مدیریت آموزشی
مرجان مشفقی؛ هادی رزقی شیرسوار؛ محمد صادق ضیایی؛ مریم مصلح
چکیده
پیشینه و اهداف: سرمایه انسانی در سازمانها و نهادهای آموزشی، یکی از مهمترین ارکان سرمایه به شمار می آید که مدیریت استعداد می تواند در ارتقاء آن کمک نماید. هدف اصلی این پژوهش "ارائه مدل مدیریت استعداد مدیران مدارس متوسطه شهر شیراز" میباشد.روشها: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری دادهها از نوع تحقیقات توصیفی از ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: سرمایه انسانی در سازمانها و نهادهای آموزشی، یکی از مهمترین ارکان سرمایه به شمار می آید که مدیریت استعداد می تواند در ارتقاء آن کمک نماید. هدف اصلی این پژوهش "ارائه مدل مدیریت استعداد مدیران مدارس متوسطه شهر شیراز" میباشد.روشها: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری دادهها از نوع تحقیقات توصیفی از نوع پیمایشی به شمار میآید. ابزار بکار رفته در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته 39 گویهای بوده است. در مطالعه مقدماتی ابزارها و پرسشنامه های متعددی در زمینه مدیریت استعداد وجود داشته که این پرسشنامه ها تنها ابعاد سه گانه جذب، نگهداری و ارتقاء مدیریت استعداد را مورد بررسی قرار می دادند. لذا در جهت بکارگیری ابزار دقیق تر اقدام به تدوین پرسشنامه محقق ساخته شده است. و با توجه به بکارگیری پرسشنامه محقق ساخته از آزمون تحلیل عاملی اکتشافی از طریق روایی سازهای مورد تأیید واقع شده است. جهت تدوین پرسشنامه ابتدا از طریق مطالعه پیشینه تجربی موجود و برخی از منابع مرتبط با مدیریت استعداد، مولفه های اصلی اثرگذار بر مدیریت استعداد شناسایی و احصاء شد. در این پژوهش از تحلیل عاملی اکتشافی برای گزینش تعداد عاملها و ارزش ویژه کمک گرفته شده است. ارزش ویژه، مقدار واریانس از کل آزمونها است که توسط عوامل استخراج میشود. بر مبنای این معیار، حداقل ارزش ویژه جهت انتخاب عامل، بزرگتر از یک میباشد. نتایج دو آزمون کی ام او و بارتلت برای انجام تحلیل عاملی برای دادههای تحقیق بسیار مناسب بوده است. زیرا مقدار شاخص KMO برابر با 768/0 و میزان سطح معنیداری این آزمون 000/0 است. بنابراین میتوان گفت دادهها از تناسب مورد قبولی برای آزمون تحلیل عاملی برخوردارند.جهت تأیید پایایی ابزار پژوهش، پس از اخذ و تأیید روایی ابزار (به شیوه روایی سازهای) پرسشنامه احصاء شده در اختیار 30 نفر از اعضاء جامعه مورد پژوهش قرار گرفت و در نهایت پایایی پرسشنامه نیز از طریق روش آلفای کرونباخ به تأیید رسیده است و آلفای کل 899/0 بدست آمد که موید پایایی بالای پرسشنامه بود. جامعه اماری این پژوهش شامل کلیه مدیران مدارس متوسطه شهر شیراز میباشند که در مجموع شامل 188 مدرسه در چهار منطقه آموزش و پرورش شهر شیراز را شامل میشود که بصورت تمام شماری اقدام به انتخاب مدیران این مدارس شده بود.یافتهها: اجرای آزمون معادلات ساختاری نشان داد بالاترین ضریب مسیر مربوط به مولفه ارزیابی و کشف استعداد، جایگاه دوم مربوط به مولفه جذب استعداد، جایگاه سوم مربوط به مولفه حفظ استعداد ، رتبه چهارم ارتقاء استعداد و در نهایت در رتبه پنجم مولفه توسعه و آموزش استعداد قرار دارد. نتایج حاصل از اجرای آزمون رتبهای فریدمن نشان میدهد با توجه به درجه آزادی (4) و کای اسکوئر (139/856) و سطح معنیداری (000/0) نشان میدهد، مولفههای پنجگانه مورد بررسی دارای میانگینهای متفاوت میباشد. بالاترین میانگین مربوط به مولفه جذب استعداد(میانگین 5) در رتبه نخست و در رتبه دوم مولفه توسعه و آموزش (میانگین 84/3)، حفظ استعداد در رتبه سوم (میانگین 41/2)، رتبه چهارم ارتقاء استعداد (میانگین 08/2) و در رتبه پنجم و انتهایی ارزیابی و کشف استعداد (میانگین 67/1) قرار دارد.نتیجهگیری: نتایج حاصل از اجرای پژوهش نشان داد مولفه های متعددی همانند توسعه و آموزش، ارزیابی و کشف استعداد و ارتقاء استعداد بر مدیریت استعداد مدیران در مدارس اثرگذار می باشد. ضروری است در جهت ارتقاء سرمایه انسانی در آموزش و پرورش مدل مدیریت استعداد بهصورت کاربردی بهکار گرفته شود.
