آموزش فنی حرفه ای
ابوالفضل غفاری؛ محمد رضا آهنچیان؛ علی اصغر خلاقی؛ مهدی نادری
چکیده
پیشینه و اهداف: با وجود آن که در تاریخ آموزش و پرورش کشور به موضوع تربیت حرفهای توجه شده است، درباره فلسفه تربیت حرفهای به سند علمی معتبری برخورد نمیکنیم. به عبارت دیگر بررسی شواهد اولیه نشان داد که فلسفه تربیت حرفهای در ایران به اندازه ارزش و حساسیتی که دارد مورد توجه قرار نگرفته است. برای مثال در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: با وجود آن که در تاریخ آموزش و پرورش کشور به موضوع تربیت حرفهای توجه شده است، درباره فلسفه تربیت حرفهای به سند علمی معتبری برخورد نمیکنیم. به عبارت دیگر بررسی شواهد اولیه نشان داد که فلسفه تربیت حرفهای در ایران به اندازه ارزش و حساسیتی که دارد مورد توجه قرار نگرفته است. برای مثال در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش صرفاً به طور کلی توجه به تربیت حرفهای را مهم شمرده است. در یک نگاه کلی شاهد آن هستیم که در دورههای زمانی مختلف با تصمیمات لحظهای مسئولان، تربیت حرفهای فراز و نشیب های فراوانی داشته است. در این فراز و نشیبهای عمدتاً بدون پشتوانه منطقی، گاه نظام تربیت حرفهای با انتقادات تندی نیز از سوی برخی از صاحب نظران تعلیم و تربیت کشور مواجه شده است، از آنجا که روشن نبودن فلسفه تربیت و ابعاد مختلف آن، از جمله تربیت حرفهای، یک خلاء در هر نظام آموزشی محسوب میشود، هدف این مقاله، شناخت فلسفه تربیت حرفهای و تبیین سیر تحول آن در ایران معاصر (از زمان تأسیس دارالفنون، تاکنون) است. روشها: جهت رسیدن به این هدف، محقق سعی نموده تا با رویکرد فلسفی و با روش تحلیلی استدلالی سیر تحول فلسفه تربیت حرفهای در ایران معاصر را مورد بررسی قرار داده تا ضمن بیان چالشها و مسائل موجود به ارائه پیشنهادهای لازم در این خصوص بپردازد. برای تحقق این هدف، با بهرهگیری از روش تحلیل اسنادی، اسناد آموزش و پرورش مورد مطالعه قرار گرفته است. یافتهها: بررسی مبانی فلسفی نظام آموزشی قبل و بعد از تأسیس جمهوری اسلامی ایران نشان میدهد که روح حاکم بر فلسفه تربیت حرفهای در نظام آموزشی ایران، متأثر از چند مشرب فلسفی شامل مکاتب، رئالیسم، پراگماتیسم، لیبرالیسم و ناتورالیسم و سودگرایی است که در برخی از مبانی ارزششناختی و معرفت شناختی، با فلسفه تربیتی اسلامی تفاوت دارند. نتیجهگیری: به طور خلاصه بررسی مبانی فلسفی نظام آموزشی جمهوری اسلامی ایران نشان میدهد که روح حاکم بر فلسفه تربیت حرفهای در نظام آموزشی ایران، متأثر از چند مشرب فلسفی است که در برخی از مبانی ارزششناختی و معرفت شناختی، با فلسفه تربیتی اسلامی تفاوت دارند. عمدهترین این مکاتب، عملگرایی، لیبرالیسم و سودگرایی بوده است. بنابراین چنین استنباط میشود که برنامه ریزی و اجرای برنامههای تربیت حرفهای با کاستیهای فراوان همراه بوده است و با تداوم این وضع نمیتوان به موفقیت این برنامهها در آینده امید بست. چون هر نظام تربیت حرفهای نیازمند فلسفهای است تا به کمک آن به سؤالاتی در زمینه چیستی و چرایی تربیت حرفهای پاسخهای اساسی و بنیادین بدهد. بر اساس پیش فرض مطالعه حاضر، تربیت حرفهای کارآمد یکی از بنیادیترین راهها برای تحقق برخی هدفهای هر نظام آموزشی است، و داشتن فلسفه روشن و چارچوب نظری معین برای تربیت حرفهای، یکی از نخستین اقدامات بنیادی در تحقق هدف تربیت حرفهای کارآمد است. همان طور که در این پژوهش بیان شد، و مرور پیشینه نظری و عملی پژوهش در ایران نیز نشان میدهد، نظام آموزشی کشور به طور مشخص فاقد فلسفه اعلام شده تربیت حرفهای بوده است. روشن نبودن فلسفه تربیت حرفهای، یک خلاء در هر نظام آموزشی محسوب میشود. روشن است که دارا بودن پشتوانه فلسفی به تنهایی کافی نیست، بلکه ثبات و سیاستهای مالی دولتی نیز می تواند به موفقیت طرح های تربیت حرفهای کمک نماید.
