آموزش الکترونیکی- مجازی
حسن دهقان بنادکی؛ لطف الله مهدوی؛ زهرا زارع
چکیده
پیشینه و اهداف: آموزش به روش معکوس رویکرد نسبتاً جدیدی در دنیاست که دانش آموزان را در یادگیری درگیر میکند و نقش اصلی معلم در این روش، طراحی آموزشی است. با توجه به اهمیت دروس علوم تجربی در برنامه درسی ملی و از آنجا که زیستشناسی بهعنوان یکی از دروس علوم تجربی نقش مهمی در سلامت، بهداشت، صنعت، محیط زیست و ... دارد؛ بنابراین پرداختن ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: آموزش به روش معکوس رویکرد نسبتاً جدیدی در دنیاست که دانش آموزان را در یادگیری درگیر میکند و نقش اصلی معلم در این روش، طراحی آموزشی است. با توجه به اهمیت دروس علوم تجربی در برنامه درسی ملی و از آنجا که زیستشناسی بهعنوان یکی از دروس علوم تجربی نقش مهمی در سلامت، بهداشت، صنعت، محیط زیست و ... دارد؛ بنابراین پرداختن به الگوی جدید آموزش در یادگیری این درس ضروری بهنظر میرسد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش معکوس بهروش چندرسانهای بر انگیزش و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان در درس زیستشناسی و با توجه به پژوهشهای پیشین در این خصوص، صورت گرفت.روشها: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش و کنترل است. جامعه آماری شامل دانشآموزان پسر پایه دهم رشته علوم تجربی شهر تفت واقع در استان یزد در سال تحصیلی 1403-1402 است. نمونه مورد مطالعه شامل تعداد 45 نفر است که بهروش نمونهگیری هدفمند «نمونههای در دسترس» انتخاب و به شکل تصادفی در هریک از دو گروه مورد مطالعه (22 و 23 نفره) قرار داده شدند. ابزار اندازهگیری متغیرها آزمون محققساخته پیشرفت تحصیلی و پرسشنامه استاندارد انگیزش تحصیلی هارتر بود. روایی ابزار محققساخته با استفاده از نظرات معلمان متخصص و پایایی آنها به شیوه بازآزمایی تعیین شد. روش اجرای پژوهش برمبنای تدریس مقایسهای بین گروههای مورد آزمایش بود. در این پژوهش موضوع تدریس، مطالب فصل چهارم کتاب زیستشناسی پایه دهم با عنوان «گردش مواد در بدن» انتخاب شد. در کلاس گروه کنترل، آموزش از طریق روشهای سنتی معمول درس زیست شناسی صورت گرفت؛ در حالیکه در کلاس گروه آزمایش، اداره کلاس و تدریس بر مبنای طراحی واحد یادگیری با الگوی «آموزش معکوس» انجام شد. آموزشها در هریک از گروههای مورد مطالعه در 8 جلسه 90 دقیقهای و مطابق با اهداف پژوهش و فصل انتخاب شده از کتاب زیستشناسی دهم و در هر دو گروه توسط محقق صورت گرفت و در جلسه نهم آزمونها برگزار شد. برای ارزیابی و تجزیه و تحلیل فرضیهها از نرم افزار آماری SPSS26 و آزمونهای آماری (کولموگروف- اسمیرنوف، همبستگی پیرسون و تی تست) استفاده شد.یافتهها: دادههای حاصل از پیشآزمون و پسآزمون در بین دانشآموزان، با هدف تأثیر آموزش معکوس به روش چندرسانهای بر پیشرفت و انگیزش تحصیلی درس زیستشناسی دانشآموزان پایه دهم و تفاوت این روش با روش آموزش سنتی، در دو سطح توصیفی و استنباطی تحلیل شد. نتایج نشان داد آموزش معکوس بر انگیزش تحصیلی و پیشرفت تحصیلی درس زیستشناسی دانشآموزان پایه دهم تأثیر معنی داری داشته است(P< 0/005). همچنین با توجه به میانگین محاسبه شده برای نمرات گروهها، این تفاوت به نفع گروه دانشآموزانی بوده که تحت آموزش معکوس قرار داشتهاند.نتیجهگیری: بهطور کلی آموزش به روش معکوس که یک روش نوین برای آموزش و یادگیری است میتواند باعث تسهیل و بهبود یادگیری شود. کلاس معکوس الکترونیکی با داشتن ویژگیهایی چون استفاده از یادگیری فعال، همیاری و همکاری، بحث گروهی، تعاملی بودن، تمرین و دریافت بازخورد، میتواند باعث پویاتر شدن کلاس درس شود و همین امر میتواند انگیزه یادگیری و عملکرد فراگیران را ارتقا ببخشد. با توجه به نتایج مثبت ارائه شده در این پژوهش، پیشنهاد میشود که دروس دیگر علوم تجربی نیز از لحاظ اثربخشی این روش آموزشی مورد سنجش و ارزیابی قرار بگیرند و نیز پیشنهاد میشود این اثر بخشی بهصورت مقایسهای در میان جامعه آماری دختران و پسران صورت گیرد تا میزان یادگیری و علاقمندی دانشآموزان دختر و پسر با یکدیگر مقایسه گردد.
