آموزش از راه دور
غلامرضا لطفی؛ سیدکاوس صالحی؛ فرزانه چایی چی
چکیده
پیشینه و اهداف: همگام با پیشرفت تکنولوژی، روشی که یادگیرندگان با آن مهارتهای جدید را یاد میگیرند نیز پیشرفت کرده است. به کمک اینترنت، طیف گستردهای از گزینهها برای تقویت دانش و مهارت در اختیار علاقهمندان است. یادگیرندگان و آموزشدهندگان اکنون میتوانند از مزایای آموزش برخط و غیربرخط استفاده کنند. با یادگیری غیربرخط، شرکتکنندگان ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: همگام با پیشرفت تکنولوژی، روشی که یادگیرندگان با آن مهارتهای جدید را یاد میگیرند نیز پیشرفت کرده است. به کمک اینترنت، طیف گستردهای از گزینهها برای تقویت دانش و مهارت در اختیار علاقهمندان است. یادگیرندگان و آموزشدهندگان اکنون میتوانند از مزایای آموزش برخط و غیربرخط استفاده کنند. با یادگیری غیربرخط، شرکتکنندگان باید به شکلهایی مانند مشاهده فیلم ضبط شده مطالب را کسب نمایند. از سوی دیگر، آموزش برخط در بستر مجازی و از طریق متصل شدن به اینترنت انجام میشود. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر انواع آموزش مجازی مشتمل بر آموزش برخط، غیربرخط و ترکیبی بر یادگیری مهارت ادراکی - حرکتی طنابزنی جاگینگ انجام شده است.روشها: پژوهش حاضر، از نوع نیمه تجربی و هدف آن کاربردی است. در این مطالعه، از بین دانشآموزان دختر مشغول به تحصیل در پایه سوم ابتدایی آموزش و پرورش ناحیه دو همدان، بهصورت داوطلبانه تعداد 30 نفر (با میانگین قد 9/87 ± 1/129 سانتیمتر و میانگین وزن 88/21 ± 33/29 کیلوگرم) انتخاب و به شیوه تصادفی در سه گروه 10 نفره شامل آموزش برخط، غیربرخط و ترکیبی گمارده شدند. جهت جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه مشخصات فردی، آزمون طنابزنی جاگینگ (دارای روایی محتوا و اعتبار آزمون – آزمون مجدد 89/0)، طناب ورزشی استاندارد و گوشی هوشمند استفاده شد. این تحقیق، شامل مراحل آموزش مقدماتی، اکتساب و یادداری بود. پس از تکمیل پرسشنامه اطلاعات فردی و رضایتنامه، آزمودنیها ابتدا مورد آموزش مقدماتی در مورد تکلیف ملاک قرار گرفتند و اطلاعات لازم را دریافت کردند و سپس وارد مرحله اکتساب شدند. در این مرحله، هر گروه بهطور جداگانه و براساس طرح ملی طناورز به مدت 4 جلسه تحت آموزش مهارت طنابزنی جاگینگ بهصورت برخط، غیربرخط و ترکیبی قرار گرفتند. تمامی شرکتکنندگان پس از پایان مرحله اکتساب، ابتدا در آزمون اکتساب شرکت کردند و یک هفته بعد نیز به منظور سنجش پدیده یادگیری حرکتی در آزمون یادداری شرکت نمودند و نمرات آنها ثبت شد. جهت تحلیل دادهها از آزمون شاپیرو ویلک (Shapiro-Wilk test)، آزمون لون (Levene's test) و آزمون تحلیل واریانس یک راهه (ANOVA) استفاده شد.یافتهها: یافتهها نشان داد هم در آزمون اکتساب و هم آزمون یادداری تفاوت معنیداری بین نمرات کسب شده توسط گروههای آزمودنی برخط با غیربرخط و ترکیبی با غیربرخط وجود داشت (p<0.05) و این تفاوت در گروههای برخط و ترکیبی بیشتر بود؛ بدین معنی که این گروهها هم در مرحله اکتساب و هم در آزمون یادداری عملکرد بهتری نسبت به گروه آموزش غیربرخط داشتند. علاوه بر این، بین عملکرد گروه برخط و ترکیبی در هیچکدام از مراحل تحقیق تفاوت معنیدار آماری یافت نشد (p>0.05).نتیجهگیری: نتایج این تحقیق بر اهمیت استفاده از شیوه برخط و ترکیبی در شرایط آموزش مجازی جهت آموزش مهارتهای ادراکی – حرکتی به یادگیرندگان تأکید دارد. بر مبنای نتایج، به معلمان و مربیان مهارتهای حرکتی پیشنهاد میشود در آموزش مهارتهای حرکتی در کلاسهای مجازی تربیت بدنی مقطع ابتدایی به جای آموزش غیربرخط، از آموزش برخط و ترکیبی برای ایجاد یک محیط آموزش تعاملی و پویا و انگیزه مشارکت در کلاس تربیت بدنی استفاده شود.
