تهیه و تدوین محتوای الکترونیکی
مهدیه خسروی چهکندک؛ محمد علی رستمی نژاد؛ محمد اکبری بورنگ
چکیده
پیشینه و اهداف: در دنیای امروز و در محیط های کسب وکار رقابتی ظرفیت ها، شایستگی ها و قابلیت های نیروی انسانی و شناسایی، پرورش و روزآمدسازی آنها نقش بسیار تعیین کنندهای در بقا و ادامه حیات سازمان دارد و سازمان ها بدون برنامه نظاممند به هیچ عنوان نم یتوانند از کنار آنها بگذرند. نیروی انسانی به عنوان ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در دنیای امروز و در محیط های کسب وکار رقابتی ظرفیت ها، شایستگی ها و قابلیت های نیروی انسانی و شناسایی، پرورش و روزآمدسازی آنها نقش بسیار تعیین کنندهای در بقا و ادامه حیات سازمان دارد و سازمان ها بدون برنامه نظاممند به هیچ عنوان نم یتوانند از کنار آنها بگذرند. نیروی انسانی به عنوان منابع استراتژیک و سرمایه های دانشی سازمان ها شناخته میشوند و قطعاً هرگونه بی توجهی به توانایی ها و شایستگی های آنها سازمانها را خلع امتیاز رقابتی کرده و آنها را قربانی تغییرات و رقابت های شدید میکند. پیشرفت تکنولوژی و دیجیتالی شدن زندگی انسان در چند سال اخیر باعث ایجاد نیازهای جدیدی در بازار کار و حتی زندگی مردم شده است که در نتیجه بازار مشاغل روز به روز تغییر کرده و انواع و اقسام شغلهای مختلف بهوجود آمده است. حضور گسترده کسب وکارها در وب و شبکه های اجتماعی و استفاده از سایت و وبلاگ برای معرفی و فروش محصولات باعث شده که نیاز به تولید محتوا و درنتیجه نیاز به متخصص تولید محتوای الکترونیکی هم بیش از هر زمان دیگری احساس شود. در این راستا هدف پژوهش حاضر شناسایی شایستگی های حرفه ای متحصصان تولید محتوای الکترونیکی است.روشها: پژوهش با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوای کیفی انجام شد. داده های موردنیاز برای دستیابی به هدف پژوهش از طریق بررسی اسناد و متون داخلی و خارجی و مصاحبه با خبرگان، اساتید و دانشجویان مقطع ارشد و دکتری تکنولوژی آموزشی، فناوری اطلاعات، رایانه و برنامه ریزی درسی صاحب تجربه در زمینه آموزش الکترونیکی که تجربه تولید محتوای الکترونیکی را دارند، گردآوری شد. ابتدا در گام اول برای شناسایی شایستگی های متخصص تولید محتوای الکترونیکی، با روش مرور مطالعاتی نقلی مقالات، کتب، نشریات و سایت های معتبر علمی داخلی و خارجی مرتبط با برنامه درسی تولید محتوای الکترونیکی مورد بررسی قرار گرفتند. جهت انتخاب منابع علمی از سایتهای معتبر همچون ScienceDirect SAGE, Elsevier, Scopus, Eric)) استفاده شد. ملاک شمول در مورد مقالات و منابع این سایت ها این بود که مقالات موردنظر در بازه سالهای 2000 تا 2021 باشند و همچنین در ارتباط با تولید محتوای الکترونیکی و معیارهای شایستگی در برنامه درسی باشند. در گام دوم بعد از شناسایی عناصر و شاخصها با خبرگان، اساتید و دانشجویان مقطع ارشد و دکتری تکنولوژی آموزشی، فناوری اطلاعات، رایانه و برنامهریزی درسی صاحب تجربه در زمینه آموزش الکترونیکی که تجربه تولید محتوای الکترونیکی را دارند، در مورد این شاخص ها و میزان اهمیت و کفایت هر یک مصاحبهای به صورت مصاحبه نیمه ساختار یافته صورت گرفت. هدف از مصاحبه ها شناسایی ابعاد و مؤلفههای پنهان یا شاخص هایی بود که در مبانی نظری و پژوهش های پیشین ممکن بود به آنها اشارهای نشده باشد. قلمروی پژوهش کلیه اساتید و دانشجویان مقطع ارشد و دکتری تکنولوژی آموزشی، فناوری اطلاعات، رایانه و برنامهریزی درسی صاحب تجربه در زمینه آموزش الکترونیکی و تولید محتوای الکترونیکی بودند. نمونه پژوهش به صورت هدفمند و بر مبنای اصل کفایت دادهها تعیین شد.یافتهها: یافتههای پژوهش شایستگی های حرفهای متخصصان تولید محتوای الکترونیکی را در سه درونمایه شناختی (با دو طبقه دانش تخصصی رشته تولید محتوای الکترونیکی و دانش عمومی)، شایستگی های مهارتی (با چهار طبقه مهارتهای آموزشی، مهارتهای طراحی، مهارتهای تولید و مهارتهای نرم) و شایستگی های نگرشی (با سه طبقه اصول نگرشی مربوط به رشته تولید محتوای الکترونیکی، اصول اخلاقی و اصول فرهنگی و اجتماعی) شناسایی کرد.نتیجهگیری: یافته های این پژوهش میتواند در مراحل مختلف طراحی برنامه درسی تولید محتوای الکترونیکی مبتنی بر شایستگی مورد استفاده قرار گیرد.
