فناوری آموزش- آموزش عمومی
رضا پاشا؛ اسماعیل زارعی زوارکی؛ پرویز شریفی درآمدی؛ اسماعیل سعدی پور
چکیده
پیشینه و اهداف: اختلال یادگیری ریاضی یکی از مشکلات یادگیری شایع در دانشآموزان است که میتواند تأثیر قابل توجهی بر عملکرد تحصیلی آنان داشته باشد. دانشآموزانی که با این اختلال روبرو هستند، معمولاً دشواریهایی در فهم مفاهیم ریاضی، حل مسائل ریاضی، استدلال منطقی و استفاده از روشهای ریاضی دارند. این مشکل میتواند باعث کاهش اعتماد ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: اختلال یادگیری ریاضی یکی از مشکلات یادگیری شایع در دانشآموزان است که میتواند تأثیر قابل توجهی بر عملکرد تحصیلی آنان داشته باشد. دانشآموزانی که با این اختلال روبرو هستند، معمولاً دشواریهایی در فهم مفاهیم ریاضی، حل مسائل ریاضی، استدلال منطقی و استفاده از روشهای ریاضی دارند. این مشکل میتواند باعث کاهش اعتماد به نفس و انگیزه تحصیلی آنان شود و در نهایت تأثیر منفی بر پیشرفت تحصیلی آنان در ریاضی خواهد داشت. پژوهش حاضر با هدف فراتحلیل تأثیر مداخلات آموزشی بر عملکرد تحصیلی دانشآموزان با اختلال یادگیری ریاضی دوره ابتدایی (مطالعات منتشر شده در سالهای 1390-1401) انجام شده است.روشها: روش بهکارگرفته شده در این پژوهش فراتحلیل بوده و جامعه آماری تحقیق شامل تمامی اسناد پژوهشی منتشر شده در بازه زمانی 1390 الی 1401 است. جهت غربالگیری و نمونهگیری از اسناد گردآوریشده ملاکهای ورودی شامل تناسب موضوعی، تناسب نوع روش تحقیق (مطالعات آزمایشی و نیمه آزمایشی)، بیان دقیق مختصات روشی، گزارش یافتههای آماری و محدوده انجام تحقیق (ایران) بوده و معیارهای خروجی شامل تحقیقات مرتبط به شیوعشناسی اختلال یادگیری ریاضی، تحقیقات موردی، مروری، رابطهای و توصیفی، عدم گزارش اطلاعات آماری مورد نیاز برای محاسبه اندازه اثر، تحقیقات مشابه و تحقیقات فاقد کفایت روشی بود. بر این مبنا، 49 سند پژوهشی بهعنوان اسناد پژوهشی معتبر در فرآیند فراتحلیل ورود یافته و دادهها با بهکارگیری نرم افزار CMA و با استفاده از رویکرد هانتر و اشمیت (آزمون تأمین اعتبار) به شاخص اندازه اثر تبدیل شد.یافتهها: میانگین اندازه اثر ترکیبی در مدل تصادفی مداخلات آموزشی بر عملکرد تحصیلی ریاضی دانشآموزان با اختلال یادگیری ریاضی برابر 687/0 بهدست آمد. این برآورد نقطهای حاصله براساس نظام تفسیری کوهن گویای اثرگذاری قوی و در سطح بالای مداخلات آموزشی موجود بر عملکرد تحصیلی دانشآموزان با اختلال یادگیری ریاضی است. همچنین، تحلیل متغیرهای تعدیلکننده نشان داد که ناهمگنی اندازه اثر در مطالعات پژوهش مرتبط به متغیرهای نوع جامعه آماری، جنسیت آزمودنی، پایه تحصیلی، موقعیت جغرافیایی، سال انجام پژوهش، راهبرد مداخلاتی و نوع مداخله آموزشی است.نتیجهگیری: روشهای مداخله آموزشی موجود با تمرکز بر راهبردهای فراشناختی و روشهای بازی محور و چندرسانهای، نقش مؤثری در بهبود عملکرد ریاضی دانش آموزان دچار اختلال یادگیری ریاضی دارند و لازم است تا مداخلات مورد نیاز این گروه از دانش آموزان از پایه تحصیلی سوم ابتدایی به بعد اجرا شود. با توجه به یافتههای این تحقیق پیشنهاد میشود که در فرآیند سیاستگذاری کلان آموزشِ دانشآموزان دارای اختلال یادگیری، بر مقوله فراشناخت و بهکارگیری راهبردهای یادگیری فراشناختی توجه لازم مبذول شده و در عین حال، مداخلات آموزشی به سوی بهرهگیری هدفمند از بازی در اشکال مختلف آن از حرکتی تا رایانهای و چند رسانهای سوق یابد. همچنین، پیشنهاد میشود که مداخلات آموزشی از پایه تحصیلی سوم ابتدایی به بعد اجرا شده و در این میان گروههای با نیازهای ویژه همچون کودکان ناتوان ذهنی و حرکتی و نیز دانشآموزان آسیبدیده شنوایی و بینایی مورد توجه قرار گیرند.
