آموزش الکترونیکی
پدرام حصاری؛ فرهاد چگنی
چکیده
پیشینه و اهداف: آموزش الکترونیک جدیدترین شکل آموزش از راه دور است و به رویکردی در برنامهریزی درسی گفته میشود که در آن علاوه بر استفاده از روشهای فراگیر محور، از ابزارهای رایانهای و اینترنت استفاده میشود. امروزه توجه روزافزونی به رویکرد آموزش مجازی در یادگیری و یاددهی به منظور پاسخگویی به تغییرات و چالشهای پیشروی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: آموزش الکترونیک جدیدترین شکل آموزش از راه دور است و به رویکردی در برنامهریزی درسی گفته میشود که در آن علاوه بر استفاده از روشهای فراگیر محور، از ابزارهای رایانهای و اینترنت استفاده میشود. امروزه توجه روزافزونی به رویکرد آموزش مجازی در یادگیری و یاددهی به منظور پاسخگویی به تغییرات و چالشهای پیشروی آموزشعالی وجود دارد. رویکردی که بهطور خاص متناسب با آموزش جدید میباشد و سبب بهبود آموزش در فضای آموزشعالی میشود. مؤلفههای متعددی در یادگیری و یاددهی در شیوه آموزش مجازی مؤثر میباشند و همچنین تأثیر آموزش و یادگیری مجازی در دروس با ماهیت مختلف متفاوت هست. این موضوعات پژوهشگران را بر آن داشت تا در مورد ماهیت آموزش مجازی در دروس مختلف تحقیق بهعمل آورند. این پژوهش در پی شناخت اثرگذاری آموزش مجازی در رشته معماری است. آموزش معماری در سطوح مختلف وجهی از آموزشعالی است که به دلیل نقش و جایگاه حرفهای این رشته در کشور از روش و فرآیند ویژهای برخوردار است. ماهیت این رشته به دلیل برگرفته بودن از دروس عملی و نظری از سایر رشتهها متفاوت است. بنابراین هدف از انجام این پژوهش، تبیین جایگاه آموزش مجازی در رشته معماری و بهطور خاص در دروس عملی و نظری این رشته است که برگرفته از ماهیت عملی و نظری است. همین موضوع ضرورت شناخت تأثیر آموزش مجازی در این رشته را آشکار میکند.روشها: این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی و از نوع پیمایشی است. ابزار جمعآوری اطلاعات در این پژوهش از نوع کمّی و کیفی است. جامعه آماری این پژوهش 78 نفر از دانشجویان رشته معماری دانشگاه تربتحیدریه و ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش شامل موارد کیفی و کمّی است. به این صورت که مؤلفههای مؤثر در آموزش مجازی از مقالات معتبر در این زمینه استخراج شدهاند. همچنین برای سنجش تأثیر آموزش مجازی در دروس عملی و نظری معماری از نرمافزار Statistica و پرسشنامه استفاده شدهاست. پرسشنامه بهکار رفته در پژوهش بهصورت پنج گزینهای طیف لیکرت طراحی شده و از ضریب آلفای کرونباخ جهت بررسی اعتبار و پایایی پرسشنامه استفاده شده است. جهت تحلیل اطلاعات در این پژوهش اطلاعات جمعآوری شده وارد نرمافزار SPSS شده و پس از آن تجزیه و تحلیل اطلاعات در دو سطح توصیفی و استنباطی صورت میگیرد. یافتهها: یافتههای این پژوهش نشان میدهد که شش شاخص تعاملپذیری، تفسیر، حمایت همتا، فهمیدن تمام جوانب موضوع، ارتباط و پشتیبانی مدرس در آموزش مجازی در رشته معماری و دروس عملی و نظری آن مؤثرند.نتیجهگیری: پژوهش حاضر با تمرکز بر تأثیر آموزش مجازی در دروس عملی و نظری معماری در دانشگاه انجام شده است که نتایج بهدست آمده در این پژوهش میتواند برای محیطهای یادگیری و همچنین دیگر دروس بهطور عام سودمند باشد. این پژوهش بیان میکند که آموزش مجازی تأثیرات فراوانی در یادگیری معماری و تعامل بیشتر در این رشته و در دروس عملی و نظری دارد؛ ولی میزان اثرگذاری مؤلفههای مرتبط با آموزش مجازی در هر دو درس عملی و نظری با یکدیگر متفاوت بوده، همچنین در دروس نظری اثرگذاری آموزش مجازی به مراتب بیشتر از دروس عملی است.
