محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
مصطفی ارغیانی؛ محی الدین صفار؛ محمد مهوش
چکیده
پیشینه و اهداف: امروزه یادگیری علوم مختلف به یکی از نیازهای اساسی انسانها تبدیلشده است و موانع متعددی وجود دارد که سرعت یادگیری را کاهش میدهد؛ ازجمله این موانع میتوان به استرس اشاره کرد. استرس نوعی پاسخ به تغییرات عاطفی یا فیزیکی ایجادشده در محیط و شرایط زندگی دانشآموزان است که میتواند با توجه به سن، موقعیت زندگی و شخصیت ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: امروزه یادگیری علوم مختلف به یکی از نیازهای اساسی انسانها تبدیلشده است و موانع متعددی وجود دارد که سرعت یادگیری را کاهش میدهد؛ ازجمله این موانع میتوان به استرس اشاره کرد. استرس نوعی پاسخ به تغییرات عاطفی یا فیزیکی ایجادشده در محیط و شرایط زندگی دانشآموزان است که میتواند با توجه به سن، موقعیت زندگی و شخصیت آنها به گونههای مختلف بروز پیدا کند. فضای یادگیری اگر بهطور مناسب طراحی شود، میتواند بخش زیادی از استرس را در دانشآموزان از بین ببرد. کاهش استرس در دانشآموزان میتواند به کشف استعدادهای نهفته آنها، افزایش اعتماد بهنفس و استفاده حداکثر از پتانسیل آنها منجر شود که یادگیری را افزایش خواهد داد. همچنین پژوهشهای مختلفی در کشورهای غربی و داخل در زمینه تأثیر معماری بر کاهش استرس کاربران صورت گرفته است که تعدادی محدودی از آنها به تأثیر معماری فضای آموزشی بر کاهش استرس با روشها و رویکردهای پژوهشی مختلف انجامگرفته است که هرکدام دارای مشکلات و ایرادات پژوهشی در دو حوزه دانش موضوعی و روششناختی و ... هستند. تحقیقات نشان داد پژوهشهای متنوعی در سه حوزه روانشناسی محیط، روانشناسی و معماری فضاهای آموزشی انجام پذیرفته است؛ اما در فصل مشترک این سه موضوع پژوهشهای کافی و دقیقی یافت نشد. این تحقیق قصد دارد با داشتن رویکردهای کمّی و کیفی به موضوع در دو حوزه دانشی روانشناسی (استرس، نظریات استرس) و معماری (روانشناسی محیط فضاهای آموزشی، معماری فضاهای آموزشی، سلامت و معماری و ...) بپردازد. این پژوهش برخی مزایا برای گروه دانشآموزان، معلمان و بهطورکلی کاربران فضاهای آموزشی در عمل خواهد داشت؛ بهگونهای که دانشآموزان و معلمان در محیطهای سلامتمحور قادر خواهند بود با تأمین نیازهای جسمی و روانی خود، استرس را در خود کاهش دهند. درنهایت این کاهش استرس منجر به تأمین نیاز روانی دانشآموزان و تقویت انگیزه تحصیلی در دانشآموز شده و افزایش یادگیری را در پی خواهد داشت. هدف پژوهش حاضر، شناخت عوامل کالبدی مؤثر بر کاهش استرس دانشآموزان در فضاهای آموزشی مدرسه است. تا شرایط افزایش بهرهوری در مدارس فراهم شده و بدین ترتیب مدارس نقش پررنگتری در پیشرفت و ارتقای علمی کشور داشته باشند. در واقع هدف از این پژوهش این است که تأثیر ابعاد کالبدی کاهنده استرس مورد ارزیابی واقع شود.