فناوری آموزش- دوره ابتدایی
سیروس منصوری؛ مژگان طالب بیگی
چکیده
پیشینه و اهداف: آموزشهای مجازی، بهعنوان بخش جداییناپذیر از آموزشهای امروزی، شناختهشدهاست؛ لذا، سنجش مستمر کیفیت این آموزشها بهعنوان یکی از رسالتهای اساسی نظام آموزشی، است و وجود یک ابزار معتبر برای سنجش این آموزشها، ضروری است. از طرف دیگر، در حوزه برنامهدرسی آموزش مجازی، ابزاری که بتواند تمام ابعاد عناصر ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: آموزشهای مجازی، بهعنوان بخش جداییناپذیر از آموزشهای امروزی، شناختهشدهاست؛ لذا، سنجش مستمر کیفیت این آموزشها بهعنوان یکی از رسالتهای اساسی نظام آموزشی، است و وجود یک ابزار معتبر برای سنجش این آموزشها، ضروری است. از طرف دیگر، در حوزه برنامهدرسی آموزش مجازی، ابزاری که بتواند تمام ابعاد عناصر برنامه درسی آموزش ابتدایی را مورد سنجش قرار دهد، ساخته نشده است. بههمین دلیل، ساخت یک ابزار معتبر ضروری به نظر میرسد. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر ساخت و اعتباریابی مقیاس سنجش کیفیت برنامه درسی آموزش مجازی دوره ابتدایی در نظام آموزشی ایران بود.روشها: طرح پژوهش، ترکیبی بهمنظور ساخت ابزار سنجش کیفیت برنامه درسی آموزش مجازی دوره ابتدایی بود. در بخش اول از روش تحلیل محتوا و در بخش دوم، روش پیمایش استفاده شد. مشارکتکنندگان در بخش روایی محتوایی، 12 صاحبنظر در حوزه آموزش مجازی و در بخش روایی سازه شامل 217 معلم ابتدایی استان مرکزی بودند که بخش اول با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و در بخش دوم، با روش نمونهگیری طبقهای تصادفی، گروهی انتخاب شدند. بهمنظور تحلیل دادهها، از شاخص روایی محتوایی لاوشه، تحلیل عاملی تأییدی و ضریب همبستگی گویهها استفاده شد. تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS و SMART PLS قرار گرفتند.یافتهها: با بررسی اسناد بالادستی شامل سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و سند برنامه درسی ملی، راهنمای تدریس معلمان در کتابهای درسی دوره ابتدایی منتشر شده در وزارت آموزش و پرورش و پژوهشهای حوزه آموزش مجازی 51 نشانگر (گویه) در قالب 4 مؤلفه اساسی در جهت سنجش برنامه درسی استخراج شد. سپس، با بررسی روایی محتوایی مقیاس با استفاده از شاخص روایی لاوشه، 48 گویه در قالب 4 مؤلفه هدف، محتوا، راهبردهای یاددهی-یادگیری و ارزشیابی به ترتیب با روایی 77/0، 95/0، 94/0 و 98/0 مشخص شدند. در مرحله بعد، به منظور بررسی روایی سازه مقیاس مورد نظر با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی بررسی شد که نتایج نشان داد که به جز یک گویه (گویه 42) بقیه گویهها از بار عاملی مطلوبی برخوردار بودند و پس از اصلاح مدل( حدف گویه 42) ضرایب t همه گویهها در همه مؤلفهها بالاتر از 96/1 بود که نشاندهنده مطلوب بودن مدل اندازهگیری است. همچنین، میزان پایایی ترکیبی برای تمامی مؤلفهها بیشتر از مقدار 70/0 است که نشان از تأیید پایایی این متغیرها یا مقیاسها دارد. میانگین واریانس استخراج شده که اعتبار همگرای هر مقیاس را میسنجد از 50/0 بالاتر است که نشاندهنده اعتبار همگراست. در مجموع، نتایج نشان از پایایی و اعتبارمؤلفههای مقیاس برنامهدرسی آموزش مجازی دارند و ابزار ساختهشده برای سنجش کیفیت آموزش مجازی شامل 47 گویه و در قالب چهار مؤلفه هدف، محتوا، راهبردهای یاددهی یادگیری و ارزشیابی طراحی شد.نتیجهگیری: با توجه به اینکه آموزشهای مجازی بهعنوان بخش جداییناپذیر آموزش رسمی نظام آموزشی ایران در آمده است، و سنجش عناصر برنامهدرسی بهمنظور بهبود مستمر آموزش مجازی ضروری است؛ لذا برای سنجش کیفیت آموزشهای مجازی میتوان از این ابزار استفاده کرد. علاوه بر این، این ابزار به متولیان و سیاستگذاران آموزش مجازی کمک میکند تا براساس برنامهدرسی قصد شده، بسترهای مورد نیاز آموزش مجازی را فراهم سازند.
