رویکردهای نوین آموزشی
پریسا هاشم پور؛ معصومه احمدی؛ حمید ندیمی
چکیده
پیشینه و اهداف: بسیاری از روانشناسان شناختگرا بر یکپارچهسازی وجوه شناختی و عاطفی آدمی تأکید میکنند. از میان نظریات مطرحشده در این راستا بهویژه در عرصه آموزش و یادگیری، نظریه معطوف به مفهوم"هوش عاطفی"شایان توجه است. این مفهوم تفاوتهای افراد را در درک، پردازش و استفاده از اطلاعات عاطفی در فرایند شناخت و تفکر تبیین میکند. ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: بسیاری از روانشناسان شناختگرا بر یکپارچهسازی وجوه شناختی و عاطفی آدمی تأکید میکنند. از میان نظریات مطرحشده در این راستا بهویژه در عرصه آموزش و یادگیری، نظریه معطوف به مفهوم"هوش عاطفی"شایان توجه است. این مفهوم تفاوتهای افراد را در درک، پردازش و استفاده از اطلاعات عاطفی در فرایند شناخت و تفکر تبیین میکند. بررسیها نشان میدهند که این تفاوتها پیشبینی کنندهای قوی از موفقیت افراد در تحصیل، حرفه و حتی زندگی آنها به شمار میرود. پژوهشهای بسیاری از تأثیر قابلتوجه هوش عاطفی بر دستآوردهای مهم زندگی، ازجمله سلامت روانی و جسمی، عملکرد کاری، پیشرفت تحصیلی و روابط اجتماعی خبردادهاند. این در حالی است که بسیاری از مهارتهای هوش عاطفی آموختنی هستند و با آموزش و تمرین میتوان سطح این توانایی را در افراد ارتقا داد. اما مسئله اینجاست که با توجه به تاکید سنتی مدارس و دانشگاهها به آموزشهای علمی صرف، دروس عمومی و اختصاصی گذراندهشده در دورههای آموزشی رسمی در رشتههای گوناگون از جمله معماری، معمولاٌ این نوع توانایی را مورد توجه قرار نمیدهندروش ها: این پژوهش با رویکردی توصیفی-تحلیلی و با روش استدلال منطقی، با هدف درک نقش هوش عاطفی در اثربخشی آموزش معماری و بهطور خاص آموزش طراحی معماری در کارگاه طراحی انجامشده است. در این راستا نقش هوش عاطفی شاگردان و اساتید معماری در مسائل مربوط به یادگیری ازجمله سازگاری، مشارکت و انگیزش و نیز در تفکر طراحی شاگردان معماری موردبررسی قرارگرفته است.یافتهها: نتایج نشان میدهد سطح هوش عاطفی شاگردان و حتی اساتید معماری میتواند بهعنوان عاملی تعیینکننده در موفقیت شاگردان معماری بهحساب آید. از سوی دیگر، ازآنجاکه پژوهشها از قابلیت ارتقاء هوش عاطفی خبر میدهند؛ میتوان سازوکارهایی را برای ارتقاء هوش عاطفی شاگردان معماری پیشنهاد کرد تا بهعنوان راهکاری مؤثر برای یکپارچهسازی وجوه شناختی و عاطفی در برنامه کارگاههای طراحی معماری گنجانده شود.نتیجهگیری: با پیشرو قرار دادن نقش مهم هوش عاطفی در اثربخشی آموزش طراحی، میتوان بر ورود چنین برنامههایی در این عرصه تأکید کرد. به نظر میرسد اگر چنانچه برنامه مداخلهای بر اساس بنیانهای نظری قوی تهیه و توسط اساتیدی که خود ازنظر عاطفی در سطح بالایی قرار دارند اجرا گردد؛ ارتقاء هوش عاطفی شاگردان معماری و بهتبع آن یادگیری و موفقیت بیشتر آنها را در حرفه میتوان انتظار داشت. روشن است تدوین برنامه مداخله پاسخگو به الزامات عاطفی عرصه آموزش طراحی معماری، تدوین تمرینات آن بر اساس بنیانهای نظری و یافتههای تجربی معتبر و همچنین فراهم آوردن موقعیتهایی برای تمرین مهارتهای عاطفی در جریان فعالیتهای کارگاه، به پژوهش گستردهای نیاز دارد. اما در این مجال، بر اساس آنچه در مقاله حاضر عنوان شد، میتوان ادعا کرد که رویکرد مبتنی بر توانایی هوش عاطفی، قابلیت مناسبی برای تنظیم چارچوب این برنامه فراهم میآورد. در جهت اجراییکردن و مطابقت هرچه بیشتر برنامه با نیازهای عاطفی کارگاه طراحی نیز میتوان تدوین برنامه و تمرینات آن را بر احساسات عمده تجربهشده در کارگاه، که شناسایی آنها نیز نیازمند پژوهشهای آتی است، مبتنی کرد و برنامه را در کارگاههای دورههای پایه اجرا نمود.
