری شد. از اینرو جهت دستیابی به برآیندی جامعتر و ترکیبی از محتوای کمّی و کیفی، پس از جستجوی منابع و جمعآوری اطلاعات، از روش تحلیل محتوا بهره گرفته شد تا بتوان دادههای خام و مؤلفههای موجود را به صورتی منظم دستهبندی کرد. پس از آن، جهت تأیید چارچوب و متغیرهای استخراج شده توسط گروهی از متخصصان و صاحبنظران در حوزه معماری، از پرسشنامهای بر پایهی ارزشگذاری طیف لیکرت استفاده شد. دادههای بهدستآمده از پرسشنامهها، توسط تحلیل عاملی در نرمافزار Spss تحلیل شد. پایایی پرسشنامه توسط ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. کفایت حجم نمونهها توسط آزمون KMO و سطح معناداری بارتلت تحلیل و ارزیابی شده است.یافتهها: یافتههای حاصل نشان داد که از دیدگاه متخصصان، متغیرهای مستقل مطرح شده بر اساس پاسخهای پرسششوندگان را میتوان در پنج گروه عوامل تأثیرگذار دستهبندی نمود. با توجه به تعاریف عوامل دلبستگی در پیشینه تحقیق و یافتههای حاصل از آزمون آماری، متغیرهای بهدست آمده نامگذاری شدند. از اینرو متغیرهای تحرکپذیری محیط، انعطافپذیری فضا و گوشههای دنج تحت (عوامل تعاملی)، محیط آشنا، طول مدت تحصیل، جنسیت کودک و طبقه فرهنگی- اقتصادی وی (عوامل فردی)، ابعاد فضای باز، آسایش کالبدی محیط، تنوع فضایی و ادراک فضایی (عوامل کالبدی)، مشارکت کودک، عناصر طبیعی محیط و ایمنی و احساس امنیت (عوامل اجتماعی-گروهی) و بازیسازی، تحریککنندگی محیط و رنگ و بافت آن زیرمجموعه (عوامل فعالیتی) طبقهبندی شدند.
محیط یادگیری
فریده کامیاب کهران؛ محمود طباطبایی؛ مجید اسدی فارسانی؛ مسعود احمدخانی
چکیده
پیشینه و اهداف: در ادبیات صنایع دستی، هنر فرش دستباف عبارت است از آنچه به وسیله دست از تار و پود بافته و پرزدار میشود. دو هزار سال فرهنگ و تمدن ایرانی و تمامی دستاوردهای فنی ایرانیان در عرصه هنرهای دستی، در فرش خلاصه میشود تا آنجا که ساختار معماری ایرانی را شبیه فرش میتوان دانست. با توجه به ارزش و اهمیت فرش دستباف و آموزش آن در ایران ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در ادبیات صنایع دستی، هنر فرش دستباف عبارت است از آنچه به وسیله دست از تار و پود بافته و پرزدار میشود. دو هزار سال فرهنگ و تمدن ایرانی و تمامی دستاوردهای فنی ایرانیان در عرصه هنرهای دستی، در فرش خلاصه میشود تا آنجا که ساختار معماری ایرانی را شبیه فرش میتوان دانست. با توجه به ارزش و اهمیت فرش دستباف و آموزش آن در ایران این موضوع را مورد بررسی قرار میدهیم که در ایران قالی بافی یکی از کهنترین فعالیتهای اقتصادی به شمار میآید با توجه به این پیشینه فرهنگسراهای شهرداری اقدام به تشکیل دوره های کوتاه مدت آموزش فرش بافی نمودند و هدف از انجام این پژوهش شناسایی و اولویتبندی عوامل موثر در استقبال از دورههای کوتاه مدت آموزش فرشبافی در فرهنگسراهای شهرداری تهران است. جامعه آماری در این تحقیق شامل تمام کسانی هست که از هنر فرشبافی استقبال میکنند. بنابراین جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه فراگیران و متخصصین رشته فرش در فرهنگسراهای شهرداری تهران است.روشها: روش تحقیق در این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت آن توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری در این تحقیق همه مردمی هستند که از هنر فرش استقبال میکنند. روش نمونه گیری بر اساس روش نمونه گیری خوشهای بوده که در این روش نمونه آماری، فراگیران و متخصصین رشته فرش در١٠ فرهگسرای شهرداری تهران در نظر گرفته شد که تعداد فراگیران آنها ١۲۶نفر و تعداد متخصصین بافت فرش١٠ نفر و جمعا نمونه آماری این پژوهش١۳۶ نفر میباشد. برای اندازه گیری متغیرهای این تحقیق، از پرسشنامه محقق ساخته برای استقبال از دورههای کوتاه مدت آموزش فرشبافی استفاده گردید. به منظور پیاده سازی مدل ساختاری پژوهش از نرمافزار Smart PLS استفاده شده است.یافتهها: نتایج نشان داد که همه عوامل در استقبال از دورههای کوتاه مدت آموزش فرشبافی در فرهنگسراهای شهرداری تهران تاثیر دارد.نتیجه گیری: در این پژوهش هفت عامل برای استقبال فراگیران از آموزش فرشبافی در فرهنگسراهای مورد مطالعه بررسی شد که این هفت عامل عبارتند از تبلیغات، درآمد، زیبایی آفرینی، اصالت فرش ایرانی، علاقه، نیاز فرهنگی و فضای آموزشی که با نظرسنجی از اساتید خبره فرش دستباف و با توجه به وجود این رشته در فراهنگسراهای مناطق مختلف تهران و شناخت اولویتهای فراگیران با خاستگاههای متفاوت اجتماعی و فرهنگی و فعال بودن فرهنگسراهای متعدد در تهران بزرگ این نتیجه یافت شد که چهار عامل اصلی (تبلیغات، در آمد، فضای آموزشی و علاقه) که بیشتر در استقبال از دورههای کوتاه مدت آموزش فرش بافی موثر هستند، بررسی شود. که در نهایت مهمترین و بیشترین عامل تاثیر گذار بر استقبال از دورههای کوتاه مدت آموزش فرشبافی در فرهنگسراهای شهرداری تهران علاقه بوده و کمترین عامل تاثیر گذار تبلیغات میباشد.
