ترجمه ماشینی
وحیدرضا میرزائیان؛ مجتبی مقصودی
چکیده
پیشینه و اهداف: ترجمه ماشینی یکی از فنون هوش مصنوعی است که با استفاده از رایانه، متون را از زبانی به زبان دیگر ترجمه می کند. مطالعات محدودی با هدف استفاده از خروجی ترجمه ماشینی برای اهداف زبان آموزی انجام شده است. یکی از جنبه های استفاده از ترجمه ماشینی در آموزش زبان به استفاده از خروجی ترجمه ماشینی برای درک مطلب در یادگیری زبان ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: ترجمه ماشینی یکی از فنون هوش مصنوعی است که با استفاده از رایانه، متون را از زبانی به زبان دیگر ترجمه می کند. مطالعات محدودی با هدف استفاده از خروجی ترجمه ماشینی برای اهداف زبان آموزی انجام شده است. یکی از جنبه های استفاده از ترجمه ماشینی در آموزش زبان به استفاده از خروجی ترجمه ماشینی برای درک مطلب در یادگیری زبان اشاره دارد. با توجه به این واقعیت که کیفیت خروجی ترجمه ماشینی موضوعی بحث برانگیز بوده است، پژوهش های بیشتری برای بررسی اینکه آیا خروجی آن واجد شرایط کافی برای استفاده به عنوان کمک در دوره های انگلیسی برای اهداف آکادمیک است، مورد نیاز است. این پژوهش با هدف ارزیابی کارایی خروجی ترجمه ماشینی برای دروس درک مطلب انگلیسی برای اهداف آکادمیک از طریق اثبات قابل درک بودن آن و بررسی ادراک دانشجویان انجام شد. این پژوهش تلاشی برای ارزیابی کیفیت خروجی ترجمه ماشینی از نظر قابل درک بودن خروجی ترجمه ماشینی برای دانشجویان شرکت کننده بود.روش: برای همگنسازی شرکتکنندگان از نظر تسلط به زبان انگلیسی، از آزمون تعیین سطح زبانی آکسفورد استفاده شد. دو نسخه از آزمون درک مطلب یعنی ترجمه انسانی و ترجمه ماشینی به 140 دانشجوی ایرانی در مقطع کارشناسی دانشگاه فرهنگیان داده شد. این آزمون شامل 25 آیتم چند گزینه ای بود که درک شرکت کنندگان از اطلاعات مندرج در متن و همچنین درک مرتبه بالاتری که مستلزم استنباط و نتیجه گیری بود را ارزیابی می کرد. به منظور بررسی پایایی آزمونها از فرمول KR-21 استفاده شد و نتایج نشان داد که هر دو آزمون ترجمه ماشینی (83/0) و آزمون ترجمه انسانی (78/0) پایایی دارند. به منظور بررسی ادراک شرکتکنندگان از کارایی خروجی ترجمه ماشینی که در آزمون با آن مواجه شدند، مصاحبه های نیمه ساختاریافته با برخی از شرکت کنندگان انجام شد.یافتهها: از طریق آزمونهای ناپارامتریک مانند آزمونهای اسپیرمن و من ویتنی مشخص شد به طور کلی، خروجی ترجمه ماشینی با خروجی ترجمه انسانی قابل رقابت است. علاوه بر این، از نظر مهارتهای فرعی درک مطلب، کیفیت دو ترجمه قابل مقایسه بود. علاوه بر این، یافتههای حاصل از مصاحبه نشان داد دانشآموزان علیرغم مشکلات جزئی موجود در خروجی مانند خطاهای صرفی- نحوی یا معادلهای واژگانی نامناسب، ترجمه ماشینی را کمکی اساسی برای فعالیتهای درک مطلب خود می دانستند.نتیجهگیری: این پژوهش نشان داد کارایی خروجی ترجمه ماشینی وابسته به خواننده هدف و وابسته به متن است، زیرا هم توسط ویژگی های خواننده و هم متن تعیین می گردد. این موضوع در نمرات کسب شده توسط دانشجویان در گروه های مختلف کاملا مشهود بود. بنا براین پژوهش حاضر درک پژوهشگران را از ترجمه ماشینی و تاثیر آن بر درک مطلب افزایش می دهد.
محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
سمیه صاحب الزمانی؛ امین نعیمی؛ مهری حدادنارافشان
چکیده
پیشینه و اهداف: در جهانی که به لحاظ فناوری بهسرعت در حال تکامل است، توسعه فردی بهطور فزایندهای، مورد توجه قرار گرفته است. این امر به نوبه خود، سیستمهای آموزشی مسئول را واداشته تا آموزش مهارتهای زندگی در قرن بیست و یکم، به ویژه یادگیری مهارت تفکر انتقادی از طریق تجربه و فناوری را، در برنامههای درسی خود نیز بگنجانند. ممکن است، ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در جهانی که به لحاظ فناوری بهسرعت در حال تکامل است، توسعه فردی بهطور فزایندهای، مورد توجه قرار گرفته است. این امر به نوبه خود، سیستمهای آموزشی مسئول را واداشته تا آموزش مهارتهای زندگی در قرن بیست و یکم، به ویژه یادگیری مهارت تفکر انتقادی از طریق تجربه و فناوری را، در برنامههای درسی خود نیز بگنجانند. ممکن است، بین آنچه دانشآموزان در مدرسه یاد میگیرند و آنچه که در واقعیت، برای رویارویی و مشارکت در موقعیتهای غیرقابلپیشبینی زندگی تجربه میکنند، تفاوتهایی وجود داشته باشد. این امر، بخشهای مختلف آموزشی را تحت فشار قرار داده است، تا به بهبود و گسترش فرایندهای آموزشی خود بهصورت خلاقانه و مبتکرانه، بپردازند و از این طریق، به دانشآموزان در کسب تجربه و توسعه مهارتهای زندگی مورد نیاز، کمک کنند. بهمنظور آماده کردن دانشآموزان برای ایفای نقش فعال و سازنده در زندگی شخصی و اجتماعی، نظام آموزشی باید با کمک روشهای مختلف و براساس نظریههای متفاوت آموزشی، تمرکز خود را از صرفاً محتوا و رشد تحصیلی، به رشد فردی و غیرتحصیلی، تغییر دهد. یکی از این نظریهها، نظریه یادگیری تجربی کلب (1984Kolb, ) است. همانطور که از اسم نظریه مشخص است، یادگیری از طریق انجام دادن، صورت میگیرد که شامل فعالیتهای دانشآموزان و تقویت مهارتهای زبانی خود در داخل و خارج از کلاس است. برای مدیریت این امر، معلمان بهعنوان راهنمایان باور و عمل، باید فرهنگ خلاقیت، حل مسأله و تعامل و مشارکت در کلاس را با فرآیندهای ذهنی مانند مفهومسازی، بهکارگیری، تجزیه و تحلیل، ترکیب، و یا ارزیابی اطلاعات جمعآوری شده از طریق مشاهده، تجربه، تأمل و استدلال را، بهطور واضح و ماهرانه، ترویج و پرورش دهند. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر یادگیری تجربی مبتنی بر فناوری بر درک مطلب و تفکر انتقادی زبانآموزان دختر 10 ساله، در یکی از مدارس ابتدایی شهر کرمان میباشد.روشها: پژوهش حاضر، یک تحقیق شبه آزمایشی با بهکارگیری طرح پیشآزمون و پسآزمون و با اختصاص دادن دو گروه کنترل و آزمایش بوده و از روش نمونهگیری در دسترس، با مشارکت 60 دانشآموز(هر گروه شامل 30 دانشآموز) به شیوه تصادفی در طول 4 ماه )هشتاد جلسه به مدت 75 دقیقه) انجام شده است. در ابتدای تحقیق، برای حصول اطمینان از عدم مداخله هرگونه متغیر تعدیلگر، و در معرض نبودن فراگیران به فرآیندهایی غیر از روند یادگیری تجربی زبان، از دانشآموزان و والدین آنها، خواسته شد تا زبانآموزان در معرض عوامل تأثیرگذار و مداخلهگر در روند تحقیق، اعم از کلاسهای متفرقه، خواندن متون متفاوت و استفاده از فناوریهای مختلف نباشند. در طول این مدت، شرکتکنندگان گروه آزمایش در معرض یادگیری تجربی مبتنی بر فناوری و گروه کنترل، در معرض یادگیری تجربی به روش سنتی قرار گرفتند. متغیر مستقل در این پژوهش، یادگیری از طریق تجربه برگرفته از تئوری (1984Kolb, ) و متغیرهای وابسته، تفکر انتقادی بر اساس طبقهبندی بلوم )1956(Bloom, و درک مطلب فراگیران زبان انگلیسی است.