محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
مریم حسینی؛ سیدباقر حسینی؛ فرهنگ مظفر
چکیده
پیشینه و اهداف: آموزش همراه با تأمل، در پژوهشهای گوناگونی مورد بررسی قرار گرفته است. تأمل در هنگام آموزش معماری همراه با طراحی، به دانشجو کمک میکند که ایده طراحی را ارزیابی و اصلاح نماید و این روند رفت و برگشتی مجدداَ تکرار میشود. کاربست آموزش تأملی در رشته معماری و در حین طراحی و میزان پایبندی مدرسان به این شیوه آموزشی در آتلیهها، ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: آموزش همراه با تأمل، در پژوهشهای گوناگونی مورد بررسی قرار گرفته است. تأمل در هنگام آموزش معماری همراه با طراحی، به دانشجو کمک میکند که ایده طراحی را ارزیابی و اصلاح نماید و این روند رفت و برگشتی مجدداَ تکرار میشود. کاربست آموزش تأملی در رشته معماری و در حین طراحی و میزان پایبندی مدرسان به این شیوه آموزشی در آتلیهها، نیاز به بررسی دقیقتر دارد. مطالعات نشان میدهد، ارزیابی (داوری) معماری بهعنوان ابزاری برای ایجاد تأمل، کاربرد دارد. در بررسی منابع گوناگون، چهار رویکرد پیمایش و پرسشنامه، مطالعات موردی تجربه محور، تحلیلهای بر پایه تجربه و پیشنهادات خبرگانی و نگاه کل نگر و معرفت شناسانه به موضوع داوری معماری تاکنون مورد برررسی قرار گرفتهاند. در این پژوهشها که در کشورهای گوناگون انجام شده، بررسی اثر داوری و رابطه آن با مقوله آموزش، ویژگیهای داوران مثل جنسیت و اثر آن بر نتایج داوری، نقد داوری موجود، ادراک ذهنی و اثر جلسات دانشجومحور بر داوری و نیز بررسی تاریخی شیوههای داوری و جهانبینی حاکم بر نگاه داوران مشاهده میشود. با توجه به گستردگی مطالعات انجام شده، بررسی و شناخت ویژگیهای داوری همراه با تأمل بهصورت تخصصی در آتلیه های معماری، موضوع این پژوهش استروشها: این پژوهش برای شناخت وضعیت داوری موجود در دانشکدههای معماری و بررسی رفتار مدرسان در این رشته و شناخت ترجیحات آنها در زمان داوری، انجام شد. از طریق پرسشنامه نیمه باز درباره میزان اهمیت به شاخصهای ارزیابی تأملی که شامل داوری منطقی همراه با ریزنمره، همراه با حضور دانشجویان، رفت و برگشتی و مبتنی بر فرآیند طراحی در کنار بررسی محصول نهایی میباشد، از یک نمونه پانزده نفره از جامعه مدرسان، سؤالاتی پرسیده شد. برای هر سؤال پاسخهای طیفی از یک(خیلی کم) تا پنج (خیلی زیاد) جمع آوری و بررسی شد. سپس از میزان ترجیحات آنها درباره انتخاب میان بیست و سه شاخص در داوری هر اثر بررسی به عمل آمد.