محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
انسیه میرزایی؛ مهرانگیز علی نژاد؛ بدرالسادات دانشمند
چکیده
پیشینه و اهداف: یادگیری الکترونیکی، بهعنوان یکی از مشخصههای دورههای آموزشی در قرن حاضر است. در تمام دورههای آموزشی، بهویژه در محیطهای یادگیری مجازی، تعامل میتواند موجب کارایی و اثربخشی فرایند آموزش شود. همچنین، طراحی دقیق و اندیشمندانه تعاملات مختلف در محیط یادگیری مجازی سبب توسعه ظرفیتهای موجود در جهت تقویت برنامههای ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: یادگیری الکترونیکی، بهعنوان یکی از مشخصههای دورههای آموزشی در قرن حاضر است. در تمام دورههای آموزشی، بهویژه در محیطهای یادگیری مجازی، تعامل میتواند موجب کارایی و اثربخشی فرایند آموزش شود. همچنین، طراحی دقیق و اندیشمندانه تعاملات مختلف در محیط یادگیری مجازی سبب توسعه ظرفیتهای موجود در جهت تقویت برنامههای آموزش الکترونیکی شده و کیفیت یادگیری را افزایش میدهد. لذا، با توجه به اهمیت تعاملات در محیط یادگیری مجازی، پژوهش حاضر بر آن است با تبیین عناصر برنامه درسی آموزشعالی (اهداف، محتوا، فعالیتهای یاددهی- یادگیری و روشهای ارزشیابی) براساس انواع تعاملات آموزشی در محیط یادگیری مجازی و با ارائه راهکارهای مناسب مدرسان را جهت برگزارکردن دورههای آموزش الکترونیکی اثربخش، یاری رساند.روشها: این پژوهش، از نوع پژوهشهای توصیفی و کاربردی است. جامعهآماری پژوهش، اعضای هیأت علمی دانشگاههای شهید باهنر، فرهنگیان و علوم پزشکی کرمان بودند که طبق جدول مورگان، 297 نفر با روش نمونهگیری سهمیهای بهعنوان نمونه آماری، انتخاب شدند. جهت گردآوری دادههای پژوهش، از ابزار پرسشنامه محققساخته استفاده شد که روایی و پایایی آن، به ترتیب 86/0 و 92/0 تعیین شد. جهت تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش، از آزمون تی تکنمونهای، تحلیل عاملی تأییدی و معادلات ساختاری استفاده شد و از نرمافزارهای SPSS23، AMOS23 استفاده شد. الگوی اندازهگیری، با استفاده از الگویابی معادلات ساختاری برآورد شدند.یافتهها: نتایج، مشخص کرد برای ایجاد و افزایش انواع تعاملاتآموزشی در عناصر برنامه درسی آموزش عالی در محیط یادگیری مجازی، مقولههایی مؤثرند. در عنصر اهداف مقولههایی از قبیل توجه مدرس و برتامهریزان درسی در سطح وزارتخانه به تعاملاتآموزشی، واقعگرایی و فراگیر بودن در اهداف، در عنصر محتوا مقولههایی از قبیل مشارکت دانشجویان در تهیه محتوای الکترونیکی، سهولت دسترسی به محتوا، استفاده از محتوای تعاملی، نظرخواهی از دانشجویان، تدوین محتوای درسی متناسب با آخرین یافتههای علمی، تهیه محتوای تعاملی و تعامل اساتید با همکاران، در عنصر فعالیتهای یاددهی- یادگیری مقولههایی از قبیل روشهای تدریس مشارکتی، بهرهگیری از شبکههای اجتماعی، بهرهگیری از ابزارهایی مثل اتاقهای گفتگو، ارائه بازخورد، ترغیب دانشجویان به جستجوی اطلاعات از منابع گوناگون، ایجاد شبکه بین دانشجویان و منابع اطلاعاتی مختلف، در میان گذاشتن آخرین دستاوردهای علمی در حیطه درسی با استادان همکار، در عنصر روشهای ارزشیابی مقولههایی از قبیل ارزشیابی فرآیندمحور، اختصاص دادن بخشی از نمره برای کار عملی و مشارکت کلاسی، ارزیابی کار فردی هر دانشجو، توسط همکلاسیهایش و نقد نظرات سایر دانشجویان، مؤثر هستند. همچنین، نتایج مشخص کرد عناصر برنامه درسی آموزش عالی براساس انواع تعاملات آموزشی در محیط یادگیری مجازی، با هم رابطه دارند. نتایج حاصل از تحلیل برازش مدل، با توجه به شاخصهای برازندگی، نشان داد که مدل تحلیل عاملی جهت طراحی مدل مورد نظر دارای برازش مناسبی میباشد و میتوان از این مدل، در برنامه درسی آموزش عالی جهت ایجاد و افزایش انواع تعاملات آموزشی در محیط یادگیری مجازی، استفاده کرد. نتیجهگیری: به طور کلی، نتایج این پژوهش، بیانگر این است که ایجاد و افزایش انواع تعاملات آموزشی در آموزش الکترونیکی میتواند کیفیت آموزش را بهبود بخشد،. لذا، توصیه میشود طراحان، اعضای هیأت علمی، برنامهریزان، مدیران و به طورکلی متصدیان جهت برگزاری دورههای آموزش الکترونیکی از الگوی پیشنهادی در پژوهش حاضر استفاده نمایند.
فناوری آموزش- یادگیری تلفیقی
عاطفه غفرانی؛ فاطمه نارنجی ثانی؛ محمد علی شاه حسینی؛ خدایار ابیلی؛ جواد پورکریمی
چکیده
پیشینه و اهداف: رویکرد یادگیری ترکیبی به معنای بهکارگیری محیط یادگیری چهره به چهره همراه با ظرفیتهای محیط الکترونیکی، شناخته میشود. این رویکرد، به دلیل مزایای چشمگیری که با جبران معایب دو محیط یادگیری حضوری و الکترونیکی به همراه دارد، بیش از 15 سال است توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده است. اما امروزه، پس از شیوع اپیدمی کووید 19 ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: رویکرد یادگیری ترکیبی به معنای بهکارگیری محیط یادگیری چهره به چهره همراه با ظرفیتهای محیط الکترونیکی، شناخته میشود. این رویکرد، به دلیل مزایای چشمگیری که با جبران معایب دو محیط یادگیری حضوری و الکترونیکی به همراه دارد، بیش از 15 سال است توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده است. اما امروزه، پس از شیوع اپیدمی کووید 19 در دنیا، به یک انتخاب ضروری نه تنها برای پژوهشگران که برای مدیران و صاحبان کسب و کارها از جمله نظامهای آموزشی، مبدل گردیده است. از این رو، پژوهشگران در سراسر جهان بیش از پیش درصددند تا بهترین راههای بهرهمندی از مزایای هر دو رویکرد چهره به چهره و الکترونیکی را در قالب الگوهای یادگیری ترکیبی برای نظام آموزشی، از جمله دانشگاهها ارائه دهند. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تبیین ابعاد و مؤلفههای الگوی نظام یاددهی-یادگیری ترکیبی در دانشگاه، انجام شده است.روشها: روش پژوهش کیفی نظریه، برخاسته از دادهها و از نوع نوخاسته بود. میدان پژوهش، شامل 15 نفر از مدرسان دانشگاهها بوده که از طریق نمونهگیری هدفمند و براساس ملاکهای از پیش تعیینشده، انتخاب شدند. ملاک انتخاب خبرگان، شامل «عضو انجمن یادگیری الکترونیکی و بیش از 5 سال حضور فعال در این عرصه» و «صاحب آثار برجسته علمی و سابقه تجربه عملیاتی در حوزه یادگیری الکترونیکی»، بوده است. به منظور گردآوری یافتهها از مصاحبه نیمه ساختار یافته، استفاده گردید و تا رسیدن به اشباع نظری، ادامه یافت. تحلیل یافتهها، با روش تحلیل محتوا در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. میزان اعتبار یافتههای پژوهش با استفاده از چهار معیار لینکلن و گوبا شامل اعتبارپذیری، تأییدپذیری، انتقالپذیری و قابلیت اطمینان؛ و پایایی آن، توسط کدگذاری مجدد و دو کدگذار مورد بررسی قرار گرفت.یافتهها: نتیجه تحلیل یافتهها منجر به شناسایی 219 عبارت کلیدی گردید، سپس در قالب 29 مؤلفه اصلی شامل مدیریت تغییر، حمایت مدیران ارشد، برنامه راهبردی، برنامه عملیاتی، جذب، توسعه، نگهداشت، منابع فنی، منابع مالی و کالبدی، منابع اطلاعاتی و دانشی، راهبردهای تدریس و سناریونویسی، تعامل، بسته منابع درسی، ارزیابی از دانشجو، باور و نگرش مورد نیاز ذینفعان، مهارت مورد نیاز ذینفعان، دانش مورد نیاز ذینفعان، نگرشهای مشترک، ارزشهای مشترک، معانی و مفاهیم مشترک، پشتیبانی روانشناختی، پشتیبانی فرایندی و پداگوژیکی، پشتیبانی فنی، ارتباطات درون دانشگاهی، ارتباطات برون دانشگاهی، ارزیابی، نظارت، حفظ مالکیت معنوی، احترام به حریم خصوصی، دستهبندی شد و در نهایت، 11 عامل از جمله رهبری تحولآفرین، برنامهریزی، مدیریت سرمایه انسانی، تأمین منابع، مدیریت فرایند یاددهی- یادگیری، شایستگیهای مورد نیاز ذینفعان، فرهنگسازی درخصوص رویکردهای نوین، نظام پشتیبانی از ذینفعان اصلی و درونی، ارتباطات درون و برون دانشگاهی، نظام ارزیابی و تضمین کیفیت دانشگاه، و ملاحظات اخلاقی به منظور پیاده سازی رویکرد ترکیبی در دانشگاه، به دست آمد.نتیجهگیری: نتایج حاصل از این پژوهش، میتواند راهنمای عملی برای مدیران ارشد دانشگاهها و مؤسسات آموزشی عالی به منظور پیادهسازی رویکرد یادگیری ترکیبی در نهادهای مذکور، به ویژه دانشگاههای سطح یک باشد؛ تا بدینوسیله بتوانند خود را با آخرین تغییرات، به ویژه تحولات نوین در خصوص رویکردهای نظام یاددهی-یادگیری، همسو نگاه داشته، در راستای پرورش دانشجویانی با صلاحیتها و شایستگیهای مورد نیاز جامعه و بازارکار، عملکردی اثربخش داشته باشند و بتوانند تهدید استفاده از محیط الکترونیکی را به فرصتی برای ایجاد تحول در رویکردهای آموزشی و استقرار نظام یادگیری ترکیبی با استفاده از محیط برخط، تبدیل کنند.
