فناوری آموزش- دوره ابتدایی
ماجده امیدی شال؛ بهار بندعلی؛ محمود ابوالقاسمی؛ سیما سعادتی
چکیده
پیشینه و اهداف: خواندن و نوشتن، علاوه بر آن که از ضروریات بشر برای زندگی امروز محسوب میشود، از ارکان حیطه سوادآموزی و از مهارتهای پایهای در آموزش و یادگیری است. یکی از اهداف درس فارسی در برنامه درسی مصوب نظام آموزش و پرورش، ایجاد و تقویت مهارت خواندن و نوشتن در دانشآموزان است، اما برخی پژوهشهای داخلی و ارزیابیهای بینالمللی، ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: خواندن و نوشتن، علاوه بر آن که از ضروریات بشر برای زندگی امروز محسوب میشود، از ارکان حیطه سوادآموزی و از مهارتهای پایهای در آموزش و یادگیری است. یکی از اهداف درس فارسی در برنامه درسی مصوب نظام آموزش و پرورش، ایجاد و تقویت مهارت خواندن و نوشتن در دانشآموزان است، اما برخی پژوهشهای داخلی و ارزیابیهای بینالمللی، ضعف دانشآموزان ایرانی را در این دو مهارت نشان دادهاند. مضاف بر آن، ضعف در خواندن و نوشتن، مشکلاتی را در فهم سایر دروس نیز، ایجاد میکند. ازاینرو بنابر نقش مهم مهارت خواندن و نوشتن بر یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان و همچنین ضرورت بررسی عوامل اثرگذار بر عملکرد تحصیلی و کارایی نظام آموزشی، بررسی این مسأله در این پژوهش مدنظر قرار گرفت. با توجه به اجزای مهارت خواندن و نوشتن، همچنین بهکارگیری روشهای تدریس ناکارامد بهعنوان یکی از دلایل ایجاد این ضعف، یکی از فعالیتهایی که میتواند در رفع مسأله نقش موثری ایفا کند، فن داستانسرایی است. با توسعه فناوری در حوزههای مختلف، داستانسرایی به شکل دیجیتال نیز در آموزش مورد استفاده قرار گرفته است. پژوهشهای پیشین تأثیر مثبت استفاده از داستان سنتی و دیجیتال در آموزش موضوعات درسی مختلف و شایستگیها و مهارتهای گوناگون در یادگیرندگان را نشان دادهاند، اما مقایسهای میان آنها صورت نگرفته بود. ازاینرو هدف از انجام این پژوهش، مقایسه تأثیر دو روش تدریس مبتنی بر داستان دیجیتال و داستان سنتی بر مهارت خواندن و نوشتن درس فارسی دانشآموزان پایه اول ابتدایی بود.روشها: این پژوهش از نوع کاربردی بوده و با رویکرد کمّی و روش شبهآزمایشی انجام شده است. 50 نفر از دانشآموزان پایه اول یک دبستان دولتی پسرانه واقع در شهر رشت در سال تحصیلی 1402- 1401 از طریق نمونهگیری در دسترس برای شرکت در این پژوهش انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پنج مورد از نشانههای کتاب فارسی اول ابتدایی در گروه آزمایش با ارائه داستان دیجیتال تدریس شد. در گروه کنترل همان نشانهها با همان داستانها به صورت سنتی و توسط معلم روایت و تدریس شد. داستانها با تأیید متخصصان علوم تربیتی و معلمان پایه اول مدرسه برای آموزش نشانهها انتخاب شدند. پس از تدریس هر نشانه، هر دو گروه در آزمون پیشرفت تحصیلی در خواندن و نوشتن که توسط سرگروه معلمان پایه اول ناحیه یک آموزش و پرورش شهرستان رشت تدوین شده بود، شرکت کردند. روایی آزمونها به تائید متخصصان علوم تربیتی و معلمان همکار رسید. برای اطمینان از پایایی، فرایند اندازهگیری برای پنج نشانه از حروف الفبای فارسی تکرار شد، تمامی فرایندهای پژوهش مستندسازی و شرایط عادی آزمودنیها در فرایند ارزشیابی حفظ شد. دادههای حاصل از ارزشیابی گروهها با آزمون های آمار استنباطی شامل آزمون اندرسون-دارلینگ، آزمون یو من-ویتنی و t مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافتهها: یافتههای این پژوهش نشان داد میانگین نمرات هر دو گروه در تمامی آزمونها بالاتر از 3 و در حد مطلوب بوده و علیرغم عملکرد بهتر گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در ارزشیابی خواندن و نوشتن، تفاوت معناداری بین میانگین دو گروه وجود نداشت.نتیجهگیری: با توجه به ظرفیتهایی که داستانسرایی در بهبود نتایج یادگیری دارد، میتوان گفت استفاده از داستان چه به صورت سنتی و چه به صورت دیجیتال، میتواند بهعنوان روشی کارامد در آموزش درس فارسی و ارتقای مهارت خواندن و نوشتن دانشآموزان اول دبستان به کار رود. همچنین دقت در طراحی آموزشی و فعالیتهای یادگیری مناسب میتواند استفاده از داستان سنتی و دیجیتال در فرایند آموزش را غنیتر سازد.
