یادگیری سیار
نسیم سعید؛ اکبر جدیدی محمدآبادی
چکیده
پیشینه و اهداف: امروزه روشهای سنتی و قدیمیآموزش و یادگیری با ظهور فنآوریها و روشهای نوین، کارایی خود را از دست میدهند. فراگیران برای همگام شدن با محیط مداوم در حال تغییر اطراف خود باید به دنبال شیوهها و رویههای جدیدی برای انتقال دانش و افزایش یادگیری باشند. هدف از مطالعه حاضر تعیین تأثیر آموزش از طریق تلفن همراه بر یادگیری، ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: امروزه روشهای سنتی و قدیمیآموزش و یادگیری با ظهور فنآوریها و روشهای نوین، کارایی خود را از دست میدهند. فراگیران برای همگام شدن با محیط مداوم در حال تغییر اطراف خود باید به دنبال شیوهها و رویههای جدیدی برای انتقال دانش و افزایش یادگیری باشند. هدف از مطالعه حاضر تعیین تأثیر آموزش از طریق تلفن همراه بر یادگیری، تمرکز و رضایتمندی تحصیلی دانشجویان بود.روشها: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل انتخاب شد. جامعه آماری شامل56 نفر از دانشجویان پزشکی دانشگاه آزاد کرمان بود که ابتدا از طریق آزمونی در رابطه با مطالب درس مربوطه و تمرکز، مورد بررسی قرار گرفتند و کسانی که نمرات پایینتری داشتند به تعداد 44 نفر انتخاب شدند سپس بهطور تصادفی در دو گروه شاهد (22) و آزمایش (22) قرار گرفتند. همچنین این دو گروه از نظر ترم تحصیلی، سن و میزان یادگیری و تمرکز تا حد ممکن همگون شدند. مطالب درسی تهیه شده توسط متخصصان گروه از طریق واتساپ و سرویس پیام کوتاه بهصورت هفتگی در اختیار دانشجویان قرار گرفت. بدین صورت که یک فیلم آموزشی راجع به درس مذکور شامل موارد تئوری و عملی برای افراد در 8 جلسه از طریق فضای واتساپ ارسال و در جلسه 8 رفع اشکال و پرسش و پاسخ از طریق واتساپ و سرویس پیام کوتاه انجام شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه یادگیری که 35 سوال در رابطه با مطالب درسی توسط استاد مربوطه تهیه شد و روایی آن توسط اساتید مربوطه تأیید شد. پرسشنامه مهارت تمرکز سواری و اورکی (1394) که از ۱۳ ماده و دو عامل به نام تمرکز ارادی و تمرکز غیر ارادی تشکیل شده است، استفاده شد. خرده مقیاس تمرکز ارادی شامل 8 گویه و خرده مقیاس تمرکز غیر ارادی شامل 5 گویه است.بهمنظور تعیین پایایی پرسشنامه فوق الذکر از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که ضرایب حاصل برای کل پرسشنامه 74/0 همچنین روایی پرسشنامه یاد شده با کمک تحلیل عاملی تأییدی بررسی و تأیید شد و 72/0برای خرده مقیاس مهارت های تمرکز ارادی و 70/0برای مهارت های تمرکز غیر ارادی. و پرسشنامه رضایتمندی تحصیلی محقق ساخته که از 11 گویه تشکیل شده، با نظرخواهی از 10 نفر از اساتید از نظر روایی محتوایی و صوری تأیید شد و پایایی آن نیز از طریق آلفای کرونباخ 85/0 و از طریق بازآزمایی 82/0 بهدست آمد. گرد آوری دادهها در دو مرحله قبل و پس از پایان آموزش کل محتوای تعیین شده انجام شد. افراد گروه آزمایشی آموزش را در 8 جلسه 2 ساعته دریافت کردند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی در قالب جداول و شکلها و همچنین آزمون مانوا و تحلیل کواریانس آزمون لوین و آزمون کولموگروف اسمیرنوف استفاده شد.یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد، آموزش از طریق تلفن همراه بر یادگیری، مهارت تمرکز و رضایتمندی تحصیلی دانشجویان تأثیرگذار است. به این معنی که آموزش از طریق تلفن همراه میتواند باعث افزایش میزان یادگیری، مهارت تمرکز و رضایتمندی تحصیلی دانشجویان شود.نتیجهگیری: براساس نتایج تحقیق، آموزش از طریق تلفن همراه به دلیل دسترس بودن، قابل حمل بودن و کاربرد آسان و در همه وقت به مطالب و محتوا میتواند روش مناسبی برای آموزش مباحث مختلف آموزشی به دانشجویان باشد و همچنین یادگیری از طریق تلفن همراه این امکان را میدهد که افراد به محتوای یادگیری در هر زمان و مکان دست یابند، همین طور افراد میتوانند به مواد آموزشی با ارزشی دسترسی داشته باشند که کیفیت یادگیری و رضایتندی تحصیلی آنها را ارتقا دهد و با توجه به انعطافپذیری بالای این نوع آموزش دانشجویان میتوانند با توجه به شرایط و موقعیت خود و براساس آمادگی ذهنی به یادگیری بپردازند که این خود مانع حواس پرتی و کاهش عوامل مداخله گر در تمرکز میشود.
