آموزش الکترونیکی
فرهاد سراجی؛ رضا مالمیر؛ حامد عباسی کسانی
چکیده
پیشینه و اهداف: کاربران با انگیزههای متفاوت وارد شبکههای اجتماعی میشوند و نحوه مشارکت آنها نیز در شبکههای اجتماعی از هم متفاوت است. معلمان بهعنوان کاربر شبکههای اجتماعی با اهداف و انگیزههای گوناگون، شیوه مختلفی را برای مشارکت در این شبکهها برمیگزینند. لذا پژوهش حاضر با تأکید بر نقش انگیزهها در نحوه ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: کاربران با انگیزههای متفاوت وارد شبکههای اجتماعی میشوند و نحوه مشارکت آنها نیز در شبکههای اجتماعی از هم متفاوت است. معلمان بهعنوان کاربر شبکههای اجتماعی با اهداف و انگیزههای گوناگون، شیوه مختلفی را برای مشارکت در این شبکهها برمیگزینند. لذا پژوهش حاضر با تأکید بر نقش انگیزهها در نحوه استفاده از شبکههای اجتماعی معلمان به مطالعه انگیزهها و نحوه مشارکت معلمان در شبکههای اجتماعی میپردازد. اهداف ویژه آن عبارتند از:1. تعیین نحوه استفاده معلمان فعال در شبکههای اجتماعی مجازی از این شبکهها.2. تعیین نوع بازخوردهای معلمان در شبکههای اجتماعی.روشها: پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد کیفی انجام شده است. میدان پژوهش، گروهها و تالارهای گفتگوی شبکههای اجتماعی معلمان ایران میباشد. در این پژوهش با 30 نفر از معلمان فعال در شبکههای اجتماعی مصاحبه نیمهساختاریافته صورت گرفت که 14 نفر از آنان مرد و 16 نفر زن بودند که همه این افراد، مدیر کانال مجازی و ابرگروههای مختلف در شبکههای اجتماعی بودند و با استفاده از منطق نمونهگیری هدفمند و شیوه ملاکمحور انتخاب شدند. ملاک انتخاب آنها سابقه گروه یا کانال، تعداد دنبالکنندگان و تعداد بازدیدکنندگان بود. همچنین معلمانی برای مصاحبه انتخاب شدند که علاوه بر این ملاکها، در حوزه تولید محتوای الکترونیکی در شبکههای اجتماعی توسط سایت مرکز رشد به عنوان فرد فعال در تولید محتوا برگزیده شده بودند. هر مصاحبهشونده به مدت 40 الی 45 دقیقه حول محور سؤالات مصاحبه نظرات خود را مطرح کردند. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از روش تحلیل مضمون استفاده شد. در این روش ابتدا مفاهیم و کدهای مهم از متن مصاحبه استخراج میشود و سپس جایگاه هر مضمون از نوع فراگیر، سازماندهنده و پایه در شبکه مضامین مشخص میگردد. در این پژوهش برای انجام این فرایند گامهای زیر طی شد: 1) در ابتدا با مطالعه مکرر دادهها و خواندن فعال آنها، جستجوی معانی و کشف الگوها با یاداشتبرداری و علامتگذاری دادهها آغاز گردید (آشنایی با دادهها). 2) پس از خواندن دادهها، کدها و مفاهیم معرف دادهها ایجاد شد (ایجاد کدهای اولیه). 3) کدهای شناساییشده، سازمان داده شده و به مضمونهای مشخص تبدیل شدند (ایجاد مضمونها). 4. در این مرحله مضمونها نامگذاری و در صورت نیاز بازنگری شدند. 5) شبکه مضامین برای شناسایی مضامین پایه، سازماندهنده و فراگیر ایجاد شد و در ادامه گزارش نهایی دادهها تنظیم شد.یافتهها: یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که معلمان از شبکههای اجتماعی با انگیزههای شخصی برای تفریح، دسترسی به اخبار و تعامل با آشنایان و با انگیزههای شغلی برای توسعه حرفهای و تعامل با همکاران بهره میگیرند. انگیزههای معلمان بر نحوه ارائه بازخورد و شیوه مشارکت آنها در شبکههای اجتماعی مؤثر است. بازخوردها و مشارکت آنها در شبکههای اجتماعی متنوع است که میتوان آنها را به شش سطح منتشرکنندگی، لایککنندگی، کنترلکنندگی، مشورتدهی، نقدکنندگی و کامنتگذاری مستدل طبقهبندی نمود.نتیجهگیری: سطوح مشارکت معلمان در شبکههای اجتماعی از منظر توسعه حرفهای و یادگیریهای شغلی آنها از این منظر حائز اهمیت است که هراندازه بتوان با طرحها و برنامههای مشخص، مشارکت معلمان در شبکههای اجتماعی را طوری سازماندهی کرد که از تعاملات ضعیف مانند منتشرکنندگی، لایککنندگی و کنترلکنندگی به سمت مشورتدهی، نقدکنندگی و استدلالورزی حرکت کنند؛ به شکل عمیق با مفاهیم شغلی خود در شبکههای اجتماعی درگیر میشوند و از ظرفیتهای هر زمانی، هر مکانی و تعاملی این محیط برای توسعه حرفهای خود بهره میگیرند.