فناوری آموزش- یادگیری تلفیقی
محمدرضا حیدری؛ اسماعیل زارعی زوارکی؛ مهدی واحدی
چکیده
پیشینه و اهداف: پس از همه گیری کرونا، نظامهای آموزشی به اجبار به سمت آموزش و یادگیری برخط حرکت کردند. آموزش برخط با وجود مزایایی که داشت نتوانست بر برخی چالشهای خود از جمله حس حضور یادگیرندگان غلبه کند؛ از اینرو اهمیت بهرهگیری از رویکرد یادگیری تلفیقی برای نظامهای آموزشی جهان بهخصوص نظام تعلیموتربیت کشور ما به وضوح ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: پس از همه گیری کرونا، نظامهای آموزشی به اجبار به سمت آموزش و یادگیری برخط حرکت کردند. آموزش برخط با وجود مزایایی که داشت نتوانست بر برخی چالشهای خود از جمله حس حضور یادگیرندگان غلبه کند؛ از اینرو اهمیت بهرهگیری از رویکرد یادگیری تلفیقی برای نظامهای آموزشی جهان بهخصوص نظام تعلیموتربیت کشور ما به وضوح روشن شد. یادگیری تلفیقی که با ادغام یادگیری برخط و حضوری بر چالشهای یادگیری برخط و یادگیری چهره به چهره غلبه میکند و مزایایی همچون افزایش انعطافپذیری، افزایش اثربخشی هزینهها و صرفهجویی در زمان را به دنبال دارد، توجه معلمان و یادگیرندگان را به خود جلب کرده است. با این حال، یک چالش اساسی که رو به روی معلمان قرار دارد، طراحی، اجرا و ارزشیابی یک یادگیری تلفیقی به منظور دستیابی به یادگیری و حضور سطح بالا است. در این راستا توجه به حضور شناختی و حضور تدریس که از عناصر چارچوب اجتماع کاوشگر هستند، حائز اهمیت است. بنابراین، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر یادگیری تلفیقی بر میزان حضور شناختی و حضور تدریس دانشآموزان دوره ابتدایی در درس علوم بود. روشها: روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی در شهرستان شهریار بودند که در سال تحصیلی 1402-1401 مشغول به تحصیل بودند. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس 60 دانشآموز انتخاب شدند و بهصورت تصادفی 30 دانش آموز در گروه آزمایش و 30 دانش آموز در گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش شش جلسه را بهصورت یادگیری تلفیقی و گروه کنترل شش جلسه را بهصورت یادگیری چهره به چهره گذراندند. بهمنظور بررسی تغییرات قبل از مداخله، یک پیشآزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد و پس از مداخله از هر دو گروه پسآزمون بهعمل آمد. ابزار جمعآوری دادهها در این پژوهش پرسشنامه حضور شناختی و حضور تدریس آرباق و همکاران (2008) بود. پایایی پرسشنامههای حضور شناختی و حضور تدریس براساس آلفای کرونباخ بهترتیب مقدار 91/0 و 83/0 محاسبه شد. برای تجزیهوتحلیل دادههای پژوهش از روشهای آماری در دو سطح توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (آزمون تی همبسته و تحلیل کوواریانس چند متغیری) استفاده شد.یافتهها: براساس آزمون تی همبسته در متغیر حضور شناختی در دو گروه آزمایش و کنترل و در متغیر حضور تدریس تنها در گروه آزمایش بین مرحلۀ پیشآزمون و پسآزمون اختلاف معنیداری وجود داشت (001/0 ≥p). نتایج تحلیل کوورایانس نشان داد که تأثیر یادگیری تلفیقی بر حضور شناختی و حضور تدریس بیشتر از یادگیری چهره به چهره بوده است (01/0≥p).نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان داد یادگیری تلفیقی و یادگیری چهره به چهره هر دو در افزایش حضور شناختی مؤثر هستند؛ اما تنها یادگیری تلفیقی بر حضور تدریس مؤثر است. یادگیری تلفیقی نسبت به یادگیری چهره به چهره تأثیر بیشتری بر میزان حضور شناختی و تدریس دارد. بنابراین یادگیری تلفیقی با ادغام یادگیری چهره به چهره و برخط دارای اثربخشی بیشتری در میزان حضور شناختی و تدریس بوده و میتواند جایگزین مناسبی برای یادگیری کاملاً حضوری در نظام آموزشی کشور ما باشد و پیشنهاد میشود نظام تعلیموتربیت از این رویکرد در آموزش رسمی استفاده کند.