یادگیری الکترونیکی
فاطمه نارنجی ثانی؛ محمدرضا کرامتی؛ مریم سادات حسینی سهی
چکیده
پیشینه و اهداف: یکی از مهمترین اهداف نظامهای آموزشی رفع نیازهای یادگیرندگان بهویژه در مواقع بحرانی است. همهگیری بیماری کووید 19 یکی از بزرگترین بحرانهای اخیر بوده و تأثیر قابلتوجهی بر نظامهای آموزشی داشته است؛ بهنحویکه بسیاری از کشورها به آموزشهای برخط روی آوردهاند که در هر زمان و مکان قابلدسترسی است؛ اما انتقاداتی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: یکی از مهمترین اهداف نظامهای آموزشی رفع نیازهای یادگیرندگان بهویژه در مواقع بحرانی است. همهگیری بیماری کووید 19 یکی از بزرگترین بحرانهای اخیر بوده و تأثیر قابلتوجهی بر نظامهای آموزشی داشته است؛ بهنحویکه بسیاری از کشورها به آموزشهای برخط روی آوردهاند که در هر زمان و مکان قابلدسترسی است؛ اما انتقاداتی هم به آن وارد است. ازجمله انتقادات میتوان به ضعف نظام ارزشیابی دانشجویان و تأثیر منفی بر ارتباطات بین فردی اشاره کرد. کیفیت یاددهی یادگیری در دانشگاهها اهمیت بسیاری دارد و ارزیابی اثربخشی آن یکی از مهمترین دغدغههای متصدیان امر است. بهمنظور ارزشیابی اثربخشی آموزش الکترونیکی لازم است ابتدا سازه مذکور تعریف و سپس عوامل اصلی و مؤثر در انجام موفقیتآمیز آن شناسایی شود. در دورانی زندگی میکنیم که با حجم انبوهی از اطلاعات سروکار داریم و پیشرفت روزمره فنّاوری نیز بر حجم آنها میافزاید، ازاینرو نظام آموزشی مدرسه دیگر قادر به رفع نیازها و مطالبات دانشجویان نیست و توجه و تقویت مهارتهای فردی یادگیرندگان نظیر خود نظارتی، خودارزیابی و یادگیری خود راهبر سبب میشود فرد به دنبال برطرف کردن نیازهایش باشد؛ بنابراین با توجه به مسأله مطرحشده و اهمیت آن، پژوهش حاضر باهدف نقش اثربخشی یادگیری الکترونیکی بر اساس یادگیری خود راهبر دانشجویان در بحران همهگیری کرونا انجامشده است.روشها: از منظر هدف، روش این پژوهش کاربردی و از منظر نحوة گردآوری اطلاعات، کمّی و از نوع توصیفی همبستگی است. جامعه پژوهش کلیه دانشجویان شاغل به تحصیلات تکمیلی دانشگاه تهران در سال تحصیلی 1399 ـ 1400 هستند. با استفاده از فرمول کوکران و با روش نمونهگیری طبقهای تصادفی، 377 نفر بهعنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری یافتههای پژوهش حاضر شامل پرسشنامه یادگیری خود راهبر شن و همکاران و همچنین پرسشنامه اثربخشی یادگیری الکترونیکی است که شین یان هانگ و همکاران آن را طراحی کردهاند. بهمنظور بررسی اعتبار پرسشنامه اثربخشی یادگیری الکترونیکی و یادگیری خود راهبر از روایی محتوا و روایی سازه استفادهشده است که هر دو نشان میدهد مدل از برازش مناسبی برخوردار است. درنهایت بهمنظور تحلیل دادهها از آزمون تی (بهمنظور تعیین وضعیت متغیرهای پژوهش)، ضریب همبستگی پیرسون (بهمنظور بررسی رابطه ساده بین متغیرهای پژوهش)، رگرسیون گامبهگام و نهایتاً تحلیل عاملی تأییدی (برای روایی سازه و تبیین نقش متغیرها) استفادهشده است.یافتهها: نتایج بهدستآمده از تحقیق بیانگر آن است که وضعیت یادگیری خود راهبر و اثربخشی یادگیری الکترونیکی ازنظر دانشجویان بالاتر از میانگین نظری قرار دارد و از بین مؤلفههای یادگیری خود راهبر، انگیزه یادگیری از بالاترین میانگین برخوردار است. بین یادگیری خود راهبر و مؤلفههای آن با اثربخشی یادگیری الکترونیکی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و از بین مؤلفههای یادگیری خود راهبر، انگیزه یادگیری، برنامهریزی و تواناییهای اجرایی بیشترین رابطه را با اثربخشی یادگیری الکترونیکی داشته است. درنهایت نتیجه رگرسیون گامبهگام بیانگر آن است که یادگیری خود راهبر و مؤلفههای آن قادر است حدود 30 درصد از اثربخشی یادگیری الکترونیکی دانشجویان را تبیین کند.نتیجهگیری: خود راهبری عامل مهمی در اثربخشی یادگیری دانشجویان در محیط یادگیری الکترونیکی محسوب میشود؛ لذا یادگیرندگانی که با راهبردهای خاص از قبیل هدفگذاری، نظارت و برنامهریزی، یادگیریشان را تنظیم میکنند، پیشرفت بهتری دارند و یادگیری آنها اثربخشتر است. البته به نظر میرسد این امر در محیط یادگیری الکترونیکی اهمیت بیشتری دارد.
