فناوری آموزش- یادگیری تلفیقی
الهام اکبری؛ طاهره یزدی نژاد؛ رضوان نظری؛ مبین تاتاری
چکیده
پیشینه و اهداف: یادگیری ترکیبی، بهعنوان یک مفهوم کلیدی در حوزه آموزش، اهمیت ویژهای دارد. با ظهور ویروس کرونا و پدیده همهگیری، اهمیت این نوع آموزش بیش از پیش آشکار شد. بهعبارت دیگر، یادگیری ترکیبی میتواند نقشی حیاتی در حل مسائل و سهولت فرآیند آموزش داشته باشد. مطالعه حاضر، کوشیده است تا ادراک معلمان را نسبت به انواع مدلها ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: یادگیری ترکیبی، بهعنوان یک مفهوم کلیدی در حوزه آموزش، اهمیت ویژهای دارد. با ظهور ویروس کرونا و پدیده همهگیری، اهمیت این نوع آموزش بیش از پیش آشکار شد. بهعبارت دیگر، یادگیری ترکیبی میتواند نقشی حیاتی در حل مسائل و سهولت فرآیند آموزش داشته باشد. مطالعه حاضر، کوشیده است تا ادراک معلمان را نسبت به انواع مدلها و رویکردهای آموزشی بهویژه، یادگیری ترکیبی مورد بررسی قرار دهد، معلمانی که بهواسطه بحران کرونا در طول سالهای اخیر هم یادگیری الکترونیکی و هم یادگیری ترکیبی را تجربه کردهاند. این ادراک و فهم شامل دیدگاههای آنها درباره ترجیح و علاقه، اثربخشی و کارآیی، تعامل، مشارکت در فرایند آموزش و مزایا و ویژگیهای محیطهای یادگیری نسبت به انواع مختلف آموزش (حضوری، ترکیبی، مجازی) میباشد.روشها: جامعه آماری، تمام معلمان مقاطع مختلف تحصیلی که از یادگیری الکترونیکی/ شاد در دوران همهگیری کرونا استفاده میکردند، بود که 964 نفر از آنها با نمونهگیری دواطلبانه وارد مطالعه شدند و دادهها، از طریق پرسشنامه آنلاین طی ۳ماه، جمعآوری شد. برای تعیین پایایی پرسشنامه مزبور، از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که بزرگتر از 69/0 بود و برای تعیین روایی صوری، پرسشنامه در اختیار سه نفر از خبرگان دانشگاهی و سه نفر از کارشناسان وزارت آموزشوپرورش قرار گرفت و پس از اعمال نظر آنان و انجام اصلاحات لازم، فرم نهایی پرسشنامه ها، تدوین شد. سپس پرسشنامه مزبور از طریق گوگل فرم به یک فرم آنلاین تبدیل شد. این پرسشنامه، از مقیاس 5 درجهای لیکرت تشکیل شد. از پاسخدهندگان خواسته شد که پاسخی به هر عبارت از" کاملاً مخالفم تا کاملاً موافقم" را برای یادگیری حضوری، ترکیبی و مجازی انتخاب کنند. از شرکت کنندگان خواسته شد تا یادگیری حضوری خود را بر اساس تجربیات قبل از همهگیری و یادگیری آنلاین خود را بر اساس تجربه خود در طول همهگیری رتبهبندی کنند. در پایان پرسشنامه، از معلمان خواسته شد تا شیوه یادگیری ترجیحی خود را نشان دهند و بگویند کدام روش یادگیری ممکن است برای دانشآموزان پس از همهگیری مفیدتر باشد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS22 انجام شد. P <0.05 بهعنوان نقطه برش از نظر آماری معنیدار در نظر گرفته شد.