رویکردهای نوین آموزشی
سهیلا گوهررخی؛ علیرضا صابری کاخکی؛ مهدی سهرابی؛ مهدی جباری نوقابی
چکیده
پیشینه و اهداف: متخصصان تعلیم و تربیت روش های تدریس را به دو دسته اصلی روش سنتی و روش های فعال تدریس تقسیم میکنند. در روشهای سنتی معلم همه کاره است و دانشآموزان حالتی منفعل و پذیرنده دارند و یادگیری یک طرفه و یک سویه از جانب معلم صورت می گیرد. روش فعال تدریس به روشهایی اطلاق می گردد که در آنها شاگردان در جریان آموزش نقش فعالی بر ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: متخصصان تعلیم و تربیت روش های تدریس را به دو دسته اصلی روش سنتی و روش های فعال تدریس تقسیم میکنند. در روشهای سنتی معلم همه کاره است و دانشآموزان حالتی منفعل و پذیرنده دارند و یادگیری یک طرفه و یک سویه از جانب معلم صورت می گیرد. روش فعال تدریس به روشهایی اطلاق می گردد که در آنها شاگردان در جریان آموزش نقش فعالی بر عهده دارند و با استفاده از راهنمایی معلم به کسب تجربه می پردازند و یادگیری جریانی دوسویه دارد. چنین بنظر می رسد که روشهای تدریس بر روی یک طیف قرار دارند و از حالت معلم محور تا حالت شاگرد محور امتداد می یابد. روش دستوری یا فرماندهی یک شیوه معلم محور است. در این روش انتظارات و اهداف برای شاگردان روشن است و در کلاس های بزرگ کاربرد مناسب تری دارد. روشهای تدریس متفاوتی برای فراگیران مورد استفاده قرار میگیرد، اما توافق نظری در این خصوص که کدام روش بهره وری بیشتری دارد، صورت نگرفته است. لذا هدف از مطالعه حاضرمقایسه اثر روشهای تدریس دستوری و دوسویه بر عملکرد و یادگیری شوت ثابت بسکتبال با تکیه بر مدل جنتایل می باشد.روش ها: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی بود که به صورتپیش آزمون و پس آزمون انجام شد. شرکت کنندگان شامل 43 دختر نوجوان داوطلب بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. افراد به صورت تصادفی به سه گروه روش تدریس دستوری، دوسویه و کنترل تقسیم شدند. شرکت کنندگان تکلیف پرتاب آزاد بسکتبال را مطابق با مدل جنتایل تمرین کردند و عملکرد آنها طی چهار مرحله پیش آزمون، یادداری فوری و یادداری های با تاخیر اندازهگیری شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش تحلیل واریانس مرکب با اندازه های تکراری و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده گردید.یافتهها: هردو روش دستوری و دو سویه بر عملکرد شرکت کنندگان تاثیر معنی داری داشت(0.05≥P)، اما تفاوت معنا داری بین دو شیوه دستوری و دوسویه دیده نشد(0.05≥P.). نتایج کلی تحقیق بیانگر این است که در فرایند یادگیری این مهارت، هر دو روش می تواند اثرات مثبتی بر آموزش مهارت داشته و موجب پیشرفت مهارت گردد.نتیجهگیری:. نتایج کلی تحقیق حاضر بیانگر این نکته می باشد که در آموزش و یادگیری شوت ثابت بسکتبال بین دو روش تدریس تفاوت معنی داری وجود نداشته است، بدین معنا که هر دو روش دستوری و دو سویه می تواند اثرات مثبتی بر روند آموزش داشته باشند. اگرچه امروزه برخی محققین روشهای فعال تدریس را مورد توجه قرار داده اند و تاکید بیشتری بر آن دارند ولی نتایج پژوهش حاضر نشان داد که روش تدریس دستوری نیز به همان میزان موجب پیشرفت در یادگیرنده می شود که احتمالا دانشآموزان در هر دو روش تدریس از مزایای مربوط به این روش ها که به برخی از آنها در بحث اشاره شد استفاده کرده اند و تفاوت معنی داری در دو روش تدریس مشاهده نشد. بنابراین پیشنهاد می شود محققین در پژوهش های خود سایر قیود را نیز دستکاری نمایند تا زوایای پنهان اثربخشی روشهای تدریس روشن تر گردد.