یافتهها: نتایج حاصل از آزمون شاپیرو- ویلک (Shapiro-Wilk Test) نشان میدهد که برابری واریانسها برقرار بوده و در نتیجه نرمال بودن توزیع دادهها، تأیید شد. با توجه به یافتههای بهدست آمده از آزمون همگنی واریانسها، پیشفرض همگنی واریانسها نیز، مورد تأیید قرار گرفت. نتایج تحلیل کوواریانس، نشان میدهد بین نمرات پسآزمون درک مطلب در گروه آزمایش فناوری- محور با گروه کنترل مبتنی بر روش سنتی تفاوت معنیداری وجود دارد. بنابراین، یادگیری تجربی مبتنی بر فناوری تأثیر قابل ملاحظهای بر بهبود درک مطلب فراگیران داشت (۰۱/۰ > P)، زیرا مجذور اتای جزئی که برابر است با (81/۰ = ۲ جزئی) بیانگر تأثیر چشمگیر تجربه بر مبنای فناوری است. علاوه بر آن، تفاوت معناداری میان میانگین نمرات گروه آزمایش فناوری- محور و گروه کنترل مبتنی بر روش سنتی در ارتباط با پسآزمون تفکر انتقادی وجود دارد. اگرچه، هر دو گروه در سطح تفکر انتقادی پیشرفت داشتند؛ اما تلفیق روش یادگیری تجربی با فناوری، تأثیر قابل ملاحظهتری بر بهبود تفکر انتقادی فراگیران در گروه آزمایش داشت (۰۱/۰ > P). مجذور اتای جزئی برابر با (90/۰ = ۲ جزئی) بیانگر تأثیر قابل توجه است.نتیجهگیری: نتایج تحقیق حاضر، اهمیت تلفیق فناوری با روش یادگیری از طریق تجربه را در آموزش و یادگیری زبان، مورد توجه قرار میدهد. براساس مباحث مطرح شده، اگرچه روش یادگیری تجربی در ارتقا درک مطلب و تفکر انتقادی دانشآموزان مؤثر است؛ اما ترکیب کلاسها با فناوری از طریق سیستمهای مدیریت یادگیری، فرصتها را برای افزایش مؤثرتر درک مطلب، ایجاد تفکر انتقادی و پیشرفت فردی دانشآموزان فراهم میسازد. امید است، پژوهش حاضر، نقش اثربخشی در شناسایی عوامل مؤثر آموزشی مبتنی بر تجربه و فناوری ایفا کند.
آموزش الکترونیکی
فرزانه هاشمی؛ سید علی قریشی
چکیده
پیشینه و اهداف: یکی از مشکلات دانشآموزان در دوره ابتدایی ضعف مهارت درک مطلب است که این امر منجر به ضعف عملکرد در تمامی حوزه های یاگیری شده است. یادگیری الکترونیکی بهعنوان یک راهبرد مبتنی بر جستجوگری و سازندگی مفاهیم، یادگیرندگان را وادار به تفکر در سطوح بالا نموده تا به این ترتیب بتوانند اطلاعات پیچیده را تحلیل کرده و بهکار ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: یکی از مشکلات دانشآموزان در دوره ابتدایی ضعف مهارت درک مطلب است که این امر منجر به ضعف عملکرد در تمامی حوزه های یاگیری شده است. یادگیری الکترونیکی بهعنوان یک راهبرد مبتنی بر جستجوگری و سازندگی مفاهیم، یادگیرندگان را وادار به تفکر در سطوح بالا نموده تا به این ترتیب بتوانند اطلاعات پیچیده را تحلیل کرده و بهکار بندند و از این راه یک استراتژی آموزش و یادگیری برخطِ جذاب خلق کنند. محیط های یادگیری الکترونیکی در طراحی فعالیت ها نامحدود بوده و یادگیرندگان را به ارضای حس شهودی و کنجکاوی خود درگیر میسازند. در یادگیری از این طریق مهارت های تفکر در سطوح بالا که شامل تفکر محتوایی، تفکر انتقادی، تفکرخلاق و درک مطلب است ارتقا مییابد. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر عوامل آموزشی مبتنی بر محیط های یادگیری الکترونیکی بر مهارت درک مطلب دانشآموزان پایة ششم ابتدایی درسال تحصیلی1399- 1398 انجام شده است.روشها: پژوهش در دو بخش کیفی و کمّی صورت گرفته است. در بخش کیفی، با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، ویژگی های درونی و بیرونی عوامل آموزشی مبتنی بر محیط های یادگیری الکترونیکی از منابع و پژوهش های مربوطه استخراج و در قالب یک الگو به تأیید متخصصان رسید. جامعة آماری پژوهش را دانشآموزان پایة ششم ابتدایی استان قم شامل 22854 نفرتشکیل میدادند که از میان آنان 90 دانشآموز از 3 مدرسه با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و بهصورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. سپس بهمنظور بررسی تأثیر این ویژگیها بر یادگیری دانشآموزان، از روش شبه آزمایشی با سه گروه (گروه آزمایش:30نفر، گروه کنترل یک:30 و گروه کنترل دو: 30نفر) استفاده شد. ابزار و مواد پژوهش شامل چندرسانهای های آموزشی با محتوای یکسان اما با الگوی متفاوتی از عوامل آموزشی و نیز سؤالات آزمون یادگیری بود. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس صورت پذیرفت.یافتهها: نتایج پژوهش حاکی از میانگین نمرات بیشتر گروه آزمایش(عامل آموزشی دارای ویژگیهای درونی و بیرونی) نسبت به گروه های کنترل و نیز درک مطلب بهتر گروه کنترل یک (عامل آموزشی فاقد ویژگی های درونی و بیرونی) نسبت به گروه کنترل دو(چندرسانه ای فاقد عامل آموزشی) بود. براساس نتایج پژوهش گفتار پویا (مکث کردن و بالا و پایین بردن صدای عامل) گفتار شخصیسازی شده (گفتار غیررسمی به جای رسمی) و صدای انسان در مقابل صدای رایانه مقبولیت بیشتری دارد و به درک بهتر منجر میشود. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که نزدیکی شایستگی عامل و یادگیرنده، مهارت متناسب با مهارت یادگیرنده و نقش متغیر عامل آموزشی (انگیزه دهنده، کارشناس و مربی) به یادگیری بیشتری منجر میشود.نتیجهگیری: عوامل آموزشی میتوانند محیطهای یادگیری غنی برای درگیرساختن و با انگیزه ساختن یادگیرندگان ایجاد کنند. براساس یافته های پژوهش، نتیجهگیری میشود تا در طراحی عوامل آموزشی در چندرسانهایها، دستورالعملهای طراحی براساس ویژگی های درونی و بیرونی عوامل آموزشی در نظر گرفته شود. همچنین، به طراحان و تولیدکنندگان نرم افزارهای چندرسانهای آموزشی توصیه میشود، به هنگام طراحی و تولید چندرسانهای ها ازاستانداردها و اصول علمی مربوط به این زمینه استفاده کنند.
آموزش الکترونیکی- مجازی
وحیدرضا میرزائیان
چکیده
پیشینه و اهداف: ترجمه ماشینی در حال حاضر به طور گسترده در همه جا مورد استفاده قرار میگیرد؛ با این حال، نقش آن به عنوان ابزار یادگیری زبان تأیید نشده است، زیرا نگرانیهایی در مورد کیفیت آن وجود دارد. با این حال، اگر خروجی ترجمه ماشینی را با خروجی تولید شده ده سال پیش مقایسه کنیم، شاهد پیشرفت چشمگیری در کیفیت آن بخصوص در بعد واژگانی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: ترجمه ماشینی در حال حاضر به طور گسترده در همه جا مورد استفاده قرار میگیرد؛ با این حال، نقش آن به عنوان ابزار یادگیری زبان تأیید نشده است، زیرا نگرانیهایی در مورد کیفیت آن وجود دارد. با این حال، اگر خروجی ترجمه ماشینی را با خروجی تولید شده ده سال پیش مقایسه کنیم، شاهد پیشرفت چشمگیری در کیفیت آن بخصوص در بعد واژگانی و دستوری هستیم. ترجمه ماشینی را میتوان بدین شکل تعریف کرد: فرایندی که از طریق آن و با استفاده از دستگاههای الکترونیکی میتوان ورودی را از زبانی ارایه نمود و خروجی را به زبان دیگر تحویل گرفت. هنگامیکه ترجمه ماشینی روی گوشیهای هوشمند در دسترس همگان قرار گرفت به دلیل مزایایی همچون رایگان بودن و سهولت دسترسی، مقبولیتی همگانی کسب نمود.در حوزه تعلیم و تعلم، هر روزه یادگیرندگان زیادی از این فناوری برای اهداف مختلف شخصی و همچنین علمی استفاده میکنند. این اهداف به طور عمده عبارتند از درک متنی که به زبان مادری نوشته نشده است و یا ترجمه متون مختلف از زبانهای مختلف به زبانهای دیگر و تحویل آن بعنوان تکالیف درسی به مدرسان. ترجمه ماشینی با تولید نسخهای نه چندان کامل میتواند به یادگیرندگان کمک کند درک مختصری از متنی که از زبان دیگری به غیر از زبان مادری نگاشته شده است پیدا کنندهدف از این پژوهش بررسی تاثیر ترجمه ماشینی روی درک مطلب دانشجویان است.روشها: برای رسیدن به این هدف، سه نوع متن با سطوح مختلف دشواری انتخاب شد. این متون یک بار توسط مترجم انسانی و یک بار با ترجمه ماشینی (مترجم گوگل) ترجمه شد. در نهایت شش متن بدست آمد. خروجی ترجمه ماشینی مورد ارزیابی قرار گرفته و تجزیه و تحلیل شد.