یافتهها: معلمان، استفاده از یادگیری ترکیبی را تسهیلگر یادگیری میدانند، ویژگیهای محیط یادگیری ترکیبی را میپسندیدند و از یادگیری ترکیبی لذت میبردند، از نظر آنها میزان تعامل با دانشآموزان در یادگیری ترکیبی نسبتاً بالا است و در عین حال، معتقدند که یادگیری ترکیبی منجر به افزایش حجم کاری و نیز هزینه اقتصادی میگردد. بخش دیگری از نتایج در رابطه با ترجیح نوع آموزش نشان میدهد که آموزش حضوری با مقدار37/2 دارای بزرگترین مقدار میانگین رتبهای و در نتیجه بیشترین ارجحیت است. بعد از آن یادگیری ترکیبی با مقدار 22/2 و یادگیری الکترونیکی با مقدار 41/1 در اولویتهای بعدی قرار گرفتند. در اثربخشی یادگیری ترکیبی و مشارکت در فرآیند آموزش مقدار t کوچکتر از 96/1 و سطح معناداری برای تمامی این متغیرها کمتر از 05/0 میباشد.نتیجهگیری: با توجه به ادراک معلمان از ویژگیهای یادگیری ترکیبی که مهمترینشان پسندیدن ویژگیهای محیط یادگیری و نقش تسهیلکننده یادگیری ترکیبی است اما مواردی نظیر اثربخشی و مشارکت در فرآیندآموزش را از ویژگیهای یادگیری ترکیبی نمیدانند. به همین سبب باید در جهت بهبود ادراک معلمان از یادگیری ترکیبی اقدامات مربوطه صورت گیرد.
فناوری آموزش- آموزش عالی
فاطمه بهرامی؛ محسن نظرزاده زارع
چکیده
پیشینه و اهداف: نهادها معمولاً فناوریهای موردنیاز خود را از محیط پیرامونی خود وارد سازمان میکنند. بر این اساس، دانشگاه نیز بهعنوان یکی از نهادهای اجتماعی مهم، تحت تأثیر انقلاب الکترونیک و ظهور فناوریهای جدید در محیط پیرامونی خود، به سمتوسوی بهکارگیری نظامهای چندرسانهای و آموزش الکترونیکی سوق پیدا کرد؛ اما بهکارگیری ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: نهادها معمولاً فناوریهای موردنیاز خود را از محیط پیرامونی خود وارد سازمان میکنند. بر این اساس، دانشگاه نیز بهعنوان یکی از نهادهای اجتماعی مهم، تحت تأثیر انقلاب الکترونیک و ظهور فناوریهای جدید در محیط پیرامونی خود، به سمتوسوی بهکارگیری نظامهای چندرسانهای و آموزش الکترونیکی سوق پیدا کرد؛ اما بهکارگیری آموزش الکترونیکی باوجود فرصتهایی بیشمار، مشکلات و چالشهای عمدهای را نیز به همراه داشته است که در مطالعات گذشته به برخی از آنها ازجمله عدم ارتباط و تعامل حضوری بین یاددهنده و یادگیرنده اشاره شده است؛ بنابراین، راهحلی که در آموزش الکترونیکی برای مواجهه با این مشکل ارائهشده است، رویکرد یادگیری ترکیبی است. تحقیقات نشان داده که در بهکارگیری یادگیری ترکیبی عوامل مختلفی از قبیل آموزشی، محیطی، نهادی و سازمانی، تأثیرگذار هستند و عدم توجه به هریک از آنها میتواند موجب شکست این نوع از آموزش و یادگیری شود. ازاینرو، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر عوامل نهادی در بهکارگیری یادگیری ترکیبی توسط اعضای هیأتعلمی دانشگاه ملایر بود.