رویکردهای نوین آموزشی
نیلوفر فرج پور؛ سید عبدالوهاب سماوی؛ موسی جاودان
چکیده
پیشینه و اهداف: در مطالعات مختلف، عوامل موثر بر پیشرفت و عملکرد تحصیلی به دو دسته تقسیم شده اند: دسته اول متغیرها و عواملی هستند که در بیرون از شخص یادگیرنده قرار دارند و شامل عواملی مثل روش تدریس معلم و وضعیت اجتماعی – اقتصادی دانش آموزان می شوند و دسته دوم متغیرهایی هستند که مربوط به شخص یادگیرنده می باشند و به عوامل شخصی معروفند ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در مطالعات مختلف، عوامل موثر بر پیشرفت و عملکرد تحصیلی به دو دسته تقسیم شده اند: دسته اول متغیرها و عواملی هستند که در بیرون از شخص یادگیرنده قرار دارند و شامل عواملی مثل روش تدریس معلم و وضعیت اجتماعی – اقتصادی دانش آموزان می شوند و دسته دوم متغیرهایی هستند که مربوط به شخص یادگیرنده می باشند و به عوامل شخصی معروفند که در برگیرنده انگیزش، نگرش، خودکارآمدی و عوامل شناختی هستند. از دید روانشناسان تربیتی و همچنین معلمان، انگیزش یکی از مفاهیم کلیدی است و جهت توضیح سطوح مختلف عملکرد دانش آموزان بکار می رود. هدف از انجام پژوهش حاضر آزمایش رابطه علی متغیرهای انگیزشی با عملکرد تحصیلی درس علوم تجربی با میانجی گری درک مفهومی دانش آموزان پسر و دختر پایه هشتم شهر داراب بود.روش ها: روش پژوهش همبستگی بوده است. به روش نمونه گیری تصادفی 390 نفر (194 دختر و 196 پسر) انتخاب شدند. در پژوهش حاضر از سه پرسشنامه انگیزش تحصیلی هارتر، نگرش سنج تحصیلی و آزمون محقق ساخته درک مفهومی علوم تجربی، استفاده شد. در بخش توصیفی، از میانگین، انحراف استاندارد و ضریب همبستگی و در بخش استباطی از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد.یافتهها: نتایج نشان داد که تمامی ضرایب مسیر بین متغیرها، به جز مسیر انگیزش بیرونی به درک مفهومی از لحاظ آماری معنی دار بودند. در این مدل، رابطه انگیزش درونی، نگرش نسبت به علوم و انگیزش بیرونی با عملکرد تحصیلی درس علوم تجربی مثبت و معنی دار بود. همچنین رابطه انگیزش درونی و نگرش نسبت به علوم با درک مفهومی نیز مثبت و معنی دار بود. رابطه متغیر میانجی درک مفهومی با عملکرد تحصیلی درس علوم تجربی مثبت و معنی دار بود، اما رابطه انگیزش بیرونی با درک مفهومی معنی دار نبود. در مورد فرضیه های غیر مستقیم نتایج نشان داد همه فرضیه های غیر مستقیم به جز رابطه غیر مستقیم انگیزش بیرونی با عملکرد تحصیلی درس علوم تجربی از طریق درک مفهومی، مورد تأیید واقع شدند.نتیجهگیری: در تبیین یافته پژوهش حاضر مبنی بر عدم وجود رابطه معنی دار بین انگیزش بیرونی و درک مفهومی می توان به این نکته اشاره کرد که دانش آموزانی که به صورت بیرونی بر انگیخته می شوند، فعالیت های درسی را صرفاً به دلیل دستیابی به پیامدهای مطلوب مانند تأیید یا پاداش و جلوگیری از رخ داد پیامدهای نامطلوب مانند تنبیه، انجام می دهند. به بیان دیگر عامل بیرونی رفتار آنها را کنترل کرده و آن ها را به انجام فعالیتی خاص ترغیب می کند. طبق دیدگاه رفتارگرایان، یادگیری، تغییر در رفتار آشکار فرد است و تحقق آن مستلزم بکارگیری تقویت کننده های مثبت و منفی است. و این محرک های محیطی که برای تقویت یا بازداشت رفتارهای قابل مشاهده بکار می روند، تغییر در رفتار را منجر می شوند. از آن جا که رفتارگرایان به رفتارهای قابل مشاهده و اندازه پذیر توجه دارند نه به فرایندهای ذهنی غیر قابل دسترس و با توجه به این که درک مفهومی فرایندی ذهنی و مرتبط با ادراکات فرد است، دور از انتظار نیست که عدم رابطه معنی دار بین انگیزش بیرونی و درک مفهومی مشاهده شود.
رویکردهای نوین آموزشی
سیما رضائی آشتیانی؛ جمالالدین مهدینژاد
چکیده
پیشینه و اهداف: آموزش معماری از موضوعات مهم در جریان رشد معماری است. یکی از ارکان مهم آموزش، ارزیابی است. ارزیابی پروژهها، رایجترین روش بازخورد در معماری است. در این دهه، دانشگاهها و مدارس به طور فزایندهای متعهد به ارزیابی و رتبهدهی مؤثر برای دانشجویان هستند، به طوری که ارزیابی و نمرهدهی باعث ارتقاء یادگیری دانشجویان شود ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: آموزش معماری از موضوعات مهم در جریان رشد معماری است. یکی از ارکان مهم آموزش، ارزیابی است. ارزیابی پروژهها، رایجترین روش بازخورد در معماری است. در این دهه، دانشگاهها و مدارس به طور فزایندهای متعهد به ارزیابی و رتبهدهی مؤثر برای دانشجویان هستند، به طوری که ارزیابی و نمرهدهی باعث ارتقاء یادگیری دانشجویان شود نه اینکه فقط، نمرهای به آنها داده باشند. اهمیت بررسی این موضوع در این است که به حتم روشهای ارزیابی در مورد سیستمهای آموزشی معماری که مبتنی بر طراحی و آتلیه است مثل معماری، نسبت به سایر رشتهها، نیاز بیشتری