رویکردهای نوین آموزشی
شیلا سلیمانی؛ خدیجه علیآبادی؛ اسماعیل زارعی زوارکی؛ علی دلاور
چکیده
پیشینه و اهداف: نیاز به عملکرد و استقلال سبکهای حل مسأله یادگیری دستور زبان انگلیسی دانشجویان در دنیای دانش مدار کنونی، امری ضروری است. لذا پژوهش حاضر با هدف بهبود آن تحت الگوی یادگیری معکوس به این موضوع پرداخته است.روشها: تحقیق حاضر از نوع کاربردی و نیمهآزمایشی است. جامعه آماری پژوهش از میان کلیه فراگیران ثبتنام شده ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: نیاز به عملکرد و استقلال سبکهای حل مسأله یادگیری دستور زبان انگلیسی دانشجویان در دنیای دانش مدار کنونی، امری ضروری است. لذا پژوهش حاضر با هدف بهبود آن تحت الگوی یادگیری معکوس به این موضوع پرداخته است.روشها: تحقیق حاضر از نوع کاربردی و نیمهآزمایشی است. جامعه آماری پژوهش از میان کلیه فراگیران ثبتنام شده در مرکز آموزشهای تخصصی کوتاه مدت زبان انگلیسی علاءالدین از سال تحصیلی 1397 تا 1399 (تعداد 380 نفر) بهصورت هدفمند و در دسترس تعیین شد. معیار انتخاب زبانآموزان با جایگزینی تصادفی بود. در پرسشنامههای پیش آزمون و پس آزمونی که فراگیران به سؤالات بهطور کامل پاسخ نداده بودند و یا مواردی که بدون جواب بودند از این مجموعه حذف شدند. در نهایت مشارکتکنندگان تعداد 220 نفر شدند که در دو گروه کنترل و آزمایش هر گروه 110 نفر قرار گرفتند. بهمنظور جمعآوری دادهها، از پرسشنامهی حلمسأله کسیدی و لانگ (Cassidy & Long, 1996) با 24 سؤال که روی یک مقیاس سه درجهای (بله، خیر و نمیدانم) تنظیم شده و شش عامل را میسنجد، استفاده شد. این پرسشنامه ابتدا بهعنوان پیشآزمون روی گروه کنترل و آزمایش اجرا شد. سپس در گروه کنترل از آموزش به شیوه معمول و متداول که تمام مراکز آموزش زبان از آن بهره میگیرند، استفاده شد. بدین معنی که ارائه مفاهیم بهصورت تدریس سخنرانی شفاهی یا کتبی از طرف مدرس صورت گرفت که شامل استفاده از روش حفظ و تکرار و پرسش و پاسخ توسط فراگیر است. در آن به علاقه، استعداد و تفاوتهای فردی فراگیران توجه نمیشود. شیوه تدریس معکوس در گروه آزمایش اجرا شد. به این معنی که مدرس معکوس تدریس نمود. در این روش، مدرس کتاب، اسلایدها، جزوه آموزشی و همچنین آزمونهای تعاملی (interactive tests) را تهیه کرد و سپس بستر شبکه اجتماعی مناسب با توجه به دسترسی آسان (تلگرام و واتس اپ) را در نظر گرفت. او این موارد را قبل از کلاس در اختیار فراگیران قرار داد. فراگیران و مدرس میتوانستند با به اشتراک گذاشتن مطالب آموزشی، ایدهها، سؤالات، تکالیف و نکات را از طریق این شبکههای اجتماعی تعاملی با یکدیگر به اشتراک گذاشته و در ارتباط باشند. این روش به مدت 16 ماه (بدون درنظر گرفتن جلسات لغو شده) در 10 دوره و برای هرکدام از گروههای آزمایش و کنترل 5 دوره آموزش داده شد. هر دوره شامل 39 جلسه 90 دقیقهای (58.5 ساعت) 2 جلسه در هفته و یا 20 جلسه 180 دقیقهای (60 ساعت) یک جلسه در هفته فقط جمعهها تحت آموزش یک مربی برگزار شد. در ابتدای جلسه بعد، از مطالب جلسه قبل پسآزمون و مصاحبه شده و در مورد محتوای همان جلسه پیشآزمون گرفته میشد. برای پاسخ به سؤالات تحقیق، از آزمون اندازهگیری مکرر (repeated measurement) و آزمونهای پارامتریک T یک نمونه استفاده شد.یافتهها: یافتهها حکایت از اثر این روش تدریس بر بهبود عملکرد و استقلال در حل مسأله یادگیری دستور زبان انگلیسی دانشجویان تحت الگوی یادگیری معکوس داشت.نتیجهگیری: نتایج نشان داد که ارزش و مقبولیت الگو در کنار روشهای تدریس سنتی بر عملکرد و استقلال در حل مسأله یادگیری دستور زبان انگلیسی دانشجویان تأثیر فراوان داشته و باعث افزایش اعتماد به نفس فراگیران میشود. اجرای پژوهشهای همانند در دروس مختلف رشتههای مختلف دانشگاهی و همچنین بررسی این شیوه تدریس بر روی نمونههای بیشتر از جمله پیشنهادها برای پژوهشهای آتی است.
رویکردهای نوین آموزشی
وحیده سادات واحدی
چکیده
پیشینه و اهداف: راهبرد کلاس معکوس یکی از روشهای نوین آموزش-یادگیری است که در سالیان اخیر توانسته است نظر بسیاری از محققان و صاحب نظران را به خود جلب نماید و بهعنوان راه حلی برای برون رفت از مشکلات مطرح شده و چالشهای فرارو ارائه شود. افزون بر این در زمینه آموزش زبان انگلیسی، اخیراً توجه بسیاری از متخصصان معطوف به آموزش راهبردهای ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: راهبرد کلاس معکوس یکی از روشهای نوین آموزش-یادگیری است که در سالیان اخیر توانسته است نظر بسیاری از محققان و صاحب نظران را به خود جلب نماید و بهعنوان راه حلی برای برون رفت از مشکلات مطرح شده و چالشهای فرارو ارائه شود. افزون بر این در زمینه آموزش زبان انگلیسی، اخیراً توجه بسیاری از متخصصان معطوف به آموزش راهبردهای یادگیری بهعنوان عاملی مؤثر بر فراگیری زبان شده است. امروزه بسیاری بر این باورند که فراگیری دانش زبانی به تنهایی موفقیت زبانآموزان را تضمین نمیکند؛ بلکه پرورش زبانآموزانی خودراهبر از اهمیت زیادی برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش معکوس راهبردهای یادگیری (شناختی-فراشناختی) بر بهبود مهارت گفتاری و خودتنظیمی فراگیران صورت گرفت.روشها: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروههای آزمایشی و کنترل است. شرکتکنندگان این پژوهش 120 نفر از زبانآموزان سطح متوسط بودند که به سه گروه آزمایشی و یک گروه کنترل تقسیمبندی شدند. گروه آزمایشی اول همزمان با تدریس کتاب آموزشی معمول در مؤسسه تحت آموزش راهبردهای یادگیری (شناختی و فراشناختی) از طریق کلاس معکوس قرار گرفتند. به گروه آزمایشی دوم کتاب آموزشی مؤسسه از طریق شیوه کلاس معکوس بدون تلفیق آموزش راهبردهای یادگیری آموزش داده شد. گروه آزمایشی سوم همزمان با تدریس کتاب آموزشی، تحت آموزش راهبردهای یادگیری (شناختی و فراشناختی) از طریق کلاس درس سنتی قرار گرفتند. به زبانآموزان گروه کنترل کتاب آموزشی به روش معمول سنتی آموزش داده شد و سعی شد تحت آموزش هیچیک از راهبردهای یادگیری قرار نگیرند. جهت سنجش میزان مهارت گفتاری شرکتکنندگان در ابتدا و انتهای پژوهش از آزمونهای رایج در مؤسسه که بر اساس محتوای کتاب تدریس شده طراحی شدهاند استفاده گردید. روایی ابزار توسط چندین نفر از مدرسان زبان باتجربه مؤسسه مورد بررسی وتأیید قرار گرفت. پایایی ابزار نیز توسط آلفای کرونباخ سنجیده و برابر 88/0 گزارش شد. میزان خودتنظیمی فراگیران نیز باپرسشنامه خودتنظیمی بوفارد و همکاران (1995) ارزیابی شد. دادهها با استفاده از آزمونهای کوواریانس چندمتغیره و تحلیل واریانس دوراهه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافتهها: یافتهها نشان داد که آموزش معکوس راهبردهای یادگیری بر بهبود مهارت گفتاری زبانآموزان تأثیر مثبت و معنی داری دارد. همچنین نتایج نشان داد که اثرات مستقل دو متغیر آموزش معکوس و آموزش راهبردهای یادگیری بر میزان خودتنظیمی فراگیران معنادار بوده، درحالیکه تعامل این دو متغیر مستقل معنادار نیست. درادامه با توجه به نتایج آزمون تعقیبی توکی برای اثر آموزش معکوس و همچنین آموزش راهبردهای یادگیری چنین مشخص شد که تفاوت بین میانگین نمرات خودتنظیمی تمامی گروهها در رابطه با روش آموزش معکوس و همچنین آموزش راهبردهای یادگیری معنیدار است.نتیجهگیری: براساس نتایج بهدست آمده می توان نتیجه گرفت آموزش معکوس بهعنوان رویکردی نوین در قالب تلفیق با آموزش سنتی میتواند به افزایش کارایی کلاسهای درس سنتی آموزش زبان منتهی شود. بهعلاوه فراگیران زبان انگلیسی عمدتاً از کمبود تعامل در محیط خارج از کلاس درس شکایت دارند و کلاسهای معکوس با فراهم کردن محیطهای ارتباطی تعاملی خارج از کلاس درس میتواند این نیاز را مرتفع سازد.
رویکردهای نوین آموزشی
زهرا ابوالحسنی؛ مرضیه دهقانی؛ محمد جوادی پور؛ کیوان صالحی؛ نسرین محمدحسنی
چکیده
پیشینه و اهداف: : تفکر طراحی یک روش حل مسأله مشارکتی با رویکرد انسان محور است که با بالا بردن تواناییهای تفکر خلاق یادگیرندگان، نوآوری را تقویت میکند. تفکرطراحی به بخشی جداییناپذیر در زمینههای طراحی و مهندسی و همچنین تجارت تبدیل شدهاست؛ اما میتواند تأثیر مثبتی در آموزش قرن بیست و یکم در سایر رشتهها نیز داشته باشد. ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: : تفکر طراحی یک روش حل مسأله مشارکتی با رویکرد انسان محور است که با بالا بردن تواناییهای تفکر خلاق یادگیرندگان، نوآوری را تقویت میکند. تفکرطراحی به بخشی جداییناپذیر در زمینههای طراحی و مهندسی و همچنین تجارت تبدیل شدهاست؛ اما میتواند تأثیر مثبتی در آموزش قرن بیست و یکم در سایر رشتهها نیز داشته باشد. با استفاده از تفکر طراحی در محیطهای آموزشی، دانشآموزان بهطور منطقی میخوانند، فکر میکنند و استدلال کرده و مشکلات پیچیدهای را میتوانند، حل کنند. این در حالی است که تعاریف متعددی از تفکر طراحی آمدهاست بهطوریکه بسیاری از نویسندگان اظهار داشتهاند یک تعریف ثابت جهانی از تفکر طراحی وجود ندارد. لذا تلاش برای فهم و ابهامزدایی از تفکر طراحی ضروری بهنظر میرسد. در همین راستا هدف از پژوهش حاضر تحلیل مفهوم تفکر طراحی و بررسی مدلهای تفکر طراحی و تعاریف مهارتهای قرن بیست ویکم، همچنین بررسی نقش تفکر طراحی بر روی مهارتهای قرن بیست و یکم با جمعآوری، ارزیابی و مرور نظاممند مقالات مرتبط با این موضوع میباشد.روشها: در این مطالعه جست و جو در بانکهای داده اریک، ساینس دایرکت، تایلر و فرانسیس و اسپرینگر و گوگل اسکلار انجام شد و کلیه مقالاتی که از سال 2000 تا 2020 در بانک دادههای آنها نمایه شده بود با زبان انگلیسی گردآوری شد. پس از جستوجو در بانکهای داده، مقالات مرتبط انتخاب شده و با ملاک ارزیابی casp مورد ارزیابی قرارگرفتند. پس از خواندن خلاصه مقالات و بررسی اولیه و حذف مقالات غیرمرتبط، نسخه کامل 83 مقاله تهیه و بررسی شد. مقالات مرتبط انتخاب، سپس از بین مقالات موجود شده و جهت ارزیابی تفصیلی بر اساس ملاک ارزیابیcasp مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین در جستجوی دستی که از طریق منابع مقالات انجام شد. با توجه به ماهیت تفکر طراحی 3 سایت مرجع برای ارائه مدل و 3 کتاب و 2 سایت برای مهارتهای قرن بیست و یکم را اضافه کردیم. در نهایت 54 مقاله، کتاب و سایت جهت مطالعه تفصیلی انتخاب شد.یافتهها: با توجه به مقالات مورد مطالعه بهدست آمده، یافتههای مقالات درچهار گروه طبقه بندی شدند که عبارتند از: 1- مقالاتی که مهارتهای قرن بیست و یکم را تبیین نمودهاند. 2- مقالاتی که تعریفی نو از تفکر طراحی ارائه دادهاند. 3- مقالاتی که????مدلهای جدیدی از تفکر طراحی را ارائه نمودهاند. 4-???? مقالاتی که از مدلها در اجرای طرح و ارتقای مهارتهای قرن بیست و یکم استفاده نمودهاند. با توجه به نتیجه بهدست آمده علیرغم شباهتها و ارتباطاتی که میتواند در چهارچوبهای مهارتهای قرن بیست و یکم شناسایی شود، اصطلاحات و تعاریف مختلف اغلب برای توصیف یک مهارت یا مجموعه مهارتها استفاده میشود که باعث ابهام و سردرگمی است. در همین راستا مهارتهایی که در تمامی چارچوبهای ذکر شدهاست عبارتند از: همکاری و ارتباطات؛ سواد فناوری اطلاعات و ارتباطات؛ مهارتهای اجتماعی؛ همچنین خلاقیت؛ تفکر انتقادی؛ حل مسأله، تولید محصولات با کیفیت و بهرهوری. همچنین نتایج مطالعات حاکی از این نکته بود که اجرای تفکر طراحی منجر به تقویت مهارت حل مسأله، نوآوری و خلاقیت و مهارت استفاده از تفکر تلفیقی میشود. در ادامه اجرای تفکر طراحی همراه با همدلی، همکاری، کار تیمی نیز همراه است که این امر به خودباوری و ارزشمند بودن فرد یادگیرنده منجر میشود.نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش بهطور کلی میتوان گفت، از آنجاکه جامعه امروز به تربیت نسل مجهز به مهارتهای قرن بیست و یکم، برای پیشبرد اهداف عالیه جامعه نیاز دارد؛ لذا توجه به بسترسازی شرایط لازم برای اجرای تفکر طراحی نقش بیبدیلی را در پرورش نسلی کارآمد ایفا میکند.
