فناوری آموزش
محمد امین قشمی؛ فخرالسادات نصیری
چکیده
پیشینه و اهداف: ترقی و توسعه یک کشور، بیش از هر چیز وابسته به منابع انسانی آن است. نیروی انسانی است که با قدرت اندیشه و بهره گیری بهینه از منابع مادی، موجبات ترقی جامعه میشود. این موارد موجب شده که سیاستگذاران و اندیشمندان مفهوم کارآفرینی را بیش از پیش مورد توجه قرار دهند تا آنجا که آخرین الگوی توسعه، توسعه برخاسته از کارآفرینی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: ترقی و توسعه یک کشور، بیش از هر چیز وابسته به منابع انسانی آن است. نیروی انسانی است که با قدرت اندیشه و بهره گیری بهینه از منابع مادی، موجبات ترقی جامعه میشود. این موارد موجب شده که سیاستگذاران و اندیشمندان مفهوم کارآفرینی را بیش از پیش مورد توجه قرار دهند تا آنجا که آخرین الگوی توسعه، توسعه برخاسته از کارآفرینی قلمداد می شود. از همین رو نیاز به دانش آموختگان و دانشجویان کارآفرین افزایش یافته و هدف بسیاری از دانشگاه های معتبر جهان، پرورش دانشجویان و در نتیجه دانش آموختگان کارآفرین است. در شکل گیری رفتار کارآفرینانه عوامل گوناگونی تاثیرگذارند که خودکارآمدی یکی از مهمترین عوامل موثر بر آن است. خودکارآمدی یکی از موارد استعداد شناختی کارآفرینی محسوب میشود. بنابراین شناخت عوامل مرتبط با رفتارکارآفرینانه دانشجویان همچون مهارتهای ارتباطی و سواد اطلاعاتی، میتواند بستر مناسبی برای رشد نگرش و رفتار کارآفرینی فراهم نماید و در نهایت با پرورش این استعدادها میتوان از زمینههای موجود کارآفرینی بهره برداری کرده و به پیامدهای مثبت در آموزش عالی دست یافت. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین مهارتهای ارتباطی با خودکارآمدی کارآفرینانه دانشجویان با نقش میانجی سواد اطلاعاتی بود.روشها: روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل 6701 نفر از دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه بوعلی سینا بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقهای و بر اساس جدول کرجسی و مورگان 364 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه های استاندارد خودکارآمدی کارآفرینانه، مهارت های ارتباطی و سواد اطلاعاتی استفاده شد. روایی پرسشنامه ها با استفاده از روایی محتوایی و صوری، و پایایی آن نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و به ترتیب 95/0، 85/0 و 95/0 برآورد گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد.یافتهها: نشان داد کلیه روابط بین متغیرها معنیدار بوده و مدل نظری پژوهش تأیید و به عنوان مدل نهایی پذیرفته میشود. نقش میانجیگری سواداطلاعاتی نیز آشکار شد و رابطه بین مهارتهای ارتباطی با سواد اطلاعاتی و مؤلفه های آن مثبت و معنیدار بوده و مهارت های ارتباطی و مؤلفه های آن پیش بینی کننده سواد اطلاعاتی بود. همچنین بین مهارتهای ارتباطی با خودکارآمدی کارآفرینانه و مؤلفه های آن رابطه مثبت و معنادار وجود دارد.نتیجهگیری: بین مهارتهای ارتباطی با خودکارآمدی کارآفرینانه دانشجویان با نقش میانجی سواد اطلاعاتی رابطه وجود دارد. پژوهش حاضر مانند هر پژوهش دیگر با محدودیتهایی همانند محدود بودن ابزار گردآوری داده ها به پرسشنامه و عدم استفاده از سایر ابزارها و محدویت های جغرافیایی و دوره تحصیلی مواجه بود. بنابراین پیشنهاد می شود پژوهش حاضر در سایر مناطق جغرافیایی و دورههای تحصیلی انجام شود تا قدرت تعمیم یافته ها افزایش یابد. در راستای نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد میشود با برگزاری کارگاه ها و کلاسهای آموزشی، دانشجویان را با شیوههای شایسته برقراری ارتباط و مهارت های آن آشنا نموده و در این زمینه توانمند سازند. توصیه میشود مسئولین و اساتید گرامی با عنایت به تاثیرات مهم مهارتهای ارتباطی و سواد اطلاعاتی، خود در درجه اول بیش از بیش به این امر مهم توجه کرده و آنها را بیشتر رعایت نمایند تا الگوی مناسبی برای دانشجویان باشند. پیشنهاد بعدی این است که دانشگاه باید نسبت به دسترسی مناسب تر و بهره گیری بهینه از اطلاعات اقدام کند.
