تهیه و تدوین محتوای الکترونیکی
زهراسادات مجیدی درچه؛ بتول سبزه؛ نسرین انصاری
چکیده
پیشینه و اهداف: هدف کلی پژوهش، شناسایی و اعتباریابی تولید معیارهای تولید فیلم و ویدئوی آموزشی برای دانشآموزان دوره ابتدایی است. تا سالهای متمادی، فیلم و ویدئو به دلیل هزینههای بالا و محدودیت دسترسی، تنها در برخی از مدارس بهصورت محدود تهیه و استفاده میشد؛ اما با پیشرفت فناوری این محدودیت تا حد زیادی مرتفع شد. بهویژه، بعد ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: هدف کلی پژوهش، شناسایی و اعتباریابی تولید معیارهای تولید فیلم و ویدئوی آموزشی برای دانشآموزان دوره ابتدایی است. تا سالهای متمادی، فیلم و ویدئو به دلیل هزینههای بالا و محدودیت دسترسی، تنها در برخی از مدارس بهصورت محدود تهیه و استفاده میشد؛ اما با پیشرفت فناوری این محدودیت تا حد زیادی مرتفع شد. بهویژه، بعد از گسترش آموزش های مجازی، اکثر معلمان و مربیان با استفاده از موبایل و دوربین های دیجیتال اقدام به تولید فیلم و ویدئوهای آموزشی کردند. یکی از چالش های مهم در این زمینه، نبود معیارها و اصول تهیه فیلم و ویدئوهای آموزشی مختص دانش آموزان بود. معیارهایی که بتواند بهصورت خاص، کیفیت مناسبی را برای این گروه سنی محک بزند و بهعنوان راهنمایی در اختیار معلمان و تولیدکنندگان در آموزشهای ترکیبی و مجازی قرار گیرد. روشها: تحقیق حاضر، از لحاظ هدف کاربردی و روش انجام آن آمیخته با طرح اکتشافی متوالی است. در قسمت کیفی با استفاده از تحلیل محتوای قیاسی، دادههای موردنیاز، از منابع استخراج شد و سپس با استفاده از روش کمّی مورد اعتباریابی قرار گرفت. جامعه آماری بخش کیفی شامل مقالات و پایان نامه ها و کتابهای الکترونیکی و چاپی در دسترس و مرتبط در فاصله زمانی 2000 تا 2021 بود. نمونه مورد مطالعه با روش هدفمند و معیارمدار انتخاب شد و براساس الگوی بودین و کوئیک مضامین اصلی استخراج و کدگذاری شدند. در بخش کمّی نیز 60 نفر از معلمان و متخصصان بهصورت هدفمند استفاده شد. بهمنظور جمعآوری دادهها و تحلیل یافتهها در بعد کیفی از روش تحلیل محتوا و استخراج مضامین اصلی، فرعی و شاخص ها استفاده شد. سپس برای اطمینان از نحوه کدگذاریها، علاوه بر تکنیک خودبازبینی، از دو نفر از متخصصان استفاده شد. درنهایت، اعتباریابی معیارهای شناسایی شده با استفاده از نرمافزارPLS و معادلات ساختاری در دو بخش اعتبار (همسانی درونی) و روایی (اعتبار واگرا) سازه ها و ابزارهای پژوهش و همچنین آزمون مدل ساختاری انجام شد.یافتهها: یافتههای کیفی در چهار بعد فنی، هنری، محتوایی و طراحی آموزشی بهدست آمد که در بعد فنی شامل معیارهای رسایی و وضوح تن صدای گوینده؛ کیفیت نور، وضوح تصویر و اندازه فیلم با توجه به نوع رسانه دیداری، عدم داشتن لکنت کلام گوینده و برتری سطح صدای گوینده نسبت به زمینه بود. در بعد هنری معیارهای قاببندی مناسب فیلم باتوجه به هدف آموزشی و درک تصویری دانشآموز، تنوع نماها با توجه به نوع محتوا، جلب و حفظ توجه در مؤلفه های دیداری و شنیداری با ایجاد جلوههای ویژه، تناسب طراحی صحنه و پسزمینه با توجه به نوع محتوا و قابل باور بودن شخصیتهای فیلم از نظر فیزیکی، جنس، سن، آراستگی و پوشش مورد توجه قرار گرفت. در بعد محتوایی معیارهای صحت علمی محتوا، مرتبط بودن مطالب آموزشی با هدف اصلی یادگیری، حذف محتوای غیرمرتبط، به روز و معتبر بودن محتوا، پرهیز از سوگیری در ارتباط با جنسیت، سن، نژاد، زبان و یا طبقه اجتماعی و سادهسازی محتوای پیچیده با توجه به جزئیات محتوا قابل توجه بود. در بعد طراحی آموزشی معیارها شامل تناسب سرعت گفتار متن با میزان درک دانش آموزان، برانگیختن حس کنجکاوی با ایجاد موقعیت اکتشافی، تقویت انگیزه مطالعه و یادگیری با ایجاد موقعیت چالشی، ایجاد توقف در فیلم و ویدئوی آموزشی جهت پیوند دادن محتوا با یادگیری قبلی دانش آموزان، ایجاد توقف در فیلم یا ویدئو جهت تشویق تعامل در مورد آنچه ارائه شده، خودداری از نمایش چهره ارائهکننده در زمان ارائه محتوای پیچیده، ارائه مثالهای کاربردی از مفهوم یا مهارتآموزشی، ایجاد توقف در هنگام ارائه جهت ایجاد فرصت تفکر و گرفتن نظرات مخاطبان و یادداشتبرداری خلاقانه برای حدس ادامه اتفاقات فیلم در نظر گرفته شد. همچنین، نتایج اعتبارسنجی با استفاده از معادلات ساختاری، ارزیابی ساختاری و برازش کلی نشان داد که مقدار GOF برای معیار فنی، هنری، محتوایی و آموزشی به ترتیب برابر 181/0، 233/0 و 296/0 است؛ لذا مدل نیکویی برازش قوی و مناسبی داشته و قابل تعمیم و استفاده است.