مریم فلاحی؛ محمدرضا نیلی احمدآبادی؛ حمید رضا مقامی؛ اسماعیل زارعی زوارکی؛ علی دلاور
چکیده
پیشینه و اهداف: وزارت نفت در طول سالیان متمادی فعالیت خود در یکی از مهمترین صنایع کشوری تاکنون شیوههای مختلف آموزشی را اعم از الکترونیکی و غیرالکترونیکی امتحان کرده است و اساسا مقوله آموزش کارکنان در زمینههای تخصصی و عمومی در دستور کارش قرار داشته و دارد. از این حیث چنین سازمان بزرگی برای توسعه فردی و شغلی تمامی چند هزار کارکنانش ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: وزارت نفت در طول سالیان متمادی فعالیت خود در یکی از مهمترین صنایع کشوری تاکنون شیوههای مختلف آموزشی را اعم از الکترونیکی و غیرالکترونیکی امتحان کرده است و اساسا مقوله آموزش کارکنان در زمینههای تخصصی و عمومی در دستور کارش قرار داشته و دارد. از این حیث چنین سازمان بزرگی برای توسعه فردی و شغلی تمامی چند هزار کارکنانش برنامههای متفاوتی را بسته به اقتضای دوره و نوع آن برای افراد در سطوح متفاوت از کانال اداره آموزش و زیرمجموعه هایش به صورت حرفهای برگزار میکند و همواره به دنبال شیوههای نوین و کارآمد آموزشی و رفع اشکالات موجود در برنامههای کنونی خود از طریق بازخورد گرفتن و ارزیابی میباشد. بنابراین محقق بر آن است که چگونگی طراحی الگوی منتورینگ الکترونیکی به منظور بهبود عملکرد کارکنان را در شرکت پالایش نفت تهران مورد کندوکاو قرار دهد. بنابراین و با توجه به موارد گفته شده در پژوهش حاضر به دنبال دست یافتن به الگویی جهت طراحی دورهای بر پایه منتورینگ الکترونیکی به منظور بهبود عملکرد کارکنان شرکت پالایش نفت تهران بوده و در پی پاسخگویی به این پرسش میباشد که الگوی منتورینگ الکترونیکی مناسب به منظور بهبود عملکرد کارکنان از چه مولفههایی تشکیل شده است؟روشها: در این پژوهش از چارچوب رویکرد کیفی با روش تحلیل محتوا و تحلیل مضمون استفاده شده است. جامعه مورد پژوهش شامل کلیه مقالات، منابع مکتوب، پایاننامهها و اسناد موجود در پایگاههای اطلاعاتی مختلف و کلیه اساتید و متخصصان آشنا به حوزه منتورینگ، متخصصان آموزش در حوزه صنعت میباشد و جهت نمونهگیری از روش نمونهگیری هدفمند از نوع ملاکی استفاده شد. جهت جمعآوری اطلاعات ابتدا الگوی منتورینگ و سپس پرسشنامه محققساخته برای اندازهگیری متغیر بهبود عملکرد کارکنان طراحی شد. از روش تحلیل محتوای کیفی، از نوع استقرایی و تحلیل مضمون برای جمعآوری دادهها استفاده شد. بدین صورت که ابتدا مبانی نظری منتورینگ به صورت عمیق مورد مطالعه قرار گرفت و همچنین مصاحبه نیمهساختارمند از۱۵ نفر از متخصصان حوزه آموزش و منتورینگ به عمل آمد و درنهایت منجر به طراحی الگو شد.