کاربست فناوری در آموزش زبان
زری سعیدی؛ نیلوفر نیکوبین
چکیده
پیشینه و اهداف: روانشناسی آموزشی یکی از مفاهیم اساسی در حیطه تدریس و یادگیری است و نقشی کلیدی در هر بافت آموزشی از جمله آموزش زبان ایفا می کند. ذهنیت (چه ذهنیت رشد و یا ثابت) فراگیران ممکن است روی فرایند یادگیری تاثیرگذار باشد و فناوری با قابلیت حضور همه جائی خود احتمالا بتواند در ذهنیت دانش آموزان تغییر ایجاد کند. علیرغم این دعوی که ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: روانشناسی آموزشی یکی از مفاهیم اساسی در حیطه تدریس و یادگیری است و نقشی کلیدی در هر بافت آموزشی از جمله آموزش زبان ایفا می کند. ذهنیت (چه ذهنیت رشد و یا ثابت) فراگیران ممکن است روی فرایند یادگیری تاثیرگذار باشد و فناوری با قابلیت حضور همه جائی خود احتمالا بتواند در ذهنیت دانش آموزان تغییر ایجاد کند. علیرغم این دعوی که فراگیران از طریق تمرین میتوانند در دروس خود پیشرفت کنند، بسیاری هنوز این امر را بدون داشتن هوش ذاتی بی فایده می شمارند. یافتن راه حلی برای تغییر چنین چارچوب ذهنی ضروری است، کاری که امکانات انگیزه بخش فناوری برای انجام آن مفید به نظر می رسد. به همین جهت هدف این مطالعه شفافسازی تأثیر استفاده از محتوای بازی گونه شدگی و تعاملی (H5P) در تغییر چارچوب ذهنی فراگیران نسبت به یادگیری به چارچوب ذهنی رشدی است. همچنین، هدف دیگر آن کشف ارتباط بین سطوح مختلف زبان عمومی فراگیران و نوع چارچوب ذهنی اولیه آنها و میزان آن، و مقدار تغییرات ایجاد شده در چارچوب ذهنیشان در طول دوره است.روشها: این پژوهش طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون/پس آزمون دارای گروه کنترل است. شرکتکنندگان شامل 225 دانش آموز 12-13 ساله دوره اول دبیرستان (111: گروه آزمایش ؛ 114: گروه کنترل) بودند. پس از انجام آزمون فلایرز کمبریج برای شناسایی سطح مهارت انگلیسی آنها، از پرسشنامه ذهنیت دوئک برای اندازه گیری نوع و میزان اولیه چارچوب ذهنی آنها استفاده شد. متعاقباً، هر دو گروه دوره 12 هفتهای را گذراندند و طی آن از هر لحاظ، به جز یک مورد، تدریس مشابهی را دریافت کردند. هر دو گروه از حالت همزمان سیستم مدیریت یادگیری برای تمرین کاربردهای زبان و از حالت ناهمزمان آن برای آزمون دادن و ارسال تکالیف خود استفاده کردند. تنها تفاوت در این بود که مرحله آموزش گروه آزمایش از طریق محتوای تعاملی در حالت ناهمزمان سیستم مدیریت یادگیری انجام گرفت، اما آموزش گروه کنترل به صورت زنده و با استفاده از تقریباً همان مطالب، از طریق وبینار انجام شد. پس از گذراندن دوره، فراگیران مجدداً پرسشنامه را تکمیل کردند. تحلیل آماری از طریق آزمونهای تحلیل واریانس (آنووا) و تحلیل کوواریانس (آنکووا) انجام شد.