آموزش الکترونیکی
نجف طهماسبی پور؛ فریده حمیدی؛ زهرا کاظمی
چکیده
پیشینه و اهداف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی استفاده از محتوای الکترونیکی درس ریاضی بر یادگیری خودتنظیم و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان نهم بود.روشها: این تحقیق از نوع نیمه آزمایشی پیشآزمون، پسآزمون با گروه کنترل و جامعه مورد نظر، دانشآموزان سال سوم دوره اول متوسطه (نهم) دبیرستان دولتی پروین اعتصامی شهرستان الیگودرز بود که ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی استفاده از محتوای الکترونیکی درس ریاضی بر یادگیری خودتنظیم و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان نهم بود.روشها: این تحقیق از نوع نیمه آزمایشی پیشآزمون، پسآزمون با گروه کنترل و جامعه مورد نظر، دانشآموزان سال سوم دوره اول متوسطه (نهم) دبیرستان دولتی پروین اعتصامی شهرستان الیگودرز بود که در سال96-97 به تحصیل مشغول بودند. حجم نمونه ۴۰ نفر بود که به روش نمونهگیری در دسترس از بین کلاسهای سال سوم متوسطه اول انتخاب شدند.20 نفر بهعنوان گروه آزمایش و 20 نفر بهعنوان گروه کنترل تعیین شدند. گروه آزمایش در ده جلسه یک ساعته مورد آموزش الکترونیک درس ریاضی قرار گرفتند.پیش از اجرای پژوهش و با اتمام برنامه های آموزش گروهی، پرسشتامه خودتنظیمی بوفارد و پرسشنامه محققساخته برای تعیین نمره پیشرفت تحصیلی در درس ریاضی بر روی شرکت کنندگان انجام گردید.یافتهها: نتایج نشان داد که آموزش با استفاده از محتوای الکترونیکی بر روی گروه آزمایش که این برنامه را دریافت کردهاند، در مقایسه با دانشآموزان گروه کنترل که این برنامه را دریافت نکردهاند، تأثیر معنیداری داشت؛ بهطوریکه موجب افزایش یادگیری خودتنظیمی و پیشرفت تحصیلی درس ریاضی در گروه آزمایش شد ( بهعبارت دیگر، پس از تعدیل نمرههای پیش آزمون، عامل بین آزمودنیهای دو گروه اثر معناداری داشت. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت، بهکارگیری محتوای الکترونیکی بر خودتنظیمی شناختی دانشآموزان پایه نهم مؤثر است. میزان اثر بهکارگیری محتوای الکترونیکی بر خودتنظیمی شناختی6/27 درصد بود. نتیجهگیری: در این رویکرد آموزشی، دانش آموزان بازخورد مناسبی اخذ کرده و با راهکارهای مطلوب، از وقت مورد نظر برای فرایند یادگیری درس ریاضی بهره می بردند. توجه به پتانسیلهای متعدد صوتی، تصویری، طراحی و انیمیشن، نرمافزارهای چند رسانه ای، بطور همزمان چندین حس را تحریک کرده، باعث می شود که دانشآموزان بتوانند مطالب را جذابتر، با تنوع بیشتر و جامع تر درک کرده و موجب افزایش انگیزش تحصیلی آنان، به منظور فراگیری و فهم مناسبتر شود. استفاده از تکنیک خودتنظیمی در چارچوب ابزارهای چندرسانهای، فرایندهای پردازش اطلاعات را تقویت می کند کاربرد بموقع و مناسب این ابزارها، موجب وسعت بخشیدن به فرایندهای درکی، آسان سازی موقعیتهای شناختی، روان شدن برنامه های حل مسأله، افزایش خودانگیختگی، احساس خودکارآمدی و گسترش میزان تمرکز و هشیاری، یا به عبارتی باعث ایجاد خودتنظیمی بالا در فرایند یادگیری می شود. شرایط بوجود آمده در مسیر آموزش و یادگیری و نیز در زمانی طولانی تقریباً ثابت و عموما پایدار می باشد.