به تحقیق و بررسی دارد. در رشته طراحی معماری، مانند رشتههای دیگر نمیتوان از دانشجویان امتحان کتبی، تشریحی یا تستی گرفت و تبدیل کردن کاری که دانشجویان معماری ارائه میدهند به یک نمره، در مقایسه با بقیه رشتهها بسیار دشوارتر است. در تحقیقاتی که در مورد ارزیابی انجام شده، توجه کمی به احساس و دریافت دانشجویان از فرایند ارزیابی شده است، درحالیکه به عنوان یکی از بزرگترین نارضایتیهای دانشجویان شناخته شده است. هدف از این تحقیق، درک نظرات دانشجویان از روشهای رایج ارزیابی است تا ضمن بررسی روشهای سنجش توان طراحی دانشجویان، ارزیابی طرح و فرآیند، به شیوهای جهت قضاوت پروژههای معماری در جهت ارتقای کیفیت داوری و آموزش در این رشته بپردازد و الگویی را در خصوص روش صحیح سنجش و داوری مبتنی بر اهداف و فرآیند طراحی، با اتکای بر معیارهایی که بر اساس اهداف آموزشی است، ارائه دهد.روش ها:. نمونههای این تحقیق، 40 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشکده معماری دانشگاه سوره، به روش نمونهگیری خوشهای، به صورت گروههای تمرکز است و از متخصصین برای وزندهی به معیارها، به روش AHP استفاده شده است.یافته ها: پنج معیار اصلی برای ارزیابی ارائه شد: از بین آنها توضیح انتقادی با وزن 38% از اهمیت بیشتری برخوردار است، بعد از آن توسعه ایده منتخب با 21%، کانسپت و راه حل طراحی، با 17% و 14% و در نهایت طرح نهایی با 10% کمترین اهمیت را از بین پنج معیار به خود اختصاص میدهد.نتیجه گیری: در راستای ارزیابی طراحی معماری بر اساس بررسی نظر دانشجویان و بررسی روشهای گذشته ارزیابی، الگویی پیشنهاد شد. الگوی پیشنهادی هر چهار نقش ارزیابی- بازخورنده، ایجادکننده انگیزش، هدایت کننده، ارتباطی ارزیابی- را به درستی ایفا میکند. با این الگو به دانشجویان بر اساس کیفیت کارشان نمره داده میشود و هیچ ارتباطی با کارایی دانشجویان دیگر ندارد و بنابراین هیچ مقایسهای بین دانشجویان وجود ندارد. در عین حال، به دلیل اینکه یک عدد ارائه میشود، در آخر، جایگاه دانشجو در بین دانشجوهای دیگر تعیین میشود، در حالیکه کار هر شخص با خودش مقایسه شده است. در این الگو معیارها بر اساس اهداف دوره تعریف و الویتبندی شدهاند. الگوی ارائه شده میتواند راهبردهایی را برای کنشگران آموزش معماری، اعم از مدرس و دانشجو در امر ارتقا یادگیری ارائه دهد.
رویکردهای نوین آموزشی
جلال الدین نصیری؛ امیر محمود میر؛ سمیه فتاحی
چکیده
پیشینه و اهداف:دسترسی به اینترنت و کامپیوتر فرصتهایی را برای آموزش الکترونیکی ایجاد کردهاند. دسترسی راحتتر به منابع و آزادی عمل کاربران از مزایای آموزش الکترونیکی است. با این حال آموزش الکترونیکی جذابیت و پویایی آموزشهای سنتی یا چهره به چهره را ندارد و در این سیستمها وضعیت کاربر مانند نرخ یادگیری و وضعیت انگیزشی آنها ...
بیشتر
پیشینه و اهداف:دسترسی به اینترنت و کامپیوتر فرصتهایی را برای آموزش الکترونیکی ایجاد کردهاند. دسترسی راحتتر به منابع و آزادی عمل کاربران از مزایای آموزش الکترونیکی است. با این حال آموزش الکترونیکی جذابیت و پویایی آموزشهای سنتی یا چهره به چهره را ندارد و در این سیستمها وضعیت کاربر مانند نرخ یادگیری و وضعیت انگیزشی آنها در نظر گرفته نمیشود. از این رو، توسعه دهندگان سیستمهای آموزش الکترونیکی می توانند با در نظر گرفتن سبک یادگیری و طراحی رابطهای کاربری تعاملی به حل کردن مشکلات مذکور در این سیستمها کمک نمایند. همچنین تشخیص خودکار سبک یادگیری نه تنها جذابیت آموزش الکترونیکی را افزایش میدهد، بلکه موجب افزایش کارایی و انگیزه یادگیرندگان در محیطهای الکترونیکی نیز میشود.مطالعات روانشناسی نشان میدهد که افراد در تصمیمگیری، حل مسئله و یادگیری با یکدیگر متفاوت هستند. سبک یادگیری باعث میشود که افراد به گونه متفاوتی یک مطلب را درک کنند. برای مثال افرادی که حافظه بصری خوبی دارند، ارائه مباحث به صورت بصری را نسبت به صورت شفاهی ترجیج میدهند. لحاظ کردن یک شیوه مناسب آموزش باعث بهبود عملکرد یادگیرنده در محیط آموزشی میشود. عدم توجه به سبک یادگیری دانشجویان باعث کاهش انگیزه و علاقهی آنها به مطالعه و شرکت در دورههای آموزشی میشود.موفقیت تحصیلی دانشجویان از اهداف مهم در محیطهای آموزشی است. یکی از عوامل مهم در تحقق این هدف، توجه به سبک یادگیری دانشجویان است. آگاهی از سبک یادگیری دانشجویان به طراحی یک روش مناسب آموزش کمک میکند. لحاظ کردن یک شیوه مناسب آموزش باعث بهبود عملکرد دانشجویان در محیط آموزشی میشود. در این مقاله، هدف ساخت یک مدل برای تشخیص خودکار سبکهای یادگیری است.