یافتهها: به منظور مقایسه سطوح انگلیسی عمومی (GE) بصورت دو به دو، از آزمون شفه (Scheffe test) استفاده شد. بر اساس نتایج آن، میتوان استنباط نمود که ضریب تفاوت میانگینهای ذهنیت برای سه سطح زبانی، ماقبل پیشرفته (Pre-A1) (001/0p=)، سطح پیشرفته 1 (001/0p=)، و سطح پیشرفته 2 (021/0p=) بود که همگی از جهت آماری معنادار بودند. با مقایسه میانگینهای تفاوتهای ذهنیت بین سه گروه و سطح زبان انگلیسی، میتوان به این نتیجه رسید که گروه ماقبل پیشرفته، بالاترین میانگین تفاوتهای ذهنیت را به خود اختصاص داد در حالی که سطح پیشرفت 2 (A2) دارای کمترین ضریب تفاوت بود. به عبارت دیگر، هر چه سطح انگلیسی عمومی (GE) دانش آموزان ضعیف تر بود، میزان تغییر در نوع ذهنیت آن ها به سمت شکلگیری ذهنیت رشد بیشتر می شد. یافتههای مطالعه حاضر نشان داد که استفاده از محتوای تعاملی (H5P) و بازی گونه (Gamified) در قالب سامانه مدیریت یادگیری دوزمانه (Bichronous LMS) میتواند تأثیر قابلتوجهی بر بهبود سطح ذهنیت رشد زبانآموزان دوره دبیرستان (39%) داشته باشد. مطالب و محتوائی که برای دانشآموزان در کلاسهای بازی گونه یا بازی واره شده و تعاملی ارائه میشد، منجر به تبادل بازخورد فوری گردید که سطح انگیزه را بالا برد و آنها را تشویق نمود به وظایف و فعالیتهای تعاملی مختلف ادامه دهند.نتیجهگیری: پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که استفاده از محتوای تعاملی به عنوان بخشی از فرایند یادگیری می تواند باعث ایجاد چارچوب ذهنی رشدی در فراگیران شود. دانش آموزان با مهارت انگلیسی عمومی بالاتر، میزان چارچوب ذهنی رشدی اولیه بالاتری داشتند، فراگیران ضعیف تر، میزان تغییر بیشتری را در چارچوب ذهنی خود از حالت ثابت به رشدی تجربه کردند. مطالعه حاضر می تواند زبان آموزان و معلمان را به استفاده از محتوای تعاملی و بازی گونه شده در دورههای آنلاین خود ترغیب کنند. همچنین به سیاستگذاران نظام آموزشی کمک می کند تا به تاثیری که کاربرد افزونه محتوای تعاملی و بازی گونه بر آموزش انگلیسی دارد توجه عمیق تری نمایند، زیرا این امرقابلیت آن را دارد که منجر به ایجاد برنامه درسی جدیدی برای مدارس شود.
آموزش الکترونیکی
امیر مرادی؛ سعید ضرغامی همراه
چکیده
پیشینه و اهداف: آموزش برخط در بستر مجازی و از طریق اینترنت انجام میشود و هدف آن فراهم آوردن فرصتهایی برای آموختن است و خودفرمانی فردی دانشجویان در فرایند یاددهی- یادگیری یکی از عوامل تحقق این هدف است. لذا یکی از رسالت های دانشگاه ها، پرورش دانشجویان دارای منش خودفرمانی بوده تا هماهنگ با ارزشهایی که پذیرفته اند زندگی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: آموزش برخط در بستر مجازی و از طریق اینترنت انجام میشود و هدف آن فراهم آوردن فرصتهایی برای آموختن است و خودفرمانی فردی دانشجویان در فرایند یاددهی- یادگیری یکی از عوامل تحقق این هدف است. لذا یکی از رسالت های دانشگاه ها، پرورش دانشجویان دارای منش خودفرمانی بوده تا هماهنگ با ارزشهایی که پذیرفته اند زندگی کنند و اگر در پرورش چنین دانشجویانی موفق عمل نکنند؛ در دو حوزه آموزش و پژوهش نیز موفقیت چندانی به دست نخواهند آورد. از سوی دیگر، فناوری آموزش برخط ابزاری خنثی نبوده و میتواند به ازای تضعیف برخی از جنبههای تجربه دانشجویان، ابعاد دیگری را رشد و توسعه دهد، گسترش آموزش برخط در دانشگاه ها میتواند فرصتها و تنگناهای آموزشی