آموزش الکترونیکی
محمد احمدی ده قطب الدینی؛ مهدیه السادات حسینی زیدآباد؛ الهام محمودآبادی
چکیده
پیشینه و اهداف: شواهد پژوهشی نشان میدهد فناوری بهطور مؤثری در کلاسهای درس بهکار برده نمیشود و اساتید زیادی هستند که احساس میکنند آمادگی بهکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات را ندارند. این واقعیت یک اعلام خطر برای اساتید است؛ زیرا کاربرد فناوری در کلاس درس بهطور بیصدا و خاموش بر فرایندها و پیامدهای آموزشی تأثیر ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: شواهد پژوهشی نشان میدهد فناوری بهطور مؤثری در کلاسهای درس بهکار برده نمیشود و اساتید زیادی هستند که احساس میکنند آمادگی بهکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات را ندارند. این واقعیت یک اعلام خطر برای اساتید است؛ زیرا کاربرد فناوری در کلاس درس بهطور بیصدا و خاموش بر فرایندها و پیامدهای آموزشی تأثیر میگذارد. این بدین معناست که فناوری بهگونهای مثبت نمرات درسی را که نشانگر اصلی در جنبش پاسخگویی در طی سه دهة اخیر هستند تغییر نمیدهد؛ بلکه فناوری، درگیری فراگیران را که یکی از وظایف اصلی آموزش و پرورش یادگیرندگان است، بهطور مثبت افزایش میدهد. از جمله بازیگران اصلی در هرگونه ادغام مؤثر فناوری در فرایند آموزشی، اساتید هستند. ICT فرصتی برای اساتید فراهم میکند تا محیطهای جدید و نوین مجازی را برای یادگیرندگان فراهم کنند و امیدوارند بتوانند فرایند یادگیری را تحریک و تقویت کنند. از نظر حرفهای، از اساتید انتظار میرود، از امکانات فناوری برای حمایت از آموزش مؤثر و فعالیتهای مرتبط استفاده کنند. با برجستهتر شدن نقش فناوری در آموزش و یادگیری، خواستهها از اساتید برای استفاده از فناوری در انجام وظایف خود نیز برجسته خواهد شد. ادغام فناوری بهعنوان ترکیب فناوری با راهبردهای آموزشی و یادگیری بهمنظور برآورده کردن استانداردهای برنامة درسی و اهداف یادگیری هر درس است. از جمله مواردی که باید به آن توجه شود اثر ادغام فناوری در آموزش توسط اساتید بر پذیرش و کاربرد فناوری در یادگیری توسط دانشجویان است که میتواند موجب تسهیل یادگیری دانشجویان شود. این پژوهش با هدف بررسی نقش ادراک دانشجو از ادغام فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) در فرایند آموزش توسط اساتید بر پذیرش و کاربرد ICT جهت یادگیری انجام گرفت. همچنین نقش واسطهای باورها، نگرش و نیت دانشجو در رابطه بین ادراک دانشجو از ادغام فناوری اطلاعات و ارتباطات در فرایند آموزش توسط استاد و کاربرد واقعی فناوری اطلاعات و ارتباطات برای یادگیری مورد بررسی قرار گرفت.روشها: این پژوهش، یک روش تحقیق همبستگی بود. یک نمونه 201 نفری از دانشجویان دانشگاههای آزاد و پیام نور به روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند و دادههای مورد نیاز به کمک پرسشنامه TAM و مقیاس ادراک دانشجویان از ادغام ICT در فرایند آموزش جمعآوری شد. دادهها نیز با روش تحلیل مسیر تحلیل و بررسی شدند.یافتهها: نتایج نشان داد اثر مستقیم ادراک دانشجویان از ادغام و کاربرد ICT در فرایند آموزش توسط اساتید بر نگرش، سهولت و سودمندی ادراک شده ICT برای یادگیری مثبت و معنیدار و بر کاربرد واقعی ICT برای یادگیری منفی و معنیدار است؛ اما بر نیت رفتاری کاربرد ICT برای یادگیری اثر معنیداری نداشت. همچنین نتایج نشان داد نیت رفتاری کاربرد ICT برای یادگیری، نگرش نسبت به کاربرد ICTبرای یادگیری، سهولت و سودمندی ادراک شده کاربرد ICT برای یادگیری نقش واسطهای مثبت و معنیداری در رابطه بین ادراک دانشجو از ادغام ICT در فرایند آموزش توسط استاد و کاربرد واقعی ICT برای یادگیری توسط دانشجو داشتند.نتیجهگیری: بنابر نتایج، سهولت و سودمندی ادراک شده کاربردICT برای یادگیری توسط دانشجو میتواند اثر ادراک دانشجو از ادغام و بهکارگیریICT در فرایند آموزش توسط مدرس را بر کاربرد واقعی ICT برای یادگیری توسط دانشجو تسهیل کند.
آموزش الکترونیکی
لوئیزا دهیادگاری؛ سمیه خواجه حسنی
چکیده
پیشینه و اهداف: از آنجا که آینده جهان بر پایه علم وفناوری استوار استو ارتقاء سطح علمی، عاملی بسیار مهم و سازنده در سرنوشت کشور به شمار میآید و نیاز اساسی کشورهای در حال توسعه محسوب میشود، چنانچه بتوان علل افزایش یا کاهش سطح علمی دانشجویان را شناسایی کرد و در زمینه گسترش یا کاهش این علل برآمد، مطمئناً جوانان درآینده نسبت ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: از آنجا که آینده جهان بر پایه علم وفناوری استوار استو ارتقاء سطح علمی، عاملی بسیار مهم و سازنده در سرنوشت کشور به شمار میآید و نیاز اساسی کشورهای در حال توسعه محسوب میشود، چنانچه بتوان علل افزایش یا کاهش سطح علمی دانشجویان را شناسایی کرد و در زمینه گسترش یا کاهش این علل برآمد، مطمئناً جوانان درآینده نسبت به استفاده علم و فناوری آگاهتر خواهند بود و در کابرد آنها انعطاف بیشتری نشان خواهند داد. از این رو در این پژوهش به بررسی تاثیر استفاده از رسانههای اجتماعی مجازی بر سطح یادگیری دانشجویان میپردازیم. روشها: پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی از نوع توصیفی تحلیلی میباشد که در دانشگاه صنعتی سیرجان انجام شده است. معیارهای ورود به مطالعه شامل: دانشجوی دانشگاه صنعتی سیرجان بودن، دانشجوی ترم سوم به بالاتر، دانشجویان کارشناسی، دانشجویانی که دسترسی به شبکههای اجتماعی مجازی دارند و تمایل به شرکت در مطالعه میباشد. معیارهای خروج از مطالعه شامل: دانشجویان ترم اول و دوم، دانشجویانی که در مدت مطالعه وضعیت انتقالی، مهمانی، انصراف از تحصیل و یا اخراجی پیدا خواهند کرد، عدم تمایل به همکاری، تکمیل ناقص پرسشنامهها و دانشجویانی که صرفاً در زمان نمونه گیری در کل ترم تحصیلی فقط واحد کارورزی دارند. نمونهها شامل 200 نفر از دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاه صنعتی سیرجان میباشند که به روش نمونهگیری تصادفی از میان جامعه مورد بررسی (کل دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاه صنعتی سیرجان) انتخاب شدهاند (در صورتی که شرایط لازم جهت ورود به مطالعه را داشتهاند). ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامه محقق ساخته دو قسمتی استفاده از شبکههای اجتماعی بوده است. سوالات این آزمون بر اساس پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ ساخته شده است، چرا که کاربران این شبکهها از کاربران اینترنت محسوب میشوند. بهمنظور تأیید روایی، پرسشنامه در اختیار چند نفر از اعضا هیات علمی قرار گرفت و روایی آن تأیید گردید (اعتبار صوری) و به منظور تعیین پایایی، ابتدا در اختیار 40 نفر از دانشجویان قرار گرفت و با استفاده از روش باز آزمایی، ضریب پایایی آن حدود 88% محاسبه گردید.یافتهها: نتایج تحقیق نشان میدهد که بین میزان استفاده دانشجویان دانشگاه صنعتی سیرجان (نوع استفاده، مدت زمان استفاده، میزان استفاده روزانه) از شبکههای اجتماعی مجازی و ارتقا سطح علمی ایشان با توجه به مقدار ضریب همبستگی تاوکندال (135/0-) رابطه معنادار و معکوسی وجود دارد.نتیجهگیری: طبق نتایج به دست آمده، در زمینه رابطه و پیامدهای شبکههای اجتماعی مجازی با ارتقا سطح علمی میتوان گفت که یک رابطه معنادار و معکوس بین دو مولفه مدت زمان عضویت و میزان استفاده دانشجویان دانشگاه صنعتی سیرجان از شبکههای اجتماعی مجازی با ارتقا سطح علمی ایشان وجود دارد. هر چه میزان استفاده و فعالیت جوانان در شبکههای مجازی افزایش پیدا میکند، یادگیری و ارتقا سطح علمی آنان کاهش مییابد. مولفههای معروف متغیر «استفاده از شبکههای مجازی» شامل مدت زمان عضویت و میزان استفاده در روز موید نتایجی هستند که فرضیه اصلی پژوهش نشان میدهد. بدین معنا که هرچه تعداد ساعات حضور و استفاده دانشجویان از فضای شبکههای مجازی و سابقه عضویت آنها از این شبکههای مجازی بیشتر باشد، یادگیری و ارتقا سطح علمی به شکل معناداری تحت تاثیر قرارگرفته و کاهش پیدا میکند. ولی از آنجا که ضریب همبستگی نوع عضویت در شبکههای اجتماعی مجازی و ارتقا سطح علمی و یادگیری مثبت است، میتوان نتیجه گرفت که رابطه بین این دو مستقیم است. یعنی نوع شبکه اجتماعی میتواند تاثیر مستقیم بر روی یادگیری دانشجویان داشته باشد.
سواد اطلاعاتی
زهرا بتولی؛ فاطمه فهیم نیا؛ نادر نقشینه؛ فخرالسادات میرحسینی
چکیده
پیشینه و اهداف: باوجود ظهور و پیشرفت فناوریهای نوین و به دنبال آن تغییر روش زندگی در دهه های اخیر، سیستمهای آموزش همان روش آموزش سنتی خود را حفظ کرده و خود را مطابق با ویژگی های نسل دیجیتال تغییر ندادهاند. این در حالی است که ویژگی های اهالی دیجیتال بر روشهای یاددهی-یادگیری آنها نیز مؤثر بوده است. یکی از جدیدترین ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: باوجود ظهور و پیشرفت فناوریهای نوین و به دنبال آن تغییر روش زندگی در دهه های اخیر، سیستمهای آموزش همان روش آموزش سنتی خود را حفظ کرده و خود را مطابق با ویژگی های نسل دیجیتال تغییر ندادهاند. این در حالی است که ویژگی های اهالی دیجیتال بر روشهای یاددهی-یادگیری آنها نیز مؤثر بوده است. یکی از جدیدترین تحولات رخداده در حیطه فناوریهای نوین، بازیوارکردن محیطهای آموزشی یا به عبارتی استفاده از عناصر بازی در محیطهای غیربازی است. بازیوارسازی، استفاده از مکانیکهای بازی، زیبایی شناسی و تفکر بازی جهت درگیرکردن افراد، انگیزهبخشی به اعمال، ارتقاء یادگیری و حل مسئله است. استفاده از عناصر بازی در آموزش الکترونیکی نیز در کشورهای پیشرفته و حتی کشورهای درحالتوسعه جایگاه ویژهای جهت مواجهه با مشکلات آموزش کنونی یافته است. این پژوهش با هدف مرور مقاله های قلمرو «بازیوارسازی در آموزش الکترونیکی»، ارائه طرحی کلی از موضوعهای مورد پژوهش و بررسی اثربخشی آن در آموزش، با روش مرور نظام مند انجام شده است. روشها: جستجوی نظاممند مقالات در بهمن 1396 انجام گرفت. بعد از جستجو در پایگاههای اطلاعاتی Web of Science, Scopus, PubMed, Siencedirect, Wiley, Taylor&Francis, Emerald با واژگان کلیدی Gamification, gamify, and gameful همراه با online, web, tutorial, modual, e-learning, electronic, "e-course و بر اساس معیارهای ورودی، 60 مقاله انتخاب شد. در ادامه مقالههای منتخب به لحاظ جامعه پژوهش، تعداد عناصر بازی مورداستفاده، عناصر بازی مورد استفاده، دورههای آموزشی بازیوارشده و موضوع مقالات بررسی شد. یافتهها: نمونه مورد مطالعه در این پژوهشها شامل دانشآموزان مقاطع تحصیلی مختلف و دانشجویان رشته های گوناگون همچون کامپیوتر، روانشناسی، مهندسی ساختمان، توریسم، کتابداری، روزنامه نگاری و پرستاری بود. در این مطالعات، اثربخشی بازی وارسازی بر یادگیری مباحث مختلف آموزشی همچون برنامه نویسی، زبان انگلیسی، ریاضی، فناوری اطلاعات و ارتباطات، اقتصاد، روانشناسی، فیزیک، زبان آلمانی، زیستشناسی و پزشکی مورد بررسی قرارگرفته است. اثربخشی بازیوارسازی بر مشارکت، یادگیری، انگیزه، اضطراب، ارزیابی همتایان، همکاری متقابل، بهینه سازی وبسایت آموزشی، کاهش هزینه و بارکاری اساتید ازجمله حوزههای موضوعی این مقالات