روشها: پژوهش حاضر ازنظر هدف، پژوهشی کاربردی، ازنظر زمانی مقطعی- عرضی، ازلحاظ مکانی میدانی و از نظر نحوه گردآوری دادههای مورد نیاز، از نوع توصیفی همبستگی با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل تمامی اعضای هیأتعلمی دانشگاه ملایر با تعداد ۱۵۳ نفر بود. با توجه به حجم محدود جامعه پژوهش، همگی اعضای هیأتعلمی مورد آزمون قرار گرفتند که با نرخ بازگشتپذیری ۹۲ درصد، درنهایت، تعداد ۱۴۰ نفر در پژوهش مشارکت کردند. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامههای عوامل نهادی و یادگیری ترکیبی بودند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای آمار توصیفی( فراوانی، درصد، میانگین) و استنباطی( آزمون همبستگی و تحلیل مسیر) در دو نرمافزار آماری اس پی اس اس نسخه ۲۲ و اسمارت پی ال اس نسخه ۶ استفاده شد.یافتهها: یافتههای بهدست آمده از تحلیل آماری دادهها، بیانگر تأثیر مثبت و معنادار عامل هنجاری با ضریب مسیر (151/0) در بهکارگیری یادگیری ترکیبی توسط اعضای هیأتعلمی، عامل تقلیدی با ضریب مسیر (413/0) در بهکارگیری یادگیری ترکیبی توسط اعضای هیأتعلمی و عامل اجباری با ضریب مسیر (362/0) در بهکارگیری یادگیری ترکیبی توسط اعضای هیأتعلمی داشت. همچنین، شاخصهای اندازهگیری و برازش مدل نیز حاکی از مطلوب بودن آن داشت.نتیجهگیری: درمجموع این پژوهش نشان داد عوامل نهادی (عوامل هنجاری، عوامل اجباری و عوامل تقلیدی) در بهکارگیری یادگیری ترکیبی توسط اعضای هیأتعلمی تأثیر زیادی دارد؛ بر این اساس از طریق تدوین آییننامهها و قوانین داخلی مبنی بر بهکارگیری یادگیری ترکیبی در فرایند یاددهی- یادگیری در دانشگاهها، فرهنگسازی بیشتر در استفاده از یادگیری ترکیبی در فرایند یاددهی- یادگیری توسط اعضای هیأتعلمی، الگوبرداری و تقلید از دانشگاهها و مؤسسات موفق در عرصه اجرای یادگیری ترکیبی، آموزش اساتید در نحوه بهکارگیری یادگیری ترکیبی در تدریس، تشویق بیشتر اعضای هیأتعلمی به استفاده از یادگیری ترکیبی و در نظر گرفتن امتیازهای آموزشی بیشتر برای اعضای هیأتعلمی در راستای استفاده از یادگیری ترکیبی در تدریس، میتوان به نهادینهتر شدن هرچه بیشتر بهکارگیری یادگیری ترکیبی در بستر دانشگاهی کمک کرد.
یادگیری الکترونیکی
خلیل میرزائی؛ حشمت اله سعدی؛ مرجان سپه پناه
چکیده
پیشینه و اهداف مسأله ارتقاء کیفیت آموزش همواره مورد توجه بوده است و روزبهروز اهمیت بیشتری پیدا میکند. پیشرفتهای اخیر در صنعت رایانه و اطلاعرسانی، ورود و ظهور شبکههای اطلاعرسانی و فناوریهای ارتباطی، شیوهها و روشهای جدیدی را پیشروی طراحان، برنامهریزان، مدیران و مجریان برنامههای آموزشی قرار داده ...
