محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
ریحانه رئیسی؛ کاوه فتاحی؛ سید محمد حسین ذاکری؛ سارا دانشمند
چکیده
پیشینه و اهداف: محیط یادگیری به هر گونه محیطی اطلاق می شود که فرایند یادگیری در آن اتفاق می افتد. در سال های اخیر، پژوهشهای متنوعی با رویکردهای متفاوت به تجزیه و تحلیل کیفیتهای محیط فیزیکی یادگیری به منظور بهبود و ارتقا عملکرد یادگیرندگان در محیط های یادگیری پرداخته اند. در همین راستا پیشرفتهای شکل گرفته در رویکرد معماری ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: محیط یادگیری به هر گونه محیطی اطلاق می شود که فرایند یادگیری در آن اتفاق می افتد. در سال های اخیر، پژوهشهای متنوعی با رویکردهای متفاوت به تجزیه و تحلیل کیفیتهای محیط فیزیکی یادگیری به منظور بهبود و ارتقا عملکرد یادگیرندگان در محیط های یادگیری پرداخته اند. در همین راستا پیشرفتهای شکل گرفته در رویکرد معماری عصب محور، زمینه ای رو به رشد که اصول علوم اعصاب را در طراحی معماری ادغام می کند، منجر به کاربست این رویکرد جدید در بهینه سازی ویژگیهای محیطهای یادگیری و ارتقا عملکرد یادگیرندگان شده است. تحقیقات قبلی در زمینه معماری عصب محور، ویژگیهای فیزیکی مختلفی را در محیطهای آموزشی، از جمله اندازه کلاس، رنگ کلاس، نورو صدا،و آسایش حرارتی در محیطهای یادگیری را بررسی کردهاند و تأثیرات آنها را بر حافظه، توجه، واکنشهای عاطفی، عملکرد شناختی و پیشرفت یادگیری آشکار کردهاند. با این وجود، بررسی ها نشان داد که در این پژوهشها توجه محدودی به بررسی تاثیر شیب سقف کلاس بر سطح استرس و عملکردهای شناختی دانشجویان شده است. در همین راستا، هدف این پژوهش آنست که با ارزیابیهای شناختی و عملکرد فیزیولوژیکی مخاطبان در مواجهه با کلاس درس به این سوال پاسخ دهد که چگونه جهتگیریهای شیب سقف بر پاسخهای فیزیولوژیکی مرتبط با برانگیختگی استرس مخاطبان و همچنین عملکرد شناختی آنها تأثیر میگذارد؟ یافتههای این پژوهش به حوزه معماری عصب محور کمک میکند و بینش جدیدی در مورد اینکه چگونه عوامل فیزیکی، بهویژه شیب سقف کلاسها، بر سلامت روان و عملکرد شناختی یادگیرندگان تأثیر میگذارد، ارائه میکند.روشها: در این پژوهش از روش شبه آزمایشی برای بررسی تأثیر تغییرات مختلف شیب سقف بر برانگیختگی ناشی از استرس و عملکرد شناختی شرکتکنندگان استفاده شده است. در این راستا 18 شرکت کننده، شامل 9 دانشجوی مرد و 9 دانشجوی زن، در محیط واقعیت مجازی(VR) مورد آزمایش قرارگرفتند، که انتخاب آنها به صورت نمونه گیری دو مرحله ای از بین داوطلبین شرکت در آزمایش و بر اساس پنج معیار تعیین شده برای حفظ روایی و پایایی پژوهش شکل گرفت. فرایند آزمایش شامل سه گام جداگانه بود: 1) سطح استرس شرکتکنندگان از طریق استفاده از حسگر فیزیولوژیکی Emotibit و آزمون مقیاسهای آنالوگ دیداری (VAS) مورد ارزیابی قرار گرفت. این فرایند شامل ثبت تنوع ضربان قلب (HRV) و فعالیت الکترودرمال (EDA) آنها بود. 2) با استفاده از آزمون استاندارد N-back حین تجربه مجازی فضای کلاسها، به ارزیابی عملکرد شناختی شرکتکنندگان پرداخته شد. هدف این دو گام آن بود که بررسی شود چگونه جهت گیری های مختلف سقف بر عملکرد شناختی و سطح برانگیختگی استرس شرکتکنندگان تأثیر میگذارد.3) رابطه بین جهت گیری های مختلف سقف و پاسخهای شناختی و فیزیولوژیکی شرکتکنندگان با استفاده از آزمون تحلیل واریانس (ANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. این بررسی با هدف تعیین ارتباط بین برانگیختگی ناشی از استرس و عملکرد شناختی در رابطه با جهتگیریهای متنوع شیب سقف انجام شد.یافتهها: یافته ها نشان می دهد که جهت شیب سقف، به سمت جلو و عقب کلاس درس، به طور معناداری بر سطح استرس و عملکرد شناختی شرکت کنندگان تأثیر می گذارد. طراحی سقف با شیب به سمت عقب کلاس درس، عملکرد شناختی بهتر و تعداد پاسخ های نادرست پایین تر در آزمون شناختی N-back را در مقایسه با کلاسهای درس با سقف بدون شیب و یا با شیب سقف به سمت جلو نشان می دهد. این مطالعه همچنین نشان میدهد که تغییرات شیب سقف باعث ایجاد تغییراتی در پاسخهای فیزیولوژیکی شرکت کنندگان میشود.