تربیت معلم
حسین عابدینی علوی؛ محمدرضا نیلی احمدآبادی؛ محمد رضا نیستانی؛ محمد جواد لیاقت دار
چکیده
پیشینه و اهداف: هدف از آموزش معماری، آمادهسازی فارغالتحصیلان این رشته برای کارایی عمومی در این زمینه است. این در حالی است که بسیاری از فارغالتحصیلان معماری که جذب بازار کار میشوند، شکافی عمیق میان آنچه در دانشکده آموختهاند و آنچه در فعالیت حرفهای انجام میشود، مشاهده میکنند.در این تحقیق، ارزیابی دامنه ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: هدف از آموزش معماری، آمادهسازی فارغالتحصیلان این رشته برای کارایی عمومی در این زمینه است. این در حالی است که بسیاری از فارغالتحصیلان معماری که جذب بازار کار میشوند، شکافی عمیق میان آنچه در دانشکده آموختهاند و آنچه در فعالیت حرفهای انجام میشود، مشاهده میکنند.در این تحقیق، ارزیابی دامنه ارتباط آموزش و کار حرفهای معماری مد نظر است تا با بررسی نحوه آموزش معماری در مقطع کارشناسی و وضعیت بازار کار در ایران به این سؤالات پاسخ داده شود که «۱- مشکلات آموزش معماری در مقطع کارشناسی در ایران که باعث کم کارآمدی دانشآموخته معماری در محیط حرفهای میشود، کدامند؟»، «2- کدام ویژگیها در محیط حرفهای برای دانشآموخته معماری لازم و ضروری است؟» و «3- چگونه میتوان آموزش معماری را به حرفه معماری نزدیک کرد؟».روشها: تحقیق از نوع کاربردی و روش آن زمینهیابی (پیمایشی) است. شیوه تحلیل دادهها، تحلیلی– توصیفی است. گردآوری اطلاعات بهوسیله پرسشنامه و مصاحبه با دانشجویان سال آخر مقطع کارشناسی معماری بهعنوان جامعه آماری که قرار است بهزودی وارد بازار کار معماری شوند، اساتید دانشکدههای معماری بهعنوان افرادی که دانشجویان این رشته را آموزش میدهند و معماران حرفهای بهعنوان افرادی که بهطور حرفهای در رشته معماری فعالیت دارند، انجام شده است. دانشجویان و استادان مورد مطالعه در این تحقیق از 3 دانشگاه با سطح متوسط ایران و معماران حرفهای نیز از مدیران شرکتهای معماری انتخاب شدهاند. معیار انتخاب اساتید و معماران، پیشکسوتی آنها بوده است. ملاک پیشکسوتی اساتید، تجربه و سنوات کاری، و درجه علمی اساتید، و ملاک پیشکسوتی معماران، تجربه و سنوات کاری، تعداد قابل توجه پروژههای اجرا شده و کسب جوایز بوده است.یافتهها: طبق نقطه نظرات مشترک سه گروه مورد سؤال قرار گرفته در این پژوهش، مشکلات محیط آموزشی معماری که باعث ایجاد فاصله بین آموزش و حرفه معماری و کم کارآمدی دانشآموخته معماری در محیط حرفهای شدهاند، دامنه گستردهای دارد و از ابتدای پذیرش دانشجوی معماری تا پس از فارغالتحصیلی را شامل میشود که اصلیترین آنها عبارتند از: 1- نحوه پذیرش دانشجو، 2- پذیرش بیرویه دانشجو، 3- عدم تناسب مباحث آموزشی با نیازهای بازار کار، 4- جدا شدن دانشگاه از جامعه، 5- عدم آموزش اخلاق حرفهای، 6- عدم آموزش مهارتهای تعاملی، 7- عدم تجربه حرفهای اساتید، 8- مشکلات کلی جامعه از جمله مسائل اقتصادی. بنابراین ویژگیهایی که برای دانشآموخته معماری در محیط حرفهای لازم و ضروری است عبارتند از: 1- آشنایی با مباحث مورد نیاز بازار کار مانند تسلط به نرمافزارهای معماری، آشنا بودن با قوانین و ضوابط و غیره، 2- دارا بودن اخلاق حرفهای، و 3- دارا بودن مهارتهای تعاملی.نتیجهگیری: بر اساس فواید آموزش مشارکتی، تبدیل دانشکدههای معماری به فضای «آموزشی مشارکتی» بهمنظور کاهش خلأ میان آموزش و کار حرفهای و کاهش کم کارآمدی دانشآموخته معماری در محیط حرفهای پیشنهاد میشود. در این خصوص میتوان از آموزش هم زمان دانشجویان سالهای مختلف در دروس معماری و حضور معماران حرفهای بهعنوان افرادی ماهر در بعضی از جلسات بهره برد. به این ترتیب دانشجویان میتوانند از مشارکت یکدیگر در طراحی، نقد آثار و ارتقاء مهارتهای مرتبط با رشته معماری و از حضور معماران حرفهای در راستای کسب تدریجی مهارتهای مورد نیاز بازار کار معماری بهره برند. همچنین میتوان از تأسیس «سازمانهای مردم نهاد» که مسئول برقراری ارتباط دانشگاه با دفاتر معماری، بازار کار و کارفرمایان باشند، در کاهش خلأ میان آموزش و کار حرفهای استفاده کرد.