نتیجهگیری: در این پژوهش، معیارهای تولید فیلم و ویدئوی آموزشی مختص دانشآموزان دوره ابتدایی در چهار بعد فنی، هنری، محتوایی و طراحی آموزشی شناسایی و اعتبارسنجی شدند. این معیارها میتوانند بهعنوان راهنما، یاریگر معلمان و متخصصانی باشند که در آموزشهای مجازی و ترکیبی محتوای درسی خود را در قالب فیلم و ویدئو تولید میکنند تا گامی مؤثر در کیفیتبخشی و تداوم آموزشها بردارند.
تهیه و تدوین محتوای الکترونیکی
زهرا راه بر؛ فاطمه احمدی کلاته احمد؛ مودت سعیدی
چکیده
پیشینه و اهداف: امروزه به دلایل مختلفی از جمله ظهور بیماری کرونا، شاهد استقبال نظام های آموزشی از آموزش های غیرحضوری هستیم. در این زمان، نقش اصلی در طراحی آموزشی دوره های آموزش غیرحضوری را معلمان هر درس برعهده دارند؛ بنابراین آن ها باید با نظریه های مربوط به ساختار شناختی و چگونگی یادگیری دانش آموزان از محتواهای الکترونیکی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: امروزه به دلایل مختلفی از جمله ظهور بیماری کرونا، شاهد استقبال نظام های آموزشی از آموزش های غیرحضوری هستیم. در این زمان، نقش اصلی در طراحی آموزشی دوره های آموزش غیرحضوری را معلمان هر درس برعهده دارند؛ بنابراین آن ها باید با نظریه های مربوط به ساختار شناختی و چگونگی یادگیری دانش آموزان از محتواهای الکترونیکی آشنا باشند تا آموزش های آن ها ضمن تسهیل فرآیند یادگیری، سبب بالا بردن سطوح یادگیری و افزایش میزان یادداری مطالب آموزشی در دانش آموزان نیز شود. زیرا چنانچه محتواهای الکترونیکی و چندرسانه ای طراحی شده به خصوص در درسی مانند فیزیک که از انواع رسانه ها و بازنمایی های متعدد برای انتقال مفاهیم بهره می گیرد طبق اصولی سازگار با ساختار شناختی یادگیرندگان طراحی نشود، ممکن است باعث واردآمدن بارشناختی اضافه به حافظه ی یادگیرندگان شود و این امر مانعی برای فرآیند یادگیری و یادداری مطالب در یادگیرندگان باشد. لذا پژوهش حاضر باهدف طراحی یک محتوای الکترونیکی برای درس فیزیک (مثلاً مبحث فشار) بر اساس اصول نظریه بارشناختی و بررسی تأثیر آن بر سطوح یادگیری (دانش، فهمیدن و بهکاربستن) و میزان یادداری دانشآموزان از مبحث آموزشی انجام شد.روشها: روش پژوهش نیمهآزمایشی از نوع طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه دانشآموزان دختر پایه نهم دوره متوسطه اول مدارس عادی آموزشوپرورش ناحیه ۱۷ استان تهران است که در سال ۱۴۰۱-۱۴۰۰ مشغول به تحصیل بودند. نمونهگیری از نوع تصادفی خوشهای چندمرحلهای و تخصیص تصادفی در گروههای آزمایش و کنترل انجامگرفته است. حجم نمونه آماری تحقیق ۱۲۰ نفر است که در دو گروه همسان آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای جمعآوری دادههای سطوح یادگیری و میزان یادداری از یک آزمون پیشرفت تحصیلی محقق ساخته به صورت پیشآزمون-پسآزمون استفاده شد که روایی صوری و محتوایی آن توسط دبیران با تجربه علومتجربی و اساتید آموزش فیزیک تایید و پایایی آن به روش آلفایکرونباخ 85/0 سنجیده شده بود. اجرای دورۀ آموزشی این پژوهش بهصورت مجازی و در بستر سامانه شاد (شبکه اجتماعی دانشآموزی) در طی ۳ هفته آموزشی، ۶ جلسة ۶۰ دقیقهای در کلاسهای مجازی علومتجربی پایه نهم انجامگرفته است. قبل از شروع دورۀ آموزشی، ابتدا طرح درسها و محتوای آموزشی مربوط به یک مبحث از فیزیک ( مبحث فشار و آثار آن) برای گروه کنترل به شیوه کلاسهای مجازی متداول تهیه و تدوین شدند و سپس با مطالعه دقیق مبانی نظری و تجربی نظریه بارشناختی، طرح درسها و محتواها با رعایت اصول نظریه بار شناختی برای گروه آزمایش تهیه و تدوین گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS 20 استفاده شد.