آموزش الکترونیکی- مجازی
حمید رضا مقامی؛ فاطمه اسدی؛ اسماعیل زارعی زوارکی
چکیده
پیشینه و اهداف: روشهای سنتی تدریس، دانشآموزان را برای زیستن در قرن بیست و یکم آماده نمیکند. دانشآموزان در قرن بیست و یک باید فراتر از دانش اساسی در زمینه موضوعی حرکت کنند و دنبال موضوعات مهمتری مانند کسب مهارت باشند. درحال حاضر داشتن مهارت خودکارآمدی و ایجاد درگیری تحصیلی توسط دانشآموزان یکی از چالشهای نظام آموزشی است. ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: روشهای سنتی تدریس، دانشآموزان را برای زیستن در قرن بیست و یکم آماده نمیکند. دانشآموزان در قرن بیست و یک باید فراتر از دانش اساسی در زمینه موضوعی حرکت کنند و دنبال موضوعات مهمتری مانند کسب مهارت باشند. درحال حاضر داشتن مهارت خودکارآمدی و ایجاد درگیری تحصیلی توسط دانشآموزان یکی از چالشهای نظام آموزشی است. همچنین نظامهای آموزش ابتدایی در کشورهای پیشرفته نیز تربیت دانشآموزانی با چنین مهارتهایی را جهت پیشرفت تحصیلی مدنظر قرار میدهند. لذا ضرورت دارد روشهای تدریس مناسبی که موجب ارتقای این دو مهارت در یادگیرندگان میشود را مورد بررسی قرار داد و از تمام ظرفیتهای موجود در آموزش برخط برای بهبود مهارت خودکارآمدی و درگیری تحصیلی استفاده نمود؛ زیرا استراتژیهای تدریس با پیشرفت چشمگیر فناوری در حال پیشرفتند و آموزش و پرورش باید به تدریج تمرکز خود را از فضای فیزیکی کلاس درس به محیطهای مجازی منتقل کند. یادگیری مبتنی بر پروژه یک رویکرد یادگیری عمیق و جامع برای تدریس و یادگیری در کلاس است و میتوان آن را با یادگیری الکترونیکی تلفیق کرد و برای دستیابی به مهارتهای اساسی مانند خودکارآمدی و درگیری تحصیلی از آن استفاده کرد. هدف این پژوهش نیز بررسی تأثیر آموزش الکترونیکی مبتنی بر پروژهی بر خودکارآمدی و درگیری تحصیلی دانشآموزان پایهی ششم ابتدایی است.روشها: روش تحقیق نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان پایهی ششم ابتدایی سوادکوه در سال تحصیلی 1399-1400 بودهاند که 34 نفر از آنها (17 نفر در گروه آزمایش و 17 نفر در گروه کنترل) با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه درگیری تحصیلی آپلتون و همکاران (2006) و پرسشنامهی خودکارآمدی تحصیلی جینگ و مورگان (1999) بود.یافتهها: در یافتهها نشانه روشنی وجود داشت که یادگیری مبتنی بر پروژه میتواند دانشآموزان را به یادگیری ترغیب کند و خودکارآمدی و درگیری تحصیلی آنها را برای عملکرد بهتر در این زمینه تحریک کند. یافتههای تحقیق نشان داد آموزش مبتنی بر پروژه در محیط برخط بهطور کلی بر خودکارآمدی ( 05/0P< و46/4 F=) و درگیری تحصیلی دانشآموزان (05/0P< و 97/7 F=) تأثیر مثبت دارد.نتیجهگیری: با توجه به تأثیر مثبت آموزش مبتنی بر پروژه در محیط برخط برخودکارآمدی و درگیری تحصیلی دانشآموزان در این پژوهش و همچنین افزایش محبوبیت یادگیری مبتنی بر پروژه، باید برای بهبود آموزش و پرورش، معلمان رویکردهای تدریس خود را به سمت آموزش مبتنی بر پروژه سوق دهند. از الزامات این اقدام میتوان به توانمندسازی معلمان در حوزه نظام آموزش الکترونیک و طراحی کتابهای درسی متناسب برای یادگیری مهارتها و آموزش مبتنی بر پروژه اشاره نمود. همچنین پیشنهاد میشود معلمان به دانشآموزان مسئولیت یادگیری و نقش فعال ببخشند؛ زیرا آنها از طریق یادگیری مبتنی بر پروژه میتوانند یادگیری خود را درک کنند، محصولات خود را ارائه دهند که یادگیری و تلاش آنها را نشان میدهد.
آموزش الکترونیکی
تهمینه شاوردی؛ حسین حیدری؛ محمد جواد چیت ساز قمی
چکیده
پیشینه و اهداف:ازجمله شاخصههای مهم در سنجش کیفیت آموزش، عملکرد تحصیلی دانشآموزان است که ازنقطهنظر علمی و کاربردی دارای اهمیت است. تاکنون در سطح جهان مطالعات گستردهای در مورد چگونگی تأثیر شبکههای اجتماعی روی عملکرد کمی تحصیلی دانشآموزان آنها انجامشده است. بسیاری از مطالعات انجامشده در نفی رسانههای اجتماعی به این ...
