رویکردهای نوین آموزشی
نیلوفر فرج پور؛ سید عبدالوهاب سماوی؛ موسی جاودان
چکیده
پیشینه و اهداف: در مطالعات مختلف، عوامل موثر بر پیشرفت و عملکرد تحصیلی به دو دسته تقسیم شده اند: دسته اول متغیرها و عواملی هستند که در بیرون از شخص یادگیرنده قرار دارند و شامل عواملی مثل روش تدریس معلم و وضعیت اجتماعی – اقتصادی دانش آموزان می شوند و دسته دوم متغیرهایی هستند که مربوط به شخص یادگیرنده می باشند و به عوامل شخصی معروفند ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در مطالعات مختلف، عوامل موثر بر پیشرفت و عملکرد تحصیلی به دو دسته تقسیم شده اند: دسته اول متغیرها و عواملی هستند که در بیرون از شخص یادگیرنده قرار دارند و شامل عواملی مثل روش تدریس معلم و وضعیت اجتماعی – اقتصادی دانش آموزان می شوند و دسته دوم متغیرهایی هستند که مربوط به شخص یادگیرنده می باشند و به عوامل شخصی معروفند که در برگیرنده انگیزش، نگرش، خودکارآمدی و عوامل شناختی هستند. از دید روانشناسان تربیتی و همچنین معلمان، انگیزش یکی از مفاهیم کلیدی است و جهت توضیح سطوح مختلف عملکرد دانش آموزان بکار می رود. هدف از انجام پژوهش حاضر آزمایش رابطه علی متغیرهای انگیزشی با عملکرد تحصیلی درس علوم تجربی با میانجی گری درک مفهومی دانش آموزان پسر و دختر پایه هشتم شهر داراب بود.روش ها: روش پژوهش همبستگی بوده است. به روش نمونه گیری تصادفی 390 نفر (194 دختر و 196 پسر) انتخاب شدند. در پژوهش حاضر از سه پرسشنامه انگیزش تحصیلی هارتر، نگرش سنج تحصیلی و آزمون محقق ساخته درک مفهومی علوم تجربی، استفاده شد. در بخش توصیفی، از میانگین، انحراف استاندارد و ضریب همبستگی و در بخش استباطی از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد.یافتهها: نتایج نشان داد که تمامی ضرایب مسیر بین متغیرها، به جز مسیر انگیزش بیرونی به درک مفهومی از لحاظ آماری معنی دار بودند. در این مدل، رابطه انگیزش درونی، نگرش نسبت به علوم و انگیزش بیرونی با عملکرد تحصیلی درس علوم تجربی مثبت و معنی دار بود. همچنین رابطه انگیزش درونی و نگرش نسبت به علوم با درک مفهومی نیز مثبت و معنی دار بود. رابطه متغیر میانجی درک مفهومی با عملکرد تحصیلی درس علوم تجربی مثبت و معنی دار بود، اما رابطه انگیزش بیرونی با درک مفهومی معنی دار نبود. در مورد فرضیه های غیر مستقیم نتایج نشان داد همه فرضیه های غیر مستقیم به جز رابطه غیر مستقیم انگیزش بیرونی با عملکرد تحصیلی درس علوم تجربی از طریق درک مفهومی، مورد تأیید واقع شدند.نتیجهگیری: در تبیین یافته پژوهش حاضر مبنی بر عدم وجود رابطه معنی دار بین انگیزش بیرونی و درک مفهومی می توان به این نکته اشاره کرد که دانش آموزانی که به صورت بیرونی بر انگیخته می شوند، فعالیت های درسی را صرفاً به دلیل دستیابی به پیامدهای مطلوب مانند تأیید یا پاداش و جلوگیری از رخ داد پیامدهای نامطلوب مانند تنبیه، انجام می دهند. به بیان دیگر عامل بیرونی رفتار آنها را کنترل کرده و آن ها را به انجام فعالیتی خاص ترغیب می کند. طبق دیدگاه رفتارگرایان، یادگیری، تغییر در رفتار آشکار فرد است و تحقق آن مستلزم بکارگیری تقویت کننده های مثبت و منفی است. و این محرک های محیطی که برای تقویت یا بازداشت رفتارهای قابل مشاهده بکار می روند، تغییر در رفتار را منجر می شوند. از آن جا که رفتارگرایان به رفتارهای قابل مشاهده و اندازه پذیر توجه دارند نه به فرایندهای ذهنی غیر قابل دسترس و با توجه به این که درک مفهومی فرایندی ذهنی و مرتبط با ادراکات فرد است، دور از انتظار نیست که عدم رابطه معنی دار بین انگیزش بیرونی و درک مفهومی مشاهده شود.
روانشناسی فناوری آموزش
ابراهیم ریحانی؛ فریده حمیدی؛ فرزانه راشدی
چکیده
درک اعداد منفی و انجام عملیات روی آنها یکی از موضوعات اساسی در ریاضیات است که دانشآموزان در مدارس برای رویارویی با آنها با مشکلات بسیاری مواجه میشوند. یکی از عواملی که منجر به مشکلات جدی در یادگیری مفاهیم ریاضیات میشود، بدفهمیهایی است که بر اثر یاددهی نامناسب، تفکر غیر رسمی یا یادآوری ضعیف گذشته ایجاد میشوند. شناخت بدفهمیها ...
بیشتر
درک اعداد منفی و انجام عملیات روی آنها یکی از موضوعات اساسی در ریاضیات است که دانشآموزان در مدارس برای رویارویی با آنها با مشکلات بسیاری مواجه میشوند. یکی از عواملی که منجر به مشکلات جدی در یادگیری مفاهیم ریاضیات میشود، بدفهمیهایی است که بر اثر یاددهی نامناسب، تفکر غیر رسمی یا یادآوری ضعیف گذشته ایجاد میشوند. شناخت بدفهمیها و ریشههای ایجاد آنها در حوزههای مفهومی و در سطوح مختلف تحصیلی، میتواند موجب ارتقای یادگیری شود. منظور از بدفهمی در این پژوهش برداشت ناقص یا نادرست از یک مفهوم است که اشتباهات نظاممندی را در عملکرد فرد موجب میشود. در این پژوهش درک و تصور دانشآموزان از مفهوم عدد منفی و بدفهمیهای آنان بررسی شده است. روش تحقیق بهکار گرفته شده در این پژوهش، روش توصیفی از نوع زمینهیابی است. جامعة آماری شامل کلیة دانشآموزان پایة دوم راهنمایی شهر تهران در سال تحصیلی 92-1391 و کلیة دانشآموزان پایة هفتم شهرستان درمیان در سال تحصیلی 93-1392 است. حجم نمونه 443 نفر از دانشآموزان پایة دوم راهنمایی و 55 نفر از دانشآموزان پایة هفتم بود که به روش تصادفی خوشهای چند مرحلهای انتخاب شد. ابزار اندازهگیری در پژوهش حاضر، پرسشنامهای محققساخته مبتنی بر پرسشنامة "بوفردینگ" و "کیلهامن" بود. نتایج تحقیق نشان داد که اغلب دانشآموزان، درک و فهم مناسبی از اعداد منفی در ریاضیات مدرسهای ندارند و در پیادهسازی دانستههای خود در حل مسائل ریاضی با مشکل مواجه میشوند. برخی از دانشآموزان علامت "-" را به عنوان یک عملگر کاهشی و برخی نیز علامت "+" را به عنوان یک عملگر افزایشی در نظر میگیرند.