محیط یادگیری
جعفر جهانی؛ رضا مظاهری؛ مهدی محمدی؛ مریم شفیعی سروستانی
چکیده
پیشینه و اهداف: هدف از این پژوهش توسعه و اعتبارسنجی ابزار فرآیند یاددهی – یادگیری در مدارس هوشمند در نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران است.روشها: روش پژوهش توصیفی – پیمایشی با استفاده از ابزار پرسشنامه محققساخته میباشد، که بر اساس بررسی پیشینه تحقیق، طراحی و اجرا گردید. ابتدا مبانی نظری و پیشینه پژوهش در این زمینه ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: هدف از این پژوهش توسعه و اعتبارسنجی ابزار فرآیند یاددهی – یادگیری در مدارس هوشمند در نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران است.روشها: روش پژوهش توصیفی – پیمایشی با استفاده از ابزار پرسشنامه محققساخته میباشد، که بر اساس بررسی پیشینه تحقیق، طراحی و اجرا گردید. ابتدا مبانی نظری و پیشینه پژوهش در این زمینه بررسی گردید و سه بعد شاخص ها، مولفه ها و ابزار استخراج و در قالب گویه های مقیاس طراحی گردید. در مرحله بعد برای بررسی روایی این مقیاس از روش تحلیل گویه استفاده شد و همه گویه ها از روایی و اعتبار لازم بالاتر از 4/0 برخوردار بودند. علاوه بر این پایایی مقیاس به کمک آلفای کرونباخ مشخص و تایید گردید. سپس پرسشنامه طراحی شده بعد از اعتباریابی، در اختیار نمونه آماری شامل 216 نفر معلمان مدارس هوشمند شهر گرگان در سال تحصیلی 96-95، که به صورت تصادفی ساده بر اساس فرمول حجم نمونه انتخاب شدهاند، قرار گرفته و در نهایت نتایج آن با استفاده از روشهای آماری توصیفی و استنباطی تحلیل شد. برای تجزیه و تحلیل داده های آماری از آزمون فریدمن و تکنیک های آماری t تک نمونه ای استفاده گردید.یافتهها: نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد، در خصوص شاخصهای یاددهی و یادگیری در مدارس هوشمند بیشترین تاثیر بر ایجاد محیط پویا و جذاب برای خلاقیت دانشآموزان و کمترین میزان مربوط به ارتقاء ارزشیابی سطوح بالای تفکر، دانش و مهارت می باشد. در زمینه مولفه های یاددهی و یادگیری مدارس هوشمند بیشترین تاثیر بر آشنایی معلمان با مهارتهای IT و کمترین میزان مربوط به ارتقاء تفکر انتقادی و خودراهبری دانشآموزان میباشد. همچنین در ارتباط با ابزارهای یاددهی و یادگیری مدارس هوشمند بیشترین تاثیر بر تکنولوژی ترکیبی (فیلم، تصویر و ...) و کمترین میزان مربوط به تولید وبلاگها و سایتهای آموزشی میباشد.نتیجهگیری: مدارس هوشمند از دستاوردهای مهم توسعه فناوری اطلاعات در راستای تحول بنیادین نظام آموزشی است. از فناوری می توان به عنوان ابزاری قدرتمند برای بهبود کیفیت و کارآیی آموزش استفاده کرد ، اما باید توجه داشت که ترکیب فناوری اطلاعات و ارتباطات با سیستم آموزش و یادگیری روندی چند وجهی و پیچیده است. با توجه به یافته های این پژوهش لازم است در بررسی زیر ساختهای مدارس هوشمند، جنبههای کمّی و کیفی شاخصها، مؤلفهها و ابزار مؤثر هوشمندسازی مد نظر قرار گیرد. بدون شک، گسترش مدارس هوشمند در کشور بدون توجه به نگرش مسولین، اولیا، دانش آموزان و از همه مهم تر معلمان به این فناوری موفقیت آمیز نخواهد بود. به عبارت دیگر، برای موفقیت در این امر، تعیین عوامل مؤثر بر نگرش مثبت به یادگیری مبتنی بر فناوری ازاهمیت ویژهای برخورداراست زیرا که نگرش مثبت، باعث افزایش انگیزه و پذیرش بهتر فناوری و مشارکت فعال در فعالیت ها می گردد. با نگاه علمی و فناورانه به وضعیت کنونی نظام آموزشی کشور میتوان با برنامهریزی بلندمدت بستر پویایی محیط آموزشی و فرآیند یاددهی – یادگیری در مدارس هوشمند را با تولید محتوای متنوع الکترونیکی و توانمندسازی معلمان در حوزه فناوری اطلاعات و تحولات ساختاری در همه ابعاد فراهم نمود. در جوامع دانش بنیان از توسعهی مدارس هوشمند به عنوان راه کار تربیت نیروی خلاق و کار آفرین استقبال میگردد و به عنوان راه پیشرفت وتوسعهی پایداردر نظر گرفته می شود، با توجه به این اصل ورود کشورمان به این حوزه میتواند زمینه توسعه ی روز افزون و پایدار را فراهم نماید.
محیط یادگیری
هادی کشمیری؛ خاطره سجادی
چکیده
پیشینه و اهداف: احساس رضایت از محیط یکی از آرزوهای بشر بوده، بهعبارت دیگر احساس رضایت، یک مفهوم آرمانی است که زمینه مناسبی را برای توانمندسازی افراد و اجتماعی نمودن آنها در جهت مشارکت و دخالت در امور مربوط به خود و در نهایت زمینه توسعه اجتماعی فراهم میکند. از طرفی یکی از رسالتهای طراحان و معماران در این رابطه، خلق رابطهی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: احساس رضایت از محیط یکی از آرزوهای بشر بوده، بهعبارت دیگر احساس رضایت، یک مفهوم آرمانی است که زمینه مناسبی را برای توانمندسازی افراد و اجتماعی نمودن آنها در جهت مشارکت و دخالت در امور مربوط به خود و در نهایت زمینه توسعه اجتماعی فراهم میکند. از طرفی یکی از رسالتهای طراحان و معماران در این رابطه، خلق رابطهی متناسب میان انسانها و محیط اطرافشان بوده است. بنابراین با توجه به اهمیت و ضرورت رضایتمندی از زندگی و محیط زندگی، محیطها و فضاهای آموزشی نیز میبایست این احساس رضایتمندی را برای کاربران خود تأمین نمایند. علاوه بر این از جمله اهداف اساسی فضاهای آموزشی رسیدن به موفقیت و پیشرفت تحصیلی دانشجویان بوده که در جهت ارتقای اهداف خود، میبایست فضایی مناسب و با کیفیت در تمام ابعاد جهت رشد و ارتقای مهارتهای همه جانبهی کاربران خود ایجاد کند. همچنین بهمنظور برانگیختن دانشجویان برای یادگیری، محیط آموزشی میبایست تأثیرگذار، امن، توانمند، مثبت، شخصیسازی شده و پاسخگوی نیازهای دانشجویان باشد. بنابراین توجه به محیط و عوامل محیطی در تأمین رضایت دانشجویان و در نهایت موفقیت تحصیلی آنها از اهمیت بالای برخوردار بوده است. به همین دلیل یکی از زیرمجموعههای علوم رفتاری که از موضوعات قابل توجه و پر اهمیتی بوده، با عنوان روانشناسی محیط به تأثیر محیط بر رفتارهای مختلف انسان پرداخته است. در پژوهش حاضر، بررسی نحوه ارتباط و رضایت از عوامل محیطی با موفقیت تحصیلی دانشجویان مد نظر قرار گرفته است. هدف از پژوهش در مرحله اول شناسایی عوامل محیطی مؤثر دانشگاه بر موفقیت تحصیلی دانشجویان و در مرحله بعد میزان تأثیرپذیری این عوامل بوده است.