یادگیری الکترونیکی
فاطمه شرزه ئی؛ نازیلا خطیب زنجانی؛ مرجان معصومی فرد؛ محمد رضا سرمدی؛ نصیبه پوراصغر
چکیده
پیشینه و اهداف: تغییرات و رویکردهای جدید ایجاد شده توسط کووید 19 و حرکت شتابان به دنیای دیجیتال در آموزش، موجب رشد مهارت های فناورانه و یادگیری خودراهبر در دانش آموزان و دانشجویان شد. این امر منجر به استفاده از مدل های یادگیری جدیدی با استفاده از فناوری هایی مانند موک (دوره های آنلاین باز انبوه) شده است. بهره برداری بهینه ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: تغییرات و رویکردهای جدید ایجاد شده توسط کووید 19 و حرکت شتابان به دنیای دیجیتال در آموزش، موجب رشد مهارت های فناورانه و یادگیری خودراهبر در دانش آموزان و دانشجویان شد. این امر منجر به استفاده از مدل های یادگیری جدیدی با استفاده از فناوری هایی مانند موک (دوره های آنلاین باز انبوه) شده است. بهره برداری بهینه از امکانات موک ها مستلزم بررسی تازه ترین پژوهش های انجام شده در داخل و خارج از کشور است. با توجه به پراکندگی این پژوهش ها، یکپارچهسازی و تجمیع آنها در یک چارچوب جامع و بررسی اولویت های پژوهشی هرگروه ضروری بهنظر می رسد. بررسی ادبیات پژوهش حاکی از آن است که تعداد فراتحلیل های انجام شده در حوزه موک محدود بوده و چندین سال قبل انجام شده است. با توجه به سرعت رشد این فناوری بهخصوص در سال های اخیر، این پژوهش سعی دارد از پژوهش های جدید این حوزه در ایران و جهان، اطلاعات مفیدی را جهت توسعه دیدگاه پژوهشگران، جمعآوری و ارائه نماید. لذا هدف این پژوهش ترسیم سیمای پژوهش های حوزه موک در ایران و جهان است.روشها: این تحقیق از نظر هدف کاربردی، به لحاظ روش جمعآوری داده ها، توصیفی و از نظر ماهیت داده ها کیفی/کمّی می باشد. روش گردآوری دادهها بررسی مطالعات اسنادی به وسیله جستجوی الکترونیکی مقالات موجود در اینترنت و فیشبرداری از آنان است. روش پژوهش فراتحلیل منطبق با الگوی راث و شل و جامعه آماری پژوهش، کلیه رساله های دکتری و مقالات علمی پژوهشی داخلی و خارجی در حوزه موک بودند که در سایتهای ایرانداک، گیگالیب، مگیران، اس آی دی، اسپرینگر و ساینس دایرکت نمایه شده بودند و یا از طریق موتور جستجوی گوگل اسکالر دسترسی به آنها فراهم شد. نمونه آماری شامل 6 رساله دکتری و 42 مقاله خارجی به زبان انگلیسی و 5 رساله دکتری و 18 مقاله داخلی، در مجموع 69 پژوهش داخلی و خارجی بودند که به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. معیار ورودی پژوهش ها مرتبط بودن با موضوع موک، انتشار الکترونیکی، انتشار در پنج سال اخیر و انتشار در بانک های اطلاعاتی و مجلات معتبر بود که از میان آنها پژوهش هایی که از دیدگاه فنی در حوزه موک انجام شده بودند و یا دارای اعتبار علمی نبودند و یا دسترسی به تمام متن آنها امکان پذیر نبود، از نمونه آماری کنار گذاشته شدند. پژوهش های منتخب جهت تحلیل محتوا به نرمافزار مکس. کیو. دی. ای (Max QDA) وارد و در دو گروه پژوهش های داخلی و خارجی و براساس سال انتشار دستهبندی شدند تا مقالات تکراری حذف و مقایسه و بررسی مقالات دقیق تر انجام شود. پس از آن محتوای هریک از مقالات با دقت لازم، بررسی و مطالب مهم هر مقاله از جمله عنوان، کلمات کلیدی، نوع موک بحث شده و مقطع آمورشی موک در این پژوهش ها کدگذاری باز و محوری شده و با استفاده از آمار توصیفی، مقایسه داده ها در دو دسته از پژوهش های داخلی و خارجی انجام پذیرفت.یافتهها: یافته های این پژوهش حاکی از آن است که بهطور کلی ادبیات موک در ایران و جهان حول محورهای اثربخشی موک ها؛ تدوین الگوی طراحی آموزشی موک ها؛ چالش ها و راهکارها در موک ها؛ عوامل تأثیرگذار بر موک ها و فراتحلیل پژوهش ها، متمرکز بوده است. علاوه بر آن، در پژوهش های ایرانی در قیاس با مطالعات جهانی به مباحث تعامل در موک ها، مبحث هیبرید موک ها و موک های دانش آموزی بسیار محدود و ناچیز پرداخته شده است.نتیجهگیری: کمبود آمادگی فنی و زیرساخت های اینترنتی و عدم کفایت سواد فناورانه در قشر دانشآموزان و عدم توجه به ضرورت تعامل می تواند از دلایل عدم توجه کافی به هیبرید موک ها و موک های دانش آموزی باشد که با محدودیت های کرونایی و مهاجرت اجباری آموزش به فضای مجازی به نسبت بهبود یافته و ضرورت آن آشکار شده است. بنابراین با عنایت به یافته های پژوهش حاضر، مبنی بر اهمیت تعامل، هیبرید موک ها و موک های دانش آموزی در پژوهش های خارجی، برای استفاده بیشتر از امکانات موک ها، عنایت به این مباحث در ایران نیز ضروری به نظر می رسد.