آموزش الکترونیکی
محمد احمدی ده قطب الدینی؛ مهدیه السادات حسینی زیدآباد؛ الهام محمودآبادی
چکیده
پیشینه و اهداف: شواهد پژوهشی نشان میدهد فناوری بهطور مؤثری در کلاسهای درس بهکار برده نمیشود و اساتید زیادی هستند که احساس میکنند آمادگی بهکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات را ندارند. این واقعیت یک اعلام خطر برای اساتید است؛ زیرا کاربرد فناوری در کلاس درس بهطور بیصدا و خاموش بر فرایندها و پیامدهای آموزشی تأثیر ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: شواهد پژوهشی نشان میدهد فناوری بهطور مؤثری در کلاسهای درس بهکار برده نمیشود و اساتید زیادی هستند که احساس میکنند آمادگی بهکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات را ندارند. این واقعیت یک اعلام خطر برای اساتید است؛ زیرا کاربرد فناوری در کلاس درس بهطور بیصدا و خاموش بر فرایندها و پیامدهای آموزشی تأثیر میگذارد. این بدین معناست که فناوری بهگونهای مثبت نمرات درسی را که نشانگر اصلی در جنبش پاسخگویی در طی سه دهة اخیر هستند تغییر نمیدهد؛ بلکه فناوری، درگیری فراگیران را که یکی از وظایف اصلی آموزش و پرورش یادگیرندگان است، بهطور مثبت افزایش میدهد. از جمله بازیگران اصلی در هرگونه ادغام مؤثر فناوری در فرایند آموزشی، اساتید هستند. ICT فرصتی برای اساتید فراهم میکند تا محیطهای جدید و نوین مجازی را برای یادگیرندگان فراهم کنند و امیدوارند بتوانند فرایند یادگیری را تحریک و تقویت کنند. از نظر حرفهای، از اساتید انتظار میرود، از امکانات فناوری برای حمایت از آموزش مؤثر و فعالیتهای مرتبط استفاده کنند. با برجستهتر شدن نقش فناوری در آموزش و یادگیری، خواستهها از اساتید برای استفاده از فناوری در انجام وظایف خود نیز برجسته خواهد شد. ادغام فناوری بهعنوان ترکیب فناوری با راهبردهای آموزشی و یادگیری بهمنظور برآورده کردن استانداردهای برنامة درسی و اهداف یادگیری هر درس است. از جمله مواردی که باید به آن توجه شود اثر ادغام فناوری در آموزش توسط اساتید بر پذیرش و کاربرد فناوری در یادگیری توسط دانشجویان است که میتواند موجب تسهیل یادگیری دانشجویان شود. این پژوهش با هدف بررسی نقش ادراک دانشجو از ادغام فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) در فرایند آموزش توسط اساتید بر پذیرش و کاربرد ICT جهت یادگیری انجام گرفت. همچنین نقش واسطهای باورها، نگرش و نیت دانشجو در رابطه بین ادراک دانشجو از ادغام فناوری اطلاعات و ارتباطات در فرایند آموزش توسط استاد و کاربرد واقعی فناوری اطلاعات و ارتباطات برای یادگیری مورد بررسی قرار گرفت.روشها: این پژوهش، یک روش تحقیق همبستگی بود. یک نمونه 201 نفری از دانشجویان دانشگاههای آزاد و پیام نور به روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند و دادههای مورد نیاز به کمک پرسشنامه TAM و مقیاس ادراک دانشجویان از ادغام ICT در فرایند آموزش جمعآوری شد. دادهها نیز با روش تحلیل مسیر تحلیل و بررسی شدند.یافتهها: نتایج نشان داد اثر مستقیم ادراک دانشجویان از ادغام و کاربرد ICT در فرایند آموزش توسط اساتید بر نگرش، سهولت و سودمندی ادراک شده ICT برای یادگیری مثبت و معنیدار و بر کاربرد واقعی ICT برای یادگیری منفی و معنیدار است؛ اما بر نیت رفتاری کاربرد ICT برای یادگیری اثر معنیداری نداشت. همچنین نتایج نشان داد نیت رفتاری کاربرد ICT برای یادگیری، نگرش نسبت به کاربرد ICTبرای یادگیری، سهولت و سودمندی ادراک شده کاربرد ICT برای یادگیری نقش واسطهای مثبت و معنیداری در رابطه بین ادراک دانشجو از ادغام ICT در فرایند آموزش توسط استاد و کاربرد واقعی ICT برای یادگیری توسط دانشجو داشتند.نتیجهگیری: بنابر نتایج، سهولت و سودمندی ادراک شده کاربردICT برای یادگیری توسط دانشجو میتواند اثر ادراک دانشجو از ادغام و بهکارگیریICT در فرایند آموزش توسط مدرس را بر کاربرد واقعی ICT برای یادگیری توسط دانشجو تسهیل کند.