مدیریت آموزشی
خیراله سربلند
چکیده
پیشینه و اهداف:یکی از مهمترین چالشهای پیشروی صاحبنظران حوزه منابع انسانی اثبات نقش این منابع در ارزشآفرینی سازمان است. با ظهور سازمانهای دانشی در اقتصاد دانش بنیان، سهم سرمایه انسانی در ارزش آفرینی سازمان از سرمایههای فیزیکی و ساختاری سبقت گرفته و سرمایهگذاریهای سنگین در نیروی انسانی برای تبدیل کردن آنها به عامل ...
بیشتر
پیشینه و اهداف:یکی از مهمترین چالشهای پیشروی صاحبنظران حوزه منابع انسانی اثبات نقش این منابع در ارزشآفرینی سازمان است. با ظهور سازمانهای دانشی در اقتصاد دانش بنیان، سهم سرمایه انسانی در ارزش آفرینی سازمان از سرمایههای فیزیکی و ساختاری سبقت گرفته و سرمایهگذاریهای سنگین در نیروی انسانی برای تبدیل کردن آنها به عامل اصلی مزیت رقابتی را توجیهپذیر کرده است. از آنجا که نیروی انسانی کارآمد و ارزشآفرین با ارزشترین منبع هر سازمانی به حساب میآید قسمت اعظم سرمایهگذاریها، معطوف به منابع انسانی گردیده است. مهمترین ابزاری که در این منظور مورد استفاده قرار میگیرد آموزش است، که با هدف ارتقا کیفی سطح مهارت، دانش و نگرش موجب توانمندی افراد در ایفای وظایف خود و کامیابی سازمان، مورد استفاده قرار میگیرد. در یک سازمان پویا و کارآمد کارکنان احتیاج به آموزشهای نو و مهارتهای تازه دارند تا موفقیت حرفهای خود را باز یابند و به آنچه برای آموزش با استانداردهای بالا لازم است مجهز شوند. دورههای آموزش نیروی انسانی شامل برنامهها و فعالیتهای طراحی شده برای بهبود عملکرد کارکنان با هدف حل معضلات و مشکلات عملکرد فعلی و پیشگیری از مشکلات آتی سازمان است. همچنین رویکردی که هدف اصلی آن تغییر و یادگیری کارکنان و افزایش مهارتهای لازم جهت ایفای اثربخشتر وظایف شغلی است. منابع انسانی با ارزشترین عامل تولید و مهمترین سرمایه در راستای توسعه و پیشرفت هر کشوری است.. این تحقیق بهدنبال تبیین مدل توسعه نظام پشتیبانی عملکرد الکترونیکی با رویکرد ارزشآفرینی منابع انسانی در سازمانهای دولتی بوده است.روشها:روش پژوهش، روش آمیخته بود. جامعه آماری پژوهش حاضر در بخش کیفی، صاحبنظران حوزه پشتیبانی عملکرد الکترونیکی و ارزشآفرینی منابع انسانی سازمانهای دولتی، در بخش کمی نیز کارکنان ارشد سازمانهای دولتی استان اردبیل بودند. حجم نمونه در بخش کیفی 24 نفر با استفاده از نمونهگیری هدفمند و گلوله برفی مصاحبهها، و در بخش کمی نیز 278 نفر از میان کارکنان ارشد سازمانهای دولتی استان اردبیل با روش نمونهگیری طبقهای با انتساب متناسب انتخاب شدهاند. ابزارهای مورد استفاده در بخش کیفی، مصاحبه ساختاریافته و نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه بود. دادهها با استفاده از نرمافزارهای آماری SPSS و PLS، تحلیل شدند.یافتهها: بر اساس یافتههای پژوهش، سازههای پژوهش در سطح رضایتبخش بود. همچنین تمامی مؤلفههای نظام پشتیبانی عملکرد الکترونیکی ارائه شده در ارزشآفرینی منابع انسانی مطلوب بود.