یافتهها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس برای سطوح یادگیری نشان داد، طراحی محتوای الکترونیکی مبتنی بر نظریه بارشناختی، سبب ارتقای بیشتر سطوح یادگیری(دانش، به فهمیدن و به کاربستن) دانشآموزان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل میشود(05/0 p). همچنین نتیجه آزمون تی مستقل برای آزمون یادداری نشان میدهد، بین گروه کنترل و آزمایش در میزان یادداری آنها از مبحث تدریس شده تفاوت معناداری وجود دارد( 01/0 p).نتیجهگیری: باتوجهبه نتایج بهدستآمده از مطالعه حاضر میتوان نتیجهگیری کرد که رعایت اصول طراحی آموزشی مبتنی بر نظریه بارشناختی در تولید محتوای آموزشی الکترونیکی درس فیزیک، تأثیر مثبت قابلتوجهی بر روی سطوح یادگیری و میزان یادداری دانشآموزان از مباحث آموزشی دارد. لذا به طراحان محتواهای آموزش الکترونیکی توصیه میشود تا اصول نظریه ی بارشناختی را در طراحی و تولید محتوا های خود مدنظر قرار دهند.
تهیه و تدوین محتوای الکترونیکی
منصوره سادات موسوی شفیق؛ زهره خوش نشین؛ یوسف مهدوی نسب؛ محمد مجدم
چکیده
پیشینه و اهداف: اثربخشی نظام آموزشی مرهون توجه به اصول آموزشی طراحی شده و هدفمند است که استفاده از نقشه مفهومی، یک نمونه از این نظام هدفمند است. روش آموزش مبتنی بر نقشه مفهومی در بسیاری از پژوهشها مورد بررسی قرار گرفته است. در این روش اصول آموزش بهصورت طبقهبندی و نظاممند به یادگیری منتهی میشود. در پژوهش حاضر استفاده از روش آموزش ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: اثربخشی نظام آموزشی مرهون توجه به اصول آموزشی طراحی شده و هدفمند است که استفاده از نقشه مفهومی، یک نمونه از این نظام هدفمند است. روش آموزش مبتنی بر نقشه مفهومی در بسیاری از پژوهشها مورد بررسی قرار گرفته است. در این روش اصول آموزش بهصورت طبقهبندی و نظاممند به یادگیری منتهی میشود. در پژوهش حاضر استفاده از روش آموزش مبتنی بر استفاده از نقشه مفهومی به اشکال معلم و دانشآموزساخته بهعنوان ابزار و رویکردی برای پیشرفت در یادگیری مفاهیم درسی و ایجاد انگیزه مورد بررسی قرار گرفته است.روشها: در این پژوهش روش شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون (چند گروهی) با دو گروه آزمایش و یک کنترل استفاده شده است. جامعه آماری کلیه دانشآموزان پایه هشتم دوره اول متوسطه در سال تحصیلی 99-1398 است.60 نفر با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب و به 3 گروه 20 نفری تقسیم شدند. گروههای آزمایش با استفاده از نقشههای مفهومی معلم و دانشآموز ساخته و گروه کنترل به روش معمول آموزش دیدند. ابزار گردآوری داده پرسشنامه انگیزه پیشرفت هرمنس و آزمون یادگیری است و برای سنجش روایی ابزار از نظرات اساتید و معلمان استفاده شد. پایایی ابزار پژوهش به ترتیب 85/0 و 82/0 بهدست آمد. در تحلیل داده از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد.یافتهها: نتایج تحلیل آماری برای فرضیهها در سطح معنیداری(05.0 )، حاکی از تأثیر معنیدار استفاده از روش های نقشه مفهومی معلم ساخته و دانش آموز ساخته بر پیشرفت انگیزه دانشآموزان و یادگیری آنان در گروههای آزمایش در مقایسه با روش معمول است. همچنین نتایج آزمون شفه نشان از اختلاف معنیدار بین آموزش مبتنی بر نقشه مفهومی معلم ساخته نسبت به آموزش مبتنی بر نقشه مفهومی دانشآموزساخته (875.0 p =) بر یادگیری نیست.نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان از تأثیر نقشه مفهومی معلمساخته و دانشآموزساخته بر یادگیری مفاهیم درسی و انگیزه پیشرفت دانش آموزان به نسبت روش معمول است. با توجه به نتایج پژوهش نقشه مفهومی بهعنوان ابزار و رویکرد مناسب برای رسیدن به یادگیری و ایجاد انگیزه میتواند مورد توجه قرار گیرد. همچنین نتایج پژوهش نشان می دهد که استفاده از هر دو نوع نقشه مفهومی بر یادگیری و انگیزش دانش آموزان تاثیر دارد و مقایسه این دو روش اختلاف معنی داری بین دو گروه نشان نمیدهد.
