نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 گروه تکنولوژی آموزشی، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
2 مشاور صنعتی شرکت ملی صنایع ملی پتروشیمی، تهران، ایران
چکیده
پیشینه و اهداف: جهش سازمانها و شرکتها برای دستیابی به بازارهای بزرگ جهانی آنها را بر آن داشته است که اثربخش ترین و کارآمدترین روشها را برای این هدف بهکارگیرند. یکی از این روشها، روشهای نوین تدریس برای کارکنان است، که در پژوهش حاضر به منظور امکانسنجی کاربرد روشهای نوین تدریس در شرکت صنایع ملی پتروشیمی بهمنظور بهرهمندی شرکت و بهخصوص کارکنان از این روشهای تدریس مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته است.
روشها: پژوهش حاضر کاربردی و در قالب توصیفی - پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته تهیه شده است. پرسشنامه شامل پنج مؤلفه (سؤال) با 56 گویه است که به تفکیک آمادگی (17 گویه)، اثربخشی روشهای تدریس دورههای قبل (10 گویه)، کیفیت محتوای درسی (8 گویه)، فرصت توسعه روشهای نوین تدریس (12 گویه)، و فرصت توسعه روشهای نوین تدریس در تطابق با امکانات ساختاری و زیرساختی (9 گویه) مورد بررسی قرار داده است. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 85/0، 87/0، 85/0 70/0، 90/0محاسبه شد. داده ها در نرم افزار SPSS با استفاده از نمونه آزمون t مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت.
جامعه پژوهش حاضر شامل 270 نفر از کارکنان و مدیران ستادی از پایه 9 تا B (سطحبندی خاص کارکنان شرکت) شرکت ملی صنایع پتروشیمی است. برای نمونهگیری از جدول مورگان استفاده شده است که در آن براساس جامعه 270 نفری 120 نفر بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند که از این میان پرسشنامه 91 دریافت گردید.
یافتهها: نتایج بیانگر امکان پیادهسازی روشهای نوین تدریس در تطابق با ابعاد چندگانه است. در بین ابعاد امکانسنجی، به غیر از بعد انسانی که در وضعیت مطلوب قرار دارد؛ ابعاد دیگر در وضعیت مطلوبی قرار ندارد. برای این ابعاد t برابر با 40/8- در سطح معنیداری 000/0 پایینتر از میانگین فرضی(3) و نامطلوب گزارش شده است. پنج زمینه یا بُعد از امکانسنجی در حیطههای میزان آمادگی مدیران و کارکنان در استفاده از روشهای نوین تدریس، نگرش مدیران و کارکنان نسبت به کیفیت و اثربخشی روشهای تدریس در دورههای قبلی، نگرش مدیران و کارکنان نسبت به روشهای ارائه محتوا و کیفیت محتوای درسی، فرصتهای توسعه روشهای نوین تدریس در تطابق با نگرش مدیران و کارکنان، فرصتهای توسعه روشهای نوین تدریس در تطابق با امکانات ساختاری و زیرساختی مورد بررسی قرار گرفته است. بهجز سؤال اول بقیه سؤالات براساس آزمون t تکنمونه منفی بهدست آمد و نشان از وجود فاصله تا وضعیت مطلوب میباشد. همبستگی سؤالات 1 و 2و 3 و 4 و 5 به ترتیب 34/0، 69/0، 72/0، 66/0 و 53/0 گزارش شده است.آزمون فریدمن بهمنظور اولویتبندی و شناسایی مؤلفههایی که بیشترین مطلوبیت را دارد استفاده شد.
