فناوری های آموزشی نوظهور
زینب رشیدی؛ محمدرضا نیلی احمدآبادی؛ اسماعیل زارعی زوارکی؛ علی دلاور
چکیده
پیشینه و اهداف: معلمان یکی از مهمترین و حیاتیترین عناصر آموزش مجازی ضمن خدمت محسوب میشوند و پشتیبانی از آنها یکی از وظایف مدیریتی و یکی از عناصر اساسی در نظام آموزش مجازی است. پشتیبانی از معلمان در محیط یادگیری مجازی یکی از عوامل کلیدی موفقیت و توسعه نظام آموزش مجازی است که چنانچه بهطور مستمر فراهم نباشد؛ موجب هدر رفت سرمایه ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: معلمان یکی از مهمترین و حیاتیترین عناصر آموزش مجازی ضمن خدمت محسوب میشوند و پشتیبانی از آنها یکی از وظایف مدیریتی و یکی از عناصر اساسی در نظام آموزش مجازی است. پشتیبانی از معلمان در محیط یادگیری مجازی یکی از عوامل کلیدی موفقیت و توسعه نظام آموزش مجازی است که چنانچه بهطور مستمر فراهم نباشد؛ موجب هدر رفت سرمایه و سلب انگیزه برای ماندگاری در محیط یادگیری مجازی میشود. پشتیبانی از معلمان دارای حیطههای مختلفی است که از جمله آنها میتوان به پشتیبانی آموزشی اشاره کرد. در آموزش مجازی ضمن خدمت معلمان، پشتیبانی آموزشی بر دیگر حیطههای مختلف پشتیبانی اولویت دارد و دارای اهمیت بیشتری است. پشتیبانی آموزشی از مؤلفههای اصلی مؤثر بر اثربخشی آموزش مجازی ضمن خدمت بهشمار میرود. داربستسازی پویای رایانهای یکی از اشکال پشتیبانی آموزشی است که بهصورت شخصیسازی شده از یادگیرندگان پشتیبانی میکند. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر داربستسازی پویای رایانهای بر اثربخشی آموزش ضمن خدمت مجازی معلمان بود.روشها: این پژوهش به روش شبهآزمایشی و با استفاده از طرح پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را معلمان ابتدایی در سال تحصیلی 1401-1402 تشکیل میدادند که متقاضی شرکت در آموزش ضمن خدمت مجازی بودند. بهصورت در دسترس 30 معلم ابتدایی بهعنوان نمونه جهت شرکت در پژوهش انتخاب شدند که بهصورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته ارزشیابی آموزش ضمن خدمت مجازی معلمان براساس الگوی توسعه یافته رودریک سیمز بود. این الگو دارای 11 مؤلفه شامل اهداف آموزشی، محتوا، طراحی و واسط کاربری، تعامل، ارزشیابی، خدمات پشتیبانی، کیفیت پیامدها، سازماندهی، مدیریت، فناوری آموزشی و اخلاق فناوری اطلاعات و ارتباطات است. روایی پرسشنامه توسط متخصصان مورد تأیید قرار گرفت. همچنین پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ 82/0 بهدست آمد. گروه آزمایش داربستسازی پویای رایانهای را طی آموزش مجازی ضمن خدمت دریافت کرد؛ ولی آموزش ضمن خدمت مجازی به روش متداول به گروه کنترل ارائه شد. برای تحلیل دادهها از شاخصهای آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و در بخش آمار استنباطی از تحلیل کواریانس استفاده شد.یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش از طریق داربستسازی پویای رایانهای بر اثربخشی آموزش ضمن خدمت مجازی معلمان مؤثر است. همچنین داربستسازی پویای رایانهای در هریک از مؤلفههای اثربخشی آموزش مجازی ضمن خدمت معلمان شامل سازماندهی و مدیریت، فناوری آموزشی، اهداف آموزشی، محتوا، طراحی و واسط کاربری، اخلاق فناوری اطلاعات و ارتباطات، تعامل با واسط کاربری، ارزشیابی، خدمات پشتیبانی و کیفیت پیامدها تأثیر معناداری دارد.نتیجهگیری: در آموزش مجازی ضمن خدمت داربستسازی پویای رایانهای میتواند کمک و راهنمایی مورد نیاز معلمان را ارائه داده و منجر به تسلط در یادگیری شود و به معلمان کمک میکند نقش فعالی در آموزش داشته باشند. صرف نظر از این، استفاده از ابزارهای مبتنی بر وب و فناوریها تا زمانی که بتوانند عملکرد یادگیرندگان را در یادگیری تسهیل کنند، و بر اثربخشی آموزش مؤثر باشند، در مطالعات مورد تأکید است. از اینرو با توجه به مزایای داربستسازی پویای رایانهای پیشنهاد میشود دستاندرکاران آموزش ضمن خدمت مجازی معلمان طراحی و توسعه داربستسازی پویای رایانهای را در دستور کار خود قرار دهند.
فناوری آموزش- تربیت معلم
محمدرضا رحیمی؛ مریم پورجمشیدی؛ اکبر مومنی راد
چکیده
پیشینه و اهداف: مهارت تلفیق فناوری در کلاس درس جزء صلاحیتهای ضروری معلمان در عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات محسوب میشود و تحقق استانداردهای جدید یادگیری و برآورده شدن نیازهای یادگیرندگان در قرن حاضر در گروی این صلاحیت است. از مهمترین مسائل و چالش های موجود در این زمینه، پایین بودن دانش، مهارت و نگرش معلمان در دستبابی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: مهارت تلفیق فناوری در کلاس درس جزء صلاحیتهای ضروری معلمان در عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات محسوب میشود و تحقق استانداردهای جدید یادگیری و برآورده شدن نیازهای یادگیرندگان در قرن حاضر در گروی این صلاحیت است. از مهمترین مسائل و چالش های موجود در این زمینه، پایین بودن دانش، مهارت و نگرش معلمان در دستبابی به سطح مطلوب تلفیق فناوری در کلاس درس ذکر شده است. این مسأله مانع بهره گیری از قابلیت های فناوری در راستای افزایش کیفیت فرایند یاددهی-یادگیری و نیز برآورده شدن نیازهای جامعۀ جهانی میشود. لذا ضرورت دارد تا روشها و راهبردهای توانمندسازی معلمان در این زمینه و بهبود سطح تلفیق فناوری آنها در کلاس درس مورد بررسی قرار گیرد. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر اجتماع یادگیری بهعنوان یک راهبرد یادگیری بر بهبود صلاحیت معلمان متوسطه در زمینه تلفیق فناوری آنها در کلاس درس انجام شد.