روشها: ماهیت کلی پژوهش کیفی بوده و جهت تدقیق نتایج روش تحقیق کمی- کیفی در نظر گرفته شده و در راستای کشف رابطه میان متغیرها از مطالعات کتابخانهای و تحقیقات پیمایشی بهره گرفته شده است. در بخش کمی دو پرسشنامهی استاندارد در میان دانشجویان مقطع دکترای معماری دانشگاه آزاد شیراز تنظیم شده که هر دو از روایی و پایایی قابل قبولی برخوردار بوده است. یک پرسشنامه جهت سنجش میزان رضایتمندی دانشجویان از عوامل محیطی دانشگاه و پرسشنامهی دیگری جهت سنجش میزان موفقیت تحصیلی همان دانشجویان بوده است. جامعه آماری تحقیق با استفاده از فرمول کوکران محاسبهشده که متشکل از 54 نفر دانشجوی مقطع دکترا بوده و از طریق انجام محاسبات آماری در نرمافزار SPSS نتایج پرسشنامهها آن استخراج گردیده است.یافتهها: بر اساس یافتههای پژوهش، با افزایش سطح رضایتمندی از عوامل محیطی دانشگاه، موفقیت و پیشرفت تحصیلی نیز افزایش یافته و میزان این همبستگی با محاسبه ضریب پیرسون حدود 308/0 میباشد، که نشاندهنده وجود رابطه معنادار بوده و مبین سازگاری فرد با دانشگاه بوده است. افراد با میزان رضایتمندی بالا از عوامل محیطی مؤثر، دارای معدل و عملکرد تحصیلی بسیار خوبی بودند و بالعکس، دانشجویان ناراضی در مقوله تحصیل نیز موفقیت چندانی ندارند.نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش عوامل محیطی از جمله نور، آسایش حرارتی، تناسبات فضایی، مبلمان، فضای سبز، ورودی و میزان دسترسیپذیری، صوت و سر صدا، مصالح و رنگ مورد بررسی قرار گرفته که از این میان بالاترین میزان رضایت در عوامل محیطی مبلمان، تناسبات فضایی و نور بوده و دیگر عوامل محیطی بر کیفیت و کارایی آموزشی محیط دانشگاه اثر مطلوبی داشته است.
محیط یادگیری
فاطمه رجبی پور؛ مهسا دلشاد سیاهکلی
چکیده
آنچه از دغدغه های جدی در نظام شهرنشینی معاصر تلقی میگردد، شکاف در حال گسترش بین انسان و نظامهای طبیعی است. تراکم شدید ساختمانها ، لمس تکنولوژی به جای لمس طبیعت و بیعلاقگی نسبت به دغدغههای زیست محیطی را برای نوجوانان شهرنشین به همراه داشته است که میتواند سطح سلامتروان یک نوجوان را به سبب حضور در مسیر بلوغ دچار ...
بیشتر
آنچه از دغدغه های جدی در نظام شهرنشینی معاصر تلقی میگردد، شکاف در حال گسترش بین انسان و نظامهای طبیعی است. تراکم شدید ساختمانها ، لمس تکنولوژی به جای لمس طبیعت و بیعلاقگی نسبت به دغدغههای زیست محیطی را برای نوجوانان شهرنشین به همراه داشته است که میتواند سطح سلامتروان یک نوجوان را به سبب حضور در مسیر بلوغ دچار بحران جدی نماید. بسیاری از مطالعات در حوزه محیطهای یادگیری حاکی از اثربخشی تعامل با فرآیندهای طبیعی بر ارتقا هویت اجتماعی نوجوانان است و بر این اساس ایجاد بستر فعالیت مناسب در جهت کاهش آسیبهای اجتماعی و کسب مهارتهای اجتماعی میتواند در کاهش فشارهای روانی موثر باشد.پیشینه و اهداف: پژوهش ها نشان داده است تعامل نوجوان با طبیعت در بهبود استرس و ارتقا بهداشت روانی موثر و همچنین محیط های یادگیری طبیعت محور نقش مهمی در توسعه هویت اجتماعی نوجوانان دارند. این پژوهش سعی دارد با شناخت و تحلیل الگوهای رویکرد بیوفیلیک به عنوان رویکردی طبیعت مبنا همراه با کسب توانمندی ها و مهارت های مرتبط در محیطهای آموزشی به ارتقا سطح سلامت روان نوجوانان بپردازد.پژوهش حاضر ضمن تبیین الگوهای منطبق بر تجربیات نگرش بیوفیلیک (زیستگرا) به اولویتبندی شاخصهای محیطی مرتبط در جهت کسب توانمندیهای (شناختی، رفتاری، هیجانی، انگیزشی) دوره نوجوانی در بستر یادگیری میپردازد.روشها: روش مورد استفاده بر حسب هدف، کاربردی و شیوهی مطالعه بر حسب ماهیت ، توصیفی ـ تحلیلی و پیمایشی میباشد.گردآوری اطلاعات بر مبنای مطالعه منابع کتابخانهای و در مرحله میدانی از طریق توزیع پرسشنامه و مصاحبه و جهت تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS استفاده شده است. برای آزمون معناداری رابطه متغیرها در فرضیات پژوهش از آزمون خیدو، برای بررسی میزان همبستگی متغیرهای مستقل و وابسته از آزمون پیرسون استفاده شده است که بیانگر برقراری رابطه همبستگی بین متغیرهای پژوهش است که نشان میدهد بین تمامی متغیرها دقت کمتر از 05/0 برقرار است و ضریب همبستگی تمامی رابطه ها مثبت است. ضریب همبستگی بین تمامی متغیرها بالای6/0است و این به معنای برقراری رابطه مثبت و قوی بین تمامی متغیرهاست و جهت اولویتبندی رابطهها و راهکارها از آزمون فریدمن استفاده گردیدوجهت تعیین اعتبار اندازهگیری روایی پرسشنامه از رواییمحتوا استفاده شدهاست و همچنین جهت بررسی پایایی پرسشنامه نیز از آزمون آلفای کرونباخ در نرم افزار SPSSاستفاده شدهاست.یافتهها: میان نوع تجربیات محیطی (تجربه مستقیم طبیعت، تجربه غیرمستقیم طبیعت، تجربه فضا و مکان( جهت برقرای تعامل سازگار نوجوان و طبیعت تفاوت معناداری وجود دارد. در این میان تجربه ارتباط مستقیم نوجوان با کسب توانمندی شناختی بیشترین تاثیر و پس از آن به ترتیب ، تجربه غیرمستقیم طبیعت با کسب توانمدی شناختی و تجربه فضا و مکان با کسب توانمندی رفتاری بیشترین تاثیر را در ارتقا سلامت روان نوجوانان در پیخواهد داشت.و براساس اطلاعات بدست آمده توانمندی های اجتماعی از طریق تجارب طراحی بیوفیلیک اولویت بندی شدند.نتیجهگیری: نتایج حاصله، مبین این موضوع است که تجربیات طراحی در بستر یادگیری بر مبنای رویکرد بیوفیلیک به سبب برقراری ارتباط عمیق چندجانبه با طبیعت میتواند پاسخگوی نیازهای روحی و روانی دوره نوجوانی باشند. ارائه راهکارهایی در تناسب با الگوهای این رویکرد در محیط های یادگیری طبیعت محور می تواند شرایط کسب کفایت اجتماعی را فراهم و به ارتقا سلامت روان نوجوانان کمک نماید.