مریم فلاحی؛ محمدرضا نیلی احمدآبادی؛ حمید رضا مقامی؛ اسماعیل زارعی زوارکی؛ علی دلاور
چکیده
پیشینه و اهداف: وزارت نفت در طول سالیان متمادی فعالیت خود در یکی از مهمترین صنایع کشوری تاکنون شیوههای مختلف آموزشی را اعم از الکترونیکی و غیرالکترونیکی امتحان کرده است و اساسا مقوله آموزش کارکنان در زمینههای تخصصی و عمومی در دستور کارش قرار داشته و دارد. از این حیث چنین سازمان بزرگی برای توسعه فردی و شغلی تمامی چند هزار کارکنانش ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: وزارت نفت در طول سالیان متمادی فعالیت خود در یکی از مهمترین صنایع کشوری تاکنون شیوههای مختلف آموزشی را اعم از الکترونیکی و غیرالکترونیکی امتحان کرده است و اساسا مقوله آموزش کارکنان در زمینههای تخصصی و عمومی در دستور کارش قرار داشته و دارد. از این حیث چنین سازمان بزرگی برای توسعه فردی و شغلی تمامی چند هزار کارکنانش برنامههای متفاوتی را بسته به اقتضای دوره و نوع آن برای افراد در سطوح متفاوت از کانال اداره آموزش و زیرمجموعه هایش به صورت حرفهای برگزار میکند و همواره به دنبال شیوههای نوین و کارآمد آموزشی و رفع اشکالات موجود در برنامههای کنونی خود از طریق بازخورد گرفتن و ارزیابی میباشد. بنابراین محقق بر آن است که چگونگی طراحی الگوی منتورینگ الکترونیکی به منظور بهبود عملکرد کارکنان را در شرکت پالایش نفت تهران مورد کندوکاو قرار دهد. بنابراین و با توجه به موارد گفته شده در پژوهش حاضر به دنبال دست یافتن به الگویی جهت طراحی دورهای بر پایه منتورینگ الکترونیکی به منظور بهبود عملکرد کارکنان شرکت پالایش نفت تهران بوده و در پی پاسخگویی به این پرسش میباشد که الگوی منتورینگ الکترونیکی مناسب به منظور بهبود عملکرد کارکنان از چه مولفههایی تشکیل شده است؟روشها: در این پژوهش از چارچوب رویکرد کیفی با روش تحلیل محتوا و تحلیل مضمون استفاده شده است. جامعه مورد پژوهش شامل کلیه مقالات، منابع مکتوب، پایاننامهها و اسناد موجود در پایگاههای اطلاعاتی مختلف و کلیه اساتید و متخصصان آشنا به حوزه منتورینگ، متخصصان آموزش در حوزه صنعت میباشد و جهت نمونهگیری از روش نمونهگیری هدفمند از نوع ملاکی استفاده شد. جهت جمعآوری اطلاعات ابتدا الگوی منتورینگ و سپس پرسشنامه محققساخته برای اندازهگیری متغیر بهبود عملکرد کارکنان طراحی شد. از روش تحلیل محتوای کیفی، از نوع استقرایی و تحلیل مضمون برای جمعآوری دادهها استفاده شد. بدین صورت که ابتدا مبانی نظری منتورینگ به صورت عمیق مورد مطالعه قرار گرفت و همچنین مصاحبه نیمهساختارمند از۱۵ نفر از متخصصان حوزه آموزش و منتورینگ به عمل آمد و درنهایت منجر به طراحی الگو شد.یافتهها: پس از مصاحبه اولیه با صاحبنظران و تحلیل مضمون مصاحبه، کدگذاری سهمرحلهای انجام گرفت. سپس دادههای جمعآوریشده با استفاده از نرمافزار MAXQDA مورد تحلیل قرار گرفت. در طراحی پرسشنامه محققساخته نیز، ابتدا مبانی نظری و ادبیات پژوهشی بهبود عملکرد کارکنان به صورت دقیق مطالعه شد و براساس آن سؤالات مصاحبۀ نیمهساختارمند و در نهایت پرسشنامه محققساخته برای اندازهگیری بهبود عملکرد کارکنان با کمک متخصصین و کارشناسان طراحی شد.نتیجهگیری: در پایان مولفههایی از این قرار استخراج و در طراحی الگوی منتورینگ الکترونیکی مورد استفاده قرار گرفت: ویژگیهای منتور (مربی)، شایستگیهای مربی (شایستگیهای مدیریتی، شایستگیهای یادگیری مربی، شایستگیهای ارتباطی مربی، شایستگیهای تخصصی مربی، شایستگیهای بینفرهنگی مربی، مهارتهای نرم مربی، تعاملات الکترونیکی در منتورینگ، بازخورد الکترونیکی در منتورینگ، ارزیابی الکترونیکی در منتورینگ، زیرساختهای فناوری در منتورینگ الکترونیکی، شایستگیهای منتی در منتورنیگ الکترونیکی. در نهایت پیشنهاد میشود به طراحی الگوی منتورینگ الکترونیکی در ارگانها و صنایع دیگر و همچنین در سیار متغیرهای کارکنان پرداخته شود. همچنین طراحی الگوی منتورینگ تلفیقی در ارگانها و صنایع انجام شود. کارگاههای آموزشی به منظور پرورش و تربیت مربی برگزار شود. پست سازمانی مربی بخاطر حساسیت بالای کاری آنها تعیین و انتصاب شود. منتی پس از گذران دورههای منتورینگ ارتقا یابد.