روش ها: بدین منظور از یک محیط آموزش الکترونیکی متشکل از 202 دانشجو رشته مهندسی برق و کامپیوتر، دو مجموعه داده برای ایجاد مدل جمع آوری شده است. ویژگیهای رفتاری از نحوه تعامل دانشجویان با سامانه آموزش الکترونیکی استخراج شده و سپس سبکهای یادگیری با روش ماشین بردار پشتیبان دو قلو دستهبندی میشوند. ماشین بردار پشتیبان دو قلو گونه جدیدی از دستهبندهای مبتنی بر مرز مانند SVM است که هدف آن بدست آوردن حاشیه ناموازی است. این دستهبند به دادگان نامتوزان حساس نمی باشد و سرعت آموزش آن بسیار سریع است.یافته ها: در این پژوهش، ضمن تاکید بر افزایش جذابیت آموزش الکترونیکی، مسئله تشخیص خودکار سبک یادگیری دانشجویان بررسی شده است و مدل MBTI برای تعیین سبکهای یادگیری استفاده شده است. دو مجموعه داده از تعامل 202 دانشجو مهندسی برق و کامپیوتر با سامانه آموزش الکترونیکی مودل جمع آوری شده است. مجموعه داده جمعآوری شده بسیار نامتوزان است که تاثیر منفی روی دقت دسته بندها دارد. با در نظر گرفتن این نکته، ماشین بردار پشتیبان دو قلو کمترین مربعات به عنوان دستهبند استفاده شده است. ویژگی بارز این دستهبند حساسیت کم به توازن دادهها و سرعت بسیار زیاد است. نتایج نشان میدهد که روش پیشنهادی با وجود نامتوزان بودن دادهها، در دستهبندی سبک یادگیری دانشجویان بسیار خوب عمل کرده است و با دقت 95 درصد سبکهای یادگیری را تشخیص میدهد.
رویکردهای نوین آموزشی
سیداحسان بلادی ده بزرگ؛ محمدهادی کابلی؛ علی اکبر حیدری
چکیده
پیشینه و اهداف: خلاقیت از ویژگیهای اساسی و سازنده انسان به شمار میآید که در رشد و تکامل فرد و تمدن بشری، نقش موثری داشته و زیربنای اختراعها و دستاوردهای علمی و هنری است. بخشی از خلاقیت افراد از طریق آموزشهایی که در طول دوران مختلف زندگیشان دریافت میکنند، حاصل میآید. این موضوع به ویژه در حرفههای مرتبط با طراحی به ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: خلاقیت از ویژگیهای اساسی و سازنده انسان به شمار میآید که در رشد و تکامل فرد و تمدن بشری، نقش موثری داشته و زیربنای اختراعها و دستاوردهای علمی و هنری است. بخشی از خلاقیت افراد از طریق آموزشهایی که در طول دوران مختلف زندگیشان دریافت میکنند، حاصل میآید. این موضوع به ویژه در حرفههای مرتبط با طراحی به ویژه معماری و طراحی محیط که مسئله خلاقیت در آنها از اهمیت خاصی برخوردار است، نمود بیشتری دارد. خلاقیت، حلقهی گمشدهی آموزشهای معاصر در رشته معماری است. این موضوع در دروس عملی با رویکرد خلق اثری بدیع بیشتر است. با این حال به نظر میرسد که نحوه آموزش در این گونه دروس، میتواند به رشد خلاقیت آنها کمک شایانی کند.روش ها: با این هدف در این پژوهش دو شیوه آموزش معماری مبتنی بر استاد و دانشجو مدلهای پایه در نظر گرفته شد. تاثیر آن بر درس درک و بیان محیط در طی ترم، با مقایسه میزان خلاقیت دانشجویان پس از اتمام ترم بررسی شد. بدین منظور تعداد 80 دانشجو ترم اول معماری دانشگاه آزاد تهران غرب به عنوان جامعه آماری انتخاب شده و با استقرار آنها در دو آتلیه (هر آتلیه شامل 40 دانشجو)، با دو شیوه استاد محور و دانشجو محور در طول یک ترم به تدریس درک و بیان محیط برای آنها پرداخته شد. در انتهای ترم با برگذاری آزمون تورنس، به سنجش میزان خلاقیت آنها پرداخته و آزمون های آنوا و F برای سنجش میزان معناداری نتایج بهره گرفته شد.یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که بین دو شیوهی «استاد محور» و «دانشجو محور»، شیوهی دانشجو محور در ارتقاء سطح خلاقیت دانشجویان درس درک و بیان محیط موفقتر بود.نتیجه گیری: طبق پژوهش انجام گرفته در این مقاله، در شیوه آموزشی بر پایه دانشجو محور، از آنجایی که کلاس درس به این شیوه بر طبق مشارکت فعال دانشجویان استوار است، استاد از گروهی به گروه دیگر سر میزند و با انجام بحث و گفتگو کلاس را مدیریت میکند و به دانشجویان فرصت میدهد مسئولیت بیشتری در مورد یادگیری خود به عهده بگیرند. در موارد دیگر، به بچهها فرصت میدهد تا سبک تدریس را معین کنند و با فعالیت خود کلاس را جهت دهند. سیمای کلاس در طول ترم تغییر میکند و بچهها چیزهایی میسازند و از دیگران میخــواهند تا در تکمیل آن با آنـان همکاری کنند. بــدین ترتیب وظایف دستورالعملی نیست، بلکه ایجاد میشود. شیوههای ارزشیابی نیز در اینگونه کلاسها مختلف است. در این کلاسها به ارزشیابی مستمر توجه خاص میشود از آنجا که در کلاس درس دانش آموزان با هم مقایسه نمیشوند، بلکه هر دانش آموز با خودش مقایسه میشود، نمیتوان از شکلهای سنتی ارزشیابی استفاده کرد. از این رو ارزشیابی با رویکرد حل مسئله، تهیه چک لیست مهارتها و نگرشها، ارزشیابی با توجه به پروندهی عملکردی دانشجویان و ارزشیابی با تکیه بر بیان شفاهی و ... راههای مختلف ارزشیابی مستمر تکوینی و پایانی است. در این شیوه تدریس دانشجو آزادانه تصویرذهنی خود را بیان میکند و خود به جستجو میپردازد تا اینکه به کشف و درک درستی برسد.
