نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 گروه علوم تربیتی، دانشگاه فرهنگیان، فارس، ایران
2 حوزه ریاست، دانشگاه فرهنگیان، تهران، ایران
چکیده
پیشینه و اهداف: زنان سرپرست خانوار زنانی عهده دار تأمین معاش مادی و معنوی خود و اعضای خانوار هستند. این زنان بدون حضور منظم و یا حمایت یک مرد بزرگسال سرپرستی خانوار را بر عهده میگیرند و مسئولیت اداره اقتصادی خانواده، تصمیمگیریهای عمده و حیاتی با آنهاست. این زنان به دلیل ایفای نقش دوگانه (پدر و مادر) برای فرزندان با مشکلاتی از قبیل از دست دادن درآمد، تربیت فرزندان، اداره امور خانه، کار در خارج از خانه با دستمزد پایین و ... مواجه شده و تحمل این مشکلات زندگی به سبب سبک زندگی متفاوتی که نسبت به سایر زنان دارند منجر به عواملی شده که در آنها رخنمایی کرده است. هدف از پژوهش حاضر مقایسه سرسختی روانشناختی، تمایزیافتگی خود و فرسودگی روانشناختی در زنان سرپرست خانوار و عادی شهر مرودشت است.
روشها: پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش علّی- مقایسهای است. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد شهر مرودشت بود. گروه نمونه متشکل از 80 نفر در دو گروه (40نفر زنان سرپرست خانوار و40 نفر زنان عادی) است که با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند؛ ابزار گردآوری داده ها جهت بررسی میزان سرسختی روانشناختی پرسشنامه کوباسا و همکاران بود که روایی صوری و محتوایی آن در پژوهشهای مختلف مناسب گزارش شده است. همچنین میزان پایایی این ابزار به شیوه آلفای کرونباخ مطلوب بهدست آمد. برای سنجش تمایزیافتگی از مقیاس تمایزیافتگی خود (DSI) استفاده شد که روایی و پایایی آن مورد تأیید قرار گرفت. فرسودگی روانشناختی زنان هم از طریق پرسشنامه اسمتس مورد سنجش قرار گرفت که روایی و پایایی این پرسشنامه در گروههای مختلف جمعیت شناختی، ارزیابی شد. تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که سؤالات هر بعد، توصیفگر همان بعد بوده و پرسشنامه از همسانی درونی مناسبی برخوردار است. دادههای گردآوریشده در دو سطح مورد تجزیهوتحلیل (آمار توصیفی و آمار استنباطی) قرار گرفت. در سطح آمار از میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از آزمون تحلیل مانوا استفاده شد.
یافتهها: با توجه جدول توزیع حجم نمونه آماری براساس سن، درگروه زنان سرپرست خانوار (00/35 درصد) افراد کمتر از 30 سال و (5/12 درصد) افراد بیشتر از 40 سال سن داشتهاند. در گروه زنان عادی (00/30 درصد) زنان کمتر از 30 سال و (00/20 درصد) زنان بیشتر از 40 سال سن داشتهاند. طبق جدول توزیع حجم نمونه آماری از نظر تحصیلات (00/35 درصد) زنان سرپرست خانوار زیر دیپلم و (00/65 درصد) بالای دیپلم بودهاند و در گروه زنان عادی (5/32 درصد) زیر دیپلم و (5/67 درصد) بالای دیپلم بودهاند. نتایج نشان داد که بین سرسختی روانشناختی و ابعاد آن در زنان سرپرست خانوار و عادی تفاوت معناداری وجود دارد. بین تمایزیافتگی خود و ابعاد در زنان سرپرست خانوار و عادی تفاوت معناداری وجود ندارد. بین فرسودگی روانشناختی و ابعاد آن در زنان سرپرست خانوار و عادی تفاوت معناداری وجود دارد. میانگین سرسختی روانشناختی و فرسودگی روانشناختی در بین زنان سرپرست خانواده بیشتر از زنان عادی است.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش میتواند مورداستفاده سازمانهای ذیربط با زنان سرپرست خانوار و محققین علاقهمند به این حوزه قرار گیرد.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
Comparison of psychological hardiness, self-differentiation and psychological burnout in female-headed households and normal women in Marvdasht
نویسندگان [English]
- H. Aflakifard 1
- M. Ghalehnoei 1
- S. Ramezan Khani 2
1 Department of Educational Sciences, Farhangian University, Fars, Iran
2 Scope of the presidency, Farhangian University, Tehran, Iran
چکیده [English]
Background and Objectives: Female-headed households are responsible for providing material and spiritual livelihood for themselves and their family members. These women take care of the household without the regular presence or support of an adult male, and are responsible for managing the family financially, making major and vital decisions. Due to playing a dual role (parents) for their children, these women face problems such as loss of income, raising children, managing household affairs, working outside the home with low wages, etc., and enduring these life problems The reason for their different lifestyles compared to other women has led to the factors in which they have emerged. The aim of this study was to compare psychological hardiness, self-differentiation and psychological burnout in female-headed households and ordinary people in Marvdasht.
Methods: The present study was comparative-causal one. The statistical population of this study included female-headed households under the auspices of the Marvdasht Relief Committee. The sample group consisted of 80 people in two groups (40 female-headed households and 40 ordinary women) who were selected using the convenience sampling procedure. Data collection tool to assess the degree of psychological hardiness was the questionnaire of Kubasa et al. The face and content validity have been reported in various appropriate studies. Also, the reliability of this tool was obtained by Cronbach's alpha coefficient. The Differentiation Scale (DSI) was used to measure differentiation and its validity and reliability were confirmed. Women's psychological burnout was also assessed through the Smiths’ questionnaire; its validity and reliability of this questionnaire were evaluated in different demographic groups. Confirmatory factor analysis showed that the questions of each dimension describe the same dimension and the questionnaire has a good internal consistency. The collected data were analyzed at two levels (descriptive statistics and inferential statistics). Mean and standard deviation values were calculated and MANOVA analysis test was run.
Findings: According to the age distribution table of statistical sample size, in the group of female-headed households, 35.00% of people were less than 30 years old and 12.5% of people were more than 40 years old. In the group of normal women, 30.00% of women were less than 30 years old and 20.00% of women were more than 40 years old. According to the statistical sample size distribution table, in terms of education, 35.00% of women heads of households were under diploma and 65.00% of them were above diploma and in the group of normal women, 32.5% were under diploma and 67.5% were above diploma. The results showed that there was a significant difference between psychological hardiness and its dimensions in normal and female heads of households. There was no significant difference between self-differentiation and dimensions in ordinary female-headed households. There was a significant difference between normal and female-headed households in terms of psychological burnout and its dimensions. The average psychological hardiness and psychological burnout was higher among female-headed households than those of normal women.
Conclusion: The results of this study can be used by relevant organizations with women heads of households and researchers interested in this field.
کلیدواژهها [English]
- Psychological Hardiness
- self-differentiation
- psychological burnout
- female-headed households
- ordinary women
ارسال نظر در مورد این مقاله