کارآقرینی
محمدصادق موحدی فر؛ مریم تقوایی یزدی؛ محمد صالحی
چکیده
پیشینه و اهداف: امروزه خلق مشترک ارزش فیمابین نهادها، سازمانها و کسبوکارها از عوامل مهم رشد اقتصادی و همافزایی حوزه کسبوکار و بهبود روابط ذینفعان است. ازاینرو این پژوهش به طراحی و اعتباریابی ابزار سنجش خلق مشترک ارزش در کسبوکارهای فناورانه باهدف کاربردی پرداخته است. هدف اصلی محقق در پژوهش حاضر پاسخ به این سؤال است که ابعاد ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: امروزه خلق مشترک ارزش فیمابین نهادها، سازمانها و کسبوکارها از عوامل مهم رشد اقتصادی و همافزایی حوزه کسبوکار و بهبود روابط ذینفعان است. ازاینرو این پژوهش به طراحی و اعتباریابی ابزار سنجش خلق مشترک ارزش در کسبوکارهای فناورانه باهدف کاربردی پرداخته است. هدف اصلی محقق در پژوهش حاضر پاسخ به این سؤال است که ابعاد ابزار ارزیابی خلق مشترک ارزش برای کسبوکارهای فناورانه چیست؟ و درصدد است به طراحی و روانسنجی ابزار ارزیابی خلق مشترک ارزش برای کسبوکارهای فناورانه بپردازد.روشها: پژوهش از نوع آمیخته بوده و جامعه آماری کیفی متشکل از مدیران عامل و اعضای هیئتمدیره در حوزه فناوری اطلاعات و کسبوکارهای فناورانه و کسبوکارهای نوین فناور محور روش نمونهگیری هدفمند با رعایت قانون اشباع نظرات، تعداد 14 نفر انتخاب شدهاند. جامعه آماری در بخش کمّی با در نظر گرفتن بیش از 2773 شرکتِ فعال در صنعت فناوری اطلاعات که در سایت ای سی تی کِی (www.ictkey.ir) ثبت شده است و طبعاً، وجود همین میزان مدیران عالی و ارشد؛ همچنین عدم شفافیت دقیق اطلاعات در خصوص جامعه آماری، با در نظر گرفتن فرمول حجم نمونه بدون جامعه آماری برحسب نسبت شامل 408 نفر مدیران لایه اول، دوم و سوم مشغول در حوزههای کسبوکارهای فناورانه علیالخصوص با موضوع فناوری اطلاعات و ارتباطات و حوزههای نوین فناور محور در شرکتها، مؤسسات دولتی و خصوصی در شهر تهران بزرگ با روش نمونهگیری ساده تصادفی اتخاذ شدهاند. ابزار اولیه از طریق مطالعه گسترده مبانی نظری، تحقیقات پیشین، مقالات مرتبط و مصاحبه با خبرگان است که درنهایت منجر به طراحی پرسشنامه اولیه شد. سپس روایی صوری و محتوایی کمّی و کیفی بررسی و پایایی آن به روش آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی با مقدار بالای 7/0 تعیین شد. سپس از تحلیل عاملی تأییدی ابزار مذکور با استفاده از نرمافزارهای SPSS21 و Samartpls3 مورد تأیید قرار گرفت.یافتهها: یافتهها حاکی از آن است که در روایی صوری و محتوایی کمّی و کیفی؛ امتیاز تأثیر گویههای پایینتر از 5/1 و نسبت روایی محتوای کمتر از 62/0 و شاخص روایی محتوای پایینتر از 79/0 حذف شد که شامل مقولاتی چون ذینفعان داخلی و خارجی، یکپارچگی ذهنی و توافقات، روانشناختی اجتماعی، منابع و منافع، آیندهنگری و آیندهنگاری، خصیصه فرهنگی برد برد، تحلیل و آنالیز، آغازنگری و پیشگام نگری است. نتایج حاصل از