یافتهها: پس از مصاحبه اولیه با صاحبنظران و تحلیل مضمون مصاحبه، کدگذاری سهمرحلهای انجام گرفت. سپس دادههای جمعآوریشده با استفاده از نرمافزار MAXQDA مورد تحلیل قرار گرفت. در طراحی پرسشنامه محققساخته نیز، ابتدا مبانی نظری و ادبیات پژوهشی بهبود عملکرد کارکنان به صورت دقیق مطالعه شد و براساس آن سؤالات مصاحبۀ نیمهساختارمند و در نهایت پرسشنامه محققساخته برای اندازهگیری بهبود عملکرد کارکنان با کمک متخصصین و کارشناسان طراحی شد.نتیجهگیری: در پایان مولفههایی از این قرار استخراج و در طراحی الگوی منتورینگ الکترونیکی مورد استفاده قرار گرفت: ویژگیهای منتور (مربی)، شایستگیهای مربی (شایستگیهای مدیریتی، شایستگیهای یادگیری مربی، شایستگیهای ارتباطی مربی، شایستگیهای تخصصی مربی، شایستگیهای بینفرهنگی مربی، مهارتهای نرم مربی، تعاملات الکترونیکی در منتورینگ، بازخورد الکترونیکی در منتورینگ، ارزیابی الکترونیکی در منتورینگ، زیرساختهای فناوری در منتورینگ الکترونیکی، شایستگیهای منتی در منتورنیگ الکترونیکی. در نهایت پیشنهاد میشود به طراحی الگوی منتورینگ الکترونیکی در ارگانها و صنایع دیگر و همچنین در سیار متغیرهای کارکنان پرداخته شود. همچنین طراحی الگوی منتورینگ تلفیقی در ارگانها و صنایع انجام شود. کارگاههای آموزشی به منظور پرورش و تربیت مربی برگزار شود. پست سازمانی مربی بخاطر حساسیت بالای کاری آنها تعیین و انتصاب شود. منتی پس از گذران دورههای منتورینگ ارتقا یابد.
محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
ویسعلی بخشی خیلگاوانی؛ خدیجه علی آبادی؛ محمدرضا نیلی احمدآبادی؛ صمد برزویان؛ علی دلاور
چکیده
پیشینه و اهداف: در سالهای اخیر، ظهور فناوری اطلاعات و ارتباطات دنیای آموزش را تحت تأثیر قرار داده است. چنانکه به اذعان برخی صاحبنظران روشها، الگوها و نظریههای قبلی یادگیری و آموزش قادر به تبیین یادگیری و آموزش در این عصر نیستند. نظریه ارتباطگرایی، از جمله نظریههای جدید عصر دیجیتال است که تلاش میکند با نگاهی متفاوت به ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در سالهای اخیر، ظهور فناوری اطلاعات و ارتباطات دنیای آموزش را تحت تأثیر قرار داده است. چنانکه به اذعان برخی صاحبنظران روشها، الگوها و نظریههای قبلی یادگیری و آموزش قادر به تبیین یادگیری و آموزش در این عصر نیستند. نظریه ارتباطگرایی، از جمله نظریههای جدید عصر دیجیتال است که تلاش میکند با نگاهی متفاوت به تبیین امر یادگیری بپردازد. هدف این تحقیق، اکتشاف عناصر یک الگوی آموزشی مناسب محیط، مبتنی بر ارتباطگرایی در آموزش و یادگیری است.روشها: تحقیق از نظر پارادایمی، کیفی و در بین انواع این نوع تحقیقات، تحلیل محتوای کیفی بود. جامعه تحقیق شامل مقالات علمی و پژوهشی مرتبط با آموزش و یادگیری ارتباطگرایی 10 سال اخیر( ابتدای2013 تا انتهای 2022) موجود در 4 بانک اطلاعاتی خارجی(1) اریک(ERIC)، (2) امرالد اینسایت(Emeraldinsight)، (3) اسپرینگر(Springer)، (4) ساینس دایرکت(ScienceDirect) با کلید واژههای مشخص، به