روشها: این پژوهش از نوع آمیخته با طرح متوالی تبیینی انجام شد. در بخش کمّی از روش نیمه آزمایشی و استفاده از پیشآزمون پسآزمون با گروه آزمایش و گواه و در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون استفاده شد. در اجرای پژوهش، دانش و مهارتهای مربوط به تلفیق فناوری در کلاس درس در گروه آزمایش از طریق اجتماع یادگیری و در گروه گواه، بهطور فردی ارائه شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان مرد شاغل در مقطع متوسطه اول ناحیه 2 شهر کرمانشاه در سال تحصیلی97-98، به تعداد 310 نفر بود که تعداد 30 معلم از جامعۀ آماری به شیوه نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند که 15 نفر آنها بهصورت جایگذاری تصادفی در گروه آزمایش و 15 نفر دیگر در گروه گواه قرار گرفتند. در بخش کیفی نیز تمام 15مشارکتکننده در گروه آزمایش بهعنوان نمونه در نظر گرفته شدند. ابزار جمعآوری دادهها در بخش کیفی، مصاحبۀ نیمه ساختارمند و در بخش کمّی پرسشنامۀ محقق ساخته بود که در 50 گویه تدوین شد. روایی پرسشنامه با استفاده از نظر متخصصان تأیید و پایایی آن نیز با استفاده از آلفای کرونباخ 97/0 بهدست آمد. در اجرای پژوهش نیز از الگوی طراحی اجتماع یادگیری مومنیراد (1399) استفاده شد. تجزیهو تحلیل دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس از طریق نرم افزار SPSS و نیز کدگذاری باز با استفاده از نرم افزار MAXQDA انجام شد.یافتهها: نتایج نشان داد اجتماع یادگیری معلمان بر دانش تلفیق فناوری آنها (01/0>002/0=p و 465/3=F)؛ نگرش معلمان نسبت به تلفیق فناوری،(05/0>016/0=p و 698/6=F)؛ و نیز کاربرد فناوری در کلاس درس توسط معلمان (05/0>012/0=p و 358/7=F)، تأثیر مثبت دارد و باعث افزایش دانش، نگرش و مهارت معلمان در تلفیق فناوری در کلاس درس میشود. همچنین تحلیل دادههای کیفی از طریق کدگذاری باز منجر به استخراج شش مضمون اصلی شامل جستجوگری؛ حمایتگری؛ خودارزیابی؛ توسعه شناخت نظری و عملی؛ جسارت یادگیری؛ و همافزایی شد که بهعنوان دلایل تأثیر اجتماع یادگیری بر تلفیق فناوری از دیدگاه معلمان شناسایی شد.نتیجهگیری: با توجه به یافته های پژوهش، میتوان گفت اجتماع یادگیری در راستای افزایش دانش، نگرش و مهارت تلفیق فناوری معلمان در کلاس درس یک عامل مؤثر و حمایتی است و توانایی معلمان در بهره گیری از فناوری را بهبود می بخشد. این امر می تواند علاوه بر رشد حرفهای معلمان، زمینهساز افزایش یادگیری دانشآموزان در کلاس درس شود. بنابراین با تشکیل اجتماع های یادگیری معلمان و حمایت و پشتیبانی از آن میتوان رشد و توسعۀ صلاحیتهای حرفهای معلمان در زمینۀ تلفیق فناوری در برنامه درسی را افزایش داد.
آموزش الکترونیکی- مجازی
سعید نورالهی؛ محسن نظرزاده زارع؛ سید میثم موسوی
چکیده
پیشینه و اهداف: شیوع ویروس کرونا بهعنوان بحران جدی برای سازمانها و مؤسسات تجاری و آموزشی باعث تعطیلی آنها شد. در مواجهه با چنین بحرانی، انتقال از آموزش حضوری به آموزش مجازی در دستور کار مؤسسات آموزشی بهویژه مدارس قرار گرفت و باعث شد تا به معلمان به عنوان یکی از پیشگامان خط مقدم فرایند یاددهی-یادگیری، فشار کاری مضاعفی وارد ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: شیوع ویروس کرونا بهعنوان بحران جدی برای سازمانها و مؤسسات تجاری و آموزشی باعث تعطیلی آنها شد. در مواجهه با چنین بحرانی، انتقال از آموزش حضوری به آموزش مجازی در دستور کار مؤسسات آموزشی بهویژه مدارس قرار گرفت و باعث شد تا به معلمان به عنوان یکی از پیشگامان خط مقدم فرایند یاددهی-یادگیری، فشار کاری مضاعفی وارد شود. در چنین شرایطی، رهبری مدارس میتواند نقش بسیار مؤثری در افزایش کارایی افراد و کاهش فشارهای ناشی از تغییرات شتابان محیطی داشته باشد. یکی از سبکهای رهبری که میتواند به رهبران مدارس در نیل به این مقصود کمک کند، بهکارگیری سبک رهبری دوسو توان است. رهبری دوسوتوان نوع جدیدی از سبک رهبری است که از دو طیف متفاوت رفتارهای رهبری تشکیلشده و برای مقابله با تغییرات محیطی، رفتارهای رهبری باز و بسته را بهطور متعادل و مکمل یکدیگر بهکار میبرد. دوسوتوانی به افزایش چابکی و عملکرد سازمانی مربوط میشود، و به معنای واقعی کلمه توانایی استفاده از هر دودست با توان یکسان است. رهبری دوسو توان میتواند تأثیرات بسیاری بر خودکارآمدی، نگرش شغلی و... داشته باشد؛ لذا مطالعه اثر این سبک از رهبری در سالیان اخیر مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته است. با توجه به کمبود پژوهشهای انجام شده در مورد این سبک از رهبری به خصوص در بسترهای آموزشی در کشور ما، ضرورت انجام چنین مطالعهای احساس می شد. براین اساس، هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر رهبری دو سوتوان بر رضایت و استرس شغلی معلمان در آموزش مجازی با نقش میانجی توانمندسازی روانشناختی بود.روشها: برای نیل به این مقصود، از روش پژوهش همبستگی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی معلمان مقطع ابتدایی شهر تاکستان بودند، که با توجه به نامشخص بودن تعداد معلمان، حداکثر حجم نمونه به تعداد 335 نفر با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده درنظر گرفته شد. گردآوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه سبک رهبری دوسوتوان، توانمندسازی روانشناختی، رضایت شغلی و استرس شغلی انجام شد و برای تحلیل دادهها با روش آماری مدلیابی معادلات ساختاری (تحلیل مسیر تأییدی) و آزمون همبستگی پیرسون از نرم افزارهای آماری SPSS و AMOS استفاده شد.یافتهها: یافتهها حاکی از تأثیر معنادار و مثبت رهبری باز بر توانمندسازی (637/0)، تأثیر معنادار و مثبت رهبری بسته بر توانمندسازی (365/0)، تأثیر معنادار و منفی توانمندسازی بر استرس شغلی (313/0-)، تأثیر معنادار و منفی رهبری بسته بر استرس شغلی (314/0-)، تأثیر معنادار و منفی رهبری باز بر استرس شغلی (449/0-)، تأثیر معنادار و مثبت توانمندسازی بر رضایت شغلی (224/0)، تأثیر معنادار و مثبت رهبری بسته بر رضایت شغلی (350/0)، تأثیر معنادار و مثبت رهبری باز بر رضایت شغلی (235/0)، تأثیر معنادار و منفی استرس شغلی بر رضایت شغلی (327/0-) بود. همچنین یافتهها حاکی از تاثیر غیرمستقیم و معنادار رهبری بسته و رهبری باز بر استرس شغلی و رضایت شغلی از طریق توانمندسازی و تأثیر غیرمستقیم توانمندسازی بر رضایت شغلی از طریق استرس شغلی بود. علاوه بر این، شاخصهای اندازهگیری و برازش مدل نیز حکایت از مطلوب بودن مدل داشتند.نتیجهگیری: در مجموع یافته های پژوهش نشان داد که با بهره گیری از رهبری دوسوتوان و توانمندسازی میتوان علاوه بر کاهش استرس شغلی معلمان، رضایت شغلی آنها را نیز افزایش داد؛ بنابراین میتوان از این سبک از رهبری بهعنوان یک ابزار مفید برای رهبری اثربخش در مدارس استفاده کرد.