تربیت معلم
نوشین فرامرزپور؛ محمدرضا فدایی
چکیده
پیشینه و اهداف: ریاضی یکی از دروسی است که در برنامه درسی برای همه دانشآموزان در نظر گرفته شده است. یکی از نگرانیهای متخصصین آموزشی و معلمان ریاضی این است که چرا دانشآموزان در دوره اول متوسطه با روبه رو شدن با مباحث جبری در ریاضی دچار افت تحصیلی میشوند. این در حالی است که در ایران همه دانشآموزان باید جبر را یاد بگیرند، و ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: ریاضی یکی از دروسی است که در برنامه درسی برای همه دانشآموزان در نظر گرفته شده است. یکی از نگرانیهای متخصصین آموزشی و معلمان ریاضی این است که چرا دانشآموزان در دوره اول متوسطه با روبه رو شدن با مباحث جبری در ریاضی دچار افت تحصیلی میشوند. این در حالی است که در ایران همه دانشآموزان باید جبر را یاد بگیرند، و معلمان باید به دانشآموزان کمک کنند تا در ذهن خود یک فهم عمیق و ماندگار از جبر برای کار کردن همراه با مهارت بیشتر در پایههای متوسطه و دبیرستان بسازند. از اینرو یک هدف مهم برای معلمان این است که با آگاهی در مورد اشتباهات به دانشآموزان کمک کنند تا مفاهیم و رویهها را درست درک کنند. اما متاسفانه بعضی از معلمان فاقد دانش کافی در مورد تشخیص و رفع اشتباهات موجود و منشا آنها هستند. پس شاید پیدا کردن و دانستن اینکه اکثر دانشآموزان چه بدفهمیهایی دارند و شناخت اشتباهات و دلایل ایجاد آنها و آگاه کردن معلمان از این اشتباهات بتواند به دانشآموزان کمک کند که در یادگیری جبر موفق باشند. از اینرو پژوهش حاضر با هدف بررسی اشتباهات دانشآموزان در ساده کردن عبارتهای جبری، و یافتن منشا این اشتباهات از دیدگاه معلمان ریاضی انجام شده است.روشها: این پژوهش در زمرهی پژوهشهای کاربردی میباشد و با توجه به هدف آن از نوع پژوهشهای کیفی است. نمونه پژوهش شامل 14 نفر از معلمان ریاضی دوره اول متوسطه استان کرمان با سابقه تدریس بین12 تا 29 سال است که با بهرهگیری از روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. زیرا باید افرادی انتخاب میشدند که تجربه تدریس مبحث جبر در دوره اول متوسطه را داشتند. برای جمعآوری دادهها ابتدا با طرح یک آزمون از مبحث ساده کردن عبارتهای جبری برای دانشآموزان پایه هشتم دوره اول متوسطه و استخراج موارد اشتباه، از طریق مصاحبه نیمساختاریافته با معلمان ریاضی خواهان آن شدیم که پس از تشخیص نوع اشتباه دلایل رخ داد این اشتباهات را بیان کنند. تحلیل دادهها با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است.یافته ها: در این پژوهش از دیدگاه معلمان، دانشآموزان به هنگام ساده کردن عبارتهای جبری مرتکب 22 نوع اشتباه در ارتباط با توان، علامت مثبت و منفی، جمع، تفریق و ضرب اعداد صحیح؛ وصل کردن، اعمال مربوط به متغیر، باز کردن پرانتز، جملات متشابه و رعایت ترتیب عملیات میشوند. همچنین یافتهها نشان دادند که معلمان معتقدند عدم درک، درک اشتباه و یا درک ناقص مفاهیمی چون متغیر، توان، پرانتز و جملات متشابه؛ نادیده گرفتن علائم و نمادهای جبری؛ قوانین خودساخته دانشآموز در برخورد با توان و پرانتز؛ دخالت مفاهیم جبری یادگرفته شده قبلی در یادگیریهای جدید و بالعکس؛ محاسبه نادرست جمع، تفریق و ضرب اعداد صحیح سبب ایجاد اشتباهات دانشآموزان به هنگام ساده کردن عبارتهای جبری میشوند.نتیجه گیری: امروزه دانشآموز در یک وادی برهوت نیست که به دنبال دانش بگردد، او در اقیانوسی از اطلاعات شناور است و معلم ریاضی هم دیگر برکه آبی در بیابان به شمار نمیرود، او نیز مسافری در همان قایق دانشآموزان است که باید به آنان کمک کند تا جبر را معنادار یاد بگیرند. از آنجا که در جبر مفاهیم به صورت سلسله مراتبی شکل گرفته است و یادگیری هر مفهوم به فهم و درک دانشآموزان از مفاهیم پیشنیاز بستگی دارد، لذا زمانیکه معلمان در کلاس جبر با آگاهی کامل نسبت به دلایل ایجاد اشتباهات دانشآموزان حاضر شوند، تلاش میکنند که مفاهیم پیشنیاز، به درستی و بدون شکلگیری بدفهمیها و رخ دادن خطاها توسط دانشآموزان کسب شوند. این کار خود باعث میشود دانشآموزان در حل مسائل جبری کمتر اشتباه کنند، اعتماد به نفس آنها بالاتر رود و در نهایت عملکرد بهتری داشته باشند.