از نتایج دیتالاگر Emotibit و آزمون VAS شرکتکنندگان مشخص میگردد، کلاس با سقف شیبدار به سمت عقب کلاس میتواند به طور قابلتوجهی سطح استرس را در شرکتکنندگان مورد بررسی کاهش دهد.نتیجهگیری: این پژوهش بر نقش کلیدی کیفیت طراحی محیطهای فیزیکی یادگیری در کاهش استرس و ارتقای عملکرد شناختی در بین یادگیرندگان تأکید میکند. نتایج نشان میدهند استفاده از طراحی سقف کلاسهای درس با شیب به سمت عقب کلاس میتواند منجر به کاهش سطح استرس و ارتقا عملکرد شناختی دانشجویان شود. این پژوهش هم راستا با مطالعات معماری عصب محور پیشین در زمینه محیطهای یادگیری، تاکید می کند که در طراحی کلاسهای درس، طراحان آموزشی باید به کیفیتهای فیزیکی محیطهای یادگیری از جمله جهت شیب سقف کلاسها توجه مضاعف داشته باشند تا محیطهایی را ایجاد کنند که فرآیندهای شناختی-احساسی-ادراکی یادگیرندگان را پشتیبانی کرده و به یادگیری، رشد، و در نهایت بهزیستی کلی دانشجویان و یادگیرندگان کمک کنند.
فناوری آموزش
برات سلیمی؛ یوسف نامور؛ اعظم راستگو؛ توران سلیمانی
چکیده
پیشینه و اهداف: تلاش جوامع امروزی برای همگامی با تغییرات روزافزون در عرصه فنآوری به حوزه آموزش و پرورش هم کشیده شده است؛ براین اساس تغییرات و تحولات ساختاری، سازمانی و اداری در شکل کنونی مدارس بهعنوان یک ضرورت در دیدگاه خبرگان و کارشناسان مطرح شده است. سرعت تغییرات و توسعه فنآوریها و تأثیر آن بر روندهای آموزشی، به همراه خود، ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: تلاش جوامع امروزی برای همگامی با تغییرات روزافزون در عرصه فنآوری به حوزه آموزش و پرورش هم کشیده شده است؛ براین اساس تغییرات و تحولات ساختاری، سازمانی و اداری در شکل کنونی مدارس بهعنوان یک ضرورت در دیدگاه خبرگان و کارشناسان مطرح شده است. سرعت تغییرات و توسعه فنآوریها و تأثیر آن بر روندهای آموزشی، به همراه خود، چالشها و فرصتهای استفاده از فنآوریهای نوین را پیش روی آموزش قرار داده است. هدف این پژوهش بررسی اثرات فنآوریهای نوین بر روندهای آموزشی آینده براساس مطالعات مروری روی منابع خارجی، منابع داخلی و مصاحبه با کارشناسان و خبرگان آموزشی است.روشها: این پژوهش با رویکرد کیفی و به روش تحلیل مضمون انجام شده است. جامعه آماری شامل اسناد، مقالات، رسالهها، ویدئوهای سخنرانی و کنفرانس های آموزشی، طرحها و گزارش های پژوهشی مرتبط با موضوع مورد پژوهش و قابل دسترسی در دو دهه اخیر و همچنین نتایج مصاحبه نیمهساختاری انجام یافته با 20 نفر از صاحب نظران در حوزه تعلیم و تربیت در استان اردبیل است. دادهها به روش کیفی سه گام « تحلیل مضمون» کدگذاری، تحلیل و مقولهبندی شدهاند.یافتهها: یافتههای این مطالعه، ذیل دو مضمون اصلی «تاثیر مثبت فن آوری در آموزش» و «چالش فنآوری و آموزش»، تدوین شد که مضمون اصلی اول با 40 مضمون فرعی و مضمون اصلی دوم 34 مضمون فرعی دستهبندی شد. ضرورت توجه به اثرات فنآوری برساختارها و فرصتهای فردی، کاهش هزینهها، راهحلهای خودکار و افزایش بازده، بهبود بخشی به فرایند تدریس و ... را میتوان بخشی از مضمونهای فرعی بهدست آمده ذیل مضمون اصلی «تأثیر مثبت فنآوری در آموزش» بهحساب آورد. همچنین در ذیل مضمون «چالش فنآوری و آموزش» مضمونهای فرعی عدم همخوانی استانداردهای موجود با استانداردهای در حال ظهور، نیاز به مسیرها و زیر ساختهای جدید انتقال جریان آموزش در مدارس آینده، فرامرزی بودن فنآوری، گسترش اینترنت، فرهنگ-استارتاپی، نحوه مدیریت پیچیدگی و عدم اطمینان، حالت چسبنگی و نفوذ فنآوری در فرهنگ جامعه و... بهدست آمد.نتیجهگیری: توجه و برنامهریزی برای تغییر در نظام آموزشی آینده را میتوان از یافته های بهدست آمده از این پژوهش استنباط کرد.
محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
محمدصادق طاهر طلوع دل؛ زینت امینی فر
چکیده
ویژگیهای کالبدی مدارس ازجمله مباحث مهم در ارتقای کیفیت آموزش و یادگیری است. شرایط نامناسب محیط مدارس و عدم هماهنگی بنا با محیط اطراف لزوم توجه به مسائل آسایش محیطی را دوچندان مینماید. پژوهش حاضر با هدف بازشناسانی معیارهای آسایش محیطی و ارائه راهکارهایی برای ارتقای کیفی کالبد مدارس مبتنی بر بهبود یادگیری دانشآموزان، انجام ...
بیشتر
ویژگیهای کالبدی مدارس ازجمله مباحث مهم در ارتقای کیفیت آموزش و یادگیری است. شرایط نامناسب محیط مدارس و عدم هماهنگی بنا با محیط اطراف لزوم توجه به مسائل آسایش محیطی را دوچندان مینماید. پژوهش حاضر با هدف بازشناسانی معیارهای آسایش محیطی و ارائه راهکارهایی برای ارتقای کیفی کالبد مدارس مبتنی بر بهبود یادگیری دانشآموزان، انجام شده است. روش تحقیق پیمایشی است و جامعة آماری مورد بررسی دو گروه میباشند. گروه اول متخصصان رشتههای معماری و روانشناسی دانشگاههای تهران و گروه دوم دبیران و هنرآموزان مشغول به فعالیت در سال تحصیلی 1394-1393 در شهرستان زاهدان هستند. گروه متخصصان مورد مصاحبه قرارگرفته، طبق روش دلفی1 12 نفر بودهاند و حجم نمونه گروه دوم 310 نفر به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای تعیینشده است. استخراج متغیرهای تأثیرگذار با استفاده از پیشینة تحقیق و مصاحبه با متخصصان صورت گرفته است. در مرحلة دوم پرسشنامهای بر پایة متغیرهای بهدستآمده تهیه شده و از آن برای سنجش دیدگاه دبیران استفاده گردید. آنچه از تحلیل دادههای حاصل از پرسشنامه به دست آمد بیانگر این مطلب است که از میان عوامل تأمینکنندة آسایش محیطی، به ترتیب اهمیت پنج عامل شامل: استفاده از نور طبیعی، تعبیة پنجرة مناسب، کنترل دما، توجه به کیفیت هوا و کاهش آلودگیهای صوتی از مهمترین عوامل مؤثر بر بهبود کیفیت یادگیری در فضاهای آموزشی هستند. در تحقیقات پیشین اغلب بهصورت کیفی به تأثیر نور، دما، تهویه و صوت پرداخته شده است. در برخی موارد نیز تأثیر یکی از عوامل بر یادگیری مورد بررسی قرار گرفته است و معیار سنجش نمرات دانشآموزان یا دیدگاه آنها بوده است؛ اما در این پژوهش تأثیر پنج عامل محیطی بر یادگیری بهصورت کمّی و در قالب متغیر کلی آسایش محیطی مدارس بررسی شده است. در پایان توجه به هرکدام از مؤلفههای مؤثر در قالب راهکارهای معماری فضاهای آموزشی در راستای ارتقای یادگیری کاربران ارائه شده است.