آموزش الکترونیکی- مجازی
مسعود جعفری؛ عباس حبیب زاده؛ زهرا تنها
چکیده
پیشینه و اهداف: آموزش معکوس یک راهبرد آموزشی یا یک الگو برای تدریس و یادگیری است که در آن ساختارهای سنتی و متداول فرایند یادگیری وارونه میشود؛ یعنی در یک کلام آنچه پیشتر بهصورت متداول در کلاس درس انجام میشد، به خانه محول شده و فرایندهایی که قبلاً دانشآموزان در خانه انجام میدادند به کلاس درس منتقل میشود. این روش به عنوان ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: آموزش معکوس یک راهبرد آموزشی یا یک الگو برای تدریس و یادگیری است که در آن ساختارهای سنتی و متداول فرایند یادگیری وارونه میشود؛ یعنی در یک کلام آنچه پیشتر بهصورت متداول در کلاس درس انجام میشد، به خانه محول شده و فرایندهایی که قبلاً دانشآموزان در خانه انجام میدادند به کلاس درس منتقل میشود. این روش به عنوان روشی نوین، میتواند بر متغیرهای روانشناختی دخیل در یادگیری مؤثر باشد که یکی از این متغیرها خودکارآمدی است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش معکوس و آموزش سنّتی بر خودکارآمدی زبان انگلیسی دانش آموزان پایه دهم انجام شده است.روشها: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان پسر پایه دهم شهر قم تشکیل میدادند. نمونه این مطالعه شامل 60 دانشآموز (30 نفر گروه آزمایش و 30 نفر گروه کنترل) بود که انتخاب آنها به روش نمونه گیری در دسترس انجام گرفت. گروه آزمایش 12 جلسه تحت آموزش معکوس قرار گرفتند؛ همچنین گروه کنترل به همین مدت با روش سنّتی آموزش دیدند. در گروه آموزش معکوس از فیلم ها و پادکست های تهیه شده بهصورت سیدی استفاده شد. همچنین جزواتی بهصورت چاپی نیز تهیه شد تا در صورت عدم دسترسی دانش آموزان به اینترنت از این روش به مطالب دسترسی پیدا کنند. محتوای مورد استفاده در این پژوهش دو عنوان درسی از کتاب زبان انگلیسی پایه دهم بود. برای گردآوری داده ها، پرسشنامه خودکارآمدی انگلیسی وانگ (2014) مورد استفاده قرار گرفت. این پرسشنامه دارای 32 گویه بود که مؤلفه های خودکارآمدی شنیداری، خودکارآمدی خوانداری، خودکارآمدی نوشتاری و خودکارآمدی در گفتن را اندازهگیری میکرد. جهت تحلیل داده ها روش تحلیل کواریانس چندمتغیره مورد استفاده قرار گرفت و از نرمافزار اس.پی. اس. اس( spss-21) استفاده شد.یافتهها: نتایج این تحقیق نشان داد آموزش معکوس به جز عامل خودکارآمدی شنیداری (692/0=f، 506/0=sig) بر سایر مؤلفههای خودکارآمدی، از جمله خودکارآمدی خوانداری (48/335=f، 001/0=sig)، خودکارآمدی گفتاری (69/91=f، 001/0=sig)و خودکارآمدی نوشتاری (63/125=f، 001/0=sig). اثر معناداری داشته است؛ بهگونه ای که میانگین نمرات گروه آزمایش از گروه کنترل بهطرز معناداری بیشتر بود.نتیجهگیری: یادگیری زبان انگلیسی حاصل عوامل به هم تنیدهای مانند محیط یادگیری، امکانات و تجهیزات لازم، شرایط یادگیری و روشهای مناسب آموزشی است. نتایج این تحقیق نشان داد اجرای کلاس به شیوه معکوس میتواند روش مؤثری برای افزایش خودکارآمدی زبان انگلیسی به عنوان یکی از مهارتهای شناختی مهم در یادگیری زبان انگلیسی باشد. در آموزش معکوس افزایش مدت یادگیری در هر زمان و مکانی غیر از کلاس درس و امکان انجام تمرین بیشتر سبب میشود تا دانش آموز بر مطالب تسلط پیدا کند و این زمینه کسب موفقیت را برای وی ایجاد میکند. همینطور کلاس معکوس با تکیه بر فناوری آموزشی، مطالب موجود در کتب درسی بهویژه زبان انگلیسی را برای دانشآموز جذابتر کرده و یادگیری زبان را به امری لذت بخشتبدیل میکند. یافتههای این پژوهش میتواند با برجستهساختن نقش آموزش معکوس بر خودکارآمدی زبان انگلیسی دانش آموزان، برنامه ریزان آموزشی را برآن دارد تا برای بهبود مهارت های شناختی و عملکرد تحصیلی زبان آموزان از رویکرد آموزش معکوس بهره بگیرند.