تربیت معلم
اسد حجازی؛ رضا ساکی؛ سعدالله هاشمی؛ غلامعلی یوسلیانی
چکیده
پیشینه و اهداف: جایگاه مهم آموزشوپرورش در زندگی انسان قابلانکار نیست در این خصوص زندگی تحصیلی، یکی از مهمترین ابعاد زندگی اشخاص است که بر سایر جنبههای زندگی تأثیر فراوان دارد. این موضوع موجب شده، پیشرفت تحصیلی دانشآموزان همواره دغدغه اصلی خانوادهها و به موازات آن آموزشوپرورش قرار گیرد. ازاینرو، شناخت عواملی که موجبات ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: جایگاه مهم آموزشوپرورش در زندگی انسان قابلانکار نیست در این خصوص زندگی تحصیلی، یکی از مهمترین ابعاد زندگی اشخاص است که بر سایر جنبههای زندگی تأثیر فراوان دارد. این موضوع موجب شده، پیشرفت تحصیلی دانشآموزان همواره دغدغه اصلی خانوادهها و به موازات آن آموزشوپرورش قرار گیرد. ازاینرو، شناخت عواملی که موجبات کاهش اُفت تحصیلی و بهبود و ارتقای پیشرفت تحصیلی دانشآموزان را فراهم میآورد، همواره موردتوجه و تأکید است. با توجه به موارد مطرحشده، عمدهترین هدفی که در این پژوهش مدنظر است، بررسی عوامل فردی و شخصی، ویژگی دانش و دانستن، ویژگی مهارتی و ویژگی شخصیتی مرتبط با صلاحیت معلمان در پیشرفتتحصیلی دانشآموزان پایه سوم متوسطه نظری، بر پایه دادههای امتحانات کشوری، به منظور تعیین سهم معلمان از دیدگاه دانشآموزان و معلمان و مدیران مدارس است. همچنین در این تحقیق سعی بر آن است از نتایج بهدستآمده، راهکارهایی برای تربیت معلم در دانشگاه فرهنگیان و توانمندسازی کادر آموزشی مدارس ارائه شود.روشها: روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی مقایسهای بود. جامعه آماری این پژوهش شامل استانهایی بود که بیشترین و کمترین پیشرفت تحصیلی داشتند. در این پژوهش نمونهگیری از دانشآموزان، معلمان و مدیران مدارس براساس روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انجام شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از روشهای آمار توصیفی، آزمون t و تحلیل واریانس استفاده شد. ابزار اندازهگیری، پرسشنامه محقق ساخته سهم معلمان در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بود.یافتهها: نتایج نشان داد که برای استانهای با پیشرفت تحصیلی بالا میانگین برای ابعاد ویژگیهای فردی و شغلی، بعد دانش، بعد مهارتی و بعد شخصیتی به ترتیب برابر با (34/57)، (.72/27)، (10/43) و (79/40) بود. میانگینهای بهدست آمده برای استانهای با پیشرفت تحصیلی پایین برای ابعاد ویژگیهای فردی و شغلی، بعد دانش، بعد مهارتی و بعد شخصیتی به ترتیب برابر با (33/32)، (97/14)، (57/23) و (86/20) بود. نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که بین استانهای دارای پیشرفت تحصیلی بالا و پایین در ابعاد ویژگیهای فردی، بعد دانش، بعد مهارت و بعد ویژگیهای شخصیتی معلمان از دیدگاه آزمودنیها تفاوت معناداری وجود دارد. با توجه به میانگینهای تعدیل شده، معلمان استانهای دارای پیشرفت تحصیلی بالا، نمره بیشتری در این ابعاد کسب کردهاند. بین استانهای دارای پیشرفت تحصیلی بالا و پایین در ابعاد ویژگیهای فردی، بعد دانش، بعد مهارت و بعد ویژگیهای شخصیتی معلمان از دیدگاه آزمودنیها تفاوت معناداری وجود دارد (001/0=p).نتیجهگیری: ویژگیهای فردی و ابعاد دانشی، مهارتی و شخصیتی معلمان بر ارتقای پیشرفت تحصیلی دانشآموزان پایه سوم نظری تأثیر محسوس دارد. کابردهای متصور بر یافتههای تحقیق حاضر آن است که؛ تعیین صلاحیتهای مورد نیاز معلمان میتواند خطوط راهنمایی برای تعیین مسیر و استراتژی برنامههای تربیت معلم و آموزش ضمن خدمت معلمان باشد. با توجه به یافتههای تحقیق به سیاستگذاران آموزش و پرورش و تربیت معلم پیشنهاد میگردد که در بازنگری برنامه جدید تربیت معلم و آموزش ضمن خدمت معلمان، به تأثیر صلاحیتهای فردی، علمی، مهارتی و شخصیتی معلمان و افزایش سهم آنها در برنامههای بهسازی و بالندگی حرفه ای معلمان و تقویت بعد نظارت توجه ویژه شود. این پژوهش با محدودیتهایی همراه بوده که ممکن است در تعمیم پذیری یافتههای پژوهش تأثیرگذار باشند از آنجا که امکان کنترل متغیرهای مزاحمی چون هوش و جنسیت برای محققان وجود ندارد؛ این متغیرها تا حدودی در نتایج تأثیرگذارند، همچنین به دلیل محدودیتهای زمانی و مکانی و صدور مجوزهای لازم، این پژوهش فقط در بین دانش آموزان پایه سوم متوسطه استانهای خراسان جنوبی، مازندران، یزد، تهران، اصفهان با پیشرفت تحصیلی بالا و استان هایی که دارای کمترین پیشرفت تحصیلی هستند، از جمله؛ استان های بوشهر، هرمزگان، خوزستان، لرستان و سیستان و بلوچستان انجام شد. طبیعی است افزایش نمونه منجر به نتایج دقیقتری خواهد شد.