روشها: به کمک روش دلفی از خبرگان رشته معماری خواسته شده است تا به دستهبندی عوامل مؤثر کالبدی بر کاهش استرس بپردازند؛ سپس به کمک تحلیل سلسه مراتبی(AHP) به تحلیل آزمون پرداخته شده است.یافتهها: پس از انجام کامل تحلیل سلسله مراتبی در ابتدا به رتبه دهی معیارهای اصلی با توجه به هدف و سپس رتبه بندی زیر معیارها بهطور دقیق پرداخته و درصد اهمیت هرکدام نیز مشخص شد. ازمیان معیارهای اصلی، تلفیق طبیعت و محیط با وزن 534/0 بیشترین وزن را کسب کرده است؛ بنابراین در میان معیارهای اصلی بالاترین اهمیت را دارد. معیارهای الگوبرداری از طبیعت و ویژگیهای فضایی محیط نیز در رتبه های بعدی قرار دارند. در ادامه به مقایسه زوجی زیرمعیارهای تلفیق طبیعت و محیط و ترتیب اهمیت آنها پرداخته شد که زیرمعیار نور با وزن 541/0 رتبه اول را به خود اختصاص داده است و زیرمعیارهای گیاهان و مناظر طبیعی و اکوسیستمها در رتبههای بعدی قرار دارند.نتیجهگیری: در طراحی هنرستانی با رویکرد کاهش استرس بهوسیله معماری زیست گرا، نور بهعنوان مهمترین عامل و پس ازآن به ترتیب گیاهان در داخل و خارج از محیط، مناظر طبیعی و اکوسیستمها باید در طراحی مورد توجه قرار گیرند.
فناوری آموزش- آموزش عالی
مصطفی ارغیانی؛ مهدی میرهاشمی؛ محمد مهوش
چکیده
پیشینه و اهداف: یکی از مفاهیم مؤثر و مورد توجه طراحان در ارتباط انسان و محیط، حس تعلق است. در علم طراحی محیطی بهرغم استفادۀ فراوان از این واژه، تعریف واحدی از این مفهوم و عناصر تشکیل دهندۀ آن ارائه نشده است. در این پژوهش، برای استفادۀ کاربردی از مفهوم حس تعلق در حوزۀ طراحی، ابتدا ابعاد و مؤلفههای این مفهوم متناسب با نیازهای حوزۀ طراحی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: یکی از مفاهیم مؤثر و مورد توجه طراحان در ارتباط انسان و محیط، حس تعلق است. در علم طراحی محیطی بهرغم استفادۀ فراوان از این واژه، تعریف واحدی از این مفهوم و عناصر تشکیل دهندۀ آن ارائه نشده است. در این پژوهش، برای استفادۀ کاربردی از مفهوم حس تعلق در حوزۀ طراحی، ابتدا ابعاد و مؤلفههای این مفهوم متناسب با نیازهای حوزۀ طراحی تعریف شده و سپس تأثیر ابعاد کالبدی و عاطفیِ حس تعلق در الگوهای متفاوتی از مدارس سنجیده شده است تا نقش این مؤلفهها در شکلگیری حس تعلق و نهایتاً کیفیت طراحی محیطهای آموزشی روشن شود. هدف اولیۀ این پژوهش، ایجاد زمینۀ بهبود کیفی در فضاهای آموزشی بهواسطۀ تقویت حس تعلق است و هدف ثانویه و تئوریک این پژوهش، تبیین مفهوم حس تعلق در چهارچوب طراحی محیطی است.