فناوری آموزش
شهرناز بخشعلیزاده؛ کورش فتحی واجارگاه؛ محبوبه عارفی؛ علیرضا کیامنش
چکیده
پیشینه و اهداف: جهان هزاره سوم، جهانی است که با تغییرات در زمینههای مختلف علمی، فرهنگی و فناوری روبهرو است. دسترسی روزافزون افراد به خدمات آموزشی در سطوح آموزشعالی باعث شده تا دانشجویان با تفاوتهای فردی وارد مؤسسات آموزشعالی شوند. تغییر بافت آموزشعالی با تغییر نقش و مسئولیتهای اعضای هیأتعلمی همراه است؛ لذا لازم است ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: جهان هزاره سوم، جهانی است که با تغییرات در زمینههای مختلف علمی، فرهنگی و فناوری روبهرو است. دسترسی روزافزون افراد به خدمات آموزشی در سطوح آموزشعالی باعث شده تا دانشجویان با تفاوتهای فردی وارد مؤسسات آموزشعالی شوند. تغییر بافت آموزشعالی با تغییر نقش و مسئولیتهای اعضای هیأتعلمی همراه است؛ لذا لازم است اعضای هیأتعلمی برای انجام وظایف و ایفای نقشهایشان، درک، دانش و مهارتهای خود در حوزههای مختلف را بهکار گرفته و مطابق با تغییرات جامعه آنها را رشد دهند و از راهبردهایی در یاددهی استفاده کنند که این تفاوتها را در نظر بگیرند. این مقاله شایستگیهای لازم برای همکاری بهعنوان عضو هیأتعلمی در مؤسسات آموزشعالی را با توجه به نقشها و وظایف آنها تبیین میکند.روشها: پژوهش انجام شده، پژوهشی کیفیاز نوع کیفی پایهبا رویکردی عملگرا و از نگاه معرفتشناسانه، ساختارگرا است. ابتدا اسناد مرتبط با شایستگیهای تدریس در آموزشعالی جمعآوری شد. سپس با هدف درک دیدگاههای اعضای هیأتعلمی مشغول به تدریس در دانشگاههای ایران، با 14 عضو هیأتعلمی مصاحبه عمیق نیمهساختاریافته انجام شد. اسناد، به شیوه فرا ترکیب کیفی، در قالب مفاهیم و مضامین به صورت قیاسی، در بافت پژوهشی و با توجه به چارچوب نظری توصیف شدند و سپس با مفاهیم و مضامینِ شناسایی شده در مصاحبهها به صورت تفسیری (قیاسی و استقرایی) تلفیق، تجزیه و تحلیل شده و در مرحله آخر به صورت استقرایی تلفیق و تفسیر شدند. برای تحلیل اسناد و مصاحبهها، از کدگذاری خط به خط در MAXQDA10 استفاده شد.یافتهها: در این پژوهش، 349 واحد معنایی (کد باز)، 32 مقوله و 9 مضمون (شایستگی) استخراج شدند که عبارتند از: آیندهپژوهی (آیندهنگری، ریسکپذیری، کارآفرینی)، اخلاقحرفهای (عدم سوءاستفاده، حفظ حریمها در ارتباط با دانشجو، حضور با آمادگی، مسئولیت تربیت جامعه و رعایت حرفهایبودن)، شایستگیهای فردی (هویت فردی، اخلاق و رفتار فردی، بهروز بودن، توانایی حلمسأله و مهارتهای تفکر)، شایستگیهای بینفردی ـ اجتماعی (هویت فرهنگی، برقراری ارتباط مؤثر، الگویی برای دیگران، مشارکت و همکاری)، شایستگیهای سازمانی (هویت سازمانی، اهداف و مأموریتهای سازمان، نقشهای سازمانی شامل شایستگیهای ارائه خدمات، شایستگیهای پژوهشی و شایستگیهای تعلیم و تربیتی)، شایستگیهای مدیریتی (مدیریت خود، رهبری، مدیریت شغلی، مدیریت منابع، مدیریت فرایند یاددهی و یادگیری، آماده سازی و مدیریت محیط یادگیری، مدیریت پژوهش، هدایت آموزشی ـ پژوهشی، برنامهریزی و سازماندهی)، شایستگیهای عملی (توانایی ایجاد پیوند بین علم و عمل، اثربخشی)، شایستگیهای نگارشی (دانش زبانی و نگارش علمی) و شایستگیهای مرتبط با مقبولیت در جوامع عمل (تأیید جامعه علمی).نتیجهگیری: تحلیل یافتهها تفاوتهایی را بین شایستگیها در ایران و خارج از ایران نشان داد. 10 نفر از 14 مصاحبهشونده به عدم سوءاستفاده از توان علمی دیگران و موقعیت حرفهای خود اشاره داشتند که شاید حکایت از نیاز به تأکید بر این اصل در جامعه آموزشعالی ایران باشد. در مقابل، اسناد خارجی، بر بهکارگیری فناوری در آموزش تأکید بسیاری داشتند. شاید عدم اشاره به این موضوع در مصاحبهها توسط غالب استادان (در مصاحبهها) به این امر اشاره داشته باشد که برخی از اعضای هیأتعلمی در ایران هنوز با این مفهوم مأنوس نیستند. از شایستگیهای شناسایی شده در این پژوهش میتوان در تعیین محتوای مورد نیاز دورههای رشد و توسعه حرفهای متقاضیان همکاری با مؤسسات آموزشعالی بهعنوان عضو هیأتعلمی استفاده کرد.
یادگیری الکترونیکی
مهدیه فرازکیش؛ غلامعلی منتظر
چکیده
پیشینه و اهداف: نسلکنونی یادگیرندگان دانشگاهی به دلیل سهولت ظاهری کاربری و آشنایی با فنّاوریهای شبکهای، به عنوان «بومیان دیجیتال» قلمداد میشوند؛ با این حال ابهاماتی در خصوص میزان آمادگی دانشجویان برای تحصیل در محیط یادگیری الکترونیکی وجود دارد. به ویژه بیانگیزگی دانشجویان ایرانی نسبت به آموزشهای الکترونیکی به رغم ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: نسلکنونی یادگیرندگان دانشگاهی به دلیل سهولت ظاهری کاربری و آشنایی با فنّاوریهای شبکهای، به عنوان «بومیان دیجیتال» قلمداد میشوند؛ با این حال ابهاماتی در خصوص میزان آمادگی دانشجویان برای تحصیل در محیط یادگیری الکترونیکی وجود دارد. به ویژه بیانگیزگی دانشجویان ایرانی نسبت به آموزشهای الکترونیکی به رغم سرمایهگذاریهای زیرساختی بسیار طی دو دهة گذشته، چالش بزرگی است که اخیراً توجه برنامهریزان آموزش عالی کشور را نسبت به سطح آمادگی دانشجویان برای یادگیری الکترونیکی به خصوص از منظر ادراکی، جلب نموده است. هدف اصلی از این پژوهش بررسی سطح آمادگی ادراکی دانشجویان دانشگاههای کشور برای یادگیری الکترونیکی است. بنابراین در مطالعة حاضر بررسی وضعیت فعلی آمادگی ادراکی دانشجویان دانشگاههای ایران برای حضور در محیط یادگیری الکترونیکی فراتر از پیشفرض «وجود» یا «فقدان» این آمادگی، بهگونهای است که میزان آمادگی واقعی آنها در تعدادی از دانشگاههای مهم کشور تعیین شود.روشها: این پژوهش از منظر فلسفی در پارادایم اثباتگرایی قرار میگیرد و از منطق استدلال قیاسی استفاده میشود. هدفگذاری کلان آن کاربردی است و از استراتژی پژوهش پیمایش برای گردآوری دادههای دست اول با بهکارگیری ابزار پرسشنامه استفاده شده است. دادههای پژوهش در بازه زمانی آوریل 2018 تا فوریه 2019 گردآوری شده است. علاوه بر این، از دو رویکرد مکمل در تدوین و وزندهی شاخصها و سنجههای ارزیابی آمادگی یادگیری الکترونیکی دانشجویان استفاده شده است: نخست استفاده از شاخصها و سنجههایی که در تحقیقات پیشین ساخته شده است و دیگر استفاده از نظر خبرگان موضوع در کشور. استفاده از دادههای سایر پژوهشها سبب میشود امکان مقایسة نتایج با یافتههای محققان دیگر پدیدار گردد و استفاده از نظر خبرگان سبب بومیسازی شاخصها و سنجهها با مقتضیات و بافت آموزش عالی کشور میشود. سنجههای ارزیابی آمادگی ادراکی دانشجویان ذیل چهار شاخص: «نگرشی»، «درک سودمندی»، «گرایشی» و «درک خودکارآمدی» تعیین و وزن هر یک از سنجهها محاسبه شده است. سپس بر اساس مدل حاصل، میزان آمادگی دانشجویان در تعدادی از دانشگاههای جامع و دانشگاههای تخصصی برآورد شده است.یافتهها:میانگین آمادگی ادراکی دانشجویان برای یادگیری الکترونیکی در 15 دانشگاه منتخب کشور مقدار 9/4 از 10 بهدست آمده است که نشان دهندۀ وضعیت در سطح «متوسط» آمادگی ادراکی دانشجویان است. نتایج حاصل نشان میدهد که در حدود 35 درصد سنجههای ارزیابی، آمادگی ادراکی دانشجویان کمتر از حد «متوسط» و میانگین آمادگی در همة معیارها در حد «متوسط» است. همچنین یافتههای پژوهش بیانگر آن است که با توجه به آمادگی ادراکی نسبی دانشجویان برای یادگیری الکترونیکی به ویژه در شاخصهای درک خودکارآمدی و نگرشی، دانشگاهها میباید دو فعالیت اصلی «تقویت بیش از پیش زمینههای خودکارآمدی دانشجویان از طریق یادگیری الکترونیکی» و «فراهم آوردن محیط مناسب برای یادگیری الکترونیکی دانشجویان» را در دستور کار خود قرار دهند.نتیجهگیری: با توجه به کاهش تعداد دانشجویان دورههای آموزش الکترونیکی در ایران، نتایج این مطالعه نشان میدهد که یکی از دلایل مهم عدم موفقیت نظامهای یادگیری الکترونیکی در دانشگاههای کشور میتواند عدم آمادگی ادراکی دانشجویان به ویژه از منظر شاخصهای «درک سودمندی یادگیری الکترونیکی» و «آمادگی گرایشی» دانشجویان باشد. سطح پایینتر از حد «متوسط» دانشجویان در شاخصهای آمادگی «گرایشی» و «درک سودمندی»، لزوم تمرکز بر موضوع آگاهیبخشی و آموزش دانشجویان در این حوزه را میطلبد. علاوه بر این با تکیه بر آمادگی نسبی دانشجویان در شاخصهای درک خودکارآمدی و نگرشی، دانشگاهها میباید دو فعالیت اصلی را در دستور کار خود قرار دهند: 1) تقویت بیش از پیش زمینههای خودکارآمدی دانشجویان از طریق یادگیری الکترونیکی، و 2) فراهم آوردن محیط مناسب برای یادگیری الکترونیکی دانشجویان.