فناوری آموزش- دوره ابتدایی
سیروس منصوری؛ مژگان طالب بیگی
چکیده
پیشینه و اهداف: آموزشهای مجازی، بهعنوان بخش جداییناپذیر از آموزشهای امروزی، شناختهشدهاست؛ لذا، سنجش مستمر کیفیت این آموزشها بهعنوان یکی از رسالتهای اساسی نظام آموزشی، است و وجود یک ابزار معتبر برای سنجش این آموزشها، ضروری است. از طرف دیگر، در حوزه برنامهدرسی آموزش مجازی، ابزاری که بتواند تمام ابعاد عناصر ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: آموزشهای مجازی، بهعنوان بخش جداییناپذیر از آموزشهای امروزی، شناختهشدهاست؛ لذا، سنجش مستمر کیفیت این آموزشها بهعنوان یکی از رسالتهای اساسی نظام آموزشی، است و وجود یک ابزار معتبر برای سنجش این آموزشها، ضروری است. از طرف دیگر، در حوزه برنامهدرسی آموزش مجازی، ابزاری که بتواند تمام ابعاد عناصر برنامه درسی آموزش ابتدایی را مورد سنجش قرار دهد، ساخته نشده است. بههمین دلیل، ساخت یک ابزار معتبر ضروری به نظر میرسد. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر ساخت و اعتباریابی مقیاس سنجش کیفیت برنامه درسی آموزش مجازی دوره ابتدایی در نظام آموزشی ایران بود.روشها: طرح پژوهش، ترکیبی بهمنظور ساخت ابزار سنجش کیفیت برنامه درسی آموزش مجازی دوره ابتدایی بود. در بخش اول از روش تحلیل محتوا و در بخش دوم، روش پیمایش استفاده شد. مشارکتکنندگان در بخش روایی محتوایی، 12 صاحبنظر در حوزه آموزش مجازی و در بخش روایی سازه شامل 217 معلم ابتدایی استان مرکزی بودند که بخش اول با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و در بخش دوم، با روش نمونهگیری طبقهای تصادفی، گروهی انتخاب شدند. بهمنظور تحلیل دادهها، از شاخص روایی محتوایی لاوشه، تحلیل عاملی تأییدی و ضریب همبستگی گویهها استفاده شد. تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS و SMART PLS قرار گرفتند.یافتهها: با بررسی اسناد بالادستی شامل سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و سند برنامه درسی ملی، راهنمای تدریس معلمان در کتابهای درسی دوره ابتدایی منتشر شده در وزارت آموزش و پرورش و پژوهشهای حوزه آموزش مجازی 51 نشانگر (گویه) در قالب 4 مؤلفه اساسی در جهت سنجش برنامه درسی استخراج شد. سپس، با بررسی روایی محتوایی مقیاس با استفاده از شاخص روایی لاوشه، 48 گویه در قالب 4 مؤلفه هدف، محتوا، راهبردهای یاددهی-یادگیری و ارزشیابی به ترتیب با روایی 77/0، 95/0، 94/0 و 98/0 مشخص شدند. در مرحله بعد، به منظور بررسی روایی سازه مقیاس مورد نظر با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی بررسی شد که نتایج نشان داد که به جز یک گویه (گویه 42) بقیه گویهها از بار عاملی مطلوبی برخوردار بودند و پس از اصلاح مدل( حدف گویه 42) ضرایب t همه گویهها در همه مؤلفهها بالاتر از 96/1 بود که نشاندهنده مطلوب بودن مدل اندازهگیری است. همچنین، میزان پایایی ترکیبی برای تمامی مؤلفهها بیشتر از مقدار 70/0 است که نشان از تأیید پایایی این متغیرها یا مقیاسها دارد. میانگین واریانس استخراج شده که اعتبار همگرای هر مقیاس را میسنجد از 50/0 بالاتر است که نشاندهنده اعتبار همگراست. در مجموع، نتایج نشان از پایایی و اعتبارمؤلفههای مقیاس برنامهدرسی آموزش مجازی دارند و ابزار ساختهشده برای سنجش کیفیت آموزش مجازی شامل 47 گویه و در قالب چهار مؤلفه هدف، محتوا، راهبردهای یاددهی یادگیری و ارزشیابی طراحی شد.نتیجهگیری: با توجه به اینکه آموزشهای مجازی بهعنوان بخش جداییناپذیر آموزش رسمی نظام آموزشی ایران در آمده است، و سنجش عناصر برنامهدرسی بهمنظور بهبود مستمر آموزش مجازی ضروری است؛ لذا برای سنجش کیفیت آموزشهای مجازی میتوان از این ابزار استفاده کرد. علاوه بر این، این ابزار به متولیان و سیاستگذاران آموزش مجازی کمک میکند تا براساس برنامهدرسی قصد شده، بسترهای مورد نیاز آموزش مجازی را فراهم سازند.