آموزش عالی
پروانه تقی نژاد؛ عزت الله نادری؛ مریم سیف نراقی
چکیده
پیشینه و اهداف: مقاله حاضر باهدف تحلیل کلمات و واحدهای معنایی استفادهشده برای تعریف کارآفرینی و توصیف کارآفرین در مقالات پژوهشی آموزش کارآفرینی در مؤسسات آموزش عالی انجامشده است.روشها:مطالعه حاضر به لحاظ ماهیت، سنتز پژوهشی (مروری نظاممند بر متون)، ولی به لحاظ روشهای تجزیهوتحلیل، جزو پژوهشهای تحلیلی-ترکیبی است. برای ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: مقاله حاضر باهدف تحلیل کلمات و واحدهای معنایی استفادهشده برای تعریف کارآفرینی و توصیف کارآفرین در مقالات پژوهشی آموزش کارآفرینی در مؤسسات آموزش عالی انجامشده است.روشها:مطالعه حاضر به لحاظ ماهیت، سنتز پژوهشی (مروری نظاممند بر متون)، ولی به لحاظ روشهای تجزیهوتحلیل، جزو پژوهشهای تحلیلی-ترکیبی است. برای این منظور از فنون تحلیل مضمون و تحلیل متن استفاده گردید. تمام مقالات نمایه شده در پایگاه استنادی علوم جهان اسلام که موضوع آنها «آموزش کارآفرینی» در آموزش عالی بودند بهعنوان جامعه آماری انتخاب شدند. با راهبرد جستجوی برگزیده، تعداد 137 مقاله بازیابی شد که بعد از ملاحظه معیارهای مطالعه از قبیل داشتن داوری همتا و بحث شدن آموزش کارآفرینی در دانشگاه، 92 مقاله برای تحلیل باقی ماندند. در این فرآیند با استفاده از نرمافزارهای تکستاستات-2، ماکسکیودا-10 و اکسل، جملاتی که به تعریف کارآفرینی یا توصیف فرد کارآفرین پرداخته بودند، تحلیل شدند.یافتهها:یافتههای مقاله در سطح اول تحلیل، یعنی تحلیل «واژگان»، نشان داد که در متون پژوهشی در ایران، ده توصیف اول (به عبارتی ده واژه اول) که برای تعریف کارآفرینی یا توصیف کارآفرین بیشتر مورداستفاده قرارگرفتهاند به ترتیب عبارتند: نوآوری (فراوانی 156 و 8/8 درصد)، منبع (فراوانی 100 و 7/5 درصد)، کار/ فعالیت (فراوانی 75 و 2/4 درصد)، فرآیند (فراوانی 54 و 1/3 درصد)، کسبوکار (فراوانی 43 و 4/2 درصد)، خطرپذیری/ ریسکپذیری (فراوانی 43 و 4/2 درصد)، اقتصاد (فراوانی 41 و 3/2 درصد)، خلق/ ایجاد (فراوانی 41 و 3/2 درصد)، فرصت (فراوانی 38 و 2/2 درصد). یافتههای سطح دوم تحلیل، یعنی تحلیل واحدهای معنایی، نشان داد که بیشترین واحد معنایی در سطح تحلیل مقولههای اصلی مربوط به توصیف «ویژگیهای فرد کارآفرین» است. در بین تمام زیر مقولههای تحلیل واحدهای معنایی، ده واحد معنایی