رویکردهای نوین آموزشی
افسانه پورنگ؛ نسیم اصغری؛ احمد شاهورانی سمنانی
چکیده
پیشینه و اهداف: استدلال تناسبی، پیش درآمد تفکر تابعی و ابزاری قدرتمند در جهت توسعه تفکر جبری است که مستلزم درک دانشآموزان از رابطه تابعی میان فضاهای اندازه میباشد. توانایی بازشناسی و تشخیص شباهت ساختاری و مقایسه های ضربی در فرایند استدلال تناسبی ، پایه ی جبر و ریاضیات پیشرو می باشد مفهوم تناسب و استلزامهای توسعه تفکر تناسبی، ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: استدلال تناسبی، پیش درآمد تفکر تابعی و ابزاری قدرتمند در جهت توسعه تفکر جبری است که مستلزم درک دانشآموزان از رابطه تابعی میان فضاهای اندازه میباشد. توانایی بازشناسی و تشخیص شباهت ساختاری و مقایسه های ضربی در فرایند استدلال تناسبی ، پایه ی جبر و ریاضیات پیشرو می باشد مفهوم تناسب و استلزامهای توسعه تفکر تناسبی، به لحاظ شناختی، پیچیده و تدریس آن نیازمند رویکردهای مفهوم مدار است. مطالعه کیفیت ادراک معلمان دورنمای شیوه ایجاد و توسعه ساختارهای مفهومی نزد فراگیران است. این پژوهش به بررسی میزان تشخیص موقعیتهای غیرتناسبی و نیز نوع استراتژیهای انتخابی برای حل مسائل کلامی تناسبی در فعالیت تدریس پرداخته است.بدلیل اهمیت زمینه مساله، مطالعه با تمرکز بر چهارگونه معنایی از مسائل این حوزه صورت گرفت. ملاحظه ی تفکر پداگوژی معلمان در حل مسائل تناسبی، بحث بر سر موانع بکارگیری استدلال تناسبی را در گونههای معنایی متفاوت فراهم می سازد.روشها: مطالعه به روش توصیفی از نوع زمینهیابی انجام گرفته است. نمونه آماری مورد بررسی، یک نمونه در دسترس، شامل 180 نفر از معلمان حین خدمت مقاطع ابتدایی، ریاضی متوسطه اول، و دانشجو معلمان بود که به صورت داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند. ابزار پژوهش، آزمون محقق ساخته، شامل 17 مسأله متشکل از سه موقعیت غیرتناسبی از نوع جمعی و 14 مساله تناسب مستقیم از نوع مقدار مجهول که طراحی و یا از منابع پژوهشی معتبر انتخاب شد. روایی محتوای آزمون مورد تأیید استادانی از حوزه «آموزش ریاضی» و «آزمونسازی و روانسنجی» قرار گرفت. دادههای حاصل، با استفاده از آمار استنباطی و توصیفی تحلیل شد.یافتهها: نتایج بررسی نخست، نشان داد در تشخیص مسالههای کلامی غیرتناسبی، معلمان ابتدایی و دانشجو معلمان آموزش ابتدایی، با مشکلاتی مواجه هستند.. به نظر می رسد در مورد این دو گروه، مشخصههای سطحی مسائل کلامی اعم از داشتن ساختار مشابه با مسائل تناسبی از نوع مقدار مجهول و نیز ماهیت مضربی ساختار عددی، در تشخیص موقعیت بعنوان یک ساختار تناسبی دخیل است. در بررسی شیوه حل مسائل تناسبی، در فعالیت تدریس، پاسخ شرکتکنندگان مبتنی بر نه مورد از استراتژیهای حل مسائل این حوزه، مورد تحلیل توصیفی قرار گرفت. مبتنی بر تحلیلها، معلمان مقطع متوسطه اول و دانشجومعلمان هر دو مقطع، با تأثیرپذیری اندک از گونه معنایی مسأله، دستکم در یکی از دو اولویت نخست خود، در تدریس مسائل مذکور، روشهای الگوریتمی تناسبی و یا صورتبندی معادله جبری را بهکار گرفتند. معلمان ابتدایی تمایل کمتری به استفاده از روشهای الگوریتمی تناسبی داشتند. بکارگیری استدلالهای تناسبی عددی و تابعی، از سوی معلمان ابتدایی، بیش از سایر شرکت کنندگان بود؛ اما ترجیح به انتخاب استدلالهای تناسبی تابعی، در اقدام آنها مشاهده نشد. از سوی دیگر، دو اولویت نخست معلمان ابتدایی در هیچکدام از گونههای معنایی، انجام استدلالهای تناسبی پیچیدهتر «واحدپردازی» و «ضریب مقیاس» نبود.نتیجهگیری: نتایج این بررسی، بر لزوم توسعه برنامههای حرفه ای دانش پداگوژی محتوای معلمان در این حوزه، بهواسطه اشاعه بکارگیری استراتژیهای استدلال تناسبی تابعی توام با بازنمایی های مناسب اشاره دارد. نامانوس بودن رفتار دانشجو معلمان در این مطالعه، بر ایجاد حساسیت در طراحی برنامههای تعلیمی مرتبط، نسبت به پیامد تاخیر ظهور تفکر تناسبی دانشآموزان، تاکید میکند.