فناوری آموزش- دوره ابتدایی
فاطمه قدردان؛ بتول سبزه؛ یاسمن اسکویی
چکیده
پیشینه و اهداف: در عصر دیجیتال، سواد فقط مهارتهای فردی را در برنمیگیرد، بلکه شامل مجموعهای از کنشهای اجتماعی در فضای واقعی یا دیجیتال است که از فناوریهای جدید و دیجیتالی برای برقراری ارتباط استفاده میکند. بنابراین، در تکمیل مبحث سواد رسانهای، نوع جدیدی از سواد به نام سواد دیجیتالی مطرح شدهاست؛ چراکه دانشآموزان ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در عصر دیجیتال، سواد فقط مهارتهای فردی را در برنمیگیرد، بلکه شامل مجموعهای از کنشهای اجتماعی در فضای واقعی یا دیجیتال است که از فناوریهای جدید و دیجیتالی برای برقراری ارتباط استفاده میکند. بنابراین، در تکمیل مبحث سواد رسانهای، نوع جدیدی از سواد به نام سواد دیجیتالی مطرح شدهاست؛ چراکه دانشآموزان برای استفاده حداکثری از شبکههای اجتماعی، مشارکت در اقتصادهای پساصنعتی و ایفای نقش شهروند جهانی نیازمند مجموعهی کاملی از سوادها هستند. از این رو، سواد دیجیتال به عنوان یکی از سوادهای جدید و چند بعدی، بهترین و مفیدترین رویکرد برای درک چشمانداز دنیای در حال تغییر است و نمیتوان آن را از آموزش جدا کرد و لازم است زمینههای توسعهی آن در بین دانشآموزان بهخصوص در دورهی ابتدایی فراهم شود؛ زیرا یادگیریهای دورهی کودکی، پایه و اساس تمام آموزشهای بعدی است. در واقع، شناخت ابعاد و توسعهی سواد دیجیتال در میان دانشآموزان، پاسخی برای رویارویی با چالشهای عصر دیجیتال است. در این راستا، هدف از انجام این پژوهش شناسایی ابعاد سواد دیجیتال برای دانشآموزان دورهی ابتدایی است.روشها: روش تحقیق حاضر از لحاظ هدف، از نوع کاربردی و روش انجام آن، به شیوهی ترکیبی (کیفی و کمّی) است بهطوری که در شناسایی ابعاد سواد دیجیتال برای دانشآموزان دورهی ابتدایی، از روش کیفی سنتز پژوهی و در اعتبارسنجی ابعاد شناسایی شده از روش توصیفی با تکنیک دلفی استفاده شده است. جامعهی آماری بخش کیفی این پژوهش شامل تمام کتابها، مقالات، پایاننامههای ارشد، رسالههای دکتری است که در فاصلهی زمانی 2014 تا 2023 با موضوع سواد دیجیتال دانشآموزان دورهی ابتدایی به چاپ رسیدهاند. نمونهی آماری با روش هدفمند و معیارمدار 36 سند تعیین شد. در بخش کمی نیز، 17 نفر از متخصصان بهصورت هدفمند از جامعهی آماری متخصصان علوم تربیتی و تکنولوژی آموزشی و معلمان دورهی ابتدایی به عنوان نمونه، انتخاب شدند. به منظور جمعآوری دادهها و اطلاعات و تحلیل یافتهها در شناسایی ابعاد سواد دیجیتال دانشآموزان، فرآیند کدگذاری نظری در سه مرحلهی کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی استفاده شد. در این مرحله، برای اطمینان از نحوه کدگذاریها، علاوه بر تکنیک خودبازبینی، از دونفر از متخصصان حوزهی سواد دیجیتال جهت کدگذاری مجدد یافتهها، استفاده شد. جهت اعتبارسنجی ابعاد شناسایی شده، با استفاده از پرسشنامهی محققساخته، ارزیابی دادههای حاصل از نظرخواهی با فرمول کندال انجام گرفت.یافتهها: پس از تجزیه و تحلیل دادههای استخراج شده، به کمک نرم افزار مکس کیودا11، نمودار کدگذاری ترسیم شده است. براساس نتایج بهدستآمده در فرآیند کدگذاری، در مرحلهی کدگذاری باز، 66 کد استخراج شده بود که در مرحلهی کدگذاری محوری، 13 مقولهی فرعی از آنها بهدست آمده است و در نهایت در کدگذاری انتخابی، پس از سنتز مفاهیم و مقولههای فرعی چهار بعد عملیاتی، انتقادی، فرهنگی، انتقالی برای دانشآموزان دورهی ابتدایی در سواد دیجیتال شناسایی شدهاند. نتایج بهدست آمده از پژوهش حاکی از آن است که میتوان برای سواد دیجیتال دانشآموزان دورهی ابتدایی چهار بعد عملیاتی، انتقادی، فرهنگی، انتقالی درنظر گرفت که هر کدام