تهیه و تدوین محتوای الکترونیکی
زهرا راه بر؛ فاطمه احمدی کلاته احمد؛ مودت سعیدی
چکیده
پیشینه و اهداف: امروزه به دلایل مختلفی از جمله ظهور بیماری کرونا، شاهد استقبال نظام های آموزشی از آموزش های غیرحضوری هستیم. در این زمان، نقش اصلی در طراحی آموزشی دوره های آموزش غیرحضوری را معلمان هر درس برعهده دارند؛ بنابراین آن ها باید با نظریه های مربوط به ساختار شناختی و چگونگی یادگیری دانش آموزان از محتواهای الکترونیکی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: امروزه به دلایل مختلفی از جمله ظهور بیماری کرونا، شاهد استقبال نظام های آموزشی از آموزش های غیرحضوری هستیم. در این زمان، نقش اصلی در طراحی آموزشی دوره های آموزش غیرحضوری را معلمان هر درس برعهده دارند؛ بنابراین آن ها باید با نظریه های مربوط به ساختار شناختی و چگونگی یادگیری دانش آموزان از محتواهای الکترونیکی آشنا باشند تا آموزش های آن ها ضمن تسهیل فرآیند یادگیری، سبب بالا بردن سطوح یادگیری و افزایش میزان یادداری مطالب آموزشی در دانش آموزان نیز شود. زیرا چنانچه محتواهای الکترونیکی و چندرسانه ای طراحی شده به خصوص در درسی مانند فیزیک که از انواع رسانه ها و بازنمایی های متعدد برای انتقال مفاهیم بهره می گیرد طبق اصولی سازگار با ساختار شناختی یادگیرندگان طراحی نشود، ممکن است باعث واردآمدن بارشناختی اضافه به حافظه ی یادگیرندگان شود و این امر مانعی برای فرآیند یادگیری و یادداری مطالب در یادگیرندگان باشد. لذا پژوهش حاضر باهدف طراحی یک محتوای الکترونیکی برای درس فیزیک (مثلاً مبحث فشار) بر اساس اصول نظریه بارشناختی و بررسی تأثیر آن بر سطوح یادگیری (دانش، فهمیدن و بهکاربستن) و میزان یادداری دانشآموزان از مبحث آموزشی انجام شد.روشها: روش پژوهش نیمهآزمایشی از نوع طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه دانشآموزان دختر پایه نهم دوره متوسطه اول مدارس عادی آموزشوپرورش ناحیه ۱۷ استان تهران است که در سال ۱۴۰۱-۱۴۰۰ مشغول به تحصیل بودند. نمونهگیری از نوع تصادفی خوشهای چندمرحلهای و تخصیص تصادفی در گروههای آزمایش و کنترل انجامگرفته است. حجم نمونه آماری تحقیق ۱۲۰ نفر است که در دو گروه همسان آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای جمعآوری دادههای سطوح یادگیری و میزان یادداری از یک آزمون پیشرفت تحصیلی محقق ساخته به صورت پیشآزمون-پسآزمون استفاده شد که روایی صوری و محتوایی آن توسط دبیران با تجربه علومتجربی و اساتید آموزش فیزیک تایید و پایایی آن به روش آلفایکرونباخ 85/0 سنجیده شده بود. اجرای دورۀ آموزشی این پژوهش بهصورت مجازی و در بستر سامانه شاد (شبکه اجتماعی دانشآموزی) در طی ۳ هفته آموزشی، ۶ جلسة ۶۰ دقیقهای در کلاسهای مجازی علومتجربی پایه نهم انجامگرفته است. قبل از شروع دورۀ آموزشی، ابتدا طرح درسها و محتوای آموزشی مربوط به یک مبحث از فیزیک ( مبحث فشار و آثار آن) برای گروه کنترل به شیوه کلاسهای مجازی متداول تهیه و تدوین شدند و سپس با مطالعه دقیق مبانی نظری و تجربی نظریه بارشناختی، طرح درسها و محتواها با رعایت اصول نظریه بار شناختی برای گروه آزمایش تهیه و تدوین گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS 20 استفاده شد.یافتهها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس برای سطوح یادگیری نشان داد، طراحی محتوای الکترونیکی مبتنی بر نظریه بارشناختی، سبب ارتقای بیشتر سطوح یادگیری(دانش، به فهمیدن و به کاربستن) دانشآموزان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل میشود(05/0 p). همچنین نتیجه آزمون تی مستقل برای آزمون یادداری نشان میدهد، بین گروه کنترل و آزمایش در میزان یادداری آنها از مبحث تدریس شده تفاوت معناداری وجود دارد( 01/0 p).نتیجهگیری: باتوجهبه نتایج بهدستآمده از مطالعه حاضر میتوان نتیجهگیری کرد که رعایت اصول طراحی آموزشی مبتنی بر نظریه بارشناختی در تولید محتوای آموزشی الکترونیکی درس فیزیک، تأثیر مثبت قابلتوجهی بر روی سطوح یادگیری و میزان یادداری دانشآموزان از مباحث آموزشی دارد. لذا به طراحان محتواهای آموزش الکترونیکی توصیه میشود تا اصول نظریه ی بارشناختی را در طراحی و تولید محتوا های خود مدنظر قرار دهند.