رویکردهای نوین آموزشی
علی شرقی؛ حمیدرضا عظمتی؛ سعیده اسدی؛ عبدالمجید خورشیدیان
چکیده
پیشینه و اهداف: رخداد سوانح موجب دامنه وسیع تخریب و آسیب کالبدی محیط مصنوع و به دنبال آن نیاز گسترده به بازسازی میگردد. اما تجارب جهانی و شکست معماران در ارائه پروژههای بازسازی و اسکان، وجود خلا در دیدگاههای آموخته دانشگاهی و نیازهای ویژه برنامهریزی و طراحی در شرایط بحرانی پساسانحه را آشکار میکنند. شواهد دلالت بر آن ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: رخداد سوانح موجب دامنه وسیع تخریب و آسیب کالبدی محیط مصنوع و به دنبال آن نیاز گسترده به بازسازی میگردد. اما تجارب جهانی و شکست معماران در ارائه پروژههای بازسازی و اسکان، وجود خلا در دیدگاههای آموخته دانشگاهی و نیازهای ویژه برنامهریزی و طراحی در شرایط بحرانی پساسانحه را آشکار میکنند. شواهد دلالت بر آن دارند که مشارکت موفق جامعه حرفهای معماران و متخصصان محیط مصنوع در بازسازی، مستلزم دانش و تخصص در ایجاد محیط و جامعهای تابآور در شرایط پیچیده پس از سانحه است. بر اساس مسئله مذکور، مقاله حاضرکارامدی فناوری آموزش بازسازی به دانشجویان معماری در گروه بازسازی پس از سانحه، دانشگاه شهید بهشتی را که در دو مرحله؛ اول، سفر به منطقه سانحهدیده، مطالعه موردی و بحث گروهی پس از فراگیری مقدماتی چارچوبها، نظریات و دیدگاههای بازسازی و دوم، تعمیق و بسط مطالب با استفاده از تکنیک آموزش به شیوه روایتگری و مشارکت تنگاتنگ و نزدیک دانشجویان در مباحث کلاس اجرا می شود، را مورد تحلیل و بررسی قرار داده است.روشها: ماهیت پژوهش تجربی شبه آزمایشی بدون گروه کنترل و در بازه زمانی یک ترم تحصیلی است. در ابتدا، با هدف شناخت ماهیت فرایند آموزش، اقدام به مصاحبه عمیق با اساتید دروس کارگاههای بازسازی شد و کدهای اصلی این فرایند، به روش تحلیل محتوا استخراج شدند. سپس، با حضور محقق در کارگاههای مذکور، از طریق مشاهده مشارکتی، نقاط و فناوری های مشترک این کارگاهها، استخراج شده و بر اساس دیدگاه اساتید، مورد اصلاح و تایید قرار گرفتند. در مرحله بعد، فرایند استخراج شده، با طرح تحقیق طولی و به صورت پیشآزمون و پسآزمون و استفاده از پرسشنامه استاندارد سنجش میزان رضایتمندی دانشجویان از کیفیت آموزش با 9 معیار، مورد سنجش قرار گرفت. جامعه مشارکت کننده در پژوهش را دانشجویان ترم اول کارشناسی ارشد بازسازی پس از سانحه، به دلیل عدم وجود ذهنیت مشخص از فرایند آموزش تشکیل دادند. تکمیل پرسشنامهها، در ابتدای ترم تحصیلی و سپس همزمان با امتحانات پایان ترم، اجرا شد. به منظور سنجش اعتبار یافته ها، مجددا پژوهش در ترم تحصیلی 2019-2020 و توسط گروه 15 نفره دانشجویان جدیدالورود اجرا و با کمترین سطح خطا، یافته های تحقیق تایید شدند.یافتهها: بر اساس تحلیلهای آماری تی زوجی داده های حاصل از پیش آزمون و پس آزمون، فناوری آموزش بازسازی در کارگاه مقدمات بازسازی، با سطح اطمینان 95% منجر به افزایش معنادار معیارهای ارزیابی دانشجو از یادگیری مباحث درسی، اشتیاق به درس و گرایشِ بازسازی، یادگیری تعاملی- مشارکتی و ارزیابی مثبت از تدریس استاد و گرایش شده است. همچنین در بررسی ارتباطات دوسویه معیارهای پژوهش از طریق آزمون همبستگی پیرسون، مشخص شد که بین معیارهای دوگانه ارزیابی دانشجو از یادگیری مباحث درس مقدمات بازسازی و رضایت از تدریس استاد؛ و اشتیاق به گرایش و تعامل گروهی، روابط مثبت و معنادار وجود دارد.نتیجهگیری: با توجه به سطح بالای کارامدی فناوری مورد سنجش در آموزش مباحث عملی و نظری بازسازی پساسانحه به دانشجویان معماری مورد پژوهش، به منظور تقویت قابلیتهای معماران آینده در تصمیمات و طراحی در شرایط بحرانی سوانح، پیشنهاد میشود که این فناوری در برنامه کارگاههای طراحی معماری مورد توجه قرار گیرد.
رویکردهای نوین آموزشی
محمد مجدم؛ زهره خوش نشین؛ سید عبدالله قاسم تبار؛ علی نجفی
چکیده
پیشینه و اهداف: جهش سازمانها و شرکتها برای دستیابی به بازارهای بزرگ جهانی آنها را بر آن داشته است که اثربخش ترین و کارآمدترین روشها را برای این هدف بهکارگیرند. یکی از این روشها، روشهای نوین تدریس برای کارکنان است، که در پژوهش حاضر به منظور امکانسنجی کاربرد روشهای نوین تدریس در شرکت صنایع ملی پتروشیمی بهمنظور بهرهمندی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: جهش سازمانها و شرکتها برای دستیابی به بازارهای بزرگ جهانی آنها را بر آن داشته است که اثربخش ترین و کارآمدترین روشها را برای این هدف بهکارگیرند. یکی از این روشها، روشهای نوین تدریس برای کارکنان است، که در پژوهش حاضر به منظور امکانسنجی کاربرد روشهای نوین تدریس در شرکت صنایع ملی پتروشیمی بهمنظور بهرهمندی شرکت و بهخصوص کارکنان از این روشهای تدریس مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته است.روشها: پژوهش حاضر کاربردی و در قالب توصیفی - پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته تهیه شده است. پرسشنامه شامل پنج مؤلفه (سؤال) با 56 گویه است که به تفکیک آمادگی (17 گویه)، اثربخشی روشهای تدریس دورههای قبل (10 گویه)، کیفیت محتوای درسی (8 گویه)، فرصت توسعه روشهای نوین تدریس (12 گویه)، و فرصت توسعه روشهای نوین تدریس در تطابق با امکانات ساختاری و زیرساختی (9 گویه) مورد بررسی قرار داده است. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 85/0، 87/0، 85/0 70/0، 90/0محاسبه شد. داده ها در نرم افزار SPSS با استفاده از نمونه آزمون t مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت.جامعه پژوهش حاضر شامل 270 نفر از کارکنان و مدیران ستادی از پایه 9 تا B (سطحبندی خاص کارکنان شرکت) شرکت ملی صنایع پتروشیمی است. برای نمونهگیری از جدول مورگان استفاده شده است که در آن براساس جامعه 270 نفری 120 نفر بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند که از این میان پرسشنامه 91 دریافت گردید.یافتهها: نتایج بیانگر امکان پیادهسازی روشهای نوین تدریس در تطابق با ابعاد چندگانه است. در بین ابعاد امکانسنجی، به غیر از بعد انسانی که در وضعیت مطلوب قرار دارد؛ ابعاد دیگر در وضعیت مطلوبی قرار ندارد. برای این ابعاد t برابر با 40/8- در سطح معنیداری 000/0 پایینتر از میانگین فرضی(3) و نامطلوب گزارش شده است. پنج زمینه یا بُعد از امکانسنجی در حیطههای میزان آمادگی مدیران و کارکنان در استفاده از روشهای نوین تدریس، نگرش مدیران و کارکنان نسبت به کیفیت و اثربخشی روشهای تدریس در دورههای قبلی، نگرش مدیران و کارکنان نسبت به روشهای ارائه محتوا و کیفیت محتوای درسی، فرصتهای توسعه روشهای نوین تدریس در تطابق با نگرش مدیران و کارکنان، فرصتهای توسعه روشهای نوین تدریس در تطابق با امکانات ساختاری و زیرساختی مورد بررسی قرار گرفته است. بهجز سؤال اول بقیه سؤالات براساس آزمون t تکنمونه منفی بهدست آمد و نشان از وجود فاصله تا وضعیت مطلوب میباشد. همبستگی سؤالات 1 و 2و 3 و 4 و 5 به ترتیب 34/0، 69/0، 72/0، 66/0 و 53/0 گزارش شده است.آزمون فریدمن بهمنظور اولویتبندی و شناسایی مؤلفههایی که بیشترین مطلوبیت را دارد استفاده شد.نتیجهگیری: نتایج استنباطی منتج از یافتههای آماری حاکی از آن است که آمادگی مدیران و کارکنان نسبت به ترویج فرهنگ استفاده از روشهای نوین تدریس طبق یافتهها در وضعیت مطلوب است.بنا بر این امکان پیادهسازی روشهای نوین تدریس از نگاه مدیران و کارکنان وجود دارد. در سایر ابعاد از جمله آگاهی، فنی، سازمانی، ساختاری و زیرساختی نشان از مهیا نبودن شرایط برای بهرهگیری از روشهای نوین تدریس وجود دارد. با نگاهی به یافته ها در ابعاد انسانی، فنی، سازمانی و ساختاری، میتوان ادعا کرد که شاخصهای امکانسنجی در شرکت در وضعیت مطلوبی قرار ندارد. به جز نگرش، پذیرش و استفاده از روشهای نوین تدریس که در وضعیت مطلوب و مناسب قرار دارد؛ بقیه شاخصها کمتر از حد متوسط میانگین میباشند.
رویکردهای نوین آموزشی
نصرت صفایی؛ اقبال زارعی؛ عبدالوهاب سماوی
چکیده
پیشینه و اهداف: امروزه خلاقیت و پرورش افراد خلاق موضوع بسیار با اهمیتی در آموزش و پرورش هر جامعهای محسوب میشود. افراد خلاق فعالانه قادرند علایق و خواستههای خود را هدایت کنند. خلاقیت فرایندی است که بهکارگیری آن در دوره بزرگسالی مشروط به پرورش آن در دوره کودکی است. بر این اساس تربیت افراد خلاق، نوآور و سازنده باید از سالهای نخستین ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: امروزه خلاقیت و پرورش افراد خلاق موضوع بسیار با اهمیتی در آموزش و پرورش هر جامعهای محسوب میشود. افراد خلاق فعالانه قادرند علایق و خواستههای خود را هدایت کنند. خلاقیت فرایندی است که بهکارگیری آن در دوره بزرگسالی مشروط به پرورش آن در دوره کودکی است. بر این اساس تربیت افراد خلاق، نوآور و سازنده باید از سالهای نخستین زندگی شروع شود. آنچه در ایجاد چیز جدید یا طرح جدید و بهطور کلی در فرایند خلاقیت اهمیت دارد تفکر است، زیرا خلاقیت یک نوع فعالیت فکری است. از ویژگیهای بارز انسان و محور اساسی حیات او قدرت اندیشه است. انسان در طول زندگی خویش هرگز از تفکر و اندیشه فارغ نبوده و با نیروی تفکر صحیح، تصمیم گرفته و توانسته است به حل مسائل و مشکلات بپردازد و به رشد و تعالی نایل گردد؛ بنابراین تمام موفقیتها و پیشرفتهای انسانی در گرو اندیشه بارور و پویا و موثر است. لذا پژوهش حاضر سعی نموده است تا نظریات مختلف مرتبط با مهارتهای تفکر خلاق را بهعنوان یکی از متغیرهای پژوهش، مورد مطالعه قرار داده، مبانی نظری، فلسفی، اجتماعی و روانشناختی آن را از منابع مختلف شناسایی و استخراج نموده و بر اساس آن مولفه های مختلف خلاقیت را که مناسب کودکان دوره دبستان هستند، مشخص کرده و به طراحی الگو برنامه درسی تفکر خلاق بر اساس عناصر اصلی برنامه درسی (اهداف، محتوا، روشهای تدریس و ارزشیابی) بپردازد. علاوه بر آن جهت اعتباربخشی الگوی طراحی شده در اختیار متخصصان برنامه درسی، روانشناسان تعلیم و تربیت و دستاندرکاران تربیتی (مربیان) قرار گرفت و درنهایت الگوی طراحی شده را به همراه پیشنهادها و راهکارهایی به متخصصان و دستاندرکاران تعلیم و تربیت ارائه نماید.روشها: این تحقیق به لحاظ هدف، کاربردی؛ به لحاظ ابزار از نوع ارزشیابی و روش انجام آن زمینهیابی است. جامعه آماری مورد مطالعه شامل متخصصان برنامه درسی و روانشناسان تعلیم و تربیت در دانشگاههای دولتی شهر بندرعباس، شیراز و روانشناسان تعلیم و تربیت و مربیان شاغل در مدارس ابتدایی شهر بندرعباس است. حجم نمونه با استفاده از روش نمونهگیری طبقاتی و در مجموع 208 نفر انتخاب شد. ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامه محقق ساخته است که بر اساس الگوی درسی مهارتهای تفکر خلاق طراحی طراحی شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از شاخصهای آمار توصیفی و آمار استنباطی (خی دو) استفاده شده است.یافتهها: ازلحاظ آماری بین توزیع دیدگاه سه گروه یعنی گروه برنامهریزی درسی، روانشناسان تربیتی و مربیان در عنصر اهداف، محتوی، روش های تدریس و ارزشیابی برنامه درسی در رابطه با الگوی برنامه درسی مبتنی بر مهارتهای تفکر خلاق برای دانشآموزان دوره ابتدایی تفاوت وجود دارد.نتیجه گیری: نتایج تحقیق به طور کلی نشان می دهد بر اساس الگوی برنامه درسی طراحی شده مهارتهای تفکر خلاق بر پایه سه مولفه اصلی دانش، نگرش و مهارت برای کودکان دبستانی تجدیدنظر در برنامههای معمول آموزش دانشآموزان و توجه بیش-تر به عامل خلاقیت در برنامههای آموزشی ضرروت دارد. پیشنهاد میگردد برنامهریزان درسی و دست اندرکاران تربیتی در دوره ابتدایی، اهتمام و عنایت خود را در بهرهگیری از اهداف ذکر شده در این الگو به کار بسته و در برنامههای جاری و آتی خود آنها را لحاظ نمایند. همچنین مؤلفان و نویسندگان کتابهای دانشآموزان دوره ابتدایی، عنایت لازم در بهکارگیری و تنظیم محتوا بر اساس سرفصل پیشنهادی ذکر شده در الگوی مذکور را نموده و تدریس و ارزشیابی پیشنهادی را به کار گیرند.