آموزش فنی حرفه ای
سعید کدخدا؛ ناصر ناستی زایی
چکیده
پیشینه و اهداف: پس از اعلام وضعیت اضطراری ناشی از ویروس کرونا در اواخر سال 2019 کشورها برای کنترل این ویروس، دست به اقداماتی از قبیل قرنطینه کامل و یا اجرای فاصله اجتماعی زدند. یکی از اقدامات کشورها در حوزة آموزش از جمله کشور ما ایران تعطیلی مدارس و مراکز آموزش عالی بود. با تعطیلی مدارس و مراکز آموزش عالی، دغدغۀ تدوین و اجرای برنامههای ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: پس از اعلام وضعیت اضطراری ناشی از ویروس کرونا در اواخر سال 2019 کشورها برای کنترل این ویروس، دست به اقداماتی از قبیل قرنطینه کامل و یا اجرای فاصله اجتماعی زدند. یکی از اقدامات کشورها در حوزة آموزش از جمله کشور ما ایران تعطیلی مدارس و مراکز آموزش عالی بود. با تعطیلی مدارس و مراکز آموزش عالی، دغدغۀ تدوین و اجرای برنامههای تحصیلی برای تداوم آموزشها در منزل و در شرایط قرنطینۀ خانگی به بزرگترین چالش نظامهای آموزشی تبدیل شد و بحث یادگیری مجازی اهمیت بسیار زیادی پبدا کرد. عوامل متعددی میتواند یادگیری مجازی را تحت تأثیر خود قرار دهد که در این مطالعه به دو عامل سواد اطلاعاتی و نگرش به یادگیری مجازی پرداخته شده است. بنابراین این مطالعه با هدف بررسی سواد اطلاعاتی معلمان و رابطه آن با نگرش به یادگیری مجازی انجام گرفت.روشها: روش پژوهش توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری پژوهش کلیه معلمان هر سه مقطع شهر نیکشهر [استان سیستان و بلوچستان] در سال تحصیلی 1400-1399 به حجم 152 نفر بود. به شیوه نمونهگیری تصادفی- طبقهای (برحسب جنسیت و مقطع تدریس) و براساس فرمول نمونهگیری کوکران تعداد 109 معلم بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامههای سواد اطلاعاتی (با حیطههای توانایی تعیین وسعت و ماهیت اطلاعات، توانایی دسترسی مؤثر به اطلاعات، توانایی ارزیابی نقادانة اطلاعات، توانایی کاربرد هدفمند اطلاعات و توانایی درک موارد حقوقی و اقتصادی کاربرد اطلاعات) و نگرش به یادگیری مجازی (با مؤلفههای احساس خودکامیابی، احساس رغبت، احساس مفید بودن، قصد بهکارگیری یادگیری الکترونیکی، احساس رضایتمندی از سیستم و تمایل به آموزشهای چندرسانهای) بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تی تک نمونهای، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام با کمک نرم افزار اس پی اس اس استفاده شد.یافتهها: یافتهها نشان داد سواد اطلاعاتی معلمان در حیطههای توانایی تعیین وسعت و ماهیت اطلاعات، توانایی دسترسی مؤثر به اطلاعات، توانایی ارزیابی نقادانة اطلاعات، توانایی کاربرد هدفمند اطلاعات و توانایی درک موارد حقوقی و اقتصادی کاربرد اطلاعات، پایینتر از سطح متوسط است. در مقایسه سطح سواد اطلاعاتی معلمان برحسب ویژگیهای جمعیتشناختی بهجز جنسیت [برتری سواد اطلاعاتی معلمان زن] تفاوت معنیداری مشاهده نشد؛ نگرش معلمان به یادگیری مجازی و مؤلفههای آن (احساس خودکامیابی، احساس رغبت، احساس مفید بودن، قصد به کارگیری یادگیری الکترونیکی، احساس رضایتمندی از سیستم و تمایل به آموزشهای چندرسانهای) مثبت بود؛ بین سواد اطلاعاتی معلمان و نگرش آنان به یادگیری مجازی رابطه مثبت معنیداری وجود داشت و سواد اطلاعاتی از توان پیشبینی 4/73 درصد از واریانس نگرش به یادگیری مجازی برخوردار بود.نتیجهگیری: با توجه به پایین بودن سطح سواد اطلاعاتی معلمان در حیطههای توانایی تعیین وسعت و ماهیت اطلاعات، توانایی دسترسی مؤثر به اطلاعات، توانایی ارزیابی نقادانة اطلاعات، توانایی کاربرد هدفمند اطلاعات و توانایی درک موارد حقوقی و اقتصادی کاربرد اطلاعات و رابطه مثبت آن با نگرش به یادگیری مجازی، برگزاری دورههای آموزش ضمن خدمت سواد اطلاعاتی بر مبنای استانداردهای لازم تشکیل این دورهها پیشنهاد میشود. همچنین به سیاستگذاران و طراحان برنامه درسی وزارت آموزش و پرورش طراحی و اجرای درس سواد اطلاعاتی برای دورههای تربیت معلم توصیه میشود.