تربیت معلم
محمد علیزاده جمال؛ احمد شاهورانی؛ علی ایرانمنش؛ ابوالفضل تهرانیان
چکیده
پیشینه و اهداف: باورها و ساختارهای عقیدتی معلمان، یکی از محورهای اصلی پژوهشهای آموزشی به منظور دستیابی به اصلاحاتی در روشهای تدریس معلمان میباشند. چندین مطالعه تجربی در مورد باورهای معلمان ریاضی صورت گرفته است که به مفهوم سازی و تعریف باورها و اعتقادات کمک کرده اند. ونگ(Wong) در تحقیقی تحت عنوان «توسعه باورهای معلمان از طریق ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: باورها و ساختارهای عقیدتی معلمان، یکی از محورهای اصلی پژوهشهای آموزشی به منظور دستیابی به اصلاحاتی در روشهای تدریس معلمان میباشند. چندین مطالعه تجربی در مورد باورهای معلمان ریاضی صورت گرفته است که به مفهوم سازی و تعریف باورها و اعتقادات کمک کرده اند. ونگ(Wong) در تحقیقی تحت عنوان «توسعه باورهای معلمان از طریق آموزش آنلاین: یک تجربه یک ساله از باورهای معلمان ریاضی و علوم درباره یادگیری و آموزش» با بررسی 21 معلم نشان داد که باورهای معلمان در استفاده از آموزش آنلاین تحت تأثیر سالهای تدریس آنان است. اسکمپ (Skemp) در مطالعات خود، دو نوع باور نسبت به ریاضیات را معرفی کرده است: ریاضیات ابزاری و ریاضیات رابطهای. محمدی و مصلایی در تحقیقی تحت عنوان «ارزیابی باورهای دبیران منتخب ریاضی کشور بر اساس ویژگیهای جمعیتی-شناختی آنها» نشان دادند که هرچه اعتقاد و باور معلمان نسبت به فرایند به روزرسانی شایستگیهای حرفهای خود در تدریس افزایش یابد؛ مسئولیتپذیری آنها در برابر رفتار حرفهای و شغلی خود بیشتر میشود. با ظهور فناوریهای جدید، توجه معلمان ریاضی نیز به استفاده از یک چهارچوب جدید برای یکپارچه سازی دانش فناوری با دانش پداگوژیکی و دانش محتوایی معطوف گردید. در این پژوهش، هدف اصلی بررسی تأثیر آموزش ریاضی بر اساس مدل محتوایی-پداگوژیکی و فناورانه (TPACK) بر تغییر باورهای دبیران دوره متوسطه در خصوص میزان بهکارگیری نرمافزارهای آموزش ریاضی در فرآیند تدریس بوده است.روشها: پژوهشگر برای مشاهده تغییر باورهای دبیران پیش و پس از اجرای آموزش کارگاهی به شیوه نرمافزاری، از روش نیمه تجربی دو گروهی با پیش و پس آزمون استفاده کرده است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دبیران ریاضی مقطع متوسطه استان خراسان شمالی میباشد که با استناد به فرمول کوکران، 73 نفر از آن ها به روش نمونهگیری خوشه ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و در دو گروه کنترل (33 نفر) و آزمایش (40 نفر) قرار گرفتهاند. پرسشنامه استاندارد استفاده شده در این پژوهش توسط زامبک (Zambak) با استناد به مبانی نظری ساخته و پرداخته شده است. تجزیهوتحلیل دادههای پژوهش با نرمافزار SPSS صورت گرفت و برای آزمون فرضیه پژوهش از تحلیل کوواریانس استفاده شد.یافتهها: نتایج تحلیل دادههای آماری این پژوهش نشان داد که برگزاری کارگاه آموزش ریاضی با استفاده از نرمافزار آموزشی جئوجبرا در قالب مدل آموزشی «محتوایی- پداگوژیکی و فناورانه (TPACK)» بر باورهای دبیران ریاضی دوره متوسطه نسبت به استفاده از فناوریهای نوین در آموزش تأثیر مثبتی داشته است. یافتههای این پژوهش همچنین نشان داد که بعضی از معلمان ریاضی، با اینکه تکنولوژی را به عنوان یک ابزار مفید آموزشی برای کلاسهای درس پذیرفتهاند؛ ولی نگران مداخله بیجای تکنولوژی در درک و فهم یک موضوع ریاضی هستند و بدین سبب، به استفاده از تکنولوژی در کلاس درس خود، ترغیب نمیشوند و آن را تنها به عنوان یک فعالیت آموزشی غیررسمی، مجاز میدانند.نتیجهگیری: با توجه به یافتههای این پژوهش میتوان نتیجهگیری کرد که توسعه دانش و تغییر باورهای دبیران ریاضی نسبت به استفاده از فناوریهای به روز در زمینه تدریس ریاضی بر اساس امکانات مدرسهای و محدودیتهای سازمانهای آموزش و پرورش استانهای مختلف کشور بسیار حائز اهمیت است. پیشنهاد میشود تا تصمیم گیرندگان این حوزه با کمک نتایج این پژوهش به کشف و شناسایی دبیران مستعد در مناطق مختلف کشور بپردازند و با برگزاری دورههای آموزشی کوتاه مدت و بلندمدت از توانایی آنها در راستای ارتقاء کلی سطح دبیران ریاضی کشور بهره ببرند.