رویکردهای نوین آموزشی
فهیمه رضایی؛ راحیل حسینی؛ مهدی مزینانی
چکیده
پیشینه و اهداف: ناتوانی در یادگیری یک اختلال عصبی است. به عبارت ساده، ناتوانی یادگیری از درک نادرست مغز یک فرد نتیجه میشود. کودکان با ناتوانی یادگیری دقیقتر و هوشمندتر از همسالان خود هستند، اما آنها ممکن است مشکل خواندن، نوشتن، تلفظ، تمرکز، استدلال، یادآوری و یا سازماندهی اطلاعات داشته باشند. در این بین خواندن اساسی ترین و ضروری ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: ناتوانی در یادگیری یک اختلال عصبی است. به عبارت ساده، ناتوانی یادگیری از درک نادرست مغز یک فرد نتیجه میشود. کودکان با ناتوانی یادگیری دقیقتر و هوشمندتر از همسالان خود هستند، اما آنها ممکن است مشکل خواندن، نوشتن، تلفظ، تمرکز، استدلال، یادآوری و یا سازماندهی اطلاعات داشته باشند. در این بین خواندن اساسی ترین و ضروری ترین وسیله آموزش است. زیرا فرد با کسب مهارت در آن قادرخواهدبود تا در امور زندگی معلومات لازم را کسب کند. گسترش و پیشرفت علوم در قرن حاضر چنان سریع انجام شده است که خواندن از جمله وسایل مهم فهمیدن در دنیای کنونی است فرد میتواند نتیجه تحقیقات و مطالعات دیگران را در مدت زمان کوتاهی فرا گیرد، که در این بین خوب خواندن از عوامل مهم پیشرفت است. خواندن فرآیندی پیچیده است که اجزای بسیار متفاوتی را دربرمیگیرد. یکی از شایعترین مشکلات در دانشآموزان اختلالخواندن است. در میان مهارتهایی که یک دانش آموز در مدرسه فرامیگیرد فرآیند خواندن از اهمیت ویژه ای برخورداراست. در این بین دانشآموزانی در مقاطع بالاتر تحصیلی وجود دارند که پیشرفت خواندن آنها در مقایسه با سن تقویمی به طور قابل ملاحظه ای پایین تر از سطح استاندارد است. این پژوهش یک مدل هایبریدی فازی-ژنتیکی جهت مدیریت عدم قطعیت جهت تشخیص اختلالخواندن ارایه مینماید.روش ها: بدینمنظور از مدلهای طبقهبندی در فرآیند تشخیص اختلال استفادهشدهاست. در سیستم فازی، دانش مورد نیاز جهت طراحی سیستم از گروهی از افراد خبره شامل معلمان و متخصصان استخراج میشود. سیستم فازی پیشنهادی با قابلیت مدیریت عدمقطعیت در دانش، از مدل یادگیری تکاملی الگوریتم ژنتیک استفادهمیکند. جامعه آماری، شامل 260 دانشآموزان دختر دبیرستان دوره اول متوسطه مدرسه غیردولتی معرفت واقع در استان البرز در سال تحصیلی 95-94 است. به منظور ارزیابی کارایی سیستم از تحلیل منحنی ROC استفادهشدهاست.یافته ها: نتایج نشان میدهد که کارایی مدل طبقهبندی فازی بعد از یادگیری قوانین توسط الگوریتم ژنتیک به %98.51 افزایشیافتهاست. سیستم طبقه بندی فازی پیشنهادی قادر به تشخیص صحیح اختلالخواندن با درجه اطمینان بالا است و جهت مدیریت نایقینی در تشخیص اختلالخواندن و بهبود وضعیت تحصیلی دانش آموزان می تواند موثرواقعشود.نتیجه گیری: نتایج حاصل از این الگوریتم در مقایسه با چند روش دیگر نشانمیدهد که روش ترکیبی فازی-ژنتیک دارای عملکرد بهتری در مقایسه با روشهای دیگر است. نتایج حاصل از منحنی مشخصه عملکرد نیز این موضوع را اثبات میکند و مقایسه کارایی سیستم و تحلیل آن بااستفادهاز ROC نشان میدهد که سیستم طبقهبندی فازی قادر به تشخیص صحیح اختلالخواندن با درجه اطمینان بالا است. در آینده میتوان به تنظیم پارامترهای توابع عضویت پرداخت و هم چنین از سایر الگوریتم های فراابتکاری برای بهبود روش استفاده نمود. شیوع اختلالات یادگیری به ویژه خواندن در دانشآموزان نشاندهندهی ضرورت بهکارگیری راهکارهایی برای کاهش این اختلال برای پیشگیری از آسیب شناسی تحصیلی دانشآموزان است. از دیگر محدودیت ها ی این پژوهش میسر نبودن بررسی رابطه اختلالخواندن با متغیرهای مهم مانند سطح تحصیلات والدین، وضعیت اجتماعی-اقتصادی است که پیشنهاد میشود این محدودیت ها در بررسی های آینده مورد توجه قرار گیرند.