کاربرد فناوری های نوظهور در آموزش
حامد عباسی؛ اسماعیل زارعی زوارکی؛ محمدرضا نیلی احمدآبادی
چکیده
پیشینه و اهداف: پژوهش حاضر با هدف بررسی کاربرد فناوری نوین متاورس در آموزش و یادگیری جهت توسعه، تسهیل و کاربردیسازی آن در آموزش صورت گرفت. مسألهی پژوهش، چگونگی امکانپذیر شدن ناممکنهای واقعی در آموزش و یادگیری به صورت شهودی و نقش متاورس در این زمینه، میزان موفقیت پژوهشهای آموزشی صورت گرفته و دلایل علمی و پژوهشی آنها ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: پژوهش حاضر با هدف بررسی کاربرد فناوری نوین متاورس در آموزش و یادگیری جهت توسعه، تسهیل و کاربردیسازی آن در آموزش صورت گرفت. مسألهی پژوهش، چگونگی امکانپذیر شدن ناممکنهای واقعی در آموزش و یادگیری به صورت شهودی و نقش متاورس در این زمینه، میزان موفقیت پژوهشهای آموزشی صورت گرفته و دلایل علمی و پژوهشی آنها برای کاربرد متاورس در آموزش بود. در پژوهشها اهداف، متغیرها، روشها، نتایج و چالشها در مورد کاربرد متاورس در آموزش بررسی شد.روشها: پژوهش، به روش مرور نظاممند صورت گرفت. جامعهی آماری (میدان تحقیق) محتوای مورد نیاز جهت انجام مرور نظاممند شامل مقالات علمی و پژوهشی معتبر بود. نمونه آماری به روش هدفمند و از بین 127 مقاله 23 مورد انتخاب گردید. معیارهای ورود به چرخهی پژوهش، ارتباط کامل عنوان مقاله با موضوع متاورس، جدید بودن سال انتشار، انتشار بین سالهای 2023-2020، اعتبار نشریه و سایت نمایه شده، معتبر و کافی بودن مرجع مقاله، استفاده از روشهای صحیح پژوهش و ارتباط آن با موضوع آموزش و یادگیری بود. معیارهای خروج مقاله از روند پژوهش شامل عدم ارتباط موضوعی، پایین بودن رتبه پژوهشی نشریه، جدید نبودن سال انتشار، تکراری بودن موضوع، زبانهای غیر از فارسی و انگلیسی میشد. کلمات کلیدی مورد استفاده، متاورس، آموزش و یادگیری به صورت فارسی و انگلیسی بود و مقالهها در پایگاههای معتبر داخلی و خارجی مورد جستجو قرار گرفت.یافتهها: پژوهش، نشان داد متاورس علیرغم نوپا بودن و توسعهی محدود ابعاد فناوری آن، توانسته در آموزش و یادگیری تأثیرگذار باشد. در پاسخ به سؤالها مشخص شد برجستهترین اهداف پژوهشهای مرتبط با کاربرد متاورس در آموزش، ارائهی تعریف واضح از متاورس، کاربردهای متاورس در آموزش، ارائهی مدل، تعیین چالشها، توصیف ویژگیها و روش استفاده، الزامات حقوقی، تحلیل نگرشها و نقش هوش مصنوعی در متاورس بود. کشورهای پیشتاز در این زمینه کره، چین، آمریکا، اسپانیا، تایوان و امارات بودند. روشهای تحقیق استفاده شده پیمایشی، توصیفی، آزمایشی، تحلیل محتوا، مدلسازی و مرور سیستماتیک بود. جامعهی آماری بیشتر پژوهشها دانشجویان و متغیرها به صورت کلی یادگیری، محتوای آموزشی، رضایت کاربر و چارچوب متاورس بود. همچنین، عمدهترین ابزارهای مورد استفاده در پژوهشهای انتخاب شده پرسشنامه، مصاحبه و آزمون بود. تعداد پژوهشهای آزمایشی در آموزش، 7 مورد میباشد. یافتههای اصلی پژوهشها بیشتر شامل ارائهی چارچوب فنی، بهبود تعامل، ایجاد یادگیری عمیق و معنادار، افزایش انگیزه، ایجاد خلاقیت، یادگیری شخصیسازی شده، آموزش موقعیتی و ایجاد فرصتهای آموزشی جدید میشد. چالشها، مربوط به نوپا بودن فناوری، تأثیر قابلیتهای فنی بر نتایج، محدودیتهای تکنولوژیکی، مسائل اخلاقی، تهدید سلامت، بالا بودن هزینه، مشکل تولید محتوا، کمبود متخصص و عدم دسترسی همگان بود.