بود. بررسی اثربخشی یکی از عناصر بازی بر رفتار نیز در این مطالعات مورد بررسی قرار گرفته است مانند اثربخشی تابلو امتیاز بر یادگیری و مشارکت؛ اثربخشی تابلو امتیاز بر اضطراب؛ اثربخشی امتیاز بر انگیزه؛ اثربخشی آواتار نیمهگمنام بر انگیزه و مشارکت؛ و اثربخشی آواتار بر انگیزه. ازجمله سایر موضوعات مورد بررسی در این مطالعات میتوان به بررسی تفاوتهای جنسیتی در برخورد با بازیوارسازی، بررسی امکان پیشبینی عناصر بازی مناسب برای کاربران مختلف، تعیین عناصر بازیوارسازی مؤثر بر یادگیری و انگیزه، و بررسی امکان استفاده از عناصر بازی متناسب با نوع انگیزه فراگیر اشاره کرد. عنصر بازی امتیاز، تابلو امتیاز، نشان، سطوح، چالش و بازخورد بیشتر از سایر عناصر مورد استفاده قرار گرفته بودند. ازجمله سایر عناصر بازی مورد استفاده در محیطهای آموزشی میتوان به آواتار، نوار پیشرفت، اشتراک اجتماعی، محدودیت زمانی، رهایی از شکست، مأموریت و قانون اشاره نمود. تعداد عناصر بازی مورداستفاده در این مطالعات متفاوت است. در برخی مطالعات تنها یک عنصر بازی و در سایر مطالعات دو، سه و یا حتی تعداد بیشتری از عناصر بازی مورداستفاده و ارزیابی قرارگرفته است.نتیجهگیری: نتایج حاکی از اثربخشی محیط های آموزشی بازیوارشده بر افزایش یادگیری، مشارکت و انگیزه فراگیران است. این امر به خاطر ویژگی هایی است که در بطن بازی وارسازی وجود دارد؛ چراکه بازی وارسازی منجر به تغییر رفتار پیشبینی شده و تجربه های یادگیری گسترده میشود.
فناوری آموزش- آموزش عالی
بیژن ابدی
چکیده
پیشینه و اهداف: یکی از چالشهای اساسی در نظام درسی آموزش عالی این است که دانشجویان از مهارت تفکر، استدلال و اندیشه ورزی برخوردار نیستند. به ویژه این مسئله، در موقعیتهایی خود را نشان میدهد که از فراگیران انتظار میرود با قدرت خلاقیت و ابداع، به نقد و بازطراحی اندیشه ها و افکار قدیمی بپردازند و حتی ایده ها و نظریات جدید ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: یکی از چالشهای اساسی در نظام درسی آموزش عالی این است که دانشجویان از مهارت تفکر، استدلال و اندیشه ورزی برخوردار نیستند. به ویژه این مسئله، در موقعیتهایی خود را نشان میدهد که از فراگیران انتظار میرود با قدرت خلاقیت و ابداع، به نقد و بازطراحی اندیشه ها و افکار قدیمی بپردازند و حتی ایده ها و نظریات جدید و نوآورانه را خلق نمایند. عدم توجه دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی پیرامون آموزش و انتقال مهارتهای اندیشه ورزی، تفکر خلاق و توانایی حل مسئله برای چالش با موقعیتهای تصمیمگیری، دانشجویان را به افرادی تبدیل نموده است که تنها بر حفظیات و نتایج از پیش آماده شده تکیه کنند. یکی از زمینههای کاربرد آموزش تفکر مبحث کارآفرینی است که ارتباط تنگاتنگ آن با بحث خلاقیت به وضوح در ادبیات تحقیق مورد تأیید قرار گرفته است. با نهادینه سازی آموزشهای کارآفرینی از طریق انتقال مهارت اندیشه ورزی به دانشجویان برای خلق ایدهها، فرصت مناسبی برای آشناسازی آنها با مفهوم کارآفرینی، تشویق، ایجاد علاقمندی و برانگیختن آنها ایجاد میشود. در این راستا، دانشگاههای کارآفرین به توسعه مهارتهای کارآفرینی و کمک به دانشجویان برای شروع کسب و کار جدید و ایجاد شبکهسازی با عاملان اقتصادی در راستای حمایت از کارآفرینان دانشگاهی میپردازند. اگر دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی به سمت توسعه کارآفرینی گام بر ندارند و به این موضوع توجه نکنند، در طولانی مدت در قالب چارچوبهای توسعه کلان کشور که مبنای خود را بر اساس شاخصها و معیارهای عینی و لازم الاجرای اقتصادی قرار میدهند، توجیهی برای بقا و ادامه کار نخواهند داشت. در این رابطه، روش شش کلاه تفکر، بر قدرت اندیشه ورزی دانشجویان جهت طراحی موضوعات شغلی تکیه مینماید. در واقع، این روش به دانشجویان کمک میکند تا آنها در تفکر پیرامون جنبههای مختلف یک موضوع کسب و کار به ویژه در طراحی یک برنامه کسب و کار، کارایی و مهارتهای لازم را داشته باشند. بنابراین، مطالعه تدریس پژوهی حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش شش کلاه تفکر دوبونو در بهبود تواناییهای شناختی دانشجویان کشاورزی در درس کارآفرینی انجام گرفت.روشها: در این پژوهش، 80 دانشجوی کارشناسی دانشکده کشاورزی دانشگاه مراغه (سال تحصیلی 96-95) طبق طرح شبه آزمایشی چهار مرحلهای سولومون به شکل تصادفی در گروههای تیمار و کنترل تقسیم شدند. برای سنجش توانایی شناختی آزمودنیها از یک پرسشنامه کسب و کار احداث واحد پرورش ماهی استفاده شد که روایی صوری آن توسط گروهی از اعضای هیأت علمی تأیید و سازگاری آن با ضریب پایایی کودرریچاردسون 21 تأیید شد (rKR21= 0/72). از نرمافزار SPSS نیز برای تحلیل دادهها و محاسبه اندازه اثر نتایج استفاده شد.یافتهها: نتایج نشان میدهد که روش شش کلاه تفکر دوبونو اختلاف معناداری را در دانش شناختی آزمودنیها در چهار گروه آزمایشی پیرامون تدوین طرح کسب و کار ایجاد مینماید (0.001 < p، 79= df، 40.89= F). همچنین، بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون آزمودنیهای گروه یک اختلاف معناداری وجود دارد (0.001 < p، 22= df، 8.16 = SΔ) که اندازه اثر 0/75 (0.75=ø ) نیز تأثیر قابل توجه آموزش روش شش کلاه تفکر را نشان داد. همچنین، نتایج کیفی تحقیق نشان میدهد که آزمودنیها توانستند یک طرح کسب و کار استاندارد را طراحی نمایند.نتیجهگیری: بکارگیری روش شش کلاه تفکر در مراکز کارآفرینی دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی توصیه میشود.