از این ابعاد دارای مولفههایی است که با ویژگیهای سنی و نیازهای آنها تناسب دارد. بعد عملیاتی شامل سواد فنی، سواد محتوای دیجیتال، سواد اطلاعاتی است. بعد انتقادی، شامل مولفههای سواد رسانهای و سواد انتقادی است. بعد فرهنگی، مولفههای مشارکت دیجیتال، سواد اجتماعی، اخلاق دیجیتال و ایمنی دیجیتال را در بر میگیرد و در بعد چهارم، خلاقیت و نوآوری دیجیتال، حل مسأله، سرگرمی دیجیتال و هوش دیجیتال مولفههای بعد انتقادی هستند. در بخش اعتبارسنجی از نظر متخصصان، مقدار w در ضریب هماهنگی کندال (658/0) بهدست آمده است که نشان میدهد شصت وپنج درصد هماهنگی بین دیدگاهها وجود دارد، بنابراین ابعاد شناسایی شده، مورد تأیید متخصصان است.نتیجهگیری: در این پژوهش، ابعاد سواد دیجیتال برای دانشآموزان دورهی ابتدایی با توجه به ویژگیها و نیازهای آنها و بر اساس مطالعهی تجارب کشورهای پیشرو در توسعه سواد دیجیتال برای کودکان، شناسایی شد که تعادل بین محافظت در برابر خطرات آنلاین و پرورش فرصتهای دیجیتال را به خوبی نشان میدهد و میتواند راهنمایی برای توسعهی سیاستها و برنامههایدرسی مرتبط با سواد دیجیتال در بین دانشآموزان دورهی ابتدایی ایران باشد.
فناوری آموزش- واقعیت افزوده
مریم یوسفی؛ حسین زنگنه
چکیده
پیشینه و اهداف: نگرشها در ابعاد مختلف زندگی انسان تأثیر عمیقی دارند و رفتار انسان را تشکیل میدهند. یکی از این ابعاد مهم زندگی، نگرش به یادگیری است و نگرش یادگیری، رفتار یادگیری را تحت تأثیر قرار میدهد. نگرش منفی یادگیرندگان از دغدغههای هر سیستم آموزشی است. اما امروزه با تغییر روشهای آموزشی میتوان نگرش یادگیرندگان را نیز بهبود ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: نگرشها در ابعاد مختلف زندگی انسان تأثیر عمیقی دارند و رفتار انسان را تشکیل میدهند. یکی از این ابعاد مهم زندگی، نگرش به یادگیری است و نگرش یادگیری، رفتار یادگیری را تحت تأثیر قرار میدهد. نگرش منفی یادگیرندگان از دغدغههای هر سیستم آموزشی است. اما امروزه با تغییر روشهای آموزشی میتوان نگرش یادگیرندگان را نیز بهبود بخشید. واقعیت مجازی یکی از فناوریهایی است که به تغییر نگرش دانشآموزان کمک کرده و باعث غنیتر و پویاتر شدن محیطهای کلاسی شده است. واقعیت مجازی را میتوان شبیه سازی یک موقعیت تعریف کرد. با این اوصاف چگونگی طراحی واقعیت مجازی بهمنظور بهبود نگرش، موضوع مهمی است که باید به آن توجه شود. نگرش را میتوان متشکل از باورها، احساسات و رفتار فرد دانست و در دوران ابتدایی است که اولین نگرشها در فرد حاصلشده و این نگرش نقش مهمی در انگیزه و رفتار آدمی ایفا میکند. از طرفی فنّاوریها، امروزه نقش اساسی در زندگی انسان دارند و لازم است با برنامهریزیهای درست و هدفمند از آنها در حیطههای مختلف زندگی استفاده کرد. یکی از این حیطههای مهم تعلیم و تربیت است. در امر آموزش، انتخاب رسانه یک موضوع اساسی است. انتخاب رسانه باید با توجه به عواملی ازجمله ویژگیهای موضوع درسی و یادگیرنده انجام پذیرد تا منجربه اثرگذاری شود. اگر رسانهها بهدرستی انتخاب و طراحی نشوند باعث ضررهای مالی و اتلاف وقت خواهند شد. پس چگونگی طراحی رسانه که در این پژوهش واقعیت مجازی است در جهت تأثیر بر نگرش، حائز اهمیت است. از طرفی با توجه به نظریه یادگیری پیام هاولند، 3 عامل منبع، پیام و ویژگیهای مخاطب ازجمله عواملی است که بهمنظور تغییر نگرش باید به آنها توجه شود به همین جهت هدف پژوهش حاضر مرور مطالعات انجامشده درزمینهی استفاده از واقعیت مجازی در مقطع ابتدایی از لحاظ نگرش در راستای پاسخ به این سؤالات بود: الف) طی مطالعات انجام شده، در کدام عوامل کلاسی (موضوع درسی و پایه تحصیلی) استفاده از واقعیت مجازی بهمنظور بهبود نگرش مورد توجه است؟ ب) طی مطالعات انجام شده، طراحی محتوای واقعیت مجازی جهت بهبود نگرش دانشآموزان ابتدایی چگونه است؟ و ج) طی مطالعات انجام شده، فعالیتهای آموزشی در کلاسهای مبتنی بر واقعیت مجازی جهت بهبود نگرش دانشآموزان ابتدایی چگونه است؟روشها: این پژوهش به شیوه مرور نظاممند، از مرداد تا آخر آبان ماه 1401 انجام گرفت (آگوست تا نوامبر 2022). جستوجو در پایگاههای اطلاعاتیWiley, Scopus, Springer link, Web of Science با واژگان کلیدی Virtual reality, Attitude, Primary students به همراه گروه کلمات مربوطه انجام شد. معیار ورود و پذیرش پژوهشها شامل این موارد بود: مرتبط با واقعیت مجازی و استفاده از این فناوری در آموزش و یادگیری، در ارتباط با دانشآموزان ابتدایی، در ارتباط با نگرش، پژوهشهایی به زبان انگلیسی یا فارسی و مقالات مجالات. درنهایت با توجه به معیارهای ورود از 233 پژوهش دادههای 12 مورد استخراج، توصیف، تحلیل و استنتاج شد.یافتهها: با توجه به سؤالات پژوهش، دادههایی همچون موضوعات درسی، پایه تحصیلی، توضیحات محتوای واقعیت مجازی و فعالیتهای انجام شده در کلاسهای مبتنی بر واقعیت مجازی در پژوهشها استخراج شد. پس از تحلیل و ترکیب، یافتهها حاکی از آن است که بیشتر موضوعات درسی کارشده در دروس علوم تجربی، مطالعات اجتماعی، زبان انگلیسی و تربیت بدنی بود. درواقع باتوجه به این یافتهها استفاده از واقعیت مجازی در پایه پنجم و ششم ابتدایی و در دروسی مانند علوم مورد توجه بوده و میتوان گفت بیشترین تأثیر را بر نگرش یا بهبود آن داشتهاند. همچنین پس از ترکیب و قرار دادن دادههای مربوط به محتواهای واقعیت مجازی در کنار هم، ویژگیهایی مانند حس حضور، تعامل، تکرار محتوا، تمرین و حل مسأله، حالت پویانمایی، استفاده از تصاویر واقعی و عامل آموزشی استخراج شد. این یافتهها نشان دادند که وجود این عناصر در محتوای واقعیت مجازی ممکن است بر بهبود نگرش دانشآموزان نقش داشته باشند. فعالیتهای انجام شده در کلاسها شامل مشاهده محتوا، بررسی و کاوش محتوا، انجام تکالیف، کارگروهی، گوش دادن به آموزشهای معلم و پرسش و پاسخ بود. این ویژگیها و عناصر از کنارهم قراردادن اطلاعات پژوهشهای انجام شده است نه به معنای وجود همه این عوامل در همه مطالعات.نتیجهگیری: از تبیین و استنتاج یافتهها میتوان اینگونه استدلال کرد که استفاده از واقعیت مجازی جهت تغییر و بهبود نگرش در پایه پنجم و در درس علوم بیشتر مورد توجه بوده است. زمانی که یادگیرنده در مرحله انتزاعی (از لحاظ رشد شناختی پیاژه) قرار دارد، این فناوری میتواند موجب بهبود یادگیری و نگرش شود، درواقع از یافتهها و تحلیل آنها اینگونه استنتاج شد که سن عامل مهمی در توجه به نگرش است و زمانی که یادگیرندگان در مرحله انتزاعی یا عملیات صوری قرار دارند، استفاده از واقعیت مجازی میتواند موجب اثربخشی آن از لحاظ نگرش شود. همچنین استفاده از این فناوری در دروسی مانند علوم که دارای ویژگیهایی ازجمله محدودیتهای مکانی، زمانی و دارای مطالب انتزاعی است، میتواند مؤثر باشد. طراحان محتوای واقعیت مجازی میتوانند آن را بهگونهای طراحی کنند که امکان بررسی و کاوش محتوا، امکان تعامل، تکرار محتوا و تمرین و حل مسأله وجود داشته باشد. از استنباط فعالیتهای کلاسی میتوان نتیجه گرفت که معلمان قبل از مشاهده واقعیت مجازی توسط یادگیرندگان به گروهبندی آنها پرداخته و بعد از مشاهده واقعیت مجازی توضیحات تکمیلی خود را اضافه کنند. همچنین به ارائه وظایف و تکالیف مطابق با اهداف کلاس و محتوا بپردازند و فرصت پرسش و پاسخ را فراهم آورند. درنهایت با توجه به این عوامل، میتوان از فناوری واقعیت مجازی جهت ایجاد، تغییر و یا بهبود نگرش دانشآموزان ابتدایی استفاده کرد.