فناوری آموزش- دوره ابتدایی
فاطمه قدردان؛ بتول سبزه؛ یاسمن اسکویی
چکیده
پیشینه و اهداف: در عصر دیجیتال، سواد فقط مهارتهای فردی را در برنمیگیرد، بلکه شامل مجموعهای از کنشهای اجتماعی در فضای واقعی یا دیجیتال است که از فناوریهای جدید و دیجیتالی برای برقراری ارتباط استفاده میکند. بنابراین، در تکمیل مبحث سواد رسانهای، نوع جدیدی از سواد به نام سواد دیجیتالی مطرح شدهاست؛ چراکه دانشآموزان ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در عصر دیجیتال، سواد فقط مهارتهای فردی را در برنمیگیرد، بلکه شامل مجموعهای از کنشهای اجتماعی در فضای واقعی یا دیجیتال است که از فناوریهای جدید و دیجیتالی برای برقراری ارتباط استفاده میکند. بنابراین، در تکمیل مبحث سواد رسانهای، نوع جدیدی از سواد به نام سواد دیجیتالی مطرح شدهاست؛ چراکه دانشآموزان برای استفاده حداکثری از شبکههای اجتماعی، مشارکت در اقتصادهای پساصنعتی و ایفای نقش شهروند جهانی نیازمند مجموعهی کاملی از سوادها هستند. از این رو، سواد دیجیتال به عنوان یکی از سوادهای جدید و چند بعدی، بهترین و مفیدترین رویکرد برای درک چشمانداز دنیای در حال تغییر است و نمیتوان آن را از آموزش جدا کرد و لازم است زمینههای توسعهی آن در بین دانشآموزان بهخصوص در دورهی ابتدایی فراهم شود؛ زیرا یادگیریهای دورهی کودکی، پایه و اساس تمام آموزشهای بعدی است. در واقع، شناخت ابعاد و توسعهی سواد دیجیتال در میان دانشآموزان، پاسخی برای رویارویی با چالشهای عصر دیجیتال است. در این راستا، هدف از انجام این پژوهش شناسایی ابعاد سواد دیجیتال برای دانشآموزان دورهی ابتدایی است.روشها: روش تحقیق حاضر از لحاظ هدف، از نوع کاربردی و روش انجام آن، به شیوهی ترکیبی (کیفی و کمّی) است بهطوری که در شناسایی ابعاد سواد دیجیتال برای دانشآموزان دورهی ابتدایی، از روش کیفی سنتز پژوهی و در اعتبارسنجی ابعاد شناسایی شده از روش توصیفی با تکنیک دلفی استفاده شده است. جامعهی آماری بخش کیفی این پژوهش شامل تمام کتابها، مقالات، پایاننامههای ارشد، رسالههای دکتری است که در فاصلهی زمانی 2014 تا 2023 با موضوع سواد دیجیتال دانشآموزان دورهی ابتدایی به چاپ رسیدهاند. نمونهی آماری با روش هدفمند و معیارمدار 36 سند تعیین شد. در بخش کمی نیز، 17 نفر از متخصصان بهصورت هدفمند از جامعهی آماری متخصصان علوم تربیتی و تکنولوژی آموزشی و معلمان دورهی ابتدایی به عنوان نمونه، انتخاب شدند. به منظور جمعآوری دادهها و اطلاعات و تحلیل یافتهها در شناسایی ابعاد سواد دیجیتال دانشآموزان، فرآیند کدگذاری نظری در سه مرحلهی کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی استفاده شد. در این مرحله، برای اطمینان از نحوه کدگذاریها، علاوه بر تکنیک خودبازبینی، از دونفر از متخصصان حوزهی سواد دیجیتال جهت کدگذاری مجدد یافتهها، استفاده شد. جهت اعتبارسنجی ابعاد شناسایی شده، با استفاده از پرسشنامهی محققساخته، ارزیابی دادههای حاصل از نظرخواهی با فرمول کندال انجام گرفت.