بیشتر
پیشینه و اهداف:ازجمله شاخصههای مهم در سنجش کیفیت آموزش، عملکرد تحصیلی دانشآموزان است که ازنقطهنظر علمی و کاربردی دارای اهمیت است. تاکنون در سطح جهان مطالعات گستردهای در مورد چگونگی تأثیر شبکههای اجتماعی روی عملکرد کمی تحصیلی دانشآموزان آنها انجامشده است. بسیاری از مطالعات انجامشده در نفی رسانههای اجتماعی به این نتیجه رسیدهاند که این شبکهها روی نسل جوان و دانشآموزان اثر منفی دارند. این محققین معتقدند شبکههای اجتماعی مجازی بر معدل سالانه دانشآموزان، افت نمرات تحصیلی، نحوه نگارش و اغلاط نوشتاری، کاهش استانداردهای زبان انگلیسی، ... تأثیر دارند و به تفکیک این متغیرها را با میزان استفاده از شبکههای اجتماعی در میان دانشآموزان سنجیدهاند. درعینحال برخی دیگر معتقدند ظهور رسانه اجتماعی دارای روندی مثبت روی عملکرد دانشآموزان و دستیابی آنها به نمرات بالا میباشد. این مطالعات همچنین به این نتیجه رسیدهاند که این دانشآموزان بیشتر اوقات را از این طریق، صرف انجام فعالیتها و تحقیقات درسی خود میکنند. لذا در بررسی مطالعات پیشین به تفکیک به هر دو رویکرد پرداخته میشود. هدف اصلی پژوهش حاضر آگاهی از تاثیر شبکه های اجتماعی مجازی بر بر عملکرد کمی تحصیلی دانشآموزان دختران مقطع متوسطه دوم می باشد. اهداف فرعی عبارتند از بررسی میزان وابستگی دانشآموزان به شبکههای اجتماعی مجازی و آگاهی از تأثیر استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی بر عملکرد کمی تحصیلی دانشآموزان.روشها: در این پژوهش از روش پیمایشی استفاده شده است و جامعه نمونه شامل 588 نفر از دانشآموزان دختر که در دبیرستانهای 5 منطقه جغرافیایی شهر تهران به تحصیل اشتغال دارند. ابزار جمعآوری اطلاعات در این بررسی پرسشنامه استاندارد وابستگی به رسانههای اجتماعی میباشد که توسط جفری مینگل طراحیشده است و شامل عملکرد، اعتیاد به شبکههای اجتماعی، استفاده آموزشی، دستورزبان، نوشتن و خواندن و سؤالات درسی میباشد. در این پژوهش از آزمون های توصیفی (درصد، میانگین، و آزمون های تحلیلی (مربع خی دو، ضریب همبستگی پیرسون و آزمونt) استفاده شده است.یافتهها: یافتهها نشان میدهد که هیچگونه رابطهای میان معدل سال گذشته دانشآموزان و عملکرد کمی تحصیلی آنها با استفاده از شبکه اجتماعی مجازی وجود ندارد و تنها میان معدل آنها و تبادل اطلاعات علمی (سؤالات امتحانی) از طریق شبکههای اجتماعی رابطه وجود دارد. همچنین میان استفاده از شبکههای اجتماعی و عملکرد کمی تحصیلی، اعتیاد به شبکههای اجتماعی، یادگیری و دریافت سؤالات و پرسشهای درسی ارتباط وجود دارد. بااینوجود میزان تأثیر شبکههای اجتماعی بر عملکرد کمی تحصیلی در سطح متوسط و تأثیر آن بر سایر فعالیتهای تحصیلی دانشآموزان در سطح ضعیف میباشد.نتیجهگیری: شبکههای اجتماعی مجازی میتواند بهعنوان یک شیوه مناسب برای تعامل میان دانشآموزان از یکسو و نیز معلم و دانشآموزان برای انتقال مطالب علمی، به اشتراکگذاری سؤالات و مسئلههای درسی و کمک به یکدیگر در شناخت مسیر درست حل مسائل مورداستفاده قرار گیرد. گرچه در این بررسی استفاده از شبکه اجتماعی مجازی بر روی عملکرد کمی تحصیلی دانشآموزان از تأثیر منفی برخوردار نیست لکن باید توجه داشت که عضویت در این شبکهها در قالب گروه و هم به شکل یک کانال درصورتیکه ایجاد وابستگی نماید و دانشآموزان وقت زیادی از اوقات درسی خود را به آن اختصاص دهند، میتواند روی عملکرد کمی تحصیلی دانشآموزان تأثیرگذار باشد.
تربیت معلم
اسد حجازی؛ رضا ساکی؛ سعدالله هاشمی؛ غلامعلی یوسلیانی
چکیده
پیشینه و اهداف: جایگاه مهم آموزشوپرورش در زندگی انسان قابلانکار نیست در این خصوص زندگی تحصیلی، یکی از مهمترین ابعاد زندگی اشخاص است که بر سایر جنبههای زندگی تأثیر فراوان دارد. این موضوع موجب شده، پیشرفت تحصیلی دانشآموزان همواره دغدغه اصلی خانوادهها و به موازات آن آموزشوپرورش قرار گیرد. ازاینرو، شناخت عواملی که موجبات ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: جایگاه مهم آموزشوپرورش در زندگی انسان قابلانکار نیست در این خصوص زندگی تحصیلی، یکی از مهمترین ابعاد زندگی اشخاص است که بر سایر جنبههای زندگی تأثیر فراوان دارد. این موضوع موجب شده، پیشرفت تحصیلی دانشآموزان همواره دغدغه اصلی خانوادهها و به موازات آن آموزشوپرورش قرار گیرد. ازاینرو، شناخت عواملی که موجبات کاهش اُفت تحصیلی و بهبود و ارتقای پیشرفت تحصیلی دانشآموزان را فراهم میآورد، همواره موردتوجه و تأکید است. با توجه به موارد مطرحشده، عمدهترین هدفی که در این پژوهش مدنظر است، بررسی عوامل فردی و شخصی، ویژگی دانش و دانستن، ویژگی مهارتی و ویژگی شخصیتی مرتبط با صلاحیت معلمان در پیشرفتتحصیلی دانشآموزان پایه سوم متوسطه نظری، بر پایه دادههای امتحانات کشوری، به منظور تعیین سهم معلمان از دیدگاه دانشآموزان و معلمان و مدیران مدارس است. همچنین در این تحقیق سعی بر آن است از نتایج بهدستآمده، راهکارهایی برای تربیت معلم در دانشگاه فرهنگیان و توانمندسازی کادر آموزشی مدارس ارائه شود.