یادگیری الکترونیکی
خدیجه علی آبادی؛ حامد عباسی
چکیده
پیشینه و اهداف:پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر محتوای الکترونیکی تولید شده مبتنی بر الگوی چندرسانهای نئو و نئو با الگوی چند رسانهای محقق ساخته بر یادگیری دانشجو معلمان در آموزش برد هوشمند صورت گرفته است. برای تولید محتوای الکترونیکی چندرسانهای، الگوهای مختلفی ارائه شده است که الگوی چرخه حیات توسعه نرمافزار و الگوی طراحی و تولید ...
بیشتر
پیشینه و اهداف:پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر محتوای الکترونیکی تولید شده مبتنی بر الگوی چندرسانهای نئو و نئو با الگوی چند رسانهای محقق ساخته بر یادگیری دانشجو معلمان در آموزش برد هوشمند صورت گرفته است. برای تولید محتوای الکترونیکی چندرسانهای، الگوهای مختلفی ارائه شده است که الگوی چرخه حیات توسعه نرمافزار و الگوی طراحی و تولید چندرسانهای آموزشی نئو و نئو با رویکرد سازندهگرایی میباشد.روشها: جامعه آماری 310 نفر دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان پردیس الزهراء زنجان بود که به روش نمونهگیری هدفمند تعداد 110 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. به صورت تصادفی تعداد 55 نفر در قالب 2 کلاس در گروه آزمایشی الگوی نئو و نئو و 55 نفر در قالب 2 کلاس در گروه آزمایشی الگوی چندرسانهای طراحی شده قرار گرفتند. نوع تحقیق بر اساس هدف کاربردی و بر اساس روش شبه آزمایشی با طرح پس آزمون میباشد. ابزار پژوهش، آزمون محقق ساخته بود و جهت روایی از دیدگاه متخصصان فناوری و برای تعیین پایایی از روش دو نیمه کردن استفاده گردید که ضریب پایایی آن 82% به دست آمد. آموزش در دو گروه آزمایشی 4 جلسه 90 دقیقهای اجرا و بعد از آن پس آزمون به عمل آمد. در آمار توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در آمار استنباطی از آزمون T مستقل برای بررسی فرضیه استفاده شد. برای تعیین نرمال بودن توزیع دادهها از آزمون کولموگروف اسمیرنف استفاده گردید، همچنین جهت تجزیه و تحلیل نتایج از نرمافزار 22SPSS استفاده شد.یافتهها:برای بررسی آمار توصیفی از شاخصهای پراکندگی و مرکزی استفاده گردید. میانگین و انحراف معیار یادگیری دانشجو معلمانی که با استفاده از محتوای الکترونیکی با الگوی تولید چندرسانهای نئو و نئو آموزش دیدهاند برابر 26/2±05/8 و میانگین و انحراف معیار یادگیری دانشجو معلمانی که بر اساس الگوی تولید چندرسانهای محقق ساخته آموزش دیدهاند برابر 91/1±14/11 بدست آمد. بر اساس نتایج بدست آمده از آزمون کولموگروف اسمیرنف برابری واریانس ها برقرار بود و نرمال بودن توزیع دادهها تأیید گردید. ضریب اطمینان 95/0 و سطح معناداری آزمون مقایسه میانگینها (000/0) شد که از مقدار پیش فرض (05/0) کمتر بود، لذا فرض صفر (برابری میانگین میزان یادگیری دانشجو معلمانی که با استفاده از محتوای الکترونیکی براساس الگوی تولید چندرسانهای نئو و نئو آموزش دیدهاند با دانشجو معلمانی که بر اساس الگوی تولید چندرسانهای محقق ساخته آموزش دیده اند)، رد و فرض مقابل (عدم برابری میانگین میزان یادگیری دانشجو معلمانی که با استفاده از محتوای الکترونیکی براساس الگوی تولید چندرسانهای نئو و نئو آموزش دیدهاند با دانشجو معلمانی که بر اساس الگوی تولید چندرسانهای محقق ساخته آموزش دیدهاند،) پذیرفته شد. همچنین مقدار73/7=t بدست آمد.