تعداد 592 اثر بود که بعد از بررسی اولیه، چکیده و متن کامل در دو مرحله و حذف موارد نامرتبط، به تعداد 194مقاله تقلیل یافت. بعد از تنظیم مقالات باقیمانده و به شیوه نمونهگیری هدفمند، از بین این مقالات 28 اثر مورد تحلیل قرار گرفت و به علت تکراری بودن کدهای بهدست آمده و نیل به اشباع نظری، تحلیل باقی مانده مقالات جامعه مورد مطالعه، متوقف گردید. برای تحلیل متون، از کدگذاری آزاد با رویکرد استقرایی استفاده شد.یافتهها: از محتوای آثار مورد تحلیل، برای یک محیط یادگیری ارتباطگرا، سه لایه به نام «بنیانهای نظری و فناورانه»، «اصول و مفروضههای ارتباطگرایی» و «شبکههای یادگیری» بهعنوان مؤلفههای اصلی استخراج شد. لایه اول شامل 14 نظریه، رویکرد، جنبش و تحولات فناورانه بهعنوان زیرمؤلفه بود. هر یک از این نظریهها، جنبشها و رویکردها با اصول و مفروضههای خود دارای نفوذ مستقیم و غیرمستقیم بر لایههای بعدی هستند. لایه دوم به اصول، ویژگیها و مفروضههای کلی و اختصاصی درباره پدیدههای دانش، یادگیری و شبکه مرتبط بوده و زیر مؤلفههای آن، حاوی حقایقی هستند که لایه اجرایی محیط ارتباطگرا را به شدت متأثر ساخته و محیط یادگیری طراحی شده بر اساس این نظریه را از سایر نظریهها متمایز میسازد. در این لایه، چهار زیر مؤلفه با عناوین(1) اصول ارتباطگرایی زیمنس و دیگران، (2) مفروضههای ارتباطگرایی درباره یادگیری، (3) مفروضههای ارتباطگرایی درباره دانش، (4) ویژگیها و اصول شبکه/ محیط یادگیری نیز مشخص شد. در لایه سوم، شبکهها قرار گرفتهاند که هر شبکه، دارای 9 زیر مؤلفه به نام (1) انواع تکالیف، اقدامات و فعالیتهای یادگیری( به 6 شکل همپوشان همکاری، تعامل، ارزشیابی، ارتباط برقرار کردن، درگیر شدن و مشارکت کردن) (2) نقش معلم (3) نقش دانشآموز (4) مکان/ محل یادگیری (5) مراحل/ گامهای یادگیری (6) سطوح یادگیری (7) مهارتهای مورد نیاز (8) مواد/ منابع/ ضمائم/ رسانهها یا گرههای یادگیری (9) ساخت شبکههای جدید است.نتیجهگیری: نتایج تحقیق نشان داد که محیط یادگیری ارتباطگرا یک محیط باز، غیرهدفمند، آشوبی و فاقد چارچوب سازمان یافته و عناصر ثابت است. محیط عملیاتی یادگیری ارتباطگرا، متأثر از دو سطح نظری و مفروضههای اساسی بعنوان لایه است. نظریهها، بعنوان لایه اول، بنیانهای نظری و فناورانه ارتباطگرایی است که مانند یک چتر بر دو لایه دیگر تسلط دارند و تعیینکننده مفروضهها و فعالیتهای این محیط هستند. مفروضهها و اصول ارتباطگرایی که بعنوان لایه دوم این محیط تلقی میشوند، لایه سوم را تحت تأثیر قرار داده و چارچوب و انواع فعالیتهای علمیاتی این محیط را تعیین میکنند. در لایه سوم نیز، مؤلفههای اصلی یادگیری و چگونگی وقوع این مهم دیده شده است. زیر مؤلفههای لایه سوم یعنی شبکه، عناصر حداکثری اکتشافی برای یک شبکه یادگیری بوده و ممکن است تعداد آنها در شبکههای مختلف کاهش پیدا کند.