محیط یادگیری
مهدی زندیه؛ پدرام حصاری؛ عطیه زندیه
چکیده
پیشینه و اهداف: با جهانیشدن و قرارگیری در مسیر جریانهای فکری گوناگون، طراحی معماری به عنوان عاملی تأثیرگذار و تأثیرپذیر دچار تغییر در فرآیند شده است. معماری مدارس با توجه به تحولات نظام آموزشی و نیازهای فزاینده دانشآموزان با توجه به ارتباطات و یکسوشدن جریانهای فکری در دنیا، نیازمند تغییر اجباری است، در حقیقت فراگیر ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: با جهانیشدن و قرارگیری در مسیر جریانهای فکری گوناگون، طراحی معماری به عنوان عاملی تأثیرگذار و تأثیرپذیر دچار تغییر در فرآیند شده است. معماری مدارس با توجه به تحولات نظام آموزشی و نیازهای فزاینده دانشآموزان با توجه به ارتباطات و یکسوشدن جریانهای فکری در دنیا، نیازمند تغییر اجباری است، در حقیقت فراگیر بودن فناوری اطلاعات و ارتباطات، نظام آموزشی را تحتتأثیر خود قرار داده و محیط آموزشی باید بهطور مداوم خود را با پیشرفتها و تغییرات دنیای امروز هماهنگ سازد. در این صورت است که میتواند افرادی توانا و دارای شایستگیهای کافی برای نیازمندیهای جهان پیشرو و آینده تربیت نماید. در واقع سیاست آموزشی بهطور مداوم در واکنش به تحقیقات جدید در مورد چگونگی آمادهسازی دانشآموزان برای یک دنیای به سرعت در حال تغییر، در حال برنامهریزی است. انعطافپذیری به عنوان یک نتیجه جهانیسازی در معماری شناخته میشود. لزوم به تغییرات با توجه به گوناگونی نیازها و خواستهها، در معماری مدارس به دلیل تنوع استفادهکنندگان دارای اهمیت است. فضاهای انعطافپذیر دارای قابلیتهای پذیرش بیشتری از سمت عموم مخاطبین به دلیل نوع کاربری آن میباشند. در این پژوهش، روند تحول افکار در بین افراد در بحث جهانیسازی با هدف مشخص شدن لزوم تحولات سیستم آموزشی، تحلیل چگونگی تغییر سیستم آموزشی و نیاز به مدارس انعطافپذیر، بیان ویژگیهای انعطافپذیر مدارس و همچنین قابلیتهای آن، در حقیقت، هدف درک لازمه تغییر مدارس کشور به شیوهای عملی با بهروزسانی رویکردهایهای آموزشی توسط طراحی معماری مدارس است.روشها: این پژوهش با روشی تحلیلی- کاربردی با فرض این موضوع که انعطافپذیری میتواند رویکردهای آموزشی را بهروزرسانی کند و بالعکس، سعی دارد رابطه میان معماری و رویکردهای آموزشی را با انعطافپذیری دریابد. برای این کار از مطالعات کتابخانهای کتب و مقالات استفاده میکند.یافتهها: در این راستا ضابطه سیستم پلان آزاد، فضاهای یادگیری انعطافپذیر، مبلمان منعطف، تطابقپذیری از طریق دیوارهای متحرک و فضاهای عمومی انعطافپذیر، راهکار عملی شدن انعطافپذیری است که میتوانند باعث این به روزرسانی در رویکردهای آموزشی مدارس باشند.نتیجه گیری: معماری به مثابه یک هدایتگر در امر طراحی میتواند فرآیند طراحی را از بستن نطفه طرح تا زایش، برنامهریزی کند. پس باید نگرش به معماری همزمان به صورت رفت و برگشتی در کل و جزء باشد. معماری مدرسه یکی از پارامترهای مؤثر تربیتی و آموزشی در امر تعلیم و تربیت نوین بهشمار میرود و همانگونه که صاحبان اندیشه در بررسی مسائل آموزشی همواره عوامل گوناگون همچون خانواده، معلم، مدیریت آموزشی و ... را بهعنوان عوامل مؤثر در فرآیند یادگیری مورد تأکید قرار میدهند؛ معماری یا فضای فیزیکی مدرسه نیز در این میان به عنوان یک عامل زنده و پویا در کیفیت فعالیتهای آموزشی و تربیتی دانشآموزان ایفای نقش میکند.در دنیایی با چنین تغییرات سریع و در روزگاری که دانش به عنوان ابزاری قوی در جهت توسعه و حتی بقای اجتماعی میباشد؛ انعطافپذیری حلقه مشترک بین معماری و رویکردهای آموزشی است، که معماری میتواند به کمک انعطافپذیری رویکردهای مورد نیاز آموزشی در دنیای جدید را بهروز کند. انعطافذیری به عنوان راهکار در دو صورت در آموزش تأثیرگذار است: بهروزنمودن رویکرد آموزشی به کمک معماری و ابداع در طرح معماری توسط رویکردهای آموزشی جدید. فضای آموزش بر خلاقیت دانشآموزان مؤثر است. هرچه طراحی خلاقانهتر باشد، ذهن دانشآموز بارورتر گشته و نیاز به بالابردن سطوح آموزشی بیشتر حس میگردد و این روند به سمت بینهایت قابلیت تکرار دارد.