مرتضی خوارزمی؛ حسین زینلی پور؛ اقبال زارعی
چکیده
پیشینه و اهداف: در حـال حاضـر، توسـعه کـارآفرینی هـسته برنامههای توسعه کشورها است. از این رو سرمایهگذاری در قابلیتهای کـارآفرینی منـابع انسانی جایگاه ویژهای دارد. انتظار میرود دانشگاهها در توسعه قابلیتهای کارآفرینی، نقش محوری ایفا نمایند. از دانشگاهها انتظار میرود که در کشور، با یک جریان نوآور، قابلیتهای کارآفرینی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در حـال حاضـر، توسـعه کـارآفرینی هـسته برنامههای توسعه کشورها است. از این رو سرمایهگذاری در قابلیتهای کـارآفرینی منـابع انسانی جایگاه ویژهای دارد. انتظار میرود دانشگاهها در توسعه قابلیتهای کارآفرینی، نقش محوری ایفا نمایند. از دانشگاهها انتظار میرود که در کشور، با یک جریان نوآور، قابلیتهای کارآفرینی مورد نیاز جامعه را فراهم کنند. همچنین، دانشگاه میتواند قابلیتهای کارآفرینی شامل دانش، مهارت و نگرش کارآفرینی را در دانشآموختگان ایجاد کند و دانشآموختگان بهعنوان عاملان تغییر اجتماعی، این قابلیتها را در جامعه ترویج دهند. امروزه، کارآفرینی دانشگاهی یک آرمان پیشرفته و جذاب برای آموزش عالی است. در دنیای رقابتی آینده، دانشگاهها برای حفظ بقای خود راهی جز حرکت به سمت کارآفرینی دانشگاه ندارند. برای رسیدن به این منظور باید تغییراتی در فرآیندهای آموزشی و پژوهشی، ساختار، فرهنگ، شیوه و محتوای تعامل دانشگاهها با بنگاهها و دولت ایجاد شود. دانشگاه در توسعه کارآفرینی نقش تعیینکننده دارد. ایجاد و توسعه کارآفرینی در نظام آموزشی و تبدیل آن به فرهنگی نهادی شده، مستلزم شناسایی و تعیین سیاستها و اصولی است که راهکارهای مربوطه را نشان میدهد. هدف از انجام این پژوهش تبیین ویژگیهای محتوای آموزشی با تأکید بر مهارتهای کارآفرینی در رشتههای فنی مهندسی و مقایسه آن با وضع موجود در دانشگاه هرمزگان بود.روشها: روش این پژوهش ترکیبی متوالی اکتشافی بود. جامعه در بخش کیفی شامل کلیه کارآفرینان برتر و اساتید دانشگاهی و در بخش کمی شامل کلیه دانشجویان و اساتید دانشگاه هرمزگان بود. مشارکتکنندگان در بخش کیفی به روش موارد مطلوب و در بخش کمی روش نمونهگیری طبقهای نسبی انتخاب شدند. حجم نمونه را در بخش کیفی اشباع اطلاعاتی و در بخش کمی فرمول کوکران تعیین کرد. ابزار گردآوری دادهها مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی دادههای کیفی بهوسیله چک کردن اعضا و سه سوسازی و در بخش کمی بهوسیله روایی محتوایی و سازه و پایایی بهوسیله آلفای کرانباخ تائید شد. دادههای کیفی بهوسیله تحلیل مضمون و دادههای کمی بهوسیله آمار توصیفی، t تک گروهی و تحلیل عاملی تأییدی تحلیل شدند.یافتهها: مقولات استخراج شده شامل ارتقا مهارتهای فردی، کاربردی ساختن محتوا، اصول فنی کارآفرینی و محتوای انعطافپذیر بود. نتایج بررسی کمی دادهها نشان دهنده وضعیت نامطلوب ویژگیهای برشمرده برای محتوای آموزشی در دانشگاه هرمزگان بود.نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان داد که از نظر کارآفرینان و اساتید مورد مصاحبه ویژگیهایی چون ارتقا مهارتهای فردی، محتوای انعطافپذیر، محتوای کاربردی و توجه به اصول فنی کارآفرینی از جمله ویژگی های مهمی است که میتواند باعث شود مهارتهای کارآفرینی در میان دانشجویان افزایش یابد. پیشنهاد پژوهش این است که به افزایش تواناییهای فردی از جمله خلاقیت، مهارتهای ارتباطی، مهارتهای عاطفی توجه بیشتری شود. همینطور که محتوای آموزشی از بعد تئوری فاصله گرفته و با وارد کردن دانشجویان رشتههای فنی به حیطه عمل به شکلهای مختلف، زمینه را برای رشد مهارتهای کارآفرینی در این افراد بیشتر فراهم آورد. همینطور پیشنهاد میشود اساتید رشته های فنی مهندسی در انتخاب محتوای آموزشی به نیازها، علایق و استعدادهای دانشجویان خود توجه داشته باشند تا مشکل بیانگیزگی آنها در جهت یادگیری کاهش یابد.