نتیجهگیری: از آنجایی که ظهور متاورس را به طور عملی باید از سال 2021 در نظر گرفت، اما قابلیتها و تواناییهای تأثیرگذار آن در آموزش توسط اکثر پژوهشها مورد تأیید قرار گرفته است و پیشبینی میشود متاورس آینده درخشانی را برای آموزش و یادگیری به ارمغان خواهد آورد و میتواند جهت تسهیل و تسریع در تحقق اهداف آموزشی مورد استفاده قرار گیرد. لذا، برای بهبود وضعیت موجود نیاز هست: الف) الگوهای طراحی آموزشی مبتنی بر متاورس طراحی گردد. ب) الگوی تولید محتوا برای متاورس طراحی و ارائه گردد. ج) اصول طراحی محیطهای آموزش و یادگیری مبتنی بر متاورس طراحی، تدوین و استانداردسازی شود. د) اصول و روش پیادهسازی، توسعه فنی و پشتیبانی متاورس تدوین گردد. ه) اصول و روشهای ارزشیابی برنامههای آموزشی مبتنی بر متاورس طراحی شود. و) منشور حقوقی و اخلاقی محیطهای آموزشی متاورسی تهیه شود. از محدودیتهای تحقیق میتوان به کم بودن پژوهشهای آزمایشی، عدم تکامل تکنولوژیهای کاربردی در متاورس و محدود بودن گسترهی پژوهشها اشاره کرد. پیشنهاد میشود با بهرهگیری از فناوری متاورس، آموزش از حالت کلاسی به جهان مجازی تبدیل و تأثیر آن در ابعاد مختلف آموزش و یادگیری مورد پژوهش قرار گیرد.
تهیه و تدوین محتوای الکترونیکی
حامد عباسی؛ محمدرضا نیلی احمدآبادی؛ علی دلاور؛ اسماعیل زارعی زوارکی
چکیده
پیشینه و اهداف: با توجه به نیاز روزافزون یادگیرندگان به فناوریهای نوین دیجیتالی در آموزش، بهویژه فناوری واقعیت افزوده که پتانسیلهای قابل توجهی دارد؛ نارسایی محتواهای الکترونیکی رایج، عدم برخورداری آنها از اصول و استانداردهای آموزشی و فقدان الگوی مناسب تولید محتوای واقعیت افزوده در آموزش با رویکرد سازندهگرایی براساس ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: با توجه به نیاز روزافزون یادگیرندگان به فناوریهای نوین دیجیتالی در آموزش، بهویژه فناوری واقعیت افزوده که پتانسیلهای قابل توجهی دارد؛ نارسایی محتواهای الکترونیکی رایج، عدم برخورداری آنها از اصول و استانداردهای آموزشی و فقدان الگوی مناسب تولید محتوای واقعیت افزوده در آموزش با رویکرد سازندهگرایی براساس مطالعات صورت گرفته، پژوهشگران ضرورت دیدند بهمنظور پر کردن این خلأ و یافتن راه حل مسأله، پژوهشی با هدف طراحی و اعتباریابی الگوی تولید محتوای محیط واقعیت افزوده با تأکید بر رویکرد سازندهگرایی انجام دهند.