کاربرد فناوری های نوظهور در آموزش
فرجاد داوری؛ مجتبی وحیدی اصل؛ پرستو علیخانی؛ مرتضی رضایی زاده
چکیده
پیشینه و اهداف: ارائه شفاهی یک شایستگی اصلی برای موفقیت در محیطهای کاریِ متنوع است که دانشگاهیان به آن نیاز دارند. اهمیت این مهارت تا به آنجاست که بعنوان بخشی از برنامهدرسی آموزشعالی توصیه شده است. نقش فناوری نیز در بهبود مهارت ارائه شفاهی و بویژه تسهیل بازخورد، قابل توجه است. بطور خاص، ترکیب بازی جدّی و واقعیت مجازی، حوزه ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: ارائه شفاهی یک شایستگی اصلی برای موفقیت در محیطهای کاریِ متنوع است که دانشگاهیان به آن نیاز دارند. اهمیت این مهارت تا به آنجاست که بعنوان بخشی از برنامهدرسی آموزشعالی توصیه شده است. نقش فناوری نیز در بهبود مهارت ارائه شفاهی و بویژه تسهیل بازخورد، قابل توجه است. بطور خاص، ترکیب بازی جدّی و واقعیت مجازی، حوزه پژوهشی نوینی است که جایگزینی مدرن برای مهارتآموزی سنتی است. محیط دیجیتالِ تعاملی، امکان بازخورد بلادرنگ، واقعگراییِ سناریوی آموزشی، تجربه مستقیم، و ماندگاری دانش بدست آمده، از جمله فرصتهای واقعیت مجازی برای مهارتآموزی است. نباید این نکته را نیز از نظر دور داشت که بودجه ناکافی، نگرش منفی کاربران از وضعیت جسمی و روانشناختی خود پس از تجربه واقعیت مجازی، و طراحی فناورانهِ نامرغوب محیطهای واقعیت مجازی، از محدودیتهای این فناوری نیز هست. بههرحال، فراتحلیلهای اخیر بر نفوذ واقعیت مجازی در محیطهای یادگیری صحه میگُذارند. برهمین اساس، سنجش میزان تأثیرگذاری واقعیت مجازی بر یک بازی جدّی با هدف مهارتآموزی ارائه شفاهی، هدف پژوهش حاضر قرار گرفت.روشها: ضمن طراحی و پیادهسازی یک بازی جدّی، یک طرح شبهآزمایشی با پس-آزمون برای دو گروه کنترل و آزمایش و با مشارکت 32 دانشجوی تحصیلات تکمیلی اجرا شد تا به این سؤال پژوهش پاسخ داده شود که: «تا چه اندازه واقعیت مجازی میتواند اثربخشی بازی جدّی را در مهارتآموزی ارائه شفاهی بهبود ببخشد؟». از این طریق، هزینه-فایده ترکیب واقعیت مجازی با بازی جدّی نیز بدست آمد. ارتباط چشمی، حرکت و جابهجایی در حین ارائه و مدیریت زمان ارائه، سه جزء اصلی بازی بودند. گروه آزمایش، بازی را با سربند واقعیت مجازی HTC-VIVE تجربه کردند و گروه آزمایش همان بازی را با نمایشگر رایانه-موشواره-صفحه کلید. دادههای کمّی در حین بازی نیز بصورت سیستمی گردآوری شدند. برای مقایسه دو گروه، از آزمون مَن-ویتنی یو و آزمون t دانشآموز استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که واقعیت مجازی، تغییری در نحوۀ به نمایش گذاشتن «مهارت ارتباط چشمی بازیکنان» ایجاد نمیکند؛ اما، تمایل افراد را به جابهجایی و حرکت در حین بازی افزایش میدهد. در تحلیل نتایج مربوط به عملکرد بازیکنان در «مدیریت زمان» نیز تفاوت معناداری بدست نیامد.نتیجه گیری: میتوان چنین نتیجه گرفت که اگرچه بازی جدّی بر بستر نمایشگر رایانه-صفحه کلید-موشواره اثربخش است، اما با انتقال محیط بازی به واقعیت مجازی، عملکرد دانشجو در برخی شاخصهای مهارت ارائه شفاهی (حرکت و جابهجایی در حین ارائه) به نسبت بیشتری ارتقا یافت؛ این امر، نیازمند صرف هزینه و زمان بیشتری برای توسعهدهنده بازی نیز هست. مطابق اظهارات پژوهشگران حاضر، طراحی یک بازی جدّی مبتنی بر واقعیت مجازی برای توسعه مهارت ارائه شفاهی باعث میشود تا یادگیری در زمینهای رخ میدهد که قرار است همانجا بکار رود. بعلاوه، میتوان از چنین ترکیبی (واقعیت مجازی و بازی جدّی) برای غلبه بر اضطرابِ ارائه شفاهی نیز بخوبی بهره گرفت. همچنین، با توجه به چالشبرانگیز بودن موقعیتهای اقتصادی در بیرون از دانشگاه و لزوم بهرهمندی دانشگاهیان از مهارتهای ارتباطی و ارائه شفاهی، بازی جدّی مبتنی بر واقعیت مجازی میتواند به نسبت بیشتری، شاخصهای ارائه شفاهی را در افراد پرورش دهد. تحقق این امر، نیازمند توجه آموزشعالی به فناوریهای تعاملی همچون واقعیت مجازی است.