روشها: بخش اول این پژوهش، از نوع بنیادی و بخش ثانویه آن به لحاظ هدف، کاربردی است که از نظر ماهیت، تحقیقی آمیخته را شکل میدهد. بخش اول، با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و با بررسی پیشینه نظری و فنی انجام شده است. بخش دوم، بهصورت پیمایشی و مبتنی بر آمار استنباطی است. برای گردآوری دادهها، هم زمان از ابزارهای کتابخانهای و پرسشنامه بهره گرفته شده است. ابزار بخش پیمایشی در این تحقیق، پرسشنامهای محقق ساخته است که پس از چند مرحله بررسی روایی ـ کیفی، نسخۀ نهایی آن تأیید شده است. جامعۀ آماری این تحقیق را دانشآموزان دبیرستانهای بجنورد تشکیل میدهند و نمونهها به شیوۀ تصادفی انتخاب شدهاند. سپس، مؤلفههای مؤثر بر حس تعلق، با تکیه بر شاخصهای پرسشنامه، تجزیه، تحلیل و اولویتبندی شده است. در پرسشنامههای جمعآوری شده، دو الگوی مدرسۀ مدرن و سنتی در شهر بجنورد، در محیط نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. در این راستا، از آزمون آماری همبستگی رگرسیون خطی برای بررسی رابطه بین متغیرهای مستقل و وابسته استفاده شده است. بر این اساس، 16 شاخص در قالب 3 بعد محیطی، فعالیتی و عاطفی– روانی مورد سنجش واقع شده است و میزان و شدت رابطه سنجیده شده است.یافتهها: با توجه به نتایج بهدست آمده « ابعاد محیطی» با ضریب بتا 243/0 و سطح معنیداری صفر، دارای بالاترین همبستگی با حس تعلق است. این یافته، نشان میدهد میزان حس تعلق، در بین متغیرهای پژوهش، بیشترین تأثیر را از ابعاد کالبدی و شاخصهای مرتبط با آن میپذیرد و تغییرات این مؤلفه، نزدیک به یک چهارم از تغییرات متغیر مورد سنجش، یعنی حس تعلق را پیش بینی میکند. دومین مؤلفه مؤثر بر حس تعلق، با بتای 208/0 و سطح معنیداری 004/0 « ابعاد عاطفی - روانی» است. این یافته، مبینِ اهمیتِ ارتباطِ عاطفی با مکان است. همچنین، متغیر « ابعاد فعالیتی» با عدد بتای 206/0 و سطح معنیداری001/0 سومین مؤلفۀ مؤثر در تبیین حس تعلق و ارتقای آن در دبیرستانهای مورد بررسی است.نتیجهگیری: مؤلفه « ابعاد محیطی» که متأثر از ویژگیهای کالبدی محیط است، تعیینکنندهترین عامل در تبیین حس تعلق است؛ زیرا، ابعاد محیطی منشأ ویژگیهای اصلی محیط هستند. انسان بهطور مستقیم با کالبد یک محیط در ارتباط است و سایر ادراکات انسان، پیامد تعامل اولیه با محیط کالبدی است. از این رو، لازم است به کیفیت محیطهای آموزشی در چارچوب ساختار کالبدی آن پرداخته شود. همچنین، یافتههای پژوهش نشان میدهد که مدارس سنتی میتوانند سطح بیشتری از تعلق را نسبت به محیط در افراد ایجاد نمایند. در نتیجه، میتوان ویژگیهای این مدارس را در تجارب جدید بازنمایی نمود.