تربیت معلم
زهرا ابوالحسنی؛ محمد جوادی پور
چکیده
پیشینه و اهداف: مربیان از ارکان اصلی فرآیندیاددهی ـ یادگیری هستند که نقش انکارناپذیری درکیفیتزایی یا کیفیتزدایی نظام آموزشی ایفا میکنند. یونسکو آموزش را کلید توسعه جوامع و مسیری میداند که افراد را برای تحقق تواناییها و افزایش کنترل بر تصمیمات اثرگذار بر آنها توانمند میسازد. این در حالی است که برای آموزش و ایجاد ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: مربیان از ارکان اصلی فرآیندیاددهی ـ یادگیری هستند که نقش انکارناپذیری درکیفیتزایی یا کیفیتزدایی نظام آموزشی ایفا میکنند. یونسکو آموزش را کلید توسعه جوامع و مسیری میداند که افراد را برای تحقق تواناییها و افزایش کنترل بر تصمیمات اثرگذار بر آنها توانمند میسازد. این در حالی است که برای آموزش و ایجاد یادگیری پایدار باید معلمان سیستم آموزشی یکسری اطلاعاتِ دانشی و مهارتی را داشتهباشند که به آن دانش حرفهای یا شایستگیحرفهای معلم (شایستگیهای شغلی معلم) میگویند؛ در عین حال که تربیت دانشآموزان توانا یکی از دغدغههای نظام آموزش و پرورش میباشد. برای اینکه بتوانیم افراد متخصص و کار آفرین داشته باشیم باید افراد در مدارس به شیوه صحیح و علمی آموزش دیده باشند تا بتوانند نقش خود را در بازار کار و جامعه درست ایفا کنند. این امر مستلزم اصلاح شیوههای تدریس و افزایش مهارت معلمان و مدرسان میباشد. با در نظر داشتن اینکه افراد بی شماری تحصیل میکنند و میخواهند کار خوب داشتهباشند، دولتها و به احتمال زیاد مردم، سیستم آموزشی و مخصوصا معلمان و مدیران را مسئول مستقیم یادگیری یا عدم یادگیری آنها میدانند. در این راستا یکی از راهبردهای یادگیری در برنامه درسی ملی بهرهمندی فزونتر از روشهای فعال، خلاق و تعالی بخش، با سازماندهی نوآورانه و خلاق فرآیند جمعآوری و انباشت حقایق، زمینه ساختن علم و معرفت را فراهم نماید، می باشد.هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین رضایت شغلی و شایستگی حرفهای معلمان با تاکید بر دیدگاه سازندهگرایی و همچنین میزان شایستگی حرفهای سازندهگرایی معلمان مقطع متوسطه اول میباشد.روش ها: روش تحقیق از حیث اجرا توصیفی بخشی پیمایشی و همچنین در بخشی دیگر همبستگی و از لحاظ هدف کاربردی میباشد. ابزار اندازهگیری پرسشنامه شایستگی حرفهای سازندهگرایی است که پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ 0.98 بدست آمده و پرسشنامه رضایت شغلی، با آلفای کرونباخ 0.81میباشد که روایی محتوایی هر دو پرسشنامه توسط اساتید دانشکده روانشناسی و علومتربیتی دانشگاه تهران تایید شدهاست. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی معلمان مقطع متوسطه اول شهرستان بهارستان به تعداد 164 معلم مرد و 177 معلم زن که در سال تحصیلی 2016-2017مشغول تدریس بودهاند؛ میباشد. برای نمونهگیری از روش سرشماری استفادهشد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی )میانگین،فراوانی دادهها( و در بخش استنباطی از میانه، آزمون t تک نمونهای، t مستقل وضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.یافتهها: نتایج بدست آمده از آزمون tتک نمونهای نشان داد که معلمان به میزان متوسطی شایستگی حرفهای سازندهگرایی را دارا میباشند. ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین رضایت شغلی و شایستگی حرفهای سازندهگرایی همبستگی 0.37 وجود دارد. همچنین میانه و t مستقل بیانگر این موضوع بود که معلمانی که رضایت شغلی بالاتری دارند در نتیجه نمره شایستگی حرفهای سازندهگرایی بیشتری را دارا میباشند.نتیجهگیری: در مجموع این پژوهش نشان داد معلمان شایستگی حرفهای و در واقع نگرش سازندهگرا را در حد متوسطی دارند و این شایستگی با رضایت شغلی معلمان رابطه دارد. لذا به مسئولان امر پیشنهاد میشود دورههای متناسب ضمن خدمت برای آشنایی بیشتر معلمان با رویکرد سازندهگرایی برگزار گردد. همچنین از آنجایی که رضایت شغلی با شایستگی حرفهای سازندهگرا ارتباط دارد. برای اجراییتر شدن این رویکرد موفق سعی در فراهم آوردن شرایط رضایت شغلی معلمان شود.
تربیت معلم
مهسا بهرامی؛ شهاب مرادخانی
چکیده
پیشینه و اهداف: فشار شغلی یکی از مهمترین دلایلی است که موجب کاهش بازدهی و کیفیت آموزش می شود. استرس یا فشار شغلی خود نیز میتواند نتیجه عوامل مختلفی مانند کمبود منابع مورد نیاز، متزلزل بودن موقعیت شغلی و... باشد که متعاقباً و به تدریج موجب بروز پیامدهای منفی کوتاه یا بلند مدت همراه با شاخصههای فیزیولوژیک خواهد شد. فرسودگی شغلی نیز ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: فشار شغلی یکی از مهمترین دلایلی است که موجب کاهش بازدهی و کیفیت آموزش می شود. استرس یا فشار شغلی خود نیز میتواند نتیجه عوامل مختلفی مانند کمبود منابع مورد نیاز، متزلزل بودن موقعیت شغلی و... باشد که متعاقباً و به تدریج موجب بروز پیامدهای منفی کوتاه یا بلند مدت همراه با شاخصههای فیزیولوژیک خواهد شد. فرسودگی شغلی نیز یکی از پیامدهای استرس شغلی است که نخست در ایالات متحده در دهه 1970 و سپس بتدریج در بسیاری از کشورهای دیگر و شغلهای مختلف ظهور کرد. هدف این پژوهش بررسی رابطه میان عوامل گوناگون فرسودگی شغلی دبیران زبان انگلیسی مدارس دولتی و مدرسان زبان آموزشگاههای خصوصی در ایران بود.