فناوری آموزش- تربیت معلم
محمدرضا رحیمی؛ مریم پورجمشیدی؛ اکبر مومنی راد
چکیده
پیشینه و اهداف: مهارت تلفیق فناوری در کلاس درس جزء صلاحیتهای ضروری معلمان در عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات محسوب میشود و تحقق استانداردهای جدید یادگیری و برآورده شدن نیازهای یادگیرندگان در قرن حاضر در گروی این صلاحیت است. از مهمترین مسائل و چالش های موجود در این زمینه، پایین بودن دانش، مهارت و نگرش معلمان در دستبابی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: مهارت تلفیق فناوری در کلاس درس جزء صلاحیتهای ضروری معلمان در عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات محسوب میشود و تحقق استانداردهای جدید یادگیری و برآورده شدن نیازهای یادگیرندگان در قرن حاضر در گروی این صلاحیت است. از مهمترین مسائل و چالش های موجود در این زمینه، پایین بودن دانش، مهارت و نگرش معلمان در دستبابی به سطح مطلوب تلفیق فناوری در کلاس درس ذکر شده است. این مسأله مانع بهره گیری از قابلیت های فناوری در راستای افزایش کیفیت فرایند یاددهی-یادگیری و نیز برآورده شدن نیازهای جامعۀ جهانی میشود. لذا ضرورت دارد تا روشها و راهبردهای توانمندسازی معلمان در این زمینه و بهبود سطح تلفیق فناوری آنها در کلاس درس مورد بررسی قرار گیرد. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر اجتماع یادگیری بهعنوان یک راهبرد یادگیری بر بهبود صلاحیت معلمان متوسطه در زمینه تلفیق فناوری آنها در کلاس درس انجام شد.روشها: این پژوهش از نوع آمیخته با طرح متوالی تبیینی انجام شد. در بخش کمّی از روش نیمه آزمایشی و استفاده از پیشآزمون پسآزمون با گروه آزمایش و گواه و در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون استفاده شد. در اجرای پژوهش، دانش و مهارتهای مربوط به تلفیق فناوری در کلاس درس در گروه آزمایش از طریق اجتماع یادگیری و در گروه گواه، بهطور فردی ارائه شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان مرد شاغل در مقطع متوسطه اول ناحیه 2 شهر کرمانشاه در سال تحصیلی97-98، به تعداد 310 نفر بود که تعداد 30 معلم از جامعۀ آماری به شیوه نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند که 15 نفر آنها بهصورت جایگذاری تصادفی در گروه آزمایش و 15 نفر دیگر در گروه گواه قرار گرفتند. در بخش کیفی نیز تمام 15مشارکتکننده در گروه آزمایش بهعنوان نمونه در نظر گرفته شدند. ابزار جمعآوری دادهها در بخش کیفی، مصاحبۀ نیمه ساختارمند و در بخش کمّی پرسشنامۀ محقق ساخته بود که در 50 گویه تدوین شد. روایی پرسشنامه با استفاده از نظر متخصصان تأیید و پایایی آن نیز با استفاده از آلفای کرونباخ 97/0 بهدست آمد. در اجرای پژوهش نیز از الگوی طراحی اجتماع یادگیری مومنیراد (1399) استفاده شد. تجزیهو تحلیل دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس از طریق نرم افزار SPSS و نیز کدگذاری باز با استفاده از نرم افزار MAXQDA انجام شد.یافتهها: نتایج نشان داد اجتماع یادگیری معلمان بر دانش تلفیق فناوری آنها (01/0>002/0=p و 465/3=F)؛ نگرش معلمان نسبت به تلفیق فناوری،(05/0>016/0=p و 698/6=F)؛ و نیز کاربرد فناوری در کلاس درس توسط معلمان (05/0>012/0=p و 358/7=F)، تأثیر مثبت دارد و باعث افزایش دانش، نگرش و مهارت معلمان در تلفیق فناوری در کلاس درس میشود. همچنین تحلیل دادههای کیفی از طریق کدگذاری باز منجر به استخراج شش مضمون اصلی شامل جستجوگری؛ حمایتگری؛ خودارزیابی؛ توسعه شناخت نظری و عملی؛ جسارت یادگیری؛ و همافزایی شد که بهعنوان دلایل تأثیر اجتماع یادگیری بر تلفیق فناوری از دیدگاه معلمان شناسایی شد.نتیجهگیری: با توجه به یافته های پژوهش، میتوان گفت اجتماع یادگیری در راستای افزایش دانش، نگرش و مهارت تلفیق فناوری معلمان در کلاس درس یک عامل مؤثر و حمایتی است و توانایی معلمان در بهره گیری از فناوری را بهبود می بخشد. این امر می تواند علاوه بر رشد حرفهای معلمان، زمینهساز افزایش یادگیری دانشآموزان در کلاس درس شود. بنابراین با تشکیل اجتماع های یادگیری معلمان و حمایت و پشتیبانی از آن میتوان رشد و توسعۀ صلاحیتهای حرفهای معلمان در زمینۀ تلفیق فناوری در برنامه درسی را افزایش داد.