رویکردهای نوین آموزشی
علیرضا بادله؛ حمیدرضا غلامرضایی
چکیده
پیشینه و اهداف: هدف پژوهش، بررسی تأثیر مدل آموزشی واقعی بر تجسم دیداری- فضایی با توجه به نقش خودکارآمدی فنی دانشجویان فنی مهندسی پسر در درس رسم فنی است.روشها: روش پژوهش نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون است. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان فنی پسر دوره کاردانی به تعداد 400 دانشجو که با استفاده از روشنمونهگیری ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: هدف پژوهش، بررسی تأثیر مدل آموزشی واقعی بر تجسم دیداری- فضایی با توجه به نقش خودکارآمدی فنی دانشجویان فنی مهندسی پسر در درس رسم فنی است.روشها: روش پژوهش نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون است. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان فنی پسر دوره کاردانی به تعداد 400 دانشجو که با استفاده از روشنمونهگیری تصادفیخوشهای تعداد 40 دانشجو به عنوان نمونهپژوهش انتخاب شد. ابزار پژوهش آزمون محقق ساخته، خودکارآمدیفنی، تجسم دیداری- فضایی و ارزیابی مدل آموزشواقعی است که روایی و پایایی پرسشنامههای مذکور بهوسیله روایی محتوا با در نظر گرفتن نظرات و پیشنهادات استادان صاحبنظر، کارشناسان برنامهریزیدرسی و خبرگان روانشناسی و ضریب آلفایکرنباخ برای خرده مقیاسهای اعتماد به نفس، انگیزه و پشتکار، ابتکار و پرسشنامههای خودکارآمدی فنی، تجسم دیداری- فضایی و ارزیابی مدل آموزش واقعی به ترتیب 88/.، 75/.، 81/.، 90/.، 80/. و 77/. بهدست آمد.یافتهها:نتایج نشان داد که روش مدل آموزش واقعی بر خودکارآمدی فنی، ابعادش و تجسم دیداری- فضایی و خودکارآمدی فنی با نقشمیانجی بر دانشجویان فنی مهندسی پسر تأثیر دارد و میزان رضایت دانشجویان از روش تدریس براساس مدل واقعی در مؤلفههای درک نقشه به کمک مدل، طراحی هندسی، مدلهای ملموس سهبعدی و سودمندی مدلهای واقعی درحد مطلوبی است؛ ولی در مؤلفههای بهکارگیری و آموزش عملی مدلهای واقعی درحد مطلوبی نمیباشد.نتیجهگیری: مدلهای واقعی دید دانشجویان را برای تهیه نقشه از روی نمونه واقعی صنعتی و همچنین ساخت مجدد تقویت میکنند. ترسیم نقشه از روی تصاویر سهبعدی، آسانسازی طراحی نقشهها و تسهیل فرایند کار با مجموعهها و مکانیزمهای صنعتی واقعی در شناسایی و درک حل مسائل فنی منجر به کسب تجربههای جدید و نو توسط دانشجویان میگردند.
رویکردهای نوین آموزشی
محمدعلی اشرف گنجوئی؛ حمید ندیمی
چکیده
پیشینه و اهداف: در فرایند طراحی، تصاویر به عنوان محرک بصری ابزار مهمی در رسیدن به ایدههای خلاق طراحی هستند. این موضوع باعث شده تا در حوزه فناوری آموزش، مطالعات وسیعی در خصوص روشهای استفاده از محرکهای بصری به عنوان ابزاری آموزشی انجام شود. از آنجا که محرک میتواند بر اساس نوع تشابه با مسأله طراحی و کیفیت(واضح، مبهم) تقسیمبندی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در فرایند طراحی، تصاویر به عنوان محرک بصری ابزار مهمی در رسیدن به ایدههای خلاق طراحی هستند. این موضوع باعث شده تا در حوزه فناوری آموزش، مطالعات وسیعی در خصوص روشهای استفاده از محرکهای بصری به عنوان ابزاری آموزشی انجام شود. از آنجا که محرک میتواند بر اساس نوع تشابه با مسأله طراحی و کیفیت(واضح، مبهم) تقسیمبندی شود؛ در برخی از پژوهشها تأثیر انواع محرک بصری بر خلاقیت طراحی دانشجویان مورد بررسی قرار گرفته است. سطح دانشجویان موضوع دیگری بوده که در خلاقیت دانشجویان هنگام استفاده از انواع محرک، اثرگذار بوده است. همچنین برخی از مطالعات، ارتباط نوع تکلیف طراحی و محرک بصری را مورد کنکاش قرار دادهاند. با این حال ارزیابی جامعی از اثربخشی این روشها در حوزه آموزش طراحی معماری صورت نگرفته است. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی میزان اثربخشی روشهای استفاده از محرکهای بصری در آموزش طراحی است.روشها: در این پژوهش ابتدا چارچوبی برای استفاده از محرک بصری براساس پژوهشهای قبلی تدوین میشود که شامل دو بخش است: در بخش اول ارتباط انواع محرک با وجوه مربوط به خلاقیت مشخص شد؛ بخش دوم شامل مواردی بود که بر شیوه استفاده از محرک توسط دانشجویان اثر میگذارد و شامل سطح دانشجویان، نوع تکلیف و مسأله طراحی میشد. سپس از روش مرور همقطاران برای سنجش میزان اثربخشی روشهای استفاده از محرکهای بصری در آموزش طراحی گرفت. بنابراین مدرسین با تجربه معماری از دو کشور ایران و ایالات متحده، متن تدوین شده را ارزیابی کردند. در این راستا، نظرات مدرسان از طریق مصاحبه ضبط و سپس نظرات آنها نگاشته شد، و به روش کیفی و از طریق کدگذاری مورد تحلیل قرار گرفت. بنابراین نظرات شرکتکنندگان براساس بخشهای مختلف تفکیک شد و در مرحله بعد محتوای آن در ارتباط با تأیید، تجربیات مشابه، نقد و یا پیشنهادات، کدگذاری شد.یافتهها: نظرات معلمین باتجربه در خصوص دو بخش روشهای استفاده از محرک؛ و همینطور شرایط تأثیرگذار دراستفاده از آنها مورد تحلیل قرار گرفت. شرکتکنندگان ضمن تأیید موضوعات مربوط به انواع محرک و تکلیف طراحی، تجربیات متعددی در خصوص برداشت صحیح از انواع محرک ارائه نمودند. در بخش دوم، در ارتباط با تأثیر سطح دانشجو و نوع مسأله طراحی، ضمن تأیید نقش این دو عامل، برخی از معلمین نقدها و پیشنهاداتی به دستهبندی موضوع داشتند.نتیجهگیری: نتایج حاصل از مرور همقطاران علاوه بر تأیید شیوههای استفاده از محرکهای بصری، روشهایی ارائه میکند که میتواند اثربخشی از محرکهای بصری را در آموزش طراحی بالا ببرد. همچنین معلمین باتجربه نقدها و پیشنهاداتی نسبت به برخی موضوعات داشتند. بهطور مثال محرکی که تشابه بیشتری با مسأله طراحی دارد؛ تأثیر بیشتری نسبت به تصاویری دارد که تشابه کمتری با مسأله طراحی دارد و یا هنگام استفاده از ترسیمات مبهم مربوط به طراحان باتجربه، باید به این نکته توجه داشت که آنها چگونه از ترسیماتشان استفاده میکنند و طی چه فرایندی آن ترسیمات تبدیل به ایده نهایی میشود و این موضوع لازم است به دانشجویان آموزش داده شود. همچنین تقسیم مسائل به فرمی و عملکردی ابهاماتی دارد و باید از روشهای دیگر برای تقسیم مسائل استفاده نمود. نتایج حاصل از تحلیل نظرات معلمین با تجربه میتواند علاوه بر توسعه موضوع، برای پژوهشهای بعدی استفاده شود.
رویکردهای نوین آموزشی
ابراهیم ریحانی؛ فرج اله قاسمی؛ زهرا رحیمی
چکیده
پیشینه و اهداف:از آغاز قرن حاضر تغییرات شگرفی در آموزش و پرورش و جامعه صورت گرفته است. از این تغییرات میتوان به تغییر جامعه صنعتی به جامعه دانش بنیان، تغییر در فناوری اطلاعات و اطلاعات جدید در حوزههای مختلف علمی و تغییر در مشاغل اشاره کرد. در نتیجه آموزش و پرورش با توجه به سطح انتظارات جامعه و بروندادهای آن با کاستیهای زیادی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف:از آغاز قرن حاضر تغییرات شگرفی در آموزش و پرورش و جامعه صورت گرفته است. از این تغییرات میتوان به تغییر جامعه صنعتی به جامعه دانش بنیان، تغییر در فناوری اطلاعات و اطلاعات جدید در حوزههای مختلف علمی و تغییر در مشاغل اشاره کرد. در نتیجه آموزش و پرورش با توجه به سطح انتظارات جامعه و بروندادهای آن با کاستیهای زیادی مواجه شده است. با توجه به تغییر اهداف نظامهای آموزشی و تغییرات در ابعاد زندگی مردم، راهبرد معلم پژوهنده در سالهای اخیر مورد توجه اغلب نظامهای تربیت معلم قرار گرفته است و به همین دلیل موجب اصلاحاتی در برنامههای تربیت معلم شده است. برنامه درسی تربیت معلم متشکل از مؤلفههای اهداف، محتوا، روش تدریس و ارزشیابی میباشد که یکی از مؤلفههای اصلی و مهم، اهداف برنامه درسی است. پژوهش حاضر به تبیین اهداف برنامه درسی مبتنی بر تربیت معلم پژوهنده در دانشگاه فرهنگیان پرداخته است. اهداف در سه حیطه دانش، توانش و نگرش مورد تبیین قرار گرفته است. با توجه به اهداف پژوهش، از روش پژوهش ترکیبی از نوع اکتشافی استفاده شده است، که از دو مرحله کیفی و کمّی تشکیل شده است. در مرحله کیفی از روش پدیدارشناسی تفسیری تدوین ابزار جمع آوری اطلاعات بهره گرفته شده و در مرحله کمّی روش توصیفی پیمایشی بهکار رفته است.روشها: در بخش کیفی پژوهش، جامعه پژوهش متخصصان حوزه تربیت معلم میباشند، که از طریق نمونهگیری هدفمند موارد مطلوب نمونه انتخاب گردید و از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته، اطلاعات مورد نیاز جمع آوری شد. اشباع نظری از مصاحبه با 15 نفر از صاحبنظران حاصل گردید. در تحلیل متن مصاحبهها از روش تحلیل محتوای تفسیری استفاده شد. برای اعتباربخشی به دادهها از قابلیت اعتبار، انتقال پذیری، اعتماد و تأیید بهره گرفته شد. در مرحله کمّی، جامعه پژوهش اعضای هیأت علمی واحدهای دانشگاه فرهنگیان میباشند که چهار استان به عنوان نمونه انتخاب گردید. روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای برای انتخاب نمونه بهکار رفته و از بین اعضای هیأت علمی پردیسها و مراکز استانها با استفاده از فرمول کوکران 274 نفر انتخاب شدند. جمعآوری اطلاعات از طریق پرسشنامه محقق ساخته استخراج شده از بخش کیفی پژوهش انجام گردید. دادهها از طریق آزمون Tتک نمونه و فریدمن تحلیل شد.یافتهها: در این پژوهش اهداف برنامه درسی در ابعاد دانش، توانش و نگرش مورد تبیین قرار گرفت. نتایج نشان داد که حیطه دانش شامل بازتابی بودن، تفکر نقادانه، تخصص علمی و دانش پژوهش است. حیطه توانش دربرگیرنده توانایی پژوهشگری، نوشتن، خلاقیت، سیستمی عمل کردن و استقلال و خودکارآمدی؛ و حیطه نگرش مشتمل بر علاقهمندی به پژوهش و عدم تعصب و کلیشهای عمل نکردن است. نتایج کمّی تحقیق نیز نشان داد که مؤلفههای توجه و دقت نسبت به مسائل تعلیم و تربیت در حیطه دانش؛ توانایی خودارزیابی دانشجویان در حیطه توانش؛ و دوری از تعصب و تفکر سیاه و سفید در حیطه نگرش از بیشترین توجه در نزد اعضای هیأت علمی برخوردارند. شواهد حاکی از فاصله اهداف دانشگاه فرهنگیان در سطح اجرایی در ابعاد دانش، توانش و نگرش میباشد.نتیجهگیری: این تحقیق نشان داد اهداف برنامه درسی تربیت معلم در سطح اجرا نیازمند یک اصلاح کلی میباشد و توجه به همه حیطههای اهداف شامل دانش، توانش و نگرش از اهمیت بالایی برخوردار است و نیاز است بهطور برابر به همه حیطهها
رویکردهای نوین آموزشی
فردین سالمیان؛ حامد عباسی کسانی؛ محمد حسن امیر تیموری
چکیده
پیشینه و اهداف: آموزش از اساسیترین نیازهای بشر است. بدون آموزش، هیچ جامعهای نمیتواند به بقای خود ادامه دهد. اما آموزش مؤثر و سودمند نمیتواند با کوشش و خطا صورت گیرد؛ بلکه نیازمند طرح و برنامه است. بررسی پژوهشهای پیشین نشان میدهد که به مسأله بار شناختی بیرونی و یادگیریهای سطح بالاتر بهویژه حل مسأله در طراحیهای ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: آموزش از اساسیترین نیازهای بشر است. بدون آموزش، هیچ جامعهای نمیتواند به بقای خود ادامه دهد. اما آموزش مؤثر و سودمند نمیتواند با کوشش و خطا صورت گیرد؛ بلکه نیازمند طرح و برنامه است. بررسی پژوهشهای پیشین نشان میدهد که به مسأله بار شناختی بیرونی و یادگیریهای سطح بالاتر بهویژه حل مسأله در طراحیهای آموزشی در کشور توجه چندانی نمیشود. بنابراین، پژوهش حاضر با توجه به اهمیت و تأثیر الگوهای طراحی آموزشی به ویژه الگوی طراحی گانیه در حوزه فعالیتهای آموزشی انجام گرفت و هدف آن بررسی تأثیر بهکارگیری الگوی گانیه بر میزان بار شناختی بیرونی و توان حل مسأله بود.روشها: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روششناسی در زمره پژوهشهای نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه آزمایش و گروه کنترل میباشد. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر متوسطه اول شهر اسلامآبادغرب بود. برای اجرای پژوهش، با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای از بین دبیرستانهای شهر اسلامآباد غرب یک دبیرستان بهصورت تصادفی انتخاب شد و از بین کلاسهای این دبیرستان نیز دو کلاس انتخاب شدند که یک کلاس بهعنوان گروه آزمایش و یک کلاس بهعنوان گروه کنترل قرار گرفت. سپس از هر کلاس 15 نفر بر اساس نمرات امتحان میانترم، و بهصورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جایگزین شدند. گروه آزمایش در معرض متغیر مستقل قرار گرفت و گروه کنترل با روش رایج آموزش دید. ابزار جمعآوری دادهها، مقیاس پاس، ون مرینبور و آدام بود. ابزار دیگر، آزمون محققساخته مهارت حل مسأله بود که روایی آن توسط متخصصان مشخص شد و پایایی آن با استفاده از روش باز آزمایی 84/0 به دست آمد. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری تی مستقل و تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد.یافتهها: برای هر دو گروه مورد نظر در این پژوهش، ابتدا پیشآزمون و پسآزمون حل مسأله همسانی به عمل آمد. پس از کاربرد متغیر آزمایشی (الگوی طراحی آموزشی گانیه) با گروه آزمایش، نتایج نشان از برتری نسبی گروه آزمایش داشت؛ بهطوریکه میانگین بهدست آمده برای این گروه در مهارت حل مسأله (533/16) نسبت به گروه کنترل (000/13) بالاتر بود. همچنین، تفاوت معناداری بین میانگین بارشناختی بیرونی در گروه آزمایش (600/6) و گروه کنترل (333/3) بود. نتایج پژوهش نشان داد که در میزان بار شناختی بیرونی، بین دو گروه کنترل و آزمایش از لحاظ آماری تفاوت معنیداری وجود دارد (767/6t: ، 01/0P:). نتایج نشان داد که الگوی طراحی آموزشی گانیه بر کاهش میزان بار شناختی بیرونی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل تأثیر معنیداری دارد. همچنین یافتهها معنیداری افزایش میزان مهارت حل مسأله در گروه آزمایش را نسبت به گروه کنترل نشان داد (05/0P: و 1df: و 234/46F:).نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش میتوان اینگونه نتیجه گرفت که بهکارگیری الگوی طراحی آموزشی گانیه در نظام آموزشی میتواند تأثیر مثبتی در دستیابی به سطوح بالای یادگیری داشته باشد و توصیه میشود که معلمان و دستاندرکاران نظام آموزشی به این امر توجه کنند. معلمان میتوانند با توجه به اختیاراتی که در نحوه استفاده از شیوههای مختلف تدریس دارند، از نتایج این پژوهش استفاده کرده و از این روش طراحی در تهیه طرح درسهای خود بهره گرفته و آن را در مورد آموزش خود بهکار گیرند.