نتیجهگیری: نتایج نشان داد بین میزان یادگیری دانشجو معلمانی که براساس الگوی تولید چندرسانهای نئو و نئو آموزش دیدهاند با دانشجومعلمانی که بر اساس الگوی تولید چندرسانهای محقق ساخته آموزش دیدهاند، تفاوت معناداری وجود دارد و میزان یادگیری دانشجو معلمانی که از محتوای الکترونیکی تولید شده بر اساس الگوی چندرسانهای محقق ساخته آموزش دیدهاند، بیشتر است. بنابراین الگوی محقق ساخته میتواند کاستیها و محدودیتهای موجود را بکاهد. پیشنهاد میشود در آموزش محتواهای ناآشنا، آموزشهای مستقیم و آموزش به مخاطبان تازه کار، الگوی چند رسانهای محقق ساخته استفاده شود.
یادگیری الکترونیکی
اسما پورتوکلی؛ مهرانگیز علی نژاد؛ بدرالسادات دانشمند
چکیده
پیشینه و اهداف: با وجود پتانسیلهای عظیم یادگیری الکترونیکی، یادگیرندگان گاهی اوقات تصمیم میگیرند که تحصیل را رهاکنند و تمایلی به ادامهی آن ندارند؛ بنابراین، پیدا کردن متغیرهایی برای پذیرش آن بسیار مهم است. در بین این متغیرها، رضایت یک عامل کلیدی است که یکی از شاخصهای مهم در کیفیت آموزش می باشد. صاحبنظران عوامل متعددی را ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: با وجود پتانسیلهای عظیم یادگیری الکترونیکی، یادگیرندگان گاهی اوقات تصمیم میگیرند که تحصیل را رهاکنند و تمایلی به ادامهی آن ندارند؛ بنابراین، پیدا کردن متغیرهایی برای پذیرش آن بسیار مهم است. در بین این متغیرها، رضایت یک عامل کلیدی است که یکی از شاخصهای مهم در کیفیت آموزش می باشد. صاحبنظران عوامل متعددی را در جلب رضایتمندی از یادگیری الکترونیکی مؤثر میدانند از جمله کیفیت محتوای الکترونیکی. نقش محتوا در برنامه درسی یادگیری الکترونیکی خیلی برجستهتر و تأثیرگذارتر از نقش محتوا در برنامه درسی آموزشهای مرسوم است. زیرا در یادگیری الکترونیکی، محتوا دربردارندهی نقش سایر عناصر برنامه درسی نیز میباشد، از جمله؛ نقش یاددهنده، فعالیتهای یاددهی- یادگیری، زمان، مکان، ارزشیابی و بازخوردها. لذا در تدوین محتوای الکترونیکی که یک محتوای فرایندی است باید توجه و دقت ویژه به مبانی علوم تعلیم و تربیت داشت. با توجه به مطالب ذکرشده، این مسئله مطرح میشود که آیا میتوان با توجه به عوامل مؤثر بر رضایتمندی یادگیرنده الکترونیکی، محتوای الکترونیکی تدوین کرد؟ این عاملها کداماند؟ و چگونه میتوان الگویی مناسب برای تدوین محتوای الکترونیکی، طراحی کرد که باعث رضایتمندی یادگیرنده الکترونیکی شود؟. هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی تدوین محتوای الکترونیکی بر اساس عوامل مؤثر بر رضایتمندی از یادگیری الکترونیکی بود. اهداف جزئی پژوهش شامل موارد زیر بودند: 1) شناسایی عوامل مؤثر بر رضایتمندی یادگیرنده الکترونیکی از یادگیری الکترونیکی با توجه به پیشنه پژوهش 2) تعیین ویژگی های محتوای الکترونیکی بر اساس رضایتمندی یادگیرنده از دیدگاه متخصصان 3) تعیین میزان نقش ویژگیهای محتوای الکترونیکی بر رضایتمندی یادگیرنده الکترونیکی.روشها: این پژوهش با روش ترکیبی از نوع اکتشافی در سه مرحله انجام گرفت. در مرحله اول جهت شناسایی عوامل مؤثر بر رضایتمندی از روش فراتحلیل و در دو مرحله بعد جهت بررسی نظر متخصصان از روش توصیفی- پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل دو گروه بود: الف) پژوهشهای انتشار یافته در ارتباط با عوامل مؤثر بر رضایتمندی از یادگیری الکترونیکی که در مجلات معتبر داخلی و خارجی منتشر شدهاند. ب) متخصصان حوزه یادگیری الکترونیکی در سطح کشور. نمونه های آماری این پژوهش را سه گروه تشکیل دادند: الف) در بخش فراتحلیل، پژوهشهایی که ارتباط بیشتری با موضوع تحقیق داشتند بهصورت هدفمند انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند (29 پژوهش خارجی و 19 پژوهش داخلی، درمجموع 48 پژوهش). ب) در بخش کیفی (مصاحبه)، با روش نمونهگیری هدفمند، 30 متخصص حوزه ی یادگیری الکترونیکی و در بخش کمی (پرسشنامه)، تعداد 117 متخصص، در سطح کشور شناسایی شدند. در بخش کمی (پرسشنامه)، تعداد 117 متخصص، شناسایی شدند. در این پژوهش از سه ابزار زیر برای جمعآوری دادهها استفاده شد: 1- چک لیست (در بخش فراتحلیل)، 2- مصاحبه بدون ساخت (دربخش کیفی)، پرسش نامه محقق ساخته (در بخش کمی). جهت انجام تجزیه و تحلیل دادهها نخست در مرحله اول در بخش فراتحلیل، 48 پژوهش مورد مطالعه قرار گرفتند و 209 عامل مرتبط با رضایتمندی شناسایی شد که تعدادی از آنها تکراری یعنی دقیقاً از یک واژه استفاده شده بود و تعدادی نیز از واژههای متفاوت اما مترادف و با یک معنا و منظور بودند. پژوهشگر در بخش تحلیل، عوامل یکسان و مترادف را در یک طبقه قرار داد که در نهایت 41 طبقه ایجاد شد و میزان فراوانی و درصد فراوانی آنها محاسبه شد. سپس در مرحله دوم پس از انجام مصاحبهها و مکتوب شدن آنها، پژوهشگر با درج کد برای هریک از مصاحبهها به بررسی و تحلیل آنها، پرداخت. به این صورت که محتوای مکتوب مصاحبهها خوانده میشد و هر واحد معناداری که نشانگر یک ویژگی محتوای الکترونیکی (واحد تحلیل) بود در ستون زیر مقوله نوشته میشد. پس از مطالعه تمام محتوای مصاحبهها و شناسایی واحدهای تحلیل، نوبت به مطالعه مجدد و دستهبندی آنها رسید که ستون مقولهها حاصل شد و پس از مطالعه و دستهبندی مقولهها، مؤلفههای اصلی مشخص شدند. در مرحله سوم تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از پرسشنامه در سطوح آمار توصیفی و استنباطی انجام شد.یافتهها:نتایج پژوهش در بخش فراتحلیل حاکی از آن بود که عواملی چون محتوا، تعامل، فناوری، یاددهنده، کیفیت خدمات، طراحی، سهولت استفاده ادراکشده، شخصیسازی، سودمندی ادراکشده، یادگیرنده، ارزش ادراکشده و خودکارآمدی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر رضایتمندی یادگیرنده الکترونیکی بودند. در بخش مصاحبه، اصول طراحی محتوا، یادگیرنده، پیامدهای ضمنی، توجه به رویکردهای مرتبط با یادگیری و نقش یاددهنده به ترتیب بیشترین نقش را بر رضایتمندی یادگیرنده الکترونیکی داشتند.نتیجهگیری: تمام این مؤلفهها قادر به سنجش سازه ویژگیهای محتوای الکترونیکی بودند؛ بهطوریکه مؤلفه توجه به رویکردهای مرتبط با یادگیری و توجه به نقش یاددهنده با ضریب مسیر (99/0)، توجه به پیامدهای ضمنی با ضریب مسیر (89/0)، رعایت اصول طراحی محتوا با ضریب مسیر (85/0) و توجه به ویژگیهای یادگیرنده با ضریب مسیر (82/0) توسط متخصصان مورد تأیید قرار گرفتند و تبیینکننده مدل بودند. الگویی که براساس یافته های این پژوهش طراحی شد بیانگر این امر است که باید «توجه به رویکردهای مرتبط با یادگیری در قاعده چند ضلعی قرارگیرد یعنی این مؤلفه، مبنا و اساس تدوین محتوا است. دو مؤلفهی «یادگیرنده» و «نقش یاددهنده» در دو طرف الگو قرار گیرند که مشخصهی دو رکن اصلی فرایند محتوای الکترونیکی است که چنانچه به ویژگیها و نقش آنها توجه شود در سمت «یادگیرنده» منجر به «پیامدهای ضمنی» و در سمت «یاددهنده» منجر به «رعایت اصول طراحی محتوا» میشود. در مجموع، توجه به این پنج مؤلفه منجر به تدوین محتوای الکترونیکی اثربخش خواهد شد.