فناوری آموزش
مجتبی جهانی فر؛ معصومه هرمزی نژاد
چکیده
پیشینه و اهداف: مدلسازی رایانهای به یادگیری مفاهیم فراگیر علمی از جمله ساز و کارهای علّی پدیدهها که برای بسیاری از نوآموزان چالشبرانگیز است، کمک فراوانی میکند. باوجود پژوهشهای فراوانی که برای نشان دادن اثربخشی استفاده از رایانه در کلاس منتشر شده است؛ کمتر پژوهشی به بررسی کاربرد مدلسازی رایانهای توسط معلم و اثرات آن ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: مدلسازی رایانهای به یادگیری مفاهیم فراگیر علمی از جمله ساز و کارهای علّی پدیدهها که برای بسیاری از نوآموزان چالشبرانگیز است، کمک فراوانی میکند. باوجود پژوهشهای فراوانی که برای نشان دادن اثربخشی استفاده از رایانه در کلاس منتشر شده است؛ کمتر پژوهشی به بررسی کاربرد مدلسازی رایانهای توسط معلم و اثرات آن بر تفکر و استدلال دانشآموزان در مقایسه با همان تعاملات بدون استفاده از ابزارهای رایانهای پرداخته است. ساختار علّی بسیاری از پدیدههای طبیعی و فیزیکی، تأکید استانداردهای روز آموزش علوم بر توسعه و بهبود تفکر سیستمی در دانشآموزان، نقش پررنگ استدلالهای علّی در درک بهتر علوم، کاربرد فزاینده فنآوریهای رایانهای در کلاس درس فیزیک، ظهور و توسعه سریع نرمافزارهای رایانهای و سامانههای اینترنتی برای مدلسازی و شبیهسازی دنیای واقعی به منظور کمک بیشتر به آموزش و یادگیری فیزیک، و رفع نارساییهای مدلسازی روی کاغذ به کمک رایانه، پژوهشگران را برآن داشت که به بررسی میزان اثربخشی استفاده از مدلسازی رایانهای در کلاس درس فیزیک بر بهبود تفکر سیستمی (با تأکید بر استدلال علّی) دانشآموزان دوره دوم متوسطه بپردازند. بررسی اثربخشی مدلسازی رایانهای بر درک دانشآموزان از پیوندها و استدلالهای علّی در پدیدههای فیزیکی، هدف اصلی این پژوهش است.روشها: . نمونه 80 نفری دانشآموزان پایه یازدهم رشته تجربی انتخاب و در یک طرح نیمه-آزمایشی، متشکل از دو کلاس 20 نفره (با بهرهگیری از مدلسازی رایانهای) و دو کلاس 20 نفره (با بهرهگیری از مدلسازی مفهومی روی کاغذ) شرکت کردند. نمرههای دانشآموزان در استدلال علّی بهصورت پیشآزمون و پسآزمون، جمعآوری شده اند، به کمک تحلیل کواریانس تقاوت بین میانگین پسآزمون استدلال علّی بین گروهها مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش تفاوت میانگین هم برای نوع مدلسازی (رایانهای و کاغذی) و هم برای جنسیت بررسی گردید. این طرح آزمایشی تحلیل واریانس دو عاملی نام دارد.یافتهها: مدلسازی رایانهای در مقایسه با مدلسازی روی کاغذ، در افزایش توانایی دانش آموزان برای ارائه عبارات منسجم علّی و تشریح بهتر شواهد و ایدههای علمی تأثیر داشته است، و موجب غنی شدن تفکر سیستمی دانشآموزان میگردد. شناخت عناصر استدلال، گرداوری شواهد و ابراز دلائل خود بهمنظور به ثمر رساندن استدلالها، و همچنین انسجام استدلال برای افرادی که با مدلسازی کاغذی آموزش دیدهاند دشوارتر از دانشآموزانی است که به کمک مدلسازی رایانه ای آموزش دیدهاند. یافتهها نشان میدهند ارتباط بین شواهد، از دشوارترین قسمتهای یک استدلال فیزیکی است، در واقع توانائی شاگردان در منسجم کردن، و یکپارچه سازی شواهد بهمنظور خاتمه استدلال و بیان نتیجه کمتر از سایر توانائیهای استدلالی آنها بوده است، البته مدلسازی رایانه ای توانسته به نسبت مدلسازی کاغذی این توانایی را بهبود ببخشد.