محیط یادگیری
حامد حیاتی؛ فاطمه غلامی
چکیده
پیشینه و اهداف: آموزش از مسائل مهم موجود در هر جامعه است و نقش تعیینکنندهای در ارتقای سطح دانش افراد و رشد فرهنگ آن جامعه دارد. در زمانهای گذشته وظیفه و مسئولیّت مدارس، بیشتر آموزشهای دینی بود. مدارس به منزله یکی از ارکان اصلی سازمانهای شهری به وسیلۀ قشرهای مختلفی همچون علماء و مدرسان، سلاطین و ثروتمندان و ... ساخته ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: آموزش از مسائل مهم موجود در هر جامعه است و نقش تعیینکنندهای در ارتقای سطح دانش افراد و رشد فرهنگ آن جامعه دارد. در زمانهای گذشته وظیفه و مسئولیّت مدارس، بیشتر آموزشهای دینی بود. مدارس به منزله یکی از ارکان اصلی سازمانهای شهری به وسیلۀ قشرهای مختلفی همچون علماء و مدرسان، سلاطین و ثروتمندان و ... ساخته میشد و علاوه بر کارکرد آموزشی مذهبی در بسیاری از اوقات نقش سیاسی اجتماعی نیز بر عهده میگرفت. مدرسه طرحی برای پاسخ به نیازهای جامعۀ اسلامی است. «مدرسه بنایی سفارشی بود که به منظور خدمت به نهادی ایجاد شد که خود نوعی نوآوری در عرصه آموزش به شمار میآمد. به علاوه، مدرسه عبارت بود از ایجاد نوعی تمدن ریشهدار که دستاوردهای جدیدی را برای جامعه در پی داشت. در گذشته هستة مرکزی آموزش دانش اسلامی در مساجد بود، چون نخستین مکانی که در سدههای نخستین اسلامی به منظور آموزش مورد استفاده قرار میگرفت؛ مسجد بود. از همین رو مسجد از دیرباز تاکنون در کنار کارکرد عبادت، مکان گردهمآیی مسلمانان و کسب علم بوده است. این تحقیق به پیدایش مراکز آموزشی مذهبی که همان مسجد-مدرسهها هستند، میپردازد و چون عمدۀ این مراکز در زمان قاجاریه ساخته شدهاند، جمعیتّ آماری را مسجد- مدرسههای این دوره تشکیل داده است. این مقاله در نظر دارد تا با بررسی مدارس دورة قاجار و ویژگیهای آن به آزمون کیفیتّ آموزش در این مدارس بپردازد.روش ها: روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش تفسیری-تاریخی است و تحلیلهای مربوط به بناها با روش استدلال منطقی صورت گرفته است. در جمعآوری اطلاعات از اسناد و متون تاریخی، منابع کتابخانهای استفاده شده است. در این مقاله به منظور بررسی مفهوم آموزش، سه مورد از مسجد-مدرسههای دوره قاجار به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدهاند.یافتهها: نتایج نشان میدهد اولاً مفهوم آموزش و شیوههای آموزشی در طول دوره قاجار، تغییراتی داشته است. ثانیا این تغییرات در مفهوم آموزش باعث به ایجاد تنوع فرمی و شکلی و تغییرات در کالبد و معماری مدارس شده است؛ این نکته در پلان بنا، عملکرد داخلی بنا از جمله تغییر در دستگاه ورودی، حیاط مدارس، تعداد و کیفیت حجرهها مشهود است.نتیجهگیری: مفهوم آموزش در دورهی قاجار رویکرد همگانیتر نسبت به ادوار گذشته به خود گرفت و از انحصار اشراف و نجیبزادگان خارج شد. این امر علاوه بر اینکه باعث گسترش و پیشرفت مدارس از لحاظ مقیاس و تعداد گردید؛ باعث شد تا فضاهای اقامتی و حجره با تعداد و کیفیت بالاتر در مدارس قاجار شکل گیرند. در دوره سنتی، مدارس دارای معماری کاملا سنتی است. مدرسه سردار، سپهسالار و آقابزرگ از نمونههای این دورهاند. الگوی این مدارس شامل یک حیاط مرکزی با تعدادی حجره اطراف آن است و ساختار آموزشی- اقامتی دارد. رویکرد عمومی در مدارس قاجار، باعث شد تا این مدارس نقشی اساسی در فعالیتهای اجتماعی داشته باشند و حتی برخی مراسم مذهبی و نمازهای جماعت برای عموم مردم در آنجا شکل گیرند. همین امر باعث تغییر در سیستم ورودی و ایجاد ورودیهای جداگانه برای طلاب و مردم عادی گردید. حیاط در معماری مدارس قاجار از اهمیت ویژهای برخوردار است. حیاط مدرسه فضایی روحافزا، چشمنواز و آرامش بخش را با استفاده از گیاهان، درختان و حوض آب برای طلاب فراهم میآورد. این حیاطها در برخی مواقع حتی محل مباحثه و تدریس نیز بودهاند.
