فناوری آموزش
مریم حسین زاده نباتی؛ فیروز محمودی؛ یوسف ادیب
چکیده
پیشینه و اهداف: توسعه نگرش مثبت نسبت به موضوع مورد مطالعه، یکی از اهداف آموزشی شایع امروز است. معلمان و همچنین والدین معتقدند که نگرش دانش آموز نسبت به موضوع درسی بر موفقیت دانش آموز در مدرسه تأثیر می گذارد. ادراکات دانشآموزان متوسطه در مورد یادگیری فناوری ممکن است تصمیم آنها را برای تحصیل در رشته دانشگاهی و کار در زمینه علم، ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: توسعه نگرش مثبت نسبت به موضوع مورد مطالعه، یکی از اهداف آموزشی شایع امروز است. معلمان و همچنین والدین معتقدند که نگرش دانش آموز نسبت به موضوع درسی بر موفقیت دانش آموز در مدرسه تأثیر می گذارد. ادراکات دانشآموزان متوسطه در مورد یادگیری فناوری ممکن است تصمیم آنها را برای تحصیل در رشته دانشگاهی و کار در زمینه علم، فناوری، مهندسی و ریاضی، که بهعنوان پایه توسعه اقتصادی کشورهای پیشرفته در نظر گرفتهشده، تحت تأثیر قراردهد. طی دهه های گذشته، بین مهارتهای علمی و فنی ارائه شده از سوی مدارس و تقاضای اقتصادی در این زمینه، شکاف رو بهرشدی دیده شدهاست، تعداد فراگیران و افراد آموزش دیده در زمینه فناوری و علم، در بعضی موارد کاهش یافته است. از آنجاکه اهداف اصلی حوزة تربیت و یادگیری برنامه درسی کار و فناوری در سند تحول بنیادین آموزش پرورش برای دورة اول متوسطه، کســب شایستگیها و نگرش مثبت به فناوری و کارآفرینی است، هدف این مطالعه بررسی رابطه نگرش به درس کار و فناوری با نگرش فناورانه و کارآفرینی دانشآموزان متوسطه منطقه یک تبریز در سال تحصیلی 1398-1397 است.روشها: این مطالعه از نوع همبستگی با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری است. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روش حداقل مربعات انجام میشود. این روش الگو را در دو مرحله آزمایش میکند که شامل آزمون اندازهگیری و الگوی ساختاری است. مدل اندازهگیری، اعتبار و روایی ابزارهای اندازهگیری و ساختارهای تحقیق را بررسی کرده و الگوی ساختاری فرضیهها و روابط متغیرهای نهفته را آزمایش میکند. جامعه آماری این پژوهش را 15386 دختر و پسر دبیرستانی منطقه یک تبریز تشکیل میدادند که در سال تحصیلی 1398-1397 مشغول به تحصیل بودند. نمونه به روش نمونه گیری تصادفی متناسب (کلاس هفتم ، هشتم ، نهم) انتخاب شد و از آنجا که پرسشنامه اصلی دارای 40 مؤلفه بود، 10 نفر برای هر مؤلفه و 402 نفر در کل انتخاب شدند. دادهها با استفاده از پرسشنامه نگرش به فناوری لی آ و کوآ (Liou & Kuo) 2014، پرسشنامه نگرش کارآفرینانه آتاید (Athayde) 2009 و پرسشنامه محقق ساخته نگرش به کار و فناوری جمع آوری شد. برای آزمون فرضیهها از تحلیل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Smart PLS 3 استفاده گردید.یافتهها: یافتهها نشان داد بین برنامه درسی کار و فناوری، نگرش به فناوری و نگرش به کارآفرینی، رابطه تنگاتنگی وجود دارد. فرضیهها در سطح معنیداری 001/0 و بالاتر بودن آماره t از 96/1، معنیدار هستند. نگرش به درس کار و فناوری، 44/0 خودکارآمدی یادگیری فناوری، 56/0 ارزش یادگیری فناوری، 56/0 راهبردهای یادگیری فناوری، 63 /0 جهتگیری هدف یادگیری فناوری، 64/0 محرک محیط یادگیری فناوری، 54/0 ایجاد خود تنظیمی یادگیری فناوری، 68/0 پیاده سازی خودتنظیمی یادگیری فناوری، 40/0 رهبری دیگران ، 56/0 دستاورد، 30/0 کنترل شخصی، 42/0 خلاقیت، 38/0 ابتکار دانشآموزان را تبیین میکند.نتیجهگیری: نگرش به درس کار و فناوری مؤلفه های نگرش فناورانه و مؤلفه های نگرش به کارآفرینی را تبیین میکند. اهمیت بالای نگرش مثبت به درس کار و فناوری در داشتن رابطه مثبت با مؤلفه های ارزشمند، خودکارآمدی، ارزش یادگیری، راهبردهای یادگیری، جهت گیری هدف، محرک محیط، ایجاد خودتنظیمی، پیادهسازی خودتنظیمی، رهبری دیگران، دستاورد، کنترل شخصی، خلاقیت و ابتکار است؛ لذا در اولویت قرارگرفتن این درس پیشنهاد میشود. دانستن عوامل نگرشی و ارتباط آنها با موضوعات درسی میتواند به معلمان در اصلاح برنامهدرسی و اثربخشی شیوه های تدریس کمککند تا دانش آموزان در یادگیری دروس، عملکرد تحصیلی و شغلی موفقتر باشند.