یادگیری الکترونیکی
سمانه عبدلی؛ محمدرضا نیلی احمدآبادی؛ هاشم فردانش؛ محمد عسگری
چکیده
پیشینه و اهداف: سیستمهای مدیریت یادگیری یکی از مهمترین بسترهای آموزش مجازی هستند و قابلیت استفاده، مهمترین ویژگی تعیینکننده کیفیت آنهاست. در تحقیقات انجامشده، عوامل مختلفی بهعنوان عوامل مؤثر بر قابلیت استفاده سیستمهای مدیریت یادگیری مطرح شده است؛ اما وجود کاستیها در زمینه قابلیت استفاده این سیستمها و تعیین عوامل ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: سیستمهای مدیریت یادگیری یکی از مهمترین بسترهای آموزش مجازی هستند و قابلیت استفاده، مهمترین ویژگی تعیینکننده کیفیت آنهاست. در تحقیقات انجامشده، عوامل مختلفی بهعنوان عوامل مؤثر بر قابلیت استفاده سیستمهای مدیریت یادگیری مطرح شده است؛ اما وجود کاستیها در زمینه قابلیت استفاده این سیستمها و تعیین عوامل اثرگذار بر آن بهصورت یک نقشه راهنمای جامع و کاربردی که براساس آن بتوان قابلیت استفاده سیستم مدیریت یادگیری را ارزیابی کرده و بهبود بخشید، چالش مؤسسات آموزشی مختلف در آموزش مجازی است. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر، استخراج مهمترین عوامل اثرگذار بر قابلیت استفاده و سپس ارائه این عوامل در قالب یک چارچوب جامع و کاربردی است.روشها: در پژوهش حاضر از روش کیفی و رویکرد فراترکیب استفاده شد. براساس مراحل رویکرد فراترکیب، بعد از بیان سؤال و اهداف تحقیق، از روش مرور نظاممند تحقیقات برای جستجوی گزارشهای تحقیقاتی در حوزه قابلیت استفاده سیستمهای مدیریت یادگیری که جامعه آماری این پژوهش بودند، استفاده کردیم و نمونه یعنی اسناد موجود در پایگاههای اطلاعاتی Scopus و Web of Science، از طریق نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. سپس، کیفیت منابع تحقیقاتی از طریق ارزیابی منفرد و ارزیابی تطبیقی مورد بررسی قرار گرفت. یافتههای حاصل از تحقیقات طبقهبندی شدند؛ این یافتهها با رویکرد تحلیل طبقهبندی ترکیب شدند و در نهایت برای بررسی اعتبار یافتهها از روشهای مسیر حسابرسی، اعتبار توافقی و بررسی متخصصان همتا استفاده شد.یافتهها: یافتههای حاصل از این پژوهش، شامل عوامل قابلیت استفاده سیستمهای مدیریت یادگیری و ارائه این عوامل در قالب یک چارچوب است. در این چارچوب، عوامل براساس متولیان هر عامل، دستهبندی شد. عوامل شامل پیمایش، طراحی بصری، قابلیت یادگیری و قابلیت بهیادسپاری، کارایی، قابلیت دسترسی، رفع خطاها، حریم خصوصی و امنیت، سهولت استفاده، مسائل اخلاقی و انطباق در حوزه وظایف متخصصان فناوری اطلاعات و عوامل محتوا، دانش مدرس و جهتگیری یادگیری در حوزه وظایف مدرسان/طراحان آموزشی میشود. عواملی که هم متخصصان فناوری اطلاعات و هم مدرسان/طراحان آموزشی متولی آن هستند، عبارتند از تعامل، سنجش و بازخورد، کمک و مستندسازی، سودمندی و رضایت و لذت.