آموزش فنی حرفه ای
عباس صدری؛ انسیه زاهدی؛ نیره رحمانی
چکیده
پیشینه و اهداف: آموزش به عنوان اساسی ترین عامل توسعه پایدار در کشور ما نیز مورد توجه قرار گرفته است. استقبال روزافزون از آموزش در تمامی سطوح، لزوم توجه به کیفیت برتر، مدیریت مؤثر و انطباق آموزش با نیازهای جامعه و ویژگیهای قرن بیست و یک را بیشتر می نماید. توسعه آموزشهای فنی و حرفهای با توجه به محدودیت دانشگاهها و راههای دستیابی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: آموزش به عنوان اساسی ترین عامل توسعه پایدار در کشور ما نیز مورد توجه قرار گرفته است. استقبال روزافزون از آموزش در تمامی سطوح، لزوم توجه به کیفیت برتر، مدیریت مؤثر و انطباق آموزش با نیازهای جامعه و ویژگیهای قرن بیست و یک را بیشتر می نماید. توسعه آموزشهای فنی و حرفهای با توجه به محدودیت دانشگاهها و راههای دستیابی به آموزش عالی و لزوم اشتغال جوانان، و به خصوص بیکاری دانش آموختگان دانشگاهی، نیاز به برنا مه ریزی ویژهای می یا بد. علاوه بر آن، در این برهه میبایست به آموزش فنی و حرف های به عنوان سلاح اصلی میدان رقابت جهانی توجه ویژه ای مبذول شود. برنامه های آموزش فنی و حرفه ای در ایران در شکل رسمی علاوه بر سطح متوسطه و کاردانی، تا مقطع کار شنا سی ناپیو سته نیز ارتقا یافته است. تقاضای اجتماعی برای این آموزشها به خصوص در سطح کاردانی، زمینه های توسعه و عنایت خاص به این آموزشها را در پی داشته است. با توجه به اهمیت توسعه درونزا و تکیه بر نیروهای داخلی در جنبه های مختلف توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در نتیجه توسعه پایدار، تربیت نیروهای ماهر و کارآمد که بتواند به حرکت چرخ های اقتصادی سرعت بیشتری دهد و کشور را از وابستگی به نیروهای ماهر و متخصص خارجی برهاند، آموزشهای فنی و حرفه ای از اهمیت ویژه برخوردار می شود. اما آموزشهای فنی و حرفه ای زمانی میتوانند مدعی انجام و تحقق این رسالت باشند که محصولات آن با نیازهای بازار کارهم از نظر کمی و هم از نظر کیفی هماهنگ و سازگار باشد. به عبارت بهتر دانش آموخته فنی و حرفه ای در رشت های مهارت آموزی کرده باشد که بازار کار به آن نیاز دارد و به فنون و مهارت هایی مجهز شود که بتواند نیازهای بنگاه ها و کارفرماها را تأمین نماید. چنانچه برنامه های توسعه آموزش به طور دقیق و از لحاظ کمی و کیفی مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد، نکات ارزشمندی را روشن می سازد که نتایج حاصل از این مطالعات، به دلیل تأثیر درازمدت آموزش بر جامعه، میتواند به برنامه ریزان و تصمیم اگیران آموزش و پرورش کمک نماید تا از نتایج این بازنگری و ارزیابی در جهت تدوین برنامه های بهتر و کامل تر برای توسعه آموزش استفاده لازم به عمل آید. پژوهش حاضر به مقایسه عرضه دانشآموختگان فنی و حرفهای با تقاضای نیروی انسانی در این بخش میپردازد و مشتمل به بررسی کارآیی خارجی و اشتغال دانشآموختگان و مقایسه عرضه و تقاضای نیروی آموزشدیده در بخش کاردانی فنی و حرفهای به تفکیک رشته و گروههای تخصصی میباشد. روشها: در این پژوهش، روش توصیفی از نوع پیمایشی استفاده شده است. پرسشنامه تحقیق پیگیرانه فارغالتحصیلان با همکاری کالج کلمبو به عنوان مبنا انتخاب گردیده برای این ارزیابی جامعه آماری مورد نظر را دانشکدهها و آموزشکدههای فنی و حرفهای تحت نظر وزارت آموزش و پرورش وقت، تشکیل داده است. در نمونهگیری، در سطح کشور از 24 رشته و 69 مرکز (با استفاده از نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای) نمونهگیری شد. یافتهها: بر اساس نتایج تحقیق بین شغل و جنسیت فارغالتحصیلان ارتباط معنادار متوسطی وجود دارد. همچنین 76 درصد شاغلان، مشاغل مرتبط با تحصیلات خود را یافتهاند و تنها 22 درصد شاغلان، خوداشتغال هستند که ضریب همبستگی کرامر این رابطه را بسیار بالا و موثر گزارش کرده است. همچنین رابطه بین جنسیت و مشکلات اشتغال معنادار گزارش شده است. همچنین نتایج پژوهش نشان میدهد که برای تحقق اشتغال دانش آموختگان فنی و حرفهای، به میزان 63% فرصت شغلی دیگر برای 163 هزار نفر احتیاج است. نتیجهگیری: در نهایت نتایج پژوهش نشان میدهند که به منظور افزایش اثربخشی واقعی آموزش فنی و حرفهای در کشور، برنامه درسی باید متناسب با نیازها و اقتضائات تغییراتی را شامل شوند. برخی تغییرات پیشنهادی با توجه به نتایج این تحقیق عبارتند از: :واحدهای عملی بیشتری باید در دروس و رشته های فنی و حرفهای گنجانده شود. در بحثهای نظری در حوزه فنی و حرفه ای، به مباحث مربوط به کارآفرینی توجه بیشتری شود. فعالیتها و رشته هایی که بیشترین جذابیت را در بازار کار دارند، گسترش یابند. نتایج مطالعه نشان میدهد که توانایی بازآموزی فارغ- التحصیلان در سطح پایینی است، بنابراین در برنامه درسی باید به دروس پایه توجه بیشتری شود. برنامه ریزی برای رشته ها و مراکز باید بر مبنای آمایش سرزمین صورت گیرد. مراکزی به عنوان مرکز تجمیع قرار گیرند که بالاترین میزان جذب فارغالتحصیلان را دارا هستند. بر اساس نتایج تحقیق بین شغل و جنسیت فارغ التحصیلان ارتباط معنادار متوسطی وجود دارد، یعنی هر چند رابطه معنادار بین این دو مولفه وجود دارد ولی لازم است تلاش هایی در زمینه افزایش این رابطه صورت گیرد.