یافتهها: بررسی شاخصهای ارزیابی تأملی در جامعه نمونه مورد بررسی این پژوهش نشان میدهد، 66 درصد از مدرسان، در عمل به ارزیابی تأملی پایبند هستند؛ بدین معنا که در زمان بررسی طرحها، به شیوه داوری منطقی همراه با ریزنمره، داوری در حضور دانشجویان و استفاده از الگوی همتایان مدرس، داوری رفت و برگشتی و مقایسه رشد هر دانشجو با خود او و داوری طرح همزمان با بررسی فرآیند طراحی عمل میکنند. همچنین بررسیها نشان میدهد، ارزیابی تأملی در معماری، در تمام انواع دانشگاههای کشور به یک اندازه کاربرد دارد. بررسی اثر جنسیت در داوری نشان میدهد، داوران زن، بیش از مردها به شاخصهای ارزیابی تأملی پایبند هستند. بررسی شاخص سن در داوری نشان میدهد، داوران مسنتر از داوری با ریزنمرات و رفت و برگشتی فاصله گرفته و به داوری تک مرحلهای و شهودی تمایل بیشتری نشان میدهند. کاربست ارزیابی تأملی در میان داوران نشان میدهد در میان داورانی که به ارزیابی تأملی پایبند هستند، بیش از هرچیز «کارایی و عملکرد طرح» اهمیت دارد و نوآوری در درجه بعدی قرار میگیرد؛ درحالیکه داوران دیگر، به «نوآوری»، «زیبایی طرح» ، «ارائه گرافیکی» و «کیفیت حجم پردازی و ترکیب بندی در طرح معماری» اهمیت بیشتری میدهند.نتیجهگیری: داوری همراه با تأمل، بهعنوان روشی جدید در پژوهش حاضر معرفی شده است. این شیوه با ارائه روشی منطقی، مرحله به مرحله، تعاملی و رفت و برگشتی، فرآیند داوری را از پایان ترم، به تمام طول ترم کشانده و از آن بهعنوان ابزاری برای آموزش استفاده کرده است. اثر این روش، که شاخصهای آن، مورد تأیید خبرگان جامعه آماری این پژوهش نیز قرارگرفت، نشان داد که تغییر شیوه آموزش، میتواند موجب ارتقای یادگیری مفاهیم پایه در دانشجویان معماری باشد. کارایی این روش، در زمانی است که مدرسان، فرآیند آموزش فعلی را بهصورت هدفمند، تغییر داده و با اولویتدهی به کارایی و عملکرد طرحهای دانشجویان، از داوری شهودی، تک مرحلهای، محصولمحور و فارغ از تعامل با دانشجویان، به سمت شاخصهای ارائه شده در این پژوهش حرکت کنند. یافتههای پژوهش نشان میدهد این مهم البته تاکنون در بیش از نیمی از آتلیههای آموزش معماری، محقق شده اما با توجه به نتایج مثبت آن در ارتقای یادگیری دانشجویان، نیاز به برنامهریزی دقیقتر و مدیریت منسجم در جهت تحقق این هدف دارد.
معماری
سعید عظمتی؛ فرهنگ مظفر؛ بهرام صالح صدق پور؛ سیدباقر حسینی
چکیده
پیشینه و اهداف: امروزه مسئله الگوهای یاددهی و یادگیری و فعالیتهای گروهی از مسائل مورد توجه حوزههای مرتبط با آموزش در دانشگاهها می باشد. چگونگی دستیابی به الگوهای یاددهی ویادگیری جایگاه ویژهای در میان صاحب نظران علوم کسب نموده است. در سالهای اخیر با توجه به رشد روز افزون و وسعت تغییرات روشهای آموزشی، سازگار نمودن بستر یادگیری ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: امروزه مسئله الگوهای یاددهی و یادگیری و فعالیتهای گروهی از مسائل مورد توجه حوزههای مرتبط با آموزش در دانشگاهها می باشد. چگونگی دستیابی به الگوهای یاددهی ویادگیری جایگاه ویژهای در میان صاحب نظران علوم کسب نموده است. در سالهای اخیر با توجه به رشد روز افزون و وسعت تغییرات روشهای آموزشی، سازگار نمودن بستر یادگیری با تمامی جوانب نیازهای یادگیرنده، در کانون توجه متخصصین آموزش قرار گرفته است. چرا که محیط فیزیکی به سبب ساختار خود میتواند تعاملات و در پی آن فرآیند یادگیری را تقویت و یا تضعیف نماید .