که بیشتر از بقیه به آنها پرداختهشده است به ترتیب عبارت است از: واحد معنایی «مخاطره پذیری یا ریسکپذیری» با 33 واحد معنایی در اولویت اول قرار دارد. در اولویت دوم واحد معنایی «فرصتطلب» بودن فرد کارآفرین با 22 واحد معنایی و «نوآوری» با 16 واحد معنایی در اولویت سوم قرار داشتند. اولویتهای بعدی به ترتیب عبارتند از: «ایجاد کسبوکار (جدید)» با تعداد 16 واحد معنایی،«عرضه محصول جدید به بازار» با تعداد 13 واحد معنایی، «خلاقیت» فرد کارآفرین با 13 واحد معنایی، «توانایی بسیج منابع» با 12 واحد معنایی،«اعتمادبهنفس» با 12 واحد معنایی؛ «بهبود وضعیت اقتصادی» با 11 واحد معنایی و «عرضه خدمتی جدید» با تعداد 8 واحد معنایی. مقایسه دو سطح تحلیل نشان داد که در ده مؤلفه اول هر دو سطح تحلیل، همپوشانی زیادی وجود دارد؛ ولی با مقایسه ترتیب اولویتبندی مؤلفهها، میتوان دریافت که محققان در ایران، کارآفرینی را بیشتر تحت سیطره افراد «مخاطره پذیر/ ریسکپذیر» و «فرصتطلب» میدانند و ویژگی «نوآوری» آنها در مرتبه سوم اولویت قرار دارد. درحالیکه در تعریف و توصیف کارآفرینی و زیر موضوعات آن، واژه «نوآوری» بیشترین کاربرد را داشته است.نتیجهگیری: نتیجه بهدستآمده حاکی از آن است که: اولاً، هم در سطح واحدهایی معنایی و هم در سطح واژگان مورداستفاده، متخصصان آموزش کارآفرینی در دانشگاههای ایران، همسو با متخصصان امر، آن را محرک نوآوری و منتهی به خلق کسبوکار و ایجاد اشتغال میدانند. دوم اینکه، چون در هر دو سطح تحلیل، یافتهها حاکی از توجه بیشتر به ویژگیهای فرد کارآفرین است؛ لذا شاید بتوان نتیجه گرفت که متخصصان آموزش کارآفرینی در دانشگاههای ایران، کارآفرین شدن را یک ویژگی فردی میدانند؛ از همین رو است که بهنوعی بر ویژگیهای افراد کارآفرین تأکید و توجه وجود دارد. سوم و شاید مهمترین نتیجه اینکه، علیرغم گستره و تنوع مفاهیمی که در متون آموزش کارآفرینی در ایران به آن توجه شده است، شاید سرفصل برنامههای درسی مصوب و موردقبول همگان برای آموزش کارآفرینی به دانشجویان وجود نداشته باشد؛ و در هر یک از دورههای انجامشده، بعدی خاص آموزش داده شود و بسیاری از موضوعات دیگر مورد غفلت قرار بگیرد یا زمان لازم برای پرداختن به آنها فراهم نشود. گردآوری جامعومانع منابع موردنظر هدف تحقیق و نیز استخراج جملات از متن اصلی مقالات برگزیدهشده برای تحلیل، محدودیتهای اصلی تحقیق حاضر بودند.