فناوری آموزش- دوره ابتدایی
سعید انصاری؛ فرهاد سراجی؛ محمدرضا یوسف زاده
چکیده
پیشینه و اهداف: با توجه به اهمیت آموزش سواد رسانهای به کودکان در برنامههای آموزشی بسیاری از مدارس دنیا و خلأهای موجود در آموزش سواد رسانهای کشور ایران و همینطور تأکید پژوهشهای مختلف بر استفاده از روشهای یادگیرنده محور مبتنی بر الگوهای پردازش اطلاعات و یادگیری اجتماعی در آموزش سواد رسانهای، این مسأله مطرح میشود که ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: با توجه به اهمیت آموزش سواد رسانهای به کودکان در برنامههای آموزشی بسیاری از مدارس دنیا و خلأهای موجود در آموزش سواد رسانهای کشور ایران و همینطور تأکید پژوهشهای مختلف بر استفاده از روشهای یادگیرنده محور مبتنی بر الگوهای پردازش اطلاعات و یادگیری اجتماعی در آموزش سواد رسانهای، این مسأله مطرح میشود که با توجه به ویژگیهای آموزش سواد رسانهای در مطالعات پیشین، عناصر برنامه درسی آموزش سواد رسانهای چیست؟ هدف پژوهش حاضر، تعیین ویژگیهای عناصر برنامه درسی سواد رسانهای دوره دوم ابتدایی در جهت مصرف کارکردی، مصرف انتقادی، تولید-مصرف کارکردی و تولید-مصرف انتقادی رسانه بود.روشها: این پژوهش با روش ترکیبی (کیفی و کمّی) انجام گرفت. در مرحله اول جهت شناسایی ویژگیهای برنامه درسی آموزش سواد رسانهای دوره دوم ابتدایی از روش کیفی سنتز پژوهی (فراترکیب کیفی)، در مرحله بعد جهت بررسی نظر متخصصان از روش توصیفی- پیمایشی و در بررسی میزان تأثیر اجرای برنامه از طرح شبهتجربی پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه و آزمایش استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش از سه گروه تشکیل شده است. الف) پژوهشهای انتشار یافته در حوزه آموزش سواد رسانهای در پایگاههای علمی معتبر داخلی و خارجی که از تعداد4309، 18 سند مرتبط در حوزه سواد رسانهای بهصورت هدفمند، بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ب) در بخش اعتبار سنجی اولیه طرح نیز، 15 نفر از متخصصان بهصورت هدفمند (با معیار تخصص و تجربه در حوزه آموزش سواد رسانهای) از جامعه آماری مدرسان و متخصصان برنامهریزی درسی حوزههای سواد رسانهای بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ج) در بخش کمّی جامعه آماری شامل دانشآموزان دوره دوم ابتدایی شهر همدان در سال تحصیلی 99-1398 بود که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای تصادفی چندمرحلهای 2 کلاس و درمجموع 63 دانشآموز دختر پایه ششم بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. جهت تجزیهوتحلیل دادهها برای استخراج اطلاعات از پژوهشها و تحلیل و ترکیب یافتهها در تعیین ویژگیهای برنامه درسی، از روش تحلیل محتوا به شیوه کدگذاری استفاده شد. در این مرحله علاوه بر استفاده از ابزار CASP در انتخاب واحدهای مناسب مطالعاتی، برای اطمینان از نحوه کدگذاریها، علاوه بر استفاده از تکنیک خود بازبینی محقق، از دو نفر از متخصصین حوزه ارتباطات و برنامه درسی جهت کدگذاری مجدد