رویکردهای نوین آموزشی
زهرا کلانترنیا؛ احمد شاهورانی سمنانی؛ محمد حسن بهزادی؛ محسن رستمی مال خلیفه؛ محمدرضا مردان بیگی
چکیده
پیشینه و اهداف: تربیت افراد خلاق یکی از اهداف مهم نظامهای آموزشی است. بی شک بهکارگیری الگوهای آموزشی متناسب با محتوای آموزشی، فراهمکننده بستر مناسبی جهت تحقق این هدف است. الگوهای بدیعهپردازی و 5E منجر به افزایش خلاقیت دانشآموزان میگردند. در الگوی بدیعهپردازی فرد تلاش میکند تا با دید تازهای به مسأله بنگرد و آن را به ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: تربیت افراد خلاق یکی از اهداف مهم نظامهای آموزشی است. بی شک بهکارگیری الگوهای آموزشی متناسب با محتوای آموزشی، فراهمکننده بستر مناسبی جهت تحقق این هدف است. الگوهای بدیعهپردازی و 5E منجر به افزایش خلاقیت دانشآموزان میگردند. در الگوی بدیعهپردازی فرد تلاش میکند تا با دید تازهای به مسأله بنگرد و آن را به وسیله قیاس و تشبیه به مسالهای آشنا تبدیل کند. در الگوی 5E فراگیر از طریق شرکت در فعالیتهای متنوع به کشف روابط، راه حلها و مفاهیم نایل میشود. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر مداخلات آموزشی مبتنی بر الگوهای بدیعهپردازی و 5E در عملکرد تحصیلی هندسه دانشآموزان پایه نهم است.روشها: روش پژوهش نیمه آزمایشی بوده که در آن از طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. از جامعه آماری دانشآموزان دختر پایه نهم دبیرستان دولتی شهر تهران، 3 کلاس پایه نهم به روش نمونهگیری در دسترس، هر کلاس شامل 30 نفر دانشآموز به عنوان نمونه انتخاب شدند. سپس دو کلاس به صورت تصادفی به عنوان گروههای آزمایشی بدیعهپردازی و 5E و یک کلاس به عنوان گروه کنترل انتخاب شد. ابزار گردآوری دادهها شامل آزمونهای عملکرد محقق ساخته، متناسب با الگوهای بدیعهپردازی و 5E بود که پایایی و روایی این آزمونها فقط برای گروه 5E بررسی شد و نتایج آن برای گروههای بدیعهپردازی و 5E تعمیم داده شد. به منظور جمعآوری دادهها در ابتدا پیش آزمونهای عملکرد مبتنی بر مفاهیم پایهای هندسی مورد نظر برای گروههای بدیعهپردازی، 5E و کنترل اجرا شد. سپس محتوای درسی مبتنی بر الگوهای بدیعهپردازی و 5E و روش سنتی برای گروههای بدیعهپردازی، 5E و کنترل، در 8 جلسه 60 دقیقهای در پنج هفته متوالی توسط محقق اجرا شد. در انتها پس آزمونهای عملکرد محقق ساخته مبتنی بر مفاهیم هندسی تدریس شده برای گروههای بدیعهپردازی، 5E و کنترل اجرا شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای آمار توصیفی شامل میانگین و انحراف معیار و در بخش آمار استنباطی از آزمونهای کلوموگروف اسمیرنف (جهت بررسی نرمال بودن دادهها) و آزمون آنوا توسط نرم افزار آماری Spss استفاده شد.یافتهها: نتایج پژوهش در بخش آمار توصیفی نشان داد که اختلاف میانگین بین پیش آزمون پس آزمونهای عملکرد گروههای بدیعهپردازی با 37/2 نمره و 5E با 61/3 نمره نسبت به گروه کنترل با 42/0 نمره از افزایش قابل توجهی برخوردار است. همچنین در بخش آمار استنباطی نتایج آزمون آنوا برای پیش آزمونهای گروههای بدیعهپردازی، 5E و کنترل حاکی از آن است که سطح علمی دانشآموزان گروههای بدیعهپردازی، 5E و کنترل یکسان است (05/0<963/0). نتایج آزمون آنوا برای پس آزمونهای گروههای بدیعهپردازی، 5E و کنترل نشان داد که آموزش مبتنی بر الگوهای بدیعهپردازی، 5E بر عملکرد دانشآموزان پایه نهم در درس هندسه تأثیر مثبت دارد (00/0<05/0).نتیجهگیری: کاربرد الگوهای بدیعهپردازی و 5E منجر به بهبود عملکرد دانشآموزان گردیده است؛ لذا باید تأکید سیستم آموزشی بر استفاده از روشهایی باشد که هدفشان افزایش تعامل و همکاری بین دانشآموزان است؛ لذا پیشنهاد میشود آموزشهای لازم جهت آشنایی و کاربرد شیوههای تدریس فعال مانند استفاده از الگوهای بدیعهپردازی، بایبی و ... در برنامه درسی معلمان تربیتمعلم و دانشکدهها گنجانده شود. همچنین محتوای کتابهای درسی براساس شیوههای تدریس فعال، بهصورتی که این روشها قابل آموزش و اجرا باشند، سازماندهی شود. این پژوهش با محدودیتهایی همراه بوده که ممکن است در تعمیمپذیری یافتههای پژوهش تأثیرگذار باشند. از آنجاکه امکان کنترل متغیرهای مزاحمی چون هوش و جنسیت برای محقق وجود ندارد؛ این متغیرها تا حدودی در نتایج تأثیرگذارند. همچنین بهدلیل محدودیتهای زمانی و مکانی و صدور مجوزهای لازم، این پژوهش فقط در بین دانشآموزان دختر پایه نهم انجام شد. طبیعی است افزایش نمونه منجر به نتایج دقیقتری خواهد شد.
رویکردهای نوین آموزشی
غلامعلی احمدی؛ منیژه صابری؛ فاطمه احمدی
چکیده
پیشینه و اهداف: تعلیم و تربیت در دنیای امروز مفهومی متفاوت با گذشته دارد بنابرین بایددر نگرش و روش تدریس معلمان نیز تحولاتی ایجاد شود. امروزه آموزش علوم پایه از اهمیت ویژه ای برخوردار است و همین موضوع ایجاب می کند تا روش های جدید تدریس که باعث یادگیری بهتر این دروس از جمله فیزیک می شود به معلمان آموزش داده شود. تحقیقات زیادی نشان داده ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: تعلیم و تربیت در دنیای امروز مفهومی متفاوت با گذشته دارد بنابرین بایددر نگرش و روش تدریس معلمان نیز تحولاتی ایجاد شود. امروزه آموزش علوم پایه از اهمیت ویژه ای برخوردار است و همین موضوع ایجاب می کند تا روش های جدید تدریس که باعث یادگیری بهتر این دروس از جمله فیزیک می شود به معلمان آموزش داده شود. تحقیقات زیادی نشان داده است که افزایش استدلال علمی باعث موفقیت در یادگیری دانش محتوا میشود. پس میتوان بهجای در نظر گرفتن چندین دوره آموزشی فیزیک برای یادگیری دانش محتوا، با روشهای نوین آموزشی مهارتهای ویژهای ازجمله استدلال را در دانشآموزان و دانشجویان ایجاد کرد تا آنها بهصورت خودجوش به یادگیری بیشتر پرداخته و خود را با توسعه و پیشرفت علم و فناوری هم گام سازند. روابط بین روشهای آموزشی و توسعه استدلال علمی بهطور گسترده مورد مطالعه قرار گرفته و نشان داده است که روش آموزش فعال، تواناییهای استدلال علمی را ارتقا میدهد. تدریس به شیوه بحث گروهی یکی از روشهای آموزش فراگیر محور است که با استفاده از این شیوه، فراگیران فعالانه در مباحث شرکت نموده و به آنان فرصت داده میشود تا نظرات و تجربیات خود را با دیگران در میان بگذارند. در این مقاله به بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر گفتمان با شیوهی بحثهای گروهی بر توانایی استدلال علمی دانشآموزان در درس فیزیک پرداخته شده است.روشها: این پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه است. جامعه آماری کلیه دانشآموزان دختر پایه دهم دوره دوم متوسطه شهر اصفهان در سال تحصیلی 2017 – 2018 میباشند. نمونه این پژوهش با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شد. ابزار اندازهگیری، آزمون سنجش توانایی استدلال علمی دانشآموزان در درس فیزیک بهصورت محقق ساخته با پایایی 76/ . است که با استفاده از نظر اساتید با تجربه در حوزهی آموزش فیزیک، سؤالات آن روایابی محتوایی شد.هر سؤال بهصورت چهار گزینهای طراحی و از دانشآموزان خواسته شد برای انتخاب گزینه موردنظر دلیل خود را بهصورت تشریحی بنویسند تا نوع استدلال آنها بیشتر مورد بررسی قرار بگیرد. برای دادن امتیاز از مدل میازاکی (2000) که شامل چهار سطح مختلف استدلال در ریاضی است، استفاده شده است. در این پژوهش نمره کل هر دانشآموز بهعنوان سطح توانایی استدلال فیزیکی او در نظر گرفته شده است. از آنجایی که پاسخ به سؤالات بهصورت تشریحی خواسته شده است، برای کاهش اثر قضاوت مدرس نیز از آلفای کرونباخ برای مصححان استفاده شد که مقدار 82/0 به دست آمد.یافتهها: در بخش آمار توصیفی متغیرهای مورد مطالعه با استفاده از جداول شاخصهای آماری، میانگین و انحراف معیار و در بخش آمار استنباطی فرضیههای پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بهدست آمده نشان داد که توانایی استدلال فیزیکی و استدلال استنتاجی دانشآموزان گروه آزمایشی نسبت به گروه گواه بیشتر است، ولی آموزش به شیوهی بحثهای گروهی تغییر چندانی در میزان استدلال استقرایی دانشآموزان ایجاد نکرده است.نتیجهگیری: طبق یافتههای پژوهش، مشاهده شد بین توانایی استدلال استنتاجی و استقرایی دانشآموزان در هر دو گروه آزمایش و گواه رابطهی معنادار و معکوس وجود دارد، بدین معنی که با افزایش توانایی استدلال استنتاجی، دانشآموزان برای پاسخ به سؤالات، از استدلال استقرایی کمتر استفاده میکنند. بنابراین آموزش به شیوهی بحث گروهی توانسته است، بر توانایی استدلال دانشآموزان در پاسخگویی به سؤالات فیزیک تأثیر مثبت داشته باشد.
رویکردهای نوین آموزشی
مسعود برادران؛ معصومه تقی بیگی؛ امیرحسین علی بیگی
چکیده
پیشینه و اهداف: فراشناخت به عنوان دانش فرد دربارهی چگونگی یادگیری خویش در مراکز آموزش عالی کشاورزی بایستی مورد توجه باشد زیرا آشنایی با مباحث فراشناخت و نقش آن در فرآیند یاددهی یادگیری در مراکز آموزش عالی کشاورزی تلاشی است جهت برداشتن گامی مؤثر توسط آموزشگران تا در سایهی آن بتوانند در اثربخشی نظام آموزش عالی کشاورزی کشور نقش ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: فراشناخت به عنوان دانش فرد دربارهی چگونگی یادگیری خویش در مراکز آموزش عالی کشاورزی بایستی مورد توجه باشد زیرا آشنایی با مباحث فراشناخت و نقش آن در فرآیند یاددهی یادگیری در مراکز آموزش عالی کشاورزی تلاشی است جهت برداشتن گامی مؤثر توسط آموزشگران تا در سایهی آن بتوانند در اثربخشی نظام آموزش عالی کشاورزی کشور نقش مؤثری را ایفا نمایند. آموزش مبتنی بر مبانی فراشناخت سبب ایجاد یادگیری مادامالعمر در فراگیران میشود به طوری که، آن چنان که پرورش چنین ویژگی در دانشجویان کشاورزی سبب ایجاد کنجکاوی، مسئولیتپذیری و شکوفایی خلاقیت در آنها میگردد. فراگیران و دانشجویان کشاورزی میتوانند با استفاده از روشهای صحیح یادگیری و مطالعه (فراشناخت) مطالب مرتبط با رشتهی خود را بهتر و راحتتر یاد بگیرند.روشها: پژوهش کاربردی حاضر از نوع توصیفی-پیمایش بود. جامعهی آماری تحقیق اعضای هیأتعلمی کشاورزی دانشگاه شهید چمران (82N=) و اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان (85N=) بودند که به روش تمام شماری اطلاعات از آنها گردآوری شد. ابزار پژوهش، پرسشنامهای محقق ساخته بود که به منظور طراحی آن در مرحله نخست با مشورت تیم پژوهش و مبانینظری، مهمترین مؤلفههای آموزشعالیکشاورزی شناسایی گردید. پس از مشخص شدن مؤلفهها، برای هر مؤلفه و بر اساس مبانی نظری ملاکهایی مشخص شد. شناسایی نشانگرها طی سه مرحله دلفی از طریق مصاحبه با 15 نفر از خبرگان فراشناخت انجام گرفت. روش انتخاب افراد صاحب نظر به صورت گلوله برفی بود. در مرحلهی اول بر اساس مرور مبانی نظری و دیدگاه صاحبنظران(در قالب سؤالات باز پاسخ و مصاحبه) برای مؤلفههای اصلی مرتبط با فراشناخت نشانگرهایی مشخص گردید. در مرحلهی دوم دلفی، پرسشنامهی جدیدی بر اساس طیف پنج قسمتی لیکرت تنظیم شد پس از گردآوری پرسشنامههای مرحله دوم و تجزیه و تحلیل پاسخها گویههایی که میانگین آنها 33/3 و بالاتر بود مورد تأیید قرار گرفت. گویههای تأیید شده به منظور طراحی پرسشنامه مرحلهی سوم و اعلام موافقت یا عدم موافقت خبرگان مورد استفاده قرار گرفت که پس از تجزیه و تحلیل، نشانگرهایی که با آنها 66 درصد و بالاتر اعلام موافقت شده بود مورد تأیید نهایی قرار گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد که نظام آموزش عالی کشاورزی استان خوزستان از لحاظ تمامی مؤلفههای فراشناخت به جز برنامهریزی آموزشی و محیط آموزشی در سطح نامناسبی قرار دارند. بررسی وضعیت موجود آموزش عالی کشاورزی بر اساس نشانگرهای شناسایی شده نشان داد که در مؤلفههای سرفصل درسی، مدیریت آموزش و دورههای آموزش ضمن خدمت، برنامهریزی، ارزشیابی، محیط آموزشی و تدریس بر اساس مقدار آزمون تی تک نمونهای تفاوت معنیداری بین دو مقدار واقعی و مقدار مفروض وجود دارد. سرفصل درسی دارای دو ملاک مشارکتی و توجیهی است که مقدار آزمون تی(t) نشان داد که تفاوت معنیداری بین دو مقدار واقعی و مقدار مفروض وجود دارد. مؤلفه مدیریت آموزش و دورههای آموزش ضمن خدمت دارای دو ملاک توانمندسازی و توجیهی است که مقدار آزمون تی(t) تفاوت معنیداری بین دو مقدار واقعی و مقدار مفروض نشان می دهد. مؤلفه ارزشیابی دارای دو ملاک مشارکتی و عملکردی میباشد که مقدار آزمون تی(t) نشان داد که تفاوت معنیداری بین دو مقدار واقعی و مقدار مفروض وجود دارد. مؤلفه محیط آموزش نیز دارای دو ملاک انگیزش و تسهیل- تعامل میباشد که مقدار آزمون تی(t) در هر دو ملاک تفاوت معنیداری بین دو مقدار واقعی و مقدار مفروض نشان می دهد. مؤلفه تدریس دارای سه ملاک پیش از تدریس، ضمن تدریس و پس از تدریس است که مقدار آزمون تی(t) تفاوت معنیداری بین دو مقدار واقعی و مقدار مفروض نشان می دهد نتایج آزمون اف نشان میدهد که بین مرتبهی علمی پاسخگویان اختلاف معناداری در سطح 005/0 و بین رشته تحصیلی اعضای هیأت علمی از لحاظ انجام وظایف مرتبط با فراشناخت، اختلاف معناداری در سطح 001/0 وجود دارد.نتیجهگیری: در مؤلفههای سرفصلدرسی، مدیریت آموزش و دورههای آموزش ضمن خدمت، ارزشیابی آموزشی، وظایف آموزشگر یا تدریس، برنامه ریزی آموزشی و محیط یادگیری وضعیت موجود در سطح نامناسبی است. این بدان معنا است که شاخصهای مختلف فراشناخت در این مؤلفهها به درستی رعایت نمیشوند. با توجه به اهمیت این مؤلفهها در آموزش عالی کشاورزی، به منظور حصول نظام به اهداف کلان و چشم انداز خود، بایستی بازبینی و اصلاح در آن بر اساس شاخصهایی که دارای اهمیت و اولویت هستند مورد توجه قرار گیرد. لازم است سیاست گذاران و برنامهریزان آموزش عالی کشاورزی نشانگرهای مرتبط با مؤلفههای اصلی نظام را که در این پژوهش شناسایی شده است را در برنامهریزی و طراحی برنامههای آموزشی مورد توجه قرار دهند. به سیاستگذاران و برنامهریزان پیشنهاد میگردد که در جهت تغییر نظام آموزشی به صورتی که فضای حاکم بر کلاسها مشارکتی و همراه با همکاری باشد اقدام و محتوای کتابها به نحوی تنظیم گردد که تفکر انتقادی به عنوان یک راهبرد یادگیری عمیق، تسهیل گردد.