مرتضی خوارزمی؛ حسین زینلی پور؛ اقبال زارعی
چکیده
پیشینه و اهداف: در حـال حاضـر، توسـعه کـارآفرینی هـسته برنامههای توسعه کشورها است. از این رو سرمایهگذاری در قابلیتهای کـارآفرینی منـابع انسانی جایگاه ویژهای دارد. انتظار میرود دانشگاهها در توسعه قابلیتهای کارآفرینی، نقش محوری ایفا نمایند. از دانشگاهها انتظار میرود که در کشور، با یک جریان نوآور، قابلیتهای کارآفرینی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در حـال حاضـر، توسـعه کـارآفرینی هـسته برنامههای توسعه کشورها است. از این رو سرمایهگذاری در قابلیتهای کـارآفرینی منـابع انسانی جایگاه ویژهای دارد. انتظار میرود دانشگاهها در توسعه قابلیتهای کارآفرینی، نقش محوری ایفا نمایند. از دانشگاهها انتظار میرود که در کشور، با یک جریان نوآور، قابلیتهای کارآفرینی مورد نیاز جامعه را فراهم کنند. همچنین، دانشگاه میتواند قابلیتهای کارآفرینی شامل دانش، مهارت و نگرش کارآفرینی را در دانشآموختگان ایجاد کند و دانشآموختگان بهعنوان عاملان تغییر اجتماعی، این قابلیتها را در جامعه ترویج دهند. امروزه، کارآفرینی دانشگاهی یک آرمان پیشرفته و جذاب برای آموزش عالی است. در دنیای رقابتی آینده، دانشگاهها برای حفظ بقای خود راهی جز حرکت به سمت کارآفرینی دانشگاه ندارند. برای رسیدن به این منظور باید تغییراتی در فرآیندهای آموزشی و پژوهشی، ساختار، فرهنگ، شیوه و محتوای تعامل دانشگاهها با بنگاهها و دولت ایجاد شود. دانشگاه در توسعه کارآفرینی نقش تعیینکننده دارد. ایجاد و توسعه کارآفرینی در نظام آموزشی و تبدیل آن به فرهنگی نهادی شده، مستلزم شناسایی و تعیین سیاستها و اصولی است که راهکارهای مربوطه را نشان میدهد. هدف از انجام این پژوهش تبیین ویژگیهای محتوای آموزشی با تأکید بر مهارتهای کارآفرینی در رشتههای فنی مهندسی و مقایسه آن با وضع موجود در دانشگاه هرمزگان بود.روشها: روش این پژوهش ترکیبی متوالی اکتشافی بود. جامعه در بخش کیفی شامل کلیه کارآفرینان برتر و اساتید دانشگاهی و در بخش کمی شامل کلیه دانشجویان و اساتید دانشگاه هرمزگان بود. مشارکتکنندگان در بخش کیفی به روش موارد مطلوب و در بخش کمی روش نمونهگیری طبقهای نسبی انتخاب شدند. حجم نمونه را در بخش کیفی اشباع اطلاعاتی و در بخش کمی فرمول کوکران تعیین کرد. ابزار گردآوری دادهها مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی دادههای کیفی بهوسیله چک کردن اعضا و سه سوسازی و در بخش کمی بهوسیله روایی محتوایی و سازه و پایایی بهوسیله آلفای کرانباخ تائید شد. دادههای کیفی بهوسیله تحلیل مضمون و دادههای کمی بهوسیله آمار توصیفی، t تک گروهی و تحلیل عاملی تأییدی تحلیل شدند.یافتهها: مقولات استخراج شده شامل ارتقا مهارتهای فردی، کاربردی ساختن محتوا، اصول فنی کارآفرینی و محتوای انعطافپذیر بود. نتایج بررسی کمی دادهها نشان دهنده وضعیت نامطلوب ویژگیهای برشمرده برای محتوای آموزشی در دانشگاه هرمزگان بود.نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان داد که از نظر کارآفرینان و اساتید مورد مصاحبه ویژگیهایی چون ارتقا مهارتهای فردی، محتوای انعطافپذیر، محتوای کاربردی و توجه به اصول فنی کارآفرینی از جمله ویژگی های مهمی است که میتواند باعث شود مهارتهای کارآفرینی در میان دانشجویان افزایش یابد. پیشنهاد پژوهش این است که به افزایش تواناییهای فردی از جمله خلاقیت، مهارتهای ارتباطی، مهارتهای عاطفی توجه بیشتری شود. همینطور که محتوای آموزشی از بعد تئوری فاصله گرفته و با وارد کردن دانشجویان رشتههای فنی به حیطه عمل به شکلهای مختلف، زمینه را برای رشد مهارتهای کارآفرینی در این افراد بیشتر فراهم آورد. همینطور پیشنهاد میشود اساتید رشته های فنی مهندسی در انتخاب محتوای آموزشی به نیازها، علایق و استعدادهای دانشجویان خود توجه داشته باشند تا مشکل بیانگیزگی آنها در جهت یادگیری کاهش یابد.