آموزش الکترونیکی- مجازی
سالار قاسمی مدانی؛ قدسی احقر؛ داود تقوایی
چکیده
پیشینه و اهداف: امروزه امر آموزش در مدارس نیازمند بهکارگیری روشهایی است که یادگیری را برای دانش آموزان لذتبخش و مؤثر سازد. از سوی دیگر، کاربست پیشنهادها و توجه به نتایج این پژوهش میتواند سبب تغییر نگرش معلمان، برنامه ریزان و سیاستگذاران آموزشی نسبت به کاربرد هرچه بیشتر و هدفمندتر رویکردهای جدید در آموزش شود. این پژوهش ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: امروزه امر آموزش در مدارس نیازمند بهکارگیری روشهایی است که یادگیری را برای دانش آموزان لذتبخش و مؤثر سازد. از سوی دیگر، کاربست پیشنهادها و توجه به نتایج این پژوهش میتواند سبب تغییر نگرش معلمان، برنامه ریزان و سیاستگذاران آموزشی نسبت به کاربرد هرچه بیشتر و هدفمندتر رویکردهای جدید در آموزش شود. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش معکوس و آموزش راهبردهای فراشناختی بر خودکارآمدی دانشآموزان در درس علوم انجام شد.روشها: روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش جمعآوری دادهها، نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه دانشآموزان دختر دوره اول متوسطه ناحیه 1 کرج در سال ۱۴۰۰ بودند که طبق ملاکهای ورود و خروج در پژوهش تعداد 45 نفر براساس فرمول کوکران و براساس روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و بهصورت تصادفی در سه گروه تقسیم بندی شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه خودکارآمدی شرر (1986) بود. ابتدا دانشآموزان منتخب به سه دسته مساوی تقسیم شده و براساس روش تصادفی، یک گروه بهعنوان گروه آزمایش اول، گروه دوم بهعنوان گروه آزمایش دوم و گروه سوم بهعنوان گروه کنترل مشخص شد. در مرحله پیشآزمون متغیرهای وابسته (،خودکارآمدی) روی هر سه گروه آزمایشی اول، گروه آزمایش دوم و گروه کنترل اجرا شد. متغیر مستقل (آموزش معکوس) بر روی گروه آزمایش اول و آموزش راهبردهای فراشناختی روی گروه آزمایش دوم اجرا شد و گروه کنترل هیچگونه آموزشی را دریافت نکرد. در مرحله پسآزمون متغیرهای وابسته (خودکارآمدی) روی هر سه گروه گروه آزمایش اول، دوم و گروه کنترل اجرا و در مرحله پیگیری یعنی یک ماه پس از مرحله پسآزمون متغیرهای وابسته (خودکارآمدی) روی هر دو گروه آزمایشی اجرا شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و جهت آزمون فرضیههای پژوهش از آمار استنباطی استفاده شد.یافتهها: بین میزان اثربخشی آموزش معکوس و آموزش راهبردهای فراشناختی در درس علوم بر خودکارآمدی دانشآموزان تفاوت وجود دارد. تأثیر آموزش معکوس در افزایش خودکارآمدی دانشآموزان در درس علوم در طول زمان از پایداری مناسبی برخوردار است. تأثیر آموزش راهبردهای فراشناختی در افزایش خودکارآمدی دانشآموزان در درس علوم در طول زمان از پایداری مناسبی برخوردار است.نتیجهگیری: با توجه به یافتههای تحقیق حاضر میتوان نتیجه گرفت یادگیری معکوس و آموزش راهبردهای فراشناختی بر بهبود خودکارآمدی اثربخش است و این اثربخشی در طول زمان پایداری مناسبی را بهدست داد. پیشنهاد میشود وزارت آموزش و پرورش برای کاهش عادت و هنجارشکنی معلمین نسبت به روشهای آموزش سنتی، کارگاههای آموزشی و کلاسهای ضمن خدمتی در جهت آشنایی با اثربخشی رویکرد یادگیری معکوس برگزار نمایند. همچنین باتوجه به زیرساخت فناورانه این رویکرد کارگاههای آموزشی تولید محتوا برای معلمان برگزار شود.