آموزش الکترونیکی
افسانه حبیبی آذر؛ جواد کیهان؛ بهنام طالبی
چکیده
پیشینه و اهداف: وجود معلمانی شایسته، متبحر و برخوردار از توانمندی حرفهای و آموزشی بالا، برای انجام آموزش های باکیفیت بسیار ضروری و حیاتی است. در این راستا، برنامه های توسعه حرفهای و دوره های آموزشی مادام العمر و مستمر در قالبهای مختلف من جمله دوره های آموزشی ضمن خدمت، برای معلمان برگزار میشود. علیرغم اهمیت ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: وجود معلمانی شایسته، متبحر و برخوردار از توانمندی حرفهای و آموزشی بالا، برای انجام آموزش های باکیفیت بسیار ضروری و حیاتی است. در این راستا، برنامه های توسعه حرفهای و دوره های آموزشی مادام العمر و مستمر در قالبهای مختلف من جمله دوره های آموزشی ضمن خدمت، برای معلمان برگزار میشود. علیرغم اهمیت این دوره ها، بررسی گزارش یافته های بسیاری از پژوهشها حاکی از آن است که دوره های ضمن خدمت آموزشوپرورش برای بسیاری از معلمان اثربخشی لازم را ندارند. ازاینرو پژوهش حاضر به مطالعه چالشهای برگزاری دوره های آموزش ضمن خدمت آموزشوپرورش از نظر معلمان پرداخته است.روشها: روش پژوهش حاضر، کیفی با رویکرد پدیدارشناسی از نوع تجربیات زیسته است. مشارکتکنندگان پژوهش حاضر تمام معلمان شاغل در استان آذربایجان غربی بودند. نمونه پژوهش باملاحظه معیارهایی از قبیل اشتهار معلمان، کسب مقامهای مرتبط با فناوری در جشنواره های استانی یا کشوری، تجربه تدریس دوره های آموزش فناوری در اداره آموزشوپرورش به روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند انتخاب شدند و حجم نمونه با در نظر گرفتن قاعده اشباع نظری تعیین شد برای دریافت بازخورد کفایت و اشباع نظری داده ها، بعد از هر مصاحبه، در اسرع وقت، پیاده سازی، دستنویس و کدگذاری شدند؛ بعد از انجام 22 مصاحبه، (13 زن و 9 مرد) داده ها به اشباع نظری رسیدند. روش گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. دو تکنیک ضبط صدا و یادداشتبرداری (با تأکید بر ضبط صدا) برای روش گردآوری داده ها استفاده شد. برای آنالیز دادهها و استخراج مضامین اصلی رویکرد تحلیل مضمون طبق رویکرد چهار مرحلهای گیورگی (1970) در بستر نرمافزار MAXQDA10 انجام گرفت.یافته ها: یافته ها نشان دادند که چالش های برگزاری این دوره ها را میتوان در چهار مضمون یا چالش اصلی طبقه بندی و ارائه نمود؛ این چالشها عبارتند از: 1) «انگیزه معلمان برای حضور فعال و هدفمند در دورهها» (شامل زیر مقولههای چالش های درونی و چالش های بیرونی)؛ 2) «چگونگی و نحوه برگزاری دوره ها» (شامل زیر مقولههای عدم توجه به ماهیت موضوعی دوره ها، و عدم توجه به زیرساخت موردنیاز)؛ 3) «استمرار (موضوعی و زمانی) در برگزاری دوره ها» (شامل زیر مقولهها عدم پیوستگی سلسلهمراتب موضوعی، و عدم استمرار زمانی در برگزاری دورهها)؛ و 4) «انطباق محتوای دوره ها با نیازهای معلمان» (شامل نیاز محور نبودن دورهها، عدم توجه به تناسب دانش پیشنیاز معلمان برای مشارکت در دوره ها، و تخصصی نبودن دورهها).نتیجه گیری: با توجه به اینکه همانند دیگر سازمانهای دولتی، در سازمان آموزشوپرورش نیز برگزاری دوره های آموزش ضمن خدمت معلمان به نوعی اجباری است؛ لذا تصور می رود برگزاری این دوره ها به نوعی «رفع تکلیف» بوده و به «اثربخشی» دوره ها زیاد توجهی نمی شود. لذا نتیجه گرفته میشود چالش اول این باشد که معلمان انگیزه مشارکت در دوره ها را ندارند. چالش دوم این است که چون زیرساختهای موردنیاز برگزاری عملی دوره ها فراهم نمیشود؛ لذا دوره ها اثربخشی مورد نظر را ندارند. چالش سوم این است که چون دورهها به لحاظ موضوعی و زمانی، بهطور مستمر برگزار نمی شوند؛ بنابراین باوجود صرف هزینه های کلان، اثربخشی آن مشهود نیست. بر اساس چالش چهارم، چون «پیشنیاز مشارکت در دوره» و «سطح بندی معلمان» رعایت نمی شود؛ لذا محتوای دوره ها در راستای توسعه توانمندی های حرفهای معلم تنظیم نمی شود. بر این اساس پیشنهاد می شود، برای برگزاری دوره ها، ابتدا عملیات نیازسنجی و پیشنیازهای دورهها تدوین شده، معلمان سطحبندی شوند، زیرساختهای مورد نیاز دوره ها تهیه شده و با در نظر گرفتن توالی موضوعات، دوره ها در زمانهای مناسب برگزار و سپس ارزشیابی لازم انجام گیرند.
آموزش الکترونیکی
فرهاد سراجی؛ رضا مالمیر؛ حامد عباسی کسانی
چکیده
پیشینه و اهداف: کاربران با انگیزههای متفاوت وارد شبکههای اجتماعی میشوند و نحوه مشارکت آنها نیز در شبکههای اجتماعی از هم متفاوت است. معلمان بهعنوان کاربر شبکههای اجتماعی با اهداف و انگیزههای گوناگون، شیوه مختلفی را برای مشارکت در این شبکهها برمیگزینند. لذا پژوهش حاضر با تأکید بر نقش انگیزهها در نحوه ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: کاربران با انگیزههای متفاوت وارد شبکههای اجتماعی میشوند و نحوه مشارکت آنها نیز در شبکههای اجتماعی از هم متفاوت است. معلمان بهعنوان کاربر شبکههای اجتماعی با اهداف و انگیزههای گوناگون، شیوه مختلفی را برای مشارکت در این شبکهها برمیگزینند. لذا پژوهش حاضر با تأکید بر نقش انگیزهها در نحوه استفاده از شبکههای اجتماعی معلمان به مطالعه انگیزهها و نحوه مشارکت معلمان در شبکههای اجتماعی میپردازد. اهداف ویژه آن عبارتند از:1. تعیین نحوه استفاده معلمان فعال در شبکههای اجتماعی مجازی از این شبکهها.2. تعیین نوع بازخوردهای معلمان در شبکههای اجتماعی.روشها: پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد کیفی انجام شده است. میدان پژوهش، گروهها و تالارهای گفتگوی شبکههای اجتماعی معلمان ایران میباشد. در این پژوهش با 30 نفر از معلمان فعال در شبکههای اجتماعی مصاحبه نیمهساختاریافته صورت گرفت که 14 نفر از آنان مرد و 16 نفر زن بودند که همه این افراد، مدیر کانال مجازی و ابرگروههای مختلف در شبکههای اجتماعی بودند و با استفاده از منطق نمونهگیری هدفمند و شیوه ملاکمحور انتخاب شدند. ملاک انتخاب آنها سابقه گروه یا کانال، تعداد دنبالکنندگان و تعداد بازدیدکنندگان بود. همچنین معلمانی برای مصاحبه انتخاب شدند که علاوه بر این ملاکها، در حوزه تولید محتوای الکترونیکی در شبکههای اجتماعی توسط سایت مرکز رشد به عنوان فرد فعال در تولید محتوا برگزیده شده بودند. هر مصاحبهشونده به مدت 40 الی 45 دقیقه حول محور سؤالات مصاحبه نظرات خود را مطرح کردند. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از روش تحلیل مضمون استفاده شد. در این روش ابتدا مفاهیم و کدهای مهم از متن مصاحبه استخراج میشود و سپس جایگاه هر مضمون از نوع فراگیر، سازماندهنده و پایه در شبکه مضامین مشخص میگردد. در این پژوهش برای انجام این فرایند گامهای زیر طی شد: 1) در ابتدا با مطالعه مکرر دادهها و خواندن فعال آنها، جستجوی معانی و کشف الگوها با یاداشتبرداری و علامتگذاری دادهها آغاز گردید (آشنایی با دادهها). 2) پس از خواندن دادهها، کدها و مفاهیم معرف دادهها ایجاد شد (ایجاد کدهای اولیه). 3) کدهای شناساییشده، سازمان داده شده و به مضمونهای مشخص تبدیل شدند (ایجاد مضمونها). 4. در این مرحله مضمونها نامگذاری و در صورت نیاز بازنگری شدند. 5) شبکه مضامین برای شناسایی مضامین پایه، سازماندهنده و فراگیر ایجاد شد و در ادامه گزارش نهایی دادهها تنظیم شد.یافتهها: یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که معلمان از شبکههای اجتماعی با انگیزههای شخصی برای تفریح، دسترسی به اخبار و تعامل با آشنایان و با انگیزههای شغلی برای توسعه حرفهای و تعامل با همکاران بهره میگیرند. انگیزههای معلمان بر نحوه ارائه بازخورد و شیوه مشارکت آنها در شبکههای اجتماعی مؤثر است. بازخوردها و مشارکت آنها در شبکههای اجتماعی متنوع است که میتوان آنها را به شش سطح منتشرکنندگی، لایککنندگی، کنترلکنندگی، مشورتدهی، نقدکنندگی و کامنتگذاری مستدل طبقهبندی نمود.نتیجهگیری: سطوح مشارکت معلمان در شبکههای اجتماعی از منظر توسعه حرفهای و یادگیریهای شغلی آنها از این منظر حائز اهمیت است که هراندازه بتوان با طرحها و برنامههای مشخص، مشارکت معلمان در شبکههای اجتماعی را طوری سازماندهی کرد که از تعاملات ضعیف مانند منتشرکنندگی، لایککنندگی و کنترلکنندگی به سمت مشورتدهی، نقدکنندگی و استدلالورزی حرکت کنند؛ به شکل عمیق با مفاهیم شغلی خود در شبکههای اجتماعی درگیر میشوند و از ظرفیتهای هر زمانی، هر مکانی و تعاملی این محیط برای توسعه حرفهای خود بهره میگیرند.