تهیه و تدوین محتوای الکترونیکی
مهدیه خسروی چهکندک؛ محمد علی رستمی نژاد؛ محمد اکبری بورنگ
چکیده
پیشینه و اهداف: در دنیای امروز و در محیط های کسب وکار رقابتی ظرفیت ها، شایستگی ها و قابلیت های نیروی انسانی و شناسایی، پرورش و روزآمدسازی آنها نقش بسیار تعیین کنندهای در بقا و ادامه حیات سازمان دارد و سازمان ها بدون برنامه نظاممند به هیچ عنوان نم یتوانند از کنار آنها بگذرند. نیروی انسانی به عنوان ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در دنیای امروز و در محیط های کسب وکار رقابتی ظرفیت ها، شایستگی ها و قابلیت های نیروی انسانی و شناسایی، پرورش و روزآمدسازی آنها نقش بسیار تعیین کنندهای در بقا و ادامه حیات سازمان دارد و سازمان ها بدون برنامه نظاممند به هیچ عنوان نم یتوانند از کنار آنها بگذرند. نیروی انسانی به عنوان منابع استراتژیک و سرمایه های دانشی سازمان ها شناخته میشوند و قطعاً هرگونه بی توجهی به توانایی ها و شایستگی های آنها سازمانها را خلع امتیاز رقابتی کرده و آنها را قربانی تغییرات و رقابت های شدید میکند. پیشرفت تکنولوژی و دیجیتالی شدن زندگی انسان در چند سال اخیر باعث ایجاد نیازهای جدیدی در بازار کار و حتی زندگی مردم شده است که در نتیجه بازار مشاغل روز به روز تغییر کرده و انواع و اقسام شغلهای مختلف بهوجود آمده است. حضور گسترده کسب وکارها در وب و شبکه های اجتماعی و استفاده از سایت و وبلاگ برای معرفی و فروش محصولات باعث شده که نیاز به تولید محتوا و درنتیجه نیاز به متخصص تولید محتوای الکترونیکی هم بیش از هر زمان دیگری احساس شود. در این راستا هدف پژوهش حاضر شناسایی شایستگی های حرفه ای متحصصان تولید محتوای الکترونیکی است.روشها: پژوهش با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوای کیفی انجام شد. داده های موردنیاز برای دستیابی به هدف پژوهش از طریق بررسی اسناد و متون داخلی و خارجی و مصاحبه با خبرگان، اساتید و دانشجویان مقطع ارشد و دکتری تکنولوژی آموزشی، فناوری اطلاعات، رایانه و برنامه ریزی درسی صاحب تجربه در زمینه آموزش الکترونیکی که تجربه تولید محتوای الکترونیکی را دارند، گردآوری شد. ابتدا در گام اول برای شناسایی شایستگی های متخصص تولید محتوای الکترونیکی، با روش مرور مطالعاتی نقلی مقالات، کتب، نشریات و سایت های معتبر علمی داخلی و خارجی مرتبط با برنامه درسی تولید محتوای الکترونیکی مورد بررسی قرار گرفتند. جهت انتخاب منابع علمی از سایتهای معتبر همچون ScienceDirect SAGE, Elsevier, Scopus, Eric)) استفاده شد. ملاک شمول در مورد مقالات و منابع این سایت ها این بود که مقالات موردنظر در بازه سالهای 2000 تا 2021 باشند و همچنین در ارتباط با تولید محتوای الکترونیکی و معیارهای شایستگی در برنامه درسی باشند. در گام دوم بعد از شناسایی عناصر و شاخصها با خبرگان، اساتید و دانشجویان مقطع ارشد و دکتری تکنولوژی آموزشی، فناوری اطلاعات، رایانه و برنامهریزی درسی صاحب تجربه در زمینه آموزش الکترونیکی که تجربه تولید محتوای الکترونیکی را دارند، در مورد این شاخص ها و میزان اهمیت و کفایت هر یک مصاحبهای به صورت مصاحبه نیمه ساختار یافته صورت گرفت. هدف از مصاحبه ها شناسایی ابعاد و مؤلفههای پنهان یا شاخص هایی بود که در مبانی نظری و پژوهش های پیشین ممکن بود به آنها اشارهای نشده باشد. قلمروی پژوهش کلیه اساتید و دانشجویان مقطع ارشد و دکتری تکنولوژی آموزشی، فناوری اطلاعات، رایانه و برنامهریزی درسی صاحب تجربه در زمینه آموزش الکترونیکی و تولید محتوای الکترونیکی بودند. نمونه پژوهش به صورت هدفمند و بر مبنای اصل کفایت دادهها تعیین شد.یافتهها: یافتههای پژوهش شایستگی های حرفهای متخصصان تولید محتوای الکترونیکی را در سه درونمایه شناختی (با دو طبقه دانش تخصصی رشته تولید محتوای الکترونیکی و دانش عمومی)، شایستگی های مهارتی (با چهار طبقه مهارتهای آموزشی، مهارتهای طراحی، مهارتهای تولید و مهارتهای نرم) و شایستگی های نگرشی (با سه طبقه اصول نگرشی مربوط به رشته تولید محتوای الکترونیکی، اصول اخلاقی و اصول فرهنگی و اجتماعی) شناسایی کرد.نتیجهگیری: یافته های این پژوهش میتواند در مراحل مختلف طراحی برنامه درسی تولید محتوای الکترونیکی مبتنی بر شایستگی مورد استفاده قرار گیرد.