روشها: روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی مقایسهای بود. جامعه آماری این پژوهش شامل استانهایی بود که بیشترین و کمترین پیشرفت تحصیلی داشتند. در این پژوهش نمونهگیری از دانشآموزان، معلمان و مدیران مدارس براساس روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انجام شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از روشهای آمار توصیفی، آزمون t و تحلیل واریانس استفاده شد. ابزار اندازهگیری، پرسشنامه محقق ساخته سهم معلمان در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بود.یافتهها: نتایج نشان داد که برای استانهای با پیشرفت تحصیلی بالا میانگین برای ابعاد ویژگیهای فردی و شغلی، بعد دانش، بعد مهارتی و بعد شخصیتی به ترتیب برابر با (34/57)، (.72/27)، (10/43) و (79/40) بود. میانگینهای بهدست آمده برای استانهای با پیشرفت تحصیلی پایین برای ابعاد ویژگیهای فردی و شغلی، بعد دانش، بعد مهارتی و بعد شخصیتی به ترتیب برابر با (33/32)، (97/14)، (57/23) و (86/20) بود. نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که بین استانهای دارای پیشرفت تحصیلی بالا و پایین در ابعاد ویژگیهای فردی، بعد دانش، بعد مهارت و بعد ویژگیهای شخصیتی معلمان از دیدگاه آزمودنیها تفاوت معناداری وجود دارد. با توجه به میانگینهای تعدیل شده، معلمان استانهای دارای پیشرفت تحصیلی بالا، نمره بیشتری در این ابعاد کسب کردهاند. بین استانهای دارای پیشرفت تحصیلی بالا و پایین در ابعاد ویژگیهای فردی، بعد دانش، بعد مهارت و بعد ویژگیهای شخصیتی معلمان از دیدگاه آزمودنیها تفاوت معناداری وجود دارد (001/0=p).نتیجهگیری: ویژگیهای فردی و ابعاد دانشی، مهارتی و شخصیتی معلمان بر ارتقای پیشرفت تحصیلی دانشآموزان پایه سوم نظری تأثیر محسوس دارد. کابردهای متصور بر یافتههای تحقیق حاضر آن است که؛ تعیین صلاحیتهای مورد نیاز معلمان میتواند خطوط راهنمایی برای تعیین مسیر و استراتژی برنامههای تربیت معلم و آموزش ضمن خدمت معلمان باشد. با توجه به یافتههای تحقیق به سیاستگذاران آموزش و پرورش و تربیت معلم پیشنهاد میگردد که در بازنگری برنامه جدید تربیت معلم و آموزش ضمن خدمت معلمان، به تأثیر صلاحیتهای فردی، علمی، مهارتی و شخصیتی معلمان و افزایش سهم آنها در برنامههای بهسازی و بالندگی حرفه ای معلمان و تقویت بعد نظارت توجه ویژه شود. این پژوهش با محدودیتهایی همراه بوده که ممکن است در تعمیم پذیری یافتههای پژوهش تأثیرگذار باشند از آنجا که امکان کنترل متغیرهای مزاحمی چون هوش و جنسیت برای محققان وجود ندارد؛ این متغیرها تا حدودی در نتایج تأثیرگذارند، همچنین به دلیل محدودیتهای زمانی و مکانی و صدور مجوزهای لازم، این پژوهش فقط در بین دانش آموزان پایه سوم متوسطه استانهای خراسان جنوبی، مازندران، یزد، تهران، اصفهان با پیشرفت تحصیلی بالا و استان هایی که دارای کمترین پیشرفت تحصیلی هستند، از جمله؛ استان های بوشهر، هرمزگان، خوزستان، لرستان و سیستان و بلوچستان انجام شد. طبیعی است افزایش نمونه منجر به نتایج دقیقتری خواهد شد.
معماری
حسین پورمهدی قایم مقامی
چکیده
پیشینه و اهداف: «حس تعلق» در معماری در تعامل بین انسان و محیط در روانشناسی محیط و طراحی محیطی شکل گرفته است. با تعمیم مفهوم تعلق بر اساس فرهنگ دهخدا، یکی از وجوه حستعلق به معنای متعلق دانستن خود به مکان و اجتماعی است که هویت انسان با وجود آنها تعریف می گردد. در کودکان، حستعلق به خانواده و خانه به عنواننهادهای فطری وابستگی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: «حس تعلق» در معماری در تعامل بین انسان و محیط در روانشناسی محیط و طراحی محیطی شکل گرفته است. با تعمیم مفهوم تعلق بر اساس فرهنگ دهخدا، یکی از وجوه حستعلق به معنای متعلق دانستن خود به مکان و اجتماعی است که هویت انسان با وجود آنها تعریف می گردد. در کودکان، حستعلق به خانواده و خانه به عنواننهادهای فطری وابستگی عاطفی و مکانی کودک، در نقطه اوج مفهوم دلبستگی قرار دارند. پس از آنکه کودکان در مدرسه حضور مییابند، خانواده و معلمین و همچنین مکان و کالبد مدرسه ما به ازای دومین نهاد اجتماعی و فیزیکی بایستی ادامه دهنده و تکمیل کننده حس تعلق اجتماعی و مکانی باشد. اهمیت مفهوم حستعلق برای دومین مکانی که دانشآموزان، زمان زیادی را در آن سپری میکنند بسیار است. مقاله حاضر ضمن بیان مفهوم حستعلق دانشآموزان دبستانی به مدرسه، به بیان و تحلیل قابلیتهای فضایی و پیشنهادهای مولفههای کالبدی مدارس در تقویت حستعلق میپردازد. هدف پژوهش تقرب به راهبردهایی کالبدی در جهت ارتقای مولفه های تقویت حس تعلق کودکان به مدارس خود می باشد.روشها: روش تحقیق، کیفی و روش جمعآوری دادهها اسنادی است. روش تحلیل دادهها، تحلیل محتوای تصاویر و تجربه از نزدیک برخی از نمونههای موردی است و روش نمونهگیری منوط به منطق در دسترسبودن نمونههاست. در مقایسه تطبیقی، فصل مشترک مدارس داخل و خارج در تکیه بر فضای باز است.