روش ها: برای بررسی این موضوع، از هر دو روش کمّی و کیفی برای جمعآوری و تحلیل دادهها استفاده شد. دادههای کمی از طریق توزیع پرسشنامه مسلش در بین 180 معلم انگلیسی از هر دو بافت مدارس و آموزشگاهها جمعآوری شد. همچنین، دادههای کیفی از طریق برگزاری 10 مصاحبه انفرادی نیمه ساختار یافته با 5 دبیر از مدارس دولتی و 5 مدرس زبان از آموزشگاههای خصوصی گردآوری شد.یافتهها: نتایج آزمون تی مستقل نشان داد که مدرسان زبان در آموزشگاهها به صورت معناداری بیشتر از دبیران در مدارس دولتی احساس فرسودگی شغلی داشتند. از سوی دیگر، نتایج حاصل از تحلیل محتوای مصاحبهها نشان داد شرایط اقتصادی، امنیت شغلی، جایگاه اجتماعی، عدم انگیزه و نبود آرامش از دلایل مهم فرسودگی شغلی مدرسان زبان انگلیسی در آموزشگاهها هستند. همچنین، نبود انگیزه و گوناگونی در روند آموزش تنها دلایل فرسودگی شغلی دبیران مدارس دولتی تلقی شدند.نتیجهگیری: نتایج نشان داد که عوامل محیطی مانند تقاضا و منابع شغلی در کاهش یا افزایش فرسودگی شغلی بسیار تأثیرگذار است. با توجه به عوامل مثبت مؤثر بر کاهش فرسودگی شغلی بدست آمده در مدارس دولتی، سیاستگزاران در آموزشگاههای زبان نیز قادر خواهند بود برنامههای اصلاحی در راستای کاهش فرسودگی شغلی مدرسان آموزشگاههای خصوصی طراحی و اجرا کنند. در نتیجه، این کار موجب میشود اختلاف میان دو محیط آموزشی تا حد زیادی کاهش یافته و نیز کیفیت تدریس تا حد قابل قبولی افزایش یابد. علاوه بر این، نتایج نشان داد معلمانی که در تعاملات احساسی و روابط خود با دیگران در محیط کاری موفقترند، بیشتر میتوانند استرس و فشار کاری خود را مدیریت کنند. همچنین دستاندرکاران در وزارت آموزش و پرورش در عین تأکید بیشتر بر عواملی که سبب کاهش احتمال ابتلا به تحلیل رفتگی شغلی میشود، باید سعی کنند عوامل اندکی که در مدارس باعث بروز این مشکل در میان دبیران زبان انگلیسی میشود را تا حد امکان از میان بردارند.
تربیت معلم
اسمعیل علی سلیمی؛ محمد میثم صفرزاده
چکیده
پیشینه و اهداف: جهانیسازی و حرکت به سمت یک اجتماع بینالمللی به هم پیوسته توسط تغییرات بزرگ در حوزه فنآوری مانند پیشرفتهای ارتباطات دیجیتال و انتقال پیوسته حجم زیادی از دادهها در سرتاسر جهان و پیشرفتهای صنعت حمل و نقل که موجبات تسهیل جابهجایی ارزان و سریع مسافران و کالاها را به همراه داشته است، تسریع شده است. این ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: جهانیسازی و حرکت به سمت یک اجتماع بینالمللی به هم پیوسته توسط تغییرات بزرگ در حوزه فنآوری مانند پیشرفتهای ارتباطات دیجیتال و انتقال پیوسته حجم زیادی از دادهها در سرتاسر جهان و پیشرفتهای صنعت حمل و نقل که موجبات تسهیل جابهجایی ارزان و سریع مسافران و کالاها را به همراه داشته است، تسریع شده است. این جهانیسازی باعث ایجاد سطحی از تعاملات بین افراد با ملیتها، فرهنگها و قومیتهای گوناگون شده است که با گذشته قابل قیاس نیست. اگر چه برقراری ارتباط موفق در گذشته یکی از مهمترین ویژگیهای یک تعامل اجتماعی کارا بوده است ولی در سالهای اخیر، همین برقراری ارتباط موفق به یک ویژگی حیاتی تبدیل شده است.همنوا با فرآیند جهانیسازی، انگلیسی بهعنوان زبان میانجی خود را بهعنوان رایجترین زبان در تعاملات علمی و تجاری به اثبات رسانده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی نگرش معلمان ایرانی زبان انگلیسی پیرامون پدیده جهانی-بومیسازی آموزش زبان از طریق پرسشنامهی ابداعی برای نخستین بار صورت پذیرفت.روش ها: شرکتکنندگان در مطالعه معلمان زبانی بودند که دارای پیشینه تحصیلاتی، سن، تجربه تدریس و جنسیتهای متفاوت بودند. این مطالعه در دو مرحله انجام گرفت که در مرحله اول یک پرسشنامه طراحی و ساخته شد. در مرحله دوم مطالعه، پرسشنامه ابداعی به منظور جمعآوری اطلاعات درباره نگرش معلمان بهکار گرفته شد و روش تحلیل آماری توصیفی برای تحلیل دادهها استفاده شد.یافته ها: نتایج حاصل از اطلاعات بهدست آمده از پرسشنامه نشان داد که معلمان معتقدند که دیگر انگلیسی آمریکایی و انگلیسی بریتانیایی تنها گونههای انگلیسی نیستند. گونههای مختلفی از زبان انگلیسی نیز وجود دارند که متناسب با نیازهای جهانی-بومی کاربران آنها دارای رشد مستقل و ویژگیهای خاص خود هستند. همچنین معلمان بر این باورند که در فرآیند جهانی-بومیسازی میبایست نیازهای جهانی و بومی پوشش داده شوند. نکته مهم دیگر اینکه معلمان بر این باورند که آموزش زبان نباید تنها منعکسکننده فرهنگ و گونهی زبانی انگلیسیزبانان باشد.نتیجه گیری: یافتههای حاصل از این تحقیق با کمک به معلمان در یافتن نقش واقعی و حرفهای خود در آموزش زبان، بینش مناسبتری را در طرح برنامههای آموزشی برای بافت ایران به دست میدهد. نتایج حاصل از این مطالعات میتواند آموزشدهندگان به معلمان را از تواناییهای فردی آنها آگاه سازد و برای طراحی و اجرای هرچه بهتر برنامههای آموزشی کمککننده باشد. همچنین شناخت نسبت به نگرش و تواناییهای معلمان میتواند به سیاستگذاران و طراحان طرحها و مواد آموزشی در انجام هر چه بهتر وظایف خود کمک شایانی نماید.