رویکردهای نوین آموزشی
وحیده سادات واحدی
چکیده
پیشینه و اهداف: راهبرد کلاس معکوس یکی از روشهای نوین آموزش-یادگیری است که در سالیان اخیر توانسته است نظر بسیاری از محققان و صاحب نظران را به خود جلب نماید و بهعنوان راه حلی برای برون رفت از مشکلات مطرح شده و چالشهای فرارو ارائه شود. افزون بر این در زمینه آموزش زبان انگلیسی، اخیراً توجه بسیاری از متخصصان معطوف به آموزش راهبردهای ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: راهبرد کلاس معکوس یکی از روشهای نوین آموزش-یادگیری است که در سالیان اخیر توانسته است نظر بسیاری از محققان و صاحب نظران را به خود جلب نماید و بهعنوان راه حلی برای برون رفت از مشکلات مطرح شده و چالشهای فرارو ارائه شود. افزون بر این در زمینه آموزش زبان انگلیسی، اخیراً توجه بسیاری از متخصصان معطوف به آموزش راهبردهای یادگیری بهعنوان عاملی مؤثر بر فراگیری زبان شده است. امروزه بسیاری بر این باورند که فراگیری دانش زبانی به تنهایی موفقیت زبانآموزان را تضمین نمیکند؛ بلکه پرورش زبانآموزانی خودراهبر از اهمیت زیادی برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش معکوس راهبردهای یادگیری (شناختی-فراشناختی) بر بهبود مهارت گفتاری و خودتنظیمی فراگیران صورت گرفت.روشها: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروههای آزمایشی و کنترل است. شرکتکنندگان این پژوهش 120 نفر از زبانآموزان سطح متوسط بودند که به سه گروه آزمایشی و یک گروه کنترل تقسیمبندی شدند. گروه آزمایشی اول همزمان با تدریس کتاب آموزشی معمول در مؤسسه تحت آموزش راهبردهای یادگیری (شناختی و فراشناختی) از طریق کلاس معکوس قرار گرفتند. به گروه آزمایشی دوم کتاب آموزشی مؤسسه از طریق شیوه کلاس معکوس بدون تلفیق آموزش راهبردهای یادگیری آموزش داده شد. گروه آزمایشی سوم همزمان با تدریس کتاب آموزشی، تحت آموزش راهبردهای یادگیری (شناختی و فراشناختی) از طریق کلاس درس سنتی قرار گرفتند. به زبانآموزان گروه کنترل کتاب آموزشی به روش معمول سنتی آموزش داده شد و سعی شد تحت آموزش هیچیک از راهبردهای یادگیری قرار نگیرند. جهت سنجش میزان مهارت گفتاری شرکتکنندگان در ابتدا و انتهای پژوهش از آزمونهای رایج در مؤسسه که بر اساس محتوای کتاب تدریس شده طراحی شدهاند استفاده گردید. روایی ابزار توسط چندین نفر از مدرسان زبان باتجربه مؤسسه مورد بررسی وتأیید قرار گرفت. پایایی ابزار نیز توسط آلفای کرونباخ سنجیده و برابر 88/0 گزارش شد. میزان خودتنظیمی فراگیران نیز باپرسشنامه خودتنظیمی بوفارد و همکاران (1995) ارزیابی شد. دادهها با استفاده از آزمونهای کوواریانس چندمتغیره و تحلیل واریانس دوراهه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافتهها: یافتهها نشان داد که آموزش معکوس راهبردهای یادگیری بر بهبود مهارت گفتاری زبانآموزان تأثیر مثبت و معنی داری دارد. همچنین نتایج نشان داد که اثرات مستقل دو متغیر آموزش معکوس و آموزش راهبردهای یادگیری بر میزان خودتنظیمی فراگیران معنادار بوده، درحالیکه تعامل این دو متغیر مستقل معنادار نیست. درادامه با توجه به نتایج آزمون تعقیبی توکی برای اثر آموزش معکوس و همچنین آموزش راهبردهای یادگیری چنین مشخص شد که تفاوت بین میانگین نمرات خودتنظیمی تمامی گروهها در رابطه با روش آموزش معکوس و همچنین آموزش راهبردهای یادگیری معنیدار است.نتیجهگیری: براساس نتایج بهدست آمده می توان نتیجه گرفت آموزش معکوس بهعنوان رویکردی نوین در قالب تلفیق با آموزش سنتی میتواند به افزایش کارایی کلاسهای درس سنتی آموزش زبان منتهی شود. بهعلاوه فراگیران زبان انگلیسی عمدتاً از کمبود تعامل در محیط خارج از کلاس درس شکایت دارند و کلاسهای معکوس با فراهم کردن محیطهای ارتباطی تعاملی خارج از کلاس درس میتواند این نیاز را مرتفع سازد.