نتیجهگیری: براساس نتایج این پژوهش، با در نظر گرفتن عوامل قابلیت استفاده در طراحی و ارزیابی سیستمهای مدیریت یادگیری، میتوان کارایی و اثربخشی این بسترها در آموزش مجازی و در نهایت میزان رضایت یادگیرندگان را افزایش داد. نتایج این پژوهش، ضمن غنی کردن ادبیات تحقیق در حوزه قابلیت استفاده سیستمهای مدیریت یادگیری، کمک میکند این سیستمها بهطور کارآمد، اثربخش و رضایتبخش مورد استفاده یادگیرندگان و مدرسان قرار گیرند. نتایج این پژوهش همچنین به توسعهدهندگان سیستم، طراحان آموزشی و ارزیابان کمک میکند که با طراحی و ارزیابی سیستمهای مدیریت یادگیری براساس چارچوب ارائه شده در این تحقیق، رویکرد مؤثرتری را برای بهبود قابلیت استفاده سیستم اتخاذ کنند. زمانبر بودن تست قابلیت استفاده سیستمهای مدیریت یادگیری مورد استفاده در دانشگاههای کشور ایران براساس چارچوب پیشنهادی، یکی از محدودیتهای پژوهش حاضر بود که محققان دیگر در پژوهشهای آینده میتوانند بر انجام این تست متمرکز شوند. همچنین پیشنهاد میشود تحقیقات آینده علاوه بر پایگاههای اطلاعاتی Scopus و Web of Science که در این تحقیق بهعنوان منابع گزارشهای تحقیقاتی انتخاب شده است، منابع موجود در پایگاههای اطلاعاتی دیگر مانند ERIC و Google Scholar را نیز در نظر بگیرند. افزایش تعداد بررسیکنندگان مقالات در بخش مرور نظاممند تحقیقات و افزایش تعداد ارزیابان منابع تحقیقاتی در مرحله ارزیابی کیفیت منابع و اعتباریابی یافتهها در تحقیقات آینده نیز تعمیم نتایج را قابلاعتمادتر میکند. در نهایت، استفاده از روشهای تحقیق کمّی و نیز ارزیابی اکتشافی عوامل قابلیت استفاده، میتواند مکمل این پژوهش کیفی باشد.
فناوری های آموزشی نوظهور
زینب رشیدی؛ محمدرضا نیلی احمدآبادی؛ اسماعیل زارعی زوارکی؛ علی دلاور
چکیده
پیشینه و اهداف: معلمان یکی از مهمترین و حیاتیترین عناصر آموزش مجازی ضمن خدمت محسوب میشوند و پشتیبانی از آنها یکی از وظایف مدیریتی و یکی از عناصر اساسی در نظام آموزش مجازی است. پشتیبانی از معلمان در محیط یادگیری مجازی یکی از عوامل کلیدی موفقیت و توسعه نظام آموزش مجازی است که چنانچه بهطور مستمر فراهم نباشد؛ موجب هدر رفت سرمایه ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: معلمان یکی از مهمترین و حیاتیترین عناصر آموزش مجازی ضمن خدمت محسوب میشوند و پشتیبانی از آنها یکی از وظایف مدیریتی و یکی از عناصر اساسی در نظام آموزش مجازی است. پشتیبانی از معلمان در محیط یادگیری مجازی یکی از عوامل کلیدی موفقیت و توسعه نظام آموزش مجازی است که چنانچه بهطور مستمر فراهم نباشد؛ موجب هدر رفت سرمایه و سلب انگیزه برای ماندگاری در محیط یادگیری مجازی میشود. پشتیبانی از معلمان دارای حیطههای مختلفی است که از جمله آنها میتوان به پشتیبانی آموزشی اشاره کرد. در آموزش مجازی ضمن خدمت معلمان، پشتیبانی آموزشی بر دیگر حیطههای مختلف پشتیبانی اولویت دارد و دارای اهمیت بیشتری است. پشتیبانی آموزشی از مؤلفههای اصلی مؤثر بر اثربخشی آموزش مجازی ضمن خدمت بهشمار میرود. داربستسازی پویای رایانهای یکی از اشکال پشتیبانی آموزشی است که بهصورت شخصیسازی شده از یادگیرندگان پشتیبانی میکند. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر داربستسازی پویای رایانهای بر اثربخشی آموزش ضمن خدمت مجازی معلمان بود.