محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
فاطمه خالوندی؛ سیدرسول عمادی؛ محمد ادیب عمرانی
چکیده
پیشینه و اهداف: مدیریت محیط یادگیری الکترونیکی به معنای تأکید بر طراحی و اجرای آن دسته از راهبردهایی است که از یک طرف به تحقق رسالت و اهداف نظام تعلیم و تربیت کمک میکند و از طرف دیگر به یادگیری اثربخش میانجامد. این اصطلاح که در نوع خود به مجموعه جدیدی از دانش و مهارتها در زمینه استفاده مطلوب از مزایا و قابلیتهای محیط یادگیری ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: مدیریت محیط یادگیری الکترونیکی به معنای تأکید بر طراحی و اجرای آن دسته از راهبردهایی است که از یک طرف به تحقق رسالت و اهداف نظام تعلیم و تربیت کمک میکند و از طرف دیگر به یادگیری اثربخش میانجامد. این اصطلاح که در نوع خود به مجموعه جدیدی از دانش و مهارتها در زمینه استفاده مطلوب از مزایا و قابلیتهای محیط یادگیری الکترونیکی نیز دلالت میکند، با رویکردی آیندهنگرانه در صدد آماده ساختن ذهنیت و توان مهارت آموزی فراگیران برای تغییرات و تحولاتی است که در نتیجه ورود فناوری اطلاعات و ارتباطات به قلمروی آموزش به وقوع میپیوندد. از آنجا که طراحی و خلق الگوهای کاربردی و مفید در ارتباط با مدیریت محیط یادگیری الکترونیکی در دورههای مختلف تحصیلی نقش مهمی را در تحقق اهداف آموزشی و تربیتی ایفا میکند، پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی مفهومی مدیریت محیط یادگیری الکترونیکی برای معلمان در مدرسه انجام گرفته است.روشها: این مطالعه از لحاظ هدف کاربردی بوده و به روش آمیخته با طرح اکتشافی متوالی انجام شده است. بدین ترتیب که با استفاده از روش کیفی، نخست الگو یا چهارچوب مفهومی پژوهش بهدست آمد. سپس الگوی مورد نظر با استفاده از روش کمّی اعتباریابی شد. در بخش کیفی، جامعه آماری شامل خبرگان دانشگاهی شهر تهران در رشته تکنولوژی آموزشی و مدیریت آموزشی بود که با روش هدفمند گلوله برفی و رسیدن به اشباع نظری 17 نفر بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها در این مرحله، مصاحبه نیمهساختاریافته بود. برای سنجش روایی صوری و محتوایی ابزار در مرحله کیفی، از نظرات خبرگان شرکتکننده و برای اندازهگیری پایایی ابزار از ضریب هولستی استفاده شد که مقدار آن 92/0 محاسبه شد. در بخش کمّی، جامعه آماری شامل همه 114 نفر از معلمان خبره، کارشناسان و تکنولوژیستهای اداره آموزش و پرورش شهرستان شاهیندژ بود که با روش سرشماری بهعنوان نمونه آماری انتخاب شدند که از این تعداد 103 نفر پرسشنامه را تکمیل کردند. برای گردآوری دادههای کمی، از پرسشنامه محققساخته طبق مقیاس 5 درجهای لیکرت استفاده شد که دارای 56 گویه براساس شاخصهای شناسایی شده در مرحله کیفی بود. برای سنجش روایی پرسشنامه، علاوه بر روایی صوری و محتوا که براساس نظرات خبرگان انجام گرفت، از شاخص میانگین واریانس استخراج شده (AVE) استفاده شد که مقدار آن بیشتر از 6/0 محاسبه گردید. پایایی ابزار با دو معیار آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی (CR) اندازهگیری شد که در هر دو معیار، مقدار پایایی بالاتر از 8/0 بود. یافتهها: در بخش کیفی، براساس تحلیل دادههای حاصل از مصاحبهها که با استفاده از روش تحلیل مضمون و کدگذاری باز، محوری و انتخابی اشتراوس و کوربین انجام گرفت، 4 بعد، 15 مؤلفه و 56 شاخص شناسایی شد که سپس بر آن اساس الگوی اولیه و مفهومی مدیریت محیط یادگیری الکترونیکی پیشنهاد شد. 4 بعد این مدل به همراه مؤلفههای آنها عبارت بودند از «فرایند یاددهی-یادگیری» با مؤلفههای یادگیری فعال، نقش معلم، سبکهای یادگیری، انگیزش یادگیری، شیوههای ارزشیابی، «محتوای آموزش» با مؤلفههای تناسب محتوا، تولید محتوا، کیفیت محتوا، ارائه محتوا، «طراحی برنامه درسی» با مؤلفههای رویکرد سازندهگرایی، یادگیری مسأله محور، اجتماعی سازی فراگیران و «سطوح تعاملات» با مؤلفههای معلم-یادگیرنده، یادگیرنده-یادگیرند، معلم-والدین. اعتبارسنجی الگوی پیشنهادی با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری به کمک نرم افزار (Smart PLS) نشان داد که الگوی پیشنهادی از اعتبار لازم برخوردار است.نتیجهگیری: براساس نتایج پژوهش میتوان اظهار داشت که مدیریت محیط یادگیری الکترونیکی یک رویکرد کلگرایانه است که هدف آن شناسایی و طراحی راهبردهایی است که دستیابی به یادگیری فعال را برای فراگیران به ارمغان میآورد. ایجاد یک نظام مدیریتی یکپارچه و اثربخش در محیط یادگیری الکترونیکی میتواند به کارآمدتر کردن نظام آموزش الکترونیکی و شفاف ساختن فعالیتهای آن کمک کند. بهکارگیری سازوکارهای مناسب در مدیریت محیط یادگیری الکترونیکی از طریق مشخص کردن وضعیت موجود و مطلوب نظام آموزش الکترونیکی کمک میکند تا فرصتها و چالشهایی که این نظام با آن روبهرو است آشکار شده و زمینه برای اصلاح و بهبود روندهای موجود و ارتقا و تعالی وضعیتهای آتی نظام آموزش الکترونیکی فراهم شود.