یافتهها استفاده شد. در مرحله دوم با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته، ارزیابی دادههای حاصل از نظرخواهی جهت اعتبار سنجی برنامه درسی، با ضریب CVR انجام گرفت. در مرحله سوم برای تجزیهوتحلیل دادههای حاصل از آزمونهای محقق ساخته(عملکردی، والد سنجی و خود سنجی) در چهار سطح مصرف کارکردی، مصرف انتقادی، تولید-مصرف کارکردی و تولید-مصرف انتقادی، با توجه به عدم برخورداری دادهها از توزیع نرمال در پیشآزمون و پسآزمون از آزمون یومان-ویتنی استفاده شد.یافتهها: یافتههای پژوهش در بخش فراتحلیل حاکی از آن بود که ویژگیهایی چون توجه به رویکرد انتقادی، سواد رسانهای انتقادی، سواد رسانهای شناختی و سواد رسانهای جدید و مبانی برنامه فلسفه برای کودکان در عنصر مبانی؛ کسب و ارتقای شاخصهای مصرف رسانهای (پرورش تفکر مراقبتی)، سواد رسانهای انتقادی (پرورش تفکر انتقادی) و تولید پیامهای رسانهای (پرورش تفکر خلاقانه) در عنصر هدف؛ توجه به ابعاد شناختی، احساسی، زیباییشناختی و اخلاقی، تجارب زیسته دانشآموزان در مواجهه با رسانههای مختلف، مؤلفههای مورد تأکید در نظریههای سواد رسانهای و در تلفیق با سایر دروس در عنصر محتوا؛ توجه به بحث و مشارکت در حلقههای کندوکاو کلاسی، پژوهشمحوری، مبتنی بودن بر الگوهای شخصی (فردی) و همچنین بهرهگیری از روشهای تلفیقی در عنصر روش؛ تأکید بر بحثوگفتوگو، توجه به ابعاد مختلف شناختی، عاطفی و رفتاری، استفاده از ابزارهای مختلف ارزشیابی و همچنین خودارزیابی فراشناختی، در عنصر ارزشیابی برنامه درسی سواد رسانهای در دوره دوم ابتدایی بودند. در بخش اعتبارسنجی از نظر متخصصان، با توجه به بالاتر بودن ضریب CVR بهدستآمده در تمامی گویهها از حداقل ضریب قابلقبول برای 15 نفر (49/0)، ویژگیهای ذکر شده در برنامه درسی دوره دوم ابتدایی تأیید شد. در بخش بررسی تأثیر برنامه درسی اجرا شده بر شایستگیهای سواد رسانهای دانشآموزان دوره دوم ابتدایی، نتایج پسآزمون مان-ویتنی نشان داد که اثر گروه آزمایش در سطح اطمینان 95/0 معنیدار است (000/0=P، 939/5-=Z).نتیجهگیری: تجمیع مطالعات کتابخانهای، طرحهای تجربی و مصاحبههای انجامشده با متخصصان و صاحبنظران در پژوهشهای پیشین و همچنین تأیید اعتبار ویژگیهای استخراجشده از نظر متخصصان حوزه آموزش سواد رسانهای و اثربخشی الگو در اجرا، برنامه درسی را پیشنهاد میدهد که در جریان آن دانشآموزان با تشکیل اجتماع پژوهشی، در جهت یافتن، ساختن و پرداختن پیامهای رسانهای به تبادلنظر و مشارکت مثبت (بهجای فضای رقابتی) در محتواهای چالشانگیز مرتبط با شاخصهای سواد رسانهای مشغول خواهند شد و نتیجه آن پرورش افکار براساس تأمل و تعمق غیرخصمانه، تقویت التذاذ حاصل از توانایی مطالعه و درک عمیق پیامهای رسانهای براساس گفتوگو، رشد خلاقیت در ضمن ایجاد شناختهای مشترک، پایبندی به اصول اخلاقی چون تحمل و مدارا، سعهصدر و پذیرش ابهامات و بهطورکلی زمینهسازی و ارتقای سواد رسانهای و خود رهبری فرد از طریق پرورش انواع تفکر مراقبتی، انتقادی و خلاقانه است.