روشها: این پژوهش به روش شبهآزمایشی و با استفاده از طرح پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را معلمان ابتدایی در سال تحصیلی 1401-1402 تشکیل میدادند که متقاضی شرکت در آموزش ضمن خدمت مجازی بودند. بهصورت در دسترس 30 معلم ابتدایی بهعنوان نمونه جهت شرکت در پژوهش انتخاب شدند که بهصورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته ارزشیابی آموزش ضمن خدمت مجازی معلمان براساس الگوی توسعه یافته رودریک سیمز بود. این الگو دارای 11 مؤلفه شامل اهداف آموزشی، محتوا، طراحی و واسط کاربری، تعامل، ارزشیابی، خدمات پشتیبانی، کیفیت پیامدها، سازماندهی، مدیریت، فناوری آموزشی و اخلاق فناوری اطلاعات و ارتباطات است. روایی پرسشنامه توسط متخصصان مورد تأیید قرار گرفت. همچنین پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ 82/0 بهدست آمد. گروه آزمایش داربستسازی پویای رایانهای را طی آموزش مجازی ضمن خدمت دریافت کرد؛ ولی آموزش ضمن خدمت مجازی به روش متداول به گروه کنترل ارائه شد. برای تحلیل دادهها از شاخصهای آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و در بخش آمار استنباطی از تحلیل کواریانس استفاده شد.یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش از طریق داربستسازی پویای رایانهای بر اثربخشی آموزش ضمن خدمت مجازی معلمان مؤثر است. همچنین داربستسازی پویای رایانهای در هریک از مؤلفههای اثربخشی آموزش مجازی ضمن خدمت معلمان شامل سازماندهی و مدیریت، فناوری آموزشی، اهداف آموزشی، محتوا، طراحی و واسط کاربری، اخلاق فناوری اطلاعات و ارتباطات، تعامل با واسط کاربری، ارزشیابی، خدمات پشتیبانی و کیفیت پیامدها تأثیر معناداری دارد.نتیجهگیری: در آموزش مجازی ضمن خدمت داربستسازی پویای رایانهای میتواند کمک و راهنمایی مورد نیاز معلمان را ارائه داده و منجر به تسلط در یادگیری شود و به معلمان کمک میکند نقش فعالی در آموزش داشته باشند. صرف نظر از این، استفاده از ابزارهای مبتنی بر وب و فناوریها تا زمانی که بتوانند عملکرد یادگیرندگان را در یادگیری تسهیل کنند، و بر اثربخشی آموزش مؤثر باشند، در مطالعات مورد تأکید است. از اینرو با توجه به مزایای داربستسازی پویای رایانهای پیشنهاد میشود دستاندرکاران آموزش ضمن خدمت مجازی معلمان طراحی و توسعه داربستسازی پویای رایانهای را در دستور کار خود قرار دهند.
آموزش الکترونیکی- مجازی
خدیجه علی آبادی؛ علی دلاور؛ محمدرضا نیلی احمد آبادی؛ مریم ایزی
چکیده
پیشینه و اهداف: نظام آموزشی، در هر دههای با مخاطبان خاص خود به عنوان یادگیرنده مواجه است که این دانشجویان دارای ویژگیها، نیازها، علایق و ترجیحات آموزشی خاصی هستند که به نحو قابل ملاحظهای سیاستها، کمیت و کیفیت خدمات نظام آموزشی را تحت تأثیر خود قرار میدهد. ظهور پدیده نسلی در مباحث و گفتمانهای عمومی دانشگاهی با مضامینی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: نظام آموزشی، در هر دههای با مخاطبان خاص خود به عنوان یادگیرنده مواجه است که این دانشجویان دارای ویژگیها، نیازها، علایق و ترجیحات آموزشی خاصی هستند که به نحو قابل ملاحظهای سیاستها، کمیت و کیفیت خدمات نظام آموزشی را تحت تأثیر خود قرار میدهد. ظهور پدیده نسلی در مباحث و گفتمانهای عمومی دانشگاهی با مضامینی چون، «دانشجوهای این دوره و زمانه» و مباحثی از این قبیل مطرح میشود که دانشجویان دوره حاضر نسبت به زمان گذشته چه تفاوتهایی دارند و اغلب در مورد تفاوتهای انگیزشی، پشتکار