آموزش الکترونیکی
مرجان معصومی فرد؛ مهدی محمودی؛ مهری پارسا سیرت
چکیده
پیشینه و اهداف: روشهای تدریس فناورانه در دنیای امروز، از قبیل تدریس معکوس، بهعنوان یک بخش مهم و جداییناپذیر از مجموعه فعالیتهای یاددهی- یادگیری، فرصتهای منحصر به فردی برای معلمان جهت تدریس بهتر و بهکارگیری شیوههای مختلف آموزشی برای یادگیری بیشتر و متناسب با نیاز هرکدام از دانشآموزان ایجاد کرده است، مطالعه حاضر با هدف ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: روشهای تدریس فناورانه در دنیای امروز، از قبیل تدریس معکوس، بهعنوان یک بخش مهم و جداییناپذیر از مجموعه فعالیتهای یاددهی- یادگیری، فرصتهای منحصر به فردی برای معلمان جهت تدریس بهتر و بهکارگیری شیوههای مختلف آموزشی برای یادگیری بیشتر و متناسب با نیاز هرکدام از دانشآموزان ایجاد کرده است، مطالعه حاضر با هدف مقایسة تأثیر استفاده از دو روش تدریس معکوس و روش تدریس سنتی بر میزان یادگیری و خودکارآمدی تحصیلی درس فارسی دانشآموزان پایه دوم ابتدایی انجام شد.روشها: این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از حیث ماهیت از نوع طرحهای نیمه تجربی با پیشآزمون و پسآزمون است. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان دختر پایه دوم ابتدایی منطقه 4 شهر تهران در سال تحصیلی 98-97 است. نمونهگیری بهصورت تصادفی خوشهای چندمرحلهای انجام گرفت. دو کلاس بهعنوان نمونه تحقیق به تعداد 25 نفر و 35 نفرانتخاب شد، از تمامی دانشآموزان هر دو کلاس، پیش آزمون بعمل آمد، سپس دانشآموزان در دو کلاس به صورت همگن توزیع شدند، در یکی از کلاس ها درس فارسی به روش تدریس معکوس (یک رویکرد تدریس پیشرفته و مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات) و در کلاس دیگر درس به روش سنتی (تدریس به شیوه معمول سخنرانی و پرسش و پاسخ) آموزش داده شد و سپس پس آزمون گرفته شد، نکته قابل ذکر آن است که تمامی دانشآموزانی که در کلاس به شیوه تدریس معکوس قرار گرفتند، حداقل یک وسیله الکترونیکی از قبیل تبلت، گوشی تلفن همراه، دستگاه پخش دی وی دی یا سی دی، کامپیوتر و غیره در منزل داشتند تا فیلمها را توسط آنها تماشا کرده و بازخورد آن را روز بعد به کلاس آورند. ابزار گردآوری دادهها جهت بررسی میزان یادگیری درس فارسی شامل پرسشنامه پیشرفت تحصیلی محقق ساخته درخصوص درس فارسی دوم دبستان بود، همچنین ابزار گردآوری دادهها جهت سنجش خودکارآمدی دانشآموزان پرسشنامه استاندارد خودکارآمدی تحصیلی (MJSES) بود که روایی محتوایی آن توسط دوازده نفر از متخصصان تعلیم و تربیت مورد تأیید قرار گرفت، همچنین پایایی هر دو ابزار نیز با آزمون های آماری مورد بررسی و تائید قرار گرفت.یافتهها: نتایج آزمون تحلیل کواریانس نشان داد که روش تدریس معکوس بر میزان یادگیری و خودکارآمدی دانشآموزان پایه دوم ابتدایی گروه آزمایش تأثیر مثبت دارد. بهگونهای که میزان یادگیری و خودکارآمدی در دانشآموزانی که با استفاده از روش تدریس معکوس، درس فارسی دوم دبستان را یادگرفته اند، نسبت به دانشآموزانی که به مطالعه درس فارسی با شیوههای سنتی و پرسش وپاسخ پرداختهاند بالاتر بوده است.نتیجهگیری: استفاده از روش تدریس معکوس بهعنوان یک روش تدریس فناورانه نوین بیش از روش سنتی می تواند منجر به تقویت یادگیری فرد شده و احساس خودکارآمدی را در شاگردان افزایش دهد؛ زیرا قبل از شروع کلاس درس یادگیرنده از طریق درگیری با محتوای درس فعالانه می آموزد و در حین شرکت در کلاس درس نیز با آمادگی بیشتری وارد کلاس میشود و آمادگی قبلی او موجب یادگیری عمیقتر و احساس کارآمدی میشود؛ بنابراین پیشنهاد میشود استفاده از این روش تدریس فناورانه به ویژه در زمان پاندمی کرونا که شرکت در کلاسهای حضوری محدود شده است، بهمنظور عمق بخشیدن به تجربیات یادگیری شاگردان در یادگیری زبان فارسی، در دستور کار آموزش و پرورش قرار گیرد.