رویکردهای نوین آموزشی
نصرت صفایی؛ اقبال زارعی؛ عبدالوهاب سماوی
چکیده
پیشینه و اهداف: امروزه خلاقیت و پرورش افراد خلاق موضوع بسیار با اهمیتی در آموزش و پرورش هر جامعهای محسوب میشود. افراد خلاق فعالانه قادرند علایق و خواستههای خود را هدایت کنند. خلاقیت فرایندی است که بهکارگیری آن در دوره بزرگسالی مشروط به پرورش آن در دوره کودکی است. بر این اساس تربیت افراد خلاق، نوآور و سازنده باید از سالهای نخستین ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: امروزه خلاقیت و پرورش افراد خلاق موضوع بسیار با اهمیتی در آموزش و پرورش هر جامعهای محسوب میشود. افراد خلاق فعالانه قادرند علایق و خواستههای خود را هدایت کنند. خلاقیت فرایندی است که بهکارگیری آن در دوره بزرگسالی مشروط به پرورش آن در دوره کودکی است. بر این اساس تربیت افراد خلاق، نوآور و سازنده باید از سالهای نخستین زندگی شروع شود. آنچه در ایجاد چیز جدید یا طرح جدید و بهطور کلی در فرایند خلاقیت اهمیت دارد تفکر است، زیرا خلاقیت یک نوع فعالیت فکری است. از ویژگیهای بارز انسان و محور اساسی حیات او قدرت اندیشه است. انسان در طول زندگی خویش هرگز از تفکر و اندیشه فارغ نبوده و با نیروی تفکر صحیح، تصمیم گرفته و توانسته است به حل مسائل و مشکلات بپردازد و به رشد و تعالی نایل گردد؛ بنابراین تمام موفقیتها و پیشرفتهای انسانی در گرو اندیشه بارور و پویا و موثر است. لذا پژوهش حاضر سعی نموده است تا نظریات مختلف مرتبط با مهارتهای تفکر خلاق را بهعنوان یکی از متغیرهای پژوهش، مورد مطالعه قرار داده، مبانی نظری، فلسفی، اجتماعی و روانشناختی آن را از منابع مختلف شناسایی و استخراج نموده و بر اساس آن مولفه های مختلف خلاقیت را که مناسب کودکان دوره دبستان هستند، مشخص کرده و به طراحی الگو برنامه درسی تفکر خلاق بر اساس عناصر اصلی برنامه درسی (اهداف، محتوا، روشهای تدریس و ارزشیابی) بپردازد. علاوه بر آن جهت اعتباربخشی الگوی طراحی شده در اختیار متخصصان برنامه درسی، روانشناسان تعلیم و تربیت و دستاندرکاران تربیتی (مربیان) قرار گرفت و درنهایت الگوی طراحی شده را به همراه پیشنهادها و راهکارهایی به متخصصان و دستاندرکاران تعلیم و تربیت ارائه نماید.روشها: این تحقیق به لحاظ هدف، کاربردی؛ به لحاظ ابزار از نوع ارزشیابی و روش انجام آن زمینهیابی است. جامعه آماری مورد مطالعه شامل متخصصان برنامه درسی و روانشناسان تعلیم و تربیت در دانشگاههای دولتی شهر بندرعباس، شیراز و روانشناسان تعلیم و تربیت و مربیان شاغل در مدارس ابتدایی شهر بندرعباس است. حجم نمونه با استفاده از روش نمونهگیری طبقاتی و در مجموع 208 نفر انتخاب شد. ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامه محقق ساخته است که بر اساس الگوی درسی مهارتهای تفکر خلاق طراحی طراحی شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از شاخصهای آمار توصیفی و آمار استنباطی (خی دو) استفاده شده است.یافتهها: ازلحاظ آماری بین توزیع دیدگاه سه گروه یعنی گروه برنامهریزی درسی، روانشناسان تربیتی و مربیان در عنصر اهداف، محتوی، روش های تدریس و ارزشیابی برنامه درسی در رابطه با الگوی برنامه درسی مبتنی بر مهارتهای تفکر خلاق برای دانشآموزان دوره ابتدایی تفاوت وجود دارد.نتیجه گیری: نتایج تحقیق به طور کلی نشان می دهد بر اساس الگوی برنامه درسی طراحی شده مهارتهای تفکر خلاق بر پایه سه مولفه اصلی دانش، نگرش و مهارت برای کودکان دبستانی تجدیدنظر در برنامههای معمول آموزش دانشآموزان و توجه بیش-تر به عامل خلاقیت در برنامههای آموزشی ضرروت دارد. پیشنهاد میگردد برنامهریزان درسی و دست اندرکاران تربیتی در دوره ابتدایی، اهتمام و عنایت خود را در بهرهگیری از اهداف ذکر شده در این الگو به کار بسته و در برنامههای جاری و آتی خود آنها را لحاظ نمایند. همچنین مؤلفان و نویسندگان کتابهای دانشآموزان دوره ابتدایی، عنایت لازم در بهکارگیری و تنظیم محتوا بر اساس سرفصل پیشنهادی ذکر شده در الگوی مذکور را نموده و تدریس و ارزشیابی پیشنهادی را به کار گیرند.