تهیه و تدوین محتوای الکترونیکی
حامد عباسی؛ محمدرضا نیلی احمدآبادی؛ علی دلاور؛ اسماعیل زارعی زوارکی
چکیده
پیشینه و اهداف: با توجه به نیاز روزافزون یادگیرندگان به فناوریهای نوین دیجیتالی در آموزش، بهویژه فناوری واقعیت افزوده که پتانسیلهای قابل توجهی دارد؛ نارسایی محتواهای الکترونیکی رایج، عدم برخورداری آنها از اصول و استانداردهای آموزشی و فقدان الگوی مناسب تولید محتوای واقعیت افزوده در آموزش با رویکرد سازندهگرایی براساس ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: با توجه به نیاز روزافزون یادگیرندگان به فناوریهای نوین دیجیتالی در آموزش، بهویژه فناوری واقعیت افزوده که پتانسیلهای قابل توجهی دارد؛ نارسایی محتواهای الکترونیکی رایج، عدم برخورداری آنها از اصول و استانداردهای آموزشی و فقدان الگوی مناسب تولید محتوای واقعیت افزوده در آموزش با رویکرد سازندهگرایی براساس مطالعات صورت گرفته، پژوهشگران ضرورت دیدند بهمنظور پر کردن این خلأ و یافتن راه حل مسأله، پژوهشی با هدف طراحی و اعتباریابی الگوی تولید محتوای محیط واقعیت افزوده با تأکید بر رویکرد سازندهگرایی انجام دهند.روشها: پژوهش حاضر براساس هدف، کاربردی و براساس روش، آمیخته یا ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی بود. جهت استخراج مؤلفههای الگو از روش تحلیل محتوای کیفی از نوع استقرایی استفاده شد. در بررسی متون و مقالهها روش مرور نظاممند و برای تعیین اعتبار درونی روش پیمایشی نظرسنجی بهکار رفت. جامعه آماری برای تحلیل محتوا شامل منابع علمی، کتب، مقالات، رسالهها و اسناد معتبر علمی در زمینه واقعیت افزوده بین سالهای 2022-2000 بود. با انتخاب کلمات کلیدی مرتبط با موضوع، جستجو در پایگاههای استنادی داخلی و خارجی صورت گرفت. نمونه آماری به روش هدفمند انتخاب شد و شامل 232 مورد بود. جامعه آماری برای مصاحبه شامل اساتید، متخصصین و تولید کنندگان واقعیت افزوده بود و نمونه آماری از جامعه مورد نظر با روش نمونهگیری هدفمند به تعداد 21 نفر انتخاب شد. همچنین جامعه آماری جهت اعتباریابی الگو شامل متخصصین واقعیت افزوده و اساتید دانشگاه بود که نمونه آماری از بین آنها با روش نمونهگیری هدفمند به تعداد 33 نفر انتخاب شد. ابزارهای گردآوری دادهها، پرسشنامه محقق ساخته سنجش اعتبار درونی و مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. برای پایایی بین کدگذاران از دو روش بازکدگذاری و کدگذار دوم استفاده شد. روایی محتوایی پرسشنامه توسط متخصصین تأیید شد. بهمنظور تعیین ضریب پایایی پرسشنامه از آزمون آلفای کرونباخ و برای تعیین اعتبار درونی الگو، از فراوانی، میانگین، انحراف استاندارد، خطای استاندارد میانگین و آزمون تی تک نمونهای استفاده شد.یافتهها: در روش اول بازکدگذاری پایایی کدگذاران 91 درصد و در روش دوم 87 درصد محاسبه شد. شاخص نسبت روایی محتوایی 93 درصد و شاخص روایی محتوایی 96 درصد بهدست آمد. ضریب پایایی پرسشنامه از طریق آزمون آلفای کرونباخ 96 درصد بهدست آمد. مقدار آزمون تی برای تمام سؤالها مثبت بوده و با توجه به سطح معناداری بهدست آمده (0.001 :Sig)، تفاوت میانگین سؤالها با میانگین نظری معنادار بود. نتایج تحلیل محتوا نشان داد تعداد 13 مقوله اصلی و 55 زیر مقوله برای الگوی تولید محتوای واقعیت افزوده استخراج شد. مقولههای اصلی الگوی تولید محتوای واقعیت افزوده شامل مدیریت، طراحی آموزشی، طراحی محیطهای یادگیری سازندهگرا، اصول طراحی چند رسانهای، کنترل بار شناختی، طراحی فنی، تولید، اجرا، نمایانسازی (نمایش)، انتشار، توسعه، ارزشیابی و پیشرفت تحصیلی است.