فناوری آموزش
افسانه حبیبی آذر؛ جواد کیهان؛ بهنام طالبی
چکیده
پیشینه و اهداف: پژوهشهای انجام شده در موضوع کاربست فناوری اطلاعات و ارتباطات در فعالیتهای کلاس درس، نشان داده است که تلاشهای صورت گرفته و هزینههای کلان مصرف شده در راستای توانمندسازی مهارتهای رایانهای معلمان، نتوانسته است تحولات مورد نظر را در نقش و فعالیت معلمان در مدارس ایجاد کند. از اینرو، هدف پژوهش حاضر مطالعهی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: پژوهشهای انجام شده در موضوع کاربست فناوری اطلاعات و ارتباطات در فعالیتهای کلاس درس، نشان داده است که تلاشهای صورت گرفته و هزینههای کلان مصرف شده در راستای توانمندسازی مهارتهای رایانهای معلمان، نتوانسته است تحولات مورد نظر را در نقش و فعالیت معلمان در مدارس ایجاد کند. از اینرو، هدف پژوهش حاضر مطالعهی پدیدارشناسانه فرآیند کسب شایستگی فناورانه معلمان ایران با هدف ارائه یک مدل بومی است.روشها: این پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی است؛ چراکه برای دستیابی به اهداف تحقیق از تجارب زیسته معلمان در دستیابی به شایستگی فناورانه در کلاس درس استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش کیفی، تمام معلمان آموزشوپرورش شهرستان ارومیه است؛ با روش نمونهگیری غیر احتمالی هدفمند و ملاحظه کردن ویژگیهای مورد نظر در انتخاب نمونه، و قاعده اشباع نظری، با 22 نفر از معلمان (13 زن و 9 مرد) مصاحبه شد. مشارکتکنندگان در مدارس دولتی، هیئتامنایی، هوشمند، غیرانتفاعی و روستایی (17 مدرسه مختلف) مشغول بودند. ابزار گردآوری دادهها مصاحبه بود. دو تکنیک ضبط صدا و یادداشتبرداری (با تأکید بر ضبط صدا) برای روش گردآوری دادهها استفاده گردید و طرح انجام مصاحبه، مصاحبه نیمه ساختاریافته است. برای تجزیهوتحلیل دادهها از رویکرد چهار مرحلهای گیورگی (1970) در کدگذاری مصاحبهها استفاده گردید. انجام فرآیند کدگذاری در نرمافزار MAXQDA10 انجام گرفت.یافتهها: یافتههای تحلیل کیفی حاکی از آن بود که فرآیند کسب شایستگی معلمان را میتوان در پنج مؤلفه یا گام دستهبندی نمود که شامل مؤلفههای 1) ایجاد انگیزه/رغبت/علاقه در معلمان شامل زیرمولفههای: «تغییر در دریافتی معلمان»، «تاثیرگذاری روی جایگاه معلمان»، «ایجاد احساس نیاز»، «دسته بندی معلمان بر اساس دانش پیشین»، «توجه به زمان بندی برگزاری دوره ها»، «تغییر نوع نگاه به شغل معلمی»، و «انتخاب استاد مناسب»؛ 2) برنامهریزی، شامل زیر مولفههای «سطح بندی معلمان (نیازسنجی)»، «تعیین برنامه درسی (سرفصلهای آموزشی)»، «تعیین استاد مناسب»، «تعیین مکان مناسب» و «تعیین زمان مناسبم؛ 3) «شروع فرآیند یادگیری» شامل زیر مولفههای «آموزش سخت افزارها»، «آموزش نرم افزارها»، «آموزش مساله گشایانه»، «آموزش سواد اطلاعاتی»، «تسهیل دسترسی به منابع آموزشی» و «حمایت و پشتیبانی»؛ 4) پیادهسازی فرایند یادگیری شامل زیر مولفههای «دوره های آماده سازی بدو خدمت»، «دورههای آموزشی ضمن خدمت»، «دوره های تخصصی مدارس» و «دوره های آموزشی بیرون از مدارس»؛ و 5) «نهادینه ساختن شایستگی فناوری» شامل زیر مولفههای «آموزش مسئله گشایانه»، «نهادینه ساختن همکاری بین معلمان» و «نهادینه ساختن دوره های پیگیری آموزش ها و یادگیری» است.نتیجه گیری: این مدل با نگاه به نیازهای معلمان، شرایط و ساختار اداری آموزشوپرورش، امکانات مدارس، وضعیت برگزاری دورهها، همکاری بین معلمان و غیره ارائه شده است. در این مدل سعی شده است تمام عوامل تأثیرگذار در فرآیند کسب شایستگی فناوری معلم مطمح نظر قرار گرفته و هر کدام از آنها بر اساس محتوای مصاحبهها در گام مربوطه ملاحظه شود. این مؤلفهها یا گامها هر چند ساختاری سلسله مراتبطی و مرحله به مرحلهای میتوانند داشته باشند ولی در بسیاری از مواقع قابلیت بازگشت و شروع از مرحله قبلی نیز میتوانند دارا باشند. امید است این مدل که مبتنی بر واقعیت زیسته موجود معلمان در ایران بنا نهاده شده استِ، گامی در راستای توسعه الگویی مناسب برای سازمان آموزشوپرورش و دیگر سازمانها در زمینه کسب شایستگی فناوری کارکنان باشد.