رویکردهای نوین آموزشی
مسعود برادران؛ معصومه تقی بیگی؛ امیرحسین علی بیگی
چکیده
پیشینه و اهداف: فراشناخت به عنوان دانش فرد دربارهی چگونگی یادگیری خویش در مراکز آموزش عالی کشاورزی بایستی مورد توجه باشد زیرا آشنایی با مباحث فراشناخت و نقش آن در فرآیند یاددهی یادگیری در مراکز آموزش عالی کشاورزی تلاشی است جهت برداشتن گامی مؤثر توسط آموزشگران تا در سایهی آن بتوانند در اثربخشی نظام آموزش عالی کشاورزی کشور نقش ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: فراشناخت به عنوان دانش فرد دربارهی چگونگی یادگیری خویش در مراکز آموزش عالی کشاورزی بایستی مورد توجه باشد زیرا آشنایی با مباحث فراشناخت و نقش آن در فرآیند یاددهی یادگیری در مراکز آموزش عالی کشاورزی تلاشی است جهت برداشتن گامی مؤثر توسط آموزشگران تا در سایهی آن بتوانند در اثربخشی نظام آموزش عالی کشاورزی کشور نقش مؤثری را ایفا نمایند. آموزش مبتنی بر مبانی فراشناخت سبب ایجاد یادگیری مادامالعمر در فراگیران میشود به طوری که، آن چنان که پرورش چنین ویژگی در دانشجویان کشاورزی سبب ایجاد کنجکاوی، مسئولیتپذیری و شکوفایی خلاقیت در آنها میگردد. فراگیران و دانشجویان کشاورزی میتوانند با استفاده از روشهای صحیح یادگیری و مطالعه (فراشناخت) مطالب مرتبط با رشتهی خود را بهتر و راحتتر یاد بگیرند.روشها: پژوهش کاربردی حاضر از نوع توصیفی-پیمایش بود. جامعهی آماری تحقیق اعضای هیأتعلمی کشاورزی دانشگاه شهید چمران (82N=) و اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان (85N=) بودند که به روش تمام شماری اطلاعات از آنها گردآوری شد. ابزار پژوهش، پرسشنامهای محقق ساخته بود که به منظور طراحی آن در مرحله نخست با مشورت تیم پژوهش و مبانینظری، مهمترین مؤلفههای آموزشعالیکشاورزی شناسایی گردید. پس از مشخص شدن مؤلفهها، برای هر مؤلفه و بر اساس مبانی نظری ملاکهایی مشخص شد. شناسایی نشانگرها طی سه مرحله دلفی از طریق مصاحبه با 15 نفر از خبرگان فراشناخت انجام گرفت. روش انتخاب افراد صاحب نظر به صورت گلوله برفی بود. در مرحلهی اول بر اساس مرور مبانی نظری و دیدگاه صاحبنظران(در قالب سؤالات باز پاسخ و مصاحبه) برای مؤلفههای اصلی مرتبط با فراشناخت نشانگرهایی مشخص گردید. در مرحلهی دوم دلفی، پرسشنامهی جدیدی بر اساس طیف پنج قسمتی لیکرت تنظیم شد پس از گردآوری پرسشنامههای مرحله دوم و تجزیه و تحلیل پاسخها گویههایی که میانگین آنها 33/3 و بالاتر بود مورد تأیید قرار گرفت. گویههای تأیید شده به منظور طراحی پرسشنامه مرحلهی سوم و اعلام موافقت یا عدم موافقت خبرگان مورد استفاده قرار گرفت که پس از تجزیه و تحلیل، نشانگرهایی که با آنها 66 درصد و بالاتر اعلام موافقت شده بود مورد تأیید نهایی قرار گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد که نظام آموزش عالی کشاورزی استان خوزستان از لحاظ تمامی مؤلفههای فراشناخت به جز برنامهریزی آموزشی و محیط آموزشی در سطح نامناسبی قرار دارند. بررسی وضعیت موجود آموزش عالی کشاورزی بر اساس نشانگرهای شناسایی شده نشان داد که در مؤلفههای سرفصل درسی، مدیریت آموزش و دورههای آموزش ضمن خدمت، برنامهریزی، ارزشیابی، محیط آموزشی و تدریس بر اساس مقدار آزمون تی تک نمونهای تفاوت معنیداری بین دو مقدار واقعی و مقدار مفروض وجود دارد. سرفصل درسی دارای دو ملاک مشارکتی و توجیهی است که مقدار آزمون تی(t) نشان داد که تفاوت معنیداری بین دو مقدار واقعی و مقدار مفروض وجود دارد. مؤلفه مدیریت آموزش و دورههای آموزش ضمن خدمت دارای دو ملاک توانمندسازی و توجیهی است که مقدار آزمون تی(t) تفاوت معنیداری بین دو مقدار واقعی و مقدار مفروض نشان می دهد. مؤلفه ارزشیابی دارای دو ملاک مشارکتی و عملکردی میباشد که مقدار آزمون تی(t) نشان داد که تفاوت معنیداری بین دو مقدار واقعی و مقدار مفروض وجود دارد. مؤلفه محیط آموزش نیز دارای دو ملاک انگیزش و تسهیل- تعامل میباشد که مقدار آزمون تی(t) در هر دو ملاک تفاوت معنیداری بین دو مقدار واقعی و مقدار مفروض نشان می دهد. مؤلفه تدریس دارای سه ملاک پیش از تدریس، ضمن تدریس و پس از تدریس است که مقدار آزمون تی(t) تفاوت معنیداری بین دو مقدار واقعی و مقدار مفروض نشان می دهد نتایج آزمون اف نشان میدهد که بین مرتبهی علمی پاسخگویان اختلاف معناداری در سطح 005/0 و بین رشته تحصیلی اعضای هیأت علمی از لحاظ انجام وظایف مرتبط با فراشناخت، اختلاف معناداری در سطح 001/0 وجود دارد.نتیجهگیری: در مؤلفههای سرفصلدرسی، مدیریت آموزش و دورههای آموزش ضمن خدمت، ارزشیابی آموزشی، وظایف آموزشگر یا تدریس، برنامه ریزی آموزشی و محیط یادگیری وضعیت موجود در سطح نامناسبی است. این بدان معنا است که شاخصهای مختلف فراشناخت در این مؤلفهها به درستی رعایت نمیشوند. با توجه به اهمیت این مؤلفهها در آموزش عالی کشاورزی، به منظور حصول نظام به اهداف کلان و چشم انداز خود، بایستی بازبینی و اصلاح در آن بر اساس شاخصهایی که دارای اهمیت و اولویت هستند مورد توجه قرار گیرد. لازم است سیاست گذاران و برنامهریزان آموزش عالی کشاورزی نشانگرهای مرتبط با مؤلفههای اصلی نظام را که در این پژوهش شناسایی شده است را در برنامهریزی و طراحی برنامههای آموزشی مورد توجه قرار دهند. به سیاستگذاران و برنامهریزان پیشنهاد میگردد که در جهت تغییر نظام آموزشی به صورتی که فضای حاکم بر کلاسها مشارکتی و همراه با همکاری باشد اقدام و محتوای کتابها به نحوی تنظیم گردد که تفکر انتقادی به عنوان یک راهبرد یادگیری عمیق، تسهیل گردد.
فناوری آموزش- آموزش عالی
علی محمد احمدوند؛ حسین نصیری؛ فاطمه نصرالهینیا؛ احمد محجوبیان
چکیده
پیشینه و اهداف: امروزه فناوریهای اطلاعاتی، فرایندهای تولید، توزیع و بهرهگیری از دانش را تحت تأثیر قرار دادهاند. در این میان، اینترنت اشیاء به عنوان شبکهای از انواع اشیاء متصل به هم میتواند ظرفیتهای جدیدی را در همه عرصهها ایجاد نماید. مفهوم اتصال وسایل و اشیاء به همدیگر، پیشرفت تازهای در اینترنت است؛ هر چیزی در هر ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: امروزه فناوریهای اطلاعاتی، فرایندهای تولید، توزیع و بهرهگیری از دانش را تحت تأثیر قرار دادهاند. در این میان، اینترنت اشیاء به عنوان شبکهای از انواع اشیاء متصل به هم میتواند ظرفیتهای جدیدی را در همه عرصهها ایجاد نماید. مفهوم اتصال وسایل و اشیاء به همدیگر، پیشرفت تازهای در اینترنت است؛ هر چیزی در هر جایی میتواند به اینترنت متصل و "هوشمند" گردد. دستگاههای متصل میتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و اطلاعات را به اشتراک بگذارند و پس از آن، این اطلاعات میتواند پردازش شده و منجر به اخذ تصمیماتی گردد. این مفهوم "اینترنت اشیاء" نامیده میشود. دامنهی وسیع کاربردهای اینترنت اشیاء باعث شده است تا محیطهای آموزشی در تمامی سطوح تحصیلی بتوانند از آن بهرهمند شوند. این دامنه از نظر نقش IOT]در آموزشعالی] مشتمل بر ذخیره انرژی، رصد سلامتی و ایمنی دانشجویان، بهینهسازی محیط پردیس و کلاس و همچنین ممکن کردن حضور از راه دور دانشجویان و ... میباشد. نکته اساسی که به نظر میرسد فناوری IOT را با سایر فناوریهای گذشتهی خود متفاوت میکند این است که شیوههای قدیمیتر ابعاد محدودی از حوزهی گستردهی سیستمهای آموزش عالی را پوشش میدهند. با استفاده از ابزارهای متعددIOT میتوان همهی این ابزار و امکانات را هوشمند کرد و در جهتهای آموزشی، پژوهشی و خدماتی استفاده کرد. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش و کارکرد اینترنت اشیاء در فرایندهای تولید، انتقال و کاربرد دانش در نظام آموزش عالی است.روشها: بدین منظور از رویکرد سیستمی و روش SSM چکلاند که یک روش تحلیل کیفی برای سیستمهای نرم همچون سیستم آموزش عالی است، استفاده شد. با مراجعه به چندین پایگاه اطلاعات علمی داخلی و خارجی تعداد 25 مقاله مرتبط شناسایی شد. سپس بدون انجام نمونهگیری، کلیه این مقالات توسط پژوهشگران مورد مطالعه قرار گرفته و مطالب آنها در چهار مقوله معرفی اینترنت اشیاء، نقش اینترنت اشیاء در کارکردهای آموزش عالی، فرصتهای اینترنت اشیاء برای آموزش عالی و چالشهای اینترنت اشیاء در آموزش عالی دستهبندی شده و در ابعاد درونداد، فرایند و برونداد نظام آموزش عالی سازماندهی شدند.یافتهها: یافتههای پژوهش نشاندهنده آن است که اینترنت اشیاء، با ارائه خدمات پیشرفته اطلاعاتی، یک سیستم انعطافپذیر و قابل سنجش تربیتی را برای جامعه دانشگاهی فراهم میکند که میتوان از قابلیتهای آن برای شخصیسازی آموزش و تقویت یادگیری، مدیریت بهتر فرایندهای آموزشی، مدیریت مؤثرتر لجستیکی و ... بهره گرفت. کاربرد اینترنت اشیاء چالشهایی را نیز برای آموزشعالی به دنبال خواهد داشت که نقض حریم خصوصی، مسائل امنیتی و بالا رفتن هزینهها از جمله این چالشها میباشند.نتیجهگیری: در پژوهش حاضر تلاش شد با نگاهی کاربردی و عملیاتی به فناوری اینترنت اشیاء، فرصتها و چالشهای آن برای نظام آموزش عالی با بررسی ادبیات علمی معرفی شود. اینترنت اشیاء فناوری است که وسعت کاربرد آن در دانشگاه از کلاس درس تا آزمایشگاه، محوطهی دانشکده و دانشگاه، پارکنیگها و ... را در بر میگیرد. در بُعد درونداد سیستم آموزشعالی اینترنت اشیاء میتواند در زنجیره تامین آموزش عالی به کار گرفته شود، تا ارتباطات بین درونداد، برونداد و فرایند دانشگاه روشنتر شده و نظارت و کنترل و مدیریت سیستم دانشگاه تسهیل گردد. به عبارت دیگر می توان گفت در اینجا اینترنت اشیا به مثابه یک مرکز ثقل ارتباطی برای سیستم دانشگاه عمل میکند. در بُعد فرایند آموزشعالی و دانشگاه، اینترنت اشیاء در تعامل و مشارکت دانشجویان، ارزشیابی، سلامت روحی و جسمی دانشجویان، مدیریت کلاس درس، رضایت دانشجویان، حضور و غیاب دانشجویان، صرفهجویی در وقت، مدیریت دانشکده، صرفهجویی در انرژی، جستجوی کتاب، بهبود امنیت در فضای دانشگاه، فراهم آوردن یادگیری واقعی، رشد و توسعه فردی هم برای معلم دانشگاه و هم دانشجو و ... میتواند مؤثر باشد. البته همانطور که اشاره شد، کاربرد این فناوری با چالشهایی نیز مواجه است. از جمله این چالشها میتوان به در خطر افتادن امنیت و حریم خصوصی، هزینههای فراوان، نیاز مداوم به اتصال اینترنت، مقیاسپذیری، خودسازماندهی و پذیرش آن و ... اشاره کرد. اما با وجود این موارد، باید گفت که به طور کلی صاحبنظران، آینده این فناوری را پرکاربردتر و پراهمیتتر از اکنون میدانند.
آموزش الکترونیکی
اسماعیل جعفری؛ کورش فتحی واجارگاه؛ محبوبه عارفی؛ مرتضی رضایی زاده
چکیده
پیشینه و اهداف: موک نهتنها بهعنوان یک ابزار آموزشی آنلاین توانسته است به جایگاه ارزشمندی در دنیای آموزش و یادگیری برسد بلکه بهعنوان یک موج فکری نیز شناختهشده است که توجه بسیاری از نویسندگان و پژوهشگران را به خود جلب کرده است. هرچند این مسئله در ایران قابلتردید است چراکه نهتنها موک بهعنوان یک ابزار آموزشی غالب مورداستفاده ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: موک نهتنها بهعنوان یک ابزار آموزشی آنلاین توانسته است به جایگاه ارزشمندی در دنیای آموزش و یادگیری برسد بلکه بهعنوان یک موج فکری نیز شناختهشده است که توجه بسیاری از نویسندگان و پژوهشگران را به خود جلب کرده است. هرچند این مسئله در ایران قابلتردید است چراکه نهتنها موک بهعنوان یک ابزار آموزشی غالب مورداستفاده قرار نمیگیرد بلکه تاکنون هیچ پژوهشی در ارتباط باکم و کیف این مسئله انجامنشده است. اما برای استقرار اثربخشی این سیستم در دانشگاهها و مراکز آموزشی باید دیدگاه جامعی از وضعیت آن در سایر کشورها به دست آورد.با توجه به مزایا و نیز چالشها و تهدیداتی که موکها ممکن است برای آموزش عالی کشور داشته باشند، آیندهاندیشی و اتخاذ تدابیر و راهبردهایی درزمینه اعمال مدیریت صحیح در بهرهگیری از موک ها و نیز تولید بومی آنها بسیار اساسی است. همچنین با توجه بهضرورت سازگار شدن دانشگاهها و مؤسسات آموزشی کشور ایران با شیوههای مختلف یادگیری و طرحهای آموزشی آنلاین و جدید جهت تضمین کیفیت در ارائه خدمات به کاربران و سازگاری با فضاهای فناوریای که بهصورت آنلاین رشد و توسعه مییابند انجام پژوهشهای دانشگاهیای در خصوص تحولات موکها بر آموزش عالی بسیار حیاتی مینماید. هدف این پژوهش، تدوین الگوی مفهومی برنامه درسی مبتنی بر موکهادر آموزش عالی بود.روش ها: پژوهش حاضر کیفی بوده و با استفاده از نظریه داده بنیاد انجام گرفت . میدان پژوهش شامل متخصصان حوزه فنّاوری آموزشی و فناوریهای آموزش عالی بودند که با استفاده از رویکرد نمونهگیری هدفمند و با مصاحبه نیمه ساختاریافته با 14 نفر، اشباع نظری در دادهها حاصل گردید. برای به دست آوردن اعتبار و روایی دادهها از روش مرور خبرگان غیر شرکتکننده در پژوهش استفاده گردید.یافتهها: نتایج نشان داد مقوله محوری مطالعه حاضر الگوی برنامه درسی آموزش عالی است که در چهار بعد هدف، محتوا، روشهای یاددهی-یادگیری و ارزشیابی تحلیل شد. این عناصر برنامه درسی بر پایه شرایط علی شکلگرفتهاند و به راهبردهایی منجر میگردد. این شرایط و فرایند منجر به پیامدهایی در برنامه درسی آموزش عالی میشود. مجموعه این کنش و واکنشها در بستر و زمینهای صورت میپذیرد که قوتها، ضعفها، فرصتها و تهدیدات، زمینههای لازم را برای این امر فراهم میآورند. نتیجهگیری: تولید موکها در ایران باملاحظه شرایط زمینهای و مقتضیاتی که محیط ایجاب میکند، در نظر داشتن فلسفه این امر، و اتخاذ راهبردهایی بهمنظور تحقق الگوی برنامه درسی مبتنی بر موک انجام میپذیرد که در صورت درست انجام گرفتن این فرایند، شاهد پیامدهای اثربخش آن خواهیم بود. در پژوهش حاضر آشکار شد، باوجود ضعفها و چالشهایی که ملازم با موکها میباشد، اما دیدگاه خبرگان نسبت به وجود برنامه درسی مبتنی بر موکها مثبت است. این امر به معنای آن است که میتوان از الگوی برنامه درسی مبتنی بر موک در آموزش عالی بهره گرفت. آموزش عالی با اتخاذ تدابیر مناسب در راستای این چالشها، میتواند بسترسازی مناسب را برای این نوآوری در عرصه یاددهی- یادگیری فراهم سازد. همچنین با توجه به چند فرهنگی بودن جامعه ایران و نیز فضای گفتمانی و باز که در موکها وجود دارد، میتوان از آن برای ارتباط بین فرهنگها و خردهفرهنگها در ایران و در نظر گرفتن این خردهفرهنگها در عرصه تعلیم و تربیت بهره گرفت.