روانشناسی فناوری آموزش
علی ربیعی؛ زهرا نظریان
چکیده
یکی از اهداف مهم نظام آموزش عالی کشور، پرورش نیروی انسانی متخصص و مورد نیاز جامعه است. با توجه به روند افزایش جمعیت و تقاضا برای ورود به دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی از یکسو و مشکلات اقتصادی دولت از سوی دیگر، مسأله «کارآفرینی» اهمیت ویژهای یافته است. در این راستا مطالعه حاضر با هدف بررسی و ارزیابی قابلیتهای کارآفرینی ...
بیشتر
یکی از اهداف مهم نظام آموزش عالی کشور، پرورش نیروی انسانی متخصص و مورد نیاز جامعه است. با توجه به روند افزایش جمعیت و تقاضا برای ورود به دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی از یکسو و مشکلات اقتصادی دولت از سوی دیگر، مسأله «کارآفرینی» اهمیت ویژهای یافته است. در این راستا مطالعه حاضر با هدف بررسی و ارزیابی قابلیتهای کارآفرینی (ریسک پذیری، انگیزه پیشرفت، کنترل درونی، میل به استقلال و خلاقیت) دانشجویان دانشگاه پیام نور شکل گرفته است. در این مطالعه از 450 نفر از دانشجویان این دانشگاه در تهران خواسته شد تا به سؤالات پرسشنامهای با ضریب آلفای کرونباخ 89/0 و شیوه لیکرت پاسخ گویند. نتایج مطالعه نشان میدهد که میان خلاقیت و استقلالطلبی دانشجویان و تمایل آنها به کارآفرینی رابطه معناداری وجود دارد؛ ریسک پذیری در دانشجویان مرد بیشتر از دانشجویان زن و در مقابل کانون کنترل درونی و استقلال طلبی در دانشجویان زن به طور معناداری از دانشجویان مرد بیشتر است. انگیزه پیشرفت، کانون کنترل درونی و استقلالطلبی در دانشجویان علوم پایه و مهندسی به طور معناداری بیشتر از دانشجویان علوم انسانی و خلاقیت در دانشجویان غیر شاغل به طور معناداری بیشتر از دانشجویان شاغل است. کانون کنترل درونی و انگیزه پیشرفت در دانشجویانی که دوره آموزشی کارآفرینی گذراندهاند به طور معناداری بیشتر از دانشجویانی است که دوره آموزشی کارآفرینی را نگذراندهاند و فعالیتهای آموزشی دانشگاه با مؤلفههای خلاقیت و انگیزه پیشرفت مرتبط است.
روانشناسی فناوری آموزش
عباسعلی رستگار؛ مهدی ملک دار؛ مهدی تاج الدین
چکیده
امروزه محققین بسیاری به بررسی علل شکاف بین دانشگاه و صنعت پرداختهاند تا از این طریق بتوانند عوامل تأثیرگذار بر رشد و توسعه اقتصادی را بیابند.این محققین در جوامع صنعتی به این نتیجه رسیدهاند که عامل رشد و توسعه اقتصادی، کارآفرینی میباشد و به همین منظور کارآفرینی جایگاه ویژهای در چنین کشورهایی پیدا کرده است. این مقاله بهدنبال ...
