علوم تربیتی
داود طهماسب زاده شیخلار؛ مهدی صادق پور
چکیده
پیشینه و اهداف: استفاده از فناوریهای نوین ارتباطی به ویژه شبکههای اجتماعی در دهههای اخیر، ما را وارد عصر و جامعه تازهای کرده است؛ جامعهای که دانیل بل، آن را جامعه فرا صنعتی، تادا اومسو، آن را جامعه شبکهای و منوال کاستل، آن را جامعه اطلاعـاتی نامیدهاند. گسترش روزافزون فناوریهای مربوط به ارتباطات الکترونیکی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: استفاده از فناوریهای نوین ارتباطی به ویژه شبکههای اجتماعی در دهههای اخیر، ما را وارد عصر و جامعه تازهای کرده است؛ جامعهای که دانیل بل، آن را جامعه فرا صنعتی، تادا اومسو، آن را جامعه شبکهای و منوال کاستل، آن را جامعه اطلاعـاتی نامیدهاند. گسترش روزافزون فناوریهای مربوط به ارتباطات الکترونیکی همچون شبکههای ماهوارهای و اینترنتی و تأثیر آن روی بسیاری از شئون اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، جامعه را دستخوش چنان تغییرات اساسی کرده است که برخی صاحبنظران شبکههای اجتماعی مجازی را بُعد جدید قدرت در سدة 21 دانستهاند. درحالیکه شاهد روند رو به رشد کاربران و اعضای شبکههای اجتماعی اینترنتی هستیم، شناخت ابعاد گوناگون شبکهها و آگاهی از تأثیرات آن امری ضروری است. با ورود تکنولوژی در عرصه کشورها، همواره باید شاهد فراز و نشیبهای آن نیز باشیم. استفاده از فناوریهای نوین در کنار ایجاد فرصت، به تهدید نیز تبدیل میشود. هدف این پژوهش پیشبینی اهمالکاری تحصیلی براساس استفاده از شبکههای اجتماعی با میانجیگری راهبردهای یادگیری خودتنظیمی در بین دانشآموزان دوره متوسطه بود.روشها: روش پژوهش به لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و به لحاظ ماهیت موضوع از نوع همبستگی میباشد. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان دوره دوم متوسطه شهر هشترود میباشد. تعداد نمونه بر اساس جدول مورگان 309 نفر برآورد و بهصورت تصادفی خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها نیز از پرسشنامه شبکههای اجتماعی صادقی امین (1396)، یادگیری خودتنظیمی پینتریچ و دی گروت (2000) و اهمالکاری تحصیلی سواری (1392) استفاده شد. برای تعیین میزان روایی پرسشنامهها از نظرات متخصصان این حوزه و برای تعیین پایایی آنها از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید (شبکههای مجازی، 88/0؛ راهبرد یادگیری خودتنظیمی، 79/0؛ اهمالکاری تحصیلی، 80/0).یافتهها: نتایج نشان داد پرسشنامهها از پایایی مناسبی برخوردارند. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزارهای Spss و Lisrelو برای بررسی روابط بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون و برای بررسی تاثیر متغیرها از روش تحلیل مسیر استفاده شد.نتیجهگیری: نتایج تحلیل نشان داد که بین استفاده از شبکههای اجتماعی با اهمالکاری تحصیلی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی دانشآموزان رابطه وجود دارد و استفاده از شبکههای اجتماعی بر اهمالکاری دانش آموزان با میانجیگری راهبردهای یادگیری خودتنظیمی تاثیر غیرمستقیم دارد. با توجه به یافتهها پیشنهاد میگردد: رسانههای ملی بهعنوان آموزش و پرورش غیر رسمی جهت اطلاع رسانی در مورد عواقب زیانبار استفاده نامناسب از شبکههای اجتماعی برنامهای را در نظر بگیرند. سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی کشور و دفتر تالیف کتابهای درسی و موسسات مرتبط با تولید محتوای درسی، محتوایی را جهت ارتقاء آگاهی دانشآموزان در ارتباط با چگونگی استفاده مناسب از شبکه های اجتماعی تدوین کنند. مدیران مدارس باید کارگاههای آموزشی در جهت آگاهسازی جامعه دانشآموزان برگزار نمایند تا دانشآموزان با مضرات و مزایای شبکههای مجازی آگاه شوند و بتوانند از شبکههای اجتماعی در راستای پیشبرد تحصیل استفاده مطلوب داشته باشند. مدیران مدارس لازم است با والدین دانشآموزان ارتباط مستمر داشته باشند و آنها را در جریان رفتارها و عملکرد دانشآموزان قرار دهند تا والدین نیز در زندگی تحصیلی دانش آموزان سهیم باشند.معلمان، دانش آموزان را از وضعیت تحصیلی خود آگاه سازند تا از این طریق اهمالکاری دانشآموزان رفع گردد. مدیران، معلمان و اولیای دانش آموزان، در جهت کنترل استفاده مطلوب از شبکه های اجتماعی از سوی دانشآموزان همکاری کنند. معلمان دانشآموزان را از مزایا و اهداف استفاده از راهبردهای یادگیری خودتنظیمی آگاه سازند.معلمان در فرصتهای مناسب مثل فوق برنامه، چگونگی استفاده از راهبردهای یادگیری خودتنظیمی در فرآیند یادگیری به دانشآموزان را آموزش دهند
یادگیری الکترونیکی
محسن زارعی؛ اسماعیل زارعی زوارکی؛ خدیجه علی آبادی؛ علی دلاور
چکیده
پیشینه و اهداف فرصت مشارکت و تعامل بیشتر در فرآیند یادگیری در شبکههای اجتماعی، انگیزه مناسبی برای استفاده از ابزارهای جایگزین آنلاین اجتماعی، علاوه بر LMS های معمول و رایج است. در مقابل، هنگام استفاده از ابزارهای وب 2.0 مثل شبکههای اجتماعی، دانشآموز در یک اجتماع یادگیری قرار میگیرد که میتواند به سطح بالایی از معنا سازی و ساخت ...