نتیجهگیری: با مشخص شدن زیر مقولهها و مقولهها، ابتدا یک الگوی مفهومی و سپس یک الگوی روندی طراحی شد. نوآوری الگوی طراحی شده جامعیت در طراحی آموزشی و فنی، توجه همزمان به ابعاد آموزشی و فنی است. در الگوی مذکور مقولههای مربوط به ابعاد آموزشی بهصورت محیطی و مقولههای مربوط به ابعاد فنی بهصورت مرکزی قرار گرفتهاند. نتایج تحلیل آماری نشان داد که از دیدگاه متخصصین الگوی طراحی شده از اعتبار بالایی برخوردار بوده و اعتبار آن تأیید شد. بنابراین پیشنهاد میشود از این الگو برای تولید محتوای واقعیت افزوده الکترونیکی، بهویژه زمانی که آموزشهای مبتنی بر موقعیت، مبتنی بر رویکرد سازندهگرایی و با محتوای واقعیت افزوده طراحی شدهاند، استفاده شود.
آموزش الکترونیکی- مجازی
لاله بدری؛ محمد صالحی
چکیده
هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر منابع و مواد غیردرسی در توسعه انگیزش و بهبود توانایی درک شنیداری زبان آموزان است. تاکید تحقیق حاضر، استفاده از مواد غیردرسی شنیداری و تجربه موقعیت های زندگی واقعی در کلاس درس، به عنوان یک روش ارتباطی است. در این تحقیق ، نمرات پس آزمون و پیش آزمون درک مهارت شنیداریِ IELTS با هم مقایسه شده اند. علاوه بر این جامعه ...
بیشتر
هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر منابع و مواد غیردرسی در توسعه انگیزش و بهبود توانایی درک شنیداری زبان آموزان است. تاکید تحقیق حاضر، استفاده از مواد غیردرسی شنیداری و تجربه موقعیت های زندگی واقعی در کلاس درس، به عنوان یک روش ارتباطی است. در این تحقیق ، نمرات پس آزمون و پیش آزمون درک مهارت شنیداریِ IELTS با هم مقایسه شده اند. علاوه بر این جامعه آماری مورد مطالعه، پرسشنامهِ ی انگیزش را ، که مقیاس انگیزۀ تحصیلی هم نامیده می شود، تکمیل کردند. این پرسش نامه برای ارزیابی میزان انگیزش زبان آموزان، برای یادگیری زبان انگلیسی، با استفاده از مواد غیردرسی شنیداری، که خارج از کلاس درس استفاده می شوند، به کار می رود. داده ها با استفاده از آزمون های تی تحلیل شد. نتایج دال بر اثر بخشی استفاده از مواد آموزشی غیر درسی بر میزان انگیزه و همینطور توانایی شنیداری بود. همچنین نتایج این مطالعه، تاییدی بر یافته های اخیر است که بکارگیری مواد غیردرسی شنیداری را روشی مفید برای بهبود مهارت درک شنیداری و توسعه انگیزش می دانند.
آموزش الکترونیکی- مجازی
سمیه سلاجقه تذرجی؛ اصغر سلطانی؛ سید محمد حسین موسوی نسب
چکیده
اختلال کمبودتوجه / بیشفعالی بر اساس وجود مشکلاتی در توجه، بازداری و جلوگیری از تکانشگری و سطح فعالیت تعریف میگردد. اغلب اوقات مشکلات دانشآموز مبتلا به این اختلال، در تمامی حیطههای تحصیلی، اجتماعی و رفتاری او تبلور مییابد. مدارس هوشمند از جمله مدارسی هستند که میتوانند بسترهای آموزشی متفاوتی را برای دانشآموزان دارای این ...