علمی، علایق تحصیلی و اخلاق آکادمیک دانشجویان، مباحثی مطرح میشود. از مبحث مربوط به تفاوتهای یادگیرندگان یک دوره نسبت به دوره دیگر، تحت عنوان شکاف نسلی یاد میشود. مباحث نسلی یکی از مباحث بسیار مهم در حوزه نظام آموزشی به ویژه نظام آموزش عالی است. در سالهای آغازین قرن 21، در مورد نسل جدیدی که وارد دانشگاهها میشوند نظریههایی مطرح شد و آن اینکه این یادگیرندگان به دلیل تولد و رشد در عصر فناوری، دارای ویژگیهای خاصی هستند که به این نسل، برچسبهایی چون بومیان دیجیتال، هزاره گرایان، نسل شبکه، دیجیتالوند، نسل وای و یادگیرنده دیجیتال زده شده است. پژوهش حاضر در صدد اعتباریابی مقیاس سنجش ویژگیهای بومیان دیجیتال بود.روشها: با توجه به مساله اعتباریابی در نسخههای الکترونیکی، دو نسخه الکترونیکی و چاپی این مقیاس با استفاده از روش تحقیق توصیفی-پیمایشی و نمونهگیری خوشهای در نمونهای 374 نفری از دانشجویان نیمسال دوم تا سوم دانشگاه بیرجند اجرا شد. جامعه پژوهش حاضر 7320 دانشجوی کارشناسی دانشگاه بیرجند بودند که در سال تحصیلی 97-96 مشغول به تحصیل بودند. تعداد نمونه پژوهش حاضر بر اساس جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان و با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای از 10 دانشکده دانشگاه بیرجند انتخاب شدند. روش نمونهگیری به گونهای بود که در هر دانشکده یک کلاس به طور تصادفی انتخاب شد و پس از هماهنگی با استاد به کلاس مذکور مراجعه و به طور تصادفی حدود 50 درصد از جمعیت کلاس به صورت الکترونیکی و 50 درصد دیگر به طور چاپی مقیاس سنجش بومیان دیجیتال را تکمیل کردند.یافتهها: نتایج تحلیل عاملی اکتشافی با تحلیل مؤلفههای اصلی نشان داد، هر دو نسخه الکترونیکی و چاپی از روایی و پایایی مطلوب برخوردارند. این مقیاس چهار ویژگی 1) رشد با فناوری؛ 2) اتکاء بر تصویر در ارتباطات؛ 3) چندکارگی و 4) بازخورد سریع را برای بومیان دیجیتال شناسایی کرد. نسخه الکترونیکی 71/65 درصد و نسخه چاپی 43/62 درصد از تغییرات سازه بومیان دیجیتال را تبیین میکرد. پایایی کل ابزار برای نسخه الکترونیکی (0.89=a) و نسخه چاپی (0.91= a) به دست آمد. هر چهار مؤلفه شناسایی شده از پایایی مطلوب در هر دو نسخه چاپی و الکترونیکی برخوردار بودند.نتیجهگیری: مقایسه شاخصهای روانسنجی دو قالب الکترونیکی و چاپی در پژوهش حاضر تفاوت قابل ملاحظهای در هر دو نسخه نشان نداد. به توجه به یافتههای پژوهش که روایی سازه و پایایی این مقیاس را مورد تأیید قرار داده است، میتوان این ابزار را در پژوهشهای آتی برای اهداف سنجش ویژگیهای بومیان دیجیتال در فرهنگ ایران و در سطح جامعه دانشگاهی استفاده کرد، هر چند در مقاطع پیش از دانشگاه نیازمند پژوهش بیشتر است. استفاده دیگر اینکه، این ابزار میتواند، برای مقاصد طراحی آموزشی و تدریس توسط طراحان آموزشی بکار رود و برای انطباق آموزش با ویژگیهای این نسل استفاده شود. علیرغم روایی و پایایی مطلوب ابزار در جامعه این پژوهش، توصیه میشود در پژوهشهای آتی، با توجه به یافتهها و مؤلفههای پژوهش حاضر و با استفاده از نظریههای نسلی در ایران و همچنین با در نظر گرفتن ویژگیهای خاص جامعه ایرانی، ابزار جدید طراحی و اعتبار یابی شود.