رویکردهای نوین آموزشی
احمد میرزاکوچک خوشنویس؛ شادی ضیائی
چکیده
پیشینه و اهداف:هدف دانشکدههای معماری، پرورش نیروی کارآمد جهت سازماندهی فضای زیستی آدمی میباشد، اما متاسفانه شاهد عدم تحقق این هدف در فضای حرفهای معماری هستیم. اصلیترین دلیل بروز این مشکل در تفاوت نیاز جامعهی حرفهای با راستای آموزش معماران و تاثیر آن بر میزان توانایی دانشآموختگان دانست. در این راستا لازم است دانشکده ...
بیشتر
پیشینه و اهداف:هدف دانشکدههای معماری، پرورش نیروی کارآمد جهت سازماندهی فضای زیستی آدمی میباشد، اما متاسفانه شاهد عدم تحقق این هدف در فضای حرفهای معماری هستیم. اصلیترین دلیل بروز این مشکل در تفاوت نیاز جامعهی حرفهای با راستای آموزش معماران و تاثیر آن بر میزان توانایی دانشآموختگان دانست. در این راستا لازم است دانشکده ها تلاش کنند نیروهایی تربیت کنند که متناسب با نیاز واقعی جامعه و در جهت برآورده کردن آن نیازها باشند. با توجه به برنامهی آموزش معماری در کشور و سرفصل آموزشی، سهم عمدهای از تربیت طراحی دانشآموختگان این رشته، بر عهده دروس 5 گانهی کارگاهی طرح میباشد. بنابراین ارزیابی روش تدریس تکتک این دروس حائز اهمیت میباشد. در بخش نخست این مقاله، مباحث درس طرح معماری 4 به لحاظ اهمیت ویژهای که در آخرین سال آموزش آکادمیک معماری، داشته و جز نخستین تمرین های جدی دانشجو پیش از فراغت از تحصیل میباشد، مورد بررسی قرار گرفته و در ادامه، تأثیر روش آموزش استقرایی در طرحهای نهایی، در جامعه آماری مورد نظر پژوهش(دانشگاه خیام مشهد) تحلیل میشود. فرضیهای که مطرح میگردد این است که روش آموزش استقرایی میتواند منجر به خلق طرحهای واقعبینانه، خلاقانه با روابط فضایی صحیح شود که پاسخگوی اهداف طراحی هستند.روشها: نمونه موردی پژوهش با استفاده از روش تحقیق ترکیبی بررسی شد. علت انتخاب این دانشگاه سابقهی چندین سالهی تدریس یکی از نویسندگان در این دانشگاه میباشد. با هدف انجام پژوهش کاربردی و به روش توصیفی-تحلیلی و پیمایش میدانی اطلاعات از طریق پرسشنامه بسته، مشاهده و مطالعات اسنادی گردآوری گردید. روایی پرسشنامهها از طریق روش سنجش محتوا و در سه مرحله توسط متخصصین بررسی گردیده و برای سنجش ثانویه اعتبار اطلاعات از روش مثلثی استفاده شد. اطلاعات گردآوری شده توسط تحلیل محتوا، نرم افزار Spss و تحلیلهای قیاسی و گرافیکی مورد بررسی قرار گرفت.یافتهها:یافتههای تحقیق نشان میدهند روش آموزش استقرایی میتواند منجر به خلق طرحهای واقعبینانه، با روابط فضایی صحیح که پاسخگوی اهداف طراحی هستند، شود. همچنین این روش منجر به خلق طرحهایی قابل اجراتر میگردد، به میزان بیشتری از خیالپردازی فاصله داشته، بیشتر توانستهاند پاسخگوی مسائل سازهای و اجرایی باشند، به اهداف مورد نظر در سرفصل آموزش طرح 4 قرابت بیشتری دارند، بیشتر توانستهاند میان ضوابط و احکام با ایدههای خلاقانه طراحی ارتباط بهتری برقرار نمایند، کیفیتهای فضایی طراحی شده در پروژههای طراحی شده با روش جزء به کل با موضوع طراحی قرابت بیشتری دارند، بیشتر توانستهاند به استانداردهای فضاهای عملکرد مورد نظر و روابط فضایی صحیح نزدیک باشند؛ اما در عین حال این طرحها مانع پرورش خلاقیت دانشجو طراحی خلاقانه میگردد.نتیجهگیری: با تغییر روش آموزش طراحی، در مواردی که فرضیه تحقیق به آن اشاره داشته است، تغییراتی صورت گرفته که بر اساس آن میتوان برای روش مناسب فرایند طراحی تصمیمگیری نمود و رابطه معنیداری میان متغیر وابسته و متغیر مستقل تحقیق وجود دارد که وجود یک ضریب همبستگی خوبی میان روش آموزش فرایند طراحی و نتیجه طراحی را اثبات میکند. در پژوهشهای آتی میتوان به ارائه راهکارهایی جهت رفع ضعف این روش پیشنهادی در زمینه محدودسازی دانشجو در پرورش خلاقیت با روشهای تکمیلی پرداخت و مدلهای آموزشی جدیدتری را پیشنهاد نمود.
رویکردهای نوین آموزشی
الهام محمدزاده چیانه؛ حسین سلطان زاده؛ مزین دهباشی شریف؛ غزال کرامتی
چکیده
پیشینه و اهداف: آموزش طراحی معماری امری چالش برانگیز است که وابسته به متغیرهای متعددی می باشد. از آنجا که شکلگیری شخصیت یک طراح و فراگیری مهارتهای طراحی وابسته به این مقوله است، از حساسیت زیادی برخوردار می باشد. نقش دانش ریاضی و کاربرد ابعاد مختلف آن در طراحی معماری در طول تاریخ غیرقابل انکار است. در دهههای اخیر شاهد افزایش ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: آموزش طراحی معماری امری چالش برانگیز است که وابسته به متغیرهای متعددی می باشد. از آنجا که شکلگیری شخصیت یک طراح و فراگیری مهارتهای طراحی وابسته به این مقوله است، از حساسیت زیادی برخوردار می باشد. نقش دانش ریاضی و کاربرد ابعاد مختلف آن در طراحی معماری در طول تاریخ غیرقابل انکار است. در دهههای اخیر شاهد افزایش تعامل بین ریاضی و معماری در جهان بودهایم؛ درحالیکه ریاضی در آموزش معماری در ایران همچنان در قالب دروس مقدماتی به شیوه سخنرانی تدریس میشود. یکی از دغدغههای مهم در یادگیری طراحی معماری بهرهگیری از دروس مقدماتی است.روشها: با توجه به ضرورت بازبینی جایگاه دانش ریاضی در آموزش طراحی معماری و در راستای توسعه راهکارهای به کارگیری تفکر ریاضی در فرایند منطقی طراحی، تحقیق حاضر با بهرهگیری از الگوی پیشنهادی لاوسون و با استفاده از روش تحقیق شبهآزمایشی اقدام به آزمون مدل آموزشی در محیطی متشکل از دو گروه آزمون و گواه در دروس مقدمات طراحی 1و2 نموده است. آزمودنیهای تحقیق پنجاهودو نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد واحد ارومیه هستند. دانشجویان با بهرهگیری از جنبههای جبری، حساب، هندسی و نمادین در ریاضی به ارائه راهکارهای منطقی برای مسألههای طراحی پرداختند و توانایی طراحی آزمودنیها توسط روش سنجش عملکردی بر اساس ملاکهای داوری سنجیده شد. پژوهشگران معیارهای سنجش را در دو زمینه ریاضی و طراحی معماری در نظر گرفتند. در زمینه طراحی معماری معیارها کیفیت ایده طراحی ، سازماندهی فضایی، عملکردی، ترکیب بندی صوری ، کیفیت ارائه ، خلاقیت و نمره کلی تعیین شدند.یافتهها: نمرات نهایی چهار پروژه تحقیق اجرا شده در دو کارگاه به ترتیب 57/62، 29/66، 37/71 و 31/75 و در ریاضیات99/64، 27/69، 72/71 و 90/74 میباشد. همبستگی بین طراحی و نمرات ریاضی به طور مستقل در پروژه 1 کارگاه 1 (59/0=ƿ)و پروژه 2 کارگاه 2(604/0 =ƿ) دیده شد که ترکیب قوی جنبه های طراحی و ریاضی را در این پروژه ها نشان می دهد. در پروژه 2 کارگاه 1 همبستگی بین نمرات پایین تر بود(166/0 =ƿ). توضیح ممکن می تواند مبتنی بر عدم استفاده از متریال های واقعی و تجربه تبدیل تجزیه و تحلیل های نظری به عملی در تمرین باشد. همبستگی نزدیک بین نمرات ارزشیابی طراحی و کاربرد ریاضی (384/0 ƿ=) نشانگر تأثیر مثبت تفکر ریاضی در شکلگیری ایدههای منطقی حل مسأله و کیفیت کلی طراحی میباشد.نتیجهگیری: یافته های تحقیق به طور مستقیم به فرضیات پژوهشی متناظر با ملاک های داوری اشاره دارند. یافته ها نشان می دهند که عملکرد دانشجویان گروه آزمون در تمامی ملاک ها به غیر از ملاک ارائه از دانشجویان گروه گواه بهتر است. عملکرد بهتر آزمودنی های گروه آزمون به معنای آن است که توانایی تولید ایده راه حل در ایشان نسبت به گروه گواه در نتیجه دستکاری در متغیر مستقل ، یعنی روش آموزشی ، رشد بیشتری داشته است. این رشد را نمی توان به سایر متغیرهای مستقل نا مربوط منتسب کرد. زیرا این متغیرها یا کنترل شده اند و یا اثر آنها از طریق پیش آزمون مطالعه شده است. بر اساس یافتهها در سنجش کیفیت کلی طراحی، دانشجویان شکلهای هندسی پیچیده را از طریق درک مبنای ریاضی آنها به عنوان راهکارهای منطقی، خلاق و کارآمد در طراحی معماری بهکار بستند. کسب و بسط طرحواره های طراحی بر اساس مسائل طراحی در استودیوهای طراحی پایه موجب ارتقاء توانایی دانشجویان در جنبه های منطقی طراحی می شود.