و تربیتی نوظهوری را برای دانشجویان به وجود آورد که نیازمند بررسی فلسفی است. بین صاحبنظران در مورد نقش آموزش برخط در پرورش خودفرمانی فردی توافق نظر وجود ندارد. برخی معتقدند که پرورش خودفرمانی فردی در محیط آموزش برخط مغفول مانده و اصولاً آموزش برخط را برای شبیهسازی فعالیتهای تربیتی مناسب نمیبینند. در مقابل موافقان بر این باورند که از طریق تجهیزات، امکانات و قابلیتهای فراوان آموزش برخط رشد خودفرمانی فردی دانشجویان امکانپذیر است. بنابراین هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش آموزش برخط در پرورش خودفرمانی فردی با تأکید بر سازه گرایی اجتماعی است.روشها: پژوهش حاضر فلسفی و از نوع تحلیل مفهومی و زبانی و تحلیل منطقی فرارونده است. در گام نخست جهت پاسخ به سؤال پژوهش، روش ما تحلیل مفهومی و زبانی است که دربردارنده تحلیل، تفسیر و وضوح بخشی مفهوم آموزش برخط از یک طرف و تحلیل مفاهیم خودفرمانی فردی و سازه گرایی اجتماعی از طرف دیگر است. در گام دوم، با بهرهگیری از روش تحلیل منطقی فرارونده، شرط منطقی استفاده از یک مفهوم را بررسی می کنیم. در گام سوم، از روش استنتاجی بهصورت قیاس نظری جهت استنتاج شواهد سازنده و غیرسازنده آموزش برخط در پرورش خودفرمانی فردی استفاده میشود. جامعه منابع پژوهش شامل کلیه اسناد، مدارک و منابع مرتبط با آموزش برخط، خودفرمانی فردی و سازهگرایی اجتماعی و نمونه منابع شامل اسناد، مدارک و منابع فارسی و لاتین، چاپی و الکترونیکی معتبر و مرتبط با موضوع و مفاهیم پژوهش بود. با توجه به ماهیت پژوهش، ابزار و روش گردآوری داده ها شامل برگه های فیش و بهرهگیری از روش فیش برداری از منابع مذکور و روش تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده، کیفی و مبتنی بر تحلیل فلسفی و منطقی بود.یافتهها: براساس سازه گرایی اجتماعی آموزش برخط از یکسو با توسعه یادگیری مادام العمر، تغییر فرایند یاددهی- یادگیری، رشد ابعاد خودفرمانی فردی، انعطافپذیری در فراگیری و امکان گمنامی و پنهان کردن هویت دانشجویان زمینه پرورش خودفرمانی فردی را فراهم نموده است. از سوی دیگر، به علت اعتماد افراطی به داوری اخلاقی دانشجو، ترویج دانشجومحوری، شیوع انتخاب التقاطی به جای انتخاب آگاهانه و آزادانه، پیروی دانشجویان از رغبتهای شخصی و رشد افراطی خودمحوری نقشی غیرسازنده در پرورش خودفرمانی فردی داشته است.نتیجهگیری: بر بنیاد سازهگرایی اجتماعی و عاملیت همزمان فناوری و انسان، آموزش برخط از طریق تغییر ماهیت، علایق و قصدهای دانشجویان میتواند نقشی سازنده یا غیرسازنده در پرورش خودفرمانی فردی آنها داشته باشد. اما آموزش برخط تحت التزام قرائت خاصی نیست و میتواند از سوی بازیگران گوناگون و به روشهای متفاوت قرائت شود. بدین ترتیب امکان مداخله، اصلاح و جهتدهی به فرایند توسعه آموزش برخط در پرورش خودفرمانی فردی از سوی بازیگرانش فراهم شده است. در نتیجه میتوان نقش غیرسازنده آموزش برخط در پرورش خودفرمانی فردی را با بهرهگیری بیشتر از فناوریهای چندرسانهای و تعاملیتر کردن محیط یادگیری برخط کاهش و تبدیل به فرصت کرد.