نتیجهگیری: این طرح نیمه-آزمایشی به ما کمک کرد تا درباره تفاوتهای استدلالهای علّی بین دو گروه مختلف، به نتایج مهمی دست پیدا کنیم. بهکارگیری ابزارهای رایانهای میتواند از عهده یادگیری مهارتهای شناختی نسبتاً پیچیده مثل استدلال علّی به خوبی برآید. شبیهسازی رایانهای و مدلهای مفهومی که به کمک رایانهها تولید میشوند میتوانند به شرح و بسط بیشتر پیوندهای علّی و انسجام بیشتر استدلالها در درس فیزیک کمک کنند. از این رو طراحان برنامه درسی و معلمان فیزیک را به استفاده بیشتر از شبیهسازی و مدلسازی رایانهای بهمنظور تقویت تفکر سیستمی در درس فیزیک، و تبیینهای علمی به کمک استدلالهای علّی توصیه میکنیم.
برنامه ریزی درسی
سمیرا سیدی؛ فاطمه احمدی؛ صادق نصری؛ مسعود صدرالاشرافی
چکیده
امروزه در تلاش برای بهبود و ارتقای فرایند یادگیری، استفاده از روش های فعال و نوینبه جای روش های سنتی در آموزش، بسیار ضروری است.از جمله روش های فعال در تدریس علوم تجربی، روش دست به کار و روش آزمایشگاهی است. در این راستا برای جبران برخی از کمبودهای امکانات آزمایشگاهی استفاده از وسایل، ابزارهای ساده و دست سازه ها پیشنهاد می گردد.لذا در ...
بیشتر
امروزه در تلاش برای بهبود و ارتقای فرایند یادگیری، استفاده از روش های فعال و نوینبه جای روش های سنتی در آموزش، بسیار ضروری است.از جمله روش های فعال در تدریس علوم تجربی، روش دست به کار و روش آزمایشگاهی است. در این راستا برای جبران برخی از کمبودهای امکانات آزمایشگاهی استفاده از وسایل، ابزارهای ساده و دست سازه ها پیشنهاد می گردد.لذا در این پژوهش سعی شده است تاثیر استفاده از دست سازه های آزمایشگاهی بر یادگیری و سطوح شناختی بلوم (دانش، فهم و کاربرد) در دانش آموزان دختر پایه اول متوسطه در یکی از مباحث فیزیک (مبحث شکست نور هندسی)بررسی شود. شیوه تحقیق از نوع شبه آزمایشی به روش طرح چهارگروهی سولومون می باشد وجامعه آماری آن کلیه دانش آموزان دختر پایه اول متوسطه شهرستان دهگلان و حومه آن به تعداد 527نفراست. نمونه آماری شامل چهارگروه است که مجموعاً 97 نفر هستند.انتخاب دبیرستان محل اجرای طرح و انتخاب کلاس ها و اختصاص آنها به گروه های آزمایش و گواه تصادفی است. در گروه های آزمایش تدریس همراه با استفاده از دست سازه ها است و در گروه-های گواه، تدریس به روش سنتی بوده است. نتایج حاصل از تحلیل های آماری، در سطح% 5(05/0 >p ) تفاوت معنی داری را بین گروه-های گواه وآزمایش در زمینه های یادگیری و کاربرد نشان داده است، که نشان دهنده موثرتر بودن استفاده از دست سازه ها در یادگیری و سطح کاربرد در مبحث شکست نور نسبت به روش سنتی است.