رویکردهای نوین آموزشی
فردین سالمیان؛ حامد عباسی کسانی؛ محمد حسن امیر تیموری
چکیده
پیشینه و اهداف: آموزش از اساسیترین نیازهای بشر است. بدون آموزش، هیچ جامعهای نمیتواند به بقای خود ادامه دهد. اما آموزش مؤثر و سودمند نمیتواند با کوشش و خطا صورت گیرد؛ بلکه نیازمند طرح و برنامه است. بررسی پژوهشهای پیشین نشان میدهد که به مسأله بار شناختی بیرونی و یادگیریهای سطح بالاتر بهویژه حل مسأله در طراحیهای ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: آموزش از اساسیترین نیازهای بشر است. بدون آموزش، هیچ جامعهای نمیتواند به بقای خود ادامه دهد. اما آموزش مؤثر و سودمند نمیتواند با کوشش و خطا صورت گیرد؛ بلکه نیازمند طرح و برنامه است. بررسی پژوهشهای پیشین نشان میدهد که به مسأله بار شناختی بیرونی و یادگیریهای سطح بالاتر بهویژه حل مسأله در طراحیهای آموزشی در کشور توجه چندانی نمیشود. بنابراین، پژوهش حاضر با توجه به اهمیت و تأثیر الگوهای طراحی آموزشی به ویژه الگوی طراحی گانیه در حوزه فعالیتهای آموزشی انجام گرفت و هدف آن بررسی تأثیر بهکارگیری الگوی گانیه بر میزان بار شناختی بیرونی و توان حل مسأله بود.روشها: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روششناسی در زمره پژوهشهای نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه آزمایش و گروه کنترل میباشد. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر متوسطه اول شهر اسلامآبادغرب بود. برای اجرای پژوهش، با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای از بین دبیرستانهای شهر اسلامآباد غرب یک دبیرستان بهصورت تصادفی انتخاب شد و از بین کلاسهای این دبیرستان نیز دو کلاس انتخاب شدند که یک کلاس بهعنوان گروه آزمایش و یک کلاس بهعنوان گروه کنترل قرار گرفت. سپس از هر کلاس 15 نفر بر اساس نمرات امتحان میانترم، و بهصورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جایگزین شدند. گروه آزمایش در معرض متغیر مستقل قرار گرفت و گروه کنترل با روش رایج آموزش دید. ابزار جمعآوری دادهها، مقیاس پاس، ون مرینبور و آدام بود. ابزار دیگر، آزمون محققساخته مهارت حل مسأله بود که روایی آن توسط متخصصان مشخص شد و پایایی آن با استفاده از روش باز آزمایی 84/0 به دست آمد. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری تی مستقل و تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد.یافتهها: برای هر دو گروه مورد نظر در این پژوهش، ابتدا پیشآزمون و پسآزمون حل مسأله همسانی به عمل آمد. پس از کاربرد متغیر آزمایشی (الگوی طراحی آموزشی گانیه) با گروه آزمایش، نتایج نشان از برتری نسبی گروه آزمایش داشت؛ بهطوریکه میانگین بهدست آمده برای این گروه در مهارت حل مسأله (533/16) نسبت به گروه کنترل (000/13) بالاتر بود. همچنین، تفاوت معناداری بین میانگین بارشناختی بیرونی در گروه آزمایش (600/6) و گروه کنترل (333/3) بود. نتایج پژوهش نشان داد که در میزان بار شناختی بیرونی، بین دو گروه کنترل و آزمایش از لحاظ آماری تفاوت معنیداری وجود دارد (767/6t: ، 01/0P:). نتایج نشان داد که الگوی طراحی آموزشی گانیه بر کاهش میزان بار شناختی بیرونی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل تأثیر معنیداری دارد. همچنین یافتهها معنیداری افزایش میزان مهارت حل مسأله در گروه آزمایش را نسبت به گروه کنترل نشان داد (05/0P: و 1df: و 234/46F:).نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش میتوان اینگونه نتیجه گرفت که بهکارگیری الگوی طراحی آموزشی گانیه در نظام آموزشی میتواند تأثیر مثبتی در دستیابی به سطوح بالای یادگیری داشته باشد و توصیه میشود که معلمان و دستاندرکاران نظام آموزشی به این امر توجه کنند. معلمان میتوانند با توجه به اختیاراتی که در نحوه استفاده از شیوههای مختلف تدریس دارند، از نتایج این پژوهش استفاده کرده و از این روش طراحی در تهیه طرح درسهای خود بهره گرفته و آن را در مورد آموزش خود بهکار گیرند.