یافتهها: پس از تجزیه و تحلیل دادههای استخراج شده، به کمک نرم افزار مکس کیودا11، نمودار کدگذاری ترسیم شده است. براساس نتایج بهدستآمده در فرآیند کدگذاری، در مرحلهی کدگذاری باز، 66 کد استخراج شده بود که در مرحلهی کدگذاری محوری، 13 مقولهی فرعی از آنها بهدست آمده است و در نهایت در کدگذاری انتخابی، پس از سنتز مفاهیم و مقولههای فرعی چهار بعد عملیاتی، انتقادی، فرهنگی، انتقالی برای دانشآموزان دورهی ابتدایی در سواد دیجیتال شناسایی شدهاند. نتایج بهدست آمده از پژوهش حاکی از آن است که میتوان برای سواد دیجیتال دانشآموزان دورهی ابتدایی چهار بعد عملیاتی، انتقادی، فرهنگی، انتقالی درنظر گرفت که هر کدام از این ابعاد دارای مولفههایی است که با ویژگیهای سنی و نیازهای آنها تناسب دارد. بعد عملیاتی شامل سواد فنی، سواد محتوای دیجیتال، سواد اطلاعاتی است. بعد انتقادی، شامل مولفههای سواد رسانهای و سواد انتقادی است. بعد فرهنگی، مولفههای مشارکت دیجیتال، سواد اجتماعی، اخلاق دیجیتال و ایمنی دیجیتال را در بر میگیرد و در بعد چهارم، خلاقیت و نوآوری دیجیتال، حل مسأله، سرگرمی دیجیتال و هوش دیجیتال مولفههای بعد انتقادی هستند. در بخش اعتبارسنجی از نظر متخصصان، مقدار w در ضریب هماهنگی کندال (658/0) بهدست آمده است که نشان میدهد شصت وپنج درصد هماهنگی بین دیدگاهها وجود دارد، بنابراین ابعاد شناسایی شده، مورد تأیید متخصصان است.نتیجهگیری: در این پژوهش، ابعاد سواد دیجیتال برای دانشآموزان دورهی ابتدایی با توجه به ویژگیها و نیازهای آنها و بر اساس مطالعهی تجارب کشورهای پیشرو در توسعه سواد دیجیتال برای کودکان، شناسایی شد که تعادل بین محافظت در برابر خطرات آنلاین و پرورش فرصتهای دیجیتال را به خوبی نشان میدهد و میتواند راهنمایی برای توسعهی سیاستها و برنامههایدرسی مرتبط با سواد دیجیتال در بین دانشآموزان دورهی ابتدایی ایران باشد.
فناوری آموزش- دوره ابتدایی
سروش سوزنگر؛ سعید شاه حسینی
چکیده
پیشینه و اهداف: دانشآموزان مدارس به دلیل دانش ناکافی در زمینه بهداشت فردی و شیوههای آن، اغلب تحتتأثیر خطرات سلامتی قرار میگیرند. مشکلات و بیماریهای به وجود آمده در اثر عدم رعایت بهداشت فردی، بهعنوان یک مشکل جدی در سلامت عمومی نمود پیدا میکند و نقش مهمیدر شیوع بیماری های مسری و قطع ارتباطات اجتماعی آنها دارد. ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: دانشآموزان مدارس به دلیل دانش ناکافی در زمینه بهداشت فردی و شیوههای آن، اغلب تحتتأثیر خطرات سلامتی قرار میگیرند. مشکلات و بیماریهای به وجود آمده در اثر عدم رعایت بهداشت فردی، بهعنوان یک مشکل جدی در سلامت عمومی نمود پیدا میکند و نقش مهمیدر شیوع بیماری های مسری و قطع ارتباطات اجتماعی آنها دارد. اهمیت مطالعه و استفاده از رسانه کمیک استریپ با موضوعات بهداشتی در آموزش آن است که فرصتی برای انعکاس مطالب در مورد اثرگذاری داروها، فشارهای پیش روی بیماران و خانوادههای آنها و حتی در مورد تجارب درونی برای دانشآموزان فراهم میکند. لذا نظر به اهمیت آموزش بهداشت فردی در سنین حساس کودکی و دوران مدرسه، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش به توسط رسانه کمیک استریپ بهداشت فردی برمهارتهای اجتماعی دانشآموزان پایه چهارم ابتدایی انجام شد.روشها: پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از لحاظ ملاک جمعآوری اطلاعات نیمه تجربی است. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشآموزان پایه چهارم شهر دزفول در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. حجم جامعه آماری 1825 نفر بوده که از بین آنان 30 نفر با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند (هرگروه 15نفر). ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، رسانه کمیک استریپ محقق ساخته و همچنین پرسشنامه مهارت های اجتماعی گرشاسم و الویت (1990) فرم معلم بود که طی دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون توسط معلم تکمیل شد. برنامه آموزشی طی 8 جلسه 45 دقیقه ای و در طی سه هفته برای گروه آزمایش انجام شد و گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد. و در پایان جلسات هر دو گروه مجدد مورد ارزیابی قرار گرفتند. بهمنظور بررسی دادهها از نرمافزار spss نسخه 22 و روش تحلیل کوواریانس تحلیل شد. لازم به ذکر است که پیش فرض های آزمون مذکور از طریق آزمونهای کلموگروف- اسمیرنوف و لوین بررسی شد.یافتهها: یافته های بهدست آمده پس از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین افراد شرکتکننده در گروه آزمایش و کنترل در میزان کسب مهارت های اجتماعی تفاوت معناداری وجود داشته است، به گونهای که مهارت های اجتماعی دانشآموزانی که با استفاده از رسانه کمیک استریپ بهداشت فردی را یادگرفتهاند نسبت به دانشآموزان گروه کنترل بالاتر بوده است. لذا استفاده از روش مداخلهای (آموزش بهوسیله رسانه کمیک استریپ بهداشت فردی) بر متغیر مهارتهای اجتماعی مؤثربوده است (P≤0/05). نتیجهگیری: استفاده از کمیک استریپ بهعنوان یک رسانه تصویری و جذاب در جهت آموزش مطالب بهداشت فردی میتواند منجر به تقویت مهارت های اجتماعی دانشآموزان پایه چهارم ابتدایی شود؛ زیرا دانشآموزان با تفسیر قاب های ناقص کمیک استریپ، بهطور فعال با داستانها و روایتهای بهداشتی تعامل خواهند داشت و در نتیجه دانش و سواد آنها در زمینه چگونگی ایجاد و ارتقاء مهارتهای اجتماعی مطلوب و سالم در موقعیت های واقعی زندگی بهبود خواهد داشت. به نظر می رسد رسانه کمیک استریپ به دلیل عینی کردن مطالب و متناسب بودن با مرحله رشد کودکان، رسانه مناسب و گزینه مطلوبی بهمنظور آموزش به فراگیران است؛ بنابراین پیشنهاد می شود استفاده از این رسانه جدید بهمنظور آشنایی و عمق بخشیدن به تجربیات یادگیری شاگردان در زمینه آموزش مهارت های اجتماعی، در دستور کار آموزش و پرورش قرار گیرد.
فناوری آموزش- دوره ابتدایی
سعید انصاری؛ فرهاد سراجی؛ محمدرضا یوسف زاده
چکیده
پیشینه و اهداف: با توجه به اهمیت آموزش سواد رسانهای به کودکان در برنامههای آموزشی بسیاری از مدارس دنیا و خلأهای موجود در آموزش سواد رسانهای کشور ایران و همینطور تأکید پژوهشهای مختلف بر استفاده از روشهای یادگیرنده محور مبتنی بر الگوهای پردازش اطلاعات و یادگیری اجتماعی در آموزش سواد رسانهای، این مسأله مطرح میشود که ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: با توجه به اهمیت آموزش سواد رسانهای به کودکان در برنامههای آموزشی بسیاری از مدارس دنیا و خلأهای موجود در آموزش سواد رسانهای کشور ایران و همینطور تأکید پژوهشهای مختلف بر استفاده از روشهای یادگیرنده محور مبتنی بر الگوهای پردازش اطلاعات و یادگیری اجتماعی در آموزش سواد رسانهای، این مسأله مطرح میشود که با توجه به ویژگیهای آموزش سواد رسانهای در مطالعات پیشین، عناصر برنامه درسی آموزش سواد رسانهای چیست؟ هدف پژوهش حاضر، تعیین ویژگیهای عناصر برنامه درسی سواد رسانهای دوره دوم ابتدایی در جهت مصرف کارکردی، مصرف انتقادی، تولید-مصرف کارکردی و تولید-مصرف انتقادی رسانه بود.