رویکردهای نوین آموزشی
بابک مطیعی؛ فاطمه مهدیزاده سراج؛ قادر بایزیدی
چکیده
پیشینه و اهداف: معماری، دانشی است که زیبایی شناسی و تجربههای حسی در آن بسیار مهم بوده و عمل خلاق روشی برای تفکر و فهمیدن میباشد. استفاده از آموزش ترکیبی در دروس پایه از اهمیت بالایی برخوردار بوده و به عبارتی، آموزش ترکیبی در به انجام رساندن موفقیتآمیز اهداف آموزشی بسیار مهم میباشد. با استفاده از شیوههای کارآمد آموزشی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: معماری، دانشی است که زیبایی شناسی و تجربههای حسی در آن بسیار مهم بوده و عمل خلاق روشی برای تفکر و فهمیدن میباشد. استفاده از آموزش ترکیبی در دروس پایه از اهمیت بالایی برخوردار بوده و به عبارتی، آموزش ترکیبی در به انجام رساندن موفقیتآمیز اهداف آموزشی بسیار مهم میباشد. با استفاده از شیوههای کارآمد آموزشی و روشهای علمی، کنار گذاشتن روشهای سنتی، به چالش کشیدن ذهن دانشجویان، به کارگیری عنصر خلاقیت در تمام سطوح تدریس و ایجاد کلاسهای فعال و پویا که یادگیری پایدار را در دانشجویان تضمین مینماید، میتوان به وضعیت مطلوب دست پیدا کرد. آموزش در معماری، از روشهای بصری در تدریس و روند طراحی استفاده میکند. روشهای تدریس دروس پایه معماری باید به گونهای باشند که موجب توسعه احساسات شخصی و کسب اعتماد به نفس نوآموزان گردد، لذا آموزش مناسب در آتلیههای دروس پایه از اهمیت ویژهای جهت ارتقاء مهارتهای نوآموزان برخوردار میباشد. هدف این پژوهش کیفی، آسیب شناسی آموزش معماری در دروس پایه و ارائه راهکارهایی در جهت ارتقاء توانمندیهای نوآموزان میباشد.روش ها: بر این اساس، با استفاده از مصاحبه با اساتید و فارغ التحصیلان معماری و بررسی آثار دانشجویان در دروس پایه به استخراج مفاهیم مرتبط با آموزش معماری در دروس پایه با استفاده از نظریه زمینهای پرداخته و با استفاده از تحلیل SWOT فرصتها و تهدیدهای آموزش دروس پایه مشخص گردیده و راهکارهای مناسب جهت آموزش پویا و هدفمند معماری ارائه گردید.یافتهها: نتایج حاکی از این میباشد که با استفاده از آموزش ترکیبی و همزمان دروس پایه، تهیه طرح درس مشترک و پیوستگی تمرینها در جهت واقعیتر نمودن آنها، تاکید بر تمرینهای فردی و گروهی و با تاکید بر ارتقاء انگیزه، هوش هیجانی و خلاقیت نوآموزان معماری میتوان به آموزشی پویا و هدفمند دست یافت.نتیجهگیری: آموزش متفرقه و انتخاب سلیقهای نوع تمرینهای دروس پیش نیاز طراحی در برخی آتلیهها، عدم هماهنگی اساتید با یکدیگر در انتخاب نوع تمرینها و فقدان ارتباط متقن مابین دروس موجب سردرگمی، کاهش مهارتها و توانمندیهای نوآموزان و در نتیجه کاهش انگیزه تحصیلی آنان میگردد. لذا، نیاز به روشهایی برای ایجاد انگیزش تحصیلی و بالا بردن خلاقیت و هوش هیجانی در دانشجویان ضروری است. بر این اساس، آموزش دروس پیش نیاز طراحی با یک روش تدریس مناسب از جمله روش آتلیه ترکیبی (آموزش همزمان و ترکیبی دروس پایه) موجب ارتقاء خلاقیت دانشجویان شده، انگیزه تحصیلی و هوش هیجانی آنها را افزایش میدهد که میتوان آن را آموزشی پویا و هدفمند دانست که به موجب آن کیفیت آموزش ارتقاء مییابد و این امر نیازمند سامان دهی روشها و متدهای سلیقهای اساتید این رشته که در طی فرآیند کرکسیون استفاده مینمایند، میباشد. زمانی که نوآموز معماری، انگیزه، خلاقیت و هوش هیجانی بالایی داشته باشد، توانایی بیشتری در یافتن پاسخهای منحصر بهفرد طراحی خواهد داشت و در نتیجه با انتخاب یک مفهوم مناسب، مسیر طراحی خود را مشخص کرده و به طرحی قابل قبول دست پیدا خواهد کرد.