محیط یادگیری
مصطفی ارغیانی
چکیده
پیشینه و اهداف: ایجاد احساس جمعی، شرایط مناسبی را برای رشد و تحول اخلاقی، اجتماعی و جسمانی دانشآموزان فراهم میکند. فهم حس جمعی در حوزه های مختلفی مورد توجه محققان است. در علم جامعهشناسی تاکید بر آن است که چگونه افراد به یک مکان تعلق دارند و بیشتر به پیوندهای اجتماعی و عاطفی بین افراد در یک مکان اشاره دارد که به ادراک ذهنی و احساس ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: ایجاد احساس جمعی، شرایط مناسبی را برای رشد و تحول اخلاقی، اجتماعی و جسمانی دانشآموزان فراهم میکند. فهم حس جمعی در حوزه های مختلفی مورد توجه محققان است. در علم جامعهشناسی تاکید بر آن است که چگونه افراد به یک مکان تعلق دارند و بیشتر به پیوندهای اجتماعی و عاطفی بین افراد در یک مکان اشاره دارد که به ادراک ذهنی و احساس افراد در یک مکان می پردازد. از دیدگاه محققین انسانشناسی به موضوعاتی از قبیل ادراک شخصی از مکان، معنای مکان و بیشتر به موضوعات زیبایی شناسانه و عاطفی میپردازد و توان بیشتر به پیوندهای عاطفی بین مردم و مکان اشاره دارد. این موضوع توسط مردمشناسان به عنوان تعلق به مکان یا رابطه نمادین با مکان که بهوسیله مردم از طریق الصاق معنای نمادین به یک مکان ویژه طرح می گردد که در ادامه فهم گروهی، فردی و رابطه با محیط را فراهم می کند. معماران منظر هم حس جمعی را به عنوان یک مفهوم نزدیک به تعلق به مکان میدانند و آن را بیشتر تجربه شناختی و عاطفی میدانند، یعنی این مفهوم برای افراد از طریق اعتقادات، تجارب و عادات فرهنگی، رویدادهای مختلف مشترک تبیین میگردد. درهمینراستاپژوهشحاضرباهدفشناساییعواملمؤثربراحساسجمعیدانشآموزانصورتگرفتهاست. اینپژوهشازحیثهدف،جزءپژوهشهایکاربردیاست.روشها: در این پژوهش تلاش شده است برای سنجش شاخصهای مورد بررسی از روش پیمایشی جهت پاسخ دادن به فرضیات پژوهش استفاده شود. در این راستا با مطالعة منابع موجود، 16 مؤلفه مؤثر بر احساس جمعی استخراج گردید. با طرح، توزیع و جمعآوری پرسشنامه، آرا و عقاید جامعة پژوهش مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور، 40 پرسشنامه در میان جمعی از اساتید دانشگاه توزیع گردید و میزان تاثیر و اولویت مؤلفههای روانی، کالبدی و رفتاری به دست آمده، سنجیده شد. با حذف پرسش نامههای ناقص، در نهایت 19 پرسشنامه مورد تحلیل قرار گرفت و از تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی استفاده شد. یافتهها: در میان مؤلفههای روانی، مؤلفههای امنیت و شناخت افراد و مکانها، در میان مؤلفههای کالبدی، مؤلفه کیفیت فضایی و در میان مولفههای رفتاری، فعالیت جمعی به عنوان مهمترین مؤلفههای مؤثر بر ارتقای احساس جمعی فضای آموزشی شناسایی گردیدند.نتیجهگیری: برای ارتقای سطح احساس جمعی در فضاهای آموزشی، میتوان موضوعات زیر را مدنظر قرار داد: توجه به مکانهای فعالیت : ترغیب دانشآموز به انجام فعالیتهای مختلف آموزشی و پرورشی از قبیل گفتگو با سایرین، شرکت در بحثهای کلاسی، گفتگو با معلم و فراهم آوردن فضایی که قابلیت گردهمایی (آمفی تئاتری که در موقعیت مناسب باشد و دسترسی راحت داشته باشد، توجه به امنیت در فضا : خطر موجود در یک مکان بیرونی یا تهدیدهای مشترک می تواند مانع احساس جمعی در محیط درونی یا وحدت افراد باشد. به منظور اینکه افراد بتوانند بر مشکلات و مسائل پیشآمده از خطر فائق آیند، هنجارهای اجتماعی زمانی قوت کامل دارند که به افراد گروه امنیت بدهند، شناخت افراد و مکانها : شناخت دانشآموزان نسبت به هم، ویژگی اجتماعی را رقم می زند که در نهایت به احساس جمعی منجر می گردد و کیفیت فضایی : مکانهای مطلوب و خوشایند که قادر به تحریک بصری هستند سبب میگردد افراد دارای آگاهی و شناخت محیطی بیشتری گردد. در واقع هر چه مکانی از غنای بیشتری برخوردار باشد افراد به بودن با همدیگر ترغیب میگردند.