روشها: پژوهش حاضر براساس هدف، کاربردی و براساس روش، آمیخته یا ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی بود. جهت استخراج مؤلفههای الگو از روش تحلیل محتوای کیفی از نوع استقرایی استفاده شد. در بررسی متون و مقالهها روش مرور نظاممند و برای تعیین اعتبار درونی روش پیمایشی نظرسنجی بهکار رفت. جامعه آماری برای تحلیل محتوا شامل منابع علمی، کتب، مقالات، رسالهها و اسناد معتبر علمی در زمینه واقعیت افزوده بین سالهای 2022-2000 بود. با انتخاب کلمات کلیدی مرتبط با موضوع، جستجو در پایگاههای استنادی داخلی و خارجی صورت گرفت. نمونه آماری به روش هدفمند انتخاب شد و شامل 232 مورد بود. جامعه آماری برای مصاحبه شامل اساتید، متخصصین و تولید کنندگان واقعیت افزوده بود و نمونه آماری از جامعه مورد نظر با روش نمونهگیری هدفمند به تعداد 21 نفر انتخاب شد. همچنین جامعه آماری جهت اعتباریابی الگو شامل متخصصین واقعیت افزوده و اساتید دانشگاه بود که نمونه آماری از بین آنها با روش نمونهگیری هدفمند به تعداد 33 نفر انتخاب شد. ابزارهای گردآوری دادهها، پرسشنامه محقق ساخته سنجش اعتبار درونی و مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. برای پایایی بین کدگذاران از دو روش بازکدگذاری و کدگذار دوم استفاده شد. روایی محتوایی پرسشنامه توسط متخصصین تأیید شد. بهمنظور تعیین ضریب پایایی پرسشنامه از آزمون آلفای کرونباخ و برای تعیین اعتبار درونی الگو، از فراوانی، میانگین، انحراف استاندارد، خطای استاندارد میانگین و آزمون تی تک نمونهای استفاده شد.یافتهها: در روش اول بازکدگذاری پایایی کدگذاران 91 درصد و در روش دوم 87 درصد محاسبه شد. شاخص نسبت روایی محتوایی 93 درصد و شاخص روایی محتوایی 96 درصد بهدست آمد. ضریب پایایی پرسشنامه از طریق آزمون آلفای کرونباخ 96 درصد بهدست آمد. مقدار آزمون تی برای تمام سؤالها مثبت بوده و با توجه به سطح معناداری بهدست آمده (0.001 :Sig)، تفاوت میانگین سؤالها با میانگین نظری معنادار بود. نتایج تحلیل محتوا نشان داد تعداد 13 مقوله اصلی و 55 زیر مقوله برای الگوی تولید محتوای واقعیت افزوده استخراج شد. مقولههای اصلی الگوی تولید محتوای واقعیت افزوده شامل مدیریت، طراحی آموزشی، طراحی محیطهای یادگیری سازندهگرا، اصول طراحی چند رسانهای، کنترل بار شناختی، طراحی فنی، تولید، اجرا، نمایانسازی (نمایش)، انتشار، توسعه، ارزشیابی و پیشرفت تحصیلی است.نتیجهگیری: با مشخص شدن زیر مقولهها و مقولهها، ابتدا یک الگوی مفهومی و سپس یک الگوی روندی طراحی شد. نوآوری الگوی طراحی شده جامعیت در طراحی آموزشی و فنی، توجه همزمان به ابعاد آموزشی و فنی است. در الگوی مذکور مقولههای مربوط به ابعاد آموزشی بهصورت محیطی و مقولههای مربوط به ابعاد فنی بهصورت مرکزی قرار گرفتهاند. نتایج تحلیل آماری نشان داد که از دیدگاه متخصصین الگوی طراحی شده از اعتبار بالایی برخوردار بوده و اعتبار آن تأیید شد. بنابراین پیشنهاد میشود از این الگو برای تولید محتوای واقعیت افزوده الکترونیکی، بهویژه زمانی که آموزشهای مبتنی بر موقعیت، مبتنی بر رویکرد سازندهگرایی و با محتوای واقعیت افزوده طراحی شدهاند، استفاده شود.