آموزش الکترونیکی
رضا نجاتی
چکیده
پیشینه و اهداف: آموزش برخط (برخط) به عنوان گونه ای از آموزش از راه دور و در دهه های گذشته موردتوجه مدیران، استادان، دانشجویان و دیگران بوده است. در شرایط حادث از بیماری همهگیر کوید 19، آموزش برخط به یک نیاز تبدیلشده است. از جمله عوامل مؤثر در کارآمدی این نوع آموزش مشارکت فعال دانشجویان در فرایند یادگیری است. مشارکت فعال ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: آموزش برخط (برخط) به عنوان گونه ای از آموزش از راه دور و در دهه های گذشته موردتوجه مدیران، استادان، دانشجویان و دیگران بوده است. در شرایط حادث از بیماری همهگیر کوید 19، آموزش برخط به یک نیاز تبدیلشده است. از جمله عوامل مؤثر در کارآمدی این نوع آموزش مشارکت فعال دانشجویان در فرایند یادگیری است. مشارکت فعال را تلاش صرف شده دانشجو در فرایند یادگیری تعریف میکنند. کارشناسان باور دارند که اجزاء مشارکت فعال عبارتاند از: تعامل با محتوای درس، تعامل با همکلاسیها و تعامل با استادان برای کسب نتیجه آموزشی مطلوب (کسب نمره و رضایت تحصیلی). صاحبنظران تعلیم و تربیت ادعا می کنند که مشارکت فعال دانشجویان در فرایند یادگیری پیشنیاز یادگیری و پایداری آن است. شواهدی وجود دارد که مشارکت فعال دانشجویان یکی از قویترین عوامل پیشبینی کننده پیشرفت تحصیلی است. در این نوشتار به نقش مشارکت فعال در یادگیری زبان انگلیسی در کلاس بر خط خواهیم پرداخت. نمایی از چگونگی پیشرفت تحصیلی و تلقی دانشجویان از مشارکت کلاسی نیز ارائه میشود.روشها: در این پژوهش که از نوع همبستگی است از پرسشنامه مقیاس «مشارکت فعال در آموزش بر خط» و آزمون «خواندن و درک مطلب» زبان انگلیسی استفادهشده است. این پرسشنامه در سال 2015 توسط دیکسون طراحیشده و مشتمل بر 4 سازه و 19 گویه است و مقیاس آن لیکرت 7 درجهای است. سازهها عبارتاند از: مهارت، عواطف، مشارکت و عملکرد. هیچگونه سابقهای اعم از اصل یا ترجمه این پرسشنامه در نشریات علمی-پژوهشی ایران به دست نیامد. بنابراین محقق آن را ترجمه نموده است. ترجمه معکوس این پرسشنامه توسط یکی از استادان انجامشده است. پرسشنامه یادشده با استفاده از گوگل فرم طراحی و از طریق سامانه آموزش مجازی دانشگاه به 297 نفر دانشجو که در نیم سال نخست سال تحصیلی 99 درس زبان عمومی داشتند ارسال شد.206 نفر از دانشجویان به پرسشنامه پاسخ دادند. پاسخهای 22 نفر از آنها مخدوش بود؛ به عنوان مثال به تمام گویه ها یک پاسخ داده بودند یا پاسخها یکی در میان تکراری بود. لذا پاسخنامههای آنها کنار گذاشته شد. جمعاً 184 پاسخنامه به همراه نمرات زبان انگلیسی همان افراد مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. ابزار دوم این پژوهش آزمون «خواندن و درک مطلب» زبان انگلیسی است. این آزمون را محقق بر اساس مطالعات نظری مربوط به مهارت مذکور طراحی و برای بررسی انطباق آزمون با نظریه های علمی و محتوی آموزشی از 5 نفر از استادان کمک گرفته است. این آزمون دارای 40 سؤال است و به عنوان آزمون پایانترم در سامانه آموزش مجازی دانشگاه انجامشده است.یافتهها: آزمون تی تک نمونه ای نشان داد که پیشرفت تحصیلی دانشجویان در درس زبان انگلیسی و تلقی آنان از مشارکت کلاسی رضایتبخش است. بر اساس تحلیل رگرسیون چارکی میان مشارکت فعال و یادگیری زبان انگلیسی در دانشجویان دارای نمره بالا ارتباط معنیدار وجود دارد. اما تحلیل آماری همبستگی نشان میدهد که میان پیشرفت تحصیلی و مشارکت فعال در کلاس بر خط ارتباط آماری معنیدار وجود ندارد. نبود وجود ارتباط معنادار میان این دو متغیر با یافته های پژوهش های خارجی متفاوت است. دلایل گوناگونی برای این موضوع متصور است. آموزش برخط در پژوهش حاضر انتخابی نبوده است و دانشجویان انگیزه کافی و مهارت و ابزارهای لازم برای این شیوه آموزش نداشته اند. شاید دانشجویان به همین دلایل دچار ترس و اضطراب شده اند. این ترس و اضطراب احتمالاً موجب نارضایتی تحصیلی یا خودکمبینی شده است. اضافه میکند که تلقی دانشجویان از مشارکت فعال قابلقبول است. البته در مورد مشارکت در کلاس برخط هیچ گزارشی از پژوهش در ایران موجود نیست.نتیجه گیری: هدف این پژوهش برآورد ارتباط بین مشارکت فعال و یادگیری زبان انگلیسی در کلاس برخط بود. نتایج نشان داد که نظریه مشارکت فعال در ارتقاء پیشرفت درسی در مورد دانشجویان قوی صدق می کند اما در مورد دانشجویان حد متوسط و پایینتر صدق نمی کند. برای ارزیابی میزان مشارکت دانشجویان از پرسشنامه استفادهشده است. پژوهشگران بهخوبی می دانند که پرسشنامه مبتنی بر خود اظهاری است و در این روش احتمال خطای اندازهگیری وجود دارد.