یافتهها: وجه تمایز مدارس خارج از کشور، توجه به قابلیتهای فضا در به رسمیت شناختنِ حق جولان دانشآموزان، تقویت تعاملات اجتماعی آنان و راحتی و امنیت فیزیکی کودکان است. وجه تمایز مدارس داخل کشور، وجود فضای بسته چندمنظوره با سبقه مذهبی و فضای باز چندمنظوره با سبقه ورزشی تفریحی است.نتیجهگیری: ویژگی خاص تعلق اجتماعی دانشآموزان ایرانی به مدارس خود تحت تاثیر عامل سبقه فرهنگی-مذهبی مدارس است که خود زیرساختی برای یافتن محملهایی در تقویت روابط و تعاملات اجتماعی دانشآموزان با یکدیگر و با معلمان در خانواده دوم مدرسه است. به این ترتیب مشارکت بیشتر دانشآموزان از وجه اجتماعی عامل مهم و به نوعی تضمینی برای بالا بردن حس تعلق آنان به مدرسه تلقی می گردد و مدارس بایستی قابلیتهای کالبدی خود را در جهت اجتماعپذیری بیشتر دانشآموزان و معلمان به عنوان اعضای خانواده مدرسه فراهم سازند. همچنین با توجه به اهمیت نقش فضاهای باز مدارس، بایستی با باز-طراحی حیاطهای مدارس، ایجابات امن و راحت و جولان دانشآموزان را در آنها احیا نمود. پیشنهاد بر این است برای ارتقای مولفههای تقویت حس تعلق در مدارس کشور، مولفههای کالبدی همچون تعریف مناسبتر ورودی، دیوارهای وصل با محله، حیاط دبستان، راهروهای پویا، فضاهای چندمنظوره با کیفیت و کلاسها در مقام نظر، بازنگری شود و در مقام عمل، باز-طراحی صورت بگیرد.
علوم تربیتی
مریم رجبیان ده زیره؛ فریبا درتاج؛ حبیبه بشیرنژاد دستجردی
چکیده
پیشینه و اهداف: ورود فناوریهای جدید، تغییرات عمدهای در کلاس درس به وجود میآورد که سبب ایجاد تغییر در ساختارهای آموزشی، الگوهای رفتاری داخل نظام آموزشوپرورش و حتی محتوای آموزشی شده است. استفاده از ابزارهای آموزشی و وجود آنها بیانگر این واقعیت است که دیگر عصر معلم بهعنوان یگانه نیروی صاحب اقتدار آموزش سرآمده است. کلاسهای ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: ورود فناوریهای جدید، تغییرات عمدهای در کلاس درس به وجود میآورد که سبب ایجاد تغییر در ساختارهای آموزشی، الگوهای رفتاری داخل نظام آموزشوپرورش و حتی محتوای آموزشی شده است. استفاده از ابزارهای آموزشی و وجود آنها بیانگر این واقعیت است که دیگر عصر معلم بهعنوان یگانه نیروی صاحب اقتدار آموزش سرآمده است. کلاسهای آموزشی سنتی دیگر دارای اثربخشی چندانی نیستند، زیرا وابسته به زمان و مکان خاص بوده و نمیتوانند بافت واقعی و مناسب را برای یادگیری فراهم آورند. فناوریهای نوین منابع غنی را فراهم میآورند که میتوانند فرصتی برای رشد یادگیرندگان باشد. امروزه یکی از عوامل مؤثر در ایجاد انگیزهی دانش آموزان بهکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش است. علاوه بر این یکی از اهداف مهم آموزشوپرورش کمک به دانش آموزان است تا یاد بگیرند چگونه بهطور مولّد از طریق ترکیب تفکر سطح بالا (ارزیابی ایدهها) با تفکر خلاق (ایجاد ایدههای تازه) اندیشه ورزی کنند. با استفاده از فناوریهای جدید اطلاعاتی و ارتباطی میتوان دانش آموزان و معلمان را یاری داد تا مهارتهای فکر کردن را فراگرفته و آن را ارتقا دهند. واقعیت افزوده یکی از فناوریهای نوین آموزشی است که توسط پژوهشگران آموزشی به رسمیت شناختهشده است. اثربخشی واقعیت افزوده را میتوان با نوع دیگری از فناوریها مانند دستگاههای سیار گسترش داد. ظهور اخیر گوشیهای هوشمند موجب شده است که برنامههای کاربردی واقعیت افزوده سیار تقریباً هر زمینهای از مطالعه را توسعه دهد. هدف از پژوهش حاضر تأثیر واقعیت افزوده آموزشی بر جو انگیزشی درک شده و تفکر سطح بالا در دانش آموزان میباشد.روشها: روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل میباشد. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشآموزان دوم دبیرستان منطقه دوازده شهر تهران میباشند که 60 نفر از آنها به روش نمونهگیری خوشهای بهعنوان نمونه انتخاب و در دو گروه (30 نفر گروه آزمایش و 30 نفر گروه کنترل) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه جو انگیزشی درک شده و تفکر سطح بالا میباشد. گروه آزمایش در شش جلسه یکساعته تحت آموزش با واقعیت افزوده آموزشی قرار گرفتند. تجزیهوتحلیل دادههای پژوهش با نرمافزار SPSS24 صورت گرفت و برای آزمون فرضیههای پژوهش از تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد.یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که تأثیر واقعیت افزوده آموزشی بر جو انگیزشی درک شده و تفکر سطح بالا در گروه آزمایش بهطور معناداری بیشتر از گروه کنترل است. همچنین تأثیر واقعیت افزوده آموزشی بر مؤلفه پیگیری پیشرفت توسط دانشآموزان در گروه آزمایش بهطور معناداری بیشتر از گروه کنترل است، اما بر بقیه مؤلفههای جو انگیزشی درک شده تفاوت معنیداری بین گروه آزمایش و کنترل وجود نداشت.نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان داد واقعیت افزوده آموزشی بر جو انگیزشی درک شده و تفکر سطح بالا دانش آموزان تأثیر دارد و باعث بهبود جو انگیزشی درک شده و تفکر سطح بالا در دانش آموزان میشود. همچنین واقعیت افزوده آموزشی بر یکی از مؤلفههای جو انگیزشی (پیگیری پیشرفت توسط دانشآموزان) تأثیر دارد. از آنجا که مهمترین مزیت واقعیت افزوده توانایی منحصربهفرد آن در ایجاد محیطهای آموزشی ترکیبی با استفاده از ترکیب اشیاء دیجیتال و فیزیکی است، از این طریق مهارتهایی مانند تفکر انتقادی، حل مسئله و برقراری ارتباط از طریق تمرینات مشترک بهراحتی توسعه مییابد و با کاربرد این فناوری و تعامل با آن، انگیزش دانش آموزان افزایش مییابد. این فناوری در جمعآوری، پردازش و به یادآوری اطلاعات به دانش آموزان کمک میکند. بهعلاوه یادگیری جذاب و سرگرمکنندهای برای دانش آموزان به دنبال خواهد داشت. استفاده از فناوری واقعیت افزوده در آموزش جهت ارائه مطالب درسی به دانش آموزان، از بهترین روشهای تدریس و آموزش میباشد و دانش آموزان میتوانند مسائل علمی را بصورت مجازی با گذاشتن عینک واقعیت افزوده جلوی چشمان خود و یا گرفتن دوربین تلفن همراه روی متون درسی در محیط واقعی ببینند و بهراحتی همه مسائل را درک کنند؛ بنابراین انگیزه دانشجویان را افزایش میدهد و به آنها در به دست آوردن مهارتهای بهتر کمک میکند.
کاربرد بازی در آموزش
مریم رجبیان ده زیره؛ فریبا درتاج؛ سعید پورورستایی اردکانی؛ صلاح اسمعیلی گوجار
چکیده
پیشینه و اهداف: نفوذ سریع فنّاوریهای هوشمند بسیاری از جنبههای زندگی اجتماعی را دستخوش تغییر کرده است و باعث ایجاد تغییر معناداری در چگونگی، زمان و مکان یادگیری شده است. بازیهای رایانهای آموزشی که بهنوبه خود یکی از مظاهر پیشرفت فناوری در عصر معاصر است، قسمت مهمی از آموزش در آینده را به خود اختصاص خواهند داد. برای این منظور ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: نفوذ سریع فنّاوریهای هوشمند بسیاری از جنبههای زندگی اجتماعی را دستخوش تغییر کرده است و باعث ایجاد تغییر معناداری در چگونگی، زمان و مکان یادگیری شده است. بازیهای رایانهای آموزشی که بهنوبه خود یکی از مظاهر پیشرفت فناوری در عصر معاصر است، قسمت مهمی از آموزش در آینده را به خود اختصاص خواهند داد. برای این منظور سیستمهای آموزشی بر این شدهاند روشهای آموزشی خود را تغییر دهند و به این فکر افتادند که با چه روشهای آموزش و یادگیری و چگونه یادگیرندگان نسل دیجیتال خود را برای زندگی در این فرهنگ آماده کنند. برای اصلاح و اثربخش کردن آموزش برای یادگیرندگان دیجیتال امروزی، با توجه به ویژگیها و قابلیتهای بازیهای رایانهای آموزشی به نظر میرسد یکی از این روشها، استفاده از بازیهای رایانهای آموزشی بهعنوان راهبرد آموزشی در سیستمهای آموزشی است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر استفاده از بازیهای رایانهای آموزشی بر تنظیم شناختی هیجان و ذهن آگاهی دانش آموزان است.روش ها: نوع پژوهش کمی و به روش نیمه آزمایشی طرح پیشآزمون– پسآزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان ابتدائی شهریار در سال 96-95 تشکیل داده است. نمونۀ پژوهش حاضر شامل 60 نفر ار دانش آموزان بود (30 نفر در گروه کنترل و 30 نفر در گروه آزمایش) که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامههای تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران و ذهن آگاهی بائر و همکاران می باشد.یافتهها: یافته های پژوهش نشان میدهد استفاده از بازیهای رایانهای آموزشی بر تنظیم شناختی هیجان و ذهن آگاهی دانش آموزان تأثیر دارد (0.01>P). در مؤلفههای تنظیم شناختی هیجان و ذهن آگاهی بین دو گروه (آزمایش و کنترل) اختلاف معنیداری وجود دارد (0.01>P). در راهبردهای شناختی تنظیم هیجان مثبت و ذهن آگاهی میانگین تعدیلشدۀ گروه آزمایش بیشتر از گروه کنترل است و در راهبردهای شناختی تنظیم هیجان منفی میانگین تعدیلشدۀ گروه آزمایش کمتر از گروه کنترل است که این نشان میدهد استفاده از بازیهای رایانهای آموزشی بر بهبود مؤلفههای تنظیم شناختی هیجان و ذهن آگاهی در دانش آموزان تأثیر دارد. (0.01>P).نتیجهگیری: ازآنجاکه در محیط بازی رایانهای آموزشی یادگیرندگان درگیر تعاملاتی میشوند که منابع شناختی حافظه فعال را برای یادگیری معنیدار مصرف میکند، آموزشها و رهنمودهای مستقیم میتوانند یک نقش اجرایی با فراهم نمودن جایگزینهای جزئی جهت جبران فقدان راهنماییهایی مبتنی بر دانش برای یادگیرنده با بازگویی دقیق نمونه مدیریت یک موقعیت و حل یک وظیفه ایفا کنند. البته بازیهای رایانهای آموزشی در کاربردهای خاصی چون وظایف ناوبری، بررسی و پردازش اشارات ضمنی و یا پردازش روایتهای پیچیده و اطلاعات زمینهای میتوانند ملزومات سنگینی را بر سیستم شناختی ما با توجه به منابع موردنیاز شخصی تحمیل کنند که در اینجا درگیری معنیدار بازیکن با بازی و یا خودکار شدن مهارتهای رایانهای بازیکن به خاطر تمرینهای فشرده میتواند به بازیکن جهت حل این مشکل کمک کند. دانش آموزان در خلال بازیها بهویژه بازیهای رایانهای آموزشی به مفاهیم ذهنی جدیدی دسترسی پیدا میکنند و مهارتهای بیشتر و بهتری را کسب مینمایند و از راهبردهای تنظیم هیجان مثبت در هنگام بازی استفاده میکنند.نتایج پژوهش نشان داد بازیهای رایانهای آموزشی باعث بهبود تنظیم شناختی هیجان و ذهن آگاهی در دانش آموزان می شود، پیشنهاد می شود از بازی های رایانه ای آموزشی در کلاس های درس استفاده کرد.