محیط یادگیری
مصطفی ارغیانی؛ سید عباس اقا یزدان فر؛ محسن فیضی
چکیده
پیشینه و اهداف: با توجه به نیازهای اساسی انسان در ابعاد مختلف اجتماعی، عاطفی، هوشی و جسمی، محیط یادگیری امروزی از دستیابی به فضای زنده و فعال، مکان برای مواجهه، تجربه کردن و ... دور است. مطالعات مختلف نشان میدهد حس جمعی، بیشترین میزان تاثیر را در مشارکت افراد در عملکرد محیط دارد. حس جمعی امری چند بعدی است و مکان باید بستری برای حس جمعی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: با توجه به نیازهای اساسی انسان در ابعاد مختلف اجتماعی، عاطفی، هوشی و جسمی، محیط یادگیری امروزی از دستیابی به فضای زنده و فعال، مکان برای مواجهه، تجربه کردن و ... دور است. مطالعات مختلف نشان میدهد حس جمعی، بیشترین میزان تاثیر را در مشارکت افراد در عملکرد محیط دارد. حس جمعی امری چند بعدی است و مکان باید بستری برای حس جمعی بین کاربران باشد. یکی از رسالتهای طراحان و معماران خلق رابطه ای متناسب بین انسان ها و کالبد اطرافشان است. برای نیل به این هدف خالقان فضا باید درک صحیحی از رفتار انسان در محیطهای مختلف داشته باشند، به نحوی که پیوند انسان و مکان را قویتر سازند. مطالعات محیطهای یادگیری در 30سال گذشته رشد قابل ملاحظه و گوناگونی را داشتهاند. بطوری که مطالعات فراوانی در زمینه ارتباط محیط کلاس و یادگیری دانش آموزان صورت گرفته است. تاریخچه مطالعات فضاهای آموزشی نشان میدهد که این محیطها از جنبه های اجتماعی– فرهنگی کمتر مورد بررسی قرار گرفتهاند. طی چهار دهه اخیر محیط مدرسه بعنوان یک محیط اجتماعی یادگیری مورد مطالعه قرار گرفته است. این موضوع نشان می دهد ویژگیهای فضایی ساختمان مدرسه می تواند سبب افزایش یا کاهش فرصتها برای تعامل بین دانشآموزان گردد که خود سبب تاثیر بر سطح اجتماعی شدن، آگاهی و شناخت از دیگران و میزان حس جمعی می گردد.روش ها: بر اساس ادبیات موجود، الگوی پنج بعدی غنای مکان، پیوندهای اجتماعی و تعامل، فعالیت جمعی، امنیت و حس تعلق و هویت به عنوان یکی از موثرترین معیارها جهت بر آورد حس جمعی استخراج گردید. جهت ارزیابی الگوی نظری، سه مدرسه از میان مدارس دبیرستان تهران انتخاب گردیدند و پرسشنامههای مناسب در آنها توزیع شد. نمونه تحقیق 750 نفر هستند که با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. از روش تحلیل محتوا در بخش نظری برای دسته بندی دیدگاهها و روش مطالعه موردی برای انجام تحقیق استفاده گردید. شیوه ی پژوهش تحلیل عاملی است.یافتهها: بار عاملی هر سنجه در الگوی نظری تعیین شد و در نهایت 11 راهکار نهایی برای طراحی فضای آموزشی تبیین گردید.نتیجهگیری: این پژوهش در صدد ارزیابی رابطه بین حس جمعی و کیفیت فضاهای آموزشی است. فضاهای بسته آموزشی بستر تعاملات اجتماعی بین کاربران است بنابراین بازنگری و توجه ویژه به طراحی فضاهای بسته آموزشی به عنوان فضای جمعی در بسیاری از گونه های آموزشی امروزی ضروری است. نتایج این پژوهش بر اهمیت ویژگیهای فضایی بر ارزیابی احساس جمعی در مکان تاکید مینماید. بر این اساس ابعاد ذهنی – روانی و رفتاری – فعالیتی معیارهای موثر دیگر در احساس جمعی بین کاربران است. نتایج ارائه شده اولین قدم در راستای تحلیل و ارزیابی فضای بسته آموزشی است. نتایج این پژوهش می تواند نقطه ی آغازین مطالعه در راستای ارزیابی و بازنگری فضاهای بسته آموزشی تلقی شود و مبنای تدوین راهنمای طراحی جهت ارتقای کیفی فضای بسته آموزشی گردد.
محیط یادگیری
آزاده منتظری؛ محبوبه شمسی؛ روح الله دیانت
چکیده
پیشینه و اهداف: پردازش تصویر یکی از مسائل مهم در حوزهی هوش مصنوعی میباشد که در موارد مختلف صنعتی، پزشکی، نظامی، سیستم مای امنیتی و.. کاربرد دارد. از مهمترین زمینههای کـاربـردی پردازش تصویر استخـراج قـواعـد طبقهبندی در حیطـه علـم پـزشکی است. با بهکارگیری الگوریتمهای قدرتمند این حوزه میتوان سیستم های هوشمندی ابداع کرد ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: پردازش تصویر یکی از مسائل مهم در حوزهی هوش مصنوعی میباشد که در موارد مختلف صنعتی، پزشکی، نظامی، سیستم مای امنیتی و.. کاربرد دارد. از مهمترین زمینههای کـاربـردی پردازش تصویر استخـراج قـواعـد طبقهبندی در حیطـه علـم پـزشکی است. با بهکارگیری الگوریتمهای قدرتمند این حوزه میتوان سیستم های هوشمندی ابداع کرد که به شکل خودکار و بدون نیاز به نظارت پزشک قادر به فهم و تفسیر ویژگیهای پزشکی افراد باشند یا اطلاعات مفیدی را اکتشاف کنند که متخصصان را در قضاوت صحیح یاری رساند. زمانی که پارامترهای لازم برای تشخیص بیماری زیاد میشود، تشخیص و پیشبینی بیماری حتی برای یک متخصص خبره پزشکی نیز بهسختی ممکن میگردد به همین دلیل در چند دهه اخیر ابزار تشخیص کامپیوتری باهدف کمک به پزشک مورد استفاده قرارگرفته است. این مهم موجب شده است که خطاهای احتمالی ناشی از خستگی یا بیتجربگی فرد متخصص تا حدی کاهش پیدا کند و دادههای پزشکی موردنیاز، طی مدتزمان کمتر و با جزئیات و دقت بیشتر در اختیار پزشک قرار گیرد. هدف از این مطالعه بهبود عملکرد طبقهبندی روشهای نوین، با استفاده از مدلی چندلایه بهمنظور کمک به تشخیص بیماریهای شبکیهی چشم است.روش ها: این مدل از الگوریتم K-SVD پیشرفته، برای یادگیری ماتریس دیکشنری و الگوهای پایه استفاده میکند تا بتواند با الگوپذیری از معماری چندلایه، ویژگیهای بهتری را در تصاویر OCT شبکیه بیاموزد. همچنین در این معماری، علاوه بر استفاده از برچسبهای کلاس دادههای آموزشی، اطلاعات برچسب نیز در هر ستونپایه در ماتریس دیکشنری ترکیب میشود تا در کدگذاری تنک در طی فرآیند یادگیری دیکشنری بیشترین تبعیض اعمال شود که این منجر به موفقیت مراحل کدگذاری تنک و جمعبندی، در پیدا کردن نمایش مؤثرتری از داده بهمنظور طبقهبندی میگردد. برای اعتبارسنجی الگوریتم، از مجموعه دادههای داک استفادهشده است. این مجموعه داده شامل اسکنهای حجمی از 45 نوع، که 15 نوع حجم از آن طبیعی، 15 نوع بیمار تخریب ماکولای وابسته به سن (AMD) و 15 نوع بیمار ورم ماکولای دیابتی (DME) است که تعداد اسکنهای OCT در هر حجم بین 36 تا 97 تصویر متغیر میباشد.یافته ها: نتایج تجربی نشان میدهد که الگوریتم پیشنهادی این مقاله توانسته است با پیشی گرفتن از بسیاری از مدلهای جدید یادگیری دیکشنری و نمایش تنک، بسیار خوب عمل نماید و با دقت خوبی منجر به طبقهبندی صحیح %95.85 برای تصاویر نرمال و صد درصد برای تصاویر بیمار (DME و AMD) شود.نتیجه گیری: نتیجهی این تحقیق ارائهی سیستمی اتوماتیک بهمنظور تشخیص برخی ناهنجاری مای شبکیه بود بهطوریکه با تحلیل و آنالیز بر رویدادههای دام توانست با دقت بسیار خوبی در مقایسه با روشهای نوین این حوزه در شناسایی الگوهای ظریف بیماری در تصاویر OCT موفق عمل نموده، تصاویر نرمال و بیمار را در دو بیماری تباهی ماکولای وابسته به سن یعنی AMD ورم ماکولای دیابتی یعنی DME را تفکیک و در تشخیص پاتولوژی شبکیه با دقت بسیار بالایی به پزشک معالج کمک کند. بهعنوان یک پیشنهاد تحقیقاتی و کاربردی برای متخصصین و آیندگان با تعمیم این روش به کلاس مای بیشتر میتوان تمام بیماری مای شبکیه را پوشش داد و از آن بهعنوان ابزاری بالقوه مؤثر در تشخیص کامپیوتری و غربالگری بیماریهای شبکیه و یا در حوزه مای وسیعتر چشم استفاده نمود.