آموزش الکترونیکی- مجازی
خدایار ابیلی؛ فاطمه نارنجی ثانی؛ زینب السادات مصطفوی
چکیده
پیشینه و اهداف: ارزشیابی کیفیت نظام یاددهی- یادگیری، فرایندی است که به منظور بهبود کیفیت و افزایش رضایت ذینفعان از برنامه های یادگیری الکترونیکی انجام می شود و همسو با توسعه دوره های یادگیری الکترونیکی دانشگاهی، توجه به ارزشیابی کیفیت این دوره ها از چند جهت اهمیت یافته است. اول اینکه مدیران و دست اندرکاران این دوره ها برای افزایش ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: ارزشیابی کیفیت نظام یاددهی- یادگیری، فرایندی است که به منظور بهبود کیفیت و افزایش رضایت ذینفعان از برنامه های یادگیری الکترونیکی انجام می شود و همسو با توسعه دوره های یادگیری الکترونیکی دانشگاهی، توجه به ارزشیابی کیفیت این دوره ها از چند جهت اهمیت یافته است. اول اینکه مدیران و دست اندرکاران این دوره ها برای افزایش کیفیت دوره ها به خود ارزیابی مداوم نیاز دارند. دوم، شناسایی دوره های یادگیری الکترونیکی با کیفیت در سطح ملی و بین المللی به توسعه افق فعالیت های این حوزه کمک خواهد کرد و در نهایت، توسعه یادگیری الکترونیکی امکان توجه به مشتری مداری در آموزش عالی را بیش از پیش فراهم می سازد و مشتریان آموزش عالی می توانند با شناسایی دوره های با کیفیت دانشگاهی، بهترین گزینه را انتخاب کنند. هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی نظام یاددهی- یادگیری الکترونیکی در دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران از دیدگاه دانشجویان است. هم چنین این تحقیق به دنبال یافتن عوامل زیربنایی و متغیرهای مرتبط با ارزیابی نظام یادگیری الکترونیکی است.روش ها: تحقیق حاضر بر مبنای هدف، کاربردی و بر مبنای روش، از نوع توصیفی، همبستگی است. جامعه آماری تحقیق، شامل کلیه دانشجویان که در سال تحصیلی 1394-95 مشغول به تحصیل بودهاند. نمونه آماری نیز شامل 175 نفر از دانشجویان که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدهاند. در این تحقیق پس از بررسی ادبیات تحقیق در مورد سنجش کیفیت در حوزه های مختلف، 28 شاخص اصلی تاثیرگذار در ارزیابی کیفیت نظام یاددهی-یادگیری در بستر الکترونیکی شناسایی و پس از نظرسنجی از خبرگان، مدل نهایی طراحی شد. این مدل متشکل از هشت بعد تربیتی، فناوری، صفحات ارتباطی، ارزیابی، مدیریتی، پشتیبانی منابع، اخلاقی و سازمان مبتنی بر مدل بدرال خان می باشد. سپس داده های تحقیق پس از جمع آوری پرسشنامه ها و براساس سؤالات تحقیق مورد تحلیل قرار گرفت.یافتهها: نتایج تحلیل ساختاری، حاکی از برازش مدل در حالت کلی میباشد. همچنین نتایج نشان دهنده این است که عامل مدیریت بیشترین و عامل اخلاقی کمترین ارتباط را در کیفیت نظام یاددهی-یادگیری از دیدگاه دانشجویان دارا میباشد.نتیجهگیری: به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که به لحاظ مطلوبیت، نگرش دانشجویان در رابطه با عوامل ارزیابی در دوره های یادگیری الکترونیکی در سطح نسبتا مطلوبی قرار دارد که بیانگر برخی نقاط قوت و ضعف نظام آموزش الکترونیکی در کشور است که می تواند اطلاعات ارزشمندی را برای مدیران و مسؤولان نظام آموزش عالی کشور فراهم آورد تا با اتخاذ سیاست های اصولی و بهره گیری از راهبردها و راه کارهای مناسب در زمینه بهبود و ارتقاء کیفیت ابعاد گام بردارند و با تخصیص منابع و بازنگری در زمینه تدوین استانداردها و سازوکارهای مناسب در خصوص نظام یاددهی و یادگیری الکترونیکی برنامه ریزی مناسبی داشته باشند.
فناوری آموزش- آموزش عمومی
ابراهیم ریحانی؛ فاروق فتحالهی؛ فهیمه کلاهدوز
چکیده
استدلال و اثبات در آموزش ریاضیات در همة مقاطع تحصیلی از مدرسه تا دانشگاه از اهمیت خاصی برخوردار است و درک و فهم ریاضی بدون تأکید بر استدلال و اثبات تقریباً غیر ممکن است. در این مطالعه که به روش توصیفی از نوع زمینهیابی انجام گرفته است، هدف مقاله، بررسی درک و فهم دانشجویان از فرایند اثبات ریاضی میباشد. نمونة مورد مطالعه، 170 نفر از دانشجویان ...