آموزش الکترونیکی- مجازی
حامد عباسی کسانی؛ غلامرضا شمس
چکیده
پیشینه و اهداف: کاربرد تکنولوژیهای آموزشی در فرایندهای یاددهی – یادگیری به یک موضوع مهم در حوزه آموزش در سراسر جهان تبدیل شده است. با توجه به آمار و ارقام اعلام شده، این امر با سرعت و به طور وسیعی در حال گسترش است. یادگیری الکترونیکی به عنوان بارزترین کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات، وجهی جدید به منشور آموزش در سطح پایه و عالی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: کاربرد تکنولوژیهای آموزشی در فرایندهای یاددهی – یادگیری به یک موضوع مهم در حوزه آموزش در سراسر جهان تبدیل شده است. با توجه به آمار و ارقام اعلام شده، این امر با سرعت و به طور وسیعی در حال گسترش است. یادگیری الکترونیکی به عنوان بارزترین کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات، وجهی جدید به منشور آموزش در سطح پایه و عالی افزوده است و جهت تسهیل فعالیتهای یاددهی – یادگیری، استفاده از منابع آنلاین به طور موفقیتآمیزی با آموزش ترکیب شده است. از همین روست که در سالهای اخیر سازمانها، دانشگاهها و شرکتهای متعددی به ارائه دورههای یادگیری الکترونیکی روی آوردهاند. یادگیری الکترونیکی عبارت است از مجموعه وسیعی از نرمافزارهای کاربردی و روشهای آموزشی شامل آموزش مبتنی بر رایانه، آموزش مبتنی بر وب، کلاسهای درسی مجازی و ... استهدف پژوهش حاضر، بررسی و شناسایی جامع عوامل کلیدی موفقیت یادگیری الکترونیکی جهت ارائه یگ الگوی جامع برای موفقیت یادگیری الکترونیکی میباشد.روش ها: رویکرد پژوهش کیفی و روش آن، سنتزپژوهی است. جامعه پژوهش، کلیه مقالاتی هستند (85 مقاله) که از سال 2007 تا 2017 در مورد عوامل کلیدی موفقیت یادگیری الکترونیکی در مجلات معتبر و با کلمات کلیدی مشخص، یافت شدهاند. نمونه پژوهش شامل 41 مقاله است که این تعداد براساس اشباع نظری دادهها و به صورت هدفمند انتخاب شدند. دادههای پژوهش از تحلیل کیفی اسناد مورد مطالعه، گردآوری شدند.یافتهها: با تجزیه و تحلیل دادهها، عوامل کلیدی موفقیت یادگیری االکترونیکی در 3 بُعد، 8 عامل و 52 مقوله شامل بُعد ساختاری (عوامل سازمانی، پشتیبانی، کیفیت سیستم، محتوایی، و آموزشی)؛ بُعد رفتاری (یادگیرنده، یاددهنده)؛ و محیطی (فناوری) طبقهبندی شدند. نتایج تحلیل دادهها منجر به شناسایی عوامل کلیدی موفقیت یادگیری الکترونیکی به صورت یک الگو گردید.نتیجهگیری: در این پژوهش تلاش شد تا ضمن تحلیل اسناد و مطالعات صورت گرفته در زمینه عوامل کلیدی موفقیت یادگیری الکترونیکی و شناسایی عوامل کلیدی موفقیت در یادگیری الکترونیکی، یک الگو برای موفقیت یادگیری الکترونیکی ارائه شود. همچنان که نتایج تحلیلها نشان میدهد، عوامل موفقیت یادگیری الکترونیکی شامل سه بُعد ساختاری (مشتمل بر عوامل: سازمانی، آموزشی، محتوایی، پشتیبانی، و کیفیت سیستم)؛ بُعد محتوایی یا رفتاری (مشتمل بر عوامل: یادگیرنده و یاددهنده)؛ و بُعد زمینهای یا محیطی (مشتمل بر عامل: فناوری) میباشد. با نگاهی کلنگر میتوان گفت که بررسی و ملاحظه کلیه عوامل موفقیت یادگیری الکترونیکی، جهت رشد و پیشرفت آن ضروری است. همچنین بیشتر پژوهشهای مطالعه شده بر اهمیت بُعد ساختاری در موفقیت یادگیری الکترونیکی تأکید داشتهاند، هر چند بُعد رفتاری و زمینهای نیز از ملزومات موفقیت یادگیری الکترونیکی هستند. بنابراین، مراکز یادگیری الکترونیکی نیز باید سعی کنند تا عواملی که ممکن است بر موفقیت آنها تأثیر میگذارند را شناسایی کنند و با توجه به این عوامل، موفقیت در یادگیری الکترونیکی را تضمین کنند، که یافتههای این پژوهش تا حدودی میتواند مراکز یادگیری الکترونیکی را از این عوامل آگاه سازد.