آموزش الکترونیکی
بهاره عزیزی نژاد؛ فریدون الله کرمی
چکیده
پیشینه و اهداف: یکی از مهمترین موضوعاتی که امروزه دست اندرکاران تعلیم و تربیت کشور را به خود مشغول کرده است، نحوه ی مواجه شدن آموزش و پرورش با فرصت ها و تهدیدهای حاصل از گسترش و توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات و برنامه ریزی دقیق و اصولی برای بهره برداری و استفاده از آن است. به ویژه، با توجه به تأثیر این فناوری های نوین در شیوه های یاددهی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: یکی از مهمترین موضوعاتی که امروزه دست اندرکاران تعلیم و تربیت کشور را به خود مشغول کرده است، نحوه ی مواجه شدن آموزش و پرورش با فرصت ها و تهدیدهای حاصل از گسترش و توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات و برنامه ریزی دقیق و اصولی برای بهره برداری و استفاده از آن است. به ویژه، با توجه به تأثیر این فناوری های نوین در شیوه های یاددهی ـ یادگیری و تغییر نقش معلمان، ضروری است که زمینه هایی فراهم شود تا هم وزارت آموزش و پرورش بضاعت موجود در جامعه ی معلمان را شناسایی کند و هم معلمان گرامی به شناسایی و ارتقای مهارتهای خود در زمینه های کاربرد فناوری های نوین آموزشی بپردازند.پژوهش حاضر به منظور مقایسه آموزش مبتنی بر فاوا با آموزش سنتی بر اشتیاق تحصیلی دانش آموزان پایه هشتم دوره اول متوسطه شهرستان جوانرود صورت گرفته است.روش ها: جامعه آماری پژوهش عبارت است از کلیه دانش آموزان پایه هشتم دوره اول متوسطه شهرستان جوانرود که در سال تحصیلی1395-96مشغول به تحصیل بودند. این تحقیق از نوع تحقیقات کاربردی است و برای رسیدن به هدف از روش تحقیق شبه آزمایشی استفاده شده است، به منظور انتخاب نمونه آماری، از روش در دسترس استفاده شد. بدین ترتیب یکی از مدارس شهرستان جوانرود که مجهز به امکانات لازم جهت اجرای آموزش مبتنی بر فاوا بود انتخاب، و با روش تصادفی از میان کلاسهای پایه هشتم، دو کلاس و در هر کلاس27 نفر دانش آموز به عنوان گروههای آزمایش و کنترل انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این تحقیق، پرسشنامه اشتیاق تحصیلی فردریک، بلوم و پاریسمشتمل بر 15 سوال و سه خرده مقیاس شناختی، رفتاری و عاطفی با طیف 5 گزینه ای لیکرت بود. ابتدا از هر دو گروه پیش آزمون گرفته شد، سپس یک نیمسال تحصیلی گروه آزمایش با روش آموزش مبتنی بر فاوا و گروه کنترل با روش سنتی آموزش دیدند. پس از پایان نیمسال از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد.یافتهها: برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی شامل میانگین، انحراف معیار و در بخش آمار استنباطی از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. اهم یافته ها نشان داد که اشتیاق تحصیلی دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری با هم دارند(p <0.001). به عبارت بهتر مقایسه دو گروه نشان داد که گروه تحت آموزش مبتنی بر فاوا، نسبت به آموزش سنتی، برای بهبود اشتیاق تحصیلی دانش آموزان موفق تر است.از این رو آموزش مبتنی بر فاوا در مقایسه با آموزش سنتی بر اشتیاق تحصیلی دانش آموزان اثربخشی بیشتری دارد.نتیجهگیری: به طور خلاصه در مورد پژوهش حاضر می توان بیان کرد که آموزش مبتنی بر فاوا بر اشتیاق تحصیلی دانش آموزان تاثیر دارد و آن را افزایش می دهد. بدیهی است که اگر این روش به طور منظم و مستمر در طول دوره آموزش تداوم داشته باشد موجب رشد همه جانبه دانش آموزان، همکاری و مشارکت آنان و سلامت روانی آنها خواهد شد. از این رو پیشنهاد می شود که این روش، مخصوصا در کلاس هایی که از وجود دانش آموزانی که برای حضور و فعالیت در کلاس درس اشتیاق ندارند، مورد استفاده قرار گیرد و با برگزاری دوره های مختلف به معلمان ضرورت بکارگیری و آشنایی با فناوری های اطلاعاتی ارتباطاتی مختلف و مورد نیاز در امر تدریس، آموزش داده شود. حتی می توان فنون انگیزشی و تشویقی مختلف برای معلمانی که از فاوا در تدریس خود استفاده می کنند در نظر گرفت تا در ترویج این روش گام برداشته شود. برای مثال پیشنهاد می شود که فعالترین و موفق ترین معلمان از نظر بکارگیری فاوا شناسایی و تجلیل شوند. به مدیران مدارس نیز پیشنهاد می شود که تجهیز مدارس به فاوا و بستر سازی مناسباز این منظر را در اولویت قرار دهند تا معلمان بتوانند از امکانات تدارک یافته، در فرایند تدریس بهرهمند شوند.همچنین انجام حمایت های آموزشی از معلمان و دانش آموزان تا دیدگاه آنها در راستای نهادینه سازی کاربرد فاوا در فرایند یادگیری تقویت شود نیز نباید مغفول واقع شود.