بیشتر
استدلال و اثبات در آموزش ریاضیات در همة مقاطع تحصیلی از مدرسه تا دانشگاه از اهمیت خاصی برخوردار است و درک و فهم ریاضی بدون تأکید بر استدلال و اثبات تقریباً غیر ممکن است. در این مطالعه که به روش توصیفی از نوع زمینهیابی انجام گرفته است، هدف مقاله، بررسی درک و فهم دانشجویان از فرایند اثبات ریاضی میباشد. نمونة مورد مطالعه، 170 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی ریاضی از چهار دانشگاه شهید رجایی، شهید بهشتی، امیر کبیر و علم و صنعت است که نمونة در دسترس محسوب میشود. ابزار اندازهگیری در پژوهش حاضر، پرسشنامهای است که طراحی آن بر اساس تعمیمی از پرسشنامه روی[i] و همکاران[ii] انجام گرفته است. در این پرسشنامه قضیهای همراه با اثباتش ارائه گردید و سپس از دانشجویان خواسته شد تا به سؤالاتی در مورد فرایند ساخت اثبات ریاضی، پاسخ دهند. مدلی که به منظور ارزیابی پاسخ دانشجویان به سؤالات پرسشنامه استفاده شده است بر اساس مدل مژیا راموس[iii] و همکاران[iv] میباشد که از دو جنبة موضعی و کلی اثبات تشکیل شده است. این مدل، هفت سطح مختلف از درک و فهم دانشجویان از فرایند اثبات ریاضی را بررسی مینماید. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان داد که اکثر دانشجویان مورد مطالعه به جنبههای موضعی اثبات دست یافتهاند. در واقع آنها توانستهاند رابطهی بین مفاهیم و گزارههای موجود در یک اثبات را درک کنند و ارتباط بین چند گزارة خاص را نشان دهند، ولی درصد کمی از آنها ساختار کلی اثبات را درک نمودهاند که به نظر میرسد عوامل متعددی از جمله عدم توجه دانشجویان به فرض قضیه، ناتوانی آنها در ارائه استدلال منطقی و سازماندهی منطقی گزارههای اثبات و از همه مهمتر، دانش ناکافی دانشجویان در برخی موارد میتواند از دلایل این ضعف باشد. [i] Roy [ii] Alcock& Inglis [iii] Mejia-Ramos [iv] Weber & Fuller & Rhoads & Samkoff
آموزش الکترونیکی- مجازی
مهدیه رضائی؛ سید محمد شبیری
چکیده
هدف پژوهش حاضر آشنایی با آگاهی، نگرش و رفتارهای زیستمحیطی دانشجویان دانشگاه پیام نور استان مرکزی و بررسی میزان تأثیر کاربرد فناوریهای وایبر، لاین و اینستاگرام بر این متغیرهاست. روش این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری دادهها، توصیفی از نوع پیمایشی است. در این پژوهش جامعه آماری عبارت بود از 26701 نفر دانشجویان ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر آشنایی با آگاهی، نگرش و رفتارهای زیستمحیطی دانشجویان دانشگاه پیام نور استان مرکزی و بررسی میزان تأثیر کاربرد فناوریهای وایبر، لاین و اینستاگرام بر این متغیرهاست. روش این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری دادهها، توصیفی از نوع پیمایشی است. در این پژوهش جامعه آماری عبارت بود از 26701 نفر دانشجویان دانشگاه پیام نور استان مرکزی که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 377 نمونه از آنها به صورت تصادفی انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفت. ابزار پژوهش پرسشنامهای در پنج بخش است، که قبل از اجرا برای افزایش روایی و اعتبار آن به صورت آزمایشی به اجرا در آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمونt مستقل در مورد تاثیر استفاده از وایبر ، لاین و اینستاگرام بر متغیرهای وابسته پژوهش(آگاهی، نگرش و رفتار زیستمحیطی) و آزمون پیرسون برای بررسی تأثیر برآیند استفاده از ۳ نرمافزار مورد مطالعه بر متغیرهای وابسته و از طریق نرمافزار spss انجام شد. بر اساس یافتههای این پژوهش، نگرش و رفتار دانشجویان نسبت به آگاهی آنان سطح بالاتری را نشان داد و ارتباط معنی داری بین استفاده از نرمافزارهای وایبر، لاین ، اینستاگرام با آگاهی، نگرش و رفتارهای زیستمحیطی دانشجویان به دست نیامد.
آموزش الکترونیکی- مجازی
ناهید بی بی عشرت زمانی؛ محمد جواد لیاقتدار؛ امین محمدی؛ حسن ببری
چکیده
این پژوهش ابتدا به بررسی میزان خودکارآمدی دانشجویان و مدرسان مراکز تربیت معلم شهر اصفهان در استفاده از اینترنت و سپس به مقایسه آنها و عوامل موثر بر آن می پردازد. روش پژوهش توصیفی -پیمایشی و جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان و مدرسان مراکز تربیت معلم شهر اصفهان بود. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته و جهت سنجش روایی ابزار، از ...
بیشتر
این پژوهش ابتدا به بررسی میزان خودکارآمدی دانشجویان و مدرسان مراکز تربیت معلم شهر اصفهان در استفاده از اینترنت و سپس به مقایسه آنها و عوامل موثر بر آن می پردازد. روش پژوهش توصیفی -پیمایشی و جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان و مدرسان مراکز تربیت معلم شهر اصفهان بود. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته و جهت سنجش روایی ابزار، از روایی محتوایی استفاده شد. همچنین ضریب پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ 94/0 محاسبه گردید. نتایج نشان داد که بین نظرات مدرسان و دانشجویان در خصوص میزان خودکارآمدی آنان در بهره گیری از اینترنت در حیطه های خدماتی، آموزشی، ارتباطی و پژوهشی تفاوت معناداری وجود دارد. میزان خودکارآمدی مدرسان در زمینه های آموزشی، ارتباطی و پژوهشی بیشتر از دانشجویان است. همچنین بین نظرات دو گروه در مورد عوامل موثر در افزایش خودکارآمدی در بکارگیری اینترنت همخوانی وجود دارد که در این میان دسترسی به اینترنت درمنزل از دیدگاه دانشجویان و برگزاری دوره هایی برای تقویت زبان انگلیسی از دیدگاه مدرسان، مهم تر از سایر عوامل تشخیص داده شد.