تربیت معلم
امیر پوراحمدعلی؛ علی اکبر شیخی فینی؛ حسین زینلی پور؛ صمد ایزدی
چکیده
پیشینه و اهداف: تجربه بعضی از کشورها ازجمله ژاپن نشان میدهد که باز کردن کلاس درس و کل فرایند آموزش از مرحله طراحی تا ارزشیابی به روی معلمان و ایجاد یک گروه آموزشی باعث ایجاد چرخهی بهسازی تدریجی فرایند آموزش در کلاس درس میشود و اثرات مثبتی را به همراه خواهد داشت. یکی از این روشها که از دل مدرسه و کلاس درس در نظام آموزشی ژاپن ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: تجربه بعضی از کشورها ازجمله ژاپن نشان میدهد که باز کردن کلاس درس و کل فرایند آموزش از مرحله طراحی تا ارزشیابی به روی معلمان و ایجاد یک گروه آموزشی باعث ایجاد چرخهی بهسازی تدریجی فرایند آموزش در کلاس درس میشود و اثرات مثبتی را به همراه خواهد داشت. یکی از این روشها که از دل مدرسه و کلاس درس در نظام آموزشی ژاپن پدید آمده است، درس پژوهی است. درس پژوهی بهعنوان مهمترین عامل عملکرد آموزشی برای توسعه حرفه معلمان است. درس پژوهی یک حلقهی پژوهش است که در آن معلمان بهصورت گروهی درباره موضوعات برنامه درسی به پژوهش میپردازن. در این مدل پیشرفته معلمان و متخصصان با یکدیگر همکاری میکنند. گروه ارزیاب (معلمان) تمامی نیروهای خود را بر آموزش دانشآموزان در کلاس درس متمرکز میکنند تا موجب رشد و پالایش درس موردمطالعه شوند. معلم از طریق درس پژوهی با عمل پژوهش ارتباط برقرار میکند تا عمل تدریس را بر تفکر و عمل بنیان گذارد. عمل فکورانه و مبتنی بر پژوهش درواقع مجموعهای از مهارتها و تواناییها را معرفی میکند که فرد را در یک موضع انتقادی برای حل مشکلات و مسائل قرار میدهد. این پژوهش باهدف تبین اصول حاکم بر اجرای مطلوب درس پژوهی درس ریاضی در آموزش پرورش استان مازندران انجامشده است.روش ها: روش تحقیق به روش کیفی و از نوع پدیدارشناسی است. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه متخصصان و خبرگان درس پژوهی است. شرکتکنندگان این پژوهش به شیوه نمونهگیری هدفمند و از نوع گلوله برفی 16 نفر انتخاب شدند. حجم نمونه را اشباع نظری تعیین کرده است. روش جمعآوری دادهها در این پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و روایی دادهها بهوسیله چک کردن اعضا بررسی و تائید شد. دادههای حاصل از مصاحبه به روش مقولهبندی تحلیل شدند.یافتهها: در کل 5 مقوله عمده از مصاحبهها استخراج شد که شامل جنبه انسانی (خلاقیت، مسئولیتپذیری و انتقادپذیری)، جنبه ساختاری (تجهیزات فناورانه، نظارت، برنامهها، حجم کار معلم، نسبت تعداد معلم به دانشآموز و بهکارگیری نتایج)، جنبه فرهنگی (کار تیمی، فرهنگ مدرسهای، اعتقاد و تعهد به تأثیر درس پژوهی، همکاری خانواده، روحیه پژوهشگری معلمان و مدیران، همکاری معلمان بجای رقابت)، جنبه مدیریتی (پشتیبانی، روند امتیازدهی، حمایت مسئولین، تأمین بودجه، حمایت سایر عوامل اجرائی مدرسه و زمان) و جنبه یاددهی-یادگیری (تبادل تجارب مفید آموزشی، کارگاههای آموزشی، سبکهای نوین تدریس، تیم استانی درس پژوهی، محتوای آموزشی، تبدیل ارزشیابی کمی به توصیفی و طراحی آموزشی) بوده است.نتیجهگیری: این پژوهش باهدف تبین اصول حاکم بر اجرای مطلوب درس پژوهی درس ریاضی در مدارس ابتدایی آموزشوپرورش استان مازندران انجام شد. مقولات استخراجشده از مصاحبهها شامل جنبه انسانی، جنبه ساختاری، جنبه فرهنگی، جنبه مدیریتی و جنبه یاددهی-یادگیری است. جنبه انسانی شامل متغیرهای خلاقیت، مسئولیتپذیری و انتقادپذیری است. جنبه ساختاری شامل متغیرهای تجهیزات فناورانه، نظارت، برنامهها، حجم کار معلم، نسبت تعداد معلم به دانشآموز و بهکارگیری نتایج است. جنبه فرهنگی شامل متغیرهای کار تیمی، فرهنگ مدرسهای، اعتقاد و تعهد به تأثیر درس پژوهی، همکاری خانواده، روحیه پژوهشگری معلمان و مدیران، همکاری معلمان بجای رقابت است. جنبه مدیریتی شامل پشتیبانی، روند امتیازدهی، حمایت مسئولین، تأمین بودجه، حمایت سایر عوامل اجرائی مدرسه و زمان است. جنبه یاددهی-یادگیری شامل متغیرهای تبدل تجارب مفید آموزشی، کارگاههای آموزشی، سبکهای نوین تدریس، تیم استانی درس پژوهی، محتوای آموزشی، تبدیل ارزشیابی کمی به توصیفی و طراحی آموزشی است.