معماری
مصطفی ارغیانی؛ حسن وحدانی چرزه خون
چکیده
پیشینه و اهداف:در دوران معاصر مفهوم دلبستگی به مکان تفاوتهای قابل ملاحظه ای پیدا کرده است. دانشمندان علوم اجتماعی به شدت درگیر مفاهیم مکان و دلبستگی به مکان هستند. چه اتفاقاتی بر پیوندهای عاطفی مردم با مکان در یک جامعه پویا بهوجود می آید. در سطح کلان نظریه پردازهای جهانی شدن فهم قابل ملاحظه ای از تاثیرات پویایی بر مکان و سازمان اجتماعی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف:در دوران معاصر مفهوم دلبستگی به مکان تفاوتهای قابل ملاحظه ای پیدا کرده است. دانشمندان علوم اجتماعی به شدت درگیر مفاهیم مکان و دلبستگی به مکان هستند. چه اتفاقاتی بر پیوندهای عاطفی مردم با مکان در یک جامعه پویا بهوجود می آید. در سطح کلان نظریه پردازهای جهانی شدن فهم قابل ملاحظه ای از تاثیرات پویایی بر مکان و سازمان اجتماعی در یک شهر ارائه می دهند. آنها بر این نکته تاکید دارند که چگونه تغییرات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، مسافرت و مهاجرت سبب افزایش ارتباط پذیری بین مکان های دوردست می گردد. روانشناسان محیطی، دانشمندان علوم اجتماعی، جغرافیدانان انسانی تفاوتی بین پویایی و دلبستگی به مکان قائل هستند و آن دو مفهوم را متضاد هم می دانند. در دیدگاه استدلالی دلبستگی به مکان به عنوان پدیده ای است که در قالب مفاهیم فردی، اجتماعی و روابط مکان- انسان است. دلبستگی در فضاهای آموزشی یکی از مهم ترین عوامل مؤثر بر حضورپذیری دانش آموزان و به تبع آن رونق و پویایی محیط آموزشی است. توجه به نیازهای این افراد با توجه به شرایط جسمی می تواند زمینه ساز حضور پررنگ تر آنها در فضاهای آموزشی گردد. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر احساس دلبستگی دانش آموزان در بین دانش آموزان دبیرستان شهر بجنورد صورت گرفته است. این پژوهش از حیث هدف، جزء پژوهشهای کاربردی است.روشها: در این پژوهش از روش پژوهش پیمایشی و همبستگی استفاده شده است. در این راستا از آزمون آماری کولموگراف – اسمیرنف جهت تشخیص نرمال بودن توزیع داده های پژوهش و از آزمون های آماری رگرسیون خطی چندگانه و آزمون همبستگی پیرسون جهت تعیین رابطه و شدت و جهت رابطه بین متغیرهای مستقل و وابسته استفاده شده است.یافته ها: یافته ها نشان می دهد متغیر حس هویت، بالاترین همبستگی را با میزان احساس دلبستگی نشان می دهد. بنابراین میزان احساس دلبستگی در بین متغیرهای پژوهش در مرحله اول متاثر از میزان احساس هویت و شاخص های مرتبط با آن می باشد. دومین متغیر با ضریب همبستگی پیرسون 463/0پیوندهای-اجتماعی است. متغیر حس وابستگی با ضریب 444/0در رتبه سوم قرار دارد که بیشترین همبستگی مربوط به پرسش احساس تعلق در دلبستگی است که عدد 500/0 و میانگین 17/3 نمایانگر این موضوع است و کمترین مربوط به دلتنگ شدن برای این مکان در احساس دلبستگی است که میانگین31/2 نمایانگر این موضوع است و میانگین 61/ 2 برای پرسش دل کندن از این مکان در سه مدرسه است.نتیجهگیری: بر این اساس 37 شاخص در قالب 3 مؤلفه مورد سنجش واقع شده است. خلاصه نتایج پژوهش حاکی از آن است مؤلفه حس هویت به ترتیب مهمترین مؤلفه های کالبدی مؤثر بر احساس دلبستگی دانش آموزان در فضاهای آموزشی هستند. با توجه به ضرایب همبستگی بین خرد شاخص ها و احساس دلبستگی، به منظور ارتقای دلبستگی در مدرسه استفاده از عناصر و شکل ها و احجام معماری که مکان را هویتمند نماید تا اینکه حس هویت و در نهایت احساس دلبستگی ارتقا یابد پیشنهاد میگردد.