تربیت معلم
نوشین فرامرزپور؛ محمدرضا فدایی
چکیده
پیشینه و اهداف: ریاضی یکی از دروسی است که در برنامه درسی برای همه دانشآموزان در نظر گرفته شده است. یکی از نگرانیهای متخصصین آموزشی و معلمان ریاضی این است که چرا دانشآموزان در دوره اول متوسطه با روبه رو شدن با مباحث جبری در ریاضی دچار افت تحصیلی میشوند. این در حالی است که در ایران همه دانشآموزان باید جبر را یاد بگیرند، و ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: ریاضی یکی از دروسی است که در برنامه درسی برای همه دانشآموزان در نظر گرفته شده است. یکی از نگرانیهای متخصصین آموزشی و معلمان ریاضی این است که چرا دانشآموزان در دوره اول متوسطه با روبه رو شدن با مباحث جبری در ریاضی دچار افت تحصیلی میشوند. این در حالی است که در ایران همه دانشآموزان باید جبر را یاد بگیرند، و معلمان باید به دانشآموزان کمک کنند تا در ذهن خود یک فهم عمیق و ماندگار از جبر برای کار کردن همراه با مهارت بیشتر در پایههای متوسطه و دبیرستان بسازند. از اینرو یک هدف مهم برای معلمان این است که با آگاهی در مورد اشتباهات به دانشآموزان کمک کنند تا مفاهیم و رویهها را درست درک کنند. اما متاسفانه بعضی از معلمان فاقد دانش کافی در مورد تشخیص و رفع اشتباهات موجود و منشا آنها هستند. پس شاید پیدا کردن و دانستن اینکه اکثر دانشآموزان چه بدفهمیهایی دارند و شناخت اشتباهات و دلایل ایجاد آنها و آگاه کردن معلمان از این اشتباهات بتواند به دانشآموزان کمک کند که در یادگیری جبر موفق باشند. از اینرو پژوهش حاضر با هدف بررسی اشتباهات دانشآموزان در ساده کردن عبارتهای جبری، و یافتن منشا این اشتباهات از دیدگاه معلمان ریاضی انجام شده است.روشها: این پژوهش در زمرهی پژوهشهای کاربردی میباشد و با توجه به هدف آن از نوع پژوهشهای کیفی است. نمونه پژوهش شامل 14 نفر از معلمان ریاضی دوره اول متوسطه استان کرمان با سابقه تدریس بین12 تا 29 سال است که با بهرهگیری از روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. زیرا باید افرادی انتخاب میشدند که تجربه تدریس مبحث جبر در دوره اول متوسطه را داشتند. برای جمعآوری دادهها ابتدا با طرح یک آزمون از مبحث ساده کردن عبارتهای جبری برای دانشآموزان پایه هشتم دوره اول متوسطه و استخراج موارد اشتباه، از طریق مصاحبه نیمساختاریافته با معلمان ریاضی خواهان آن شدیم که پس از تشخیص نوع اشتباه دلایل رخ داد این اشتباهات را بیان کنند. تحلیل دادهها با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است.یافته ها: در این پژوهش از دیدگاه معلمان، دانشآموزان به هنگام ساده کردن عبارتهای جبری مرتکب 22 نوع اشتباه در ارتباط با توان، علامت مثبت و منفی، جمع، تفریق و ضرب اعداد صحیح؛ وصل کردن، اعمال مربوط به متغیر، باز کردن پرانتز، جملات متشابه و رعایت ترتیب عملیات میشوند. همچنین یافتهها نشان دادند که معلمان معتقدند عدم درک، درک اشتباه و یا درک ناقص مفاهیمی چون متغیر، توان، پرانتز و جملات متشابه؛ نادیده گرفتن علائم و نمادهای جبری؛ قوانین خودساخته دانشآموز در برخورد با توان و پرانتز؛ دخالت مفاهیم جبری یادگرفته شده قبلی در یادگیریهای جدید و بالعکس؛ محاسبه نادرست جمع، تفریق و ضرب اعداد صحیح سبب ایجاد اشتباهات دانشآموزان به هنگام ساده کردن عبارتهای جبری میشوند.نتیجه گیری: امروزه دانشآموز در یک وادی برهوت نیست که به دنبال دانش بگردد، او در اقیانوسی از اطلاعات شناور است و معلم ریاضی هم دیگر برکه آبی در بیابان به شمار نمیرود، او نیز مسافری در همان قایق دانشآموزان است که باید به آنان کمک کند تا جبر را معنادار یاد بگیرند. از آنجا که در جبر مفاهیم به صورت سلسله مراتبی شکل گرفته است و یادگیری هر مفهوم به فهم و درک دانشآموزان از مفاهیم پیشنیاز بستگی دارد، لذا زمانیکه معلمان در کلاس جبر با آگاهی کامل نسبت به دلایل ایجاد اشتباهات دانشآموزان حاضر شوند، تلاش میکنند که مفاهیم پیشنیاز، به درستی و بدون شکلگیری بدفهمیها و رخ دادن خطاها توسط دانشآموزان کسب شوند. این کار خود باعث میشود دانشآموزان در حل مسائل جبری کمتر اشتباه کنند، اعتماد به نفس آنها بالاتر رود و در نهایت عملکرد بهتری داشته باشند.
تربیت معلم
حسین واحدی کوجنق؛ ناصر کریمی؛ رسول رضایی؛ ایوب اسماعیل پور
چکیده
پیشینه و اهداف: در آرمانهای مطرح شده از طرف صاحبنظران برای نظامهای تعلیم و تربیت در قرن بیست ویکم، از معلم به عنوان تکیهگاه هر تغییر و تحولی یاد میشود. صلاحیت مجموعهای از دانش، مهارت و تواناییهای یک شغل خاص است که باعث میشود، فرد در انجام وظایف به موفقیت دست پیدا کند. درتحقیقات آموزشی اخیر، اصطلاح صلاحیت حرفهای ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در آرمانهای مطرح شده از طرف صاحبنظران برای نظامهای تعلیم و تربیت در قرن بیست ویکم، از معلم به عنوان تکیهگاه هر تغییر و تحولی یاد میشود. صلاحیت مجموعهای از دانش، مهارت و تواناییهای یک شغل خاص است که باعث میشود، فرد در انجام وظایف به موفقیت دست پیدا کند. درتحقیقات آموزشی اخیر، اصطلاح صلاحیت حرفهای برای توصیف پیش نیازهای خاصی استفاده میشود که معلمان برای موفقیت در کار لازم دارند. فرض بر این است که این صلاحیت حرفهای میتواند، آموخته و تدریس شود. صلاحیت حرفهای شامل دارا بودن دانش حرفهای و همچنین جنبههای انگیزشی و عاطفی میباشد. دانش حرفهای به انواع مختلفی از جمله دانش محتوا، دانش محتوای پداگوژیک و دانش پداگوژیکی-روانشناختی تقسیم میشود. صلاحیت معلم به توانایی او درکفایت تامین خواستها و مقتضیات حرفهی تدریس، با بکارگیری مجموعهای یکپارچه از دانش، مهارت، و نگرش گفته میشود به گونهای که این مجموعه در عملکرد و واکنش معلم تجلی یابد. بر اساس مدل رشدی صلاحیت حرفهای معلمان، به نظر میرسد ویژگیهای روانشناختی معلم نقش مهمی برای به دست آوردن فرصتهای یادگیری ایفا کند. علاوه بر این پیشنهاد شده است که فراتر از دانش موضوعی خاص جنبههای بیشتری ازمعلم مانند باور معلمان و ویژگیهای انگیزشی و عاطفی، پیش نیازهای مهمی برای آموزش و انگیزه دادن به دانشآموزان میباشند. هدف از مطالعه حاضر، بررسی صلاحیتهای حرفهای معلمان، فارغالتحصیلان دانشگاه فرهنگیان، تربیت معلم سابق و سایر دانشگاه ها میباشد. روشها: طرح پژوهش حاضر از نوع تحقیقات علی-مقایسهای است. نمونه آماری عبارت است از 210 معلم فیزیک و ریاضی در سه گروه فارغالتحصیل دانشگاه فرهنگیان، تربیت معلم سابق و سایر دانشگاههای کشور که از نظر ویژگیهای جمعیت شتاختی مشابه می باشند. هر سه گروه به وسیله پرسشنامه صلاحیتهای حرفهای معلمان مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافتهها: نتایج تحلیل واریانس دوراهه نتایج نشان میدهد که صلاحیتهای حرفهای معلمان سه گروه باهم تفاوت دارند. از نظر صلاحیت شناختی فارغالتحصیلان