از آنجا که تعاملات مداوم انسانها با یکدیگر و با منابع محیطی و الگوی یادگیرنده- محوری جوهره نظامهای آموزشی جهان امروز و فردا را شکل میبخشد، این اعتقاد وجود دارد که رویکردهای جدید، نیازمند حرکت، کار گروهی و پویایی دانشجویان است .از این رو تعریف نیازها و چگونگیِ سازماندهیِ بستری که چنین نحوهی یادگیری، در آن قابلیت ظهور داشته باشد، از اهمیت ویژهای برخوردار است. با توجه به تأثیری که فضاهای دانشگاهی میتواند برمخاطبان وکاربران اینگونه فضاها داشته باشد، هدف پژوهش حاضر ارائه رهنمودهایی برای طراحی فضاهای باز دانشگاهی مبتنیبر افزایش سرزندگی و تعاملات اجتماعی میان استفاده کنندگان و بهبود سطح آموزش در بین آنها است. پژوهش ﺣﺎﺿﺮ ﻣﻲﻛﻮﺷﺪ ﺿﻤﻦ ﺷﻨﺎﺳـﺎﻳﻲ ﻋﻨﺎﺻـﺮ ﻣـﺆﺛﺮ ﺑـﺮ ارﺗﻘـﺎء سرزندگی و ارتقاء آموزش از طریق فعالیت گروهی، راﺑﻄﻪ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﻲ ﺑﻴﻦ اﻳﻦ ﻋﻮاﻣﻞ را در ﻗﺎﻟﺐ ﻳﻚ مدل ﺗﺤﻠﻴﻠﻲ ﺗﺮﺳﻴﻢ ﻛﻨﺪ. روشها: دراین پژوهش از روش تحقیق تلفیقی (کیفی کمّی) استفاده شده است. پس از تدوین جدول هدف محتوی و پرسشنامه، حجم نمونه از طریق دیدگاه کلاین با توجه به تعداد سوالات پرسشنامه به 341 نفر رسید. لذا از دانشجویان در رشته های معماری، معماری منظر، شهرسازی و عمران در سطح دانشگاههای ایران بصورت نمونهگیری خوشهای تصادفی انجام گرفت و نتایج برای تحلیل دادههای جمعآوری شده، در نرم افزار SPSS نسخهی 22 بر اساس تحلیل عامل R استخراج، و مدل توسط Amos صورت گرفت. یافتهها: ﻧﺘﺎﻳﺞ اﻳﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﻴﺎﻧﮕﺮ آن اﺳﺖ ﻛﻪ ابعاد فیزیکی فضا شامل: انعطافپذیری، تنوع فضایی، عناصر محیطی، دسترسیپذیری، ابعاد انسانی و عملکردی شامل: شکلگیری رفتار انسانی، آسایش روانی و اجتماعپذیری، ابعاد معنا و سرزندگی شامل: سرزندگی محیطی ﺗﺄﺛﻴﺮﮔﺬار ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ. نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده از مطالعات گذشته و پژوهش حاضر، وجود صفات اجتماعی، کالبدی، طراحی و روانشناسی محیط، در فضاهای جمعی دانشگاه، میتواند شرایط لازم را برای افزایش سرزندگی، اجتماع پذیری و فعالیت گروهی تسهیل کنند. به اینترتیب که وجود صفت فضایی در فضاهای جمعی باز دانشگاهی، به واسطه افزایش امکان سرزندگی، فرآیند خلاقیت و نوآوری را برای محققین تسهیل و منجر به اجتماعپذیری میشود. همینطور، افزایش اشتیاق به انجام فعالیتهای گروهی و دسته جمعی و امکان حل مسائل در قالب گروه منجر به ارتقائ سطح آموزش در بین کاربران میشود. بازنگری این تحقیقات بیانگر این حقیقت است که رفتار انسان، برخوردها و کاربرد فضا میتوانند به واسطه فضا و ارتباطات فضایی تحت تاثیر قرار گیرند و نهایتاً منجر به سرزندگی اجتماعی در کانونهای جمعی شوند.