آموزش الکترونیکی
مریم فلاحی؛ اسماعیل زارعی زوارکی؛ داریوش نوروزی
چکیده
پیشینه و اهداف: از رایانه به عنوان ابزاری قدرتمند و در عین حال مقرون به صرفه در زندگی مردم برای هر کار و فعالیتی استفاده میشود. استفاده از رایانه در آموزش و پرورش، در سالهای اخیر به طور چشمگیری افزایش یافته است و در حال حاضر از رایانهها و فنآوریهای مرتبط در بسیاری از مدارس در سراسر جهان استفاده میگردد. ﺗﺎ ﭼﻨﺪی ﭘﯿﺶ ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: از رایانه به عنوان ابزاری قدرتمند و در عین حال مقرون به صرفه در زندگی مردم برای هر کار و فعالیتی استفاده میشود. استفاده از رایانه در آموزش و پرورش، در سالهای اخیر به طور چشمگیری افزایش یافته است و در حال حاضر از رایانهها و فنآوریهای مرتبط در بسیاری از مدارس در سراسر جهان استفاده میگردد. ﺗﺎ ﭼﻨﺪی ﭘﯿﺶ اﻓﺮاد ﺑﺮای آﻣﻮزش و ﯾﺎدﮔﯿﺮی ﻧﯿﺎز ﺑﻪ زﻣﺎن و ﻣﮑـﺎن ﻣﺸﺨﺼـﯽ داﺷـﺘﻨﺪ ﮐـﻪ دورﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﺷﻮﻧﺪ وﻟﯽ اﻣﺮوزه ﺑﺎ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﻓﻨﺎوریﻫﺎی راﯾﺎﻧﻪ و ﺷﺒﮑﻪ ﺗﺎ ﺣﺪودی اﯾﻦ ﻧﯿـﺎز از ﺑﯿﻦ رﻓﺘﻪ اﺳﺖ و ﻫﺮﮐﺴﯽ ﺑﻪزودی ﻗﺎدر ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد ﻫﺮ ﭼﯿـﺰی را در ﻫﺮ زﻣـﺎﻧﯽ و ﻣﮑـﺎﻧﯽ ﯾﺎد ﺑﮕﯿﺮد. اﯾﻦ اﻣـﺮ در ﺳـﺎﯾﻪ ﻧﻈـﺎم ﺟﺪﯾـﺪی از آﻣـﻮزش ﺻـﻮرت ﻣﯽﮔﯿـﺮد ﮐـﻪ آﻣـﻮزش الکترونیکی نامیده میشود. مهارتهای اجتماعی شامل مؤلفههایی میباشند. تحملپذیری، نحوه واکنش در مواجهه با تعارض، تفکر انتقادی، تصمیم به قبول یا قطع یک عقیده و موفقیت براساس دلایل و شواهد منطقی، مسئولیتپذیری، بر عهده گرفتن کار یا وظیفهای و پاسخگو بودن نسبت به آن، فعالیتهای گروهی، شرکت در فعالیتهای دسته جمعی، انجام وظیفه، خویشتنداری، همدلی، به دست آوردن، غنی کردن و توسعه ارتباطات جدید با سایر افراد جامعه، احترام به دیگران، توجه به روابطی که موجب حفظ منزلت اجتماعی خود و دیگران میشود و در نهایت همکاری و هماهنگی با اعمال دیگران در جهت هدف مشترک از مؤلفههای مهارتهای اجتماعی هستند. از میان تمام سازمانهایی که نقش کلیدی در اجتماعی کردن افراد دارند، نظامهای آموزشی، اولین جایگاه رسمی جهت کسب تجربههای اجتماعی و از اساسیترین عنصر رشد اجتماعی افراد محسوب میشوند چرا که نظام تعلیم و تربیت هر جامعه زیربنای توسعه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی آن جامعه به شمار میرود. هدف پژوهش حاضر مقایسه مهارتهای اجتماعی دانشجویان نظام آموزش حضوری و الکترونیکی بوده است. روشها: روش تحقیق، روش شبه آزمایشی با دو گروه آزمایشی میباشد. اولین اندازهگیری با اجرای یک پیش آزمون و دومین اندازهگیری با اجرای پس آزمون صورت گرفته است. به روش تصادفی ساده جمعاً 48 نفر، به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. دو گروهی که به این طریق تشکیل شد مشابه هم بودند و اندازهگیری متغیرهای وابسته برای هر دو گروه در یک زمان و تحت یک شرایط صورت گرفت. برای اندازهگیری از پرسشنامهی مهارت اجتماعی گرشام و الیوت استفاده شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده های حاصل پژوهش، از روش تحلیل کوواریانس استفاده گردید. یافتهها: در نهایت نتایج نشان داد، بین میانگین دو گروه آزمودنی تفاوت معنیداری وجود دارد و محیط یادگیری الکترونیکی در میزان مهارتهای اجتماعی و مولفههای مهارتهای اجتماعی کاربران این محیط، عملکرد بهتری نسبت به آموزش حضوری (رو در رو) نشان داده است. نتیجهگیری: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادههای تحقیق حاکی از آن است، که محیط یادگیری الکترونیکی بر میزان مهارتهای اجتماعی و مولفههای آن بر دانشجویان تاثیر مثبت دارد. دانشجویانی که در محیط یادگیری الکترونیکی قرار داشتند، نمرات بالاتری از گروه دیگر که تحت آموزش در محیط سنتی بودند کسب نمودند. این امر بیانگر موثر بودن محیط طراحی شده برای یادگیری الکترونیکی در میزان مهارتهای اجتماعی است.