نتیجهگیری: نتایج استنباطی منتج از یافتههای آماری حاکی از آن است که آمادگی مدیران و کارکنان نسبت به ترویج فرهنگ استفاده از روشهای نوین تدریس طبق یافتهها در وضعیت مطلوب است.بنا بر این امکان پیادهسازی روشهای نوین تدریس از نگاه مدیران و کارکنان وجود دارد. در سایر ابعاد از جمله آگاهی، فنی، سازمانی، ساختاری و زیرساختی نشان از مهیا نبودن شرایط برای بهرهگیری از روشهای نوین تدریس وجود دارد. با نگاهی به یافته ها در ابعاد انسانی، فنی، سازمانی و ساختاری، میتوان ادعا کرد که شاخصهای امکانسنجی در شرکت در وضعیت مطلوبی قرار ندارد. به جز نگرش، پذیرش و استفاده از روشهای نوین تدریس که در وضعیت مطلوب و مناسب قرار دارد؛ بقیه شاخصها کمتر از حد متوسط میانگین میباشند.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
Feasibility of applying new teaching methods in national petrochemical company from the perspective of managers and staffs
نویسندگان [English]
- M. Mojadam 1
- Z. Khoshneshin 1
- A. Ghasemtabar 1
- A. Najafi 2
1 Department of Educational Technology, Faculty of Psychology and Education, Kharazmi University, Tehran, Iran
2 National Consultant of National Petrochemical Company, Tehran, Iran
چکیده [English]
Background and Objectives: The endeavor of organizations and companies to reach large global markets has led them to use the most effective and practical methods to reach this aim. One of these methods is the new teaching methods for employees which in the present study have been examined to determine the feasibility of applying new teaching methods in National Petrochemical Company of Iran, so that the company and especially its staff can benefit from these new teaching methods.
Methods: This study is designed in an applied and descriptive-surveying format using a researcher-made questionnaire. It includes five components with 56 items that have separately studied readiness (17 items), the effectiveness of the teaching methods of former courses (10 items), the quality of the teaching content (8 items), the opportunity to develop new teaching methods (12 items), and the opportunity to develop new teaching methods in accordance with structural and infrastructural facilities. The reliability of the questionnaire was estimated by Cronbach's alpha coefficient and found to be 0.85، 0.87، 0.85، 0.70، 0.90 respectively. Data were analysed in SPSS software using one sample t-test. The sample of the present study consisted of 270 staff and managers of National Petrochemical Company varying from grade 9 up to B (the specific levelling of the company’s staff). The Morgan Table was used for sampling in which from a population of 270, 120 individuals were selected as a sample from which 91 individuals received the questionnaire.
Findings: The results indicate the possibility of implementing new teaching methods in accordance with multiple dimensions. Among the dimensions of feasibility, except for the human dimension which is in the desired condition, other dimensions are not in the desired condition. For such dimensions, t is equal to -8.40 at the significance level of (0.000) which is lower than the assumed average (3) and is reported as undesirable. In the following five areas or dimensions of feasibility, the perspective of managers and staff were studied: 1) the amount of readiness of the managers and staff in using the new teaching methods; 2) the attitude of the managers and staff towards the quality and effectiveness of the teaching methods in the former courses; 3) the attitude of managers and staff towards the methods of presenting the teaching content and the quality of the teaching materials; 4) the opportunities for the development of new teaching methods in accordance with the attitude of the managers and the staff; 5) the opportunities for the development of the new teaching methods in accordance with the structural and infrastructural facilities in terms of the perspective of the managers and the staff. Except for the first question, for the rest of the questions, a negative value in a one sample t-test was shown which indicates there is a distance to reaching the desired situation. Moreover, the correlation among the components 1, 2, 3, 4, and 5 was also calculated which were 0.34, 0.69, 0.72, 0.66 and 0.53, respectively. Friedman test was used to prioritize and identify the components that are most desirable
Conclusions: The inferential results derived from the statistical findings showed that the readiness of the managers and the staff to promote the culture of using new teaching methods according to the findings is in desirable condition. So is possible that implication of the new teaching methods is predictable based on the perspective of the managers and the staff’s point of views. In other dimensions, such as knowledge, technical, organizational, structural and infrastructure, there are signs that optimized conditions to benefit from new teaching methods. Referred to generality of findings indicates the human, technical, organizational and structural dimensions, it can be claimed that the feasibility indicators are not in a desired condition in the company. Except for the attitude and acceptance of using new teaching methods that are in favorable and appropriate condition, the rest of the indicators are less than the average.
کلیدواژهها [English]
- Feasibility
- New training methods
- Training
COPYRIGHTS
©2021 The author(s). This is an open access article distributed under the terms of the Creative Commons Attribution (CC BY 4.0), which permits unrestricted use, distribution, and reproduction in any medium, as long as the original authors and source are cited. No permission is required from the authors or the publishers.
ارسال نظر در مورد این مقاله