رویکردهای نوین آموزشی
سمیرا میرزایی؛ اعظم انارکی فیروز؛ رسول عبداله میرزائی
چکیده
پیشینه و اهداف: شیمی در تمدن آدمی نقش بنیادی دارد و جایگاه آن در اقتصاد، سیاست و زندگی روز به روز پررنگتر میشود و طیف وسیعی از محصولات شیمیایی از جمله مواد دارویی، رنگها، کودها و ... را پوشش میدهد. با این حال، آسیبهای زیست محیطی ناشی از آن، از نگرانیهای عمده بشری است. امروزه بسیاری از ما گامهایی را برای کاهش اثرات زیست محیطی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: شیمی در تمدن آدمی نقش بنیادی دارد و جایگاه آن در اقتصاد، سیاست و زندگی روز به روز پررنگتر میشود و طیف وسیعی از محصولات شیمیایی از جمله مواد دارویی، رنگها، کودها و ... را پوشش میدهد. با این حال، آسیبهای زیست محیطی ناشی از آن، از نگرانیهای عمده بشری است. امروزه بسیاری از ما گامهایی را برای کاهش اثرات زیست محیطی برمیداریم، برای مثال در برنامههای مربوط به بازیافت مواد شیمیایی شرکت کرده و از لامپهایکممصرفاستفاده میکنیم؛ فرآوردههای محلی میخریم و شاید خودروهای دوگانه سوز(هیبریدی) میرانیم. اما چه میشد اگر «بهطریقی میتوانستیم از ایجاد آلودگی از همان آغاز جلوگیری کنیم». از اینرو، با نگرش جدیدی به نام شیمی سبز، شیمیدانها به مرحله جدیدی از فعالیتهای پژوهشی برای ابداع واکنشهای سبز و استفاده از آنها به جای روشهای قدیمی سوق داده میشوند، تا با حذف مواد سمی ناشی از فرایندهای شیمیایی به سلامت بشر و جامعه کمک کنند. هدف از انجام این پژوهش، آموزش شیمی سبز مبتنی بر برنامه درسی آزمایشگاه شیمی عمومی1 طراحی شده با این اصول و بررسی تاثیر فعالیت عملی بر میزانیادگیری و نگرش دانشجومعلمان نسبت به اصول شیمی سبز میباشد.روش ها: دوره آموزشی شامل دو آزمایش در آزمایشگاه شیمی عمومی 1 بر مبنای اصول شیمی سبز میباشد. این آزمایشها عبارتند از تعیین رابطه جرمی مولی در یک واکنش شیمیایی و تعیین میزان آسکوربیک اسید موجود در قرص ویتامین C. روش پژوهش از نوع کاربردی، آزمایشی و نیمه تجربی بوده و ابزارهای مورد استفاده، آزمونهای محقق ساخته درحیطه یادگیری و آزمون نگرش سنج شیمی سبز بوده است. نمونه پژوهش، شامل گروه آزمون (30 نفر) وکنترل (30 نفر) ازدانشجومعلمان رشته شیمی در دانشگاه تربیت دبیر شهید رجائی تهران در سال تحصیلی 97-96 میباشد که بصورت تصادفی چند مرحلهای انتخاب شدند.یافتهها: تجزیه تحلیل دادهها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و استنباطی و با کمک نرم افزار SPSS انجام گرفته و نتایج بدست آمده بیانگر آن است که از بین 12 اصول شیمی سبز، فراگیران اهداف مربوط به اصول 1 تا 4 و 7 تا12 رایادگرفته و مورد توجهشان قرارگرفته است، همچنین اجرای برنامه درسی مرتبط با اصول شیمی سبز علاوه بر یادگیری بر روی نگرش دانشجومعلمان شیمی نیز تاثیر مثبتی داشته است.نتیجهگیری: یافتههای حاصل از پژوهش نشان می دهد آموزش اصول شیمی سبز می تواند براساس رویکرد فعالیت محور در برنامه درسی شیمی همانند بیشتر کشورهای توسعه یافته انجام گیرد. آموزش دانشجومعلمان می تواند منجر به آن شود که انان نگرش مثبت خود را به شیمی سبز را توسعه داده وانگیزه و رغبت بیشتری را برای مطالعه شیمی بر اساس اصول شیمی سبز داشته و این نگرش را به دانش آموزان خود نیزدر فرایند تدریس انتقال نمایند. همچنین در طراحی برنامه درسی بایستی توجه داشت که در توالی انجام فعالیت های عملی به گونه ای عمل نمود که تمامی اصول شیمی سبز را در بر بگیرد تا آموزش مبتنی بر آن بتواند همه اصول شیمی سبز را به فراگیران یا داده و نگرش مثبت را در انان ارتقا دهد.