روشها: این پژوهش با روش ترکیبی (کیفی و کمّی) انجام گرفت. در مرحله اول جهت شناسایی ویژگیهای برنامه درسی آموزش سواد رسانهای دوره دوم ابتدایی از روش کیفی سنتز پژوهی (فراترکیب کیفی)، در مرحله بعد جهت بررسی نظر متخصصان از روش توصیفی- پیمایشی و در بررسی میزان تأثیر اجرای برنامه از طرح شبهتجربی پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه و آزمایش استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش از سه گروه تشکیل شده است. الف) پژوهشهای انتشار یافته در حوزه آموزش سواد رسانهای در پایگاههای علمی معتبر داخلی و خارجی که از تعداد4309، 18 سند مرتبط در حوزه سواد رسانهای بهصورت هدفمند، بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ب) در بخش اعتبار سنجی اولیه طرح نیز، 15 نفر از متخصصان بهصورت هدفمند (با معیار تخصص و تجربه در حوزه آموزش سواد رسانهای) از جامعه آماری مدرسان و متخصصان برنامهریزی درسی حوزههای سواد رسانهای بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ج) در بخش کمّی جامعه آماری شامل دانشآموزان دوره دوم ابتدایی شهر همدان در سال تحصیلی 99-1398 بود که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای تصادفی چندمرحلهای 2 کلاس و درمجموع 63 دانشآموز دختر پایه ششم بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. جهت تجزیهوتحلیل دادهها برای استخراج اطلاعات از پژوهشها و تحلیل و ترکیب یافتهها در تعیین ویژگیهای برنامه درسی، از روش تحلیل محتوا به شیوه کدگذاری استفاده شد. در این مرحله علاوه بر استفاده از ابزار CASP در انتخاب واحدهای مناسب مطالعاتی، برای اطمینان از نحوه کدگذاریها، علاوه بر استفاده از تکنیک خود بازبینی محقق، از دو نفر از متخصصین حوزه ارتباطات و برنامه درسی جهت کدگذاری مجدد یافتهها استفاده شد. در مرحله دوم با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته، ارزیابی دادههای حاصل از نظرخواهی جهت اعتبار سنجی برنامه درسی، با ضریب CVR انجام گرفت. در مرحله سوم برای تجزیهوتحلیل دادههای حاصل از آزمونهای محقق ساخته(عملکردی، والد سنجی و خود سنجی) در چهار سطح مصرف کارکردی، مصرف انتقادی، تولید-مصرف کارکردی و تولید-مصرف انتقادی، با توجه به عدم برخورداری دادهها از توزیع نرمال در پیشآزمون و پسآزمون از آزمون یومان-ویتنی استفاده شد.یافتهها: یافتههای پژوهش در بخش فراتحلیل حاکی از آن بود که ویژگیهایی چون توجه به رویکرد انتقادی، سواد رسانهای انتقادی، سواد رسانهای شناختی و سواد رسانهای جدید و مبانی برنامه فلسفه برای کودکان در عنصر مبانی؛ کسب و ارتقای شاخصهای مصرف رسانهای (پرورش تفکر مراقبتی)، سواد رسانهای انتقادی (پرورش تفکر انتقادی) و تولید پیامهای رسانهای (پرورش تفکر خلاقانه) در عنصر هدف؛ توجه به ابعاد شناختی، احساسی، زیباییشناختی و اخلاقی، تجارب زیسته دانشآموزان در مواجهه با رسانههای مختلف، مؤلفههای مورد تأکید در نظریههای سواد رسانهای و در تلفیق با سایر دروس در عنصر محتوا؛ توجه به بحث و مشارکت در حلقههای کندوکاو کلاسی، پژوهشمحوری، مبتنی بودن بر الگوهای شخصی (فردی) و همچنین بهرهگیری از روشهای تلفیقی در عنصر روش؛ تأکید بر بحثوگفتوگو، توجه به ابعاد مختلف شناختی، عاطفی و رفتاری، استفاده از ابزارهای مختلف ارزشیابی و همچنین خودارزیابی فراشناختی، در عنصر ارزشیابی برنامه درسی سواد رسانهای در دوره دوم ابتدایی بودند. در بخش اعتبارسنجی از نظر متخصصان، با توجه به بالاتر بودن ضریب CVR بهدستآمده در تمامی گویهها از حداقل ضریب قابلقبول برای 15 نفر (49/0)، ویژگیهای ذکر شده در برنامه درسی دوره دوم ابتدایی تأیید شد. در بخش بررسی تأثیر برنامه درسی اجرا شده بر شایستگیهای سواد رسانهای دانشآموزان دوره دوم ابتدایی، نتایج پسآزمون مان-ویتنی نشان داد که اثر گروه آزمایش در سطح اطمینان 95/0 معنیدار است (000/0=P، 939/5-=Z).