معماری
پدرام حصاری؛ آرزو محتشم؛ افسانه فرزنددوست
چکیده
پیشینه و اهداف: مدارس به عنوان اولین پایگاه رسمی و هدفمند تربیتی و آموزشی با شیوههای مدیریتی و از پیش تعیین شده نقش مهمی در شناسایی استعدادهای فردی دارد. استعدادهایی که اگر به درستی شناسایی شوند، میتوانند مسیر درستی از اهداف در آینده فردی با تکیه بر هوش افراد باشند. فراهم نمودن مقدمات شناخت استعدادها و در پی آن، انتخابهای هوشمندانهی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: مدارس به عنوان اولین پایگاه رسمی و هدفمند تربیتی و آموزشی با شیوههای مدیریتی و از پیش تعیین شده نقش مهمی در شناسایی استعدادهای فردی دارد. استعدادهایی که اگر به درستی شناسایی شوند، میتوانند مسیر درستی از اهداف در آینده فردی با تکیه بر هوش افراد باشند. فراهم نمودن مقدمات شناخت استعدادها و در پی آن، انتخابهای هوشمندانهی آینده، از محیطی مانند خانواده و مدرسه شروع میشود، مدارس به عنوان پایگاههای علمی دارای استناد، باید بتواند این موضوع را به درستی پیگیری کنند. روشهای آموزش مبتنی بر فنآوری آموزشی و راهبردهای یادگیری شناختی و فراشناختی، از روشهای فعال آموزشی هستند که در پیشرفت تحصیلی و خودکارآمدی تأثیر دارند. فلسفه آموزش در گذشته به صرف به انتقال مجموعهای از یک دانش سازمان یافته و با ایجاد و ارتقای نظام ارزشی حاکم بر رفتارهای فرد و جامعه محدود میشد، که این مهم در چارچوب و برنامهای کارآمد از یک نظام رشتهای با ساختاری مشخص و زنجیرهای نهادینه از مفاهیم، روشها و گامهای آموزشی نهادینه میشد، اما امروزه فلسفه آموزش به بیش از آنچه در گذشته بود، توسعهیافته و رویکردهای جدیدی مورد استفاده قرار گرفته، که در آنها اهمیت اصلی به یادگیرنده داده میشود نه به مسیری که وی طی میکند. این روند بصورت کامل مخالف شیوه معلممحوری است، زیراکه در روش معلممحور، این معلم است که نوع فعالیت و چگونگی آن را بدون در نظرگرفتن طیف گوناگونی از هوش تعیین میکند و تنها الزامات یادگیری را مدنظر دارد، این در حالیست که شیوه دانشآموزمحور منعطف است و سعی دارد با هریک از افراد به نوبه خاص خود برخورد کند. استفاده از نظریهی روانشناسی هوشهای چندگانه گاردنر تأکید عمیقی بر این مفهوم دارد که ساختار فکری، ذهنی، جسمی و روانی افراد با یکدیگر مختلف است و بایستی تمرکز آموزشی بر نوع هوش افراد باشد لذا ضرورت طراحی معماری مدارس با چنین انعطافی دارای قابلیت بررسی و تحلیل است.روشها: این پژوهش با استفاده از دادههای موجود از منابع علمی و پژوهشی داخلی، خارجی و مطالعات میدانی، به مقایسه جایگاه نظریه هوشهای چندگانه در معماری مدارس غرب و ایران پرداخته استیافتهها:انعطاف در نوع آموزش با توجه به نوع طراحی مدارس در ایران که خطی، با کلاسهای بسته و یک شکل است؛ بسیار ناچیز میباشد و در مقایسه با طراحی مدارس در غرب فاقد خصوصیات در برگیرنده هوشهای چندگانه گاردنر است. این در حالیست که طراحی مدارس در غرب با شیوههای کلاسهای باز و پویا درصدد انگیزش انواع مختلفی از هوش میباشند.نتیجهگیری: تکیه بر هوشهای چندگانه از موضوعاتی است که میتواند با طراحی مدارس در هم آمیخته شود و با تکیه بر دانشآموزمحوری به شکوفایی خلاقیتها در دانشآموزان بیانجامد، روشی که در آن هیچ دو دانشآموزی در شرایط برابر قرار نمیگیرند و آنها هستند که چگونگی نوع یادگیری را با فعالیتهای خود تعیین میکنند. در واقع در این نوع از طراحی مدارس، معلم محوری به دانشآموز محوری تبدیل میشود.