تربیت معلم
حسین واحدی کوجنق؛ ناصر کریمی؛ رسول رضایی؛ ایوب اسماعیل پور
چکیده
پیشینه و اهداف: در آرمانهای مطرح شده از طرف صاحبنظران برای نظامهای تعلیم و تربیت در قرن بیست ویکم، از معلم به عنوان تکیهگاه هر تغییر و تحولی یاد میشود. صلاحیت مجموعهای از دانش، مهارت و تواناییهای یک شغل خاص است که باعث میشود، فرد در انجام وظایف به موفقیت دست پیدا کند. درتحقیقات آموزشی اخیر، اصطلاح صلاحیت حرفهای ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در آرمانهای مطرح شده از طرف صاحبنظران برای نظامهای تعلیم و تربیت در قرن بیست ویکم، از معلم به عنوان تکیهگاه هر تغییر و تحولی یاد میشود. صلاحیت مجموعهای از دانش، مهارت و تواناییهای یک شغل خاص است که باعث میشود، فرد در انجام وظایف به موفقیت دست پیدا کند. درتحقیقات آموزشی اخیر، اصطلاح صلاحیت حرفهای برای توصیف پیش نیازهای خاصی استفاده میشود که معلمان برای موفقیت در کار لازم دارند. فرض بر این است که این صلاحیت حرفهای میتواند، آموخته و تدریس شود. صلاحیت حرفهای شامل دارا بودن دانش حرفهای و همچنین جنبههای انگیزشی و عاطفی میباشد. دانش حرفهای به انواع مختلفی از جمله دانش محتوا، دانش محتوای پداگوژیک و دانش پداگوژیکی-روانشناختی تقسیم میشود. صلاحیت معلم به توانایی او درکفایت تامین خواستها و مقتضیات حرفهی تدریس، با بکارگیری مجموعهای یکپارچه از دانش، مهارت، و نگرش گفته میشود به گونهای که این مجموعه در عملکرد و واکنش معلم تجلی یابد. بر اساس مدل رشدی صلاحیت حرفهای معلمان، به نظر میرسد ویژگیهای روانشناختی معلم نقش مهمی برای به دست آوردن فرصتهای یادگیری ایفا کند. علاوه بر این پیشنهاد شده است که فراتر از دانش موضوعی خاص جنبههای بیشتری ازمعلم مانند باور معلمان و ویژگیهای انگیزشی و عاطفی، پیش نیازهای مهمی برای آموزش و انگیزه دادن به دانشآموزان میباشند. هدف از مطالعه حاضر، بررسی صلاحیتهای حرفهای معلمان، فارغالتحصیلان دانشگاه فرهنگیان، تربیت معلم سابق و سایر دانشگاه ها میباشد. روشها: طرح پژوهش حاضر از نوع تحقیقات علی-مقایسهای است. نمونه آماری عبارت است از 210 معلم فیزیک و ریاضی در سه گروه فارغالتحصیل دانشگاه فرهنگیان، تربیت معلم سابق و سایر دانشگاههای کشور که از نظر ویژگیهای جمعیت شتاختی مشابه می باشند. هر سه گروه به وسیله پرسشنامه صلاحیتهای حرفهای معلمان مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافتهها: نتایج تحلیل واریانس دوراهه نتایج نشان میدهد که صلاحیتهای حرفهای معلمان سه گروه باهم تفاوت دارند. از نظر صلاحیت شناختی فارغالتحصیلان دانشگاه فرهنگیان وضعیت بالاتری در مقایسه با دو گروه دیگر دارند. فارغالتحصیلان مراکز تربیت معلم نیز تفاوت معنیداری با فارغالتحصیلان سایر دانشگاهها دارند. از نظر صلاحیت مدیریتی تفاوت فارغالتحصیلان دانشگاه فرهنگیان با فارغالتحصیلان مراکز تربیت معلم معنی دار نیست، اما از فارغالتحصیلان سایر دانشگاهها بالاتر است. در مورد صلاحیت نگرشی تفاوت بین گروه ها معنیدار نمیباشد. نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان داد که صلاحیت حرفهای معلمان باهم تفاوت معنیداری دارد. صلاحیت شناختی فارغالتحصیلان دانشگاه فرهنگیان از سایر فارغالتحصیلان بالاتر است. فارغالتحصیلان مراکز تربیت معلم نیز صلاحیت شناختی بالاتری در مقایسه با فارغالتحصیلان سایر دانشگاهها دارند. از نظر صلاحیت مدیریتی فارغالتحصیلان دانشگاه فرهنگیان تفاوت معنیداری را با فارغالتحصیلان مراکز تربیت معلم نشان ندادهاند، اما در مقایسه با گروه فارغالتحصیلان سایر دانشگاهها وضعیت بهتری دارند. در این مورد، تفاوت بین فارغالتحصیلان تربیت معلم سابق و سایر دانشگاهها معنیدار نمیباشد. در صلاحیت نگرشی، تفاوت بین گروههای معلمان معنیدار نمیباشد، به این معنی که این سه دسته، به یک اندازه در فارغالتحصیلان خود صلاحیت نگرشی ایجاد کردهاند.