دانشگاه فرهنگیان وضعیت بالاتری در مقایسه با دو گروه دیگر دارند. فارغالتحصیلان مراکز تربیت معلم نیز تفاوت معنیداری با فارغالتحصیلان سایر دانشگاهها دارند. از نظر صلاحیت مدیریتی تفاوت فارغالتحصیلان دانشگاه فرهنگیان با فارغالتحصیلان مراکز تربیت معلم معنی دار نیست، اما از فارغالتحصیلان سایر دانشگاهها بالاتر است. در مورد صلاحیت نگرشی تفاوت بین گروه ها معنیدار نمیباشد. نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان داد که صلاحیت حرفهای معلمان باهم تفاوت معنیداری دارد. صلاحیت شناختی فارغالتحصیلان دانشگاه فرهنگیان از سایر فارغالتحصیلان بالاتر است. فارغالتحصیلان مراکز تربیت معلم نیز صلاحیت شناختی بالاتری در مقایسه با فارغالتحصیلان سایر دانشگاهها دارند. از نظر صلاحیت مدیریتی فارغالتحصیلان دانشگاه فرهنگیان تفاوت معنیداری را با فارغالتحصیلان مراکز تربیت معلم نشان ندادهاند، اما در مقایسه با گروه فارغالتحصیلان سایر دانشگاهها وضعیت بهتری دارند. در این مورد، تفاوت بین فارغالتحصیلان تربیت معلم سابق و سایر دانشگاهها معنیدار نمیباشد. در صلاحیت نگرشی، تفاوت بین گروههای معلمان معنیدار نمیباشد، به این معنی که این سه دسته، به یک اندازه در فارغالتحصیلان خود صلاحیت نگرشی ایجاد کردهاند.
شایستگی حرفه ای معلمان
آذردخت کوهستانی نژادطاری؛ زهرا اباذری؛ زهره میر حسینی
چکیده
پیشینه و اهداف: فناوری با سرعتی چشمگیر تغییر میکند و همراه با خلق فناوریهای جدید، فناوریهای موجود نیز بهبود و توسعه مییابند. فناوریهای قرن بیست و یکم، امکاناتی را برای بشر به ارمغان آورده و پیشرفتهای حاصل از آن زندگی انسان امروز را از هر سو احاطه کرده است. ازجمله این تغییرات، میتوان از تأثیر پیشرفت فناوری در آموزشوپرورش ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: فناوری با سرعتی چشمگیر تغییر میکند و همراه با خلق فناوریهای جدید، فناوریهای موجود نیز بهبود و توسعه مییابند. فناوریهای قرن بیست و یکم، امکاناتی را برای بشر به ارمغان آورده و پیشرفتهای حاصل از آن زندگی انسان امروز را از هر سو احاطه کرده است. ازجمله این تغییرات، میتوان از تأثیر پیشرفت فناوری در آموزشوپرورش و دگرگونیهای حاصل از آن در فرآیند یاددهی-یادگیری نام برد. در دنیای امروز نظامهای آموزشی به دنبال رویکردهای نوینی هستند که در مواجهه با تحولات گسترده جهان، آنها را در بازسازی خویش یاری نماید. آنها برای این بازسازی، به برنامه درسی غنی، آموزش انعطافپذیر، رهبری آموزشی اثربخش، محیط یادگیری و محتوای آموزشی مناسب و معلمانی توانمند و حرفهای نیازمندند. آمادگی برای کاربرد فناوری و آگاهی از چگونگی پشتیبانی فناوری در یادگیری دانشآموزان باید جزء مهارتهای اساسی معلمان قرار گیرد. توانمندی معلمان در زمینه سواد فناوری، آنها را قادرمی سازد تا در فرآیند یاددهی- یادگیری از فناوریهای نوین خصوصاً فناوری اطلاعات و ارتباطات استفاده نموده و از این طریق کیفیت آموزشی خود و سطح سواد اطلاعاتی دانشآموزان را ارتقا داده و دسترسی به منابع یادگیری وسیع اطلاعاتی را برای خود و دانشآموزان فراهم آورند. هدف از پژوهش حاضر بررسی سواد فناوری معلمان در سند برنامه درسی ملی آموزشوپرورش، حوزه تربیت و یادگیری کار و فناوری میباشد. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات توصیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام شده است. روشها: جامعه آماری، اسناد بالادستی آموزشوپرورش، شامل نقشه جامع علمی کشور، سند تحول بنیادین آموزشوپرورش و سند برنامه درسی ملی میباشد. برای جمعآوری دادهها از سیاهه وارسی و برای تجزیه و تحلیل یافتههای کمی تحقیق، از روشهای آمار توصیفی برای تعیین فراوانیها و استنباطی جهت تعیین نتایج آزمون t تک متغیره و نتایج آزمون کروسکال- والیس استفاده شده است. پایایی سیاهههای وارسی، با استفاده از ضریب بازنمایی گاتمن، نشان دهنده مقدار ضریب توافق مابین 0.48 تا 0.95 میباشد و پایایی تحقیق را تائید مینماید همچنین روایی سیاهههای وارسی با استفاده از روش روایی محتوا مورد تائید قرار گرفت. یافتهها: یافتههای پژوهش نشان میدهد که میزان توجه به سواد فناوری در برنامه درسی ملی در حوزه تربیت و یادگیری کار و فناوری، بالاتر از حد متوسط بوده و تا حد بسیار زیادی به آن توجه شده است و مابین استانداردهای سواد فناوری ازلحاظ میزان انطباق با صلاحیتهای در نظر گرفته شده برای معلمان، تفاوت معناداری وجود ندارد. نتیجهگیری: نتایج حاصله حاکی از آن است که مابین استانداردهای سواد فناوری معلمان و انطباق آن با صلاحیتهای در نظر گرفتهشده، تفاوت معناداری وجود نداشته است. اجرای مطلوب برنامه درسی ملی، در حوزه مربوطه، نیازمند مساعدت و توجه ویژه معلمان و بهرهمندی از صلاحیتها و شایستگیهای حرفهای و تخصصی مناسب درنظر گرفتهشده در این برنامه میباشد، لذا مفاد آن باید در مهندسی نیروی انسانی و در برنامههای آموزشی، جذب و توانمندسازی و بازآموزی معلمان قبل از خدمت و در ضمن خدمت موردتوجه جدی قرار گیرد. با توجه به جامع بودن برنامه درسی ملی، در حوزه تربیت و یادگیری کار و فناوری، در زمینه سواد فناوری، باید در تهیه و تدوین کلیه محتواهای آموزشی، اعم از کتابهای درسی و کمکآموزشی، راهنمای برنامههای درسی و تولید بستههای آموزشی و...، به مفاد و اهداف آن توجه کامل نمود
آموزش الکترونیکی- مجازی
نوری براری؛ علی معینی؛ مرتضی رضایی زاده؛ حامد عباسی کسانی
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی و بازتعریف نقش معلم در محیطهای جدید و سرشار از فناوری بر طبق دیدگاه نظریهپردازان ارتباطگرایی است. رویکرد پژوهش کیفی و روش آن، تحلیل محتوای کیفی مایرینگ میباشد. جامعة موردپژوهش کلیة مقالاتی (94 مقاله) هستند که از سال 2003 تا 2015 در مورد ارتباط نظریة ارتباطگرایی با یادگیری در ژورنالهای معتبر حیطة آموزش ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی و بازتعریف نقش معلم در محیطهای جدید و سرشار از فناوری بر طبق دیدگاه نظریهپردازان ارتباطگرایی است. رویکرد پژوهش کیفی و روش آن، تحلیل محتوای کیفی مایرینگ میباشد. جامعة موردپژوهش کلیة مقالاتی (94 مقاله) هستند که از سال 2003 تا 2015 در مورد ارتباط نظریة ارتباطگرایی با یادگیری در ژورنالهای معتبر حیطة آموزش و با کلمات کلیدی مشخص یافت شدهاند. جامعة نمونه 16 مقاله است که این تعداد، از جامعه براساس اشباع نظری دادهها و بهصورت هدفمند انتخاب شدند. دادههای پژوهش از تحلیل کیفی - قیاسی اسناد جامعة نمونه گردآوری شدند. با تجزیهوتحلیل دادهها، پاسخ سؤال پژوهش در 16 زیرمقوله مشخص و با روش کدگذاری باز در 5 مقوله اصلی دستهبندی شدند. نتایج تحلیل منجر به تشخیص نقشهای مهم معلم بهصورت یک الگو در محیطهای آموزشی مبتنی بر فناوری بر طبق نظریة یادگیری ارتباطگرایی گردید.