یادگیری سیار
سونیا موسی رمضانی؛ اسماعیل زارعی زوارکی؛ محمدرضا نیلی احمد آبادی؛ علی دلاور؛ مهران فرج اللهی
چکیده
پیشینه و اهداف: یادگیری سیار یکی از زیرمجموعههای یادگیری الکترونیک محسوب میشود و محورِ آن استفاده از ابزارهای قابل حمل در یادگیری است. این شیوه از یادگیری امکان یادگیری فارغ از زمان و مکان را فراهم میآورد. در یادگیریسیار دانشآموزان قادر به یادگیری از منابع گوناگون در سرتاسر دنیا هستند. این غنیسازی سبب یادگیری موثر و معنادار ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: یادگیری سیار یکی از زیرمجموعههای یادگیری الکترونیک محسوب میشود و محورِ آن استفاده از ابزارهای قابل حمل در یادگیری است. این شیوه از یادگیری امکان یادگیری فارغ از زمان و مکان را فراهم میآورد. در یادگیریسیار دانشآموزان قادر به یادگیری از منابع گوناگون در سرتاسر دنیا هستند. این غنیسازی سبب یادگیری موثر و معنادار میگردد. علاوه بر آن، یادگیرندگان در این محیط میتوانند محیط آموزشی خود را تغییر داده و از تجربههای آموزشی گوناگون استفاده کنند. نقش فرایندهای اجتماعی (ارتباطات) و مدیریتی (مهارت تدریس و کلاسداری) نیز در این زمینه حایز اهمیت است. هدف از انجام این تحقیق بررسی تاثیر کاربرد الگویِ آموزش مبتنی بر محیطهای یادگیری سیار بر حضور اجتماعی و حضور تدریس دانشآموزان مدارس هوشمند در درس ریاضی بوده است.روش ها: در این پژوهش از روش تحقیق ترکیبی استفاده شد. در قسمت تحقیق کمی از روش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه دانشآموزانی هستند که در شهر تهران در مدارس هوشمند مشغول به تحصیل هستند. جهت گزینش حجم نمونه مورد نظر با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای از میان مدارس هوشمند شهر تهران، یک مدرسه انتخاب و سرانجام 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. جهت بررسی فرضیههای اول و دوم تحقیق از تجزیه و تحلیل کواریانس چندمتغیره استفاده شد.یافتهها: نتایج حاکی از آن بود که کاربرد این الگو بر تمام اَبعاد حضور اجتماعی و حضور تدریس در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل (در پسآزمون) موثر بوده است.نتیجهگیری: پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر کاربرد الگوی آموزش مبتنی بر محیطهای یادگیری سیار بر حضوراجتماعی و حضورتدریس یادگیرندگان مدارس هوشمند در درس ریاضی انجام گرفت و نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادههای تحقیق حاکی از آن است که کاربرد الگوی آموزش مبتنی بر محیطهای یادگیری سیار بر حضوراجتماعی و حضورتدریس یادگیرندگان مدارس هوشمند در درس ریاضی تاثیر مثبت دارد. دانشآموزانی که در محیط سیستم مدیریت یادگیری سیار قرار داشتند، نمرات بالاتری از گروه دیگر که تحت آموزش در محیط سنتی بودند، کسب نمودند. این امر بیانگر موثر بودن محیط طراحی شده برای یادگیری سیار در میزان حضور اجتماعی و تدریس است.