نتیجهگیری: نظام پشتیبانی عملکرد الکترونیکی نقش مهمی در تحقق ارزشآفرینی منابع انسانی ایفا میکند. یعنی هرچه سطح نظام پشتیبانی عملکرد الکترونیکی افزایش یابد ارزشآفرینی منابع انسانی نیز افزایش خواهد یافت. با توجه به یافتههای پژوهش پیشنهاد میشود:با توجه به تکثر و تعدد سازمانهای دولتی پیشنهاد میگردد در پژوهشهای آتی، سازمانهای دولتی بر اساس معیارهای مناسبی خوشهبندی گردند و در هر خوشه به تفکیک مطالعه صورت گرفته و تحلیل شوند و در صورت امکان ادغام گردند تا نتایج قابلاتکاتری در سطح ملی بهدست آید. تدارک زمینه شغلی کامپیوترمحور و تلفیق ابزارهای مناسب در آن که بر عملکرد واقعی کارکنان دلالت دارد، اثربخشی و کارآیی این نظام را در ارزشآفرینی کارکنان افزایش میدهد. مدیران سازمانهای دولتی بایستی در طرح منابع پشتیبانی و انتخاب سطح پشتیبانی به سطح مهارت کارکنان توجه اساسی داشت.در نهایت با توجه به نتایج این تحلیلها سطح و عنصر پشتیبانی عملکرد مناسب جهت افزایش ارزشآفرینی منابع انسانی شناسایی و انتخاب شود.
مدیریت آموزشی
قاسم آذری آرانی؛ جلال رضائی نور
چکیده
پیشینه و اهداف: رشد اقتصادی یک کشور وابسته به عوامل متعددی است که در این میان نقش دانش در آن غیر قابل انکار مینماید. مطالعات بسیاری نشان داده است که تولید ناخالص داخلی کشورها در اغلب موارد تحت تأثیر زیرساختهای دانشی یک کشور میباشد. اقتصاد دانش محور اقتصادی است که مستقیماً بر اساس تولید، توزیع و مصرف دانش شکل گرفته باشد و سرمایهگذاری ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: رشد اقتصادی یک کشور وابسته به عوامل متعددی است که در این میان نقش دانش در آن غیر قابل انکار مینماید. مطالعات بسیاری نشان داده است که تولید ناخالص داخلی کشورها در اغلب موارد تحت تأثیر زیرساختهای دانشی یک کشور میباشد. اقتصاد دانش محور اقتصادی است که مستقیماً بر اساس تولید، توزیع و مصرف دانش شکل گرفته باشد و سرمایهگذاری در دانش و صنایع دانش پایه مورد توجه خاص قرار گیرد. در این اقتصاد که سهم قابل توجهی از تولید ناخالص داخلی از فعالیتهای مبتنی بر دانش و دانشآفرین است، دانش بیش از عوامل سنتی نظیر کار و سرمایه موجب تولید میشود و ارزش بسیاری از شرکتهای نرم افزاری و فناوری زیستی، ناشی از سرمایههای غیر فیزیکی یعنی دانش و امتیازات علمی آنها است. بر این اساس، خلق دانش یک سلاح ضروری در دنیای امروز بوده و بدون یک فرآیند مستمر خلق دانش هر جامعهای محکوم به تباهی میباشد. خلق و یادگیری دانش، ایجاد دانش جدید یا جایگزینی و بهسازی دانش موجود از طریق روابط اجتماعی و همکاریهای سازمانی است و ایجاد و بهرهبرداری از دانش، سهم عمدهای در ایجاد ثروت در اقتصاد دانشمحور دارد. مسئله اینجاست که تاکنون به موضوع خلق و یادگیری دانش در سطح ملی پرداخته نشده است.روش و مواد: با استفاده از روش کیفی-کمی ابتدا با تکیه بر تکنیک اکتشافی دلفی به شناسایی و تبیین فرایندهای خلق و یادگیری دانش ملی پرداخته شد. سپس با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی مقدار آماره تی بین ابعاد شناسایی شده و متغیر خلق و یادگیری دانش ملی معنادار و بزرگتر از 96/1 بهدست آمده و مورد تأیید قرار گرفتند.