محیط یادگیری
سیدمحمد بهروز؛ اسماعیل ضرغامی
چکیده
پیشینه و اهداف: رشد سالم کودک مسیر رسیدن او به قابلیتهای لازم است و او را به سوی بزرگسالی و مشارکت در زندگی بالغانۀ جامعه رهنمون میشود. رشد کودک شامل تغییرات زیستشناسانه، روانشناسانه و عاطفی میشود که از تولد تا نوجوانی رخ میدهد. مسیرهای نورونی در مغز در خردسالی به واسطۀ حرکت و تحریک حواس قوام مییابند، که این نشاندهندۀ ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: رشد سالم کودک مسیر رسیدن او به قابلیتهای لازم است و او را به سوی بزرگسالی و مشارکت در زندگی بالغانۀ جامعه رهنمون میشود. رشد کودک شامل تغییرات زیستشناسانه، روانشناسانه و عاطفی میشود که از تولد تا نوجوانی رخ میدهد. مسیرهای نورونی در مغز در خردسالی به واسطۀ حرکت و تحریک حواس قوام مییابند، که این نشاندهندۀ اهمیت تجربیات روزمره، تعامل اجتماعی و فعالیت بدنی خردسالان برای رشد اجتماعی-عاطفی، بدنی و زبانی آنها است. بیش از نیمی از جمعیت جهانی انسانها اکنون در محدودههای شهری میزیند. در گذشته، کودکان اکثر اوقات فراغت خود را در فضای باز میگذراندند؛ که این زمان صرف فعالیتهایی در فضاهای غیررسمی، بدون مدیریت و به تعبیری بیساختار میشد. این فضاها در زندگی اجدادی (پیش از برآمدن کشاورزی و یکجانشینی) طبیعت ناب اجدادی بود و پس از آن محیط محله، که جایگاه مهمی برای بازی کودکان در طول تاریخ و در اکناف جهان بوده است. یا اینحال، کودکان امروز اغلب ساعات فراغت خود را در فضاهای بسته، و بیشتر زمان فضای باز خود را به فعالیتهای زمانبندیشده و ساختارمند میگذرانند.فرصتهای کودکان برای داشتن تجربۀ آزاد و مستقل (پیشنیاز اصلی یادگیری طبیعی) در فضاهای باز محیطهای شهری کاهش یافته است. پژوهشهای پیشین بر نقش ادراک والدین از ایمنی صحه نهادهاند. از سوی دیگر، شهرهای بزرگ شاهد جدایی بیسابقهای از عناصر و فرایندهای طبیعی بودهاند. در این مطالعه، رفتار کودکان 7 تا 12 ساله در مدرسۀ طبیعت کاویکنج (مرکز مراقبت از کودکان با فضای غالب باز و حال و هوای طبیعی-روستایی) «نگاشت» شد، و نتایج نگاشت با مصاحبههایی با تسهیلگران کودکان تکمیل شد.روش ها: روش مشاهدۀ رفتار با نگاشت نقشه GIS ترکیب گردید تا پایگاه دادهای از تعاملات محیط-رفتار ایجاد شود که ارتباط مستقیمی با الگوهای فضایی داشته باشد. مرحلۀ آغازین شامل مشاهدات ابتدایی سایت بود تا محدودههای اصلی مشاهده و دید به تمام بخشهای سایت را بررسی کنیم. بر این مبنا، سایت به چند محدوده برای مشاهده تقسیم شد، تا مطمئن باشیم که هر دور از مشاهدات شامل تمام بخشهای سایت میشود. گردآوری تفصیلی دادهها شامل مشاهدات سیستماتیک تمام بخشهای سایت در موقعیتهای متعدد و متفاوت بود. مشاهدهگر تمام محدودههای مدنظر را مشاهده میکرد، که در واقع یک اسکن بصری 9 دقیقهای از تمام محدودهها بود. این مشاهدات با دادههای اضافی، از جمله نام کودکان، شدت فعالیت آنها (ساکن، متوسط و شدید)، و عناصری که در رفتار کودکان دخیل بود تکمیل میشد. زمان و وضعیت آب و هوا- دما، باد، رطوبت، و تابش آفتاب- برای هر دور مشاهده ثبت شدند. سپس برای درک بهتر رفتار کودکان و تفسیر مشاهدات، یک مصاحبۀ دستهجمعی با شش نفر از تسهیلگران (مجربترین آنها) در مدرسه انجام شد.یافته ها: مشاهدات ما الگوهایی از رفتارهای کودکان را بر مبنای سن آنها آشکار میکند؛ در حالیکه مصاحبهها نشاندهندۀ آن است که «تخیل» رانۀ اصلی انتخابها و حرکات فضایی کودکان در این سنین است. ما بحث میکنیم که حق کودکان به فضاهای روزمرۀ آنها باید بر مبنای ضرباهنگهای طبیعی آنها به رسمیت شناخته شود.نتیجه گیری: یافتههای اولیه اشاره میکنند که فضاهای بلافصل «خانه» یا «بازنمایی خانه»، که ما «امتداد خانه» نامیدیم، اهمیت بالایی برای خردسالان دارند، که در آنها بخش عمدهای از زمان خود را میگذرانند، و در طول سفرهای دوربُردشان بارها به آنها بازمیگردند. یافتههای بعدی میتواند به دانش ما دربارۀ وجوه محیطی ارتقاءبخشِ ظرفیتهای حرکتی کودکان کمک کند. علاوه بر این، این یافتهها دلالتهایی برای طراحی مراکز کودکان و مهمتر از آنها مسکن خواهدداشت که در آن کودکان میزیند و بنا به فرض، منبع اصلی حس اجتماع برای آنها است، تا دوستانی بیابند و اولین ارتباطات اجتماعی حقیقی خود را برقرار کنند.