برنامه ریزی درسی
اسکندر فتحی آذر؛ غلامحسین میکائیلو؛ یوسف ادیب؛ علی اصغر خلاقی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین ویژگی های مطلوب برنامه درسی آموزش همراه با تولید در رشته خیاطی شاخه کاردانش صورت پذیرفته است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و به روش توصیفی–پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری شامل کل هنرآموزان رشته خیاطی شاخه کاردانش کشور بوده که از مجموع 1720 هنرآموز رشته خیاطی، مطابق با فرمول کوکران 314 نفر به شیوه تصادفی طبقه ای ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تعیین ویژگی های مطلوب برنامه درسی آموزش همراه با تولید در رشته خیاطی شاخه کاردانش صورت پذیرفته است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و به روش توصیفی–پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری شامل کل هنرآموزان رشته خیاطی شاخه کاردانش کشور بوده که از مجموع 1720 هنرآموز رشته خیاطی، مطابق با فرمول کوکران 314 نفر به شیوه تصادفی طبقه ای انتخاب شدند.جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید، که روایی آن توسط متخصصان برنامه ریزی درسی و آموزشی و هنرآموزان خیاطی تائید و پایایی آن نیز از طریق محاسبه آلفای کرانباخ 845/. به دست آمد. نتیجه پژوهش نشان داد که در تعیین ویژگی های مطلوب برنامه درسی آموزش همراه با تولید باید علاوه بر ویژگی های لازم برای عناصر برنامه درسی از قبیل؛ اهداف، محتوا، روش های یاددهی-یادگیری، ارزشیابی، زمان، مکان و گروه بندی به برخی ویژگی های مولفه های مربوط به این الگو از قبیل؛ میزان تولید، نحوه تامین هزینه، نحوه خرید مواد اولیه و فروش محصولات و شایستگی های غیر فنی نیز توجه شود.
فناوری آموزش- دوره متوسطه
حسین رنگ آور؛ علی اصغر خلاقی؛ علی نصری فخر داود
چکیده
زش اصولی و مناسب و توأم کردن علم و فن در هنرستانهای کشور در شکوفایی صنعت و ایجاد اشتغال نقش اساسی دارد. در این خصوص تطابق محتوای آموزشی دروس فنی با نیازهای صنعت امری ضروری به نظر میرسد. در این پژوهش انطباق محتوای آموزش دروس تخصصی رشته کابینتسازی چوبی هنرستانهای کاردانش با نیازهای صنعت موردبررسی قرار گرفت. برای این منظور پنج ...
بیشتر
زش اصولی و مناسب و توأم کردن علم و فن در هنرستانهای کشور در شکوفایی صنعت و ایجاد اشتغال نقش اساسی دارد. در این خصوص تطابق محتوای آموزشی دروس فنی با نیازهای صنعت امری ضروری به نظر میرسد. در این پژوهش انطباق محتوای آموزش دروس تخصصی رشته کابینتسازی چوبی هنرستانهای کاردانش با نیازهای صنعت موردبررسی قرار گرفت. برای این منظور پنج درس مهم تخصصی شامل«رسم فنی کابینت چوبی»، «ساخت کابینت چوبی»، «فرآیند اجرای پروژه»، «تکنولوژی فرآوردههای چوبی» و «ماشینهای سیار و ثابت» جهت بررسی انتخاب شد. جامعة آماری این پژوهش، هنرآموزان هنرستانهای کاردانش مجری رشتة کابینتسازی چوبی و صنعتگران فرآوردههای چوب در استان خراسان رضوی بود. برای گردآوری دادهها از ابزار پرسشنامة محققساخته استفاده شد. تعداد 50 پرسشنامه محققساخته به روش سرشماری بین هنرآموزان و تعداد 250 پرسشنامه محققساخته به روش تصادفی ساده بین صنعتگران توزیع شد. دادهها در دو سطح توصیفی و استنباطی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش، حاکی از این بود که بهطورکلی بین محتوای دروس تخصصی رشتة کابینتسازی چوبی هنرستانهای کاردانش با نیازهای صنعت چوب ازنظر صنعتگران و هنرآموزان بیشتر از حد متوسط انطباق وجود دارد. بنابراین محتوای آموزشی رشتة کابینتسازی چوبی توانسته است انتظارات صنعت را تا حد مناسبی برآورده نماید.