محیط یادگیری
مصطفی ارغیانی؛ سید عباس اقا یزدان فر؛ محسن فیضی
چکیده
پیشینه و اهداف: با توجه به نیازهای اساسی انسان در ابعاد مختلف اجتماعی، عاطفی، هوشی و جسمی، محیط یادگیری امروزی از دستیابی به فضای زنده و فعال، مکان برای مواجهه، تجربه کردن و ... دور است. مطالعات مختلف نشان میدهد حس جمعی، بیشترین میزان تاثیر را در مشارکت افراد در عملکرد محیط دارد. حس جمعی امری چند بعدی است و مکان باید بستری برای حس جمعی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: با توجه به نیازهای اساسی انسان در ابعاد مختلف اجتماعی، عاطفی، هوشی و جسمی، محیط یادگیری امروزی از دستیابی به فضای زنده و فعال، مکان برای مواجهه، تجربه کردن و ... دور است. مطالعات مختلف نشان میدهد حس جمعی، بیشترین میزان تاثیر را در مشارکت افراد در عملکرد محیط دارد. حس جمعی امری چند بعدی است و مکان باید بستری برای حس جمعی بین کاربران باشد. یکی از رسالتهای طراحان و معماران خلق رابطه ای متناسب بین انسان ها و کالبد اطرافشان است. برای نیل به این هدف خالقان فضا باید درک صحیحی از رفتار انسان در محیطهای مختلف داشته باشند، به نحوی که پیوند انسان و مکان را قویتر سازند. مطالعات محیطهای یادگیری در 30سال گذشته رشد قابل ملاحظه و گوناگونی را داشتهاند. بطوری که مطالعات فراوانی در زمینه ارتباط محیط کلاس و یادگیری دانش آموزان صورت گرفته است. تاریخچه مطالعات فضاهای آموزشی نشان میدهد که این محیطها از جنبه های اجتماعی– فرهنگی کمتر مورد بررسی قرار گرفتهاند. طی چهار دهه اخیر محیط مدرسه بعنوان یک محیط اجتماعی یادگیری مورد مطالعه قرار گرفته است. این موضوع نشان می دهد ویژگیهای فضایی ساختمان مدرسه می تواند سبب افزایش یا کاهش فرصتها برای تعامل بین دانشآموزان گردد که خود سبب تاثیر بر سطح اجتماعی شدن، آگاهی و شناخت از دیگران و میزان حس جمعی می گردد.روش ها: بر اساس ادبیات موجود، الگوی پنج بعدی غنای مکان، پیوندهای اجتماعی و تعامل، فعالیت جمعی، امنیت و حس تعلق و هویت به عنوان یکی از موثرترین معیارها جهت بر آورد حس جمعی استخراج گردید. جهت ارزیابی الگوی نظری، سه مدرسه از میان مدارس دبیرستان تهران انتخاب گردیدند و پرسشنامههای مناسب در آنها توزیع شد. نمونه تحقیق 750 نفر هستند که با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. از روش تحلیل محتوا در بخش نظری برای دسته بندی دیدگاهها و روش مطالعه موردی برای انجام تحقیق استفاده گردید. شیوه ی پژوهش تحلیل عاملی است.یافتهها: بار عاملی هر سنجه در الگوی نظری تعیین شد و در نهایت 11 راهکار نهایی برای طراحی فضای آموزشی تبیین گردید.