نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
گروه تکنولوژی آموزشی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
چکیده
پیشینه و اهداف: پس از همهگیری کرونا، نظامهای آموزشی به اجبار به سمت آموزش و یادگیری برخط حرکت کردند. آموزش برخط با وجود مزایایی که داشت نتوانست بر برخی چالشهای خود از جمله حس حضور یادگیرندگان غلبه کند؛ از اینرو اهمیت بهرهگیری از رویکرد یادگیری تلفیقی برای نظامهای آموزشی جهان بهخصوص نظام تعلیموتربیت کشور ما به وضوح روشن شد. یادگیری تلفیقی که با ادغام یادگیری برخط و حضوری بر چالشهای یادگیری برخط و یادگیری چهره به چهره غلبه میکند و مزایایی همچون افزایش انعطافپذیری، افزایش اثربخشی هزینهها و صرفهجویی در زمان را به دنبال دارد، توجه معلمان و یادگیرندگان را به خود جلب کرده است. با این حال، یک چالش اساسی که رو به روی معلمان قرار دارد، طراحی، اجرا و ارزشیابی یک یادگیری تلفیقی به منظور دستیابی به یادگیری و حضور سطح بالا است. در این راستا توجه به حضور شناختی و حضور تدریس که از عناصر چارچوب اجتماع کاوشگر هستند، حائز اهمیت است. بنابراین، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر یادگیری تلفیقی بر میزان حضور شناختی و حضور تدریس دانشآموزان دوره ابتدایی در درس علوم بود.
روشها: روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان پایه پنجم ابتدایی در شهرستان شهریار بودند که در سال تحصیلی 1402-1401 مشغول به تحصیل بودند. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس 60 دانشآموز انتخاب شدند و بهصورت تصادفی 30 دانشآموز در گروه آزمایش و 30 دانشآموز در گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش شش جلسه را بهصورت یادگیری تلفیقی و گروه کنترل شش جلسه را بهصورت یادگیری چهره به چهره گذراندند. بهمنظور بررسی تغییرات قبل از مداخله، یک پیشآزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد و پس از مداخله از هر دو گروه پسآزمون بهعمل آمد. ابزار جمعآوری دادهها در این پژوهش پرسشنامه حضور شناختی و حضور تدریس آرباق و همکاران (2008) بود. پایایی پرسشنامههای حضور شناختی و حضور تدریس براساس آلفای کرونباخ بهترتیب مقدار 91/0 و 83/0 محاسبه شد. برای تجزیهوتحلیل دادههای پژوهش از روشهای آماری در دو سطح توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (آزمون تی همبسته و تحلیل کوواریانس چند متغیری) استفاده شد.
یافتهها: براساس آزمون تی همبسته در متغیر حضور شناختی در دو گروه آزمایش و کنترل و در متغیر حضور تدریس تنها در گروه آزمایش بین مرحلۀ پیشآزمون و پسآزمون اختلاف معنیداری وجود داشت (001/0 ≥p). نتایج تحلیل کوورایانس نشان داد که تأثیر یادگیری تلفیقی بر حضور شناختی و حضور تدریس بیشتر از یادگیری چهره به چهره بوده است (01/0≥p).
نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان داد یادگیری تلفیقی و یادگیری چهره به چهره هر دو در افزایش حضور شناختی مؤثر هستند؛ اما تنها یادگیری تلفیقی بر حضور تدریس مؤثر است. یادگیری تلفیقی نسبت به یادگیری چهره به چهره تأثیر بیشتری بر میزان حضور شناختی و تدریس دارد. بنابراین یادگیری تلفیقی با ادغام یادگیری چهره به چهره و برخط دارای اثربخشی بیشتری در میزان حضور شناختی و تدریس بوده و میتواند جایگزین مناسبی برای یادگیری کاملاً حضوری در نظام آموزشی کشور ما باشد و پیشنهاد میشود نظام تعلیموتربیت از این رویکرد در آموزش رسمی استفاده کند.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
The Impact of Blended Learning on Cognitive Presence and Teaching Presence of Elementary Students in the Science Course
نویسندگان [English]
- M.R. Heydari
- E. Zaraii Zavaraki
- M. Vahedi
Department of Educational Technology, Faculty of Psychology and Educational Sciences, Allameh Tabataba'i University, Tehran, Iran
چکیده [English]
Background and Objectives: After the Corona epidemic, educational systems were forced to move to online instruction and learning. Despite its advantages, online instruction could not overcome some of its challenges, such as the sense of presence of learners; therefore, the importance of using the blended learning approach for the educational systems of the world, especially the educational system of our country, was clearly clarified. Blended learning, which overcomes the challenges of online learning and face-to-face learning by blending online and face-to-face learning, and brings benefits such as increased flexibility, increased cost effectiveness, and time saving, has attracted the attention of teachers and learners. However, a fundamental challenge for the teachers is designing, implementing and evaluating a blended learning in order to achieve high-level learning and presence. In this regard, it is important to pay attention to cognitive presence and teaching presence, which are elements of the community of inquiry framework. Therefore, the purpose of the present study was to investigate the effect of blended learning on the level of cognitive presence and teaching presence of elementary school students in the science course.
Methods: The research method was a semi-experimental of pre-test-post-test type with a control group. The statistical population included all fifth-grade students in Shahryar, who were studying in the academic year 2022-2023. Using available sampling method, 60 students were selected; 30 students were randomly assigned to the experimental group and 30 students to the control group. The experimental group spent six sessions in the form of blended learning and the control group spent six sessions in the form of face-to-face learning. In order to check the changes before the intervention, a pre-test was performed on both groups, and after the intervention, a post-test was performed on both groups. The data collection tool in this research was the questionnaire of cognitive presence and teaching presence of Arbaugh et al. (2008). The reliability of the questionnaires of cognitive presence and teaching presence was calculated based on Cronbach's alpha values of 0.91 and 0.83, respectively. To analyze the research data, statistical methods were used at two descriptive (mean and standard deviation) and inferential (correlated t-test and multivariate covariance analysis) levels.
Findings: Based on the results of paired samples t-test, there was a significant difference between the pre-test and post-test stages in the variable of cognitive presence in both experimental and control groups and in the variable of teaching presence only in the experimental group (p≥ 0.001). The results of covariance analysis showed that the effect of blended learning on cognitive presence and teaching presence was greater than that of face-to-face learning (p≥0.01).
Conclusion: The results of the research showed that blended learning and face-to-face learning are both effective in increasing cognitive presence, but only blended learning is effective on teaching presence. Blended learning has a greater impact on cognitive and teaching presence compared to face-to-face learning. Therefore, blended learning by blending face-to-face and online learning has more effectiveness in the amount of cognitive and teaching presence and can be a suitable alternative to fully face-to-face learning in the educational system of our country, and it is suggested that the educational system adopt this approach in formal mainstream education.
کلیدواژهها [English]
- Blended learning
- Cognitive presence
- Community of inquiry
- Teaching presence
COPYRIGHTS
© 2024 The Author(s). This is an open-access article distributed under the terms and conditions of the Creative Attribution-NonCommercial 4.0 International (CC BY-NC 4.0) (https://creativecommons.org/licenses/by-nc/4.0/)
ارسال نظر در مورد این مقاله