یادگیری الکترونیکی
فاطمه رحمانی؛ حامد احمدی؛ الهام قنبری؛ سیدمحمود خراسانی کیاسری
چکیده
پیشینه و اهداف: یادگیری الکترونیکی شیوهای در آموزش است که مجموعه قابلیتهای فناوری اطلاعات و ارتباطات را برای تسهیل و بهبود یادگیری بکار میگیرد. مجموعه این امکانات، فرصتهایی را برای یادگیرنده فراهم میآورد تا او بتواند در هر زمان، متناسب با تعهدات شغلی و خانوادگی خود به دوره آموزشی و برنامه درسی دسترسی پیدا کند. امکان دسترسی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: یادگیری الکترونیکی شیوهای در آموزش است که مجموعه قابلیتهای فناوری اطلاعات و ارتباطات را برای تسهیل و بهبود یادگیری بکار میگیرد. مجموعه این امکانات، فرصتهایی را برای یادگیرنده فراهم میآورد تا او بتواند در هر زمان، متناسب با تعهدات شغلی و خانوادگی خود به دوره آموزشی و برنامه درسی دسترسی پیدا کند. امکان دسترسی به ابزارها، امکان انتخاب زمان و مکان آموزش و وجود قالبهای مختلف محتوایی در این محیط، یادگیرنده را در موقعیت انتخابهای گوناگون قرار میدهد. در این محیط یادگیرنده با استفاده از ابزارهای مختلف میتواند به صورت همزمان و غیر همزمان با همکلاسان، معلم و افراد دیگر ارتباط برقرار کند. اجرا و پیادهسازی برنامههای کیفی و بادوام در یادگیری الکترونیکی نیازمند شناخت الزامات استقرار و توسعه نظامهای یادگیری الکترونیکی است. طراحی، راهاندازی و نگهداری محیطهای آموزش الکترونیکی به دانش و مهارتهای گوناگونی در زمینههای فنی، تربیتی و مدیریتی نیازمند است. هدف از این پژوهش امکان سنجش و رتبه بندی عوامل مؤثر بر توسعه یادگیری الکترونیکی در آموزش عالی استروش ها: در تحقیق حاضر براساس تحقیقات پیشین و نظر خبرگان عوامل مؤثر بر توسعه یادگیری الکترونیکی در آموزش عالی از نظر فاکتورهای سنجش توسعه یادگیری الکترونیکی شامل فاکتورهای انسانی، فنی، اجتماعی،سازمانی شناسایی شدند. برای آزمون و تایید فرضیه های تحقیق از روش های آماری و برای رتبه بندی شاخص ها، از رتبه بندی AHPفازی استفاده شده است. به این منظور دو پرسشنامه تنظیم گردید؛ پرسشنامه شماره یک به منظور صحت فرضیه های تحقیق و پرسشنامه دوم که پرسشنامه زوجیست برای رتبه بندی شاخص ها می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل دانشجویان و اساتید دانشگاه واحد الکترونیکی دانشگاه آزاد در سال تحصیلی 96-95 می باشد. حجم نمونه آماری مطابق فرمول کوکران، معادل384 نفر در نظر گرفته شد که با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. پرسشنامه ها بین 384 نفر توزیع گردید که از این تعداد 84 عدد از هر پرسشنامه به دلایل مختلف از جمله پاسخگویی اشتباه به سؤالات و نبودن زمان کافی حذف و تعداد 300 عدد از هر پرسشنامه مورد قبول واقع شد.یافته ها: فهرستی از 8 شاخص (ویژگی دانشجو، ویژگی مربی، کیفیت محتوا، مدیریت ساختار، فرآیند آموزش، زیرساخت نرمافزار، زیرساخت سختافزار، تصویر دانشگاه) براساس فاکتورهای فنی، انسانی، اجتماعی، سازمانی برای ارزیابی اثربخشی یادگیری الکترونیکی استخراج و بر اساس آن مقیاسی معتبر ساخته شد. نتایج نشان داد که مقیاس معرفی شده، ابزاری روا و پایا برای ارزیابی اثربخشی یادگیری الکترونیکی است.نتیجه گیری: نتایج نشان میدهند که ویژگیهای دانشجو اهمیت بیشتری داشته و زیرساخت نرم افزار به عنوان دومین عامل تأثیرگذار در این جهت ارزیابی شده است. همچنین ویژگی های مربی، کیفیت محتوا، مدیریت ساختار، زیرساخت سخت افزار، فرآیند آموزش و تصویر دانشگاه به ترتیب رتبه های سوم تا هشتم را بدست آوردند.
آموزش از راه دور
افشین موسوی چلک؛ حسن کاویانی
چکیده
پیشینه و اهداف: آموزش عالی در طول دو دهه گذشته با چالشها و مسایل بسیاری مواجه بوده است که از میان آنها میتوان به این موارد اشاره کرد: ناتوانی در تولید دانش نظری و مصرف دانشهای بنیادی و نظری تولید شده در سایر کشورهای جهان، کاربردی نبودن آموزشهای دانشگاهی، فقدان رابطه نامناسب بین دانشگاه و سایر بخشهای اجتماعی، بیتوجهی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: آموزش عالی در طول دو دهه گذشته با چالشها و مسایل بسیاری مواجه بوده است که از میان آنها میتوان به این موارد اشاره کرد: ناتوانی در تولید دانش نظری و مصرف دانشهای بنیادی و نظری تولید شده در سایر کشورهای جهان، کاربردی نبودن آموزشهای دانشگاهی، فقدان رابطه نامناسب بین دانشگاه و سایر بخشهای اجتماعی، بیتوجهی به کارکردهای پژوهش و ارایه خدمات در دانشگاهها، مشکل تعدد مراکز تصمیم گیری و وجود متولیان متعدد از یک طرف و رشد فزاینده دانشجویان و متقاضیان ورود به دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی، گسترش کمی نظام آموزش عالی بدون توجه به ظرفیتهای موجود و توان اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه برای پذیرش دانش آموختگان دانشگاهی، کاهش منابع مالی و فشار از سوی جامعه برای مسؤولیت پذیری و پاسخ گویی؛ بنابراین نظام آموزش عالی برای مقابله با این چالشها، نیاز به حفظ و ارتقای کیفیت در آموزش عالی دارد. برای موفقیت در این امر، تمامی کارکردهای آموزش عالی به طور عام باید به طور جامع مورد توجه قرار گیرد. در این راستا یکی از تدابیری که آموزش عالی در جهت پاسخ به مسائل خود اندیشه کرد آموزش بر اساس فناوریها، از جمله آموزشهای از راه دور (Distance Education & Distance- Learning) بوده است. باتوجه به تناقض در یافتههای اثربخشی روشهای آموزش از راه دور، پژوهش حاضر با هدف فراتحلیل اثربخشی آموزشهای از راه دور در آموزش عالی انجام گرفت.روش ها: روش پژوهش حاضر براساس روشهای تحلیل ثانویه و از نوع فراتحلیل و جامعه آماری آن شامل کلیه پژوهشهایی است که در ارتباط با اثربخشی انواع آموزشهای از راه دور در آموزش عالی در داخل کشور به روش نیمه تجربی انجام شده که از شیوه تمام سرشماری جهت نمونه گیری استفاده شد و بر اساس ملاکهای ورود و خروج 79 پژوهش به عنوان حجم نمونه شناسایی و محاسبه شد. جهت جمع آوری اطلاعات از فرم کاربرگ طراحی شده توسط محقق در سه بخش اطلاعات کتاب شناختی، اطلاعات روش شناختی و یافتهها استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از شاخص اندازه اثر و آزمون همگنی با استفاده از نرم افزار آماری CMA ویرایش دوم انجام گرفت.یافتهها:یافتهها نشان داد تمام روشهای آموزش از راه دور در آموزش عالی کشور اثربخش بوده است اما این اثربخشی در حد متوسط بوده است ( 526.0ES=، 01.0p <) که باتوجه به جدول سطح زیرمنحنی بهنجار میانگین اجرای روشهای آموزشهای از راه دور 69 درصد اثربخشتر از روشهای سنتی و حضوری است. همچنین فرارگرسیون تاثیر سال بر نتایج پژوهش نشان داد که با یک واحد افزایش در اجرای روشهای آموزش از راه دور.07به اندازه اثر، اثربخشی این روشها افزوده میشود، به عبارت دیگر اجرای روشهای آموزش از راه دور در آموزش عالی با گذشت زمان اثربخشتر میشود.نتیجهگیری: باتوجه به اینکه بررسی متغیرهای تعدیل کننده جزء هدفهای این پژوهش نبوده است لذا توصیه میشود در پژوهش های بعدی تاثیر این مولفهها بر نتایج کار نیز مورد بررسی قرار گیرد تا سهم تاثیرگذاری این مولفهها جهت تببین و کنترل بر نتایج کار مشخص شود.