آموزش الکترونیکی- مجازی
مهدی عرب پشتکوهی؛ افسانه زمانی مقدم؛ علی رجب زاده قطری
چکیده
پیشینه و اهداف: در قرن اخیر که دوره گذر از عصر صنعتی به عصر اطلاعات و ارتباطات است، تعلیم و تربیت نسبت به دوران گذشته هم از لحاظ کمیت و هم از لحاظ کیفیت بهطور چشمگیری دچار تحول شده است. ورود فناوری اطلاعات تمامی شئون زندگی بشری را دست خوش تغییر و تحول کرده است؛ در این میان نظامهای آموزشی به دلیل ماهیت معرفتیشان بیش از دیگر ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در قرن اخیر که دوره گذر از عصر صنعتی به عصر اطلاعات و ارتباطات است، تعلیم و تربیت نسبت به دوران گذشته هم از لحاظ کمیت و هم از لحاظ کیفیت بهطور چشمگیری دچار تحول شده است. ورود فناوری اطلاعات تمامی شئون زندگی بشری را دست خوش تغییر و تحول کرده است؛ در این میان نظامهای آموزشی به دلیل ماهیت معرفتیشان بیش از دیگر نظامها از فناوریهای اطلاعاتی متأثر شدهاند. تا چندین سال پیش افراد برای آموزش و یادگیری نیاز به زمان و مکان مشخصی داشتند ولی امروزه با پیشرفت فناوریهای رایانه و شبکه اینترنت تا حدودی این نیاز از بین رفته است و هر کس بهزودی قادر خواهد بود هر چیزی را در هر زمانی و هر مکانی یاد بگیرد. روشهای سنتی آموزش دیگر قادر به پاسخگویی به نیازهای رشد و گسترش مداوم مهارتهای آموزشی نیستند. کاربرد فناوری در آموزش، نظامهای آموزش الکترونیکی را بهوجود آورده و باعث تغییراتی در نقش عناصر آموزش و طراحی آموزشی شده است. هدف پژوهش حاضر، تعیین اهمیت اجزای تشکیلدهنده آموزش الکترونیکی درس کار و فناوری از دیدگاه صاحبنظران است. رویکرد پژوهش کمی و از روش تحلیل سلسله مراتبی استفاده شده است.روشها: رویکرد پژوهش کمی و از روش تحلیل سلسله مراتبی استفاده شده است. این روش در هنگامی که عمل تصمیمگیری با چند گزینه رقیب و معیار تصمیمگیری روبروست قابل استفاده است. معیارهای مطرح شده میتوانند کمی و کیفی باشند. سپس یک سری مقایسههای زوجی انجام میگیرد. این مقایسات وزن هریک از فاکتورها را در راستای گزینههای رقیب مشخص میسازد. در نهایت منطق تحلیل سلسله مراتبی به گونهای ماتریسهای حاصل از مقایسات زوجی را با همدیگر تلفیق میسازد که تصمیم بهینه حاصل آید.جامعه پژوهش صاحبنظران حوزه آموزش، برنامهریزی فناوریهای نوین و درس کار و فناوری هستند که به صورت هدفمند تعداد 18نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه میباشد و شاخصهای تشکیل دهندۀ آن اجزای تشکیل دهنده آموزش الکترونیکی کرسلی بود که در مجموع در 10 شاخص دستهبندی شدند. در این مطالعه به بررسی ضرایب اهمیت شاخصها پرداخته است. سپس این شاخصها در یک پرسشنامه در اختیار نمونه تحقیق قرار داده شد و شاخصهای مذکور به وسیله نرمافزار اکسپرت چویس (expert choice 11) و بر مبنای روش تحلیل سلسله مراتبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تکنیک مقایسه زوجی شاخصها استفاده شد. یافتهها: براساس نتایج بهدست آمده مهمترین اجزای تشکیل دهنده آموزش الکترونیکی از دیدگاه صاحبنظران به ترتیب محتوا (با وزن 116/0)، طراحی صفحات (با وزن 128/0)، سازماندهی (با وزن 124/0)، انگیزش (با وزن 099/0)، انعطافپذیری (با وزن 093/0)، ارزشیابی (با وزن 092/0)، بازخورد (با وزن 098/0)، حجم کاری متعادل (با وزن 090/0)، کمکرسانی (با وزن 081/0) و فعالیت یاددهی- یادگیری (با وزن 079/0) است.نتیجه گیری: یافتههای این پژوهش به تصمیمگیرندگان در اتخاذ راهبردهای اثربخش برای دورههای آموزش کمک میکند چراکه مهمترین اجزای تشکیلدهنده آموزش الکترونیکی مشخص است و تصمیمگیرندگان میتوانند به موجب آن میزان تخصیص منابع را کنترل نمایند.