رویکردهای نوین آموزشی
نرگس یافتیان؛ محمد رضا انصاری
چکیده
پیشینه و اهداف: درک مفاهیم ریاضی بدون تأکید بر استدلال غیرممکن است و جنبه ابزاری و رویهای پیدا میکند و چنانچه ریاضیات به جای مجموعهای از رویهها، به عنوان یک علم مستدل یاد گرفته شود، راحتتر میتواند بازآفرینی شود. از طرف دیگر، هدف هر سیستم آموزشی آماده کردن دانشآموزان برای زندگی اجتماعی است؛ به طوری که آنها قادر باشند ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: درک مفاهیم ریاضی بدون تأکید بر استدلال غیرممکن است و جنبه ابزاری و رویهای پیدا میکند و چنانچه ریاضیات به جای مجموعهای از رویهها، به عنوان یک علم مستدل یاد گرفته شود، راحتتر میتواند بازآفرینی شود. از طرف دیگر، هدف هر سیستم آموزشی آماده کردن دانشآموزان برای زندگی اجتماعی است؛ به طوری که آنها قادر باشند به وظایف روزمره خود به عنوان یک شهروند به خوبی عمل کنند. در این راستا آنها باید بتوانند با استدلالهایی که ارائه میکنند، خود و دیگران را قانع نمایند. اما، دانشآموزان در ارتباط با درک و فهم از استدلال و اثبات در ریاضی و همچنین در ارزیابی درستی آنها با مشکلات گستردهای روبرو هستند. بنابر این، بررسی ارزیابی دانشآموزان از درستی و اعتبار استدلالهای ریاضی و استفاده از این استدلالها در متقاعد کردن خود و دیگران از اهمیت شایانی برخوردار است و شایسته توجه و پژوهشهای بیشتر میباشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی توانایی دانشآموزان پایه یازدهمدر ارزیابی استدلالهای ریاضی است تا نقاط قوت و ضعف دانشآموزان مشخص گردد.روشها: این پژوهش به روش زمینهیابی انجام گرفته است. جامعه آماری، دانشآموزان پایه یازدهم شهر زنجان و نمونه، 393 نفر از دانشآموزان پسر و دختر به روش تصادفی خوشهای از مدارس تیزهوشان، نمونه، شاهد و دولتی میباشند و انتخاب نمونه به گونهای بود که تمامی سطحهای دانشآموزی را شامل گردد. ابزار اندازهگیری، یک آزمون محققساخته است که شامل 3 مسأله در موقعیتهای آشنا، کاملاآشنا و ناآشنا بود که برای هریک از این سه موقعیت، پاسخهایی به دانشآموزان ارائه شد تا در بین آنها مشخص کنند که کدام پاسخ را برای متقاعد کردن خود و کدام را برای متقاعد کردن دوستان و بالاخره کدام را برای دریافت بهترین نمره از معلم انتخاب میکنند. برای تجزیه و تحلیل دادهها، روشهای آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون خی دو) مورد استفاده قرار گرفت.یافتهها: نتایج بیانگر آن بود که دانشآموزان توانایی ارزیابی استدلالهای ریاضی را ندارند و در بیش از 60 درصد موارد علاقه خاصی به استفاده از روشهای صوری دارند. از پاسخهای انتخابی دانشآموزان برای قانع ساختن خود و دوستان میتوان نتیجه گرفت هر چقدر موقعیت ناآشناتر باشد؛ دانشآموزان به ملاکهای مورد قبول برای پذیرش یک استدلال منطقی کمتر توجه میکنند. عملکرد دانشآموزان برای دریافت نمره کامل از معلم، بیانگر توجه آنها به پاسخهای نمادین درست و نادرست افزایش یافته و به نظر میرسد شکل ارائه برای آنها مهمتر است و آنها توانایی تشخیص محتوای اثبات صوری درست از نادرست را ندارند؛ ولی در تشخیص استدلالهای نامعتبر در موقعیت آشنا درک بهتری دارند. نتایج نشان میدهد جنسیت در برخی موارد روی عملکرد دانشآموزان تأثیر میگذارد.نتیجهگیری: میتوان گفت که شیوه آموزش فعلی در ریاضیات نتایج قابل توجهی در حیطه استدلال و اثبات به همراه نداشته است و لازم است شیوههای آموزش و محتوای کتب درسی بازنگری گردد. نتایج این تحقیق میتواند مورد استفاده سیاستگذاران تعلیم و تربیت و مولفان کتب درسی قرار گیرد تا با آگاهی از دیدگاه دانشآموزان به استدلالهای ریاضی به جایگاه آن در کتابهای ریاضی توجه ویژهای نمایند و شاید با تغییر نحوه تالیف کتب درسی گامی اساسی برای رفع مشکلات بردارند. همچنین معلمان ریاضی با آگاهی از عملکرد دانشآموزان در زمینه استدلال و اثبات، میتوانند به نقاط ضعف و قوت دانشآموزان خود در فرایند اثباتهای ریاضی پیببرند و بدفهمی آنها در این زمینه شناسایی کنند.
رویکردهای نوین آموزشی
ناصر کریمی؛ حسین واحدی
چکیده
پیشینه و اهداف:فرسودگی و ارزش تکلیف تحصیلی از جمله مهم ترین متغیرهای حوزه تحصیلی می باشند. فرسودگی تحصیلی به احساس خستگی در انجام تکالیف مدرسه و مطالعه، ونیز نگرش بدبینانه به تحصیل و مطالب درسی و احساس بیکفایتی تحصیلی اشاره دارد. ارزش تکلیف ادراک فرد از تکالیف و اهمیت آن است که شامل مؤلفه های علاقه، اهمیت و مفید بودن است. تحقیقات ...
بیشتر
پیشینه و اهداف:فرسودگی و ارزش تکلیف تحصیلی از جمله مهم ترین متغیرهای حوزه تحصیلی می باشند. فرسودگی تحصیلی به احساس خستگی در انجام تکالیف مدرسه و مطالعه، ونیز نگرش بدبینانه به تحصیل و مطالب درسی و احساس بیکفایتی تحصیلی اشاره دارد. ارزش تکلیف ادراک فرد از تکالیف و اهمیت آن است که شامل مؤلفه های علاقه، اهمیت و مفید بودن است. تحقیقات نشان داده اند که این دو متغیر می توانند پیامدهای تحصیلی را تحت تاثیر قرار دهند.هدف این تحقیق بررسی تأثیر آموزش مهارتهای ریاضی در آموزش فیزیک بر ارتقای ارزش تکلیف وکاهش فرسودگی تحصیلی دانشآموزان پایه دوازدهم میباشد. در این راستا تحقیق حاضر قصد دارد، دانش آموزان با و بدون آموزش مهارتهای ریاضی در آموزش فیزیک را از نظر میزان ارزش تکلیف و فرسودگی تحصیلی مورد مقایسه قرار دهد.روشها: روش تحقیق حاضر از نوع طرح نیمهآزمایشی به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. در این تحقیق نمونه ای شامل دو کلاس 36 نفره از دانشآموزان پایه دوازدهم رشته ریاضی- فیزیک از جامعه آماری دانش آموزان اداره آموزش وپرورش ناحیه 1 شهر تبریز در نیمسال اول سال تحصیلی 98-1397 انتخاب شدند. دانش آموزان شرکت کننده در این تحقیق، به صورت هدفمند انتخاب شدند و سپس بصورت جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. دانش آموزان گروه آزمایش در آموزش درس فیزیک به مدت 8 جلسه در معرض آموزش مهارتهای ریاضی قرار گرفتند و در این مدت دانش آموزان گروه کنترل به همان شیوه سنتی آموزش خود را دریافت کردند. بسته آموزشی مهارتهای ریاضی در آموزش فیزیک، توسط دبیران فیزیک تهیه و توسط اساتید حوزه تربیتی و فیزیک دانشگاه مورد بازبینی و تأیید قرار گرفته است. این بسته شامل توجیه دانش آموزان درباره آموزش مهارت های ریاضی و کاربرد آنها در آموزش مفاهیم فیزیک ازجمله آنالیز برداری و کاربرد آن در فیزیک ، تابع خطی و کاربرد آن در فیزیک ، معادله درجه دو و کاربرد آن در فیزیک، تانژانت و شیب می شد. هر دو گروه قبل و بعد از آمورش با استفاده از پرسشنامههای فرسودگی تحصیلی و ارزش تکلیف مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های بدست آمده با استفاده از روش کواریانس مورد تحلیل قرار گرفت.یافتهها: نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که در میزان فرسودگی تحصیلی بین دو گروه تفاوت معنیدار وجود دارد. دانشآموزانی که آموزش مهارتهای ریاضی داشتند، میزان فرسودگی تحصیلی پایینتری را نسبت به گروه کنترل نشان دادند. همچنین نتایج نشان داد که بین دو گروه در ارزش تکلیف تفاوت معنی داری وجود دارد. نتایج نشان می دهد، دانشآموزانی که آموزش مهارتهای ریاضی داشتند، میزان ارزش تکلیف بالاتری را نشان می دهند.نتیجهگیری: نتایج تحقیق تأثیر آموزش مهارتهای ریاضی در آموزش فیزیک را بر ارتقای ارزش تکلیف وکاهش فرسودگی تحصیلی دانشآموزان مورد تأیید قرار میدهد. نتایج بدست آمده می تواند در حوزه آموزش و پرورش مورد استفاده قرار گیرد. در این راستا پیشنهاد می شود در راستای ارتقای ارزش تکلیف وکاهش فرسودگی تحصیلی و به تبع آن ارتقای پیامدهای تحصیلی، آموزش مهارت های ریاضی در آموزش فیزیک مورد توجه قرار گیرد. در این تحقیق خرده مقیاس های فرسودگی مورد بررسی قرار نگرفت. پیشنهاد می شود در تحقیقات آتی، تاثیر آموزش مهارتهای ریاضی در آموزش فیزیک بر خرده مقیاس های فرسودگی تحصیلی مورد بررسی قرار گیرد.
رویکردهای نوین آموزشی
مهناز طالبی؛ میرسعید موسوی؛ کامبیز پوشنه
چکیده
پیشینه و اهداف: خلاقیت یا آفرینندگی موضوعی بحثبرانگیز در حوزههای مختلف علمی، بهویژه علوم تربیتی و روانشناسی می باشد. اگر طراحی را به منزلهی آفرینش ابتکاری اشکال ممکن از پیش تعیینشده، برای دستیابی به اهداف مختلف انسانی، درنظربگیریم، در این فرایند خلاقیت به عنوان مفهومی چندسطحی، خود ناظر بر فرایندی است که اگرچه در ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: خلاقیت یا آفرینندگی موضوعی بحثبرانگیز در حوزههای مختلف علمی، بهویژه علوم تربیتی و روانشناسی می باشد. اگر طراحی را به منزلهی آفرینش ابتکاری اشکال ممکن از پیش تعیینشده، برای دستیابی به اهداف مختلف انسانی، درنظربگیریم، در این فرایند خلاقیت به عنوان مفهومی چندسطحی، خود ناظر بر فرایندی است که اگرچه در ذهن انسانها شکل می گیرد، اما در الگو ها، شیوه ها و طرح های معماری نیز نمود عینی پیدا می کند. در دهه های اخیر بررسی مفهوم خلاقیت، چگونگی عملکرد آن، میزان تاثیرگذاری بر یادگیری و شیوه های آموزش دهی آن، از اهمیت بسیاری برخوردار شده است. هدف از این پژوهش ارزیابی سطوح خلاقیت پایه و تغییر یافته واحد درسی طراحی معماری 3 در میان دانشجویان کارشناسی معماری بر اساس چهار مولفه ی اصلی آزمون تفکر خلاق تورنس (سیالیت، انعطافپذیری، ابتکار و بسط) و تکنیک اسکمپر است.روشها: داده های مورد نیاز این پژوهش، با استفاده از روش پژوهش آزمایشی، در قالب طرح پیشآزمون و پسآزمون، از طریق دو شیوه ی پرسشنامه تستی تورنس و اسکیس ترسیمی، در بین دانشجویان معماری دانشگاه آزاد اردبیل در نیمسال دوم سال تحصیلی 2017 -2018 جمع آوری گردیده است. نمونه پژوهش 40 دانشجو را شامل میشود که در دو گروه با اساتید مجزا دستهبندی شدهاند. در گام اول با استفاده از پیشآزمون، سطح خلاقیت دانشجویان در هر چهار بعد مورد سنجش قرار گرفت. سپس جهت تعیین خلاقیت تغییریافته، گروه اول با آموزش رایج مصوب آموزش عالی و گروه دوم با مداخله آزمایشی - از طریق اجرای برنامه آموزش خلاقیت محور (آموزش تکنیک یورش فکری)، در طی 6 جلسه و انجام تمرین های مربوطه، مورد آموزش و ارزیابی قرار گرفتند. در گام دوم با استفاده از تکنیک اسکمپر، آزمون اسکیس ترسیمی از هر دو گروه اخذ شد.یافتهها: دادههای آماری با دو روش واریانس چندمتغییری و یکراهه در SPSS تحلیل شدهاست. نتایج حاصل از اجرای روش آزمایشی نشاندهنده آن است که تفاوت معنیداری بین گروه آزمایشی و گروه کنترل (شیوه ی آموزشی رایج و مصوب شده) در سطوح مولفههای تفکر خلاق تورنس وجود دارد و از بین چهار مؤلفه تفکر خلاق تورنس، در هردو آزمون تستی و طراحی ، بعد سیالیت بیش از سایر مؤلفه ها توسط تکنیک های آموزش خلاقیت بهبود یافته است. در واقع میتوان چنین استنباط نمود که دانشجویان بعد از یادگیری تکنیکهای خلاقیت در مرحله پسآزمون توانستند تعداد ایدههای بیشتری را مرتبط با موضوع طراحی ترسیم نمایند که نشان از افزایش سطح سیالی خلاقیت این گروه بود. هم چنین بر مبنای تحلیل دادهها، بعد ابتکار، نسبت به سایر مولفه ها در سطح پایین تر قرار گرفته است.نتیجهگیری: درحالیکه آموزش مبتنی بر خلاقیت، مهارتهای طراحی معماری را افزایش میدهد و بر مؤلفههای خلاقیت (سیالیت، انعطافپذیری، ابتکار و بسط) تأثیر میگذارد، شیوه فعلی آموزش میتواند اصالت دانش آموزان را تضعیف کرده و روند طراحی را به تقلید سوق دهد. افزون بر این، در بعد ابتکار به علت تاثیرپذیری آن از عواملی مانند زمان و مکان، تجربه دانشجوها، تمرین کافی و تعامل گروهی، در نظر داشتن هریک از این مولفهها در تکنیکهای ارزیابی پیشنهاد میشود.