مدیریت آموزشی
زهرا کاشانیها؛ فاطمه خالوندی
چکیده
پیشینه و اهداف: ازآنجاییکه دانشگاهها و مراکز آموزش عالی سرمایه انسانی مولد جامعه را تربیت میکنند، از جانب سیاستگذاران آموزشی و جامعه در قبال عملکرد، پاسخگویی، رسیدن به عدالت و تحول اجتماعی تحتفشار هستند. همین امر، موجب ضرورت بازسازی مفهوم جدیدی از رهبری و اخلاقی کردن آن است. آموزش عالی، نهاد مکمل آموزشهای عمومی نظاممند ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: ازآنجاییکه دانشگاهها و مراکز آموزش عالی سرمایه انسانی مولد جامعه را تربیت میکنند، از جانب سیاستگذاران آموزشی و جامعه در قبال عملکرد، پاسخگویی، رسیدن به عدالت و تحول اجتماعی تحتفشار هستند. همین امر، موجب ضرورت بازسازی مفهوم جدیدی از رهبری و اخلاقی کردن آن است. آموزش عالی، نهاد مکمل آموزشهای عمومی نظاممند ابتدایی و متوسطه و محصول تجدید حیات تمدنی است. آموزش عالی میتواند به توسعه زیرساختها و ساختارهای جامعه در همه ابعاد خدمت کرده و حفظ و پاسداری از دستاوردها و آرمانهای جامعه را تسهیل کند. نظام آموزش عالی بهواسطهی نقشی که در تربیت نیروی انسانی ماهر و متخصص موردنیاز بخشهای اقتصادی و اجتماعی ایفا میکند، از سهم و اهمیت قابلتوجهی در توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برخوردار است. آموزش عالی کارآمد موجب کارآمدی همه نهادها و سازمانهای جامعه شده و با توجه به محدودیت منابع، موجب افزایش بهرهوری و کار آیی افراد و سازمانها میشود؛ که عوامل مهمی همچون معنویت در محیط کار در کارکرد بهرهوری این نهاد میتوانند نقشآفرینی کنند.هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش پیشبینی کنندهی معنویتگرایی در اثربخشی رهبری در محیط کار دانشگاه است.روش ها: این پژوهش ازنظر هدف، یک تحقیق کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری دادهها، کمی به روش پیمایشی توصیفی میباشد. نمونه آماری به روش تصادفی طبقهای با استفاده از فرمول کوکران به تعداد 115 نفر از اعضای هیئتعلمی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی در سال تحصیلی 94-93 بودند. ابزار اندازهگیری پرسشنامه «معنویت در محیط کار» میلیمان و همکاران و پرسشنامه رامسدن با عنوان «اثربخشی رهبری» در گروههای آموزشی دانشگاه است. روایی صوری و محتوایی پرسشنامهها، توسط پنجتن از اساتید متخصص درزمینهٔ موضوع، تائید شد. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 22 بوده است. میزان آلفای کرونباخ برای تعیین پایایی ابزارها به ترتیب، .89 و .87 به دست آمد.یافتهها:یافتهها نشان داد که ضریب همبستگی معنویتگرایی در محیط کاربر اثربخشی رهبری با میزان .75 در سطح اطمینان 95% معنیدار است. همچنین، با توجه نتایج ضرایب استاندارد، کار معنادار و هم سویی باارزشها، به ترتیب.26 و .31 و در سطح اطمینان 95% معنیدار هستند؛ بر اساس نتایج حاصلشده، مؤلفهی هم سویی باارزشها بهتنهایی میتواند قویترین پیشبینی کنندهی اثربخشی رهبری مدیران در گروههای آموزشی باشد و 0.54 درصد از واریانس اثربخشی رهبری مدیران گروههای آموزشی را بهگونهای معنادار(.05 p < ) تبیین نمایند.نتیجهگیری: نتایج این پژوهش، گویای آن هستند که توجه به دو مؤلفه کار معنادار و همسویی باارزشها در محیط کار بهعنوان پیشبینی کننده اثربخشی رهبری میتوانند اثربخشی رهبری مدیران را در گروههای آموزشی بهبود ببخشند. بدین منظور، پیشنهاد میشود در سطح مسئولین وزارت تحقیقات و علوم و فناوری، در تدوین آییننامهها در راستای وظایف آموزشی و پژوهشی اساتید مواردی را لحاظ کنند. اولاً ازنظر مبانی ارزشی آن کار ارزشمند تلقی شود و ثانیه انتظارات موردنظر با ارزشهای معنوی همسویی و همخوانی داشته باشند تا بر همین اساس، تصمیمگیرندگان و سیاستگذاران دانشگاه با وضع راهبردها و اهداف کلان در اسناد بالادستی دانشگاه و همینطور تعریف عملیاتی آنها از طریق تدوین آییننامههای جدید در خصوص فعالیتهای آموزشی و پژوهشی برای تولید دانش اخلاق بنیان در میان اعضای هیئتعلمی جهت ایجاد احساس معناداری در کار به لحاظ ارزشی، اقدامات عملی انجام دهند.