سواد اطلاعاتی
سمیرا کلواری جانکی؛ عظیمه سادات خاکباز؛ مریم پورجمشیدی
چکیده
پیشینه و اهداف: سواد اطلاعاتی عبارتست از ایجاد توانایی در افراد تا بتوانند تشخیص دهند چه وقت به اطلاعات نیاز دارند و همچنین توانایی ذخیره کردن اطلاعات، ارزشیابی و استفاده مؤثر از آن را در زمان نیاز داشته باشند. آموزش سواد اطلاعاتی از طریق برنامه درسی یکی از مسایلی است که در سالهای اخیر مورد توجه برنامه ریزان درسی قرار گرفته است. ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: سواد اطلاعاتی عبارتست از ایجاد توانایی در افراد تا بتوانند تشخیص دهند چه وقت به اطلاعات نیاز دارند و همچنین توانایی ذخیره کردن اطلاعات، ارزشیابی و استفاده مؤثر از آن را در زمان نیاز داشته باشند. آموزش سواد اطلاعاتی از طریق برنامه درسی یکی از مسایلی است که در سالهای اخیر مورد توجه برنامه ریزان درسی قرار گرفته است. به این جهت، نظامهای آموزشی کشورهای مختلف به طرق متفاوتی سعی در مجهز کردن افراد جوامع به مهارتهای سواد اطلاعاتی دارند. در کشور ما نیز توجه به آموزش سواد اطلاعاتی در برنامه های درسی در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش دیده شده است. یکی از دروسی که می توان از طریق آن سواد اطلاعاتی را توسعه داد، درس فارسی و نگارش است. لذا هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی جایگاه سواد اطلاعاتی در کتابهای فارسی و نگارش دوره اول متوسطه بود.روشها: روش پژوهش در این تحقیق، تحلیل محتوا با رویکرد کمّی بود. جامعه آماری شامل کتابهای فارسی و نگارش پایه های هفتم، هشتم و نهم دوره اول متوسطه (سال تحصیلی 98-1397) و در مجموع مشتمل بر شش کتاب بود. روش نمونه گیری در این پژوهش، روش نمونه گیری هدفمند و حجم نمونه با جامعه برابر بود؛ زیرا هر شش کتاب مورد تحلیل قرار گرفت. ابزار اندازه گیری، سیاهه وارسی استاندارد سواد اطلاعاتی است که از سیاهه لطفی ماهر (1389) اقتباس شد. این سیاهه شامل هشت مؤلفه احساس نیاز به اطلاعات و چگونگی بیان آن، جمع آوری اطلاعات و استراتژی های جستجو، درک، درونسازی و ثبت اطلاعات، کاربرد صحیح اطلاعات، سازماندهی اطلاعات، ارزیابی و تحلیل اطلاعات، کامیابی و تأکید بر جنبه های اجتماعی، اقتصادی و حقوقی اطلاعات است.. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی شامل فراوانی، درصد فراوانی، جدول و نمودار استفاده شد.یافتهها: نتایج حاکی از آن بود که با آنکه از لحاظ کمّی، بهطور متوسط حدود یک سوم از پیام های همه این کتابها (45/35 درصد) به مؤلفه های سواد اطلاعاتی توجه کرده بود؛ بهطور صریح و روشن به مؤلفه های سواد اطلاعاتی پرداخته نشده و مطالب مربوط به سواد اطلاعاتی بیشتر به طور تلویحی در این کتابها گنجانده شده بود. در این بین، وضعیت کتابهای نگارش از نظر توجه به سواد اطلاعاتی بهتر از کتابهای فارسی بود و کتاب نگارش پایه هشتم با درصد فراوانی 82/51 رتبه اول و کتاب فارسی پایه هشتم با 84/23 درصد کمترین میزان پیامهای سواد اطلاعاتی را دارا بود. در بین مؤلفه های سواد اطلاعاتی، مؤلفه چهارم (کاربرد صحیح اطلاعات) رتبه اول را به خود اختصاص داد که بیشترین درصد تعلق گرفت و به مؤلفه هشتم (تأکید بر جنبههای اجتماعی، اقتصادی و حقوقی اطلاعات) هیچ توجهی نشده بود. همچنین به مؤلفه های هفتم (کامیابی) و ششم (ارزیابی اطلاعات) نیز توجه بسیار ناچیزی شده بود.نتیجهگیری: نتایج روشن می سازد که بازنگری این کتابها در خصوص پیام های سواد اطلاعاتی برای برنامه ریزان درسی لازم به نظر می رسد. در این راستا پیشنهاد میشود در محتوای این کتابها متنها یا فعالیتهایی تعبیه شود که دانش آموز را به پژوهش کردن و رجوع کردن به منابع مختلف اطلاعاتی تشویق کند. همچنین لازم است تا به شکل صریح تری در این کتابها به توسعه مهارت های سواد اطلاعاتی پرداخته شود.