آزمون تحلیل عاملی تأییدی نشان داد، ابعاد خلق مشترک ارزش شامل 12 بعد به شرح فرآیندهای تعاملی، عملکرد/کارکرد فناوری، مشتری محوری، ارزش پایدار، ملزومات هم آفرینی، خلق ارزش، فرهنگ، تصمیم سازی، اقتصادی، ارزش آموزی، سیاست و قوانین و مقررات، فرصت و شاخصهای آن شامل 28 مؤلفه است که به شرح زیر میباشد: نیازسنجی/ نیازسازی، مشارکت و تولید ارزش مشترک، میزان رضایت و شاخص پذیر، بهرهبرداری از ابزار هوشمند/ ابزارسازی، پارادایم/ نگاه فناورانه، مشتری، مبتنی بر سرویس، مبتنی بر فرآیندهای مستمر، مبتنی بر مدل و استراتژی، حوزههای اجتماعی و قانونی، زیرساخت، جذب و اشتراک اطلاعات، سیاستگذاری/حاکمیتی، تولید و جذب ارزش، محرک، اشتراک منافع، متغیر فرهنگی، سامانه پیشنهاد ساز برخط و بهروز، مالی، بهینه مصرفی، سرمایهگذاران، تعریف و آموزش کاربردی مفهوم ارزش، دانشگاه و آموزش عالی، پرورش نیروی انسانی خلاق، حمایت از مالکیت فکری، سیاستهای حمایتی دولت، برانگیختگی و ایدهآفرینی ذهنی افراد و فرصتسازی.نتیجهگیری: در بررسی روایی سازه، مقدار بار عاملی تمام گویهها، مقادیر مناسبی بالاتر از 4/0است. پایایی هر دو ملاک (آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی) تمام ابعاد بالای 7/0، میانگین واریانس استخراجشده (AVE) و همه ابعاد بیشتر از 5/0 را نشان داد که مورد تأیید است. درنهایت یافتههای این مطالعه حاکی از آن است که ابزار طراحیشده شامل 12 بعد و 28 مؤلفه است که از اعتبار و پایایی قوی و مناسبی برخوردار بوده و میتوان از آن، جهت ارزیابی خلق مشترک ارزش در کسبوکارهای فناورانه در راستای تعالی و توسعه کسبوکار و ایجاد فضای تجاری و اقتصادی جدید، بهره جست.
آموزش الکترونیکی
الهه معصومی؛ محمد صالحی؛ مریم تقوایی یزدی
چکیده
پیشینه و اهداف: امروز باتوجه به ظرفیتِ اقتصادهای در حال توسعه، استارت آپهای فناورانه بهعنوان کسب و کارهای نوپا، نقش مهم و قابلتوجهی را بهخصوص در عرصه کارآفرینی ایفا مینمایند، اما بهدلیل عدم وجود بسترهای مناسب چه از منظر اجتماعی در بُعد آموزش و فرهنگ و چه از منظر اقتصادی دارای ریسکهای زیادی میباشند و این باعث میشود تا ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: امروز باتوجه به ظرفیتِ اقتصادهای در حال توسعه، استارت آپهای فناورانه بهعنوان کسب و کارهای نوپا، نقش مهم و قابلتوجهی را بهخصوص در عرصه کارآفرینی ایفا مینمایند، اما بهدلیل عدم وجود بسترهای مناسب چه از منظر اجتماعی در بُعد آموزش و فرهنگ و چه از منظر اقتصادی دارای ریسکهای زیادی میباشند و این باعث میشود تا تعداد زیادی از استارت آپها در فرآیند تجاریسازی خود با مشکل روبرو شده؛ در نهایت با شکست روبرو شوند. استفاده از اکوسیستمهای کارآفرینی در سطح دانشگاه یکی از راهکارهای توسعه اثربخش استارت آپها، بهخصوص استارت آپهای فناورانه است که با شناخت نیازمندیهای بازار هدف و باتوجه به سطح توانمندیها و قابلیتهای فردی