بیشتر
امروزه محققین بسیاری به بررسی علل شکاف بین دانشگاه و صنعت پرداختهاند تا از این طریق بتوانند عوامل تأثیرگذار بر رشد و توسعه اقتصادی را بیابند.این محققین در جوامع صنعتی به این نتیجه رسیدهاند که عامل رشد و توسعه اقتصادی، کارآفرینی میباشد و به همین منظور کارآفرینی جایگاه ویژهای در چنین کشورهایی پیدا کرده است. این مقاله بهدنبال پاسخگویی به این پرسشها است، که آیا تفاوتی میان دانشجویان کارآفرینی باتوجه به آموزشهایی که دیدهاند و دانشجویان رشتههای دیگر مدیریت وجود دارد یا خیر؟ میزان تمایلات فکری دانشجویان دو دانشگاه مذکور با توجه به چهار ربع مغزی ندهرمان از سیستم متعادل آموزشی برخوردار است؟ تا چه میزان آموزشهای کارآفرینی در تعیین تمایل فکری آنان نقش ایفا میکنند؟ و در نهایت میزان بسترهای ظرفیتهای بالقوه کارآفرینی در دو دانشگاه چگونه است؟ در این پژوهش از نظریه چهار ربع مغزی ندهرمان برای پاسخ به پرسشها استفاده شده است. یافتههای تحقیق بر تأثیر چشمگیر آموزش در تعیین ترجیحات فکری و بسترهای مناسب برای آموزش کارآفرینی در دو دانشگاه دلالت داشت. همچنین ملاحظه شد، دانشجویان مدیریت دانشگاه سمنان نسبت به دانشجویان مدیریت کارآفرینی دانشگاه تهران به صورت متعادلتری از هر دو نیمکره مغزشان بهره میبرند.
مدیریت آموزشی
حسین صفرزاده؛ محمود احمدی شریف؛ غلامرضا کارگریان مروستی
چکیده
در هزاره سوم که لازمه رشد اقتصادی در آن توسعه مراکز تولید دانش، فناوری و مهارتهای فنی است، از کارآفرینی میتوان به عنوان یکی از مهمترین موتورهای رشد و توسعه یاد کرد. اینجاست که نقش کارآفرین و نیاز به کارآفرینی در جامعه مشخص میشود. طبیعی است، بارزترین چیزی که میتواند ما را به این مقصود برساند دانشگاهها و مراکز کارآفرینی ...
بیشتر
در هزاره سوم که لازمه رشد اقتصادی در آن توسعه مراکز تولید دانش، فناوری و مهارتهای فنی است، از کارآفرینی میتوان به عنوان یکی از مهمترین موتورهای رشد و توسعه یاد کرد. اینجاست که نقش کارآفرین و نیاز به کارآفرینی در جامعه مشخص میشود. طبیعی است، بارزترین چیزی که میتواند ما را به این مقصود برساند دانشگاهها و مراکز کارآفرینی است. در این مقاله سعی بر آن است که ارتباط آموزش و نوع آموزشهای لازم با کارآفرینی و روند اجرایی کار آفرینی را روشن کنیم. در تجزیه و تحلیل استنباطی و آزمون فرضیه های این تحقیق که روش آن بر اساس هدف تحقیق، توسعه ای بوده و به صورت پیمایشی مقطعی انجام گرفته، از سه آزمون «کالموگروف- اسمیرنف»، «آزمون t یک نمونه» و «آزمون رتبه بندی فریدمن»، استفاده شده است. نتیجه تحقیق نشان داده است که در میان عوامل داخلی دانشگاه، فرآیند های دانشگاهی و در میان عوامل احیای سازمانی(دانشگاهی)، اعمال رهبری تحول بخش و در میان تغییرات اساسی و بنیادی دانشگاه، ایجاد یک محیط پویا و علمی بیشترین تأثیر را در شکل گیری و استقرار دانشگاههای کارآفرین دارند. در پایان مقاله نیز نتیجه گیری هایی به عمل آمده و براساس آن پیشنهادات خاصی در راستای توسعه «آموزش کارآفرینی» جهت استقرار دانشگاههای کارآفرین ارائه گردیده است.