رویکردهای نوین آموزشی
ربابه افخمی؛ نسیم اصغری؛ علیرضا مدقالچی
چکیده
پیشینه و اهداف: الگوهای شکلی ظرفیتی بینظیر برای ارتقای تفکر تابعی دارند. تعمیم الگوها در ریاضیات مدرسه ای مسیری برای ارتقای تفکر تابعی در نظر گرفته می شود. مفهوم متغیر یکی از مفاهیم مطرح در تعمیم الگوهاست. توجه به الگوهای شکلی فرصتی را فراهم میکند تا دانشآموزان معنای متغیرها و چگونگی استفاده از آنها را درک کنند. استدلال نیز ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: الگوهای شکلی ظرفیتی بینظیر برای ارتقای تفکر تابعی دارند. تعمیم الگوها در ریاضیات مدرسه ای مسیری برای ارتقای تفکر تابعی در نظر گرفته می شود. مفهوم متغیر یکی از مفاهیم مطرح در تعمیم الگوهاست. توجه به الگوهای شکلی فرصتی را فراهم میکند تا دانشآموزان معنای متغیرها و چگونگی استفاده از آنها را درک کنند. استدلال نیز به عنوان مفهوم مرکزی در تعمیم الگوها مطرح است. تعداد متغیر، یکی از مشخصههایی است که در تکالیف تعمیم الگو مطرح شده است و لیکن تمام تحقیقات مطرح شده در رابطه با الگوهای خطی و درجهی دومِ یکمتغیره بوده است. این تحقیق با هدف شناسایی طرحوارههای پیشنیاز در تعمیم الگوهای شکلی دو متغیره به انجام رسید. چنانچه از مفهوم دو متغیره پیداست درک فضای سهبعدی پیشنیازی برای درک الگوهای دو متغیره و تعمیم آنهاست. در این الگوها به جای یک متغیر مستقل، دو متغیر مستقل وجود دارد که به طور همزمان تغییر میکنند و بر متغیر وابسته اثر میگذارند. درک این سهتاییها نیاز به توسعهی طرحوارهی فضای R2 به فضای R3 دارد که از نظر شناختی مرحلهی پیچیدهای نیست و نیاز به بازسازی طرحوارهی موجود ندارد. روشها: تحقیق حاضر بخشی از یک تحقیق گسترده است که به روش تحقیق کمی-کیفی (آمیخته) انجام شده است. چهارچوب تحقیق، چهارچوب APOS با به کار گیری چرخههای تدریس فعالیت گروهی- بحث کلاسی- تمرین درخانه (ACE) میباشد. این تحقیق در سه مرحله انجام گرفت. در مرحلهی اول تجزیه تکوینی مقدماتی برای تعمیم الگوهای شکلی دو متغیره، با استفاده از پیشینهی تحقیق، تحلیل خود مفهوم و تجربیات محقق طراحی شد. در مرحلهی دوم، جامعهی آماری، دانش آموزان پایهی هفتم مدارس دولتی شهرستان ملکان به تعداد 493 دانش آموز بودند. مطابق با فرمول تعیین حجم نمونهی کوکران، تعداد 220 نفر دانش آموز دختر و پسر پایه هفتم شهرستان ملکان (آذربایجانشرقی)، درترم دوم سال تحصیلی 2018 میلادی، در آزمون اولیه شرکت کردند. آزمون شامل 7 تکلیف با موضوع الگوهای شکلی (یکمتغیره، دومتغیره) بر اساس چهارچوب APOS طراحی شد و روایی آزمون توسط سه آموزشگر ریاضی و چهار معلم مجرب بررسی و مورد تایید قرار گرفت. پایایی آزمون و هماهنگی درونی سؤالات با یافتن ضریب آلفای کرونباخ و آلفای68/0 تأیید گردید. مدت زمان پاسخگویی حدودا 90 دقیقه بود. مرحلهی سوم تحقیق با اخذ رضایت از اداره آموزش و پرورش شهرستان و مدیران مدارس و اولیای دانشآموزان جمعا با 19 دانشآموز داوطلب آغاز شد. این مرحله به صورت کیفی در سه چرخهی تحقیق انجام گرفت.یافته ها: با استفاده از تجزیه و تحلیل پاسخهای دانشآموزان بر اساس چارچوب APOS و اجرای سه چرخهی تحقیق با روش تدریس ACE، تجزیه تکوینی نهایی شد و نقائص دانشآموزان در طرحوارههای پیشنیاز استدلال، فضای سهبعدی R3 و متغیر در تعمیم الگوهای شکلی دو متغیره، شناسایی و کدگذاری شدند. اغلب دانشآموزان درک خوبی از کار با دو متغیر در بخش عبارات جبری داشتند. ولیکن با ورود به بحث الگوی شکلی دو متغیره در نامگذاری متغیرها و به کارگیری درست آنها در جایگاه مستقل و وابسته و جایگذاری مقادیر مشکلاتی بروز میدادند.نتیجه گیری: با شناسایی سازههای ذهنی دانشآموزان در تعمیم الگوها، مسیر یاددهی و یادگیری آن، هموارتر خواهد شد.
رویکردهای نوین آموزشی
نرگس یافتیان؛ مریم شایان
چکیده
پیشینه و اهداف: در محیطهای کاری، لازم است کارکنان معنای محاسباتی را که در زمینه کاری خود انجام میدهند، درک نمایند و در واقع کارفرمایان سطح مطلوبی از کاربرد ریاضی را از کارکنان خود انتظار دارند. آموزش و پرورش موظف است متناسب با پیشرفت علم و فنآوری، دانشآموزان را شهروندانی مفید برای جامعه تربیت کند. سؤال این است که یک دانشآموز ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در محیطهای کاری، لازم است کارکنان معنای محاسباتی را که در زمینه کاری خود انجام میدهند، درک نمایند و در واقع کارفرمایان سطح مطلوبی از کاربرد ریاضی را از کارکنان خود انتظار دارند. آموزش و پرورش موظف است متناسب با پیشرفت علم و فنآوری، دانشآموزان را شهروندانی مفید برای جامعه تربیت کند. سؤال این است که یک دانشآموز پس از تحصیلات اجباری، توان رویارویی با چالشهای روزمره را دارد یا نه. در بسیاری از جوامع آموزشی این آمادگی و توانمندی را سواد و به طور خاص سواد ریاضی مینامند. به بیان دیگر سواد ریاضی شامل کاربردهایی از ریاضی در رابطه با زندگی واقعی میباشد. همچنین، شورای ملی معلمان ریاضی بیان کرده است از مهمترین اهداف آموزش ریاضی آناست که دانشآموزان به نقش ریاضی و کارآیی آن در جریان زندگی و پرورش نیروی تفکر و استدلال واقف شوند. بهعلاوه، نسبت به ظرفیتها و قابلیتهای خود در انجام تکالیف ریاضی و موقعیتهای مختلف حلمسئله اعتماد و اطمینان داشته باشند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی سواد ریاضی دانشآموزان پایهنهم میباشد.روش ها: پژوهش از نوع توصیفی و به روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری دانشآموزان پایه نهم دوره متوسطه اول شهرستان نجفآباد و نمونه شامل 266 دانشآموز دختر و پسر میباشد که به روش تصادفی خوشهای انتخاب شدهاند. ابزار اندازهگیری یک آزمون محقق ساخته است که بر اساس آزمون مطالعات پیزا طراحی شده و شامل 8 مسئله و مشتمل بر 14 سؤال بود و سواد ریاضی دانشآموزان را در زمینهها و حیطههای محتوایی مختلف با استفاده از فرایندهای ریاضی بررسی میکرد. روایی صوری و محتوایی ابزار پژوهش توسط صاحبنظران آموزش ریاضی و دبیران مجرب ریاضی، تأیید شد.یافتهها: نتایج نشان داد که دانشآموزان در آزمون سواد ریاضی عملکرد مطلوبی ندارند. یافتهها حاکی از فاصله زیاد دنیای ریاضی دانشآموزان در تمامی زمینههای مسائل، حیطههای محتوایی و فرایندهای ریاضی با دنیای واقعی میباشد. امید است نتایج این پژوهش، منجر به بازنگری در کتابهای درسی، آموزش معلمان و روشهای ارزشیابی با هدف ارتقاء سواد ریاضی دانشآموزان شود تا دانشآموزان با تمایل بیشتری در کلاس ریاضی حاضر شوند.نتیجهگیری: در حالی که، برای پیشرفت و توسعه یک جامعه نیاز است که شهروندان در زندگی شخصی خود پویا وموفق عمل کنند و توانایی حل مسائل شخصی خود را داشته باشند. انتظاری که از یک دانشآموز 15 ساله میرود این است که بتواند مثلاً برای خریدهای شخصی خود از نظر اقتصادی، تصمیمگیری کند و یا اینکه در جریان سود حاصل از خرید و فروش اجناس در حد برآورده کردن نیازهای شخصی خود باشد. با توجه به اینکه متخصصان آموزش معتقدند دانشآموزان برای ورود به محیطهای دانشگاهی و بازار کار به هر دو مؤلفه مهارتهای ارتباطی و توانایی حل مسئله نیازمند هستند و این دو مهم از طریق تقویت سواد ریاضی بهدست میآیند، پرداختن به عملکرد نامطلوب دانشآموزان در سنجش سواد ریاضی خالی از لطف نیست.
رویکردهای نوین آموزشی
الهه زعفرانیه؛ منصور توکلی؛ عباس اسلامی راسخ
چکیده
پیشینه و اهداف: در دنیای یادگیری و آموزش زبان دوم، ساختارهای آموزشی بر مبنای مهارتهای ارتباطی پدید آمدهاند، و منجر به این شدهاند که به جای یادگیری محض قواعد و کلمات زبان، تسلط در استفاده اجتماعی و کارکردی از آنها هم اهمیت زیادی پیدا کند. بنابراین، مهارت و دانش منظورشناسی، یعنی توانایی استفاده از زبان و درک معانی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در دنیای یادگیری و آموزش زبان دوم، ساختارهای آموزشی بر مبنای مهارتهای ارتباطی پدید آمدهاند، و منجر به این شدهاند که به جای یادگیری محض قواعد و کلمات زبان، تسلط در استفاده اجتماعی و کارکردی از آنها هم اهمیت زیادی پیدا کند. بنابراین، مهارت و دانش منظورشناسی، یعنی توانایی استفاده از زبان و درک معانی در تعاملات اجتماعی، تبدیل به بخش عمدهای از مهارت زبان دوم شده است بهطوری که نداشتن این مهارت منجر به سوءتفاهم یا ضعف جدی در ارتباطات میشود. حال در این میان، یکی از مهمترین ابعاد مهارت منظورشناسی زبان، توانایی فرد در تفسیر و تولید صحیح کنشهای گفتاری است که در سالهای اخیر در حوزهی آموزش زبان توجه خاصی را به خود جلبکردهاست. این پژوهش تأثیر روش تدریس با رویکرد اجتماعی-فرهنگی را بر ارتقاء دانش منظورشناسی زبان انگلیسی در زبانآموزان ایرانی، با تأکید بر کنش گفتاری انتقادکردن بررسی میکند.روش ها: شرکتکنندگان دو کلاس 25 نفره از دانشجویان زبان انگلیسی بودند(گروههای ازمایش و کنترل). سعی بر آن شد که در این روش در گروه آزمایش، زبانآموزان تحت اصول رویکرد اجتماعی- فرهنگی عملکنند، یعنی یادگیری حین انجام کارهای مشارکتی. در این روش از دانشجویان خواسته میشد تا از تکالیف همدیگر به صورت شفاهی انتقاد کنند. معلم هم آموزش فردی و خصوصی منطبق با نیاز هر فرد را ارائه میداد. در هر دو گروه آزمایش و کنترل، میزان یادگیری زبانآموزان از طریق پیشآزمون، پسآزمونهای فوری و تأخیری بررسی شد. آزمونهای استفاده شده، آزمون تکمیل گفتمان و آزمون ایفای نقش بودند. اطلاعات جمعآوری شده و به کمک آزمون تیزوجی و مستقل تحلیل شدند.یافتهها: نتایج نشان داد که دانش منظورشناسی زبانآموزان در گروه آزمایش به طور معناداری بهبود پیدا کرد و آنها خیلی بهتر از گروه کنترل عمل کردند که نشاندهندهی تأثیر فوقالعاده عالی این روش تدریس بود. سپس از طریق مصاحبه با شرکتکنندگان، محققان به احساسات مثبت آنها در طی آموزش تحت این روش پی بردند(سطوح بالای هیجان و انگیزه، اضطراب کم، اوقات خوش، واضح بودن دستورالعملها و توضیحات) که خود سندی بر تأثیرات مثبت این روش است.نتیجهگیری: این پژوهش تأثیرات کوتاه و بلندمدت روشهای آموزشی با رویکرد اجتماعی-فرهنگی را بر ارتقاء دانش منظورشناسی زبانآموزان ایرانی با تأکید بر کنش گقتاری انتقادکردن نشان میدهد. در این مطالعه سعی شد تا اصول مهم نظریه اجتماعی-فرهنگی درحوزهی آموزش منظورشناسی زبان دوم عملی شود. نتایج نشان دادند که این روشها در کوتاه و درازمدت بسیار مؤثر هستند و این تأثیر فقط محدود به نتایج مثبت ارتقاء در یادگیری نبود بلکه این گونه روشها اثرات روحی و روانی مثبتی هم برای زبان آموزان بههمراه داشتند. نتایج این تحقیق میتواند به بعد عملی آموزش زبان دوم کمک کند. یافتههای تحقیق، درک معلمان را از نقش مهم روشهای آموزشی فرهنگی-اجتماعی در بافتی مثل ایران بالا میبرد و به آنها راههای عملیکردن نظریههای تازه ورود یافته به حوزهی منظورشناسی زبان دوم را نشان میدهند. همچنین به خاطر درنظرگرفتن احساسات زبانآموزان، این تحقیق میتواند برای هرگونه بحثی در زمینه روانشناسی آموزشی مؤثر باشد.
رویکردهای نوین آموزشی
مسعود سامیان؛ رضا موحدی؛ ابراهیم صالحی عمران؛ حشمت اله سعدی
چکیده
پیشینه و اهداف: تجربه تاریخی فرایند توسعه در کشورهای پیشرفته صنعتی نشان می دهد که کشاورزی نقش اساسی در توسعه ملی این کشورها را به عهده داشته است. کشاورزی، دارای جنبه های پیچیده ی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، بوم شناختی، زیبایی شناختی و اخلاقی است. رویارویی مطلوب با پیچیدگی ها، نبود قطعیت و هنجارها، ارزش ها و گرایش های متضاد، نیازمند دگرگونی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: تجربه تاریخی فرایند توسعه در کشورهای پیشرفته صنعتی نشان می دهد که کشاورزی نقش اساسی در توسعه ملی این کشورها را به عهده داشته است. کشاورزی، دارای جنبه های پیچیده ی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، بوم شناختی، زیبایی شناختی و اخلاقی است. رویارویی مطلوب با پیچیدگی ها، نبود قطعیت و هنجارها، ارزش ها و گرایش های متضاد، نیازمند دگرگونی های بنیادی در کارهای کشاورزی و درنتیجه ایجاد تغییرپذیری های اساسی در شایستگی های موردنیاز دانشجویان کشاورزی و توسعه روستایی است. هدف آموزش، باید شکوفا کردن استعدادها، رشد و بروز قابلیت ها و شایستگی ها و نه تعریف آینده برای دانشجویان باشد. دانش آموختگان کشاورزی نه تنها باید مجهز به مهارت های فنی و تخصصی باشند، بلکه، باید دارای مهارت های تسهیل گری فرآیند های توسعه، شامل تبحر در مدیریت پروژه، ارتباطات و مذاکره نیز باشند. هدف اصلی این پژوهش بررسی نیازهای دانشجویان کشاورزی در زمینه شایستگیهای حرفهای براساس مدل بوریج و رابطه آن با ساختار اجتماعی آموزش میباشد.روش ها: جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان سال آخر مقطع کارشناسی و دانشجویان مقطع تحصیلات تکمیلی در رشتههای مختلف کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا همدان و دانشگاه رازی کرمانشاه بودند (N=850). از این تعداد، 385 نفر به عنوان حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونهگیری طبقهای متناسب انتخاب شدند. ابزار اصلی پژوهش پرسشنامه بود که سوالات آن در سه بخش شامل شایستگیهای حرفهای، ساختار اجتماعی آموزش، انگیزه تحصیلی طراحی شد. روایی سوالات پرسشنامه با استفاده از پانل متخصصان تایید و پایایی آن نیز از طریق آزمون آلفای کرونباخ محاسبه و به میزان 0.88 به دست آمد.یافتهها: نتایج تحقیق نشان داد که از دیدگاه دانشجویان کشاورزی از بین شایستگیهای حرفه ای، 8 مولفه شامل -1 کسب مهارتهای عملی، -2 مهارتهای زبان انگلیسی، -3 تجربه کار کشاورزی، -4 توانایی اجرا و انجام پروژه های مختلف کشاورزی، -5 توانایی اجرای پروژه تحقیقاتی، -6 آگاهی های فنی کشاورزی و زیست محیطی، -7 مهارتهای فناوری اطلاعات و ارتباطات، و -8 خلاقیت و نوآوری در رشته تحصیلی نیازمند آموزش و تلفیق در برنامههای درسی دانشجویان میباشند. نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری نیز نشان دهنده اثر مستقیم شایستگیهای حرفهای بر دو متغیر انگیزه تحصیلی (0.78) و ساختار اجتماعی آموزش (0.63)، بوده که در سطح 0.001 مثبت و معنادار شد. نتایج همچنین نشان داد انگیزه تحصیلی اثر مستقیم بر روی ساختار اجتماعی آموزش با ضریب مسیر (0.82) داشته است.نتیجهگیری: برای تدوین شایستگی ها و برخورداری از یک چارچوب شایستگی در حوزه معین و مورد نظر رویکردهای مختلفی می توانند مورد استفاده قرار گیرند. در این چارچوب، با توجه به حوزه های عملکردی و سطح و ماهیت رفتارهای مورد انتظار شایستگی ها را می توان به شایستگی فنی (تکنیکی)، شایستگی روش شناسی، شایستگی اجتماعی و شایستگی فردی، که نسبت آنها از شغلی به شغل دیگرمی تواند متفاوت باشد، تقسیم کرد. ترکیب انواع شایستگی ها با یکدیگر نوعی از شایستگی را به وجود می آورد که می توان از آن به عنوان شایستگی حرفه ای در عمل یاد کرد. سال های اخیر، یکی از موضوع های در حال ظهور این است که شایستگی ها و نقش های آن، عاملی کمک کننده به سازمان در رویارویی با محیط در حال تغییر می باشد. در این رابطه رویکرد شایستگی محور، افراد را در مرکز توجه قرار داده و اهمیت منابع انسانی را برای دستیابی به اهداف سازمانی برجسته می کند.