سواد اطلاعاتی
روشن احمدی؛ اسماعیل زارعی زوارکی؛ داریوش نوروزی؛ علی دلاور؛ فریبرز درتاج
چکیده
پیشینه و اهداف: با توجه به تأثیری که فناوریهای نوین بر نحوه فعالیتهای فردی و اجتماعی داشته است، وظیفه ی تعلیم و تربیت است که پاسخگوی نیازهای فزاینده اجتماع باشد. بر همین اساس یونسکو برای تأکید بر این وظیفه، در سال 2008 با همکاری شرکتهای بزرگی چون مایکروسافت، اینتل، سیسکو، انجمن بین المللی فناوری در آموزش، موسسه پلی تکنیک و دانشگاه ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: با توجه به تأثیری که فناوریهای نوین بر نحوه فعالیتهای فردی و اجتماعی داشته است، وظیفه ی تعلیم و تربیت است که پاسخگوی نیازهای فزاینده اجتماع باشد. بر همین اساس یونسکو برای تأکید بر این وظیفه، در سال 2008 با همکاری شرکتهای بزرگی چون مایکروسافت، اینتل، سیسکو، انجمن بین المللی فناوری در آموزش، موسسه پلی تکنیک و دانشگاه ویرجینیا، سندی را برای دانش فناوری اطلاعات و ارتباطات معلمان طراحی کرد. با توجه به اهمیت موضوع و استقبال کشورهای عضو، این سند مورد بازنگری تکمیلی قرار گرفت. در مقدمه این سند آمده است: برای زندگی، یادگیری و کارکرد موفق در محیط های بسیار پیچیده، دانشمحور و غنی از اطلاعات، دانش آموزان و معلمان باید بتوانند به طور مؤثر از فناوری بهره گیرند. تعلیم و تربیت باید از طریق طراحی یک محیط مناسب، تالش کند دانش آموزانی با ویژگیهای خاصی تربیت کند که پاسخگوی نیازهای حرف های جوامع امروز باشند. برخی از این ویژگیها عبارتاند از: توانمند در کاربرد فناوری اطالعات، جستجوگر، تحلیلگر و ارزیاب اطلاعات، تصمیم گیرنده و توانمند در حل مسئله، توانمند در کاربرد مؤثر و خالقانه ابزارهای بهره وری، شهروندانی آگاه، مسئول و مشارکت پذیر. با افزایش کاربرد روزمره و مؤثر فناوری در فرایند آموزش، دانشجومعلمان، فرصت یادگیری از طریق فناوری را به دست میآورند. رشد و توسع هی انواع فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی، امکان ساخت انواع نرم افزارها، سخت افزارها و شبکه های اینترنتی را فراهم کرده که در انواع یادگیری های رسمی، غیررسمی و آزاد میتواند نظام آموزشی هر کشور را یاری نماید. بر همین اساس با توجه به نقش مهمی که معلم در سازماندهی تجارب یادگیری دارد، برای وی ضروری است به گونه ای آموزش ببیند که نگرش، دانش و مهارتهای الزم را پیدا کند. بر همین اساس برنامه های حرفه ای ضمن خدمت و پیش از خدمت معلمان، باید دربرگیرنده تجارب عینی از فناوری اطلاعات و ارتباطات در ابعاد حرف های باشد. مقاله حاضر با هدف ساخت، اعتباریابی و رواسازی پرسشنامه یادگیری صلاحیت های فناورانه دانشجو معلمان دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی تهران انجام شده است. روشها: به منظور رسیدن به این هدف، پرسشنامه ای بر اساس مرور نظام مند مبانی نظری در زمینه یادگیری صلاحیتهای فناورانه تهیه شد. با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، نمونه ای 60 نفری از دانشجو معلمان دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی انتخاب و ابزار پژوهش که شامل پرسشنامه صلاحیت های فناورانه با 49 سئوال بود، اجرا شد. روش های به کار رفته برای تحلیل گویه ها ( ضریب تمیز و روش لوپ)، و برای رواسازی از روایی صوری، محتوی و سازه (تحلیل عاملی) و برای اعتبار (محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه و عامل ها) استفاده شد. یافتهها: در نتیجه تحلیل عاملی، سه عامل شناسایی شد که عبارتند از: سواد فناوری، تعمیق دانش و خلق دانش. اعتبار این پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ 98.0 به دست آمد. نتیجهگیری: با در نظر گرفتن نتایج این پژوهش می توان گفت که این پرسشنامه از اعتبار و روایی مناسبی برخوردار بوده و عوامل به دست آمده از تحلیل عاملی می تواند یادگیری صلاحیت های فناورانه دانشجو معلمان را اندازه گیری کند.