نتیجهگیری: این پژوهش در صدد ارزیابی رابطه بین حس جمعی و کیفیت فضاهای آموزشی است. فضاهای بسته آموزشی بستر تعاملات اجتماعی بین کاربران است بنابراین بازنگری و توجه ویژه به طراحی فضاهای بسته آموزشی به عنوان فضای جمعی در بسیاری از گونه های آموزشی امروزی ضروری است. نتایج این پژوهش بر اهمیت ویژگیهای فضایی بر ارزیابی احساس جمعی در مکان تاکید مینماید. بر این اساس ابعاد ذهنی – روانی و رفتاری – فعالیتی معیارهای موثر دیگر در احساس جمعی بین کاربران است. نتایج ارائه شده اولین قدم در راستای تحلیل و ارزیابی فضای بسته آموزشی است. نتایج این پژوهش می تواند نقطه ی آغازین مطالعه در راستای ارزیابی و بازنگری فضاهای بسته آموزشی تلقی شود و مبنای تدوین راهنمای طراحی جهت ارتقای کیفی فضای بسته آموزشی گردد.
روانشناسی فناوری آموزش
مصطفی ارغیانی؛ محسن فیضی؛ عباس یزدانفر
چکیده
ادراک و تجربة کسبشده درون مدرسه معاصر نتوانسته زمینهساز مناسب یادگیری فعال انسان باشد. بهطورکلی مشارکت کردن رکن اصلی در یادگیری فعال است که امروزه تعلیم و تربیت و یادگیری در دوره راهنمایی، بر مشارکت فعال دانشآموزان در جریان یادگیری، تأکید دارد. با توجه به اهمیت یادگیری فعال در این مقاله مؤلفههای مؤثر در این نوع یادگیری ...
بیشتر
ادراک و تجربة کسبشده درون مدرسه معاصر نتوانسته زمینهساز مناسب یادگیری فعال انسان باشد. بهطورکلی مشارکت کردن رکن اصلی در یادگیری فعال است که امروزه تعلیم و تربیت و یادگیری در دوره راهنمایی، بر مشارکت فعال دانشآموزان در جریان یادگیری، تأکید دارد. با توجه به اهمیت یادگیری فعال در این مقاله مؤلفههای مؤثر در این نوع یادگیری مشخص گردید، از بین 3 مؤلفة مؤثر در یادگیری فعال، مؤلفه مشارکت در فرایند یادگیری انتخاب میگردد که بعد از بررسی و مطالعة الگو، عوامل مؤثر بر مشارکت کودک در فرایند یادگیری به ترتیب 2 الگو شامل الگوی اجتماعی، الگوی فعالیتی برای مشارکت در فرایند یادگیری تعیین گردید. در این مقاله که روش تحقیق مورداستفاده ترکیبی از دو روش کمی و کیفی است، در بخش کمی از آزمون T تک متغیره و در بخش کیفی از روش نمونة موردی و روش تحلیل محتوا در تحلیل مصاحبهة نیمه ساختاریافته استفاده شد. جامعة آماری در بخش کمی شامل 279 نفر از دانشآموزان مقطع راهنمایی شهر بجنورد و در بخش کیفی شامل 43 نفر از دانشآموزان مقطع هفتم در یکی از مدارس راهنمایی پسرانه شهر بود. نتایج تحقیق نشان داد اکثریت پاسخدهندهها اندازة کوچک کلاس را ترجیح میدهند. یافتههای تحقیق با تةکید بر مفهوم مشارکت در فرایند یادگیری، معیارهای تعاملات اجتماعی، فعالیت فردی و گروهی، درگیری و تجربه در فرایند یادگیری را برای طراحی فضای بسته آموزشی مطرح میسازند که درنهایت تعاملات بهعنوان مهمترین معیار مطرح گردید.