یافتهها: سپس دانشجویان کارشناسی ارشد که بیشتر از ترجمه ماشینی برای درک مطالب درسی خود استفاده میکنند به صورت تصادفی به شش گروه تقسیم شدند و هر گروه یکی از این متون را خوانده و به سوالات چهار جوابی درک مطلب در انتهای متن پاسخ دادند. آزمون تی روی دادهها انجام شد و مشخص گردید که از سه نوع متن، دو نوع متن علیرغم داشتن برخی مشکلات واژگانی و دستوری توانست با ترجمه انسانی رقابت کند.نتیجهگیری: دادهها نشان داد کیفیت ترجمه ماشینی در حال بهبود است و هم اکنون به آن درجه از کیفیت رسیده است که از آن بتوان بعنوان ابزاری در محیطهای آموزشی استفاده نمود. راهکارهایی نیز در خصوص استفاده بهینه از این فناوری در کلاس درس ارایه گردیده است. با توجه به اینکه نوع متن تاثیر بسیار زیادی در کیفیت ترجمه ماشینی دارد و متون علمی بسیار خوب و متون ادبی بسیار بد ترجمه ماشینی میشوند این نکته نیز بایستی در تعمیم دادن نتایج این پژوهش مد نظر قرار گیرد. هر سه متن ترجمه شده توسط گوکل توانست با متن ترجمه شده انسانی از دیدگاه درک مطلب برابری نماید لیکن تعداد جملات مجهول در این متن از دو متن دیگر بیشتر بود که انتظار میرفت در درک مطلب دانشجویان تاثیر منفی بگذارد که چنین چیزی مشاهده نشد. مسئله جنسیت نیز می تواند مورد بررسی قرار گیرد تا بدانیم آیا ارتباطی بین جنسیت و نوع واکنش به ترجمه ماشینی وجود دارد یا خیر
فناوری آموزش- آموزش عمومی
وحیده سادات واحدی؛ ملیحه ابراهیمی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی آموزش مهارتهای تفکر انتقادی بر درک مطلب و نوع راهبردهای یادگیری مورداستفاده توسط زبانآموزان ایرانی انجام شد. این پژوهش از نوع شبهآزمایشی و با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل انجام گرفت. جامعة آماری این پژوهش شامل 140 دانشجو بودند که به شیوة نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهطور ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی آموزش مهارتهای تفکر انتقادی بر درک مطلب و نوع راهبردهای یادگیری مورداستفاده توسط زبانآموزان ایرانی انجام شد. این پژوهش از نوع شبهآزمایشی و با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل انجام گرفت. جامعة آماری این پژوهش شامل 140 دانشجو بودند که به شیوة نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند. 80 نفر از شرکتکنندگان در گروه آزمایشی در خلال جلسات آموزش زبان از آموزش مهارتهای تفکر انتقادی بهرهمند شدند، درحالیکه 60 نفرگروه کنترل چنین آموزشی دریافت نکردند. ابزار مورداستفادة تحقیق جهت گردآوری دادهها شامل آزمون درک مطلب خواندن و پرسشنامة راهبردهای یادگیری (SILL) بود که بهصورت پیشآزمون و پسآزمون اجرا شدند. دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس پردازش شدند. نتایج نشان داد که گروه آزمایشی پس از مداخله عملکرد بهتری نسبت به گروه کنترل در پسآزمون درک مطلب خواندن داشتند (p<0.05). افزون بر این نتایج نشان داد شرکتکنندگان پس از پایان مداخله از راهبردهای فراشناختی، اجتماعی و جبرانی بیشتری در حین خواندن متون در مقایسه با قبل از شروع دورة آموزشی استفاده میکردند. درمجموع یافتههای مطالعة حاضر و همخوانی آن با نتایج پژوهشهای پیشین نشان داد که آموزش مهارتهای تفکر انتقادی نقش مهمی در افزایش توانایی خواندن و درک مطلب و نوع راهبردهای مورداستفاده توسط زبانآموزان بازی میکند. بهعبارتدیگر، حرکت بهسوی آموزش مبتنی بر تفکر و بهرهمندی از فعالیتهایی در راستای آموزش و تقویت مهارتهای تفکر انتقادی در خلال کلاسهای عادی آموزش زبان میتواند به دستاوردهای بهتری درزمینة فراگیری زبان منتهی گردد.