برنامه ریزی درسی
سمیه زارع؛ حسین زینلی پور؛ اقبال زارعی؛ مهدی محمدی
چکیده
پیشینه و اهداف: امروزه با گسترش فناوری های نوین مطالعاتی و ارتباطی، روش کسب و کار، فعالیت های روزمره، ارتباط با دیگران، دستیابی به اطالعات و به طور کلی تمامی ارکان زندگی بشر دچار تحولی عظیم گشته است. این فناوری ها عمدتا با هدف ارتقاء سطح کیفی ارائه خدمات آموزشی و نیز اهدافی چون گسترش تعداد مخاطبین، آموزش دهندگان و موسسات آموزشی و حتی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: امروزه با گسترش فناوری های نوین مطالعاتی و ارتباطی، روش کسب و کار، فعالیت های روزمره، ارتباط با دیگران، دستیابی به اطالعات و به طور کلی تمامی ارکان زندگی بشر دچار تحولی عظیم گشته است. این فناوری ها عمدتا با هدف ارتقاء سطح کیفی ارائه خدمات آموزشی و نیز اهدافی چون گسترش تعداد مخاطبین، آموزش دهندگان و موسسات آموزشی و حتی شرکت ها و مراکز کسب و کار را قادر می سازند تا به صورتی مقرون به صرفه و در کوتاه ترین زمان ممکن مطالب و محتویات مورد نظر را به دانشجویان، مشتریان و به طور کلی مخاطبین منتقل نمایند. آموزش برای توسعه پایدار ، رویکردی از آموزش است که در جستجوی توانمندسازی مردم برای پذیرش مسئولیت برای ایجاد یک آینده پایدار میباشد. می توان در جهت تحقق بهتر اهداف آموزش برای توسعه پایدار، از رویکرد یادگیــری الکترونیــکـی استفاده کرد، که در این تحقیق به تدوین و اعتباریابی چارچوب برنامه درسی الکترونیکی توسعه پایدار در آموزش عالی پرداخته شده است. هدف اصلی این پژوهش، طراحی محتوای الکترونیکی برنامه درسی آموزش توسعه پایدار در نظام آموزش عالی بود. روشها: طرح پژوهش کیفی و به طور ویژه «مطالعه موردی کیفی» بوده است؛ جامعه آماری عبارت بود از: 1- تمامی اعضای هیأت علمی رشته های مهندسی عمران، معماری، کشاورزی؛ 2- تمامی اعضای هیأت علمی رشته روانشناسی تربیتی دانشگاه شیراز و 3-تمامی متخصصین، صاحبنظران و پژوهشگران حوزه برنامه ریزی درسی و اموزش الکترونیکی. برای جمع اوری داده ها از پرسشنامه و مصاحبه استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار Nvivo نسخه 8 از طریق فن تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفتند. یافتهها: طرح محتوای برنامه درسی آموزش توسعه پایدار در نظام آموزش عالی ایران، به عنوان مضمون فراگیر 4 مضمون سازمان دهنده و 73 مضمون پایه شناسایی و شبکه مضامین استخراج شد. چارچوب برنامه درسی آموزش توسعه پایدار در سطح آموزش عالی در قالب عناصر دوازده گانه: هدف، محتوا، نقش مربی، نقش فراگیرنده، روش یاددهی- یادگیری، ارزشیابی، مواد آموزشی، نوع برنامه درسی، سطح تحصیلی، مشارکتکنندگان در طراحی و اجرای برنامه درسی، مکان آموزش، زمان آموزش، طراحی شد و برنامه درسی نیز در پنج فصل، پنج عنوان و شانزده سر فصل تدوین گردید. به طوریکه، می توان این برنامه درسی تدوین شده را در قالب کتاب اموزشی، به صورت درس دو واحدی- عمومی در رشته های مختلف، از جمله مهندسی عمران، معماری، کشاورزی به صورت الکترونیکی تدریس کرد. بدیهی است که یافته های این پژوهش