بیشتر
اختلال کمبودتوجه / بیشفعالی بر اساس وجود مشکلاتی در توجه، بازداری و جلوگیری از تکانشگری و سطح فعالیت تعریف میگردد. اغلب اوقات مشکلات دانشآموز مبتلا به این اختلال، در تمامی حیطههای تحصیلی، اجتماعی و رفتاری او تبلور مییابد. مدارس هوشمند از جمله مدارسی هستند که میتوانند بسترهای آموزشی متفاوتی را برای دانشآموزان دارای این اختلال فراهم آورده به گونهای که باعث بهبود وضعیت تحصیلی آنان بشوند. بر این اساس، هدف اصلی این پژوهش بررسی اثربخشی برنامهدرسی مدارس هوشمند بر علایم بیشفعالی دانشآموزان مقطع ابتدایی بوده است. روش این پژوهش از نوع شبهآزمایشی و جامعه آماری شامل تمام دانشآموزان مقطع ابتدایی شهر کرمان (68325 نفر) در سال تحصیلی 94-93 بود. نمونهای 162 نفره شامل 84 دانشآموز تحت آموزش مدارس هوشمند و 78 دانشآموز عادی از دو ناحیه شهر کرمان انتخاب شدند. علائم اختلال بیشفعالی بهوسیله پرسشنامه کمبودتوجه سوانسون، نولان و پلهام (SNAP) مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تفاوت معنیداری میان مدارس هوشمند و عادی در تاثیرگذاری بر علائم بیشفعالی دانشآموزان وجود داشت. بر این اساس، برنامهدرسی مدارس هوشمند بر کاهش علایم بیشفعالی، علایم کمبودتوجه و تکانشگری دانشآموزان اثر مثبتی داشت بهطوری که این علائم در این دانشآموزان بهبود پیدا کرد.
تهیه و تدوین محتوای الکترونیکی
کامران فیضی؛ عبداله بهزادی
چکیده
چکیده: در دنیای کنونی نیاز به داشتن اطلاعات و برقراری ارتباط برای کسب اطلاعات، تغییرات بنیادی در نظامهای آموزشی ایجادکرده و موجب ظهور یادگیری الکترونیکی در عرصه آموزش کارکنان سازمانها شده است. این در حالی است که تحقق نظام یادگیری الکترونیکی در سازمانها مستلزم فراهم آمدن شرایطی از جنبههای مختلف است که از دید ...
بیشتر
چکیده: در دنیای کنونی نیاز به داشتن اطلاعات و برقراری ارتباط برای کسب اطلاعات، تغییرات بنیادی در نظامهای آموزشی ایجادکرده و موجب ظهور یادگیری الکترونیکی در عرصه آموزش کارکنان سازمانها شده است. این در حالی است که تحقق نظام یادگیری الکترونیکی در سازمانها مستلزم فراهم آمدن شرایطی از جنبههای مختلف است که از دید سیستمی به آن آمادگی یادگیری الکترونیکی میگویند. هدف اصلی این تحقیق ارائه مدلی بومی جهت ارزیابی آمادگی استقرار سیستمهای یادگیری الکترونیکی در سازمانها و مؤسسات مالی است و لذا جهت دستیابی به هدف تحقیق با ارزیابی مدلهای مختلف و با اتکا بر مطالعات تطبیقی و تحلیل اطلاعات حاصل از مطالعات ملی و نیز نتایج نظرسنجی از خبرگان، یک چهارچوب بومی شدهای متشکل از هفت بعد اصلی انتخاب شد. سپس براساس نظر خبرگان میزان اهمیت و ضریب تأثیرگذاری این ابعاد و همچنین مناسب بودن ساختار مدل، جهت سنجش هدف مورد نظر، با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری مشخص شد. در ادامه، این مدل با کمک کاربرگهایی که حاوی شاخصهای مدل است، جهت سنجش میزان آمادگی بانک ملی مورد استفاده قرار گرفت که در کل، بیانگر عدم آمادگی این سازمان برای ورود به این عرصه است. مدل پیشنهادی ابزار مناسبی برای شناسایی نقاط قوت و ضعف سازمانها در دسترسی به فناوری اطلاعات و ارتباطات و استفاده از آن برای اثر بخشی بیشتر در زمینه آموزشهای مجازی و همچنین، تجزیه و تحلیل شکاف دیجیتالی بین آنهاست.
تهیه و تدوین محتوای الکترونیکی
عباس اناری نژاد؛ پرویز ساکتی؛ سید علی اکبر صفوی
چکیده
هدف کلی این مقاله ارائه یک چارچوب مفهومی برای ارزشیابی برنامههای یادگیری الکترونیکی است که با بررسی گسترده پیشینه تحقیقات در زمینه ارزشیابی یادگیری الکترونیکی، 9 سؤال اساسی مورد تأکید قرار گرفت و براساس آنها هفت رویکرد ارزشیابی یادگیری الکترونیکی به شرح زیر شناسایی گردید: رویکرد مورد پژوهی، رویکرد مقایسه با شیوه آموزش سنتی، ...