نتیجهگیری: تجمیع مطالعات کتابخانهای، طرحهای تجربی و مصاحبههای انجامشده با متخصصان و صاحبنظران در پژوهشهای پیشین و همچنین تأیید اعتبار ویژگیهای استخراجشده از نظر متخصصان حوزه آموزش سواد رسانهای و اثربخشی الگو در اجرا، برنامه درسی را پیشنهاد میدهد که در جریان آن دانشآموزان با تشکیل اجتماع پژوهشی، در جهت یافتن، ساختن و پرداختن پیامهای رسانهای به تبادلنظر و مشارکت مثبت (بهجای فضای رقابتی) در محتواهای چالشانگیز مرتبط با شاخصهای سواد رسانهای مشغول خواهند شد و نتیجه آن پرورش افکار براساس تأمل و تعمق غیرخصمانه، تقویت التذاذ حاصل از توانایی مطالعه و درک عمیق پیامهای رسانهای براساس گفتوگو، رشد خلاقیت در ضمن ایجاد شناختهای مشترک، پایبندی به اصول اخلاقی چون تحمل و مدارا، سعهصدر و پذیرش ابهامات و بهطورکلی زمینهسازی و ارتقای سواد رسانهای و خود رهبری فرد از طریق پرورش انواع تفکر مراقبتی، انتقادی و خلاقانه است.
فناوری آموزش- دوره ابتدایی
حسین پناهی؛ سعید موسوی پور
چکیده
پژوهش حاضر بهمنظور بررسی تأثیر چندرسانهای قرآن بر میزان یادگیری و یادداری بخش بخش خواندن کلمات، روخوانی و روانخوانی آیات دانشآموزان پسر با نیازهای ویژه ذهنی پایة ششم ابتدایی شهر اراک انجام شد. روش تحقیق از نوع شبهتجربی با پیشآزمون و پسآزمون و تعداد شرکتکنندگان در پژوهش 18 نفر از دانشآموزان با نیازهای ویژه ذهنی آموزشگاه ...
بیشتر
پژوهش حاضر بهمنظور بررسی تأثیر چندرسانهای قرآن بر میزان یادگیری و یادداری بخش بخش خواندن کلمات، روخوانی و روانخوانی آیات دانشآموزان پسر با نیازهای ویژه ذهنی پایة ششم ابتدایی شهر اراک انجام شد. روش تحقیق از نوع شبهتجربی با پیشآزمون و پسآزمون و تعداد شرکتکنندگان در پژوهش 18 نفر از دانشآموزان با نیازهای ویژه ذهنی آموزشگاه استثنایی نور بود؛ که بهصورت تصادفی به دو گروه 9 نفره تقسیم شدند. بهمنظور بررسی تغییرات حاصله، ابتدا یک پیشآزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد. سپس گروه آزمایش و گروه گواه به مدت دو ماه (18 جلسة 45 دقیقهای) به ترتیب تحت آموزش با چندرسانهای و آموزش به روش سنتی قرار گرفتند. بعد از پایان آموزش، از هر دو گروه پسآزمون به عمل آمد. سپس با استفاده از روش تحلیل اندازهگیری مکرر و واریانس چند متغیره، تحلیل دادهها انجام شد. یافتهها نشان دادند در بخش بخش خواندن آیات و روخوانی تفاوت معنیداری بین پیشآزمون و پسآزمونها (یادگیری و یادداری) وجود دارد. همچنین تفاوت معناداری در تعامل بین پیشآزمون و پسآزمونها (یادگیری و یادداری) در بین دو گروه آزمایش و گواه وجود دارد، یعنی گروه در این معناداری نقش دارد. هرچند در هر دو گروه تحت آموزش میزان یادگیری و یادداری از هنگام شروع آموزش بهبودیافته بود اما در مقایسة دو گروه، این گروه تحت آموزش چندرسانهای قرآن بود که نسبت به آموزش سنتی در مؤلفههای مورد بررسی موفقتر بودهاند.