روباتیک آموزشی
رحیمه منصوری گرگر؛ علی حسینیخواه؛ مینو عالمی؛ زهرا نیکنام
چکیده
پیشینه و اهداف: همزمان با تغییرات گسترده در اجتماع، استفاده از فناوری نیز گسترش یافته است. برای آمادهسازی و مقابله مؤثر دانشآموزان با تحولات قرن حاضر، نیازمند طراحی و تدوین برنامههای درسی ویژه هستیم. رباتیک تربیتی، فناوری آموزشی پیشرفتهای است که مستلزم توجه ویژه است. در دهه گذشته، رباتیک تربیتی بهمثابه یک ابزار ارزشمند در ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: همزمان با تغییرات گسترده در اجتماع، استفاده از فناوری نیز گسترش یافته است. برای آمادهسازی و مقابله مؤثر دانشآموزان با تحولات قرن حاضر، نیازمند طراحی و تدوین برنامههای درسی ویژه هستیم. رباتیک تربیتی، فناوری آموزشی پیشرفتهای است که مستلزم توجه ویژه است. در دهه گذشته، رباتیک تربیتی بهمثابه یک ابزار ارزشمند در راستای شکوفاسازی و پرورش مهارتهای شناختی/ اجتماعی دانشآموزان و در پشتیبانی از یادگیری موضوعات علوم، ریاضیات، زبان و فناوری توجه و علاقه پژوهشگران و معلمان را جلب کرده است. دلایل مهم متعددی برای در معرض قرار دادن دانشآموزان خردسال با رباتیک وجود دارد. چون دنیای ما بهطور فزایندهای فناورانه میشود، بنابراین دانشآموزان نیاز به تجارب سالهای اولیه دارند تا آنها در مورد فناوری احساس راحتی نموده و در مورد آن آگاه شوند. علاوهبراین، گنجاندن رباتیک در برنامه درسی مدارس به آماده شدن دانشآموزان برای ورود به بازار کار بهمنزله سواد فناورانه کمک خواهد کرد. رباتیک به علت ماهیت میانرشتهای که نیاز به تخصص در طیف وسیعی از حوزهها از ریاضیات تا زیباییشناسی دارد، یک رویکرد جذاب به تربیت فناوری محسوب میشود. این امر میتواند موجب جلب علاقه و درگیر ساختن دانشآموزانی شود که در دروس سنتی موفقیت کسب نکردند.هدف این نوشتار، تبیین جهتگیری فلسفی و مبانی رباتیک تربیتی در دوره ابتدایی است تا سیاستگذاران، مهندسان و برنامهریزان بر اساس آن، الگوهای درسی را برای اجرا تدوین کنند.روش ها: در این پژوهش، رباتیک تربیتی با استفاده از روش سنتزپژوهی مورد تحلیل و ترکیب قرار گرفت. اسناد و پژوهشهای معتبر چهار دهه اخیر با استفاده از فن نمونهگیری هدفمند از نوع ملاکمحور انتخاب شده و مورد واکاوی و دستهبندی قرار گرفت.یافتهها: یافتههای سنتز حاکی از آن است که رباتیک در مدارس به دو صورت عمل میکند: الف) بهمنزله یک موضوع درسی مستقل؛ ب) یا بهمنزله یک توانمندساز آموزشی که در خدمت سایر موضوعات درسی است. توجیه منطقی رباتیک تربیتی، مبتنی بر نظریات سازندهگرایی شامل مبانی سهگانه معرفتشناختی (معرفت شخصی و چندرشتهای)، روانشناختی (توجه به انگیزش، خلاقیت و ...) و جامعهشناختی (تعامل، آیندهنگری و ...) است.نتیجه گیری: یک برنامهریز برای طراحی برنامه درسی ابتدا لازم است به ماهیت موضوع یا دانش موردنظر توجه نموده سپس بر اساس جهتگیریهای برنامه درسی نسبت به تدوین برنامه اقدام نماید. چون موضوع، تربیت رباتیک در دوره ابتدایی است؛ لذا برنامهریز به ماهیت آن بایستی توجه کند. یافتههای این سنتز نشان داد که رباتیک میتواند در مدارس در تمام سطوح بهعنوان یک موضوع درسی مستقل و یا بهعنوان یک توانمندساز آموزشی در خدمت سایر موضوعات درسی عمل کند. پس لازم است میان مفاهیم تربیت رباتیک و رباتیک تربیتی تفاوت قائل شد. در تربیت رباتیک موضوع تربیت ربات است؛ درصورتیکه در رباتیک تربیتی، ربات بهعنوان روش، ابزار یا فنی در نظر گرفته میشود که از آن برای تدریس سایر موضوعات استفاده میشود.