یافتهها: همچنین با تحقیق پیمایشی و استفاده از پرسشنامه، تأثیر فرایند خلق و یادگیری دانش ملی بر تولید ناخالص داخلی با در نظر گرفتن نقش واسطهای هوش ملی با استفاده از آمون سوبل سنجیده و مشخص شد که با ورود متغیر میانجیگر هوش ملی، بتای استاندارد برای رابطه بین خلق و یادگیری دانش ملی و تولید ناخالص داخلی از 80/0 به 18/0 کاهش یافته اما معنیدار میباشد.نتیجهگیری: بنابراین، نقش متغیر هوش ملی، میانجیگری جزئی است یعنی با حفظ تآثیر رابطهی متغیر اصلی خلق و یادگیری دانش ملی، اثر واسطهای هوش ملی نیز بر تولید ناخالص داخلی تأثیرگذار است. این پژوهش محدودیتهایی نیز به همراه داشت. یکی از این محدودیتها تفکر کلیشهای در خصوص فرایند خلق دانش بود. در این پژوهش تنها از یکی از ابعاد مدیریت دانش یعنی "خلق دانش" استفاده شد. در حالی که میتوان برای ارتقاء عملکرد ملی به جای این که تنها به خلق دانش در سطح ملی بیندیشیم به کلیه فرایندهای چرخه مدیریت دانش در جامعه توجه داشته باشیم. بر این اساس پیشنهاد میشود سایر محققین ابعاد دیگر چرخه مدیریت دانش را نیز در نظر گرفته و یک گام فراتر روند.
مدیریت آموزشی
زهرا نیکخواه فرخانی
چکیده
پیشینه و اهداف: اولین گام اساسی برای بهبود کیفیت خدمات، شناخت انتظارات و ادراکات مشتریان از کیفیت خدمت و تعیین شکاف کیفیت خدمت و سپس اتخاذ استراتژی های لازم برای کاهش شکاف و تامین نظر آنها میباشد. در این صورت، نه تنها اولویت گذاری آگاهانه و تخصیص منابع استراتژیک تسهیل می شود، بلکه مبنایی فراهم میگردد تا بتوان کیفیت خدمات ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: اولین گام اساسی برای بهبود کیفیت خدمات، شناخت انتظارات و ادراکات مشتریان از کیفیت خدمت و تعیین شکاف کیفیت خدمت و سپس اتخاذ استراتژی های لازم برای کاهش شکاف و تامین نظر آنها میباشد. در این صورت، نه تنها اولویت گذاری آگاهانه و تخصیص منابع استراتژیک تسهیل می شود، بلکه مبنایی فراهم میگردد تا بتوان کیفیت خدمات ارائه شده را بهبود بخشید و بر اثربخشی آن افزود. مطالعات حوزه سنجش کیفیت خدمات بیشتر بر حوزه محتوا و فرایند ایجاد کیفیت تمرکز نموده و کمترتوجهی به مطالعه تاکسنومیک در این حوزه شده است. مطالعات تاکسنومیک در حوزه کیفیت خدمات نه تنها توصیف مناسبی از گروههای دریافت کننده خدمت ارائه میدهد بلکه زمینه لازم را برای مطالعات تخصصی تر در این حوزه و نظریه پردازی در آن فراهم میکند. هدف این پژوهش بررسی تاکسنومیک رضایت دانشجویان از کیفیت خدمات ارائه شده در واحد مدیریت آموزشی و تحصیلات تکمیلی دانشگاه بجنورد بودهاست.روشها: جامعه آماری پژوهش را دانشجویان مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه بجنورد در چهار دانشکده: علوم انسانی، هنر، علوم پایه و فنی و مهندسی تشکیل داده اند که مشتمل بر 4039 نفر بوده است. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان 354 نفر محاسبه گردید. برای نمونه گیری از دانشجویان، از روش نمونه گیری طبقهای استفاده شد و در پایان 359 نفر از دانشجویان مورد تحلیل قرارگرفتند. ابزارگردآوری داده ها پرسشنامه بومیسازی شده سروکوآل بوده است. برای سنجش پایایی و روایی ابزار سنجش به ترتیب از آلفای کرونباخ و رواییهمگرا استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل خوشهای K-mean بهره گرفتهشد و سه خوشه از دانشجویان با جهت گیری های متفاوت نسبت به کیفیت خدمات ارائه شده شناسایی گردید که با عناوین دانشجویان با جهت گیری انفعالی، دانشجویان با جهت گیری آرمانگرا و دانشجویان با جهتگیری واقعگرا مشخص گردید.یافتهها: نتایج بیانگر آن بود که تنها 17درصد دانشجویان در گروه دانشجویان با جهتگیری انفعالی قرارداشته و 83 درصد دانشجویان نسبت به کیفیت خدمات ارائه شده در مدیریت آموزشی دغدغه مند هستند.نتیجهگیری: نتایج این پژوهش بیانگر آن بود که رضایت دانشجویان از کیفیت ارائه خدمات در مدیریت آموزشی دانشگاه بجنورد در سطح متوسط بوده و نتایج حاصل از تاکسنومی رضایت دانشجویان نشاندهنده وجود سه دسته از دانشجویان با سه رویکرد متفاوت نسبت به کیفیت خدمات دریافت شده بود که با عناوین دانشجویان با جهت گیری انفعالی، دانشجویان با جهت گیری آرمانگرا و دانشجویان با جهت گیری واقع گرا مشخص گردیدند.
مدیریت آموزشی
زهرا کاشانیها؛ فاطمه خالوندی
چکیده
پیشینه و اهداف: ازآنجاییکه دانشگاهها و مراکز آموزش عالی سرمایه انسانی مولد جامعه را تربیت میکنند، از جانب سیاستگذاران آموزشی و جامعه در قبال عملکرد، پاسخگویی، رسیدن به عدالت و تحول اجتماعی تحتفشار هستند. همین امر، موجب ضرورت بازسازی مفهوم جدیدی از رهبری و اخلاقی کردن آن است. آموزش عالی، نهاد مکمل آموزشهای عمومی نظاممند ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: ازآنجاییکه دانشگاهها و مراکز آموزش عالی سرمایه انسانی مولد جامعه را تربیت میکنند، از جانب سیاستگذاران آموزشی و جامعه در قبال عملکرد، پاسخگویی، رسیدن به عدالت و تحول اجتماعی تحتفشار هستند. همین امر، موجب ضرورت بازسازی مفهوم جدیدی از رهبری و اخلاقی کردن آن است. آموزش عالی، نهاد مکمل آموزشهای عمومی نظاممند ابتدایی و متوسطه و محصول تجدید حیات تمدنی است. آموزش عالی میتواند به توسعه زیرساختها و ساختارهای جامعه در همه ابعاد خدمت کرده و حفظ و پاسداری از دستاوردها و آرمانهای جامعه را تسهیل کند. نظام آموزش عالی بهواسطهی نقشی که در تربیت نیروی انسانی ماهر و متخصص موردنیاز بخشهای اقتصادی و اجتماعی ایفا میکند، از سهم و اهمیت قابلتوجهی در توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برخوردار است. آموزش عالی کارآمد موجب کارآمدی همه نهادها و سازمانهای جامعه شده و با توجه به محدودیت منابع، موجب افزایش بهرهوری و کار آیی افراد و سازمانها میشود؛ که عوامل مهمی همچون معنویت در محیط کار در کارکرد بهرهوری این نهاد میتوانند نقشآفرینی کنند.هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش پیشبینی کنندهی معنویتگرایی در اثربخشی رهبری در محیط کار دانشگاه است.روش ها: این پژوهش ازنظر هدف، یک تحقیق کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری دادهها، کمی به روش پیمایشی توصیفی میباشد. نمونه آماری به روش تصادفی طبقهای با استفاده از فرمول کوکران به تعداد 115 نفر از اعضای هیئتعلمی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی در سال تحصیلی 94-93 بودند. ابزار اندازهگیری پرسشنامه «معنویت در محیط کار» میلیمان و همکاران و پرسشنامه رامسدن با عنوان «اثربخشی رهبری» در گروههای آموزشی دانشگاه است. روایی صوری و محتوایی پرسشنامهها، توسط پنجتن از اساتید متخصص درزمینهٔ موضوع، تائید شد. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 22 بوده است. میزان آلفای کرونباخ برای تعیین پایایی ابزارها به ترتیب، .89 و .87 به دست آمد.یافتهها:یافتهها نشان داد که ضریب همبستگی معنویتگرایی در محیط کاربر اثربخشی رهبری با میزان .75 در سطح اطمینان 95% معنیدار است. همچنین، با توجه نتایج ضرایب استاندارد، کار معنادار و هم سویی باارزشها، به ترتیب.26 و .31 و در سطح اطمینان 95% معنیدار هستند؛ بر اساس نتایج حاصلشده، مؤلفهی هم سویی باارزشها بهتنهایی میتواند قویترین پیشبینی کنندهی اثربخشی رهبری مدیران در گروههای آموزشی باشد و 0.54 درصد از واریانس اثربخشی رهبری مدیران گروههای آموزشی را بهگونهای معنادار(.05 p < ) تبیین نمایند.نتیجهگیری: نتایج این پژوهش، گویای آن هستند که توجه به دو مؤلفه کار معنادار و همسویی باارزشها در محیط کار بهعنوان پیشبینی کننده اثربخشی رهبری میتوانند اثربخشی رهبری مدیران را در گروههای آموزشی بهبود ببخشند. بدین منظور، پیشنهاد میشود در سطح مسئولین وزارت تحقیقات و علوم و فناوری، در تدوین آییننامهها در راستای وظایف آموزشی و پژوهشی اساتید مواردی را لحاظ کنند. اولاً ازنظر مبانی ارزشی آن کار ارزشمند تلقی شود و ثانیه انتظارات موردنظر با ارزشهای معنوی همسویی و همخوانی داشته باشند تا بر همین اساس، تصمیمگیرندگان و سیاستگذاران دانشگاه با وضع راهبردها و اهداف کلان در اسناد بالادستی دانشگاه و همینطور تعریف عملیاتی آنها از طریق تدوین آییننامههای جدید در خصوص فعالیتهای آموزشی و پژوهشی برای تولید دانش اخلاق بنیان در میان اعضای هیئتعلمی جهت ایجاد احساس معناداری در کار به لحاظ ارزشی، اقدامات عملی انجام دهند.
مدیریت آموزشی
حسین صفرزاده؛ محمود احمدی شریف؛ غلامرضا کارگریان مروستی
چکیده
در هزاره سوم که لازمه رشد اقتصادی در آن توسعه مراکز تولید دانش، فناوری و مهارتهای فنی است، از کارآفرینی میتوان به عنوان یکی از مهمترین موتورهای رشد و توسعه یاد کرد. اینجاست که نقش کارآفرین و نیاز به کارآفرینی در جامعه مشخص میشود. طبیعی است، بارزترین چیزی که میتواند ما را به این مقصود برساند دانشگاهها و مراکز کارآفرینی ...