بیشتر
پیشینه و اهداف فرصت مشارکت و تعامل بیشتر در فرآیند یادگیری در شبکههای اجتماعی، انگیزه مناسبی برای استفاده از ابزارهای جایگزین آنلاین اجتماعی، علاوه بر LMS های معمول و رایج است. در مقابل، هنگام استفاده از ابزارهای وب 2.0 مثل شبکههای اجتماعی، دانشآموز در یک اجتماع یادگیری قرار میگیرد که میتواند به سطح بالایی از معنا سازی و ساخت دانش و مهارت در اثر تعامل با همتایان و محتوا و... برسد. ارتباطات شکلگرفته در شبکههای اجتماعی، زمینهای برای پیادهسازی ارتباطات را فراهم میکند و آموزش را از لحاظ تعاملات در شبکهای تعریف میکند که دانش آموزان در آن دانش خود را مبادله میکنند؛ بنابراین، شبکههای اجتماعی نشاندهنده یک گزینهی خوب برای استفاده بهعنوان یک منبع اضافی برای یادگیری میباشد . از اینرو، از طرفی؛ ایجاد و توسعه شبکه اجتماعی علمی و مورد اعتماد که بتواند بسیاری از نیازهای آموزشی فراگیران و معلمان را در جامعۀ دیجتیالی پوشش دهد و همیشه در دسترس کاربران باشد احساس می شود. از سوی دیگر، الزامات قانونی اسناد بالادستی مانند راهکار 1/17 سند تحول بنیادین آموزش و پرورش که پر کردن شکاف دیجیتالی بین مناطق آموزشی و مدارس را بیان می کند ضرورت ایجاد شبکه اجتماعی مدارس ایران به عنوان بستری مناسب برای بازی گردانان محیط های یاددهی – یادگیری در مدارس را بیش از پیش نمایان می سازد. لذا برای طراحی الگوی شبکه اجتماعی مجازی در مدارس نیاز به شناسایی مؤلفههای اصلی و فرعی این الگو میباشد. هدف از این پژوهش تدوین الگوی شبکه اجتماعی مجازی برای مدارس ایران بود.روش ها: این پژوهش به شیوۀ آمیخته؛ کمی و کیفی، و با طرح اکتشافی اجرا گردید. در مرحلۀ کیفی جامعه پژوهش، شامل اسناد و مدارک در دسترسِ فارسی و انگلیسی، مکتوب و الکترونیکی که از طریق روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. حجم نمونه 45 سند در حوزۀ شبکههای اجتماعی است. برای گردآوری دادهها از مصاحبه و فیشبرداری و برای تحلیل دادهها از روش تحلیل محتوا از نوع استقرایی استفاده شد. در مرحلۀ کمی روش پیمایشی بکار گرفتهشد. جامعۀ پژوهش عبارت بودند از متخصصین تکنولوژی آموزشی کشور که تعداد 30 نفر از اساتید و دانشجویان دکتری تکنولوژی آموزشی به عنوان نمونه، به شکل در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه محققساخته استفادهگردید که روایی آن با نظر متخصصان و پایایی آن به وسیله آلفای کرونباخ 86. تعیین شد. به کمک آزمون t تک نمونهای دادهها تحلیل گردید.یافته ها: یافتههای پژوهش منجر به شناسایی چهار مؤلفه اصلی: یادگیری شبکهای، تسهیلگری شبکهای، مدیریت شبکهای، فناوری شبکهای و شانزده زیر مؤلفه که از نظر عملکردی و معنایی مشابهت بالایی با مؤلفههای اصلی داشتند، گردید. همچنین نتایج نشان داد که الگوی استخراج شده، از اعتبار درونی بالایی برخوردار می باشد.نتیجه گیری: با توجه به نتایجی که از این پژوهش حاصل شد؛ ویژگیهای شبکههای اجتماعی مجازی با ادغام در سیستمهای مدیریت یادگیری موجود در مدارس میتواند بهعنوان یک محیط یادگیری متناسب با عصر دیجیتال و سازگار با نظریات جدید یادگیری بهویژه، نظریههای سازندهگرایی اجتماعی و ارتباطگرایی از یادگیری شبکهای حمایت نماید. در این بستر نقشهای فعال در محیط یادگیری را متناسب با کارکردهای آنها در این عصر را تعریف می نماید. در خصوص نتایج بررسی فرضیۀ پژوهش میتوان نتیجه گرفت که؛ الگوی استخراجشده که شامل مؤلفههایی چون یادگیری شبکهای، تسهیلگری شبکهای، مدیریت شبکهای و فناوری شبکهای میباشد امکان حمایت از یادگیری دانشآموزان در بستر فناوری شبکهای را فراهم میکند. این مؤلفهها شرایط اجرای الگو در مدارس را ممکن می سازد. تعاریف روشن و متمایز مؤلفهها باعث فهم درست بهره برداران و جامعیت آن میشود در نتیجه الگوی مورد نظر از نظر متخصصان که دارای دانش کاربردی در زمینۀ استفاده شبکههای اجتماعی در یادگیری بودند معتبر بود.