محیط یادگیری
حسنی سادات شمس دولت آبادی؛ فرهنگ مظفر؛ نیلوفر ملک؛ بهرام صالح صدق پور
چکیده
پیشینه و اهداف: حیاط مدرسه با فراهم آوردن فرصت برای فعالیتهای متنوع نقش مهمی را در دورهی شکلگیری شخصیت دانشآموز به ویژه در مراحل اولیهی شکلگیری توانمندیهای اجتماعی آنها بازی میکند. ایجاد حس تعلق به مدرسه قادر است تأثیر جدی در وجود و هویت دانشآموزان داشته باشد. این حس با ایجاد ارتباط مکرر با فضا و در اثر هماهنگی آن با ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: حیاط مدرسه با فراهم آوردن فرصت برای فعالیتهای متنوع نقش مهمی را در دورهی شکلگیری شخصیت دانشآموز به ویژه در مراحل اولیهی شکلگیری توانمندیهای اجتماعی آنها بازی میکند. ایجاد حس تعلق به مدرسه قادر است تأثیر جدی در وجود و هویت دانشآموزان داشته باشد. این حس با ایجاد ارتباط مکرر با فضا و در اثر هماهنگی آن با عادتهای رفتاری و الگوی فکری و تواناییهای بالقوه و بالفعل فرد صورت گیرد که موجب تعلق خاطر بیشتر فرد به فضا میشود، و به ویژه زمانی که مکان به یک گروه تعلق دارد (مانند مدرسه)، افزون میگردد. به بیان دیگر، فرد تنها پس از برآورده شدن نیازهای خود از لحاظ اجتماعی و هیجانی میتواند تأثیرگذار باشد و ظرفیت وجودی خود را برای رشد شکوفا سازد. هدف این پژوهش ارائه اصول طراحی برای فضاهای باز مدرسه در دبستان مبتنی بر افزایش هوشمندیهیجانی و فرآیند یادگیری است.روش ها: پژوهش بر روش تحقیق کیفی-کمی و استفاده از روش پیمایش اکتشافی دلفی استوار است. مرحله اول تحقیق، مصاحبه باز پاسخ با متخصیص در رشتههای معماری و روانشناسی در حوزهی هوشهیجانی را دربرمیگیرد، سپس با کمک تکنیک کدگذاری باز و محوری و تشکیل جدول هدف-محتوی، پرسشنامهی محقق ساخت شکل میگیرد که طی دو مرحله توسط متخصصان تکمیل شده است. نمونهگیری با استفاده از روش شبکهای (گلوله برفی) و حجم نمونه با اشباع نظری که 17 نفر از متخصصین را شامل میشود، صورتگرفته است.یافتهها: درنهایت، نتایج براساس تحلیل عامل Qاستخراج شده است. تأثیرگذارترین عوامل بر هوشمندیهیجانی در فرآیند یادگیری کودکان عبارتند از؛ ابعاد فردی، اجتماعی، کالبدی، طراحی، مشارکت کودکان در طراحی و روانشناسی محیط بر فضاهای باز مدرسه در دوران ابتدایی.نتیجه گیری: پژوهش حول محور استخراج اصول طراحی فضای باز مدرسه با توجه به یادگیری و هوشهیجانی شکل گرفته است. از نظر متخصصان برخی ویژگیهای فردی، اجتماعی، طبیعی و کالبدی، مشارکت در فضاسازی، طراحی و روانشناسیِ محیط قادرند شرایط را برای ارتقا هوشمندی هیجانی و یادگیری تسهیل نمایند. به این ترتیب که با بهرهگیری از برخی ویژگیها و صفات فضایی در حیاط مدرسه میتوان به حضور و تعلق خاطر کودکان نسبت به فضای باز کمک کرد. در این بین، عواملی چون تنوع فضا و تنوع عملکرد، بهرهگیری از فضاهای چند عملکردی و انعطافپذیری نیز بر این روند تأثیرگذار هستند. باید توجه داشت که فضای باز مدرسه علاوه براینکه مکانی اجتماعی است، مکانی کالبدی هم به شمار میآید. به این معنی که، نه تنها مکانی برای عملکرد اصلی مدرسه، یعنی یادگیریهای محیطی و شناختی پدید میآورد بلکه فضایی برای انواع تعاملات اجتماعی، یادگیریهای فرهنگی و مهارتآموزی هیجانی از طریق حواس و مشارکت فعالانه را نیز ایجاد میکند که زمینه ساز ایجاد مفهوم هوشمندیهیجانی است.
محیط یادگیری
یزدان موحدی
چکیده
پیشینه و اهداف خلاقیت، یکی از ویژگی های عالی تفکر انسانی می باشد. یکی از راهکارهای پشتیبانی خلاق در آموزش و پرورش شناختی و افزایش خلاقیت، طراحی فضای آموزشی است. فضای آموزشی که با هدف تقویت خلاقیت طراحی می گردد می بایست فراتر از ایجاد کلاسی برای ارائه برنامه درسی، برای دانش آموزان امکان یادگیری از طریق قرار گرفتن در موقعیت را نیز ایجاد ...
بیشتر
پیشینه و اهداف خلاقیت، یکی از ویژگی های عالی تفکر انسانی می باشد. یکی از راهکارهای پشتیبانی خلاق در آموزش و پرورش شناختی و افزایش خلاقیت، طراحی فضای آموزشی است. فضای آموزشی که با هدف تقویت خلاقیت طراحی می گردد می بایست فراتر از ایجاد کلاسی برای ارائه برنامه درسی، برای دانش آموزان امکان یادگیری از طریق قرار گرفتن در موقعیت را نیز ایجاد کند. بر این مبنا، فضای آموزشی طراحی شده بر اساس آموزش شناختی باید ضمن آشنا کردن دانش آموزان با خلاقیت در حل مسائل باز، آنها را به مکاشفه و جستجو دعوت کرده و به تجربه و دست ورزی با پدیده ها ترغیب نماید. در حیطه آموزش و پرورش شناختی نیز، تقویت خلاقیت دانش آموزان و افزایش توانایی آنها در حل مسائل باز بعنوان یکی از اولویتهای اصلی مورد توجه است. همچنین، خلاقیت و ابتکار عمل برای رشد و ارتقای علمی کشور از اهمیت بسزایی برخوردار است. جامعهای که بتواند خلاقیت نسل جوان و به خصوص دانش آموزان را فراهم سازد به طور حتم از رشد و شکوفایی علمی بهره مند خواهد شد. سازمان آموزش و پرورش به عنوان متولی این بخش می تواند بستر مناسبی برای رشد فکری دانش آموزان ایجاد کند. پژوهش حاضر با هدف تاثیر طراحی بهینه فضای آموزشی بر ارتقای خلاقیت انجام شد.روش ها: مطالعه حاضر از نوع طرح های تحلیلی توصیفی بود که به روش رگرسیون یا پیش بین انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان مقطع دبیرستان شهر تبریز در سالتحصیلی 97-1396 بودند. تعداد 370 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شد و پرسشنامه طراحی بهینه فضای آموزشی و خلاقیت در بین آنها توزیع شد. داده های جمع آوری شده با نرم افزار SPSSنسخه 19 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. روش تحلیل آماری داده های پژوهش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون بود.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که تنوع در جزئیات فضا، استفاده از مصالح طبیعی، تنوع در رنگ پردازی، تنوع در نورپردازی، فضای متنوع و انعطاف پذیر و وجود گل و گیاه با خلاقیت شناختی ارتباط معناداری دارد و این تفاوت در سطح p نتیجه گیری: طراحی فضاهای آموزشی مانند مدارس از آن جهت با ارزش است که به طور میانگین هر فردی، حدود 14 هزار ساعت از زندگی خویش را از دبستان تا دبیرستان در فضای آموزشی میگذراند.این در حالی است که بسیاری از ساختمان های مدارس بنا به علل مختلفی دچار صدمات جدی شده اند و این در تناقض با محیط جذاب برای افزایش خلاقیت است. در این چنین فضاهای آموزشی که فضای کالبدی مدرسه و محیط حاکم بر روح و روان دانش آموزان باعث خستگی، اختلال در تمرکز، بی انظباطی در دانش پژوهان می شود و به همین خاطر تحقق یافتن اهداف مورد نظر در زمینه خلاقیت با مشکلات جدیدی روبرو می شود. تنوع پذیری عناصر طبیعی در ارتقاء خلاقیت کودکان تاثیر به سزایی دارد. برای مثال گیاهان با شکل، رنگ و اندازه گل و برگ های متفاوت در فصل های مختلف به تنوع فضایی کمک شایانی می کند یا همچنین رنگ های متفاوت طیف نور با استفاده از شیشه های رنگی و یا ایجاد حوض آب، آبشار، آکواریوم و فواره برای تنوع در فضای آموزشی بسیار موثر می باشد. بازی با آب، کاشت گیاهان توسط خود فرد و مانند آن علاوه بر اینکه در ارتقاء انگیزش و آزاد سازی هیجانات تاثیر به سزایی دارد و می تواند یک بستر مناسب برای مشارکت دانش آموز در فعالیت های گروهی به شمار بیاید.به متصدیان آموزش و پرورش توصیه میشود برای ارتقای خلاقیت دانش آموزان مولفه های محیطی و کالبد پردازی بیرونی را مد نظر قرار دهند.