آموزش الکترونیکی- مجازی
علی جعفری؛ امیرهوشنگ عندلیبیان
چکیده
پیشینه و اهداف: تحصیل فرزندان امروزه یکی از دغدغه های مهم خانواده های کشورمان را تشکیل میدهد. این دغدغه بیشتر به دلیل وابستگی آینده فرزندان به میزان توفیق آنان در تحصیل است، اگر چه این دل نگرانی ها برای اعتلا و ارتقای تحصیلی فرزندان و در کل نظام آموزش و پرورش نقطه ای امید بخش و خوشایند به حساب میآید. در شکل دیگر نوعی اضطراب و تشویش ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: تحصیل فرزندان امروزه یکی از دغدغه های مهم خانواده های کشورمان را تشکیل میدهد. این دغدغه بیشتر به دلیل وابستگی آینده فرزندان به میزان توفیق آنان در تحصیل است، اگر چه این دل نگرانی ها برای اعتلا و ارتقای تحصیلی فرزندان و در کل نظام آموزش و پرورش نقطه ای امید بخش و خوشایند به حساب میآید. در شکل دیگر نوعی اضطراب و تشویش برای خانوادهها و دانشآموزان فراهم مینماید که چنانچه فردی مراحل تحصیل را به شکلی کامل طی نماید و راه یابی او به دانشگاه دچار اشکال گردد، دیگر نمیتواند فردی موفق و شهروندی مؤثر به لحاظ اجتماعی به شمارآید. یکی از مشکلات نظامهای آموزشی هر کشور افت تحصیلی است؛ که یک نظام آموزشی کارآمد کمترین افت و بالاترین بازدهی را دارد. وقتی صحبت از افت تحصیلی میشود شامل جنبههای مختلف شکست چون غیبت مطلق از مدرسه، ترک تحصیل قبل از موعد مقرر، تکرار پایه تحصیلی، کیفیت نازل تحصیلات دانشآموزان با آنچه تداعی میگردد. کامپیوتر و اینترنت یکی از وسایل ارتباطی در عصر جدید است که توسط انسان بکار گرفته شده است این وسیله باعث سرعت و دقت در کارها و گسترش ارتباطات شده است، بگونهای که کره زمین را تبدیل به دهکده جهانی کردهاست با وجود این نفوذ و گسترش آن باعث بروز مشکلاتی در جوامع شده است. از جمله این مشکلات میتوان به افت تحصیلی در بین دانشآموزان اشاره کرد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش بازیهای رایانهای در افت تحصیلی دانشآموزان متوسطه شهر تهران انجام شد. روشها: تحقیق از نوع همبستگی و روش جمع آوری اطلاعات پیمایشی است، جامعه آماری تحقیق دانشآموزان متوسطه منطقه 3 شهر تهران که تعداد آنها 27535 نفر میباشد. حجم نمونه براساس فرمول کوکران 385 نفر برآورد گردید که به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه محقق ساخته بود که دارای اعتبار صوری و میزان پایایی آن بر اساس آلفای کرونباخ برآورد شده است. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS و با استفاده از آمارهای توصیفی و آزمون همبستگی پیرسون، آزمونt و تحلیل واریانس انجام گرفته است. یافتهها: نتایج نشان می دهد 88درصد دانشآموزان اظهار داشته اند که به اینترنت دسترسی دارند و مهمترین ابزار دسترسی آنها گوشی همراه است که میانگین استفاده از اینترنت 4 ساعت و 23 دقیقه میباشد. حدود 41درصد بازی رایانهای انجام میدهند که 65درصد از گوشی همراه و 17 درصد نیز از پلی استیشن برای بازی استفاده میکنند و میانگین میزان بازی رایانهای در شبانهروز حدود 2 ساعت و 55 دقیقه میباشد. از بین بازیها، بازیهای جنگی بالاترین فراوانی را به خود اختصاص دادهاست. نتیجهگیری: نتایج تحقیق نشانداد که بین میزاناستفاده از بازیهای رایانهای، نوع بازیهای رایانهای، جنس، سن، رشتهتحصیلی و پایگاه اجتماعی دانشآموزان با افت تحصیلی رابطه معنیداری وجود دارد. آنچه مسلم است امروزه نقش رایانه در زندگی انسانها انکار ناپذیر است و بخش اعظمی از وقـت انسان در زندگی را به خود اختصاص داده و بازی های رایانه ای نیز به زنگ تفریح انسـانهـای ایـن عصر و به ویژه دانشآموزان تبدیل شده است. در سال هـای اخیـر شـاهد ورود بـازی هـای رایانـه ای زیادی به بازار هستیم، که در اوقات فراغت و سرگرمی، همدم اقشار مختلف جامعه از خردسـال تـا بزرگسال چه دانشآموز و چه غیر دانشآموز میباشد. در ایـن میـان جدا از تأثیرات مثبتی که رایانه در انتقال اطلاعات و آشنایی با دنیای پیرامون دانشآموزان و انجـام کارهای روزمره زندگی دارد، استفاده بیش از حد آن میتواند، تبعات منفی چون افت تحصـیلی را به همراه داشته باشد، که در این پژوهش این نتیجه حاصل شد.
محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
فریبرز درتاج؛ الهام لک پور؛ علی بهلولی
چکیده
حرکتی جهانی در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه برای تغییر ساختار آموزشی، با دگرگونی جوامع از جوامع سنتی به جوامعدانایی محور و بهره گیری از شرایط نوین ارتباطی پدید آمده است. می توان مدارس هوشمند را فضایی آموزشی در نظر گرفت که تحقق جامعه دانایی محوررا میسر خواهد ساخت.پژوهش حاضر به بررسی میزان تأثیر مدارس هوشمند استان لرستان بر پیشرفت ...
بیشتر
حرکتی جهانی در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه برای تغییر ساختار آموزشی، با دگرگونی جوامع از جوامع سنتی به جوامعدانایی محور و بهره گیری از شرایط نوین ارتباطی پدید آمده است. می توان مدارس هوشمند را فضایی آموزشی در نظر گرفت که تحقق جامعه دانایی محوررا میسر خواهد ساخت.پژوهش حاضر به بررسی میزان تأثیر مدارس هوشمند استان لرستان بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پرداخته است. جامعهآماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه استان لرستان تشکیل میدادند. نمونه آماری دراین پژوهش متشکل از 208 نفربود که ازاینتعداد 99 نفر را دانش آموزان مدارس هوشمند و 109 نفر را دانش آموزان مدارس سنتی تشکیل داده بودند. ابزار تحقیق در این مطالعه عبارت بودنداز پرسشنامه تعیین طبقه اجتماعی با روایی محتوایی و پایایی 89 % روش تحقیق این پژوهش از نظر جمعآوری اطلاعات یک تحقیق علی- مقایس های یاپس رویدادی و از نظرکاربرد نتایج یک تحقیق کاربردی است. در زمینه پیشرفت تحصیلی معدل پیش دانشگاهی دانش آموزان مدارس هوشمند و سنتیباهم مقایسه شدند. نتایج نشان دادند که میانگین معدل دانش آموزان در مدارس هوشمند t دررشته های ریاضی وتجربی به تفکیک با استفاده از آزمونبه طرز معناداری با میانگین معدل دانش آموزان مدارس سنتی تفاوت داشت و مدارس هوشمند تأثیر مثبتی بر معدل دانش آموزان گذاشته بود.
روانشناسی فناوری آموزش
جمشید جراره؛ آذر محمدی کرکانی
چکیده
پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثر بخشی آموزش راهبردهای شناختی - رفتاری بر کاهش اضطراب امتحان در دانش آموزان دختر دوره متوسطه انجام شده است. مطالعه حاضر، یک طرح شبه آزمایشی است. تعداد70 نفردانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر تهران با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای در دو گروه آزمایش وکنترل(در هر گروه 35 نفر) قرار گرفتند. ابزار گردآوری ...
بیشتر
پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثر بخشی آموزش راهبردهای شناختی - رفتاری بر کاهش اضطراب امتحان در دانش آموزان دختر دوره متوسطه انجام شده است. مطالعه حاضر، یک طرح شبه آزمایشی است. تعداد70 نفردانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر تهران با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای در دو گروه آزمایش وکنترل(در هر گروه 35 نفر) قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات در این مطالعه مقیاس اضطراب امتحان اهواز بود. پرسشنامه در دو مرحله پیش، ویک هفته پس از مداخله توسط دو گروه مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد، میانگین اضطراب امتحان درگروه آزمایش نسبت به گروه گواه به طور معناداری کاهش یافته است، (05/0p< ). آموزش راهبردهای شناختی – رفتاری می تواند بر کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان موثر باشد. با توجه به نتایج این تحقیق، استفاده از آموزش راهبردهای شناختی-رفتاری به منظور کاهش اضطراب دانش آموزان و افزایش عملکرد آن ها در امتحان پیشنهاد می گردد.
فناوری آموزش- دوره متوسطه
ابراهیم ریحانی؛ مریم صدیقی
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، بررسی عملکرد دانشآموزان سال اول متوسطه در حل مسائل تعمیم جبری است. جامعه مورد مطالعهاین پژوهش، دانشآموزان سال اول متوسطه شهرستان مبارکه است. نمونه مورد مطالعه، 80 نفر ا ز دان شآموزا ن سال اول متوسطهدبیرستانهای دخترانه است که به طور تصادفی انتخاب شدهاند. دادههای این پژوهش از پاسخ دانش آموزان به سوالاتی در ارتباط باتعمیم ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، بررسی عملکرد دانشآموزان سال اول متوسطه در حل مسائل تعمیم جبری است. جامعه مورد مطالعهاین پژوهش، دانشآموزان سال اول متوسطه شهرستان مبارکه است. نمونه مورد مطالعه، 80 نفر ا ز دان شآموزا ن سال اول متوسطهدبیرستانهای دخترانه است که به طور تصادفی انتخاب شدهاند. دادههای این پژوهش از پاسخ دانش آموزان به سوالاتی در ارتباط باتعمیم جبری، گرد آوری شده است. تحقیق حاضر از نوع کیفی و روش تحقیق مورد استفاده، توصیفی-تحلیلی با استفاده از تحلیل محتوامی باشد. یافته ها نشان داد که دانشآموزان در محاسبه عددی موارد خاص و شبه تعمیمها، موفقتر از تعمیمهای کلی بودند. همچنی ندانشآموزان راهبردهای مختلفی شامل"حدس و آزمایش، رسم شکل، شمارش، تناسب، جایگزینی، بازگشتی، موضوع کلی، تنظیم روش،زمینه ای و خطی" را به صورت درست یا نامربوط برای رسیدن به تعمیم به کار بردند. با این حال بخش قابل ملاحظه ای از راه حل ه ایدرست ارائه شده برای برخی از مسائل مبتنی بر تفکر تجسمی است. از عمدهترین مشکل دانشآموزان در تعمیم جبری، میتوان به عدمآشنایی آنان با مفهوم متغیر اشاره کرد.