فناوری آموزش- آموزش عالی
اصغر زمانی؛ مهتاب پورآتشی؛ سیما قجربیگی
چکیده
پیشینه و اهداف: یکی از فعالیتها در زمینه برندسازی، مدیریت برند یا مدیریت نام تجاری است که در تلاش است تا با سیاستگزاری دقیق و اصولی و برنامه ریزی های به موقع برای نام تجاری (برند)، ایجاد ارزش نماید و سپس، در راستای رهبری تغییرات برای توسعه و بهبود آن بکوشد . نام تجاری دانشگاه زمانی موفق میشود که مدیران آموزش عالی و سیاستگزاران حوزه ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: یکی از فعالیتها در زمینه برندسازی، مدیریت برند یا مدیریت نام تجاری است که در تلاش است تا با سیاستگزاری دقیق و اصولی و برنامه ریزی های به موقع برای نام تجاری (برند)، ایجاد ارزش نماید و سپس، در راستای رهبری تغییرات برای توسعه و بهبود آن بکوشد . نام تجاری دانشگاه زمانی موفق میشود که مدیران آموزش عالی و سیاستگزاران حوزه کلان آموزش عالی درک درستی از دارائیهایی نامشهود دانشگاه و نظام آموزش عالی و برند دانشگاه داشته باشند. در این راستا، باید برای مدیریت نام تجاری و مدیریت برند دانشگاه برنامه ریزی استراتژیک داشت، به این معنی که ابتدا با تدوین بیانیه مأموریت و چشم انداز دانشگاه، اهداف را به خوبی و دقیق و روشن تعریف نمود. و سپس، بر اساس ارزیابی محیط داخلی و خارجی دانشگاه استراتژی هایی برای رسیدن به برند مطلوب دانشگاهی، اتخاذ نمود. و با استفاده از نظارت دقیق در هرمرحله ،بازخورد لازم به مدیران کلان دانشگاه در رابطه با میزان دستیابی به هدف ،داده شود. به بیان دیگر، برای هر دانشگاه یک نام تجاری دقیق باید انتخاب شود، و زمانی که به شیوهای جامع و یکپارچه نام تجاری مدیریت شود، به منزله یک دارایی با ارزش محسوب میشود. هویت نام تجاری دانشگاهو تصویر ذهنیمثبت یکی از مهمترین مواردی است که امروزه مورد توجه بسیاری از دانشگاها در سراسر دنیا می باشد. به همین دلیل، این مقاله به مطالعه مدیریت نام تجاری در آموزش عالی و بررسی ارزش ویژه برند بر جذب استعدادهای علمی در آموزش عالی پرداخته است. روشها: تحقیق حاضر بر اساس هدف کاربردی است و جامعه آماری در این پژوهش کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاههای دولتی شهر تهران بوده و نمونه آماری با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شد. ابزار اندازه گیری برای جمع آوری دادهها، پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن با استفاده از نظر اساتید وآلفای کرونباخ (بیشتر از 7/0) تایید شد. جهت تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار های SPSSو مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از LISRELاستفاده شد. یافتهها: یافتهها حاکی از آن بود که ارزش ویژه برند و معیار هویت نام تجاری دانشگاه بر جذب استعدادهای علمی تاثیر گذارند و بیشترین ضریب مسیر مربوط به «ارزش ویژه برند» است (88/0). نتیجهگیری: اکنون که دانشگاهها در کشور ما به تدریج به سمت رقابت با یکدیگر برای جذب استعدادهای علمی پیش میروند تا بهترین افراد را جذب نمایند باید تلاش کنند تا برند و تصویر ذهنی خود را در جامعه و بین نخبگان افزایش دهند و توسعه هویت برند دانشگاهی استراتژیک را در سندچشم انداز دانشگاه برنامهریزی و اجرا کنند. زیرا هویت معتبر دانشگاه از موفقیت و اعتبار درک شده آن سرچشمه میگیرد که میتواند شامل برند کلی دانشگاه باشد و یا زیربرندهای مختلف آن ،که علاوه بر برند اصلی دانشگاه، مواردی نظیر برند محوطهها، دانشکدهها، انجمنها و گروههای علمی، و تیمهای ورزشی را نیز شامل میگردد. در واقع نقش هویت برند در بازاریابی و موفقیت دانشگاه و همچنین چشمانداز سیاست عمومی دانشگاه موثر است.
یادگیری سیار
مرضیه دهقانی؛ سمیه رحیمی؛ امید امرالله
چکیده
در یادگیری سیار، یادگیری در محیطهای طبیعی اتفاق افتاده و پیامهای آموزشی بهصورت الکترونیکی منتقل میشوند. لذا پژوهش حاضر با هدف شناخت میزان آشنایی، کاربرد و سودمندی یادگیری سیار (ابزار و برنامههای کاربردی) در بین دانشجویان انجامشده است. تحقیق کمی از نوع توصیفی است. جامعة آماری شامل دانشجویان مقطع ارشد چهار دانشکدة ...
بیشتر
در یادگیری سیار، یادگیری در محیطهای طبیعی اتفاق افتاده و پیامهای آموزشی بهصورت الکترونیکی منتقل میشوند. لذا پژوهش حاضر با هدف شناخت میزان آشنایی، کاربرد و سودمندی یادگیری سیار (ابزار و برنامههای کاربردی) در بین دانشجویان انجامشده است. تحقیق کمی از نوع توصیفی است. جامعة آماری شامل دانشجویان مقطع ارشد چهار دانشکدة علوم تربیتی رشتههای علوم تربیتی، دانشکدة فنی رشتة مکانیک، دانشکدة هنر رشتة معماری دانشگاه تهران و رشتة بهداشت دانشگاه ایران میباشد که از بین آنها 268 نفر به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند. گردآوری دادهها توسط پرسشنامه روا و پایای محقق ساخته 21 گویه بوده، دادهها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون تی تک نمونهای و آزمون آنوا و آزمون تعقیبی شفه تحلیل شدند. یافتهها نشان دادند میزان آشنایی و کاربری و سودمندی ابزارها و برنامههای کاربردی یادگیری سیار در بین دانشجویان اندکی کمتر از میانگین است. بین نظرات دانشجویان در رشتههای مذکور در میزان آشنایی و کاربری یادگیری سیار تفاوت معنادار مشاهده میشود که بیشترین اختلاف عقیده بین دو رشتة علوم تربیتی و معماری است. بین دانشجویان رشتههای مذکور در میزان سودمندی یادگیری سیار تفاوت معنادار مشاهده نمیشود. درنتیجه دانشجویان بهتناسب و نوع رشته، کاربردهای متفاوتی از یادگیری سیار (ابزارها و برنامههای کاربردی) در نظر دارند.
سواد اطلاعاتی
عادل زاهد بابلان؛ سوران رجبی
چکیده
هدف اصلی این مطالعه بررسی وضعیت سواد اطلاعاتی دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی بود. حجم نمونه مطالعه حاضر 400 نفر دانشجوی دختر و پسر در 4 گروه دانشجویان (سال اول، دوم، سوم و چهارم) به نسبت هر دانشکده بود که به روش نمونهگیری چند مرحلهای از بین کلیه دانشجویان دختر و پسر دوره کارشناسی در رشتههای مختلف تحصیلی در سال تحصیلی 89-1388 انتخاب ...
بیشتر
هدف اصلی این مطالعه بررسی وضعیت سواد اطلاعاتی دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی بود. حجم نمونه مطالعه حاضر 400 نفر دانشجوی دختر و پسر در 4 گروه دانشجویان (سال اول، دوم، سوم و چهارم) به نسبت هر دانشکده بود که به روش نمونهگیری چند مرحلهای از بین کلیه دانشجویان دختر و پسر دوره کارشناسی در رشتههای مختلف تحصیلی در سال تحصیلی 89-1388 انتخاب شدند. این پژوهش به روش پیمایشی از نوع مقطعی انجام یافته و دادههای تحقیق با استفاده از پرسشنامهی تدوین شده براساس 22 شاخصهی برآیندی در ذیل 5 استاندارد مندرج در «استاندارد قابلیتهای سواد اطلاعاتی برای آموزش عالی» (ای سی آرال، 2000) و پرسشنامه محقق ساخته گرداوری شده است. براساس یافتههای پژوهش میانگین سواد اطلاعاتی دانشجویان در پنج استاندارد اندازهگیری شده بالاتر از میزان متوسط است. همچنین نتایج آزمون مانووا نشان داد میانگین نمرات دو گروه دانشجویان دختر و پسر در استانداردهای سواد اطلاعاتی به گونه معنادار با هم متفاوت است. بین دانشجویان ورودیهای مختلف تحصیلی از نظر استاندارد سواد اطلاعاتی تفاوت معنی داری وجود داشت. اما این تفاوت بین دانشکدههای ادبیات و علوم انسانی، علوم پایه، کشاورزی و فنی مهندسی در استانداردهای سواد اطلاعاتی معنیدار نبود.