بیشتر
هدف کلی این مقاله ارائه یک چارچوب مفهومی برای ارزشیابی برنامههای یادگیری الکترونیکی است که با بررسی گسترده پیشینه تحقیقات در زمینه ارزشیابی یادگیری الکترونیکی، 9 سؤال اساسی مورد تأکید قرار گرفت و براساس آنها هفت رویکرد ارزشیابی یادگیری الکترونیکی به شرح زیر شناسایی گردید: رویکرد مورد پژوهی، رویکرد مقایسه با شیوه آموزش سنتی، رویکرد ارزیابی ابزارهای پژوهشی مورد استفاده، رویکرد ارزشیابی بازگشت سرمایه، رویکرد مدلهای ترازیابی، رویکرد ارزشیابی محصول و رویکرد ارزشیابی عملکرد. در این مقاله پس از بررسی بسیاری از مدلها و چارچوبهای یادگیری الکترونیکی مطرح شده توسط محققان و یا مؤسسات آموزش عالی، مؤلفههای مشترک آنها براساس سه معیار الف)پشتوانه علمی، ب)تواتر و تجربه استفاده بینالمللی و ج) در دسترس بودن اطلاعات آنها به عنوان عوامل اصلی مدل پیشنهادی با الهام از مدل خان (2001) برگزیده شدند که عبارتند از: سازمان، مدیریت، فناوری، جنبههای آموزشی، طراحی محیط ارائه، خدمات پشتیبانی، ارزشیابی و ملاحظات اخلاقی. آنگاه از طریق اعتبارسنجی با استفاده از نظرات 30 نفر از خبرگان و صاحبنظران حوزهIT و به ویژه یادگیری الکترونیکی در سطح آموزش عالی کشور، چارچوب مفهومی اولیه مبتنی بر عوامل، ملاکها و نشانگرهای مورد نظر برای ارزشیابی یادگیری الکترونیکی در مؤسسات آموزش عالی ایران طراحی و معرفی گردیده است.
تهیه و تدوین محتوای الکترونیکی
سید فخر الدین نوربهبهانی؛ احمد آقا کاردان
چکیده
امروزه یادگیری الکترونیکی نقش مهمی را در آموزش ایفا مینماید و بدون شک یکی از مهمترین چالشهای پیش رو در آموزش الکترونیکی، تولید محتوای آموزشی مناسب برای یادگیرندگان است. از طرفی یادداشتبرداری روشی معمول برای ثبت دیدگاهها و ایدهها در ارتباط با قسمت خاصی از یک موضوع آموزشی است که میتوان آنها را بین یادگیران به اشتراک ...
بیشتر
امروزه یادگیری الکترونیکی نقش مهمی را در آموزش ایفا مینماید و بدون شک یکی از مهمترین چالشهای پیش رو در آموزش الکترونیکی، تولید محتوای آموزشی مناسب برای یادگیرندگان است. از طرفی یادداشتبرداری روشی معمول برای ثبت دیدگاهها و ایدهها در ارتباط با قسمت خاصی از یک موضوع آموزشی است که میتوان آنها را بین یادگیران به اشتراک گذاشت. این یادداشتها میتواند به صورت پرسش، طرح ابهامات و یا خلاصهبرداری و نتیجهگیری در یک موضوع آموزشی باشد. بنابراین، یکی از فنّاوریهای قابل توجه در زمینة تولید محتوای آموزشی، استفاده از یادداشتهای کاربران برای تولید و بهبود محتوای آموزشی است. از آن جا که میتوان یادداشتهای یادگیرندگان را در ارتباط با یک موضوع خاص آموزشی به محتوای درس چسباند، استفاده از این یادداشتهای میتواند مؤلف درس را در بهبود محتوای الکترونیکی دروس خود یاری کند. زیرا با توجه به هستیشناسی1 و مشخص بودن این مطلب که هر یادداشت مربوط به چه مفهومی است میتوان محتوای آموزشی مورد نظر را در سلسله مراتب هستیشناسی بهبود بخشید. در ضمن میتوان قسمتی از محتوای مناسب آموزشی را از یادداشتهای کاربران استخراج نمود و در اختیار دیگر یادگیرندگان قرار داد. مزیّت این راهکار استفاده از یادداشتهایی است که در مقایسه با بازخوردهای صریح یادگیران، کاملاً آزادانه و به صورت ضمنی انجام میشود. چارچوب پیشنهاد شده در این کار روشی را برای استفاده از یادداشتهای کاربران در تولید و بهبود محتوای الکترونیکی در سیستمهای یادگیری الکترونیکی ارائه میکند. در این مقاله جزئیات دستهبندی یادداشتها و همچنین روشهای امتیازدهی آنها تشریح خواهد شد. علاوهبر این راهکارهای پیشنهادی برای استخراج نتائج تحلیل از یادداشتها و تنظیم توصیههای لازم برای مؤلف درس مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. در ادامه راهکاری برای ارزیابی چارچوب پیشنهادی ارائه خواهد شد.