و جمعی کارآفرینان و ایجاد تعادل میان آنها امکان توسعه اثربخش آنها را فراهم مینمایند. بنابراین هدف این پژوهش توسعه اکوسیستمهای کارآفرینی دانشگاه برمبنای تقویت استارت آپها به واسطه تحلیلی مبتنی بر تئوریهای مجموعه راف است. روشها: روششناسی این پژوهش ترکیبی است و برای انجام آن از تحلیلهای فراترکیب، دلفی و مجموعه راف استفاده شده است. جامعه هدف در بخش کیفی، پژوهشهای مشابه و خبرگان دانشگاهی در سطح کارآفرینی بودند؛ اما جامعه هدف در بخش کمّی ۲۰ نفر از مدیران و معاونان در سطوح مختلف دانشگاهی در سطح استان گلستان بودند که باتوجه به الزام تحلیل تئوری راف، این حد از جامعه آماری مورد قبول است.یافتهها: در این پژوهش ابتدا با غربالگری پژوهشهای انتخاب شده ۹ گزاره تقویت استارت آپها و ۵ مؤلفه اکوسیستمِ کارآفرینی در سطح دانشگاه تعیین گردیدند که باتوجه به تأیید حدکفایت نظری براساس تحلیل دلفی وارد فاز تحلیل مجموعه راف شدند. نتایج در این بخش مشخص ساخت، تأثیرگذارترین گزارههای تقویت استارت آپها دو گزاره وجود نیازهای فناورانه و تدوین استراتژیهای مناسبند که برای توسعه آن در قالب اکوسیستمهای کارآفرینی در سطح دانشگاه، نیاز است دو کارکرد آموزشی/پژوهشی و نوآورانه بهعنوان بستر توسعه استارت آپها مدنظر قرار گیرد.نتیجهگیری: کارآفرینانی که در قالب استارت آپهای فناورانه عمل میکنند؛ نیاز دارند تا از راه جمعآوری اطلاعات بومشناختی و توجه به رویکردهای اجتماعی، دادههای لازم را برای توسعه کسب و کار خود بهدست آورند تا براساس انتخاب استراتژی مدون در این زمینه، بتوانند به نیازهای فناروانه پاسخ بدهند. همچنین براساس تحلیل ویکور خاکستری مشخص شد، تأثیرگذارترین نقش دانشگاه بهعنوان یک اکوسیستم کارآفرینانه، تقویت سطح کارکردهای آموزشی و پژوهشی است. این به معنای آن است که دانشگاه در قالب سیاستهای کارآفرینانه ابلاغی معاونت فناوری و اطلاعات ریاست جمهوری، لازم است سطح آموزش و ارتقای پژوهشهای علمی را به سمت کارآفرینی هدایت نمایند، تا براساس آن دانشگاه را بستری برای شکلگیری و شکوفایی ایدههای کارآفرینانه در قالب استارت آپها نماید. بهعبارت دیگر دانشگاه میتواند در ایجاد شناخت و توسعه توانمندی و قابلیتهای تخصصی کارآفرینی مؤثر عمل کند و باعث شود افراد برای شروع کسب و کارهای نوپای خود، قابلیتهای مهارتی مناسبی در زمینههای دانشافزایی بهدست آورند. در واقع این نتیجه نشان میدهد دانشگاه در راستای ماهیت و فلسفه تعریف شدهای که دارد، باید کارکردهای آموزشی و پژوهشی را در جهت شکلگیری رویکردهای کارآفرینانه بهخصوص در مقاطع بالاتر تحصیلی در دستور کار قرار دهد و صرفاً از توسعه تئوریهای بدون کاربرد، پرهیز نماید. فلسفه وجودی اکوسیستمهای کارآفرینی در سطوح دانشگاهی بدین معناست که سطح شناخت دانشجویان با این هدف گسترش و ارتقا یابد که بتوانند بهعنوان یک کارآفرین در محیط اقتصادی بی ثبات امروز، نقش درخوری ایفا کنند.