بیشتر
پیشینه و اهداف مسأله ارتقاء کیفیت آموزش همواره مورد توجه بوده است و روزبهروز اهمیت بیشتری پیدا میکند. پیشرفتهای اخیر در صنعت رایانه و اطلاعرسانی، ورود و ظهور شبکههای اطلاعرسانی و فناوریهای ارتباطی، شیوهها و روشهای جدیدی را پیشروی طراحان، برنامهریزان، مدیران و مجریان برنامههای آموزشی قرار داده است. نفوذ فناوریهای جدید اطلاعاتی به مراکز آموزشی، روابط ساده یاددهی- یادگیری را بهطور کلی دگرگون ساخته است. به این ترتیب، با توسعه و نفوذ فناوری ارتباطات و اطلاعات در دانشگاه انتظار میرود الگوهای یادگیری متحول شده و بازنگری برنامههای درسی بیشتر مورد توجه قرار گیرد. استفاده از فناوریهای نوین در آموزش کشاورزی نیز بنابه به دلایل زیر بسیار با اهمیت است، زیرا از یک سو، فناوریهای مربوط به کشاورزی، غذا و منابع طبیعی مدام و به صورت پرشتاب در حال توسعه هستند و از سوی دیگر، کیفیت پایین آموزش متخصصان کشاورزی، متخصصان و تولیدکنندگان مواد غذایی به عنوان بخشی از مشکل امنیت غذایی در جهان شناخته شده است. متأسفانه در بیشتر کشورها، آموزش منابع انسانی در کشاورزی جزء اولویتهای مهم در طرحهای توسعه است و در نتیجه، برنامههای آموزشی و تدریس نیز متناسب با نیازهای تولید و تقاضاهای بازار کار بخش کشاورزی نبوده است. هدف تحقیق، مقایسه نظرات اعضاء هیأت علمی و دانشجویان دوره تحصیلات تکمیلی (کارشناسیارشد و دکتری) در خصوص موانع و راهکارهای توسعه آموزش الکترونیکی در دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلیسینا است.روش ها: اطلاعات مورد نیاز این پژوهش که با استفاده از روش پیمایشی انجام شده است، با بهرهگیری از پرسشنامه جمعآوری شده است. به منظور تعیین پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده که میزان آن برای 46 گویه پرسشنامه اعضاء هیأت علمی 0.84 و برای 46 گویه پرسشنامه دانشجویان 0.85 میباشد. جامعه نمونه تحقیق، شامل 63 نفر از اعضاء هیأت علمی دانشکده که بهصورت تمامشماری و 280 نفر از دانشجویان که بهشیوه نمونهگیری تصادفی با انتساب متناسب انتخاب شدهاند. جهت مشخص شدن موانع توسعه آموزش الکترونیکی در دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلیسینا از روش تحلیل عاملی استفاده شد. بهمنظور توافقسنجی، مقایسه نتایج حاصله و اظهار نظرات دو گروه اعضای هیأت علمی و دانشجویان، از آزمون آماری ویلکاکسون استفاده شد.یافته ها: نتایج مقایسه نشان میدهد که پاسخ اعضاء هیأت علمی و دانشجویان مورد مطالعه در، 37 گویه از 46 گویه موجود در دو پرسشنامه، با یکدیگر منطبق بوده و 9 گویه با یکدیگر مغایرت دارند. به بیانی دیگر، (80.43 درصد) پاسخگویان در مورد سؤالات، نظرات تقریباً مشابهی داشته و (19.57 درصد)، دارای نظراتی متفاوتی میباشند.نتیجه گیری: به منظور توسعه آموزش الکترونیکی در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور پیشنهاد میشود، سرمایهگذاری در بخش آموزش نیروی انسانی و تربیت نیروی انسانی ماهر، صورت پذیرد. زیرا توسعهی یادگیری الکترونیکی بدون وجود نیروی انسانی متخصص و توانمند، شکست خواهد خورد و مقاومت نظام سنتی آموزش را افزایش خواهد داد و راه ورود فناوری اطلاعات به آموزش عالی را دشوارتر خواهد ساخت. افزون بر این، توجه به ماهیت رشتههای مختلف آموزشی در برنامهریزی برای استفاده از یادگیری الکترونیکی بسیار بااهمیت است. یادگیری الکترونیکی نمیتواند جایگزین آموزش سنتی گردد و باید برروی دروس و رشتههایی متمرکز شود که نظام آموزش سنتی قادر به پاسخگویی مشکلات آنها نیست یا با استفاده از فناوریهای مدرن، امکان رفع مشکلات آموزشی و موفقیت در آنها بیشتر است. در نهایت میتوان گفت که دانشگاهها و مؤسسههای آموزشی نمیتوانند بدون اتخاذ یک رویکرد کلنگر و منسجم، بر موانع توسعهی یادگیری الکترونیکی غلبه نمایند و خط مشی آنها برای جهتدهی و تهیهی منابع لازم، به منظور تسهیل فرآیند طولانی توسعهی یادگیری الکترونیکی باید مشخص گردد