یادگیری الکترونیکی
مهدی عرب پشتکوهی؛ افسانه زمانی مقدم؛ علی رجب زاده قطری
چکیده
پیشینه و اهداف: در طی سالیان گذشته با توجه به رشد فناوری اطلاعات و ارتباطات، شاهد تغییرات بنیادی و فزایندهای در آموزش عالی بودهایم. امروزه فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان بخش جداییناپذیر و تلفیق شده محیط کار و کلاس درآمده و شیوههای کسب و کار، برقراری ارتباط و یادگیری را تغییر داده است. هنر و علم تعلیم و تربیت با رشد فناوری ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در طی سالیان گذشته با توجه به رشد فناوری اطلاعات و ارتباطات، شاهد تغییرات بنیادی و فزایندهای در آموزش عالی بودهایم. امروزه فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان بخش جداییناپذیر و تلفیق شده محیط کار و کلاس درآمده و شیوههای کسب و کار، برقراری ارتباط و یادگیری را تغییر داده است. هنر و علم تعلیم و تربیت با رشد فناوری اطلاعات و ارتباطات تلفیق شده و رویکرد جدیدی در یادگیری را به نام یادگیری الکترونیکی به وجود آورده است. یادگیری الکترونیکی به عنوان پاردایم جدید آموزش مدرن مطرح میگردد و بسیاری از آرمانهای آموزشی را از جمله یادگیری در مکان و زمان، یادگیری مشارکتی، خودارزیابی و خودراهبردی تحقق بخشیده است. به همین دلیل در طیف گستردهای از فعالیتهای آموزشی به کار برده میشود و بسیاری از مدارس، دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی در حال تدارک دیدن و آماده کردن برنامههای آموزش الکترونیکی هستند.هدف پژوهش حاضر،شناسایی معیارهای اثربخشی برنامههای آموزش الکترونیکی درس کار و فناوری از دیدگاه صاحبنظران میباشد. رویکرد پژوهش کیفی و از روش نظریه زمینهای اشتراوس و کوربین استفاده شده است.روش ها: جامعه پژوهش صاحبنظران حوزه آموزش، برنامهریزی فناوریهای نوین و درس کار و فناوری میباشند که به صورت هدفمند تعداد 18نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش مقولهبندی باز، محوری و گزینشی استفاده شد.یافتهها: براساس نتایج بهدست آمده یک چارچوب اثربخشی ماتریسی از عوامل زمینهای، علی، بازدارنده، راهبردها و پیامدها شکل گرفت. بدین صورت که تدوین چارچوب اثربخشی برنامههای آموزش الکترونیکی به عنوان مضمون فراگیر شامل عوامل مذکور بودند. هر یک از این دستهها خود دارای ابعاد گوناگونی در مضامین پایه میباشند. بدیهی است که یافتههای این پژوهش امکان ارزشیابی اثربخشی برنامههای آموزش الکترونیکی درس کار و فناوری در نظام جمهوری اسلامی ایران را فراهم آورده است.نتیجهگیری: هدف این مطالعه شناسایی معیارهای اثربخشی برنامههای آموزش الکترونیکی درس کاروفناوری از دیدگاه صاحبنظران بود. براساس نظر مصاحبهشوندگان زمانیکه این عوامل به صورت مطلوب پدیدار شوند و زمینههای مطلوب بودن آنها فراهم گردد، کسب فرصتهای جدیدیادگیری، همگام شدن باتکنولوژیهای روزجهانی، صرفهجویی دروقت،انرژی وهزینه، رشدودگرگونی جامعه کاروفناوری، رسیدن به یادگیری مادامالعمر، رسیدن به اهداف برنامههای آموزش الکترونیکی درس کاروفناوری، صرفهجویی درهزینههای اضافی ومازاد، رسیدن به اهداف بالادستی، تعامل باسایرجوامع بشری، بهرهوری کاردرمحیط کسب وکار، بهبودمهارتهای کاربردی، بالابردن مهارتهای فردی فراگیران و امکان یادگیری درحین کاربیش ازپیش خواهد شد. همچنین افزایش متقاضیان ورودبه دوره، افزایش رضایتمندی مخاطبان، افزایش سرعت یادگیری، ارتقاءدانش فناوری اطلاعات مدرسان وفراگیران اتفاق میافتد.