فناوری آموزش- دوره ابتدایی
فریدون یزدانی
چکیده
هدف از این پژوهش استخراج شاخصهای ارزشیابی کتابهای درسی برای تهیه و ساخت ابزاری در جهت ارزشیابی کتابهای درسی دورۀ ابتدایی بود. روش تحقیق پیمایشی و جامعۀ آماری شامل منابع چاپی و الکترونیکی در حوزۀ معیارهای تدوین محتوا بین سالهای 79 تا 94 و نیز آموزگاران ابتدایی شهرستان ملایر به تعداد 3150 نفر بود. از بین آموزگاران تعداد 380 نفر به شیوۀ ...
بیشتر
هدف از این پژوهش استخراج شاخصهای ارزشیابی کتابهای درسی برای تهیه و ساخت ابزاری در جهت ارزشیابی کتابهای درسی دورۀ ابتدایی بود. روش تحقیق پیمایشی و جامعۀ آماری شامل منابع چاپی و الکترونیکی در حوزۀ معیارهای تدوین محتوا بین سالهای 79 تا 94 و نیز آموزگاران ابتدایی شهرستان ملایر به تعداد 3150 نفر بود. از بین آموزگاران تعداد 380 نفر به شیوۀ در دسترس انتخاب شد. برای جمعآوری بخشی از دادهها، "پرسشنامۀ ارزشیابی کتابهای درسی" تهیه و پس از معتبرسازی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که ابزار از روایی صوری و محتوایی و نیز پایایی برخوردار است و میتوان از آن در ارزشیابی کتابهای درسی دورۀ ابتدایی استفاده کرد. معلوم شد که کیفیت کتابهای درسی تحت مطالعه، در کل و نیز در رابطه با تک تک معیارها در حد خوبی است. نیز مشخص شد که معیارهای مربوط به مؤلفۀ تناسب محتوا با نگرشهای مذهبی، بیش از سایر معیارها در کتابهای یادشده رعایت شده است.
فناوری آموزش- دوره ابتدایی
فروزان ضرابیان؛ حسن رستگار پور؛ بهمن زندی؛ محمد رضا سرمدی؛ مهران فرج اللهی
چکیده
هدف از انجام این تحقیق، بررسی تأثیر برنامه یادگیری الکترونیکی بر مهارت املانویسی دانش آموزان مقطع سوم دبستان مبتنی بر اصول طراحی آموزشی میباشد. این پژوهش به صورت نیمه تجربی انجام پذیرفته است. جامعه و نمونه آماری این پژوهش شامل 62 نفر دانش آموز دختر پایه سوم دبستان مدرسه شهید مهدوی منطقه یک آموزش و پرورش شهر تهران میباشند. ...
بیشتر
هدف از انجام این تحقیق، بررسی تأثیر برنامه یادگیری الکترونیکی بر مهارت املانویسی دانش آموزان مقطع سوم دبستان مبتنی بر اصول طراحی آموزشی میباشد. این پژوهش به صورت نیمه تجربی انجام پذیرفته است. جامعه و نمونه آماری این پژوهش شامل 62 نفر دانش آموز دختر پایه سوم دبستان مدرسه شهید مهدوی منطقه یک آموزش و پرورش شهر تهران میباشند. روش نمونهگیری در این پژوهش، تصادفی ساده بوده است. نمونهها به دو گروه مساوی تقسیم و گروه آزمایش درس املا را با تأکید اصلی بر استفاده از برنامه تحت شبکه (محقق ساخته) به مدت سه ماه دریافت نمودند. گروه گواه نیز با استفاده از روشهای سنتی مورد آموزش قرار گرفتند.تجزیه و تحلیل دادههای به دست آمده با استفاده از میانگین و آزمون آماریt گروههای مستقل، نشان داد که بین استفاده از برنامه یادگیری الکترونیکی تحت شبکه و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مقطع سوم دبستان در درس املا و مؤلفههای وابسته به آن شامل مهارتهای دیداری، شنیداری و حرکتی در املانویسی ارتباط معنیداری وجود دارد. همچنین بین پیشرفت تحصیلی دانشآموزان در درس املا با استفاده از روش آموزش تحت شبکه و روش سنتی تفاوت معنیداری قابل مشاهده است. به علاوه بین قابلیتهای پیش نیاز در درس املا شامل مهارتهای دیداری، شنیداری و حرکتی در پس آزمون گروه کنترل و آزمایش تفاوت معنیداری مشاهده گردید. نتایج در خصوص تفاضل نمرات پس آزمون گروه کنترل و آزمایش در املا فارسی تفاوت معنیداری نشان داد. دیکشنری - مشاهده فرهنگ لغت با جزئیات