محیط یادگیری
نسرین احمدپورسامانی؛ علیرضا فارسی محمدی پور؛ سیدمحمد بهروز
چکیده
پیشینه و اهداف: پرداختن به موضوع شناسایی عناصری از طبیعت که از نظر کودکان دارای اهمیتاند و موجب افزایش خلاقیت کودکان میشوند. به گونهای که بتوان این عناصر را در یک چهارچوب کلی ارائه کرد تا طراحان و معماران بتوانند با استناد بر آن، اهم مفاهیم و موارد مورد نیاز در طراحی، این فضاها را در نظر بگیرند و آنها را اعمال کنند. البته ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: پرداختن به موضوع شناسایی عناصری از طبیعت که از نظر کودکان دارای اهمیتاند و موجب افزایش خلاقیت کودکان میشوند. به گونهای که بتوان این عناصر را در یک چهارچوب کلی ارائه کرد تا طراحان و معماران بتوانند با استناد بر آن، اهم مفاهیم و موارد مورد نیاز در طراحی، این فضاها را در نظر بگیرند و آنها را اعمال کنند. البته باید این نکته را خاطرنشان کرد که عوامل محیطی متعددی بر خلاقیت تاثیرگذارند. ولی در این تحقیق سعی بر آن است تا عواملی که بیشترین تاثیرگذاری را دارد، شناسایی کردتا بتوان نیازها کودکان را متناسب با فعالیتشان برطرف نمود و چهارچوبی کلی برای طراحی فضاهای کودکان مطرح کرد. تفاوت اصلی این پژوهش با سایر تحقیقات در الویتبندی عوامل موثر در طبیعت از نظر کودکان و تاثیر آن بر خلاقیت و سپس ارائه نتایج به شکل یک چارچوب طراحی کلی است. تحقیقات مختلفی در ارتباط با این موضوع صورت گرفته است، اما به صورت تک بعدی و در آنها تنها به یک عامل اشاره شده است، مانند تاثیر خلاقیت بر یادگیری، اما هیچ یک از آنها به ارایه تاثیر نقش طبیعت در افزایش خلاقیت و ارائه مجموعهای از عواملی که بتواند طراح یک پروژه را در پاسخ به نیاز مذکور یاری دهد، وجود ندارد از همین رو این پژوهش سعی دارد تا به این مهم دست یابد. هدف این پژوهش این است که چه عناصری از طبیعت از نظر کودکان دارای اهمیت هستند و آیا امکان حضور و کاربست این عناصر در محیطهای آموزشی وجود دارد؟ این پژوهش بر آن است تا به کمک کودکان، راهکارهایی در طراحی حیاط مدرسه با توجه به نقش طبیعت در رشد آموزش آنان مطرح کند.روش ها: روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش کیفی با رویکرد تحلیل محتوایی است. براساس ماهیت موضوع، از تکنیک پرسشنامه و تصاویر، به عنوان روش اصلی گردآوری اطلاعات استفاده شده است. ساختار پرسشنامه براساس سنجهها و معیارهای بهدستآمده از ادبیات موضوع و براساس طیف لیکرت تدوین شده است. در مرحله اول، 120 عدد پرسشنامه در اختیار کودکان7- 12 سال، نمونه موردی قرار داده شد. پژوهشگر برای اطمینان اینکه نتایج حاصل از پرسشنامهها قابل بسط هستند، در مرحله دوم، تصاویری مرتبط با پرسشنامه، در اختیار کودکان قرار داد تا کودکان براساس ترجیحات بصری (Visual Preference survey)، به آن تصاویر پاسخ دهند. سپس پژوهشگر براساس تحلیل محتوای بصری به نتایجی دست یافت. مشخص گردید که این دو ابزار سنجش در راستای یکدیگر و متناسب با عوامل محیطی موثر بر کودکان حرکت میکنند.یافتهها: در نهایت چارچوبی برای سازماندهی فضایی حیاط مدرسه ارائه شده است. با توجه به نیازهای متفاوت کودکان، میتواند راهنمای مناسبی برای طراحان باشد. اصولی که موجب افزایش خلاقیت و یادگیری کودکان گردد و محیطی مطلوب در جهت رشد آموزش کودکان فراهم کند.نتیجهگیری: با ایجاد چهارچوبی مناسب، پاسخده و هدفمند در طراحی میتوان به هدف اصلی پژوهش، که شناسایی عوامل موثر در طبیعت از نظر کودکان با در نظر گرفتن افزایش خلاقیتشان است، پرداخته و در نهایت، چهارچوبی مناسب با در نظر گرفتن این عوامل جهت سازماندهی فضایی حیاط مدرسه ارایه دادهاست، میتوان ضرورت ارایه چهارچوب را اینگونه بیان کرد که، کمرنگ شدن ارتباط کودکان با بیرون از کلاس، برای کودک مضر است، از طرفی نیز یک نهضت فکری به سمت یادگیری در محیط بیرون(outdoor learning)حرکت میکند. وجود عناصر طبیعی یا همان طبیعت در میزان خلاقیت کودکان تاثیری مثبت دارد، استعداد نهفته در وجود کودکان را کشف و شکوفا میکند و زمینهای مناسب جهت آیندهای روشن برای کودکان ایجاد میکند.