بیشتر
در هزاره سوم که لازمه رشد اقتصادی در آن توسعه مراکز تولید دانش، فناوری و مهارتهای فنی است، از کارآفرینی میتوان به عنوان یکی از مهمترین موتورهای رشد و توسعه یاد کرد. اینجاست که نقش کارآفرین و نیاز به کارآفرینی در جامعه مشخص میشود. طبیعی است، بارزترین چیزی که میتواند ما را به این مقصود برساند دانشگاهها و مراکز کارآفرینی است. در این مقاله سعی بر آن است که ارتباط آموزش و نوع آموزشهای لازم با کارآفرینی و روند اجرایی کار آفرینی را روشن کنیم. در تجزیه و تحلیل استنباطی و آزمون فرضیه های این تحقیق که روش آن بر اساس هدف تحقیق، توسعه ای بوده و به صورت پیمایشی مقطعی انجام گرفته، از سه آزمون «کالموگروف- اسمیرنف»، «آزمون t یک نمونه» و «آزمون رتبه بندی فریدمن»، استفاده شده است. نتیجه تحقیق نشان داده است که در میان عوامل داخلی دانشگاه، فرآیند های دانشگاهی و در میان عوامل احیای سازمانی(دانشگاهی)، اعمال رهبری تحول بخش و در میان تغییرات اساسی و بنیادی دانشگاه، ایجاد یک محیط پویا و علمی بیشترین تأثیر را در شکل گیری و استقرار دانشگاههای کارآفرین دارند. در پایان مقاله نیز نتیجه گیری هایی به عمل آمده و براساس آن پیشنهادات خاصی در راستای توسعه «آموزش کارآفرینی» جهت استقرار دانشگاههای کارآفرین ارائه گردیده است.
مدیریت آموزشی
مصطفی نیکنامی؛ زینب مشفقی؛ مرجان مشفقی
چکیده
هدف اصلی این تحقیق، بررسی تأثیر متغیرهای مستقل آموزش ضمن خدمت، رشتة تحصیلی، مدرک تحصیلی و سابقه خدمتی، بر سبک مدیریت تعارض مدیران مدارس متوسطه نظری دخترانه در ناحیه 1 شهر شیرازدر سال تحصیلی87-1386 از دیدگاه دبیران است. در این تحقیق از روش تحقیق علی- مقایسهای بهره گرفته شده است. در این پژوهش دو نمونه بررسی شده است. حجم نمونه از گروه ...
بیشتر
هدف اصلی این تحقیق، بررسی تأثیر متغیرهای مستقل آموزش ضمن خدمت، رشتة تحصیلی، مدرک تحصیلی و سابقه خدمتی، بر سبک مدیریت تعارض مدیران مدارس متوسطه نظری دخترانه در ناحیه 1 شهر شیرازدر سال تحصیلی87-1386 از دیدگاه دبیران است. در این تحقیق از روش تحقیق علی- مقایسهای بهره گرفته شده است. در این پژوهش دو نمونه بررسی شده است. حجم نمونه از گروه مدیران، 55 نفر و از گروه دبیران 165 نفر است. دو پرسش نامه یکی در مورد اطلاعات جمعیت شناختی مدیران که توسط آنها تکمیل شده و دیگری جهت تشخیص سبک تعارض، مورد استفاده قرار گرفته که توسط دبیران تکمیل شده و پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرانباخ، 845/0 بوده است. پس از محاسبه شاخص های مربوط به آمار توصیفی و نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آزمون آن با استفاده از روش مانوا نتیجه آن است که متغیر مستقل سابقه، بر سبک های مدیریت تعارض اثر دارد. همچنین برای تعیین سبک غالب مورد استفاده مدیران، از آزمون تحلیل واریانس فرید من، استفاده شد .نتیجه این آزمون نشان داد که سبک غالب مورد استفاده مدیران سبک تشریک مساعی است.