رویکردهای نوین آموزشی
سعید حق جو؛ ابراهیم ریحانی
چکیده
پیشینه و اهداف: پژوهشهای اخیر ریورا وسینکلیر و دیگران، تأثیر تواناییهای فضایی در دستیابی به اهداف مختلف در زمینههای متفاوت درسی و زندگی واقعی را نشان میدهند و نیاز به گسترش یادگیری آن را در تمامی سطوح تحصیلی پیشنهاد میکنند. رویکردهای سنتی گذشته به آموزش هندسه بر پایه طبقهبندی اشکال و اشیاء و خواص آنها به طور شهودی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: پژوهشهای اخیر ریورا وسینکلیر و دیگران، تأثیر تواناییهای فضایی در دستیابی به اهداف مختلف در زمینههای متفاوت درسی و زندگی واقعی را نشان میدهند و نیاز به گسترش یادگیری آن را در تمامی سطوح تحصیلی پیشنهاد میکنند. رویکردهای سنتی گذشته به آموزش هندسه بر پایه طبقهبندی اشکال و اشیاء و خواص آنها به طور شهودی و در نهایت اثبات رسمی متمرکز شده است. در حال حاضر تأکید بیشتر بر تواناییهای فضایی مانند چرخش ذهنی، بازنمایی اشیاء سه بعدی، و هماهنگی حرکت و موقعیت میباشد. قراردادن چنین تواناییهایی در کتابهای درسی نقش بسزایی در درک دانشآموزان از مفاهیم هندسه دارد. طبقهبندی سولو (Structure of Observed Learning Outcome) یکی از کاربردیترین نظریهها میباشد که در زمرهی چارچوبهای عمومی و موضعی رشد شناختی قرار میگیرد. اهمیت این نظریه در این است که میتواند در همه مقاطع و سنین، درک و فهم دانشآموزان از یک موضوع را مورد ارزیابی قرار دهد. هدف از این پژوهش، بررسی توانایی مهارتهای فضایی دانشآموزان در حل یک تکلیف و تجزیه و تحلیل پاسخهای آنها بر اساس طبقهبندی سولو است. نظریه سولو یکی از نظریههای آموزش ریاضی است که کاربرد زیادی در شناخت ما از درک و فهم دانشآموزان و یادگیری ریاضی دارد.روش ها: روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی میباشد. سؤالی از آزمون استاندارد پردو (Purdue) در مورد تجسم فضایی انتخاب گردیده که روایی صوری و محتوایی آن توسط سه نفر از اساتید آموزش ریاضی و چهار نفر از دبیران هندسه تأیید شده است. به کمک معیار آلفای کرونباخ، ضریب پایایی تقریبی آن به دست آمد. شرکت کنندگان در این مطالعه، 498 نفر از دانشآموزان پایه دهم، یازدهم و دوازدهم هستند که به طور خوشهای تصادفی چند مرحلهای، از مدارس نظری و فنی و حرفهای شهرستان بوشهر انتخاب شدهاند.یافتهها: نتایج نشان میدهند که در زمینه تجسم فضایی، دانشآموزان مدارس معمولی در سطح تکساختاری قرار دارند. در این آزمون دانشآموزان هنرستانی هیچکدام به سطوح چندساختاری و رابطهای نرسیدند. در حین بررسی پاسخها، نوع تفکر، راهحلهای چندگانه، استراتژیها و اشتباهات مفهومی رایج نیز تحلیل شده است.نتیجهگیری: مدل سولو به معلمان در مورد ارزیابی از نتایج یادگیری و بررسی درک و فهم دانشآموزان کمک میکند. در جهت بهبود درک دانشآموزان از تجسم فضایی و افزایش مهارتهای فضایی پیشنهاد میشود ارائه مسائلی از این دست در برنامهها و کتابهای درسی نیز مورد استفاده قرار گیرد. استفاده از هندسه پویا و نرمافزارها در جهت درک بهتر تجسم فضایی همانطور که تحقیقات ازدمیر و ایلدیز نشان میدهد تأثیر گذار است. همچنین استفاده از مدل سولو به پژوهشگران و معلمان برای ارزیابی درک دانشآموزان از یک موضوع پیشنهاد میشود. نتایج مطالعه برای برنامهریزان، مؤلفان کتابهای درسی و محققان بسیار حائز اهمیت است.
رویکردهای نوین آموزشی
سهراب سردشتی؛ مینو شفائی؛ فرهنگ مظفر
چکیده
پیشینه و اهداف: ساخت محیط یادگیری غنی از روابط اجتماعی که در آن تعاملات همسالان و یادگیری جمعی بتواند گسترش پیدا کند، هسته مرکزی تعلیم و تربیت آتلیه محور برای آموزش طراحی معماری را تشکیل میدهد. ابعاد اجتماعی آتلیه و فرصت هایی که برای همکاری و اشتراک به دست میدهد، به عنوان محرکی برای یادگیری عمل می کند و این فرهنگ آتلیه است که معنی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: ساخت محیط یادگیری غنی از روابط اجتماعی که در آن تعاملات همسالان و یادگیری جمعی بتواند گسترش پیدا کند، هسته مرکزی تعلیم و تربیت آتلیه محور برای آموزش طراحی معماری را تشکیل میدهد. ابعاد اجتماعی آتلیه و فرصت هایی که برای همکاری و اشتراک به دست میدهد، به عنوان محرکی برای یادگیری عمل می کند و این فرهنگ آتلیه است که معنی ماندگاری برای دانشجویان می یابد. یکی از شیوه های آموزشی تعامل محور که با تکثر دنیای امروز و ماهیت متفاوت رشته معماری و سیستم آموزش کارگاهی هماهنگ به نظر میرسد، شیوه آموزش انتقادی ابداع اندیشمند برزیلی پائولو فریره است. فریره هدف اساسی تعلیم و تربیت را پرورش انسانهای خلاق و منتقد میداند که تمامی افکار، عقاید و ارزشهای موجود در جامعه و هم چنین عملکرد افراد و نحوه برخورد با حوادث و وقایع مختلف را با دیدی انتقادی مینگرند و در یافتن ریشههای آن میکوشند. الگوی فریره در آموزش انتقادی بیشتر گفتوگوی انتقادی را در بر میگیرد که در آن شاگردان (کل کلاس) به ارائه دیدگاههای خود پرداخته و ارزیابیها و نقدها را بررسی می کنند. در ارزیابی اندیشه دیگران با آنها مشارکت دارند و همراه آنها با در هم آمیزی دیدگاهها و بررسی استدلالها به نگرش دقیقتر و جامعتر نسبت به موضوع پرداخته و راه حل های موثر را کشف میکنند. لذا میتوان استنباط کرد که شیوه آموزش انتقادی با ویژگی های خاص خود، پتانسیل بالا بردن کیفیت کلاسهای طرح معماری را دارا باشد. پژوهش حاضر با هدف تبیین چگونگی بکارگیری آموزش انتقادی در زمینه آموزش عالی ایران -رشته معماری- و بررسی چالشها و ارائه راهکار برای بهینه سازی شیوه در محیط مورد آزمون شکل گرفته است.روش ها: روش تحقیق روش کیفی (تفسیرگرا) و تحلیل داده ها به روش تحلیل محتوا بوده است. پس از تبیین چگونگی اجرای روش انتقادی در کلاس طرح معماری کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد گرگان 24 دانشجو به عنوان نمونه در دسترس انتخاب شدند و با بکارگیری موضوعی دو بخشی، امکان مقایسه دو روش (معمول و انتقادی) فراهم شد. در انتهای ترم با کدگذاری و تحلیل پاسخنامه های بازپاسخ دانشجویان مدل تحقیق تبیین گردید. برای تایید و توسعه نتایج، آزمون در سال تحصیلی بعد با گروه دیگری متشکل از 22 دانشجو تکرار شد.یافتهها: نتایج نشان داد سازوکار اثرگذاری آموزش انتقادی در قالب هشت مقوله افزایش انگیزه، بالا رفتن مهارتهای اجتماعی، گفتاری و اعتماد به نفس، ارتقاء سرعت و کیفیت روند پرورش ایده های معماری، ایجاد تنوع و سرزندگی، کاهش استرس و اضطراب، اتلاف وقت و بحثهای بیهوده، حاشیه نشینی آموزشی و خودسانسوری توسط دانشجویان درک شده است، که پنج مقوله اول در دسته بازخوردهای مثبت و سه مقوله دوم در دسته بازخوردهای منفی قرار می گیرند که در واقع چالشهای بکارگیری این روش در نظام آموزش معماری محسوب می گردند.نتیجهگیری: در انتها راهکارهایی برای غلبه بر چالشها پیشنهاد شده است که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد: انتخاب موضوع دارای واقعیت خارجی توسط دانشجویان، فازبندی کرکسیونهای دسته جمعی، استمرار روش برای نهادینه شدن آن، تغییر نگاه دانشجویان به استاد به مثابه منبع اطلاعات یا استاد به عنوان شخص برتر و معجزه گر و تغییر نگاه و کاهش بیاعتمادی دانشجویان نسبت به خودشان. همچنین ویژگیهایی برای معلم انتقادی نیز برشمرده شده که می توان به فروتنی، شوخ طبعی، ظرفیت بالای معلم در برابر خنده و شوخی، حوصله بسیار زیاد معلم در برابر بحثهای بیهوده و آشنایی معلم انتقادی با نظریه های روان شناسی و روان کاوی اشاره کرد.
رویکردهای نوین آموزشی
عترت لعل بخش؛ وحید قبادیان؛ شادی عزیزی
چکیده
پیشینه و اهداف: فاصله زیاد میان آموزههای آکادمیک در دانشکدههای معماری و کار حرفهای در جامعه موجب شده تافارغالتحصیلان دانشکدههای معماری اغلب با روند اشتغال و حل معضلات معماری جامعه بیگانه باشند و اینمی تواند یکی از دلایل ناکارامدی آموزش طراحی معماری در ایران باشد. یکی از شاخصههای مهم که از دیرباز هم در فرهنگ تعلیم ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: فاصله زیاد میان آموزههای آکادمیک در دانشکدههای معماری و کار حرفهای در جامعه موجب شده تافارغالتحصیلان دانشکدههای معماری اغلب با روند اشتغال و حل معضلات معماری جامعه بیگانه باشند و اینمی تواند یکی از دلایل ناکارامدی آموزش طراحی معماری در ایران باشد. یکی از شاخصههای مهم که از دیرباز هم در فرهنگ تعلیم و تربیت ایرانی حضور داشته و هم در دیدگاههای نوین تعلیم و تربیت در دنیا مطرح است آموزش مشارکتی و تعاملیست. در این شیوه یادگیرندگان با دغدغه منافع جمعی و حل مسئله بهصورت گروهی خو میگیرند. بنابراین پس از فارغالتحصیلی توانایی بالاتری در شناسایی معضلات اجتماع و حل مسائل با همکاری و تعامل سایرین کسب می کنند. این پژوهش با هدف ارائه مدلی برای آموزش طراحی معماری مشارکتی و تعاملی در راستای کاستن از فاصله میان آموزش آکادمیک و حرفه صورت گرفتهاست.روش ها: روش این پژوهش کیفی، علی معلولی و پسا اثبات گرایانه است که بهطور استقرایی و با گرداوری منظم و طبقه بندیشده دادههای درجه اول صورت گرفتهاست و بهدنبال اکتشاف مسائل پیرامونی آموزش طراحی معماری به شیوه مشارکتیاست.یافتهها: نتایج بهدستآمده از این پژوهش نشان میدهد که این مدل ضمن همافزایی در آموزش موجب کارامدی آموزش طراحی در میان دانشجویان شده ، میتواند فاصله میان آموزش آکادمیک و بازار کار را تا حدود زیادی کاهش دهد.نتیجهگیری: نتایج بررسیهای نظری و میدانی در خصوص مدل ارائه شده نشان میدهد که طراحی معماری به شیوه مشارکتی و تعاملی ضمن هم افزایی در آموزش موجب کارامدی آموزش طراحی در میان دانشجویان میشود. چرا که در این مدل از فاصله میان آموزش آکادمیک و زندگی روزمره دانشجویان کاسته میشود. در عین حال دانشجویان موفق به کسب منافع گروهی از طریق بالا بردن احساس همبستگی میگردند. در این مدل دانشجویان نسبت به محیط اطراف خود احساس مسئولیت نموده و شناخت بیشتری نسبت به محیط مصنوع پیرامون خویش کسب مینمایند. بنابراین با شناسایی معضلات معماری محیط اطراف خویش به صورت گروهی بهدنبال حل مسئله میگردند. دانشجویان در آتلیه طراحی معماری ضمن برقراری ارتباط و ایجاد فضای گفتگویی نه تنها در ارتقا توانمندی طراحی یکدیگر موثر واقع میگردند، بلکه با تبیین اهداف روشن و تعریف معضلات معماری پیرامونشان ، با شناسایی هدف مشترک به دنبال حل مسئله خواهند بود. بنابراین آموزش طراحی معماری مشارکتی موجب کم کردن فاصله میان آموزش و جامعه میشود. موجب ارتقا کارامدی آموزش آکادمیک طراحی معماری میگردد. یادگیرنده را برای زندگی شغلی و اجتماعی آماده میسازد. حس مسئولیت پذیری و تعهد در دانشجو نسبت محیط اطراف خویش را تقویت مینماید. موجب عینیت گرایی در آموزش میشود و آغازآموزش با توصیف مسائل زندگی روزمره و رسیدن به فهم دقیق از واقعیات جامعه را امکان پذیر میسازد. همچنین از طریق روابط اجتماعی، ساماندهی تجربه ، نوآوری و خلاقیت از طریق تکثر بی توافقی ، قابلیتهای یادگیری را افزایش میدهد. در شیوه آموزش طراحی معماری مشارکتی امکان انتقال تجارب میان مراتب مختلف دانشجویان ایجاد میشود. به این ترتیب و براساس این مدل از آموزش طراحی معماری، یکی ازمهمترین کمبودهای آموزش معماری که فاصله زیاد میان بازار کار و دانشگاه است از میان برداشته خواهد شد.