آموزش فنی حرفه ای
علی اصغر خلاقی؛ غلامعلی احمدی
چکیده
چکیده: هدف اصلی این پژوهش تدوین الگو و چارچوبی برای تدوین کتاب راهنمای معلم در آموزش فنیوحرفهای است و پرسش اصلی آن این است که: "کتاب راهنمای معلم در آموزش فنیوحرفهای باید دارای چه ساختاری باشد و از چه الگویی پیروی کند؟" این تحقیق از نظر هدف، از نوع کاربردی و از نظر گردآوری و تحلیل دادهها از نوع زمینهیابی و پیمایشی ...
بیشتر
چکیده: هدف اصلی این پژوهش تدوین الگو و چارچوبی برای تدوین کتاب راهنمای معلم در آموزش فنیوحرفهای است و پرسش اصلی آن این است که: "کتاب راهنمای معلم در آموزش فنیوحرفهای باید دارای چه ساختاری باشد و از چه الگویی پیروی کند؟" این تحقیق از نظر هدف، از نوع کاربردی و از نظر گردآوری و تحلیل دادهها از نوع زمینهیابی و پیمایشی است. برای دستیابی به پاسخ سوأل، ابتدا با مطالعه اسنادی و کتابخانهای براساس عناصر متشکله برنامه درسی الگوی اولیهای تدوین شد و در یک نظر خواهی میدانی مورد بازنگری قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش، برنامهریزان درسی و معلمان باسابقه بودند و 32 پرسشنامه گردآوری شد. در مرحله بعد، با اجرای یک کارگاه آموزشی سه روزه برای کارشناسان و مؤلفان کتابهای درسی ضمن اجرای آزمایشی الگوی مذکور با دریافت بازخورد از شرکتکنندگان الگوی نهایی تدوین شد. نهایتا براساس این الگو ده کتاب راهنمای معلم در رشتههای فنیوحرفهای تألیف و چاپ شد. براساس نتایج این پژوهش، این الگو مبتنی بر چارچوب برنامه درسی است و از 7 فصل تشکیل شده است. فصل اول شامل بیان کلیات و توجیه مبانی برنامه درسی.فصل دوم شامل عناصر ساختار و محتوای برنامه درسی. فصل سوم چارچوبی برای معرفی فرصتهای یاددهی و یادگیری. فصل چهارم معرفی فضا و مواد آموزشی. فصل پنجم چارچوب و شیوه اجرای ارزشیابی از یادگیری فراگیران. فصل ششم ارائه جدول بودجهبندی فرایند اجرای درس و بالاخره در فصل هفتم شامل توصیههای عمومی برای اجرای برنامه درسی در آموزش فنیوحرفهای
آموزش فنی حرفه ای
مریم فرهنگی؛ محمد غفرانی؛ علی اصغر خلاقی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان پاسخگویی برنامه درسی رشته صنایع چوب در هنرستانها به نیازهای بخش صنعت دراستان تهران انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل هنرآموزان، هنرجویان، برنامهریزان درسی در رشته صنایع چوب ومدیران و سرپرستان صنایع چوب در استان تهران می باشد. به علت محدود بودن جامعه آماری در حوزه آموزش، نمونه آماری شامل تمامهنرآموزان، ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان پاسخگویی برنامه درسی رشته صنایع چوب در هنرستانها به نیازهای بخش صنعت دراستان تهران انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل هنرآموزان، هنرجویان، برنامهریزان درسی در رشته صنایع چوب ومدیران و سرپرستان صنایع چوب در استان تهران می باشد. به علت محدود بودن جامعه آماری در حوزه آموزش، نمونه آماری شامل تمامهنرآموزان، هنرجویان سال سوم و برنامهریزان(شامل اعضای کمیسیون تخصصی تألیف کتب درسی)به روش سرشماری انجام شد ودرحوزه صنعت به روش تصادفی ساده 50 نفر از صاحبان صنعت انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از ابزارپرسشنامه محقق ساختهاستفاده شد. نتایج نشان میدهد که دیدگاه پاسخگویان در باره انطباق محتوای کتابهای مورد بررسی با نیازهای بازار کار دارای پراکندگیو تفاوتهای فاحشی میباشد. از نظر برنامهریزان درسی محتوای کتابهای درسی از انطباق قابل قبول و زیادی برخوردار است، در حالی-که از نظر هنرآموزان و هنرجویان صاحبان صنعت این انطباق در حد متوسط میباشد.