شایستگی حرفه ای معلمان
فرهاد سراجی؛ معصومه رستمی
چکیده
هدف پژوهش حاضر مقایسة صلاحیتهای تدریس مبتنی بر فناوری در دبیران متوسطه هوشمند و عادی شهر همدان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی و جامعة آماری آن 437 دبیر زن دورة اول متوسطة شهر همدان در سال تحصیلی 94-1393 بود. با استفادة از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای و بر اساس جدول کرجسی و مورگان 103 نفر مدارس هوشمند و 102 نفر از مدارس عادی ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر مقایسة صلاحیتهای تدریس مبتنی بر فناوری در دبیران متوسطه هوشمند و عادی شهر همدان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی و جامعة آماری آن 437 دبیر زن دورة اول متوسطة شهر همدان در سال تحصیلی 94-1393 بود. با استفادة از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای و بر اساس جدول کرجسی و مورگان 103 نفر مدارس هوشمند و 102 نفر از مدارس عادی بهعنوان نمونه انتخاب شد. ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامة محقق ساخته سیوشش گویهای بود و بر اساس مقیاس پنجدرجهای لیکرت تنظیم گردید که در تهیة آن از پرسشنامههای شاهین(2011)، لیو، زنگ و ونگ (2015) و جمشیدزاده (1393) استفاده شد. روایی محتوایی پرسشنامه با اعمال نظرات هشت نفر از متخصصان فناوری اطلاعات و تعلیموتربیت به دست آمد و میزان پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ 82/0 محاسبه شد. دادههای بهدستآمده با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی مانند: فراوانی، میانگین، انحراف استاندارد، جدول و نمودار و آمار استنباطی مانندt تکنمونهای و t مستقل استفاده شد. تحلیل یافتهها نشان داد، معلمان مدارس هوشمند از نظر دانش شناختی 34/6T = ، نگرشی 74/6 T =، مهارتی و عملکردی 34/6 T = و خودکارآمدی رایانهای 42/4T = در سطح معنیداری کمتر از یکصدم نسبت به معلمان مدارس عادی در سطح بالاتری قرار داشتند.
فناوری آموزش- تربیت معلم
علیرضا ذاکری؛ صالح رشید حاجی خواجه لو؛ هادی افرایی؛ شهناز زنگوئی
چکیده
در سالهای اخیر استفاده از فناوریهای نوین آموزشی در فرآیند تدریس به شدت در حال گسترش است. پژوهش حاضر به بررسی نگرش معلمان نسبت به کاربرد فناوریهای نوین آموزشی در فرآیند تدریس پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش کلیه معلمان مقطع متوسطه شهر سبزوار میباشد که 330 نفر به روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. این ...
بیشتر
در سالهای اخیر استفاده از فناوریهای نوین آموزشی در فرآیند تدریس به شدت در حال گسترش است. پژوهش حاضر به بررسی نگرش معلمان نسبت به کاربرد فناوریهای نوین آموزشی در فرآیند تدریس پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش کلیه معلمان مقطع متوسطه شهر سبزوار میباشد که 330 نفر به روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. این تحقیق از نوع توصیفی – پیمایشی بوده و در آن برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. نتایج تحقیق بیانگر آن بود که، نگرش معلمان نسبت به کاربرد فناوریهای نوین آموزشی در فرآیند تدریس مثبت بود. انجام آزمون خی دو، روی دادهها نشان دهنده عدم تفاوت معنادار آماری میان متغیرهای جنسیت و میزان تحصیلات معلمان و نگرش آنها نسبت به کاربرد فناوریهای نوین آموزشی در فرآیند تدریس و تفاوت معنادار آماری میان متغیرهای محل خدمت و سابقه تدریس و نگرش آنها نسبت به کاربرد فناوریهای نوین آموزشی در فرآیند تدریس بوده است.
فناوری آموزش- تربیت معلم
محمد آتشک؛ پریسا ماه زاده
چکیده
کارکردهای متعدد و متنوع فناوری اطلاعات و ارتباطات تمامی سازمانها و از جمله نظام آموزشی را دچار تغییر و تحولات اساسی کردهاند؛ اما به نظر میرسد آن چنان که شایسته است فناوری اطلاعات و ارتباطات در نظام آموزشی مورد استفاده معلمان قرار نمیگیرد؛ از این رو هدف پژوهش توصیفی حاضر، شناسایی و رتبه بندی موانع مؤثر بر عدم استفاده ...
بیشتر
کارکردهای متعدد و متنوع فناوری اطلاعات و ارتباطات تمامی سازمانها و از جمله نظام آموزشی را دچار تغییر و تحولات اساسی کردهاند؛ اما به نظر میرسد آن چنان که شایسته است فناوری اطلاعات و ارتباطات در نظام آموزشی مورد استفاده معلمان قرار نمیگیرد؛ از این رو هدف پژوهش توصیفی حاضر، شناسایی و رتبه بندی موانع مؤثر بر عدم استفاده معلمان از فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) بوده است که جهت تحقق این امر، پرسش نامه محقق ساختهای میان معلمان دبیرستانهای شهر تهران توزیع و دادههای گردآوری شده با استفاده از آزمونهای تی و فریدمن تحلیل شدند؛ نتایج حاکی از آن است که مهمترین موانع عدم استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات توسط معلمان، عوامل زیرساختی- فنی، فردی، اقتصادی و فرهنگی- آموزشی بودهاند که متناسب با هر یک پیشنهادهایی ارائه شده است.