امکان آموزش توسعه پایدار در سطح آموزش عالی بر مبنای محتوای الکترونیکی را فراهم آورده است. نتیجهگیری: در نظام آموزش عالی، بحث توسعه پایدار به صورت خاص مطرح نشده لکن به عنوان بخشی از دروس رشته های مهندسی عمران، معماری، کشاورزی به دانشجویان آموزش داده میشود؛ از طرفی دیگر، تلفیق آمـوزش الکترونیکـی بـه عنـوان دستاورد نظام آموزشی نوین در فرآیند آموزش و یـادگیری و برنامـه درسـی مؤسسـات آموزشـی، امری اجتنـاب ناپـذیر اسـت. با توجه به نتایج این مطالعه می توان گفت: بسیاری از واحدهای درسی رشتههای مهندسی عمران، معماری، کشاورزی، به طور مستقیم یا غیر مستقیم اشاراتی به موضوع توسعه پایدار دارند و یا اساتید، طبق تخصص و عالیق خود، در رابطه با موضوع توسعه پایدار اطالعاتی را به دانشجویان ارائه می کنند. در تحقیق حاضر، ضمن توجه به این موضوع، سعی شد محتوای الکترونیکی برنامه درسی آموزش توسعه پایدار در نظام آموزش عالی طراحی شود.
محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
سمانه صیدی؛ علیرضا بادله
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، تدوین استانداردهای هوشمندسازی مدارس و میزان رعایت این استانداردها در مدارس شهر تهران میباشد. روش پژوهش، روش آمیخته(کمی و کیفی) است. در بخش کمی، توصیفی از نوع پیمایشی و روش کیفی از روش اسنادی و کدگذاری استقرایی میباشد، بدینصورت که ابتدا تمامی اسناد و مدارک موجود، موردبررسی قرارگرفته و نسخ مربوط خط به خط خوانده ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، تدوین استانداردهای هوشمندسازی مدارس و میزان رعایت این استانداردها در مدارس شهر تهران میباشد. روش پژوهش، روش آمیخته(کمی و کیفی) است. در بخش کمی، توصیفی از نوع پیمایشی و روش کیفی از روش اسنادی و کدگذاری استقرایی میباشد، بدینصورت که ابتدا تمامی اسناد و مدارک موجود، موردبررسی قرارگرفته و نسخ مربوط خط به خط خوانده شده است (کد گردانی باز) و سپس با توجه به عبارات نوشتهشده در اسناد، مؤلفههای عمومی استخراج (کدگذاری محوری) و درنهایت در سند ارائهشده، شباهتها و تفاوتهای مؤلفههای عمومی و شاخصهای اصلی استخراج گردید (کدگذاری انتخابی). جامعة آماری، شامل کلیه مدارس هوشمند 22 گانه شهر تهران که 5 منطقه، یعنی مناطق(4،5،6،7،8) و از بین شان 20 دبیرستان هوشمند دخترانه به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزار پژوهش، یک فهرست استانداردشده محقق ساخته که درواقع ارزیابی وضعیت کنونی استانداردهای هوشمندسازی مدارس میباشد(مشاهده مستقیم و همکاری مدیران و مسئول فناوری اطلاعات مدارس). در این روش تحلیل دادهها از آمار توصیفی شامل جدول فراوانیها، درصد میانگین، انحراف استاندارد و آمار استنباطی از آزمونهای کلموگروف اسمیرنوف برای تعیین نرمال بودن توزیع دادهها و از آزمون t تک گروهی استفادهشده است. نتایج نشان داد که وضعیت کنونی مدارس هوشمند ازنظر محتوای یاددهی و یادگیری در سطح پایینی قرار دارند و همچنین زیرساختهای سختافزاری و دانش معلمان آموزشدیده در سطح بالا و زیرساختهای نرمافزاری و مدیریت در حد متوسط قرار دارند.