علوم تربیتی
الهام جمور؛ مریم پورجمشیدی
چکیده
پیشینه و اهداف: تکلیف فعالیتی است که بعد از تدریس به یادگیرندگان داده میشود و ممکن است در کلاس زیر نظر مدرس باشد یا در خارج از کلاس انجام شود. بخشی از تکالیف که به عنوان کار کلاسیدر محیط آموزشی انجام میشود را تکالیف کلاسی مینامند و بخش دیگر را یادگیرنده با خود به منزل برده تا علاوه بر حمایت معلمان از کمک والدین نیز بهرهمند شوند. ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: تکلیف فعالیتی است که بعد از تدریس به یادگیرندگان داده میشود و ممکن است در کلاس زیر نظر مدرس باشد یا در خارج از کلاس انجام شود. بخشی از تکالیف که به عنوان کار کلاسیدر محیط آموزشی انجام میشود را تکالیف کلاسی مینامند و بخش دیگر را یادگیرنده با خود به منزل برده تا علاوه بر حمایت معلمان از کمک والدین نیز بهرهمند شوند. بدینترتیب بخشی از وقت یادگیرنده در خارج از محیط آموزشگاه به انجام تکالیف اختصاص مییابد. درکل تکلیف یک اصل مهم در فرآیند یاددهی-یادگیری محسوب میشود. محققان معتقدند که تکالیف کلاسی فرصتی در اختیار یادگیرندگان میگذارد تا تمرین بیشتری روی مفاهیم ارائه شده در کلاس داشته باشند. همچنین مدرسان با ارائه تکلیف کلاسی از اوقات یادگیرندگان بعد از تعطیلی کلاس به منظور یادگیری بهتر و درگیرسازی استفاده میکنند و والدین نیز از روند آموزشی فرزندانشان آگاه میشوند. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر نوع تکالیف ساختاریافته و نیمهساختاریافته بر درگیرسازی رفتاری و انگیزشی دانشجویان رشته علوم تربیتی دانشگاه بوعلی سینا در سال تحصیلی 96-95 انجام شد.روشها: روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با استفاده از گروه کنترل و آزمایش بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان رشته علوم تربیتی دانشگاه بوعلیسینا در سال تحصیلی 96-95 و حجم نمونه نیز 30 نفر از دانشجویان رشته علوم تربیتی بود که به صورت انتساب تصادفی در دو گروه 15 نفره، یک گروه با تکالیف ساختاریافته و گروه دیگر با تکالیف نیمهساختاریافته قرار گرفتند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامهی درگیرسازی تینیو (2009) استفاده شد. روایی پرسشنامه درگیرسازی تحصیلی از طریق روایی محتوایی و صوری، و پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ در کل 96/0و در زیر مولفهها برای بخش درگیرسازی رفتاری 90/0 و درگیرسازی هیجانی 92/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از شاخص آمار توصیفی شامل فراوانی، میانگین و انحراف معیار و آمار استنباطی شامل آزمون t مستقل و آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد.یافتهها: نتایج نشان داد که تأثیر نوع تکلیف (ساختاریافته، نیمهساختاریافته) بر درگیرسازی رفتاری و انگیزشی دانشجویان یکسان است و تفاوتی بین نوع تکلیف با درگیرسازی رفتاری و انگیزشی وجود ندارد.نتیجهگیری: با توجه به یافتههای حاصل از این پژوهش میتوان گفت هر دو نوع تکالیف شامل نیمه ساختارمند و ساختارمند شرایط درگیرسازی برای یادگیرندگان را دارند. تکالیف نیمه ساختاریافته به دلیل داشتن میزان استقلال و هویت بیشتر، موجب تعهد و رضایت و ساختار کنترل فکری یادگیرنده میشوند، تکالیف ساختاریافته نیز به علت داشتن ویژگیهایی چون ساختاری و منظم بودن و شبیه بودن به ساختار حافظه بلند مدت، برنامهریزی و زمانبندی دقیق باعث میشود افراد تنش کمتری داشته باشند و تکالیفشان را بدون ابهام انجام دهند و در نتیجه فرد فعالیتهایش را بدون دغدغه اتمام زمان با حس نیرومندی کنترل کند. همین امر درگیرسازی هیجانی فرد را نیز افزایش میدهد